سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۶ - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

سلام به همگی دوستانم

داشتم امروز وضوح خواستمو از حس خوشبختی برای خودم مینوشتم یکی از تنرین های فصل اول کتاب رویاهایی که رویا نیستنداینکه واقعا ازنظرمن حس خوشبختی چیه وقتی من میگم خدایا میخوام خوشبخت بشم دقیقا چیه برای من

این بودکه ازراه درست به خواستهام برسم ینی خداوند رضای خدا برام مهمه

اینکه با کسی که میخوامش واون زندگی رویایی و چیزی که ازروابط میخوام محبوبم کسی که الان دوسش دارم اونم دوستم داشته باشه ازدواج کنم توهمین روزااا (من سالهاس خواسترودارم وهدایتم به این سایت برام نشانس وکلی نشانهاکه ازاین راه گرفتم الحمدالله ) و کلی جزعیاتی که من ازروابط میخوام و بحث ارتباط با خودم و خداا عزت نفس و اعتماد به نفس ازاونجایی که اولویتم رابطس خیلی شوق دارم به تحقق این خواسته

خلاصه که با هدایت امروز که باید ما وضوح خواسته را مشخص کنیم یه چراغ تو ذهنم روشن شداینکه فهمیدم علت مقاوتم زمانی که از تجسم خواستم عشق و علاقم لذت میبردم یه صدایی مانع توجهم به خواستم میشد اونم این بودکه میگف نکنه این کارت اشتباه باشه علاقه تو به جهان آسیب برسونه یا به صلاحت نباشه یا خلاف رضای الهی باشه یا نکنه تو داری تخیل میکنی فکر میکنی داری تجسم میکنی ازقانون خدا استفادهدمیکنی خلاصه که این صداهاا کوفتم میکردن توجه به خواستمو حالاچقدرم که خودسرزنشیه موجب میشد اعتمادبه نفس و عزت نفسنو پایین بیارم وتویه سیکلی بودم این شکلی حس خوبم کوتاه بود وکمترازرحس بدم و چون چندتا فایل و کتاب میخوندم منطقم بودکه دارم قانو اجرا میکنم ولی در عمل چیزی که باید میفرستادم فرکانس خوبو نبود بیشتر حس بد رو داشتم از جمله اضطراب و ترس و حقارت و…خلاصه که یه سوالی ندتهاا تو ذهتم بود که چرا حسم بهتر نمیشه خسته شده بودم و ماسخ که باید وضوح خواستت برسی از جمله خوشبختی واین قانونه جهانه ینی خداوندقانونی تعبیه کرده که تا تو نگی چی میخوای نمیدونه تو چی میخوای دقیقا تا بهت بده مثل خرید کردن میمونه که باید دقیقا بدونی چی میخوای برای چی میخوای واین ینی که خداوند تمام اختیار زندگی منو دادا دست خودم و منم میتونم همه چی رو باهام داشته باشم هم خدارو هم خرمارو 😉وواقعا این قدرت که بهمون داده شده جای شکر داره و سوال دیگه هم داشتم وه گفتم خدایاا حالا من اگه بخوام تو مسیر علاقم برم آیا چیزی هست که تو دوست داشته باشی و خشنود باشی و مسیر درستی باشه و این نشانه امروزم پاسخ زیبایی دادگفت وقتی تو در مسیر علاقت حرکت میکنی و قدم برمیداری در واقع تو درصلح قرارمیگری با خودت و جهان این ینی نزدیکی به خداا خشنودی خدا مثل همین دوستان که داشتن باهم والبته هرکدوم درنسیر علاقه شخصیشون اجرا میکردن هم خوشون لذت بردن هم بقبه این هماهنگی با خوشون موجب هماهنگی یک گروه شد واین قابل تحسینه خداروشکر دراین مسیر زیبا هستم و میتونم بببینم و بخونم ودبشنوم الهی شکر .

و نکته دیگه که توجهمو جلب کرد یاد اوری این قانون بود که قانون همه جا جواب میده والبته درک بهترش من همیشه فکر م بود والبته اضطرابم که برای اجرای قانون داشتم ذهنم انگار همش دنبال بهانه بودتا بهم بگه تو نمیتونی و نمیشه در فلان محیط و کنار این ادمها کنترل ذهن کنی اینا فلانن و بسانن و محیط باید اینطوری باشه و اسمان رنگش باید اونطوری باشه و ادما باید با فلان عقیده و دین

باشن وواقعا هم اگر اونطوری که میخواستم نبود حسمو بدتر میکرد و ترسم بهش اضاقه شد مثلا همین تغییر محیطو مکان من تو ذهنم این بودکه فقط تو فلان جا زیباییست ووبس و پرا اینطور بود چون ترسم این بودکه جواب نگیرم به خاستم نرسم چیزی که میخوامو بازم بهش نرسم فارق از اینکه من هرجا که باشم با این کمترل ذهن به همون خواسته قلبیم میرسم هیچ بلکه اون نعماتمم وسیعتر میشن مثلا اگه فلان رابطه با فلان شخصو میخوام با کنترل ذهن بهش میرسم مثل استاد و باز ادامه این مسیر در همه حاا اون رابطه زیباترو قدرتمندترم میشه مثل استادو مریم که باهم این همه سفر میرن و باهم تجربه میکنن شگفتیها رو ولدتشون از این تجربه زندگی و خلقشون 2چندان میشه خداروشکر که هرچیزی را جفتی افرید وقتی استادو مریم عزیزو تواین فایل دیدم که برخلاف بقیه سفرهاا ازاون همه محیط سبزو اسمان ابی و ابرهای گوگولی چیزی که قلبا دوست دارم وارد محیطی شدن که کلا متفاوت بود حس من بد شد یهو گفتم اگر مسیر اشتباه بود اگر اونجا جای بدی بود وگرنه مسیر پیشرفت استاد دیگه در کاررنبود دیدم که استاادو مدیم اینجاهم توجهشون روی نکات مثبته ینی همون رفتاررهمون سماسگزاری رو دارن که در پارادایس و محیط بازتر دارن اون نگاهو دارن تمرین میکنن و لذت میبرن اینجا فهمیدم که ذهنه منه که این نگاه منفی رو داره و همشم بخاطر اون فیلمها و داستانهایی وحشتناک و احبار بدی بود که سالیان سال شنیدم یکی میگفت فلان چیز شونه و کشور فلان مردمش گناهکارن و مردان و زنان ناپاک زیادن چش چران و توهمایی که ذهنمون بخاطر یه سری تصاویر ساخته بود ووخوابهای بدی که میدیدم همه این باور رو ساخته بود که مهربانی و خوبی و زیبایی و انسانیت و پاکی و نورر و خدا عشق خدا و بخشش و برکت و خیریت کمههه و چقدر این باوررر کمبود لذت چه لحظهایی زیبایی رو میدزده خلاصه که این فایل خدا گفت من همه جا هستم به تو نزدیکم مگر مبشه خداجایی باشه و اونجا زیبا و نکرانی نباشه خودش گفته که نوریه که همه جا هست خدارو شکر الحمدالله .

در پناه خدا شادو رستگار باشید .