اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
از کامنت های بچه ها متوجه شدم که استاد دارین با آقای عرشیانفر صحبت میکنین بعد یاد حرف هاتون افتادم استاد که خیلی از افرادی که دارین توی ایران کار میکنن با واسطه یا بدون واسطه شاگرد شما بودن .حالا بعضی ها این رو میگن اما بعضی ها پنهان میکنن این رو . حالا این آقا داره با عزت و افتخار میگه که شاگرد شما بوده و این نشان از اعتماد به نفس بالای ایشون داره.هر چند که گفتن یا نگفتن این فرقی به حال شما نمیکنه استاد ولی همین که آقای عرشیانفر این رو عنوان کرده و میکنن نشان از ارزش بالایی داره که ایشون برای خودشون و برای شما قایل هستن
نکته ی بعدی که همین اول فایل خیلی مهم بود برا من اینه که نه تنها استاد خودشون با نتایجشون صحبت میکنن شاگردهاشون هم اینجوری هستن .و وقتی آقای عرشیانفر از بودن کنار استاد صحبت میکنن و استفاده کردن از آموزش های استاد استاد به نتایج ایشون اشاره میکنن به موفقیت ها و حال خوبی که دارن و این همون اصلیه که استاد بر اون تاکید دارن که هدف این آموزش ها اینه که با عمل کردن به اونها نتایج تغییر کنه و متفاوت بشه و نتایج نشون دهنده درست بودن مسیره و آموزش هاست . وقتی نتیجه درسته یعنی عمل شده.
رفتم ی سرچی کردم در مورد آقای عرشیانفر و دیدم واقعا درسته و ایشون آدم بسیار موفقی هستن در ایران و همین درست بودن مسیر رو باز هم برای من تایید کرد به شرط عمل به آموزه ها
ی جمله ی قشنگی گفتن دوست استاد که :
استاد روی سفره ی نیت پاکش نشسته
سفره ای که اونقدر وسیع و گسترده شده که شده مصداق:
خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده
و نشستن روی این سفره بواسطه اتصال با منبع تمام سفره ها و لایق دونستن خودش برای نشستن روی این سفره بدست اومده
سفره ای که به بزرگی سرتا سر گیتیه و همه میتونن روش بشینن و ازش برخوردار بشن
سفره ای که همه روش بودن اما به خاطر ناسپاسی و نا آگاهی خیلی ها ازش دور شدن اما هر لحظه که اراده کنن میتونن بر گردن و روش بشینن درست مثل بچه ای که به خاطر اشتباهی که خودش مرتکب شده قهر میکنه و از رو سفره بلند میشه و میره و آخرش هم نادم و پشیمون بر میگرده
چقدر این تشبیه قشنگه که اگر من نوعی روی خوان نعمت خداوند نیستم خودم باعث شدم خودم قهر کردم و رفتم و گرنه اون سفره همیشه بوده و هست و خواهد بود و کافیه که من توبه کنم و برگردم و اونوقته که خداوند با آغوش باز من رو میپذیره خداوندی که خودش محزون بودن و غمگین بودن و قهر کردن رو نهی کرده .قهر کردن من و ناراحت بودن من فقط و فقط به خود من ضربه میزنه و من به خودم ظلم میکنم و گرنه هیچ تاثیری روی صاحب این خوان نداره
و صحبت های شما استاد که با نیت شروع میشه که یادآور اینه که با نیت نادرست نمیشه به نتیجه درست رسید. اگر نیت درست باشه نتیجه هم درست خواهد بود و اگر نیت نادرست نتیجه هم نادرست و این قانون بدون تغییر جهانه
و ی نکته ی دیگه که استاد در مورد دوستشون گفتن که هم خودش شاد بوده و هم دوست داشته دیگران شاد باشن و این نشان از عشق به خود و عشق به دیگران و هم پاره های خوده چون کسی که عاشق خودش نباشه نمیتونه عاشق دیگران باشه .کسی که برای شادی و حال خوب خودش ارزش قایل نباشه نمیتونه برای شادی و حال خوب دیگران ارزش قایل باشه
دعای اول سال رو اشاره کردن بهش آقای عرشیانفر :
حول حالنا الی احسن الحال
و بعد به یاد آوردم سالهای سال رو که پای سفره عید این رو از خدا میخواستم اما با این تصور که خداونده که میتونه حال من رو خوب کنه چون همه چی دست اونه بخواد میده نخواد نمیده و هیچ وقت هم اون اتفاق نیفتاد چون موضوع از اصل ایراد داشت
و الان سه ساله که با آموزش های استاد فهمیدم که این حال خوبه رو باید خودم ایجادش کنم نه خدا و کار خداوند فقط چیدن شرایط طبق حال منه اگر حال من خوب باشه شرایط اطرافم هم خوب چیده میشه و اگر حال من بد باشه شرایط اطرافم هم اونجوری ست میشه .من میتونم از خداوند درخواست کمک داشته باشم در مسیر ایجاد حال خوبی که خودم خالقش هستم اما نه اینکه من کاری نکنم و انتظار داشته باشم از خداوند که اون این کار رو برای من بکنه
استاد شما توی دروه آفرینش میگین که کار شما اینه که یکسری آگاهی ها رو به یاد ما بیارین آگاهی هایی که قلبمون بهش گواهی میده و این موضوع حال خوب اتفاق خوب از جنس همون آگاهی های فراموش شده است که شما به یاد من آوردین .الان هر وقت موضوع ناخوشایندی اتفاق می افته برای من این جملتون که :
مهم نیست با چه دلیل و منطقی حالت بده احساس بد مساوی است با اتفاق بد
رو با خودم تکرار میکنم و تکرار همین جمله باعث میشه بتونم ذهنم رو کنترل کنم و از اون احساس بد بیام بیرون
استاد دقیقا این چیزی که در مورد کنترل ذهن در شرایط سخت گفتین رو من خودم بارها با خودم تکرار کردم که در شرایط سخته که من باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم و گرنه وقتی شرایط خوبه که معلوم نمیشه من چقدر توانایی دارم توی این کار و وقتی شرایط برم سخت میشه این جملات شما توی ذهنم مرور میشه و همین هم باعث میشه که بتونم ذهنم رو در اون شرایط کنترل کنم و زودتر برگردم به مسیر احساس خوب
چقدر همین مثالهایی که در مورد پیامبران میزنین هم فهم مطالب رو آسونتر میکنه و هم کمک میکنه که اگر نتونستیم توی ی شرایطی خیلی خوب عمل کنیم خودمون رو سرزنش نکنیم و بدونیم که فرصت برای بهتر عمل کردن هست و حتی افرادی مثل پیامبران هم بعضی وقتها نتونستن ذهنشون رو کنترل کنن به سبب ویژگی انسان بودنمون
وقتی این مثال ها رو زدین استاد یاد چند روز پیش خودم افتادم که از آموزش پرورش زنگ زدن گفتن خانم شما چرا آموزشگاهت رو از شهر انتقال دادی روستا بدون اجازه فردا باید بیاین اداره و …….
من وقتی این تماس گرفته شد حالم گرفته شد و ی مقداری دلشوره اومد سراغم که چند ساعتی طول کشید اما بعدش به خودم اومدم و موارد قبلی رو به یاد آوردم که در همچین شرایطی قرار گرفته بودم و ختم به خیر شده بود و سعی کردم که ذهنم رو کنترل کنم و بی خیال این موضوع بشم
فردای اون روز توی تمرین ستاره قطبیم از خداوند خواستم که این موضوع حل بشه و اون مسوول گیر نده و پیگیر این موضوع نشه و وقتی رفتم اداره اونقدر اون مسوول درگیر جلسه شد که اصلا یادش رفت .وقتی رفتم پیششون بدون اینکه گیر بده گفت به کارت ادامه بده و اون مساله خیلی راحت حل شد
استاد با این مثال دست بردن توی آتیش و دست زدن به پریزی که برق داره فکر نمیکنم هیچوقت فراموش کنم که موندن در احساس بد چه عواقبی برای من داره چون من ی بار تجربه رد شدن برق از سیم برق به بدنم رو داشتم و دیگه محاله به سیم برق که حتی لخت نیست هم دست بزنم چه برسه به سیمی که ی ذرش لخته .
این مثالهای شما ماندگاری مطالب رو توی ذهن خیلی بیشتر میکنه
جالبه من موضوع آتیش گرفتن آزمایشگاه ادیسون رو نمیدونستم الکی نیست که این افراد اینقدر ماندگار شدن توی تاریخ .من فقط ظاهر قضیه رو میدونستم که این فرد اون اختراع رو کرده اما اینکه چه دیدگاهی داشته رو نه غافل از اینکه همین دید متفاوت هم باعث شده که هدایت بشه به سمت اون اختراع و این ی یادآوری خوبیه که وقتی میبینم کسی موفق شده توی یک زمینه ای حتما دید متفاوتی داشته و از جنبه ی دیگه ای به قضایا نگاه کرده
و اون نکته ی خیلی خیلی مهمی که بیان کردین استاد که تضادها یا اتفاقات به ظاهر ناخوشایند آدم رو به تفکر وادار میکنن انگار ی درک جدیدی بود چون من رو به فکر واداشت و متوجه شدم که واقعا همین طوره .ما در اتفاقات خوب سرخوشیم بدون اینکه تفکر و تعمقی داشته باشیم اما زمانی که با یک مساله ی ناخواسته ای روبرو میشیم اون زمانه که میشینیم و خودمون رو وارسی میکنیم و نکته ی مهم بعد از این وارسی اینه که آگاهانه سعی کنیم درس هاش رو بگیریم تا از وقوع اتفاق های ناخوشایند مشابه جلوگیری کنیم و از سرزنش کردین خودمون جلوگیری کنیم که اون هم باید آگاهانه باشه و تنها در این صورته که میتونیم پیروز میدان باشیم
بله استاد این موضوعی که در مورد ازدواج بعد از طلاق گفتین رو من ی بررسی کوچیک کردم توی چند موردی که به ذهنم اومد همشون ازدواج دومشون خیلی بهتر از ازدواج اولشون بوده
استاد عزیزم درباره فایل ریشه حزن در قرآن صحبت کردین خواستم یه موضوعی رو بگم که من خودم با این ویدئو با شما آشنا شدم و زمانی که اصلا شمارو نمیشناختم و این ویدئو رو تووی یه کانالی دیدم انقدر روی من تاثیر گذاشت که باعث شد تا الان شمارو دنبال کنم واقعا تاثیرات حس خوب برابر با اتفاقات خوب رو بارها در زندگیم تجربه کرده بودم اما انگار منتظر بودم یکی اینو از طرف قرآن برام ثابت کنه تا بهش ایمان بیارم واقعا خدارو شکر میکنم و مطمئنم خداوند بندگان شادش رو دوست داره
من چقدر عاشق این فایل هستم چون من با این لایو برای اولین بار صدای استاد عباسمنش را شنیدم و برای اولین بار ایشون را دیدم.
من دی ماه 1400 دقیقا وسط های این لایو بود که یکدفعه وارد اینستا شدم. چون خیلی درگیر فضای مجازی نبودم و اصلا آشنا با لایو و این چیزها نبودم. و استاد عرشیانفر را هم از فایل های عرشیانی شو که برام از طریق دوستم رسیده بود گوش داده بودم و خیلی خوشم اومده بود و ایشون را در اینستا پیدا کردم.
اونشب وارد اینستا شدم و دیدم یک لایو استاد عرشیانفر گذاشتند. و همینجوری وارد شدم ببینم چجوریه.
و این همان هدایت من بود به استاد عباسمنش.
نمیدونم چرا اینقدر صدای ایشون و حرفهاشون به دلم نشست. زمانی بود که من آماده شنیدن صدای ایشون بودم. و خدا منو هدایت کرده بود به این لایو. حتی از وسط های لایو.
و خدا را سپاسگزارم که بعد از این لایو پس از تلاش های زیاد چون وارد نبودم چجوری میتونم وارد اینستا استاد بشم . چون با اسم ایشون هزاران صفحه بود و من بلد نبودم کدوم اصله و کدوم فرع.
و بالاخره خدا هدایتم کرد تا در این سایت باشم.
من حرف های خوب میشنیدم و به دلم مینشست.
اما اصلا نمیفهمیدم یعنی چی.
اصلا نمیفهمیدم قانون چیه.
چرا اینقدر نامفهومه همه چیز.؟! سوال های من بود از خودم در اون زمان .
و چقدر من خوشبختم که امروز بعد از دو سال و چندماه که دوباره میشنوم میفهمم قانون چیه و مهم اینه که علاوه بر فهم قانون من دارم عمل میکنم و دارم نتیجه میگیرم.
من دیگه امروز میدونم چرا احساس خوب اتفاقات خوب را رقم میزنه.
چون میدونم طبق قانون به هر چیزی توجه کنم از جنس همون برای من حقیقت پیدا میکنه.
پس وقتی به چیزی بد توجه میکنم احساس من بده پس باید توقع داشته باشم که بخاطر توجهم اتفاق بد برای من در راه است.
استاد مثال خوبی زدند . ماهیت آتش سوزندگی است.حالا به هر علتی من دست به آتش بزنم میسوزونه. برای آتش فرقی نمیکنه ماهیت اون سوزندگی و حرارت و داغی است. نمیاد دلش برای من بسوزه نه اینبار مینا جان نمیسوزونمت چون دلم برات میسوزه . دستت را بکن تو آتیش.
پس به هر دلیلی که حتی درست هم باشد اگر در فرکانس حال بد بمونیم باید منتظر اتفاق بد باشیم.
و به هر دلیل مسخره ای اگه حالمون را خوب کنیم باید منتظر اتفاقات خوب باشیم.
همون جمله معروف استاد در این فایل باید علی بی غم باشیم. بی خیال و شاد .
البته وقتی که شروع این راه بودم و قانون را نمیدونستم و حالم بد بود و خشم داشتم مسلمه که نمیتونستم مفهوم این احساس را درک کنم.
چون اینقدر فاصله فرکانسی خشم با سپاسگزاری زیاده و اصلا نمیشه از خشم یکدفعه به سپاسگزاری رسید.
باید پله پله از خشم یه کمی حالم را خوب کنم.
من اونموقع شروع به بخشیدن کرده بودم و همون باعث حال بهتر من شده بود.
چون اونموقع عالم و آدم را مقصر زندگیم میدونستم و این احساس قربانی بودن و خشم به من اجازه نمیداد حالم را خوب کنم.
فقط حرف های خوب میشنیدم. و واقعا تکاملی و یواش یواش این مسیر طی شد.
و چقدر الان که اینها را مینویسم خوشحالم که از چه حالی الان به حال سپاسگزاری رسیدم.
واقعا بخشیدن سخته . چون قانون را نمیدونیم. چون فکر میکنیم همه مقصرند. چون فکر میکنیم ما هیچ حقی در زندگیمون نداریم. چون فکر میکنیم خانواده و فامیل و همسر و بچه و …. همه و همه مقصرند.
و در اصل چون قانون خالق بودن خودمون را نمیدونیم.
پس مجبوریم که از خشم به ملامت دیگران برسیم. شروع کنیم دیگران را یکی یکی بخشیدن. از مرده و زنده
این بخشیدن باید هر روز ادامه پیدا کنه تا این آینه زنگاری و کثیف دلمون آرام آرام پاک و تمیز بشه.
و هرازگاهی که دوباره دلمون تیره و تار شد باید ببخشیم . اینقدر که صاف صاف بشیم پاک و مطهر .
و اونموقع میتونیم بگیم این درجه فرکانسی داره میره سمت نور و روشنایی .
داره درست مسیرش را طی میکنه.
حالا چرا؟ چون حال دلمون از خشم و نفرت خیلی خیلی بهتره و احساسمون از قبل یه ذره بهتره.
و این تمرین را اینقدر ادامه بدیم تا لگبه سپاسگزاری برسیم.
تا مثل ادیسون سپاسگزار اون رنگ ها باشیم.
سپاسگزار بودن بالاترین و نزدیکترین نقطه به خداوند و نور و آگاهی کل است .
سپاسگزاری ی درسته که واقعی باشه. چون جهان به حرف های ما پاسخ نمیده . اینکه ادا دربیاریم و الکی سپاسگزاری کنیم و بگیم خود خدا میدونه چی میگم نباشه.
سپاسگزاری که قلبت آرومه . سپاسگزاری که حالت خوبه. سپاسگزاری که احساست عالیه.
فرکانس تو نشاندهنده حال تو است. چی فرستادی همون را دریافت میکنی.
و زندگی ما هم حقیقت همون فرکانس هایی هست که فرستادیم.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
من سپاسگزار خداوندی هستم که مرا در این مسیر قرار داد و هر روز هدایتم کرد و هدایتم میکنه که هر روزم بهتر از قبل باشم.
من ممنونم از مریم جان عزیز بخاطر متن های اضافه شده شروع فایل ها و بخاطر این روزشمار ها که هر کسی میخواد یه فایل تمرینی برای شروع داشته باشه به راحتی میتونه از روزشمارها استفاده کنه.
خدایا متشکرم بخاطر این مسیر سبز
استاد عزیزم ممنونم از شما و گفتگوهای شما با اساتید و بچه ها که هرکدومشون میتونند استاد من باشند. و هرکسی به من یک مطلب هم یاد بده استاد منه. و کامنت بچه ها هر کدوم توش درس هایی هست که من واقعا ازتون ممنونم بخاطر این بستری که برای ما فراهم کرده اید.
سلام استاد خوبم سلام پدرم سلامپیام رسان الهی سلام مریم عزیز و سلام به همه دوستان هم فرکانسیم این فایل به به شکل معجزه واری من تونستم به شکل زنده از اینستاگرام ببینم چون تو مدارش بودم و چه حرفایی طلایی زده شد چقدر خوبه همه دوستان استاد عباس منش مثل خودش فرد توحیدی و اهل عمل هستن خدا میدونه از دل این فایل چه اتفاق های خوبی وارد زندگی مردم شد. یه سری جمله های طلایی زده شد داخل این فایل فوق العاده بود مثل خدا زمانی با ما صحبت میکنه که ما حالمون خوبه یا ما باید کم کم با توجه به اتفاقات مثبت یواش یواش به آرامش برسیم یا احساس منفی از هر سمی خطرناک تره چیبگم اگه بخوام بنویسم باید بگم کل تک تک ثانیه های این فایل پر از آگاهی های گنجینه الهی بود که از زبان دو بنده صالح خدا گفته میشد. ازتون سپاس گذارم بخاطر لایو بینظیر استاد ازتون🌹
ازتون سپاس گذارم که به منیاد دادی باید مثل غذا خوردن روزانه هرروز روی خودمکار کنم
ازتون سپاس گذارم به من یاد دادی بیخیال و شاد باشم و در عین حال همیشه هدف روشن برای خودم داشته باشم
ازتون سپاس گذارم که جامعه ای که همه مردم از عقاید و اعتقادات گذشتگان خودشون بدون دلیل و فقط از روی ترس اطاعت میکردن شکستی و نشون دادی با دلیل از روی قرآن که میشه آزادانه زندگی کرد و طعم خوشبختی چشید.
سید جان ازت سپاس گذارم که بهم یاد دادی بدون دلیل چیزی و قبول نکنم
استاد جان ازت سپاس گذارم که بهم یاد دادی مدتی از تایمم رو برای خودم بزارم و تنهایی مراقبه کنم مثل حضرت محمد
سید جان ازت سپاس گذارم که مثل پیامبر خدا که به اصحاب خودش تاکید داشت که بر او تعظیم نکنن و فقط بر رب پروردگار جهان سجده کنن تو نیز همون رو به ما یاد دادی
استاد ازت سپاس گذارم به ما یاد دادی آزادنه زندگی کنیم
استاد ازت سپاس گذارم که به یاد دادی که درآمدمون هر ماه باید بیشتر بشه و همیشه روند پیشرفت داشته باشیم و اگه نبود یعنی باورامون مشکل داره و سریع باید دست بکار بشیم
استاد جان ازت سپاس گذارم که ایمان و بعلاوه عمل صالح و هر دو رو بهمون یاد میدی
استاد ازت سپاس گذارم که داری توحید و یکتاپرستی و اینکه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس در جهان ترویج میدی چه چیزی شیرین تر از این حتی شیرین تر از عسل
خداروشکر میکنم با آشنایی با شما و سایتتون زندگی منم تغییر کرده البته باید در هر لحضه مواظب نجواهای ذهنم باشم که در کمین هستن و با کار کردن روی خودم و دادن ورودی های مثبت که اساس قانون و تغییر باور هست این نجواهای رو خاموش کنم و جا رو برای الهامات خداوند باز نگه دارم
سلام آقای خسروی عزیز ، خیلی خیلی خوشحالم که هم کامنت ارزشمندتون رو خوندم و هم متوجه شدم تبریز زندگی میکنید ، خیلی دلم میخواست در کامنتهای استاد با افرادی از تبریز آشنا بشم و حالا خداوند رو شاکرم ، امیدوارم هر روز و هر لحظه در مدارهای بالاتر در حال حرکت باشید .
قطعا هدایت بوده که من با این احوال و حس بدی که بعد از شنیدن یه خبر و اتفاق بد داشتم هدایت شدم و یهو به دلم افتاد که بیام و ببینم نشانه ی امروزم چیه؟ و در تمام این فایل فقط و فقط شما از احساس خوب و کنترل ذهن و احساسات توی شرایطی که همه چیز خوب نیست و به هم ریخته صحبت کنید از شکرگزاری بگین و دیدن نعمت ها و زیبایی های زندگی بگین و و اون مثال فوق العاده ای که از آتش زدین برای من خیلی تاثیر گذار بود.
من اون داستانی که از ادیسون تعریف کردید رو تاحالا نشنیده بودم ولی با شنیدنش گفتم این کار فقط از یک ذهن بسیار قدرتمند برمیاد..
و با شنیدن این فایل به خودم قول دادم که برخلاف روز گذشته امروزم رو با احساس خوب و تمرین برای کنترل ذهنم بگذرونم و این شرایط رو به عنوان یک ازمون امتحان یا هرچیزی که بشه اسمش رو گذاشت ببینم اینجور که من تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم و کنترل تمام افکار و زندگی ام را در دست بگیرم و الان شرایط به گونه ای شده که من بتونم به صورت عملی از هرچیزی که تا الان از شما یاد گرفتم و هدایت شدم استفاده کنم و ایمانم رو قوی تر از قبل کنم.
ممنونم از شما و مریم عزیز برای همه ی اگاهی ها و حس های خوبی که بهمون میدین.❤
لذت بخشه صحبت های این دو بزرگوار همیشه برای ومن و پراز آگاهی نکته به نکتش ،
و چقدر خوب شروع کرد جناب عرشیانفر عزیز و گفت که یک کسی که خودش رو میشناسه و خدای خودشم میشناسه وقتی میخواد بهترین رو از خدا بخواد ،بهترین حال و میخواد و چقدر اسم این فایل مرتبطه کاملا با این محتوا
اینکه در مورد احساس خوب و قانون صحبت شد
خب به قول استاد عزیز و جناب عرشیانفر احساس خوبی که ما ازش صحبت میکنیم خیلی عمیق و متفاوته ،
یعنی بحث احساس موقت و گذرا نیست یا اینکه با عامل بیرونی به وجود نمیاد ،مثل مشروب مثل مواد مثل هزارتا چیزه دیگه و لذت های کاذب دیگه که اینا اصن احساس خوب محسوب نمیشن ،ما داریم درمورد قانون بدون تغییر رب صحبت میکنیم ،یعنی احساس خوبی که در مسیر درسته ،یا اینطور بگم که زمانی که ما در مسیر درست هستیم احساسمون خوبه ،احساس خوب واقعی و به این سادگی ها نیست که ما ازش سو برداشت کنیم .
احساس خوب واقعی یعنی به قول قرآن نه ترسی از آینده و نه غمی از گذشته و زندگی در لحظه (رها وارام ) و اعتماد به خداوند
خب حالا برای اینکه به مومنی که قرآن تعریف کرده تبدیل بشیم که همواره احساس خوب پایدار داشته باشیم و در مقابل تضادها که جزو قوانینن عالی ذهنمونو کنترل کنیم چیکار باید بکنیم ؟؟؟
خب این احساس خوب واقعی نیازمند پشتیبانی قویه ،یعنی چی؟؟؟
یعنی اینکه این احساس خوب باید توسط باورهای قدرتمند کننده پشتیبانی بشه
ما کم کم با طی تکامل خودمون در راستای ساختن باورهای قدرتمند کننده میخوایم به اون درجه برسیم که همیشه در لحظه باشیم و نه ترسی داشته باشیم و نه غمی
مثال میزنم یکی از باورهای فقیر و شیطانی جامعه که مخصوصا تو این دوره تو مردم میبینم ،باور به کمبود و تموم شدن نعمت هاست و شنیدم که مردم بر این اعتقادن و این همیشه ورد زبونشونه که آره حواستو جمع کن
تو این دوره زمونه اگه یک روز بیکار بمونی نمیدونم یه سال عقب میفتی و یا اینکه اگه فرصت رو از دست بدی دیگه تموم شد و چقدر عده ی کثیری هستن که شاید شما هم مثال داشته باشین ازشون که میگن آره فلان موقع اون پیشنهاد به من شد من نرفتم و کاش میرفتم و …. و این باور رو دارن که دیگه آره شانس یه بار اونموقع در خونه ی مارو زده بود و ما نتونستیم ازش استفاده کنیم.
خب این باور کمبود ،یکی از اون باورهاس که چنان در مقابل آرامش و احساس خوب ما قد علم میکنه که زندگی در لحظه که چه عرض کنم ،کلا انسان رو ناامید میکنه ، ما دایک در حال دوییدن هستیم و تقلا و و ریشه ی این عمل ما از یک باور شیطانیه و ما هر چقدرم که تقلا میکنیم با این باور بیشتر تو باتلاقش گیر میکنیم ، اما حالا چی میشه که بیایم این باور رو بسازیم که نه فرصت ها و نعمت ها در جهانی که هر لحظه در حال گسترشه ،هر لحظه در حال بیشتر و بیشتر شدنه ، و اصن هیچ فرصتی از دست نمیره و هیچ وقت دیر نمیشه ، و این باور به ما احساس خوب میده و این باور از جانب خداست و این باور موجب میشه در این مورد نه غمی داشته باشیم و نه ترسی با دیدن هزاران الگو ی فراوانی و…. تثبیت میکنیم این باور رو در وجودمون
شخص ایرانی اومده یه ایده ای داده چند سال پیش فک کنم در مورد تغییر سلولهای سرطانی در بدن ودرمانشون و این ایده رو 70میلیون دلار فروخته
جهان هرروز داره نعمت هاشو بیشتر و بیشتر میکنه ،هرروز داره سفره ها رنگین تر میشه و نعمت ها و فرصت ها بیشتر اما برای کسانی که تصمیم گرفتن و متعهد شدن که با تمام وجود روی خودشون کار کنن و باورهای قدرتمند کننده که از طرف خداست بسازن
که به قول قرآن شیطان همیشه وعده ی فقر میده و خداوند همیشه وعده ی فزونی و نعمت بیش از حد .
پس احساس خوب رو ما با طی تکامل و ساختن باورهای قدرتمندی که از این احساس خوب پشتیبانی کنند ایجاد میکنیم و همواره توجه خودمونو میزاریم روی نکات مثبت
و درک قوانین جهان و تمرین و تکراره قوانین که هیچوقت تغییری نکرده و نخواهند کرد باعث میشه که خیلی اهمیت بدیم به این موضوع و خیلی آرام تر و بیخیال تر و با احساس خوب بیشتر هر لحظه زندگی کنیم و این در تمام موارد صدق میکنه (ساخت باور )
ما اگر باورمون این باشه که مرگ پایان کار ماست و دیگه نابود میشیم ما از شیطان پیروی کردیم و این باور شیطانیه ،اما اگه باور داشته باشیم که نه ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم و نه تولد ما اول کار بوده و نه مرگ ما آخره کار و ما موجوداتی ابدی هستیم ،این باور مارو متصل تر میکنه به اصل خودمون که خداونده و احساس آرامش داریم در این مورد و مثالها و باورهای دیگه در مورد روابط در مورد سلامتی درمورد همه چیز که باید باورهایی ساخته بشه با تکامل و لذت تا پشتیبان احساس خوبی باشه که در این فایل شنیدیم و خدا در قرآن ازش صحبت میکنه که به مادر موسی در حالی میگه نترس و غمگین نباش که مادر موسی داره پاره ی تنش رو تو دریای مواج ول میکنه ،چرا چون انسان میتواند به این درجه از ایمان برسه و چنین باورهای قدرتمند کننده ای بسازه که مثل مادر موسی بتواند خودش رو کنترل کنه و خداوند هم صحیح و سالم فرزندش رو بهش برگردونه و دوتاشونم تو کاخ تو ناز و نعمت زندگی کنن و این نتیجه ی ایمان به خدا به پشتوانه ی باورهای درست به خدای درست داشتنه و اگر مادر موسی غمگین میشد به هر دلیلی موجه ومنطقی یعنی به هر دلیلی (دستش رو میکرد تو آتیش ،دستش میسوخت ) و طبق قانون هرگز موسی رو نمیدید .
و سپاس گزار خداوندم که درهای رحمتش اگر لحظه ای بسته شود ،کل کیهان نابود خواهد شد پس سپاس گزار خداوندم که درهای رحمتش همواره به روی ما باز است و قوانینش ثابت ،ساده و بدون تغییر است و من با آرامش خاطر میتونم باورهای قدرتمند کننده ای بسازم که همواره از احساس خوب من پشتیبانی کند و به این ترتیب درمدار دریافت نعمتها قرار بگیرم و هر بار سهم بیشتری داشته باشم به نسبت بهبود این باورها و سپاس گذاری بابت داشته هام .
الهی شکرت
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
سلام به استاد عباس منش و استاد عرشیانفر که خیلی ازشون سپاسگزارم من قبلا جز شاگردهاشون بودم و میدونم تکامل ام طی کردم .
استاد من قبلا فکر میکردم چون دارم روی خودم کار میکنم باید اتفاق های بزرگ تغییرات بزرگ برام رخ بده و هی نتیجه ام با دیگران مقایسه میکردم حالم بد میشد از مسیر خارج میشدم ولی میدونم داشتم تکامل ام طی میکردم تضادهای کوچولو میدیدم تا اینکه مهر پارسال به یک تضاد عاطفی خیلی بزرگی برخوردم که ولی دقت کردم دیدم اون الگو تکرار شونده بود ولی آخرین ضربه اش محکم بود منو خورد کرد دیگ تسلیم خدا شدم فکر کردم با خودم گفتم رویا جان مگه تو این مسیر هستی کامنت میخونی دوره ها و فایل ها رو کار میکنی حست خوب نیست مگه ؟دیدم آره
گفتم پس دیگ بیخیال یک مدت این مسیر ادامه بده
استاد وقتی تسلیم خدا شدم وقتی دیدم هیچ کسی جز خدا برام نمونده نزدیک ترین آدم ها که من بت کردم برای خودم ،برای خدا شریک قائل شدم غرورم ،حسم خورد کردن ازم استفاده کردن دور انداختنم ،
نمیگم مقصر اونا بودن اتفاقا اونا آئینه درون خودم بودن در واقع من خودم از درون برای خودم ارزش قائل نبودم برای زمانم انرژی پولم که همه رو میخواستم برای دیگران خرج کنم نه برای خودم ،و جهان هم با عزیزترین هام بهم فهموند تو بی ارزشی چون خودت برای خودت ارزش قائل نشدی.
استاد از اون روز یک دفترچه گرفتم هر لحظه همراهم بود تا یک ماه کوچک ترین تکراری ترین نکات مثبت مینوشتم زیبایی دقت میکردم طوری شده بود تو خیابون های که هر روز میرفتم زیبایی میدیدم که تا اون روز دقت نکردم
استاد از بغل گرفتن مادر وبچه،از دست به دست هم بودن دو تا زوج،از دوچرخه سواری پیرمرد وجوان وبچه،از یهو بغل کردن پسرم ،یهو دوست دارم گفتن همسر وبچه هام ،از گل ها و جوجه های حیاطم،از دعوت کردن یک شخص برای مهمونی همه رو جز نکات مثبت دیدم
استاد مسیرم باز شد خدا نشونه های کوچولو کوچولو بهم میداد که در حد توان ودرکم بود هدایت های کوچولو ،قربون بزرگی خدا برم خدا دقیق میدونه اگاهه،لقمه گنده تر از دهنم بهم نداد که گیو آپ کنم .
همونطور که من هنوز ظرفم کوچیک تضاد خیلی بزرگ بهم نمیده چون میدونه من هنوز تو فرکانسش نیستم که اونو درک کنم درسش بگیرم برای همین تضاد ها هم در حد توان منه.
مثه حضرت زینب نشدم که کل خانواده اش بمیرن بگن من جز زیبایی چیزی ندیدم.
مثل مادر موسی نشدم که بهم بگه بچه ات بنداز تو آب و تو قند تو دلت آب نشه.
نمیگم نمیتونم بشم میتونم چون هیچ فرقی بین منو هیچ شخص دیگه نیست فقط عشق من خدای من به اندازه ظرف هر کسی تضاد و پیشرفت میده .
تو عکسش هم هیچ وقت به من رویا نمیاد الان ماشینم سمند بیاد ماشین چند میلیاردی بده که من خودم گم کنم کلا مسیرم ترک کنم بگم دیگه تموم .
چرا؟چون خدا دوست داره من هر لحظه کنارش باشم هر لحظه به یادش باشم از هرلحظه لذت ببرم ببینم با چه روشی دارم پیشرفت میکنم درک کنم تا ظرف وجودم بزرگ بشه .
استاد های من
من رویا با چند ماه پیش خیلی فرق کردم به نظر من بهترین حس ،حس آرامش ،
این اولین خواسته و مهم ترین خواسته من از خداست چون دیدم وقتی آرامش دارم وقتی آرومم وقتی تضاد کوچولو مثل برگزار نشدن کلاس باشگاهم همون تضاد کوچولو من آروم باشم بگم هدایت خداست خدا فرداش نتیجه کارم میده و من ایمانم قوی ترشده .
استاد من این چند وقت به تضاد های کوچولو اندازه ظرفم برخورد کردم نمیگم صددرصد کنترل کردم ولی اکثر جاها سپردم به خدا همش زیرلبم میگم خدایا تو هدایتم کن من تسلیم تو هستم تو بگو چی بگم چی نگم کجا برم چی بخرم حتی کاری بهم الهام میشه که از نظر دیگران و حتی ذهن خودم بی منطق ترین راه و روش ولی چون میدونم که من اون لحظه تسلیم خدا بودم این الهام از سمت خدا انجام میدم و خدای من شاهد شاید یک ساعت یا یک روز یا یک هفته بعد نتیجه اش دیدم و اشک شوق ریختم.
دارم سعی میکنم عجله نکنم نگم من چرا به اون نقطه نرسیدم چون دارم تو همین لحظه با خدا عشق بازی میکنم از مسیر لذت میبرم خوب الان مثلا به اون نقطه رسیدم باز چی ،بازم باید به توانسته دیگه برسم پس چه عجله ای .
مثال همین خونه ای که هستم من 5 سال مستاجر بودم و داشتیم خونمون میساختیم خودم به آب واتیش زدم به همه میگفتم من برم تو خونه ام دیگه تموم نخوردم نپوشیدم مسافرت نرفتم سخت گذروندم تا به این خونه رسیدم استاد لذتش فقط یک ماه بود خداروشکر میکنم خیلی دوستش دارم ولی میخوام بگم چقدر بهتر بود تو اون پنج سال هم لذت میبردم در کنارش خونه هم ساخته میشد نه اون شرایط سخت ،
ولی همین مثال برام الگو شده که برای خواسته های دیگ عجله نکنم از مسیر لذت ببرم.
استاد اولش نمیدونستم در مورد چی بنویسم ولی وقتی شروع کردم همه اش اومد قربون خدا برم .
استاد های عزیزم شما دستانی از دستان خدا برای من بودید بی نهایت سپاسگزارم از شما .
یعنی تمام تلاش ما یا بهتر بگم من برای رسیدن به خواسته همین توجه به نکات مثبت ،توجه به زیباییها ،شکرگزاری ،دیدن داشته ها، اخبار گوش ندادن ،نبود در فضای مجازی و حذف تلویزیون ،خذف ادمهای نامناسب همه اینها برای اینه که مسیر رو اماده میکنم برای رسیدن خودم به خواسته.
تصویر سازی که میکنم و اون حس عالی که موقع تصویر سازی در ذهنم ایجاد یک حال عالی و شور و اشتیاقی در وجودم ایجاد میکنه باز هم برای رسیدن به خواسته اس.
هدایت خواستن از خداوند و سپردن خودم به خداوند احساس ارامشی که در من موج میزنه باعث حال خوب میشه و این هدایت شدنه هم برای رسیدن به خواسته اس .
یعنی در کل اگر بخوام به اون چیزی که میخوام برسم و اون لذت خلق کردن رو تجربه کنم فقط به فقط باید حسم رو خوب نگه دارم تا در مدار خواسته ام و خلق کردن قرار بگیرم . با هر بار ناامیدی و نگرانی اضطراب که ناشی ار حس بده باعث میشه از مسیر خواسته هام دورو دورو دورتر شم
اینقدر این حس بد ، بده که خداوند در قران به عزیزان و بندهای خودش گفته غمگین نباش ارام باش نترس که وقتی خداوند گفته غمگین نباش چون به من بفهمونه که من هستم همه چی رو بسپار به من در ارامش زندگیتو بکن تو برای لذت بردن و خلق کردن افریده شدی. مثل فرزند خودم که وقتی میگه من میترسم بهش میگم نترس و بغلش میکنم در اون لحظه که احساس بد میخواد در من شکل بگیره خودمو در اغوش خدا حس میکنم که بیشتر مراقب منه و میخواد من حالمو خوب نگه دارم و چقدر این روزها خودمو در اغوش خدای مهربانم حس میکنم و ارامش دارم و نه ترسی و نه غمی در دلم هست چون خداوند هست .وقتی نجوایی در ذهنم میاد با یاد خداوند خودم رو اروم میکنم چون اون نجوا از طرف شیطان برای غمگین کردن و ناامید کردن منه و چه کسی و یا چه چیزی قدرتمند تر از خداوند در جهان وجود داره
💟ادمی که میتونه در زمان بیشتری حال خودشو خوب نگه داره در بهشت زندگی میکنه💟
و استاد چه خوب گفتین که بعضی اینقدر نامرد هستن که تو شرایطی که حالشون خوب هست که بایدهمه چی خوب باشه اما ناشکری میکنن و غر میزنمیم
خدای مهربونم شکرت بابت تمام نعمتها و تمام لحظاتی که حال خوبی دارم
وقتی همیشه حواسمون به داشته ها ونعمتها مون باشه توجه به نکات مثبت و دیدن زیباییها داشته باشیم و نگران اینده و اتفاقاتی که نیفتاده نباشیم و این یک تمرین در هر لحظه از زندگیمون باشه و تعهدی برای خودمون بدونم اونموقع س که در شرایط سخت هم میتونم حال خودمو بهتر کنترل کنم و این بهتر کم کم بهتر و بهتر بشه تا به عالی برسه که بتونم حالمو ده دقیقه ای خوب کنم داره
💟تمام تضادهارو در کارخانه ذهنت به زیباییها تبدیل کن💟
💟حال خوب نیاز داره به یک ذهن قوی و کار مداوم💟
من باید بتونم زمان بیشتری حال خودمون رو خوب نگه داریم
صبح سپاسگزاری کنم و نعمتها رو ببینم که خداوند گفته👇
💟اگر شما شکرگزار باشید شما رو می افزاییم 💟
و چه کسی از خداوند راستگو تر و صادقتر؟
💟 رابطه بین شکر گزاری و نعمتها حس خوبه 💟
هرچه سپاسگزارتر نعمت بیشتر و حال بهتر و واضح شدن خواسته😍
طبق قانون بدون تغییر خداوند اگر بیشتر حالمون خوب باشه در مداری قرار میگیریم که بیشتر اتفاق خوب میفته و میتونم با حال خوب هر لحظه حتی اتفاقات یک ثانیه بعد رو هم تغییر بدم جهان شرایط و اتفاقات و انسانها مناسب را برای من فراهم میکنه .خدای من شکرت
تو دنیای مادی باید سعی کنم احساس خوبمو رو نگه دارم و شرایط زندگیم بهتر میشه وقتی من فرکانس بهتری بفرستم و حال بهتری دارم
من باید بتونم اگاهانه در شرایط به ظاهر بد، یک راه پیدا کنم تا احساس بهتری به من بده
دیدن قشنگی رنگ ابی شعله به خاطر فسفر توسط ادیسون چقدر قشنگه این کار ذهنه و بینهایت عالیه و با همین تفاوتها ادیسون شد ادیسون
وقتی دیدم رو نسبت به اتفاقات به ظاهر بد طوری کنم که ازش درس بگیرم و کارم رو تصیح کنم و دیدم این باشه که این تضاد به من فهموند که چه خواسته ای دارم و چه رفتاری و چه عملی انجام بدم و با این دید نگاه کنم که کلی درس ارزشمند یاد گرفتم، میتونم احساس بهتری داشته باشم
و در اخر کل قانون اینه 👇
🌼حال خوب=اتفاقات خوب🌼
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان
گفتگو با دوستان قسمت 49
با سلام خدمت استاد عزیزم
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
از کامنت های بچه ها متوجه شدم که استاد دارین با آقای عرشیانفر صحبت میکنین بعد یاد حرف هاتون افتادم استاد که خیلی از افرادی که دارین توی ایران کار میکنن با واسطه یا بدون واسطه شاگرد شما بودن .حالا بعضی ها این رو میگن اما بعضی ها پنهان میکنن این رو . حالا این آقا داره با عزت و افتخار میگه که شاگرد شما بوده و این نشان از اعتماد به نفس بالای ایشون داره.هر چند که گفتن یا نگفتن این فرقی به حال شما نمیکنه استاد ولی همین که آقای عرشیانفر این رو عنوان کرده و میکنن نشان از ارزش بالایی داره که ایشون برای خودشون و برای شما قایل هستن
نکته ی بعدی که همین اول فایل خیلی مهم بود برا من اینه که نه تنها استاد خودشون با نتایجشون صحبت میکنن شاگردهاشون هم اینجوری هستن .و وقتی آقای عرشیانفر از بودن کنار استاد صحبت میکنن و استفاده کردن از آموزش های استاد استاد به نتایج ایشون اشاره میکنن به موفقیت ها و حال خوبی که دارن و این همون اصلیه که استاد بر اون تاکید دارن که هدف این آموزش ها اینه که با عمل کردن به اونها نتایج تغییر کنه و متفاوت بشه و نتایج نشون دهنده درست بودن مسیره و آموزش هاست . وقتی نتیجه درسته یعنی عمل شده.
رفتم ی سرچی کردم در مورد آقای عرشیانفر و دیدم واقعا درسته و ایشون آدم بسیار موفقی هستن در ایران و همین درست بودن مسیر رو باز هم برای من تایید کرد به شرط عمل به آموزه ها
ی جمله ی قشنگی گفتن دوست استاد که :
استاد روی سفره ی نیت پاکش نشسته
سفره ای که اونقدر وسیع و گسترده شده که شده مصداق:
خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده
و نشستن روی این سفره بواسطه اتصال با منبع تمام سفره ها و لایق دونستن خودش برای نشستن روی این سفره بدست اومده
سفره ای که به بزرگی سرتا سر گیتیه و همه میتونن روش بشینن و ازش برخوردار بشن
سفره ای که همه روش بودن اما به خاطر ناسپاسی و نا آگاهی خیلی ها ازش دور شدن اما هر لحظه که اراده کنن میتونن بر گردن و روش بشینن درست مثل بچه ای که به خاطر اشتباهی که خودش مرتکب شده قهر میکنه و از رو سفره بلند میشه و میره و آخرش هم نادم و پشیمون بر میگرده
چقدر این تشبیه قشنگه که اگر من نوعی روی خوان نعمت خداوند نیستم خودم باعث شدم خودم قهر کردم و رفتم و گرنه اون سفره همیشه بوده و هست و خواهد بود و کافیه که من توبه کنم و برگردم و اونوقته که خداوند با آغوش باز من رو میپذیره خداوندی که خودش محزون بودن و غمگین بودن و قهر کردن رو نهی کرده .قهر کردن من و ناراحت بودن من فقط و فقط به خود من ضربه میزنه و من به خودم ظلم میکنم و گرنه هیچ تاثیری روی صاحب این خوان نداره
و صحبت های شما استاد که با نیت شروع میشه که یادآور اینه که با نیت نادرست نمیشه به نتیجه درست رسید. اگر نیت درست باشه نتیجه هم درست خواهد بود و اگر نیت نادرست نتیجه هم نادرست و این قانون بدون تغییر جهانه
و ی نکته ی دیگه که استاد در مورد دوستشون گفتن که هم خودش شاد بوده و هم دوست داشته دیگران شاد باشن و این نشان از عشق به خود و عشق به دیگران و هم پاره های خوده چون کسی که عاشق خودش نباشه نمیتونه عاشق دیگران باشه .کسی که برای شادی و حال خوب خودش ارزش قایل نباشه نمیتونه برای شادی و حال خوب دیگران ارزش قایل باشه
دعای اول سال رو اشاره کردن بهش آقای عرشیانفر :
حول حالنا الی احسن الحال
و بعد به یاد آوردم سالهای سال رو که پای سفره عید این رو از خدا میخواستم اما با این تصور که خداونده که میتونه حال من رو خوب کنه چون همه چی دست اونه بخواد میده نخواد نمیده و هیچ وقت هم اون اتفاق نیفتاد چون موضوع از اصل ایراد داشت
و الان سه ساله که با آموزش های استاد فهمیدم که این حال خوبه رو باید خودم ایجادش کنم نه خدا و کار خداوند فقط چیدن شرایط طبق حال منه اگر حال من خوب باشه شرایط اطرافم هم خوب چیده میشه و اگر حال من بد باشه شرایط اطرافم هم اونجوری ست میشه .من میتونم از خداوند درخواست کمک داشته باشم در مسیر ایجاد حال خوبی که خودم خالقش هستم اما نه اینکه من کاری نکنم و انتظار داشته باشم از خداوند که اون این کار رو برای من بکنه
استاد شما توی دروه آفرینش میگین که کار شما اینه که یکسری آگاهی ها رو به یاد ما بیارین آگاهی هایی که قلبمون بهش گواهی میده و این موضوع حال خوب اتفاق خوب از جنس همون آگاهی های فراموش شده است که شما به یاد من آوردین .الان هر وقت موضوع ناخوشایندی اتفاق می افته برای من این جملتون که :
مهم نیست با چه دلیل و منطقی حالت بده احساس بد مساوی است با اتفاق بد
رو با خودم تکرار میکنم و تکرار همین جمله باعث میشه بتونم ذهنم رو کنترل کنم و از اون احساس بد بیام بیرون
استاد دقیقا این چیزی که در مورد کنترل ذهن در شرایط سخت گفتین رو من خودم بارها با خودم تکرار کردم که در شرایط سخته که من باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم و گرنه وقتی شرایط خوبه که معلوم نمیشه من چقدر توانایی دارم توی این کار و وقتی شرایط برم سخت میشه این جملات شما توی ذهنم مرور میشه و همین هم باعث میشه که بتونم ذهنم رو در اون شرایط کنترل کنم و زودتر برگردم به مسیر احساس خوب
چقدر همین مثالهایی که در مورد پیامبران میزنین هم فهم مطالب رو آسونتر میکنه و هم کمک میکنه که اگر نتونستیم توی ی شرایطی خیلی خوب عمل کنیم خودمون رو سرزنش نکنیم و بدونیم که فرصت برای بهتر عمل کردن هست و حتی افرادی مثل پیامبران هم بعضی وقتها نتونستن ذهنشون رو کنترل کنن به سبب ویژگی انسان بودنمون
وقتی این مثال ها رو زدین استاد یاد چند روز پیش خودم افتادم که از آموزش پرورش زنگ زدن گفتن خانم شما چرا آموزشگاهت رو از شهر انتقال دادی روستا بدون اجازه فردا باید بیاین اداره و …….
من وقتی این تماس گرفته شد حالم گرفته شد و ی مقداری دلشوره اومد سراغم که چند ساعتی طول کشید اما بعدش به خودم اومدم و موارد قبلی رو به یاد آوردم که در همچین شرایطی قرار گرفته بودم و ختم به خیر شده بود و سعی کردم که ذهنم رو کنترل کنم و بی خیال این موضوع بشم
فردای اون روز توی تمرین ستاره قطبیم از خداوند خواستم که این موضوع حل بشه و اون مسوول گیر نده و پیگیر این موضوع نشه و وقتی رفتم اداره اونقدر اون مسوول درگیر جلسه شد که اصلا یادش رفت .وقتی رفتم پیششون بدون اینکه گیر بده گفت به کارت ادامه بده و اون مساله خیلی راحت حل شد
استاد با این مثال دست بردن توی آتیش و دست زدن به پریزی که برق داره فکر نمیکنم هیچوقت فراموش کنم که موندن در احساس بد چه عواقبی برای من داره چون من ی بار تجربه رد شدن برق از سیم برق به بدنم رو داشتم و دیگه محاله به سیم برق که حتی لخت نیست هم دست بزنم چه برسه به سیمی که ی ذرش لخته .
این مثالهای شما ماندگاری مطالب رو توی ذهن خیلی بیشتر میکنه
جالبه من موضوع آتیش گرفتن آزمایشگاه ادیسون رو نمیدونستم الکی نیست که این افراد اینقدر ماندگار شدن توی تاریخ .من فقط ظاهر قضیه رو میدونستم که این فرد اون اختراع رو کرده اما اینکه چه دیدگاهی داشته رو نه غافل از اینکه همین دید متفاوت هم باعث شده که هدایت بشه به سمت اون اختراع و این ی یادآوری خوبیه که وقتی میبینم کسی موفق شده توی یک زمینه ای حتما دید متفاوتی داشته و از جنبه ی دیگه ای به قضایا نگاه کرده
و اون نکته ی خیلی خیلی مهمی که بیان کردین استاد که تضادها یا اتفاقات به ظاهر ناخوشایند آدم رو به تفکر وادار میکنن انگار ی درک جدیدی بود چون من رو به فکر واداشت و متوجه شدم که واقعا همین طوره .ما در اتفاقات خوب سرخوشیم بدون اینکه تفکر و تعمقی داشته باشیم اما زمانی که با یک مساله ی ناخواسته ای روبرو میشیم اون زمانه که میشینیم و خودمون رو وارسی میکنیم و نکته ی مهم بعد از این وارسی اینه که آگاهانه سعی کنیم درس هاش رو بگیریم تا از وقوع اتفاق های ناخوشایند مشابه جلوگیری کنیم و از سرزنش کردین خودمون جلوگیری کنیم که اون هم باید آگاهانه باشه و تنها در این صورته که میتونیم پیروز میدان باشیم
بله استاد این موضوعی که در مورد ازدواج بعد از طلاق گفتین رو من ی بررسی کوچیک کردم توی چند موردی که به ذهنم اومد همشون ازدواج دومشون خیلی بهتر از ازدواج اولشون بوده
سپاسگزارم استاد
سلام بر عزیزان
استاد عزیزم درباره فایل ریشه حزن در قرآن صحبت کردین خواستم یه موضوعی رو بگم که من خودم با این ویدئو با شما آشنا شدم و زمانی که اصلا شمارو نمیشناختم و این ویدئو رو تووی یه کانالی دیدم انقدر روی من تاثیر گذاشت که باعث شد تا الان شمارو دنبال کنم واقعا تاثیرات حس خوب برابر با اتفاقات خوب رو بارها در زندگیم تجربه کرده بودم اما انگار منتظر بودم یکی اینو از طرف قرآن برام ثابت کنه تا بهش ایمان بیارم واقعا خدارو شکر میکنم و مطمئنم خداوند بندگان شادش رو دوست داره
به نام رب العالمین
روز 149 ام روزشمار من
سلام بر استادان عزیز
من چقدر عاشق این فایل هستم چون من با این لایو برای اولین بار صدای استاد عباسمنش را شنیدم و برای اولین بار ایشون را دیدم.
من دی ماه 1400 دقیقا وسط های این لایو بود که یکدفعه وارد اینستا شدم. چون خیلی درگیر فضای مجازی نبودم و اصلا آشنا با لایو و این چیزها نبودم. و استاد عرشیانفر را هم از فایل های عرشیانی شو که برام از طریق دوستم رسیده بود گوش داده بودم و خیلی خوشم اومده بود و ایشون را در اینستا پیدا کردم.
اونشب وارد اینستا شدم و دیدم یک لایو استاد عرشیانفر گذاشتند. و همینجوری وارد شدم ببینم چجوریه.
و این همان هدایت من بود به استاد عباسمنش.
نمیدونم چرا اینقدر صدای ایشون و حرفهاشون به دلم نشست. زمانی بود که من آماده شنیدن صدای ایشون بودم. و خدا منو هدایت کرده بود به این لایو. حتی از وسط های لایو.
و خدا را سپاسگزارم که بعد از این لایو پس از تلاش های زیاد چون وارد نبودم چجوری میتونم وارد اینستا استاد بشم . چون با اسم ایشون هزاران صفحه بود و من بلد نبودم کدوم اصله و کدوم فرع.
و بالاخره خدا هدایتم کرد تا در این سایت باشم.
من حرف های خوب میشنیدم و به دلم مینشست.
اما اصلا نمیفهمیدم یعنی چی.
اصلا نمیفهمیدم قانون چیه.
چرا اینقدر نامفهومه همه چیز.؟! سوال های من بود از خودم در اون زمان .
و چقدر من خوشبختم که امروز بعد از دو سال و چندماه که دوباره میشنوم میفهمم قانون چیه و مهم اینه که علاوه بر فهم قانون من دارم عمل میکنم و دارم نتیجه میگیرم.
من دیگه امروز میدونم چرا احساس خوب اتفاقات خوب را رقم میزنه.
چون میدونم طبق قانون به هر چیزی توجه کنم از جنس همون برای من حقیقت پیدا میکنه.
پس وقتی به چیزی بد توجه میکنم احساس من بده پس باید توقع داشته باشم که بخاطر توجهم اتفاق بد برای من در راه است.
استاد مثال خوبی زدند . ماهیت آتش سوزندگی است.حالا به هر علتی من دست به آتش بزنم میسوزونه. برای آتش فرقی نمیکنه ماهیت اون سوزندگی و حرارت و داغی است. نمیاد دلش برای من بسوزه نه اینبار مینا جان نمیسوزونمت چون دلم برات میسوزه . دستت را بکن تو آتیش.
پس به هر دلیلی که حتی درست هم باشد اگر در فرکانس حال بد بمونیم باید منتظر اتفاق بد باشیم.
و به هر دلیل مسخره ای اگه حالمون را خوب کنیم باید منتظر اتفاقات خوب باشیم.
همون جمله معروف استاد در این فایل باید علی بی غم باشیم. بی خیال و شاد .
البته وقتی که شروع این راه بودم و قانون را نمیدونستم و حالم بد بود و خشم داشتم مسلمه که نمیتونستم مفهوم این احساس را درک کنم.
چون اینقدر فاصله فرکانسی خشم با سپاسگزاری زیاده و اصلا نمیشه از خشم یکدفعه به سپاسگزاری رسید.
باید پله پله از خشم یه کمی حالم را خوب کنم.
من اونموقع شروع به بخشیدن کرده بودم و همون باعث حال بهتر من شده بود.
چون اونموقع عالم و آدم را مقصر زندگیم میدونستم و این احساس قربانی بودن و خشم به من اجازه نمیداد حالم را خوب کنم.
فقط حرف های خوب میشنیدم. و واقعا تکاملی و یواش یواش این مسیر طی شد.
و چقدر الان که اینها را مینویسم خوشحالم که از چه حالی الان به حال سپاسگزاری رسیدم.
واقعا بخشیدن سخته . چون قانون را نمیدونیم. چون فکر میکنیم همه مقصرند. چون فکر میکنیم ما هیچ حقی در زندگیمون نداریم. چون فکر میکنیم خانواده و فامیل و همسر و بچه و …. همه و همه مقصرند.
و در اصل چون قانون خالق بودن خودمون را نمیدونیم.
پس مجبوریم که از خشم به ملامت دیگران برسیم. شروع کنیم دیگران را یکی یکی بخشیدن. از مرده و زنده
این بخشیدن باید هر روز ادامه پیدا کنه تا این آینه زنگاری و کثیف دلمون آرام آرام پاک و تمیز بشه.
و هرازگاهی که دوباره دلمون تیره و تار شد باید ببخشیم . اینقدر که صاف صاف بشیم پاک و مطهر .
و اونموقع میتونیم بگیم این درجه فرکانسی داره میره سمت نور و روشنایی .
داره درست مسیرش را طی میکنه.
حالا چرا؟ چون حال دلمون از خشم و نفرت خیلی خیلی بهتره و احساسمون از قبل یه ذره بهتره.
و این تمرین را اینقدر ادامه بدیم تا لگبه سپاسگزاری برسیم.
تا مثل ادیسون سپاسگزار اون رنگ ها باشیم.
سپاسگزار بودن بالاترین و نزدیکترین نقطه به خداوند و نور و آگاهی کل است .
سپاسگزاری ی درسته که واقعی باشه. چون جهان به حرف های ما پاسخ نمیده . اینکه ادا دربیاریم و الکی سپاسگزاری کنیم و بگیم خود خدا میدونه چی میگم نباشه.
سپاسگزاری که قلبت آرومه . سپاسگزاری که حالت خوبه. سپاسگزاری که احساست عالیه.
فرکانس تو نشاندهنده حال تو است. چی فرستادی همون را دریافت میکنی.
و زندگی ما هم حقیقت همون فرکانس هایی هست که فرستادیم.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
من سپاسگزار خداوندی هستم که مرا در این مسیر قرار داد و هر روز هدایتم کرد و هدایتم میکنه که هر روزم بهتر از قبل باشم.
من ممنونم از مریم جان عزیز بخاطر متن های اضافه شده شروع فایل ها و بخاطر این روزشمار ها که هر کسی میخواد یه فایل تمرینی برای شروع داشته باشه به راحتی میتونه از روزشمارها استفاده کنه.
خدایا متشکرم بخاطر این مسیر سبز
استاد عزیزم ممنونم از شما و گفتگوهای شما با اساتید و بچه ها که هرکدومشون میتونند استاد من باشند. و هرکسی به من یک مطلب هم یاد بده استاد منه. و کامنت بچه ها هر کدوم توش درس هایی هست که من واقعا ازتون ممنونم بخاطر این بستری که برای ما فراهم کرده اید.
سپاسگزارم
دوستتون دارم
بنام خدا
بهترین حال جهان را دارم
روزشمار تحول زندگی من روز 149
فصل پنجم زندگی من درحال تموم شدنه
من امروز همون حس خوبی رو دارم که استاد اول فایل گفت
قانون احساس خوب=اتفاقات خوب
واقعیه من دیشب ذهنم کمی درگیر بود ولی سعی کردم با کنترل ذهن وامروز احساسمو خوب کردم واتفاقات خوبی افتاد
الان هم دوباره یک حرفی شنیدم که حالمو بدکرد ولی تصمیم گرفتم اگاهانه بیام اینجا احساسمو خوب نگه دارم چون هیچ چیز ارزش بهم خوردن ارامش منو نداره
اتفاقات میفته واین منم که باید خودمو کنترل کنم ازاین قانون همیشه استفاده میکنم و همیشه جواب گرفتم
استاد عزیزم عاشقتم
سلام استاد خوبم سلام پدرم سلامپیام رسان الهی سلام مریم عزیز و سلام به همه دوستان هم فرکانسیم این فایل به به شکل معجزه واری من تونستم به شکل زنده از اینستاگرام ببینم چون تو مدارش بودم و چه حرفایی طلایی زده شد چقدر خوبه همه دوستان استاد عباس منش مثل خودش فرد توحیدی و اهل عمل هستن خدا میدونه از دل این فایل چه اتفاق های خوبی وارد زندگی مردم شد. یه سری جمله های طلایی زده شد داخل این فایل فوق العاده بود مثل خدا زمانی با ما صحبت میکنه که ما حالمون خوبه یا ما باید کم کم با توجه به اتفاقات مثبت یواش یواش به آرامش برسیم یا احساس منفی از هر سمی خطرناک تره چیبگم اگه بخوام بنویسم باید بگم کل تک تک ثانیه های این فایل پر از آگاهی های گنجینه الهی بود که از زبان دو بنده صالح خدا گفته میشد. ازتون سپاس گذارم بخاطر لایو بینظیر استاد ازتون🌹
ازتون سپاس گذارم که به منیاد دادی باید مثل غذا خوردن روزانه هرروز روی خودمکار کنم
ازتون سپاس گذارم به من یاد دادی بیخیال و شاد باشم و در عین حال همیشه هدف روشن برای خودم داشته باشم
ازتون سپاس گذارم که جامعه ای که همه مردم از عقاید و اعتقادات گذشتگان خودشون بدون دلیل و فقط از روی ترس اطاعت میکردن شکستی و نشون دادی با دلیل از روی قرآن که میشه آزادانه زندگی کرد و طعم خوشبختی چشید.
سید جان ازت سپاس گذارم که بهم یاد دادی بدون دلیل چیزی و قبول نکنم
استاد جان ازت سپاس گذارم که بهم یاد دادی مدتی از تایمم رو برای خودم بزارم و تنهایی مراقبه کنم مثل حضرت محمد
سید جان ازت سپاس گذارم که مثل پیامبر خدا که به اصحاب خودش تاکید داشت که بر او تعظیم نکنن و فقط بر رب پروردگار جهان سجده کنن تو نیز همون رو به ما یاد دادی
استاد ازت سپاس گذارم به ما یاد دادی آزادنه زندگی کنیم
استاد ازت سپاس گذارم که به یاد دادی که درآمدمون هر ماه باید بیشتر بشه و همیشه روند پیشرفت داشته باشیم و اگه نبود یعنی باورامون مشکل داره و سریع باید دست بکار بشیم
استاد جان ازت سپاس گذارم که ایمان و بعلاوه عمل صالح و هر دو رو بهمون یاد میدی
استاد ازت سپاس گذارم که داری توحید و یکتاپرستی و اینکه ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس در جهان ترویج میدی چه چیزی شیرین تر از این حتی شیرین تر از عسل
خداروشکر میکنم با آشنایی با شما و سایتتون زندگی منم تغییر کرده البته باید در هر لحضه مواظب نجواهای ذهنم باشم که در کمین هستن و با کار کردن روی خودم و دادن ورودی های مثبت که اساس قانون و تغییر باور هست این نجواهای رو خاموش کنم و جا رو برای الهامات خداوند باز نگه دارم
سلام آقای خسروی عزیز ، خیلی خیلی خوشحالم که هم کامنت ارزشمندتون رو خوندم و هم متوجه شدم تبریز زندگی میکنید ، خیلی دلم میخواست در کامنتهای استاد با افرادی از تبریز آشنا بشم و حالا خداوند رو شاکرم ، امیدوارم هر روز و هر لحظه در مدارهای بالاتر در حال حرکت باشید .
سلام به استاد عزیزم
قطعا هدایت بوده که من با این احوال و حس بدی که بعد از شنیدن یه خبر و اتفاق بد داشتم هدایت شدم و یهو به دلم افتاد که بیام و ببینم نشانه ی امروزم چیه؟ و در تمام این فایل فقط و فقط شما از احساس خوب و کنترل ذهن و احساسات توی شرایطی که همه چیز خوب نیست و به هم ریخته صحبت کنید از شکرگزاری بگین و دیدن نعمت ها و زیبایی های زندگی بگین و و اون مثال فوق العاده ای که از آتش زدین برای من خیلی تاثیر گذار بود.
من اون داستانی که از ادیسون تعریف کردید رو تاحالا نشنیده بودم ولی با شنیدنش گفتم این کار فقط از یک ذهن بسیار قدرتمند برمیاد..
و با شنیدن این فایل به خودم قول دادم که برخلاف روز گذشته امروزم رو با احساس خوب و تمرین برای کنترل ذهنم بگذرونم و این شرایط رو به عنوان یک ازمون امتحان یا هرچیزی که بشه اسمش رو گذاشت ببینم اینجور که من تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم و کنترل تمام افکار و زندگی ام را در دست بگیرم و الان شرایط به گونه ای شده که من بتونم به صورت عملی از هرچیزی که تا الان از شما یاد گرفتم و هدایت شدم استفاده کنم و ایمانم رو قوی تر از قبل کنم.
ممنونم از شما و مریم عزیز برای همه ی اگاهی ها و حس های خوبی که بهمون میدین.❤
به نام خداوند مهربان
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در این مسیر
لذت بخشه صحبت های این دو بزرگوار همیشه برای ومن و پراز آگاهی نکته به نکتش ،
و چقدر خوب شروع کرد جناب عرشیانفر عزیز و گفت که یک کسی که خودش رو میشناسه و خدای خودشم میشناسه وقتی میخواد بهترین رو از خدا بخواد ،بهترین حال و میخواد و چقدر اسم این فایل مرتبطه کاملا با این محتوا
اینکه در مورد احساس خوب و قانون صحبت شد
خب به قول استاد عزیز و جناب عرشیانفر احساس خوبی که ما ازش صحبت میکنیم خیلی عمیق و متفاوته ،
یعنی بحث احساس موقت و گذرا نیست یا اینکه با عامل بیرونی به وجود نمیاد ،مثل مشروب مثل مواد مثل هزارتا چیزه دیگه و لذت های کاذب دیگه که اینا اصن احساس خوب محسوب نمیشن ،ما داریم درمورد قانون بدون تغییر رب صحبت میکنیم ،یعنی احساس خوبی که در مسیر درسته ،یا اینطور بگم که زمانی که ما در مسیر درست هستیم احساسمون خوبه ،احساس خوب واقعی و به این سادگی ها نیست که ما ازش سو برداشت کنیم .
احساس خوب واقعی یعنی به قول قرآن نه ترسی از آینده و نه غمی از گذشته و زندگی در لحظه (رها وارام ) و اعتماد به خداوند
خب حالا برای اینکه به مومنی که قرآن تعریف کرده تبدیل بشیم که همواره احساس خوب پایدار داشته باشیم و در مقابل تضادها که جزو قوانینن عالی ذهنمونو کنترل کنیم چیکار باید بکنیم ؟؟؟
خب این احساس خوب واقعی نیازمند پشتیبانی قویه ،یعنی چی؟؟؟
یعنی اینکه این احساس خوب باید توسط باورهای قدرتمند کننده پشتیبانی بشه
ما کم کم با طی تکامل خودمون در راستای ساختن باورهای قدرتمند کننده میخوایم به اون درجه برسیم که همیشه در لحظه باشیم و نه ترسی داشته باشیم و نه غمی
مثال میزنم یکی از باورهای فقیر و شیطانی جامعه که مخصوصا تو این دوره تو مردم میبینم ،باور به کمبود و تموم شدن نعمت هاست و شنیدم که مردم بر این اعتقادن و این همیشه ورد زبونشونه که آره حواستو جمع کن
تو این دوره زمونه اگه یک روز بیکار بمونی نمیدونم یه سال عقب میفتی و یا اینکه اگه فرصت رو از دست بدی دیگه تموم شد و چقدر عده ی کثیری هستن که شاید شما هم مثال داشته باشین ازشون که میگن آره فلان موقع اون پیشنهاد به من شد من نرفتم و کاش میرفتم و …. و این باور رو دارن که دیگه آره شانس یه بار اونموقع در خونه ی مارو زده بود و ما نتونستیم ازش استفاده کنیم.
خب این باور کمبود ،یکی از اون باورهاس که چنان در مقابل آرامش و احساس خوب ما قد علم میکنه که زندگی در لحظه که چه عرض کنم ،کلا انسان رو ناامید میکنه ، ما دایک در حال دوییدن هستیم و تقلا و و ریشه ی این عمل ما از یک باور شیطانیه و ما هر چقدرم که تقلا میکنیم با این باور بیشتر تو باتلاقش گیر میکنیم ، اما حالا چی میشه که بیایم این باور رو بسازیم که نه فرصت ها و نعمت ها در جهانی که هر لحظه در حال گسترشه ،هر لحظه در حال بیشتر و بیشتر شدنه ، و اصن هیچ فرصتی از دست نمیره و هیچ وقت دیر نمیشه ، و این باور به ما احساس خوب میده و این باور از جانب خداست و این باور موجب میشه در این مورد نه غمی داشته باشیم و نه ترسی با دیدن هزاران الگو ی فراوانی و…. تثبیت میکنیم این باور رو در وجودمون
شخص ایرانی اومده یه ایده ای داده چند سال پیش فک کنم در مورد تغییر سلولهای سرطانی در بدن ودرمانشون و این ایده رو 70میلیون دلار فروخته
جهان هرروز داره نعمت هاشو بیشتر و بیشتر میکنه ،هرروز داره سفره ها رنگین تر میشه و نعمت ها و فرصت ها بیشتر اما برای کسانی که تصمیم گرفتن و متعهد شدن که با تمام وجود روی خودشون کار کنن و باورهای قدرتمند کننده که از طرف خداست بسازن
که به قول قرآن شیطان همیشه وعده ی فقر میده و خداوند همیشه وعده ی فزونی و نعمت بیش از حد .
پس احساس خوب رو ما با طی تکامل و ساختن باورهای قدرتمندی که از این احساس خوب پشتیبانی کنند ایجاد میکنیم و همواره توجه خودمونو میزاریم روی نکات مثبت
و درک قوانین جهان و تمرین و تکراره قوانین که هیچوقت تغییری نکرده و نخواهند کرد باعث میشه که خیلی اهمیت بدیم به این موضوع و خیلی آرام تر و بیخیال تر و با احساس خوب بیشتر هر لحظه زندگی کنیم و این در تمام موارد صدق میکنه (ساخت باور )
ما اگر باورمون این باشه که مرگ پایان کار ماست و دیگه نابود میشیم ما از شیطان پیروی کردیم و این باور شیطانیه ،اما اگه باور داشته باشیم که نه ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم و نه تولد ما اول کار بوده و نه مرگ ما آخره کار و ما موجوداتی ابدی هستیم ،این باور مارو متصل تر میکنه به اصل خودمون که خداونده و احساس آرامش داریم در این مورد و مثالها و باورهای دیگه در مورد روابط در مورد سلامتی درمورد همه چیز که باید باورهایی ساخته بشه با تکامل و لذت تا پشتیبان احساس خوبی باشه که در این فایل شنیدیم و خدا در قرآن ازش صحبت میکنه که به مادر موسی در حالی میگه نترس و غمگین نباش که مادر موسی داره پاره ی تنش رو تو دریای مواج ول میکنه ،چرا چون انسان میتواند به این درجه از ایمان برسه و چنین باورهای قدرتمند کننده ای بسازه که مثل مادر موسی بتواند خودش رو کنترل کنه و خداوند هم صحیح و سالم فرزندش رو بهش برگردونه و دوتاشونم تو کاخ تو ناز و نعمت زندگی کنن و این نتیجه ی ایمان به خدا به پشتوانه ی باورهای درست به خدای درست داشتنه و اگر مادر موسی غمگین میشد به هر دلیلی موجه ومنطقی یعنی به هر دلیلی (دستش رو میکرد تو آتیش ،دستش میسوخت ) و طبق قانون هرگز موسی رو نمیدید .
و سپاس گزار خداوندم که درهای رحمتش اگر لحظه ای بسته شود ،کل کیهان نابود خواهد شد پس سپاس گزار خداوندم که درهای رحمتش همواره به روی ما باز است و قوانینش ثابت ،ساده و بدون تغییر است و من با آرامش خاطر میتونم باورهای قدرتمند کننده ای بسازم که همواره از احساس خوب من پشتیبانی کند و به این ترتیب درمدار دریافت نعمتها قرار بگیرم و هر بار سهم بیشتری داشته باشم به نسبت بهبود این باورها و سپاس گذاری بابت داشته هام .
الهی شکرت
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
در پناه الله یکتا .
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عباس منش و استاد عرشیانفر که خیلی ازشون سپاسگزارم من قبلا جز شاگردهاشون بودم و میدونم تکامل ام طی کردم .
استاد من قبلا فکر میکردم چون دارم روی خودم کار میکنم باید اتفاق های بزرگ تغییرات بزرگ برام رخ بده و هی نتیجه ام با دیگران مقایسه میکردم حالم بد میشد از مسیر خارج میشدم ولی میدونم داشتم تکامل ام طی میکردم تضادهای کوچولو میدیدم تا اینکه مهر پارسال به یک تضاد عاطفی خیلی بزرگی برخوردم که ولی دقت کردم دیدم اون الگو تکرار شونده بود ولی آخرین ضربه اش محکم بود منو خورد کرد دیگ تسلیم خدا شدم فکر کردم با خودم گفتم رویا جان مگه تو این مسیر هستی کامنت میخونی دوره ها و فایل ها رو کار میکنی حست خوب نیست مگه ؟دیدم آره
گفتم پس دیگ بیخیال یک مدت این مسیر ادامه بده
استاد وقتی تسلیم خدا شدم وقتی دیدم هیچ کسی جز خدا برام نمونده نزدیک ترین آدم ها که من بت کردم برای خودم ،برای خدا شریک قائل شدم غرورم ،حسم خورد کردن ازم استفاده کردن دور انداختنم ،
نمیگم مقصر اونا بودن اتفاقا اونا آئینه درون خودم بودن در واقع من خودم از درون برای خودم ارزش قائل نبودم برای زمانم انرژی پولم که همه رو میخواستم برای دیگران خرج کنم نه برای خودم ،و جهان هم با عزیزترین هام بهم فهموند تو بی ارزشی چون خودت برای خودت ارزش قائل نشدی.
استاد از اون روز یک دفترچه گرفتم هر لحظه همراهم بود تا یک ماه کوچک ترین تکراری ترین نکات مثبت مینوشتم زیبایی دقت میکردم طوری شده بود تو خیابون های که هر روز میرفتم زیبایی میدیدم که تا اون روز دقت نکردم
استاد از بغل گرفتن مادر وبچه،از دست به دست هم بودن دو تا زوج،از دوچرخه سواری پیرمرد وجوان وبچه،از یهو بغل کردن پسرم ،یهو دوست دارم گفتن همسر وبچه هام ،از گل ها و جوجه های حیاطم،از دعوت کردن یک شخص برای مهمونی همه رو جز نکات مثبت دیدم
استاد مسیرم باز شد خدا نشونه های کوچولو کوچولو بهم میداد که در حد توان ودرکم بود هدایت های کوچولو ،قربون بزرگی خدا برم خدا دقیق میدونه اگاهه،لقمه گنده تر از دهنم بهم نداد که گیو آپ کنم .
همونطور که من هنوز ظرفم کوچیک تضاد خیلی بزرگ بهم نمیده چون میدونه من هنوز تو فرکانسش نیستم که اونو درک کنم درسش بگیرم برای همین تضاد ها هم در حد توان منه.
مثه حضرت زینب نشدم که کل خانواده اش بمیرن بگن من جز زیبایی چیزی ندیدم.
مثل مادر موسی نشدم که بهم بگه بچه ات بنداز تو آب و تو قند تو دلت آب نشه.
نمیگم نمیتونم بشم میتونم چون هیچ فرقی بین منو هیچ شخص دیگه نیست فقط عشق من خدای من به اندازه ظرف هر کسی تضاد و پیشرفت میده .
تو عکسش هم هیچ وقت به من رویا نمیاد الان ماشینم سمند بیاد ماشین چند میلیاردی بده که من خودم گم کنم کلا مسیرم ترک کنم بگم دیگه تموم .
چرا؟چون خدا دوست داره من هر لحظه کنارش باشم هر لحظه به یادش باشم از هرلحظه لذت ببرم ببینم با چه روشی دارم پیشرفت میکنم درک کنم تا ظرف وجودم بزرگ بشه .
استاد های من
من رویا با چند ماه پیش خیلی فرق کردم به نظر من بهترین حس ،حس آرامش ،
این اولین خواسته و مهم ترین خواسته من از خداست چون دیدم وقتی آرامش دارم وقتی آرومم وقتی تضاد کوچولو مثل برگزار نشدن کلاس باشگاهم همون تضاد کوچولو من آروم باشم بگم هدایت خداست خدا فرداش نتیجه کارم میده و من ایمانم قوی ترشده .
استاد من این چند وقت به تضاد های کوچولو اندازه ظرفم برخورد کردم نمیگم صددرصد کنترل کردم ولی اکثر جاها سپردم به خدا همش زیرلبم میگم خدایا تو هدایتم کن من تسلیم تو هستم تو بگو چی بگم چی نگم کجا برم چی بخرم حتی کاری بهم الهام میشه که از نظر دیگران و حتی ذهن خودم بی منطق ترین راه و روش ولی چون میدونم که من اون لحظه تسلیم خدا بودم این الهام از سمت خدا انجام میدم و خدای من شاهد شاید یک ساعت یا یک روز یا یک هفته بعد نتیجه اش دیدم و اشک شوق ریختم.
دارم سعی میکنم عجله نکنم نگم من چرا به اون نقطه نرسیدم چون دارم تو همین لحظه با خدا عشق بازی میکنم از مسیر لذت میبرم خوب الان مثلا به اون نقطه رسیدم باز چی ،بازم باید به توانسته دیگه برسم پس چه عجله ای .
مثال همین خونه ای که هستم من 5 سال مستاجر بودم و داشتیم خونمون میساختیم خودم به آب واتیش زدم به همه میگفتم من برم تو خونه ام دیگه تموم نخوردم نپوشیدم مسافرت نرفتم سخت گذروندم تا به این خونه رسیدم استاد لذتش فقط یک ماه بود خداروشکر میکنم خیلی دوستش دارم ولی میخوام بگم چقدر بهتر بود تو اون پنج سال هم لذت میبردم در کنارش خونه هم ساخته میشد نه اون شرایط سخت ،
ولی همین مثال برام الگو شده که برای خواسته های دیگ عجله نکنم از مسیر لذت ببرم.
استاد اولش نمیدونستم در مورد چی بنویسم ولی وقتی شروع کردم همه اش اومد قربون خدا برم .
استاد های عزیزم شما دستانی از دستان خدا برای من بودید بی نهایت سپاسگزارم از شما .
در پناه حق شاد و پیروز باشید.
سلام به استاد عباسمنش
سلام به استاد عرشیانفر
سلام به خانم شایسته
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
ای تغییر دهنده دلها و دیده ها ای مدبر شب و روز ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال
و سلام به همه دوستان ثروتمندم
جمله طلایی و جادویی اینکه : یکسری جملات مثبت گفتن و احساس خوب ایجاد کردن خوب اینکه کاری نداره.
دکتر عرشیانفر: پروسه ایجاد احساس خوب با وجود اینهمه تضادها سخت کار هست و نیاز به خیلی کار کردن و تلاش ذهنی دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه عزیزانم
موضوع امروز حس و حال خوب
💟 بهترین هدیه خدا زیبا ترین حال💟
🌼مهمترین نکته قانون حس خوب اتفاقات خوب🌼
یعنی تمام تلاش ما یا بهتر بگم من برای رسیدن به خواسته همین توجه به نکات مثبت ،توجه به زیباییها ،شکرگزاری ،دیدن داشته ها، اخبار گوش ندادن ،نبود در فضای مجازی و حذف تلویزیون ،خذف ادمهای نامناسب همه اینها برای اینه که مسیر رو اماده میکنم برای رسیدن خودم به خواسته.
تصویر سازی که میکنم و اون حس عالی که موقع تصویر سازی در ذهنم ایجاد یک حال عالی و شور و اشتیاقی در وجودم ایجاد میکنه باز هم برای رسیدن به خواسته اس.
هدایت خواستن از خداوند و سپردن خودم به خداوند احساس ارامشی که در من موج میزنه باعث حال خوب میشه و این هدایت شدنه هم برای رسیدن به خواسته اس .
یعنی در کل اگر بخوام به اون چیزی که میخوام برسم و اون لذت خلق کردن رو تجربه کنم فقط به فقط باید حسم رو خوب نگه دارم تا در مدار خواسته ام و خلق کردن قرار بگیرم . با هر بار ناامیدی و نگرانی اضطراب که ناشی ار حس بده باعث میشه از مسیر خواسته هام دورو دورو دورتر شم
اینقدر این حس بد ، بده که خداوند در قران به عزیزان و بندهای خودش گفته غمگین نباش ارام باش نترس که وقتی خداوند گفته غمگین نباش چون به من بفهمونه که من هستم همه چی رو بسپار به من در ارامش زندگیتو بکن تو برای لذت بردن و خلق کردن افریده شدی. مثل فرزند خودم که وقتی میگه من میترسم بهش میگم نترس و بغلش میکنم در اون لحظه که احساس بد میخواد در من شکل بگیره خودمو در اغوش خدا حس میکنم که بیشتر مراقب منه و میخواد من حالمو خوب نگه دارم و چقدر این روزها خودمو در اغوش خدای مهربانم حس میکنم و ارامش دارم و نه ترسی و نه غمی در دلم هست چون خداوند هست .وقتی نجوایی در ذهنم میاد با یاد خداوند خودم رو اروم میکنم چون اون نجوا از طرف شیطان برای غمگین کردن و ناامید کردن منه و چه کسی و یا چه چیزی قدرتمند تر از خداوند در جهان وجود داره
💟ادمی که میتونه در زمان بیشتری حال خودشو خوب نگه داره در بهشت زندگی میکنه💟
و استاد چه خوب گفتین که بعضی اینقدر نامرد هستن که تو شرایطی که حالشون خوب هست که بایدهمه چی خوب باشه اما ناشکری میکنن و غر میزنمیم
خدای مهربونم شکرت بابت تمام نعمتها و تمام لحظاتی که حال خوبی دارم
وقتی همیشه حواسمون به داشته ها ونعمتها مون باشه توجه به نکات مثبت و دیدن زیباییها داشته باشیم و نگران اینده و اتفاقاتی که نیفتاده نباشیم و این یک تمرین در هر لحظه از زندگیمون باشه و تعهدی برای خودمون بدونم اونموقع س که در شرایط سخت هم میتونم حال خودمو بهتر کنترل کنم و این بهتر کم کم بهتر و بهتر بشه تا به عالی برسه که بتونم حالمو ده دقیقه ای خوب کنم داره
💟تمام تضادهارو در کارخانه ذهنت به زیباییها تبدیل کن💟
💟حال خوب نیاز داره به یک ذهن قوی و کار مداوم💟
من باید بتونم زمان بیشتری حال خودمون رو خوب نگه داریم
صبح سپاسگزاری کنم و نعمتها رو ببینم که خداوند گفته👇
💟اگر شما شکرگزار باشید شما رو می افزاییم 💟
و چه کسی از خداوند راستگو تر و صادقتر؟
💟 رابطه بین شکر گزاری و نعمتها حس خوبه 💟
هرچه سپاسگزارتر نعمت بیشتر و حال بهتر و واضح شدن خواسته😍
طبق قانون بدون تغییر خداوند اگر بیشتر حالمون خوب باشه در مداری قرار میگیریم که بیشتر اتفاق خوب میفته و میتونم با حال خوب هر لحظه حتی اتفاقات یک ثانیه بعد رو هم تغییر بدم جهان شرایط و اتفاقات و انسانها مناسب را برای من فراهم میکنه .خدای من شکرت
تو دنیای مادی باید سعی کنم احساس خوبمو رو نگه دارم و شرایط زندگیم بهتر میشه وقتی من فرکانس بهتری بفرستم و حال بهتری دارم
من باید بتونم اگاهانه در شرایط به ظاهر بد، یک راه پیدا کنم تا احساس بهتری به من بده
دیدن قشنگی رنگ ابی شعله به خاطر فسفر توسط ادیسون چقدر قشنگه این کار ذهنه و بینهایت عالیه و با همین تفاوتها ادیسون شد ادیسون
وقتی دیدم رو نسبت به اتفاقات به ظاهر بد طوری کنم که ازش درس بگیرم و کارم رو تصیح کنم و دیدم این باشه که این تضاد به من فهموند که چه خواسته ای دارم و چه رفتاری و چه عملی انجام بدم و با این دید نگاه کنم که کلی درس ارزشمند یاد گرفتم، میتونم احساس بهتری داشته باشم
و در اخر کل قانون اینه 👇
🌼حال خوب=اتفاقات خوب🌼
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان
امین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم حال دلتان عالییی