کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی" - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی"
    49MB
    6 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

263 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Jasmin گفته:
    مدت عضویت: 1993 روز

    یه کتاب جالب پیداکردم

    میخام امروزنتیجه ای که ازون گرفتم رواینجابنویسم تا برای خودم بمونه

    یه سری اتفاق مثبت ومنفی دربیرون ازما درجهان مادی رخ میده

    اتفاقی که میفته اینه

    مابه عنوان یه مشاهده کننده اون اتفاقات رومیبینیم

    قبل ازاینکه اون اتفاق مثبت یامنفی درمااحساس شادی یااحساس غم یاهراحساس دیگه ای به وجودبیاره اول ازهمه ذهن اون روتجزیه وتحلیل میکنه وبرداشت میکنه و اون رو بررسی میکنه

    درست مثل عملی که مثلا مادستمون میبره اول مغزمون باید اونو درک کنه وبعدبا احساس درد به ماهشداربده

    اتفاقاتم دربعدروانشناختی اول توسط مغز بررسی وتجزیه وتحلیل میشن وبعد احساس ایجادمیشه یا به عبارت علمی ترهیجانات

    حالا ماسه دسته ادم داریم

    بزارفک کنیم یه اتفاق منفی رخ داده

    دسته اول ادم طبیعی نرمال سالم که البته اگاهانه ذهنشوکنترل نمیکنه اماازلحاظ علائم مرضی وغیره کاملا سالم ونرمال هست

    این ادم این اتفاق منفی رومیبینه ومغزاون یه پردازش طبیعی روروی این اتفاق انجام میده وودرنهایت یه احساس غمگینی نرمال وطبیعی بایه مدت زمان مشخص ایجادمیکنه ودرنهایت این فرایند این ادم سالم یااین اتفاق روفراموش میکنه یااگه راه حلی داشت سعی میکنه اونو حل کنه

    دسته دوم دسته ادمای افسرده

    مغزیه ادم افسرده وقتی این اتفاق منفی رومشاهده میکنه یه تجزیه وتحلیل کاملا تحریف شده وانحرافی روارائه میده مثلا اگه فقط یه بارتویه کاری شکست بخوره مغزاین ادم این اتفاق منفی رو به این صورت تعبیرمیکنه

    من همیشه توهرکاری شکست میخورم من افتضاحم.

    من هیچ کاریونمیتونم درست انجام بدم. دفعه های قبل که درست انجامش دادم شانسی بوده.بهتره هیچ کاری نکنم لااقل خرابکاری نمیکنم و…..

    فک کنین نتایج این افکارواحساسی که ایجادمیکنن چیه! من میگم اون شکست افتضاح نیست بلکه احساسی که درنتیجه اون افکارایجادمیشه افتضاحه!! درنتیجه این احساسات فردکاملافلج میشه قدرت حل مسئله وتصمیم گیری شو ازدست میده وطبق قانون احساس بداتفاق بداونقداتفاق بدبیشتربراش میفته که کلا افسردگیش عمیق ترمیشه وبه جاهای حادمیرسه

    دسته سوم که این میشه موردعلاقه من

    کسایی که اگاهانه سعی دارن خودشونو مغزشون روکنترل کنن ینی همون چیزی که اقای عباس منش میگه

    ینی ایناوقتی یه اتفاق منفی میفته حتی اگر اون اتفاق به طورطبیعی بایدیه احساس منفی ایجادکنه این ادما مغزشونو اگاهانه طوری کنترل میکنن که برداشت های ذهنی شون درنهایت به احساس خوب منجربشه

    حالاعلاوه براینکه اینکارخیلی مثبت هست حتی درحالتی که مااصلاقانونو قبول نداشته باشیم

    به قول استاد

    وقتی میتونیم الکی خوش باشیم چراالکی ناخوش باشیم ینی الکی خوش بودن بهتره

    ودرحالت دیگش اگه قانون قبول داشته باشیم

    اونوخت این تمرینی میشه که نتیجه اش میشه اتفاقات مثبت ینی همون اتفاق ظاهرامنفی یاواقعامنفی باتغییر برداشت ما تبدیل میشه به یه سلسله ماجراواتفاق مثبت

    که خیلی عالیه

    دوستان کتاب افسردگی چرا نوشته دکتربرنزخیلی عالیه حتمابخونین

    اگهدبتونین ازعلم و قانون همزمان استفاده کنین خیلی راحت میتونین بر احساسات منفی وافسردگی غلبه کنین

    افرین خودم که اینقدرمتفکروچیزفهمم😁

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    زینب نیک ورز گفته:
    مدت عضویت: 1087 روز

    سگ سیاه افسردگی

    در یک بازه زمانی از زندگیم،یجورایی این سگ بر من چیره شده بود

    از خونه بیرون نمیرفتم، ناراحت و غمگین بودم، یک عالمه ترس داشتم ،از خودم فراری بودم،خودمو دوست نداشتم.. و این فاجعست!

    اما من همیشه قوی بودم

    هیچوقت جلوی کسی گریه نکردم

    همیشه محکم خودمو نشون دادم

    تمام وجودم درگیر این سگ بود اما جلوی دیگران اینو نشون نمیدادم

    من عاشق این خصلتمم، عاشق این حد از قوی بودنمم:)

    همیشه در ته قلبم یک امید بود، یک روزنه بود تحت هر شرایطی ..

    خدای قشنگم منو هدایت کرد به سمت فایل های استاد عباسمنش

    و به لطف خدا و با دونستن قانون و گوش کردن به فایل ها

    تونستم خودمو نجات بدم

    تونستم ارامش رو به قلبم راه بدم

    هنوز خیلی خیلی جای کار دارم..

    تمام تلاشم رو میکنم که

    روحم رو تا بالاترین حد ممکن ارتقا بدم..

    اگاهی و ارامشم رو ارتقا بدم..

    صبر و ایمانم رو ارتقا بدم!

    من از پسش بر میام

    چون لیاقتشو دارم

    چون من یک انسان معمولی نیستم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2603 روز

    سلام سلام سلام بچه های هم فرکانسی و سلامی ویژه یه استادم و عزیزدل مریم جان جان

    وای بچه ها میخوام یه موضوعی و بگم بهتون البته شاید گفتنش اینجا درست نباشه اما من با دیدن این کلیپ سگ سیاه به یک نشونه ی خیلی بزرگ گرفتم…

    من مائده یکی از اعضای قدیمی سایت هستم

    مدت هاست اتفاقات عجیبی توی زندگی من داره رخ میده که خودمم از رخ دادنشون به طور وحشتناکی متعجبم جوری شده بودم منی که مدام‌میگفتم و از قوانین توی زندگیم استفاده میکردم به حد ناتوانی رسیدم و تصمیم بر فرار گرفتم اره فرار

    امروز این تصمیم گرفتم خداسرشاهده بچه ها ینی از تایمی که این تصمیم و گرفتم تا همین الان که دارم این متن و تایپ‌میکنم

    همینطوری که داشتم با خودم حرف میزدم و عصبی شده بودم و اصلا کنترل افکار نداشتم مثل همیشه اصلا ناشده وقتی از خود بی خود میشم وارد سایت نشم…

    وارد سایت شدم و داشتم دنبال نشونم میرفتم که گقتم‌بزار ببینم دانلودی چی داریم

    بعد یکی یکی اومدم پایین دستم خورد رفت روی پیج‌۱۹ و یهو چشمم به سگ سیاه خورد

    پلی کردم و تا آخر تماشا کردم جوری محوش شده بودم که جمله طلاییمو پیدا کردم

    گفت که:از مسائل فرار نکنید سعی کنید حل کنید✌🏻

    قشنگ متوجه شدم من تا الان داشتم صورت مسئله رو پاک میکردم به جا حل کردنش

    اما خداروهزار مرتبه شکر که متوجه شدم کجای کارم اشتباه بود

    خدایا خداوندا سپاسگزارم بابت همه چی

    به خاطر یک آگاهی دیگه

    از استاد عزیزدل و مریم جان جان و تیمی که با عشق فعالیت میکنند سپاسگزارم بی نهایت

    عاشقتونم مشتی هستین کاپیتان کشتی هستین😉

    🧡❤🧡💛💚💙💜💯💯💥💣💣💣💣👊🏻👊🏻👊🏻👊🏻🌴🌵🌾🌿☘🍀🍁🌳🌲🌱⚘🌻🌻💐🌸🏵🌹🌺🍂🍃🦋🦋😍😍🍻🍫🍫🍬🔥🔥🔥🌈

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    فاطمه_می نویسد گفته:
    مدت عضویت: 2931 روز

    سلام بچه ها

    میخوام بطور ساده چیزی رو که بعد از کنکاش تو خودم پیدا کردم رو توضیح بده

    ببینید دوستان اکثر ما ارو افسردگی احاطه کرده چرا؟ببینید 99.9% ما افکاراتی رو به ارث بردیم و برامون تکرار شدن که نقش خودمون رو تو خالق بودن صفر مطلق میدونه میگه تو برگی در بادی اگر شانس بیاری و از همون اول تو یک خانواده موفق بدنیا بیای موفق خواهی شد و اگر نه تا اخر عمر باید بدویی اخه مکه میشه با این شرایط ؟تو این کشور و…

    اینحاست که اموجودی به اسم افسردگی هر روز پیله هاشو به دورمون سفت تر و سفت تر می کنه تا جایی که دیگه نتونیم نفس بکشیم تا جایی که خود واقعیمونو انکار می کنیم چیزی که بهش “خود”میگم اینجا برای من “فاطمه” ازمون جدا میشه اون خسته و دلگیره و حالا سکانو به دست یک پوسته تو خالی از فاطمه میده فقط برای اینکه یک سری اعمال فیزیکی حداقل مثل نفس کشیدن خوابیدن غذا خوردن و… رو داشته باشه.”خود” درونتون یجایی قایم میشه

    دوست عزیزم اصلا مهم نیست که الان حتی نمی تونید حالتون رو برای یک ثانیه خوب کنید اصلا مهم نیست که هرچی به این درو اون در زدید هزار راه و محصول و.. رو استفاده کردید ولی نتیجه نگرفتید

    تمام اینها رو بدست میارید با تک تک سلولاتون عشقو لمس می کنید روزی که “خودتون” رو دوباره در اغوش بگیرید

    ممکنه این خود الان مثل یک کوچولوی خجالتی تو گوشه های ذهنتون قایم شده باشه ممکنه حسابی عصبانی باشه و تازه وسایل اتاقتونو بهم ریخته باشع و هزار ممکن دیگه

    کافیه باهاش حرف بزنید از ته دل ازش از خودتون بپرسید چی ناراحتش می کنه؟ چرا احساس بدی داره؟بهش بگید با تموم کاستی ها دوسش دارید چون هیشکی کامل نیست بگید تو جسم فیزیکیتون حفظش می کنیدو نمیگذارید بهش اسیبی برسه

    مثل بهترین دوستی که ممکنه تو کل کره زمین داشته باشه

    دوست عزیزم شما و خودتون بهترین درمانگر هم هستید بگذاره معجزه عشق راهو برای باقی معجزات باز و هموار کنه

    فاطمه

    *میتونید چشم هاتون رو ببندید دوستان و “خودتون” رو تصور کنید که وارد جایی که هستید میشه و ازش دعوت کنید کنارتون بشینه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 3095 روز

    سلام استاد جان چه جالب این بخش سایت امروز اولین باره که اومدم به این بخش مثل یه فال روزانه البته خیلی قدرتمند تر نمی‌دونم شما از کجا متوجه میشوید که من امروز به چه آگاهی نیاز دارم که این نشونه هارو گذاشتین ظاهراً برای هرکس هم متفاوته خیلی جالب بود برام این سگ سیاه گذشته با همین چند وقت پیشم بود که داشت منو تسخیر میکرد ولی شما کل قانون رو توضیح دادید از زندگی لذت ببر و احساستو خوب نگه دار با خودت در صلح باش آروم باش و در آرامش تکاملتو طی کن باور های قدرتمند کننده ای بساز قانون درخواست و اینکه تو هر مدار و فرکانسی باشی فقط اتفاقات اون مدار روتجربه می‌کنی افسردگی مساوی با روابط ناشاد غم غرغر تحلیل رفتن جسم و روح تنهایی اضطراب استرس و کلی اتفاقات بد خدایا شکرت به خاطر این قسمت واقعا هر روز بهتر از دیروز ازتون ممنونم استاد جان عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    محمد مهوری گفته:
    مدت عضویت: 1818 روز

    سلام به همه دوستای عزیز و خوبم.

    امیدوارم که خوب و عالی باشید.

    من چندین بار این فایل رو دیده بودم ولی تا حالا متنش رو با این دقت نخونده بودم.

    این فایل توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده.

    و استاد اومده با کیفیت و با دوبله عالی گذاشته روی این سایت تا ما بتونیم استفاده کنیم و بهترین حالت بتونیم ازش استفاده کنیم.

    استاد جان سپاسگزارم که واقعاً همه تلاشت رو کردی تا بتونی جهان رو جای بهتری برای زندگی کنی.

    مرسی مرسی

    سپاس .

    بریم سراغ این فایل عالی.

    ما همه سگ سیاه داریم.

    من خودم تجربشو داشتم که انگار آدم هیچ حرکتی نمیتونه بزنه.

    و انگار جلوی دید آدم گرفتست.

    مخصوصاً زمانی که سنم بالاتر رفت.

    خوشحالم خوشحالم که تونستم از اون شرایط بیرون بیام و زمانی بود که استاد رو با تموم وجود پیگیری کردم.

    ذهنیت کلی من زمانهایی که روی خودم کار میکردم صدها برابر تغییر میکرد.

    و خداوند رو سپاسگزارم که من رو همیشه هدایت می‌کنه.

    یه فیلم انیمیشن هست به نام درونِ بیرون که قسمت دومش هم تازه انتشار پیدا کرده.

    بهتون پیشنهاد میکنم این فیلم رو ببینید.

    اون فیلم هم بهترین نکتش این هست که میگه همه حس ها و احساسات باید باشه و نمیشه هیچ کدومشو حذف کرد.

    فقط باید کنترلش کنی تا هیچ کدوم تووی تمام وجودت و در تمام وقت غالب نشه.

    و این فایل من رو یاد اون فیلم انداخت.

    سپاس استاد جان

    سپاس از وجود شما دوستان

    سپاس از دوستان سایت

    سپاس از خودم که سعی در تعهد داشتم دارم تا بتونم توی سایت فعالیت کنم تا تجربه بهترینها و فقط بهترینها رو داشته باشم.

    الهی شکرت

    به امید دیدار شما دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1669 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    سلام به تک تک دوستانم…

    اتفاقی هدایت شدم به این فایل، و توجه ام رو جلب کرد، دوسال قبل که برای اولین بار این فایل شما استادعزیزم رو گوش کردم پیش خودم گفتم، آخه آقای عباسمنش عزیز من سالهای اخیر بارها وبارها از متخصص ها مشاوره گرفتم، ورزش کردم، سعی کردم هرطور بوده وقتم رو مفید بگذرونم واز خیلی چیزهای منفی دوری کنم پس چرا این سگ سیاه هنوز بامنه وداره ازم تغذیه میکنه و ول کنم نیست!!!

    اون روزها نه خودم رو میشناختم نه از احساسات وعواطفم بدرستی اگاه بودم و نه خدای خودم رو میشناختم و نه جهان آفرینشش رو،چطور ممکن بود اخه با اون همه جهل و ناآگاهی بتونم خودم رو درمان کنم؟!

    تا اینکه گوش دادن شبانه روزی فایلهای شما به مدت چندین ماه پشت سر هم ،حتی وقتی خواب بودم و صدای شما پخش میشد از گوشیم بلاخره کار خودش رو کرد، من داشتم درمان میشدم، اهسته وپیوسته، گوشهام ،چشمهام، قلبم داشت باز میشد، به جهانی که در تسخیر من بود ومن حاکم بر جهان خودم، وقتی کم کم باورهای جدید والبته زندگی ساز جای باورهای مخرب وپوچ گذشته ام رو گرفت، وقتی کم کم به عظمت وبزرگی ورحمت ومهربانی خداوندپی بردم،اونم با فایلهای ناب شماخصوصا فایلهای توحید وقرآنی شما ، با تجربه های واقعی شما در مورد ایمان و توکل ویکتاپرستیتون، دیدم کم کم یه پرده سیاه تاریکی که کشیده شده بود سالها روی چشم دلم ،رفت کنار، پرده ی سیاه، یا همون سگ سیاهی که منو بغل کرده بود وزیرش له شده بودم، (((ترس از قضاوت ها و ترس از تایید نشدن، ترس از دوست داشته نشدن، احساس گناه شدید، ترس از ترد شدن، ترس از مفید وکافی نبودن،ترس از …..)))

    ولی از یه جایی باور کردم که رضای هیچکس جز رضای خداوند مهم نیست، باور کردم که اگه خطاء واشتباه وگناهی مرتکب شدم جای جبران دارم، چون فهمیدم که خطاها واشتباهاتم وگناهانم تنها وتنها به خود من آسیب زده و من بازگشت اونچه که به جهان میفرستم رو دریافت میکنم پس سعی کردم که تا جایی که می تونم حس خوب وخیرو خوبی به جهان بفرستم، باور کردم که دوستی ودشمنی دیگران، در زندگی من تاثیری نداره، باور کردم که مهمترین رابطه ی زندگیه من رابطه ی منو خدای منه، واین خدای منه که می تونه رابطه های منو اصلاح کنه نه تلاشهای من، نه وابستگی های من، نه از خودگذشتگی های من در برابر شخص یا اشخاصی، باور کردم من به اندازه ی کافی زیبا، خوب و دوستداشتنی هستم، باور کردم بزرگترین دوست ودشمن خودم، فقط خود خودم هستم، باور کردم که من توانایی های زیادی دارم وجهان برای اینکه توانایی های من شکوفا بشه همه چیز رو در اختیار من قرار داده، باور کردم که تمام مسئولییت زندگی من دست خودمه وهیچکس قدرت ونفوذی برمن نداره تا من خودم نخوام، باور کردم وقتی تنها برخدا توکل کنم وتنها از خودش کمک بخوام ، خدا هم از هر سمت وسو افرادی رو مامور میکنه تا اینکه حتی بدون درخواست من امورات منو به انجام برسونن….

    سگ سیاه افسردگی موقعه ای از وجود من رفت، که من به سرای اخرت ایمان اوردم ، و عاشق زندگی ومرگ شدم، زمانیکه زندگی رو راحت گرفتم و فهمیدم که هیچ اتفاقی انقدر وحشتناک وغیرقابل تحمل نیست وهیچ چیزی انقدر شگفت انگیزو هیجان انگیز نیست که احساسات منو دچار نوسان کنه….

    از وقتی زندگی رو به بخشهای کوچیک تقسیم کردم تا از فرداها نترسم، گفتم فقط برای امروز ، فقط برای چند ساعت، فقط برای چند دقیقه، سعی میکنم تمرکزم رو بذارم روی اونچه که بهم حس خوب میده…

    سگ سیاه افسردگی زمانی از وجودم رفت که یادگرفتم من نمی تونم جلوی قضاوت و حرفهای مردم رو بگیرم، من قدرت این رو ندارم که به دیگران بگم در مورد من چطور فکر کنن وچطور قضاوت کنن…

    وقتیکه باور کردم زندگی مثل خواب شب می مونه یه وقتی میخوابی(مرگ سراغت میاد) ودیگه داشته هات به کارت نمیان، به اینکه کی بودی، چه شهرتی، چه ثروتی وچه جمالی وکمالاتی داشتی….

    وقتی باور کردم با هرسختی آسانی هست، وقتی باور کردم که من اگه سهم خودم رو پیدا کنم وبه درستی انجام بدم وباقی رو به خداوند بسپارم در نهایت خیر وخوشی نسیبم میشه حتی اگه ظاهرا شر باشه، وقتی باور کردم که من نه میدونم ونه می تونم و اونکه میدونه ومی تونه فقط خواست واگه بهش ایمان داشته باشم بهترینهارو برام قرار میده طوریکه راضی باشم وپر روزی….

    سگ سیاه افسردگی زمانی از وجودم رفت که باور کردم من یه روح تنها هستم که اومدم خودم رو تجربه کنم وتنها هم میرم، و اونچه که توی این دنیاست فقط امانتی هست در اختیارم وامکان داره هرلحظه اخر عمرم برسه، یا اون چیزهایی که دارم ازبین بره…

    وقتی باور کردم که هیچکس حتی همسرم، حتی فرزندم، حتی پدر ومادرم ،حتی خواهر وبرادرم، حتی کل مردم جهان نمی تونند بهم امنیت وآرامش بدن غیر از خداوند، دیگه آروم گرفتم، شاد شدم، صبور شدم، خنده شد آرایش صورتم، سپاسگزار وقدر دان شدم، هر روز مرگ رو به خودم یادآوری کردم و براش اماده بودم وهستم باعشق، و از زندگیم لذت میبرم چه در تنهایی چه در کنار دیگران، و دیگران رو جزئی از خداوند وجزئی از خودم می بینم، برای همین نه خوبیشون و دوستیشون منو زیادی شگفت زده میکنه ونه بدی و دشمنیشون…

    الهی هزاران بارشکرت، که انقدی از جهل ونا آگاهی در اومدم که خودم رو باتمام جسم وروحم در اختیار صاحب اختیارم قرار دادم تا هر لحظه به بهترین روش منو شکل بده….

    سگ سیاه افسردگی دیگه برام معنی نداره، وقتی اینهمه نعمت برای شادی و لذت بردن وجود داره…

    وخدایی که عظمت وبزرگیش تمام عالم رو فراگرفته ومراقب منه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1117 روز

      سلام عزیزدلم دوست خوبم

      خطبه خط نوشته های شما رو با عشق خوندم عزیزم و تحسینت کردم بابت این آگاهیهای ناب و باورهای قشنگی که در خودت ایجاد کردی دوست خوبم تک تک جملات رو تو دفترم نوشتم که بیام بخونم و این باورها رو در وجود خودم تزریق کنم و این سگ سیاه درونم رو کوچک و کوچک کنم …دوست خوبم چقدر زیبا گفتی که من رابطم رو با خدا خوب میکنم خدا بقیه رابطه ها رو برام اصلاح می‌کنه من ..این که خداست که می‌تونه رابطه من روخوب کنه نه تلاشهای من وابستگی های من از خود گذشتگی های من .. چقدر زیبا گفتی که زندگی رو به بخش های کوچک تقسیم کردی و گفتی فقط برای همین امروز برای همین ساعت من سعی میکنم احساسم روخوب کنم دوست خوبم چقدر زیبا نوشتی که من وقتی برخدا توکل کردم و تنها از خودش کمک خواستم خدا از هر سمت و سو افرادی رو مامورمیکنه تا اینکه حتی بدون درخواست من امورات من رو به انجام برسونن ..ممنونم ازت در پناه خدا همیشه شاد و سلامت و حال دلت عالی باشه عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  8. -
    Gol Sabry گفته:
    مدت عضویت: 768 روز

                     بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگى

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته مهربان ودوستان گل.

    فایل:سگ سیاه (افسردگی)

    افسردگی تشبیه شده به سگ سیاه در زندگی مان.

    همه ما از شروع زندگی افسرده نیستیم اما با ادامه دادن به ناراحتی ها مشکلات و غمگین بودن به این مشکل گرفتار میشویم.

    این کلیپ برای افراد فقد افسرده نیست بلکه برای همه ما است که متوجه بشیم کدام اعمال ما تاثیر منفی بر زندگی مان دارد و مارو به حس افسردگی نزدیک تر میکند.

    احساس بی ارزشی.

    دلیل خستگی بی علت.

    حس غمگین بودن بدون علت.

    شلخته بودن و رعایت نکردن نظافت.

    لذت نبردن از زندگی.

    تمرکز ضعیف و حافظه کوتاه مدت.

    ترس از تغییر.

    عزت نفس پایین.

    ترس از حرف مردم.

    حرفها وافکار منفی.

    بد اخلاق بودن.

    خسته وکسل بودن

    این ها علایم یک فرد افسرده است و یا علایمی است که اگر ادامه دار شوند باعث میشود آن فرد به افسردگی دچار شود.

    اولین قدم برای بهبود مشوره گرفتن از متخصصان یعنی استاد عزیزما و استفاده کردن از فایل های بی نظیر شان است.

    هیچ دارویی نمیتواند این مشکل را حل کند .

    مگر اینکه باور های خود را تغییر بدهیم به جای گفتگوهای ذهنی که باعث ناراحتی ما میشود.

    گفتگو هایی را جایگزین کنیم که باعث قدرت در وجود ما شود و به ما حس شادی بدهد.

    و اینکه از دریچه دیگری به زندگی نگاه کنیم.

    از دریچه لذت عشق سلامتی ثروت زیبایی.

    ذهن خود را آرام کنیم و نگران فردا یا روزهای آینده نباشیم.

    ورزش منظم بکنیم و دفترچه یی داشته باشیم و چیزهایی که به خاطر شون سپاس گذاریم رو یادداشت کنیم واز ته دل بابتشون سپاس گذار باشیم.

    به جای فرار از مشکلات سعی کنیم حلشون کنیم.

    برای خودم:

    گل عزیزم:

    تو یک فرد با ارزش هستی.

    از زندگی کردن لذت ببر.

    تو فقد یک بار زندگی میکنی هیچ کس و هیچ چیز ارزش اینو نداره که تو بخاطرش زندگی تو خراب کنی.

    خداوند عاشق تو هست به همین دلیل تورا به دنیا آورده.

    تو لایق ثروت.سلامتی.عشق.سعادت.خوشبختی.استقلال .قدرت هستی.

    واز لیاقت های خودت لذت ببر.

    از حرف مردم نترس ونگران نباش در مورد تو چی میگویند .

    فقد از زندگی در لحظه لذت ببر.وکاری که درست است را انجام بده.

    اصلا از هیچ موضوعی ناراحت نشو.وحس خودتو بد نکن.

    خودت اینو بهتر میدونی وقتی از موضوعی ناراحت میشی بد اخلاق میشی و همسر عزیزتو و پسر گل خودتو از خودت میرنجونی هیچ کس به خوب بودن رابطه میان تو وهمسر وپسرت اهمیت نمیده پس به خاطر اونا خرابش نکن.

    سعی کن باور هاتو تغییر بدی.

    وبه زندگی از یک دیدگاه دیگر نگاه کنی .

    زندگی زیباست .

    همه چیز عشقه.

    ثروت زیاد است ومن لایقش هستم.

    خداوند عاشقه من است.

    من خالق زندگی خودم هستم.

    از مسیر رسیدن به هدفت لذت ببر نه مانند کسی که مجبور باشه دلشو خوش کنه مانند کسی باش که خداوند وخالقش بهش قول داده من باهات هستم تو فقد لذت ببر.

    مانند عالم بی عمل نباش.

    تو موفق میشی گل عزیزم ️

    نگران فردا نباش واز لحظه لذت ببر هر زمان ذهنت را خالی کنی زندگی لذت بخش تر میشود

    تشکر از استاد عزیز وازدوستانی که کامنتم را خواندن

    وتشکر از خدایی که من رو در مسیر هدایت قرار داد ومن رو لایق این مسیر دانست خدایا شکرت

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    [پروردگارا!] فقط تو را مى پرستیم وتنها از تو یارى مى خواهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      مهناز جوزمی گفته:
      مدت عضویت: 1053 روز

      سلام دوست عزیز چقدر نوشته شما خوب و روان بود من لذت بردم من یه مشکلی داشتم و دلیلشو تو نوشته شما فهمیدم حرف مردم اصلا مهم نیست که دیگران در مورد من چی میخوان فکر کنند من باید بتونم برای خودم زندگی کنم و لذت ببرم نه برای دیگران که دیگران منو انسانی خوب ببینند ولی من از درون اذیت بشم که چرا حرفمو نزدم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ramin 77 گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    با سلام و خدا قوت خدمت تمامی عزیزان

    من حدودا 7 ماه پیش تصمیم گرفتم تغییر کنم و تو زندگی ادم مثبتی شم که دوماه اول موفق شدم و نتایج خوبی هم میگرفتم و بازخورداشو میدیدم (چون هم کتاب در این زمینه میخوندم و هم تمریناشو انجام میدادم) و از عید به این ور بود که یه اتفاقی افتاد که نتونم این افکار و انرژیای مثبتو ادامه بدم ( البته این افکار مثبتو تا همین دیروزم که عضو سایت شدم داشتم ولی مثل اون دو ماه اول تو زندگیم به کارشون نمیبردم چون انرژیای منفی بهشون غلبه میکرد) که از عید تا همین دیروز که عضو سایت شدم این افکار منفی و به نوعی افسردگیو با خودم به همراه داشتم و حتی کار به جایی رسیده بود که اکثر اوقات فکر خلاص شدن از دنیا به سراغم میومد، حتی تو این 5 ماه هم میخواستم عضو این سایت بشم ولی یکی از رفقام با یک کلمه کلا منو از زندگی ناامیدترم میکرد (درسته که این رفیقم تو زندگیم چند تا انرژی مثبت اساسی داده ولی بعضی وقتا یه چیزایی میگه که کلا روت تاثیر به شدت منفی میذاره و ناامید میشی) ولی الان دیگه تصمیم گرفتم کلا به قول اقای عباس منش یه سری ادمارو بذارمشون کنار یا وجودشونو تو زندگیم کم رنگتر کنم و بعضیاشونم میدونم که خدا اینکارو برام خواهد کرد (چون قبلا من احساسای خوبو تجربشون کرده بودم و اطمینان دارم که میشه) ولی این 5 ماه خیلی برام از لحاظ روحی نامناسب بوده و سخت گذشته، از همین دیروز که عضو سایت شدم تصمیم گرفتم که ان شاء الله کلا از این 5 ماه درس بگیرم و از این به بعد به کمک خدا و لطف خودش که میدونم و اطمینان دارم شامل حالم میشه و انرژیشو میگیرم و البته سعی و تلاش خودم شاد و سالم و سرحال زندگی کنم.

    سپاسگزارم از اقای عباس منش بابت سایت و انرژیشون و همه دوستان با انرژیای مثبت و خانواده این سایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: