آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

415 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    به نام خداوندی که هر چه دارم همه از اوست خدایا من تسلیمم خدایا من عاجزم من ناتوانم تو کمک و هدایتم کن راه درست را به من نشان بده که تو بهترین راهنمایی

    سلام به استاد عزیزم معلم مهربانم سلام به مریم زیبا نگرم

    سلام به همفرکانسیهای عزیزم

    چه فایل بی نظیری ممنونم استاد جانم من فکر کنم این 3 الی چهارمین کامنتیه که اینجا ثبت میکنم که رد پایی برای خودم باشه برای اینکه برگردم بعدا ببینم چقدر رشد و تغییر کردم خدایا شکرت

    استاد تو بیشتر فایلهاشون گفتن و به نکته خیلی مهمی اشاره کردن و در این فایل هم مصداق بارزی ست

    که بابا تا زمانی که ما یه کاری رو چه درست یا غلط اون رو نپذیریم قدم اشتباه برمی‌داریم و اون حرکت اشتباه رو انجام میدیم باید اول بپذیریم

    همین تغییر دیگران رو

    اگر ما بیایم بپذیریم که ما نمی‌توانیم به هیچ عنوان زندگی دیگران رو تغییر بدهیم اون موقع است که بعد از پذیرفتین دیگه قدمی بر نمی‌داریم که لطمه به خودمون بزنیم و باید قبول کنیم که یه قانون است

    پیامبر نتونست مردم جاهل اون موقع رو به زور تغییر دهد تا چه رسد به ما که الان آگاهی چند دانی بدست آوردیم تا خود طرف نخواهد و قدم بر ندارد ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم

    خود ما بنده ها تا از خداوند نخواهیم و درخواست نکنیم و قدم برنداریم هیچ تغییری صورت نمی‌گیرد به محضی که برای تغییر خودمون یه قدم کوچیک بر میداریم سریع خداوند و جهان و این سیستمش دست به کار میشن

    من که به شخصه یاد گرفتم از این فایل و برایم درس و یاد آوری بزرگی شد که به هیچ عنوان کاری به کسی نگیرم و فقط و فقط روی خودم کار کنم اگر نتایج عالی میخواهم

    خدایا ممنونتم که این اول صبحی در این هوای پاییزی که همه عزیزانم در خواب ناز هستن هدایتم کردی تا بیام این کامنت زیبا رو ثبت کنم و خودمم لذت ببرم از بالا رفتن مدارم

    از بزرگتر شدن ظرفم از بدست آوردن آگاهی‌های امروزم از هدایت شدنم

    شکرت بار الها سپاسگزارتم

    استاد خوبم استاد سخاوتمندم ممنونتم

    خدایا من لایق تمام خوبیها و زیباییها و نعمت و ثروت امروزم هستم

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    یاحق در پناه خداوند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    کامنت هشتم

    24 آذر 1403

    عمل به تعهد اول:

    قدمی که امروز برای پیشرفت مالیم برداشتم، درس دادن به شاگردم بود. اما راستش امروز قدم خاصی برای پیشرفت کسب و کار آنلاینم برنداشتم!

    علتش هم این بود که دیشب تصمیم گرفتم صبح پاشم برم کافی نت و چندتا برگه پرینت کنم و بچسبونم به دیوار مدارس و بگم من این کلاس ها رو برگزار میکنم. امروز صبح که پاشدم هم همین تصمیم رو داشتم و حتی میخواستم بیرون هم برم. اما وقتی به موجودی حسابم نگاه کردم دیدم پول کافی برای انجام دادن این کار رو ندارم. موجودی کارتی که میتونستم ازش خرج کنم، هشت هزار تومن بود!

    یادم افتاد توی یه فایلی شنیدم که استاد میگفتن قدم بعدیت، با شرایط فعلیت قابل انجامه. اما من فعلا شرایطش رو نداشتم. بنابراین انجام دادن این ایده رو محول کردم به زمانی که پول کلاس خصوصیم به حسابم واریز میشه.

    جالبه که وقتی رفته بودیم خرید، روی دیوار مغازه دیدم یه رستورانی خودش برای کسب و کارش تبلیغ کرده بود. این ایده به ذهنم رسید که من هم خودم برای خودم تبلیغ کنم.

    پس امروز برای پیشرفت مالی به شاگردم درس دادم و براش سنگ تموم گذاشتم.

    عمل به تعهد دوم:

    امروز یک کامنت روی این سایت گذاشتم و پیشرفتم رو توضیح دادم.

    عمل به تعهد سوم:

    امروز از زندگیم لذت بردم. مثل هر روز، همه چیز برام تازگی داشت. برای داشتن همه چیز ذوق میکردم. چقدر هر روز حالم بهتر از دیروزه. سپاسگزاری هام رو هم الان مینویسم که به تعهد سومم کامل عمل کرده باشم.

    امروز یه اتفاق جالب برام افتاد.

    من و همسرم و دخترم رفته بودیم خرید. همسرم حدود نیم ساعت جایی کار داشت. از ماشین پیاده شد و رفت اون سمت خیابون کارش رو انجام بده. دخترم خوابیده بود و منم خیلی خوابم گرفته بود. چشمامو گذاشتم روی هم و کم کم خوابم برد. توی خواب دیدم همسرم از اون سمت خیابون داره میاد به سمت ماشین. به چپ نگاه کرد، تا نیمه از خیابون رد شد، به راست نگاه کرد، نیمه ی بعدی خیابون رو هم رد شد و رسید به ماشین. دستگیره ی در رو که گرفت، یهو من چشمامو باز کردم و بیدار شدم. دیدم همسرم واقعا دستگیره ی در ماشین رو گرفته و داره در رو باز میکنه!

    وااااای مو به تنم سیخ شد! گفتم خدایا این چی بود؟ خواب بود؟ بیداری بود؟ توهم بود؟ فقط میدونم چون این روزها حسمو خوب نگه داشتم این اتفاق برام افتاد. انقدر دقیق! بدون ثانیه ای خطا!

    خدایا شکرت به خاطر این اتفاق شگفت انگیز! با دیدن این چیزها حس میکنم خیلی بیشتر بهت نزدیک شدم.

    پروردگارا شکرت به خاطر همسر نازنینم. چقدر حالمون با هم و در کنار هم بهتر شده. همیشه با هم خوبیم ولی انگار این روزها یه جور دیگه ای شده.

    خداوند مهربانم سپاسگزارم به خاطر دخترم که هدیه ی ارزشمندیه که از جانب تو دریافتش کردم. پروردگارا شکرت.

    خداوندا شکرت به خاطر زندگی زیبایی که بهم دادی و کمکم کردی بیام توی مسیری که پر از زیباییه.

    خداوندا شکرت که نجوا رو راحت تر کنترل میکنم.

    خدایا شکرت که امروز ابرهای بسیار زیبایی رو بهم نشون دادی که بهشون خیره بشم و سپاس تو رو به جا بیارم.

    خدای مهربانم به خاطر همه چیز ازت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    محمدرضا حیاتی گفته:
    مدت عضویت: 372 روز

    خدایاااااااااااا ، شکرت ، مسیر رو خیلی روشن تر میکنه برای ماهایی که اطلاع از این موضوع نداشتیم و بسیار اگاهی بخش و کمک کننده هست.

    چون یقین دارم ، برای همه ماها ، تو زندگی چندین هزار بار تکرار شده این قضیه و

    این اگاهی دهنده هست که ما فقط قدرت تغییر خودمون رو داریم ،

    مرسی استاد عزیزم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 671 روز

    به نام خداوندی که هرچه دارم از اوست او که آرام جانهاست

    سلام به استاد جانم و مریم بانوی مهربان

    چقدر این فایل آموزنده بود،چقدر لذت بردم و بارها و بارها در این مدت کم که گذاشتیدش رو سایت گوش کردم

    چقدر به شرایط الانم میخوره،تغییر دادن پسرم و علاقمند کردنش به درس

    در حالی که باید رها باشم و بزارم تاوان کم کاری خودش رو پرداخت کنه

    باید دلسوزی رو کنار بزارم وقتی پرسنل مدرسه میگن دانش اموزای معدل پایین باید بیان کلاس تقویتی حتی پنجشنبه و جمعه نباید دلسوزی کنم

    رها کنم من مسئول اون نیستم

    چقدر قشنگ آیات قران رو تفسیر کردید مثل همیشه البته

    خیلی زمان های زندگیم بزرگتری چیزی میگفت که گارد میگرفتم در مقابل حرف و نصیحتش و الان که آماده دریافتش هستم میگم راست میگفته بنده خدا حق با اون بود

    ما زمانی تغییر میکنیم که آماده اون تغییر باشیم

    هرکسی مسئول زندگی خودشه

    چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت

    به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی

    همه چیز در آرامش و تسلیم بودن و کنترل ذهن و ایمان به صاحب روز جزا اتفاق میافته

    پس بهتر رها باشیم و سرمون به لذت بردن خودمون از زندگی باشه نه متقاعد کردن دیگران

    سپاس از الله یکتا

    سپاس از استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    محسن و مه سا گفته:
    مدت عضویت: 881 روز

    سلام به همگی

    ممنونم به خاطر این آگاهی های ناب

    من در خصوص این دو قسمت میخام تجربیات زندگی خودمو در یک مورد به طور خلاصه مطرح کنم:

    اینکه هرکس مسیولیت زندگی خودش رو داره و نباید خودش وقف دیگران کنه

    یکی از خاله های من که خیلی مهربان و دوست داشتنی هست و همش در حال غم و غصه خوردن برای دیگران و دلسوزی برای سایرین مخصوصا سایرین و خواهرانش هست

    روزی یکی دیگه از خاله هام درگیر یک بیماری سخت شد .روزها یک گوشی تلفن در دست به این و اون..این خواهر و اون خواهر و اون برادر زنگ میزد که پیگیر این مریضی خواهرش باشه..به خود خواهر روزی یکی دوبار زنگ میزد وای خواهر حالت چطوره امروز روبراهی..فلان چیزی خوردی..نخوردی…فلان کارو کردی نکردی….خلاصه بعد از هفته ها نتیجش چی شد خود این خاله ی همه به یک مریضی بدتر از اون مریضی دچار شد و الان دیگران دارن برای اون دلسوزی می کنند و دومینو وار این چرخه داره توسط خاله های دیگم دنبال میشه و دایم میگن فلانی تو دلت پاکه برامون دعا کن خاله جان..ما که های هایمون رفته (سن 50 سال ) دیگه وای وایمون مونده..مارو تحمل کنید..یعنی میشه نوه دار شدنمون رو ببینیم…چرا تو اصلا بچه دار نمیشی…فرصتی باقی نمونده…..تورو خدا مواظب بچه هام باشین من نبودم و فلان…خلاصه با این شرایط دیدم من خودمو زندگیمو دارم تباه می کنم….

    بله دوستان در اکثر ماها این اتفاقات و دلسوزی ها بیجاااا نتیجش در زندگی ما نمو پیدا کرده…وقتش هست با یک تلنگر بزرگ خودمون رو از این راه بکشیم بیرون و این دلسوزی برای دیگران رو کم و کمتر کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 516 روز

    سلام استاد عزیزم.

    سلام استاد شایسته جانم.

    سلام هم خانواده های صمیمی.

    دیروز استوری واتس اپ یکی از مخاطبینم رو خوندم،خیلی روی خودم تاثیر داشت.

    گفتم برای شما هم بذارم:

    نوشته بود:

    (( دیگه به جایی رسیدم که با هیچکس وارد بحث نمیشم.

    حتی اگر بگن،1 به اضافه 1 میشه 5،

    میگم اوکی.شما درست میگید!))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    علیرضا فدائی گفته:
    مدت عضویت: 1016 روز

    به نام خداوند بخشنیده مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیزم ، بانو شایسته مهربان و همه ی دوستان عباسمنشی عزیز که با فاصله گرفتن از باور های محدود عموم جامعه در حال خلق زندگی خودشون هستند

    وقتی این سایت رو با بقیه سایت ها و سوشال مدیا ها مقایسه می کنم به این نتیجه میرسم اینجا واقعا بهشته!

    واقعا کاربر های این سایت توی یک سطح دیگه ای ان ، خلاصه که قدر خودتون رو خیلی بدونید!

    و اما موضوع این فایل

    به نظرم هر چقدر آدم آگاه تر باشه و بیشتر عمل کنه کمتر حرف میزنه و به بقیه امر و ونهی می کنه

    وقتی صحبت های شما رو توی این دو قسمت شنیدم یاد خودم افتادم

    یک خاطره یادمه از خودم ، چند سال پیش من یک آشنایت جزئی با استاد عباسمنش داشتم و تا حدی ایشون رو می شناختم ولی هنوز توی سایت عضو نشده بودم و به طور جدی پیگیر آموزه ها نبودم

    استاد یادمه یک تیکه فایل از شما دیدم که با دوچرخه توی یکی از استیت پارک ها دور می زدین و یک جایی از اون فایل در مورد قانون تکامل حرف زدین که باید تکامل تون رو طی کنید و مسافت های خیلی طولانی رو همون بار اول دوچرخه سواری نکنید

    خلاصه چشم تون روز بد نبینه من همینو که از استاد شنیدم خودم تبدیل شدم به یک سخنران و استاد موفقیت با این تفاوت که عمل کردن توی کارش نبود :))

    یعنی هر کی رو می دیدم که می خواد یک کاری رو یک دفعه انجام بده سریع بهش میگفتم نه داداش داری اشتب می زنی ، قانون تکامل میگه فلان کارو بکن بهمان کارو نکن

    بعد از مدتی که به سایت هدایت شدم ، فهمیدم اصل بازی چیه و از اون به بعد که یاد گرفتم فقط و فقط باید روی خودم کار کنم ، فک نکنم دیگه خواسته باشم به کسی امر ونهی کنم که این کار انجام بده یا اون کارو انجام نده

    هر وقت نظرم رو در مورد موضوعی پرسیدن ، نظرم اصلی م رو بیان کردم حتی اگه مخالف نظر مخاطبم باشه

    و هر وقتم رفتار نادرستی از شخصی دیدم نه تنها دهنمو بستم بلکه چشم و گوشم رو هم بستم و اعراض کردم

    خلاصه که آدم هر چند نا آگاه تر باشه بیشتر فاز علما رو برمیداره :)

    گاها شده به خاطر تفکرات و حرف های اشخاص که از نظر من سطحی و احماقنه بودن توی ذهنم اون فرد رو نادون یا جاهل خطاب کنم ولی جدیدا دارم روی یک باوری کار می کنم که به نظرم می تونه بهم کمک کنه

    و اون باور اینه :

    توی جهان هیچ درست و غلطی وجود نداره ، هر کسی از دیدگاه خودش به جهان نگاه می کنه و ممکنه باور یا تفکر یا حتی نوی رفتار که از نظر من اشتباه باشه از نظر شخص دیگه ای کاملا درست باشه

    اینجوری دیگه سعی نمی کنم بقیه رو تغییر بدم ، سعی نمی کنم به بقیه اثبات کنم که حرف من درسته و حرف اونا غلطه

    به هر حال هر کسی نتیجه دیدگاه و باور های خودش رو در زندگی می گیره پس من چکار دارم بقیه ؟! کار خودمو میکنم ، باور های خودمو مسازم ، نتیجه اش رو هم تو زندگی خودم می بینم

    استاد یک جایی خطاب به پدر و مادر ها در مورد اینکه دلسوزی الکی نکنن توضیح دادین

    گفتین به فرزند تون بگید مسئولیت به پای خودت حتی اگه افتادی زندان هم من کمکت نمی کنم

    شاید این دیدگاه در نگاه اول خیلی بی احساس و ظالمانه به نظر برسه ولی وقتی از دوست تون مثال زدین که به دلیل دلسوزی های پدرش در نهایت کارش به بیمارتسان روانی کشید ، خیلی منطقی و درست به نظر می رسه که بزاریم افراد در همون مراحل اول کار هم مسئولیت کار هاشون رو به عهده بگیرن

    من سنم هنوز خیلی کمه و احساس پدرانه و ایجور چیزا رو تجربه نکردم ولی بار ها شده که برادر کوچیکم به هر دلیلی تکالیفش رو انجام نداده یا همه کار هاش رو نگه داشته شب امتحان و من اومدم بهش کمک کردم و قسمتی از تکالیفش رو انجام دادم و ازش قول گرفتم که این دفعه آخره و دفعه دیگه کمکت نمی کنم ، ولی باز هم اون کار رو تکرار کرده و من به اشتباه باز هم کمکش کردم

    از الان تصمیم گرفتم دیگه توی انیجور موارد کمکش نکنم تا خودش مسئولیت کارش رو بپذیره شاید اگه همون بار اول کمکش نمی کردم و تکالیفش نصفه و نیمه می موند و به خاطر این کارش توسط معلم جریمه میشد دیگه یادش می موند که همه کار هاشو نگه نداره روز آخر انجام بده

    استاد عزیزم سپاسگزارم بابت آموزه هاتون ، هر چقدر بیشتر پیش میرم بیشتر اشتباهاتم رو پیدا میکنم و شخصیتم رو به مرور زمان بهتر و بهتر میکنم

    هر کجا هستین در پناه خالق یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    مهدی رمضانی فرد گفته:
    مدت عضویت: 1894 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته گرامی و تک تک دوستانم در این مسیر زیبای آگاهی

    می خوام تجربه خودم رو از اینکه می خواستم یه جورایی به دیگران کمک کنم تا زندگی شون تغییر کنه بگم که نتیجه اونی نشد که می خواستم .

    من یه تایمی صد میلیون تو حسابم داشتم

    و از این پول به برادرم دادم تا ماشین پدرم رو تعمیر کند و یه گوشی موبایل هم بخرد تا اسنپ کار کند و فکر می کردم با این کار دارم کمک ش میکنم ..ولی حواسم نبود که من در زندگی دیگران تاثیری ندارم .

    و من نزدیک 50میلیون تومان به این کار اختصاص دادم …ولی نه برادرم تونست خوب کار کنه و درآمد زایی اصلا خوبی نداشت

    و در آخر حتی پدرم یه جورایی قدر کارم رو ندونستن …یه جورایی انگار ادم بده میشی

    بنابراین ما دیگران رو نمی توانیم تغییر بدیم

    در نهایت خودمون ضرر می کنیم.

    و باید تمرکز و انرژی خود مون رو بزاریم روی خودمون و روی باور های خود کار کنیم و زندگی خودمون رو تغییر بدیم .

    موفق باشید و آروزی بهترین ها برای همه ی شما دوستان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    احسان آریان مهر گفته:
    مدت عضویت: 570 روز

    درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان گلم

    بنده قبلا خیلی تلاش میکردم که شمارو به دیگران معرفی کنم، خیلی تلاش میکردم که دیگران رو راهنمایی کنم که قانون رو بفهمند و در مسیر و چهارچوب قوانین جهان هستی زندگی کنند.

    اما واقعا بی فایده ست، وقتی طرف مقابل دریافت نکنه این اطلاعات و آگاهی ها رو هر چقدر هم تلاش کنید و زور بزنید کاملاً بی فایده ست.

    بنظر من این اطلاعات ارزشمند هستند و افرادی دنبال این جور مباحث هستند که دنبال ارزش ها هستند و میخوان ارزشی خلق کنند و ارزشمند زندگی کنن، وگرنه آدمی که اصلا درک نکرده ارزش چیه و تفاوتش با بی ارزشی چیه نمیتونه اصلا این موضوع رو بفهمه.

    اصلا بهش هدایت نمیشه…

    یک جمله ای جایی خوندم برام جالب بود:

    زمانی که توی یک مهمانی یا جمع چای تعارف میکنن تا مادامی که شما برای دیگران چای برمیداری سینی چای جلوی شماست..

    منظورش اینه که وقتی شما شادی ‌و عشق و محبت و آگاهی رو به دیگران میدید، خداوند هم منبع این آرامش و شادی و عشق رو در اختیار شما قرار میده، چون میدونه شما به بهترین شکل ممکن پخشش میکنید..

    چه بخوایم چه نخوایم جهان ما همه جوره آدم داره و ما نمی تونیم کاری کنیم که همه مثل همدیگه فکر کنن و مثل هم رفتار کنن. دلیل تفاوت نتایج، تفاوت در ذهنیت و افکار ‌هاست، هر کدام از ما در مدار خاص خودمون قرار داریم و اتفاقات و شرایط ها و افرادی که در همون مدار هست وارد زندگی میشوند، چون ما یک میدان انرژی هستیم و جهان ما از میدان‌های انرژی ساخته شده و کار میکنه.

    میدان های انرژی پدیده های طبیعی هستند که سیال و بی شکل تمام فضا رو پر کردن، یکی قوی ترین و مهم ترین میدان انرژی جهان، نیروی جاذبه یا قانون جذب هست. این قانون باعث شده که کهکشان ها و منظومه ها و حتی حرکت الکترون ها و…. در سر جای درست خودشون باشن و درست هم کار کنند.

    بپذیریم که ما نمی تونیم دیگران رو نجات بدیم یا عوضشون کنیم یا تغییر بدیم. تا خودش نخواد هر چقدر هم زور بزنید بی فایده ست.

    آگاهی فوق‌العاده ای بود هم قسمت اول و هم قمست دوم این موضوع، سپاسگزارم استاد عزیزه جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    همه چیز در این جهان برپایه آسانی و راحتی رقم خورده است

    همه چیز در این جهان به ما کمک می کند تا با اصل بتوانیم بسوی خوشبختی هدایت بشویم

    این بزرگترین درسی بود که من باید همیشه آویزه گوش خودم کنم

    چه لزوم دارد که بخواهم دیگران را بسوی خوبی هدایت کنم

    چه لزومی دارد که بخواهم غصه دیگران را بخورم

    ناراحت دیگران باشم

    این بزرگترین درس برای من است که باید این را همیشه آویزه گوش خودم کنم که همه ما نتیجه افکار و باورهای خودمان را می گیریم

    همه ما بخاطر افکار و باورهایی که داریم شرایط زندگی خودمان را رقم می زنیم

    من خودم خیلی از

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: