به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1 - صفحه 22 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    377MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1
    30MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1705 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهروز علایی گفته:
    مدت عضویت: 1804 روز

    با سلام و درود بر استاد عزیزم جناب آقای محمد حسین عباس منش💐🌺

    خدارا سپاسگزارم، که منو هدایت کرد، و پاسخ سوالاتم را دریافت میکنم،

    دارم می فهمم، علت اینکه چرا در درس دینی و معارف دانش آموز و دانشجو خوابشون می برد،

    می فهمم چرا ایدءیولوژی مقدس مابانه تاریخ

    انقضای مصرف داره؟ می فهمم چرا بعد از رنسانس جامعه تغییر کرد؟ می فهمم چرا کلمه دین را اروپا حذف کرد؟ و…. هزاران سوال دیگر را دارم یاد می گیرم و یقین پیدا می کنم، تغییر با تفسیر انجام نمیشود، بلکه تغییر با تهذیب و معرفت درون رخ میدهد، و…

    یاران گرانقدر، چقدر در این لحظاتی که دارم این جملات را مینویسم سبک میشوم،

    علتش این هست که از شما دارم انرژی میگیرم،

    چند روز پیش در راه پله ایی اداره ایی آرام میرفتم بالا، دیدم از پشت سرمن یک نفر خیلی تند حالت دوان دوان از پله ها میاد بالا، خودم را کنار زدم دیدم یک خانمی ماسک به دهن، با سرعت رفت، چند لحظه بعد من به طبقه بالا رسیدم دیدم ایستاده پاهایش را گرفته، گفتم خانم مشکلی پیش اومده؟

    گفت نه، آرتروز دارم، پاهام درد گرفته،

    نتونستم چیزی نگم،

    گفتم خانم احساس نمی کنی خیلی تند میرین؟

    ماسکشو کشید پایین، گفت، آره درست میگین،

    خودش را معرفی کرد، متخصص جراح زنان زایمان بود، گفت از مال دنیا همه چی داره

    اما باز با این تندی داره میدوه!!!

    از من سوال کرد شما چیکاره هستین؟

    گفتم یک بنده خدام

    اما تندی شما را دیدم، گرچه خیالم از این رفتارها راحته

    اما اینجا نتونستم خودم را کنترل کنم، و این خطا را کردم، و در حیطه شخصی شما وارد شدم

    ، برگشت گفت نه

    اتفاقا، این حرف شما در من خیلی تاثیر گذاشت،

    و من تا بحال نمی دونستم دارم تند میرم،

    و…

    و در بهت حیرت، فرو رفت و منم براهم ادامه دادم و رفتم و…

    من دو باره به استادم تبریک میگم، که راه مستقیم خدا را در پیش گرفته، و خدا منو هدایت کرد تا از این طریق برام بگوید، که چنین بنده شایسته ایی داره در بهشت زندگی میکنه،برام بگوید که این هست بنده اصیل و شایسته من، و…

    بر خودم لازم میدونم از چنین بنده شایسته تحسین کنم، و خدا را شکر کنم،

    که نعمتهایش غیر قابل تصور هست،

    خدایا همه یاران این سایت را هر مطالبی که در دلشون دارن حاجتشون را برآورده کن،

    و منو هم در این راه مقدس ثابت قدم نگهدارین، و…

    سپاس از همه زحمت کشان این سایت،

    که میتونم بگم، فعالیت در این سایت، عین عبادت خالص بر خدای مهربان هست،

    و من یقین دارم، این سایت ریسمانی هست که به خدا چنگ زده شده است و من باید از این ریسمان محکم بگیرم،

    ارادتمند همه شما،

    مخصوصا استاد دوست داشتنی و مونس دلها

    جناب آقای محمد حسین عباس منش🌸💐🌺❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سید محمود گفته:
    مدت عضویت: 2122 روز

    به نام خداوندی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگی است…

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و تمامی دوستانم…

    خدا را شاهد میگیرم تماشای این فایل که اول تا آخرش برایم اشک ذوق و انگیزه فراوان به ارمغان آورد.

    خدا را سپاسگزارم که من را به این مسیر زیبا هدایت کرد. خدایا شکررررررررررررررررت…

    خدایا به استاد عزیزم سلامتی، تندرستی، ثروت پایدار و عمری طولانی عطا کن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مریم قنبری گفته:
    مدت عضویت: 3205 روز

    سلام درود بر استاد و خانم شایسته

    خداروشکر میکنم که با هدایت خدا به فایل های شما دسترسی راحت دارم و هر روز به شوق دیدن یکی از فایل های شما سیستم رو روشن میکنم.حس میکنم از اعضای خانواده من شدین استاد.بهتون تبریک میگم توی پرورش مرغ بسیار ماهر شدین و هر دفعه نسبت به دفعه قبل بهبود بهتری دادین این یه ویژگی خیلی خوبه چون من قبل از فایل های شما به شدت تعصب به تغیییر داشتم حتی کافی شاپ هم که میرفتم حاضر نبودم چیزی که قبلا نخوردم رو سفاش بدم اصلا ریسک پذیر نبودم و این یه ترمز بود برام.همش ترس شکست منو از ریسک میترسوند اما کم کم روی باورام کار کردم و به نتیجه رسیدم تا شکست نخورم به موفقیت نمیرسم.استاد یکی از ترس های من یادگیری زبان انگلیسی بود من تا مقطع دانشگاه به زور 10 زبان رو پاس کردم و همیشه باورم این بود که هیچ استعدادی ندارم توش.اما بعد دانشگاه وقتی به دور و برم نگاه کردم دیدم همه چی نیاز به زبان داره و من برای بهبود زندگیم بهش نیاز دارم این خواسته باعث شد از ترسم از تعیین سطح اول اموزشگاه نترسم و حتی بعد از انجام اون فهمیدم من واقعا ضعیفم توی این رشته.استاد من پیشنهاد کرد از این سطح هم پایین تر شروع کنم تا پایه ام قوی بشه و من قبول کردم.خیلی سخت بود برام ولی شروع کردم اولش هیچی نمیفهمیدم استاد من دو برابر بقیه بچه های کلاس تلاش میکردم تا برسم به اونا و اونقدر تلاش کردم که حالا سطح اول کلاسم من تواناییم توی زبان در حدی شده که میتونم حرف بزنم و بفهمم. هنوززززز هم کلی جای پیشرفت دارم و خیلی چیزا هست که باید یاد بگیرم ولی به درجه ای رسیدم که اعتماد بنفسم دوبرابر شده و خوشحالم که به ترسم غلبه کردم و پا پس نکشیدم.نه تنها توی زبان بلکه توی هر زمینه کنجکاوی میکنم و تلاش میکنم یاد بگیرم YOU DESERVE THE BEST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    اکرم زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جون

    حال عجیبی دارم اشک شوق می ریزم ،،قلبم باز شده و سپاسگزار خداوندم بابت حال خوبم و ایمان دارم که هدایت شدم تمام این تصاویر مثل روز روشن برام بدیهی شده و حس می کنم به همش رسیده ام فقط و فقط و فقط میگم خدا رو هزاران هزاران هزاران مرتبه شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 3007 روز

    سلام استاد جان

    سلام خانم شایسته عزیز

    سلام دوستان

    من از دیدن این همه کنتراست اشکم دراومد

    یعنی آدم چقدر میتونه روی خودش کارکن

    آخه خدا چقدر عاله

    آخه خدا چقدر بی نظیره

    قوانینش چقدر ثابت

    این عدالت تمام

    عدالت اینه

    آن امروز داشتم جلسه 3 قدم نه رو کار می‌کردم

    رسیدم به این حرف استاد

    ❤️ هر وقت خواستی عدالت خدا رو ببینی عدالت آیینه رو ببین 💜

    خداجون شکرت 😘

    خواجون اگه سید من با اون چهره معصوم سال 1380 با اون معصومیتش از اون خونه به اینجا رسیده مگه برای من و دیگر دوستان نمیشه

    ما نمی خوایم

    ما چسبیدیم به مشتی خزعبلات

    ما چسبیدیم یه مشتی اراجیف که به خوردمون دادن

    ما چسبیدیم به یکسر ی افکار و پوچ

    ما نخواستیم که تغییر کنیم

    یا اگه خواستیم تعهد ندادیم

    من نگاه میکنم و خودم رو با سال 80 خودم مقایسه میکنم و با الان شما مقایسه میکنم عرق شرم میریزم

    اما با سه سال پیش خودم و قبل از آشنایی با شما مقایسه می کنم میشم رستم دستان

    تو با من چه کردی سید

    تو با حال نذار من چه کردی سید

    دیوانه ای کرده ای که اگه یک روز به من اکسیژن نرسه زنده می مونم ولی اگه یک روز صدای نازنین تو رو نشنوم می میرم

    تلاش تو و من خیلی زیاده

    اما زور این باورهای پوسیده هم کم نیست

    چهل سال تو گوش من خونده شده

    با سه سال از بین نمیره

    ولی داره خیلی بهتر میشه

    خدایا شکرت

    این تیکه فیلم تون رو از گذشته شما جدا میکنم برای خودم که هر روز نگاه کنم

    الان تون رو که دارم می بینم ولی اون زمان تون مهم تره

    پیکان دنده آرژانتینی کجا و ماشین های الان تون کجا

    موتور یاماهای تنه جوشی تون کجا و این موتورهاتون کجا

    من سابقه سوار شدن موتور یاماها رو دارم البته از ما 125 بود یادش بخیر

    Yamaha YB125

    الص ژاپن

    چه روزهایی داشتم باهش

    اینکه میشه رسید برای من خیلی خوبه

    ولی

    اون تعهد شما رو من کم دارم

    اون ایمان شما رو من کم دارم

    اون نترس بودن شما رو من کم دارم

    اون جسارت شما رو من کم دارم

    اون توکل شما رو من کم دارم

    اون شجاعت شما رو من کم دارم

    ولی یه چیزی دارم که شما نداشتید

    من راهنمایی دارم که شما نداشتید

    دلتون بسوزه

    من هم میشم مثل خودتون

    من هم میرسم به اینجا

    من هم جسور میشم

    من هم با ایمان میشم

    من هم توحیدی میشم

    من هم متوکل میشم

    من هم شجاع میشم

    من هم ثروتمند میشم

    آره من میرسم

    چون خدا رو پیدا کرده‌ام

    چون دستهای خداوند رو دارم

    که یکیش سید دوست‌داشتنی منه

    که یکیش خانم شایسته عزیز

    که یکیش ابراهیم عزیز مدیر فنی مون

    که یکیش این سایته elmeservat.com

    و بی نهایت دوستانی دارم که با خوندن کامنت ها شون میشه کلی انرژی گرفت

    خدایا شکرت

    من که گذشته ام اصلا به بدی استاد نبوده

    من که امکانات الانم هم به بدی استاد نبوده

    پس اگه نرم بالا و نرسم به هدفهام بی عرضگی خودم است

    بهانه بس بهانه

    بسه هرچی بهانه آوردم برای خودم

    من فقط باید رو خودم کار کنم

    خدا عادل

    عدالت ش بی نظیره

    پس گیرنده رو درست کنم

    فرستنده کارش رو بلده

    نمی دونم چی نوشتم

    نمی خواهم هم ویرایشش کنم

    چون هرچی اومد از دلم بود

    قلبم فرمان داد نه مغزم

    امیدوارم که خوب شده باشه

    از دلم براومد و من نوشتم

    خدایا شکرت

    خداجونی شکرت

    من میرسم به همه خواسته هام لاجرم

    دوستت دارم استاد جونم

    دوستت دارم خانم شایسته

    دوستت تون دارم بچه های سایت

    همه با هم آمریکا

    مهمون استاد

    غذاهای گیاهی

    شنا تو دریاچه

    البته من حرفه ایی نیستم ولی اینم میشم

    کمک به لری برای بهتر کردن بهشتمون

    بغل کردن استاد

    کشیدن لپهای استاد

    کروت استاد مال من

    من عاشقشم

    میخام باهاش لایو بگیرم و از اون شوینده بگم که کل مغز ما رو داره میشوید

    تخم مرغ محلی چه حالی میده

    دلم خواست همین الان

    من میریم میدون مریم واسه خودم یه چادر میزنم

    بچه ها اونجاش واسه من

    اینقدر حرف دارم با استاد

    اینقدر حرف دارم با خانم شایسته

    من که میرم پیش استاد

    شما رو نمی دونم بچه ها

    منتظر همه تون هستم

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    💜❤️💙💜❤️💙💜❤️💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ابوالفضل امیری گفته:
    مدت عضویت: 2068 روز

    خدایا شکرت که همچین استاد خوبی داریم

    من قبل از آشنایی با استاد یه آدم بودم الان یکی دیگه

    خدایا شکرت که در سن ۱۸ سالگی به اندازه خودم درامد دارم و خودمو روز به روز بزرگ تر میکنم و تمام خرج و مخارج و زندگیمو حتی شهریه دانشگاه و… رو خودم دارم میدم و همش بخاطر یکی از دستان خداوند به نام استاد عباسمنشه

    یادمه چند وقت پیش دلم گرفته بود شب رفتم کوه اومدم احساس بدبختی کنم اما یه لحظه فکر کردم دیدم واقعا چیزی ندارم بخاطرش گریه و احساس ضعیفی کنم و اینقدر اشک شوق ریختم که خدا میداند که چهقدر اون شب خوش گذشت به من

    اینارو نوشتم که اگر کسی سن کمی داره باور کنه که کسانی هم هستند که در سن پایین به نتایج خیلی عالی رسیدند

    برای استاد عزیزمون و تمام انسان ها آرزوی ثروت بیشتر .سلامتی بیشتر . زندگی و رفاه بیشتر میکنم زنده باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زهرا باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1855 روز

    به نام خیر مطلق

    با سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی خانواده عباسمنش

    خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت

    خدایا شکر که انقد بزرگیتو قشنگ اینجا نشون دادی ، نشون دادی که با ایمان به تو و اراده میشه از هیچ به همه چیز رسید،به نعمتهات، به زیباییهات.

    هر زمان در دلم احساس میکنم دارم کم میارم قبل از اینکه احساسم منفی بشه میگم زهرا عباسمنش خونت کم شده برو یه فایل از استاد ببین تا ایمانت قوی تر بشه تا ارادت قویتر بشه تا ببینی که میشهههههههه…

    خیلی دوست دارم که بتونم فایلهای آموزشی استاد رو خریداری کنم و ازشون بهره ببرم .

    ولی همین فایلهای رایگان هم اراده منو قوی میکنن تا در مسیر یکتا پرستی حرکت کنم و از انحرافم جلوگیری کنم. خدایا شکرت

    خدایا شکر

    سپاس از استاد عزیزم و دوستان عباسمنشی ام🙏🙏❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زمری بها گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    سلام .. از خود هرات، افغانستان پرچمت بالا..

    تشکر از خداوند که من را در این مسیر قرار داد و تشکر از استاد بزرگ سید حسین عباس منش که با محصولاتش زندگی ام در تمام جنبه ها تغییر کرد(احساس خوب،روابط خوب،شرایط مالی بهتر،رفیقای خوب،کسب وکاربهتر )خلاصه که خیلی خوشحالم یک ونیم سال میشه استاد رو دنبال میکنم و هرروز نسبت به دیروزم موفق تر و خوشحال ترم

    این فایل خیلی خیلی عالی بود به من خیلی کمک کرد برداشت من از این فایل این بود که میشه از زیر صفر شروع کرد و به بهترین ها رسید..

    خیلی ممنون و سپاس گذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زهره شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1766 روز

    به نام خداوندی که جهان را جوری خلق کرد تا ما با باورهایمان زندگی کنیم 😊

    سلام به استاد خوبم که هر روز داره آگاهی ها ی و من و افزایش میده😍

    سلام به خانم شایسته ی دوستداشتنی که برای آماده سازی سفرنامه کلی وقت گذاشتین و زحمت کشیدین😍

    سلام به همه دوستای هم فرکانسم☺️

    اوایل که وارد سایت شدم با گوش دادن به فایلای رایگان حالم دگرگون میشد و احساس خوبی داشتم ولی این احساس خوب موقعی بود که من هیچ هدفی برای خودم نداشتم و هیچ کاری برای بهبود زندگیم انجام نمیدادم بعد به خودم میگفتم ببین چقد خوب قانون و درک کردی و حالت خوبه

    اما یک روز نشستم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که من هیچ قدمی بر نمیدارم و اصلا حرکت نمیکنم و تازه به خودم افتخارم میکنم که من قانون و درک کردم

    و به خودم گفتم من باید شخصیت مو تغییر بدم اونجاست که میتونم خودم و بسنجم و ببینم میتونم تو شرایط سخت بازم احساس مو خوب نگه دارم یا نه

    تا اینکه تصمیم گرفتم شروع به انجام یه کار

    فوق العاده که اونم همش هدایت های الله بود کنم

    و خیلی وقت ها پیش میومد که نگران بودم و بعضی مواقع حتی ناامید میشدم اونجا بود که به خودم اومدم و گفتم تو این موقعیته که باید احساسم و خوب نگه دارم و امیدم فقط به خدا باشه و باور کنم که میتونم شرایط دلخواهمو بسازم و خودم بوجود بیارمش

    و الان میبینم واقعا سخته آدم بخواد تو موقعیت های سخت و تضادها امید و باور واقعی داشته باشه

    اما تا جایی که بتونم سعی میکنم هر روز ارتعاشم و با گوش دادن به آهنگ های شاد و حرف زدن و نوشتن با خدای درونم و ورزش کردن ببرم بالا و من یاد گرفتم که ساختن باورهای درست یک شبه اتفاق نمیفته و ما باید هر روز رو خودمون کار کنیم

    و من از ته قلبم استاد و تحسین میکنم که با وجود شرایط به او سختی بازم حالش خوبه و دور هم میگن و میخندن و حتی مهمونم دارن

    من با دیدن این فایل ایمان واقعی و تو شما دیدم که با اطمینان کامل و با باورهای درست از اون خونه سیمانی با سقف چوبی الان رسیدین به بهشت به این زیبایی با کلی نعمت و فراوانی

    که به قول خودتون خیلی ها حتی تو آمریکاهم باور نمیکنن همچین جایی وجود داشته باشه تازه صاحب اون ملک هم از بدترین شرایط و خودش و به اینجا رسونده باشه

    و من عاشق این حرف شما هستم که میگین ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است این حرف و باید با طلا نوشت

    چون کسی که ایمان واقعی داره میجنگه برای اهدافش وبا امید به خدا و احساس خوب و باورهای درست قدم های کوچک و متوالی برمیداره تا با قانون تکامل برسه به همه رویاهاش

    درسته زمانی که حرکت میکنی و پله پله میری تا برسی به قله موفقیت با تضاد ها و شرایط نادلخواه مواجه میشی اما همین تضاد ها هستن که تو رو بزرگتر و قوی تر میسازن و تو رو تو مسیر رسیدن به اهدافت تشنه تر میکنن

    و امیدوارم همه ی ما هر روز بیشتر تشنه ی رسیدن به خواسته هامون باشیم🧡🧡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1792 روز

    سلام به استاد عزیزم ، مریم‌جان ‌وهمه اعضای خانواده صمیمی ام

    امروز به نیمه راه سفرنامه ام رسیدم

    روز ۱۵

    چقدر خوشحالم ازین تصمیمم و چقدر سپاسگذار مریم جان ‌هستم برای اینکه این سفرنامه رو پیگیری کرد تا انجام بشه

    واقعا ازت ممنونم عزیزم

    من متوجه شدم

    ما به جمله رو می شنویم ولی تا اجرا کردنش و عمل کردنش فاصله هست

    ایمان واقعی اینه که من بپذیرم راه همینه

    پس همین شیوه رو تو زندگیم پیاده کنم

    و اگه صدها بار نتونستم و دوباره به سبک قبلیم برگشتم هوشیار بشم ، تصحیح کنم و برگردم

    فهمیدم که من طوری شده بودم که انگار انتظار داستم حالا که تو این مسیرم هیچ تضادی پیش نیاد و‌تا یه مسئله پیش میومد که نیاز به حل داشت یا نیاز به تغییر نگرش یا نیاز به تصحیح یا علامت خدا بود برای درست کردن یه باور اشتباهم به جاش کاسه چه کنم چه کنم دست میگرفتم و‌ می گفتم چرا پس نتیجه نداد !!

    نمی دونستم که این چالش های مسیر واسه اینه که من مسیر رو بهتر یاد بگیرم

    واسه اینه که بینا تر شم

    خدا رو شکر امروز هم یکی دیگه از پاشنه های اشیلم رو پیدا کردم

    چندین بار شنیدم حس خوب = اتفاقات خوب و رسیدن به خواسته ها

    ولی واسم دیش میومد چند روز یکبار حسم بد می‌شد و من ادامه میدادم

    رد پای یه باوری رو پیدا کردم

    که این بود 👈👈 امکان نداره همیشه حال ادم‌خوب پیش بره

    یا اینکه اگه همیشه حالت خوب باشه که به جایی نمیرسی

    خب اینا باور قبلیم بود

    وقتی من این مسیر رو شروع کردم

    وقتی استاد میگن فقط ۶ ماه روشی که میگن رو پیاده کنم

    یعنی روش خودم رو بزارم کنار

    ۶ ماه همین کار رو کنم

    نگم سخته هر عادتی هر کاری فقط اوایلش سخته تا آدم عادت کنه

    بعد ۶ ماه مقایسه کنم با روش خودم و بعد انتخاب کنم

    همین جمله ساده رو نتونستم خوب درک کنم

    می خواستم هم روش خودم رو ادامه بدم

    هم یه نیم نگاهی به مسیر استاد داشته باشم ….

    ولی راه رسیدن به رویاها این نیست

    زندگی در لحظه و لذت بردن هست

    مطمئنأ این قانون دنیاست

    چرا که اگه مسیر رسیدن به خواسته ها سختی بود

    پس باید به مرور زمان دنیا سخت و تنگ و‌تاریک تر می‌شد

    چقد آهنگ آخر فایل انرژیمو چند برابر کرد

    واقعا به جز مرگ همه چیز رو میشه تغییر داد

    وگرنه چرا اصلا خلق میشدیم

    وقتی توانایی تغییر شرایط به ما داده نمیشد

    خب اصلا انسان خلق نمیشدیم …..

    یاد گرفتم که محدودیت ها رو‌ نپذیرم

    هر دفعه واسه غلبه بر محدودیت هام

    و رفتن به یه پله بالاتر به اون ایده ای که میاد تو ذهنم عمل کنم ‌و بس

    همین روند رو‌هی تکرار و تکرار کنم

    تا مثل نردبون از جایی که هستم برم به جایی که می خوام

    و این مسیر بی نهایته ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: