آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

415 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مینا منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1171 روز

    سلام و درود حضرت استاد

    چقدر این فایل به موقع بود

    باز خواهرم به مشکل خانوادگی برخورده بود و میخواستم با آموزه های شما تغییرش بدهم و فایل جدید باعث شد بکشم کنار و بزارم خودش بخواد و البته که خدایی نکنم

    خدایا شکرت که استاد فایل ها دوره سایت هستند.

    یادمه استاد چندسال پیش که غرق بودم در افکار منفی و شرک و کفر به خدا

    همسرم فایلی تصویری از شما که فک کنم از فایل های زندگی در بهشت بود و کنار دریاچه ایستاده بودید حرف میزدید بهم نشون داد و چون نمی خواستم تغییر کنم گفتم این مرد چرت و پرت میگه خودش خوشش هست ، میگه بگید خدایا شکرت ببین چه جای بهشتی مانندی ایستاده منم اونجا بودم میگفتم بگید خدایا شکرت

    و از کنارش رد شدیم

    ولی سالها بعد که دیگه از زندگی و تمام ختم و دعاها برای خوب شدن رابطه م با همسرم خسته شده بودم و به عجز رسیدم و گفتم خدا تو کاری کن

    به مرجان هدایت شدم ،مرجان گفت بیا از این سایت یکم گوش کن ببینیم گشایشی میشه و شدم از طرفدارای دو آتیشه تون

    واقعا ادم ها خودشون زندگی شون رو میسازن

    انگار باید یاد بگیریم ما توی دایره خودمون هستیم و نخواهیم در دایره دیگران وارد بشیم.

    هرکی خودش باید سعی کنه شعاع دایره ش رو بزرگ کنه.

    باز هم خدایا شکرت

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1532 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان توحیدی

    بارها در فایلهای زیادی ، استاد به این موضوع اشاره داشتند که ما از تغییر دیگران ناتوانیم .

    در فایل چه کسی مالک توست خیلی خوب بهش اشاره شد و دراین فایل هم با ارجاع به آیه های قرآن که حتی خود پیامبر که رسالتش ترویج یکتاپرستی بوده نمیتواند همه رو به یکتاپرستی دعوت کند چه برسد به ما .

    وحتی در فایل 45 سفر به دور آمریکا که در مورد مردم آمیشا بود که به سبک شخصی خودشان زندگی میکردند و کسی کار به کار اونها نداشتند و نمی خواستند اونها رو تغییر بدهند استاد خیلی خوب برامون جا انداختند که کاری به کار کسی نداشته باشیم ونخواهیم اونها رو تغییر بدهیم .

    اگه بخواهیم کسی کار به کار ما نداشته باشد ما در درجه اول باید کار به کار کسی نداشته نباشیم .

    من خودم تو یه برهه زمانی خیلی میخاستم دیگران رو تغییر بدم اما بعد مدتی متوجه شدم که من نمبتوانم وچه قدر خودم مورد سرزنش قرار گرفتم و الانا تا جایی که حواسم باشه کار به کار کسی ندارم .

    چون اوایل دلیش این بود که شخصیت حامی گر داشتم چونکه فکر میکردم این شخصبت معنوی هست و وظیفه مسلمان هست که به هم نوع خود کمک کند .و خیلی هم زمان و انرژی گذاشتم اما آخرش شد هیچی . یاعبارت کل اگر طبیب بودی دوای سر خود کردی نصیبم میشد .

    با عبارتهای بی پابه واساس

    تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی یا امر به معروف ونهی از منکر و … خودم رو در این دام به ظاهر معنوی انداختم .

    و خودم چون ذهن منطقی دارم ننها چیزی که حریف ذهن منطقی من میشود آیه های قرآن است که استاد عزیز سنگ تموم گذاشتند و انها رو باجزییات بیان کردند و اتمام حجت کردند .

    من اگر تو ذهنم تغییر دادن دیگران رو بی ادبی وتجاوز به حربم شخصیشان و دخالت بدونم هرگز این کار رو نمبکنم و تا زمانیکه این ویژگی زشت رو در خودم تغییر ندهم جهان هم افرادی رو در زندگیم وارد میکنه که اونها هم دوست دارند در زندگی من دخالت کنند و بخواهن منو تغییر بدهند .

    من یادم میاد خواهر بزرگترم همش شخصیتی داشت که خیلی زباد بهمون گیر میداد از لباس پوشیدن گرفته تا همه جی . بعدا که ازدواج میکنه خواهرشوهرش هم مدام در رندگیش دخالت میکنه به طوریکه خسته و عاجز شده بود. من اون موقع ها دلیلش رو نمیدونستم اما الان متوجه شدم قانون برای همه یکسان است .

    منم تو کار دیگران زیاد حالت مشاور میگرفتم ودخالت میکردم و قضاوت می کردم و جهان هم خواهرم رو بازتاب اعمالم فرستاد .

    مبگویند : نکوب در کسی رو میکوبن در تو را .

    پشت این دخالت در کار دیگران به بهانه کمک حالا چه مادی چه معنوی دونوع باور هست :

    اول اینکه معنوی دونستن ابن کار در ذهنمون است و بازتابش میشه رفتار دخالت گرانه در امور دیگران . درحالیکه دیگران هیچ در خواستی از ما نکردند .

    دوم عدم احساس ارزشمندی خود . که ته ذهنش این است من با این کار حس مفید بودن میگیرم واحساس ارزشمندی میکنم و در درونم احساس ارزشمندی نمیکنم .

    سوم قدر شناسی دیگران از وی . که نه تنها قدرشناس نیستند بلکه مداخله محسوب میشه و اگه کار نتیجش بد بشه به شدت واکنش نشون میدهند

    چهارم میشبم نخود هر آش . که طرف بیکاره . کار کاسبی نداره سرش تو زندگی دیگرانه

    پنجم جهان افراد گرفتار بیشتری رو سمت ماهدایت میکنه چون کار جهان اینه از هر چی بیشتر خوشمون بیاد همونها را وارد رندگیوم میکنه .

    من بادم میاد دوستم ابروهای نازکی داشت ومن بهش پیشنهاد یه خانم ارایشگر ماهری رو دادم اون بار اول رفت و کارش خوب شد و از ارایشگره تشکر کرد ولی از من هیچی .

    و چند روز بعد برای ترمیم رفت و زیر ابروهاش به شدت کبود شد و بالحن زشت باهام رفتار کرد و اگه کور میشد خدامیدونه چه بلایی سرم میومد و منم به شدت ترسبده بودم و خدا بهم رحم کرد .

    الان تا کسی میگه دکتر خوب میشناسی . من میگم خدا روشکر سالمم و دکتری نمیشناسم . و بسته به دست دکتر داره واسه یکی خوبه یکی بد .

    واز سر خودم وا میکنم .

    یا یکبار بکی از نزدیکانم خاست کرم پودر بخره . باهم رفتیم لوازم ارایشی . و دوتا مدل بود وهردو راامتحان کرد یکی به پوستش اومد وازم نظر خاست ومن نظرمو گفتم و تاکید کردم که همینو بخر .و خرید .

    اومد خونه پشیمون شد و بامن برخورد بد داشت آخر کاربه جایی کشید من پولش رو دادم و کرم رو به یک دوست دیگه فروختم .

    و مثالهای اینچنینی که زبادن . الان کسی میگه بریم خرید باهاشون بیرون نمیرم میگم من حوصله ندارم .

    و خدایی خیلی راحت شدم .

    از دید قانون هم اگه به موضوع نگاه کنم هر فردی با باورهاش داره یک سری رفتار میکنه و تا زمانی که باورش تغییر نکنه رفتارش همینه .

    حالا من بخام رفتار شخصی رو تغییر بدم درحالیکه باوراش سرجاشه خوب معلوم نمیشه . مگر اینکه طرف باورش تغییر کنه و در مدار شنیدن این آگاهی باشه .

    یادم اومد یکی از اطرافیانمون باشوهرش اختلاف شده بود و دختره بی نهایت زیبا و انسان فهمیده بود وهمه تشویقش کردند که از این فرد جدا شو . لیاقتت بالاتره . و دختره این کار رو میکنه

    . والان سالهاست مجرده و مرتب به داییش فوش میده که اون باعث و بانی شد و زیر گوش من خوند و یک خانم دیگه که از نزدیکانش بود و به او انگیزه میداد که جدا شو .

    من که میدونم دختره تو مدار جدایی بود واین انسانها تو مدار کمک بودند وباعث شدند ولی به هر حال قضاوتها هست .

    یا مادرم همش میگه ما میخاستیم بریم فلان منطقه شهر خونه بسازیم و زندگی کنیم اما عموت نگذاشت اما الان خودش رفت تو اون منطقه داره زندگی میکنه .

    زندگی بهم یاد داد سرم فقط تو لاک خودم باشه و کار به کار کسی نداشته باشم ..

    اگه میخام به جای خوب هدایت بشم که کسی کار به کار من نداشته باشه مثل زندگی استاد عزیز و خانم شایسته . منم باید آگاهانه ذهنم رو کنترل کنم که کار به کار کسی نداشته باشم . ونخواهم دیگران رو تغییر بدم .

    استاد با اینهمه دستاورد عملی و رسالتی که داره باز تو آموزشهاش میگه به خدا فایل من واسه همه مردم جهان نیست اگه کسی تو مدارش باشه دریافت میکنه واگه نباشه که هیچی . وما با میل خودمان به این سایته وارد شدیم وبا میل خودمان گوش میدیم و هیچ اجباری نیست .

    خدا روشکر میکنم بابت هدایت به این سایت توحیدی.

    و تشکر میکنم از استاد عزیز که باعشق این آیه های قرآن رو درکنار آموزش قرار دادند تا ذهن منطقی ما براش باور پدیرتر باشه و راحت تر در مسیر الهی حرکت کنیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    سجاد مصطفایی گفته:
    مدت عضویت: 1055 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایا هر انچه که دارم از ان توست

    سلام به شما استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز

    خیلی خوش حالم که امروز در این روز سرد پاییزی این فایل رو گوش دادم مهم ترین نکته ای که از این فایل یاد گرفتم شیوه تربیت صحیح فرزندی هست

    که دوست دارم در انده داشته باشم

    این شیوه ی تربیتی رو پدر من از بچگی برای من اعمال میکرد یعنی اگر هر کاری که میخواستم بکنم

    میگفت “خودت میدونی ، به من ربطی نداره ”

    و الان میفهمم که چقدر این شیوه ی تربیتی درست بوده و چه قدر تاثیر گذار که میفهمم چقدر من رو مسئول زندگی خودم بار اورده و درحال حاظر هم

    رابطه ی فوق العاده ای با هم داریم

    چقدر این نکته مهمه که به بچه هامون بگیم راه درست اینه و راه غلط اینه هر کدومو میخوای برو

    فقط نتیجش با خودته به من ربطی نداره تا اینطوری بچه های قوی تربیت کنیم

    راجب تغییر زندگی دیگران من اون زمان که تازه با مفاهیم موفقیت اشنا شده بودم خیلی ذوق داشتم که به دیگران راجب این موضوعات بگم بگم که مکفقیت اینطوری و فلان در حالی که خودم هیچ نتیجه ی قابل لمسی نداشتم که دیگران ببینن و به قول استاد این حرف رو شنیدم که تو اگر طبیب بودی سر خود دوا مینمودی

    حتی پدر و مادرمم اینو خیلی بهم میگفتن و کم کم به صورت تکاملی یاد گرفتم که راجب هیچ موضوعی که بهش اعتقاد دارم با کسی صحبت نکنم جز افرادی که در مدار من هستن و با من هم عقیده ان

    و از موقعی که تمرکزم روی خودمه مهم ترین نتیجه ای که گرفتم داشتن ارامش و حس خوب درونی از موقعی که درگیر خودم هستم تا دیگران خیلی حالم خوبه خیلی هم چیز ساده و روان و من از این بابت خوش حالم و چقدر این ایاتی که استاد به ما گفتن درست و تاثیر گذاره دقیقا درسته که ما تا زمانی که روی خودمون کار میکنیم و نمیخوایم زندگی دیگران رو تغییر بدیم حالمون خوبه و ارامش داریم به محض اینکه درگیر بقیه میشیم احساسمون خراب میشه و از مسیر درست دور میشیم

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    یاسر حمیدی گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    سلام به استاد عباسمنش و همه دوستان

    نمیدونم که چجوری عنوان کنم ولی من از وقتی که یادم میاید خودم رو وقف پدرم کردم و تمام تمرکز من روی بهبود وضعیت پدرم شده و خودم هیچ جایی نرسیدم با اینکه چند سال با شما اشنا شدم ولی از نتیجه خودم راضی نیستم..

    من یک پدر پیر و معتاد دارم که هیچ حرکتی برای بهبود وضعیت خانواده نکرده و از همان جوانی هیچ کاری برای پیشرفت خانواده انجام نداده و همش خوابه

    و یک خواهر دارم که وضعیت ذهنی سالمی نداره و گوشه خونه افتاده و شرایط بسیار سختی دارم و شب ها نون خوردن نداریم و در شرایط فقیر به دنیا اومدم

    من الان ارزومه که از این خونه برم دنبال زندگی خودم و مهاجرت کنم از روستا به شهر و باتمام وجودم میخواهم که از این خونه برم ولی نمیشه

    میدونم استاد که باید ذهنم رو کنترل کنم ولی به خدا سخته شرایطم و صبح ها با شوک سرو صدای مادرم بیدار میشوم که با خواهرم ناله و نفرین میکنه خدارو

    هر کاری کردم ولی نمیدونم چرا نمیشه…

    خسته شدم از اینکه اینهمه خدارو صدا زدم که منو نجات بده از این شرایط ولی نمیشه که نمیشه

    الان که این اگاهی هارو شنیدم که هیچ کس مسوول زندگی کسی نیست قلبم اروم شده ولی بازهم اون باور های اشتباه هست توی وجودم که اگه بخایی بری از این خونه خانوادت رو میخایی چکار کنی و خدا دیگه دوستت نداره که پدر پیر و ناتوانت رو میخایی تنها بزاری و …

    خدایا خواسته ام رو برام فراهم کن خودت میدونی که هر کاری میکنم که مهاجرت کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    سلام خدمت استاد گرامی ، خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم.

    استاد عزیز خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و این آگاهی های الهی رو با ما به اشتراک گذاشتید.

    آگاهی هایی که زندگی ما رو نجات داده و باعث شدن که ما طعم آرامشرو لذت رو بچشیم.

    این آگاهی ها با اینکه بارها شنیده شده ولی باز برای آدم تازگی دارن و نیاز هست که همیشه مرور بشن، چون انسان فراموشکاره.

    به نظرم این موضوع پاشنه آشیل همه انسانها هستش، از زمانی که به یاد دارم همیشه و همه جا بهمون گفته شده که انسان خوب، انسانی هست که به فکر دیگران باشه، کمک کننده و دستگیر دیگران باشه،

    میزان ارزشمندی انسانها وابسته به این مطلب بوده و ارزش آدمها به درجه کمک کنندگی شون نسبت به دیگران بوده، حالا این کمک میتونه از احساس دلسوزی شروع بشه تا ضامن شدن و جمع آوری کمک و یا جمع کردن دیگران و ایجاد اتحاد بین آدمها برای کمک به یک شخص دیگه.

    این دیدگاه در جامعه ما بسیار رایج هست و ریشه عمیقی داره و در ادبیات ما نیز مشاهده میشه، فکر کنم کسی نیست که این شعر رو نشنیده باشه:

    بنی آدم اعضای یکدیگرند  که در آفرینش ز یک گوهرند

    چو عضوی به درد آورد روزگار  دگر عضوها را نماند قرار

    یا احادیث زیادی در مورد این موضوع گفته شده که یکی از مهمترین احادیث اینه که: اگر کسی صدای دادخواهی و کمک کسی رو بشنوه و کمک نکنه ، مسلمان نیست.

    در حقیقت این موضوع یک فضیلت به شمار میره که انسان به فکر دیگران باشه.

    تو فامیل و آشنایان کسی رو انسان خوبی میدونن که بیشتر از همه به فکر مشکلات دیگرانه و تو همه کارهای خیر پیشقدمه و با ایثار و فداکاری اوضاع و شرایط دیگران رو بهتر میکنه،

    و از طرفی کسی که اینطوری نیست رو به عنوان یک انسان بی رحم و بی شخصیت میشناسن و ازش متنفر هستن.

    این نوع نگرش تقریبا دیدگاه 99.99 درصد حداقل جامعه خودمونه و اصلا کسی هم اگه بخواهد خلاف این دیدگاه صحبتی بکنه، سریع مورد غضب و تخطئه دیگران قرار میگیره.

    میخواهم از تجربیات خودم بگم

    من از دوران نوجوانی علاقه وافری به دادن انواع مشاوره بودم و به همه و در تمام جنبه ها مشاوره می دادم، پیگیرشون میشدم و از این جور کارها

    ولی بعد از گذشت چند سال به الگویی رسیدم، من متوجه شدم که هییییچ کدوم از مشاوره های من یک درصد هم نتیجه نمیدن و فقط انرژی من تلف شده و روابط هم خرابتر

    و لذا این روند رو تقریبا متوقف کردم ولی به طور خیلی محدود در مورد خانواده خودم و نزدیکانم هر از گاهی انجام میدادم ولی می دیدم که باز همان الگو داره تکرار میشه و همیشه برام سوال بود که دلیل این قضیه چیه

    تا اینکه با استاد عزیزم آشنا شدم و خصوصا با آگاهی های دوره 12 قدم خیلی بهتر و کاملتر به این درک رسیدم و به دلایل مختلف این موضوع آگاهی پیدا کردم و الان چندماهی هست که من دیگه با کسی در مورد قوانین صحبتی نمی کنم و به کسی هم کمک فکری نمی کنم و اصلا دنبال کمک کردن هم نیستم البته که اگه کسی هم اگه کمکی بخواهد در حد توان خودم و برای دل خودم کمکش میکنم.

    نتیجه این عملکردم این شده که اطراف من خیلی خالی شده و انسانهایی که نیاز به کمک دارن به سمت من نمیان.

    ولی از طرفی با توجه به اینکه ما فراموش کار هستیم، چند روز پیش تو خونه یه قضیه ای رو شاهد بودم ، همسرم داره یه دلسوزی در مورد یک نفر انجام میده و خیلی پیگیره و خودش رو درگیر کرده،  دو شب پیش قبل از خواب که داشتیم با هم صحبت میکردیم همسرم موضوع رو بهم گفت و من برخلاف قانون، شروع کردم به توضیح موضوع و اینکه اینکاری که میکنه اشتباهه و نتیجه خوبی نداره و ازش خواستم که قضیه رو ول بکنه و پیگیرش نباشه و به جای اینکار به برنامه های خودش برسه. شب خوابیدم  و فرداش رفتم اداره ، ظهر که اومدم خونه دیدم همسرم داره با تلفن با یکی صحبت میکنه و متوجه شدم که داره با حدت و شدت بیشتر در مورد اون قضیه با یکی حرف میزنه و

      انگار نه انگار که شب قبل باهاش صحبت کردم و اون لحظه به خودم گفتم ناصر آخه چرا قانون رو رعایت نمی کنی

    ولی دیگه اون لحظه به خودم قول دادم که دیگه حرفی نخواهم زد.

    در ادامه این داستان ، دیشب خونه یکی از آشنایان بودیم و سر همان موضوع داشتن بحث می کردن ولی من کلا سکوت کرده بودم و چند دقیقه بعدش بحث به جاهای باریک کشید و همسرم هم یکی از بحث کنندگان اصلی بود و من با دیدن شرایط ایجاد شده سریع اسنپ گرفتم و برگشتیم خونه.

    حال همسرم خیلی بد شده بود و موقع خواب بهم گفت که نظرت در مورد اون قضیه چیه و من گفتم

    نظر خاصی ندارم و تمام.

    دیگه تصمیم قاطع گرفتم که انرژیمو بزارم برای خودم و تمام.

    از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان گلم هم تشکر میکنم.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    مهدی نوری گفته:
    مدت عضویت: 2015 روز

    سلام خدمت استادعزیزم ومریم بانوی قدرتمند.

    استادعزیزم این فایل شما درمن غوغایی ایجاد کرد وباورهای مذهبی که داشتم روزیرسوال برد،من خیلی مقیداین بودم که کارهای درست انجام بدم که بقیه بگن خداپدرومادرتوبیامرزه وازاونجایی که پدرم ساکن بهشت هست ازشنیدن این کلمات لذت میبردم قافل ازاینکه درجهل بسرمیبرم .

    البته دراین سالهای گذشته که درمسیرشما وتوحیدقرارگرفته‌ام تغییرات بسیارزیادی داشتم وخیلی ازباورهای اشتباه ومحدودکننده‌ای که داشتم روشناسایی وبه صورت کامل ازشخصیتم جداشون کردم که البته همچنان هم کار داره این باورها.

    ومن الان کاملاًمخالف ومتضاد خانواده مذهبیم زندگی وفکرمیکنم که البته ازنتایجش بسیارراضی هستم ولذت میبرم اززندگیم.

    استادعزیزدرمورد فرزندان واشتباهات و مسولیت کارهاشون گفتید،من ازابتدای ورود به این مسیرتوحیدی طی اتفاقاتی ناخوشایند ازهمسرم جداشدم ومسولیت دوپسربچه وکل زندگی به گردن من افتاد واگرمن دراین مسیرتوحیدی نبودم قطعا باخاک یکسان شده بودم.

    امافرزندان وبخشی ازصحبتهای این جلسه.

    پسرهای من14و16 ساله هستن این پسرهادرچندسال گذشته حتی ی لباس پوشیدن ساده و….بلدنبودن وهمه رو مادرشون انجام میداد،اتفاقی که افتاد و رشدی که من کرده بودم الان به لطف الله مهربان همون پسرها نه تنها کارای شخصی خودشون روانجام میدن بلکه درکارهای خونه ودرست کردن انواع غذاها هم خبره شدن (خدایاشکرت) درمورد درسهاشون کلا دیگه هیچ دخالتی ندارم و کاملا واضح وروشن براشون توضیح دادم که زندگی خودتونه هرگلی زدید سر خودتون زدیدو…ونتیجه الان باسالهای قبل اصلا قابل مقایسه نیست و به طور عجیبی خودشون درس میخونن و نمره های عالی هم کسب میکنند و البته کارهم میکنند ودرتابستان گذشته هرکدومشون حدوداً40 میلیون هم پول ساختن وبسیاربسیار راضی هستند ازاین شیوه زندگی و منم لذت میبرم که بقول شما استادعزیز بزرگترین حمایت از فرزندان حمایت نکردن هست و من دقیقا به گفته‌های شما عمل کردم ونتیحه شده لذت و لذت ولذت.

    باتوجه به مهاجرتم به یکی ازشهرهای شمالی که همیشه آرزوش روداشتم زندگی پُرازآرامشی رو به لطف الله دارم ودر روستایی زیبا وتوریستی زندگی خوبی دارم.

    دوره ارزشمنداحساس لیاقت بسیاربسیار به من کمک کرد تا زندگی راحتتری داشته باشم و خود واقعیم روبشناسم و به لطف الله سالهاست که حتی سرماهم نخوردم و درسلامت کامل هستم.

    استادعباسمنش عزیز ازشما بینهایت سپاسگذارم که منو باخدای واقعی ودرنهایت خود واقعیم آشنا کردی .عاشقتم دوست دارم برادرعزیزم.

    درپناه خداوند مهربان باشید وسایتون سالهای سال مستدام و ماهم استفاده کنیم.

    خدانگهدارتون.️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 341 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،

    حضرت ««وجود»» ،،

    سلام و درود خدمت خانواده قوووووویییی عباس منش ،،

    آقا ی حرکت خیلی باحال و خفن ،،

    دیدی توی مراکز درمانی اکثراً ی تصویر ی کودکی به دیواره که داره به اشاره میگه ؛ هیس

    خوب ، خیلی خوبه که ماها توی خیلی از ساعات شبانه روز این تصویر و بخاطر بیارم با عکس دوران کودکی خودمون ،، با عکس کودک درونمون که همون انرژی مقدس ذات الهی ماست که داره میگه عزیزم ساکت باش گلم ،،

    الله اکبر ،،

    کجان اونایی که میگن خداوند با بندگانش حرف نمیزنه ؟؟؟!!!

    بیااا

    این یکی از زیباترین حرفاش بود دیگه

    چون سکوت هم صدای کائنات ِ

    صدای خودش

    بچه ها بیاین ی کار قشنگ دیگه بکنیم

    برای من بنویسید عزیزانی که میخونین این متن ،،

    چیا حالتون و خوب میکنه ؟؟!!

    مثال ، من خودم تمیز کردن ، خونم ، محیط کارم ، وسایلم ، اصلاح کردن ، کلا تمیز کردن

    موسیقی بدون کلام یا با شعر های خوب مثل مولانا ، شجریان ، سنتی ،

    پیاده روی کردن

    بنویس بخونم عشق کنم ،، سپاس

    خدای مهربونم صد هزار مرتبه شکرت که حالم عالیییییی عالییییی شکرت شکرت شکرت

    آها ی چیز باحال یادم رفت

    تمیزی فرکانس بی نهایت بالا می‌بره

    خوش پوشی

    خوش عطری

    تمییییزی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1428 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم.

    درود به همه دوستان.

    خدا رو شکر میکنم که در این جمع لیاقت پیدا کردم باشم.

    در مدار شنیدن این آگاهی ها

    چقدر چقدر لذت بخش درک قوانین از قرآن از زبان استاد عزیزم.

    چقدر استاد شما در لول و مدار متفاوتی دارید زندگی میکنید.

    دارید خوشبختی رو تجربه میکنید .

    کلا من دارم عاشق این خدا و این دنیایی که متفاوت از هرآنچه که تا الان دیدم و شنیدم گفتن به من میشم.

    منم دوستان دارم‌مثل تک تک بچه ها راه شما رو برم.

    خدایی که درک کردین رو بیشتر و عمیق تر درک کنم و با اون عشق کنم .با اون معامله کنم از اون درخواست کنم فقط و فقط روی اون حساب کنم.

    استاد الان چند روزی هست برادرم در بیمارستان بستری شده.

    وچقدر میبینم دارم ی جوری خلاف قوانین رفتار‌میکنم از خدا طلب بخشش میکنم .

    میذارم همه زندگی خودشون رو بکنند و منم زندگی خودم.

    احساس دلسوزی زیاد میکنم

    احساس عذاب وجدان میاد

    احساس مسولیت میکنم بابت همه چیز دیگران

    چقدر تو بیمارستان احساس غرور میکنم که سالم هستم

    استاد خیلی خیلی دوست دارم خیلی مشتاقم که مسیر شما رو درست درک کنم

    خدا رو سپاس گذارم که هدایت شدم .

    دارم‌بهتر خودم رو میشناسم.

    حالم خوبه

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    Maryam h گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    سلام ودرودبه استادعزیزم ومریم جان

    من دراین موردخوشبختانه ترمزی نداشتم وهمیشه اولویت خودم بودم.ولی یک مطلب دیگه چندروزه توی ذهنم هست که میخواستم بنویسم ولی ذهنم میگفت ربطی نداره به فایل چرامیخوای بنویسی ولی خوب گفتم بنویسم اشکالی نداره.مطلبم درموردقناعت هست که متاسفانه بازهم معنیشوبهمون درست نگفتن واشتباه جاافتاده من هیچ وقت ازخداونددرخواستی نمیکردم البته بخاطراحساس گناه والبته قسمتی هم بخاطراینکه فکرمیکردم هرچی قناعت کنم عزیزترم نزدخدا.

    یک حدیث شنیده بودم که وقتی میروی سرای آخرت انسانهارومیگذارندروی نمیدونم سنگ یایک چیزی که خیلی داغه وازش سوال می پرسن واگرهیچی نداشته باشی میای پایین ونمیسوزی واگرداشته باشی بایددرباره هرکدوم توضیح بدهی ومن متاسفانه برداشتم این بودکه نداشتن بهترازداشتنه وبایدقانع باشم .یادمه یک خواستگاراومد ه بودمیگفت من اگه بتونم میخوام مهاجرت کنم برم خارج ازکشورومنم بهش گفتم من نون خشک میخورم یعنی هربلایی سرم بیاد همین جاهستم.یا یک جاخونده بودم یکنفربایک کفش یکسال یابیشترفقط زندگی کرده…

    البته خانواده من متاسفانه ثروت رومثل خیلیا بدمیدونن .خوشحالم که ازوقتی خواستم که آگاهیم بیشتربشه ودنبال ثروتمندشدن بودم خداوندهادی ،هدایتم کرد به سمت استادعزیز که سرچشمه ومنبع ثروت روبشناسم بقیه ش خودش حل میشه.

    ایاک نعبدوایاک نستعین اهدناصراط المستقیم

    درپناه حق سلامت وسعادتمندوثروتمندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    منيره فهمى گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    باسلام وآرزوی بهترینها برای استاد عباسمنش ومریم خانم عزیز ومهربان وفهمیده که چقدر خوب متوجه هستید ما پدرومادرها چگونه درگیر اصلاح امورات زندگی فرزندانمون هستیم طوریکه خودمون یادمون رفتیم واگر من وهمسرم این آگاهیها روقبلا داشتیم ومثل پدرومادر قدرتمند رفتارمیکردیم اینهمه سختی ها ومحرومیتها نداشتیم من واقعا ازشما تشکرمیکنم بابت این آگاهیها وازخدای مهربانم میخوام که کمکم کنه این آگاهیها رودراین سن بازنشستگی عملی کنیم وواقعا دوست دارم زندگیم تغییرکنه تااینکه بتونیم ازنعمتهای الهی باآرامش استفاده کنیم چون تاحالا فقط برای بچه هامون زندگی کردیم الهی همیشه شادوسلامت وسعادتمنددر‌دنیاوآخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: