گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

300 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2676 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و درود

    یادم باشه به اندازه ای که من تغییر میکنم جهان دررهمون لحظه به همون اندازه تغییر میکنه .

    اگه من برم جلوی ایینه و دستم رو تکون بدم دررهمون لحظه توی ایینه دست من تکون میخوزه ..

    نتایج بزرگتر نیازمند تغییرات بزرگتر هستند..

    سلامتی و درامد و معنویت و روابط پایه همشون احساس لیاقت هستش .. و اگر احساس لیاقت من یه ذره تغییر کنه به همون اندازه در جهان اطرافم تغییر حاصل میشه..

    جهان مثل این دوربین سلفی موبایل نیست که با دیلای و تاخیر تصویر رو نشون میده بلکه جهان یه حسگر بسیار هوشمنده که در لحظه تغییر رو نشون میده ..

    ولی اایا من بابت اون تغییر کوچک سپاسگزار هستم و تایید و تحسینش میکنم ؟؟

    و یا دارم ناسپاسی میکنم و میگم این که نشد تغییر !! چون من اومدم روی خودم کار کردم یه فورد موستانگ میخواستم ولی فقط یه لبخند ساده رو دیدم !!!

    ولی اگر بدونم که دیدن اون لبخند ساده دلیلش اینه که خودم توی لحظه لبخند روی صوزتم بوده دیگه توقع بیجا از خدا و جهان و خودم ندارم !!!

    داشتم سفر به دور امریکا رو هر شب و هر روز صبح نگاه میکردم خیلی حالم بهتر شده بود.. امیدوار تر شده بودم.. شادتر بودم .. نگاهم قشنگتر شده بود.. ولی بازم یه مقدار سرد شدم و همون افکار منفی قبلی قشنگ حس میکنم داره توی ذهنم پر و بال پیدا میکنن.. باید خیلی سریع بزم و ادامه سفرم رو با همون تکنیک قبلی یعنی یکبار شب قبل از خواب.. و یکبار صبح به هنگام بیداری نگاه کنم …

    با تشکر از شکیبای عزیز بابت شیوایی کلامشون

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1100 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزارخداوندم بابت بودن درمسیر هدایت به سمت خواسته هام

    کامنت قبلی خودم رو خوندم زیر این فایل و لذت بردم از اگاهی هاش

    استاد یه یه هفته ای میشه که تایم بیشتری پیدا کردم برای کار کردن روی سایت

    و چند وقت پیش توی یه فایلی شنیدم که گفتین جهان وقتی تعهد شمارو میبینه که میخواید روی خودتون کار کنید براتون شرایط رو محیا میکنه و من طبق قانون لطف خدا شامل حالم شد و الان خیلی تایم بیشتری دارم تا روی خودم کار کنم و یه اگاهی دیگه استاد که شما گفتین و خیلی برام مرور شد و موقع شنیدن این فایلم مرور شد این بود که گفتین وقتی که دارید روی خودتون کار میکنید اوضاع فقط و فقط میتونه بهتر و بهتر بشه و قانونش همینه ، و میبینم که دقیقا همینه این کار کردن روی خود و نگران نبودن و رها بودن و ارامش داشتن واقعا داره همه کار میکنه ،مثال میزنم

    یه مبلغی توی کارتم داشتم که هزینه ی خورد و خوراک باشگاه میکنم و خب این مبلغ منطقا باید تو یک هفته تموم میشد ولی الان همون مبلغ توی حسابمه و توی یک هفته شاید 200هزار تومن ازش کم شده و از جاهای مختلف برکت توی زندگیم اومده

    به قول شما به اندازه ای که تغییر میکنیم ،جهان شرایط رو تغییر میده

    بازم به قول شما درسته یک میلیارد نیومده به زندگیم اما دارم میبینم که به اندازه ای که دارم روی خودم کار میکنم اسان میشم برای اسانی ها و خیر و برکت به زندگیم جاریه ،روابطم عالی شده ، سلامت تر شدم ، احساس ارامش و این احساس که من خالق زندگیمم خیلی در من پررنگ تر شده و ارام ارام داره این فرکانس ها قدرت میگیره و به اندازه ای قدرتمند تر میشن نتایج بزرگتر و بزرگتر میشه

    چنتا خواسته دارم از خداوند که نوشتم و مرور میکنم و دارم میبینم به اندازه ای که تغییر میکنم خدا داره نشونه هاشو میده و استاد وقتی توی این اگاهی ها عمیق میشم ،اصن ادم باورش نمیشه که واقعا تا این حد زندگیش دست خودشه ، تا این حد مو به مو میتونه زندگیش رو به دلخواه خلق کنه و لازمش فقط و فقط و فقط برداشتن مقاومت هاست

    مقاومت ها چیه ؟؟؟همون باورهای محدود کننده که اونا دارن به من خط میدن

    و من با کارکردن روی خودم و تغییر اون باورهای محدود کننده دارم فرمون رو میدم به باورهای قدرتمندکننده ای که اونا هدایتگر من باشن و به ایده های گفته شده عمل میکنم

    و خداوند اگاهتر از من به قدم بعدیه و کنار گذاشتن ترسها هم یک فرایند تکاملیه ،اما این بستگی داره به انگیزه های انسان و این تایم میتونه متغیر باشه

    یعنی هرچقدر انسان نقطه ی پایانی رو ببینه و اشتیاق سوزانی داشته باشه برای رسیدن بهش و هرچقدر که انسان خودش رو در نقطه ی پایانی یکی از ارزوهاش ببینه و حس کنه و استمرار داشته باشه در این کار یک ایمان و قدرتی داره برای حرکت کردن که همه ی ترس ها رو بی معنی میکنه

    مثل کاری که استاد شما انجام دادین

    انقد از درونتون این عشق شعله ور میشد که رفتین توی 30تا کلاس صحبت کردین ،دانشجو غریبه استاد غریبه هیچ تضمینی نیست که استادها شمارو تخریب نکنن یا حرفتونو قطع نکنن یا دانشجوها مسخرتون نکنن و یا خودتون اصن بتونید از پسش بربیاید و لکنت زبون نگیرید و و و…… ولی این قدرت رویا و اون اشتیاقه که اصن بی معنی میکنه ترس هارو

    خدارو شکر بابت بودن در مسیر اسانی ها و هدایت الهی

    که همیشه هدایت الهی از مسیرهای اسانه

    حالا چرا ؟؟؟ چون که شخص وقتی تسلیمه هزاران قدم خداوند براش برمیداره و بعد قدم هایی که باید برداره بهش الهام میکنه

    و چقدر این خدا پرستیدنیه که میگه تو لذت ببر تا من کارهاتو انجام بدم و به اندازه ای فاصله ی بین ذهن و روح کمتر میشه خداوند بیشتر و بیشتر وارد عمل میشه ،چون من دارم ذهنم رو تربیت میکنم که از زاویه دید خداوند ببینه

    الهی شکرت

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2698 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان همفرکانسی گلم

    چقدر این گفتگو عالی بود ک ی تلنگری بزنه ک حواسمونو خوب جمع کنیم تا وقتی که هر روز روی خودمون کار میکنیم و این قوانین رو بخودمون یادآوری میکنیم نتیجه میگیریم چون در هر لحظه داریم زندگیمون خلق میکنیم و چقدر داریم میشنویم که استاد عزیز میگن ک دارین با فرکانسهایی ک در هر لحظه میفرسین داره زندگیتون خلق میشه و جهان هم به خوب و بدش کاری نداره همون چیزی رو ما در لحظه میفرسیم و جهان پاسخ میده

    و مثال اینه هم خیلی بموقع بود که استاد عزیز زدن ک جلوی آینه هر کاری انجام بدین بلافاصله اینه همون حرکت رو ب تو نشون میده بخندی بهت خنده رو نشون میده در همون لحظه اخمو باشی اخم کردن نشون میده

    و این مثال اینه رو همیشه بزنیم بخودمون ک تو داری در هر لحظه اتفاقات زندگیت رو خلق میکنی

    چون تا وقتی داریم روی خودمون و باورهامون کار کنیم نتیجه میگیریم و تمرینی ک خود استاد عزیز همیشه دارن انجام میدن شب از قبل خواب میگن من کامنت دوستان رو میخوام و صبح از خواب بیدار میشم کامنت میخونم و با سپاسگزاری کردن و توجه ب زیبایها و نکات مثبت زندگیشون در هر لحظه خلق میکنن

    و اگه من بخوام نتیجه بگیرم باید تعهد جدی داشته باشم و توی این مسیر باید فقط حرکت کنم و استمرار باشه تا نتایج شکل بگیره

    در غیر اینصورت اگه استمرار نباشه مثل این میمونه

    و این مثال بهم الهام شد ک اینجا بنویسم

    اکثرا توی منزلمون ی تردمیل داریم ک با خریدش شوق داشتیم که شروع کنیم به وزن کم کردن روزای اول انگیزه بالا داشتیم که انجام میدم و اینکار هم انجام دادیم و شروع کردیم به کار کردن ۲ماه کار کردن ی نتایج میومد که از پهلو و شکم اب شده و خوشحال بودیم بعد کم کم با این نتیجه کوچک دیگه کمتر میرفتیم روی تردمیل بعد نگاه کردیم دیدیم که اصلا دیگه نمیریم انجام بدیم و ی گوشه از خونه افتاده و این هم با کار کردن روی باورهام هم همینطور هست اگه استمرار نباشه بر میگرده به همون روز اول هر روز باید انجام بدیم این مثال تردمیل خیلی بما کمک میکنه

    اگه نگاه کنیم توی همه چیز صدق میکنه توی بدنسازی هم همینطور این مثال زدنها بخودمون خیلی کمکمون میکنه ک بهتر بتونیم کار کنیم روی خودمون و باورهامون و مهمتر از همه عمل کردن به این اگاهیها

    سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز بابت این گفتگوی ک انجام شد وسپاسگزارم از دوستان گلم ک میان از نتایج خودشون صحبت میکنن ک گامی برداریم برای عمل بیشتر و باور کنیم ک می‌شود هر انچه رو که بخوایم رو خلق کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    معصومه گودرز گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    سلام استاد جان و مریم نازنینم و بچه های عزیز سایت❤️😘❤️😘

    گفتم بهتون این سایت بهترین و زیباترین دفتری بود که من می تونستم تهیه کنم

    و امروز تک تک کلمات استاد رو باید یادداشت میکردم . باید می نوشتم تا با پوست و گوشت و استخوانم درکش کنم

    و نوشتم …

    ☘️☘️☘️☘️☘️☘️

    اونجایی که آدم به یک سری خواسته ها می رسد و بی خیال می شود نقطه مهمی برای بچه هایی است که وسط مسیر هستن. یک سری از بچه ها هستن که ابتدای مسیر هستن و با قوانین آشنایی ندارند و شروع می کنند و یک سری نتایج می گیرند. بعد که نتیجه می گیرند یک اتفاقی می افتد (برای منم افتاده، برای همه می افته)؛ ناخودآگاه آدم دچار یه حالتی میشه که مثلا به قول شکیبا غرور یا شاید روزمرگی که دیگه اون انگیزه رو نداره به خاطر اینکه تضادها گذشته . یعنی مثلا شکیبا که می گوید در اعتماد به نفس یا روابط با مسائل مالی و مسائل کاری مشکلاتی داشته، بعد کم کم روابط خوب میشه و اعتماد به نفس بیشتر میشه و مسائل کاری و مالی بهتر میشه و چون اون تضادها برطرف میشه یواش یواش آدم میرسه به اینکه من دیگه راه رو بلدم و دیگه لازم نیست روی خودم کار کنم.

    اینجا تفاوت زین الدین زیدان ها و آدم های دیگه … نه؛ تفاوت آدم های موفق با و آدم های سوپر موفق، مشخص میشه. که من خودم دوست دارم اینو برای خودم بگم چون یک تله ایه که برای همه ما هست. آدم اینطور مواقع باید یک قانون کلی رو بارها و بارها و بارها به یاد بیاره:

    🎯 در هر لحظه با فرکانس های این لحظه من داره لحظه بعد من خلق میشه

    🎯 در هر لحظه جهان اطراف من (یعنی آدمهای اطراف من، شرایط اطراف من، ایده های اطراف من، موقعیت های اطراف من، آنچه در حول و حوش من اتفاق می افته) داره با فرکانس های الان من خلق میشه

    بنابراین خیلی مهمه که در هرلحظه آگاه باشم که در چه مسیری حرکت میکنم و این اگر همیشگی باشد ما در مسیر درست می مونیم. من همیشه خودم رو در مسیر درست نگه داشتم، یه موقع هایی خیلی انگیزه داشتم، یه موقع هایی کمتر ولی تقریبا همیشه در مسیر بودم و یادم نمیاد که مسیرم برعکس شده باشه یا نتایج صفر شده باشه. از زمانی که شروع کردم به خاطر همین ویژگی که همیشه سعی میکنم بهتر بشم و سعی میکنم قبل از اینکه جهان چک و لقد بزنه خودم رو بهتر کنم (بازم تاکید می کنم سعی میکنم) اوضاع همیشه بهتر شده . یعنی من از زمانی که شرایط من به سمت مثبت شدن تغییر کردن من فقط به سمت مثبت تغییر کردم، یعنی یاد ندارم در هیچ قسمتی از زندگیم من عقبگرد داشته باشم یا شرایطم بد شده باشد. شرایط مالی یا عاطفی یا سلامت جسمانی یا آرامش و معنویت باشه. همیشه یا عالی بوده یا خیلی عالی و وقتی عالی هست من می فهمم که باید عالی تر بشه. به خاطر همین همیشه دارم به خودم میگم که باید حرکت کنم و باید حرکت کنم و باید افکار بهتر داشته باشم.

    همین تلویزیون که الان تو کادر هم دیده نمیشه چندماهه که اصلا روشن نشده حتی برای بازی کامپیوتری، یعنی سه ماهه ما اینقدر دنبال کارهای خودمون سایت بودیم و من و عزیزدلم اینقدر برای خودمون برنامه داشتیم که وقت نکردیم سه ماه تلویزیون رو روشن کنیم. وقت نکردیم اصلا. گفتم که ببین، زندگی ما اینقدر پربار و هدفمند هست و اینقدر وقت نداریم که سه ماه تلویزیون به هیچ دلیلی روشن نشده و این شانسی نیست و دلیلش اینه که ما هرروز یک کاری داریم. همین فایل های سریال زندگی در بهشت، فایل های کلاب هاوس، فایل های قانون آفرینش، تدوین جدید قانون آفرینش و بعد تدوین جدید محصولات دیگه مثل ثروت 2 که در برنامه داریم و همینطور تولید و آپدیت فایل ها ادامه دارد.

    یعنی در این حد سعی میکنیم همیشه در حوزه کاری خودمون ، در حوزه روابطمون، در حوزه کار کردن روی باورهای خودمون اینقدر کار کنیم که وقت نداشته باشیم کار دیگه ای انجام بدیم، این چیزیه که داره نتایج رو بزرگ و بزرگتر میکنه و وقتی که نتایج پیش میاد به جای اینکه مغرور بشیم به قول شکیبا یا دچار روزمرگی بشیم به خودمون بگیم ایول، ایول، قانون داره جواب میده پس حالا من با تعهد بیشتر از این قانون استفاده میکنم. و اگر سپاسگزاری داره جواب میده پس با تعهد بیشتر از سپاسگزاری استفاده کنم.

    و نکته مهم:

    ❌❌❌من قبلا هم گفتم و تو هم الان گفتی که خداوند سریع الحساب است. این نیست که صبر به این معنا باشه که ما یک سری تغییرات در خودمون بوجود می آوریم و نتایج بوجود نمیاد و ما باید صبر کنیم!! اصلا جهان اینطوری عمل نمیکند.❌❌❌

    ✅✅✅به محض اینکه ما تغییر می کنیم سرایط تغییر می کند اما ممکن است تغییرات به اندازه ای که ما آرزو داریم نباشه ولی به اندازه ای که ما تغییر می کنیم جهان تغییر میکنه!!! ✅✅✅

    بچه ها، این یه مورد رو فراموش نکنید، وقتی میرید جلوی آینه و دستت رو میبری بالا، آینه کی دستش رو میبره بالا؟ همون لحظه میبره بالا یا نه با دو ساعت تاخیر می بره بالا؟!! اگر پلک بزنی آینه کی پلک میزنه؟ اگر سرتو تکان بدی آینه کی ؟؟؟؟ جهان دقیقا همینطوری عمل میکنه. تو هرچقدر تغییر کنی جهان همونقدر تغییرات رو به تو نشون میده. کی؟؟؟؟ همون لحظه! همون لحظه!! منتها مشکل چیه؟ مشکل اینه که آدم ها اینقدر (——-) تغییر می کنند می خوان جهان اینقدر (———————————-) تغییر کنه . !!!! بعد چون به اون اندازه تغییر نمی کنه فکر میکنن جهان تغییر نمیکنه . اما جهان تغییر میکنه، همون لحظه به اندازه ای که تو فرکانس ها و باورهایت تغییر میکند. که البته تغییرات وقتی بزرگتر میشود در عملکرد تو و در شخصیت تو و در رفتار تو خودش رو بروز میدهد به همون اندازه و در لحظه جهان تغییراتش رو بهت نشون میده . جهان تو ، جهان اطراف تو … همون لحظه به همون اندازه

    و صبـــــــــــــــــر …

    منم رفتم و صبر پیشه کردم، هی صبر، هی صبر بازم صبر، تا تو قلب سنگت ریشه کردم … با اون قد و بالا …💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻.. نه!!!

    من میام تغییر میدم خودم رو و همون موقع نتیجه میبینم.

    ✅چرا من برخلاف بقیه بچه ها گول اینو نخوردم که آقا من تغییر کردم چرا جهان تغییر نکرده؟!

    ✅چون من از همون اول فهمیدم که من توانایی تغییر به یک مدار خیلی بالاتر از مدار فعلی ام رو ندارم. همون موقع همون موقع که من راننده تاکسی بودم و این فایل ها رو گوش میدادم مسافر بعدی از مسافر قبلی یه درجه بهتر بود. و من اینو میدیدم .

    حالا بله، اون مسافر یک میلیارد تومن پول رو تو زندگی من نیاورد ، منم به اندازه یک میلیارد تومن تغییر نکرده بودم!! ولی همونقدر که تغییر کرده بودم مسافرها دونه دونه بهتر میشدن و بله میدیدم که ماشین من نسبت به ماه گذشته خرج کمتری رو دستم گذاشته. درآمدم چقدر بوده الان یه ذره بهتر شده . تو روابط چقدر خوب بوده الان چقدر بهتر شده. به همون اندازه که من تغییر کردم. به خاطر همین من هیچوقت درگیر این داستان نشدم . من بعید می دونم که از وقتی که با قانون آشنا شدم یکبار به این شکلی که بقیه میگن فکر کرده باشم.

    من در مسائل مالی فقط تعجب کردم که اونم موقعی فهمیدم که اشتباه کردم که تعجب کردم که اومدم از دید مسائل مالی فرکانس ها رو بررسی کردم، و دیدم که آقا من از اساس و پایه در مورد مسائل مالی باورهای نادرستی دارم. من باورهام رو در مورد عزت نفس بهتر کردم نتایج عزت نفس رو دیدم من باورهام رو در مورد روابط بهتر کردم نتایج در روابط عاطفی بهتر شد. در مورد سلامتی بهتر کردم در مورد سلامتی نتایج بهتر شد . من در مورد مسائل مالی بصورت بنیادین همون باور قبلی رو دارم مثل باور کمبود و اینکه ثروتمندان میرن جهنم و فقرا میرن بهشت و نزد خدا محبوب نیستی و موضوعات دیگه ای که در دوره های روانشناسی ثروت گفتم .

    و اونجا انگار یک درچه ای در ذهن من در مورد مسائل مالی باز شد. تازه مسائل مالی من هم بهتر شده بود نه اینکه نشده باشه منتها با انتظارات من فاصله داشت ولی چون یکسری باورهای نادرست داشتم، این درآمد بالاتری که خیلی هم بالاتر از قبل بود هزینه های بیشتری رو هم داشت که البته بحث شراکت بود، بحث باورهای نادرست هم بود و وَوَوَ … یک لیست طولانی داره از مسائل اشتباهی که من داشتم. بعد با همون ایمان و اعتماد به نفسی که در مسائل دیگه ام و نتایج در بحث عزت نفس و روابط و سلامتی داشتم، گفتم قضیه رو گرفتم و از الان که میام روی باورهای مالیم کار میکنم نتایج بهتر میشه. از همون موقع یعنی از فردای اونروز که من اومدم رو باورهای مالیم کار کردم نتایج بهتر شد.

    در مورد مسائل مالی همیشه توقع ما خیلی بیشتر از اندازه ایست که کار میکنیم ! یعنی در مورد مسائل مالی همه ما یک توهمی داریم، مثل این که یه بیل میزنیم انتظار داریم یه ساختمون درست بشه . منم توقعم بیشتر بود اما واقعیت این بود که به اندازه ای که باورها داشت تغییر میکرد نتایج هم تغییر میکرد و بیشتر میشد. من چون بدهکار بودم می خواستم خیلی بیشتر بشه تا اون فشار بدهی هم از روی من برداشته بشه ولی واقعیت این بود که اگرچه چاه بدهکاری پر نمی شد اما درآمد داشت هرماه بالا میرفت.

    اینا رو هرروز به خودم میگفتم ، هی ذهنم چرت و پرت می گفت هی من درستش می کردم و یه جنگ و جدال همیشگی بین من و ذهنم بود و هست و خواهد بود که من همیشه باید درستش کنم.

    ✅✅واقعیت اینه که نتایج بهتر میشد اما من انتظار داشتم خیلیییی بهتر بشه اما نمیشد چون باورهای منم نمی تونست یکدفعه تغییر کنه . باورهام و عملکردم ! عملکردم رو هم نمی تونستم یکدفعه تغییر بدم.✅✅

    بعد باورهام درست شد و عملکردم این بود که شراکت رو گذاشتم کنار و کاملا مسئولیت کل کسب و کارم رو به عهده گرفتم که از همه مهمتر بود. چیزی که همیشه ازش فرار می کردم مثلا مسائلی که فکر میکردم برام دردسر داره . بعد گفتم نه آقا، همه رو با آغوش باز می گیرم و می پذیرم و حلشان میکنم. من باید بتوانم مسائلم رو حل کنم نباید ازشون فرار کنم. نباید آشغالم رو بزارم زیر مبل .

    و بعد همینطور نتایج بهتر و بهتر شد …

    بنابراین اونجا که بچه ها فکر میکنن من تغییر کردم و نتایج تغییر نکرد و منم رفتم و صبر پیشه کردم … و اینا … من باهاش مخالفم.

    ✅🎯✅به همان اندازه که تغییر می کنید در همان لحظه جهان دارد تغییرات را به شما نشان می دهد. در همان لحظه … اما چون تو نمی تونی یکدفعه تغییر کنی جهان هم یکدفعه نتایج را به تو نشان نمی دهد✅🎯✅

    _

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    من تعهد می دم که هر روز و هر لحظه تلاش کنم خودم رو بهتر کنم و در مسیر باقی بمونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 172

    سلام استاد عزیزم و سلام مریم ناز

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    خدایا هزاران بارشکرت که امروز بهم فرصت دادی بیام این مکتب مقدس و وصل بشم به رشته های الهی

    خدایا هزاران بار شکرت

    اینجا

    دقیقا جایی که استاد از لغزش حرف میزنه

    جایی که ماها فکر میکنیم حال دلمون به بیرون وصله و جایی که از نظر خودمون شرایط اوکی شده بی انگیزه میشیم

    و گاها دقیقا همین موضوع برام سواله؟

    ایا سیری هم در کار هست؟

    مگر انسان رو به طمع محکوم نمیکنن؟

    چرا جایی سیر میشن؟

    چرا جایی دست میکشن از دریافت؟

    چرا جایی استپ میکنن تو مسیر دریافت؟

    به نظر من شایدم اشتباه باشه اما ادما هیچوقت سیر نمیشن و این طمع همیشگی هست

    اما ی جایی که میزنن جاده خاکی از ی روش اشتباه استفاده میکنن برای دریافت

    و دنیایی از مسیرهای غلط رو قاطی خواسته هاشون میکنن

    و ی آن به خودشون میان که ی عمره دارن درجا میزنن اونم تو ماسه ها

    فقط رد پا جا گذاشتن

    اونم ردپای مسیر غلط

    که گاها همین ردپا بسیار براشون گرون تموم شده

    که برای برگشت باید کلی زمان و وقت هزینه کنن که اول این ردپا از بین بره

    و این زخمی بود که تقریبا دوسال پیش من خوردم

    چند ماهی بود عضو سایت شده بودم و کلی نتایج عالی گرفته بودم

    و شده بودم علامه دهر

    به قول خودم تو همه جنبه ها استاد شده بودم

    ی عالمه خواسته و درخواست و آرزو و رویا داشتم و قشنگ هم پیش میرفتم

    اما به روش خودم

    و انتظار داشتم جهان و قانونش طبق خواسته من عمل کنه

    نکه من طبق جهان و قانونش عمل کنم

    و دقیقا جایی متوجه شدم که عملا ته باتلاق داشتم دست و پا میزدم و شاید حدود حداقل 6 ماه زمان برد تا من فقط بتونم ردپامو پاک کنم و تازه برگردم به مسیر اصلی

    و خدا میداند چه زجری من کشیدم و همیشه از خدا شاکرم که زنده موندم و این توان رو بهم داد

    و انصافا هر کسی جای من بود قطعا همون روزای اول میمرد

    خدایا هزاران بار شکرت

    و با شنیدن این فایل متوجه شدم که کجا باید مراقبت کنم و کجا باید حواسم به مسیرم باشه

    و به لطف الله تو این یکسال اخیر خیلی خیلی به ندرت شاید در حد یک روز یا شاید در حد چند ساعت از مسیر خارج شدم و محکم برگشتم و با دو دستم طناب این مکتب رو محکم گرفتم و با خودم عهد کردم که تا ی ذره توان در بدن دارم بمونم تو این سایت

    و من یکی انصافا حتی اندازه ی روز هم وقت ندارم که هدر بدم و صرف جاده خاکی بشه و خدایا هزاران بار شکرت

    و مثال خیلی قشنگ استاد

    جهان طبق اینه عمل میکنه

    دقیقا همون لحظه

    و من دقیقا هزاران بار با تمام وجودم این موضوع رو تجربه کردم

    حتی دقیقا همین امروز

    و از صبح گفتم خدایا تو تنها محافظ منی و من فقط از تو میخوام که محافظ آبرو و اعتبار من باشی

    و خدا خیلی خیلی زود با ی معجزه مقدس گفت خیالت راحت که من محافظ آبرو توام

    من تمام جهان و نظامش رو کنار هم میچینم که آب از آب تکون نخوره

    وقتی تو طبق قانون عمل کردی من وظیفمه پاسخ بدم

    و خدایا هزاران بار شکرت

    و عاشقانه تر از همیشه

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    اشکان کمالی گفته:
    مدت عضویت: 664 روز

    بنام الله یکتا بخشنده مهربان

    سلام به استاد بینظیرم و مریم بانوی عزیز

    و همه ی عزیزان در این سایت توحیدی

    استاد جان شما گفتید که به محض تغییر ما جهان هم تغییر میکنه و تاخیر نداره

    من به شخصه به وضوح این مورد رو در روابط دیدم

    من تا چند ماه پیش با اینکه با شما آشنا شده بودم و فایل های عالی تون رو گوش می کردم اما عمل نمی کردم و عزت به نفس واقعا پایینی داشتم

    توی مدرسه از کلاس اول تا الان همیشه توی هر کلاس و هر مدرسه ای بلااستسنا افرادی بودن که با من انگار دشمنی داشتن و منو مسخره می کردن

    هیچوقت رفیقی به اون صورت نداشتم و توی زنگهای تفریح اکثرا تنها بودم

    ولی اومدم و روی خودم کار کردم و بوممممممم…

    روابط من ترکید . رفتار همه ی بچه های کلاس و مدرسه با من تغییر کرد از همون روز اولی که من تغییر کردم

    دیگه کسی منو مسخره نمی کرد به هیچ عنوان

    همه منو دوست داشتن ، دیگه زنگهای تفریح تنها نبودم و حداقل یکی دو نفر کنارم بودن

    همه با من خوب حرف میزدن ، ازم تعریف می کردن

    هر روز با آدم های بیشتری آشنا می شدم و دوستای زیادی پیدا کردم

    من چند سالی هست که نقاشی می کنم و حدود دو ماه پیش گالری برگزار کردم و شهامت و اعتماد به نفس به خرج دادم و رفتم با هماهنگی معلم عربی توی زنگ عربی هر سه تا کلاس نهم کلاس به کلاس خودم رو معرفی کردم و گفتم فلان موقع گالری داریم و اتفاق عجیبی افتاد

    17 نفر از بچه ها اومدن گالری حتی یک نفر رو هم اصلا نمیشناختم ولی اومده بود

    بعضیا پدر یا مادرشون رو هم آورده بودن

    همون هایی که قبل از تغییر من بنظرم بدترین آدم های کره زمین بودن و منو مسخره می کردن اومدن و لقب استاد رو به من دادن

    چقدر از کارام تعریف کردن

    دو تا از معلم ها هم اومدن یکی شون یه گل و گلدان خیلی بزرگ و خوشگل اورد

    یکی از بچه ها هم یه شاخه گل تو شیشه آورد که من اصلا تا قبل این به گل آوردن فکر نکرده بودم

    حتی دو تا از بچه های دوبار اومدن گالری ( چون یک هفته گالری برقرار بود )

    دو تا از عمه هام و مادر بزرگم هم اومدن و یه جعبه شکلات آوردن .

    و چقدر توی مدرسه هم عزت و احترام پیدا کردم

    بقیه هم که نیومدن چقدر عذر خواهی کردن درصورتی که من اصلا توقعی نداشتم ازشون

    حتی از بچه های کوچکتر توی هفتم و هشتم هم دیگه منو میشناختن

    حدود چهار تا از بچه ها برام توی اینستا استوری گذاشتن

    و اصلا با خودم گفتن خدایا مگه میشه؟ اینا همونان که تا چند وقت پیش انقدر منو مسخره میکردن و عذاب میکشیدم؟ بعد الان میان گالری و استوری میزارن و استاد استاد میکنن و ازم امضا میگیرن؟

    واقعا خدارا شکر خدارا صد هزار مرتبه شکر

    که قوانینی قرار داد که به محض تغییر ما جهان هم تغییر کنه خدا جونم شکرت️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    بنام الله مهربان خالق شیرین دلبرم

    سلام ب همگی عزیزانم

    روز35

    الهی صدهزار مرتبه شکر یکبار دیگه هدایت شدم ب این صفحه برای کامنت نوشتن و الحق والانصاف چقد خوب هدایت شدم

    چون دارم میبینم شخصیم داره تغییر میکنه و چون شخصیتم داره تغییر میکنه دنیای بیرونم هم داره تغییر میکنه

    چطوووررر؟؟

    الان میگم خیلی هم مفصل تا برام مرور بشه و باورم هم قوی تر ک فرکانس منه ک داره اتفاقات و رقم میزنه

    امروز شادی جان همون ک باهم تو اتاق ماساژ گیر افتادیم

    گفت دیروز یعنی جمعه

    ک قرار بود آسیه جان ادامه کلاس آموزشی وبرگزار کنه، هیچ مطلب جدیدی آموزش نداده

    گفته چون زکیه نیست درس جدید و نمیدم و فقط مشتری ها رو هندل کرده با هنرجوی دیگه

    اونوقت زکیه هیچ بهایی پرداخت نکرده ها، و اینکه اون هنرجو 13میلیون بها پرداخته

    صبحش آسیه عزیز بهم پیام داد زکیه کلاس هست ها ولی اگه نمیتونی بیایی اشکال نداره

    وقتی پیامشو دیدم ذهنم گفت نخواد نری

    اون داره بهت رایگان آموزش میده

    باید بیشتر وقت بزاری

    باید حتما بری اگه نری از درس جا میمونی و مطالب جدید و از دست میدی

    وقت کمه

    اشکال نداره اگه هم اذیت بشی

    اگه نری آسیه ناراحت میشه

    مخصوصا وقتی ب خواهرم گفتم

    اونم بهم گفت حتما برو ضرر میکنی اگه نری

    و این فرصتو ازدست میدی

    منم داشتم باورهای قدرتمند کننده احساس لیاقتو باخودم تکرار میکردم و بعد رفتم ویژگی های مثبت خودمو ک نوشته بودم خوندم

    ک بالاش چنتا سوال خوب نوشته بودم ک خیییلی حس خوب بهم میده

    کی از خودم مهمتره؟؟؟

    کی از خودم واجب تره؟؟؟ *

    کی از خودم ارزشمندتره؟؟

    دیدم احساس خودم و راحتی خودم برام واجب تره من نیاز دارم ب استراحت روز جمعه

    من نیاز دارم امروز و برای خودم باشم

    من نیاز دارم رو خودم کار کنم

    و کارهای شخصیم و انجام بدم

    همیشه فرصت هست

    همیشه میتونم یادبگیرم

    هیچ عجله ای در کار نیست

    هیچی از دست نمیره

    و بعد دوساعت پیام دادم بهش ک

    سلام عزیزم من خونه کار دارم ان شالله فردا میبینمت

    و حس فوق العاده ای گرفتم ازاین تصمیم قشنگم چون من لایق و ارزشمندم

    الهی صدهزاز مرتبه شکرت

    امروز تونستم با موزر موهای شادی رو فلت کنم

    من تو عمرم دوبار انجام دادم

    یکبار سال98 یکبارم تقریبا یکسال پیش بوده

    اول موهاشو سشوار کشیدم بعد اتو کردم

    و بعد موزر و آوردم و همه موهاش و آوردم پشت شونه کردم و چنتا حرکت اول موزرو تا انتها نبرم ک باعث شد ی کم از زیر بمونه

    بعد گفتم خدایا چطور درستش کنم ک براحتی ایده ش بهم گفته شد الهی صدهزار مرتبه شکرت و راحت تونستم صاف دربیام

    الهی صدهزار مرنبه شکرت

    بابت روز عالی ک داشتم

    ساعت 7مامانم زنگ زد گفت زکیه میخوام امشب سفره ی داداشتو بندازم خودتو زود برسون

    خدایا شکرت امروز تونستم اعراض کنم

    ب خودم افتخار میکنم

    الهی شکرت دارم بزرگ میشم

    دارم رشد میکنم از درون

    ذره ذره مرررسی ازت عاشقتمممم

    الهی شکرت ک امروز آسانم کردی برای آسانی ها و بعد کارم وقتی رسبدم خونه دیدم مادرم همه کارها ی سفره رو آماده کرده ب کمک داداش و آجیم

    سپاسگزارم بخاطر حس ارزشمندی ک درمن جوانه زده عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    فردین زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    سلام دوستان در مورد تغییر کردن انقدر این مسیر قشنگ و ما میتونیم خیلی راحت اون رو ببینیم تو همه چی حالا من بیشتر چون دوره اعتماد به نفس رو کار کردم و مدت زیادی هست که دارم کار می کنم. انقدر مثال های باحال از خودم دارم که دارم میترکونم که نگو و یا یه کسایی تو دوستان یا اشنایان هستن تو ذهن ما که بابا این چقدر اعتماد به نفسش بالاست ولی من بعد این مدت وقتی کنارشون قرار میگیرم واقعا خودم رو میبینم که چقدر عالی دارم کار میکنم و این همون نکته ای که استاد توی دوره به صلح رسیدن با خود میگه و همیشه توی گوش من زنگ میزنه اینکه کسی که اگاهانه داره روی مثلا اعتماد به نفسش کار میکنه با کسی که خانوادتا اعتماد به نفس خوبی داره هزاران برابر بیشتر پیشرفت میکنه چون داره اگاهانه این کار رو انجام میده. و یه چیز دیگه از تغییر ها بگم که برا خودمم جالب بود اینکه بعد یه مدت شروع میشه خانواده واطرافیان در مورد تغییر اعتناد به نفست صحبت کردن که فلان کار رو خوب انجام دادی اونحا هم خوب عمل مردی و کلا نتیجه بارون میشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3842 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    قسمت 20 مجموعه فایل های گفتگو با دوستان رو من مدت ها قبل گوش داده بودم. اما فقط گوش داده بودم! درکی که لازم بود ازش بگیرم رو اصلا نداشتم!

    اما از اون جایی که ما آدم ها به میزان تغییراتی که توی زندگیمون می کنیم، مدارمون هم تغییر می کنه و دریافت های مختلفی رو نسبت به اتفاقات داریم، دیروز این فایل رو من گوش دادم و جواب استاد به صحبت های خانوم کیانی فر به قدری برای من آموزنده و فوق العاده بود که این بخش صحبت های استاد رو جدا کردم و در فایل های روزانه خودم گذاشتم. از دیروز هم شاید بالغ بر 10 بار گوشش کرده باشم.

    میخوام تجربه خودم رو از این صحبت های استاد بنویسم.

    پاشنه آشیل من توی زندگیم مسائل مالیه. الحمدلله از لحاظ تحصیلی، شغلی، آزادی زمانی و مکانی، روابط عاطفی، خونوادگی و مخصوصا معنوی و ارتباط با خدا پیشرفت های خیلی خوبی داشتم. البته از نظر مالی هم این پیشرفت هارو داشتم، ولی به اون اندازه ای که مثلا از لحاظ روابط عاطفی پیشرفت کردم در بحث مالی پیشرفتام ادامه دار نبوده.

    9 ماه گذشته بود که بخاطر تضاد مالی ای که بهش برخورده بودم، با همه وجود تصمیم گرفتم روی فایل های استاد، دوره 12 قدم و مباحث مربوط به کنترل ذهن کار کنم و ذهنم رو تربیت کنم تا در مسیر درست قرار بگیره. به لطف اون تضاد، وضعیت مالی من در مدت محدودی پیشرفت فوق العاده ای کرد و من توی کمتر از 2 ماه، درامد 4-5 برابری رو تجربه کردم.

    اما از اون جایی که استاد هم توی ابتدایی سخنانشون فرمودن، انسان بعد از برطرف شدن تضادش، یادش میره که چی باعث موفقیتش شد و فکر می کنه الان دیگه از پس همه چی برمیاد،‌ آروم آروم و حتی به صورت ناخودآگاه میزان کارکردنم روی افکارم کمتر و کمتر شد. به شکلی که نشونه هایی از اون تضاد مالی باز خودشو نشون داد.

    این بار به لطف خداوند، زودتر فهمیدم که دارم در مسیر اشتباه حرکت می کنم و قبل از این که اوضاع خیلی خراب بشه تصمیم گرفتم دوباره به مسیر برگردم و روی خودم کار کنم.

    اما تجربه این 9 ماه گذشته برای من دو تا اتفاق خیلی خوب رو داشت: یکی این که باور موفقیت مالی رو برای من ایجاد کرد که باور کردم اگه من هم بتونم روی ذهنم به خوبی کار کنم،‌ توانایی این رو دارم که از لحاظ مالی درامد های 4-5 برابری رو در مدت کوتاه تجربه کنم و دومی هم این که باید یادم باشه اشتیاق و عطش برای حرکت کردن در مسیر کار روی ذهن، نباید وابسته به نتایجی که دارم باشه.

    این تضاد ها دیر یا زود تموم میشن! (البته اگه روی خودت کار کنی!) و جاشون رو با تضاد های دیگری عوض می کنن که وقتی روی خودت کار کرده باشی تضاد های جدید درد کمتری دارن، اما اون اشتیاق و عطش و علاقه به پیشرفت و حرکت در مسیر درست هرگز نباید در وجود تو کم بشه. حتی اگه مولتی میلیاردر باشی! بازم فرقی نمی کنه.

    تو یا باید روی خودت کار کنی و بهتر بشی، یا این کارو نمی کنی و داری افت می کنی! این که کدوم اتفاق برات بیفته مستقیما به تصمیماتی که خودت میگیری برمیگرده.

    در مورد اون بخشی که استاد فرمودن به محض این که ما تصمیم به تغییر می گیریم جهان هم نتایجش رو به ما نشون میده، فقط نتایجی که در شروع کار می گیریم خیلی بزرگ نیست به این دلیل که تغییرات ما بزرگ نیست، واقعا این جملشون من رو تکون داد.

    من انتظارم این بود که سریعا نتایج تغییر کنه در حالی که من سریع تغییر نمی کنم.

    چقدر این جمله استاد که وقتی من شروع به تغییر کردم، دنبال تغییرات ریز و کوچیک گشتم و هر کدومشونو که دیدم خدارو به خاطر سپاسگزاری کردم و این اتفاقات رو به تغییرات ذهنیم ربط دادم، برای من درس داشت. این که استاد فرمودن همین که مسافر بهتری سوار ماشین من میشد یا اینکه در مجموع ماهیانه ماشین من خرج کمتری نسبت به ماه پیش میگذاشت، من با خودم می گفتم که در مسیر درست قرار دارم!

    شنیدن این مثال ها از زبون استاد برای من درس بزرگی بود که من هم این نتایجی که دارم می گیرم رو ببینم! بشناسم! و ربطشون بدم به باورهای خودم و اتفاقاتی که دارم توی ذهنم میسازم.

    خیلی این قسمت از مجموعه گفتگو با دوستان برای من درس داشت و دلم میخواست که بیام و تجربه خودم رو برای ثبت یادگار از خودم به جا بذارم.

    سپاسگزارم از استاد عباس منش بزرگوارم بخاطر این آموزه های فوق العاده…

    و سپاس از خانوم کیانی فر عزیز بخاطر طرح این موضوع…

    و سپاس از خانوم شایسته عزیز که هر بار می بینمشون اصلا نمی تونم تحسینشون نکنم…

    و سپاس از شما دوست عزیزم که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی…

    برای همه شما عزیزانم از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، آرزوی موفقیت و سربلندی و سعادت دارم.

    خدانگهدار

    1402/11/28

    21:50

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    تمرکز کردن من روی دیگران

    دنبال دیگران بودن

    چشم به دست دیگران داشتن

    اینها مشکلاتی است که من در ذهن خودم دارم و سبب می شود که من نتوانم هیچ وقت پیشرفت کنم

    هر زمان که من به دنبال دیگران هستم این سبب می شود که من قدرت را به دیگران بدهم و آنوقت من دیگر نتوانم آرامش داشته باشم

    وقتی که ارامش نداشته باشم درگیر نجواهای ذهنی می شوم

    آن زمان من دیگر به جلو نمی روم و همیشه نگاه من به دستهای دیگران است

    این صحبت ها برای من این درس را دارد که باید حرکت کنم

    باید تغییر کنم

    باید بتوانم به بهترین نتایج دست پیدا کنم و آن هم با وجود ساختن باورهای خوبی است که در ذهن خودم می سازم

    چقدر قشنگ است که وقتی که من تغییر می کنم جهان هم به این تغییر پاسخ می دهد و شرایط و موقعیت هایی را برای من مهیا می کند که به آسانی بتوانم تغییر کنم و در این راه موفق و پیروز بشوم

    همه چیز برای من زمانی رخ می دهد که از خدای خودم کمک بگیرم و از او بخواهم که در این راه به من کمک کند

    نکته عالی که در این فایل یاد گرفتم برای من این بود که وقتی که تغییر می کنم اتفاقات زندگی من هم خیلی آرام آرام رخ می دهد

    این بدان معنی است که باید متوجه تغییرات اطراف خودم باشم چرا که همه چیز در پیرامون من در حال بهتر شدن است و این من هستم که باید به آن توجه کنم

    این صحبت های استاد واقعا برای من درس دارد

    سپاس از استاد عزیز

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1144 روز

      سلام دوست عزیزوقتی به احساس لیاقت برسی میفهمی خودت و خودت و خودت برای خودت کافی هستی و دیگران دیگه برات نثل گلهای توی باغچه میشن بودن به به نبودن مهم باغچه دلت هست که میشه باز گلی توش بکاری

      دوست عزیز وقتی نگات از دیگران به خدا برسه دستاش برات میفرسته و باید مراقب باشی خدا رو ببینی نه اینکه باز به اونا وابسته بشی.

      چقدر وقتی با خودمون به صلح برسیم رابطه مون با خدا و دیگران که آنان هم روح خدا در اونا دمیده شده باز خدا رو میبینی و بدون وابستگی و احساس بد ادامه میدی.

      وقتی به خودمون ارزش بدیم و بگیم تو میتونی اینبار خودی نشون میده و رابطه مون با خودمون خوب میشه.

      چقدر استاد قشنگ گفتن وقتی تغییر کنی اطرافت هم تغییر میکنه و درست همون اندازه اگه 10تغییر کنیم جهان اطراف مون هم 10 تغییر میکنند

      فقط باید هواسمون باشه و توقعمون رو مراقبت کنیم برای دوست یا همسرمون که عددش 5بوده تغییرش 15میشه ولی خودمون که عدد مون 25 بوده میشه 35 هر دو 10تغییر کردیم ولی چون عدد مون فرق داشته جلوه کمتر یا بیشتری داره ولی یک اندازه بوده.

      در پناه حق خوشحال و ثروتمند باشین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: