سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۲ - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

442 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1236 روز

    سلاااام استاد عزیز

    سلام مریم جون پرانرژی

    اول از همه بگم که عااااااااشقتونم چقدر زیبا خودتون زندگی رو خیلی لذت بخش برای خودتون خلق می کنید.

    این قسمت درس خیلیییییی بزرگی داشت اونم اینکه شما وقتی یک مسئله براتون ایجاد شد به جای اینکه مثل اکثر مردم غر بزنید و حالتون رو بد کنید صبر کردید تا خداوند به بهترین مسیر هدایت تون کنه و حتی خودتون به دنبال راهکار نرفتید شما فقط و فقط قدم اول یعنی خریدن پله جدید برای ARV رو برداشتید و قدم های بعدی رو به خدا سپردید و از خدا خواستید هدایت تون کنه و بعد رفتید تفریح کردید، رفتید لذت بردید.

    و بعد هم اون آقا درواقع یکی از دستان خداوند مهربان ، با تجربه ۴۰ ساااااااال مکانیک اتفاقا همسایه شما بود و اومد و خودش همه چیز رو اوکی کرد.

    چقدر زیباست ،چقدر قشنگه که ما قدم اول رو خودمون برداریم و در واقع اقدام کنیم و برای قدم های بعدی از خدا هدایت بخوایم و ایمان ۱۰۰٪ داشته باشیم که خدا به بهترین مسیر ها هدایت مون می‌کنه . خداااااااایاشکرررررررررت

    چه جالب بود اون حوله ۱۰۰ دلاری😂 خیلی خوشم اومد و بعد هم با خودم گفتم چقدر استاد شاده چقدر همه چیز رو راحت و ساده می گیره.

    واااای خدای من اون غذاهای خوشگل و خوشمزه که اون دوست عزیز با اون خلاقیت شون درست کرده بودند واقعا بی نظیر بود.

    خدایا شکرت

    عااااااااشقتونم ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1897 روز

    درود بر خورشید عالمتاب یکتا پروردگار جهانیان

    درود بر استاد عزیز و مریم جون و مایک دوست داشتنی

    و دوستان سفر به دور امریکا

    استاد در دریاچه ای شنا میکردن که گفتن مثل آب پارادایس شیرین و گرم میمونه و مشخص بود حسابی لذت بردن. خدایا شکرت به خاطر این نعمت.

    مریم جون گفتن ما درست وسط یه تنفس مابین حل یه مساله هستیم، یعنی یکم به خودمون استراحت دادیم تا به راه حل نهایی یک مساله نیمه هدایت شده برسیم.

    با زبان تصاویر میفهمید ماجرا از چه قراره.

    مریم جون: ماجرا ازونجایی شروع شد ک پله آروی درست کار نمیکرد ما هم طبق معمول پله رو از آمازون سفارش دادیم و رفتیم برای نصبش اونم بصورت هدایتی، ما داریم خودمو مجهز میکنیم به ا… اکبر

    استاد عزیزمون متد کار کردنش فرق داره،

    غذا سالاد اولویه، رولت اسفناج و مخلفات و دوست عزیزمون ک در کلیولند ملاقاتش کردیم، برامون جهت ناهار آورده بودن.

    از دوست عزیزمون هم سپاسگزاریم به خاطر غذاهای خوشمزه ای که درست کرده بودن و خدایا شکرت به خاطر بودن شون.

    بعد از خوردن غذا اومدیم برای لذت بردن از دریاچه و پله رو رها کردیم تا هدایت به مسیر درست شویم، و مریم جون از استاد در این تایم پرسیدن آبش چطور بود دریاچه که استاد گفتن آبش مثل پارادایس شیرین، گرم و سبز بود.

    خدایا شکرت به خاطر این دریاچه ی زیبا و زیبایی های اطرافش و نسیم زیبایی که بر روی آب دریاچه به رقص است. عاشقتم من

    خدایا شکرت به خاطر حوله ایی که شکل ۱۰۰ دلاری روی اون نقش بسته بود و برای من یک نشونه بود. بی نظیری خداجون

    رابطه استاد عزیز و مایک نازنین رو تحسین میکنم و از شادی شون لذت می بَرَم.

    ما از دریاچه لذت بردیم و شب شد و رفتیم خوابیدیم.

    و خدا یکی رو به سمت تون ک همسایه مون شده بودن و مکانیک از آب در اومده بود رو به سمت تون آورد و کار ما درست شد توسط همسایه. بالاخره

    یک مساله ای رو به لطف رب حل کردیم. خدارو شکر که دستان شو اینجوری برای ما میاره.❤

    دوستتون دارم و همسفر زیبای شما در این مسیر هستم.

    فروغ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:

    مسئله تعویض پله اروی هس،اول شما تلاشتون رو کردید و خوب نتیجه دلخواه رو نداد،حالا به جای عصبانیت و اینکه زمین و زمان رو مقصر بدونید یا حتی خودتون رو سرزنش کنید که چرا پله رو خراب کردین،رها کردین و دوست عزیز تون هم غذاهای خوشمزه اوردن و نوش حان کردین.بعد رفتین از دریاچه لذت بردین،خدای من چه دریاچه زیبایی،با اون گل‌های زیبایی که داشت و رنگ اب ،همه چیز عالی بود ،برام درس داشت که توی خود مسئله گیر نکنم ،بعدش فردا صبح با عزم جزم رفتین زیر اروی،و همسایه متخصص پیدا شد و کمکتون داد.خدایا شکرت

    وقتی به خدا اعتماد کنی و حرکتت رو بکنی ،اونجاهایی که واقعا نمیتونی خداوند کسی رو برات می‌فرسته و کمکت میکنه ،یعنی همیشه هدایت خداوند هس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    آرزو رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 950 روز

    به نام خدای یکتا

    این فایل که بمب آگاهیه از هر ثانیه اش میشه نکته درآورد و درباره هرنکته اش میشه صفحه ها نوشت و نوشت و نوشت

    اما من میخوام برای این که دنیا پر از انسانهای فوق العادس و دستای بی نظیر خدا همه جا هستن مثال بیارم که دوسه تا نزدیک تریناشو مینویسم و بیشتر و بیشتر یادم بمونه باید اعتماد کنم به نیرویی که کل دنیا رو در کنترل خودش داره .

    همسرم تو تاریکی محض یه جاده خلوت در حال رانندگی بوده که متوجه غیر عادی کار کردن ماشین میشه ، گفت موقع پیاده شدن گفتم خدایا من هیچکیو تو این بیابون ندارم تو یه کاریش کن ، وقتی پیاده شدم حتی یه نفر هم رد نمیشد رفتم نگاه کردم دیدم فن شکسته افتاده و نمیشه اینجوری باهاش رفت و فقط هم با فن کار راه میوفته ، مستاصل نشستم کنار ماشین که چیکار کنم باید فلان ساعت برسم ، همون موقع یه ماشین رسید گفت مشکلی پیش اومده؟ گفتم آره اما کاری ازت ساخته نیس فن نیاز داره که طرف گفت اتفاقا من یه فن نو دارم تو ماشینم و بهم داد و گفت من باید برم عجله دارم و فقط تونستم ازش شمارشو بگیرم که هزینه فن رو بتونم بهش بدم … و همسرم تا دقایقی هنگ کرده بوده که یعنی چی! چجوری میشه ! یعنی چی ! چقد دقیق اخه! حتی بعد بستنش تا رسیدنش به مقصد هنوز درگیر چجوری ممکنه بوده !

    (اینو به هرکی بگی فکر میکنه داستان تخیلی داری تعریف میکنی یا رویاپردازی میکنی)

    مورد بعدی همین چند روز پیش بود که من رو موتور حس کردم گوشیم تو جیبم نیس و به همسرم گفتم ببین گوشیم افتاده و همسرم وایساد و بهت زده جفتمون فقط به هم نگاه میکردیم که چی شد چیکار کنیم ! به پشت سر که نگاه کردیم ماشینا با سرعت میومدن و احتمال سالم موندن گوشی در این جاده که انگار جنگ بود توش حتی یک صدم درصد هم نبود ، همسرم گفت فکر میکنی تو این جنگ دیگه گوشی برات مونده؟ گفتم مسلمه که نه ولی گوشیم برام خیلی مهمه باید پیداش کنم حتی لاشه اش رو و همسرم داشت میگفت که بیخیال دیگه بی فایدس و من هنوز توی شوک بودم که یه موتوری کنارمون وایستاد گفت چرا انقد تند میری داداش یکساعته دارم گاز میدم بهت نمیرسم!! همینجوری که برگشتم نگاش کنم دیدم اوه خدای من گوشی من تو دستشه چشمام از خوشحالی ستاره ای شد گفت من دقیقا رو یه دست اندازها پشت سرت بودم تا گوشی از جیبت افتاد من بلافاصله درحال حرکت از رو زمین زدمش ولی هرچی میومدم نمیرسیدم بهت ، شگفت زده بودم که خدا تا گوشیم افتاده بود برام گرفته بودش به همین راحتی ! انگار بهم میگفت من به همین سادگی هواتو دارما … اما من انگار از عمق وجودم دنبال زجر کشیدنم انگار !!! هربار تسلیم بودم هربار اعتماد کردم دیدم خدا چجوری لذتبخش کارامو میکنه چالشامو حل میکنه اما باز دوباره خودمو میندازم وسط معرکه منم منم میکنم باز میوفتم توی زجر و سختی !!! واقعا چرا خودمونو لایق آسونی و راحتی ولذت نمیدونیم!؟

    این ماجرا رو وقتی برای خانوادم تعریف میکردم گفتن وا چرا از اینجور آدما نصیب ما نمیشه؟ هرچی آدم … نصیب ما میشه .

    مورد بعدی این بود که همسرم داشت دنده عقب میرفت ولی تا من اومدم بهش هشدار بدم که اونجا لیزه و نرو و لیز میخوری دیگه دیر شده بود و رفت و ماشین سر خورد و رفت تو یه زمین ساده ولی خیس و گِلی و هرچی تقلا کرد نتونست بیاد بالا ، اولین ایده این بود یه سری چوب اونجا بود بریزه جلو چرخ ها بلکه بره روش و بیاد بالا ، همینکه رفت چوب بیاره یه نفر که ماشینش همونجا پارک بود پیاده شد و پرسید که چی شده بعد هم اومد شروع کرد کمک که اینا رو بریزن جلو چرخا بعدم گفت بیا زنجیر من دارم من میکشمت خیالت راحت ، حالا همسر من مقاومت میکرد که آخه پسر خوب تو با پراید میخوای اینو بکشی مگه از ماشینت سیری؟؟ و اونم اصرار میکرد که من انجامش میدم اگه مشکلی هم پیش اومد به عهده خودم ، من دلم میخواد واستون اینکارو انجام بدم !!! خدا میدونه چنان فشاری آورد به ماشینش که بوی صفحه کلاچش به شدت پیچیده بود تو فضا ولی مصمم شده بود انجامش بده درحالیکه نه ما رو میشناخت نه اصلا ما درخواستی حتی ازش کرده بودیم نه پول یا منفعتی بهش میرسید نه هزینه ای قبول کرد ، درواقع هییییچی ولی انگار که برادر عزیز دردونه اش به مشکل خورده باشه داشت تلاش میکرد و کمک میکرد و موفق هم شد و چقدر با محبت بود ، بعد از اونم ما بارها این صحنه رو با همسرم تحلیل کردیم با هیچ منطقی جور در نمیومد ! اصلا همسرم که برا کسی تعریف کرده بود یارو خندیده بود گفته بود چیزی زدی؟ من اگه داداشم همچین مشکلی داشته باشه من عمرا به ماشینم فشار بیارم بااینکه ماشینه من ده برابره اونه اونوقت میگی یارو الکی الکی اومد اینکارا رو کرد !؟

    خدایا چقدر دستای تو همه جا و هرزمانی هستن تا کار ما رو پیش ببرن ، چقدر تو به راحتی برامون معجزه میکنی و چقدر ما به سادگی فراموش میکنیم .

    واقعا که به میزانی که دربرابر خدا تسلیم تر باشیم چرخ دنده زندگی روان تره و به میزانی که روی خودمون یا هرچیز دیگه ای حساب کنیم همه چی سخت پیش میره تا جایی که بگم خدایا من تسلیمم تو بگو ، من نمیدونم تو بگو ، اونوقت دوباره تو غوغا میکنی خدای من ، این منم که باید «اجازه»بدم که هدایت بشم ، چطوری و چجوری رو رها کنم فقط «اجازه»بدم همین

    خدایا شکررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ژینا صالحی گفته:
      مدت عضویت: 849 روز

      سلام بهت آرزوی عزیزم

      خییییلی لذت بردم از کامنتت

      ازت ممنونم که اینا رو‌‌ با قلبت نوشتی

      ایده ی خیلی خوبی بهم دادی که منم بیام بنویسم کجا ها دستان خداوند از جایی که فکرشم نمیکردم به کمکم اومد

      دقیقا مثل دستانی که به کمک شما اومدن

      و مثل اون آقای مکانیکی که به کمک استاد اومد

      بنویسیم تا ایمان بیاریم به تنها قدرت جهان ، به رب ، به الله یکتا

      آرزوی عزیزم انشالله هر کجا هستی در پناه الله یکتا باشی و به همین آسانی و‌ زیبایی ، دستان خداوند جهانت رو زیباتر و کارت رو آسانتر کنن؛)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      صدف احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2506 روز

      ممنون ارزو جان ازین فکت های زیبا که با تعریف کردشون منطق ذهن مارو برای دریافت نعمتها محکم تر کردی و اینو با اتفاقاتی که برات افتاده به ذهن ما فهموندی که میشد که ما ساده شویم برای آسانی ها وقتی در مدارش قرار بگیریم و وقتی حالمونو خوب نگه داریم و ذهنمونو کنترل کنیم ،قطعا این نتایج یک کنترل ذهن و قرار گیری در مدار مناسب دریافت نعمت هاست و جز این نیست ،تبریک میگم به شما این راه و همیشه ادامه بدید امیدوارم که موفق باشید شما و خانواده زیباتون؛)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    یارب العالمین

    سلام به دوزوج‌خوشبخت بهشتی

    سلام به همگی

    چقدر این‌سفرنامه درس زندگی‌ داره، اینکه وقتی باتضادی روبرو میشیم‌ احساسمون رو خوب نگه داریم و تمرکزمون رو روی اون خواسته وراه حل مسئله بزاریم.

    و استاد عزیز خودش رو به چالش حل مسئله میبره و پله اروی رو نصب میکنه، و بعد از تضادیکه پیش اومد احساسش رو خوب نگه میداره بعد کمکها از راه میرسند.

    خدای من چقدر تحسین میکنم سلیقه این خانم‌هنرمندو آشپزرو که چقدر سلیقه وآشپزی فوق العاده ای دارن و انواع غذاهای خوشمزه وعالی رو برای شما تهیه کردن،واقعا بینظیره

    بعد خوردن غذای خوشمزه، چقدر لذت داره تو این رودخانه زیبا تنی به آب بزنی و چقدر روابط زیباتون رو تحسین میکنم، وچقدر استاد عزیز با مایک عزیز رابطه عالی دارن وچقدر حرکات عالی وخنده داری انجام میدن‌وحوله ایکه نماددلاره و چقدر نشانه عالی بود برایم.

    وچقدر این باور عالیتون فوق العاده اس که باور دارید جهان سرشار از انسانهای نازنین ومهربانی است که از هرجهت بمن کمک میکنند. وخداوند دستان پرمهرش رو بسمت شما میفرسته تا حل مسئله تون عالی پیش بره.

    خدایاشکرت بابت این همه زیبایی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    داریوش طاوسی گفته:
    مدت عضویت: 2898 روز

    با سلام و درود فراوان بر شما عزیزان ممنونم از لطف شما برای زحمتهایی که میکشین تا ما رو با دنیای زیبایها آشنا کنید سپاسگزار خداوند متعال هستم و سپاسگزار شما عزیزان ??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شهین منوچهری گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    سلام به استاد خاکی ومهربان وخانم شایسته گل وهمه همسفران خوبم .من که ازدیدن این فایل واقعا شوکه شدم چون پربود از فراونی ونعمت پربود از زیبایی وحیرت که منو وادار به نوشتن این دیدگاه کردکه اگر همه انسانها خدارو مالک تمام داشته هاشون بدونن خدارو هدایتگر خودشون بدونن وخدارو وکیل زندگیشون کنن همیشه پیروزو سربلندن و هیچ ترسی ندارن ازمشکلاتی که توزندگی براشون پیش میاد غمگین وناراحت نمیشن اگه خودشون تونستن حلش میکنن وگرنه عصبی افسرده نمیشن انو رها ش می کنن ومنتظر هدایت خدای مهربان می مونن وخداهم به بهترین وزیبا ترین شکل اونهارو هدایت مکنه.مثل همین فایلی که من دیدم که استادباروی گشاده وچهره ای شاد به استقبال مشکلشون رفتن، وقتی متوجه شدن که از عهده حل مسئله برنمی یان اونو رها کردن خودشون عصبی ناراحت نکردن بلند شدن ناهار خوشمزشون که یک دوست عزیز ایرانی انو براشون اماده کرده بودو پر بود ازنعمتهای رنگاورنگ خوردن وبعدوباصبرو حوصله منتظر دستان هدایتگر خداوند مهربان شدن ورفتن که اززیبایی های اطرافشون لذت ببرن وچه عاشقانه بامایک پسرشون خودشونو بایه حوله خشک می کردن وبعد ازلذت بردن از زیباییها دوباره سراغ مشکل نرفتن باارامش وخیال اسوده خوابیدن و فردای همان روز دستان خدا ازراه رسیدن ومشکلشون به بهترین شکل ممکن حل شد. ومن می خوام اینو بگم اگر توکل وایمانمون نسبت به خداوند قوی ومحکم باشه هیچ وقت به درهای بسته نمیرسم وهیچ وقت توی سختیها نمی مونیم همیشه راههابرامون صاف وهموار میشن درهای بسته برومون بازمیشن ومازندگی شاد لذت بخشی خواهیم داشت و به قول ملا صدرا که چه زیبا مگن که خداوند به قدر ایمان تو کار گشامی شود . اینم بگم که داشتن ثروتی که باایمان به خدا باشه هیچ وقت انسان رو مغرور نمکنه بلکه انو افتاده تر وخاکی تر می کنه مثل استاد خوب ومهربان که اصلا ذره ای غرور در وجودشون پیدا نمیشه .واقعا رسد ادمی به جایی که بجز خدا نبیند .با ارزوی موفقیتهای روز افزون برای همه شما عزیزان شادو پیروز سربلند در دنیا اخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سیده فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2444 روز

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته

    گرامی

    وقتی قبلا در فایلهای استاد صحبت از هدایت الهی میشد برایم ابهام زیادی داشت که هدایت الهی چیه وچرا من هدایت نمیشم؟

    تو ذهنم هدایت رو چیزی مثل وحی میدیدم وخودم رو لایق اون نمیدونستم اما الان در جریان این سفر و دیدن زندگی روزمره استاد به زیبایی به مفهوم هدایت الهی پی بردم ومن هم به تازگی به راحتی از این الهامات واز هدایت پروردگارم بهره میبرم

    واقعا جای تشکر داره که اتفاقات حتی به ظاهر ساده رو خانم شایسته به زیباایی به تصویر میکشن وبزرگترین درسها رو دراین بین به ما یاد آور میشن ومیشه گفت یه کلاس درس عملی خیلی زیبا رو برای همه ی ما رقم زده اند یک کارگاه زنده که ما بفهمیم استاد اونچه رو میگند خودشون نه تنها عمل میکنند بلکه زندگی شون سراسر بر اساس اون تعلیمات هست وبر اثر تمرین اونها برای ایشون ملکه شده

    من مشتاقانه منتظر فایلها میشینم در هر جا وهر شرایطی سریع دانلود مبکنم ومیبینم ولذت میبرم وسعی میکنم شاگرد خوبی باشم

    ممنون از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    Alisha گفته:
    مدت عضویت: 2452 روز

    سلام

    سلامی صمیمی

    به مسافران با صفای سفر سبز دور آمریکا

    و همراهان صمیمی ۱۲ قدم

    (به بهانه جلسه ۴۲)

    قرار نیست همه ماجراهای سفر “تُحِبّوا شیئاً ” (چیزهای دوست داشتنی) باشه !!!! اتفاقا یه جاهایی باید ظاهر مکروه و دوست نداشتنی داشته باشه تا حد پرداختن و همراهی با نجواهای شیطانی و یا همراهی با حقیقت ولایت الهی در وجود آدم سنجیده بشه !!!

    اینکه چقدر دست الهی و ولایت خدا رو در مدیریت کارها به بهترین شکل باور داشته باشیم ، باید یه جاهایی به محک تجربه و آزمایش بیاد.

    اگه بهترین ولایت خاص الله مهربان است و بس ، ما چقد به این موضوع باور و اعتماد داریم ؟

    خودش فرموده بهترین سرانجام و بهترین عاقبت در ولایت الله است

    هُنَالِکَ ٱلْوَلَٰیَهُ لِلَّهِ ٱلْحَقِّ ۚ هُوَ خَیْرٌۭ ثَوَابًۭا وَخَیْرٌ عُقْبًۭا (کهف – ۴۴)

    اما آدم است و فراموشکار ،

    اما آدم است و ناسپاس ،

    اما آدم است و خاطی ،

    اما آدم است راحت طلب ،

    اما آدم است عجول ،

    یه جاهایی برای راه افتادن کارش خودش رو میفروشه

    روحش رو

    باورش رو میفروشه

    با ابلیس معامله میکنه و لذت یک دم رو با سعادت یک ابدیت معامله میکنه

    خدا هم بهش یاد آوری میکنه که باید چیکار کنه ، که اگه اون کار رو بکنه ، قطعا هدایت و ولایت الهی براش جاری میشه و به بهترین سر انجام میرسونتش.

    کافیه باور ایمانی داشته باشیم …

    ببینید تو این آیه زیبا چه کولاکی میکنه خدا مهربون : …

    وَلَا تَقُولَنَّ لِشَا۟ىْءٍ إِنِّى فَاعِلٌۭ ذَٰلِکَ غَدًا

    و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام می‌دهم»…

    إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ ۚ وَٱذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَىٰٓ أَن یَهْدِیَنِ رَبِّى لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًۭا

    مگر اینکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور؛ و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی رشیدتر از این هدایت کند!»

    دیدید چه خدای خوب و مهربونی داریم !!!

    میدونه این آدم فراموشکاره و یه سری خصیصه هایی داره که ممکنه هر لحظه از راه بدر شه…!

    بهش یادآوری میکنه که آدم جوون !!!

    هی نگو من این کارو میکنم! من اونکارو میکنم !!!

    تا خدا نخاد تو نمیتونی کاری بکنی !!

    حالا داری یه کاری میکنی !!!

    لااقل خدا رو به خاطر بیار …. میدونی کاری که یاد خدا توش نباشه بهترین سرانجام نیست !!

    حتی اگه کار خوبی باشه!

    خدای مهربون میگه :

    فراموش کردی ! عیبی نداره !

    همین که یادت اومد از اینجا به بعدش رو به من توکل کن و به دست ولایت من بسپار و مطمئن باش که به بهترین شکل ممکن ، خیلی عالی تر از اونچه که تو فکر میکنی میخای انجام بدی برات موضوع رو حل میکنم . تو فقط یاد من باش و به من توکل کن و به من بسپار….

    .

    .

    و ما بازم یه باور و یه حرکت زیبای خدایی رو توی جلسه ۴۲ این سفر دیدیم …

    حالا که نصب پله RV کامل نشد !

    خودمو به در و دیوار نمیزنم

    خدا یه دریاچه کنارم گذاشته برم یه تنی به آب بزنم از افکار نا امید کننده فاصله بگیرم

    …وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ) انبیاء ۲۱

    تا من یه آبی بزنم فرشته نجاتم رو میرسونه

    اونم نه هر فرشته ای رو

    یه مجرب ۴۰ سال سابقه

    .

    .

    دیگه نمیخام چیزی بنویسم – عاشق این بخش از ترجیع بند سعدی ام :

    بنشینم و صبر پیش گیرمدنبالهٔ کار خویش گیرم*

    شد موسم سبزه و تماشا

    برخیز و بیا به سوی صحرا

    کان فتنه که روی خوب دارد

    هرجا که نشست خاست غوغا

    صاحب نظری که دید رویش

    دیوانهٔ عشق گشت و شیدا

    دانی نکند قبول هرگز

    دیوانه حدیث مرد دانا

    چشم از پی دیدن تو دارم

    من بی تو خسم کنار دریا

    از جور رقیب تو ننالم

    خارست نخست بار خرما

    سعدی غم دل نهفته می‌دار

    تا می‌نشوی ز غیر رسوا

    گفتست مگر حسود با تو

    زنهار مرو ازین پس آنجا

    من نیز اگرچه ناشکیبم

    روزی دو برای مصلحت را

    بنشینم و صبر پیش گیرم

    دنبالهٔ کار خویش گیرم

    امید که فقط در پناه ولایت الله و چشم انتظار امدادهای او باشیم و بس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فریدون گفته:
      مدت عضویت: 2385 روز

      بارها دل نوشته تون رو خوندم.

      حالم خوب شد.

      کلی مطلب آموختم.

      فقط …وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ) انبیاء ۲۱ رو پیدا نکردم.

      این خودش سبب شد انبیاء رو بخونم…چه سوره زیبایی

      باز هدایت شدم به سمت قران

      بینهایت براتون آرزوی خوشبختی و سعادت میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Alisha گفته:
        مدت عضویت: 2452 روز

        سلام و عرض ارادت

        در خصوص آیه ای که فرمودیدپیدا نکدید

        …وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ)

        با عرض پوزش ، اشتباه از من در هنگام تایپ بوده .

        شماره صحیح آیه 30 انبیاء هستش – موفق و سعادتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2561 روز

    من یک کامنت گذاشته بودم ولی الان اومدم یه چیز دیگه هم بگم.

    اگر استاد در یکی از فایلهای رایگان یا محصول جلوی دوربین مینشستن و برامون تعریف میکردن که مشکل اینترنت و پله ی آر وی چطور حل شده، حتما تاثیر گذار بود اما نه تا این حد تاثیرگذار که در سفرنامه هست. چون بعضی ها، مثل من، اطلاعات و آگاهی رو بیشتر از طریق «دیدن» دریافت میکنن تا شنیدن. به خصوص که این سفرنامه «مستنده» یعنی واقعی هست، همه چیز همونجور که هست دیده میشه نه اینکه استاد خاطره ش رو تعریف کنن. به قول معروف «شنیدن کی بود مانند دیدن؟» استاد عزیز من همیشه مشتاق دیدن اون ویدیوهایی هستم که به دوربین نگاه میکنید و باهامون صحبت میکنید، اما سفرنامه واقعا تکمیل کننده ی اون ویدیوهاست و از یک زاویه ی دیگه داره همون نکاتی که قبلا گفتید رو به ما آموزش میده. یک چیزهایی رو باید فقط دید! خیلی ممنووووووونم بابت سفرنامه به خصوص قسمتهایی که هدایت شدن رو واضحتر به ما نشون میدید. شما فوق العاده اید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: