گفتگو با دوستان 20 | فرایند تکاملی تغییر شخصیت - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

300 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحیده گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    استاد قربونتون برم که واقعااااا حرفاتون انقدر نابه، تمام حاشیه ها رو ول میکنید و اصل رو‌ هر سری از یه بعدش برامون تشریح میکنید

    استاد من فایل رو ادیت کردم و اون تیکه صحبتاتونو مدام گوش میدم بینظیرهه

    استاد حجت رو امروز بر ما تموم کردین به نظرم، اینکه گفتین وقتی جلو آینه دستتو میبری بالا تصویرت همون لحظه دستش میره جهانم با هر تغییرت همون لحظه تغییر میکنه

    و استاد این حرف چنان شجاعتی بهم داد که من یه تصمیمی گرفته بودم که بخاطر حذف یا کمتر شدن یه سری آدم ها میخواستم یه دروغی بگم و به همه ابعادش فک کرده بودم و قرار بود هفته ی آینده این دروغو بگم فقط بخاطر اینکه تنهاتر بشم و راحتتر رو‌ خودم کار کنم…

    ولی امروز بعد این حرفا بعد شجاعت و ایمانی که از حرفاتون گرفتم، گفتم به هیچ وجه دروغ نمیگم آشغالارو زیر فرش نمیذارم ، میگردم باورای غلطمو پیدا میکنمو رفع میکنم عزت نفسمو بیشتر میکنم و میزارم جهان تغییر کنه عاشقتونم،

    عاشق خودمم که با این شجاعت تصمیم گرفتم

    هرچقدر سپاسگزاری کنم ازتون کمه بهتریییین استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2727 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گل عباسمنشی

    احساس کامنت نوشتن خیلی خوبه چون احساس میکنم اول با چند خط میخای تمام کنی بعد یهو میای میبینی چندین خط شده اون هم پر محتوا😍خوب خداروشکر

    چیزایی که من از این بحث گرفتم بحث اول شکیبا خانم بود با بحث آخر

    اولش از اینجا شروع شده منطق میبینم کسی که تونسته نتایج و ب بار بیاره خیلی عملگرا بوده یعنی هر عضوی از بچه ها که میاد صحبت می‌کنه و از نتایج باب میل حرف میزنه نشون از عملگرایی طرف میده چند روزه پیش با خانم فرهادی داشتم صحبت میکردم می‌دیدم که ایشون از هر حرفی که میزنه آخرش ی مثال میزنه (مثال واقعی) اونجا فهمیدم که منطق خیلی نقش داره همون‌طور که قدم اول گفته بودین

    شکیباخانم هم اومده از منطق جهان و از منطق تغییر صحبت کرده این خیلی برای ذهن مهمه که باهاش از راه منطق صحبت کنی حداقل برای ذهن من اینطوریه .یعنی تا میاد ی چیزی میگه من باید با جواب منطقی منطق تر و تمیز متقاعدش کنم .پس الگوی اول⁦☑️⁩ منطق آوردن واسه ذهن خودمون که طبیعی باشه داشتن اون خاسته برامون ⁦⁦✌️⁩

    فهم من از موضوع آخر استاد اینه 👇

    اول بزارین از خودم مثال بزنم چون با مثال همچین واضحتر میشه تولد دخترم بود ۲هفته پیش و قرار بود مهمان بیاد خونمون اون هم ۱۶نفر و همسرم چون این ماه باید پس انداز میکرد گفت که کنسل کن و نگیر و فلان و بسان منم گفتم اوکی

    حالا اومدم الکی گفتم که خانمها آقایون ما هفته بعد کم آب هستیم و نمی‌تونیم که مهمان داری کنیم بعد گفتن که اوکی و بیاین خونه ما و این داستانها ک اون هم نشد و برام مهم نبود واقعیت .

    خوب اینم مربوط ب این میشه ک از ۲روز قبل باید درگیر بشم و کلی غذا و پیش غذا و کلی هزینه و فلان و بسان آخر شب هم کلی ظرف نشسته دم دستم .و العان ارزش خودم و می‌دونم و نمیخام آنقدر الکی انرژی هدر بدم و دوست داشتم با همسرم و دخترم تفریح ۳نفری بریم و تمام🤗

    کجا بودیم🤔اونجایی که من گفتم الکی هفته بعد آب نداریم

    تو دلم گفتم وای من این فرکانس و فرستادم حالا امیدوارم که نشه یعنی خودم حسم خوب نبود نسبت ب این حرفی که زدم

    میدونین چی شد مهمونی که کنسل شد أما خونه ما از روز سه شنبه کم آب شد 😳باورتون میشه آب به تپ تپ افتاده بود میتونین حدس بزنین کدوم قسمت ؟؟؟؟؟؟؟

    فقط سینگ ظرفشویی جایی که من گفته بودم کم آب هست واسه هفته بعد 😐

    چی از این واضحتر چه واقعیتی از این شفاف تر

    تمام همسایه هامون آب داشتن(آپارتمان)فقط سینگ من آب نداشت

    چی می‌تونست باشه فقط یه چیزی رسوب در ورودی علم 👌

    واقعیت چیه؟؟؟؟

    من که بهت میگم اما توام فکر کن بهش تا ببینم خوب درک کردی یا نه

    انگاری همون لحظه گفتم که هفته بعد خونمون کم آب میشه خدا گفت باشه چشم تمام رسوب ها رو حرکت داده درب ورودی علم و رسوب جمع شده و جلوی حرکت آب و گرفته (میبینی؟؟؟؟؟؟؟ )

    میبینی چقدر جهان صریح و حساب هست همون لحظه که دستم و براش تکون دادم اون هم تکون داد برام. فقط نتیجه کامل من کی بود چون خاسته أم تو ابعادی کوچیکتر بود زودتر رخ داد

    همون لحظه که استاد دوست داشت تو خونه ای که تهیه میکنن استخر هم داشته باشه همون موقع ب دل صاحبخانه میوفته که خونش و استخر دار کنه تو شهرک‌خصوصی تمپا 😊

    ب گفته خود استاد وقتی ساکن شدن اونجا همسایه سوم گفت این خونه تازه ۶ماه پیش استخر دار شد همون زمانی که چنین درخواستی تو دل استاد افتاده همون لحظه پاسخ داده شده

    به همین راحتی

    چرا نمیخایم این همه واقعیت و بفهمیم این همه شفافیت ب چی وصلیم آخه ما ؟بخدا که بخودمون وصلیم 😭ب این همه تنبلی😭 ب این همه روز مرگی😭 ب این همه بی هدفی و زود خسته شدن

    ی مثال دیگ هم راجب (سلامتی) چون از درون هست با این همه توضیحاتی که من العان دادم همون ۲تا مثال واضح و شفاف اینه مثلا میگیم

    ما از درون بدنمون ی تغییر بکنه که چنین نتیجه ای بیاد بعد وقتی تجسم میکنیم وقتی حتی تصورش میکنیم همون لحظه دقیقا همون لحظه اتفاق داره میوفته نگین که ای نشد که هنوز درد هست اگه درد هست توجه هر لحظه باید باشه رو سلامتی هر ثانیه باید با درون خودمون صحبت کنیم امیدواری بهش بدیم این هر لحظه ها تو درونمون تاثیر گذاره بعد میایم ۱هفته کار میکنیم میبینیم همه چی بهتره بعد میگیم ک ای بابا نشد اون نتیجه بزرگه نشد.تا کی صبر کنم .تا ۲ماه بعد تا ۲سال بعد تا ۱۰سال بعد .لذت باید برد از مسیر .حالت باید خوب باشه.بابا تو داری تلاش میکنی .تو‌کم کاری انجام نمیدی .فکر نکن تلویزیون ندیدن یا غیبت نکردن کار هر کسی هست نه ۹۹%جامعه برعکس این و دارن انجام میدن.فکر نکن کار کمی هست وقتی از بازیهای هیجانی می‌ترسی اما میری تو دلش تو اون مسیر رفت و برگشت چشاتو بسته و داری ب خاسته هات فکر می‌کنی کاره الکی هست که عموم جامعه دارن انجام میدم نه کسی چنین جسارتی ندارن .

    یادمه تو اون تایم گفتم که نهایت این تجربه اینه که پا رو ترسم گذاشتم این یک دوم اینکه فهمیدم دیگ نمیخام بازی های هیجانی سوار بشم .

    نمی‌دونم واقعا کی میخوام ب خودم بیام کی؟؟ نمی‌دونم فقط امیدوارم بخودم بیام هر چ زودتر عشق و حال زودتر 😍😘

    ب امید الله مهربان

    بماند ب یادگار

    ۰۰/۱۰/۰۵

    نشانه امروزم بوده زمانی که ناراحت از نرسیدن ب خاسته سلامتی بودم این نشانه اومده برام ⁦♥️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوندی که هرچه دارم از آن اوست ،

    میدونین چرا من و امثال من گاهی وقتا به صفر میرسیم ولی دوباره بلند میشیم ، درآمد دوباره زیاد میشه دوباره به صفر میرسه دوباره و دوباره تکرار میشه مثل سینوس ،

    اما این اتفاق برای استاد عباس منش ها نمی افتد ؟؟؟

    میدونی چرا ؟

    چون من توی خرج کردن وقت و زمانم خسیس نیستم ، چون دارم مثل عموم مردم زندگی میکنم ، چون الکی بیرون میرم الکی راه میرم الکی وقت تلف میکنم ،

    ولی وقتایی که یکم متمرکز تر کار میکنم و یکم به حال خوب خودم رسیدگی میکنم ، چقدر حالم خوب میشه ، چقدر نتیجه میگیرم ، و همه چیز بر وفق مرادم میشه ، خداروشکررررررت که من الان این موقع به این نکته پی بردم ،

    که از این به بعد با کمال احترامات تمام حتی برای خواهرم هم وقت نذارم و وقتی که خودم کاری ندارم بیرون نرم ، این کار باعث میشخ انرژیم تمام بشه و به کارای خودم نرسم و از رشد جا بمونم ،

    ولی وقتی از کسب و کار خودم نتیجه میگیرم وقتی که حالم خوبه ، اون موقعست که بیرون رفتن خیلی بهم حال میده ،

    الان یهویی وسط فایل متوقفش کردم و این نکته هایی که به ذهنم اومد و نوشتم ،

    از این به بعد خیلی باید متمرکز تر رفتار کنم ،

    خیلی باید حواسم باشه به همه چیز خدایا خودت کمکم کن خودت ارادمو قوی کن برای ثابت قدم موندن و بودن توی مسیر درست .

    خدایاشکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیز و دوستانم در گروه صمیمی عباس منش چقدر پاشنه آشیل ما را در شروع و ادامه راه زیباتوصیف کردید خدا را صد هزار مرتبه شکر که باز هم با گ بزرگ خود را در شروع استفاده از قوانین و به کار بردن آنها پیدا کردم مدتی که فایل های دانلودی استاد را گوش می دادم و از آنها لذت می بردم و انقلابی در درونم برپا شده بود و فکر می‌کردم که می توانم همه چیز را به سرعت عوض کنم بسیار دچار توهم شده بودم آنچه که فکر میکردم باید نتیجه بگیرم بسیار با آنچه که می دیدم تفاوت داشت و بسیار من را ناراحت و خسته می کرد به طوری که بعضی اوقات فکر می کردم نکند این را ه جواب نمی دهد نکند من توانایی استفاده از قوانین و پیوستن به همراهان این گروه صمیمی را نداشته باشم و بسیار نجواهای دیگر که گفتن آنها هم برای ذهن جالب نیست و الان دقیقاً پاسخ سوال های خود را که قبل از شروع دوباره دوره هایم برایم پیش آمده بود دریافت کردم نکته کلیدی این است که قانون اصلی را همواره باید به خاطر داشته باشیم فر�کانس های ما هستند که اتفاقات لحظات بعدی ما را به وجود می آورند و ما در هر لحظه در حال فرستادن فرکانس به جهان هستی هستیم قانونی که همه ما می‌دانیم اما اینکه بتوانیم در هر لحظه آن را در زندگی به کار ببریم شاید کار آسانی نباشد و این تمرین بسیار مهم است که حواسمان باشد �نشانه هایی را که می‌بینیم تایید کنیم تغییرات کوچکی را که می بینیم تایید کنیم و ادامه دهیم و ثابت قدم باشیم در این مسیر تغییر آنچه را که می خواهیم تغییر دهیم باید بدانیم که با کوچکترین تغییر ما آنچه را که باید در اطراف ما تغییر دهد تغییر می‌دهد د چه خوب گفتی شکیبا جان و چه زیبا تایید کردی استاد عزیزم که خداوند سریع الحساب است شکیبای عزیز با سن کمش متوجه این نکته مهم شد استاد عزیزم همیشه برای من سوال بود که چگونه استاد توی مراحل اولیه تغییر ثابت قدم ماندند بعد متوجه شدم که فرق اساسی بسیاری از ماها با شما در همین است که ما بسیاری از موارد فکر کردیم که باید از تغییرات کوچکمان نتایج چندین برابر بزرگ تر بگیریم خاصیت آیین‌ه ای و انعکاسی جهان هستی را فراموش کردیم و و توقع زیر پا گذاشتن قانون خداوند را از خداوند داشتیم درست است خداوندی که ما به او اعتماد داریم و از او بزرگ می خواهیم قوانینی را برای این جهان وضع کرده و ما باید با ایمان محکم در راستای این قوانین قدم برداریم باید ذهنی را که سالیان سال انباشتی از آشغال های مختلف در زمینه های مختلف دارد را هر روز و هر روز و هر روز پاکسازی کنیم آشغالها را دور بریزیم و باورهای درست و قدرتمند کننده را جایگزین آشغالها کنیم اعتراف کنیم که این آشغالها وجود دارند و اعتراف کنیم که ما با دانستن قانون در این مسیر زیبا می توانید باورهای درست را جایگزین آشغال های ذهنی کنیم ما این توانایی را داریم چون قانون را یاد گرفتیم چون ایمان داشتن را یاد گرفتیم چون معنای واقعی توکل را یاد گرفتیم چون اصل حاکم بر جهان اصل قدرتمند توحید را یاد گرفتیم چون قانون تکامل و قانون صبر را یاد گرفتیم و چون می دانیم که صبر کردن به این معنا نیست که ما تغییر را اینگونه ببینیم که من تغییر می کنم و صبر می کنم تا به اهدافم برسم به قول استاد شما تغییر می کنید و جهان اطراف شما نیز به همان اندازه تغییر می کند و اگر می خواهید نتایج بزرگتری بگیرید باید تغییر بزرگتری صورت دهید باید به فرستادن فرکانس های قوی تر و تغییر باورهای تان با قدرت ایمان و توکل ادامه دهید باید این ایمان را بسازید باید این تفکر را بسازید استاد عزیزمان این نکته کلیدی و این پاشنه آشیل بسیار بسیار مهم کمک کننده و نتیجه بخش خواهد بود خدا را صد هزار بار شکر می‌کنم که من را آرام کرد و با شنیدن این سخن به باگ ذهنی خود پی بردم و متوجه شدم که اشکال کار من کجاست از شما ممنونم و از همه دوستانی که با در اختیار قرار دادن تجربیاتشان به پیشرفت همه کمک می کنند در پناه خداوند همواره زندگیتان پر از نعمات بیشمار ش باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    پرستش گفته:
    مدت عضویت: 1647 روز

    سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته همیشه در صحنه و پشت صحنه😂😻😍وتک تک اعضای خانواده ی هم فرکانسیم

    استاد هرروز و هرروز کارهای بزرگتر بهتر قوی تر تحول برانگیز تر من بخاطر کنکور با اینکه خیلیییی دلم میخود اما کامنت نمیذارم چون تا دست به تایپ میشم به خودم میام و میبینم دوسلعت گذشته و من چشمام پر از اشک موهای تنم راست و ضربان قلبم به شدت بالا و تک تک سلولام در حال رقص و هیجان ازاین همه انرژی فوق العاده شده حتی یه جاهایی واژه ای برای توصیف و بیان حرفام پیدا نمیکنم ذهنم قفل میکنه یا حالم اونقدر دگرگون میشه که جسمم گنجایش روحم رو نداره و حتی نفس کم میارم انرژی مثبت انتها نداره و نمیشه حد تعیین کرد براش دیگه یجاهایی خودم جلوی خودم رو میگیرم 😂

    استاد چقدر باور های نادرست من با حرفای این فایل شکسته شد شکیبایی که دوسال از من کوچیکتره و تقریبا 80درصد زندگیم شبیه زندگی گذشته ش بوده و وقتی میبینم یه ادم در شرایط مشابه من اینجوری بلند میشه و در این زمان کوتاه ینی دو سال به اون درامد میرسه به خودم میگم دختر چه اتاق کوچیکی از افکار و ترمز ها برای خوئت درست کردی و ازش خارج نمیشی ببین دوسال از تو کوچیکتره هم مهاجرت کرده هم دانشجوی رشته دلخواهشه هم درامد عالی داره از نظر روابط و گذراوقاتش تو این چن سال اخیر اینقدر مفید و فوق العاده بود خیلی انگیزه بخش بود و دقیقا همینطوره استاد حتی درمورد کنکورهم بچه ها تا یکم میخونن میبینن سرعتشون زیاده و عالی یاد میگیرن توهم میزنن میگن من رتبه یکم و نمیخونن سالانه هزاران مورد اینجوری داریم که اون اخرا مغرور میشن و هم سرعتشون میاد پایین و هرروز شرایطشون رو به پایین پیش میره ینی قوانینی که شما بیان کردین از جزئی ترین مسائل تا بزرگترین و حیاتی ترین موارد کارسازه و فقط به یک حوزه مثلا فقط ثروت یا فقط روابط یا فقط سلامتی نیس بلکه در ریز ترین موارد هم کسی که اشنا باشه با قوانین کاملا میتونه این روند رو تشخیش بده چقدرررررر شما الگوی کاملی هستین بین انسان ها من همه جارو زیر رو کردم حتی انتونی رابینز هم تو حرفاش ی باور های نادرستی شنیده میشه و الان جوری شدم با هرمس صحبت میکنم میتونم از حرفاش و شرایطش ترمز هارو تشخیص بدم و اینارو مه میبینم ،پی میبرم که کار انچنانی و. سختی نیس که من اینجوری میرم یه گوشه تمرکز میکنمو تلاش میکنم ترمز هام رو پیدا کنم در حالی که میتونم با مرورحرفا و مارها ورفتارهای روزم در انتهای شب تک تک ترمز هام رو به راحتی تشخیص بدم و رفع کنم تا تخته گاز برم سمت چیزی که خواسته م هست

    استاد با وجود اینکه به قول خودتون هنوز میتونین بهتر بشین هنوز کار دارین و رو خودتون کار میکنین ولی به عنوان یک الگوی درجه یک هر چقدر دقت میکنم هیچ ترمزی هیچ باور نادرستی در شما پیدا نمیکنم و میفهمم که درست اومدم کسی که حرفاش وحی منزل ثانیه هامه و حجته و هرچی میگه تا عمل میکنم تاکید میکنم تا عمل میکنم (نه اینکه انگیزه بگیرم و نصفه عمل کنم یا مغرور بشم و عمل نکنم)تا عمل میکنمنتیجهای رو میبینم که از تصور خودم هم فراتره اتفاقا استاد ادم که برمیگره به چند وقت اخیرش فکر میکنه نگاه میکنه میبینه حتی فراتر از اینه عمل کرده نه اینکه من یک قدم بردارم نتیجه ده قدم باشه بلکه به اندازه کار کردن روزی باور ها و عمل کردن تغییر رو میبینم امااونقدر راحت اونقدررر لذت بخش اونقدر عالی بوده مسیر که به خودم میگم منکه کاری نکردم و چقدر نتایج بزرگی رقم خورده کاری که لذت بخش نیس ادم فکر میکنه خیلی کار کرده. انرژی گذاشته ولی نتیجه خیلی کم گرفته و اونجا متوجه میشه چقدر باخته و با این اصولی که شما اموزشم میدین نصف کمتر از اون هزیته وانرژی رو بذاره ده برابر بیشتر نتیجه میگیره همون قضیه تبرهارا تیز کردن شما با این قوانین تبرهای مارو تیز کردین و بجای انرژی و زمان زیاد گذاشتن برای بریدن یه درخت یا خرد کردن چوب ها اول تبر رو تیز میکنیم و با یه تق کل درخت تنومنداز خواسته ای که فکر میکردیم حتی محاله رسیدن بهش به راحتی میزنیم زمین و بهش میرسیم

    یروز به نفر میگن هرروز صد تا درخت ببر و این همه دستمزدشه اون ادم قبول میکنه روز اول صد تا رو قطع میکنه روز دوم 80تا روز سوم 70تا روزچهارم25تا و میاد میگه وای دیگه بریدم اصلا نمیتونم دستمزدتونم نمیخوام

    اون فردی که کار رو بهش سپرده بود میگه چرا مگه اره ت مشکلی پیدا کرده برق نداره یا باتری تموم کرده یا مشکلش چیه! برمیداره یه نگاه میندازه دکمه رو میزنه میبینه نه درست کار میکنه اون فردی که درختارو قطع میکرد داد میزنه میگه وااااای مگه روشن میشه این؟مگه این برقیه؟مگه اینجوری کار میکنه:!)!!😂

    جریان ما ادما هم همینطوره ما یه اره برقی داریم که حتی نیاز به تیزکردنم نداره و قبل از این نمیدونستیم که با برق کار میکنه و میتونه تو یه روز صد تا که سهله 700تا درخت رو در کمترین زمان قطع کنه

    هدفم از این ماجرا این بود که دقیقا به قول استاد ما هنوز جا داریم که عالی رو به سوپر عالی تبدیل کنیم و باید بدونیم که نیاز به اونهمه انرژی برای بردین درخت نیس یه دکمه س میزنیم و ویژژژ دونه دونه افکارمخرب و ترمز هایی ازد ختهارو قطع میکنیم و منظره پشت درخت هارو که یه دشت سرسبز و پراز درخت های زیباتر و پرنده ها وگل ها و رودخونه ی با اب خنک و گوارا و هزاران زیبایی دیگه رو میبینم که سراسر لذته

    پس این تلاش و عمل بیشتر ذهنیه و کنترل افکار و کار کردن روی باور هاست همیشه اساتید مطرح جهان میگفتن 80درصد باوره و تلاش ذهنی 20درصد تلاش فیزیکی و هر لحظه این تلاشه هست و حتی موقعی که تلاش فیزیکی میکنیم هم زمان باید ذهنمونهم کنترل کنیم و بشر قدرت ماورایی داره که میتونه جهانی رو که خدا مسخر توی بنده ش کرده رو به دست بگیره و فتح کنه کافیه راه رو بدونه و قدم برداره نمونه ش هم شخص استاد برای سند و الگوی حی و حاضرکه درکمتر از ده سال به کشور اول جهان به دست نیافتنی هایی که 99درصد دست نیافتنی میدونن به راحتی و سریع و با لذت به فراتر از چیزی که میخواست رسیده و هنوزم داره برای خواسته های معنویش تلاش میکنه و دنبال کشف قوانین زیباتره

    اینم بگم که به قول استاد از یه جایی به بعد اون رشد تصاعدی شروع میشه و وقتی تکامل طی بشه که ربطی هم به زمان نداره اتفاقات و خواسته ها بوم بوم بوم پشت سر هم رقم میخوره و غافلگیرت میکنه و حس خوب و شکر گذاری بیشتری میارخ بدنبالش و این روند هی ادامه پیدا میکنه با ایجادخواسته های بیشتر به دنبال انگیزه بیشتر،شکر گذاری و حال خوب بیشتر و و و و و این روند همینطورسعودی ادامه پیدا میکنه اما!!!!!!مادامی که تو داری روی خودت کار میکنی و مغرور نمیشی و همینجوری به دنبال بهترو بهتر و عالی تر شدن در حرکتی اونم حرکتی لذت بخش و راحت نه طاقت فرسا که اگه سخت و رنج اور باشخ ینی بیراهه س !!!اخ که قوربون این استادمون برم که اینجوری به الهاماتش چشم گفت و عمل کرد و این تحول بزرگ رو بین فارسی زبانان جهان ایجاد کردو یک گسترش عظیمی درجهانمون رخ داده با وجود ایشون ان شاالله روزی برسه سایر زبان های جهان هم این گنج بزرگ رو در اختیار داشته باشن وشاهد گسترش زیبایی بیشتردرجهان باشیم استاد عزیزم همیشه پاینده باشید درسته که شما با شکوه زندگی کردین و الان هم اماده ی رفتن به زندگی سعادتمند تری در اخرت هستین اما حالا حالا ها باید باشین و شاهد موفقیت تک تک اعضای خانواده مون باشین و هی بیایم از نتایج فوق العاده مون بگیم و لذت ببریم کنار هم خدایا شکرت این واژه خیلی سنگینه و نمیشه با یه کلمه گفت شکرت و فقط خدا میدونه که چه حس و حالی پشت هر خدایا شکرت و سپاسگذاری کردن ها تو این سایت هست و جنس تک تک احساس ها و کلمات با همه سایت ها و افراد جهان متفاوته دستان زیبای خداوند که نوری شده از نور خدا که به زندگی تک تک ماها تابیده نوری عظیم از دست خدا چون استاد سید حسین عباسمنش نوری بیکران از دست خداوند یکتا چون مریم شایسته ی الماس😻خدایا شکرتتتت میدونی که چی میگم شکرت💝

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و تک تک اعضای خانوادم

    وقتی دوست خوب انتخاب کنی تورو به جاهای خوب هدایت میکنه..

    از خدا هدایت خواستم..منو با دوستان خوب آشنا کردم که کامنت هاشون رو دنبال کنم‌..دوستان هم منو کشوندن اینجا..الهی شکرت

    از خانم شکیبا بشدت ممنونم چون دقیقاااا منم همچین شخصیتی قهرکنی دارم هنوز و یه قوت قلبی گرفتم که ایشون که انقدررر وضعش از من بدتر بوده تونسته اون نتایج رو با تغیر دادن باوراش و عملکردش و بودن تو دوره عزت نفس و دوازده قدم بدستتتت بیاااره…پس منم میتونم..اصن همین خیال ادمو راحت میکنهه…

    چه جالب الان یه مثال واقعی یادم اومد از زمانی که میخاستم گواهینامه ماشین بگیرم ..و با خاهرزادم باهم بودیم..بعد از یک بار رد شدن از امتحان عملی ..بار دوم چون دیدم با چشمممااام دیدم افسره قبولش کرد و نفر بعدی من بودم،منم اون قوت قلبه درمن بزرررگ شد و منم قبول شدم..

    …………….

    استاد چقدرررر قشنگ قانون رو توضیح میدین و خوب هم درکش کردین و خوبم اجراش میکنین..تحسین داره والا…

    چنتا باور که خودتون گفتید رو توی دفتر با تمام وجودم نوشتم اصن مثال آینه رو که زدین دیگه واااویلااااا

    چون بار اولم بود که این فایل رو میدیدم،نمیدونم سر چه داستانی آینه یادم اومد و شما بعد چند ثانیه گفتید آینه و مثال اینه رو برای تغیر و عکس العمل جهان گفتید..یعنی تا اینو گفتید پاشدم رفتن از تو کیف دفتر رو اوردم و نوشتم..هی استاپ کن هی پلی کن تا ببینم دقیقا چی میگید..

    یعنی امروز هزار برابر دیروز چیزای جدید فهمیدم و اتفاقات امروز اصلا با دیروز قابل مقایسه نیست…

    و این درکی که از مثال آینه زدین اصنننن منو منقلب کرد..خیلبییی ممنونم..

    ……….

    اولی

    1_جهان در هر لحظه داره با فرکانس هایِ این لحظه ی من،لحظه ی بعدم رو داره خلق میکنه..

    لحن گفتن این باور با فرم نوشتن وگفتن قبلا من زمین تا آسمون فرق داره ..اصن هنین که زوم کردم روی تصویر شما وقتی داشتید اینارو میگفتین قابل نوشتن و توضیح دادن نیست..انگار یکی بهت بگه یا میمیری یا این کارو بکن تا زنده بمونی..در این حد حس و حالمو جابجا کرد برای همین تمرین شبی که باید انجام بدم و قطعاااا با دیشب زنین تا اسمون فرق داره..

    دومی

    2_در هر لحظه،جهانِ اطرافِ من،آدم های اطرافِ من،شرایط اطرافِ من،موقعیت های اطرافِ من،ایده های اطرافِ من و آنچه که در حول و هوش من داره اتفاق می افته و هرآنچه که در اتفاقات آینده ی من و اطرافِ من است،دااااره باااا فرکااااانس من خلق میشه

    سومی

    3_من در هر لحظه باید آگاه باشم که در چه مسیری دارم حرکت میکنم و نتایج چی هستند و خودم رو توی اون مسیر نگه دارم.

    بعد به خودم بگم ایول..

    قانون داره جواب میده بهم..

    اگر سپاسگزاری داره جواب میده با تعهد بیشتر انجامش بدم..

    اگر توی سایت بودن داره نتایج میاره پس با تعهد بیشتر توی سایت باشم..

    اگر انجام دوره ها و تمرینات داره جواب میده با تعهد بیشتر انجام بدم و پیگیر باشم..

    اگر کار با آینه داره جواب میده پس با تعهد بیشتر انجام بدم.‌..

    اگر هدایت خواستن از خدا داره جواب میده پس بیشتر و با اعتماد بیشتر هدایت بخام و ادامه بدم..

    چهارم

    4_جهان به اندازه ای که تغیر میکنم ،تغیر میکنه

    یعنی

    به محض اینکه من تغیر کنم شرایط هم تغیر میکنه..

    پنجم

    5_استاد میگه:جهان نسبت به فرکانس های من و تغیرات من و عملکرد من تغیر میکنه..

    مثال آینه (خدای من)

    من اگه جلوی آینه با ایستم و دستم رو ببرم بالا ،چقدر طول میکشه که تصویر آینه تغیر کنه؟

    به همون سرعتی که من دستم رو میبرم بالا جهان هم با همون سرعت و اندازه تغیر میکنه و واکنش نشون میده..

    یعنی همین لحظه که تغیر کنی جهان لحظه بعد جوابم رو میده..

    ششم

    6_مشکل در درک قوانین اونجاست که من یک یانت تغیر میکنم و انتظار دادم جهان یک متر جابجا بشه

    هفتم

    7_جهان کی تغیر میکنه و واکنش نشون میده؟

    دقیقا همون لحظه و به همون اندازه که من فرکانسم داره تغیر میکنه،باورهام بهتر میشه،افکارم بهتر میشه،همون لحظه جهانِ من تغییر میکنه..

    یعنی تغیر در رفتار در عملکرد..

    مثال برای درک بهتر

    باور:من میخوام و میتونم دستن رو بالا ببرم

    ذهنیت و عملکرد من نسبت به این باور: باعث میشه دستم رو تکون بدم..

    هشتم

    8_ادم توی آینه،شخصیتش ..زندگیش..و نتایجش کی تغیر میکنه؟

    وقتی که من همون لحظه این باور داشته باشم که من میتونم دستم رو ببرم بالا و همین که ببرم بالا جهان هم تغیرات رو به وضوح نشون میده..

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    آرمان احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2590 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز

    خانوم شایسته عزیز

    و خانواده صمیمی عباس منش

    انگار که این قسمت از روز شمار تحول زندگی من مخصوص من هستش

    من معمولا وقتی میام تو سایت میرم سراغ دوره ای که اون لحظه دارم روش کار میکنم

    سراغ روز شمار نمی‌رم

    مگر اینکه فایل جدیدی اومده باشه یا سریال سفر به دور آمریکا اومده باشه

    اما امروز ناخودآگاه روز شمار تحول زندگی من رو باز کردم و همون اولش فهمیدم که داره با خودم صحبت می‌کنه

    آخه چند روزی هست که با خدای خودم عهد بستم که خدایا من چیز خاصی ندارم که بشه باهاش موفق شد ، نه تخصص خاصی دارم ، نه مثلا علاقه ام می‌دونم چیه که تو مسیر علاقه ام باشم که مطمئن باشم با ادامه دادن در مسیر علاقه ام موفق میشم

    تنها کاری که ازم بر میاد اینکه ورودی هام رو کنترل کنم و ادامه بدم به روی دوره کار کردن

    تو چند روزه ذهنم هم دزدکی داره همون حرفای همیشگی خودشو داره میزنه :

    دیگه 33سالت شد جوونیت رفت

    پس کی موفق میشی

    چجوری میخوای موفق شی تو که هیچ یک از آیتم های موفقیت رو نداری

    و از این جنس حرفا

    جواب من به همه این حرفا این بود که من نمی‌دونم ولی خداوند می‌دونه من فقط باید ادامه بدم

    امروز صبحم که داشتم قرآن رو می‌خوندم

    به آیه های که نوشته بود ما انسان رو ابتدا از خاک بعد نطفه و … مراحلشو میگه خلق کردیم

    ما باران رو باراندیم و انگور و خرما بوجود آوردیم

    با خودم گفتم همین چیزی که خداوند میگه ما انسان رو اینجوری خلق کردیم در ساده ترین حالتش تو دنیای مادی ما 9 ماه طول می‌کشه تا اون مراحل طی بشه و یه انسان به دنیا بیاد

    یا انگور در ساده ترین حالتش ( حالا اگه مراحل رشد خود تاک انگورم بذاریم کنار که حداقل یکی دوسال طول می‌کشه تا بار بده ) از شکوفه های بهاری تا زمانی که انگور برسه و قابل خود خوردن بشه هیچی نکشه باز 3،4ماه طول می‌کشه

    با خودم گفتم که باید صبور باشی تا اولا نتایج روز به روز بزرگتر شه انقد که ایمانتو قویتر کنه

    بعدشم این ادامه دادن روند درسته که نتایج رو بزرگتر می‌کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    1403/10/2روز169

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیز ومریم عزیز ودوستان گل

    خدایا شکرت بخاطر یک روز فوق العاده و یک فایل عالی

    جهان همان لحظه داره به فرکانس های ما پاسخ می‌دهد و همان لحظه نتایج حاصل میشه

    اگر نتیجه ایی نیست یعنی تغییری ایجاد نکردی

    تغییر چطوری ایجاد میشه با عمل کردن با حرکت کردن در مسیر خواسته و هدف

    یادم میاد یه زمانی که تازه ورزش و شروع کرده بودم درسته که تا یک سال اول عضلات و فرم دهی خاصی نداشتم اما هر روزی که میرفتم باشگاه و ورزش میکردم متوجه یسری تغییرات میشدم و همین باعث می‌شد ادامه بدم وبعداز یک سال شیپ بدنم نمایان شد

    این روزا هم دارم روی مهارتهای تخصصی و نرم افزاری کار می‌کنم و دقیقا با همون نگاه که به ورزش داشتم به این مهارت هم دارم و هر روزی که یه چیز جدید یاد میگیرم ویا تمرین جدیدی انجام میدم متوجه تغییرات میشم نتیجه ای امروزم به دیروزم متفاوته من دقیقا نتیجه ارو میبینم اصلا صبری نمیکنم نتیجه های کوچیک کوچیک و میبینم و ادامه میدم اصلا خود همین نتیجه کوچیک سوخت موتور حرکت منه اگر نتیجه ایی نبینم نمیتونم حرکت کنم و چیزای بیشتری یادبگیرم چون نتایج و میبینم تشنه تر میشم و بیشتر یادبگیرم و بیشتر نتیجه بگیرم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    بنام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام ب همگی عزیزانم

    روز31

    الهی صدهزار مرتبه شکر ک تونستم 31روز ادامه بدم و ب قولم عمل کنم

    فرایند تکاملی تغییر شخصیت

    امروز روز فوق العاده عالی بود برای من خداروشکر خیییلی حس عالی داشتم

    و خیلی قشنگ تغییر مدارم و حس کردم

    ب خودم افتخار کردم لذت بردم از وجود خودم از توانایی هام

    تحسین شدم

    آموزش 13میلیونی برای من رایگان بود

    مشتری داشتم

    عشق دریافت کردم

    بااحترام بامن رفتار شد

    تاکسی ب موقع اومد در بهترین زمان ممکن اصلا خدا خییلی داره بهم حال میده همه ش سوپراییزم میکنه

    موقع برگشت از سرکار

    ساعت 8و 37دقیقه ک هوا تاریک شده بود خودم تنها تو خیابون اصلی رفتم و پا روی ترسم گذاشتم منتظر تاکسی شدم

    و بعد 3،4دقیقه ی تاکسی کولر دار

    اومد و نصف کرایه رو هم ازم گرفت(:

    منی ک نهایت تا 7ک هوا روشن بود ب خودم اجازه میدادم ک بیرون باشم

    و من میدونم داره از کجا آب میخوره این تغییرات زیبا

    امروز خواهرم زنگ زد گفت زکیه این همکارم ک داری پیشش کار میکنی همچین شخصیتی داره

    باهمه دعوا میکنه و دیروز کلی دست گل آب داده تو اتاق عمل و فلان و بهمان

    حواست باشه حق وحقوقت و بهت بده تو نمیشناسیش من میشناسمش و…

    گفتم والا من ب جز خوبی چیزی ازش ندیدم

    تایم کارم و 6،7ساعت کرده 4ساعت

    داره ی آموزش تخصصی ک هزینه ش 13میلیونه رو ب من رایگان آموزش میده

    دیشب ک کارمون طول کشید بنده خدا خودش باشوهرش با احترام منو آوردن در خونه وکلی ازم تشکر کرد

    تازه بهم گفت پول اسنپ تو خودم میدم

    خیلی باحترام باهام رفتار میکنه

    و دیروز با همین آموزشی ک بهم داد دوتا مشتری و کمکش هندل کردم

    گفت با اینکه داری فعلا آموزش میبینی

    ولی من بابت هرکدوم 50تومن بهت میدم

    و آدم ب این خوبی کجاش بده

    آجیم اصلا بهم اجازه نمیداد حرف بزنم

    گفت هرچی ک من بهت میگم فقط گوش بده نمیخوام منو توجیح کنی :|

    باخودم گفتم خدایا شکرت ک هدایتم کردی ب این مسیر زیبا اینکه هرکی فقط نتیجه افکار و باورهای خودشو میگیره

    هیچ کس هیچ قدرتی تو زندگی من نداره

    واینکه هیچ برگی بدون اذن خداوند از درخت نمی افته

    هراتفاقی ب نفع منه

    امروز یکی از بچه ها ک کارش کراتین و صافی موهست

    از 11صبح اومده بود سالن همراه مشتریش و وقتی ک من ساعت 4رفتم اونجا بود تا ساعت 7ونیم هی رو موهای مشتریش کار انجام میداد

    ک صدام زد منم رفتم کنارش گفت زکیه ی کم سرشونه هامو فشار بده قفل شده

    گفتم ی روغنی چیزی داری ک ماساژ بدم

    گفت شاید تو اتاق ماساژ باشه

    خلاصه رفتیم وچیزی پیدا نکردیم ک صاحب سالن برام کرم آورد

    منم در اتاقو بستم چون دستگیره نداشت

    در جفت شد و ما اونجا گیر افتادیم

    شادی گفت زکیه الان چیکار کنیم

    اونسری در بسته شد صاحب ملک اومد در و باز کرد گیر افتادیم

    گفتم فعلا بریم ماساژت بدم بعد فکری میکنیم براش

    و کاملا خونسرد بودم

    چون میدونستم خدا هست و خودش در و باز میکنه برامون

    و منم شروع کردم آروم از کنار گردنش دو طرف و ماساژ دادن بعد سرشونه ها و چن دقیقه سمت راست گردن و چن دقیقه سمت چپش

    و بعد ستون فقراتش و بعد دست ها

    گفت زکیییه چقدد خوب ماساژ میدی تا حالا هیچکی اینجوری ماساژم نداده

    گفتم تاحالا ماساژ گرفتی گفت اره

    ولی مال تو ی چیز دیگه س

    گفت ماساژورمون میخواد بره چرا نمیایی آموزش ببینی ک خودت ماساژو انجام بدی

    خلاصه ماساژ تموم شد

    و گفتیم الان چیکار کنیم

    رفتم سمت در گفتم خدایا خودت درو باز کن برام ک صاحب سالن آسیه جان

    ی موچین بزرگ از زیر در فرستاد

    منم خندیدم گفتم مگه میخوام عمل کنم

    خم شدم و برداشتم و بردم سمت اون زبانه ی در حسم گفت بزن رو گوشه بالایی در و منم زدم

    و دیدم در ب راحتی بازشد ک اصلا خودم حیرت کردم. خدایا عاشقتممممم من

    همه گفتن زکیه چطور درو باز کردی؟؟؟

    و ی اتفاق قشنگ دیگه

    داشتم صورت مشتری و با حوصله وباعشق از تیکه های جامونده ماسک صورتش پاک میکردم

    ک با ی دستم صورت مشتری و ب آرومی گرفته بودم و دست دیگه م با حوله خیس کارمو انجام میدادم

    ک مشتری گفت چ آرامشی داره دستت دوسدارم بخوابم

    گفتم خدایا شکرت بخاطر آرامشی ک در وجودم جاری کردی

    سپاسگزارم بخاطر اتفاق های قشنگ زندگیم

    سپاسگزارم بابت تغییر مدارم

    سپاسگزارم بخاطر محل کار جدیدم.

    آدم های سالم دوسداشتنی

    ثروتمند

    توحیدی

    و شاد

    عاشقتممم بخاطر هدایتم ب این مسبر زیبا

    تنها تورا بندگی میکنم وتنها از تو باری میخوام

    من روب راه راست هدایت کن

    راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی

    ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3193 روز

      سلام زکیه عزیز

      خدا رو شکر بابت بودن در این مدار

      مداری که دوستانی دارم که در کنترل ذهن انقدر خوب و عالی هستن

      مدتی‌ه کامنت‌های شما رو دنبال می‌کنم و این حد از تعهد و این حد از کنترل ذهن شما رو تحسین میکنم

      چقدر خوب می‌تونی ذهنت رو کنترل کنی

      چقدر خوب می‌تونی گفتگوهای درونی‌تو به سمتی ببری که هم احساست خوب میشه هم اتفاقای خوب برات رخ میده

      چقدر خوب خدا داره تو زندگیت کار می‌کنه

      عالی

      لذت میبرم از کامنت‌هات

      هر جا هستی آرامش و آسایش و رفاه برات آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زکیه لرستانی گفته:
        مدت عضویت: 1797 روز

        بنام خدای بخشنده ی مهربان

        خدایی ک هرلحظه مراقب منه و حواسش ب من هست

        خدایی ک هیچ وقت فراموشم نمیکنه

        هیچ وقت خوابش نمیگیره

        خدایی ک باعشق داره منو هدایت میکنه

        مرحله ب مرحله داره مسیرو بهم میگه

        خدای نوح

        خدای ابراهیم

        خدای موسی

        خدای عیسی

        خدای محمد

        در درون من حضور داره وهر لحظه داره با من حرف میزنه

        سلام ب دوست عزیزم آقا نویدگل نمیدونی چقددد انرژی گرفتم از نقطه ی آبی شما

        میدونی چی شد!!!

        دو سه دقیقه پیش ذهن نجواگرم بهم گفت زکیه تو ک روزشمار تمرکز بر نکات مثبتت و تو دفترت نوشتی

        دیگه لازم نیست تو سایت کامنت بنویسی برای خودت بگیر بخواب

        چرا این همه خودتو اذیت میکنی

        تواین چن دقیقه چند بار چرت زدی خخخخخخ

        حسم گفت فقط بیا از صفحه ی ک توش هستی بیا بیرون و منم اومدم

        و چشمم ب جمال نقطه ی آبی پراز عشق و نور شما روشن شد

        و دربهترین زمان ممکن ب دستم رسید و فهمیدم ک خدا چقددد دوستم داره ک سریع از طریق شما بهم یادآوری کرد ک دلیل نتابجم همین نوشتن و خوندن و مرور اتفاقات مثبت وآگاهی هاست

        الهی صدهزار مرتبه شکرت عاشقتممم خدای قشنگم

        میخوام کامنت روز33رو اینجا بنویسم

        پس الهی ب امید تو

        خدایا شکرت امروز صبح داداشم ک مرخصی گرفته بود تا بره مامان قشنگم و بیاره عازم خونه روستامون بود

        و از اونجایی ک من سرکار هستم و آجیم امتحان داره همراهش نرفتیم

        و موندیم خونه

        داداشم قرار بود نون بگیره بیاره برای ماو بعد حرکت کنه

        منم مشغول مرور آگاهی هایی بودم ک تو دفترم نوشته بودم

        داداشم یک ساعت دیر کرد ک ما فک کردیم رفته و نون نگرفته برامون منم سختم بود برم بیرون چون دوسداشتم کارمو انجام بدم

        آجیم گفت زکیه فک کنم سعید رفته دیگه پاشو برو نون بگیر

        منم گفتم خدایا میشع من

        نرم بیرون و بمونم رو باورهام کار کنم خودت ی کاریش بکن و رهاش کردم

        گفتم ی کم دیگه میرم

        ک بعد یک ساعت و نیم داداشم 20تا نون گرفته بود برامون

        گفتم خدایااا عاشقتممم من خخخخ چقد خوبه ک مجبور نشدم تواین گرما برم بیرون خییلی خوشحال شدم

        دیشب بعد اینکه کامنتم و نوشتم یاد حرف آسیه جان صاحب کارم افتادم ک باز بهم گفت ی گوشی خوب بگیر ک عکس کارهاتو قبل و بعدش و بزاری استوری و اینستا تو نصب کن تا پیج های آموزشی پوست و برات بفرستم

        گفتم خدایا من از خودت گوشی میخوام چطورش و نمیدونم و شروع کردم یک دقیقه تو خواب ووبیدار تجسم کردم

        ک صبحش پدر عزیزم ک سالی یکبار باهام تماس میگیره زنگ زده بود رو گوشیم ک متوجه نشدم

        بعد یک ساعت دوباره تماس گرفت و اولین حرفش این بود

        ک دماغت چاقه خخخخخخ

        خدایا شکرت بخاطر وجود نازنین پدر قشنگم وقتی ک خیییلی دلش برا کسی تنگ شده باشه و بخواد محبتشو ابراز کنه این سوالو میپرسه

        الهی شکرت از کارم پرسید ک چطوره راضی هستم یا نه ک جریان گوشیو بهش گفتم ک گوشیم چون مدلش پایینه نمیتونم برنامه هارو نصب کنم روش

        گفت گوشی چقده

        و من قند تودلم آب شد گفتم ببین زکیه ببییییین ی دقیقه تجسم کردی چطوررر سریع داره پاسخ میده ببین و باور کن

        گفتم 8تومن تا 12تومن ولی 12تومنی کارمو راه میندازه

        گفت اشکال نداره پیش قسط شو من میدم قسطشو خودت بده خخخخخخ

        گفتم حالا ببینیم چی میشه

        بعد ک فک کردم با خودم گفتم من گوشی قسطی نمیخوام

        و اومدم تو دفترم نوشتم خدایا من ی گوشی میخوام ک نقد نقد بخرمش و حتی 1000تومنی هم هزینه نکنم درست مث چرخم ک 1000تومنی هم هزینه نکردم و راحت مال من شد

        الهی صدهزار مرتبه شکرت و دیگه تو ذهنم رو حرف بابام حساب نکردم گفتم خدایا من از خودت میخوام بقیه ش ب من مربوط نیست

        درست مث کارم ک هدایتم کردی برای گوشی هم هدایتم کن

        الهی صدهزار مرتبه شکرت

        امروز خداروشکر خییبلی سریع تاکسی اومد یعنی من اگه اسنپ میگرفتم اینقد زود نمیرسبدم

        حتی 5دقیقه زودتر ازتاییم سالن بودم خدایا شکرت

        امروز خییلی اصولی و حرفه ای بحث اسیدها رو یاد گرفتم

        PHAوAHAها

        اسید های میوه هستن ک تو درمان پوست خییلی حرفه ای عمل میکنن اصن سوپراییز شدم

        چقد خوبه ی چیزی و اصولی یاد بگیری هم ب مردم خدمت میکنی هم ثروت میسازی وهم لذت میبری

        امروز برای پوست یکی از مشتری ها ژل بابل ماسک زدیم ماسک اکسیژن هم بهش میگن

        بعد چند ثانیه یهو اومد بالا شروع کرد ب واکنش روی پوست

        و بعد با مولتی کیور چن دقیقه ماساژ دادیم

        اصن خییلی حیرت کردم ازاین پیشرفت علم از این دانش آسیه جان خیییلی تحسبنش کردم ب جای اینکه حسادت کنم

        چون دوسال از من کوچیک تره و اصلا خودمو باهاش مقایسه نمیکنم خییلی هم براش احترام قائلم و تحسبنش میکنم و بهشم میگم

        امروز بهم گفت زکیه میخوام خییلی حرفه ای یاد بگیری وقتایی ک نیستم خودت برای مشتری فیشیال انجام بدی

        الهی صدهزار مرتبه شکرت امروز ی مشتری هم خودم داشتم ابرو و اصلاح

        چقددد مشتری راضی بود خداروشکر

        قبل اینکه کارو شروع کنم آسیه جان اومد عکس قبل و با گوشی خودش گرفت گفت میخوام استوری کنم کارتو

        حین کارم مشتری بهم میگفت چقددد ارامش داری تو

        دخترشم ک شاید5سالش بود ی حرف قشنگی زد

        گفت من صدای خدارو میشنوم

        و ی حرف خییلی قشنگ دیگه ک زد:

        گفت مامان اگه درد داری

        ب چیزای خوب فک کن

        گفتم خدایا ببین این دختر کوچولو چ درک و آگاهی داره

        قشنگ داشت میگفت تمرکزتو بزار رو زیبایی ها و احساستو خوب نگهدار

        الهی صدهزار مرتبه شکرت ک کارم و عالی برام انجام دادی

        من ک از خودم توانی ندارم این تو بودی ک تو دست من جاری شدی و کارو انجام دادی

        من هیچی از خودم ندارم

        هیچی نمیدونم

        هیچ قدرتی از خودم ندارم

        تویی ک داری کارها رو برام انحام میدی

        خدایا شکرت چقددد چشمای مشتری دوممون خوشگل و زیبا بود آبی روشن پوست سفید

        موهای فر بور

        لبهای خوشگلش

        چقد زیبا این بنده تو نقاشی کردی فتبارک الله احسن الخالقین

        خدایا شکرت موهای مشتری اولمون چقددد زیبا بود و بلند اصن سوپراییز شدیم ک آسیه جان اومد استوریش کرد وقتی ماسک روی صورت خوشگلش بود

        و خداروشکر تونستم با کلامم هم تحسبنشون کنم و بهشون عشق بدم

        الهی صدهزار مرتبه شکرت

        بخاطر استایل زیبایی ک بهم دادی

        امروز متوجه شدم آسیه جان هم زیبایی هایی رو ک میبینه تحسین میکنه

        و یاد حرف روز اولش افتادم ک گفت من اگه فقط10تومن تو کیفم باشه و برم بازار از ی چیزی خوشم بیاد ک قیمتش 10تومن باشه اونو میخرم

        و فهمیدم ک چقداحساس خوبش براش مهمه

        خییلی تودلم تحسبنش کردم و بهشم گفتم

        خدایا شکرت بخاطر هدایت ب این مسیر زیبا

        انسان های توحیدی دوسداشتنی و استاد توحیدی

        امروز بعد از تماس پدر رفتم قرآنو باز کردم و ازش هدایت خواستم ک دیدم نوشته ما ب نیکوکاران پاداش میدیم و ب نوح پاداش دادیم

        و قلبم باز شد ک بزودی پاداشم و دریافت میکنم

        و تصمیم گرفتم واتساپ و روی همین گوشیم نصب کنم ک در کمال ناباوری دیدم نصب شد

        الهی صدهزار مرتبه شکرت

        خدایا تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

        مارو ب راه راست هدایت کن راه کسایی ک ب اونها نعمت دادی ن کسایی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

        سپاسگزارم از شما دوست قشنگم نوید جان

        سپاسگزارم ک برام نوشتی و باعث شدی این ردپای زیبارو برای زکیه ی آینده بزارم

        مرررسی ازت

        شاد و موفق باشی

        ب خدای بزرگ میسپارمت:)

        واینکه عاشقتممم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          نوید گفته:
          مدت عضویت: 3193 روز

          سلام زکیه عزیز

          الحمدلله

          همون الله‌ی که منو از تاریکی‌های جامعه هدایتم کرد به این مدار و این فضای فرکانسی که دوستان خوب و عالی پیدا کردم

          چقدر قلم خوبی داری

          چقدر خوب می‌تونی ذهنت رو کنترل کنی

          چقدر خوب می‌تونی گفتگوهای ذهنی‌تو به سمت خواسته‌هات ببری

          چقدر خوب به نکات مثبت و زیبایی‌های اطراف و افراد توجه می‌کنی

          چقدر چرخ زندگی روان و راحت می‌چرخه وقتی ذهنت رو می‌تونی کنترل کنی

          چقدر راحت و طبیعی و لذت‌بخش نعمت‌ها رو دریافت می‌کنی

          و چقدر لذت بردم از اینکه تمرینت رو اینجا نوشتی

          با این شدت و تعهدی که داری رو ذهنت کار می‌کنی مطمئنم ی گوشی بهتر از چیزی که تو ذهنت هست رو دریافت می‌کنی

          از مسیر الهی و کاملا راحت و آسان و لذت‌بخش

          برات مسیری پر از آرامش و لذت آرزو می‌کنم

          آسایش و رفاه تو زندگیت جاری باشه دوست عزیزم

          در پناه الله باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1339 روز

    درود به استاد عباس منش

    درود به همه اعضای خانواده ام در این سایت

    این فایل نشانه امروزم بود ، خدا رو شاکرم بخاطر این نشانه ارزشمند ، بسیار بسیار مرتبط بود با اتفاقات مثبت و منفی امروزم .

    امروز من جایی بودم در واکنش به صحبت فردی از خانواده ، بشدت ناراحت شدم، حالم بد شد و نتونستم حال خوبم رو نگه دارم ، دقیقا کمتر از دو سه ساعت بعد چک و لگد های جهان هستی اومد. گفتم اکی ، تسلیم … این رویدادها اومده تا به من چیزهایی رو یاد بده ، درطول چک و لگد های جهان ، آرامشم رو‌ حفظ کردم و به شکرگزاری ادامه دادم ، مسئله جمع شد.

    اگه منِ گذشته بود شاید به این سرعت هم چک و لگد جهان به سراغم نمیومد ، ولی از وقتی قانون رو میشناسی ،بقول مبلغین دینی ، انگار حجت بر آدم تمام میشه. انگار دیگه نمیتونی از قانون فرار کنی ، بلافاصله چک و لگد میاد اگه نخوای در مسیر هدایت باشی.

    خدا رو شاکرم ، بخاطر جز به جز زیبایی این قانون ، بخاطر چالش ها و تضاد ها که ما رو میسازه . حتی بخاطر چک و لگد ها هم خدا رو شکر .

    متشکرم استاد بخاطر این فایل ارزشمند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ماریا اکبری گفته:
      مدت عضویت: 1912 روز

      سلام به دوست عزیزم آقامهدی

      چه خوب حالتو خوب نگه داشتی وبه خودت اومدی👏👏👏👏👏

      احساس خوب =اتفاق خوب

      خیلی خوشحالم که درک قوانین داره زندگی هممونو بهتر می‌کنه

      خداروشکر بابت شما دوستان عزیز که کامنت میذارید و باورهای مارو قوی تر میکنید

      👍👍👍👍🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1339 روز

        سلام و درود به شما دوست هم فرکانسی و هم خانواده عزیز .

        واقعا از وقتی قانون رو متوجه بشی ، انگار قانون دقیق تر عمل می‌کنه.

        در طول دوره دوازده قدم استاد عباس منش به جایی در مورد نعمتها توضیح میدادن. و من متوجه شدم اساس همه جهان و نعمتها بر پایه انرژی هست و اینکه ما چیزی رو بخوایم کافی نیست، باید با جریان انرژی همراستا باشیم. وقتی حالمون بد باشه عملاً خلاف جریان انرژی مثبت هستیم خب بدیهی ه که توی این مسیر هر چی منفی هست باهامون همراستا میشه. در حالیکه به تعبیر قرآن ، شخص با ایمان هیچوقت هیچوقت نمی ترسه و هیچوقت غمگین نیست.

        خیلی ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندتون، و خداوند رو شاکرم بخاطر قرار گرفتن در این محیط فرکانسی ارزشمند. از خداوند براتون بهترین نعمت ها رو خواستارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          محمد کرمی گفته:
          مدت عضویت: 1288 روز

          سلام آقا حمید دوسداشتنی

          از حال خدب گفتین و هم مسیر شدن با جریان انرژی این جهان و بازم قانون به زبون ساده و به نقل از استاد عزیزمون توضیح دادین تا بیشتر بهش فکر کنم

          بقول استاد مثل کویری هستیم که تشنه این آگاهی ها هستیم انگار هر جقدر بیشتر میشنویم بیشتر تشنه تر میشیم

          اسن جمله احساس خوب اتفاق خوب میلیاردها بار شنیدم از استاد و به خودم گفتم ولی بعضی وقتا حس میکنم کلا فراموشش میکنم ..منمنونم از شما آقای امیری عزیز بخاطر یادآوردی اسن موضوع

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1339 روز

            سلام و درود فراوان به شما محمد عزیز. از لطف و محبت شما و کامنت ارزشمند تون بینهایت ممنون و سپاسگزارم. واقعاً حق با شماست وقتی باورهای خوبی رو می‌سازیم حتی اگه میلیارد ها بار تکرار کنیم و ازشون نتیجه بگیریم باز هم ذهن وقتی قاطی می‌کنه میشه عین چشمه ای که آبش گل آلود شده. کمی آرامش و زمان لازمه تا دوباره آب چشمه زلال بشه و گل و خاک ته نشین بشه. دیروز داشتم رانندگی میکردم یه بنده خدایی وسط خیابون یه جوری ایستاده بود که کلاً راه رو بسته بود، من اگه آدم سابق بودم قطعاً کلی بوق میزدم و نهایتاً دلم آروم نمیشد شیشه رو میدادم پایین چهارتا بد و بیراه میگفتم، ولی الان با آرامش توقف کردم و اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که فکر کنم دچار مسئله ای شده وگرنه توی شرایط عادی کسی اینجا توقف نمیکنه، چند ثانیه صبر کردم بنده خدا حرکت کرد و راه رو باز کرد. حالا اگه بوق میزدم یا حرف ناجور میزدم، حتی همین الان که دارم در مورد اون ماجرا حرف میزنم بازم احساسم به هم میریخت، ولی الان که ماجرا رو یادم میاد بخاطر اون احساس آرامش دیروز الان بازم احساس آرامش میکنم.

            از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم محمد جان. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: