سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 164 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

به نام خالق زیبایی ها 💫

سلامممم سلام به همه دوستان گلم

و استاد جان جانان و مریم خانم نازنینم

اول از همه باید بگمممم خدایا شکرتتتت که به من چشمممم دادی که این زیبایی ها رو به چشم ببینممممم

خدایا شکرت که منو به این سریال هدایت کردی که چشمم به جمال جهانت باز بشه🤲🤲

باید برم از اولین سری سریال سفر به دور امریکا شروع کنم ببیننم که این همه گنج توی این سایت هست و من ازش بی خبر بودم

این سریال باید جایزه گلدن گلوب بهترین سریال جهان رو بگیره😍😍😍

اخه کدوم سریالی هست که اینجوری بیننده هاش رو به شوق بیاره و عظمت پروردگار رو نشون بده و تاثیرات دنباله دار در زندگی ادما داشته باشه؟؟؟؟🥇🏆

دل تو دلم نیست که برم سراغ نکات مثبت این فایل

اون چندتا استخر اول ویدئو اگه درست تشخیص داده باشم چشمه های گِل مذاب بودند😍 عجب زیبایی باشکوهی داشتنننن

دوتا ابشار رویاییی در طول مسیر دیدیم که یکی از یکی زیباتر بود: جذاب، پر اب و عظیم 🤩اب این ابشارها مستقیم وارد رودخانه ی ته دره میشد که بسیار دره ی باشکوهی بود من غش کردم واسه این دره 🤩

دلم میخواد با هلی کوپتر بالای این دره پرواز کنم و از بالا همه جذابیت های yellowstone رو ببینمممم 🚁

اقا اون بچه سنجاب چقدرر پوست قشنگی داشت، دوتا خط موازی خوشگل سفید رو بدنش! انگار برای فستیوال گریمش کرده بودن :))🐿

هوا به قدری تمیزه که اسمون در آبی ترین حالت خودشه

هر طرف رو که نگاه میکنیم، بخار اب داره به سمت اسمون میره و چه تصاویر زیبایی خلق کرده،

اینکه چشمه های ابگرمی که در این چندقسمت دیدیم، دقیقا کنار رودخانه یا دریاچه بودن که اب به شدت سردی دارن، منو یاد قانون تضادها انداخت

که این جهان، یه جهان دوقطبیه که هم باید ثروت باشه هم فقر.. هم زیبایی هم زشتی.. هم سردی هم گرمی.. هم صلح هم جنگ.. که ادما به وضوح بتونن بفهمن خواسته شون چیه و برای رسیدن به اون خواسته باورهای درست بسازن و تلاش کنن و اصلا لازم نیست ما چیزی رو در این جهان نابود کنیم، لازم نیست فقر رو ریشه کن کنیم ظلم رو ریشه کن کنیم، هرچی که هست باید باشه و فقط ما باید با خودمون به صلح برسیم تا در جهان دوقطبی به سمت چیزهایی که میخوایم هدایت بشیم

من عاشق شکل چشمه ها شدم، هرکدوم یه قیافه ای دارن یکی میشه مامان قیصر و توله ش :)) یکی میشه گوش، یکی میشه اون چشمه ای که قاب دالبُر دالبُر به شکل قلب داشت، یکی ام میشه گرند پریسمتیک، اعجوبه ی قسمت بعد 💣💥

استااااد چقد من دوستت دارم اخه، یعنی کنار اون هتل قدیمی عظیم چوبی به مریم جون گفتید گوشی رو به شیشه بچسبونه، پیش خودم گفتم ببیننن ببین چقدر برای بچه های سایت ارزش قائله که دوست داره ما بهتر و واضح تر بتونیم ببینیم! انگار خودش رو مسئول میدونه در برابر اینکه ما رو در سفر بی نظیرش شریک کنه و همه ی اون زیبایی ها رو که خودش داره تجربه میکنه و براش جذابه به بهترین شکل به ما هم نشون بده و مارو در شادی خودش سهیم کنه

واقعا تحسین برانگیزه این رفتار زیباتون

از همه جای فایل صدای قل قل و جوشیدن اب یا صدای خروشان رودخانه یا صدای عظیم ابشار میاد

انقدرر این صدا برای من زنده است که واقعا احساس میکردم خودم در لحظه اونجام، حس نمیکردم پشت گوشی دارم تماشا میکنم و اینو مدیون شمام😘😘

اونجایی که اب روان یخ زده بود و استاد نشون دادن گفتن از اون چشمه اب داره میاد و چون هوا خیلی سرده و فاصله گرفته یخ زده، من باز هم یاد قانون و حرفای استاد افتادم که ما هروقت از منبع خودمون دور بشیم از الله دور بشیم یخ میزنیم، روحمون یخ میزنه و دیگه صدای خدا رو، الهامات رو نمیشنویم، قلبمون کدر میشه و وسط جاده ی حقیقت از حرکت باز میمونیم

چقدر حرکت جذابیه که هر نشنالی پارکی برای خودش یه ویزیتور سنتر مجزا داره که تمام شرایط اقلیمی اونجا رو با کلییی جزییات نه تنها توضیح میدن که خیلی جاها با مجسمه و دکور یا روی تی وی به تصویر میکشن و این یعنی یه سرمایه گذاری عالی دولت برای اگاه کردم مردمش، اینجوری مردم اگاه میشن به محیطی که توش پا گذاشتن، به تاریخچه ش، به پوشش گیاهی و جانوری اونجا و ناخوداگاه یه حس مسئولیتی در وجودشون شکل میگیره که باید مواظب این نعمت خداوندگار بود

برای همین هم هست که انقدرررر همه جا تمیزه و حتی یک دونه اشغال روی زمین نمیبینیم

وای بوفالو چقدر بامزه ست، من تاحالا بوفالو ندیده بودم، پاهای باریک و دستای پشمالو و یه سر خیلیییی گنده😅 🦬 چقدر دلم خواست نازش کنم، احساس میکردم مریم جونم اخراش همین حس من بهش دست داده بود :))

اون چشمه کوچولویی که مریم جون داشتن راجبش میگفتن که الان کوچولویی یه روزی بزرگ میشی، من باز هم یاد خودم و قانون تکامل افتادم و پیش خودم گفتم من الان اون چشمه کوچولوام استاد هم گرند پریسمتیک، استخر اعجوبه ای قسمت بعده :)) من الان کوچولوام ولی در مسیر تکاملم و دارم رشد میکنم و یه روزی میشم مثل استاد عزیزم: موحد ثروتمند محبوب و عاشق

وای اون چشمه ی خفنی که انقدر باسلیقه واسه خودش قاب ساخته بود که معلوم میشه خیلی برای خودش احترام قائل بوده میخواسته قشنگیاش دوبرابر بشن :))

یا اون یکی که فواره میزددددد از دل زمین، یه فواره ی طبیعییییی عجب عظمتی داشت ‌

چقدر از اون پدر و پسربچه خوشم اومد باهم دوتایی رفاقتی اومده بودن گردش و اون پسربچه چه لذتی داشت میبرد با اون دستگاه کوچولوش که دمای اب رو متوجه میشد، چقدر خوبه توی خانواده انقدر پدر و مادر با بچه هاشون رفیق باشن

تو دقیقه 28 یهو یه تابلو نقاشی دیدیم وسط زمین، عجب ترکیب رنگی، عجب سلیقه ای، من قشنگ یاد گالری های نقاشی تهران و تابلوهایی که به دیوارها اویخته شده بودن افتادم، و پیش خودم گفتم حقا که طبیعت نقاش بزرگیه

دمشون گرم که مشخص کرده بودن هر رنگ اب نشون دهنده ی چه دماییه، چون این دقیقا سوالی بود که برای من پیش اومده بود که این رنگهای مختلف چه دلیلی دارن

چی بگم از chromatic pool!!!!! دقیقه ی 29 یه چشمه ی سه بعدی دیدیم!!!!، با اینکه سطح اب صاف بود ولی قلمبه به نظر میرسید وای خیلی عجیبه این سه بعدی بودنش که اون رو شکل سحابی های زیبای فضا کرده بود

اون giant gheysar قهر کرده بچه سه ساله فوران نمیکنه، یکی بره نازشو بکشه بگه باباجان دنیا دوروزه سخت نگیر که جهان بهت سخت میگیره ها، از ما گفتن :))

وای اون چشمه ی اخررررر اون چی بوددددد‌ چقدرررررر جادویی بود من دیوانه ش شدم رسما 🤩🤩

خب دیگه سعی کردم هرچیزی که منو به وجد اورده براتون بنویسم، مثل استاد و مریم جان که هرچیزی به وجدشون میاره برای ما به تصویر میکشن

عاشقتونم

خوش و خرم و سالم باشید💕💕💕