سفر به دور آمریکا | قسمت 103 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

203 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پریا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1029 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته‌ی عزیز

    نکته های این قسمت:

    +از تنهایی خودمون لذت ببرم و به صلح درون برسیم.

    +داشتن عزت نفس و وابسته نشدن در رابطه (تحسین میکنم رابطه ی عالی استاد و مریم شایسته عزیز که کاملا همدیگرو درک میکنن و به علایق هم احترام میذارن.)

    +شجاع و مستقل باشیم فقط روی خودمون حساب باز کنیم

    و کسی رو حمایت نکنیم و اجازه ندهیم کسی مارو حمایت کنه.

    +اعتماد داشتن به خداوند

    +همه ی ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم اگه بخوایم خداوند همیشه پاسخ مارو میدهد.(دائم بودن جریان هدایت خداوند)

    +هر حرفی رو که می‌شنویم حتما در موردش تحقیق کنیم بد اون حرف رو باور کنیم. خداوند همیشه برای ما اسونی میخواد..

    به دنبال اصل قانون باشم.(خون٬خوک٬مردارو حیوانی که به نام غیر از خداوند ذبح بشود حرام هست ذبح اسلامی وجود نداره)

    +ساختن باور احساس لیاقت ٬اعتماد به نفس وحس ارزشمند بودن

    +حس خوب : اتفاق های خوب

    +ساختن باور های درست : لذت بردن از همه لحاظ های زندگی

    +موفقیت انسان:درک بهتر قوانین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 718 روز

    به نام خداوند هدایت گرم

    من به شخصه خودم به این پی بردم که آدم توی تنهایی بزرگ میشه تنهایی خیلی چیزا به من یاد داده و باعث شده بیشتر رشد کنم خودمو بیشتر بشناسم و روی خودم کار کنم و الانم تنها هستم و خیلی تنهایی رو دوست دارم و برام لذت بخشه.

    و دقیقاً الان طوری هست که اصلاً دوست ندارم در جمع‌های بزرگ باشم

    استاد جان خیلی رابطه زیبایی و بدون وابستگی و حمایت دارین

    من از رفتاراتون الگو می‌گیرم چون درسته،همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم و هر وقت خدا را صدا کنیم پاسخ می‌دهد

    در حرف‌های شما اعتماد و به خدا و تسلیم او بودن موج میزند

    و چقدر درست مایک رو بار آوردین ، واقعا الگو هستید

    در تمام زمینه ها و باورهای درست دارین

    همین که در آمریکا بروکراسی اداری کمه و کارها راحت پیش میره باعث پیشرفت آمریکا و کسب و کارهای زیادی میشه

    واقعاً چقدر ما درگیر فرعیات و حواشی هستیم و کل زندگیمونو تحت تاثیر قرار داده همش دنبال گوشت حلال و حرام و این فرعیات هستیم و من باید منبع را قرآن بگیرم.

    من به شخصه کسی رو می‌شناختم که اینقدر تحت تاثیر باورهای مذهبی بود که گوشت نمی‌خورد ، لباس درست نمی‌پوشید و به شکل فقیرانه زندگی می‌کرد چون باور کرده بود که لذت گناه است

    عاشقتم استاد جان چه نگاهی عالی داری که هیچگاه تقلید نمیکنی و نگاه کورکورانه ندارید بلکه قرآن را منبع قرار داده اید

    استاد عزیز چون اعتماد به نفس بالا و خود ارزشی زیادی دارند همیشه با افراد درست و خوب برخورد دارند تو سفرنامه این موضوع واضح بود

    وقتی آدم برای خودش ارزش قائل و اعتماد به نفس داشته باشه به مسیر زیبایی ها و درستی ها هدایت میشود

    و مثال استاد زدن که افراد بر اساس ارزشی که برای خود قائل شده‌اند به همان اندازه صعود و سقوط کردند

    پس خیلی مهمه که من چه نگاهی به خودم دارم

    خیلی آگاهی های ناب داشت خداروشاکرم که فرصت و هدایت سبب شد که این مطالب رو بشنوم در ذهنم الگوی غلط پیدا کردم و باید چندین بار این جلسه را مرور کنم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    محمد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2422 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته و تمام همسفران. من فایل پاسخ به سوالات رو که دیدم کامنت نذاشتم اما وقتی اومدم کامنت بچه ها رو میخوندم اول از کامنت بچه ها خیلی لذت بردم اینکه این اگاهی ها چقدر به ازادی و رهاییشون کمک کرده و واقعا خودم هم وقتی کامنت ها رو خوندم از خداوند برای درک این اگاهی ها سپاسگذاری کردم و من خودم خیلی احساس خوبی دارم وقتی این حد از رهایی رو از استاد میبینم و این موقع ها فقط دوست دارم تایید و تحسین کنم چون احساسم اینه که خودمم تو اولویت زندگیم ازادی و رهاییه و خب این چیزها رو که میبینم برای آینده که انشالاه بخوام با فرد عاطفی خودم و یا با فرزندم زندگی کنم خودم رو قوی تر میکنم و باور سازی میکنم و سعی میکنم در عمل ازشون استفاده کنم، همین حالا از این رهایی برای ارتباطم با مادر و پدر و خانواده و حتی دوستانم استفاده میکنم. و جالب اینه من یه خانواده رو میشناسم توی روستامون که خیلی ازادی رو توی اون خانواده میشه دید،من قبلا که با استاد و این اگاهی ها آشنا نبودم از اون خانواده خوشم میومد اما چون خانواده خودم و دیگر اشنایان اون خانواده رو بی بند و بار و بی نظم میدونستن نمیذاشتن خیلی خوب با اونها ارتباط بگیرم و بعد از اگاهی ها و اشنایی با استاد جان عزیز متوجه شدم اونها چقدر نسبت به همدیگه رها و ازاد هستند و من با یکی از اون افراد خانواده همیشه میگفتم، میگفتم من دارم با تموم وجود کار میکنم تا مثل شما خونسرد و ازاد و رها باشم اما شما طبعا اینطوری هستید و این خیلی عالیه اما اونم مثل خیلی از ادمهایی که میبینیم که عزت نفس ندارن و خودشون رو دوست ندارن قبول نداشت خانواده خودشون رو، پدر و مادرشون خیلی رها هستند و ۱۱ فرزند دارند و الان در سن ۷۵ سالگی هستند و یکی از فرزند هاشون که من هر وقت میبینمش یا پیشم میشینه احساس خوبی ازش دارم و بهش میگم حضرت ابراهیم( به خنده ) خدایی خیلی رهاست و ناخوداگاه از لحاظ رها بودن و ازادی مثل استاد هستند و این برام خیلی جالب و لذت بخشه و جای بینهایت سپاسگذاری از خداوند رو داره.

    درنهایت سپاسگذارم از استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباسمنش و از شما دوستان گلم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    امیر رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    به نام الله

    درود به استادم ومریم خانم گل

    درود به دوستان عزیزم

    بازهم هدایتی دیگر ازجانب پروردگار مهربانم

    استاد چقدر حرفاتون به دلم نشست بادیدن این فایلتون بینظیره

    درمورداستقلالی که شما وخانوم شایسته عزیزدرزندگیتون دارین واقعا درسهای بزرگی میاموزیدبهمون

    من هم راستش از دوران نوجوانیم تاجایی که یادم میاد استقلال داشتن رو دوست داشتم واز سن 10 سالگی خودکفاشدم و مشغول کار دربازار شدم ودستم و توی جیب خودم کردم بااینکه پدرم هم درقید حیات هستن اما من خیلی علاقه داشتم به استقلال طلبی درزندگی و دنبال ساخت زندگی جداگانه برای خودم بودم

    یادم میادتوی منزل پدرم یک اتاق رو برای خودم جدا گانه گرفته بودم و تمامی وسایلشو خودم با کارکرد خودم خریده بودم وبینهایت خوشحال بودم حتی یک دوچرخه هم خریده بودم

    وهمچنان که سالهاست که سعی کردم در هرشرایطی اززندگیم خودم گلیم زندگیمو ازآب بیرون بکشم…درسته که خیلی سخت بود وبعضی اوقات باید فشارهای زیادی رو تحمل میکردم اما بازهم به خودم اجازه نمیدادم کسیرو دخالت بدم

    وازاینکه شما پسرتونوبه همین روش تربیت کردین که یادبگیره مستقل بودن درزندگیشو وهمینکه خودش این پیشنهادو بهتون داده که درسن17سالگیش میخواد مستقل زندگی بکنه برگرفته از الگویی همچون پدری مثل شما است

    واین روهم امروز بادیدن این روش زندگیتون باپسرتون یادگرفتم ودرسی شدبرام که من هم بتوانم طوری به پسرم آموزش بدهم که اونهم استقلال درزندگیرو یاد بگیره چونکه من حدود 2سالی میشه که باپسرم زندگی میکنیم والان 10سالشه ودیگه کم کم باید یاد بگیره که بتونه وارد اجتماع بشه وتکیه به من نداشته باشه

    خدایاشکرت،،،،خدایاشکرت

    استاد جان چقدر زیبا توضیحاتی که درمورد خوراک حلال وحرام رو ازگفته قرآن دادین چقدر مردم سالهاست خودشونو درگیر این فرعیات بقول خودتون کردن واصل و فراموش کردن مثال همون دوستتون روکه سالهاست هم خودشو هم خانواده شو محروم از خوردن حتی یک مرغ کرده

    چرا؟چونکه براساس شنیده های بی اساس عمل کرده و از لذت خوردن اون غذا چیزی متوجه نشده بوده

    این چیزی بوده که سالها من روهم درگیر کرده بوده ولی الان خداروشکر باآگاهی هایی که خداوند ازجانب شما که شدین دستی ازخداوند درزندگیم دیگر سوالی نیست برام

    خدایاشکرت،،،،،خدایاشکرت

    باآرزوی مفقیتهای بیشتر درزندگیتون

    وهمچنین برای استاد ومریم خانوم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  5. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز

    سلام همراهان ارزشمندم

    سوال من اینه چطور یک انسان اینقدر جسارت بخرج میده که در مملکت غریب با یک وسیله غریب و رها کردن همسر و فرزندش ،تنهایی به مسافرت برود؟

    چطور خانم شایسته به تنهایی در باغ 60 هکتاری میماند؟

    چطور مایک تنهایی رو مدیریت میکند؟

    از دید من همه اینها نشانه ایمان است،نشانه اعتماد است ،نشانه توکل است،نشانه اعتقاد قلبی است.

    و این اعتماد از دو طرف یعنی به رب العالمین و نیز به خود است.

    هر چند نتیجه یکی است اما ترمزهای خودم رو در مورد خود باوری و خود ارزشمندی باید بردارم.

    خیلی از ترمزها ریشه در کودکی و نوع بزرگ شدن و در نوع تبلیغات نادرست برای ما بوده ولی چون مرت زمان طولانی طول کشیده ماندگار شده.

    خب در خانه نمی‌توان 2 چیز رو جا داد

    برای همینه نمیتونیم بسپاریم و حرکت کنیم

    چون یه چیز اضافه داریم که ایشان داره بر ما حکم میکنه

    اگر بخام خلاص بشم ،باید باید باید جهاد اکبر راه بندازم

    هنوز ترس دارم با اینکه تکامل رو هم رعایت کردم

    به امید خدا مهاجرت میکنم از ابراهیم گذشته و اونو جا میزارم تا به ابراهیم جدید سلام کنم

    به خودم افتخار میکنم که چنین شدم ،در گذشته حرفش رو هم نمیزدم ولی الان حداقل به راحتی حرف میزنم و در حد حرف نمی‌ترسم. اینم رشده و خدا رو شکر میکنم ،هر چند نیرویی در من است که منو داره حرکت میده

    خوشحالم از لطف استاد و لطف استاد شایسته و لطف پیشروان خانواده و لطف کسانی که در حرکتیم و کامنت مینویسیم .

    نکته قابل تامل توحید است

    توحید یعنی ایاک نعبد و ایاک نستعین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    پرندخت اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    ریحانه خواهر پرندخت

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و همه بچه‌های سایت

    امروز مادرم اومد ‌و گفت که یه خواستگاری اومده برات فلانیه و وضعیت و موقعیتش خیلی خوبه لگد به بخت خودت نزن

    من در مسائل عاطفی بشدت ترمز دارم و اصلا فکر کردن بهش تمام وجودمو به استرس میندازه با خودم گفتم که این باورهای محدودکننده از چیه و چطور باید حلشون کنم

    مادر من در سن خیلی کم 13 سالگی ازدواج کرد اونم به اجبار خانوادش و همیشه همیشه میگه که من اگه ازدواج نمی‌کردم اگه درس می‌خوندم به فلان جا می‌رسیدم آرزو داشتم که این کارو بکنم این کارو انجام بدم اما همشون در حد همون آرزو موندن بخاطر اینکه من ازدواج کردم حالا اینم بگم که پدر من اصلا اینجوری نبود و نیست که بگه درس نخون خود مادرم نخواست ادامه بده

    من طی این 24 سال مدام این حرفا رو می‌شنیدم و خانواده مادریم هم همه بشدت مردستیزن و اصلا زندگی و روابط خوبی با همسراشون ندارن

    منم به این باور رسیده بودم که ازدواج و داشتن شریک عاطفی یعنی گذشتن از تمام خواسته ها و آرزوها و زندگی کردن به شکل سنتی جامعه برای همین میخواستم که همیشه به موفقیت مالی برسم بعد ازدواج کنم چون میگفتم اگه من درآمد خودمو داشته باشم من قوی باشم دیگه کسی نمیتونه به من زور بگه دیگه هیچ مردی نمیتونه مانع پیشرفتم بشه (دقیقا شکل دیگه ای از این باور که من تا به فلان درآمد نرسم خوشبخت نمیشم)

    امشب داشتم به ریشه این مسئله فکر میکردم و مثل همیشه به شرک رسیدم شرک از اینکه یه آدم دیگه می‌تونه در زندگی من تاثیر بذاره و مانع پیشرفتم بشه

    به خودم گفتم که چرا داری شرک میورزی چرا داری قدرت رو از خودت و خدای خودت میگیری چرا فکر می‌کنی کسی می‌تونه در زندگی تو تاثیر بذاره و وقتی که اینجوری فکر هم میکنیم جهان آدمی رو وارد زندگیت می‌کنه که واقعا سنگ جلوی پات میندازه نه بخاطر اینکه اون می‌تونه این کارو انجام بده بخاطر اینکه تو بهش این قدرت رو دادی

    و یه باور محدود کننده دیگه ای که دارم اینه که نکنه اینو رد کنم کس دیگه ای نیاد یا بهتر از این نیاد بعد به خودم میگم جهان حتی 1 درصد هم خطا نمیکنه اون آدمی رو میاره که کاملا هم فرکانس توعه

    قبلاً این باورهای محدود کننده خیلی خیلی محکم بود اما بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا و دیدن رابطه زیبای شما کم کم این باور در من بوجود اومد که نه رابطه می‌تونه آزادانه باشه می‌تونه پر از آرامش باشه می‌تونه زیبا باشه و کم کم جهان منو به سمت آدمهایی هدایت کرد که اونا هم از زندگیشون خیلی راضی بودن از اینکه چقدر از همسراشون و زندگیشون راضین و همشون هم خانمهایی بودن که بشدت موفق بودن در کارشون و ازشون که می‌پرسیدم خیلیاشون میگفتن که بعد از ازدواج کارشون رو شروع کردن و همسراشون خیلی حمایتشون کردن

    من قبل از دیدن روابط شما همیشه روابط عاطفی رو به این شکل می‌دیدم که دوتا آدم که حوصله همو اصلا ندارن و خانمه فقط بخاطر اینکه یکی خرجشو بده و آقاعه هم فقط برای اینکه یکی کاراشو انجام بده بود

    و بعد از خدا هدایت خواستم که کمکم کنه این باور رو بهبود ببخشم و اومدم تویه سایت و زدم روی نشانه ام و به این فایل هدایت شدم

    استاد صحبت های شما اول فایل که داشتید راجب خانم شایسته عزیز می‌گفتید به خودم گفتم نگاه کن ببین وقتی توحیدی عمل کنی وقتی به کسی وابسته نباشی وقتی به این فکر نکنی که تو باید کسیو خوشبخت کنی یا کسی باید تو رو خوشبخت کنه خدا آدمی رو وارد زندگیت می‌کنه که دقیقا مثل خودته کاملا باهات هماهنگه هر روز کنار هم از زندگی لذت میبرید و بیشتر پیشرفت میکنید در تمام جنبه ها بدون هیچ وابستگی کاملا توحیدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    1234 گفته:
    مدت عضویت: 2339 روز

    قسمت سوم از پاسخ به سوالات در مورد سفر به دور آمریکا:

    باز هم مثل دو فایل قبلی هم سوالات وهم پاسخها عالی بودن واما نکات برجسته اون از دیدگاه من ودر فرکانسی که من الان هستم:

    ۱.اینکه قوانین در آمریکای عزیز انقدر ساده هست وهمه چیز رو این مردم وحتی دولتشون وقوانین آسون میگیرن بسیار قابل تحسینه.وواقعا رابطه مستقیمی داره روی این حجم از موفقیت ونوآوری واکتشافات واختراعات در این کشور الهی.

    ۲.توضیحاتی که دادین در مورد اینکه شما اصلا آدم حمایتگری نبوده ونیستید وخانم شایسته ومایک هم کاملا میتونن مستقل زندگی کنن بسیار عتلی هست ومن آرزو میکنم که ای کاش هیچ کسی حمایتگر نبود تا آدم وابسته وآسیب پذیری هم نباشه.چون من خیلی دیدم خانمهایی که حتما حتما شب باید کسی پیششون باشه وگرنه از ترس نمیتونن بخوابن واگر شبی شوهرشون خونه نباشه حتما باید یک نیروی پشتیبانی رو جایگزین کنن واین اصلا در شان هیچ خانمی نیست واقعا که یک شب رو تنهایی صبح کنه.

    ۳.اینکه مریم عزیز خودش خواهش کرده که یکی دو شب توی ملک ۶۰ هکتاری رو تنهایی سر کنه واین کاررو هم میکنه واقعا جای تحسین داره ومن خیلی از مریم جان تو رفتن به دل ترسهام الگو گرفتم.

    ۴.اینکه استاد درباره فضای تنهایی صحبت کرد برام خیلی جالب هست.خدا رو شکر که من هم از تنهایی با خودم لذت میبرم چون تنهایی رو نه تنهایی بلکه خلوت کردن با معشوقم یعنی خدای مهربان میدونم. استاد رو خیلی تحسین میکنم که اینطور به خودش اهمیت میده وهمیشه فضای تنهایی رو در هر شرایطی برای خودش فراهم کرده.

    ۵.اینکه برای رانندگی rvواتوبوس شخصی گواهینامه خاصی نمیخوان حتی اگر یک ماشین هم بهش وصل کنی خیلی برام جالب هست واینکه شما هم تونستی براحتی شروع کنی وباهاش کنار بیای خیلی جای تحسین داره.

    ۶.اینکه ما تو هر کشوری هم سیاه پوستهای بدبخت بیچاره داریم وهم مشهورترین هنرمندان وبازیگران وسیاستمداران, خیلی راحت ثابت میکنه که رنگ پوست ونژاد هیییچ تاثیری تو موفقیت یا عدم موفقیت انسان نداره واینکه شنیده ایرانیها هم توی کشور آمریکا یا کشورهای دیگه لقب تروریست وفلان رو میخورن فقط ناشی از باورهای خودمونه.اتفاقا ایرانیها توی هر کشوری که رفتن خوش درخشیدن وتونستن از لحاظ علمی وهنری وورزشی وبیزینسی خیلی عالی بدرخشن.الهی شکرت

    ۷.توضیحی که در مورد خوراکهای حلال وحرام دادین واقعا عالی ومفید بود وخیلی راحت وبا یک سرچ ساده میشه کلش رو تو چند دقیقه خوند وفهمید ونیاز نیست بریم تفاسیر قطور واختلاف علما ورد وقبولها ونظرات متناقض رو بخونیم وآخرشم چیزی سردرنیاریم.قرآن خیلی ساده وزیبا ورسا اینها رو توضیح داده,اونم نه برای اذیت ما بلکه برای سلامتی بیشتر خودمون ودور موندن از بلا وبیماری.

    ۸.خیییییلی برام جالب بود که حتی مادرتون هم مستقل هست وبرای خودش کسب وکار راه انداخته وموفقیت آمیز هم بوده ,واقعا خدارو شکر کلی انرژی والگو گرفتم.

    ۹.خدا رو بینهایت شکر بخاطر این همه امنیت تو آمریکا وخیلی بیشتر خدا رو شکر بخاطر این اطمینان وباوری که شما برای خودت ساختی که بجای چفت وقفل زدن روی ماشین وخونه ها میری وروی خودت کار میکنی که انقدر ارتعاشت بالا بره که دیگه مطمئنی جای بدی نمیری یا جای بدی خونه نمیخری.واقعا این باور زیبای شما رو تحسین میکنم استاد جان.

    ۱۰.خیلی خیلی خیلی برام حالب هست که شما حتی رو ملک پارادایس هم قفل نزدی وهمیشه باز وآزاده, خداوندا این ایمان چقدر زیباست واین امنیت وآزادی چقدر خواستنی وتحسین برانگیزه.الهی شکرت

    هر چی که این فایلهای زیبا رو نگاه میکنم تصمیمم برای اومدن به آمریکای زیبا وپهناور والهی بیشتر وبیشتر میشه, الهی که همه دوستان رو توی فلوریدا ببینم.سپاسگزار از دستان خداوند استاد عزیز ومریم مهربان…

    🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸🔷🔸🔸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1367 روز

    سلام و درود به استاد عباس منش دوست داشتنی

    استاد استاد استاد … خیلی ممنونم ازت ، نمیدونی چند تا ترمز ذهنی قوی با همین فایل تو ذهن من آزاد کردی … 😂😂😂

    از ابتدای فایل اون موضوع تنهایی و خلوت کردن با خود رو که گفتین خیلی ارزشمند بود و نکاتی که در ادامه در مورد خانواده تون گفتین خیلی ارزشمند بود . در ادامه اون نکاتی که در مورد مایک گفتین خیلی خیلی تحسین برانگیز بود و البته از پدر ارزشمندی چون شما قطعا باید پسری به ارزشمندی و فرهیختگی مایک تربیت بشه.

    نکاتی که در خصوص رانندگی و گواهینامه گفتین خیلی جالب بود .

    اون حلال و حروم ها رو که گفتین خیلی خیلی خیلی جالب بود و با توضیحات شما عملا یه ترمز قوی رو آزاد کردین … 😉😉😍😍

    سپاس از شما .

    ⚠️⚠️این دومین فایلی هست که امروز دارم میبینم که شما دارین توصیه میکنید به باز کردن و مطالعه قرآن و از امروز ظهر شروع کردم مجددا با کاغذ و قلم مطالعه و نکته برداری از آیات قرآن . ⚠️بعنوان مثال امروز سوره نوح رو شروع کردم و به نکات خیلی مهمی هم رسیدم . نکاتی خیلی ساده که باعث باز شدن درهای نعمت و فراوانی و ثروت میشه ، که نوح به قومش تذکر میده. اول میگه استغفار کنید ، بعدش از توحید و عبادت میگه، بعدش تقوا یا همون کنترل ذهن رو میگه. نهایتا میگه قوم گمراه شدن چون دنباله روی از کسی میکردن که مال و فرزندش چیزی جز خسارت و زیان براش نداشته. یا اینکه افراد گمراه در مسیر گمراهی خودشون فقط باعث افزایش رنج و سختی برای خودشون میشن و اون ماجرای طوفان هم نتیجه کارهای خودشون بوده. «نکته ای داشت که فقط مسیر الله هست که باعث هدایت میشه ، و مسیر غیر الله واگذار میشی به همون فرد و شرایط سخت» حتی یه نکته ریز دیگه که برداشت شخصی من بود این بود که گمراهی یه عده می‌تونه بر نسل بعد از خودشون هم تاثیر بذاره. یه نکته دیگه اینکه نوح پیامبر قوم خودش بوده،و فقط عذاب به قوم خودش نازل شده. بازم برداشت من اینه که طوفان نوح چیزی شبیه یه سونامی بوده فقط در یک منطقه رخ داده. و همه جهان رو در بر نگرفته.

    خدا رو شکر میکنم بخاطر هر لحظه و هر ثانیه هدایتم ، و صمیمانه قدردان تون هستم استاد عباس منش عزیز 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1884 روز

    سلام به دوستای عزیزم

    استاد ازتون خیلی ممنونم،

    نمیدونین که این فایل امشب چجوری دستم رو گرفت و از بی انگیزگی بیدارم کرد…

    من متوجه شدم که انگیزه یه چیزیه که همیشه باید روش کار کرد و بهش متعهد بود، و چقدر لذت بخشه زندگی با این انگیزه…

    انگیزه ای که آدم خودش به درون خودش می‌سازه و از درون میجوشه، یجورایی از قلب آدم میاد،

    و اون انگیزه باعث میشه که تو کارهایی بکنی که خودت در گذر زمان برگردی ببینی و تعجب کنی!

    تعجب کنی اما در گذر زمان به خودت ببالی که چجوری روی پای خودت وایستادی و خدا هم دستت رو گرفت، باورت رو و ایمانت رو به خداوند زنده نگه داشتی و اونم برای تو همه کار کرد…

    از جایی که نمی‌دونستی بهت رزق داد،

    انگیزه شد به وجودت،

    نور شد به قلبت و دلیل شد برای زندگیت،…

    خیلی خوشحالم، خیلی خوشحالم…

    چون قراره اتفاقای خیلی خوبی برام بیفته…

    اینو دارم حسش میکنم:) از همین حالا و از لحظه اکنون… براش هیجان دارم و شکرگزار خداوندم که کامنت هام سر و ته پیدا کرده…

    دوستت دارم خدای منان من، خیلی زیاد…

    شبت بخیر،

    ازت ممنونم که برای امروز زندگیم بهم انگیزه دادی…

    خدایا شکرت

    همگی شاد و سلامت باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سهند گفته:
    مدت عضویت: 718 روز

    درود و عشق بر یاران جان…

    چقدر قشنگه این بحث مستقل بودن و رهایی از وابستگی ها…

    نمیدونم کجا بود که استاد گفت بچه های 30 ساله هنوز توی خونه ننه باباشونن و من28 سالم بود هنوز توی خونه ننه بابام بودم و اصلا اجازه مستقل شدن به من نمیدادن مگر زن بگرفتم…

    ولی من زنی که اونا به صورت سنتی برای من میخواستن بگرن من نمیگرفتم….

    و زنی که من میخواستم اونا نمیخواستن…

    این داستان و حرف های استاد توی قدم هفتم دوره دوازده قدم دیگه تیر آخرو به من زد که من باس مستقل بشم…

    و هرجا بودمو نبودم از خانواده خودمو جدا کردم و رفتم سی خودم جوانی 28 ساله که هنوز برای مستقل شدن باس بره کار یاد بگیره…

    هنوز باس تکاملشو طی کنه…

    به هر حال ارزششو داره مستقل شدن…

    خوش بحال اونایی که پدر مادری همچون استاد آگاه دارن که بچه رو از 18 سالگی میزارن بره پی علایق خودش…

    و من دیگه گفتیم هر بهاییم داره میپردازم و با توکل به خدا حرکت کردم و تا الانم یه پوست انداختم ولی دیگه رو براه شدم و خداروشکر خدا هوامو داره و در مسیر تکامل هسیم…

    تنها وظیفه ایی هم که طرف من هست…

    صبر، توجه به زیبایی ها و نکات مثبت و تجسم و

    لذت بردن از از هرچیزی که هست حتی کوچیکاش… ویه چیز دیگه که سکرته…

    من طرف خودمو انجام بدم خدا هم مطمعنم که طرفو خودشو انجام میده که طرف خدا هدایته…

    الهامه پناهشه و روزی رسانیشه… و…

    خداروصد هزار مرتبه شکر من همچنان توی مسیر…

    دوستارتون سهند (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: