این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/08/abasmanesh-18.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-08-23 14:22:222024-08-12 10:55:15سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۱
323نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
توی این قسمت هر جا که شما میرفتین من سعی کردم خودم رو توی اون فضا تصور کنم. کنار دریاچه، روی اون نیمکت ها، توی اون پارک زیبا. حس میکنم که با سفرنامه من دارم تکاملمو طی میکنم. همیشه توی رویام بود تو فصل پاییز توی یه پارکی که دریاچه داره بشینم و لذت ببرم. این خواسته از فیلم هایی که دیدم شکل گرفت ولی الان که تو سفرنامه این همه زیبایی می بینم کلی خواسته برام به وجود اومده. ازتون ممنونم و خدا رو شکر میکنم که الان برای دیدن این زیباییها مقاومت ندارم.
با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:
چقدر عالیه که با ازادی کامل و فراغ بال میرید و پیاده روی میکنید در یه شهری که کاملا غریبه س و جاهای زیباشو توجه میکنید و در کنار هم لذت میبرید .خدایا شکرت
چه پارک زیبایی که به همه کشورها احترام میزارن و مجسمه هایی از بزرگان اونها هم درست کردند.خیلی دیدنی و جالب بود.
طبیعت زیبا با غازهای وحشی و دریای زیبا ،که دیدن دریا رو دوست دارم ساعتها به تماشا بنشینم .
در اخر گرفتن اوبر، و راحت و اسوده به مقصد رسیدن،خدایا شکرت که هر روز کارها اسونتر میشه.
سلام خداقوت خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی فعلا زبانم بند اومده و ذهنم قفله از این همه زیبایی و راحتی و نعمت و فراوانی و لذت و ووووووو فقط خواستم عرض ادبی کرده باشم به امید دیدار
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همسفرای گرامی
چقدر این قسمت سفر زیبا و جذاب بود
خدایا شکرت بابت هدایت مون به کلیولند اوهایو و دیدن اینهمه زیبایی چه گلهای زیبایی و چه مجسمه های بی نظیری ، تحسین می کنم که در اینجا خوش آمد گویی به تمام زبانها هست و من جمله کشور عزیزم ایران خدایا بینهایت سپاسگزارم
تحسین می کنم موزه ی زیبای ROLL & ROCK
چقدر شبهای قشنگی داره با اون ساختمانهای سر به فلک کشیده
چقدر نوشته ی زیبای Long live Rock را چندین بار فیلم گرفتین تا ما هم بتونیم با رنگای مختلف ببینیم و از دیدنش لذت ببریم
خدای من چه موتورهای هیولایی و چقدر فراوانی ثروت و نعمت در اینجا هست خدایا از دیدن این همه نعمت و ثروت سپاسگزارم
وای چقدر لذت بردم که خانم شایسته مهربان حتی وقتی توی ماشین سوار شدند دوربین رو قطع نکردن خیلی خیلی از دیدن این صحنه لذت بردم
مریم بانوی مهربان مرسی که حتی از کوچکترین صحنه ها برای گرفتن زیبایی ها چشم پوشی نمی کنی و همه ی زیبایی ها رو می خوای با ما به اشتراک بگذاری
چشمانم پر از اشک شادی شد و با تمام وجودم این حس زیبایت را تحسین می کنم خدایا شکرت
خدایا من لایق دیدن این همه زیبایی هستم بینهایت سپاسگزارم
خدایا من لایق قرار گرفتن در این سایت توحیدی و سراسر عشق هستم بینهایت سپاسگزارم
خدارو شکر امروز صبح با دیدن این تصاویر غرق شادی وانرژی مثبت وکلی خواسته شدم.
چقدر این پارک زیبا بود وچقدر خوب که به کشورهای دیگه هم اهمیت می دن ونمادها وپرچم هاشون رو قرار دادن وچیزی که بیشتر از همه شور وشوق در من ایجاد کرد خوش آمدید به زبان فارسی بود چقدر خوشحال می شم می بینم این مردم با همه دنیا در صلحند دشمنی نیست .
چقدر مجسمه ها زیبا وزنده بودند .
گلهای سفید بوی اونها رو به خوبی می شد حس کرد متشکرم.
واین پرنده های زیبا خدای من چه صحنه ای وچقدر راحت با اینکه مریم جان نزدیکشون شده ولی پرواز نمی کنند اینجا حیوانات وانسانها هم با هم در صلحند صحنه ی زیبایی بود.
بازهم دریا واین عظمت خدایا شکرت توی این کشور هرجا برید دریا ودریاچه وچشمه وآبشاره خدایا شکرت برای این فراوانی.
خدا قوت برای این پیاده روی طولانی شما هر جا برید به دنبال کشف زیبایی ها ونکات مثبت هستید پس 4ساعت پیاده روی خستتون نمی کنه چون دارید لذت می برید.
خدایا شکرت که جهان هر روزداره به ساده شدن کارها کمک می کنه چقدر ساده وراحت ماشین گرفتید .
خدارو شکرت که به سلامت برگشتید از جایی که شناختی نداشتید واین همه پیاده روی کردید واقعا که خدا برای ما کافیست .
وکامنت برگزیده این فایل چقدر زیبا نوشته بودند وچقدر خوب قوانین رو درک کرده بودند تحسینشون می کنم اندیشه عزیز رو وچه اسم زیبایی دارند خیلی خوب بود از کامنتتون کلی درس گرفتم متشکرم.
راستش امروز اومدم در مورد یه چیز عجیب بنویسم …در واقع در مورد دو چیز عجیب…که نشان از لطف خداوند و نعمت هایی بود که رحمان به من داده بود …
واقعیت اولای مرداد روز باز یکی از دانشگاه های تهران بود و من با رفیقم تصمیم گرفتیم بریم (حالا من میدونم استاد خوشش نمیاد از این فضا ها ! به نکات مثبت کامنت توجه کنید! خیلی توش قوانین داره!) خب صبح قرار گذاشته بودیم و برنامه ۹ صبح شروع می شد…اینم بگم واقعا این رفیقم فوق العادس یعنی خیلی چیزا داره….منی که این همه مدته دارم روی نحوه فک کردن کار میکنم باید از اون الگو بگیرم…یه نمونش اینه خیلی راحت، تاکید می کنم و اصن شوخی ندارم خیلی راحت با افراد که تو عمرش کلا برای اولین بار داره می بینه مخصوصا جنس مخالف ! و دیگه هم اصن ممکنه نبینه ارتباط برقرار میکنه!
دومیش اینه که سرش واقعا به کار خودشه! اصن کاری نداره کی داره چیکار میکنه و کی به کجا رسیده خیلی هم خوش برخورد و واقعا خوش زبون هست…استاد پیدا کردن رستوران های عالی و فوق العادس :) و واقعا بیرون اومدن باهاش لذت بخشه :)
حالا من صبح خیلی شاد و ریلکس داشتم می اومدم و رسیدم به رفیقم دیده یکی پیشش وایساده بعد از ما پرسید که از کدوم طرف باید بریم چون فک کنم منو شبیه کسایی دیده بود که انگار چن سالی میشه اینجا کلاس داره و کل فضای دانشگاه رو میشناسه (چون من خیلی جدی و مصمم داشتم از سمت چپ می رفتم درحالی که خیلی از افراد داشتن از سمت راست می رفتن …یه دو راهی اونجا بود….خلاصه بگم رو مفاهیم هدایت و اینا خیلی کار کرده بودم و دیگه جو هم منو گرفته بود و با اینکه برای دومین بار تو عمرم وارد یه دانشگاه شده بودم داشتم این طوری می رفتم :) )
خلاصه از ما پرسید کدوم ور برنامه شروع میشه منم گفتم نمیدونم ! گفتم میریم پیدا میکنیم!
فک کنم از ما خوشش اومد دنبال ما اومد از شهر کرد اومده بود برا اون برنامه خیلی روز خوبی رو گذرونیدیم و واقعا لذت بردیم… در مورد رشته ها صحبت کردن و فضای دانشگاه رو نشونمون دادن در واقع یه تور دانشگاه گردی بود!
خلاصه داستان بالا خیلی طولانیه ولی تا همون جاش کافیه!
اینم بگم که چون ازش خوشم اومده بود به همدیگه شماره دادیم و حالا با هم خیلی کم تا امروز پیام می فرستادیم….
امروز بهم پیام داد که خلاصش این بود “میای بریم بیرون “؟ امروز ساعت ۱۰ و نیم شب میخواست بره شهرشون و میخواست تا اون موقع از تهران لذت ببره
منم از اونجا که کلا اهل عشق و تفریح گفتم خوب به من بگو کجا میخوای بری من کلا وقتم آزاده اگه از اونجا که میخوای بری خوشم بیاد میام!
بهم توضیح داد و اینا…گفت یه جا هس تو انقلاب یه فضایی میری دو ساعت بازی های فکری داره شبیه گیم نت ولی با این تفاوت که به جای گیم بازی های فکری هستش کارت بازی و اینا بعد منم تجربه ی بازی کردن اینا رو داشتم خیلی خوشم میومد قبول کردم و اعتماد کردم با اینکه کلا یه بار طرف رو تو عمرم دیده بودم…
ساعت ۶ و نیم PM قرار گذاشتیم
بعد رفتیم و اینا….(حالا این دوستمون یه ویژگی خیلی جالب داره شاید یه روز در موردش صحبت کردم خیلی متفاوت و جالبه تو این کامنت نمی گنجه)دیدم داره منو به یه کوچه خلوت می بره و همین طور رفتیم رسیدیم به یه خونه که درش باز بود مطلقا هییییییییییییییییچ تابلویی یا نشونه ای که اونجا یه همچین مکانی بود نبود خیلی جدی میگم…
بعد واقعیت من یه اعترافی بکنم من یکی از پاشنه های آشیلم اینجاهاس که ترس دارم توش از تاریکی و از اینجور فضا ها و کلا دیر وقت بیرون برم و کلا باور اینکه دیگران میتونن رو زندگیت تاثیر بزارن (خیلی واردش نمی شم قطعا متوجه شدید منظورم چیه) الان که قدم پنجمیم خیلی خیلی کمتر شده به لطف الله(قبلا که اصن حتی تا قدم دوم سوم معضلی بود برا خودش و ….!) ولی حذف نشده و فک کنم از همون پاشنه هاس که استاد میگن همیشه باید روش کار شه
منم کلا من یه کاری که حالا میکنم اینه که با اینکه شاید بترسم ولی میرم توش اینو جدی بارها و بارها و بارها اینکارو کردم تاحالا و شاید علت اینکه شاید ترسام خیلی کم شده تو زندگی همین بوده میگم خدا ازم حفاظت میکنه و خب رحمان تاحالا اینکارو به وفور انجام داده :) (اینکه میگم رحمان علت اینه که خیلی از سوره مریم خوشم اومد …دوستانی که خوندن این سوره رو میدونن منطورم چیه )
بعد خوب رفتیم بالا طبقه دوم من یه محیطی دیدم که یه ذره خیالم راحت شد ! دوستم که اون اول قیافه منو دیده بود گفت نترسی ها ! بعد خودش خیلی ریلکس رفت طبقه دوم و من پشتش اومدم …
اولین مورد که میخوام بهش بپردازم اینه که اونجا برخلاف اینکه هیچ تابلویی هیچی نداشت واقعا شلوغ بود خیلی شلوغ تقریبا هرچی جا داشت یا رزرو شده بود یا پر بود ! اصن بعد یه مدت یه خانواده ۸ نفری اومدن اونجا! مادر و پدر و بچه ها و ….!برای انجام بازی فکری ! و اصن این موضوع رو تو ذهن من شکوند بحث تبلیغ رو در مورد ثروت اصن خیلی خیلی مطمئن تر شدم که خداوند راهای خودش رو داره تو اصن کاری نمیخواد بکنی…به قول خودش تو قرآن هیچ جنبنده نیست رو زمین که روزیش بر خداوند نباشه و (بقیه آیه) (هود ۶) مگه ما جنبنده نیستیم ؟
دیدم چقدر ساده چقدر راحت خداوند کارارو انجام میده اصن برای بحث ثروت من کار خاصی نمیخواد برای پولدار شدن انجام بدم..من میرم محصولم رو ارائه میدم یه جا و الله می فروشه…از رفیقم پرسیدم اینجا چطوری میگرده ؟ من الان می بینم این جواب اومد تو ذهنم همون طور که خودم امروز اومدم اونجا …
افراد تو یه شبکه به همین دیگه گفتن…
خداوند از طریق دستاش داره رزق اون بنده خدا ها رو می رسونه…
خوب ما یه دوساعت اونجا بودیم (داریم به مورد دوم که میخوام بهتون بگم نزدیک میشیم!)
خیلی غذای خوش مزه ای هم اوردن (رایگان روی ورودیش بود) و جاتون خالی خیییییییییییییییییییییییلی خوش مزه بود تا حالا تو عمرم یه همچین غذای خوشمزه ای نخورده بودم !یه فلافل ساده بودا ولی اینقدر خوب درست شده بود…سس های مخصوص و با سلیقه و …….خوردیم بازم جاتون خالی :) و دیگه دوساعت تموم شد و باید می یومدیم تو صف وایسادیم پولو بدیم به طرف رفیقم اول وایساد و منم یه لحظه هواسم پرت شد نفهمیدم چیکار کرد کلا میگم خیلی تو فاز اینکه دیگران چیکار میکنن نیستم (بارها شده که بهم ثابت شده که اصن مغز من به چیزای فرعی و جزعیات توجه نمیکنه شاید به خاطر کار روی قانونه چون قبلا اینطور نبود… ) من داشتم پولو آماده میکردم بدم به طرف رفیقم برگشت و گفت بریم من حساب کردم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستش کاری به عددش ندارم که چقدر بود شاید (با احتمال بسیار بالاااااااااااااااااا ) من تو اون موقعیت بودم اینکارو نمی کردم با اینکه از لحاظ مالی میدونم از افراد هم سن خودم ورودی شاید تا ۵ ، ۶ برابر بالاتری رو دارم حالا بنا به این همه مدتی که دارم روی این قانون کار میکنم (که انشاالله دارم برنامه نویسی وب رو هم یاد میگرم بالاتر هم میره :) …استاد فک کردید خودتون فقط بیزینس دارید !!!! :) ) توجه کنید این مورد رو من دارم در مورد کسی میگم که کلا برای دومین بار تو زندگیتون دیدید و شاید دیگه هم نبینید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به نظر من اینا معجزس شاید شما مث استاد براتون طبیعی شده باشه برای من هنوز خیلی خیلی طبیعی نشده …اینکه اوضاع زندگی خوب باید پیش بره برام اوکی هست اینکه (حالا من این لفظ رو به کار می ببرم بعضی موقع ها :) ) خداوند به قول خودم گند کاری های منو جبران میکنه طبیعی هست ولی اینو دیگه ندیده بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینارو گفتم تا به خودم بیشتر بگم که بینهایت آدم فوق العاده هستن که همراهی باهاشون لذت بخش هست و عاشق شمان و شما فقط باید افکارتون رو کنترل کنید…..کانون توجه تون رو ،رو زیبایی ها بزارید تا جهان زیبایی های بیشتری به شما نشون بده….وقتی الان می بینم که این پسر خودش اومد به ما ملحق شد اون روز تو برنامه می بینم که مطلقا هیچ کار خاصی برای پیدا کردن این آدم نکردم مطلقا هیچ کاری ……………………………
شاید از خوندن این کامنت کمی خسته شدید (چون واقعا طولانی بود به نظرم ولی به لطف الله اومد و من تایپ کردم (من سرعت تایپ بالایی دارم) تا هم شما قوی تر بشه باورتون هم خودم بعدا بیام بخونم و بیاد بیارم که قانون نتایجش چی بود چون ما فراموش می کنیم…
خیلی دوست دارم این جریان تو مکان مناسبش گسترش پیدا کنه…من هنوز راستش این قسمت از سفرنامه رو ندیدم چون بیرون بودم (ولی دانلودش کردم!) ولی میخوام بگم اتفاقات توی این سفرنامه میتونه طبیعی ترین جزو از زندگی ما باشه اگر روی خودمون کار کنیم……………………………………….
انتخاب آهنگ و سبک فیلمبرداریت حرف نداره خانم شایسته. خیلی قشنگ یسری تکنیک های فیلمبرداری داری با یه دوربین کوچک انجام میدی
چقدر این کشور سرسبزه. هرجا که شما دارید میرید سرسبزه و خرمه. اصلا خدا انگار یه بهشتی خلق کرده اونطرف دنیا. لبته که تصدیق این زیبایی ها خیلی باعث شده من هم تو ایران به زیبایی های بیشتری هدایت بشم به لطف خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همه دوستانم
بسیار لذت بردم از نگاه دوربین شما ،همیشه مخصوصا موقع اتفاقات به ظاهر بد باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و تمرکزمون روی زیبایی ها باشه
اون موقع است که ایمان خودمون رو نشون دادیم ناراحت بودن یه چیزه ، تو ناراحتی موندن یه چیز دیگه
In God we trust
خدا کمک کنه به همین جمله ایمان بیارم به خدای خوبی به خدای زیبایی ها به خدای یاریگر به خدای رزاق به خدای وهاب به خدای رحمان به خدای تواب به خدای هادی به خدای مهربان، فکر کنم میزان حرکتم میزان عمل به دانسته هام ،میشه سنجش این ایمان هنوز ضعیفه ،ولی دارم یاد میگیرم، اره، داره دستم میاد، اره
خدایا شکرت ، و ممنونم از لطف و مهربانی خانم شایسته ، عاشقتونم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز متشکرم خانم شایسته عزیز از این که ما را به این جاهای دیدنی و زیبا می بری خدایا سپاس گذارم خدایا شکرت چه نور پردازی داشت ساختمان ها چه طراهی زیبا ی داشت خیابان ها و پارک ها موتور ها چه زیبا بودند با این که یک زن هستم عاشق آن موتر ها شدم خدا جونم خیلی زیبا ست همه جا تمیز مرتب انگار که یک پوستر است انگار کسی تا به حال از این چیز ها استفاده ای نکرده بود خدا جونم من عاشق همچین خیابان های هستم و عاشق این آدم های تمیز استاد جون و مریم خانم نوش جانتان عالیست خدایا شکرت .?????
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم و همه دوستان
توی این قسمت هر جا که شما میرفتین من سعی کردم خودم رو توی اون فضا تصور کنم. کنار دریاچه، روی اون نیمکت ها، توی اون پارک زیبا. حس میکنم که با سفرنامه من دارم تکاملمو طی میکنم. همیشه توی رویام بود تو فصل پاییز توی یه پارکی که دریاچه داره بشینم و لذت ببرم. این خواسته از فیلم هایی که دیدم شکل گرفت ولی الان که تو سفرنامه این همه زیبایی می بینم کلی خواسته برام به وجود اومده. ازتون ممنونم و خدا رو شکر میکنم که الان برای دیدن این زیباییها مقاومت ندارم.
با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:
چقدر عالیه که با ازادی کامل و فراغ بال میرید و پیاده روی میکنید در یه شهری که کاملا غریبه س و جاهای زیباشو توجه میکنید و در کنار هم لذت میبرید .خدایا شکرت
چه پارک زیبایی که به همه کشورها احترام میزارن و مجسمه هایی از بزرگان اونها هم درست کردند.خیلی دیدنی و جالب بود.
طبیعت زیبا با غازهای وحشی و دریای زیبا ،که دیدن دریا رو دوست دارم ساعتها به تماشا بنشینم .
در اخر گرفتن اوبر، و راحت و اسوده به مقصد رسیدن،خدایا شکرت که هر روز کارها اسونتر میشه.
سلام خداقوت خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی فعلا زبانم بند اومده و ذهنم قفله از این همه زیبایی و راحتی و نعمت و فراوانی و لذت و ووووووو فقط خواستم عرض ادبی کرده باشم به امید دیدار
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همسفرای گرامی
چقدر این قسمت سفر زیبا و جذاب بود
خدایا شکرت بابت هدایت مون به کلیولند اوهایو و دیدن اینهمه زیبایی چه گلهای زیبایی و چه مجسمه های بی نظیری ، تحسین می کنم که در اینجا خوش آمد گویی به تمام زبانها هست و من جمله کشور عزیزم ایران خدایا بینهایت سپاسگزارم
تحسین می کنم موزه ی زیبای ROLL & ROCK
چقدر شبهای قشنگی داره با اون ساختمانهای سر به فلک کشیده
چقدر نوشته ی زیبای Long live Rock را چندین بار فیلم گرفتین تا ما هم بتونیم با رنگای مختلف ببینیم و از دیدنش لذت ببریم
خدای من چه موتورهای هیولایی و چقدر فراوانی ثروت و نعمت در اینجا هست خدایا از دیدن این همه نعمت و ثروت سپاسگزارم
وای چقدر لذت بردم که خانم شایسته مهربان حتی وقتی توی ماشین سوار شدند دوربین رو قطع نکردن خیلی خیلی از دیدن این صحنه لذت بردم
مریم بانوی مهربان مرسی که حتی از کوچکترین صحنه ها برای گرفتن زیبایی ها چشم پوشی نمی کنی و همه ی زیبایی ها رو می خوای با ما به اشتراک بگذاری
چشمانم پر از اشک شادی شد و با تمام وجودم این حس زیبایت را تحسین می کنم خدایا شکرت
خدایا من لایق دیدن این همه زیبایی هستم بینهایت سپاسگزارم
خدایا من لایق قرار گرفتن در این سایت توحیدی و سراسر عشق هستم بینهایت سپاسگزارم
خدایا من لایق دیدن زیبایی های کلیولند اوهایو هستم بینهایت سپاسگزارم
خدایا من لایق قرار گرفتن در مدار ثروت ها و نعمتهای بیکرانت هستم بینهایت سپاسگزارم
خدایا من لایق رسیدن به خواسته هایم و هر آنچه که بخوام هستم خدایا بینهایت سپاسگزارم
خدایا بابت همه چیز سپاسگزارم
به نام خدای زیبایی ها.
سلام به استاد ومریم شایسته شایسته.
خدارو شکر امروز صبح با دیدن این تصاویر غرق شادی وانرژی مثبت وکلی خواسته شدم.
چقدر این پارک زیبا بود وچقدر خوب که به کشورهای دیگه هم اهمیت می دن ونمادها وپرچم هاشون رو قرار دادن وچیزی که بیشتر از همه شور وشوق در من ایجاد کرد خوش آمدید به زبان فارسی بود چقدر خوشحال می شم می بینم این مردم با همه دنیا در صلحند دشمنی نیست .
چقدر مجسمه ها زیبا وزنده بودند .
گلهای سفید بوی اونها رو به خوبی می شد حس کرد متشکرم.
واین پرنده های زیبا خدای من چه صحنه ای وچقدر راحت با اینکه مریم جان نزدیکشون شده ولی پرواز نمی کنند اینجا حیوانات وانسانها هم با هم در صلحند صحنه ی زیبایی بود.
بازهم دریا واین عظمت خدایا شکرت توی این کشور هرجا برید دریا ودریاچه وچشمه وآبشاره خدایا شکرت برای این فراوانی.
خدا قوت برای این پیاده روی طولانی شما هر جا برید به دنبال کشف زیبایی ها ونکات مثبت هستید پس 4ساعت پیاده روی خستتون نمی کنه چون دارید لذت می برید.
خدایا شکرت که جهان هر روزداره به ساده شدن کارها کمک می کنه چقدر ساده وراحت ماشین گرفتید .
خدارو شکرت که به سلامت برگشتید از جایی که شناختی نداشتید واین همه پیاده روی کردید واقعا که خدا برای ما کافیست .
وکامنت برگزیده این فایل چقدر زیبا نوشته بودند وچقدر خوب قوانین رو درک کرده بودند تحسینشون می کنم اندیشه عزیز رو وچه اسم زیبایی دارند خیلی خوب بود از کامنتتون کلی درس گرفتم متشکرم.
استاد ومریم عزیز متشکرم.
در پناه خدا.
سلام به خودم و شما :)
راستش امروز اومدم در مورد یه چیز عجیب بنویسم …در واقع در مورد دو چیز عجیب…که نشان از لطف خداوند و نعمت هایی بود که رحمان به من داده بود …
واقعیت اولای مرداد روز باز یکی از دانشگاه های تهران بود و من با رفیقم تصمیم گرفتیم بریم (حالا من میدونم استاد خوشش نمیاد از این فضا ها ! به نکات مثبت کامنت توجه کنید! خیلی توش قوانین داره!) خب صبح قرار گذاشته بودیم و برنامه ۹ صبح شروع می شد…اینم بگم واقعا این رفیقم فوق العادس یعنی خیلی چیزا داره….منی که این همه مدته دارم روی نحوه فک کردن کار میکنم باید از اون الگو بگیرم…یه نمونش اینه خیلی راحت، تاکید می کنم و اصن شوخی ندارم خیلی راحت با افراد که تو عمرش کلا برای اولین بار داره می بینه مخصوصا جنس مخالف ! و دیگه هم اصن ممکنه نبینه ارتباط برقرار میکنه!
دومیش اینه که سرش واقعا به کار خودشه! اصن کاری نداره کی داره چیکار میکنه و کی به کجا رسیده خیلی هم خوش برخورد و واقعا خوش زبون هست…استاد پیدا کردن رستوران های عالی و فوق العادس :) و واقعا بیرون اومدن باهاش لذت بخشه :)
حالا من صبح خیلی شاد و ریلکس داشتم می اومدم و رسیدم به رفیقم دیده یکی پیشش وایساده بعد از ما پرسید که از کدوم طرف باید بریم چون فک کنم منو شبیه کسایی دیده بود که انگار چن سالی میشه اینجا کلاس داره و کل فضای دانشگاه رو میشناسه (چون من خیلی جدی و مصمم داشتم از سمت چپ می رفتم درحالی که خیلی از افراد داشتن از سمت راست می رفتن …یه دو راهی اونجا بود….خلاصه بگم رو مفاهیم هدایت و اینا خیلی کار کرده بودم و دیگه جو هم منو گرفته بود و با اینکه برای دومین بار تو عمرم وارد یه دانشگاه شده بودم داشتم این طوری می رفتم :) )
خلاصه از ما پرسید کدوم ور برنامه شروع میشه منم گفتم نمیدونم ! گفتم میریم پیدا میکنیم!
فک کنم از ما خوشش اومد دنبال ما اومد از شهر کرد اومده بود برا اون برنامه خیلی روز خوبی رو گذرونیدیم و واقعا لذت بردیم… در مورد رشته ها صحبت کردن و فضای دانشگاه رو نشونمون دادن در واقع یه تور دانشگاه گردی بود!
خلاصه داستان بالا خیلی طولانیه ولی تا همون جاش کافیه!
اینم بگم که چون ازش خوشم اومده بود به همدیگه شماره دادیم و حالا با هم خیلی کم تا امروز پیام می فرستادیم….
امروز بهم پیام داد که خلاصش این بود “میای بریم بیرون “؟ امروز ساعت ۱۰ و نیم شب میخواست بره شهرشون و میخواست تا اون موقع از تهران لذت ببره
منم از اونجا که کلا اهل عشق و تفریح گفتم خوب به من بگو کجا میخوای بری من کلا وقتم آزاده اگه از اونجا که میخوای بری خوشم بیاد میام!
بهم توضیح داد و اینا…گفت یه جا هس تو انقلاب یه فضایی میری دو ساعت بازی های فکری داره شبیه گیم نت ولی با این تفاوت که به جای گیم بازی های فکری هستش کارت بازی و اینا بعد منم تجربه ی بازی کردن اینا رو داشتم خیلی خوشم میومد قبول کردم و اعتماد کردم با اینکه کلا یه بار طرف رو تو عمرم دیده بودم…
ساعت ۶ و نیم PM قرار گذاشتیم
بعد رفتیم و اینا….(حالا این دوستمون یه ویژگی خیلی جالب داره شاید یه روز در موردش صحبت کردم خیلی متفاوت و جالبه تو این کامنت نمی گنجه)دیدم داره منو به یه کوچه خلوت می بره و همین طور رفتیم رسیدیم به یه خونه که درش باز بود مطلقا هییییییییییییییییچ تابلویی یا نشونه ای که اونجا یه همچین مکانی بود نبود خیلی جدی میگم…
بعد واقعیت من یه اعترافی بکنم من یکی از پاشنه های آشیلم اینجاهاس که ترس دارم توش از تاریکی و از اینجور فضا ها و کلا دیر وقت بیرون برم و کلا باور اینکه دیگران میتونن رو زندگیت تاثیر بزارن (خیلی واردش نمی شم قطعا متوجه شدید منظورم چیه) الان که قدم پنجمیم خیلی خیلی کمتر شده به لطف الله(قبلا که اصن حتی تا قدم دوم سوم معضلی بود برا خودش و ….!) ولی حذف نشده و فک کنم از همون پاشنه هاس که استاد میگن همیشه باید روش کار شه
منم کلا من یه کاری که حالا میکنم اینه که با اینکه شاید بترسم ولی میرم توش اینو جدی بارها و بارها و بارها اینکارو کردم تاحالا و شاید علت اینکه شاید ترسام خیلی کم شده تو زندگی همین بوده میگم خدا ازم حفاظت میکنه و خب رحمان تاحالا اینکارو به وفور انجام داده :) (اینکه میگم رحمان علت اینه که خیلی از سوره مریم خوشم اومد …دوستانی که خوندن این سوره رو میدونن منطورم چیه )
بعد خوب رفتیم بالا طبقه دوم من یه محیطی دیدم که یه ذره خیالم راحت شد ! دوستم که اون اول قیافه منو دیده بود گفت نترسی ها ! بعد خودش خیلی ریلکس رفت طبقه دوم و من پشتش اومدم …
اولین مورد که میخوام بهش بپردازم اینه که اونجا برخلاف اینکه هیچ تابلویی هیچی نداشت واقعا شلوغ بود خیلی شلوغ تقریبا هرچی جا داشت یا رزرو شده بود یا پر بود ! اصن بعد یه مدت یه خانواده ۸ نفری اومدن اونجا! مادر و پدر و بچه ها و ….!برای انجام بازی فکری ! و اصن این موضوع رو تو ذهن من شکوند بحث تبلیغ رو در مورد ثروت اصن خیلی خیلی مطمئن تر شدم که خداوند راهای خودش رو داره تو اصن کاری نمیخواد بکنی…به قول خودش تو قرآن هیچ جنبنده نیست رو زمین که روزیش بر خداوند نباشه و (بقیه آیه) (هود ۶) مگه ما جنبنده نیستیم ؟
دیدم چقدر ساده چقدر راحت خداوند کارارو انجام میده اصن برای بحث ثروت من کار خاصی نمیخواد برای پولدار شدن انجام بدم..من میرم محصولم رو ارائه میدم یه جا و الله می فروشه…از رفیقم پرسیدم اینجا چطوری میگرده ؟ من الان می بینم این جواب اومد تو ذهنم همون طور که خودم امروز اومدم اونجا …
افراد تو یه شبکه به همین دیگه گفتن…
خداوند از طریق دستاش داره رزق اون بنده خدا ها رو می رسونه…
خوب ما یه دوساعت اونجا بودیم (داریم به مورد دوم که میخوام بهتون بگم نزدیک میشیم!)
خیلی غذای خوش مزه ای هم اوردن (رایگان روی ورودیش بود) و جاتون خالی خیییییییییییییییییییییییلی خوش مزه بود تا حالا تو عمرم یه همچین غذای خوشمزه ای نخورده بودم !یه فلافل ساده بودا ولی اینقدر خوب درست شده بود…سس های مخصوص و با سلیقه و …….خوردیم بازم جاتون خالی :) و دیگه دوساعت تموم شد و باید می یومدیم تو صف وایسادیم پولو بدیم به طرف رفیقم اول وایساد و منم یه لحظه هواسم پرت شد نفهمیدم چیکار کرد کلا میگم خیلی تو فاز اینکه دیگران چیکار میکنن نیستم (بارها شده که بهم ثابت شده که اصن مغز من به چیزای فرعی و جزعیات توجه نمیکنه شاید به خاطر کار روی قانونه چون قبلا اینطور نبود… ) من داشتم پولو آماده میکردم بدم به طرف رفیقم برگشت و گفت بریم من حساب کردم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستش کاری به عددش ندارم که چقدر بود شاید (با احتمال بسیار بالاااااااااااااااااا ) من تو اون موقعیت بودم اینکارو نمی کردم با اینکه از لحاظ مالی میدونم از افراد هم سن خودم ورودی شاید تا ۵ ، ۶ برابر بالاتری رو دارم حالا بنا به این همه مدتی که دارم روی این قانون کار میکنم (که انشاالله دارم برنامه نویسی وب رو هم یاد میگرم بالاتر هم میره :) …استاد فک کردید خودتون فقط بیزینس دارید !!!! :) ) توجه کنید این مورد رو من دارم در مورد کسی میگم که کلا برای دومین بار تو زندگیتون دیدید و شاید دیگه هم نبینید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به نظر من اینا معجزس شاید شما مث استاد براتون طبیعی شده باشه برای من هنوز خیلی خیلی طبیعی نشده …اینکه اوضاع زندگی خوب باید پیش بره برام اوکی هست اینکه (حالا من این لفظ رو به کار می ببرم بعضی موقع ها :) ) خداوند به قول خودم گند کاری های منو جبران میکنه طبیعی هست ولی اینو دیگه ندیده بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینارو گفتم تا به خودم بیشتر بگم که بینهایت آدم فوق العاده هستن که همراهی باهاشون لذت بخش هست و عاشق شمان و شما فقط باید افکارتون رو کنترل کنید…..کانون توجه تون رو ،رو زیبایی ها بزارید تا جهان زیبایی های بیشتری به شما نشون بده….وقتی الان می بینم که این پسر خودش اومد به ما ملحق شد اون روز تو برنامه می بینم که مطلقا هیچ کار خاصی برای پیدا کردن این آدم نکردم مطلقا هیچ کاری ……………………………
شاید از خوندن این کامنت کمی خسته شدید (چون واقعا طولانی بود به نظرم ولی به لطف الله اومد و من تایپ کردم (من سرعت تایپ بالایی دارم) تا هم شما قوی تر بشه باورتون هم خودم بعدا بیام بخونم و بیاد بیارم که قانون نتایجش چی بود چون ما فراموش می کنیم…
خیلی دوست دارم این جریان تو مکان مناسبش گسترش پیدا کنه…من هنوز راستش این قسمت از سفرنامه رو ندیدم چون بیرون بودم (ولی دانلودش کردم!) ولی میخوام بگم اتفاقات توی این سفرنامه میتونه طبیعی ترین جزو از زندگی ما باشه اگر روی خودمون کار کنیم……………………………………….
:)
فعلا خداحافظ
انتخاب آهنگ و سبک فیلمبرداریت حرف نداره خانم شایسته. خیلی قشنگ یسری تکنیک های فیلمبرداری داری با یه دوربین کوچک انجام میدی
چقدر این کشور سرسبزه. هرجا که شما دارید میرید سرسبزه و خرمه. اصلا خدا انگار یه بهشتی خلق کرده اونطرف دنیا. لبته که تصدیق این زیبایی ها خیلی باعث شده من هم تو ایران به زیبایی های بیشتری هدایت بشم به لطف خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همه دوستانم
بسیار لذت بردم از نگاه دوربین شما ،همیشه مخصوصا موقع اتفاقات به ظاهر بد باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و تمرکزمون روی زیبایی ها باشه
اون موقع است که ایمان خودمون رو نشون دادیم ناراحت بودن یه چیزه ، تو ناراحتی موندن یه چیز دیگه
In God we trust
خدا کمک کنه به همین جمله ایمان بیارم به خدای خوبی به خدای زیبایی ها به خدای یاریگر به خدای رزاق به خدای وهاب به خدای رحمان به خدای تواب به خدای هادی به خدای مهربان، فکر کنم میزان حرکتم میزان عمل به دانسته هام ،میشه سنجش این ایمان هنوز ضعیفه ،ولی دارم یاد میگیرم، اره، داره دستم میاد، اره
خدایا شکرت ، و ممنونم از لطف و مهربانی خانم شایسته ، عاشقتونم
خدایا شکرت که همه چیز انقدر خوب و راحت پیش میره. خدایا شکرت که ساعتها کنار هم قدم میزنید و حالتون خوبه.
من عاشق شبم چقدر شهر تو شب قشنگهههههه خیلی لذت بردم.
تصویر دریا وقتی داره به غروب میشینه. پرنده ها، سرسبزی، خدای من چقدر همه کاینات رو زیبا و خارق العاده آفریدی. سپاسگزاررررررررررم.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز متشکرم خانم شایسته عزیز از این که ما را به این جاهای دیدنی و زیبا می بری خدایا سپاس گذارم خدایا شکرت چه نور پردازی داشت ساختمان ها چه طراهی زیبا ی داشت خیابان ها و پارک ها موتور ها چه زیبا بودند با این که یک زن هستم عاشق آن موتر ها شدم خدا جونم خیلی زیبا ست همه جا تمیز مرتب انگار که یک پوستر است انگار کسی تا به حال از این چیز ها استفاده ای نکرده بود خدا جونم من عاشق همچین خیابان های هستم و عاشق این آدم های تمیز استاد جون و مریم خانم نوش جانتان عالیست خدایا شکرت .?????