این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-23 22:54:422023-08-26 01:39:35سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200
668نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عزیزای دلم، استادومریم جانم، انشالله همیشه وهرلحظه در پناه امن خداوند باشید هرجا که هستید، بسیار ازتون سپاسگزارم مثل همیشه که بازهم با یک فایل پراز اگاهی اومدید.
استادجان این موضوع مهم الگوبرداری از افراد موفق، حالا تو هر حیطه ای، خیلی خیلی ذهن منو ودید منو باز کرد نسبت به اینکه اگه اون آدم تونسته پس منم می تونم..
من کلا از بچگی توی همه چیز، وقتی میگم همه چیز واقعا همه چیز دو سه پله از هم سن وسالهام جلوتر وبرتر بودم همیشه، چه جنس خودم دختر و چه جنس مخالف…
کافی بود مسابقه ای باشه، یا مثلا همین شنا وماهیگیری و فوتبال و والیبال و درست کردن کار دستی و کارهای هنری ونجاری وکشاورزی و دامپروری و باعبونی و درس ومدرسه و کوهنوردی و…..
نگم براتون، خلاصه چیزی نبود که من واردش نشده باشم، حالا چه مربوط بود به من که دختر بودم چه هر کار مردونه دیگه ای!!! (خنده)
شایدم یکی از دلایلش این بود که بچگیم تو روستا بودیم تا نوجونی و خیلی از این کارهایی که به طبیعت مربوط میشه رو من شرایط انجامش رو داشتم اگر چه در این مسیر کلی تجربه های نادلخواه هم داشتم اونم به خاطر اینکه شخصیتم یعنی سبک زندگیم غلط بوده خیلی جاها،منتهی توانایی ها واستعدادهام بیشمار بودند وهستند واگه از یه جایی به بعد اون استعدادها وتوانمندیها دیگه به چشم نیومد به خاطر حس عدم لیاقت خودم وخیلی از نقصهای شخصیتی خودم بوده.
،وقتی تو سریال زندگی در بهشت مریم جان رو میدیدم که هرکاری رو باعشق وذوق یاد میگرفت وتجربه میکرد و انجام میداد حتی کارهای مردونه انگار خودم رو می دیدم، وخیلی کیف میکردم که یه الگوی نزدیک به شخصیت خودم رو پیدا کردم اما همیشه یه چیزی ته قلبم ته وجودم آزارام میداد، اینکه چه فایده مینا خانم با اینهمه توانایی وجسارت و شهامت وقدرت اماااا ببین کلی اخلاق وخصوصیات گند داری که نمیذاره اونهمه خصوصیات خوبت که خیلی از همسن وسالهات حتی جرات وجسارت امتحان کردن وتجربه کردنش رو ندارند، به چشم بیاد.
خب شکر خدا این نجواها زیاد طول نکشیدن واز وقتی من متعهد شدم که روی تغییر شخصیتم کار کنم و اون بخش از نقص های شخصیتیم رو از طریق آموزه های شما استاد عزیزم برطرف کنم، یه جورایی به لطف الله الان بعد گذشت دوسال واندی، هم توانایی ها واستعدادهای قبلیم افزایش پیدا کرده، هم استعدادها وتوانایی های جدید توی وجودم کشف کردم وازشون دارم بهره می برم وهم شخصیتتم انقدر تغییرات مثبت داشته که دیگه نمی تونم حداقل خودم به خودم خرده بگیرم، که توی مینا اینکارت خوبه ها ولی خب تو اون بخش اخلاق و رفتارت نقص داری….
یا بگم اینکارو خوب انجام دادیییا ولی چه فایده اونجا با اون اخلاق ورفتار و حرفت گند زدی رفت!!
نه شکر خدا دیگه اون مینای قدیم رفت و این مینای جدید همزمان که داشت وداره از توانایی ها واستعدادهاش استفاده میکنه و با در دست داشتن نتایج کلی اعتماد به نفس میگیره و داره ارزش خلق میکنه برای خودش همونقدر هم عزت نفسش بیشتر شده وهمزمان از نظر اخلاقی ورفتاری و همینطور افکاری، عالی شده ورشد داشته…
شما هم تو دوره 12 قدم بارها گفتید وهم توی فایلهای دانلود، که ما ادمها از نظر سیستم ذهنی ومغزی باهم تفاوتی نداریم، اگه کسی تونسته با باورش با طرز فکرش، یه شرایط عالی برای خودش خلق کنه پس من هم می تونم..
واین شده شعار من، خصوصا این یکسال اخیر، که اگه فلان خانم تونسته فلان موفقییت رو بدست بیاره پس منم می تونم، و واقعا هم میرم سراغش، و الان توی حرفه ی مورد علاقه ام به لطف الله تو همین دوماهی که شروع کردم انقدر پیشرفت داشتم که اگه کسی ندونه فکر میکنه حداقل 10 ساله که دارم اینکارو انجام میدم، حالا چرا؟
چون من یاد گرفتم به بهانه ها دیگه بها ندم، من قدرت رو از دیگران از سرنوشت وتقدیر مثلا نوشته شده، از گله ها وشکایتها و بهانه و توجیه ها گرفتم و دادم به خدا، قدرت رو دادم به باورهای جدید و درستم، اینکه خداوند به من هم اختیار داده و هم همه چیز رو در اختیارم قرار داده تا خودم رو ارتقاء بدم، تا خودم رو تجربه کنم، تا به اونچه که در قلب و ذهن ورویاهام هست جامعه عمل بپوشونم…
این ایده ی الگو برداری از ادمهای موفق، از قدیم تو خانواده ی ما بوده، اونم به صورت سرزنش ویا نصیحت، پدرو مادرم همش میگفتن دختر فلانی رو ببینید توفلان رشته قبول شده، رفته فلان دانشگاه، با فلان پسر ازدواج کرده، فلان هنر رو داره، وچون از بعد نصیحت وسرزنش بود نه تنها جواب نمیداد بلکه کلی اعتمادبه نفس وعزت نفس مارو میگرفت، وکلی سرخورده میشدیم و حس بی لیاقتی بهمون دست میداد…
تازه قدیما اینطوری نبود که به لطف فضای مجازی ما اینهمه الگوی آدم موفق را یکجا داشته باشیم، یه سرچ میکنی تو هر زمینه ای کلی زن ومرد پیدا میشه توکل دنیا که نه توانایی خاصی نسبت به ما داشتند و نه شرایط بهتری وگاها شرایط بدتر وسخت تری رو تجربه کردند اما چنان به موفقییت رسیدند که اسمشون افتاده سر زبونها و برای خودشون ارزش خلق کردند و به شهرت و ثروت و موفقییت یکجا رسیدند…
همیشه این جمله شما تو گوشم زنگ میزنه وقتی یه زن موفق می بینم، اگه اون تونسته پس منم می تونم…
یه زمانی طبق اون باورهای قدیمی ما. یه سری الگوی از پیش تعیین شده ویه سری برچسب داشتیم برای یه زن کامل…
اینکه شوهر داری وبچه داری و خونه داریش عالی باشه…قد وهیکل وزیباییش اوکی باشه!!!!
واقعا چقدر باورها وبرچسب هاو معیارها پیش پاافتاده وسطحی بودند برای عنوان کردن یک زن خوب وکامل…
شکر خدا اولین چیز ومهمترین چیز الان برای من، برقراری رابطه ی خودم وخداوند به بهترین شکل است، یعنی توحیدی زندگی کردنم، توحیدی فکر کردنم، توحیدی حرف زدنم وتوحیدی عمل کردنم، وقتی راه وروشی که انتخاب میکنم برپایه توحید ویکتاپرستی ودرستی وراستی وصداقت باشه، بی شک تو هر مسیری قدم بذارم بهترین خودم رو تجربه خواهم کرد.
در نقش یک مادر، همسر، دختر، خواهر، دوست و یک عضو از بدنه ی جامعه…
اینکه بخوای بین اینکه یه زن موفق باشی یا یه زن از هرنظر زیبا وبا کمالات یا یه زن نترس و شجاع یا یه زن مشهور ومعروف یا یه زن خونه دار یا یه زن فضانورد یا یه زن دانشمند و…..یا یه زن معمولی،باید انتخاب کنی از همشون توی وجودت داشته باشی…
وهرجا که نیاز بود اون بعد از خودت رو به خودت و جهان نشون بدی…
وبازهم شعار من این هست، اگه اون تونسته منم می تونم…
فقط کافیه بخوام وانجامش بدم…
جاییکه دیگه هیچ بهانه ای برای هیچکس وجود نداره وقتی به یقین میرسه که هیچ سرنوشت از قبل نوشته شده ای براش وجود نداره، جایی که به یقین میرسه خودش اختیار دار کل زندگیش هست وکل اتفاقات زندگیش رو داره برای خودش با اختیار خودش رقم میزنه و مسئولییت صد درصد زندگیشو برعهده میگیره…و اومده که شاد باشه وخوشبخت ..
به این درک که برسه،اینجا جایی هست که هرکاری بخواد رو می تونه انجام بده…
به دور از برچسب ها…
تو یک زنی نمی تونی، تو یک زنی زشته، تو یک زنی نمیشه، تویک زنی نباید که ….
هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهیم داد (97)
یک عمر دنبال حاشیه بودیم، یک عمر نمی دونستیم چقدر قدرتمندیم و چقدر می تونیم بهتر باشیم وبهترینهارو تجربه کنیم، یک عمر ترس از قضاوتها وترس از ترد شدنها، دیده نشدنها، تنها شدنها، بی کفایت وبی لیاقت بودنها، با احساس گناهها وکلی باورهای پوچ،زندگی کردیم..
ولی به لطف قوانین بدون تغییر وثابتی که بر جهان هستی حکم فرماست، حالا که آگاه شدیم وشروع کردیم جهان به سرعت داره پاسخ میده(پاداش میده) به بیداری ما به هوشیاری ما، به عملکرد ما…
این نتایج عالی که الان تو دست تک تک ماست نشون دهنده چی هست؟
چی تغییر کرد واقعا؟
فقط وفقط باورهای ما…
خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر وجود پربرکت شما استادعزیزم ومریم عزیزم که خودتون دوتایی اندازه تمام زن ومردهای دنیا برای منه مینا الگوهستید برای بهترین بودن، بهترین شدن.
بسیار لذت بردگ از نوع باوری که برای زودگیتوو انتخاب کردین، و از خداوند میخوام همواره در این را مستدام باشی
چقدر اراده کردی در تغییر باورهاتون و چقدر عالی داری با باور جدید زندگی مفرحی را تجربه میکنی
مخصوصا این نوشته که به آن باور داری، منو هم امیدوار کرد:
شکر خدا اولین چیز ومهمترین چیز الان برای من، برقراری رابطه ی خودم وخداوند به بهترین شکل است، یعنی توحیدی زندگی کردنم، توحیدی فکر کردنم، توحیدی حرف زدنم وتوحیدی عمل کردنم، وقتی راه وروشی که انتخاب میکنم برپایه توحید ویکتاپرستی ودرستی وراستی وصداقت باشه، بی شک تو هر مسیری قدم بذارم بهترین خودم رو تجربه خواهم کرد،
منم تمام سعی ام همین هست که توحیدی تر باشم
و بقول استاد عزیزمون
هرچی داریم که نعمت هست فقط از توحیده
و هر بدبختی بشر شرکه
چقدر این جمله استاد طلایی هست
همونجا که استاد به اون پسره روی سخره گفت، فکر نکن بپر
یعنی میگفت، به افکار غلط گذشته ات که ترس بوده فکر نکن، نزار ذهنت مانع بشه، بلکه ایمانت را قوی کن چون یک نفر قبل از شما اینکار را انجام داده، پس اگر او انجام داده شما هم میتونی،
یا اونجا که مریم خانم به اون پیرزنه گفت، با این سن چقدر توانمنده که اینهمه راه را اومده،
یعنی مریم خانم میگه این فز با این سن اینکار را کرده پس همه میتونن انجامش بدن،
از خداوند برای شما خوشبختی، سعادت، سلامتی، ثروت و همه آنچه که ارزو داری، مسئلت دارم
واقعا این جمله باید هر لحظه در تمام وجودمون واگویه بشه به تکرار، که هرچه خیرو خوبیست از سمت خداوند وهرچه شر وبدی هست از سمت خودمون هست..
گاهی اصلا نیازی نیست هیچ فکری بکنیم یا هیچ حرفی بزنیم ویا هیچ کاری انجام بدیم..
گاهی فقط باید بشینیم به تماشا، تماشای جهانی که بدون دخالت ما به زیبایی جاری وساری هست.
گاهی هیچ کاری نکردن بهتر از عمل کردن از روی ترس و طمع و نگرانی و عجله و تردیدهاست….
اینکه به تماشای درون خودمون بنشینیم وببینیم واقعا مردونه کجاهای زندگیمون خودمون گند زدیم، خودمون خرابکاری کردیم، خودمون خودمحوری کردیم وخودمون برای خودمون شر وبدی درست کردیم…
تغییرات درونی من از وقتی شروع شد که نصف اون حرفهایی که میخواستم بزنم رو نزدم و نصف اون کارهایی که میخواستم انجام بدم رو ندادم، حرفها وکارهایی که بوی شرک میدادند، بوی ترس، بوی کینه وانتقام، بوی گله وشکایت، بوی عجله و دودلی…
به همین راحتی با کنترل ذهن وفکر وگفتار ورفتار خودم، و سکوت اختیار کردن از روی اگاهی ، 80 درصد مشکلاتم خود به خود حل وفصل شدن ودرهای نعمت وبرکتی که به روی خودم بسته بودم دوباره به سمتم باز شدند..
دوست عزیزم بازم ممنونم که با دیدگاهتون باعث شدید تمرکزم بیاد تواین لحظه روی خودم و امروزم رو با یادآوری قانون سکوت و تماشا سپری کنم.
واجازه بدم جهان وجهانیان مسیرخودشون رو برند و من در نهایت ارامش وامنیت اجازه بدم الهامات وهدایتها در من جاری باشند و تمام اعمالم امروز بر پایه شهود و عملکرد باشه انشالله..
براتون بهترینهارو از خداوند خواستارم ، هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید انشالله
امروز خودم را سپردم به خدا و سعی میکنم با تمام وجودم فقط به امر پروردگارم گوش کنم و من مطمن هستم هر لحظه با منه، و داره با نشانه هاش با من صحبت میکنه
تحسین میکنم این نگرش زیباتون را که نوشتین:
واجازه بدم جهان وجهانیان مسیرخودشون رو برند و من در نهایت ارامش وامنیت اجازه بدم الهامات وهدایتها در من جاری باشند و تمام اعمالم امروز بر پایه شهود و عملکرد باشه ان شالله..
امیدواریم هممون با اتکال بر خداوند و دوری از شرک و شیطان با همه وجودمون خودمون را بسپاریم به خدا، و او ما را هدایت کند به جایی که در نهایت خواسته و صلاح ما هست
درود خدا بر شما خواهر گرانقدر
آرزوی سلامتی، سعادت، ثروت و هر انچه که در دلت هست خداوند حاجتتون را برآورده کند
ممنون از ثبت این لحظات زیبا که این فایل های روی سایت،هربار که مورد توجهم قرار گرفتن،در اینده ی نه چندان دور ،هدایت شدم به همون تصاویر
تقریبا یک ماه پیش،همراه خانواده به یک ابشار در دل یک دره با پوشش درختهای جذابو دیدنیو خوش رنگ رفته بودیم
در پایین اون ابشار،یک حوضچه ی عمیقی درست شده بود
برادر و دامادمون و همه ی ادمهایی که اونجا بودن،شنا میکردن و لذت میبردن
من شنا بلد نیسم در واقع بلد نیسم روی اب بمونم فقط باید برم.
اگه ی لحظه مکث کنم میرم زیر اب،ولی بلدم پا و دست بزنم حرکت کنم
یه اقا پسری از بالای ابشار که تقرییا ارتفاع 8 متری بود پرید داخل اب
همه خانواده ی من و کسایی که اونجا بودن،کلی تشویقو افرین بهش گفتن
چراغ برای من سبز شد
ندا برو بالا بپر
صدای قلبم بود
من قبلا از برج میلاد پریده بودم ارتفاع 280 متری
از ارتفاع 40 متری هم پریده بودم
اما واقعا احساسه اون بالا ،هرکدوم منحصر به فرد و ترسای خودشو برام داشته
اینطور نبود بگم که نه عادی شده واسم
خیلی یواشکی و ریز از بغل اون کوه که اتفاقا مسیر رسیدن به اون نقطه ی پرش هم ی پروژه ی ترسناک بود،چون گل در شیب بود و پای خیس هر لحظه میتونست تورو به پایین پرت کنه
اما چون اون اقا تونسته بود بره بالا ،مرورش منو وادار میکرد و میگفت میشه برو…
همینطور که داشتم یواش میرفتم بالا،صدای داداشمو شنیدم که داد میزد نرو بالاااا،میمیرییییو ازین قبیل جملات انگیزشی(خنده)
من رسیدم بالای ابشار ،این ارتفاع از تمام ارتفاع هایی که قبلا پریده بودم کمتر بود
اماااا ترس های خودشو داشت و اصلا نمیتونم بگم عادی بود برام
ترس تمام وجودمو گرفته بود
مخصوصا که به پایین که نگاه میکرد،بخاطر ضربات ابشار به حوضچه ،از بالا انگاری اب داشت غل میخورد
و از همه ترسناکتر،من هیچ ایده ای از عمق اون حوضچه نداشتم چون شنا نکرده بودم تا اونجا
و ترسناکه ترسناکه ترسناک تر،من نمیدونستم بپرم ایا از استرسه بلد نبودن میتونم ببینم کدوم وری برم؟!چون تو اب فقط میتونم برم….
یه تور پسر هم تقریبا 15 20 نفر و چند نفرم که بالای ابشار کمپ کرده بودن،وقتی دیدن یه دختر اومده بالای ابشار،براشون جذاب شد
تا قبل من نشسته بودن
اما بعد از ایستادن من کنار ابشار،همه به صف ،منتظر دیدن اینکه چه اتفاقی قراره بیفته
و البته که دادو بیداد های کل خانوادم هم از پایین
یه جیغغغغغغمحکم زدمو صاف پریدم توی اب
این حس هیچ وقت برام تکرار نمیشه
حین مسیر،توی دله ادم خالی میشه
خیلیییی حس باحالو عجیبیه
وقتی پریدمو شنا کردم رسیدم به خانوادم،دقیقاااااا همونایی که هی منو میترسوندنو میگفتن نکنو نمیشه و میمیری،میگفتن دمتتتتت گرم ،افریییین واقعا خیلی شجاعی
(خواستم بگم واقعا چه قدر این اگاهی های استاد بجاست،تمرکز فقط رو خودت باشه به حرف مردم اهمیت ندیم ،چون اونا از منظرو فرکانس های خودشون دارن عمل میکنن،اگه بخوایم با اونا همراه بشیم،هیچ نتیجه و البته تجربیاتی که علاقمونه هم نخواهیم داشت)
یه لحظه سرمو چرخوندم دیدم بالای ابشار،تمام اون پسرا تک تک دارن اماده میشن برای پرش..
با ترس و لرز ایستادن بالای سنگ
یه سریاشون هی اومدن بپرن،اخرم نپریدن
یه سریاشون هم غلبه کردنو و البته منم از پایین داد میزدم افرییین بپر،میپریدن
یه دختر به اسم ندا،اونروز باعث شد که تقریبا 15 نفر ،این تجربه و لذتو ببرن
جالبتر از. همه،دامادمون بود که رفته بود بالا و 45 دقیقه طول کشید بپره
من سه بار این پرشو امتحان کردم
برای بارهای بعدی،دیگه کسی نبود که بهم بگه میمیری!
حتی دیگه واسشون جالبم نبود
اما من هم مسیر رفت و هم اون پرش،برام انگار مثل دفعه ی اول بود و ترسای خودشو داشت و البته لذته پرش…
هیچ مسافرتی برام مثل اون مسافرت لذت بخش نبود
ما خیلی باورهای اشتباهی داریم
گفتن یک سریجملات،که اصلا بهش فکر نمیکنیم و به زبون میاریم
من بارها این جملاتو شنیدم و البته گاهی هم درخواست کردم این جمله هارو به جمله های دیگه جایگزین کنن
مثلا:مثل مردا میمونه ،نمیترسه
چرا قوی بودنو شجاع بودنو،به جنسیت ربط میدن؟؟؟
میتونن بگن قویه،شجاعه
من خیلی از اقایونو دیدم که از سوسک هم میترسن!!! پس این چه نسخه ایه که برای دخترای قوی با این جمله میپیچین!
همین جملاتو و تکرارشون،باعث باور میشه
و ادمهایی که این باور هارو دارن،خیلی از لذتهارو از خودشون دور میکنن و نمیتونن تجربه کنن
چون فکر میکنن فقط مردا میتونن،یا با انجامش ،مرد حساب میشنو از ظرافته خودشون خارج میشن
از نظر من ،همه ماها که پاره ای از خدا هستیم،همه ی قابلیتارو داریم
متناسب با فیزیکمون،یکسری قابلیتامون منحصر به فرده مثل بارداری و این چیزها
اما مقابله با ترس
مقابله با نجواها
شجاعت
اراده
…
اینها نبرده بینه ذهنو قلبه که هر موجودی،از پسش برمیاد و ربطی به جنسیت نداره
قسمت200 سفر به دور امریکا خدای من فکرشو کنید 200 قسمت فقط زیبایی.200 قسمت فقط شکار نکات مثبت.200 قسمت پر از چالش،توکل.200 قسمت غلبه بر ترسها. کدوم سریال میتونه 200 قسمت بسازه که فقط تمرکزش به زیبایها باشه و انقدرم مخاطبای با عشق داشته باشه.اون سریالا باید یه چیز غیر واقعی رو نمایش بدن باید چیزیکه برای مخاطب بدیهی نباشه تا مخاطب جذب کنند.برعکسش تو این سریال سفر به دور امریکا داره فقط زیبایهای خداوندرو فریاد میزنه، داره 100درصد تمرکزش رو به زیبایها میبره.داره میگه آقا جان من یه اصل تو زندگیم یاد گرفتم و اون رو میلیاردها بار تکرار کردم تا استاد شدم. اون اصل چیه به هر آنچکه توجه کنی از جنس همون توجه وارد زندگیت میشه ورودی خوب=خروجی خوب و برعکس.
بریم سراغ زیبایهای این قسمت فوق العاده
چقدر خوبکه ماشینت انقدر امن و امکانات فوق العاده داشته باشکه حتی تو جاده های صعب العبور بتونی براحتی از دلش بگذری. چقدر مناظر کوهستانی کلرادو زیباست چقدر گلهای زیبایی داره. چقدر آبشار فوق العاده زیبا و فوق العاده تمیز و بکری داره.چقدر شجاعت اون آقا قابل تحسین که بر مرز ترساش غلبه کرد و یه شیرجه فوق العاده رو زد.چقدر تحسین میکنم استادرو که چقدر با عشق به اون خانم کمک کرد.هیچ چیز لذتبخش تر از این نیست که وقتی تو حس خوب باشی و بتونی مثل خداوند بخشنده باشی.
استاد وقتی توصیف این آبشار زیبارو کردید و چقدر از آب خنکش تعریف کردید خودم رو تو این فضای زیبا تجسم کردم و چقدر حس فوق العاده ای میده الهی شکرت. چقدر زیباست سنگهایی که خانم شایسته شکارش کرده هر کدوم رنگای فوق العاده ای داره.
چقدر این دو زوج جوان قابل تحسینند که میرن تو دل صخره ها و یه شیرجه فوق العاده میزنند.خیلی اون خانم رو تحسین میکنم که چقدر به دوستش انگیزه میده و شیرجه زدن رو با ارتفاع بالاتر به چالش میکشه.
استاد چقدر نکات عالی رو در مورد الگو گرفتن گفتید،پیدا کردن الگوها تو هر زمینه ای و فقط این الگورو بگیریم که میشود و راه حلها میاد. چقدر این سفر به دور امریکا از هر لحاظ تکمیلتر و عالیتر شده که استاد و خانم شایسته بصورت نکات بسیار عالی باعشق آموزش میدن.
بنام خداوندی که هر لحظه هدایتم میکنه و حمایتم میکنه
سلامی پر از عشق به روی ماه دو استاد نازنینم و دوستان عزیزم
مریم جان اول از همه بگم چقدر دوست دارم و چقدر هر روز ازت درس میگیرم. اون لحظه ای که تو اون جاده سنگلاخی گفتین خب دیگه راننده رو به حرف نگیرم گفتم ببین چقدر مریم جان تو روابطش حواسش به همه چی هست و اینقدر مراعات می کنه که الان که استاد احتیاج داره تمرکز داشته باشه باهاش حرف نمیزنه. یادم افتاد به خودم که بارها و بارها مثلا دیدم همسرم ذهنش مشغوله و رفتم سوال پیچش کردم که چی شده و اونم یه چیزی گفته که باعث شده من ناراحت بشم و بعد با خودم فکر کنم طرف مقابلم چقدر بی احساسه یا اصلا لیاقت اینهمه مهربونی منو نداره، و امروز فهمیدم که تو رابطه همه آدمها یه وقتهایی هست که احتیاج دارن تنها باشن، احتیاج دارن به کاری که دارن انجام میدن فکر کنن و راه حلهای بهتری براش پیدا کنن یا نه اصلا میخواد اون کارو با نهایت دقت انجام بده و من بجای اینکه بخوام نقش دایه مهربونتر از مادرو براش اجرا کنم و مزاحمش باشم سرم به کار خودم باشه، مثل مریم جان که غرق شد تو زیباییهای اطراف. عاشقتم مریم جانم……
استاد واقعا ممنونم بابت این درسهای فوق العاده ای که از اون خانم برامون بازگو کردین، علاوه بر اینکه باید یاد بگیرم که یک زن قوی باشم بیاد آوردم که من هم خیلی وقتها اینجوری عمل کردم. تو سفر و گردشهایی که رفتیم من همیشه جزو دسته ای بودم که پیشرو بودیم. یادمه رفته بودیم آبشار من و خواهرم و دو تا زن داداشهام جلوتر از همه مردها میرفتیم زیر آبشار و بعد آقایون هم تشویق شدن بیان و تجربه ش کنن، و بازم ما خانمها یه اکیپ شدیم و پابرهنه کلی از مسیر رودخونه رو رفتیم و لذت بردیم،،،، و خیلی از کارهایی که مریم جان دارن پا روی ترسهاشون میزارن تا انجامش بدن من قبلا بارها و بارها انجامش دادم و خیلی برام طبیعی بود.
ولی چیزی که بوده من هیچ وقت بخاطر این چیزا به خودم امتیاز ندادم و فکر میکردم خب این یه چیز طبیعیه و همه میتونن انجامش بدن. اما از وقتی دارم زندگی شما رو میبینم دارم یاد میگیرم که بخاطر این عملکردهام به خودم امتیاز بدم و خودمو تحسین کنم تا هر روز قدرتمند تر بشم، استاد وقتی شما میگفتین باید هر روز قویتر و قدرتمند تر بشین من با خودم فکر میکردم حالا حتما باید برم شاخ غول بشکنم که قوی باشم اما حالا دارم می بینم که نه منم خیلی زن قوی بودم و خیلی جاها کارهایی انجام دادم که حتی همسرم بعنوان یک مرد انجامش نمیداده و واقعا این یه امتیازه برای من.
استاد جان بینهایت سپاسگزارم که دارین چشمامو بروی زیباییهای خودم، زیباییهای زندگیم و زیباییهای جهان اطرافم باز میکنین تا هر روز خودم و زندگیم و جهانم رو زیباتر کنم.
عاشقتم استاد یکی یه دونه من و بخاطر وجود ارزشمندتون روی این کره خاکی و تو زندگیم میلیاردها بار خدا رو شکر می کنم
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیزم و دوستان گرامی
خداروشکر که فایلی به این زیبایی رو دیدم.
من عاشق این مناظر هستم عاشق آسمان آبی و درختان زیبای سر به فلک کشیده و ابرهای پنبه ای ..باز خداروشکر برای وجود و دیدن این زیبایی ها
چقدر زیبا و تمیز و بکر بود ..چقدر کسانی که اونجا دیدیم مهربان و خوش برخورد و دوس داشتنی بودن خدایا شکرت برای صلحی که برقرار بود و من دیدم
من خودم به شخصه مثله اون آقا همیشه از انجام دادن کارهای جدید می ترسیدم حتی اگر بقیه قبل من انجام داده بودن بازم در انجامش ترس و شک داشتم اما چقدر قشنگ بود انگیزه ای که اون خانم برای رسیدن به هدفش داشت،بخاطره هدفش که پریدن بود دیوار راست رو بالا رفت و هیچ مانعی نبود براش و حتی دوستش هم کمک میکرد.
این فایل انگیزه ای برام ایجاد کرد دوباره که اگر خانم هایی مستقل هستن و بدون کمک هیچکس،هیچ مرد ،هیچ مرکزی دارن بسیار خوشبخت و ثروتمند زندگی میکنن و هر روز موفق تر میشن پس منم میتونم
من میخوام یک خانم موفق باشم و حتما با کمک پروردگارم و آموزهای استاد عزیز و عمل کردن بهشون حتما میتونم.سپاسگذارم
دقیقا همون جایی که آقا پسر مکث کرده بود و دودل بود بپره من داشتم تو ذهنم تمام حرفایی که استاد آخر کلیپ گفتند رو مرور میکردم
و این نشون میده من چقدررر تو این مسیر پیشرفت کردم تو این 6ماه. البته که این پیشرفت باید همیشه حالت صعودی داشته باشه و محدودیتی براش نیس.
من به خیلی از خواسته هام تو این مدت کم رسیدم
و خیلی خیلی هم دوس دارم تو بحث مالی هم به اون درآمد رویاییم برسم و به زودی زود بیام براتون کامنت بذارم که بچه ها مالی هم به اون حدی که دوس دارم رسیدم….
تا قدم چهارم از 12قدم جلو اومدم و ترمزهای زیادی تا اینجای راه پیدا کردم.
دلم میخواد 2تا از ترمزهای مهمی که تو این چند روز پیدا کردمو باهاتون به اشتراک بذارم و رد پایی بشه برای خودم
1. این همه استاد میگفتند کارکردنو مساوی ندونید با سختی کشیدن …
من فقط در حد جمله شنیده بودم گرچه به قول استاد یه فاصله ای هست بین شنیدن، درک کردن و عمل کردن
به شدت به درآمد و پول چسبیده بودم ولی فکر میکردم دارم تجسم سازی میکنمو و تمرکز لیزری روش دارم
اصلا هیچ لذتی نمیبردم از روزهام لحظاتم یا….
همش میگفتم حالا بعدا … فرصت هست … بذار اول از این چالشِ درآمد، بیام بیرون…. غافل از اینکه بابا اگه به اون درآمده برسی باز دنبال درآمد بالاتری و این مسیر تمومی نداره که.
باید این همیشه آویزه گوشم باشه که سارا از مسیر لذت ببر چون وقتی به مقصد برسی، مقصد بعدی رو مشخص خواهی کرد . و این طبیعتِ جهان.
پس مهمترین کارم این شده.…
هر روز صبح که از خواب پامیشم اولا به خودم یادآوری میکنم که رها باشم. دوما به خودم میگم الان ، چکار کنم خوش بگذره به من. تو این لحظه چه کاریو انجام بدم بیشتر حال میکنم و حس و حالم خوبِ.
برخلاف روزای قبل که مدام میگفتم حالا چه کاریو الان انجام بده تا مشتری خرید کنه با مدام نگران بودم که ای وای امروزم گذشت و من مشتری نداشتم امروزم نتونستم محتوا سازی کنم امروزم نتونستم فلان جنسو رد کنم.
اما الان سعی میکنم یادم بندازم به خودم که احساسمو با تمرکز به نکات مثبت باید خوب نگه داری و سپاسگزار خدا باشی ، که اگه بتونم قلبمو آروم نگه دارم هدایتم میکنه و میگه چیو الان باید انجام بدم
در واقع استاد، این موضوع یادم میره که بابا اینکه چه کاری الان باید انجام داد یا مشتری چجوری بیاد یا … سمتِ من نیس اینا وظیفه خداست.
من فقط فقط فقط باید سمتِ خودمو که سپاسگزاری و ماندن در احساس خوب و شکارچی بودنِ نکات مثبتِ.
بقیه اش خودش میشه خدا خودش هدایت میکنه و وقتی هدایت میکنه احساست فریاد میزنه بدون دو دل بودن بدون شک و تردید میری انجام میدی فرق هدایت خدا با تصمیماتی که از ذهن میاد اینِ.
البته اینم از استاد یاد گرفتم که هدایت صرفا چیزهایی که از نظر من خوب و اوکیِ نیس بلکه یسری چیزا رو ممکنِ بعدا بفهمم که چرا باید انجام میدادم
به قول استاد هر اتفاقی بیفته همون اتفاق خوبست. یاد گرفتم آنالیزش نکنم .
2. ترمز بعدیم که دیروز بهش پی بردم این بوده که نمیدونم چرا تا حالا فکر میکردم حتما حتما خودم فقط باید به پول و درآمد بالا برسم
هیچ وقت این ذهنیت رو نداشتم مثلا همسرم به درآمد بالا برسه یا مثلا مادرم به من پول بده یا دوستم برام هدیه بخره
در صورتی که باید همه ی درها رو باز گذاشت.
پول و ثروت ممکن از هر جایی وارد زندگی بشه. علاوه بر اینکه من هم درآمدم بالا خواهد رفت ممکنِ از جاهای دیگه من بیاد.
درواقع پول باید دنبالِ من باشه ، نه اینکه من فقط دنبال پول باشم.
البته خیلی خیلی نیازِ که این موضوع عمیقا درک شه.
ولی بچه ها بوی پولو احساس میکنم، مطمعنِ مطمعنم وقتی من رها باشم
وقتی من اجازه بدم خدا وارد شه
وقتی من نچسبم به موضوع،
وقتی من احساس سپاسگزاری داشته باشم
و حواسم به احساساتم باشه….
پول هم به راحتی وارد زندگیم میشه
بچه ها پاشنه آشیل من مثل خیلی از شما ثروتِ.
روزی که مشکل مو و ریزش شدید رو داشتم، به خودم گفتم اگر بتونم ، اگر بتونم ، این مشکلو حل کنم دیگههههه هر مشکلِ دیگه ای رو میتونم حل کنم.
یعنی انقدررررر این ریزش موی شدید برام خیییلی بزرگ بود چون همه کار براش کرده بودم چون همه نوع دکتر رفته بودم سالیان سال بود درگیرش بودم اما نتیجه ای نمیگرفتم
باورتون نمیشه فقط با قانون سلامتی مشکلم حل شدم و جالب اینجاست نه تنها درمان شده بلکه یعالمه موهای ریز ریز داره درمیاد.
پس مطمعنم ثروت هم وارد زندگیم میشه
اینو موقعی مینویسم که درآمدم به زور شاید ماهی 1میلیون تومان هستش.
و دلم میخواد بعدها که به ثروت بزرگی رسیدم و اومدم کامنت گذاشتم بچه ها ببینن گذشته ی من چی بوده.
یکی دیگه از انگیزه های بزرگ من که تو دفترم نوشتم اینِ که من باید باید به درآمد رویاییم برسم . مثل هدفِ سلامتی و تناسب اندامم که تیکش خورده شده.
چون میخوام وقتی استاد به ایران اومد و من به سمینارش رفتم دستم پُرِ پُرِ باشه.
و بگم از کدوم یکی نتایجم باهاتون حرف بزنم استاد……
از اندام زیبام و سلامتیم که با قانون سلامتی به دست آوردم بگم
یا از ثروت زیادی که از دوره 12 قدم و کشف قوانین کسب کردم…..
این کامنت بمونه بین من و شماها دوستای نازنینم و استاد خوبم.
ساراجان ممنونم بابت این رد پایی که از خودت بجا گذاشتی.
و تبریک میگم بابت پیشرفتی که در مدت این 6 ماه داشتی.
چقدر عالی این دوتا ترمز ها و نقاط ضعفت رو شناسایی کردی ..
آخخخ که اولین ترمزی که بیان کردی دقیقاااااا موردی بود که من مدتها باهاش کلنجار میرفتم …
و همینطور دومین ترمز ذهنیت…
انگار هر دوتای اینا قبلا واسه منم بودن..
و خدا رو شکر الان بسیار کمرنگ شدن..
دوست دارم ، به پاسخ مشترکی که برای هر دو مورد این ترمز ها رسیدم رو به شما بگم : عدم احساس لیاقت..
البته موارد بیشتری مثل : باورهای نادرستی که در پستوی ذهن هامون مخفیه و به صورت ظاهرا زیبایی به خوردمون دادن مثلا بی رنج گنج میسر نمیشود…
یا کج فهمی هایی که خودمون داشتیم به دلیل عدم شناخت درست قوانین … عدم عزت نفس و خیلیییی از موارد دیگه هم هست ولی به نظر من هیچکدوم مثل عدم احساس لیاقت به این نقاط ضعف دامن نمیزنه…
امیدوارم به زودی کامنتهای عالی شما رو که پر هستند از خب های خوب بخونم..
سلام به سارای عزیز خیلی لذت بردم از کامنتت چقدر انرژی چقدر فوق العاده و چقدر حس خوبی به من داد از اینکه ترمزهای خودت رو پیدا کردی و روی باورهات داری کار میکنی از صمیم قلبم بهت تبریک میگم
و امیدوارم همیشه در زندگی بدرخشی و چه جمله خوبی را در کامنتت من حال کردم و لذت بردم اونم اینه که
من فقط فقط فقط باید سمتِ خودمو که سپاسگزاری و ماندن در احساس خوب و شکارچی بودنِ نکات مثبتِ بقیه اش خودش میشه خدا خودش هدایت میکنه و وقتی هدایت میکنه احساست فریاد میزنه بدون دو دل بودن بدون شک و تردید میری انجام میدی فرق هدایت خدا با تصمیماتی که از ذهن میاد اینِ.)
دقیقاً همین جملهای است که من دارم روش کار میکنم هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و قطعاً شما یکی از بهترین دوستان خوب با نتایج عالی قطعاً میشوی با کارکردی که در پیش رو داری برات بهترینها رو آرزو میکنم هر کجا هستی سلامت موفق و ثروتمند باشی انشاالله
سلام به همه بخصوص به استاد مهربون و مریم خانم عزیز.
خداای من، چند وقت پیش خییلی دلممیخواست برم پیش آب (البته ته دلم منظورم رودخونه بود) به خدا گفتم خدایا منو ببر کنار آب و رفتیم بیرون وقتی اومدم خونه یهو یادم اومد که عه! نگین این پارکی که رفتی یه حوض بزرگ پر از آب داشت و من کنارش قدم زدم، ولی خب یادم رفته بود از خدا چی خواسته بودم، بعدش تو گوشیم عکس چندتا آبشار رو تو تلگرام سیو کرده بودم و هی نگاشون میکردم واااقعا زیبا و تحسین برانگیز بودن، که امروز دیدم استاد یه فیلم از یه آبشار زیبا برام گذاشتن، منم ذوووق
«میشود یه خانم اینقدر شجاع توانمند و نترس باشه» استاد من از شنا کردن میترسم، یعنی قبلا گاهی تو عمیق شنا میکردم ولی الان دیگه ترس رفته تو وجودم و یه چیزی هی بهم میگفت که نگین برو یه جلسه خصوصی بگیر تا این ترست بریزه، خب موقع حرف زدن با دوستام یهو اونا از کلاس آموزشی شنا گفتن و شماره دوتا مربی رو تو جمع به همه دادن (خب اونا همشون پشیمون شدن و کلاس نگرفتن) اما یه چیزی تو وجود من هی میگفت نگین این بحث بخاطر تو بوده که تو شماره رو بگیری، خلاصه که امروز ظهر زنگ زدم و برای چند روز دیگه قرار گذاشتم، که …. الان تو این فایل شما شنا کردن رو نشون دادید، شجاعت یه خانم رو نشون دادید، الگو گرفتن رو گفتید که یعنی نگین وقتی این همه آدم میتونن تو هم میتونی (حتی خودت قبلا هم اینکار رو انجام میدادی حالا نه حرفه ای ولی به هر حال تو عمیق میرفتی پس الان هم میتونی).
به نام خدایی که ویژگیش بخشنده گی بی حد و حصر هست و همه چیز تحت سیطره ی قدرت اوست و هدایت تمام مخلوقاتش رو بر خود واجب کرده
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
استاد من عاشقتم که انقدر با اعتماد به رب خودتون با عشق این جاده کوهستانی بی نظیر و زیبا و رویایی رو با تراک کمپر که چه موهبتی شده برای رفتن به هر محیطی که نیاز هست یه چنین ماشین حرفه ای داشته باشی کمک میکنه این جاده سنگلاخی رو با قدرت برید و به این محیط شگفت انگیز و باشکوه برسید استاد جان چه شکوهی رو با این دشت وسیع و کوهستانی با درختهای سپیدار بلند و قامت و زیبا تجسم کرده بودید واقعا هرآنچه رو که اجازه تجسم کردنش رو داری اجازه خلق کردنش رو هم خداوند بهت داده تقریبا شبیه این محیط رویایی رو من تابلوش رو دارم که دیروز از دیوار برداشتم و باعشق و دقت با خواهرم نگاه میکردم و آرزو میکردیم یه همچنین جایی زندگی کنیم چقدر عالی بود مسیری که به سمت آبشار میرفتید اون حجم از درختها و گلهای ریز بنفش رنگ اون آسمان آبی و ابرهای پفکی توصیفاتی کخ از هوای بهشتی داشتید طراوتش رو میشد حس کرد یه تریل باریک که از دو طرف با ایم درختهای خوش رنگ و بینظیر احاطه شده بود فقط تصور اینکه رنگ ب گ ابن درختها تو پاییز چی میشه و چه شکوهی خلق میشه آدم رو دیوانه میکنه این صحنه زیبا از صخره و آبشار که با قدرت جاری بود اون سنگهای کف رودخونه کلمه ای رو برای توصیف این حد از زیبایی خداوند پیدا نمیکنم بهشت دقیقا همین شکلیه مطمئن هستم این شکلیه اون سنگهای کف رودخونه که مریم جانم نشون دادند رنگشون شکلشون عین همین سنگها رو من و خواهرم چند وقت پیش رفتیم از یه مسیر خیلی دور پیدا کردیم کلی جمع کردیم با هدایت خداوند با قدرت بالا آوردیم خونه تو دو مرحله رفتیم جمع کردیم و ریختیم کف باغچه و چقدر از دیدن رنگشون شکلشون لذت میبریم از هدایتی که شدیم و این سنگها رو دیدیم و آوردیم ریختیم کف باغچه
آبشار باشکوهی بود حجم و سرعت و قدرت بالای این آب که صخره رو شکافته بود و جاری شده بود آب یخی که این خانم و آقا داشتند توش شنا میکردند اون جسارت وشجاعت و قدرت بدنی اون خانم برام تحسین برانگیز بود افتخار کردم و از اون خانم سن بالایی که یه چنین مسیر سختی رو با چوب دستی اومده بود و خودش رو لایق دیدن این بهشت و زیبایش کرده بود چقدر بینظیر بودند
الگو برداری از این خانم های شجاع و جسور که چه با قدرت اون صخره ها رو بالا میرفت و خودش رو رها میکرد و میپرید تو آب دریاچه بهترین باورها رو تو ذهن من میسازه که میشود حتی از یک مرد قویتر و جسورتر بود و اولین کسی باشی که آغاز گر یه چنین تجربه ای باشی و مرد رو هم انگیزه بدی و تشویق کنی که بپره تو آب دریاچه چقدر اگر این خدای درونت رو باور کنی قدرتش رو درک کنی میتونی نامحدود باشی بری تو دل ترسهات و حرکت کنی
از مریم عزیزم که الگوی بی بدیل من هستند بارها و بارها درس گرفتم الگو برداری کردم و تحسین میکنم که این مسیر سربالایی رو با قدرت و باعشق بدون هیچ گونه ناراحتی با عشق همپای شما اومدند تجربه کردند و چقدر خنکی آب و سنگهای کف رودخونه هوای رویایی اونجا رو لمس و توصیف کردند من عاشقتم مریم جان که با قدرت و با عشق همراه استاد در این مسیر هستید من خدارو سپاسگزارم که الگویی مثل شما دارم و میخوام که همیشه تحسین گر شخصیت رشد یافته شما باشم و در این مسیر الهی با شما همگام باشم و رشد کنم باور کردم که میشود مثل مریم جانم باشم و به راه رسیدن به این رشد هم لاجرم هدایت میشم
جنسیت در هیچ موردی برای موفقیت و رسیدن به خواسته تاثیر نداره داشتن فرکانس بالایی از قدرت و اعتماد به نفس بالا خودباوری و خداباوری توسط سیستم پاسخ بی نقص و دقیق خودش رو داره کافیه منطق رسیدن به چیزی برای ذهن درک بشه باور بشه اونوقت حتی با وجود ترسهایی که داری و طبیعیه و از بدو تولد ترس از ارتفاع و صدای بلند با انسان و حیوانات هست که برای محفوظ ماندن از خطر مرگ هست میشود، میتونی با این الگوهای عالی با منطقی شدن برای ذهن که میشود با توکل به خدا با وجود ترس حرکت کنی و اونوقته که هدایت صددرصد خدا رو داری
من تو خیلی از مراحل زندگیم کارهایی کردم که از توانایی خدای درونم برگرفته شده بود ولی من فراموشش کردم بارها به خودم یادآوری نکردم تحسین نکردم که انگیزه ای بشه برای قدمهای بزرگتر بعدی ولی من این درس رو گرفتم تو این مسیر الهی تو این فایل که تواناییهای خودم رو بارها تحسین کنم یادآوری کنم تشویق کنم خودم رو تا انگیزه ای بشه برای اینکه خودم رو باور کنم و با هدایت خدا ادامه بدم مسیر رشد و بهتر شدنم رو هدایت بشم به خواستم خدایا شکرت
استاد جان تا به حال توی عمرم این حجم از زیبایی جاده کوهستانی درختهای روی تنه ها و کوهها کنار جاده آسمان آبی و ابرهای پفکی زیبا رو تو یه قاب ندیدیم بودم کارت پستالی و نقاشی رو دیده بودم ولی این تصاویر اصلا باور نکردنی شگفت انگیزه باشکوهه چقدر عالی هدایت شدید به این مسیر کوهستانی این زیباییها که فوقالعاده زیبا هست و ترکیبش با این آگاهی های الهی نور علی نور شده خدایا شکرت لایق دیدن این حد از شکوه و زیبایی خداوند شدم و لاجرم به تجربه اش در بهترین زمان و مکان طبق قانون بدون تغییر خداوند توجه کردن به زیباییها هدایت میشم به این زیباییها خدایا شکرت
خدا قوت بهتون میگم وکلی لذت میبرم از دیدن فایلهای بی نظیرتون
میخواستم تجربه های بی نظیری که داشتمو به اشتراک بزارم شاید دلیلی بشه برای تجربه زیباییهابرای دوستانم
استاد یه مدت هست که ما سفرهامون یه مدل دیگه ای شده و کاملا با سفرهای قبلمون قابل مقایسه نیست
ما تهرانیم و از اونجایی که تمرکز زیادی روی کارمون گزاشتیم نمیتونیم مسافرتهای چند روزه بریم
( کارمون خدمات اتوموبیل هست و خانوادگی درش فعالیت داریم همسر وپسر بزرگم درقسمت تعمیرات ومن و پسر کوچکم در قسمت حسابداری ودفتری مشغول به کاریم)
ولی تمرکز روی کار جلوی لذت بردن وسفر کردن مارو نگرفت
ما شروع به سفرهای 24ساعته کردیم از پنج شنبه شب تا جمعه شب
وانقدر تو این سفرها لذت میبریم و کیف میکنیم که هیچ وقت این همه کیف و لذت رو تو سفر های طولانی قبلمون نداشتیم
ما لذت بردن از زنگیمونو گزاشتیم رو دور تند و از دقیقه ،دقیقه سفرمون لذت میبریم و هیچ زمان پرتی نداریم
همین سفر 24ساعته هفته قبلمون رفتیم به تنگه دار در شهر نوشهر که به دره بهشت ویا آمازون ایران معروفه وبه همه دوستانی که میتونن واین دیدگاه رو میخونن پیشنهاد میدم که تجربش کنن حدود 4یا5 کیلومتر تو ی اب رودخانه ،در یک دره وسط جنگلهای شمال نمیدونین که چه لذتی داشت وما چه کیفی کردیم ارتفاع آب متغیر بود بعضی جاهاش به 2/5میرسید که نیاز به شنا کردن داشت و بعضی جاهاش کمتر حدود 0/5متر
نمیدونم از کدوم زیباییش براتون بگم از آدمهایی که اونجابودن از عشقی که به هم میدادن از شورونشاطی که اونجابود از موزیک و رقصهای دسته جمعی تو دره وسط جنگل وقتی که نصف بدنت تو آبه واز شجاعت دخترها وپسرهایی که از سنگها بالا میرفتن و میپریدن تو گودالهای پراز آب طبیعی که رودخانه درست کرده بود از درختهای سر به فلک کشیده کنار رودخونه از شاخه های اویزون شده توی آب از کدوم زیبایی بگم که حق مطلب ادا بشه ویه عالمه هم زمانیهای عالی اتفاقهای قشنگ
ویه عالمه درسی که به صورت عملی از اعتماد کردن به خدا وایمان داشتن و حرکت کردن در مسیر های ناشناخته میگیریم
و وقتی برمیگردیم ومیرسیم خونه یه آدم دیگه ای شدیم و به صورت عملی یه عالمه چیز یاد گرفتیم
ما به این نکته مهم در زندگی رسیدیم که برای لذت بردن از زندگی و یا بهتره بگم برای زنده گی کردن هیچ بهانه ای وجود نداره
ما هم سریال زندگی دربهشت استاد رو میبینیم ولذت میبریم وهم خودمون سریال زندگی دربهشت خودمونو میسازیم وحالشو میبریم ومیدونیم که شاید بهتره بگم تازه یه مدتیه که فهمیدیم که
لذت بردن از زندگی وابسته به مکان و زمان نیست
همین حالا همین جایی که هستم بهترین لذتو میبرم
جدیدترین نگاهی که برامون ایجاد شده به پیشنهاد همسرم اینه که هر روز کاریمون رو هم به شکل یه سفر ببینیم و
یه مراسم بری خودمون درست کردیم
صبح که از خواب بلند میشیم همه باهم دعای شروع سفر رو میخونیم هر کدوممون هر دعای قشنگی که به دلمون میادو میگیم و روزمونو شروع میکنیم و کارمون رو هم به شکل یه سفر نگاه میکنیم و زندگی در بهشت روزمون رو میسازیم واین باعث شده از کارمون هم صد چندان لذت ببریم
سپاسگزار خداوندم برای هدایتش
تشکر از استاد و مریم خانم شایسته،بهترین الگوهای این روزای زندگیمون
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربان
وسلام به تک تک دوستانم
عزیزای دلم، استادومریم جانم، انشالله همیشه وهرلحظه در پناه امن خداوند باشید هرجا که هستید، بسیار ازتون سپاسگزارم مثل همیشه که بازهم با یک فایل پراز اگاهی اومدید.
استادجان این موضوع مهم الگوبرداری از افراد موفق، حالا تو هر حیطه ای، خیلی خیلی ذهن منو ودید منو باز کرد نسبت به اینکه اگه اون آدم تونسته پس منم می تونم..
من کلا از بچگی توی همه چیز، وقتی میگم همه چیز واقعا همه چیز دو سه پله از هم سن وسالهام جلوتر وبرتر بودم همیشه، چه جنس خودم دختر و چه جنس مخالف…
کافی بود مسابقه ای باشه، یا مثلا همین شنا وماهیگیری و فوتبال و والیبال و درست کردن کار دستی و کارهای هنری ونجاری وکشاورزی و دامپروری و باعبونی و درس ومدرسه و کوهنوردی و…..
نگم براتون، خلاصه چیزی نبود که من واردش نشده باشم، حالا چه مربوط بود به من که دختر بودم چه هر کار مردونه دیگه ای!!! (خنده)
شایدم یکی از دلایلش این بود که بچگیم تو روستا بودیم تا نوجونی و خیلی از این کارهایی که به طبیعت مربوط میشه رو من شرایط انجامش رو داشتم اگر چه در این مسیر کلی تجربه های نادلخواه هم داشتم اونم به خاطر اینکه شخصیتم یعنی سبک زندگیم غلط بوده خیلی جاها،منتهی توانایی ها واستعدادهام بیشمار بودند وهستند واگه از یه جایی به بعد اون استعدادها وتوانمندیها دیگه به چشم نیومد به خاطر حس عدم لیاقت خودم وخیلی از نقصهای شخصیتی خودم بوده.
،وقتی تو سریال زندگی در بهشت مریم جان رو میدیدم که هرکاری رو باعشق وذوق یاد میگرفت وتجربه میکرد و انجام میداد حتی کارهای مردونه انگار خودم رو می دیدم، وخیلی کیف میکردم که یه الگوی نزدیک به شخصیت خودم رو پیدا کردم اما همیشه یه چیزی ته قلبم ته وجودم آزارام میداد، اینکه چه فایده مینا خانم با اینهمه توانایی وجسارت و شهامت وقدرت اماااا ببین کلی اخلاق وخصوصیات گند داری که نمیذاره اونهمه خصوصیات خوبت که خیلی از همسن وسالهات حتی جرات وجسارت امتحان کردن وتجربه کردنش رو ندارند، به چشم بیاد.
خب شکر خدا این نجواها زیاد طول نکشیدن واز وقتی من متعهد شدم که روی تغییر شخصیتم کار کنم و اون بخش از نقص های شخصیتیم رو از طریق آموزه های شما استاد عزیزم برطرف کنم، یه جورایی به لطف الله الان بعد گذشت دوسال واندی، هم توانایی ها واستعدادهای قبلیم افزایش پیدا کرده، هم استعدادها وتوانایی های جدید توی وجودم کشف کردم وازشون دارم بهره می برم وهم شخصیتتم انقدر تغییرات مثبت داشته که دیگه نمی تونم حداقل خودم به خودم خرده بگیرم، که توی مینا اینکارت خوبه ها ولی خب تو اون بخش اخلاق و رفتارت نقص داری….
یا بگم اینکارو خوب انجام دادیییا ولی چه فایده اونجا با اون اخلاق ورفتار و حرفت گند زدی رفت!!
نه شکر خدا دیگه اون مینای قدیم رفت و این مینای جدید همزمان که داشت وداره از توانایی ها واستعدادهاش استفاده میکنه و با در دست داشتن نتایج کلی اعتماد به نفس میگیره و داره ارزش خلق میکنه برای خودش همونقدر هم عزت نفسش بیشتر شده وهمزمان از نظر اخلاقی ورفتاری و همینطور افکاری، عالی شده ورشد داشته…
شما هم تو دوره 12 قدم بارها گفتید وهم توی فایلهای دانلود، که ما ادمها از نظر سیستم ذهنی ومغزی باهم تفاوتی نداریم، اگه کسی تونسته با باورش با طرز فکرش، یه شرایط عالی برای خودش خلق کنه پس من هم می تونم..
واین شده شعار من، خصوصا این یکسال اخیر، که اگه فلان خانم تونسته فلان موفقییت رو بدست بیاره پس منم می تونم، و واقعا هم میرم سراغش، و الان توی حرفه ی مورد علاقه ام به لطف الله تو همین دوماهی که شروع کردم انقدر پیشرفت داشتم که اگه کسی ندونه فکر میکنه حداقل 10 ساله که دارم اینکارو انجام میدم، حالا چرا؟
چون من یاد گرفتم به بهانه ها دیگه بها ندم، من قدرت رو از دیگران از سرنوشت وتقدیر مثلا نوشته شده، از گله ها وشکایتها و بهانه و توجیه ها گرفتم و دادم به خدا، قدرت رو دادم به باورهای جدید و درستم، اینکه خداوند به من هم اختیار داده و هم همه چیز رو در اختیارم قرار داده تا خودم رو ارتقاء بدم، تا خودم رو تجربه کنم، تا به اونچه که در قلب و ذهن ورویاهام هست جامعه عمل بپوشونم…
این ایده ی الگو برداری از ادمهای موفق، از قدیم تو خانواده ی ما بوده، اونم به صورت سرزنش ویا نصیحت، پدرو مادرم همش میگفتن دختر فلانی رو ببینید توفلان رشته قبول شده، رفته فلان دانشگاه، با فلان پسر ازدواج کرده، فلان هنر رو داره، وچون از بعد نصیحت وسرزنش بود نه تنها جواب نمیداد بلکه کلی اعتمادبه نفس وعزت نفس مارو میگرفت، وکلی سرخورده میشدیم و حس بی لیاقتی بهمون دست میداد…
تازه قدیما اینطوری نبود که به لطف فضای مجازی ما اینهمه الگوی آدم موفق را یکجا داشته باشیم، یه سرچ میکنی تو هر زمینه ای کلی زن ومرد پیدا میشه توکل دنیا که نه توانایی خاصی نسبت به ما داشتند و نه شرایط بهتری وگاها شرایط بدتر وسخت تری رو تجربه کردند اما چنان به موفقییت رسیدند که اسمشون افتاده سر زبونها و برای خودشون ارزش خلق کردند و به شهرت و ثروت و موفقییت یکجا رسیدند…
همیشه این جمله شما تو گوشم زنگ میزنه وقتی یه زن موفق می بینم، اگه اون تونسته پس منم می تونم…
یه زمانی طبق اون باورهای قدیمی ما. یه سری الگوی از پیش تعیین شده ویه سری برچسب داشتیم برای یه زن کامل…
اینکه شوهر داری وبچه داری و خونه داریش عالی باشه…قد وهیکل وزیباییش اوکی باشه!!!!
واقعا چقدر باورها وبرچسب هاو معیارها پیش پاافتاده وسطحی بودند برای عنوان کردن یک زن خوب وکامل…
شکر خدا اولین چیز ومهمترین چیز الان برای من، برقراری رابطه ی خودم وخداوند به بهترین شکل است، یعنی توحیدی زندگی کردنم، توحیدی فکر کردنم، توحیدی حرف زدنم وتوحیدی عمل کردنم، وقتی راه وروشی که انتخاب میکنم برپایه توحید ویکتاپرستی ودرستی وراستی وصداقت باشه، بی شک تو هر مسیری قدم بذارم بهترین خودم رو تجربه خواهم کرد.
در نقش یک مادر، همسر، دختر، خواهر، دوست و یک عضو از بدنه ی جامعه…
اینکه بخوای بین اینکه یه زن موفق باشی یا یه زن از هرنظر زیبا وبا کمالات یا یه زن نترس و شجاع یا یه زن مشهور ومعروف یا یه زن خونه دار یا یه زن فضانورد یا یه زن دانشمند و…..یا یه زن معمولی،باید انتخاب کنی از همشون توی وجودت داشته باشی…
وهرجا که نیاز بود اون بعد از خودت رو به خودت و جهان نشون بدی…
وبازهم شعار من این هست، اگه اون تونسته منم می تونم…
فقط کافیه بخوام وانجامش بدم…
جاییکه دیگه هیچ بهانه ای برای هیچکس وجود نداره وقتی به یقین میرسه که هیچ سرنوشت از قبل نوشته شده ای براش وجود نداره، جایی که به یقین میرسه خودش اختیار دار کل زندگیش هست وکل اتفاقات زندگیش رو داره برای خودش با اختیار خودش رقم میزنه و مسئولییت صد درصد زندگیشو برعهده میگیره…و اومده که شاد باشه وخوشبخت ..
به این درک که برسه،اینجا جایی هست که هرکاری بخواد رو می تونه انجام بده…
به دور از برچسب ها…
تو یک زنی نمی تونی، تو یک زنی زشته، تو یک زنی نمیشه، تویک زنی نباید که ….
به قول خداوند که می فرماید.سوره نحل ایه 97
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿97﴾
هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهیم داد (97)
یک عمر دنبال حاشیه بودیم، یک عمر نمی دونستیم چقدر قدرتمندیم و چقدر می تونیم بهتر باشیم وبهترینهارو تجربه کنیم، یک عمر ترس از قضاوتها وترس از ترد شدنها، دیده نشدنها، تنها شدنها، بی کفایت وبی لیاقت بودنها، با احساس گناهها وکلی باورهای پوچ،زندگی کردیم..
ولی به لطف قوانین بدون تغییر وثابتی که بر جهان هستی حکم فرماست، حالا که آگاه شدیم وشروع کردیم جهان به سرعت داره پاسخ میده(پاداش میده) به بیداری ما به هوشیاری ما، به عملکرد ما…
این نتایج عالی که الان تو دست تک تک ماست نشون دهنده چی هست؟
چی تغییر کرد واقعا؟
فقط وفقط باورهای ما…
خدارو صدهزار مرتبه شکر به خاطر وجود پربرکت شما استادعزیزم ومریم عزیزم که خودتون دوتایی اندازه تمام زن ومردهای دنیا برای منه مینا الگوهستید برای بهترین بودن، بهترین شدن.
دوستتون دارم
سلام مینا خانم
بسیار لذت بردگ از نوع باوری که برای زودگیتوو انتخاب کردین، و از خداوند میخوام همواره در این را مستدام باشی
چقدر اراده کردی در تغییر باورهاتون و چقدر عالی داری با باور جدید زندگی مفرحی را تجربه میکنی
مخصوصا این نوشته که به آن باور داری، منو هم امیدوار کرد:
شکر خدا اولین چیز ومهمترین چیز الان برای من، برقراری رابطه ی خودم وخداوند به بهترین شکل است، یعنی توحیدی زندگی کردنم، توحیدی فکر کردنم، توحیدی حرف زدنم وتوحیدی عمل کردنم، وقتی راه وروشی که انتخاب میکنم برپایه توحید ویکتاپرستی ودرستی وراستی وصداقت باشه، بی شک تو هر مسیری قدم بذارم بهترین خودم رو تجربه خواهم کرد،
منم تمام سعی ام همین هست که توحیدی تر باشم
و بقول استاد عزیزمون
هرچی داریم که نعمت هست فقط از توحیده
و هر بدبختی بشر شرکه
چقدر این جمله استاد طلایی هست
همونجا که استاد به اون پسره روی سخره گفت، فکر نکن بپر
یعنی میگفت، به افکار غلط گذشته ات که ترس بوده فکر نکن، نزار ذهنت مانع بشه، بلکه ایمانت را قوی کن چون یک نفر قبل از شما اینکار را انجام داده، پس اگر او انجام داده شما هم میتونی،
یا اونجا که مریم خانم به اون پیرزنه گفت، با این سن چقدر توانمنده که اینهمه راه را اومده،
یعنی مریم خانم میگه این فز با این سن اینکار را کرده پس همه میتونن انجامش بدن،
از خداوند برای شما خوشبختی، سعادت، سلامتی، ثروت و همه آنچه که ارزو داری، مسئلت دارم
در پناه حق باشید
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به شما دوست عزیز وگرامی
ممنون بابت لطفی که به من دارید و دعای قشنگتون..
واقعا این جمله باید هر لحظه در تمام وجودمون واگویه بشه به تکرار، که هرچه خیرو خوبیست از سمت خداوند وهرچه شر وبدی هست از سمت خودمون هست..
گاهی اصلا نیازی نیست هیچ فکری بکنیم یا هیچ حرفی بزنیم ویا هیچ کاری انجام بدیم..
گاهی فقط باید بشینیم به تماشا، تماشای جهانی که بدون دخالت ما به زیبایی جاری وساری هست.
گاهی هیچ کاری نکردن بهتر از عمل کردن از روی ترس و طمع و نگرانی و عجله و تردیدهاست….
اینکه به تماشای درون خودمون بنشینیم وببینیم واقعا مردونه کجاهای زندگیمون خودمون گند زدیم، خودمون خرابکاری کردیم، خودمون خودمحوری کردیم وخودمون برای خودمون شر وبدی درست کردیم…
تغییرات درونی من از وقتی شروع شد که نصف اون حرفهایی که میخواستم بزنم رو نزدم و نصف اون کارهایی که میخواستم انجام بدم رو ندادم، حرفها وکارهایی که بوی شرک میدادند، بوی ترس، بوی کینه وانتقام، بوی گله وشکایت، بوی عجله و دودلی…
به همین راحتی با کنترل ذهن وفکر وگفتار ورفتار خودم، و سکوت اختیار کردن از روی اگاهی ، 80 درصد مشکلاتم خود به خود حل وفصل شدن ودرهای نعمت وبرکتی که به روی خودم بسته بودم دوباره به سمتم باز شدند..
دوست عزیزم بازم ممنونم که با دیدگاهتون باعث شدید تمرکزم بیاد تواین لحظه روی خودم و امروزم رو با یادآوری قانون سکوت و تماشا سپری کنم.
واجازه بدم جهان وجهانیان مسیرخودشون رو برند و من در نهایت ارامش وامنیت اجازه بدم الهامات وهدایتها در من جاری باشند و تمام اعمالم امروز بر پایه شهود و عملکرد باشه انشالله..
براتون بهترینهارو از خداوند خواستارم ، هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید انشالله
با سلام
مینا خانم عزیز
همسفر راه الهی
امروز خودم را سپردم به خدا و سعی میکنم با تمام وجودم فقط به امر پروردگارم گوش کنم و من مطمن هستم هر لحظه با منه، و داره با نشانه هاش با من صحبت میکنه
تحسین میکنم این نگرش زیباتون را که نوشتین:
واجازه بدم جهان وجهانیان مسیرخودشون رو برند و من در نهایت ارامش وامنیت اجازه بدم الهامات وهدایتها در من جاری باشند و تمام اعمالم امروز بر پایه شهود و عملکرد باشه ان شالله..
امیدواریم هممون با اتکال بر خداوند و دوری از شرک و شیطان با همه وجودمون خودمون را بسپاریم به خدا، و او ما را هدایت کند به جایی که در نهایت خواسته و صلاح ما هست
درود خدا بر شما خواهر گرانقدر
آرزوی سلامتی، سعادت، ثروت و هر انچه که در دلت هست خداوند حاجتتون را برآورده کند
آمین
در پناه ایزد پاک
همواره احساس آرامش کنید
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا
ممنون از ثبت این لحظات زیبا که این فایل های روی سایت،هربار که مورد توجهم قرار گرفتن،در اینده ی نه چندان دور ،هدایت شدم به همون تصاویر
تقریبا یک ماه پیش،همراه خانواده به یک ابشار در دل یک دره با پوشش درختهای جذابو دیدنیو خوش رنگ رفته بودیم
در پایین اون ابشار،یک حوضچه ی عمیقی درست شده بود
برادر و دامادمون و همه ی ادمهایی که اونجا بودن،شنا میکردن و لذت میبردن
من شنا بلد نیسم در واقع بلد نیسم روی اب بمونم فقط باید برم.
اگه ی لحظه مکث کنم میرم زیر اب،ولی بلدم پا و دست بزنم حرکت کنم
یه اقا پسری از بالای ابشار که تقرییا ارتفاع 8 متری بود پرید داخل اب
همه خانواده ی من و کسایی که اونجا بودن،کلی تشویقو افرین بهش گفتن
چراغ برای من سبز شد
ندا برو بالا بپر
صدای قلبم بود
من قبلا از برج میلاد پریده بودم ارتفاع 280 متری
از ارتفاع 40 متری هم پریده بودم
اما واقعا احساسه اون بالا ،هرکدوم منحصر به فرد و ترسای خودشو برام داشته
اینطور نبود بگم که نه عادی شده واسم
خیلی یواشکی و ریز از بغل اون کوه که اتفاقا مسیر رسیدن به اون نقطه ی پرش هم ی پروژه ی ترسناک بود،چون گل در شیب بود و پای خیس هر لحظه میتونست تورو به پایین پرت کنه
اما چون اون اقا تونسته بود بره بالا ،مرورش منو وادار میکرد و میگفت میشه برو…
حالا واقعا معلومم نبود اون اقا ازونجا رفته باشه یا نه!
همینطور که داشتم یواش میرفتم بالا،صدای داداشمو شنیدم که داد میزد نرو بالاااا،میمیرییییو ازین قبیل جملات انگیزشی(خنده)
من رسیدم بالای ابشار ،این ارتفاع از تمام ارتفاع هایی که قبلا پریده بودم کمتر بود
اماااا ترس های خودشو داشت و اصلا نمیتونم بگم عادی بود برام
ترس تمام وجودمو گرفته بود
مخصوصا که به پایین که نگاه میکرد،بخاطر ضربات ابشار به حوضچه ،از بالا انگاری اب داشت غل میخورد
و از همه ترسناکتر،من هیچ ایده ای از عمق اون حوضچه نداشتم چون شنا نکرده بودم تا اونجا
و ترسناکه ترسناکه ترسناک تر،من نمیدونستم بپرم ایا از استرسه بلد نبودن میتونم ببینم کدوم وری برم؟!چون تو اب فقط میتونم برم….
یه تور پسر هم تقریبا 15 20 نفر و چند نفرم که بالای ابشار کمپ کرده بودن،وقتی دیدن یه دختر اومده بالای ابشار،براشون جذاب شد
تا قبل من نشسته بودن
اما بعد از ایستادن من کنار ابشار،همه به صف ،منتظر دیدن اینکه چه اتفاقی قراره بیفته
و البته که دادو بیداد های کل خانوادم هم از پایین
یه جیغغغغغغمحکم زدمو صاف پریدم توی اب
این حس هیچ وقت برام تکرار نمیشه
حین مسیر،توی دله ادم خالی میشه
خیلیییی حس باحالو عجیبیه
وقتی پریدمو شنا کردم رسیدم به خانوادم،دقیقاااااا همونایی که هی منو میترسوندنو میگفتن نکنو نمیشه و میمیری،میگفتن دمتتتتت گرم ،افریییین واقعا خیلی شجاعی
(خواستم بگم واقعا چه قدر این اگاهی های استاد بجاست،تمرکز فقط رو خودت باشه به حرف مردم اهمیت ندیم ،چون اونا از منظرو فرکانس های خودشون دارن عمل میکنن،اگه بخوایم با اونا همراه بشیم،هیچ نتیجه و البته تجربیاتی که علاقمونه هم نخواهیم داشت)
یه لحظه سرمو چرخوندم دیدم بالای ابشار،تمام اون پسرا تک تک دارن اماده میشن برای پرش..
با ترس و لرز ایستادن بالای سنگ
یه سریاشون هی اومدن بپرن،اخرم نپریدن
یه سریاشون هم غلبه کردنو و البته منم از پایین داد میزدم افرییین بپر،میپریدن
یه دختر به اسم ندا،اونروز باعث شد که تقریبا 15 نفر ،این تجربه و لذتو ببرن
جالبتر از. همه،دامادمون بود که رفته بود بالا و 45 دقیقه طول کشید بپره
من سه بار این پرشو امتحان کردم
برای بارهای بعدی،دیگه کسی نبود که بهم بگه میمیری!
حتی دیگه واسشون جالبم نبود
اما من هم مسیر رفت و هم اون پرش،برام انگار مثل دفعه ی اول بود و ترسای خودشو داشت و البته لذته پرش…
هیچ مسافرتی برام مثل اون مسافرت لذت بخش نبود
ما خیلی باورهای اشتباهی داریم
گفتن یک سریجملات،که اصلا بهش فکر نمیکنیم و به زبون میاریم
من بارها این جملاتو شنیدم و البته گاهی هم درخواست کردم این جمله هارو به جمله های دیگه جایگزین کنن
مثلا:مثل مردا میمونه ،نمیترسه
چرا قوی بودنو شجاع بودنو،به جنسیت ربط میدن؟؟؟
میتونن بگن قویه،شجاعه
من خیلی از اقایونو دیدم که از سوسک هم میترسن!!! پس این چه نسخه ایه که برای دخترای قوی با این جمله میپیچین!
همین جملاتو و تکرارشون،باعث باور میشه
و ادمهایی که این باور هارو دارن،خیلی از لذتهارو از خودشون دور میکنن و نمیتونن تجربه کنن
چون فکر میکنن فقط مردا میتونن،یا با انجامش ،مرد حساب میشنو از ظرافته خودشون خارج میشن
از نظر من ،همه ماها که پاره ای از خدا هستیم،همه ی قابلیتارو داریم
متناسب با فیزیکمون،یکسری قابلیتامون منحصر به فرده مثل بارداری و این چیزها
اما مقابله با ترس
مقابله با نجواها
شجاعت
اراده
…
اینها نبرده بینه ذهنو قلبه که هر موجودی،از پسش برمیاد و ربطی به جنسیت نداره
و البته که غریزه ام در حیوانات ،اینجور عمل میکنه
الهی همیشه در حال و احساس عالی باشین
ندای عزیز و شجاع و جسور:)
چقدر زیبا نوشتی
چه تجربه ی زیبایی داشتی و چقددددر تحسینت میکنم
یه دختر به اسم ندا،اونروز باعث شد که تقریبا 15 نفر ،این تجربه و لذتو ببرن
چقد قشنگ بود این جمله
و کامنت همین دختر هم میتونه باعث تشویق و ترغیب خیلیا بشه برای غلبه کردن به ترسهاشون
برای امتحان کردن و تجربه کردن چیزایی که دوس دارن ولی میترسن…
مرسی از کامنت خیلی زیبات و از اینکه این تجربه ی شیرین و زیبا رو با ما به اشتراک گذاشتی:)
یا رب العالمین
سلام به دو زوج خوشبخت بهشتی
سلام به همه دوستان عزیزم
قسمت200 سفر به دور امریکا خدای من فکرشو کنید 200 قسمت فقط زیبایی.200 قسمت فقط شکار نکات مثبت.200 قسمت پر از چالش،توکل.200 قسمت غلبه بر ترسها. کدوم سریال میتونه 200 قسمت بسازه که فقط تمرکزش به زیبایها باشه و انقدرم مخاطبای با عشق داشته باشه.اون سریالا باید یه چیز غیر واقعی رو نمایش بدن باید چیزیکه برای مخاطب بدیهی نباشه تا مخاطب جذب کنند.برعکسش تو این سریال سفر به دور امریکا داره فقط زیبایهای خداوندرو فریاد میزنه، داره 100درصد تمرکزش رو به زیبایها میبره.داره میگه آقا جان من یه اصل تو زندگیم یاد گرفتم و اون رو میلیاردها بار تکرار کردم تا استاد شدم. اون اصل چیه به هر آنچکه توجه کنی از جنس همون توجه وارد زندگیت میشه ورودی خوب=خروجی خوب و برعکس.
بریم سراغ زیبایهای این قسمت فوق العاده
چقدر خوبکه ماشینت انقدر امن و امکانات فوق العاده داشته باشکه حتی تو جاده های صعب العبور بتونی براحتی از دلش بگذری. چقدر مناظر کوهستانی کلرادو زیباست چقدر گلهای زیبایی داره. چقدر آبشار فوق العاده زیبا و فوق العاده تمیز و بکری داره.چقدر شجاعت اون آقا قابل تحسین که بر مرز ترساش غلبه کرد و یه شیرجه فوق العاده رو زد.چقدر تحسین میکنم استادرو که چقدر با عشق به اون خانم کمک کرد.هیچ چیز لذتبخش تر از این نیست که وقتی تو حس خوب باشی و بتونی مثل خداوند بخشنده باشی.
استاد وقتی توصیف این آبشار زیبارو کردید و چقدر از آب خنکش تعریف کردید خودم رو تو این فضای زیبا تجسم کردم و چقدر حس فوق العاده ای میده الهی شکرت. چقدر زیباست سنگهایی که خانم شایسته شکارش کرده هر کدوم رنگای فوق العاده ای داره.
چقدر این دو زوج جوان قابل تحسینند که میرن تو دل صخره ها و یه شیرجه فوق العاده میزنند.خیلی اون خانم رو تحسین میکنم که چقدر به دوستش انگیزه میده و شیرجه زدن رو با ارتفاع بالاتر به چالش میکشه.
استاد چقدر نکات عالی رو در مورد الگو گرفتن گفتید،پیدا کردن الگوها تو هر زمینه ای و فقط این الگورو بگیریم که میشود و راه حلها میاد. چقدر این سفر به دور امریکا از هر لحاظ تکمیلتر و عالیتر شده که استاد و خانم شایسته بصورت نکات بسیار عالی باعشق آموزش میدن.
عاشق همتونم
بنام خداوندی که هر لحظه هدایتم میکنه و حمایتم میکنه
سلامی پر از عشق به روی ماه دو استاد نازنینم و دوستان عزیزم
مریم جان اول از همه بگم چقدر دوست دارم و چقدر هر روز ازت درس میگیرم. اون لحظه ای که تو اون جاده سنگلاخی گفتین خب دیگه راننده رو به حرف نگیرم گفتم ببین چقدر مریم جان تو روابطش حواسش به همه چی هست و اینقدر مراعات می کنه که الان که استاد احتیاج داره تمرکز داشته باشه باهاش حرف نمیزنه. یادم افتاد به خودم که بارها و بارها مثلا دیدم همسرم ذهنش مشغوله و رفتم سوال پیچش کردم که چی شده و اونم یه چیزی گفته که باعث شده من ناراحت بشم و بعد با خودم فکر کنم طرف مقابلم چقدر بی احساسه یا اصلا لیاقت اینهمه مهربونی منو نداره، و امروز فهمیدم که تو رابطه همه آدمها یه وقتهایی هست که احتیاج دارن تنها باشن، احتیاج دارن به کاری که دارن انجام میدن فکر کنن و راه حلهای بهتری براش پیدا کنن یا نه اصلا میخواد اون کارو با نهایت دقت انجام بده و من بجای اینکه بخوام نقش دایه مهربونتر از مادرو براش اجرا کنم و مزاحمش باشم سرم به کار خودم باشه، مثل مریم جان که غرق شد تو زیباییهای اطراف. عاشقتم مریم جانم……
استاد واقعا ممنونم بابت این درسهای فوق العاده ای که از اون خانم برامون بازگو کردین، علاوه بر اینکه باید یاد بگیرم که یک زن قوی باشم بیاد آوردم که من هم خیلی وقتها اینجوری عمل کردم. تو سفر و گردشهایی که رفتیم من همیشه جزو دسته ای بودم که پیشرو بودیم. یادمه رفته بودیم آبشار من و خواهرم و دو تا زن داداشهام جلوتر از همه مردها میرفتیم زیر آبشار و بعد آقایون هم تشویق شدن بیان و تجربه ش کنن، و بازم ما خانمها یه اکیپ شدیم و پابرهنه کلی از مسیر رودخونه رو رفتیم و لذت بردیم،،،، و خیلی از کارهایی که مریم جان دارن پا روی ترسهاشون میزارن تا انجامش بدن من قبلا بارها و بارها انجامش دادم و خیلی برام طبیعی بود.
ولی چیزی که بوده من هیچ وقت بخاطر این چیزا به خودم امتیاز ندادم و فکر میکردم خب این یه چیز طبیعیه و همه میتونن انجامش بدن. اما از وقتی دارم زندگی شما رو میبینم دارم یاد میگیرم که بخاطر این عملکردهام به خودم امتیاز بدم و خودمو تحسین کنم تا هر روز قدرتمند تر بشم، استاد وقتی شما میگفتین باید هر روز قویتر و قدرتمند تر بشین من با خودم فکر میکردم حالا حتما باید برم شاخ غول بشکنم که قوی باشم اما حالا دارم می بینم که نه منم خیلی زن قوی بودم و خیلی جاها کارهایی انجام دادم که حتی همسرم بعنوان یک مرد انجامش نمیداده و واقعا این یه امتیازه برای من.
استاد جان بینهایت سپاسگزارم که دارین چشمامو بروی زیباییهای خودم، زیباییهای زندگیم و زیباییهای جهان اطرافم باز میکنین تا هر روز خودم و زندگیم و جهانم رو زیباتر کنم.
عاشقتم استاد یکی یه دونه من و بخاطر وجود ارزشمندتون روی این کره خاکی و تو زندگیم میلیاردها بار خدا رو شکر می کنم
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
به نام خدای مهربانم
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیزم و دوستان گرامی
خداروشکر که فایلی به این زیبایی رو دیدم.
من عاشق این مناظر هستم عاشق آسمان آبی و درختان زیبای سر به فلک کشیده و ابرهای پنبه ای ..باز خداروشکر برای وجود و دیدن این زیبایی ها
چقدر زیبا و تمیز و بکر بود ..چقدر کسانی که اونجا دیدیم مهربان و خوش برخورد و دوس داشتنی بودن خدایا شکرت برای صلحی که برقرار بود و من دیدم
من خودم به شخصه مثله اون آقا همیشه از انجام دادن کارهای جدید می ترسیدم حتی اگر بقیه قبل من انجام داده بودن بازم در انجامش ترس و شک داشتم اما چقدر قشنگ بود انگیزه ای که اون خانم برای رسیدن به هدفش داشت،بخاطره هدفش که پریدن بود دیوار راست رو بالا رفت و هیچ مانعی نبود براش و حتی دوستش هم کمک میکرد.
این فایل انگیزه ای برام ایجاد کرد دوباره که اگر خانم هایی مستقل هستن و بدون کمک هیچکس،هیچ مرد ،هیچ مرکزی دارن بسیار خوشبخت و ثروتمند زندگی میکنن و هر روز موفق تر میشن پس منم میتونم
من میخوام یک خانم موفق باشم و حتما با کمک پروردگارم و آموزهای استاد عزیز و عمل کردن بهشون حتما میتونم.سپاسگذارم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی.
دقیقا همون جایی که آقا پسر مکث کرده بود و دودل بود بپره من داشتم تو ذهنم تمام حرفایی که استاد آخر کلیپ گفتند رو مرور میکردم
و این نشون میده من چقدررر تو این مسیر پیشرفت کردم تو این 6ماه. البته که این پیشرفت باید همیشه حالت صعودی داشته باشه و محدودیتی براش نیس.
من به خیلی از خواسته هام تو این مدت کم رسیدم
و خیلی خیلی هم دوس دارم تو بحث مالی هم به اون درآمد رویاییم برسم و به زودی زود بیام براتون کامنت بذارم که بچه ها مالی هم به اون حدی که دوس دارم رسیدم….
تا قدم چهارم از 12قدم جلو اومدم و ترمزهای زیادی تا اینجای راه پیدا کردم.
دلم میخواد 2تا از ترمزهای مهمی که تو این چند روز پیدا کردمو باهاتون به اشتراک بذارم و رد پایی بشه برای خودم
1. این همه استاد میگفتند کارکردنو مساوی ندونید با سختی کشیدن …
من فقط در حد جمله شنیده بودم گرچه به قول استاد یه فاصله ای هست بین شنیدن، درک کردن و عمل کردن
به شدت به درآمد و پول چسبیده بودم ولی فکر میکردم دارم تجسم سازی میکنمو و تمرکز لیزری روش دارم
اصلا هیچ لذتی نمیبردم از روزهام لحظاتم یا….
همش میگفتم حالا بعدا … فرصت هست … بذار اول از این چالشِ درآمد، بیام بیرون…. غافل از اینکه بابا اگه به اون درآمده برسی باز دنبال درآمد بالاتری و این مسیر تمومی نداره که.
باید این همیشه آویزه گوشم باشه که سارا از مسیر لذت ببر چون وقتی به مقصد برسی، مقصد بعدی رو مشخص خواهی کرد . و این طبیعتِ جهان.
پس مهمترین کارم این شده.…
هر روز صبح که از خواب پامیشم اولا به خودم یادآوری میکنم که رها باشم. دوما به خودم میگم الان ، چکار کنم خوش بگذره به من. تو این لحظه چه کاریو انجام بدم بیشتر حال میکنم و حس و حالم خوبِ.
برخلاف روزای قبل که مدام میگفتم حالا چه کاریو الان انجام بده تا مشتری خرید کنه با مدام نگران بودم که ای وای امروزم گذشت و من مشتری نداشتم امروزم نتونستم محتوا سازی کنم امروزم نتونستم فلان جنسو رد کنم.
اما الان سعی میکنم یادم بندازم به خودم که احساسمو با تمرکز به نکات مثبت باید خوب نگه داری و سپاسگزار خدا باشی ، که اگه بتونم قلبمو آروم نگه دارم هدایتم میکنه و میگه چیو الان باید انجام بدم
در واقع استاد، این موضوع یادم میره که بابا اینکه چه کاری الان باید انجام داد یا مشتری چجوری بیاد یا … سمتِ من نیس اینا وظیفه خداست.
من فقط فقط فقط باید سمتِ خودمو که سپاسگزاری و ماندن در احساس خوب و شکارچی بودنِ نکات مثبتِ.
بقیه اش خودش میشه خدا خودش هدایت میکنه و وقتی هدایت میکنه احساست فریاد میزنه بدون دو دل بودن بدون شک و تردید میری انجام میدی فرق هدایت خدا با تصمیماتی که از ذهن میاد اینِ.
البته اینم از استاد یاد گرفتم که هدایت صرفا چیزهایی که از نظر من خوب و اوکیِ نیس بلکه یسری چیزا رو ممکنِ بعدا بفهمم که چرا باید انجام میدادم
به قول استاد هر اتفاقی بیفته همون اتفاق خوبست. یاد گرفتم آنالیزش نکنم .
2. ترمز بعدیم که دیروز بهش پی بردم این بوده که نمیدونم چرا تا حالا فکر میکردم حتما حتما خودم فقط باید به پول و درآمد بالا برسم
هیچ وقت این ذهنیت رو نداشتم مثلا همسرم به درآمد بالا برسه یا مثلا مادرم به من پول بده یا دوستم برام هدیه بخره
در صورتی که باید همه ی درها رو باز گذاشت.
پول و ثروت ممکن از هر جایی وارد زندگی بشه. علاوه بر اینکه من هم درآمدم بالا خواهد رفت ممکنِ از جاهای دیگه من بیاد.
درواقع پول باید دنبالِ من باشه ، نه اینکه من فقط دنبال پول باشم.
البته خیلی خیلی نیازِ که این موضوع عمیقا درک شه.
ولی بچه ها بوی پولو احساس میکنم، مطمعنِ مطمعنم وقتی من رها باشم
وقتی من اجازه بدم خدا وارد شه
وقتی من نچسبم به موضوع،
وقتی من احساس سپاسگزاری داشته باشم
و حواسم به احساساتم باشه….
پول هم به راحتی وارد زندگیم میشه
بچه ها پاشنه آشیل من مثل خیلی از شما ثروتِ.
روزی که مشکل مو و ریزش شدید رو داشتم، به خودم گفتم اگر بتونم ، اگر بتونم ، این مشکلو حل کنم دیگههههه هر مشکلِ دیگه ای رو میتونم حل کنم.
یعنی انقدررررر این ریزش موی شدید برام خیییلی بزرگ بود چون همه کار براش کرده بودم چون همه نوع دکتر رفته بودم سالیان سال بود درگیرش بودم اما نتیجه ای نمیگرفتم
باورتون نمیشه فقط با قانون سلامتی مشکلم حل شدم و جالب اینجاست نه تنها درمان شده بلکه یعالمه موهای ریز ریز داره درمیاد.
پس مطمعنم ثروت هم وارد زندگیم میشه
اینو موقعی مینویسم که درآمدم به زور شاید ماهی 1میلیون تومان هستش.
و دلم میخواد بعدها که به ثروت بزرگی رسیدم و اومدم کامنت گذاشتم بچه ها ببینن گذشته ی من چی بوده.
یکی دیگه از انگیزه های بزرگ من که تو دفترم نوشتم اینِ که من باید باید به درآمد رویاییم برسم . مثل هدفِ سلامتی و تناسب اندامم که تیکش خورده شده.
چون میخوام وقتی استاد به ایران اومد و من به سمینارش رفتم دستم پُرِ پُرِ باشه.
و بگم از کدوم یکی نتایجم باهاتون حرف بزنم استاد……
از اندام زیبام و سلامتیم که با قانون سلامتی به دست آوردم بگم
یا از ثروت زیادی که از دوره 12 قدم و کشف قوانین کسب کردم…..
این کامنت بمونه بین من و شماها دوستای نازنینم و استاد خوبم.
دوستتون دارم 2 شهریور 1402
ساعت 12:47 شب
هزاران سلام به شما دوست عزیز
ساراجان ممنونم بابت این رد پایی که از خودت بجا گذاشتی.
و تبریک میگم بابت پیشرفتی که در مدت این 6 ماه داشتی.
چقدر عالی این دوتا ترمز ها و نقاط ضعفت رو شناسایی کردی ..
آخخخ که اولین ترمزی که بیان کردی دقیقاااااا موردی بود که من مدتها باهاش کلنجار میرفتم …
و همینطور دومین ترمز ذهنیت…
انگار هر دوتای اینا قبلا واسه منم بودن..
و خدا رو شکر الان بسیار کمرنگ شدن..
دوست دارم ، به پاسخ مشترکی که برای هر دو مورد این ترمز ها رسیدم رو به شما بگم : عدم احساس لیاقت..
البته موارد بیشتری مثل : باورهای نادرستی که در پستوی ذهن هامون مخفیه و به صورت ظاهرا زیبایی به خوردمون دادن مثلا بی رنج گنج میسر نمیشود…
یا کج فهمی هایی که خودمون داشتیم به دلیل عدم شناخت درست قوانین … عدم عزت نفس و خیلیییی از موارد دیگه هم هست ولی به نظر من هیچکدوم مثل عدم احساس لیاقت به این نقاط ضعف دامن نمیزنه…
امیدوارم به زودی کامنتهای عالی شما رو که پر هستند از خب های خوب بخونم..
موفق باشی دوست زیبا روی من
و در پناه عشق و نور الهی باشی
به نام هدایت الله
سلام به سارای عزیز خیلی لذت بردم از کامنتت چقدر انرژی چقدر فوق العاده و چقدر حس خوبی به من داد از اینکه ترمزهای خودت رو پیدا کردی و روی باورهات داری کار میکنی از صمیم قلبم بهت تبریک میگم
و امیدوارم همیشه در زندگی بدرخشی و چه جمله خوبی را در کامنتت من حال کردم و لذت بردم اونم اینه که
من فقط فقط فقط باید سمتِ خودمو که سپاسگزاری و ماندن در احساس خوب و شکارچی بودنِ نکات مثبتِ بقیه اش خودش میشه خدا خودش هدایت میکنه و وقتی هدایت میکنه احساست فریاد میزنه بدون دو دل بودن بدون شک و تردید میری انجام میدی فرق هدایت خدا با تصمیماتی که از ذهن میاد اینِ.)
دقیقاً همین جملهای است که من دارم روش کار میکنم هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و قطعاً شما یکی از بهترین دوستان خوب با نتایج عالی قطعاً میشوی با کارکردی که در پیش رو داری برات بهترینها رو آرزو میکنم هر کجا هستی سلامت موفق و ثروتمند باشی انشاالله
به نام خالق زیبایی ها
سلام به دوستان عزیز
خداروشکر که یک روز دیگه رو با فایل سفر به دورآمریکار شروع کردم
خدا رو شکر بابت تمام زیبایی هایی که در تصویر دیدم
خداروشکر بابت برکات این سفر که وارد زندگی همه مون شده به لطف الله
هر چه از زیبایی های این تصاویر بگم کمه از جنگل بگم از کوه های زیبا
از جاده های زیبا که همه با آرامش در اونها رانندگی می کنند
فقط وفقط زیبایی و بس
در آخر فایل هم که جاده ی فوقالعاده همراه با سخنان زیبای استاد
چقدر من عاشق دیدن کوه های سرسبز اون هم درآن هم در جاده که خورشید پشت ابر داره می تابه و یک سایه فوقالعاده همه جا رو فر گرافته
و این بی نظیره که نور خدا زیباست سایه خدا زیبا
در دل همه تضاد ها زیبایی وجود داره فقط با چشمت رو باز کنی باید دیدت و نگاهت رو عوض کنی با اینکار
به مسیر بهتر و بهتر هدایت میشه
از وقتی با استاد اشنا شدم فهمیدم با آسانی کار هام رو انجام بدم نه با سختی
و همین تفکر جدید به من ایده های ناب تر و ساده تری رو در اختیارم میذاره
راستی چقدر ماشین های زیبایی رو در تصاویر دیدم چقدر زیبا بودن چقدر عالی بودن
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
شاد و پیروز باشید
سلام به همه بخصوص به استاد مهربون و مریم خانم عزیز.
خداای من، چند وقت پیش خییلی دلممیخواست برم پیش آب (البته ته دلم منظورم رودخونه بود) به خدا گفتم خدایا منو ببر کنار آب و رفتیم بیرون وقتی اومدم خونه یهو یادم اومد که عه! نگین این پارکی که رفتی یه حوض بزرگ پر از آب داشت و من کنارش قدم زدم، ولی خب یادم رفته بود از خدا چی خواسته بودم، بعدش تو گوشیم عکس چندتا آبشار رو تو تلگرام سیو کرده بودم و هی نگاشون میکردم واااقعا زیبا و تحسین برانگیز بودن، که امروز دیدم استاد یه فیلم از یه آبشار زیبا برام گذاشتن، منم ذوووق
«میشود یه خانم اینقدر شجاع توانمند و نترس باشه» استاد من از شنا کردن میترسم، یعنی قبلا گاهی تو عمیق شنا میکردم ولی الان دیگه ترس رفته تو وجودم و یه چیزی هی بهم میگفت که نگین برو یه جلسه خصوصی بگیر تا این ترست بریزه، خب موقع حرف زدن با دوستام یهو اونا از کلاس آموزشی شنا گفتن و شماره دوتا مربی رو تو جمع به همه دادن (خب اونا همشون پشیمون شدن و کلاس نگرفتن) اما یه چیزی تو وجود من هی میگفت نگین این بحث بخاطر تو بوده که تو شماره رو بگیری، خلاصه که امروز ظهر زنگ زدم و برای چند روز دیگه قرار گذاشتم، که …. الان تو این فایل شما شنا کردن رو نشون دادید، شجاعت یه خانم رو نشون دادید، الگو گرفتن رو گفتید که یعنی نگین وقتی این همه آدم میتونن تو هم میتونی (حتی خودت قبلا هم اینکار رو انجام میدادی حالا نه حرفه ای ولی به هر حال تو عمیق میرفتی پس الان هم میتونی).
خدایا شکرت که وااضح باهام حرف میزنی.
استاد قشنگم و مریم خانم مااه ممنونم ازتون.
سلام به شما نگین عزیز
خیلی خوشحالم که با قانون به این فایل زیبا هدایت شدی
تحسین می کنم عزت نفست رو که پا گذاشتی تو میسر شکستن ترس های درونت
نکاتی که استاد گفتن که باید الگو بگیریم تا اینکه باور کنیم
ما هم می تونیم
وقتی باور کنیم مسیر ها ودرهایی باز میشه که اصلا باورت نمیشه
شد وپیروز باشید
به نام خدایی که ویژگیش بخشنده گی بی حد و حصر هست و همه چیز تحت سیطره ی قدرت اوست و هدایت تمام مخلوقاتش رو بر خود واجب کرده
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز
استاد من عاشقتم که انقدر با اعتماد به رب خودتون با عشق این جاده کوهستانی بی نظیر و زیبا و رویایی رو با تراک کمپر که چه موهبتی شده برای رفتن به هر محیطی که نیاز هست یه چنین ماشین حرفه ای داشته باشی کمک میکنه این جاده سنگلاخی رو با قدرت برید و به این محیط شگفت انگیز و باشکوه برسید استاد جان چه شکوهی رو با این دشت وسیع و کوهستانی با درختهای سپیدار بلند و قامت و زیبا تجسم کرده بودید واقعا هرآنچه رو که اجازه تجسم کردنش رو داری اجازه خلق کردنش رو هم خداوند بهت داده تقریبا شبیه این محیط رویایی رو من تابلوش رو دارم که دیروز از دیوار برداشتم و باعشق و دقت با خواهرم نگاه میکردم و آرزو میکردیم یه همچنین جایی زندگی کنیم چقدر عالی بود مسیری که به سمت آبشار میرفتید اون حجم از درختها و گلهای ریز بنفش رنگ اون آسمان آبی و ابرهای پفکی توصیفاتی کخ از هوای بهشتی داشتید طراوتش رو میشد حس کرد یه تریل باریک که از دو طرف با ایم درختهای خوش رنگ و بینظیر احاطه شده بود فقط تصور اینکه رنگ ب گ ابن درختها تو پاییز چی میشه و چه شکوهی خلق میشه آدم رو دیوانه میکنه این صحنه زیبا از صخره و آبشار که با قدرت جاری بود اون سنگهای کف رودخونه کلمه ای رو برای توصیف این حد از زیبایی خداوند پیدا نمیکنم بهشت دقیقا همین شکلیه مطمئن هستم این شکلیه اون سنگهای کف رودخونه که مریم جانم نشون دادند رنگشون شکلشون عین همین سنگها رو من و خواهرم چند وقت پیش رفتیم از یه مسیر خیلی دور پیدا کردیم کلی جمع کردیم با هدایت خداوند با قدرت بالا آوردیم خونه تو دو مرحله رفتیم جمع کردیم و ریختیم کف باغچه و چقدر از دیدن رنگشون شکلشون لذت میبریم از هدایتی که شدیم و این سنگها رو دیدیم و آوردیم ریختیم کف باغچه
آبشار باشکوهی بود حجم و سرعت و قدرت بالای این آب که صخره رو شکافته بود و جاری شده بود آب یخی که این خانم و آقا داشتند توش شنا میکردند اون جسارت وشجاعت و قدرت بدنی اون خانم برام تحسین برانگیز بود افتخار کردم و از اون خانم سن بالایی که یه چنین مسیر سختی رو با چوب دستی اومده بود و خودش رو لایق دیدن این بهشت و زیبایش کرده بود چقدر بینظیر بودند
الگو برداری از این خانم های شجاع و جسور که چه با قدرت اون صخره ها رو بالا میرفت و خودش رو رها میکرد و میپرید تو آب دریاچه بهترین باورها رو تو ذهن من میسازه که میشود حتی از یک مرد قویتر و جسورتر بود و اولین کسی باشی که آغاز گر یه چنین تجربه ای باشی و مرد رو هم انگیزه بدی و تشویق کنی که بپره تو آب دریاچه چقدر اگر این خدای درونت رو باور کنی قدرتش رو درک کنی میتونی نامحدود باشی بری تو دل ترسهات و حرکت کنی
از مریم عزیزم که الگوی بی بدیل من هستند بارها و بارها درس گرفتم الگو برداری کردم و تحسین میکنم که این مسیر سربالایی رو با قدرت و باعشق بدون هیچ گونه ناراحتی با عشق همپای شما اومدند تجربه کردند و چقدر خنکی آب و سنگهای کف رودخونه هوای رویایی اونجا رو لمس و توصیف کردند من عاشقتم مریم جان که با قدرت و با عشق همراه استاد در این مسیر هستید من خدارو سپاسگزارم که الگویی مثل شما دارم و میخوام که همیشه تحسین گر شخصیت رشد یافته شما باشم و در این مسیر الهی با شما همگام باشم و رشد کنم باور کردم که میشود مثل مریم جانم باشم و به راه رسیدن به این رشد هم لاجرم هدایت میشم
جنسیت در هیچ موردی برای موفقیت و رسیدن به خواسته تاثیر نداره داشتن فرکانس بالایی از قدرت و اعتماد به نفس بالا خودباوری و خداباوری توسط سیستم پاسخ بی نقص و دقیق خودش رو داره کافیه منطق رسیدن به چیزی برای ذهن درک بشه باور بشه اونوقت حتی با وجود ترسهایی که داری و طبیعیه و از بدو تولد ترس از ارتفاع و صدای بلند با انسان و حیوانات هست که برای محفوظ ماندن از خطر مرگ هست میشود، میتونی با این الگوهای عالی با منطقی شدن برای ذهن که میشود با توکل به خدا با وجود ترس حرکت کنی و اونوقته که هدایت صددرصد خدا رو داری
من تو خیلی از مراحل زندگیم کارهایی کردم که از توانایی خدای درونم برگرفته شده بود ولی من فراموشش کردم بارها به خودم یادآوری نکردم تحسین نکردم که انگیزه ای بشه برای قدمهای بزرگتر بعدی ولی من این درس رو گرفتم تو این مسیر الهی تو این فایل که تواناییهای خودم رو بارها تحسین کنم یادآوری کنم تشویق کنم خودم رو تا انگیزه ای بشه برای اینکه خودم رو باور کنم و با هدایت خدا ادامه بدم مسیر رشد و بهتر شدنم رو هدایت بشم به خواستم خدایا شکرت
استاد جان تا به حال توی عمرم این حجم از زیبایی جاده کوهستانی درختهای روی تنه ها و کوهها کنار جاده آسمان آبی و ابرهای پفکی زیبا رو تو یه قاب ندیدیم بودم کارت پستالی و نقاشی رو دیده بودم ولی این تصاویر اصلا باور نکردنی شگفت انگیزه باشکوهه چقدر عالی هدایت شدید به این مسیر کوهستانی این زیباییها که فوقالعاده زیبا هست و ترکیبش با این آگاهی های الهی نور علی نور شده خدایا شکرت لایق دیدن این حد از شکوه و زیبایی خداوند شدم و لاجرم به تجربه اش در بهترین زمان و مکان طبق قانون بدون تغییر خداوند توجه کردن به زیباییها هدایت میشم به این زیباییها خدایا شکرت
سلام به استاد ومهربانوی عزیزم
خدا قوت بهتون میگم وکلی لذت میبرم از دیدن فایلهای بی نظیرتون
میخواستم تجربه های بی نظیری که داشتمو به اشتراک بزارم شاید دلیلی بشه برای تجربه زیباییهابرای دوستانم
استاد یه مدت هست که ما سفرهامون یه مدل دیگه ای شده و کاملا با سفرهای قبلمون قابل مقایسه نیست
ما تهرانیم و از اونجایی که تمرکز زیادی روی کارمون گزاشتیم نمیتونیم مسافرتهای چند روزه بریم
( کارمون خدمات اتوموبیل هست و خانوادگی درش فعالیت داریم همسر وپسر بزرگم درقسمت تعمیرات ومن و پسر کوچکم در قسمت حسابداری ودفتری مشغول به کاریم)
ولی تمرکز روی کار جلوی لذت بردن وسفر کردن مارو نگرفت
ما شروع به سفرهای 24ساعته کردیم از پنج شنبه شب تا جمعه شب
وانقدر تو این سفرها لذت میبریم و کیف میکنیم که هیچ وقت این همه کیف و لذت رو تو سفر های طولانی قبلمون نداشتیم
ما لذت بردن از زنگیمونو گزاشتیم رو دور تند و از دقیقه ،دقیقه سفرمون لذت میبریم و هیچ زمان پرتی نداریم
همین سفر 24ساعته هفته قبلمون رفتیم به تنگه دار در شهر نوشهر که به دره بهشت ویا آمازون ایران معروفه وبه همه دوستانی که میتونن واین دیدگاه رو میخونن پیشنهاد میدم که تجربش کنن حدود 4یا5 کیلومتر تو ی اب رودخانه ،در یک دره وسط جنگلهای شمال نمیدونین که چه لذتی داشت وما چه کیفی کردیم ارتفاع آب متغیر بود بعضی جاهاش به 2/5میرسید که نیاز به شنا کردن داشت و بعضی جاهاش کمتر حدود 0/5متر
نمیدونم از کدوم زیباییش براتون بگم از آدمهایی که اونجابودن از عشقی که به هم میدادن از شورونشاطی که اونجابود از موزیک و رقصهای دسته جمعی تو دره وسط جنگل وقتی که نصف بدنت تو آبه واز شجاعت دخترها وپسرهایی که از سنگها بالا میرفتن و میپریدن تو گودالهای پراز آب طبیعی که رودخانه درست کرده بود از درختهای سر به فلک کشیده کنار رودخونه از شاخه های اویزون شده توی آب از کدوم زیبایی بگم که حق مطلب ادا بشه ویه عالمه هم زمانیهای عالی اتفاقهای قشنگ
ویه عالمه درسی که به صورت عملی از اعتماد کردن به خدا وایمان داشتن و حرکت کردن در مسیر های ناشناخته میگیریم
و وقتی برمیگردیم ومیرسیم خونه یه آدم دیگه ای شدیم و به صورت عملی یه عالمه چیز یاد گرفتیم
ما به این نکته مهم در زندگی رسیدیم که برای لذت بردن از زندگی و یا بهتره بگم برای زنده گی کردن هیچ بهانه ای وجود نداره
ما هم سریال زندگی دربهشت استاد رو میبینیم ولذت میبریم وهم خودمون سریال زندگی دربهشت خودمونو میسازیم وحالشو میبریم ومیدونیم که شاید بهتره بگم تازه یه مدتیه که فهمیدیم که
لذت بردن از زندگی وابسته به مکان و زمان نیست
همین حالا همین جایی که هستم بهترین لذتو میبرم
جدیدترین نگاهی که برامون ایجاد شده به پیشنهاد همسرم اینه که هر روز کاریمون رو هم به شکل یه سفر ببینیم و
یه مراسم بری خودمون درست کردیم
صبح که از خواب بلند میشیم همه باهم دعای شروع سفر رو میخونیم هر کدوممون هر دعای قشنگی که به دلمون میادو میگیم و روزمونو شروع میکنیم و کارمون رو هم به شکل یه سفر نگاه میکنیم و زندگی در بهشت روزمون رو میسازیم واین باعث شده از کارمون هم صد چندان لذت ببریم
سپاسگزار خداوندم برای هدایتش
تشکر از استاد و مریم خانم شایسته،بهترین الگوهای این روزای زندگیمون