این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/12/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-12-02 05:10:342023-03-18 21:33:36سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 169
139نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و خوش ذوق
ممنونم ازتون که حتی تو سفر و پشت فرمون که دارین رانندگی میکنید و میتونید با هم حرف بزنید و به زیبایی های اطراف توجه کنید به فکر ما هستین و برامون ویدیو میگیرین ، از کامنت های زیبای دوستان برامون حرف بیزنید .
این صحنه جذاب از تماشای این دو عزیزه دلم برام لذت بخش و دوست داشتنی هست .
بین صحبت هاتون به آزادی اشاره کردین که چند روزی هست ذهنمو درگیر کرده .
همش فکر میکنم این مردم دنبال آزادی هستن اما واقعا خودشون آزاد نیستن ، فکر میکنن کسه دیگه ای آزادیشون رو محدود کرده اما در درون چیزی وجودشونو به زنجیر کشیده .
نگاه میکنم که آدم هایی برخلاف حجاب صحبت میکنن و میگن زن ، زندگی یا آزادی اما تو محول خانوادگی روسری از سرشون بر نمیدارن ، یا راحت نیستن با مرد های فامیل .
افرادی رو میبینم که میگن به دلیل محدودیت های جامعه نمیتونیم راحت با دختری دوست بشیم و ارتباط برقرار کنیم اما خیلی راحت وقتی که موقعیت جور میشه اون دختر رو پس میزنن .
چه اتفاقی داره میوفته ، ما که دنبال آزادی بودیم پس چرا این رفتار هارو میکنیم .
فردی مهاجرت میکنه به این دلیل که تو کشور خودش آزاد نیست راحت پول در بیاره و میره یه کشوره دیگه پناهنگی و میبینه تازه اونجا شرایط سخت تر از اینجاست .
مردم در بیرون از خودشون به دنبال آزادی هستن غافل از اینکه در قید و بند حصاره باور های محدود کننده ذهنشون به سر میبرن .
اونا از محدودیت رنج میبرن و فکر میکنن چیزی در بیرون باید اتفاق بیوفته تا از این محدودیت ها خلاص بشن اما متاسفانه هر اتفاقی اون بیرون بیوفته تا وقتی به این درک نرسن که خودشون باعث محدودیت خودشون شدن هیچوقت طعم آزاذی رو نمیچشند .
چقدر قشنگ گفت استاد همون هایی که به دنبال آزادی هستن وقتی نظر یا عقیده ای بر خلاف عقیده ی خودشون باشه میخوان که طرفو نابود کنن .
وقتی که فرماندمون خیلی بهم سخت میگیره یا خیلی اذیتم میکنه بهش میگم اصلا نمیخوام اینکار رو انجام بدم ، چرا اجبار میکنی و بهم میگه مگه من ازت خواستم بیای خدمت ، مگه داری برای من خدمت میکنی ، دوست نداری برو و نگاه میکنم که فرمانده ی همون آدم هم همینجور یداره باهاش رفتار میکنه .
دیدم راست میگه من به خاطر اون باور هایی داشتم ، تصمیم گرفتم بیام خدمت و باید در این جایگاه بپذیرم این محدودیت و قوانینی که هست و اگر میخوام این محدودیت از بین بره باید باور هامو عوض کنم و به طبع تصمیمات دیگه ای بگیرم و در جایگاه جدید آزادی رو تجربه کنم .
هیچ اجباری وجود نداره ، ما آزادیم هر جوری که دوست داریم زندگی کنیم ، هیچ محدودیتی وجود نداره ، محدودیت فقط در ذهن ماست .
وقتی که من در گوشه ای از اتاقم نشستم و نمیتونم خواسته هام رو تجسم کنم و حتی بهش فکر کنم چطور میتونم بدستش بیارم .
وقتی میگم مثلا ماشین بی ام ووو و میگم وااااااااااای خیلی گرونه و اونو هیولایی کنم تو ذهنم ، چطور میتونم تجسمش کنم .
حتی اگر تجسم کنم راه هایی بهم الهام میشه که به زجر و بد بختی بهش میرسم.
برای خدا فرقی نمیکه ماشین پراید یا بنز ، برای خدا فرقی نمیکنه دختر ثروتمند یا فقیر ، برای خدا فرقی نمیکنه خونه ی 80 متری یا 800 متری ، برای خدا فرقی نمیکنه سفر های خارجی یا سفر های داخلی ، برای خدا فرقی نمیکنه غذا خوردن تو رستوران متوسط یا رستوران لاکچری
تمام اینا برای ذهن منه که فرق میکنه ، افرادی هست تو همین مرز و بوم به هرچی که خواستن رسیدن با وجود همین محدودیت ها .
وقتشه که بهمون بر بخوره و بهخودمون بیایم ، قبل از اینکه بخوایم برای بهونه زبون باز کنیم کمی به درونمون توجه کنیم .
بنام خدای مهربانی که هر لحظه اجابت میکنه درخواست ما رو
سلام علیرضا جان
ممنونم از کامنت فوق العاده یی که نوشتی
وقتی کامنتت میخوندم یاد خودم افتادم که بخاطر باورهای اشتباه تصمیماتی و گرفتم و خداوند هم اجابتشون کرد
هر چه پیش میرم و عمیق تر روی خودم کار میکنم بیشتر قلبم گواه درست بودن مسیر و میده هر کامنت هر فایل مثل مُهر محکمی برای تایید درستی میسرِ و اینکه باید با توان بیشتری فقط روی باورهام کار کنم
چقدر این همه سال تو توهم بودم چقدر در حق خودم ظلم کردم با افکار دربه داغون
همین هدایت شدنم به این سایت بزرگترین دلیل سپاسگزاری برای من
خدایا شکرت
علیرضای عزیز بینهایت ازت سپاسگزارم که نوشتی و یکبار دیگه قانون و بهم یادآوری کردی
چقدر خوشحالم که با انسان های بینظیری در این فضای روحانی و خاص آشنا شدم
به نام خالقه اسمان ها و زمین و سلام خدمت استاد و مریم جانه عزیز
باز هم از میان دریایی از نکات مثبت و زیبا به چند بخشش اشاره میکنم دوست عزیزه شما در مورد ساخت هواپیما و سیستم ناوبری و…. مطالبی که برای ما بسیار سخت و پیچیدس به راحتی و با ذوق صحب میکرد و ادعا داشت که خیلی ساده هست . اما برای مابسیار سخت و غیر قابله باوره که یک شخص توی خونش هوا پیما بسازه و این ها همه به دانش و تجربه ی یک فرد بر میگرده.
همین موضوع اطلاعات تجربه در کار های مختلف و بحث های موفقیت هم صدق میکنه وقتی فردی اطلاعاتی در مورد نحوه ی کارکرد یک موضوع نداره براش غیره باور و غیر ممکنه .
ما فقط با کار کردن و سرمایه گذاری روی خودمون و البته افزایش اگاهی هامون میتونیم به جایی برسیم که تمام کار ها در تمام ابعاد زندگی برامون ساده باشن چون اگاهی های مناسبی دریافت کردیم و جسارت خواستن و ارزو کردن رو داشته باشیم خداوند مارو هدایت میکنه.
اول ازهمه این و بگم که بقدری شوق و ذوق دارم که حرفای دلم رو بنویسم که واقعا نمیدونم ازکجاشروع کنم و کدومشون و بگم☺😊☺😊☺😊 فقط مطمئنمنظر من بعنوان برترین نظرات دوستان گلم انتخاب میشه😉😉
اول ازهمه اینکه استاد فرمودن بااسم واقعی خودتون بیاید توی سایت. البته من قبلا اسم خودم رو همراه با یه لقب توی سایت گذاشته بودم ولی الان قول میدم بعد از نوشتن این کامنت برم و اسم واقعیم رو( که البته قصددارم باتغییر دیدگاههام اسمم رو هم به ” بهار ” تغییر بدم توی شناسنامه ) توی این سایت عالی ثبت کنم تا مقدمه ای بشه برای برداشتن قدم بعدی و ثبت در سامانه ثبت احوال
راستش من چند وقتیه که شدیداً درگیر تغییر مسیر زندگیم بسوی چشیدن لذت های دنیا و طعم خوشبختی و حال خوب و درکنار افراد مثبت اندیش و شاد زندگی کردن هستم درسته تو این مسیر فراز و نشیبهای زیادی دیدم ولی سعی کردم احساسم رو خوب نگه دارم، اول از همه اومدم از شغلی که اگه اسمش رو بیارم ممکنه همه بهم بگن چه اشتباه بزرگی کردی تقاضای بازنشستگی پیش از موعد دادی😯 رها کردم، چون اون شغل ، خودمن و زمانهای باارزش جوانی من رو اسیر زندگی کارمندی ای کرده بود که از زندگی چیزی نمیفهمیدم و اصلا فرصت فکر کردن به خودم و رویاهام رو نداشتم.
تمام هم و غمم این شده بود که فلان سفر فلان خوشگذرونی فلان شادی و آزادی رو بعد از بازنشستگی تجربه میکنم ،
اما بعد از ورود به این سایت باارزش و رویایی که خدا رو بخاطرش هزاران بار شکر میکنم باخودم گفتم:
چه تحربه ای؟
آخه آدم تو سن 50 سالگی دل و دماغ 40 سالگی رو داره؟؟؟
اگه تو بدنیا اومدی که لذتهای جدید رو تجربه کنی خب زمان لذت بردن از 50 سالگی به بعد نیست همین الانه . حتی قبل تر از اینها.
البته ناامید نیستم که چرا سالهای جوانیم رو از دست دادم و تو 42سالگی راه زندگی در بهشت خدا رو پیدا کردم ،
خدا رو شکر میکنم که الان 50یا 60 ساله نیستم و هنوز فرصت زیادی برای لذت بردن از لحظه لحظه زندگیم رو دارم.
استاد عزیزم من تازه چندماه بیشتر نیست که باشما آشنا شدم ولی تمام رویاهام رو در فایلهای شما اونهم نه بصورت فیلمهای دروغین و تخیلی سینمایی؛ بلکه بصورت واقعی و مستند دیدم.
من تمام عمرم عاشق فیلمهایی بودم که برگرفته از زندگی واقعی افراد بودن نه تخیل یک نویسنده. چون برام آموزنده تر و باورپذیرتر بود.
استاد عزیزم ، مریم جون ، نمیدونید چقدرررر اشک ریختم و این فایل 169 سفر به دور آمریکا رو دیدم .منظورم اشک شوقه، نه مثل گذشته ها اشک غم و حسرت و افسوس نداشته ها
اصلا اشکهام نمیزاشتن درست تصویر زیبای شما رو ببینم
استاد عزیزم این فایل سفر به دور آمریکا ، مثل بقیه فایلها مناظر و جاهای دیدنی و افراد مختلف و بینظیر رو نشون نمیداد، شما ظاهرا خیلی عادی و معمولی توی ماشین نشسته بودید و صحبت میکردید ولی باورتون میشه ؟؟؟
باورتون میشه
که من از دقایق اولیه یهو منظره جاده زیبای سمت راننده چنان توجهم و جلب کرد که زوم کردم رو شیشه سمت استاد و تمام مدت منظره های زیبای جاده رو میدیدم و اشک میریختم ؟؟؟
اشک که نه، باااااارون اشک بود که از چشمام سرازیر بود،
اونهمه درختان زیبا و رنگارنگ و منظم و اون جاده های تمیز ، اون رانندگی عالی و پر از آرامش تک تک رانندگان لاین مقابل که دیده میشد،
برخلاف اکثر جاده های خراب ایران که پر از دست انداز و گاهاً پر از زباله هستن و از همه مهمتر هرچند کیلومتر پلیس راه که رانندگان فقط در مقابل چشم اونها یا دوربینها درست رانندگی میکنن و
بدتر از همه هر از گاهی ماکت یک خودروی تصادفی کنار جاده جهت آینه عبرت سایرین گذاشتن که اولا خوشی سفر رو به کام انسان تلخ میکنه و
دوماً ما پدر و مادرها اکثرا بچه هارو حتی اگر حواسشون نباشه عمداً متوجه اون خودروهای تصادفی میکنیم که
ببین، اگه موقع رانندگی حواس راننده رو پرت کنی به این روز میفتی
و دنیای شیرین و کودکانه بچه های معصوممون رو چنان با این ترسها تیره و تار میکنیم که نمیفهمیم چه خاطره بدی از سفر تو ذهن اون بچه باقی میمونه و چطور ذهن پاک کودکی رو که حالا بعد از چندماه خونه نشینی داره غرق در رویاهاش لذت میبره از مسافرت رفتن آشفته میکنیم و ترس رو در وجودش طوری نهادینه میکنیم که نه تنها در مواجهه با شرایط ناگوار ، بلکه حتی در خوشیها هم همیشه بترسه که هر آن ممکنه اتفاق ناگواری شیرینی لذتی رو که داره میچشه رو نابود کنه.
اما تمام اون مسیر نسبتا طولانی که شما طی کردید که هم من دلم نمیومد تاآخر فیلم رو نبینم ، هم از طرفی دل توی دلم نبود که زودتر بیام و احساسم رو با دوستان عزیزم به اشتراک بزارم ، تماماً پاکیزگی، نظم ، زیبایی ، آرامش و لذت بود،
خدای من😍
تک تک اون خودروها بدون حضور حتی یک ایست بازرسی یا پلیس راه یا پلیس نامحسوس و… با یک سرعت مناسب و بدون سبقت گرفتن و در لاین خودشون و با حفظ فاصله مناسب و در کمال آرامش رانندگی میکردن، نه تصادفی، نه درگیری لفظی و فیزیکی ای ، نه سزعت غیرمجازی ، نه پرتاب زباله ای، نه راننده ای درحال سیگار کشیدن …… در کمال امنیت و آرامش و نظم
و اون درختان و بوته های رنگارنگ و زیبا🥰🥰
خدای من🌹🍁🍂🌼🌺🥀🏵🌹🍁🍃🍂😍😍😍😍😍😍😍
چه مناظری…😍😍😍
مدام با خودم میگفتم
هر صدم ثانیه از این فیلم خودش یک تابلوی نقاشی بسیار زیبا برای نقاشان خوش ذوقی مثل بابراس و دیگران میشه که خداوند با دستان پرمهرش برای تک تک ما نقاشی کرده🥰🥰
لحظه به لحظه این سفر زوم کردم روی جاده و اشک ریختم چون صدای مهربان الله یکتا رو بوضوح میشنیدم که با من حرف میزد
میگفت:
بهارم ، بهارکم ، عزیز دلم، می بینی؟؟؟؟؟
من تماااام این زیباییها رو به عشق تو نقاشی کردم
تمام این تابلوها رو بیهوده خلق نکردم
با عشق تمام تک تک این برگها و گلبرگها رو به فرشتگانم دستور دادم برای لذت بردن تو نقاشی کنن ،
برگ برگ اون درختان رو برای تو رنگ آمیزی کردم
چون میدونستم تو چقدرررر به زیبایی های رنگارنگ و دلفریب علاقه داری،
میدونستم چقدر لذت میبری از دیدن تمام رنگهای شاد در کنار هم
این همه تنوع و زیبایی رو نیافریدم که تو بشینی توی خونه و صبحت رو با یک سری کارهای روتین و تکراری به شب برسونی و غم فردا رو بخوری.
من تو رو نیافریدم که گوسفندوار زندگی کنی.
من تو همین دنیا صدها و هزاران بهشت زیبا آفریدم اما دم دست شماها نزاشتم تا حرکت کنید
و خودتون برید و بهشت دنیا رو بببنید
بهارم، بهار نازنینم پاشو از جات و تغییر رو شروع کن یک قدم برای شروع لذت بردن از نعمت زندگی که در اختیارت گذاشتم بردار و ببین من چندهزار قدم برای تو برمیدارم
استادت رو ببین همسفر نازنینش رو ببین
اینها تو فرکانس هم بودن و به من اعتماد کردن و الان در کنار هم غرق لذت بردن ار لحظه لحظه زندگیشون هستن
اونا با برگردوندن باورهای تخریب شده گذشته شون به همون باورهای کودکی که من در وجودشون گذاشته بودم به سادگی، به زیباییو عزتمندانه به تک تک رویاهاشون دست پیدا میکنن و ببین چه زیبا انسانهایی هم فرکانس با خودشون سرراهشون قرار میدم تا باور فراوانی رو هم به اونها هم به شماها یادآوری کنم که حتی انسانهای نیک اندیش هم تودنیا فراوونن. من میتونستم دنیا رو و زمین رو خیییلی کوچیکتر از اینی که هست بسازم اما انقدر گسترشش دادم و هرلحظه هم گسترده ترش میکنم که شما بچه های من هرچقدرررر خواستید لذت ببرید و ببینید دنیا چقدرر بزرگهو نعمتهای من چقدر بیشمارن، من کوهها و دریاها و اقیانوسها و جنگلها و آسمانها و ستارگان و کهکشانها و… همه و همه رو برای خودم نیافریدم، برای بندگان شکورم آفریدم برای بچه های خوش ذوق خودم آفریدم، بچه هایی مثل تو که داری از دیدن یک گوشه بسیار کوچیک از زیباییهایی که من آعریدم اشک شوق میریزی من منتظر دیدن همین شور و شعف در شما هستم، ذوقتون رو به نمایش بزارید چرا فکر میکنید دیگران درمورد شما فکر میکنن مثل بچه ها رفتار میکنید؟ مگه بچه ها فرشته های من در زمین نیستن؟ چه ایرادی داره شما هم مثل فرشته ها رفتار کنید و احساستون رو در دلتون خفه نکنید ؟ بروز بدید ، اگه از دیدن کودکی، صحنه ای، منظره ای، انسان بامحبتی ، اتفاق خوشایندی سر ذوق میاید چرا بخاطر ترسهاتون اون احساس زیبا رو در وجودتون خفه میکنید ؟؟؟ که کمکم و به مرور زمان تبدیل به انسانهای ماشینی و شبیه رباطهایی بشید که هیچ احساسی ندارن؟ مگه من حس شادی و شادمانی رو به شما هدیه نکردم؟ چرا از هدیه من استفاده نمیکنید؟ چرا خودتون و اطرافیانتون رو شاد نمیکنید؟ مگه من نسیان رو به انسان هدیه نکردم که سخت ترین مصیبتها رو هم به مرور زمان فراموش کنه تا بتونه دوباره از زندگیش لذت ببره و شادمانی کنه؟
بدی ها نشان از نقصانه و من خدایی هستم که نقصی در من نیست ، پس باور کن که بهترینها و زیباترین ها رو برای تو میخوام
پاشو بهارم
پاشو تو هم مثل اینها از زندگیت لذت ببر .
من حامی تو و تمام بنده هایی هستم که شاکر نعمتهای من هستن و تلاش میکنن که دنیا رو جای بهتری برای خودشون و دیگران کنن
از وقتی با دوره های شما آشنا شدم و به مفهوم توجه پی بردم همیشه سعی کردم روی نکات مثبت تمرکز بیشتری داشته باشم ولی هر وقت که به مناسبتی به جشن ، مراسم یا محفلی دعوت میشدم به خاطر همه گیر شدن این تفکر که شما اشاره کردین عموما بحث ها با موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، گله و شکایت از این و اون و دوره زمونه و مسئولین و قیمت دلار تموم میشد .
استاد عزیز انقدر این سبک محاوره ای که همراه هست با انتقاد ، گله ، شکایت و ناله و نا امیدی از اوضاع اقتصادی سیاسی ، خود کم بینی ، مقایسه با ملل دیگه و حس قربانی بودن در ادبیات جدید ایران زیاد شده که تقریبا همه جا حتی برای برقراری ارتباط تو صف نونوایی هم همگیر شده .
به همین دلیل وقتی میدونم نمی تونم کل مردم کشورم رو تغییر بدم پس تصمیم گرفتم کشورمو تغییر بدم تا در اتمسفر دیگری که همراه هست با حس آرامش ، صلح ، دوستی و زیبایی بینی ادامه بدم . این حس به نظرم دقیقا شبیه همون حسیه که وقتی شما از پارادایس برگشتید به تمپا و احساس کردین که متعلق به اون اتمسفر نیستین و دوست دارین برگردین به پارادایس باشه .
کم کم با دیدن فایل ها و نتایج دوستان با اینکه خیلی از محیط زندگیم و ایران خوشم میاد اما وسوسه های مهاجرت و جرقه های ابتدایی در ذهنم خورد ولی هر بار سعی میکردم نادیده اش بگیرم تا اینکه طی این مدت و اتفاقاتی که تو کشور افتاده و مشاهده ی این حجم از جوگیری و موج سواری مردم از اینکه بدون دانش و تعقل و با تصورات حق به جانب پندارانه ی افراطی دست به اقدامات و واکنش های بسیار عجولانه زدن منو به فکر فرو برد که این حجم از دخیل دونستن عوامل بیرونی و همه گیری در سطوح پیر، جوان و نوجوان آینده ای جز نا امیدی براشون به همراه نداره حتی اگر در خواسته هاشون موفق باشن که حتی شما هم تو این فایل بهش اشاره کردین و مهر تائیدی شد بر اینکه قاطعیت بیشتری در تصمیمی که گرفتم داشته باشم .
به همین دلیل بعد از دیدن اون قسمت از سفر به دور آمریکا که مربوط به طبیعت یلو استون ، کوه های ماشمور و چشمه های آب گرم خصوصا گراند پریسماتیک اسپرینگ زیبا بود تصمیم گرفتم که خودم را از محاصره ی محیط و اتمسفر آلوده به همچین باورهایی خارج کنم و تصمیم قطعی برای مهاجرت به آمریکا یا هر جایی که رب العالمین برام مقدر کنه بگیرم .
جایی که اتمسفرش پر باشه از سپاسگزاری ، توجه به نکات مثبت ،زیبایی بینی ، امیدواری و عشق
از خداوند متعال و شما استاد عزیز برای این آگاهی ها بسیار بسیار سپاسگزارم ….
عزیزانم، دیروز درایران روز مادر وزن بود ،ومن از صبح مشغول کارخودم که دراون هم یه استاد کاملا حرفه ای پیدا کردم واون کارخیاطی هست،بلاخره ازصبح تاغروب بدون اینکه بفهمم کارمیکردم ولذت میبردم .اینو هم بگم که من سالها خیاطی میکردم وبعد برای ده دوازده سالی اونوکنار گذاشته بودم وفکر میکردم کارکردن من باعث تنبل شدن همسرم میشه
وبعد که با شما اشنا شدم ودوره دوازده قدم رو خریدم،اونجا گفتین که بچه ها خودتونو بیکار نکنین
ومن باوجود اینکه خیلی برام سخت بودوکارهای بسیارزیادی رو امتحان کرده بودم تا بتونم درامد ازکارراحتتری بدست بیارم،
اما علاقه ای به اون کارها نداشتم.
خلاصه استادی عالی ،مثل شماها رو خدا سرراهم قرارداد که باهاش کارحرفه ای ولذت بخش رو تجربه میکنم،باوجود اینکه کل فامیلم باتعجب میگن حالا بااین سن وسال دوباره داری خیاطی میکنی،؟
ولی من میدونم که وقتی به استاد بودن استادت ایمان اوردی باید چشم ببندی وبگی چشم
به هرحال غروب بچه هام اومدن ومنو بردن ویرام کلی هدیه به سلیقه خودم خریدن ودرانتها به یه کافی شاپ مهمونم کردن که من یه معجون که فقط مقداری مغز بود خواستم
وقتی که یه روز فست بودی وبعد چیزی میخوری اون غذا بعدازورود به معدت میره وحسش میکنی که داره شاخه شاخه توی تموم رگ وپیوندت حرکت میکنه وحس لذتبخشی ازغذا خوردن رو بهت میده واین موضوع که من درقانون سلامتی توی فستها کشفش کردم چقدر عالیه،ومن وقتی بعد فست غذا میخورم یه لذت کاملا عمیق میبرم که ادم میتونه همیشه همچین لذت عالی ازغذاببره.
تمام اینارو گفتم تابدونید که درروز زن،یکی ازدوستام بهم پیام تبریک دادوبعدباذوق گفت استادکامنتتو توی قسمت169 یعنی همین قسمت خونده،
گوشیم داشت خاموش میشد وتوخونه مهمون داشتم،تااخرشب که سرم خلوت شد،وتوی تختم داشتم این قسمترو تماشا میکردم،ته قلبم عروسی بود واحساس عالی داشتم
توی ماشین استاد بااون رنگ لباس شایسته جان واون تلالو خورشید که گاهگاهی ازبغل گوشش دیده میشد ،یه منظره رویایی عالی بوجوداورده بود ووقتی کامنتمو میخوند ،اون احساس عالی روازشون دریافت کردم واون حس ولبخندتون ،مثل اون معجون عالی بعد فست،به دلوجانم نشست .
باوجوداینکه وقتی اون کامنتو مینوشتم ،یه حسی بهم میگفت این نوشته خونده میشه ولی بازم احساس خوبم تا امروز ادامه داره.
واینو جزو بهترین هدیه های روز زنم میگزارم وخداوندم رو شاکرم که باوجودی که موفق نشده بودم هفت هشت قسمت سریالرو ببینم،ولی دوست عزیزم ازراه دور به من این خبرروداد ومن مثل فکرکنم، مثل رونالدو دربازیهایی که برنده میشه،همش لبخند ازته قلبم روی لبمه.
ببین استاد که چه میکنی بایه گوشه چشم باما
عاشقتونم وسپاسگزارخداوندم برای اینکه منو هم مسیرشما خوبان کرد.بوووووووس واغوش
برای درست کردن این سری فایل ها ک کامنت دوستان رو میخونند و در موردشون صحبت میکنند
برای من ک این سری فایل ها عالیه پر از آگاهی هست و باعث میشه بیشتر و بیشتر بخوام کامنت های دوستان رو بخونم و اینک چیزی ک برام خیلییی جالب بود این بود ک دیشب من اسم و فامیل اصلی خودم رو نوشتم و برای نوشتنش مقاومت داشتم و ذهنم میگفت ننویس بابا اسمتو چرا مینویسی اگ یه اسم مستعار بنویسی بهتر میتونی کامنت بنویسی و خودافشایی کنی ولی دیگ گفتم این باید مهار شه اسم و فامیل اصلی خودمو نوشتم و امروز باید این فایل سفرنامه رو میدیدم و داشتم صبحانه میخوردم ک استاد وقتی راجع به این موضوع حرف زد کلا خشکم زد و خیره شدم ب دیوار و گفتم واو بفرما محدثه خانم اینم از این اصلا یه احساس فوق العاده ای گرفتم ک نگو و ب خودم افتخار کردم برای این شجاعتم از خودم تشکر میکنم ️
و کامنت مهرک عزیز عالی بود لذت بردم چقدر شبیه ذهنیت من نوشته بود با کلی ذوق و شوق از ایشون هم سپاس گزارم واقعا
و تعریف استاد عزیزم از سیستم فرود هواپیما و هلی کوپتر وقتی موتور خاموش میشه واقعا خیلی شگفت زده شدم از این اطلاعات عالی ک هرچی توی فیلم ها دیده بودم ک هواپیما وقتی ب یه مشکل بر میخوره دیگ خدا سرنشین هارو بیامرزه و برای همین از هواپیما میترسیدم
ولی خب الان خیلییی خیالم راحت شد و تازه همیشه قبل از این ها فکر میکردم ک هرکی سوار هواپیما میشه دیگ با جون خودش بازی میکنه از بس ورودی های ناجور از فیلم ها داشتم ولی خوب الان ترک خورد و ب شکل قبلی محکم نیست سپاس گزارم استاد جان
و چقدر تحسین کردن مریم جون توسط استاد رو تحسین کردم خیلی لذت بردم ک چقدر استاد این ویژگی مریم جون رو موشکافانه باز کرد و منم تصمیم گرفته بودم دیگ این حس ذوق و شوق رو همیشه داشته باشم و دیشب با دوستم صحبت کردم ک یه ربات ک نقاشی میکشه رو ساخته بود من کلی ذوق کردم و با ذوق و شوق بهش تبریک میگفتم و اونم وقتی ذوق و شوق منو دید از صفر تا صد کارو برام توضیح داد و جالب اینه از این ذوق من هم اون خیلی حس خوبی بهش دست داد چون اصلا برای کاری ک کرده بود ذوقی نداشت و من بهش گفتم بابا دختر این خیلی خفنه ک این کارو انجام دادی و کلی بهش گفتم ازش بهم عکس بده حتما ک ببینم و عکس نقاشی ک کشیده و در همین حین ک ب من توضیح میداد کلی ایده دیگ هم یهویی یادش اومد ک میتونم این کار و اونکاررو انجام بدم ک رباتم متفاوت باشه و خلاصه ک همه اینا مال دیشب بود و امروز من صحبت های استاد رو در این مورد شنیدم خیلی جالبه هر کاری میکنم بعدش یه فایلی از استاد میاد مهر تایید میشه براش و این خیلییی خیلیییی تکرار میشه برام از این الگوی تکرار شونده ام لذت میبرم بخدا
سپاس گزارم از استاد عزیزم و مریم جونم برای این فایل های زیبا و آگاهی دهنده کلیییی لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم خصوصا صحبت استاد درمورد اسم وفامیل و عکس اصلی خودمون رووبزاریم
سلام و درود بر استاد جان؛ خانم شایسته و همسفران عزیز
وقتی که تمرکزمان بر روی نکات مثبت و زیبائی ها باشد می توانیم از دل یک نازیبائی (ترافیک) ، زیبایی استخراج می کنیم.کاری
که استاد عزیز و مریم جان در عمل انجام دادند تا شاهد ضبط این قسمت از سفرنامه و پرداختن به کامنت دوستان باشیم که جای
تحسین و تقدیر دارد و چقدر این دو عزیز در این قاب از تصویر در کنار هم زیبا، جذاب و دوستداشتنی هستند، خدایا شکرت برای
دیدن دوباره شما در این قاب زیبا .
اولین کامنت از حمید عزیز بود که همواره شاهد حضور پررنگ و کامنت های زیبایشون در سفرنامه هستیم و استاد بخوبی ایشان
رو بخاطر آوردند و توصیه عالی که کردند این بود که اعضای سایت اسم و فامیل کامل خودشون را بنویسند و عکس خودشان را
قرار دهند و آنرا نشانه شجاعت افراد توصیف کردند و پس از این توصیه حمید عزیز و خیلی از اعضای سایت اسم و فامیل کاربری
کامل خودشون را نوشتند که جای قدردانی دارد.
به نظرم هر کسی که عضو این سایت الهی و انسان ساز می شود نه تنها نباید واهمه و ترسی داشته باشد؛ بلکه باید به خودش افتخار
کند که در جمع چنین انسانهای ارزشمند و خودساخته ای قرار دارند که برای خودشان ارزش قائلند و دنبال رشد و تکامل و
ارزشمندتر کردن خودشانند و چه فرکانسی از این بالاتر و چه محیطی از اینجا نابتر و خدایی تر و انسانی تر و زیباتر.
قبل از توضیحات استاد منم فکر می کردم که خیلی سیستم این هواپیماها پیچیده و حساس و عجیب و غریب است و خیلی تخصص
لازم دارد که یک هواپیمای شخصی بسازید ولی دیدن این فایل و صحبت هایی که استاد از قول دوستشون گفتند واقعآ باورها و
ذهنیت من را تغییر داد و کافیست بدانیم که سیستم چگونه کار می کند آنوقت میتوانیم هر قطعه ای که آن وظیفه را انجام دهد را سوار
سیستم کنیم بدون مشکل و این نکته خیلی جالبی بود و این اقدام هم قابل تحسین است که قوانین اجازه اینکار را به افراد برای ساخت
و تغییر برای استفاده شخصی از هواپیما را داده است بدون اینکه این اقدام امنیت حمل و نقل عمومی و جان شهروندان را تهدید کند.
اینکه هواپیما اگر موتورش خراب بشه یا خاموش بشه بتوان آنرا کنترل کرد و سالم فرود آورد واقعآ برایم شگفت آور بود. من مستند های زیادی در مورد دلایل سقوط هواپیماهای مسافربری دیده ام و وقتی که پس از سالها تحقیق و بررسی به علت سقوط هواپیما پی می بردند متوجه می شدیم که بعلت نادیده گرفتن یک چک لیست یا شل شدن و کنده شدن یک پیچ یا عمل نکردن یک اهرم در دمایی خاص و موارد به ظاهر کم اهمیت اینچنینی منجر به سقوط هواپیما شده است و فکر می کردم هواپیماهای شخصی و تفریحی هم همین گونه اند و الان که استاد گفتند که دوستشون چنین چیزی گفته برایم واقعآ تعجب آور بود!
در یکی از مسافرت هایی که داشتم صندلی من نزدیک بال و موتور هواپیما بود و در بین مسیر متوجه شدم که موتور هواپیما خاموش شد و قدرت اوج گرفتن ندارد که پس از یک دقیقه خلبان به مسافران اعلام کرد که بعلت نقص فنی به فرودگاه مهرآباد بر می گردیم و هواپیما در ارتفاع مشخصی به فرودگاه مهرآباد برگشت و تصور من این بود که موتور دیگر هواپیما توانسته ما را به فرودگاه مبدا برگرداند ولی نمی دانستم هواپیما حتی اگر موتورش را هم از دست بدهد باز میتوان آنرا کنترل و مدیریت کرد و این آگاهی ترس ما را هنگام سوار شدن به هواپیما کاهش می دهد. و جالبتر اینکه این قضیه حتی در مورد هلی کوپتر هم صدق می کند و حتی کنترل آن با کمک پره های بالگرد راحتتر خواهد بود! و این مساله بصورت واضح به ما نشان می دهد که دلیل عمده ترس های ما ریشه در ناآگاهی مان دارد و هر چقدر ما اطلاعات و علم مان راجع به مساله ای بیشتر باشد ترس کمتری در آن خصوص خواهیم داشت و هر چقدر انجام کاری را برای ذهن آسان کنیم و ذهنمان انجام آن را ساده بگیرد؛ خلق کردن آن برایمان راحتتر خواهد بود. و نبوغ و شجاعت و علم و هوش آقای راس واقعآ قابل تحسین و ستایش است.
مورد جالب بعدی الگو برداری و الگو ساختن است که هر چه الگوهای بیشتری را در موضوعی خاص یا شغل یا سبک زندگی و … داشته باشیم یا پیدا کنیم ، پذیرش آن برای ذهنمان باور پذیرتر می شود.مانند الگوهایی که استاد در سبک زندگی، کسب و کار ، روابط و … ساخته اند که بی نظیر است.
با نظر استاد کاملآ موافقم و منظور ایشان را درک میکنم که خیلی از چیزها در کشور و ملتمان بصورت بنیادین ایراد دارد و راه درازی برای هموار کردن و هموار شدن این مسیر باید طی شود و هر کدام از ما در این خصوص رسالتمان این است که خودمان و طرز فکرمان و عمل کردنمان را اصلاح کنیم و اینکار را باید از خودمان آغاز کنیم و اگر اکثریت جامعه هم اینگونه فکر کنند و عمل کنند دوران گذار سریعتر طی میشود و اگر هم چنین همتی در مردم نبود ما هدایت میشویم به جایی که بصورت بنیادین درست است و جهان راه ما را از آنها جدا خواهد کرد.
نکته مهم بعدی در مورد شوق و ذوق است .شور و شوق و اشتیاق نقش مهمی در برانگیخته کردن آدمها به شکل مثبت دارد. وقتی که خودمان شور و شوق داشته باشیم آدمهایی را جذب خواهیم کرد که شور و شوق و ذوق دارند. و اگر آن فرد شخص توانمندی باشد و ما به این توانمندی پی برده باشیم آن شخص از دیده شدن این توانمندیش توسط ما شور و شوق خواهد داشت و توانمندیش را بیشتر و بهتر به ما معرفی خواهد کرد و اغلب نیز دیالوگ معروفی که این مواقع توسط آن شخص گفته می شود اینست که: من تا به حال این حرفها را پیش هیچ کسی نگفته ام! و به قول مریم جان ، جهان نیز در این خصوص همانند آدمها برایمان شوق و ذوق دارد.
در پایان تشکر و تحسین میکنم حمید جان ، مهرک عزیز، یکی از دوستان عزیز، سحر عزیز، الناز عزیز، امیر عزیز، اکرم عزیز، ریحانه عزیز، محمد صادق عزیز، الهه عزیز و علی عزیزکه با کامنت های پر بارشان زمینه ضبط این قسمت از سفرنامه را ایجاد کردند.تا ادامه سفرنامه بدرود💖
بسیار بسیار از خداوند سپاسگذارم که امروز صبح من هدایت شدم به دیدن این فایل پر از خیر و برکت و آگاهی .
ممنونم که هستین ، ممنونم که این فیلم های زیبا از سفرتون و زندگی قشنگ و رویایی تون رو برای ما فیلم میگیرید . بسیار لذت میبرم از دیدن رابطه پر از عشق و صمیمیتتون و پر از لذت و شادی تون . بسیار لذت میبرم از زندگی پر از آزادی مالی و آزادی زمانی و آزادی مکانی تون .
بسیار شما رو تحسین میکنم که انقدر خوشگل زندگی میکنید.
بسیار تحسین میکنم شما رو که انقدر راحت مسافرت میروید. بسیار تحسین میکنم شوق و ذوق زندگی کردن دارین . بسیار تحسین میکنم با سخاوت زندگی پر از زیبایی تون رو به ما نشان میدهید . خدایا هزاران بار شکر که بادیدن شماها من خیلی نگاهم به زندگی تغییر کرده . و کلی انرژی ام بالا میرود هر وقت شما رو میبینم .
منم خیلی دوست دارم مثل شماها زندگی کنم .
خدایا شکرت که چشمانم امروز با دیدن انسانهای فوق العاده ای مثل شما باز کردم.
چند روزه دیگه تلویزیون نگاه نمیکنم
خدایا شکرت هزاران بار شکرت.
من با وجودی که خاندارم و یک دختر یک ساله و نیمه نوپا دارم و همش مشغول رسیدگی به او و خانداری و آشپزی و…هستم ،اما در اولین فرصت و زمانهایی که دخترم خوابه میشینم بادیدن فیلم های شما کلی لذت میبرم و کلی آگاهی های عالی یاد میگیرم.
خیلی خیلی دوستتون دارم و از خداوند براتون همیشه سلامتی و بهترین هارو آرزو دارم .
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و خوش ذوق
ممنونم ازتون که حتی تو سفر و پشت فرمون که دارین رانندگی میکنید و میتونید با هم حرف بزنید و به زیبایی های اطراف توجه کنید به فکر ما هستین و برامون ویدیو میگیرین ، از کامنت های زیبای دوستان برامون حرف بیزنید .
این صحنه جذاب از تماشای این دو عزیزه دلم برام لذت بخش و دوست داشتنی هست .
بین صحبت هاتون به آزادی اشاره کردین که چند روزی هست ذهنمو درگیر کرده .
همش فکر میکنم این مردم دنبال آزادی هستن اما واقعا خودشون آزاد نیستن ، فکر میکنن کسه دیگه ای آزادیشون رو محدود کرده اما در درون چیزی وجودشونو به زنجیر کشیده .
نگاه میکنم که آدم هایی برخلاف حجاب صحبت میکنن و میگن زن ، زندگی یا آزادی اما تو محول خانوادگی روسری از سرشون بر نمیدارن ، یا راحت نیستن با مرد های فامیل .
افرادی رو میبینم که میگن به دلیل محدودیت های جامعه نمیتونیم راحت با دختری دوست بشیم و ارتباط برقرار کنیم اما خیلی راحت وقتی که موقعیت جور میشه اون دختر رو پس میزنن .
چه اتفاقی داره میوفته ، ما که دنبال آزادی بودیم پس چرا این رفتار هارو میکنیم .
فردی مهاجرت میکنه به این دلیل که تو کشور خودش آزاد نیست راحت پول در بیاره و میره یه کشوره دیگه پناهنگی و میبینه تازه اونجا شرایط سخت تر از اینجاست .
مردم در بیرون از خودشون به دنبال آزادی هستن غافل از اینکه در قید و بند حصاره باور های محدود کننده ذهنشون به سر میبرن .
اونا از محدودیت رنج میبرن و فکر میکنن چیزی در بیرون باید اتفاق بیوفته تا از این محدودیت ها خلاص بشن اما متاسفانه هر اتفاقی اون بیرون بیوفته تا وقتی به این درک نرسن که خودشون باعث محدودیت خودشون شدن هیچوقت طعم آزاذی رو نمیچشند .
چقدر قشنگ گفت استاد همون هایی که به دنبال آزادی هستن وقتی نظر یا عقیده ای بر خلاف عقیده ی خودشون باشه میخوان که طرفو نابود کنن .
وقتی که فرماندمون خیلی بهم سخت میگیره یا خیلی اذیتم میکنه بهش میگم اصلا نمیخوام اینکار رو انجام بدم ، چرا اجبار میکنی و بهم میگه مگه من ازت خواستم بیای خدمت ، مگه داری برای من خدمت میکنی ، دوست نداری برو و نگاه میکنم که فرمانده ی همون آدم هم همینجور یداره باهاش رفتار میکنه .
دیدم راست میگه من به خاطر اون باور هایی داشتم ، تصمیم گرفتم بیام خدمت و باید در این جایگاه بپذیرم این محدودیت و قوانینی که هست و اگر میخوام این محدودیت از بین بره باید باور هامو عوض کنم و به طبع تصمیمات دیگه ای بگیرم و در جایگاه جدید آزادی رو تجربه کنم .
هیچ اجباری وجود نداره ، ما آزادیم هر جوری که دوست داریم زندگی کنیم ، هیچ محدودیتی وجود نداره ، محدودیت فقط در ذهن ماست .
وقتی که من در گوشه ای از اتاقم نشستم و نمیتونم خواسته هام رو تجسم کنم و حتی بهش فکر کنم چطور میتونم بدستش بیارم .
وقتی میگم مثلا ماشین بی ام ووو و میگم وااااااااااای خیلی گرونه و اونو هیولایی کنم تو ذهنم ، چطور میتونم تجسمش کنم .
حتی اگر تجسم کنم راه هایی بهم الهام میشه که به زجر و بد بختی بهش میرسم.
برای خدا فرقی نمیکه ماشین پراید یا بنز ، برای خدا فرقی نمیکنه دختر ثروتمند یا فقیر ، برای خدا فرقی نمیکنه خونه ی 80 متری یا 800 متری ، برای خدا فرقی نمیکنه سفر های خارجی یا سفر های داخلی ، برای خدا فرقی نمیکنه غذا خوردن تو رستوران متوسط یا رستوران لاکچری
تمام اینا برای ذهن منه که فرق میکنه ، افرادی هست تو همین مرز و بوم به هرچی که خواستن رسیدن با وجود همین محدودیت ها .
وقتشه که بهمون بر بخوره و بهخودمون بیایم ، قبل از اینکه بخوایم برای بهونه زبون باز کنیم کمی به درونمون توجه کنیم .
خدایاشکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدای مهربانی که هر لحظه اجابت میکنه درخواست ما رو
سلام علیرضا جان
ممنونم از کامنت فوق العاده یی که نوشتی
وقتی کامنتت میخوندم یاد خودم افتادم که بخاطر باورهای اشتباه تصمیماتی و گرفتم و خداوند هم اجابتشون کرد
هر چه پیش میرم و عمیق تر روی خودم کار میکنم بیشتر قلبم گواه درست بودن مسیر و میده هر کامنت هر فایل مثل مُهر محکمی برای تایید درستی میسرِ و اینکه باید با توان بیشتری فقط روی باورهام کار کنم
چقدر این همه سال تو توهم بودم چقدر در حق خودم ظلم کردم با افکار دربه داغون
همین هدایت شدنم به این سایت بزرگترین دلیل سپاسگزاری برای من
خدایا شکرت
علیرضای عزیز بینهایت ازت سپاسگزارم که نوشتی و یکبار دیگه قانون و بهم یادآوری کردی
چقدر خوشحالم که با انسان های بینظیری در این فضای روحانی و خاص آشنا شدم
خدایا بینهایت سپاسگزرام
به نام خالقه اسمان ها و زمین و سلام خدمت استاد و مریم جانه عزیز
باز هم از میان دریایی از نکات مثبت و زیبا به چند بخشش اشاره میکنم دوست عزیزه شما در مورد ساخت هواپیما و سیستم ناوبری و…. مطالبی که برای ما بسیار سخت و پیچیدس به راحتی و با ذوق صحب میکرد و ادعا داشت که خیلی ساده هست . اما برای مابسیار سخت و غیر قابله باوره که یک شخص توی خونش هوا پیما بسازه و این ها همه به دانش و تجربه ی یک فرد بر میگرده.
همین موضوع اطلاعات تجربه در کار های مختلف و بحث های موفقیت هم صدق میکنه وقتی فردی اطلاعاتی در مورد نحوه ی کارکرد یک موضوع نداره براش غیره باور و غیر ممکنه .
ما فقط با کار کردن و سرمایه گذاری روی خودمون و البته افزایش اگاهی هامون میتونیم به جایی برسیم که تمام کار ها در تمام ابعاد زندگی برامون ساده باشن چون اگاهی های مناسبی دریافت کردیم و جسارت خواستن و ارزو کردن رو داشته باشیم خداوند مارو هدایت میکنه.
سلام
اول ازهمه این و بگم که بقدری شوق و ذوق دارم که حرفای دلم رو بنویسم که واقعا نمیدونم ازکجاشروع کنم و کدومشون و بگم☺😊☺😊☺😊 فقط مطمئنمنظر من بعنوان برترین نظرات دوستان گلم انتخاب میشه😉😉
اول ازهمه اینکه استاد فرمودن بااسم واقعی خودتون بیاید توی سایت. البته من قبلا اسم خودم رو همراه با یه لقب توی سایت گذاشته بودم ولی الان قول میدم بعد از نوشتن این کامنت برم و اسم واقعیم رو( که البته قصددارم باتغییر دیدگاههام اسمم رو هم به ” بهار ” تغییر بدم توی شناسنامه ) توی این سایت عالی ثبت کنم تا مقدمه ای بشه برای برداشتن قدم بعدی و ثبت در سامانه ثبت احوال
راستش من چند وقتیه که شدیداً درگیر تغییر مسیر زندگیم بسوی چشیدن لذت های دنیا و طعم خوشبختی و حال خوب و درکنار افراد مثبت اندیش و شاد زندگی کردن هستم درسته تو این مسیر فراز و نشیبهای زیادی دیدم ولی سعی کردم احساسم رو خوب نگه دارم، اول از همه اومدم از شغلی که اگه اسمش رو بیارم ممکنه همه بهم بگن چه اشتباه بزرگی کردی تقاضای بازنشستگی پیش از موعد دادی😯 رها کردم، چون اون شغل ، خودمن و زمانهای باارزش جوانی من رو اسیر زندگی کارمندی ای کرده بود که از زندگی چیزی نمیفهمیدم و اصلا فرصت فکر کردن به خودم و رویاهام رو نداشتم.
تمام هم و غمم این شده بود که فلان سفر فلان خوشگذرونی فلان شادی و آزادی رو بعد از بازنشستگی تجربه میکنم ،
اما بعد از ورود به این سایت باارزش و رویایی که خدا رو بخاطرش هزاران بار شکر میکنم باخودم گفتم:
چه تحربه ای؟
آخه آدم تو سن 50 سالگی دل و دماغ 40 سالگی رو داره؟؟؟
اگه تو بدنیا اومدی که لذتهای جدید رو تجربه کنی خب زمان لذت بردن از 50 سالگی به بعد نیست همین الانه . حتی قبل تر از اینها.
البته ناامید نیستم که چرا سالهای جوانیم رو از دست دادم و تو 42سالگی راه زندگی در بهشت خدا رو پیدا کردم ،
خدا رو شکر میکنم که الان 50یا 60 ساله نیستم و هنوز فرصت زیادی برای لذت بردن از لحظه لحظه زندگیم رو دارم.
استاد عزیزم من تازه چندماه بیشتر نیست که باشما آشنا شدم ولی تمام رویاهام رو در فایلهای شما اونهم نه بصورت فیلمهای دروغین و تخیلی سینمایی؛ بلکه بصورت واقعی و مستند دیدم.
من تمام عمرم عاشق فیلمهایی بودم که برگرفته از زندگی واقعی افراد بودن نه تخیل یک نویسنده. چون برام آموزنده تر و باورپذیرتر بود.
استاد عزیزم ، مریم جون ، نمیدونید چقدرررر اشک ریختم و این فایل 169 سفر به دور آمریکا رو دیدم .منظورم اشک شوقه، نه مثل گذشته ها اشک غم و حسرت و افسوس نداشته ها
اصلا اشکهام نمیزاشتن درست تصویر زیبای شما رو ببینم
استاد عزیزم این فایل سفر به دور آمریکا ، مثل بقیه فایلها مناظر و جاهای دیدنی و افراد مختلف و بینظیر رو نشون نمیداد، شما ظاهرا خیلی عادی و معمولی توی ماشین نشسته بودید و صحبت میکردید ولی باورتون میشه ؟؟؟
باورتون میشه
که من از دقایق اولیه یهو منظره جاده زیبای سمت راننده چنان توجهم و جلب کرد که زوم کردم رو شیشه سمت استاد و تمام مدت منظره های زیبای جاده رو میدیدم و اشک میریختم ؟؟؟
اشک که نه، باااااارون اشک بود که از چشمام سرازیر بود،
اونهمه درختان زیبا و رنگارنگ و منظم و اون جاده های تمیز ، اون رانندگی عالی و پر از آرامش تک تک رانندگان لاین مقابل که دیده میشد،
برخلاف اکثر جاده های خراب ایران که پر از دست انداز و گاهاً پر از زباله هستن و از همه مهمتر هرچند کیلومتر پلیس راه که رانندگان فقط در مقابل چشم اونها یا دوربینها درست رانندگی میکنن و
بدتر از همه هر از گاهی ماکت یک خودروی تصادفی کنار جاده جهت آینه عبرت سایرین گذاشتن که اولا خوشی سفر رو به کام انسان تلخ میکنه و
دوماً ما پدر و مادرها اکثرا بچه هارو حتی اگر حواسشون نباشه عمداً متوجه اون خودروهای تصادفی میکنیم که
ببین، اگه موقع رانندگی حواس راننده رو پرت کنی به این روز میفتی
و دنیای شیرین و کودکانه بچه های معصوممون رو چنان با این ترسها تیره و تار میکنیم که نمیفهمیم چه خاطره بدی از سفر تو ذهن اون بچه باقی میمونه و چطور ذهن پاک کودکی رو که حالا بعد از چندماه خونه نشینی داره غرق در رویاهاش لذت میبره از مسافرت رفتن آشفته میکنیم و ترس رو در وجودش طوری نهادینه میکنیم که نه تنها در مواجهه با شرایط ناگوار ، بلکه حتی در خوشیها هم همیشه بترسه که هر آن ممکنه اتفاق ناگواری شیرینی لذتی رو که داره میچشه رو نابود کنه.
اما تمام اون مسیر نسبتا طولانی که شما طی کردید که هم من دلم نمیومد تاآخر فیلم رو نبینم ، هم از طرفی دل توی دلم نبود که زودتر بیام و احساسم رو با دوستان عزیزم به اشتراک بزارم ، تماماً پاکیزگی، نظم ، زیبایی ، آرامش و لذت بود،
خدای من😍
تک تک اون خودروها بدون حضور حتی یک ایست بازرسی یا پلیس راه یا پلیس نامحسوس و… با یک سرعت مناسب و بدون سبقت گرفتن و در لاین خودشون و با حفظ فاصله مناسب و در کمال آرامش رانندگی میکردن، نه تصادفی، نه درگیری لفظی و فیزیکی ای ، نه سزعت غیرمجازی ، نه پرتاب زباله ای، نه راننده ای درحال سیگار کشیدن …… در کمال امنیت و آرامش و نظم
و اون درختان و بوته های رنگارنگ و زیبا🥰🥰
خدای من🌹🍁🍂🌼🌺🥀🏵🌹🍁🍃🍂😍😍😍😍😍😍😍
چه مناظری…😍😍😍
مدام با خودم میگفتم
هر صدم ثانیه از این فیلم خودش یک تابلوی نقاشی بسیار زیبا برای نقاشان خوش ذوقی مثل بابراس و دیگران میشه که خداوند با دستان پرمهرش برای تک تک ما نقاشی کرده🥰🥰
لحظه به لحظه این سفر زوم کردم روی جاده و اشک ریختم چون صدای مهربان الله یکتا رو بوضوح میشنیدم که با من حرف میزد
میگفت:
بهارم ، بهارکم ، عزیز دلم، می بینی؟؟؟؟؟
من تماااام این زیباییها رو به عشق تو نقاشی کردم
تمام این تابلوها رو بیهوده خلق نکردم
با عشق تمام تک تک این برگها و گلبرگها رو به فرشتگانم دستور دادم برای لذت بردن تو نقاشی کنن ،
برگ برگ اون درختان رو برای تو رنگ آمیزی کردم
چون میدونستم تو چقدرررر به زیبایی های رنگارنگ و دلفریب علاقه داری،
میدونستم چقدر لذت میبری از دیدن تمام رنگهای شاد در کنار هم
این همه تنوع و زیبایی رو نیافریدم که تو بشینی توی خونه و صبحت رو با یک سری کارهای روتین و تکراری به شب برسونی و غم فردا رو بخوری.
من تو رو نیافریدم که گوسفندوار زندگی کنی.
من تو همین دنیا صدها و هزاران بهشت زیبا آفریدم اما دم دست شماها نزاشتم تا حرکت کنید
و خودتون برید و بهشت دنیا رو بببنید
بهارم، بهار نازنینم پاشو از جات و تغییر رو شروع کن یک قدم برای شروع لذت بردن از نعمت زندگی که در اختیارت گذاشتم بردار و ببین من چندهزار قدم برای تو برمیدارم
استادت رو ببین همسفر نازنینش رو ببین
اینها تو فرکانس هم بودن و به من اعتماد کردن و الان در کنار هم غرق لذت بردن ار لحظه لحظه زندگیشون هستن
اونا با برگردوندن باورهای تخریب شده گذشته شون به همون باورهای کودکی که من در وجودشون گذاشته بودم به سادگی، به زیباییو عزتمندانه به تک تک رویاهاشون دست پیدا میکنن و ببین چه زیبا انسانهایی هم فرکانس با خودشون سرراهشون قرار میدم تا باور فراوانی رو هم به اونها هم به شماها یادآوری کنم که حتی انسانهای نیک اندیش هم تودنیا فراوونن. من میتونستم دنیا رو و زمین رو خیییلی کوچیکتر از اینی که هست بسازم اما انقدر گسترشش دادم و هرلحظه هم گسترده ترش میکنم که شما بچه های من هرچقدرررر خواستید لذت ببرید و ببینید دنیا چقدرر بزرگهو نعمتهای من چقدر بیشمارن، من کوهها و دریاها و اقیانوسها و جنگلها و آسمانها و ستارگان و کهکشانها و… همه و همه رو برای خودم نیافریدم، برای بندگان شکورم آفریدم برای بچه های خوش ذوق خودم آفریدم، بچه هایی مثل تو که داری از دیدن یک گوشه بسیار کوچیک از زیباییهایی که من آعریدم اشک شوق میریزی من منتظر دیدن همین شور و شعف در شما هستم، ذوقتون رو به نمایش بزارید چرا فکر میکنید دیگران درمورد شما فکر میکنن مثل بچه ها رفتار میکنید؟ مگه بچه ها فرشته های من در زمین نیستن؟ چه ایرادی داره شما هم مثل فرشته ها رفتار کنید و احساستون رو در دلتون خفه نکنید ؟ بروز بدید ، اگه از دیدن کودکی، صحنه ای، منظره ای، انسان بامحبتی ، اتفاق خوشایندی سر ذوق میاید چرا بخاطر ترسهاتون اون احساس زیبا رو در وجودتون خفه میکنید ؟؟؟ که کمکم و به مرور زمان تبدیل به انسانهای ماشینی و شبیه رباطهایی بشید که هیچ احساسی ندارن؟ مگه من حس شادی و شادمانی رو به شما هدیه نکردم؟ چرا از هدیه من استفاده نمیکنید؟ چرا خودتون و اطرافیانتون رو شاد نمیکنید؟ مگه من نسیان رو به انسان هدیه نکردم که سخت ترین مصیبتها رو هم به مرور زمان فراموش کنه تا بتونه دوباره از زندگیش لذت ببره و شادمانی کنه؟
بدی ها نشان از نقصانه و من خدایی هستم که نقصی در من نیست ، پس باور کن که بهترینها و زیباترین ها رو برای تو میخوام
پاشو بهارم
پاشو تو هم مثل اینها از زندگیت لذت ببر .
من حامی تو و تمام بنده هایی هستم که شاکر نعمتهای من هستن و تلاش میکنن که دنیا رو جای بهتری برای خودشون و دیگران کنن
به نام خدا
سلام به استاد عزیز ، خانم شایسته و دوستان گل
در تائید حرف شما که از وضعیت کنونی ایران گفتید .
از وقتی با دوره های شما آشنا شدم و به مفهوم توجه پی بردم همیشه سعی کردم روی نکات مثبت تمرکز بیشتری داشته باشم ولی هر وقت که به مناسبتی به جشن ، مراسم یا محفلی دعوت میشدم به خاطر همه گیر شدن این تفکر که شما اشاره کردین عموما بحث ها با موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، گله و شکایت از این و اون و دوره زمونه و مسئولین و قیمت دلار تموم میشد .
استاد عزیز انقدر این سبک محاوره ای که همراه هست با انتقاد ، گله ، شکایت و ناله و نا امیدی از اوضاع اقتصادی سیاسی ، خود کم بینی ، مقایسه با ملل دیگه و حس قربانی بودن در ادبیات جدید ایران زیاد شده که تقریبا همه جا حتی برای برقراری ارتباط تو صف نونوایی هم همگیر شده .
به همین دلیل وقتی میدونم نمی تونم کل مردم کشورم رو تغییر بدم پس تصمیم گرفتم کشورمو تغییر بدم تا در اتمسفر دیگری که همراه هست با حس آرامش ، صلح ، دوستی و زیبایی بینی ادامه بدم . این حس به نظرم دقیقا شبیه همون حسیه که وقتی شما از پارادایس برگشتید به تمپا و احساس کردین که متعلق به اون اتمسفر نیستین و دوست دارین برگردین به پارادایس باشه .
کم کم با دیدن فایل ها و نتایج دوستان با اینکه خیلی از محیط زندگیم و ایران خوشم میاد اما وسوسه های مهاجرت و جرقه های ابتدایی در ذهنم خورد ولی هر بار سعی میکردم نادیده اش بگیرم تا اینکه طی این مدت و اتفاقاتی که تو کشور افتاده و مشاهده ی این حجم از جوگیری و موج سواری مردم از اینکه بدون دانش و تعقل و با تصورات حق به جانب پندارانه ی افراطی دست به اقدامات و واکنش های بسیار عجولانه زدن منو به فکر فرو برد که این حجم از دخیل دونستن عوامل بیرونی و همه گیری در سطوح پیر، جوان و نوجوان آینده ای جز نا امیدی براشون به همراه نداره حتی اگر در خواسته هاشون موفق باشن که حتی شما هم تو این فایل بهش اشاره کردین و مهر تائیدی شد بر اینکه قاطعیت بیشتری در تصمیمی که گرفتم داشته باشم .
به همین دلیل بعد از دیدن اون قسمت از سفر به دور آمریکا که مربوط به طبیعت یلو استون ، کوه های ماشمور و چشمه های آب گرم خصوصا گراند پریسماتیک اسپرینگ زیبا بود تصمیم گرفتم که خودم را از محاصره ی محیط و اتمسفر آلوده به همچین باورهایی خارج کنم و تصمیم قطعی برای مهاجرت به آمریکا یا هر جایی که رب العالمین برام مقدر کنه بگیرم .
جایی که اتمسفرش پر باشه از سپاسگزاری ، توجه به نکات مثبت ،زیبایی بینی ، امیدواری و عشق
از خداوند متعال و شما استاد عزیز برای این آگاهی ها بسیار بسیار سپاسگزارم ….
سلام براستاد وشایسته ی همیشه عزیزم.
عزیزانم، دیروز درایران روز مادر وزن بود ،ومن از صبح مشغول کارخودم که دراون هم یه استاد کاملا حرفه ای پیدا کردم واون کارخیاطی هست،بلاخره ازصبح تاغروب بدون اینکه بفهمم کارمیکردم ولذت میبردم .اینو هم بگم که من سالها خیاطی میکردم وبعد برای ده دوازده سالی اونوکنار گذاشته بودم وفکر میکردم کارکردن من باعث تنبل شدن همسرم میشه
وبعد که با شما اشنا شدم ودوره دوازده قدم رو خریدم،اونجا گفتین که بچه ها خودتونو بیکار نکنین
ومن باوجود اینکه خیلی برام سخت بودوکارهای بسیارزیادی رو امتحان کرده بودم تا بتونم درامد ازکارراحتتری بدست بیارم،
اما علاقه ای به اون کارها نداشتم.
خلاصه استادی عالی ،مثل شماها رو خدا سرراهم قرارداد که باهاش کارحرفه ای ولذت بخش رو تجربه میکنم،باوجود اینکه کل فامیلم باتعجب میگن حالا بااین سن وسال دوباره داری خیاطی میکنی،؟
ولی من میدونم که وقتی به استاد بودن استادت ایمان اوردی باید چشم ببندی وبگی چشم
به هرحال غروب بچه هام اومدن ومنو بردن ویرام کلی هدیه به سلیقه خودم خریدن ودرانتها به یه کافی شاپ مهمونم کردن که من یه معجون که فقط مقداری مغز بود خواستم
وقتی که یه روز فست بودی وبعد چیزی میخوری اون غذا بعدازورود به معدت میره وحسش میکنی که داره شاخه شاخه توی تموم رگ وپیوندت حرکت میکنه وحس لذتبخشی ازغذا خوردن رو بهت میده واین موضوع که من درقانون سلامتی توی فستها کشفش کردم چقدر عالیه،ومن وقتی بعد فست غذا میخورم یه لذت کاملا عمیق میبرم که ادم میتونه همیشه همچین لذت عالی ازغذاببره.
تمام اینارو گفتم تابدونید که درروز زن،یکی ازدوستام بهم پیام تبریک دادوبعدباذوق گفت استادکامنتتو توی قسمت169 یعنی همین قسمت خونده،
گوشیم داشت خاموش میشد وتوخونه مهمون داشتم،تااخرشب که سرم خلوت شد،وتوی تختم داشتم این قسمترو تماشا میکردم،ته قلبم عروسی بود واحساس عالی داشتم
توی ماشین استاد بااون رنگ لباس شایسته جان واون تلالو خورشید که گاهگاهی ازبغل گوشش دیده میشد ،یه منظره رویایی عالی بوجوداورده بود ووقتی کامنتمو میخوند ،اون احساس عالی روازشون دریافت کردم واون حس ولبخندتون ،مثل اون معجون عالی بعد فست،به دلوجانم نشست .
باوجوداینکه وقتی اون کامنتو مینوشتم ،یه حسی بهم میگفت این نوشته خونده میشه ولی بازم احساس خوبم تا امروز ادامه داره.
واینو جزو بهترین هدیه های روز زنم میگزارم وخداوندم رو شاکرم که باوجودی که موفق نشده بودم هفت هشت قسمت سریالرو ببینم،ولی دوست عزیزم ازراه دور به من این خبرروداد ومن مثل فکرکنم، مثل رونالدو دربازیهایی که برنده میشه،همش لبخند ازته قلبم روی لبمه.
ببین استاد که چه میکنی بایه گوشه چشم باما
عاشقتونم وسپاسگزارخداوندم برای اینکه منو هم مسیرشما خوبان کرد.بوووووووس واغوش
سلام ب استاد عزیزم و مریم جونم
برای درست کردن این سری فایل ها ک کامنت دوستان رو میخونند و در موردشون صحبت میکنند
برای من ک این سری فایل ها عالیه پر از آگاهی هست و باعث میشه بیشتر و بیشتر بخوام کامنت های دوستان رو بخونم و اینک چیزی ک برام خیلییی جالب بود این بود ک دیشب من اسم و فامیل اصلی خودم رو نوشتم و برای نوشتنش مقاومت داشتم و ذهنم میگفت ننویس بابا اسمتو چرا مینویسی اگ یه اسم مستعار بنویسی بهتر میتونی کامنت بنویسی و خودافشایی کنی ولی دیگ گفتم این باید مهار شه اسم و فامیل اصلی خودمو نوشتم و امروز باید این فایل سفرنامه رو میدیدم و داشتم صبحانه میخوردم ک استاد وقتی راجع به این موضوع حرف زد کلا خشکم زد و خیره شدم ب دیوار و گفتم واو بفرما محدثه خانم اینم از این اصلا یه احساس فوق العاده ای گرفتم ک نگو و ب خودم افتخار کردم برای این شجاعتم از خودم تشکر میکنم ️
و کامنت مهرک عزیز عالی بود لذت بردم چقدر شبیه ذهنیت من نوشته بود با کلی ذوق و شوق از ایشون هم سپاس گزارم واقعا
و تعریف استاد عزیزم از سیستم فرود هواپیما و هلی کوپتر وقتی موتور خاموش میشه واقعا خیلی شگفت زده شدم از این اطلاعات عالی ک هرچی توی فیلم ها دیده بودم ک هواپیما وقتی ب یه مشکل بر میخوره دیگ خدا سرنشین هارو بیامرزه و برای همین از هواپیما میترسیدم
ولی خب الان خیلییی خیالم راحت شد و تازه همیشه قبل از این ها فکر میکردم ک هرکی سوار هواپیما میشه دیگ با جون خودش بازی میکنه از بس ورودی های ناجور از فیلم ها داشتم ولی خوب الان ترک خورد و ب شکل قبلی محکم نیست سپاس گزارم استاد جان
و چقدر تحسین کردن مریم جون توسط استاد رو تحسین کردم خیلی لذت بردم ک چقدر استاد این ویژگی مریم جون رو موشکافانه باز کرد و منم تصمیم گرفته بودم دیگ این حس ذوق و شوق رو همیشه داشته باشم و دیشب با دوستم صحبت کردم ک یه ربات ک نقاشی میکشه رو ساخته بود من کلی ذوق کردم و با ذوق و شوق بهش تبریک میگفتم و اونم وقتی ذوق و شوق منو دید از صفر تا صد کارو برام توضیح داد و جالب اینه از این ذوق من هم اون خیلی حس خوبی بهش دست داد چون اصلا برای کاری ک کرده بود ذوقی نداشت و من بهش گفتم بابا دختر این خیلی خفنه ک این کارو انجام دادی و کلی بهش گفتم ازش بهم عکس بده حتما ک ببینم و عکس نقاشی ک کشیده و در همین حین ک ب من توضیح میداد کلی ایده دیگ هم یهویی یادش اومد ک میتونم این کار و اونکاررو انجام بدم ک رباتم متفاوت باشه و خلاصه ک همه اینا مال دیشب بود و امروز من صحبت های استاد رو در این مورد شنیدم خیلی جالبه هر کاری میکنم بعدش یه فایلی از استاد میاد مهر تایید میشه براش و این خیلییی خیلیییی تکرار میشه برام از این الگوی تکرار شونده ام لذت میبرم بخدا
سپاس گزارم از استاد عزیزم و مریم جونم برای این فایل های زیبا و آگاهی دهنده کلیییی لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم خصوصا صحبت استاد درمورد اسم وفامیل و عکس اصلی خودمون رووبزاریم
خوشحالم گ اینکارو کردم و غلبه کردم ب ذهنم
عاشقتونم استاد جان مریم جان و دوستای خیلیییی خوبم
سلام و درود بر استاد جان؛ خانم شایسته و همسفران عزیز
وقتی که تمرکزمان بر روی نکات مثبت و زیبائی ها باشد می توانیم از دل یک نازیبائی (ترافیک) ، زیبایی استخراج می کنیم.کاری
که استاد عزیز و مریم جان در عمل انجام دادند تا شاهد ضبط این قسمت از سفرنامه و پرداختن به کامنت دوستان باشیم که جای
تحسین و تقدیر دارد و چقدر این دو عزیز در این قاب از تصویر در کنار هم زیبا، جذاب و دوستداشتنی هستند، خدایا شکرت برای
دیدن دوباره شما در این قاب زیبا .
اولین کامنت از حمید عزیز بود که همواره شاهد حضور پررنگ و کامنت های زیبایشون در سفرنامه هستیم و استاد بخوبی ایشان
رو بخاطر آوردند و توصیه عالی که کردند این بود که اعضای سایت اسم و فامیل کامل خودشون را بنویسند و عکس خودشان را
قرار دهند و آنرا نشانه شجاعت افراد توصیف کردند و پس از این توصیه حمید عزیز و خیلی از اعضای سایت اسم و فامیل کاربری
کامل خودشون را نوشتند که جای قدردانی دارد.
به نظرم هر کسی که عضو این سایت الهی و انسان ساز می شود نه تنها نباید واهمه و ترسی داشته باشد؛ بلکه باید به خودش افتخار
کند که در جمع چنین انسانهای ارزشمند و خودساخته ای قرار دارند که برای خودشان ارزش قائلند و دنبال رشد و تکامل و
ارزشمندتر کردن خودشانند و چه فرکانسی از این بالاتر و چه محیطی از اینجا نابتر و خدایی تر و انسانی تر و زیباتر.
قبل از توضیحات استاد منم فکر می کردم که خیلی سیستم این هواپیماها پیچیده و حساس و عجیب و غریب است و خیلی تخصص
لازم دارد که یک هواپیمای شخصی بسازید ولی دیدن این فایل و صحبت هایی که استاد از قول دوستشون گفتند واقعآ باورها و
ذهنیت من را تغییر داد و کافیست بدانیم که سیستم چگونه کار می کند آنوقت میتوانیم هر قطعه ای که آن وظیفه را انجام دهد را سوار
سیستم کنیم بدون مشکل و این نکته خیلی جالبی بود و این اقدام هم قابل تحسین است که قوانین اجازه اینکار را به افراد برای ساخت
و تغییر برای استفاده شخصی از هواپیما را داده است بدون اینکه این اقدام امنیت حمل و نقل عمومی و جان شهروندان را تهدید کند.
اینکه هواپیما اگر موتورش خراب بشه یا خاموش بشه بتوان آنرا کنترل کرد و سالم فرود آورد واقعآ برایم شگفت آور بود. من مستند های زیادی در مورد دلایل سقوط هواپیماهای مسافربری دیده ام و وقتی که پس از سالها تحقیق و بررسی به علت سقوط هواپیما پی می بردند متوجه می شدیم که بعلت نادیده گرفتن یک چک لیست یا شل شدن و کنده شدن یک پیچ یا عمل نکردن یک اهرم در دمایی خاص و موارد به ظاهر کم اهمیت اینچنینی منجر به سقوط هواپیما شده است و فکر می کردم هواپیماهای شخصی و تفریحی هم همین گونه اند و الان که استاد گفتند که دوستشون چنین چیزی گفته برایم واقعآ تعجب آور بود!
در یکی از مسافرت هایی که داشتم صندلی من نزدیک بال و موتور هواپیما بود و در بین مسیر متوجه شدم که موتور هواپیما خاموش شد و قدرت اوج گرفتن ندارد که پس از یک دقیقه خلبان به مسافران اعلام کرد که بعلت نقص فنی به فرودگاه مهرآباد بر می گردیم و هواپیما در ارتفاع مشخصی به فرودگاه مهرآباد برگشت و تصور من این بود که موتور دیگر هواپیما توانسته ما را به فرودگاه مبدا برگرداند ولی نمی دانستم هواپیما حتی اگر موتورش را هم از دست بدهد باز میتوان آنرا کنترل و مدیریت کرد و این آگاهی ترس ما را هنگام سوار شدن به هواپیما کاهش می دهد. و جالبتر اینکه این قضیه حتی در مورد هلی کوپتر هم صدق می کند و حتی کنترل آن با کمک پره های بالگرد راحتتر خواهد بود! و این مساله بصورت واضح به ما نشان می دهد که دلیل عمده ترس های ما ریشه در ناآگاهی مان دارد و هر چقدر ما اطلاعات و علم مان راجع به مساله ای بیشتر باشد ترس کمتری در آن خصوص خواهیم داشت و هر چقدر انجام کاری را برای ذهن آسان کنیم و ذهنمان انجام آن را ساده بگیرد؛ خلق کردن آن برایمان راحتتر خواهد بود. و نبوغ و شجاعت و علم و هوش آقای راس واقعآ قابل تحسین و ستایش است.
مورد جالب بعدی الگو برداری و الگو ساختن است که هر چه الگوهای بیشتری را در موضوعی خاص یا شغل یا سبک زندگی و … داشته باشیم یا پیدا کنیم ، پذیرش آن برای ذهنمان باور پذیرتر می شود.مانند الگوهایی که استاد در سبک زندگی، کسب و کار ، روابط و … ساخته اند که بی نظیر است.
با نظر استاد کاملآ موافقم و منظور ایشان را درک میکنم که خیلی از چیزها در کشور و ملتمان بصورت بنیادین ایراد دارد و راه درازی برای هموار کردن و هموار شدن این مسیر باید طی شود و هر کدام از ما در این خصوص رسالتمان این است که خودمان و طرز فکرمان و عمل کردنمان را اصلاح کنیم و اینکار را باید از خودمان آغاز کنیم و اگر اکثریت جامعه هم اینگونه فکر کنند و عمل کنند دوران گذار سریعتر طی میشود و اگر هم چنین همتی در مردم نبود ما هدایت میشویم به جایی که بصورت بنیادین درست است و جهان راه ما را از آنها جدا خواهد کرد.
نکته مهم بعدی در مورد شوق و ذوق است .شور و شوق و اشتیاق نقش مهمی در برانگیخته کردن آدمها به شکل مثبت دارد. وقتی که خودمان شور و شوق داشته باشیم آدمهایی را جذب خواهیم کرد که شور و شوق و ذوق دارند. و اگر آن فرد شخص توانمندی باشد و ما به این توانمندی پی برده باشیم آن شخص از دیده شدن این توانمندیش توسط ما شور و شوق خواهد داشت و توانمندیش را بیشتر و بهتر به ما معرفی خواهد کرد و اغلب نیز دیالوگ معروفی که این مواقع توسط آن شخص گفته می شود اینست که: من تا به حال این حرفها را پیش هیچ کسی نگفته ام! و به قول مریم جان ، جهان نیز در این خصوص همانند آدمها برایمان شوق و ذوق دارد.
در پایان تشکر و تحسین میکنم حمید جان ، مهرک عزیز، یکی از دوستان عزیز، سحر عزیز، الناز عزیز، امیر عزیز، اکرم عزیز، ریحانه عزیز، محمد صادق عزیز، الهه عزیز و علی عزیزکه با کامنت های پر بارشان زمینه ضبط این قسمت از سفرنامه را ایجاد کردند.تا ادامه سفرنامه بدرود💖
سلااااااام به روی ماه همتون
وای مریم جون نازنینم چقدررررر زیبا گفتید که با جهان هم صحبت میکنید و وقتی ذوق و شوق دارید جهان میگه اینم دارم اینم دارم 😍😍😍😍❤️❤️❤️
قلبمممم
من فکر میکنم جهان نه تنها برای چیزهای مثبت بلکه برای چیزهای منفی هم میگه اینم دارم اینم دارم 😅😅
این همون قانون توجه هستش به هرچیزی که با دقت و نهایت توجه بپردازی جهان از همون بیشتر بهت میده …
و میگه اینم دارم اینم دارم …..
ای جانم ….
من از دقیقه 35 که درباره ذوق و شوق صحبت کردید رو ضبط کردم تا بارها و بارها تماشاش کنم …
راستش من خودم آدم ذوقی هستم . بسیار سختی کشیدم برای ورود به خودشناسی و آگاهی
وقتی اولین قدم های خودشناسی رو طی کردم اونقدررررر ذوق داشتم و شیفته شده بودم که جهان میگفت دوست داری؟؟؟
اینم دارم
اینم دارم 😍❤️😍😅
و باز مباحث بیشتری رو در اختیارم قرار میداد .
الحق که ویدئوهای شما بی نهایت حال منو خوب میکنه
خییییلی دوستتون دارم .
شما الگو هستید و من بسیار خدارو شاکرم که دارم وقتم رو با شما سپری میکنم.
دوستتون دارم …❤️❤️❤️❤️
سلام استاد عزیزم و مریم جانم
بسیار بسیار از خداوند سپاسگذارم که امروز صبح من هدایت شدم به دیدن این فایل پر از خیر و برکت و آگاهی .
ممنونم که هستین ، ممنونم که این فیلم های زیبا از سفرتون و زندگی قشنگ و رویایی تون رو برای ما فیلم میگیرید . بسیار لذت میبرم از دیدن رابطه پر از عشق و صمیمیتتون و پر از لذت و شادی تون . بسیار لذت میبرم از زندگی پر از آزادی مالی و آزادی زمانی و آزادی مکانی تون .
بسیار شما رو تحسین میکنم که انقدر خوشگل زندگی میکنید.
بسیار تحسین میکنم شما رو که انقدر راحت مسافرت میروید. بسیار تحسین میکنم شوق و ذوق زندگی کردن دارین . بسیار تحسین میکنم با سخاوت زندگی پر از زیبایی تون رو به ما نشان میدهید . خدایا هزاران بار شکر که بادیدن شماها من خیلی نگاهم به زندگی تغییر کرده . و کلی انرژی ام بالا میرود هر وقت شما رو میبینم .
منم خیلی دوست دارم مثل شماها زندگی کنم .
خدایا شکرت که چشمانم امروز با دیدن انسانهای فوق العاده ای مثل شما باز کردم.
چند روزه دیگه تلویزیون نگاه نمیکنم
خدایا شکرت هزاران بار شکرت.
من با وجودی که خاندارم و یک دختر یک ساله و نیمه نوپا دارم و همش مشغول رسیدگی به او و خانداری و آشپزی و…هستم ،اما در اولین فرصت و زمانهایی که دخترم خوابه میشینم بادیدن فیلم های شما کلی لذت میبرم و کلی آگاهی های عالی یاد میگیرم.
خیلی خیلی دوستتون دارم و از خداوند براتون همیشه سلامتی و بهترین هارو آرزو دارم .
با شجاعت تمام اسم کاملم رو مینویسم براتون
شیرین مداح صفایی هستم عاشقتونم
به نام خدای وهاب
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و مریم جان زیبا و مهربونم
چقدر مثل همیشه صحبتهای شما دلنشین بوده
از اینکه همیشه در مورد همه افراد اصلا نژاد و کشور هیچ چیزی مهم نیست براتون
و همیشه براتون قابل تحسین هست
و من هر روز با دیدن کلیپ ها و آموزشها از نظر رفتار و تفکر هم نسبت به دیگران هم تغییر میکنم
که خیلی برام با ارزشه
و همیشه با شنیدن صدای دلنشین شما لذت میبرم
و آرامش صداتون برام با ارزشه و حس خوب میگیرم
خداروشکر بابت وجود تون عاشقانه دوستون دارم امیدوارم حال دلتون همیشه پر از نور و آرامش الهی باشه
امیدوارم همه افراد به فکر آزادی خودشون باشند
و خودشون نجات بدن
و از غل و زنجیر خشم و کینه و سیاهی خارج بشن
براشون از درگاه خداوند آرامش سرشار از عشق الهی خواستارم 🌺