این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-13 08:02:192024-04-30 04:22:17گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من از این فایل پر آگاه کنندتون چند نکته ی آگاه کننده فهمیدم. داستان آزاده جان پر از مطالب آگاه کننده بود.1_اولیش موضوع قلبه بر ترس هست. اولش آزاده جان یک سری باور داشته بعد با این باور ها زندگی نکرده رفته حرکت کرده. آزاده جان ترس از مسخره شدن را کنار گذاشته و همین باعث پیشرفت شده.
2_من وقتی این فایل قشنگ رو دیدم یک سوال از خودم پرسیدم اون هم اینکه (زرنگی یعنی چه؟)حالا این سوال چطوری برام پیش اومد اون هم اینکه یکی از دوستام می گفت چقدر آزاده خانوم زرنگه. من بهش گفتم دقیقا زرنگی یعنی چه بعد به جوابش رسیدم که یعنی حرکت در واقع حرکت آزاده جان باعث پیشرفتش شد.آزاده جان اول بهش الهام می شد بعد عمل می کرد.
3_من چیز بعدی که فهمیدم اینه که آزاده جان کار هایی که می کرد رها نمی کرد مثلا مقوا داد بعد که تموم شد رفت سراغ بعدی رفت سراغ زبان… .
4_نکته ی بعدی که فهمیدم این است که آزاده جان با در خواست کردن پیشرفت کرد. اول از خونه ی مامان بزرگش بعد از مامان دوستش در خواست کرد بعد از موسسه … .
5_نکته ی مهم بعدی که میخام بگم درمورد این است که اول آزاده جان با کمترین امکانات و رایگان شغل راه انداخت و استاد عباسمنش هم اول با کمترین امکانات کار را شروع کردن. یعنی اول کار مثلا نمی ریم 100بلیارد خرج کنیم مثل جف بیسوز با کمترین امکانات کار را شروع کرد بعد کم کم قدم به قدم با تکامل میز خرید بعد الان ثروتمند ترین مرد جهان است.
6_من دوستم وقتی این فایل را گوش داد گفت آزاده جان اولش عزت نفسش خیلی بالا بوده که به اینجا رسیده. اما من بهش گفتم که با حرکت و عمل آزاده جان تونسته عزت نفسش بالا بره نه از همون اول بالای بالا باشه.
7_من نکته ی مهم بعدی که فهمیدم اینه که هیچ خواسته ای بی جواب نمی ماند. آزاده جان زبان انگلیسی دوست داشت بعد مامان دوستش رو جذب کرد. بعد چون خیلی انگلیسی دوست داشت کشوری جذب کرد که همه انگلیسی حرف می زنن. من فهمیدم که ما هر خواسته ای از ته قلب بخایم بی جواب نمی مونه.
سلام به استاد عباسمنش گرامی و خانم مریم شایسته ی عزیز
من از این فایل پر مطلب و پر محتوا هر چه دیدگاه می نویسم تموم نمیشه8_من از این فایل به جواب موضوعی مهمی رسیدم (چطور شغل راه به اندازیم؟) و جوابش هم فهمیدم اگر دقت کنیدآزاده جان در فایل کل موضوعات را گفت و همین باعث شد که من از این فایل کوتاه کلی محتوا بفهمم مثل پول خرج کردن میمونه اون هم اطلاعاتش رو انگار خرج میکنه کسی که مثلا میگه اگر پولام رو خرج کنم تموم میشه مطمئنا یه باور دیگه هم داره اون هم این که اگر اطلاعاتم رو خرج کنم مردم میفهمن برای همین به شغل نمی رسه الان همین آزاده جان اطلاعاتی که انگار خرج کرده باعث این همه پیشرفت شده اول رفته اطلاعات درسیش رو خرج کرده باعث پیشرفت شده بعد رفتی اطلاعات زبان خرج کرده باعث پیشرفت شده پس جوابش میشه یک باور اون هم باور اینکه
آن قدر در جهان ثروت بینهایت و فراوانی است که من هر چیزی را که خرج می کنم بیشتر میشه و ثروت ساخته میشه.
9یک مطلب دیگه ای که درمورد این موضوع بگم اینه که وقتی که ما بخایم ذهن ثروتمند بسازیم باید حرکت کنیم و حرکت یعنی الهامی که به ذهنت میاد عمل کن و همون موقع عمل کنیم.10و مطلب بعدی که فهمیدم از این فایل اینه که چون آزاده جان از هیچی ناراحت نمی شد باعث قوی تر شدنش و پیشرفتش شد. و از هیچی نمی ترسید مثلا از اخراج شدن نمی ترسید برای همین پیشرفت کرد.
11_همین مطالبی که آزاده جان گفت پر محتواییش باعث ثروت شد.
سلام خدمت استاد عباسمنش گرامی و خانم شایسته ی عزیز
1چند روز پیش من یک کاری داشتم و برم بیرون بعد اونجایی که من می رفتم کارت مخصوص به خودشون رو میخریدن. من همیشه اون کارت رو داشتم ولی نمیاوردم. بعد من کارت مخصوصش یکی داشتم اما یکی دیگه هم بردم. وقتی بردم به مسئولش گفتم که این کارت ها رو می خرید بعد گفت بله می خریم. بعد رفتم فروختمش مبلغ زیادی نبود اما به قول توجه به نکات مثبت شکر گذاری زیادی کردم و مبلغش برام مهم نبود. همین که تونستم ثروت به دست بیاورم خیلی ارزشمنده . بعد از این مسئله و این فایل فهمیدم که اگر مثلا ما بریم توی یک محل دیگه که همین کارت رو نمی خرن بریم کارت بدیم خب کارت را میندازه دور. مثل اینکه به یه بچه ی کوچیک طلا بدی اون بچه ی کوچیک که ارزش این طلا رو نمی دونه یعنی مثلا آزاده جان رفته توی موسسه ی زبان که زبان یاد بده.
2_ما وقتی قدر خودمون رو می دونیم و و ارزش ایجاد کنیم به جا هایی هدایت می شویم که قدر ما رو می دونن و ارزش ایجاد می کنیم.
3_ ارزش ایجاد کردن یعنی ما در جهان سود ایجاد کنیم. آزاده جان با سابت کردن به خودش که من ارزش ایجاد کردم ثروت جذب می کنه. من جهان وقتی به ما بها میده که ما به خودمون سابت کنیم ارزش ایجاد کردیم. همین کارتی که من فروختم ارزش ایجاد کردم که جهان به من بها داد. در واقع آزاده جان دنبال پول نبود دنبال سابت کردن به خود که ارزش ایجاد کرده و وقتی آزاده جان ارزش ایجاد کرد گفت پول بیشتری میخام در واقع مدیر اون موسسه پول نداده بود جهان به آزاده جان بها داده بود.
یکی از نکات مثبت آزاده جان شجاعت ایشان در داشتن سبک شخصی و قبول نکردن طرز فکر عموم جامعه از زمان نوجوانی و مستقل بودن و رشد و پیشرفت شخصیت شأن بوده است و برای آن قدم عملی برداشته و متناسب با امکانات و شرایط خود علی رغم مخالف بودن دیگران اقدام کردند.
به دلیل علاقه ایشان به زبان انگلیسی به سمت موسسه ای هدایت شده، به مصاحبه رفته و موفق شدند، هر چند که ترسی هم از انجام آن داشتند. زبان انگلیسی را به کودکان سه تا پنج ساله تدریس کردند و با پایانی موفقیت آمیز این دوره سپری شده و کلاس جدیدی که شاگردانی با سنین متفاوت بودند را با جدیت شروع به تدریس کرده و با موفقیت این کلاس را نیز به پایان رساندند و درخواست حقوق بیشتری کرده و پس از آن به تدریس خصوصی مشغول شدند.
باور درست باید منجر به عمل شود و تا زمانی که به ایده های الهام شده عمل نکرده ایم نتیجه ای نیز رخ نخواهد داد. اعتماد به نفس، شجاعت و خود باوری با کسب مهارت و عمل کردن به ان صورت می گیرد. یافتن استراتژی های جدید تنها با کسب تجربه به دست می آید. منتظر نبودن، قدم برداشتن، حساب کردن تنها بر روی خداوند، شجاعت، ایمان و باور درست به توانمندی هایشان باعث رخ دادن چنین نتایج و دستاوردهای بزرگی برای ایشأن در زندگیشان شده است.
ازاده جان چقدر عالی شروع کردی و چقدر اعتماد بنفس داشتی در سن کم و شروع کردی
مطمینا لایق این جایگاه و حتی بیشترش هستی چون انقدر خوب عمل کردی قدم برداشتی که خیلی ها این روند ندارند
یادم به خودم افتاد که وقتی کلاس زبان میرفتم بدون مدرک رفتم گفتم من میتونم اموزش بدم و با سن های سه چهار سال شروع کردم جوری شد که مامانها میومدن میگفتن بچه هامون بیدار میشن میگن گود مورنینگ و مامانها تعجب کرده بودن که چطور یاد گرفتن بعد همون موقع کلاس نقاشی میرفتم گفتم نقاشی هم اموزش میدم بعد هم مامانها میومدن میگفتن واقعا خودشون میکشن گفتم بهشون بگید دوباره بکشن و وقتی کشیده بودن باز مامانها حسابی خوشحال اومدن تشکر کردن
انقدر در اون سن اعتماد بنفس داشتم که برام خیلی چیزا مهم نبود متاسفانه با بزرگ شدن اتقدر باور منفی توی ذهنم اومد که بعد که مدرک هم گرفتم خودمو توانا در تدریس ندیدم و کلا بیخیالش شدم
و این اعتماد بنفس داشتم در طول بزرگ شدنم ارتباط با ادمها نابود شد و من از یک ادم توانا بودن دست برداشتم
شغلم سه بار عوض کردم بخاطر همین اعتماد بنفس
الان که میبینم میفهمم مشکل مدرک داشتن نداشتن نیست مشکل اعتماد بنفس منه
مشکل باورهای منه مشکل حرفهای بقیه هست که منو بهم میریزه
چند ماه پیش وقتی بخش مسیر زندگی در قسمت رایگان شروع کردم دقیقا بخاطر مسایل شغلی بود و باز من پاشنه اشیلم داشت اذیتم میکرد من هر بار اوج موفقیت کاریم کنار میکشم و حتی کاریکه عاشقشم میزارم کنار چون اون اعتماد بنفس ندارم چون تایید نمیشم چون اطرافیان منو در اون شغل قبول نمیکنن چون خودمو کامل نمیبینم و الان میفهمم چقدر خودمو به عقب کشوندم چون درگیر این موضوع هستم
الان خیلی بهتر دارم عمل میکنم چون شما استاد عزیز دارم چون میبینم نتایج بقیه رو
داستان زندگی وقدم برداشتن آزاده ی عزیز خیلی برام نکته داشت
اینکه باوجود سن کم و تعصب پدرشون و محدودیت هایی که خانواده وجامعه براشون ایجاد کرده بودن ،اون محدودیت هارو نپذیرفت و قدم برداشت
ایمان رو درعمل نشون دادن و اطلاعیه رو با کمترین امکانات و شرایط اون لحظه شون نوشتن وزدن به دیوار
بعد رفتن دنبال کار
یعنی خودشو لایق شغل ودرامد دانست وجهان هم لاجرم درمقابل این جنس از عزت نفس و لیاقت ،بهش احترام گذاشت
به ازاده شغل دادن
طبق تکامل پیش رفت
از پایین ترین سطح تدریس شروع کرد
از کودکان
بعد فک کرد چجوری بهشون درس بده
سوال درست=جواب درست
وجواب این بود که اموزش به کودکان دراین سن باید لذت بخش وهمر اه با بازی باشه
وبعد که فک کرد ممکن نتونسته باشه خوب تدریس کرده باشه ،باز ناراحت نشد ،ناامید نشد ،گفت اگه خانواده ها ناراضی باشن ،در عوضش درس گرفتم ،یاد گرفتم چجوری تدریس کنم
وجهان هم پاداش شجاعت وتلاششو داد و ازش تشکر وقدردانی کردن و رفت برای لول بالاتر
اینبار اموزش پسرای نوجوان شر و شیطان
و بازم سوال که چجوری به این بچه ها درس بدم که ازم حساب ببرن؟
وبازم جواب امد و تدریس همراه با بچه ها در طبیعت وکوهنوردی چون تدریس عملی ،موثرتره
وبعد تدریس به فرزند سفیر ایران در امریکا
این همه اراده وعملگرایی که ناشی از ایمانه ،رو تحسین می کنم وبه ازاده جان تبریک میگم
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز ،مریم جان، و خانم آزاده
بسیار عالی بسیار عالی
استاد ممنون،عجب فایل فوق العاده ای ،چه کار خوبی انجام دادین که با افراد موفقی که به خود ما نزدیکتر هستند مصاحبه کردین.
افراد موفق بسیاری تو جامعه هستند که به درجات بالایی رسیدند، مثل مدیران کارخانه های تراز اول کشور یا دنیا،یا مثل مدیران کسب و کارها یا استارت آپهای عظیم که به ثروتهای میلیارد دلاری رسیدن،اما حقیقت اینجاست که افرادی مثل ما که تازه کار هستیم و تازه قدم در راه موفقیت گذاشتیم، با شخصیت های فوق العاده ای مثل آزاده عزیز خیلی راحت تر ارتباط بر قرار می کنیم و از ایشون بیشتر درس میگیریم تا افرادی مثل استیو جابز یا بیل گیتس یا غلامعلی سلیمانی صاحب هلدینگ کاله
چقدر عالی چقدر خوب استاد نکته های آموزشی فوق العاده ای مثل حرکت،مثل اعتماد به خود کردن،مثل پا روی ترس خودت گذاشتن و با توکل به خدا حرکت کردن رو یادآوری کردین و برای ما شکافتینش تا ما هم با همین الگوها حرکت کنیم و پیشرفت کنیم.
خدایا بی نهایت از تو سپاسگزارم به خاطر این فایل فوق العاده و استاد عزیز
من امشب به دوتا از فایل های جدید شما گوش دادم یکی همین گفتوگو قسمت ۶۰ یکی هم چه چیزی را حاضری قربانی کنی خیلی چیز ها یادگرفتم و یه سری نقاط ذهنی برام روشن سازی شد
خب راست حقیقتش من دارم استخدام ارتش میشم و همین پروسه ای که دارم کار های اداری تشکیل پرونده و یسری مصاحبه های عقیدتی و سیاسی و جسمانی و… داره رو انجام میدم
بخاطر همین دنبال کار دیگه ای نبودم و با خودم میگفتم من دیگه دارم میرم توی ارتش و نیازی به شغل دیگه ای ندارم و نمیرم دیگه سرکار با اینکه قبلش داشتم توی هتل کار میکردم یه مقدار پول هم برای خودم جمع کرده بودم
یهو امشب با صحبت های شما متوجه شدم که وااااای من چ فرصت سوزیی کردم متوجه شدم سه ماهه بیکارم با این توهم که قراره دراینده کاری که مدنظرمه رو بدست بیارم
توی این سه ماه نه تنها به دارایی هام اضافه نکردم بلکه همون پولی هم که جمع کرده بودم خرج شد و توی سه ماه پسرفت هم کردم
مهمترین چیزی که امشب متوجهش شدم این بود که دیگه من نباید حتی یک روز بیکار بمونم و الان که این کامنت رو مینویسم ساعت ۱شب هستش و قول میدم که فردا برای خودم کاری هرچند موقت اوکی کنم که دیگه انقدررر وقت بیکاری نداشته باشم و عمرم رو به بطالت نگذرونم
من تعهد میدم که فرداشب میام کامنت جدید زیر همین پست مینویسم که چه کار فوق العاده رو انتخاب کردم برای خودم
سلام به استاد عباسمنش گرامی و خانوم شایسته ی عزیز
من از این فایل پر آگاه کنندتون چند نکته ی آگاه کننده فهمیدم. داستان آزاده جان پر از مطالب آگاه کننده بود.1_اولیش موضوع قلبه بر ترس هست. اولش آزاده جان یک سری باور داشته بعد با این باور ها زندگی نکرده رفته حرکت کرده. آزاده جان ترس از مسخره شدن را کنار گذاشته و همین باعث پیشرفت شده.
2_من وقتی این فایل قشنگ رو دیدم یک سوال از خودم پرسیدم اون هم اینکه (زرنگی یعنی چه؟)حالا این سوال چطوری برام پیش اومد اون هم اینکه یکی از دوستام می گفت چقدر آزاده خانوم زرنگه. من بهش گفتم دقیقا زرنگی یعنی چه بعد به جوابش رسیدم که یعنی حرکت در واقع حرکت آزاده جان باعث پیشرفتش شد.آزاده جان اول بهش الهام می شد بعد عمل می کرد.
3_من چیز بعدی که فهمیدم اینه که آزاده جان کار هایی که می کرد رها نمی کرد مثلا مقوا داد بعد که تموم شد رفت سراغ بعدی رفت سراغ زبان… .
4_نکته ی بعدی که فهمیدم این است که آزاده جان با در خواست کردن پیشرفت کرد. اول از خونه ی مامان بزرگش بعد از مامان دوستش در خواست کرد بعد از موسسه … .
5_نکته ی مهم بعدی که میخام بگم درمورد این است که اول آزاده جان با کمترین امکانات و رایگان شغل راه انداخت و استاد عباسمنش هم اول با کمترین امکانات کار را شروع کردن. یعنی اول کار مثلا نمی ریم 100بلیارد خرج کنیم مثل جف بیسوز با کمترین امکانات کار را شروع کرد بعد کم کم قدم به قدم با تکامل میز خرید بعد الان ثروتمند ترین مرد جهان است.
6_من دوستم وقتی این فایل را گوش داد گفت آزاده جان اولش عزت نفسش خیلی بالا بوده که به اینجا رسیده. اما من بهش گفتم که با حرکت و عمل آزاده جان تونسته عزت نفسش بالا بره نه از همون اول بالای بالا باشه.
7_من نکته ی مهم بعدی که فهمیدم اینه که هیچ خواسته ای بی جواب نمی ماند. آزاده جان زبان انگلیسی دوست داشت بعد مامان دوستش رو جذب کرد. بعد چون خیلی انگلیسی دوست داشت کشوری جذب کرد که همه انگلیسی حرف می زنن. من فهمیدم که ما هر خواسته ای از ته قلب بخایم بی جواب نمی مونه.
خدانگهدار
موفق باشید
سلام به استاد عباسمنش گرامی و خانم مریم شایسته ی عزیز
من از این فایل پر مطلب و پر محتوا هر چه دیدگاه می نویسم تموم نمیشه8_من از این فایل به جواب موضوعی مهمی رسیدم (چطور شغل راه به اندازیم؟) و جوابش هم فهمیدم اگر دقت کنیدآزاده جان در فایل کل موضوعات را گفت و همین باعث شد که من از این فایل کوتاه کلی محتوا بفهمم مثل پول خرج کردن میمونه اون هم اطلاعاتش رو انگار خرج میکنه کسی که مثلا میگه اگر پولام رو خرج کنم تموم میشه مطمئنا یه باور دیگه هم داره اون هم این که اگر اطلاعاتم رو خرج کنم مردم میفهمن برای همین به شغل نمی رسه الان همین آزاده جان اطلاعاتی که انگار خرج کرده باعث این همه پیشرفت شده اول رفته اطلاعات درسیش رو خرج کرده باعث پیشرفت شده بعد رفتی اطلاعات زبان خرج کرده باعث پیشرفت شده پس جوابش میشه یک باور اون هم باور اینکه
آن قدر در جهان ثروت بینهایت و فراوانی است که من هر چیزی را که خرج می کنم بیشتر میشه و ثروت ساخته میشه.
9یک مطلب دیگه ای که درمورد این موضوع بگم اینه که وقتی که ما بخایم ذهن ثروتمند بسازیم باید حرکت کنیم و حرکت یعنی الهامی که به ذهنت میاد عمل کن و همون موقع عمل کنیم.10و مطلب بعدی که فهمیدم از این فایل اینه که چون آزاده جان از هیچی ناراحت نمی شد باعث قوی تر شدنش و پیشرفتش شد. و از هیچی نمی ترسید مثلا از اخراج شدن نمی ترسید برای همین پیشرفت کرد.
11_همین مطالبی که آزاده جان گفت پر محتواییش باعث ثروت شد.
خدانگهدار
موفق باشی
سلام خدمت استاد عباسمنش گرامی و خانم شایسته ی عزیز
1چند روز پیش من یک کاری داشتم و برم بیرون بعد اونجایی که من می رفتم کارت مخصوص به خودشون رو میخریدن. من همیشه اون کارت رو داشتم ولی نمیاوردم. بعد من کارت مخصوصش یکی داشتم اما یکی دیگه هم بردم. وقتی بردم به مسئولش گفتم که این کارت ها رو می خرید بعد گفت بله می خریم. بعد رفتم فروختمش مبلغ زیادی نبود اما به قول توجه به نکات مثبت شکر گذاری زیادی کردم و مبلغش برام مهم نبود. همین که تونستم ثروت به دست بیاورم خیلی ارزشمنده . بعد از این مسئله و این فایل فهمیدم که اگر مثلا ما بریم توی یک محل دیگه که همین کارت رو نمی خرن بریم کارت بدیم خب کارت را میندازه دور. مثل اینکه به یه بچه ی کوچیک طلا بدی اون بچه ی کوچیک که ارزش این طلا رو نمی دونه یعنی مثلا آزاده جان رفته توی موسسه ی زبان که زبان یاد بده.
2_ما وقتی قدر خودمون رو می دونیم و و ارزش ایجاد کنیم به جا هایی هدایت می شویم که قدر ما رو می دونن و ارزش ایجاد می کنیم.
3_ ارزش ایجاد کردن یعنی ما در جهان سود ایجاد کنیم. آزاده جان با سابت کردن به خودش که من ارزش ایجاد کردم ثروت جذب می کنه. من جهان وقتی به ما بها میده که ما به خودمون سابت کنیم ارزش ایجاد کردیم. همین کارتی که من فروختم ارزش ایجاد کردم که جهان به من بها داد. در واقع آزاده جان دنبال پول نبود دنبال سابت کردن به خود که ارزش ایجاد کرده و وقتی آزاده جان ارزش ایجاد کرد گفت پول بیشتری میخام در واقع مدیر اون موسسه پول نداده بود جهان به آزاده جان بها داده بود.
انگار که این فایل تمام محتوای زندگی رو به من گفت
خدانگهدار
موفق باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
یکی از نکات مثبت آزاده جان شجاعت ایشان در داشتن سبک شخصی و قبول نکردن طرز فکر عموم جامعه از زمان نوجوانی و مستقل بودن و رشد و پیشرفت شخصیت شأن بوده است و برای آن قدم عملی برداشته و متناسب با امکانات و شرایط خود علی رغم مخالف بودن دیگران اقدام کردند.
به دلیل علاقه ایشان به زبان انگلیسی به سمت موسسه ای هدایت شده، به مصاحبه رفته و موفق شدند، هر چند که ترسی هم از انجام آن داشتند. زبان انگلیسی را به کودکان سه تا پنج ساله تدریس کردند و با پایانی موفقیت آمیز این دوره سپری شده و کلاس جدیدی که شاگردانی با سنین متفاوت بودند را با جدیت شروع به تدریس کرده و با موفقیت این کلاس را نیز به پایان رساندند و درخواست حقوق بیشتری کرده و پس از آن به تدریس خصوصی مشغول شدند.
باور درست باید منجر به عمل شود و تا زمانی که به ایده های الهام شده عمل نکرده ایم نتیجه ای نیز رخ نخواهد داد. اعتماد به نفس، شجاعت و خود باوری با کسب مهارت و عمل کردن به ان صورت می گیرد. یافتن استراتژی های جدید تنها با کسب تجربه به دست می آید. منتظر نبودن، قدم برداشتن، حساب کردن تنها بر روی خداوند، شجاعت، ایمان و باور درست به توانمندی هایشان باعث رخ دادن چنین نتایج و دستاوردهای بزرگی برای ایشأن در زندگیشان شده است.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
ازاده جان چقدر عالی شروع کردی و چقدر اعتماد بنفس داشتی در سن کم و شروع کردی
مطمینا لایق این جایگاه و حتی بیشترش هستی چون انقدر خوب عمل کردی قدم برداشتی که خیلی ها این روند ندارند
یادم به خودم افتاد که وقتی کلاس زبان میرفتم بدون مدرک رفتم گفتم من میتونم اموزش بدم و با سن های سه چهار سال شروع کردم جوری شد که مامانها میومدن میگفتن بچه هامون بیدار میشن میگن گود مورنینگ و مامانها تعجب کرده بودن که چطور یاد گرفتن بعد همون موقع کلاس نقاشی میرفتم گفتم نقاشی هم اموزش میدم بعد هم مامانها میومدن میگفتن واقعا خودشون میکشن گفتم بهشون بگید دوباره بکشن و وقتی کشیده بودن باز مامانها حسابی خوشحال اومدن تشکر کردن
انقدر در اون سن اعتماد بنفس داشتم که برام خیلی چیزا مهم نبود متاسفانه با بزرگ شدن اتقدر باور منفی توی ذهنم اومد که بعد که مدرک هم گرفتم خودمو توانا در تدریس ندیدم و کلا بیخیالش شدم
و این اعتماد بنفس داشتم در طول بزرگ شدنم ارتباط با ادمها نابود شد و من از یک ادم توانا بودن دست برداشتم
شغلم سه بار عوض کردم بخاطر همین اعتماد بنفس
الان که میبینم میفهمم مشکل مدرک داشتن نداشتن نیست مشکل اعتماد بنفس منه
مشکل باورهای منه مشکل حرفهای بقیه هست که منو بهم میریزه
چند ماه پیش وقتی بخش مسیر زندگی در قسمت رایگان شروع کردم دقیقا بخاطر مسایل شغلی بود و باز من پاشنه اشیلم داشت اذیتم میکرد من هر بار اوج موفقیت کاریم کنار میکشم و حتی کاریکه عاشقشم میزارم کنار چون اون اعتماد بنفس ندارم چون تایید نمیشم چون اطرافیان منو در اون شغل قبول نمیکنن چون خودمو کامل نمیبینم و الان میفهمم چقدر خودمو به عقب کشوندم چون درگیر این موضوع هستم
الان خیلی بهتر دارم عمل میکنم چون شما استاد عزیز دارم چون میبینم نتایج بقیه رو
سپاس استاد
سلام به استاد مهربان وآزاده جان
آزاده جان شما لایغ بهترین ها هستی و با اون شرایطی که نیاز مالی و مستقل بودن رو نداشتی و خانواده مذهبی داشتید
بازهم با اعتماد بنفس بالا جرات اینو داشتی که بتونی خودت تصمیم بگیری و کاری که دوست داری انجام بدی آزاده جان مرحبا میگم بهت
و بازهم یک روز دیگری رو با این فایل ساختم
ودقیقا جواب تصمیم در حال انجام دادم رو گرفتم
وایدهای زیبا و خیلی عالی رو که برای آموزش داشتی رو برای خودم بکار میبرم.
خدایا منو به را راست هدایت کن
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
دیدن این فایل برای من خیلی خوب و خوشایند بود
برای من درس های عالی و فوق العاده ای داشت
وقتی که آزاده خانم توانسته است پس من هم می توانم به نتایج دلخواه و خوب دست پیدا کنم
دیدن موفقیت های دوستان یک انگیزه و یک الگوی خیلی خوب برای ذهن من است
می توانم
موفق خواهم شد
فقط و فقط باید قدم بردارم و به جلو بروم
پا روی دل ترس های خودم بگذارم و نگران هیچ چیز نباشم
این را ایمان داشته باشم که می توانم
این صحبت ها برای من این درس را دارد که می توانم از همان چیزهایی ابتدایی که در اختیار خودم دارم می توانم شروع کنم
نیازی به کلی امکانات و تجهیزات نیست
با همان قدم های ابتدایی که قدم بردارم و شروع کنم می توانم به جلو بروم و به موفقیت های عالی دست پیدا کنم
دیگران می گویند نمی شود و هزار و یک دلیل می آورند
اما این من هستم که وقتی به خودم و توانایی های خودم و خدای خودم ایمان دارم می توانم و موفق خواهم شد
این بزرگترین درس امروز برای من بود
من می توانم
اینجا این توانستن مستلزم این است که باید و باید به خدای خودم ایمان خودم را نشان بدهم
باید و باید بتوانم به خدای خودم ثابت کنم که می توانم و قدم بردارم و حرکت کنم
آنوقت جهان هم به من کمک خواهد کرد
یک درس دیگر موفقیت های قبلی من می تواند برای من یک پله در جهت ادامه مسیر و رسیدن به موفقیت های دیگر من خواهد بود
اینجا اعتماد به نفس من بالاتر خواهد رفت
اینجا من هستم که قوی و قوی تر می شوم
ارزش خلق کردن یکی از مهمترین انگیزه هایی است که من باید همیشه و همیشه در تمام طول زندگی خودم آنرا مد نظر خودم داشته باشم
دل به موقعیت ها دادن
وارد شرایط فوق العاده شدن
به دل کارها وارد شدن
فکر نکردن در مورد آنچه که قرار است رخ بدهد و فقط به مسیر خودم ادامه بدهم
این مهمترین درس های امروز برای من بود
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر استاد ودوستان عزیزم
داستان زندگی وقدم برداشتن آزاده ی عزیز خیلی برام نکته داشت
اینکه باوجود سن کم و تعصب پدرشون و محدودیت هایی که خانواده وجامعه براشون ایجاد کرده بودن ،اون محدودیت هارو نپذیرفت و قدم برداشت
ایمان رو درعمل نشون دادن و اطلاعیه رو با کمترین امکانات و شرایط اون لحظه شون نوشتن وزدن به دیوار
بعد رفتن دنبال کار
یعنی خودشو لایق شغل ودرامد دانست وجهان هم لاجرم درمقابل این جنس از عزت نفس و لیاقت ،بهش احترام گذاشت
به ازاده شغل دادن
طبق تکامل پیش رفت
از پایین ترین سطح تدریس شروع کرد
از کودکان
بعد فک کرد چجوری بهشون درس بده
سوال درست=جواب درست
وجواب این بود که اموزش به کودکان دراین سن باید لذت بخش وهمر اه با بازی باشه
وبعد که فک کرد ممکن نتونسته باشه خوب تدریس کرده باشه ،باز ناراحت نشد ،ناامید نشد ،گفت اگه خانواده ها ناراضی باشن ،در عوضش درس گرفتم ،یاد گرفتم چجوری تدریس کنم
وجهان هم پاداش شجاعت وتلاششو داد و ازش تشکر وقدردانی کردن و رفت برای لول بالاتر
اینبار اموزش پسرای نوجوان شر و شیطان
و بازم سوال که چجوری به این بچه ها درس بدم که ازم حساب ببرن؟
وبازم جواب امد و تدریس همراه با بچه ها در طبیعت وکوهنوردی چون تدریس عملی ،موثرتره
وبعد تدریس به فرزند سفیر ایران در امریکا
این همه اراده وعملگرایی که ناشی از ایمانه ،رو تحسین می کنم وبه ازاده جان تبریک میگم
ممنونم استاد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز ،مریم جان، و خانم آزاده
بسیار عالی بسیار عالی
استاد ممنون،عجب فایل فوق العاده ای ،چه کار خوبی انجام دادین که با افراد موفقی که به خود ما نزدیکتر هستند مصاحبه کردین.
افراد موفق بسیاری تو جامعه هستند که به درجات بالایی رسیدند، مثل مدیران کارخانه های تراز اول کشور یا دنیا،یا مثل مدیران کسب و کارها یا استارت آپهای عظیم که به ثروتهای میلیارد دلاری رسیدن،اما حقیقت اینجاست که افرادی مثل ما که تازه کار هستیم و تازه قدم در راه موفقیت گذاشتیم، با شخصیت های فوق العاده ای مثل آزاده عزیز خیلی راحت تر ارتباط بر قرار می کنیم و از ایشون بیشتر درس میگیریم تا افرادی مثل استیو جابز یا بیل گیتس یا غلامعلی سلیمانی صاحب هلدینگ کاله
چقدر عالی چقدر خوب استاد نکته های آموزشی فوق العاده ای مثل حرکت،مثل اعتماد به خود کردن،مثل پا روی ترس خودت گذاشتن و با توکل به خدا حرکت کردن رو یادآوری کردین و برای ما شکافتینش تا ما هم با همین الگوها حرکت کنیم و پیشرفت کنیم.
خدایا بی نهایت از تو سپاسگزارم به خاطر این فایل فوق العاده و استاد عزیز
سلام به استاد عباسمنش گُل و دوست داشتنی
من امشب به دوتا از فایل های جدید شما گوش دادم یکی همین گفتوگو قسمت ۶۰ یکی هم چه چیزی را حاضری قربانی کنی خیلی چیز ها یادگرفتم و یه سری نقاط ذهنی برام روشن سازی شد
خب راست حقیقتش من دارم استخدام ارتش میشم و همین پروسه ای که دارم کار های اداری تشکیل پرونده و یسری مصاحبه های عقیدتی و سیاسی و جسمانی و… داره رو انجام میدم
بخاطر همین دنبال کار دیگه ای نبودم و با خودم میگفتم من دیگه دارم میرم توی ارتش و نیازی به شغل دیگه ای ندارم و نمیرم دیگه سرکار با اینکه قبلش داشتم توی هتل کار میکردم یه مقدار پول هم برای خودم جمع کرده بودم
یهو امشب با صحبت های شما متوجه شدم که وااااای من چ فرصت سوزیی کردم متوجه شدم سه ماهه بیکارم با این توهم که قراره دراینده کاری که مدنظرمه رو بدست بیارم
توی این سه ماه نه تنها به دارایی هام اضافه نکردم بلکه همون پولی هم که جمع کرده بودم خرج شد و توی سه ماه پسرفت هم کردم
مهمترین چیزی که امشب متوجهش شدم این بود که دیگه من نباید حتی یک روز بیکار بمونم و الان که این کامنت رو مینویسم ساعت ۱شب هستش و قول میدم که فردا برای خودم کاری هرچند موقت اوکی کنم که دیگه انقدررر وقت بیکاری نداشته باشم و عمرم رو به بطالت نگذرونم
من تعهد میدم که فرداشب میام کامنت جدید زیر همین پست مینویسم که چه کار فوق العاده رو انتخاب کردم برای خودم
با آرزوی بهترین ها