سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 193 - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

529 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرجس رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    سلام، استاد و مریم خانم و دوستان عزیز،

    خدارو هزار مرتبه شکرت، بار هم قرار بریم سفر و جاهای جدید ببینیم و کلی لذت،

    در سفرهای قبلی چه لذتی بریم از هم زمانی هایی مثل اون پارک شلوغ که جای پارک رو از ماها قبل میگرفتن ولی برای ما به راحتی رقم خورد، از هم زمانی اون وقتی که پله آر وی خراب شد ولی ما به خدا توکل کردیم و خدا یه مکانیک فول آپشن رو برامون فرستاد،

    از اون ادمهای فوق العاده مثبت و ملکوتی، مثل خانمی که تو پارک مارو به مهمونشون دعوت کرد و صبح فرشاد که ما حرکت کردیم رفتیم بخاطر ما تا جایی اومد تا بهشتی تر بشه،

    واااای خدای من شکر هدایت کردی به اون خانمی که اجازه داد بریم به حیاط خونشو و گلهای فوق العاده اش رو ببینیم، که چه با ذوق و زیبا حتی پای درختا گل کاشته بود خدای من، چقدر بهشت بود، شکرت،

    واااای واااای اون خانم و مادر پیرش رو بگو که مارو دعوت کرد به خونش، چقدر خونشون عالی بود چقدر ثروتمند بود ماشین خونشون رو یادتون هست، روحیه عالی وانرژی شون رو یادتون هست میخواستن اونها هم برن سفر….

    خدااای من شکر رر،

    معلوم نیست در این سفر چه افراد فوق العاده دیگه قرار ببینیم، خدایا شکر…..

    واااای خانه ابشار یادش بخیر،،،،، اقا رفتیم خانه ابشار گفتیم این دیگه ته بهشته.. ولی وقتی نیاگارا دیگه پس بهشت اینه،،،، چقدرررررر محشر بود خدایا من شکر، اون خونه باغی که کنار دریا بود و با یه معماری عالی، که الان یه موزه شده رو چی بگم پس؟؟؟؟؟؟

    خدای من کشتی ساخته بودن با سنگ، الله اکبر…

    چقدر باغ زیبا بود چقدرررررر زیبا، خدای من چقدر ثروتمند بود مالکش،،،، هر چی تعریف کنیم کمه،

    واااای واااااای نگو نگو راک سیتی رو دیگه چی بگم؟؟؟؟؟؟؟ خدااااااااا من بهشت بهشت دیدیم فقط….

    خدایا شکرت شکرت شکرت، و کلی زیبای دیگه که الان یادم نیست…

    وااااای اون حیوانا یادش بخیر، زرافه‌ها، گورخر ها، اهو ها… خدایا شکرت…

    وای یادش بخیر اون بنده خدایی که شبانه یه قلعه مانند کاملا سنگی، و از سنگهای بزرگ ساخته بود..

    خدایا شکرت شکرت عاشقتم…..اعتبار تمام این زیبایی ها تو هستی، تو بودی که برای ما رقم زدی.

    خدایا هدایت کن در این سفر هه عشق و لذت رو با یاد تو تجربه کنیم…

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 1682 روز

    الهی شکر واقعا. سلام به استاد عشق و مریم جان و بچه های سایت.

    استاد بهترین خبری بود که میتونستم بشنوم امشب واقعا همین بود.

    حسم بهم گفت که برم تو سایت و دیدم که به به چخببببرررره.

    من بیشتر از اینکه اینور اونور امریکا رو ببینم اخلاقیات شما رو تو سفر می بینم.

    که چقدر مرد فوق العاده ای هستین و چقدر الگویین برای ما.

    چقدر خوب برخورد میکنین استاد با مریم جان و غریبه ها. من از سفر امریکا خیلی چیزای یاد گرفتم.

    این که شما تا با یه نفر برخورد میکنی اینقدر با شوق و ذوق حرف میزنی و کلی تعریف و تمجید و …. واقعا درس داره. واقعا کمک کنندس.

    آدمای خوب بیشتری رو توی سفر امریکا دیدم و اصلا به طرز شگفت انگیزی جذابه این حجم از انسان های خوب و دوس داشتنی در کنار هم.

    من واقعا رشد کردم با سفر به دور آمریکا و بی صبرانه منتظر ادامه قسمت هاش هستم.

    عاشقتونم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3656 روز

    استاد عزیزم سلام. به به سفرتون به سلامت و خوشی. همیشه به سفر

    واقعا خدا رو شکر. چقدر خوب استاد، من همیشه فایل هاتون رو تماشا مبکنم، مخصوصا سفرنامه و زندگی به بهشت را با خانواده. اما تا الان نتونستم در فایل های سفر و زندگی در بهشت، کامنت بزارم. فقط کامنت دوستان را می‌خوندم و امتیاز میدادم. ولی خیلی خیلی دوست دارم که این سری این مقاومت را بردارم و زیبایی بین قهارتری بشم و کامنت هم بزارم. به امید خدا به سفرهای بهتری هدایت بشم.

    استاد این را بگم که یکی از نام ها و اهدافی که امسال با شروع سال نو، برای خودم گذاشتم، سال سفر بود که باورتون نمیشه تا همیشه 5 ماه اول سال به کلی سفر هدایت شده ام. سفر رودبار، کاشان گلابگیری، شهرکرد در اردیبهشت ماه، مشهد به همراه خانوده، سمنان برای تور نجوم و تجربه خوابیدن تو منطقه کوهستانی در رودبار که رو کوه یه شب در مه، خوابیدیم و با مه بیدار شدیم. معرکه بود. خدا رو سپاس.

    ممنون استاد

    در پناه پروردگار عالم

    شیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    سلام به استاد عزیزم ، خانوم شایسته گل و دوستان نازنینم

    چقدر من خوشحال شدم که قراره سریال سفر به امریکا رو داشته باشیم همین یکی دوروزه پیش تصمیم گرفتم برم و شروع کنم سفرهای قبلیو ببینم و یه قسمت دیده بودم که شما این فایلو گذاشتید و چقدر خوشحال شدم چون همراه بودن با شما تو این سفر خیلی حس بهتری بهم میده و همزمان خوندن کامنت بچه ها . سفر قبلی اولین سفری بود که من همراه با شما بودم و هر فایلیو میذاشتید همون موقع میدیدم و خیلی خیلی احساس خوبی میگرفتم .

    تو یکی از قسمت ها یادمه ماسه های سفید به رنگ و شکل برف بود و من بارها اون فایلو دیدم و همون موقع ها اینجا یه برف خیلی قشنگی میومد و ماهم یه تفریح برفی خیلی قشنگ و خاطره انگیز داشتیم که خیلی لذتبخش بود و امیدوارم و از خدا میخوام اینبار هم با توجه به زیبایی ها هدایت بشم به یه مسافرت عالی و لذتبخش و تجربه کردن زیبایی ها من عاشق طبیعت و تفریح و مسافرتم و

    مطمئنم این سفر برای هممون برکات زیادی داره و احساس فوق العاده ای رو برامون ایجاد میکنه .

    در پناه خدا سفر خوبی داشته باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    خاتون حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    سلام به خداوند ، اساتید عزیزم و دوستان همفرکانسم

    استاد من هر روز صبح در تمرین ستاره قطبیم از خداوند میخام که یه خبر خوش بهم برسه

    خبر خوش امروز هم این بود که قراره به سفر عالی با دوستان عالی بروم

    خیلی خوشحالم که قراره کلی زیبایی ببینم و تصور اینکه دیدن این همه زیبایی باعث میشه من به زیبایی های بیشتری در زندگیم هدایت بشم قلبمو باز می کنه

    هر روز از خداوند میخام زیبایی ببینم نشانه ببینم و با دیدن یه گل هم کلی ذوق میکنم

    با دیدن یه جوی آب کلی ذوق میکنم و تلاش میکنم صدای طبیعت رو هر جایی حتی تو فضای مجازی بشنومَ

    استاد یادمه میخاستید یه فایلی رو پر کنید چون بارون گرفته بود تصمیم گرفتید اول زیبایی ها رو ببینید بعد کار کنید

    یعنی اولویت دیدن زیبایی هاست

    من هم دارم اینو از شما یاد میگیریم و تلاش میکنم جز ویژگی هام در زندگیم بشه

    از وقتی توجهم روی زیبایی ها رفته به مکان های خیلی رویایی هدایت شدم و امسال تابستون با همه گرمایی که بود کلی برای من لذت بخش بود و به جاهای خنک و عالی هدایت شدم

    اینها همه نتیجه شاگرد شما بودنه

    صمیمانه از شما سپاسگزارم ، از خداوند با تمام وجودم سپاسگزارم که منو در این مسیر زیبا قرار داد

    و پیشا پیش خیلی خوشحالم که قراره کلی زیبایی همراه شما ببینم و کلی قلبم باز بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Malek_success گفته:
    مدت عضویت: 3035 روز

    بنام الله وهاب

    سلام استاد ، خانم شایسته و دوستان خوبم

    خیلی خوشحال شدم که دوباره قراره سفر به دور آمریکای جدید شروع بشه..

    مک دارم روی دوره کشف قوانین کار میکنم و یکی از خواسته هایی که به سرانجام نرسیده خواسته مهاجرت کردن هستش ..

    دوتا نکته مثبتی که در ابتدای سفر برام به همراه داره اینه که من از شروع سفر میتونم همراه شما باشم و در واقع در مدار این سفر توحیدی و آموزنده قرار گرفتم

    نکته مثبت دوم هم این اتفاق همزمان با کار کردن روی خواسته مهاجرت اتفاق افتاد که یک نشونه و خبر از اتفاقات خوب میده

    تفاوت دیدگاه و باور فراوانی رو میتونم در انباکسینگ دو محصول ببینم..زمانی که استاد میگه میخوام به شرکت تسلا خیر برسونم ..و بعدش میگه اگه استفاده نکنیم جای دوری نرفته …این دیدگاه حس مهم بودن به شخص میده..یعنی به عنوان دستی از دستان خداوند در حال کمک به رشد این جهان هستم حتی در کوچکترین مقیاس .. در حالی که من فکر من این بود که کمک به رشد جهان یعنی اختراع یک وسیله جدید و انجام کاری که قبلا هیچ کسی اون رو انجام نداده..پس در کوچکترین کارها هم باید قانون رو تطبیق بدم و سعی کنم که حس مهم بودن رو به خودم بدم..

    جمله بعد استاد هم این پیام رو برام داشت که کاری که لازمه رو انجام بدم حتی اگه نتیجه مدنظر حاصل نشه اتفاق خاصی نمیفته..

    در آخر ویدئو هم از دیدن نمایندگی فورد لذت بردمم.. این همه نظم و توجه به مشتری و آرامش و زیبایی برام خیلی جالب بود

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2491 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    سلام به استاد بی نظیر

    سلام به خانم شایسته زیبا و خوش اندام و همراه

    چقدر زیبایی توی این فایل دیدم وای لذت بردم

    برای استاد شده برای من هم میشه

    استاد از اینکه عزت مندانه زندگی می کنی بهت افتخار میکنم

    چه اندامی

    چه تیشرت های خوشرنگی

    چه ماشین اسباب بازی فوق العاده ای

    چه تلوزیون بزرگی

    چه ماشین خوشرنگی

    چه عزیز دل هایی که با هم همکاری می کنند

    چه تراک کمپری که بهت ازادی میده تو سفر و میتونی زیبایی های بیشتری رو ببینی و از سفرت بیشتر لذت ببری

    چه آن باکسینگ های خفنی

    چه دریاچه ی آرام و آرامش بخشی

    چه درخت های فراوانی

    چه اتو سرویس تمییز و زیبا و لاکچریی

    چقدر زیبایی دیدم وای خدای من عشق کردم

    اره استاد باید مقصد و مشخص کرد و مسیر رو به خدا سپرد اینکه از چه راهی هدایتت میکنه مهم نیست مهم لذت بردن

    و یکی از راه های سپاسگزاری از وسایل تمییز کردن اونها توسط خودته که من عاشق این کارم من به وسایلم انرژی میدم و اونها واسم خوب کار می کنند

    خدایا ممنونم

    خدایا تو بی نظیری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1999 روز

    بنام خدا و بیاد خدا و برای خدا

    هرگز به شما دیر توصیف نمی‌گردد زان طرفه ای که خدا به شما تقدیر داشت

    سلام بر استاد عزیز و گرامی و مریم بانو همراه شایسته و بینظیر استاد

    و سلام خدمت دوستان هم فرکانسی این سایت بزرگ به وسعت جهان

    إیّاک‌َ نَعبُدُ وَ إِیّاک‌َ نَستَعِین‌ُ(پرورداگارا) تنها تو را می‌پرستیم (تسلیم تو هستیم) و تنها از تو (فقط خودت) یاری می‌جوییم.

    بازهم یک فایل زیبا و پر از درس و نکته و تجربه خوب و عالی، در این مدت تقریبا 2و3ماه که فعالیت من و همسرجانم در این سایت بینظیر بیشتر و بیشتر از قبل شده، خیلی سعی میکنیم که الهامات و هدایتهای الهی رو بهتر بفهمیم و درک کنیم در واقع سعی داریم که از صحبتها، رفتار و افکار استاد عزیز استفاده بهینه کنیم، هفته قبل عملا هیچ پولی تو حسابم نبود، و کلی برنامه سرراهمون بود، جشن تولد دخترم که چون 31تیرماه بود و به خاطر ایام محرم بهش گفته بعد از ایام محرم و صفر براش جشن میگیریم و بهش قول داده بودیم (این رو هم بگم ما داریم رو باورهامون کار میکنیم ولی بقیه که اینطور نیستن و چون دخترم دوست داشت دوستاش تو جشنش باشن گفتیم بعد از این ایام محرم و صفر،) خواهرم تماس گرفته بود که آخر هفته میان پیش ما، یکی از دوستان خوبمون که در بهبهان زندگی میکنند و بعد از حدود 4سال اومده بودند تهران و خوب بهشون گفته بودیم هر موقع اومدن تهران منزل ما هم بیان و به اونها هم گفتیم آخر هفته بیان منزل ما، و باز به دخترم قول داده بودم که تابستان یک یا دو مسافرت شمال و یا جای دیگه بریم… خلاصه همه اینها جمع شده بود که در دهه آخر شهریور همه رو انجام بدیم با جیب خالی و آخر ماه یک کارمند…دوستان من کارمندم و با حقوق دریافتی عملا از نیمه ماه دیگه حسابم خالی میشه.. اینجا بود که گفتیم از این آموزه های استاد در این چند وقت باید استفاده کنیم.. خدا رو شکر با یک کار پولسازی که انجام دادیم یک جشن تولد مفصل برای دخترم با حضور حدود 10نفر از دوستاش و عمه و دختر عمه هاش که از شهرستان اومده بودند خداوند عزیز براش گرفت که کلی بهشون خوش گذشت، خواهرم و خانواده چهار نفریشون حدود 4روز مهمان ما بودند، دوست عزیزمون هم که از بهبهان خوزستان اومده بودند یک شب بسیار عالی با خانواده سه نفریشون پیش ما بودند، یعنی هم جشن تولد عالی و مهمانی عالی… و اما یک مسافرت کاملا هدایتی و الهی به شمال کشور … شهر فومن شهر مالکوان توسط دوستم یک ویلا لاکچری بزرگ و بدون هیچ هزینه ای گرفتیم، رفتیم بندر انزلی کشتی تفریحی سوار شدیم، در ساحل گیسوم شاتل سواری… در ساحل انزلی، موتورچهارچرخ سوار شدیم.. یک مسافرت 4روزه بینظیر.. همه اینها رو گفتم که بگم تمام این کارها رو تمام از خدا خواستیم و از خداوند رب العالمین هدایت خواستیم کمک خواستیم و خودش به بوسیله چندین نفر دستاشو فرستاد برای هدایت و کمک به این بنده های سراسر تسلیم.. خدایا شکرت.. و یک اتفاق بسیار جالب و هدایتی در آخرین روز سفر.. این سفر من اسمش رو گذاشتم سفر هدایتی.. چون همش قبل از رفتن و حین سفر و برگشت از سفر کلا الهام و هدایت و کمک خود خدا بود… روز جمعه 30شهریور ساعت 8صبح از شهر مالکوان به سمت تهران حرکت کردیم… شب قبل از حرکت داداشم تماس تلفنی داشتیم و چون حدود یک هفته قبل اونها هم شمال شهر زیباکنار بودن به همراه برادر خانومش به ما گفت از ساعت 7صبح تا 5بعدازظهر تو ترافیک برگشت از زیباکنار تا قزوین یعنی حدود 10ساعت تو مسیر در ترافیک بودن و به ما گفت برادر خانومش چون مسیر رو بلد بودن از جاده قدیم رشت قزوین برگشت و حدود 4ساعت رسیدن به تهران.. و به ما گفت از جاده قدیم برگردین.. خب این هم خودش هدایت خدا بود.. مسیر برگشت انگار جاده برای خودم تنها بود… اولش با مسیریاب زدم جاده قدیم که وقتی به تابلوی قزوین رشت رسیدم تابلو مسیر رو از سمت راست زده بود ولی مسیریاب من سمت چپ حدود 200متر که از تابلو رد شدم متوجه شدم احتمالا اشتباه میرم که یهو تو اتوبان به اون بزرگی دیدم یک نفر پیاده سمت مسیر ما داره میاد اولش فکر کردم از این آدمهایی است که بازیافتی جمع میکنند گفتم ازش مسیر رو سوال کنم و با خودم گفتم این بنده خدا مسیر چه میدونه که همسرعزیزم گفت ازش سوال کنیم، ازش سوال کردم آقا میخواهیم جاده قدیم رشت قزوین بریم که با خنده گفت آقا داری اشتباه میری این مسیر شما رو به سمت سنگسر میبره دنده عقب برو به سمت تابلو که رد کردی تا نزدیک امامزاده هاشم اونجا تابلو نوشته جاده قدیم یا آزادراه که بخواهی هر کدوم رو بری.. و این هم باز هدایت خدا بود و بعدش وقتی رسیدم تهران تازه فهمیدم اون خود خدا بود، اخه تو اتوبان به اون بزرگی و تو بیابون اون آدم چطور یهو پیداش شد… خلاصه رسیدیم به امامزاده هاشم و تابلو جاده قدیم و وارد جاده قدیم شدیم … قبل از امامزاده جاده نسبتا شلوغ بود که خیلی از مسافرها مثل ما زود حرکت کرده بودن که به ترافیک تعطیلات آخر شهریور نخورن… وقتی وارد جاده قدیم شدیم که انگار جاده برای خود ما تنها بود که من با خودم فکر میکردم نکنه اشتباهی اومدم..هنوز صبحانه نخورده بودیم حدود ساعت9:30بود همسرم گفت یک جای زیبا تا از سرسبزی خارج نشدیم نگه داریم صبحانه بخوریم.. و منم با خدای خودم گفتم خداجون یک جای خوب و عالی برامون پیدا کن تا نگه داریم و صبحانه بخوریم… الله اکبر… جمله ام تموم نشده بود دیدم یک تابلو نوشته بود 2کیلومتر.. با خودم گفتم خدایا این هدایت یعنی.. و حرف استاد عزیز یادم افتاد که میگه هر وقت تو مسیر مثلا جنگلی از خدا هدایت میخوام یهو میبنیم از یک پرواز پرنده ای یا پروانه ای یا وزش باد یا برگ درختی… مسیر بهم نشون داده میشه… گفتم با کیلومترشمار ماشین 2کیلومتر میرم ببینم چی میشه.. چیزی نگفتم به همسرم… 100متر 100متر کیلومترشمارماشین رو دنبال کردم… وقتی دقیق شد 2کیلومتر .. سمت چپم یهو یک ساختمان خرابه قدیمی دیدم که کنارش یک درخت گردو بزرگ بود و زیرش یک سایه، نگه داشتم به نظرم جای خوبی بود یک جوی آبی داشت یک ساختمان قدیمی مخروبه که گفتم بشینیم و دیدم یک جاده خاکی از کنارش میره به سمت رودخونه.. خواستم از جاده برم که دو نفر از کشاورزهای اونجا رو دیدم گفتم این جاده میره کنار رودخونه یکیشون گفت همینجا بشینید اون پایین خیلی خاکی و گردوخاک زیاد داره..ولی یکیشون گفت میخواد برید کنار سپیدرود(سفیدرود)… گفتیم آره… تازه فهمیدیم سپید رود هست این رودخونه… مسیر رو نشون داد بهمون گفت اون پارچه روی تیر برق میبینی حدود 50متر جلوتر یک جاده ای بود که کنارش معدنی بود از اونجا رفتیم لب رودخونه… الله اکبر … خداجونم چه هدایت بینظیری چقدر عالی … خدا رو شکر که گوش کردم دقیق بعد از طی کردن 2کیلومتر… وقتی رسیدیم کنار رودخونه و همسرم کلی خوشحال شد و گفت از دوران نوجوانی که دانش اموز بوده و برای رفتن به اردو یکبار با مینی بوس از کنار رودخانه سپیدرود رد میشده آرزو داشته که بیاد کنار رودخونه … اینجا به همسرم جریان تابلو رو گفتم.. و جالب اینجا بود روی تابلو هیچی ننوشته بود.. فقط نوشته بود 2کیلومتر… یعنی وقتی جمله ام که گفتم خدایا ما رو به یک جای خوب و عالی برای خوردن صبحانه هدایت کن تموم شد دقیقا تابلو جلوی چشم افتاد و نوشته بود 2کیلومتر هیچی ننوشته بود یا اگر نوشته بود من ندیدم… به خدا فقط نوشته 2 کیلومتر رو دیدم .. حدود 2ساعت کنار رودخونه بودیم … صبحانه خوردیم… کلی همسرم لذت برد از خوشحالی اشک ریخت کلی بچه ها ذوق کردن کلی سنگ جمع کردیم سنگهای بسیار زیبا … یعنی این 2 ساعت خودش همش الهام و هدایت و الهی بود … و بعدش هم که راه افتادیم تا تهران ترافیکی اصلا نبود… خدایا شکرت.. اونقدر راحت و آسون و بدون ترافیک رسیدیم… تو مسیر نزدیک قزوین همسرجان گفت یه نیم ساعت بخوابم.. وقتی رسیدیم تهران تو اتوبان حکیم بودم همسرجان بیدار شد گفت کجاییم گفتم قزوین… بعد گفت یک جا نگه دار استراحت کن و چایی بریزم و من گفتم 10دقیقه صبرکن الان میرسیم یک پارک خوب اونجا نگه میدارم.. وقتی تابلو مترو رو دید تازه فهمید که تهرانیم و کلی با هم خندیدیم … و خلاصه این بود سفر هدایتی ما.. یک سفر رویایی.. بینظیر عالی .. خداجونم شکرت… متن طولانی شد ولی خواستم از آموزه های استاد جان وهدایتهای الهی تو مسافرت بگم که واقعا استاد حرفهای شما عالی است که اگه به خودش بسپاریم یک تجربه بینظیری رو درک میکینم سپاس استاد عزیز که تو این سایت استفاده از قوانین کائنات رو به ما یاد میدی.. این سفر خیلی هدایتهای بینظیری داشت که من فقط یه تعداد کمیش اشاره کردم.. بعدا هم دوباره از الهامات این سفر هدایتی خواهم گفت

    خدایا هزاران بار شکرت خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    خدایا هدایت هر ثانیه زندگیمو به خودت سپردم.

    خدایا من نمیدونم چکار کنم خودت بهم بگو چکار کنم؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ارتیست گفته:
      مدت عضویت: 1789 روز

      سید بهت تبریک میگم خیلی عالی تعریف کردی همیشه کامنت بذار

      کامنت شما نقطه الهام هدایت من شد یه روزی بیام بگم نتیجه چی شد الهی شکر که وجود شما را افرید حتما حکمتی دارد و هیچ اتفاقی در کار نیست و خداوندی که هر لحظه ما را هدایت می‌فرمایید حتما آنروز دیدگاه شما چراغ راهی برای من قرار داده و همین نوشتنم باعث شد الهام و هدایت را دریافت نمایم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
        مدت عضویت: 1999 روز

        سلام بر دوست عزیز و هم فرکانسی و هم خانواده با این سایت بزرگ سراسر معنوی و هدایت،

        بسیار بسیار از شما دوست عزیز سپاسگزارم که پاسخ کامنت منو دادین و همین جمله های شما انرژی مضاعف داد به من، که تو این ساعت (3صبح) یهویی از خواب بیدار بشم بعد کامنت شما رو بخونم و همین ساعت هم جواب شما رو بدهم خدارو شکر

        دوست عزیزم، این کامنت و این اتفاقات خوب رو که نوشتم، تمام نوشته ها، کار خود خدا بود و خودش بهم الهام کرد و باورکن خودش نوشت و به خاطر همین به دل شما دوست عزیز نشست، به قول استاد: خدا همه چیز میشود همه کس را، … و یاد کامنت یکی از دوستان افتادم که استاد در فایل توحید عملی قسمت 1 اونها رو میخونند.. که نوشته… من دستان خداوند هستم که می نویسد… منظورم اینه که اگه کار رو به خدای عزیز بسپاریم و بهش توکل کنیم و تسلیم بشیم حتی تو نوشتن جملات خودش بهمون الهام میکنه که چی بنویسم. عاشقانه منتظر نوشتن کامنتهای شما عزیز هستن و به قول استاد و دیگر دوستان هم سایتی، همین نوشتن ها خودش گامهای بزرگی برای تغییر باورهاست.

        دوستتون دارم در پناه الله، شاد، سلامت، ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سجاد قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2901 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت دوستان و استاد و خانم شایسته .الان که این فایل رو دیدم از یک مسافرت یک روزه برگشتم که چقدر درس داشت و پیشرفتم داد از لحاظ اعتماد به نفس و ی تجربه رفتینگ (قایق سواری)داشتم که کلی لذت بردم واقعا خدارو شکر و چند روز پیش هم برای دومین بار آگهی بازرگانیمو انجام دادم و خدارو شکر خدا کلی داره کمکم می‌کنه .ممنون از همه که کامنت من رو خوندید بی صبرانه منتظر خاطره ساختن با استاد و خانم شایسته در سفر به دور آمریکا هستم.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1089 روز

    به نام خدای مهربانم.

    سلام به استاد خوش حیکل ومریم خوش صدا که همیشه با صداش ارامش می‌گیرم. خیلی دوستون دارم شما زندگی من رو وخیلی هار تعقیر دادید وبهتر کردید،بعضی وقتا باخودم فک فک میکنم، ذهنم درگیر گذشته والان خودم میشه یه لحظه به خودم میگم من خوابم یا بیدارم؟!!آیا واقعا من همون زینبم از هر جهت که به خودم نگاه میکنم اصلا میبینم ربطی به قبل ندارم.ادمی که فقط زشتی هارو میدید وتمرکزش رو نکات منفی بود الان توی شرایط ی فقط سعی میکنم چیزی پیداکنم برا شکر گذاری، وخدایی هم اگه بخوایم اینکارو درهر شرایطی انجام بدیم خیلی چیزا پیدامیکنیم برا شکر گذاری. از خداخواستم کمکم کنه بتونم سپاسگذار نعمت هاش باشم هر چقد که میتونم چون حس بسیار عالی وقشنگی بهم میده.خیلی دوستون دارم استادجانم. منتظر فایلهای قشنگ سفرنامه هستم. درپناه خدا باشیم همگی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: