این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-23 22:54:422023-08-26 01:39:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200
668نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دوستان چند روز پیش قبل از اینکه بتونم فایل زیبای استاد با توضیحات فوق العاده اش رو ببینم یک زن موفق رو دیدم که واقعا تحسین برانگیز بود در واقع یک زوج با رابطه بسیار عاشقانه وزیبا
این دو انسان عزیز 17 سال پیش زمانی که دانشجو بوده انددر سن 22یا23سالگی با هم آشنا می شوند وعقد می کنند که متاسفانه در یک حادثه رانندگی خانم دچار ضایعه نخاعی می شود،واز کمر به پایین فلج می شوداما رابطه آنها قویتر وعاشقانه تر می شود.
خانم چند روز پیش که به بیمارستان مراجعه کرده بود باردار دار بود در بدو ورود وضعیتش باعث تاسف همه شد اما آرامش خاصی که در وجودش بود ادم رو جذب میکرد، وقتی با او صحبت کردم گفت که در شهرستان محل زندگیش کارگاه قنادی دارد وخودش مدیریت کارگاه را انجام می دهد وچندین کارگر هم در کارگاهش مشغول کارند.وتمام کارهای شخصی وروزمره اش رو خودش به تنهایی انجام می دهد.وبسیار بسیار قدر دان مهربانی همسرش بود.
این موضوع واقعا برایم تحسین برانگیز بود که با وجود معلولیت جسمی اش چقدر موفق است وچه رابطه زیبا وعاشقانه ای با همسرش دارد.
این اتفاق درک این موضوع را برایم راحت تر کردکه محدودیت فقط در ذهن است و هیچ عامل فیزیکی مانع پیشرفت وترقی انسان نمی شود غیر از ترمز های ذهنیش….
از مریم جون واستاد عزیز سپاسگزارم که ما رو هم به عنوان همسفر به این سفر رویایی وبسیار زیبا با خودشون می برند.
چند وقت پیش که این فایل تازه اومده بود روی سایت، در واقع همون روز اول که اومد روی سایت، من نگاش کردم اما تا آخر نه. در پاسخ به دیدگاه آقا ابراهیم در فایل قبل از این نوشته بودم که چقدر دوست دارم یاد بگیرم تنهایی برم بیرون و از تنها بودن با خودم لذت ببرم ولی هنوز مقاومت دارم، از اینکه کجا برم و شاید میترسم بهم خوش نگذره.اون شب که کامنتم رو نوشتم میخواستم برم. هی کفتم کجا کجا! میخواستم از خونه مقصد تعیین کنم در حالی که دوست داشتم هدایتی برم. ساعت 9 شب شد و من هنوز تو خونه بودم. گفتم ول کن دیگه دیر شد، قلبم اما میگفت انجامش بده. پوشیدم و زدم بیرون. تو راه هدایتم کردی ک کجا برم.رفتم نشستم و نوشتم. خسته شده بودم از وضع فعلیم. من یه تعییر اساسی میخوام. اون شب خوش گذشت، خیلی زیاد. و شاید همون شب شروع خروج من از اون بیابون بی خبری بود….من محیط طبیعت طور دوست داشتم و توفتی برو ریتاج! مجموعه گردشگری سرسبز. تو کافه اش که کنارش سبزه و پیچک و آب و مه پاش بود، فایل رو پخش کردم و اون قسمت صدای شما برای من بلند شد. پاگذاشتن روی ترس ها…. کاری ک امشب بهم گفتی انجامش بدم….
زندگی الان من که دو سه هفته از اون روز میگذره خیلی تغییر کرده. تغییر خصوصا در مسیری که مدنظر خودم بود، زمینه روابط. بیشتر براتون خواهم نوشت.
و اما این فایل، چقدر تحسین برانگیز بودن برای من اون دختر و پسر.چقدر رابطه اشون خوب بود.با هم شنا میکردن، شیرجه میزدن، بعد نشستن شروع کردن حرف زدن. حتی اون دختر پسری که بعد اومدن. من چقدر این تفریحات دونفره رو دوست دارم. اینکه باهم انجام بشن، هر دو نفر پایه ان. هر دو نفر دوست دارن که انجامش بدن. استاد چقدر ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها رو دارید به ما نشون میدید. من دوتا از زیبایی هایی که در یک قسمت دیگر از سریال سفر به دور آمریکا دیدم رو تو خیابون دیدم و قشنگیش اینه که خدا سرمو میگیره به سمتش و نشونم میده و من متوجه میشم که چیه…. و شگفت اتگیز ترین اتفاقات داره برام اتفاق میفته و من میخوام که به یاری الله، عاشقانه و پر قدرت این مسیر رو ادامه بدم.
اول که بگم عجب جای زیبایی این کولورادو واقعا زیباست و خووبه من فقط داخل انیمیشن ها دیده بودن این درخت ها و این جاده ها را واقعا زیباست
هر کسی انیمیشن های خارجی دیده باشه میدونه من چی میگم و بازم بگم چقدر ثروت و آزادی مالی خووبه که شما دارید با این ماشین زیبا به این آبشار میرید.
واقعا میخام این جا رو و میدونم یک روزی میرم اینجا همونجور که دارم به جاهایی شبیه این مکان ها هدایت میشم.
باور بعدی تجسمه که شما میگید
استاد در قدم دوم گفتند هر چیزی که بتونی تجسم کنی میتونه اتفاق بیفته و این باور من دارم محکم میکنم و دارم نشانه هایش رو میبینم که هر چیزی تجسم میکنم وارد زندگی من میشود.
وارد این منظره که میشی واقعا خووبه عجب مکانی عجب جایی من که دلم میخاد همین الان بیام اونجا
وقتی داشتید به پایین میرفتید من به خودم گفتم که ایول عجب زوج خوبی و طبیعت گردی و بازم رابطه شما رو تحسین کردم.
رسیدیم به آبشار و نقطه عطف این فایل اینجا بود برای من
انگار اون پسر من بودم و ارتفاع ترس هایم انگار استاد با من بود که گفت انقدر فکر نکن بپر
این جمله منو خورد کرد که این شخص خودتی
من تصمیم گرفتم که وارد ترس هایم بشم و تجزیه و تحلیل بزارم کنار مثل این آقا
میخام بپرم
اولین تصمیمم اینه که مهاجرت کنم.
منی که تا حالا به روستا هم مهاجرت نکردم
حالا میخام تا عید برم به تهران.
آره تهران جایی که هی نشانه هاش میبینم و دوست دارم ولی ترس هایم اجازه نمیداد ولی امسال به خودم قول دادم هر جور شده برم هر جور که شده
دارم کار هام انجام میدم که برم
میخام وارد ترس هام بشم و مثل این پسر بپرم
استاد جان میخام چند کامنت بعدی ام در شهر تهران بزارم و هدایت بشم به کلی جاهای خوب و ثروتمندانه و تمیز
تو قدم چهار شما میگید اگر کسی توانسته به کاری یا به موفقیتی دست پیدا کنه تو هم میتونی
پس من هم میتونم مثل تمام کسانی که مهاجرت کردند و موفق شدند بشوم و فقط هم دارم روی ایمان خودم کار میکنم و سعی میکنم اطلاعات نگیرم.
از خداوند بزرگ کمک میخام که ایمان منو هر روز بیشتر کنه
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
من دیروز یه ایده بهم الهام شد که امروز برم جایی و کاری رو انجام بدم، ولی میدونستم که ممکنه خیلی مسخره بشم و شرایط سختی برام پیش بیاد. ته ذهنم میگفتم انجامش نمیدم. دیشب از خدا پرسیدم که این کار رو انجام بدم یا نه و بهش گفتم لطفا بهم راست و مستقیم بگو و مفهومی نگو چون ممکنه متوجه نشم. همون موقع بهم گفت هدایت یه درکه.
وقتی زدم رو نشانه روزانه ام، این فایل بود. فایل و دیدم، از استاد که با شجاعت تصمیم گرفتن و اون مسیر سخت رو رفتن تا اون خانمی که شجاعت داشتن و حرفهای استاد، همه این درک رو بهم داد که باید برم تو دل ترسام.
امروز ایده رو انجام دادم، سخت بود ولی هر لحظه به خودم گفتم که اگه نظر بقیه اینقدر برام مهمه باید بی خیال همه چیز شم و برگردم به شرایط قبلم چون هر چی جلوتر برم نظر بقیه باید کم اهمیت تر شه برام.
میدونم که هر شرایطی پیش بیاد و هر کسی توی زندگیم قرار میگیره به مسیر من کمک میکنه.
نمیدونم چرا به این ایده هدایت شدم ولی مطمئنم که متوجه میشم و به مسیرم کمک میکنه.
اون تراک کمپر که سنگ تموم گذاشت و تو اون جاده کوهستانی کم نیاورد .
اون راننده تراک کمپر که در کمال آرامش وشجاعت رانندگی کرد .
اون درختان سبز سر به فلک کشیده که جاده سنگلاخی رو چراغانی کردن با ویو زیباش .
از اون آبشار زیبا و اون چشمه که آبش سرد بود و زلال با سنگهای رنگی رنگی که چشمان بیننده رو به خود جلب میکنه .
اون شجاعت اون خانم و آقا و پریدن تو آب وشنا کردن در دل آبی که یخ بود ومن سرماشو احساس میکردم اما اونها انگار پریدن تو آب گرم . شادان وخندان درحال شنا .
بعدش آنقدر ذوق وشوق داشتند هرسری مکان بالاتر رو انتخاب میکردن برای جهش در آب و لذت بردن .
چقدر تحسین برانگیه اون خانم مسن که این مسیر سنگلاخ پیاده روی رو طی کرد تا آبشار رو ببینه و لذتش رو ببره .
اون توضیحات استاد در مورد این فایل که در مورد الگو گرفتن از افراد موفق وغلبه بر ترسهامون و حرکت در جهت خواسته هامون که توحید عملی رو یادآور میشه که در فایلهای مختلف توضیح داده شده هست.
وچقدر آب وهوا عالی و آسمان آبی ومنطقه سرسبز کلارادو سفر رو در تابستان لذت بخش تر میکنه خصوصا اگه یه همسفر داشته باشیم که پایه باشه و خوش اخلاق و سفر برامون لذت بخش تر بشه .
سلام بر استاد جان وبانوی شایسته اش نشانه امروزم بود در حالی که مقداری به مسائل کوچک برخوردم سعی کردم کنترل ذهن داشته باشم و خوشبین آمدم ببینم پیغام سایت الهی چیست؟ یعنی از شروعش لبخند بر لبم آمد وکلی دیدن این این مناظر کارت پستالی که قدیما تک و توک کتابفروشی ها داشتند یا دستفروش ها ،حالا خیلی سال نگذشته که خدا را شکر دوربین مبایل آنچنان تصویر میگیرد که کیفیتش از آن عکسها هم واضح تر وبهتر است ودر زمانی که من هستم علم آن هست که فیلم گرفته شده در آن سمت کره زمین را من در منزلم ببینم . سپاس وقدردانی ازفیلمبرداری مریم جان عزیز واستادجان که فوقالعاده هست وآن چنان باذوق فیلم میگیرند وتدوین میکنند بی منت وباعشق که من به عنوان بیننده حس عالی میگیرم . آرزوی دوران کودکی ام بود که شغل مهم سیاسی داشته باشم آن موقع ها مثل الان نبود30 سال پیش شاید در هر کاری و حرفهای هم موفق میشدی و شاخص دیده نمیشد مثل امروز فقط سیاسیون پر رنگ بودند برای خانواده ام ومن هم آرزو داشتم کار سیاسی داشته باشم.نکته اینکه امروزه در هر حرفه و شغل و هنری که باشی یا علاقمند باشی به راحتی الگو میبینی ،مراحل را میبینی وابزار و دانش آن را ،بعد با ذوق واستعدادت می سنجی تصمیم بهتر میگیری آیا وارد آن شوی یا نه؟ با اینکه دختر بودم.آن سالها در شهر کوچکی بودم به خاطر شغل پدرم که در زمینه فرشهای دستباف فعالیت میکرد. البته بعدها رفتم ودر رشته علوم سیاسی هم ارشد گرفتم خدا را شکر .دیشب یادآوری شد برام یک خانم وزیر انتخاب شده اند رفتم بیوگرافی اش را خواندم و سوابقش را وبسیار تحسین اش کردم.امروز صحبت های استاد عزیز در مورد آن خانم بسیار جالب بود برایم وکلی درس داشت.مقداری فکر کردم چه باورهای قوی کننده و تضعیف کننده در مورد زن بودن سالها در ذهنم جا خوش کرده خیلی هایش اشتباه هست و البته که خیلی هایش از مسائل عزت نفس است خدارا بسیار شکر که دوره اش را با عشق گرفتم باید از اول شروع کنم با آگاهی های بهتر با تمرکز بیشتر ،امروز برایم پر رنگ تر شد. چقدر صحنه های رویایی دیدم ولذت بردم .همیشه در سفر به جاهای فوقالعاده معجزه وار وبه آسانی هدایت شود.همیشه در اوج مانا باشید از هر لحاظ.سپاس فراوان
در واقع من خیلی با نظر استاد در این زمینه که خانم ها ترس بیشتری نسبت به آقایان دارند یا اولین ها در بعضی حرفه ها نیستند هم نظر نیستم ( البته تعداد خانم ها به عنوان اولین ها بسیار کمتر هست اون هم به دلیل باور نداشتن بوده و متاسفانه کمتر به قدرت خانم ها حساب میکردند) خیلی جاها میبینیم اتفاقا خانم ها در علوم در هنر در نساجی در پرستاری بطور کامل پیشرو و جز اولین ها در تاریخ بشریت بودند.
مثلاً
خانم آدا لاولاس (Ada Lovelace) به عنوان یکی از نخستین زنان در تاریخ بشریت شناخته میشود که در زمینه محاسبات و برنامهنویسی فعالیتهای قابل توجهی انجام داد. او در قرن نوزدهم به خاطر کارهایش در طراحی اولین الگوریتم برای ماشین تحلیلی چارلز بابیج مشهور است. این کار او به عنوان اولین الگوریتم کامپیوتری شناخته میشود، و به همین دلیل او به عنوان اولین برنامهنویس کامپیوتر در تاریخ شناخته میشود.
مثلا
خانم مری کوری نخستین زنی کشف رادیواکتیویته رو کشف کرد. مری کوری واژه “رادیواکتیویته” را معرفی کرد و تحقیقات او به فهم بهتر این پدیده کمک کرد.
کشف عناصر رادیوم و پولونیوم او به همراه همسرش، پیر کوری، موفق به کشف دو عنصر جدید، رادیوم و پولونیوم، شد.
به هر حال از این موضوع که بگذریم
طبیعت زیبا و از هوش برنده این کشور بینظیره و من رو مدهش (مدهوش) میکنه واقعا از اعماق وجودم حرفتون رو تایید میکنم که کارت مثل پستاله. بخدا باورش سخته که اینقدررررر میتونه اینجا زیبا باشه یا اون جایی که آبشار رو تو قاب دوربین نشون دادید بینظیر بود اگر چه دوربین قدرت نشون دادن واقعیت تصویر رو نداره اما همون قدرش هم بینهایت زیباست،الله اکبر.
اما راجع به بحث باور که توضیح میدید این باور و باور و باور همیشه میگید توی همه فایل ها میگید این باور هست که کارها رو انجام میده و یکی از قدرتمند ترین و شاید هم اولین باشه برای انجام شدن و اتفاق افتادن.
چقدر لذت می برم از صحبت هاتون بلاخص وقتی درسی میگیرید از اتفاقات سفر و اون رو درس میدید بهمون.
خیلی سپاسگزارم از دوستانم که وقت گذاشتند و این کامنت رو خوندند.انشاالله با گام هایی استوارتر در این مسیر زیبا و الهی گام برداریم.
از شما استاد عزیزم و بانو شایسته بینهایت سپاسگزارم
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی که هر چقدر بگم کم گفتم
ابر به این زیبایی آخه چقدر نرم به نظر میان چقدر سفیدیشون زیاده
یه چیزی که من متوجه شدم هوای پاکیزه آمریکاس حتی یک بار هم ندیدم هواش آلوده باشه با اینکه جمعیت کشورشون هم زیاده
شاید به دلیل طبیعتش باشه
اون سنگایی که مریم خانم در آوردن از تو آب چقدر خوشگل بودن رنگاوارنگ منو یاد بچگیام انداخت چقدر از این سنگا جمع میکردم لذت بخش بود برام آخرشم نمیدونم چیکارشون کردم
آب آنقدر زلال بود من فقط لذت بردم
اون خانم واقعاااااا شجاع بود کار هر کسی نیست از اون ارتفاع پریدن و من واقعا تحسینش میکنم
اون اقا با الگو برداری از خانم تونست به ترساش غلبه کنه و بپره چون دید خانم موفق شد
ما هم برای مقابله با ترس هامون باید الگو پیدا کنیم حالا ترس از مهاجرته تحصیله یا هر چیز دیگه ایی….
استاد ماشالا شمام خوب رانندگی میکنید منم انشالله با ماشین خودم به تسلط برسم
عجب پیاده روی زیاد داشتین تازه اونم سربالایی مریم خانم هم چقدر عالی بالا میرفت با اینکه خسته شده بود
ولی میدونید که پیاده روی چقدر برای بدن خوبه انجام میدین با اینکه ممکنه سختتون باشه و این یعنی برای بدنتون ارزش قائلین دوس داریم به بهترین شکل آچار کشی بشه خدایا سپاسگزارم بابت همه چی
خدایا شکرررررررت بابت این مسیری که همش منو به تو وصل نگه میداره
◀خداروشکر برای داشتن این تراک قدرتمند که در این جاده صعب العبور به راحتی عبور میکنه و لذت رو به راننده و سرنشین منقتل میکنه. درود به سازندگانش
لذت بخشه که به سطحی از زندگی برسی که ماه ها بزنی به دل جاده و مسافرت . بدون هیچ دغدغه ای و سفر انسان رو متحول میکنه . این خاصیت حرکت کردن هست
منطقه کلرادو واقعا برام جالب هست . طبیعتی که با کوه ها و پوشش گیاهی زیبا با رودخانه های پراب داره . توی همه ایالات از این ایالت خیلی خوشم اومد و این مناطق رو ترجیج میدم و بارها در موردش کلیپ دیدم و برام لذت بخشه.
از توضیحات استاد و دیدن تصویر دختر و پسری که توی دریاچه شیرجه میزدن دو نتیجه گرفتم:
اولی که استاد هم توضیح دادن که با دیدن الگوها میشه ذهن مقاوم رو خلع سلاح کرده که اگر کاری انجام شده پس قابل و شدنی هست. اگر استاد عباسمنش . رونالدو . بیل گیتس و .. انجام دادن. پس این کار شدنی هست که با برداشتن همون قدم ها همون نتیجه رو بگیریم.
مورد دوم که از این تصاویر نتیجه گرفتم بحث تکامل بود که کسی که 10 قدم برداشته قطعا 9 قدم قبلی رو طی کرده. کسی که شیرجه میزدن اول از ارتفاع کم شروع کردن و باعث شده پله بله ارتفاع رو زیاد کنن و هی اعتماد به نفس رفتن به ارتفاع بالاتر رو بگیرن
مورد سوم راه حل بزرگ شدن حرکت کردن و رفتن تو دل نامطمئنی ها و ترس هاست و هیچ میانبری وجود نداره.
سلام به استاد عزیز ومریم جان فوق العاده
سلام به همسفرهای عزیزم
دوستان چند روز پیش قبل از اینکه بتونم فایل زیبای استاد با توضیحات فوق العاده اش رو ببینم یک زن موفق رو دیدم که واقعا تحسین برانگیز بود در واقع یک زوج با رابطه بسیار عاشقانه وزیبا
این دو انسان عزیز 17 سال پیش زمانی که دانشجو بوده انددر سن 22یا23سالگی با هم آشنا می شوند وعقد می کنند که متاسفانه در یک حادثه رانندگی خانم دچار ضایعه نخاعی می شود،واز کمر به پایین فلج می شوداما رابطه آنها قویتر وعاشقانه تر می شود.
خانم چند روز پیش که به بیمارستان مراجعه کرده بود باردار دار بود در بدو ورود وضعیتش باعث تاسف همه شد اما آرامش خاصی که در وجودش بود ادم رو جذب میکرد، وقتی با او صحبت کردم گفت که در شهرستان محل زندگیش کارگاه قنادی دارد وخودش مدیریت کارگاه را انجام می دهد وچندین کارگر هم در کارگاهش مشغول کارند.وتمام کارهای شخصی وروزمره اش رو خودش به تنهایی انجام می دهد.وبسیار بسیار قدر دان مهربانی همسرش بود.
این موضوع واقعا برایم تحسین برانگیز بود که با وجود معلولیت جسمی اش چقدر موفق است وچه رابطه زیبا وعاشقانه ای با همسرش دارد.
این اتفاق درک این موضوع را برایم راحت تر کردکه محدودیت فقط در ذهن است و هیچ عامل فیزیکی مانع پیشرفت وترقی انسان نمی شود غیر از ترمز های ذهنیش….
از مریم جون واستاد عزیز سپاسگزارم که ما رو هم به عنوان همسفر به این سفر رویایی وبسیار زیبا با خودشون می برند.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا
چقدر سپاس گزار شما دو عزیزم هستم که با تهیه این سریال چشم و گوش مارو نوازش میدید و قلب مارو پاک میکنید از هرچه که نازیباست
چقدر سپاس گزار شما دو عزیزم هستم که با عشق فراوان این صحنه هارو برای ما ضبط و تدوین میکنید
و از دلش بهترین نکات رو درمیارید و به ما آموزش میدید
چقدر سپاس گزارم که با این سبک بی نظیر سفر کردن
برای ما الگو میشید
و چقدر سپاس گزار خداوندمهربانم که من رو هدایت کرد به سمت این سایت الهی که با وجود مطالبش انقدر روز به روز شخصیتم بهتر و بهتر میشه
دیروز زمانی که داشتم کتاب فوق العاده
[ بخواهید تا با شما داده شود] رو میخوندم
داشت در مورد مرحله دریافت خواسته و رابطه اش با کنترل ورودی ها میگفت
و چقدر تاکید داشت که این مرحله مهمه برای برداشتن سد مقاومت هامون چقدر این کتاب فوق العاده است که با معرفی استاد تو دوره ها به سمتش هدایت شدم
با خودم گفتم اگرکه سایت نبود
اگه این سریال های فوق العاده نبود
اگه دوره ها نبود
اگهکامنت بچه ها نبود
اگه مقالات بی نظیر سایت نبود
اگه فایل های هدیه استاد نبود
چقدر کنترل ذهنکار سختی میشد
چقدر بایدسخت میشد پیدا کردن ورودی های درست
و دیروز با فهمیدن این نکته چقدر شکر گزار خدا شدم برای عضوی از این سایت بی نظیر بودن
واقعا یکی از زیبا ترین صحنه های عمرم بود ترکیب این درختان زیبا با کوهستان چقدر من عاشق مناطق کوهستانیم
وای وای اونآبشار زیبا وایییییی
چقدر دلمخواست توش شنا کنم چقدر فضای بی نظیری بود
واقعا چقدر تحسین کردم اون خانوم شجاع رو که حتی با اینکه الگویی نداشت اولین نفر پرید تو آب و الگو خوبی شد برای دوستش
واقعا طبیعت پر از درسه برای ما
خداروشکر به خاطر این فایل فوق العاده :))))
به نام پروردگار هدایتگرم
استاد عزیز و مریم جان سلام
چند وقت پیش که این فایل تازه اومده بود روی سایت، در واقع همون روز اول که اومد روی سایت، من نگاش کردم اما تا آخر نه. در پاسخ به دیدگاه آقا ابراهیم در فایل قبل از این نوشته بودم که چقدر دوست دارم یاد بگیرم تنهایی برم بیرون و از تنها بودن با خودم لذت ببرم ولی هنوز مقاومت دارم، از اینکه کجا برم و شاید میترسم بهم خوش نگذره.اون شب که کامنتم رو نوشتم میخواستم برم. هی کفتم کجا کجا! میخواستم از خونه مقصد تعیین کنم در حالی که دوست داشتم هدایتی برم. ساعت 9 شب شد و من هنوز تو خونه بودم. گفتم ول کن دیگه دیر شد، قلبم اما میگفت انجامش بده. پوشیدم و زدم بیرون. تو راه هدایتم کردی ک کجا برم.رفتم نشستم و نوشتم. خسته شده بودم از وضع فعلیم. من یه تعییر اساسی میخوام. اون شب خوش گذشت، خیلی زیاد. و شاید همون شب شروع خروج من از اون بیابون بی خبری بود….من محیط طبیعت طور دوست داشتم و توفتی برو ریتاج! مجموعه گردشگری سرسبز. تو کافه اش که کنارش سبزه و پیچک و آب و مه پاش بود، فایل رو پخش کردم و اون قسمت صدای شما برای من بلند شد. پاگذاشتن روی ترس ها…. کاری ک امشب بهم گفتی انجامش بدم….
زندگی الان من که دو سه هفته از اون روز میگذره خیلی تغییر کرده. تغییر خصوصا در مسیری که مدنظر خودم بود، زمینه روابط. بیشتر براتون خواهم نوشت.
و اما این فایل، چقدر تحسین برانگیز بودن برای من اون دختر و پسر.چقدر رابطه اشون خوب بود.با هم شنا میکردن، شیرجه میزدن، بعد نشستن شروع کردن حرف زدن. حتی اون دختر پسری که بعد اومدن. من چقدر این تفریحات دونفره رو دوست دارم. اینکه باهم انجام بشن، هر دو نفر پایه ان. هر دو نفر دوست دارن که انجامش بدن. استاد چقدر ازتون سپاسگزارم که این زیبایی ها رو دارید به ما نشون میدید. من دوتا از زیبایی هایی که در یک قسمت دیگر از سریال سفر به دور آمریکا دیدم رو تو خیابون دیدم و قشنگیش اینه که خدا سرمو میگیره به سمتش و نشونم میده و من متوجه میشم که چیه…. و شگفت اتگیز ترین اتفاقات داره برام اتفاق میفته و من میخوام که به یاری الله، عاشقانه و پر قدرت این مسیر رو ادامه بدم.
سپاسگزار بودن در این سایت هستم.
سلام بر استاد جان
این فایل فکر کنم برای من بود
اول که بگم عجب جای زیبایی این کولورادو واقعا زیباست و خووبه من فقط داخل انیمیشن ها دیده بودن این درخت ها و این جاده ها را واقعا زیباست
هر کسی انیمیشن های خارجی دیده باشه میدونه من چی میگم و بازم بگم چقدر ثروت و آزادی مالی خووبه که شما دارید با این ماشین زیبا به این آبشار میرید.
واقعا میخام این جا رو و میدونم یک روزی میرم اینجا همونجور که دارم به جاهایی شبیه این مکان ها هدایت میشم.
باور بعدی تجسمه که شما میگید
استاد در قدم دوم گفتند هر چیزی که بتونی تجسم کنی میتونه اتفاق بیفته و این باور من دارم محکم میکنم و دارم نشانه هایش رو میبینم که هر چیزی تجسم میکنم وارد زندگی من میشود.
وارد این منظره که میشی واقعا خووبه عجب مکانی عجب جایی من که دلم میخاد همین الان بیام اونجا
وقتی داشتید به پایین میرفتید من به خودم گفتم که ایول عجب زوج خوبی و طبیعت گردی و بازم رابطه شما رو تحسین کردم.
رسیدیم به آبشار و نقطه عطف این فایل اینجا بود برای من
انگار اون پسر من بودم و ارتفاع ترس هایم انگار استاد با من بود که گفت انقدر فکر نکن بپر
این جمله منو خورد کرد که این شخص خودتی
من تصمیم گرفتم که وارد ترس هایم بشم و تجزیه و تحلیل بزارم کنار مثل این آقا
میخام بپرم
اولین تصمیمم اینه که مهاجرت کنم.
منی که تا حالا به روستا هم مهاجرت نکردم
حالا میخام تا عید برم به تهران.
آره تهران جایی که هی نشانه هاش میبینم و دوست دارم ولی ترس هایم اجازه نمیداد ولی امسال به خودم قول دادم هر جور شده برم هر جور که شده
دارم کار هام انجام میدم که برم
میخام وارد ترس هام بشم و مثل این پسر بپرم
استاد جان میخام چند کامنت بعدی ام در شهر تهران بزارم و هدایت بشم به کلی جاهای خوب و ثروتمندانه و تمیز
تو قدم چهار شما میگید اگر کسی توانسته به کاری یا به موفقیتی دست پیدا کنه تو هم میتونی
پس من هم میتونم مثل تمام کسانی که مهاجرت کردند و موفق شدند بشوم و فقط هم دارم روی ایمان خودم کار میکنم و سعی میکنم اطلاعات نگیرم.
از خداوند بزرگ کمک میخام که ایمان منو هر روز بیشتر کنه
سپاس گذار شما و این فایل زیبا هستم.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
من دیروز یه ایده بهم الهام شد که امروز برم جایی و کاری رو انجام بدم، ولی میدونستم که ممکنه خیلی مسخره بشم و شرایط سختی برام پیش بیاد. ته ذهنم میگفتم انجامش نمیدم. دیشب از خدا پرسیدم که این کار رو انجام بدم یا نه و بهش گفتم لطفا بهم راست و مستقیم بگو و مفهومی نگو چون ممکنه متوجه نشم. همون موقع بهم گفت هدایت یه درکه.
وقتی زدم رو نشانه روزانه ام، این فایل بود. فایل و دیدم، از استاد که با شجاعت تصمیم گرفتن و اون مسیر سخت رو رفتن تا اون خانمی که شجاعت داشتن و حرفهای استاد، همه این درک رو بهم داد که باید برم تو دل ترسام.
امروز ایده رو انجام دادم، سخت بود ولی هر لحظه به خودم گفتم که اگه نظر بقیه اینقدر برام مهمه باید بی خیال همه چیز شم و برگردم به شرایط قبلم چون هر چی جلوتر برم نظر بقیه باید کم اهمیت تر شه برام.
میدونم که هر شرایطی پیش بیاد و هر کسی توی زندگیم قرار میگیره به مسیر من کمک میکنه.
نمیدونم چرا به این ایده هدایت شدم ولی مطمئنم که متوجه میشم و به مسیرم کمک میکنه.
سلام به همگی
چقدر همه چی قشنگه .
اون تراک کمپر که سنگ تموم گذاشت و تو اون جاده کوهستانی کم نیاورد .
اون راننده تراک کمپر که در کمال آرامش وشجاعت رانندگی کرد .
اون درختان سبز سر به فلک کشیده که جاده سنگلاخی رو چراغانی کردن با ویو زیباش .
از اون آبشار زیبا و اون چشمه که آبش سرد بود و زلال با سنگهای رنگی رنگی که چشمان بیننده رو به خود جلب میکنه .
اون شجاعت اون خانم و آقا و پریدن تو آب وشنا کردن در دل آبی که یخ بود ومن سرماشو احساس میکردم اما اونها انگار پریدن تو آب گرم . شادان وخندان درحال شنا .
بعدش آنقدر ذوق وشوق داشتند هرسری مکان بالاتر رو انتخاب میکردن برای جهش در آب و لذت بردن .
چقدر تحسین برانگیه اون خانم مسن که این مسیر سنگلاخ پیاده روی رو طی کرد تا آبشار رو ببینه و لذتش رو ببره .
اون توضیحات استاد در مورد این فایل که در مورد الگو گرفتن از افراد موفق وغلبه بر ترسهامون و حرکت در جهت خواسته هامون که توحید عملی رو یادآور میشه که در فایلهای مختلف توضیح داده شده هست.
وچقدر آب وهوا عالی و آسمان آبی ومنطقه سرسبز کلارادو سفر رو در تابستان لذت بخش تر میکنه خصوصا اگه یه همسفر داشته باشیم که پایه باشه و خوش اخلاق و سفر برامون لذت بخش تر بشه .
مثل مچ بودن همیشگی استاد عزیز و مریم جان در سفر .
بازم همه چی عالی بود مثل همیشه . سپاسگزارم
سلام بر استاد جان وبانوی شایسته اش نشانه امروزم بود در حالی که مقداری به مسائل کوچک برخوردم سعی کردم کنترل ذهن داشته باشم و خوشبین آمدم ببینم پیغام سایت الهی چیست؟ یعنی از شروعش لبخند بر لبم آمد وکلی دیدن این این مناظر کارت پستالی که قدیما تک و توک کتابفروشی ها داشتند یا دستفروش ها ،حالا خیلی سال نگذشته که خدا را شکر دوربین مبایل آنچنان تصویر میگیرد که کیفیتش از آن عکسها هم واضح تر وبهتر است ودر زمانی که من هستم علم آن هست که فیلم گرفته شده در آن سمت کره زمین را من در منزلم ببینم . سپاس وقدردانی ازفیلمبرداری مریم جان عزیز واستادجان که فوقالعاده هست وآن چنان باذوق فیلم میگیرند وتدوین میکنند بی منت وباعشق که من به عنوان بیننده حس عالی میگیرم . آرزوی دوران کودکی ام بود که شغل مهم سیاسی داشته باشم آن موقع ها مثل الان نبود30 سال پیش شاید در هر کاری و حرفهای هم موفق میشدی و شاخص دیده نمیشد مثل امروز فقط سیاسیون پر رنگ بودند برای خانواده ام ومن هم آرزو داشتم کار سیاسی داشته باشم.نکته اینکه امروزه در هر حرفه و شغل و هنری که باشی یا علاقمند باشی به راحتی الگو میبینی ،مراحل را میبینی وابزار و دانش آن را ،بعد با ذوق واستعدادت می سنجی تصمیم بهتر میگیری آیا وارد آن شوی یا نه؟ با اینکه دختر بودم.آن سالها در شهر کوچکی بودم به خاطر شغل پدرم که در زمینه فرشهای دستباف فعالیت میکرد. البته بعدها رفتم ودر رشته علوم سیاسی هم ارشد گرفتم خدا را شکر .دیشب یادآوری شد برام یک خانم وزیر انتخاب شده اند رفتم بیوگرافی اش را خواندم و سوابقش را وبسیار تحسین اش کردم.امروز صحبت های استاد عزیز در مورد آن خانم بسیار جالب بود برایم وکلی درس داشت.مقداری فکر کردم چه باورهای قوی کننده و تضعیف کننده در مورد زن بودن سالها در ذهنم جا خوش کرده خیلی هایش اشتباه هست و البته که خیلی هایش از مسائل عزت نفس است خدارا بسیار شکر که دوره اش را با عشق گرفتم باید از اول شروع کنم با آگاهی های بهتر با تمرکز بیشتر ،امروز برایم پر رنگ تر شد. چقدر صحنه های رویایی دیدم ولذت بردم .همیشه در سفر به جاهای فوقالعاده معجزه وار وبه آسانی هدایت شود.همیشه در اوج مانا باشید از هر لحاظ.سپاس فراوان
سلام به همه دوستان عزیزم
سلام به استاد خوشتیپ و عزیزم و بانو شایسته،
در واقع من خیلی با نظر استاد در این زمینه که خانم ها ترس بیشتری نسبت به آقایان دارند یا اولین ها در بعضی حرفه ها نیستند هم نظر نیستم ( البته تعداد خانم ها به عنوان اولین ها بسیار کمتر هست اون هم به دلیل باور نداشتن بوده و متاسفانه کمتر به قدرت خانم ها حساب میکردند) خیلی جاها میبینیم اتفاقا خانم ها در علوم در هنر در نساجی در پرستاری بطور کامل پیشرو و جز اولین ها در تاریخ بشریت بودند.
مثلاً
خانم آدا لاولاس (Ada Lovelace) به عنوان یکی از نخستین زنان در تاریخ بشریت شناخته میشود که در زمینه محاسبات و برنامهنویسی فعالیتهای قابل توجهی انجام داد. او در قرن نوزدهم به خاطر کارهایش در طراحی اولین الگوریتم برای ماشین تحلیلی چارلز بابیج مشهور است. این کار او به عنوان اولین الگوریتم کامپیوتری شناخته میشود، و به همین دلیل او به عنوان اولین برنامهنویس کامپیوتر در تاریخ شناخته میشود.
مثلا
خانم مری کوری نخستین زنی کشف رادیواکتیویته رو کشف کرد. مری کوری واژه “رادیواکتیویته” را معرفی کرد و تحقیقات او به فهم بهتر این پدیده کمک کرد.
کشف عناصر رادیوم و پولونیوم او به همراه همسرش، پیر کوری، موفق به کشف دو عنصر جدید، رادیوم و پولونیوم، شد.
به هر حال از این موضوع که بگذریم
طبیعت زیبا و از هوش برنده این کشور بینظیره و من رو مدهش (مدهوش) میکنه واقعا از اعماق وجودم حرفتون رو تایید میکنم که کارت مثل پستاله. بخدا باورش سخته که اینقدررررر میتونه اینجا زیبا باشه یا اون جایی که آبشار رو تو قاب دوربین نشون دادید بینظیر بود اگر چه دوربین قدرت نشون دادن واقعیت تصویر رو نداره اما همون قدرش هم بینهایت زیباست،الله اکبر.
اما راجع به بحث باور که توضیح میدید این باور و باور و باور همیشه میگید توی همه فایل ها میگید این باور هست که کارها رو انجام میده و یکی از قدرتمند ترین و شاید هم اولین باشه برای انجام شدن و اتفاق افتادن.
چقدر لذت می برم از صحبت هاتون بلاخص وقتی درسی میگیرید از اتفاقات سفر و اون رو درس میدید بهمون.
خیلی سپاسگزارم از دوستانم که وقت گذاشتند و این کامنت رو خوندند.انشاالله با گام هایی استوارتر در این مسیر زیبا و الهی گام برداریم.
از شما استاد عزیزم و بانو شایسته بینهایت سپاسگزارم
مانا باشید
الهی شکرت
سلام به همگییی
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی که هر چقدر بگم کم گفتم
ابر به این زیبایی آخه چقدر نرم به نظر میان چقدر سفیدیشون زیاده
یه چیزی که من متوجه شدم هوای پاکیزه آمریکاس حتی یک بار هم ندیدم هواش آلوده باشه با اینکه جمعیت کشورشون هم زیاده
شاید به دلیل طبیعتش باشه
اون سنگایی که مریم خانم در آوردن از تو آب چقدر خوشگل بودن رنگاوارنگ منو یاد بچگیام انداخت چقدر از این سنگا جمع میکردم لذت بخش بود برام آخرشم نمیدونم چیکارشون کردم
آب آنقدر زلال بود من فقط لذت بردم
اون خانم واقعاااااا شجاع بود کار هر کسی نیست از اون ارتفاع پریدن و من واقعا تحسینش میکنم
اون اقا با الگو برداری از خانم تونست به ترساش غلبه کنه و بپره چون دید خانم موفق شد
ما هم برای مقابله با ترس هامون باید الگو پیدا کنیم حالا ترس از مهاجرته تحصیله یا هر چیز دیگه ایی….
استاد ماشالا شمام خوب رانندگی میکنید منم انشالله با ماشین خودم به تسلط برسم
عجب پیاده روی زیاد داشتین تازه اونم سربالایی مریم خانم هم چقدر عالی بالا میرفت با اینکه خسته شده بود
ولی میدونید که پیاده روی چقدر برای بدن خوبه انجام میدین با اینکه ممکنه سختتون باشه و این یعنی برای بدنتون ارزش قائلین دوس داریم به بهترین شکل آچار کشی بشه خدایا سپاسگزارم بابت همه چی
خدایا شکرررررررت بابت این مسیری که همش منو به تو وصل نگه میداره
خدایا دوست دارم قد تموم دنیااااا
مرسی که تو تمام لحظات کنارمی و هدایتم میکنی
عااااااااااااااااشقتم.
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به همه دوستان
◀خداروشکر برای داشتن این تراک قدرتمند که در این جاده صعب العبور به راحتی عبور میکنه و لذت رو به راننده و سرنشین منقتل میکنه. درود به سازندگانش
لذت بخشه که به سطحی از زندگی برسی که ماه ها بزنی به دل جاده و مسافرت . بدون هیچ دغدغه ای و سفر انسان رو متحول میکنه . این خاصیت حرکت کردن هست
منطقه کلرادو واقعا برام جالب هست . طبیعتی که با کوه ها و پوشش گیاهی زیبا با رودخانه های پراب داره . توی همه ایالات از این ایالت خیلی خوشم اومد و این مناطق رو ترجیج میدم و بارها در موردش کلیپ دیدم و برام لذت بخشه.
از توضیحات استاد و دیدن تصویر دختر و پسری که توی دریاچه شیرجه میزدن دو نتیجه گرفتم:
اولی که استاد هم توضیح دادن که با دیدن الگوها میشه ذهن مقاوم رو خلع سلاح کرده که اگر کاری انجام شده پس قابل و شدنی هست. اگر استاد عباسمنش . رونالدو . بیل گیتس و .. انجام دادن. پس این کار شدنی هست که با برداشتن همون قدم ها همون نتیجه رو بگیریم.
مورد دوم که از این تصاویر نتیجه گرفتم بحث تکامل بود که کسی که 10 قدم برداشته قطعا 9 قدم قبلی رو طی کرده. کسی که شیرجه میزدن اول از ارتفاع کم شروع کردن و باعث شده پله بله ارتفاع رو زیاد کنن و هی اعتماد به نفس رفتن به ارتفاع بالاتر رو بگیرن
مورد سوم راه حل بزرگ شدن حرکت کردن و رفتن تو دل نامطمئنی ها و ترس هاست و هیچ میانبری وجود نداره.
خداروشکر
🟠🟣🟤