سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۹ - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۹
    162MB
    11 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهرناز گفته:
    مدت عضویت: 4095 روز

    سلامممم

    خیلی ممنونم

    وااای چقدر این قسمت برای من جذاب بود?????

    لذت بردم دستتون درد نکنه ???

    مخصوصا اون خانم که فارسی بلد بودن

    و واقعا خدا رحم کرده بود که جملات محبت آمیز یاد گرفته بود??

    یه فیلمی قبلا دیده بودم که ایرانیها داشتند به مهمونای خارجیشون فقط فحش و بد و بیراه یاد میدادن و….????

    احساس و شور و هیجان اون خانم ایرانی که استاد را دیدار کردن از فیلم قابل درک بود?

    اینکه بعضی افراد همدیگه را پیدا میکنن و آشنا در میان به نظر من از کوچیک بودن دنیا و بزرگ بودن روح انسانهاست…

    ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سمیه * گفته:
    مدت عضویت: 3940 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    همیشه دوست داشتم این فرایند خلق کردن خواسته رو بیشتر حسش کنم یه جوارایی بفهمم که چی میشه که این اتفاقات میفته. خانوادگی اهل مسافرت هستیم هفته قبل به همراه خانواده رفتیم مسافرت به شمال کشور در حین صحبت کردن با خانواده بودیم از من سوال پرسیدن تا الان چند بار شمال کشور اومدی و این فضای سرسبز و زیبا رو دیدی من با خودم فکر کردم دیدم تقریبا بر میگرده به پانزده شانزده سال پیش گفتم عددی این مدت زمان انگار من به شمال سفر کردم ولی نمی دونم چرا انگار خیلی خیلی بیشتر این فضا و این جنگل های زیبا و کوه های مخمل که پوشیده شده از برگ رو دیدم یکم با خودم فکر کردم دیدم دلیل اون فایلهای سفرنامه و توجه به اون فضاهای زیبایی هست که داخل فایل های سفرنامه نمایش داده میشه اینقدر من به اون فضا نزدیک بودم و باهاش یکی شده بودم که خودم باور نشد چندین سال هست که من شمال نیومدم اون لحظه بیشتر از همیشه اون قانون توجه کردن به خواسته و خلق اون در زندگی پی بردم بیشتر از همیشه خودم رو دوست داشتم بیشتر از همیشه به این حرف پی بردم که ما خالق شرایط خودمون هستیم و بیشتر از همیشه معنای توجه رو فهمیدم انگار این مفهوم متافیزیک فرکانس رو بیشتر حسش کرده بودم و درک کردم که باید مرتب ورودی ها رو کنتر کنم و حسم رو خوب کنم هنوز مزه ی اون حس خوب یکی بودن با طبیعتی که شانزده سال بود ندیدمش رو حس می کنم انگار درک بلایی از قوانین بهم داد انگار خیلی چیزها رو قابل هضم تر کرد برام الان درک بهتری از انجام تمرینات دارم با وجود اینکه من زیاد نتیجه گرفتم ولی این برام خیلی خیلی ملموس تر بود…سپاسگزارم از خداوند بابت اینکه من رو در این مدار قرار داد و سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانم شایسته بابت به اشتراک گذاشتن تمام این زیبایی ها … شاد موفق ثروتمند و پیروز باشید..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    یوسف احمدی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2596 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    نمیتونم حسم رو از این فایل توصیف کنم، اول فایل با دیدار یکی از بچه های سایت با استاد عزیز شروع میشه، چیزی که هممون آرزوشو داریم، ببینیم این مرد بزرگ رو از نزدیک و حداقل شاخه ای گل هدیه بدیم بهش برای سالها تلاش صادقانه در امر توحید و موفقیت(نمیدونم خیلی یه طوری ام) بعد اون استاد سوار آر وی شده و داره به مسیر یاب نقشه راه رو میگه و اون هم قشنگ مثل یه آدم حرفا رو میگیره و پاسخ میده، نمود عینی اینکه ثروت چقد زندگی رو راحت تر و زیباتر میکنه(نیازی نیست دیگه بریم بگردیم دنبال نمونه های عینی) بعد از اون جاده یی پر از درخت و آسمونی زیبا با ابرهایی که چشمان رو نوازش میدن و بعد تعریف های خانم شایسته از پیراهن استاد و کلی روحیه و انگیزه دادن با ذکر مثال و …(که کلی حال آدم خوب میشه اگر وقتی چیزی میخره بقیه اینقدر قشنگ استقبال کنن) و رفتن به اون کافه یا هرچی که هست و اینقدر فرکانس شما قویه که راحت آدما جذبتون میشن و کلی حال اون خانم ارمنی خوش عدا با شما خوب شد(اگر تو هر فروشگاهی چیزی که میریم اینقدر خوش برخورد باشیم با عوامل اونجا رو فروش همه تاثیر مثبت میزاره اون انتقال حال خوب بهشون) و اما اون برکه و آهنگ و آب و قایق ها و اردک ها و ساختمونا و اون پل چوبی که دیگه من رو برد نمیدونم کجا فقط میدونم که در درونم ارامشی جوشید که انگار هزاران سال تو اونطور مکانی بودم و جای جای اون مکان رو میشناسم و باهاش خاطره دارم( خانم شایسته من دیگه دارم فکر میکنم دستی قویتر از دوربین شما در کاره و اون داره فیلم میگیره؟ چقدر این دوربین زیبایی ها رو میگیره و چقدر برای ما آشنان تصاویر طوری که انگار ما داریم میگیم فلان جا ک رفتین از اونجا فیلم بگیرید که خاطراتمون تداعی بشن) نمیتونم و نمیدونم چطور سپاسگزاری کنم از این فایل بخصوص اون برکه و آهنگی که عجین شده بود با تصاویر، خدا رو شاکرم که در این برهه زندگی با شماها هم مسیرم، سپاسگزارم استاد عزیزم و خواهرم خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    اميد راوند گفته:
    مدت عضویت: 3182 روز

    سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته عزیز

    وای خدای من…من ازاین فایل لذت بردم اصلااشک توچشمام سرازیرشدخدای من چه لذتی داره وقتی میری یجای که هیچکس هم زبان خودت ناشه یهوسوپرایزبشی اصلا..،،،،خداراشکرایناهمش کارخداهست چه جای خوب به به چه دریاچه کوجک وتمیزچه مرغابیهای قشنک وزیباخدای من…من خودمواونجاحس کردم وقتی این فایل رودیدم اصلایه حالت خواصی بهم دست داداون مرغابیهای که کنارهم بودن تودریاچه درختهای بزرک وسبزوقشنک واسمان زیبا….غروب زیباوعالی خدای من خداراشکرت بابت این همه نعمتهاوزیبای دنیاکه روزبیشتروبیشترمیشه ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    نیلوفر ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2473 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان عزیز خیلی خوشحالم که مسافرت بارزت ‌عشق دارین

    احساس می‌کنم که خودم هم در سفر هستم

    با شما

    و عشق هر دوی شما نسبت با هم و همچنان محبت پدری و فرزندی ملی و استاد عاشقش هستم

    راستی که هیچ چیز در دنیا ناممکن نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مهدی محبی گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    سلام به گروه عباس منش انشاءالله که همیشه شاد و پر طراوت باشید

    در مورد قسمت 39 بگم خانمی که از بچه‌ها ی سایت بود دو سال پیش آرزو کرده بود و حالا به آرزویش رسید این یعنی اینکه پس میشه مهدی خدا را شکر

    استاد و خانم شایسته داشتن با اون خانوم ارمنی می گفتن و می خندیدن و یکی از باورهای غلط خودم را پیدا کردم که مهدی تو ازدواج کردی و نباید با خانوم ها شوخی کنی این یعنی خیانت به همسر یا اگر با همسر باشم با خانوم ها مودبانه تر رفتار می کنم در صورتی که همسر من با من کاری نداره ولی این ها در ذهن من هستش

    و صحنه زیبای دیگر که دیدم خانه ام کنار رود خانه باشه چقدر زیباست می تونم جز رویا هایم بیاورم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3366 روز

    زندگی بسیار ساده است ما انرا پیچیده می کنیم.

    و هدایت بی نهایت قدرت دارد بی نهایت به اندازه باور ها ایمان هر کس.

    و تسلیم بودن کار ساده ای نیست اینکه در شرایط سخت تسلیم باشی اینکه تنها به رب اعتماد داشته باشی

    و فقط روی اون حساب کنی کاری است که نیاز به تکامل دارد .

    می دانیم که باید تسلیم باشیم و فقط روی رب حساب کنیم اما وقتی دلمان ارام نمی گیرد در شرایط سخت یعنی که

    هنوز جای کار بسیار زیاد است.

    بله توی این جهان چیزی به نام غیرممکن وجود ندارد.

    اگر وابسته نشوی اگر ایمان داشته باشی اگر با خداوند و قوانین هماهنگ شوی.

    اری باید فقط این مسیر را ادامه دهیم.

    من قبلا داشتم خوب پیش می رفتم اما طی رخ دادن اتفاقی از مسیر اصلی درست خارج شدم

    و می دیدم که وقتی هماهنگ می شدم چقدر پیشرفت می کردم چقدر هدایت می شدم چه احساس خوب و انرژی داشتم.

    اما یک هفته ای است که از ان مسیر خارج شدم دارم سعی میکنم تا دوباره به مسیر اصلی باز گردم.

    خداکند دیر نشده باشد.

    واای چه ماجرایی . مایک چقدر باحاله.

    چقدر باحال voice command .

    چه درختان زیباییی با برگ های سوزنی.

    اره این لباسه خیلی خوبه خیلی باحاله گل و بلبل.

    چه دریاچه ای چه اردک هایی .

    می تونم خیلی قشنگ جواب سوالم رو بگیرم با حرکتای استاد.

    چه گلدونی به به اینا خدا هستند که به این اشکال دراومده.

    این ماجرا ها رو خیلی دوست دارم مثل همون فارسی صحبت کردن خانم.

    و ایمان دارم دستی از دستان خدا هستند وقتی که وابسته نیستیم به هیچ چیز.

    چه اهنگ زیبایی بهبه. اصلا انگار زیبایی ها جلوی این دوربین رخ میدهند.

    و این چیزی نیست جز هدایت الله یکتا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      دانشمندپور گفته:
      مدت عضویت: 3820 روز

      سلام امیر جان

      نظرت را خوندم و یاد خودم افتادم روزی که به راهم شک کردم و فکر کردم اشتباه می کنم. فکر می کردم صحبت های استاد تاثیر چندانی نداره. خلاصه جو گیر شده بودم. او یک هفته-ده روز خیلی به من سخت گذشت. دیگه مشکلی نبود که برام پیش نیاد. دعوایی نبود که نکنم. از در و دیوار بدبختی می بارید. توی همون روز ها پدر بزرگم فوت کرد و این اتفاق باعث شد که من از لحاظ روحی خیلی خالی بشم. امیر جان! خداوند اینگونه هدایت می کنه. یادم افتاد به داستان حضرت یونس که به دهان ماهی افتاد.

      ولی عزیز دل هیچ وقت دیر نیست. چون خداوند به زمان نیاز نداره و هیچ وقت دیر نمی کنه. حالا که از راهت دور شدی بهتر نیاز به کار کردن بر روی خودت را حس می کنی. مطمئنا این تضاد به نفع شماست.

      لازم می دونم راجع به صحبتت که گفتی اتفاقی باعث شد از مسیر خارج بشم عرض کنم: هیچ چیز نمی تونه ما را از مسیر خارج کنه مگر خودمون بخواهیم. هیچ موجود و اتفاقی قدرتش را نداره. بگرد دنبال ریشه. ببین چرا این اتفاق باعث شد تو را منحرف کنه؟ ریشه را اصلاح کن.

      بخدا زندگی خیلی ساده است. خیلی لذت بخشه. قرار نیست ما زجر بکشیم. کافیه خودمون را رها کنیم.

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2603 روز

    با سلام. اونقدر با دیدن این فایل به وجد اومدم و غوغایی در درونم ایجاد شد که حیفم اومد چیزی ننویسم. همون لحظه شروع فایل که با وصال دو دوست همفرکانس ایجاد شد شادی و شعف وصف ناشدنی در من ایجاد کرد چقدر قشنگه لحظه رسیدن به ی هدف حالا هرچی کی میخاد باشه خوردن ی رولت خوشمزه یا دیدن ی دوست این رسیدنه هس که انگیزه رسیدن به هر چیز دیگه ای رو بیشتر و بیشتر میکنه خدایا چقد قوانین تو دقیق هستن چقدر این فرکانس و قانون جذب دقیق عمل میکنه بدون خطا و اشتباه وای که اگر ما به این قانون ایمان داشته باشیم و مثل وحی منزل بپذیریمش چه اتفاقات خوبی که تو زندگیمون میتونیم تجربه کنیم .چقد خوبه که این فایل این قانون رو با این وضوح داره نشون میده و بیان میکنه. اغراق نیس اگه بگم منم این وصال رو با تمام وجودم حس کردم با تمام وجودم انگار که من بودم که این صحنه زیبا رو تجربه کردم و نکته زیبای دیگه لذت بردن مریم عزیز از لذت بردن استاد و این دوست عزیز هستش و این نشون میده که مریم جان در عین حالی که استاد رو با تمام وجودش دوست داره اما بهش وابسته نیس. و چقدر زییباس لذت بردن ما از لذت بردن این افراد واقعا زبان از بیانش قاصره. به امید روزی که ما هم استاد و مریم جان و مایک رو از نزدیک ببینیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    افسانه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2258 روز

    خوشحالم . بی نهایت خوشحالم ک به عنوان تازه وارد به این محفل و این مسیر بینهایت عظیم وارد شدم . من فعلا مبهوت و حیرت زده ام و شاکر خداوندم ک منو به اینجا رهنمون شده . دلم میخواد جز خانواده استاد عباس منش باشم برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فرزانه بهارلو گفته:
    مدت عضویت: 3164 روز

    وااااااااای خدای من چه ذوقی کردم این قسمت رو دیدم. چقدر لحظه قشنگی بود دیدار استاد با یکی از بچه‌های سایت انگار من هم اونجا بودم و داشتم از خوشحالی پرواز میکردم.

    چقدر اون خانم ارمنی ساده و در عین حال زیبا بودن و کلمات فارسی که میگفتن قشنگ ادا میکردن.

    وای از اون مناظر زیبا و رویایی و خدایی که به من حس فوق‌العاده‌ای میده. اون آهنگ زیبای فرانسوی. خدای من چقدر همه چیز زیباست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: