سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۳ - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

بنام الله هدایتگر..

هدایتم کن به زیبایی های بیشتر

سلام به همگی..

چه جای زیبا وباصفایی اومدیم. یه روز فوق العاده دیگه شروع شده تو یه حیات زیبای دیگه وباهمسایه های جدید..

امروز تو همسایگی مون یه دختر بچه ی زیبا داریم که با عشق وبا جزئیات کامل داره ویژگی های کمپر زیبای مثلتی شکلشو برامون توضیح میده..

مریم جون زمانی که شما به دختر بچه توجه کردید واون و تحسین کردید.. وکمپرشو تحسین کردید قشنگ مشخص بود که چقدر احساس بزرگ بودن وباارزش بودن به اون بچه دادید.. احساس اینکه حرفاش خیلی برای شما مهم هس وبا عشق همه چیزو توضیح میداد..

حتی من چنین احساسی کردم که توی راه رفتنش هم تاثیر داشت.. حتی یه جوری بود که دوست داشت خانمی واراستگی شو حفظ کنه چون چندین بار دیدم که دستاشو انداخت تو موهاش وهی موهاشو جمع میکرد یه طرف شونش ومرتبشون میکرد دقیقا مثل آدم بزرگا..

حتی مثل لیدر ها جلوتر از مادربزرگش راه میرفت ومادربزرگشو هدایت میکرد به سمت اروی وداشت براش یه چیزایی توضیح میداد. من زیاد انگلیسی م خوب نیست که بگم متوجه حرفاش شدم اما از حرکات اون دختر بچه میشد حدس زد که چی میگه..

آره تحسین کردن عالیه تحسین کردن وجه مثبت ادمارو برانگیخته میکنه.. من اینو دیروز امتحان کردم وقشنگ نتیجه شو دیدم مریم جون.. منشی دندون پزشکی که من میرم پیشش بنده خدا یه کم از اون آدم های بد عُنُق هس وهروقت من میرفتم یه کل کلی باهم میکردیم. دیروز قبل اینکه برم با خودم گفتم بزار من امروز رفتار این خانم منشی و تغییر بدم من امروز میخام وجه مثبت این آدم وبکشم بیرون.. دقیقا مثل جلسه سوم دستیابی فکر میکنم بودکه استاد ازاون خانم پشت صندوق تعریف کرده بود به خاطر چشمان زیباشون..

منم دیروز همینکارو کردم.. خانم منشی داشت واسه یه نفر دیگه میگفت که منم دوست دارم دندونامو کامپوزیت کنم تا لبخندم زیباتر بشه ومن یهویی برگشتم وگفتم شما دندوناتون ماشالا هم قشنگه هم سفید نیازی به کامپوزیت ندارید ومن این تحسبن و واقعی کردم چون واقعا دندوناشون قشنگه یهو منشی برگشت وبمن گفت مرسی عزیزم ولی خیلی دوس دارم اینکارو انجام بدم وخلاصه شروع کردبامن حرف زدن وموقعی که کار من تموم شد ومیخاستم برم برگشت بمن گفت من روزاولی که اومدی باخودم فکر میکردم چه آدم بداخلاقی هستی اما الان میبینم که خیلی اشتباه کردم شما خیلی مهربون وخوش برخورد هستید…

وقتی این حرف وزد باخودم گفتم ببین هیچکس بد نیست تو،، توهرفرکانسی باشی آدم ها همون وجه شونو به تو نشون میدن.. تو امروز از این خانم تعریف کردی واونم وجه مثبت وزیباشو به تو نشون داد.. یعنی مریم جون،، جوری وجه مثبتشو برانگیخته کردم که وقتی خاستم از مطب بیام بیرون با کلماتی مثل خدانگهدار عزیرم،، روز خوبی داشته باشی گلم،، بدرقه م کرد.. واقعا تحسبن کردن معجزه میکنه..

خدایاشکرت بخاطر مایک که یه پسر شادهست با روابط اجتماعی قوی وخداروصدهزارمرتبه شکر که پسر منم دقیقا عینهو مایک هست برعکس خودم که روابط اجتماعی ضعیفی دارم پسرم که تازه الان نه ساله هست چنان روابط اجتماعی قوی ای داره که باهمه چه بزرگ چه کوچیک چه زن چه مرد سریع گرم میگیره تاحدی که اگر یه روز نبیننش دلتنگش میشن وسراغشو میگیرن..

مریم جون شما گفتید من اسم مایک که میاد توی ذهن من شادی میاد.. اسم شما هم که میاد توی ذهن ما آرامش مطلق.. درصلح بودن باخود وکوه تحسبن وتمرکز برنکات مثبت میاد.. یه شکارچی ماهر برای شکار لحظات زیبا واستثنایی.. مریم جون شما نامبر وان هستید شما دوتایی ندارید.. مثل شما فقط یه دونس.. من خیلی دوست دارم مثل شما باشم.. همیشه آروم همیشه باخود درصلح همیشه هماهنگ.. شما عالی هستید شما بی نظیرید عاشقتونم عزیزم عاشقتونم بانوی نمونه عاشقتونم عزیز دل..

در پناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید