داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو
    125MB
    10 دقیقه
  • فایل صوتی داستان شگفت‌انگیزِ تحقق یک آرزو
    9MB
    10 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

651 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الیس گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلامم استاد عزیزم و مریم جون

    و سلامم به دوستان هم فرکانسم

    روز 36 ام  روز شمار تحویل زندگی من

    درک امروزم از فایل (داستان شگفت انگیزه تحقق یک آرزو)

    امروز یاد گرفتم تحقق اهداف یه فرمول خیلییی ساده ای داره اونم 

    اول اینکه داشتن هدف های واضح و مشخص

    دوم اینکه ساختن باورهای هماهنگ با آن اهداف.

    نکته خیلییی مهم (مهم نیست هدفهامون چقدررر بزرگه میشه هدفهااا  رو رسید افرادی بودن که به اهداف شون رسیدن اگر هدفهامون فراموش نکنیم اگر قانون رو درک کنیم اگر بدونیم چطور مدارمون رو عوض کنیم و هم جهت بشیم با خواسته هامون و اهداف مون اگر تو ذهنمون خودمون مهم نیست بقیه باور کنن یا نه خودمون باور کنیم و بپذیریم به اهداف مون میتونیم برسیم)

    (شروع همه ی دستاوردهای بزرگ بشری با یک آرزو، یک هدف ، یک خواسته و یک ایده ی ساده بوده است‌.)

    امروز تاریخچه شرکت لگولند رو مطالعه کردم خیلییی تحسین کردم این شرکت رو یک روزی با یه ایده شروع شد و آروم آروم تکاملش رو طی کرد که الان شده بزرگ ترین شرکت جهان در زمینه اسباب بازی های لگویی با وجود شکستهای که داشته باز هم ادامه داده و

    ناامید نشده

    من خیلییی اهداف بزرگی دارم و میخوام در آینده مثل شرکت  دیزنی لند شرکت خودمو در زمینه  تولید فیلم های  انیمیشنی تاسیس کنم الان قدم های کوچک برمیدارم اول از انیمیت کردن شروع میکنم و بعد طراحی کاراکتر و بعد داستان نویسی رو انجام میدم میخوام انیمیشن های خودم رو بسازم یاد گرفتم بزرگ فکر کنم اما کوچک قدم هام رو بردارم من با رسیدن به اهداف و خواسته هام  به گسترش جهان کمک میکنم به خودم قول دادم به تمام خواسته های زندگیم برسم و با تمام وجودم زندگی رو تجربه کنم و لذت ببرم

    خدایااا شکرتتتت

    استاد عاشقتممم شما به من خیلییی درسهااا رو یاد میدید من خیلییی خوشحالم خدای جونم من هدایت کرد به سمت شما بهترین استاد دنیا

    نکته مهم (جهان بزرگترین پاداش هایش را به افرادی می بخشد که با جدی گرفتن رویای شان،بیشترین گسترش را ایجاد می کنند)

    (هیچ هدفی اینقدر بزرگ نیست که انسان بهش نرسه هیچ هدفی )

    باور کنیم هدف های ما دست یافتنه

    من ایمان دارم به تمام اهدافم میرسم مثل استاد عزیزم که به خیلییی از اهدافش رسیده و مثل خیلی از افراد موفق دیگه که به هدفهاشون رسیدن

    میشه به هرانچه که بخوایم برسیم خداوند بی نهایت رزاق خداوند بی نهایت بخشندست و هدایتگر هدایتمون میکنه اگر که باورش

    داشته باشیم اگر خودمون نا امید نشیم توی این مسیر به شدت مهمه نا امید نشیم ایمان داشته باشیم.

    استاد عزیزم و مریم جون عاشقتونم️

    در پناه الله یکتا باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1503 روز

    سلام به استاد عزیزم

    روز بیست و ششم

    الهی شکرت

    چه هم زمانی جالبی شد . من دقیقا امروز صبح ساعت 5:30 قبل از اذان بیدار شدم و یک مراقبه ایی با خدایم داشتم همانطوری که خانم لیلا شب خیز داشتند .

    پیام ایشون و باوری که داشتند و نوشته بودند رو برای خودم نشانه می بینم و تکرار میکنم .

    و کاری رو که امروز خدا به من گفت برای رسیدن هدفم ،جدی تر و با تعهد انجام میدم. با اهرم رنج و لذت که مریم جان اشاره کردند .

    استاد عزیزم بسیار از شما سپاسگزارم

    دوستتون دارم آرامش من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1401 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان ثابت قدم

    خداروشکر با یک هدف و خواسته می شود به آرزوهایم دست پیدا کنم به شرط باورکه در طول زندگی درست استفاده کنیم و این باعث می شود که ثروت ساخته شود

    دسترسی به آرزو شدنی هست اگر قانون را درک کنیم و هم مدار بشیم با اون خواسته می توانیم باور کنیم که می شود رسید به هدف اگر در مسیر درست قدم برداریم

    هرکس به اون خواهد رسید حتی اگر این فکر و ایده برای شما کوچک باشد وباور هایمان را باید گسترش پیدا کند اگر هماهنگ و متحد شویم با ایمان قوی باید هدف هایمان را ادامه دهیم

    اگر هرباوراشتباهی که مردم دارن باید باعث نشود روی ذهنم تاثیر بگذارد

    خلق رسیدن به ایده ها می شود قدم به قدم به آن رسید اگر تکاملی طی شودوصبر داشته باشیم تا نتیجه خوبی به دست آورد

    امید و الگو شما را در مسیر آسان تر می تواند به این باور را در شما زنده کند تا عملکرد خوبی داشته باشم و این را بدانم همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی می توانیم پیدا کنیم اگر درست زندگی کنیم و در زندگی درست قدم برداریم

    در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1232 روز

    سلام به استادعزیز.

    «باور»واژه ای ب نظرراحت ولی درعمل سخت.

    باورچیزیه که اگه عمیقاخودت حسش نکنی وقبولش نداشته باشی ،اتفاق نمیفته.

    من خیلی آرزوهاوخواسته هادارم .

    ازاون وقتی که تواین برنامه وبااستادهستم ،خواسته هام بیشترهم شدن امااگه بگم صددرصدباوردارم به تک تکشون خواهم رسید،دروغ گفتم .

    استادخیلی جاهاذهنم وافکارم سراغ خواسته هام میرن .خیلی راحت تجسم میکنم اماگاهی نمیتونم اعتمادکنم که حتمن برام اتفاق بیفته.

    سعی میکنم اصول برنامه وقوانین جهان رورعایت کنم البته اونم سعیه وخیلی جاهاباخیلی ازآدمانمیشه عملی کرد.

    مثلن برای تعطیلات عید، راحت میتونستم یه برنامه خوشگل که خودم لذت زیادی ازش ببرم ودرکنارخانواده هم باشم ،بچینم .

    منتهی من تنها نیستم وافرادزیادی بامن هستن که من به اوناکاری ندارم ولی اوناخیلی به من کاردارن .

    دوست داشتم ازاین فرصت استفاده کنم روزانه خودم ورزش کنم .فایل گوش بدم .برای خودم بنویسم .حتی به خوردن آدم هم ،کاردارن .

    وقتی توجمعی هستی باید نظرات وکارهاورفتارهات طوری باشه که هم به خودت خوش بگذره هم به اونا.

    استادشمادونفرید.دونظربینتون وجودداره وطبق شناختی که ازهمه دارید،راحت تصمیم میگیریدواجرامیکنید.اما،ما 4نفرهستیم وهرکدوم یه نظریه ایده .

    بعدشم که توجمع خانواده میریم نظرهاوافکاروعقایدهابیشترمیشن .خدایی ازبین این آدمها بتونی اونی باشی که خودت میخای،خیلی سخته.

    ب خصوص توخانواده ی همسر.

    هرچقدر هم نظرمویااحساسموبیان بکنم بازمتوجه ی احساسات من نمیشن .وحرف ،حرف خودشونه .اصلن درکی ازهیچی ندارن ومتقاعدکردن اوناکاری بیهودس.

    استادماخیلی مراقب احساسات ورفتارهاوباورهای خودمون هستیم اماسبک زندگی اینجابااونجاکلی فرق داره .

    اطرافیان طوری کنترلت میکنن که پیش خودت باقاطعیت ازت ایرادمیگیرن .تجربه ای که تواین مدت کسب کردم اینه که پیش نزدیکان وعزیزانم خودت هم هرحرفی یاعملکردسالمی هم تعریف میکنی بارون یه سوژه درست میکنن.

    سالی که گذشت تمرکزموخیلی زیاد،تواین برنامه وسایت گذاشتم .طبیعتا کمتربرای دیدنیهای بیخودی میرفتم وازدورهمی های الکی که فقط به غیبت ووقت گذروندن الکی بود،خودداری میکردم .درنتیجه همه متوجه شده بودن که من سرم گرم فایلهاس.

    خیلی بهم تیراندازی کردن .وتمام زحمتهایی که به نظرخودم تواین یه سال برای تغییراتم کشیده بودم ،زیرسوال بردن.

    بحثی باهاشون نمی‌کردم چون متوجه شدم هیچ درکی ازقوانین ندارن .

    نظراکثریت این بود که بایدباچنگ ودندون زندگی ای روکه شروع کردی رو،نگه داری حتی اگه لذتی ازش نبری.

    اینجااکثرآدمابه زنی که توزندگی بمونه وبه مردش خدمت کنه روخانوم می‌دونن .

    البته من که به جدایی فکرنمیکنم فقط میخاستم یادبگیرم طبق استانداردهای خودم زندگی کنم که باوراونااین بوداینم غلطه.

    میدونیدحرفهاشون هیچ تاثیری روی من نداشت .اوناعلنی به من میگفتن فیلم بازی کن .نقاب بزن ولی خودتوبه هرطریقی که هست خوب نشون بده چون این یک سیاسته که هر خانمی بایدنسبت به مردش داشته باشه.تادیگران خوب قضاوتش کنن.

    همسرمنم دنیای خاص خودشوداره .و همچنان وابستگیشوبه من داره ولی دیگران اینوعشق میبینن ونمیتونن منوبفهمن.

    حالا درست یاغلط به هیچ کدوم ازایناکارندارم .

    چیزی که ازاستادیادگرفتم اینه که من حواسم به کنترل افکاروتغییرات باورهای خودم باشه تانتایج عالی حالاهرچی که هست برسم .

    الان تونقطه ای هستم که اطرافیان ازم درخاست کردم پیش اونهابادروغ رفتارکنم .وناصداقتی کنم وبه هیچ وجه ازاحساسات خودم وتجارب خودم استفاده نکنم.

    سال تازه شروع شده ،به خودم قول دادم آگاهانه حواسم به صحبتهاوکلام خودم پیش دیگران باشه .

    طوری رفتارکنم که همه چیزم سری باشه.

    حتی توخوردن من مداخله میکردن ولجشون می‌گرفت من میگفتم فلان چیزونمیخورم .

    مثلن امسال موادقندی روحذف کردم .کلی چیزبهم گفتن .

    ازلاغرشدنم کلی ایرادگرفتن .

    منم توخودم‌ تصمیم گرفتم ازاین به بعدهرچی برای پذیرایی جلوم گرفتن ،بردارم ولی نخورم .همین که بردارم اوناخیالشون راحت بشه که من میخورم.

    دیگه مهمونی میرم مثلن شکلات برمیدارم ولی سریع میندازه تو کیفم .

    میدونیدچیزی که من تواین مدت متوجه شدم اینه که مردم اینجا،ازدروغ گفتن ،ناصداقتی کردن ،نقاب زدن خوششون میاد.

    از اینکه باصراحت وصداقت جوابشونوبدی واحساستوبیان کنی ،میونه ی خوبی ندارن .

    باورهاشون خیلی ضعیفه .

    استادمنی که همسردارم ودوتافرزند.نمیتونم تنها برای خودم زندگی کنم وبگم افکارمن باشماهافرق داره.

    بایدطوری زندگی کنم که نه به خودم آسیب بزنم نه به اونها.واگرنه منویه آدم خودخواه میبینن واصلن درنظرشون حتی درنظردیگران دوست داشتنی ب نظرم نمیرسم .

    درسته نظروعقایددیگران مهم نیست ولی اعتقادمن براینه که تواگه آدم سالمی باشی ودرمسیردرستی باشی بایدبرای همه دوست داشتنی ب نظربرسی.منظورم اینه یه انسان خوب وموحدی که سرشارازانرژی مثبته،

    تودل اکثریت جاپیدامیکنه.

    نمیشه همه رو ریخت دوروگفت من این مدلی هستم وبعدفکرکردکه تو،توی مسیردرست هستی.

    اگه یه آدم تنهایی بشم وفکرکنم تومسیردرستم که ارزشی نداره .خوب بودن من زمانی جلوه ی زیبایی داره که ارزشهام پیش دیگران هم مشخص بشه.

    درسته دنیای اونهابامن خیلی متفاوته اماهمگی ماجاهایی ممکنه باشیم که بابوجوداین تفاوتهای خوب عمل کنیم .

    فرهنگ کشورمون خیلی ایرادداره .نمیتونم باورکنم که باتغییرات من ،میشه من به جایی یامکانی هدایت بشم که شبیه خودم هستن.

    ارع تواین باورمشکل دارم .اینطورفکرمیکنم که همیشه سرجای خودم هستم ونمیشه ازبین اینافرارکرد.

    هروقت نسبت به همسرم ،حسم منفی میشه ،تودلم یاذهنم میگم من این خواسته رومیخام ولی ته قلبم میگم این تاابدکنارتوهست .می‌دونم بایدبه خدااعتمادکنم .می‌دونم بایدایمان داشته باشم که توزندگیم هرچی که هست و نیست ،حتمن مصلحته منه.

    بازم میگم من دنبال جدایی نیستم ،دنبال حال خوب باهمسرم هستم که فقط با رعایت قوانین استاد،زورمیزنم که حفظش کنم ومثل قبل باافکارهای خودم عمل نکنم .منظورم اینه جلوی اشتباهاتم رامیگیرم.میدونم زوریاتحمل درست نیست ولی دیگه نمی‌دونم احساسات درونیم که خودش میادومیره روچطورکنترل کنم .

    خیلی روزای خوبی دارم امابازاون احساسات لعنتی ازوجودم خارج میشن وبازمن کنترلشون میکنم وبازیه وقت دیگه میان توذهنم وبازمن کنترلشون میکنم .

    کارم شده همین .

    هیچ کس حتی همسرم هم دوست نداره من خودواقعیم باشم .هیچ چیزی اجازه نمیده که من همیشه خودواقعیم باشم .خیلی جاها هستم اماخیلی وقتها هم نمیتونم باشم .

    بله می‌دونم ب نظراین یک واقعیته ولی واقعیتیه که خودم ساختم .

    منی که تاحالانه شغلی نه درآمدی ونه هیچ سرمایه ای نداشتم ،چطورمیتونم به خودم قدرت بدم .

    تنهاحامی خودمو،خدامیدونم که بایدروی ایمانم به خداخیلی کارکنم .

    تنهاکسی که می‌تونه منوازاین مخمصه هانجات بده ،خداس.

    که اونم نیازبه اعتمادوایمان وباورهای خاص خودشو داره که وقتی کم میارم ، گاهی ضعیف عمل میکنم .

    صبرزیادی میخاد.که اونم ب خاطرترسهام بی طاقت میشم .

    استادخیلی جاهاگفتن که وقتی ایمان به خداداریم که هرآنچه اتفاق میفته روبپذیریم ونگیم چرا؟!.

    بایدبتونم طبق این قاعده ،پیش برم وعمل کنم .

    ازخدامیخام منوهدایت کنه به هرمسیری که خودش می‌دونه ،درسته.

    سعی میکنم پذیرش خودمونسبت به آدماواتفاقات زندگیم بالاببرم.

    بله باورهای سالم وخوب روشناختم اماپیاده کردنشون توزندگیم سخته.

    چنان حمله ور میشن بهت که ازعملکردخودت پشیمون میشی.

    امیدوارم روزی برسه باقدرت بگم من ایناروباورکردم وشد.

    استادجونم ازشماهم ممنون وسپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      معصومه صادقى گفته:
      مدت عضویت: 1800 روز

      سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه

      شرایط من هم مثل تو بود و الان کمتر شده

      ولی واسه من خانواده خودم و واسه تو خانواده همسرت هم هستن

      من به این نتیجه رسیدم دلیل اصلی که نمی تونستم خودم باشم این بود که از نظر مالی و کاری نتیجه نداشتم و ندارم در نتیجه قدرت ابراز هم ندارم

      چون آدم ها نتیجه رو تو پول میبینن

      ولی این مسیر آدم اولش به پول نمیرسه چون برای رسیدن به رزق واقعی باید خودشو اول درست کنه

      شاید واست چون طول کشیده احساس ضعف میکنی

      به این هم فکر کن که یک عمر کار و درآمد نداشتی و سعی کردی حتما نقش همسر بودن رو خوب ایفا کنی

      الان می خوای تغییر کنی

      خب طول میکشه

      مقاومت وجود داره

      ولی راهشو پیدا کن و ادامه بده ، راهی که کمترین اصطکاک رو با اطرافیانت داشته باشی ، استاد هم تو 12 قدم فکر کنم میگفت حتی واسه کسی که تو مدارش نیست اگه می پرسید چطور این همه نتیجه گرفتی میگفت من خوش شانسم ، متوجه میشی ؟ یعنی استاد زرنگ بود …. چون باور داشت خودش و مسیرشو واسش مهم نبود دیگران چه فکر میکنن و در عین حال هم باهاشون هم راه میومد برای اینکه خودش از مسیر خارج نشه

      اینکه اونا تأییدت نمیکنن دلیل بر این نیست تو مسیرت نتیجه نمیده

      امیدوارم ایمانت قوی تر شه تا هدایت هات هم بیشتر بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ابوالفضل محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1113 روز

    سلام. خدا قوت به همه دوستان

    من هم هر روز که در این مسیر هستم و روی خودم کار میکنم چیزهای زیادی یاد میگیرم و مطالب استاد به جانم می‌نشیند مثل انسان تشنه ای که به چشمه آب می‌رسد و هر روز باورهای من قوی و قوی تر میشود وبه یقین رسیدم که خداوند من را به سمت اهدافم هدایت می‌کند واین احساس قلبی من هست.

    ممنون از همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1254 روز

    به نام الله مهربان

    روز36سفر نامه

    خداوند رو شکر میکنم که تا این مرحله از سفر نامه رو تونستم بیام وبه تعهدم عمل کنم به خودم افتخار می کنم.

    نکاتی که از این فایل فهمیدم اینه که اگه ما رو ی خودمون کار کنیم وبتونیم مدارمون رو بالا تر ببریم به خواسته هایی که داریم میرسیم

    وقتی ما توانایهامون رو باور کنیم وباورهایی هم جهت با خواسته مون رو بسازیم راهکار برای خلق خواسته بهمون گفته میشه

    اگه خدا خواسته ای در دل ما میندازه راههای رسیدن به اون خواسته هم به ما گفته میشه اگه پشتکار داشته باشیم و خودمون رو باور کنیم

    از خدامی خواهم که بتونم به قوانینش عمل کنم که هم در این دنیا وهم در آخرت رستگار شوم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محبوبه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 1451 روز

    به نام خدای توانا

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان

    چه فایل زیبایی درسته که ده دقیقه نبود ولی به اندازه یک عمر آگاهی داشت.

    چه کارهای زیادی که ما بخاطر حرفهای نامربوط وشرایط جامعه وخانواده نامید شدیم وانجام ندادیم ویا با ترس داشتن آنها را به تعویق انداختیم وهمیشه درحسرت رسیدن به اون خواسته ها روزگارمون را گذراندیم .چقدر خوبه روی باورهامون کار کنیم باور کنیم جهان اگر ایده ای به دل ما انداخته راه رسیدن به اون ایده را بهمون نشون میده.

    باور داشته باشیم خداوند بینهایت رزاقه.خداوند بینهایت بخشنده است وخداوند هدایتگر ماست اگر باور داشته باشیم ما برای رسیدن به اهدافمون هیچ چیز کمتر از بقیه نداریم همه ما به یک اندازه به خدانزدیک هستیم فقط باید خداوند را باور داشته باشیم قوانینش را درک کنیم وعمل کنیم تا براحتی به خواستهامون برسیم.وبخاطر همون کارهای کوچک وساده واقعا خوشحال و شکر گزار خداوند باشیم تا قدم به قدم به خواستهای بزرگترمون هم برسیم

    سپاسگزارم از استاد گرامی برای این آگاهیهای نابشون که در اختیار ما قرار می دهند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1591 روز

    به نام خداوند بی همتا

    ردپای شماره 36

    داستان شگفت انگیز تحقق یک آرزو

    چند روزی هست که در این فایل مانده ام و هربار احساس میکنم دوباره همین فایل روز 36 سفرنامه رو گوش کنم چرا که دقیقا دست روی نقطه ضعف من میگذارد و با هر بار گوش کردنش احساس میکنم باورهایی در وجودم محکم تر میشوند چندین و چند بار فایل مربوط به این روز را شنیدم نوشته های مریم جان شایسته رو خوندم خیلی خوشحال شدم که جواب و راه حل من توی همین نوشته ها بود با اینکه طبق نوشته های مریم جان راه حل کامل این مشکل من در بسته روانشناسی ثروت 1 و 2 استادم هست اما همین نوشته ها هم خیلی خیلی ذهن منو باز کرد حالا مشکل من چیه تاخیر در اجرای تصمیمات معوق مانده مثل مقاله مریم جان شایسته در انتظار شنبه معروف هستم برام جالبه مشکلی که من بارها بابتش خودم رو سرزنش میکردم و خودم رو سرکوب میکردم که بابا لعنتی تو چته چرا اقدامی نمیکنی انگاری مشکل مشابه خیلی هاست وقتی توی خودم دقیق شدم دیدم من تقریبا به این باور رسیدم که خودم با فرکانس های خودم آینده مو خلق میکنم ولی باز هم چرا سرعتم توی پیشبرد هدفم اینقدر کمه چرا اینقدر توی به اجرا درآوردنش ضعیف هستم چرا یه روز بمب انرژی میشم و یه روز پنچر و ناامید دلایلی که برای خودم پیدا کردم اینا هستن

    اول: من احساس لیاقت برای رسیدن و انجام دادن هدف مد نظرم نمیکنم احساس میکنم اطلاعاتم کافی نیست احساس میکنم در حد پیشبرد این هدفم نیستم.

    دوم: من اهرم رنج و لذتم برای رسیدن به این هدف و موفقیت در ذهنم اهرم درستی نیست به این صورت که ذهن من هر قدمی در راستای رسیدن به این هدف رو خیلی سخت و نیازمند به تمرکز خیلی بالا می‌دونه و همش بهم میگه یه روز باید خیلی تمرکز کنی روی این موضوع تا بفهمی میخوای چکار کنی و هر روز میگه امروز نه حوصله ندارم کار دارم و…بزار سر فرصت خوب روش تمرکز کن(چون حوزه مورد فعالیت من تحقیقاتی و پژوهشی هست و نیاز داره توش خیلی اطلاعات کسب کنم) برای همین ذهنم خیلی مقاومت داره برای انجامش چون باور کردم خیلی سخته، خیلی پیچیده ست، نیاز به تمرکز زیاد داره ، دانش تو کمه، تحصیلات تو اصلا با این موضوع متفاوته و ….

    دوم :من دچار کمالگرایی هستم و دوست دارم سریع نتیجه بگیرم همش دارم موقعیت الان و جایگاه الآنم رو با اون چیزی که توی ذهنم هست و ایده آله مقایسه میکنم و میگم کی بشه من به اون مرحله برسم و باز هم دچار نا امیدی و خود کم بینی میشم.

    سوم : من هدفم کسب ثروت بود با اینکه این موضوع رو دوست دارم ولی همش دارم به اینکه کی میخواد پول از این راه بهم برسه فکر میکنم و باز چون میبینم مسیر خیلی طولانیه دوباره زود ناامید میشم.

    چهارم: من از واکنش اطرافیانم از اینکه بفهمند من وارد این مسیر شدم ترس دارم و احساس میکنم برای این کارم ارزش قائل نمیشن.

    پنجم: من هدفم ،مخاطب هایی که قراره براشون این محتوا رو تولید کنم توی ذهنم دقیق و واضح مشخص نیست هنوز…

    ششم: توی ذهن من این می‌چرخه که من وقتم رو بزارم روی چیزی که نتیجه ش معلوم نیست الان من برم وقتم رو بزارم رو یه کار مهمتر بهتره و عملا هیچ کار مهمتری هم پیدا نمیکنم و فقط زمانم رو از دست میدم.

    هفتم: اصلا مردم برای این اطلاعات هزینه می‌کنن ؟؟ طبق تجربه معمولی من مردم برای کسب این آگاهی ها پولی پرداخت نمی‌کنند چون من الگویی که از این طریق کسب درآمد کرده باشه ندیدم ومیشه گفت یه کار تازه هست.

    اینا رو وقتی امروز سعی کردم با احساس خوب به خدا توکل کنم روی کاغذ نوشتم تا ببینم بابا چرا امروز و فردا میکنم، چرا هر لحظه می‌خوام برم وقت بزارم روش برام این قدر درد آوره و دوست ندارم وقتم بزارم روش به عبارتی هم دوسش دارم هم دارم ازش فرار میکنم و راستش بعدش به ذهنم حق دادم که از انجام دادنش فراری باشه چون من خیلی مقاومت دارم هنوز ، دارم هر روز سعی میکنم باورهامو بهبود بدم تا باورهام به قدری قدرتمند بشن تا من تصمیمم رو اجرا کنم اما تازه توی نوشته مرتبط با این فایل خانم شایسته فهمیدم که باورها در حین اجرای هر ایده ای که به ذهنت میرسه قوی و قوی تر میشن اینطوری نیست که بشینی یه گوشه روی باورهات کار کنی بعد این باور قوی همه مسیرو بهت نشون بده نه در حین حرکت توی این مسیر باورهات قوی تر میشن …

    شیطان ذهن سریع ناامیدم می‌کنه چون اینقدر توی این مسیر دست دست میکنم تا شیطان وارد عمل میشه و هنوز یه قدم جلو نرفته دو قدم میکشم عقب …

    بعد از اینکه اینقدر واضح مشکلمو فهمیدم دچار آرامش عجیبی شدم از صبح انگاری اصلا همین فهمیدن علت مشکلم بار سنگینی رو از روی شانه هام برداشت و حالم بهتر شد، تصمیم گرفتم در شرایط الانم هدفم رو کلا از روی ثروت بردارم و فقط به انجام دادن و لذت بردن از این کار فکر کنم و به ارزشی که خلق میشه به نتیجه ش که چطوری میخواد از این راه بهم پول برسه فکر نکنم و فقط انجامش بدم.

    تصمیم گرفتم این افکار رو که باعث احساس رنج در من میشد که اگه بخوای روی این موضوع تمرکز کنی دیگه هیچ جایی نباید بری ، همه کارایی که دوست داری رو نباید انجام بدی و فقط باید زجر بکشی و روی همین موضوع تمرکز کنی و از زندگیت لذت نبری رو کنترل کنم و برعکس همیشه اینطوری فکر کردم برعکس من هرکاری هر زمانی دلم بخواد می‌خوام برم انجام بدم و فقط زمان هایی که دوست دارم می‌خوام روی این موضوع کار کنم یه جورایی تمرکزم رو از اینکه باید بشه برداشتم و اینکه چند وقته دارم با عذاب وجدان از خونه میرم بیرون که وقتت هدر میره داری میری بیرون یا کاری که دوست داشتم انجام میدادم همش ته ذهنم این بود داری وقتت رو هدر میدی تو الان باید تمرکز کنی روی تحقیقاتت و خودم رو تو خونه به زور نگه می داشتم اما نتیجه این میشد هم از کار بیرونم میموندم هم تو خونه حواسم پرت میشد از تحقیقاتم یعنی دو سر سوز فقط چون جای این اهرم رنج و لذته تو ذهن من درست نیست تو این مورد…

    خدارو شکر این آگاهی ها رو دریافت کردم و الان خیلی حال بهتری دارم و تصمیم گرفتم هر وقت دوست داشتم برم بیرون و اینقدر خودم رو سرزنش نکنم که وااای وقتت هدر رفت و این نگرانی کل روزمو داغون میکرد و اصلا بهره ای هم ازش نمی بردم…

    می‌خوام انجام این مسیر برام مساوی لذت بشه و هرکاری غیر این برام دردآور بشه تا با اشتیاق انجامش بدم.

    خوشحال میشم اگه دوستای خوبم راهنمایی برام داشته باشند رو اینجا بزارن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 708 روز

    بنام الله یکتا

    سلام بر استاد نازنینم

    روز 36 ام سفرنامه

    وقتی این افراد موفق و این الگوهارو میبینیم در ما انگیزه ای ایجاد میشه که ما هم میتونیم به اهداف مون برسیم به شرطی که باور های خوب بسازیم و یقین داشتیم که خداوند بیشتر از ما دوست داره ما موفق بشیم

    فقط باید اهدافمون رو مشخص کنیم و به الهامات قلببمون گوش بدیم به نکات مثبت و انگیزه ساز توجه کنیم و باور های مناسب در خودمون ایجاد کنیم

    و در این راه هیچ سختی باعث نشه از حرکت کردن و تلاش برای ارزوهامون دست برداریم و ایمان و توکلمون به خدا باشه و هیچ وقت هیچ وقت ناامید نشیم

    و ایمان داشته باشیم که اگر خواسته ای در من شکل گرفته خداوند توانایی و قابلیت رسیدن به اون رو در وجود من گذاشته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نرجس رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    سلام استاد عزیز و مریم خانم شایسته و دوستان گل،

    فایل رایگان شما از گرون ترین کتابها، ارزشمندتر با اختلاف زیاد،

    چقدر این فایل به اصل اشاره میکنید ، که باور داشته باش هیچ هدفی اونقدر بزرگ نیست که بهش نرسی،

    اگر هدفی داری حتما جهان شرایطش رو محقق میکنه،

    که همه چیز باور ، فقط هم مدار شو با خواسته ها،

    به همین سادگی، اما عمل کردن ب همین سادگی نیست، ممارست در این راه، باور باور باور، هر روز و هر لحظه باور داشته باش،

    چیزی رو که من درک کردم استاد، در مورد موضوعات که مهم نیستند برامون، یا موضوعی که به راحتی انجامش میتونیم بدیم، وقتی بهش فکر میکنیم، یهو میبینم به راحتی محقق شد یا در شرایط تحققش قرار گرفتیم،

    اما موضوعاتی که به چشم خواسته نگاه میکنیم، یعنی موضوعی که انگار کسی، یا انرژی خارج از ما، قراره بما بده، میبینم بسیار طول میکشه یا هنوز نشد،

    بنظرم دلیلش نگرانی هست، نگرانی از اینکه ایا داده میشه یا نه، همین نگرانی یعنی فرکانس که مارو دور میکنه،

    نمیدونم درست فهمیدم یا نه، اما فکر کنم درست فهمیدم چون بسیار برام اتفاق افتاد،

    موضوعاتی که منبع تحقق اش رو خودمون میدونستم به راحتی انجام میشه، چون نگران نیستیم،

    ولی موضوعاتی که به چشم خواسته یا به چشم درخواست از منبع تحقق دیگر میبینیم دیر یا سخت یا هرگز محقق میشه،

    بسیار فایل ارزشمندی بود دوبار پشت هم گوش دادم، احساس میکنی تلنگری بودی که نیاز داشتم، یاداوری اینکه فقط باور کن.

    بسیار شکر گذارم از شما، بابت این موشکافی شما در مورد موضوعاتی که میبینید و قانون رو برای ما شرح میدید،

    بعضی از کسب درامدها انچنان خلاقانه و ساده و بسیار پول ساز هستند که ادم باورهاش زیر و رو میشه. مثل همین مجموعه موفق،

    خدایا شکرت. و شکر از شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: