این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/07/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-07-05 06:55:182024-07-12 23:31:27سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 244
307نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و یارمهربان و دوستان این مسیر الهی
وقتی در مسیر صدق بالحسنی باشی لاجرم به فسنیسره للیسرا هدایت میشی
خدایاشکرت بابت این قوانین زیبا وبدون تغییر
این داستان‌ها برای من بسیار آشناست چون شبیه ش برام اتفاق افتاده بدفعات خدایاشکرت
جمعه گذشته از اونجایی که من و همسرم کوهنورد و طبیعتگرد هستیم
به یه منطقه ییلاقی و صعود یه قله رفتیم با یه گروه کوهنوردی جدیدا آشنا شدیم بچه‌های بییینظیرین و از بودن کنارشون لذت بردیم و کلی بهمون عشق و محبت هدیه دادن خدایاشکرت
بعد از صعود موفق تمام گروه به روستا برگشتیم واز گروه جدا شدیم
روستا فصل برداشت گیلاس بود و قصد خرید داشتیم خیلی آسون به یه منزل هدایت شدیم برا خرید وقتی با خانم فروشنده صحبت میکردیم ازش سراغ شاتوت گرفتیم
شاید باورتون نشه گفت تو شهر… ساکنم و وقتی آدرس خونشو داد دقیقا یه خیابون با ما فاصله داشت منو همسرم گفتیم خدایا ما بیش از صد کیلومتر اومدیم اینجا شاتوت بخریم بعد تو همسایگی مون هست و ما به این طریق هدایت شدیم با یه قیمت مناسب
تازه گفت اگه خودتون بچینید ارزونتر هم حساب میشه خدایاشکرت
بعدش به سمت شهر حرکت کردیم تو مسیر از باغهای سرسبز و زیبای روستا لذت می‌بردیم که رسیدیم به یه دختر گیلاس فروش و یه باغ متفاوت
ماشین رو پارک کردم وپیاده شدیم
واااای خدای من چقدررر باسلیقه تمام دیوار باغ نرده کشی خوشکل شده بود کف سنگفرش و یه راهرو زیبا تا لب رودخونه داشت
درست کنار رودخونه و دیوار ساحلی یه آلاچیق زیبا مشرف به رودخونه با اجر های قرمز رنگ یه باربیکیو و یه میز متحرک تو دیوار تعبیه شده بود که تاشو بود یعنی طوری که وقتی مالک باغ ازما سوال کرد این چیه هرچه بررسی کردیم متوجه نشدیم چیه تااینکه خودش بازش کرد و برامون توضیح داد
وقتی اون آقای مالک مزرعه بلوبری رو دیدم چقدر مسلط وبا عشق مزرعه و کارگاهش رو برا استاد توضیح میده یاد این داستان خودم افتادم
خلاصه ماهم اونقدر با ذوق تحسینش کردیم که ایشون یه چای آتیشی تازه دم دعوتمون کرد وداشت با کارگراش تسویه حساب میکرد و همزمان داستان احداث باغ رو برامون توضیح میداد که خییییلی واقعا براش زحمت کشیده بود و با باغهای اطراف متفاوت بود.
کنار آلاچیق وبرای دسترسی به اون طرف رودخونه و بقیه باغش یه پل هوایی خوشکل طراحی ونصب کرده تا راحت به اون طرف دسترسی داشته باشه.
خلاصه چایی آتیشی رو زدیم همراه با پذیرایی گیلاس که فراوانی بود.
تحسین و ذوق ما باعث شد ایشون مارو به دیدن ویلای خوشکل ش که اون طرف رودخونه و پشت درختای بزرگ گیلاس و گردو و در دامنه کوه بود واز اینجا قابل دیدن نبود،ببره.
یه پسر سه چهار ساله داشت وقتی این اشتیاق مارو دید تشویق شد و همراهمون آمد و تک تک چیزهایی که تو مسیر بود رو با عشق برامون توضیح میداد.
از پل هوایی اختصاصی ایشون رد شدیم از لای درختان گیلاس که بدلیل اینکه بین کوهها و کف دره قرارگرفتن ارتفاع شون خیلی بلند بود گذشتیم وبه یه راه پله زیبا شاید بیش از 30 یا 40 تا پله رفتیم بالا وتو دامنه وشیب کوه به ویلای در حال ساخت رسیدیم
وااای چه ویویی داشت درختان انبوه ،رودخانه و جاده روبرو از اونجا یه فضای بینظیر ی رو به ویلا داده بود.
ویلا به سبک خانه روستایی با دیوار گلی ضخیم و سقف چوبی درست شده بود
اوستا محمود داستان ما میگفت من بنا هستم وتمام این تاسیسات و ساختمان و پل هوایی و درختکاری رو خودم انجام دادم.
اینم اضافه کرد که بالای روستا یه باغ جدید احداث کردم که تا 5 سال دیگه درختاش بزرگ میشن. اونجا میخام یه فضای سفره خانه سنتی و سوئیت برا مسافرا و کوهنوردهایی که به قصد صعود قله میان درست کنم و یه کسب و کار دیگه راه بندازم…
خدایا سپاسگزارم بابت تمام اتفاقات زندگی ام که باعث رسیدن من به خواسته هایم میشود
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز
چه چیزهای جذابی تو این فایل دیدیدم، اون باغ پر از میوه بلوبری، چه حس خوبی داره میوه هایی که دوست رو خودت بچینی و بخوریشون
این باغ و این میوه ها و درختا درس بزرگی به ما دادن، اینکه بعضی وقت ها با آموزش و باور غلط ممکنه به اشخاص یا اموالمون آسیب بزنیم و ممکنه از روی دوست داشتن باشه ولی ندونیم اون کار از روی آموزش اشتباه صورت گرفته و داره نتیجه عکس میده؛ تو این مثل آب دادن زیاد به درخت ها با عث میشه ریشه اونها بزنه از خاک بیرون و بعد یه مدت خشک بشن ولی وقتی به ظاهر کاری بهشون نداشته باشی و بذاری بطور طبیعی آب بهشون برسه و خودشون از طریق ریشه ها آب رو‌پیدا کنن هم قوی میشن هم محصولات به مراتب پربارتری میدن، وچقدر با قیمت ارزون و عالی تهیه کردید بلوبری های آبدار و درشت رو، این هم ارتعاش مالیه واسه شما
اینجا بحث هدایت هم مطرح هستش هم برای درخت ها که چقدر عالی هدایت میشن هم شما که به این باغ زیبا هدایت شدین و صاحب باغ از نحوه خرید این باغ گفت و از کار اصلیش واستون تعریف کرد که باعث شما برید و کارگاهی که خودش مجهز کرده بودو ببینید و ما هم کنار شما کلی لذت ببریم
اینجا ما دیدیم که چقدر فراوانی هستش و باور فراوانی ما بیشتر شد، اینکه با چه کار ها وچه مهارت هایی میشه پول ساخت ؛ ساخت و نوسازی ماشین های قدیمی که آدم هایی هستن حاضرن کلی پول بدن و چندین برابر یک‌ماشین نو و آخرین مدل پول بدن تا ماشین قدیمی بازسازی شده و کلاسیک داشته باشن؛ و این باعث میشه باور فراوانی ما بهتر بشه؛ خودم به شخصه خودرو و وسایل نقلیه رو دوست دارم و این‌تکه از فایل واسه من خیلی جذاب بود؛ این هم خیلی عالی بود که یه خونواده کسب و کار خودشون رو راه انداختن و باهم دارن ثروت میسازن، هزینه خرید ماشین های کلاسیک و فرسوده هم واسم جای تعحب داشتذکه با چه قیمت های بالایی بفروش میرسن
ممنونم از شما استاد عزیز خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
و چقد از شخصیت مشتاق این آقا خوشم اومد ، اینکه با عشق کار می کرده ، اونقدی که4 تا پسرش پیش خودش کار میکنن !! تویه مزرعه بلوبری تو یه کارگاه داره با پسراش کار مورد علاقه اش رو انجام میده
وقتی باور فراوانی داری باور راحتی داری به محصولاتی هدایت میشی واسه خرید که هم ارزون هستن و هم خریدش لذت بخشه مثل این مزرعه بلوبری
چقد هم خوبه آدم با افرادی و دوستایی باشه که باهاش وجه اشتراک فرکانسی زیادی داره
چقد هم شما 4 تا ذوق شوق داشتین واسه همین بلوبری چیدن لذت بردن
شخصیت این آقا رو‌هم تحسین میکنم که انقد سخاوتمند بوده انقد اهل کمک بوده که به استاد پیشنهاد داده واسه کولر
و اینکه چه باورهای قوی داشته که همه گفتن واسه کولر نمیشه حتی متخصص هاش ولی ایشون انجام داده واقعا واسه این قضیه تحسینش میکنم انقد باورهای قوی داره و پر واقع خودباوری داره ……
ثروت ساختن چقد می تونه گسترده باشه و هرچیزی تو این دنیا به یه کاری میاد و‌مشتری داره به شرطی که آدم اون چیز رو به بهترین ورژن خودش تبدیل کنه ( مثل خودمون )
اون ماشین های فرسوده توسط یک فرد با مهارت و با باورهای قوی تبدیل به چی شده و با چه قیمتی هم فروخته میشه … اونم جایی که ملخ پر نمی زنه
مهم مکان کارمون نیست
مهم ایمان عشق انگیزه و ذهنیتمون و فرکانسی هست که داریم درمورد کارمون خودمون و ثروت بع جهان ارسال می‌کنیم
تنها سنسور جهان که نتیجه ها رو سمتت میفرسته فرکانس هات هست نه مکان کارت ….
سلام خدایا هزاران بار شکرت بابابت این همه نعمت وثروت واینکه دنبال علاقه رفتن چقدر حس آدمو خوب میکنه واینکه این همه زیبای که از این ماشین های درب داغون چه چیزی زیبای رو شکل داده بود امیده وارم با متکی بودن به قدرت رب همیطور هروز روی خودمون کار کنیم و وجودمونو هر روز زیبا وزیبا تر کنیم یعنی انسان،تو هر چیزی میشود تعغیر داد
حدود یک سال و نیم هست که سریال سفر به دور آمریکا رو نمی‌دیدم ولی چون اخیرا قدم اول از دوازده قدم را تهیه کردم و خیلی دارم کیف میکنم،
دوباره هدایت شدم که سفرها رو تماشا کنم ،
اونم با قسمت 244 شروع کردم.
خیلی کیف کردم،
این همه زیبایی و وسعت و مزرعه بلوبری در یکجا هستند و فراوانی را از وجود افراد گرفته تا زمین و درخت و خانه و کارگاه میشه دید و لذت برد،
برام خیلی جالب بود این آقای مهربان با یه مزرعه کوچک بدون برق شروع کرده و همسایه حتی حاضر نشده به ایشون برق بده ولی بعدش پیشنهاد فروش مزرعه رو داده که برای ایشون هم زمینش چند برابر شده و هم برقدار شده،
معلومه که خواست و اراده اش چقدر پاک بوده و خالصانه خودش و در دستان الهی قرار داده.
با اینکه تا حالا بلوبری نخوردم ولی از زیبایی مزرعه و چشیدن اونا توسط خانم کاملا مزه ناب شو زیر دندونم حس کردم .
قسمت جالبتر این قسمت کار اصلی این آقای نازنین بود که روی ماشین های قدیمی کار میکرد و اونا تبدیل میشدند به یه محصول فوق‌العاده ی امروزی ، قابل استفاده و غبطه برانگیز،
چند صد کیلو آهن زنگ زده و کمی پلاستیک به درد نخور، وقتی مورد توجه ویژه و عاشقانه قرار گرفته ،تبدیل شده به یه عروسک 200 تا 400 هزار دلاری،
که هر کسی آرزوی داشتن شو داره،
و جالبتر اینکه بعضی ها حاضرند از قبل تمام پول و پرداخت کنند و شاید چند سال هم صبر کنند ،
من مهندس معمار هستم و بارها خونه های مسکونی کهنه رو تبدیل به جای زیبا برای زندگی کردم ، با این فضا کاملا آشنا هستم،
ولی برام سئوال شد که ما چه چیزهایی اطراف مون داریم که ممکنه به اون بی توجه باشیم ولی اگر دستی از توجه و عشق و صبوری روی اونا بکشیم تبدیل به یه عروسک چند هزار دلاری خواهد شد،
حتی ممکنه این چیزها اشیا نباشند و ایده های قدیمی باشند که روزی در ذهن داشتیم ولی هیچوقت در مورد اونا توجه و اقدام نکردیم و گوشه ذهن مون زنگ زدند و اگر امروز دوباره به اونا توجه نشون بدیم اتفاقا خیلی هم پر سود باشند.
خدا رو شاکرم که بعد از این همه مدت که سفرها رو ندیده بودم، دوباره مثل سابق اینقدر کیف کردم و درس گرفتم ،
و از شما استاد عزیز و مریم بانوی گرامی هزاران بار سپاسگزارم که این همه انرژی عالی و پاک و به ذهن و زندگی ما میارید.
سلام استاد عزیز با فرکانس درستی که همواره در آن قرار دارید جهان شما را به جاهای درست هدایت می کند . خیلی عالی بود مگر چند نفر می توانند در طول زندگی همین یک تجربه کوچک شما را داشته باشند شما برای من عزیز و محترم هستید بندگی خداوند خالق را به نحو احسن انجام دادید و خداوند شما را پادشاه کرد .
خداوند رو شاکرم که در این مسیر الهی به زیبایی و آسانی به سمت خواسته‌هایم در حرکتم و تازه از پا جلسه 5 قدم 3 میام و دریایی از آگاهی رو تو این فایل حس کردم که دوست دارم خیلی راجع بهشون فکر کنم..بحث سخرلکم در قرآن و اتفاقا بعدش هم هدایت شدم به فتوحاتی که تیمور لنگ بدست آورده بود و اون خودباوری که این بابا داشته و تا کجا پیش رفته بود… خیلی این داستان‌ها برام بیشتر قابل فهم میشه که واقعا خدا چیزی رو انتخاب نمیکنه و اگر طرف تو هر مسیری که بیافته و پیش بره، تو همون مسیر هدایت میشه..
خبر خوب استاد که با دیدن این فایل دروازه‌ای از باورهای جدید شکل گرفت که آقا برای سلیقه‌های مختلف مشتری هست و فروااااااوانی مشتیری تو کار همه ماها هست. و اصلا راجع به بیزنیس یه سری ایده‌ها گرقتم که برم اجرا کنم و چقدر خوبه ترکیب این فایل با جلسه 5 قدم 3 که بحث خودباوری رو شما باز کردی و این دوست عزیز اگه توانایی شو باور نداشت مگه میتونست کولری بسازه که بقیه میگفتن نهههههه. اصلا خدایا این کشوووور چرااااا اینقدر خوبه، مردمش خلاق و ایده پرداز و آزادفکر که شما هرچی میخوای میسازی… اصلا از دیدن این قسمت سیر نمیشم…تحسین این بابا شده ذکر لبم
جمله طلایی سامی عزیز رو مرور کنیم که خود این فارم هدایت شد به سمتم و….
و این شد که این نیرو هدایتگر جهان هستی اینجوری خودش رو به رخ بکشه و بگه من خیلی راحت کارها رو انجام میدم….من دانا برترم…
چند روز پیش داشتم به باد فکر میکردم که چطور همین یک عنصر رو اگه ریشه‌شو بگیری و با نگاه سپاسگذاری ردش رو بگیری فقط میرسی به هوشمندی این سیستم حاکم بر جهان و فقط تسلیم میشی…. یبار اصلا بزارید بنویسم و بگم تا باورای خودمم بهتر بشه…
ببینید خورشید کیک استارت میزنه، یعنی با تابشش اختلاف دما بوجود میاره و بعد هوا گرم میره بالا و این جابجایی باد تولید میکنه، (درست عین پتو که میندازید و اگه یه کتابی بغلش باشه صفحاتش ورق میخوره) حالا این جابجایی هوا که باد میشه، شروع میکنه به حرکت. از حرکت کشتی‌ها مثال نمیزنم…یه چیز ملموس‌تر.. ببینید همین باد لباس‌هامون رو خشک میکنه، همین باد ابرهارو حرکت میده و باران‌ها پدید میان، همین باد بذر گیاهان رو پخش میکنه، همین باد میزنه سطح دریا و موج درست میشه، موج با قدرت میخوره به سطح دریا و آب رو جابجا میکنه، اکوسیستم موجودات دریایی رو یه شیفت میده، کلی ارگانیسم‌ها رو به واکنش وا میداره، اون ارگانیسم‌ها زندگی موجودات دریایی رو تحت تاثیر قرار میدن، زندگی موجودات دریایی شامل همون نهنگ‌های قاتل باعث میشن ما درس بگیریم…
میبینی استاد چطور داریم سپاسگذاری رو یاد میگیریم…میبینی چه خدایی که واقعا میگه اگه درختان قلم بشن، دریاها جوهر… شما نمیتونی سپاسگذاری نعمت‌هارو بجا بیاری….
خدایا عاشقتم
من عاشق معلمی بودم، و به لطف خدا تو بهترین آموزشگاه شهر مشغول کار بودم تا اینکه به یه تضادی برخوردم و من استعفا خودم رو دادم. مدیر مجموعه سر یه سری داستان‌ها تماس گرفتن و گفتن بخاطر یسری مسائل قصد دارن شکایت کنند…من اون روز پشت گوشی اصلا هنگ کردم..به قدری چند ثانیه ولی سریع خودم رو جمع کردم و محکم گفتم: هر کاری دوست دارید بکنید.(اینم البته از اون عزت نفسی بود که بدست آورده بودم. یجور اعتمادی که تو قرآن میگه اگه به سمت شما اومدن شما خودتون رو محکم نشون بدین) خلاصه که تا الان خبری نشد و اون داستان ختم بخیر شد. بعد تماس بدجور بهم ریخته بودم، طوری که دختر عموم تو خیابون تصادفی منو دید و باهام حرف زد اصلا نمیفهمیدم چی داره میگه، یعنی صورتشو میدیدم ولی انگار نمیشنیدمش…خلاصه به لطف الله مهربان تونستم ذهنم رو بیارم سمت خوبی‌ها و توکل کنم و اون داستان رو بسپارم به خداوند و بیام رو آموزه‌ها کار کنم.که خدارو شکر جواب داد.
الانم یه آموزشگاه دیگه هستم، با حقوق بالاتر، آدم‌هایی که قربون صدقه میرن، آزادی بیشتر، مسیر نزدیکتر و بهتر و کلی برنامه‌های خوب دیگه که به لطف خدای مهربان انجام میشه.
استاد چقدددر خوبه توحیید..
الان میگم چقدر خوب شد اون اتفاق به ظاهر بد…
من همیشه کنج ذهنم از آزمون خدا یه ترسی داشتم که نکنه به من بگه بیا اسماعیل رو ببر سر ببر. که الان میدونم اینم نجواها بوده همش…
الان میفهمم آقا اون چیزی که تو باهاش به چالش کشیده میشی رو حتی نمیدونی چیه تا وقتی که توش قرار میگیری…میگم من اصلا 1 درصد فکر نمیکردم مدیر مجموعه یه همچین حرکتی کنه تا زمانی که توش قرار گرفتم و اونجاس که توحید معنا میده و به خودت میگی یالا ببینم چی یاد گرفتی. الان وقت آزمونه!
و بعد این داستان‌ها میگی خدایا توکل به تو. تو اون داستان رو منج کردی، بقیه رو هم به وقتش بهم میگی چکار کن. من تسلیمم.
ممنون استاد این فایل یک باور عالی برای من ساخت که میشه از هر راهی پول ساخت و چقدر جالب بود که این اقا شغلش پرورش بلوبری نیست یلکه کارگاه تعمیرات ماشین داره و ماشینهای قدیمی بازسازی میکنه واقعا باور خوبی برای من بود که برای هر چیزی خریدار هست و چقدر راحت اومدن ادمها بهش سفارش دادن و ماشینها را ازش میخوان که درست کنه و چه مبالغی براش میدن
بنام خدایی که انسان‌ها را با سلایق مختلف آفرید
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و یارمهربان و دوستان این مسیر الهی
وقتی در مسیر صدق بالحسنی باشی لاجرم به فسنیسره للیسرا هدایت میشی
خدایاشکرت بابت این قوانین زیبا وبدون تغییر
این داستان‌ها برای من بسیار آشناست چون شبیه ش برام اتفاق افتاده بدفعات خدایاشکرت
جمعه گذشته از اونجایی که من و همسرم کوهنورد و طبیعتگرد هستیم
به یه منطقه ییلاقی و صعود یه قله رفتیم با یه گروه کوهنوردی جدیدا آشنا شدیم بچه‌های بییینظیرین و از بودن کنارشون لذت بردیم و کلی بهمون عشق و محبت هدیه دادن خدایاشکرت
بعد از صعود موفق تمام گروه به روستا برگشتیم واز گروه جدا شدیم
روستا فصل برداشت گیلاس بود و قصد خرید داشتیم خیلی آسون به یه منزل هدایت شدیم برا خرید وقتی با خانم فروشنده صحبت میکردیم ازش سراغ شاتوت گرفتیم
شاید باورتون نشه گفت تو شهر… ساکنم و وقتی آدرس خونشو داد دقیقا یه خیابون با ما فاصله داشت منو همسرم گفتیم خدایا ما بیش از صد کیلومتر اومدیم اینجا شاتوت بخریم بعد تو همسایگی مون هست و ما به این طریق هدایت شدیم با یه قیمت مناسب
تازه گفت اگه خودتون بچینید ارزونتر هم حساب میشه خدایاشکرت
بعدش به سمت شهر حرکت کردیم تو مسیر از باغهای سرسبز و زیبای روستا لذت می‌بردیم که رسیدیم به یه دختر گیلاس فروش و یه باغ متفاوت
ماشین رو پارک کردم وپیاده شدیم
واااای خدای من چقدررر باسلیقه تمام دیوار باغ نرده کشی خوشکل شده بود کف سنگفرش و یه راهرو زیبا تا لب رودخونه داشت
درست کنار رودخونه و دیوار ساحلی یه آلاچیق زیبا مشرف به رودخونه با اجر های قرمز رنگ یه باربیکیو و یه میز متحرک تو دیوار تعبیه شده بود که تاشو بود یعنی طوری که وقتی مالک باغ ازما سوال کرد این چیه هرچه بررسی کردیم متوجه نشدیم چیه تااینکه خودش بازش کرد و برامون توضیح داد
وقتی اون آقای مالک مزرعه بلوبری رو دیدم چقدر مسلط وبا عشق مزرعه و کارگاهش رو برا استاد توضیح میده یاد این داستان خودم افتادم
خلاصه ماهم اونقدر با ذوق تحسینش کردیم که ایشون یه چای آتیشی تازه دم دعوتمون کرد وداشت با کارگراش تسویه حساب میکرد و همزمان داستان احداث باغ رو برامون توضیح میداد که خییییلی واقعا براش زحمت کشیده بود و با باغهای اطراف متفاوت بود.
کنار آلاچیق وبرای دسترسی به اون طرف رودخونه و بقیه باغش یه پل هوایی خوشکل طراحی ونصب کرده تا راحت به اون طرف دسترسی داشته باشه.
خلاصه چایی آتیشی رو زدیم همراه با پذیرایی گیلاس که فراوانی بود.
تحسین و ذوق ما باعث شد ایشون مارو به دیدن ویلای خوشکل ش که اون طرف رودخونه و پشت درختای بزرگ گیلاس و گردو و در دامنه کوه بود واز اینجا قابل دیدن نبود،ببره.
یه پسر سه چهار ساله داشت وقتی این اشتیاق مارو دید تشویق شد و همراهمون آمد و تک تک چیزهایی که تو مسیر بود رو با عشق برامون توضیح میداد.
از پل هوایی اختصاصی ایشون رد شدیم از لای درختان گیلاس که بدلیل اینکه بین کوهها و کف دره قرارگرفتن ارتفاع شون خیلی بلند بود گذشتیم وبه یه راه پله زیبا شاید بیش از 30 یا 40 تا پله رفتیم بالا وتو دامنه وشیب کوه به ویلای در حال ساخت رسیدیم
وااای چه ویویی داشت درختان انبوه ،رودخانه و جاده روبرو از اونجا یه فضای بینظیر ی رو به ویلا داده بود.
ویلا به سبک خانه روستایی با دیوار گلی ضخیم و سقف چوبی درست شده بود
اوستا محمود داستان ما میگفت من بنا هستم وتمام این تاسیسات و ساختمان و پل هوایی و درختکاری رو خودم انجام دادم.
اینم اضافه کرد که بالای روستا یه باغ جدید احداث کردم که تا 5 سال دیگه درختاش بزرگ میشن. اونجا میخام یه فضای سفره خانه سنتی و سوئیت برا مسافرا و کوهنوردهایی که به قصد صعود قله میان درست کنم و یه کسب و کار دیگه راه بندازم…
خدایا سپاسگزارم بابت تمام اتفاقات زندگی ام که باعث رسیدن من به خواسته هایم میشود
خدایاشکرت بیییینهایت
شاد و ثروتمند باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز
چه چیزهای جذابی تو این فایل دیدیدم، اون باغ پر از میوه بلوبری، چه حس خوبی داره میوه هایی که دوست رو خودت بچینی و بخوریشون
این باغ و این میوه ها و درختا درس بزرگی به ما دادن، اینکه بعضی وقت ها با آموزش و باور غلط ممکنه به اشخاص یا اموالمون آسیب بزنیم و ممکنه از روی دوست داشتن باشه ولی ندونیم اون کار از روی آموزش اشتباه صورت گرفته و داره نتیجه عکس میده؛ تو این مثل آب دادن زیاد به درخت ها با عث میشه ریشه اونها بزنه از خاک بیرون و بعد یه مدت خشک بشن ولی وقتی به ظاهر کاری بهشون نداشته باشی و بذاری بطور طبیعی آب بهشون برسه و خودشون از طریق ریشه ها آب رو‌پیدا کنن هم قوی میشن هم محصولات به مراتب پربارتری میدن، وچقدر با قیمت ارزون و عالی تهیه کردید بلوبری های آبدار و درشت رو، این هم ارتعاش مالیه واسه شما
اینجا بحث هدایت هم مطرح هستش هم برای درخت ها که چقدر عالی هدایت میشن هم شما که به این باغ زیبا هدایت شدین و صاحب باغ از نحوه خرید این باغ گفت و از کار اصلیش واستون تعریف کرد که باعث شما برید و کارگاهی که خودش مجهز کرده بودو ببینید و ما هم کنار شما کلی لذت ببریم
اینجا ما دیدیم که چقدر فراوانی هستش و باور فراوانی ما بیشتر شد، اینکه با چه کار ها وچه مهارت هایی میشه پول ساخت ؛ ساخت و نوسازی ماشین های قدیمی که آدم هایی هستن حاضرن کلی پول بدن و چندین برابر یک‌ماشین نو و آخرین مدل پول بدن تا ماشین قدیمی بازسازی شده و کلاسیک داشته باشن؛ و این باعث میشه باور فراوانی ما بهتر بشه؛ خودم به شخصه خودرو و وسایل نقلیه رو دوست دارم و این‌تکه از فایل واسه من خیلی جذاب بود؛ این هم خیلی عالی بود که یه خونواده کسب و کار خودشون رو راه انداختن و باهم دارن ثروت میسازن، هزینه خرید ماشین های کلاسیک و فرسوده هم واسم جای تعحب داشتذکه با چه قیمت های بالایی بفروش میرسن
ممنونم از شما استاد عزیز خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
بنام خدای فراوانی ها
سلام به همه دوستان
صبح زود اومدم این قسمت رو ببینم
و چقد از شخصیت مشتاق این آقا خوشم اومد ، اینکه با عشق کار می کرده ، اونقدی که4 تا پسرش پیش خودش کار میکنن !! تویه مزرعه بلوبری تو یه کارگاه داره با پسراش کار مورد علاقه اش رو انجام میده
وقتی باور فراوانی داری باور راحتی داری به محصولاتی هدایت میشی واسه خرید که هم ارزون هستن و هم خریدش لذت بخشه مثل این مزرعه بلوبری
چقد هم خوبه آدم با افرادی و دوستایی باشه که باهاش وجه اشتراک فرکانسی زیادی داره
چقد هم شما 4 تا ذوق شوق داشتین واسه همین بلوبری چیدن لذت بردن
شخصیت این آقا رو‌هم تحسین میکنم که انقد سخاوتمند بوده انقد اهل کمک بوده که به استاد پیشنهاد داده واسه کولر
و اینکه چه باورهای قوی داشته که همه گفتن واسه کولر نمیشه حتی متخصص هاش ولی ایشون انجام داده واقعا واسه این قضیه تحسینش میکنم انقد باورهای قوی داره و پر واقع خودباوری داره ……
ثروت ساختن چقد می تونه گسترده باشه و هرچیزی تو این دنیا به یه کاری میاد و‌مشتری داره به شرطی که آدم اون چیز رو به بهترین ورژن خودش تبدیل کنه ( مثل خودمون )
اون ماشین های فرسوده توسط یک فرد با مهارت و با باورهای قوی تبدیل به چی شده و با چه قیمتی هم فروخته میشه … اونم جایی که ملخ پر نمی زنه
مهم مکان کارمون نیست
مهم ایمان عشق انگیزه و ذهنیتمون و فرکانسی هست که داریم درمورد کارمون خودمون و ثروت بع جهان ارسال می‌کنیم
تنها سنسور جهان که نتیجه ها رو سمتت میفرسته فرکانس هات هست نه مکان کارت ….
سلام خدایا هزاران بار شکرت بابابت این همه نعمت وثروت واینکه دنبال علاقه رفتن چقدر حس آدمو خوب میکنه واینکه این همه زیبای که از این ماشین های درب داغون چه چیزی زیبای رو شکل داده بود امیده وارم با متکی بودن به قدرت رب همیطور هروز روی خودمون کار کنیم و وجودمونو هر روز زیبا وزیبا تر کنیم یعنی انسان،تو هر چیزی میشود تعغیر داد
درودهای فراوان،
خدمت استاد عزیزم جناب عباس منش عزیز
و مریم بانوی گرامی،
همه ی لحظه هاتون پر از عشق و فراوانی،
حدود یک سال و نیم هست که سریال سفر به دور آمریکا رو نمی‌دیدم ولی چون اخیرا قدم اول از دوازده قدم را تهیه کردم و خیلی دارم کیف میکنم،
دوباره هدایت شدم که سفرها رو تماشا کنم ،
اونم با قسمت 244 شروع کردم.
خیلی کیف کردم،
این همه زیبایی و وسعت و مزرعه بلوبری در یکجا هستند و فراوانی را از وجود افراد گرفته تا زمین و درخت و خانه و کارگاه میشه دید و لذت برد،
برام خیلی جالب بود این آقای مهربان با یه مزرعه کوچک بدون برق شروع کرده و همسایه حتی حاضر نشده به ایشون برق بده ولی بعدش پیشنهاد فروش مزرعه رو داده که برای ایشون هم زمینش چند برابر شده و هم برقدار شده،
معلومه که خواست و اراده اش چقدر پاک بوده و خالصانه خودش و در دستان الهی قرار داده.
با اینکه تا حالا بلوبری نخوردم ولی از زیبایی مزرعه و چشیدن اونا توسط خانم کاملا مزه ناب شو زیر دندونم حس کردم .
قسمت جالبتر این قسمت کار اصلی این آقای نازنین بود که روی ماشین های قدیمی کار میکرد و اونا تبدیل میشدند به یه محصول فوق‌العاده ی امروزی ، قابل استفاده و غبطه برانگیز،
چند صد کیلو آهن زنگ زده و کمی پلاستیک به درد نخور، وقتی مورد توجه ویژه و عاشقانه قرار گرفته ،تبدیل شده به یه عروسک 200 تا 400 هزار دلاری،
که هر کسی آرزوی داشتن شو داره،
و جالبتر اینکه بعضی ها حاضرند از قبل تمام پول و پرداخت کنند و شاید چند سال هم صبر کنند ،
من مهندس معمار هستم و بارها خونه های مسکونی کهنه رو تبدیل به جای زیبا برای زندگی کردم ، با این فضا کاملا آشنا هستم،
ولی برام سئوال شد که ما چه چیزهایی اطراف مون داریم که ممکنه به اون بی توجه باشیم ولی اگر دستی از توجه و عشق و صبوری روی اونا بکشیم تبدیل به یه عروسک چند هزار دلاری خواهد شد،
حتی ممکنه این چیزها اشیا نباشند و ایده های قدیمی باشند که روزی در ذهن داشتیم ولی هیچوقت در مورد اونا توجه و اقدام نکردیم و گوشه ذهن مون زنگ زدند و اگر امروز دوباره به اونا توجه نشون بدیم اتفاقا خیلی هم پر سود باشند.
خدا رو شاکرم که بعد از این همه مدت که سفرها رو ندیده بودم، دوباره مثل سابق اینقدر کیف کردم و درس گرفتم ،
و از شما استاد عزیز و مریم بانوی گرامی هزاران بار سپاسگزارم که این همه انرژی عالی و پاک و به ذهن و زندگی ما میارید.
پاینده باشید.
سلام استاد عزیز با فرکانس درستی که همواره در آن قرار دارید جهان شما را به جاهای درست هدایت می کند . خیلی عالی بود مگر چند نفر می توانند در طول زندگی همین یک تجربه کوچک شما را داشته باشند شما برای من عزیز و محترم هستید بندگی خداوند خالق را به نحو احسن انجام دادید و خداوند شما را پادشاه کرد .
بنام خداوند وهاب من
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خداوند رو شاکرم که در این مسیر الهی به زیبایی و آسانی به سمت خواسته‌هایم در حرکتم و تازه از پا جلسه 5 قدم 3 میام و دریایی از آگاهی رو تو این فایل حس کردم که دوست دارم خیلی راجع بهشون فکر کنم..بحث سخرلکم در قرآن و اتفاقا بعدش هم هدایت شدم به فتوحاتی که تیمور لنگ بدست آورده بود و اون خودباوری که این بابا داشته و تا کجا پیش رفته بود… خیلی این داستان‌ها برام بیشتر قابل فهم میشه که واقعا خدا چیزی رو انتخاب نمیکنه و اگر طرف تو هر مسیری که بیافته و پیش بره، تو همون مسیر هدایت میشه..
خبر خوب استاد که با دیدن این فایل دروازه‌ای از باورهای جدید شکل گرفت که آقا برای سلیقه‌های مختلف مشتری هست و فروااااااوانی مشتیری تو کار همه ماها هست. و اصلا راجع به بیزنیس یه سری ایده‌ها گرقتم که برم اجرا کنم و چقدر خوبه ترکیب این فایل با جلسه 5 قدم 3 که بحث خودباوری رو شما باز کردی و این دوست عزیز اگه توانایی شو باور نداشت مگه میتونست کولری بسازه که بقیه میگفتن نهههههه. اصلا خدایا این کشوووور چرااااا اینقدر خوبه، مردمش خلاق و ایده پرداز و آزادفکر که شما هرچی میخوای میسازی… اصلا از دیدن این قسمت سیر نمیشم…تحسین این بابا شده ذکر لبم
جمله طلایی سامی عزیز رو مرور کنیم که خود این فارم هدایت شد به سمتم و….
و این شد که این نیرو هدایتگر جهان هستی اینجوری خودش رو به رخ بکشه و بگه من خیلی راحت کارها رو انجام میدم….من دانا برترم…
چند روز پیش داشتم به باد فکر میکردم که چطور همین یک عنصر رو اگه ریشه‌شو بگیری و با نگاه سپاسگذاری ردش رو بگیری فقط میرسی به هوشمندی این سیستم حاکم بر جهان و فقط تسلیم میشی…. یبار اصلا بزارید بنویسم و بگم تا باورای خودمم بهتر بشه…
ببینید خورشید کیک استارت میزنه، یعنی با تابشش اختلاف دما بوجود میاره و بعد هوا گرم میره بالا و این جابجایی باد تولید میکنه، (درست عین پتو که میندازید و اگه یه کتابی بغلش باشه صفحاتش ورق میخوره) حالا این جابجایی هوا که باد میشه، شروع میکنه به حرکت. از حرکت کشتی‌ها مثال نمیزنم…یه چیز ملموس‌تر.. ببینید همین باد لباس‌هامون رو خشک میکنه، همین باد ابرهارو حرکت میده و باران‌ها پدید میان، همین باد بذر گیاهان رو پخش میکنه، همین باد میزنه سطح دریا و موج درست میشه، موج با قدرت میخوره به سطح دریا و آب رو جابجا میکنه، اکوسیستم موجودات دریایی رو یه شیفت میده، کلی ارگانیسم‌ها رو به واکنش وا میداره، اون ارگانیسم‌ها زندگی موجودات دریایی رو تحت تاثیر قرار میدن، زندگی موجودات دریایی شامل همون نهنگ‌های قاتل باعث میشن ما درس بگیریم…
میبینی استاد چطور داریم سپاسگذاری رو یاد میگیریم…میبینی چه خدایی که واقعا میگه اگه درختان قلم بشن، دریاها جوهر… شما نمیتونی سپاسگذاری نعمت‌هارو بجا بیاری….
خدایا عاشقتم
من عاشق معلمی بودم، و به لطف خدا تو بهترین آموزشگاه شهر مشغول کار بودم تا اینکه به یه تضادی برخوردم و من استعفا خودم رو دادم. مدیر مجموعه سر یه سری داستان‌ها تماس گرفتن و گفتن بخاطر یسری مسائل قصد دارن شکایت کنند…من اون روز پشت گوشی اصلا هنگ کردم..به قدری چند ثانیه ولی سریع خودم رو جمع کردم و محکم گفتم: هر کاری دوست دارید بکنید.(اینم البته از اون عزت نفسی بود که بدست آورده بودم. یجور اعتمادی که تو قرآن میگه اگه به سمت شما اومدن شما خودتون رو محکم نشون بدین) خلاصه که تا الان خبری نشد و اون داستان ختم بخیر شد. بعد تماس بدجور بهم ریخته بودم، طوری که دختر عموم تو خیابون تصادفی منو دید و باهام حرف زد اصلا نمیفهمیدم چی داره میگه، یعنی صورتشو میدیدم ولی انگار نمیشنیدمش…خلاصه به لطف الله مهربان تونستم ذهنم رو بیارم سمت خوبی‌ها و توکل کنم و اون داستان رو بسپارم به خداوند و بیام رو آموزه‌ها کار کنم.که خدارو شکر جواب داد.
الانم یه آموزشگاه دیگه هستم، با حقوق بالاتر، آدم‌هایی که قربون صدقه میرن، آزادی بیشتر، مسیر نزدیکتر و بهتر و کلی برنامه‌های خوب دیگه که به لطف خدای مهربان انجام میشه.
استاد چقدددر خوبه توحیید..
الان میگم چقدر خوب شد اون اتفاق به ظاهر بد…
من همیشه کنج ذهنم از آزمون خدا یه ترسی داشتم که نکنه به من بگه بیا اسماعیل رو ببر سر ببر. که الان میدونم اینم نجواها بوده همش…
الان میفهمم آقا اون چیزی که تو باهاش به چالش کشیده میشی رو حتی نمیدونی چیه تا وقتی که توش قرار میگیری…میگم من اصلا 1 درصد فکر نمیکردم مدیر مجموعه یه همچین حرکتی کنه تا زمانی که توش قرار گرفتم و اونجاس که توحید معنا میده و به خودت میگی یالا ببینم چی یاد گرفتی. الان وقت آزمونه!
و بعد این داستان‌ها میگی خدایا توکل به تو. تو اون داستان رو منج کردی، بقیه رو هم به وقتش بهم میگی چکار کن. من تسلیمم.
من به تو اطمینان میکنم. ایاک نعبد و ایاک نستعین.
سلام به همه ی دوستان عزیز و اگاهم
من روز اولیه که میخام کامنت بنویسم
و جریان عشق پول داره همینطور وارد زندگیم میشه و البته آرامش و ایمان زیاد
این فایل واقعا زیبا بود..
اینکه چه رابطه دوستانه ی قشنگی بین شما و اون خانومی هست که دعوتتون کرد..
خدایا شکرت بابت این رابطه دوستی زیبا
بعدشم که چقدد میشه پول دراورد چقد جریان پول زیاد هست و هر ایده ای که بهش عشق بدی میشه ازش پول در اورد
خدایا شکرت بابت جریان پول زیادی که وجود داره
این که این اقا چقد با عشق داره کارشو انجام میده
چه زیبا شما هدایت شدید به ایشون
خدایااا هزار مرتبه شکرررررت بابت هدایت های قشنگت..
چقدد مزرعه زیبا بود🩷🩷🩷
چقدددد زیبایی های جهان زیاده
من باورر دارم جهان پر از ریبایی هست که همه زیباییشو به من نشون میده
خدایا شکرت تونستم ببینمش این زیبایی هارو.
ممنون استاد عزیزم و همسر زیباتون
شکر که هستید
ممنون استاد این فایل یک باور عالی برای من ساخت که میشه از هر راهی پول ساخت و چقدر جالب بود که این اقا شغلش پرورش بلوبری نیست یلکه کارگاه تعمیرات ماشین داره و ماشینهای قدیمی بازسازی میکنه واقعا باور خوبی برای من بود که برای هر چیزی خریدار هست و چقدر راحت اومدن ادمها بهش سفارش دادن و ماشینها را ازش میخوان که درست کنه و چه مبالغی براش میدن
چقدر فراوانی و ثروت وجود داره
چقدر عالی
خدایا شکرت
واقعا لذت بردم
علاوه بر نکات فراوانی که در این فایل یه وضوح دیده میشد،
من یه نکته خیلی عالی رو دریافت کردم و گفتم بازگو کنم
یه حمله ای که استاد گفتند اینه که حتی اگر چیزی رو خودت نمی‌پسندید ممکنه برای یه شخص دیگه جذاب باشه ،
کار من تولید پوشاک و این نکته خیلی برای من کاربرد داره مخصوصا اینکه من خودم همیشه سلیقه خودمو در نظر میگیرم برای تولید نه تقاضا رو
از خدای هدایتگرم میخوام که منو راهنمایی کنه برای عملی کردن این نکته شگفت انگیز
سپاسگذارم