این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-25.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-29 06:31:072024-09-03 11:56:37سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۹
194نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اصلا باور نمیکردم اینقدر تعداد زیبایی هایی ک امروز میخوای بهم نشون بدی اینقدر زیاد باشه
مگه چقدر زیبایی داری؟؟
مگه چقدر نعمت داری؟؟
خدا جونم
خیلی امروزم قشنگ شرو شد
خیلی دوسش داشتم
صب ک بیدار شدم
دیدم مهمونی هستم
تو منو آووردی مهمونی تهران خونه برادر
خانمم
چقد آدم دوس داشتنیه
اون شمالیه و خیلی خونگرم و خوش مشرب و باحال
خدا جون این آدم همون دست توعه که کمک کرد ماشینمو بخریم
از اونجایی که تو قول داده بودی ک آسونم کنی برای آسونیا
صبح که از خواب بیدار شدم طبق معمول اومدم توی سایت میخواستم یه کامنت خوشگل بخونم هدایتم کردی به فایل توحید عملی 6
خداجون تو بهم گفتی خوب چند تا کامنت خوندی برو سراغ صفحه 100
من همیشه و هر لحظه دارم سعی میکنم باور کنم تو داری هدایتم میکنی
باورم تکمیل نشده ولی دارم هر روز تمرین میکنم
دوستمون تو کامنتش نوشته بود که من اومدم از کارمندی بیرون و و رفتم سراغ شغل مورد علاقم و انگار انگار آزاد شدم
راجع به آزادی صحبت میکرد
منم الان دقیقاً تو حس و حال آزادی هستم
و دقیقاً درک میکنم که وابستگی چقدر زجر و فقر آلود و شرک آلوده
وو یعنی به نوعی خدای مهربون داشت به من نوید میداد که حسام جان آزادیهای بعدی هم توی راهه چون تو به خودت گفتی تو توی کار کردن روی خودت قول به خودت دادی و داری سهم منصفانتو انجام میدی
ووتو میخوای که مثل دوستان سایت آزاد بشی از شغل کارمندی و بری وارد شغل مورد علاقت بشی
منم تورو به این کامنت هدایت کردم ک امیدت بیشتر بشه
خدا جون
خیلی خوشحالم کردی خیلی لذت بردم خیلی حالم خوب شد
دوباره درخواستمو ب تو دادم گفتم خدایا میشه منم از کارمندی هدایت بشم به شغلی که عاشقشم؟؟؟
چه برج بزرگ و خوشگلی خدای من چقدر برج 30 و 40 و 50 تا طبقه تا چشم کار میکنه برج 50 طبقه
چقدر خیابونا خلوت و دوس داشتنی بود
خدا جون وقتی وارد فضای زیبای دریاچه شدم
صدای چه چه گنجشکای خوشگل
سرویس بهداشتی زیبا و تر و تمیز و نزدیک
پارکینگ خوشگل با ماشینهایی که یکیش عشق من بود(لند کروز حضرت مشکی)
هوا چقدر عالیه خدای من هوا چقدر عالیه عاشقتم آسمون آبی با ابرای پفکی
قراره برم عشقم دست خدا ، مهدی رو ببینم
خدا جونم
چقدر دوچرخه سوارا دارن لذت میبرن و میخندن
دخترا نشستن دوتایی سه تایی دارن کیف میکنن و میخندن
چقدر این خانم دوچرخه سوار لباساش خوشگل بود شلوار سفید داشت خیلی کیف کردم
خانم شلوار سفید خیلی کم دیده بودم
چقدر زیباست خانوما آزادن و روسری ندارند من خیلی عاشق اینم ک هر گسی هر جور دوس داره لذت ببره
چقدر لذت بخشه دریاچه خوشگل و زیباست چقدر بزرگه چقدر آب چقدر آب چقدر فراوانی نعمت خدای من
خدا جون تحسینت میکنم ک تونستی این همه فراوانی لبخند این همه فراوانی عشقبیافرینی
پسر دخترا دستشون انداختن گردن همدیگه و لذت میبرند_
چیکن فکتوری باراباس_ کافه که مال پارکینگ بود چقدر خوشگل با چوب ساخته شده بود
چقدر دیدنش لذت داشت ماشینی که داشت مسافرا رو و بازدید کنندهها رو جابجا میکرد و آهنگش چقدر خوشگل بود
چقد لذت بردم و تحسین کردم چه خانم خوشگلی با لباسای خوشگل و تنگ مشکی داشت راه میرفت خدایا شکرت
خدایا شکرت با مهدی قرار گذاشتم جلوی برج سفید
خوداجون چه آهنگهای خوشگلی داره از مغازه ها پخش میشه
چقدر حال کردم اردکها خوشگلن چقدر اردکها و غازا خوشگلن
خدا جون چقدر آدمای خندونت اینجا زیاده چقدر آدمای راحت با لباسهای زیبا اون خانوم که تیپش پیرهن شلوار صورتی پوشیده بود چقدر با موهای زردش چقدر خوشگل بود چقدر زیبا بود
چقدر اینجا خوشگله مثل اروپا میمونه
آدما اینجا چقدر حالشون خوبه چقدر میخندن
چقدر لباسای خوشگل چقدر آدمای دوست داشتنی خدایا
چقدر آهنگهای خوشگل از سینما و شهربازی و اینا پخش میشه
یه خانم خوشگل داره جلو من راه میره و شلوار لی آبی داره خیلی دوست دارم
آفتاب خیلی خوشگل داره میتابه خیلی هوا رو مطبوع کرده
یه باد خیلی ملایم و دوست داشتنی داره میاد
اون آقا موهاشو چقدر بلند و خوشگل بافته بود اولین بار بود میدیدم ی آقا موهاش اینقد بلنده
چقدر خانمهای جوون زیبا و خوش هیکل زیادن چقدر من دوست دارم قدرت زیباییهاتو دوست دارم اون خانم شلوار صورتی پیرهن صورتی موهاش زرد بود و داشت پیاده قدم میزد و هندزفری گوشش بود
خدایا صدای منو میشنوی خدایا من دارم با تو صحبت میکنم
خدا جون چقد خوبه تو پیشمی
خدایا تو امروز اشک منو درآوردی
خدا جون عاشقتم عاشقتم
جشنمونو گرفتیم_زیبایی ها رو دیدم-برگشتمدوباره رسیدم به پارکینگ
خدایا میخوام ازت خداحافظی کنم
من میخوام ازت خواهش کنم دوباره منو به همچین جاهایی زیباتر از اینجا هدایت کن که همه چیزای زیباییهای اینجا رو داشته باشه
چقدر فراوونی چقدر نعمت چقدر خنده چقدر احساس خوب چقدر شادی چقدر آب چقدر ساختمونای خوشگل چقدر نور گرم خورشید
اون گربه خونگی چقد ناز و خوشکل بود اینجا نشسته بود
خدا جون ممنونم که عضلات به این خوبی و قوی به من دادی که من بتونم اینجا بیام ممنونم بابت چشمای زیبایی که دادی بتونم این زیباییها رو ببینم
ممنونم بابت گوشهای دوست داشتنی که صدای قشنگ مهدی رو صدای پرندهها رو صدای خنده مردم رو بشنوم
ممنونم بابت قلب سالمی که بهم دادی ممنونم بابت امیدی که بهم دادی منم میتونم دونده بشمآره خدا جون تو گفتی من برا سلامتیم میتونم دونده بشم_
خدا جون تمام این زیباییها و نعمتهاتو هستی من عاشق توام
تمام این شادیها تو هستی تمام این رنگهای قشنگ تو هستی
تمام این حال خوب تمام این خانمها آب هامرغابی های دریاچه و ……همه این انرژی پاک تویی
نمیدونم من دارم توی فضا حرکت میکنم من روی زمین نیستم چقدر ماشینای خوشگل توی پارکینگ خدایا ماشین آبی پررنگ ماشین فیدلیتی ماشین فونیکس خدایا چقدر عاشق این رنگای خوشگلم چقدر دوسش دارم قرمز آبی
ممنونم بهم امید دادی که میتونم دونده بشم
ممنونم که بهم گفتی که مهدی بهم گفت که توحید اصلیترین چیزه ما غنی هستیم تا بتونیم ثروتمند بشیم سلامت بشیم -روابط عالی داشته باشی و هر چی رو بخوایم داشته باشیم
خدا جون از شان و مقام و قدرت تو دوره ک ی موجود رو ناقص بیافرینی -آره خدا جون تو منو کامل آفریدی و ب خودت تبریک گفتی –اگ ناقص بودم نمیتونستم تسخیر کنم-خدا جون باور غنی بودن خودم رو بهم یاد بده تا بتونم بیشتر تو رو بشناسم
خدا جون امروز منو آووردی با پلن بینظیرت توی اینهمه زیبایی و جشن ورود ب روز هجدهمم رو گرفتی عاشقتم
یعنی من عاشق دیوونه هایی هستم که کار نویی رو شروع میکنن. تصور کن در حالیکه ماشین به ندرت پیدا میشه و آدمیزاد تازه تونسته موتور احتراقی رو اختراع کنه ، یه عده آدم پیدا میشن که اشتیاق پروازکردن دارن. تو ذهن من اینجوریه که اینا شب و روزشونو با این میگذرونن که چه جوری پرواز کنیم ، این بال رو چه جوری بسازیم که رو هوا بمونه ، اگر بریم اون بالا این دشت زیر پامون چه شکلیه ؟
حالا اگر قرار بود به این فکر کنن که اگر سقوط کنن یا زحمت هاشون الکی باشه یا جونشونو از دست بدن، به نظر من که قدمی بر نمیداشتن. من نمیگم به این احتمالات فکر نمیکردن، حتما فکر میکردن ،اما قدم رو برداشتن و رفته رفته نشونه ها رو دیدن ، دیدن این بخش هواپیما این دفعه بهتر شد، این پره بهتر شد و ….بوم به آرزوشون که پرواز بود رسیدن.
و البته فکر میکنم قدم اولشون فیزیکی نبود ، باور به این بود که میتونن پرواز کنن.
. مثل اونایی که کامپیوتر رو ساختن، اونایی که رفتن ماه …
فیلم برداری خیلی بهتر شده موسیقی فیلم هم خوب انتخاب شده بود بینده احساس میکرد در موزه هست ضبط و تدوین داره حرفه ایی تر میشه البته برای پیشرفت خیلی جا داره ولی در حال پیشرفت است
این قسمت که ضبط شد خوب بود ولی موزیکی که گذاشتید دلگیر بود لطفا اهنگهای انرژی بخش بذارید من که دلم گرفت کلا بی صدا گوش کردم ی نکته دیگه فضای باز بیشتر انرژی میده به آدمها.
سلام بر مریم جان عزیزم مریم جان عزیز با این فایلها بچه های سایت رو بخوبی به چالش میکشونی دیشب که کامنت عارو میخوندم دیدم بچه ها چه نکات با ارزشی اشاره کردند که به قول استاد در هیچی کتابی یافت نمیشه واقعا خدا قوت پسر من با این فایلها عشق میمند دیروز اول صبح بیدار شده بدون اینکه دست صورتششو بشوره میگه مامان به استاد زنگبزن ببین خونه هسش بریم امریکا خونه شون با خودم گفتم کاش مثل بچه ها باورهای اسان راحت داشتیم بگو اجابت میشه واقعا بی نظیر هستید به امید دیدار عزیز دلم عاشقتم
بنام الله یکتا سلام به استاد عزیزمان وخانم شایسته مهربان وسلام به دوستان عزیز وهمفرکانسیم من تا اینجا همه قسمت های سفر به دوره آمریکا رو با کامنت های لاک زده خوندم اما کامنت های این قسمت برای من آگاهی هایی رو به همراه داشت که درکم از دیدن این قسمت بالا برد من روحیه ام طوری که علاقه ای به وسایل جنگی اینا ندارم قسمت ای از فیلم که خانم شایسته صحبت کرد ن خود آگاه اشک از چشمانم سرازیر شدکه ما چقدر در کنترل ذهن مون مهارت پیدا کردیم وقتی به تصاویر کشیدن ان ۳خلبان حتی در بدترین شرایط باید ارباب ذهنم باشم همه چیز به نفع من تمام خواهد شد این اتفاق در راستای تکامل من ویا الهامی نشانه ای که برای پیروزی موفقیت من لازم بوده در همه عرصه های زندگیم وقتی من قانون بلد باشم کلید دست من وهر قفلی رو باز می کنم خدارو بابت اینهمه آگاهی شکر می کنم وهمجور از خانم شایسته عزیز که زحمت این فایل های پراز آگاهی رو برای ما می کشن.من ذهنم روحم تشنه این آگاهی های سایت شده اگریه روز به این سایت به هر دلیل نتونم بیام روحم احساس گشنگی تشنگی شدید می کنه آرامشی که ذهنم قلبم در این سایت پر از آگاهی می گیره هیچ جایی نمی تونم پیدا کنم انگاری خداوند داره با کلمات با جملات با تصاویر به زبان خانم شایسته باهم صحبت می کنه.یه پوشه توی لپ تاپم باز کردم اسمش گذاشتم رد پای زندگیم یه فایل ورد هم باز کردم از کامنت هایی که خوشم می اد برای خودم سیو می می کنم و اسمش پرواز که امروز در کامنت انتخاب شده این فایل دوست عزیزمان نوشته بود،هواپیما دوبال میخواهد برای پرواز ومنم دو بال میخواهم برای پرواز یه بال باور یه بال آگاهی.
خدایا یاری ام کن در این راه پرقدرت ادامه بدم خدایا خودت هدایتم کردی ازت می خوام این دوبال رو برای پرواز من در آسمان زیبای زندگیم دراسمان بهشت تو زیباتر پرقدرتر استوارتر بیارایم.
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
نمایشگاهی از پیشرفت تکنولوژی و سیر تکامل آن از سالهای دور 1909 و حتی قبل از آن برای علاقمندانی که مخصوصا به پرواز علاقمند هستند مانند استاد که پرواز را کمی آموختند.
موسیقی زیبایی که خانم شایسته انتخاب کرده بودند.
ماکتها، عکسها، نوشته ها،لباسها، تجهیزات……برای تاریخی که نا گفته نماند برای خواندن و دیدن، مانند خانمی که نشسته و با دقت اطلاعات و تاریخچه جنگ را می خواند.
صحنه هایی از جنگ و انسانهایی که با موم ساخته شده که حتی احساس آنها را نشان می داد.
در موقع عصبانیت باید آرام باشی این جسمی است که خداوند به ما امانت داده است و ما باید مراقب آن باشیم. جملاتی که مادر خانم شایسته سالها پیش به ایشان گفته بودند و به همین سادگی در صلح با خود بودن را نشان می داد. کلیدی که به هر دری می خورد.
نمایش پرواز هواپیما برای کودکان با طراحی و کارکردی جالب به شکلی که کودکان علاقه دارند.
تجهیزات خلبانان برای کشته شدن در جنگ. جنگ ویتنام که یادگار تلخ آن برای آمریکا ماند .
خانمهای خلبانی که شجاع تر از مردان بودند چون شجاعت جنگیدن با عقاید مردم و به صلح رسیدن با خود را کم کم آموختند با شجاعت و جسارت.
هواپیماهایی که اکنون برای بازدید درب آن باز بود و می توانستی جایگاه چتربازانی را ببینی که برای نشستن در آنجا و سپس پرتاب شدن در آسمان لایتناهی را نشان می داد.
هواپیماهایی که در آسمان این موزه قرار داشت و هر کدام داستان و تاریخچه خود را دارد از جنگ جهانی تا به امروز که با سرعتی فراتر از سرعت نور تکامل خود را طی کرده است از بس که انسانها به فضا و دست نیافته ها علاقمند است، کشف دنیاهای جدید.
عکس مستند از خرابه های شهر برلین در جنگ جهانی و ماکت حیاط خانه ای که دختری در کنار درختی خشک به برادرش نگاه می کند که به جستجوی ماسکی بالای درخت بود.
عکس سگی که برای جنگ و یا کمکهای اولیه آموزش دیده بود.
جنگ سرد! چه فرقی دارد، جنگ جنگ است. نابودی انسانها توسط انسانهایی دیگر چه جسمی و چه روحی.
بمبهایی که به نمایش گذاشته شد، هواپیماهایی با یک سرنشین تنها برای جنگیدن و نابود کردن .
ماکتی کامل بدون پوشش که تمامی قطعات داخل هواپیما را نشان می داد که خبر از پیچیدگی، ظرافت و دقت داشت.
افراد ارتش آمریکا که بدون اجبار و از روی عشق به وطن و آرمانهایشان کشته شدند و ما مقبره های آنها را که بسیار بسیار زیاد بود در قسمتهای مختلفی که استاد با درون گرفته بودند را مشاهده کرده بودیم خفته در میان چمنها.
سلام به همه.مریم جان ممنون از وقتی که میذاری برای فیلم گرفتن و با ما به اشتراک میذاری ، واقعا کارت عبادت هست، عبادت از نظر لغوی هموار کردن دل به سوی خداست و دقیقا هم ما داریم هی هموار کنیم کانون توجه رو تا توجهمون به سوی منبع خیر باشه..صحبت های مهمی بیان کردی و نشانه ای شد برام که دوباره برم فایل های عشق و مودت رو مرور کنم، همه چیز کنترل ذهن…
خدا جون
خیلی فک کردم ک چی بنویسم ک تا اینجا اینهمه قسمت از سریال رو دیدم
و این زیبایی ها و دیدنشون توی سریال سفر منو هدایت کرد ب زیبایی های خیلی بیشتر
خدا جون عاشقتم
تا این حد زیبایی
تا این لذت بردن یکجا
خدا جون
اصلا فک نمیکردم پلن توی خدا ، امروز برا من اینقدر قشنگ باشه
خدا جون
اصلا باور نمیکردم اینقدر تعداد زیبایی هایی ک امروز میخوای بهم نشون بدی اینقدر زیاد باشه
مگه چقدر زیبایی داری؟؟
مگه چقدر نعمت داری؟؟
خدا جونم
خیلی امروزم قشنگ شرو شد
خیلی دوسش داشتم
صب ک بیدار شدم
دیدم مهمونی هستم
تو منو آووردی مهمونی تهران خونه برادر
خانمم
چقد آدم دوس داشتنیه
اون شمالیه و خیلی خونگرم و خوش مشرب و باحال
خدا جون این آدم همون دست توعه که کمک کرد ماشینمو بخریم
از اونجایی که تو قول داده بودی ک آسونم کنی برای آسونیا
صبح که از خواب بیدار شدم طبق معمول اومدم توی سایت میخواستم یه کامنت خوشگل بخونم هدایتم کردی به فایل توحید عملی 6
خداجون تو بهم گفتی خوب چند تا کامنت خوندی برو سراغ صفحه 100
من همیشه و هر لحظه دارم سعی میکنم باور کنم تو داری هدایتم میکنی
باورم تکمیل نشده ولی دارم هر روز تمرین میکنم
دوستمون تو کامنتش نوشته بود که من اومدم از کارمندی بیرون و و رفتم سراغ شغل مورد علاقم و انگار انگار آزاد شدم
راجع به آزادی صحبت میکرد
منم الان دقیقاً تو حس و حال آزادی هستم
و دقیقاً درک میکنم که وابستگی چقدر زجر و فقر آلود و شرک آلوده
وو یعنی به نوعی خدای مهربون داشت به من نوید میداد که حسام جان آزادیهای بعدی هم توی راهه چون تو به خودت گفتی تو توی کار کردن روی خودت قول به خودت دادی و داری سهم منصفانتو انجام میدی
ووتو میخوای که مثل دوستان سایت آزاد بشی از شغل کارمندی و بری وارد شغل مورد علاقت بشی
منم تورو به این کامنت هدایت کردم ک امیدت بیشتر بشه
خدا جون
خیلی خوشحالم کردی خیلی لذت بردم خیلی حالم خوب شد
دوباره درخواستمو ب تو دادم گفتم خدایا میشه منم از کارمندی هدایت بشم به شغلی که عاشقشم؟؟؟
جوابمو دادی،، آره حتماً عزیزم حتماً درخواستتو میدم
خبر خوب بعدی اینه که کسی ک دست خدا شده بود برای آزادی و رهایی از سیگار
پیام داد حسام جان من اومدم برای دو میدانی پارک چیتگر
و تا ظهر اینجام و میتونی بیای منو ببینی
وای وای باورم نمیشد
خیلی خبر خوبی بود
خیلی کیف کردم که میتونم یه آدم خودساخته رو ببینم
خیلی دوست داشتم روی ماهشو ببینم
بعد گقتم چقد خوب امروز 12:42 دقیقه میتونم جشنمو با دست خدا توی پارک بگیرم
خدا جون باورت میشه این حسام نازنینت
روز هفدهمش تموم شد و وارد روز هجدهم شد
خدا جون
این برای من خیلی خبر خوبیه
بعد ی ایده گفت شاید خدا برنامه و پلن داره که با مهدی جشن بگیریم
و اتفاقش افتاد و من ورود ب روز هجدهم رو جشن گرفتم
من و خدا و دست خدا
جشن دو تا نسکافه دو تا کیک کوچولو با همدیگه لذتشو بردیم
خیلی عالی بود
نمیتونم وصفش کنم ک چ احساس بی نظیری داشتم بقول استاد خدایا صدهزار بار شکرت
خدا جون
راج ب این روز بیاد موندنی میتونم بهت بگم –چقدر شیب اتوبان خرازی خوشگل و دوس داشتنی بود
برا کسی ک عاشق ماشینای خفنه دیدن زیبایی های رانندگی خیلی جذابه ، عاشقشونم
چه پل بزرگی خدای من
ما توی کاشون پل ب این بزرگی نداریم
4 تا لاین دو ماشینه چه آسفالت خوشگل و صافی
چه برج بزرگ و خوشگلی خدای من چقدر برج 30 و 40 و 50 تا طبقه تا چشم کار میکنه برج 50 طبقه
چقدر خیابونا خلوت و دوس داشتنی بود
خدا جون وقتی وارد فضای زیبای دریاچه شدم
صدای چه چه گنجشکای خوشگل
سرویس بهداشتی زیبا و تر و تمیز و نزدیک
پارکینگ خوشگل با ماشینهایی که یکیش عشق من بود(لند کروز حضرت مشکی)
هوا چقدر عالیه خدای من هوا چقدر عالیه عاشقتم آسمون آبی با ابرای پفکی
قراره برم عشقم دست خدا ، مهدی رو ببینم
خدا جونم
چقدر دوچرخه سوارا دارن لذت میبرن و میخندن
دخترا نشستن دوتایی سه تایی دارن کیف میکنن و میخندن
چقدر این خانم دوچرخه سوار لباساش خوشگل بود شلوار سفید داشت خیلی کیف کردم
خانم شلوار سفید خیلی کم دیده بودم
چقدر زیباست خانوما آزادن و روسری ندارند من خیلی عاشق اینم ک هر گسی هر جور دوس داره لذت ببره
چقدر لذت بخشه دریاچه خوشگل و زیباست چقدر بزرگه چقدر آب چقدر آب چقدر فراوانی نعمت خدای من
خدا جون تحسینت میکنم ک تونستی این همه فراوانی لبخند این همه فراوانی عشقبیافرینی
پسر دخترا دستشون انداختن گردن همدیگه و لذت میبرند_
چیکن فکتوری باراباس_ کافه که مال پارکینگ بود چقدر خوشگل با چوب ساخته شده بود
چقدر دیدنش لذت داشت ماشینی که داشت مسافرا رو و بازدید کنندهها رو جابجا میکرد و آهنگش چقدر خوشگل بود
چقد لذت بردم و تحسین کردم چه خانم خوشگلی با لباسای خوشگل و تنگ مشکی داشت راه میرفت خدایا شکرت
خدایا شکرت با مهدی قرار گذاشتم جلوی برج سفید
خوداجون چه آهنگهای خوشگلی داره از مغازه ها پخش میشه
چقدر حال کردم اردکها خوشگلن چقدر اردکها و غازا خوشگلن
خدا جون چقدر آدمای خندونت اینجا زیاده چقدر آدمای راحت با لباسهای زیبا اون خانوم که تیپش پیرهن شلوار صورتی پوشیده بود چقدر با موهای زردش چقدر خوشگل بود چقدر زیبا بود
چقدر اینجا خوشگله مثل اروپا میمونه
آدما اینجا چقدر حالشون خوبه چقدر میخندن
چقدر لباسای خوشگل چقدر آدمای دوست داشتنی خدایا
چقدر آهنگهای خوشگل از سینما و شهربازی و اینا پخش میشه
یه خانم خوشگل داره جلو من راه میره و شلوار لی آبی داره خیلی دوست دارم
آفتاب خیلی خوشگل داره میتابه خیلی هوا رو مطبوع کرده
یه باد خیلی ملایم و دوست داشتنی داره میاد
اون آقا موهاشو چقدر بلند و خوشگل بافته بود اولین بار بود میدیدم ی آقا موهاش اینقد بلنده
چقدر خانمهای جوون زیبا و خوش هیکل زیادن چقدر من دوست دارم قدرت زیباییهاتو دوست دارم اون خانم شلوار صورتی پیرهن صورتی موهاش زرد بود و داشت پیاده قدم میزد و هندزفری گوشش بود
خدایا صدای منو میشنوی خدایا من دارم با تو صحبت میکنم
خدا جون چقد خوبه تو پیشمی
خدایا تو امروز اشک منو درآوردی
خدا جون عاشقتم عاشقتم
جشنمونو گرفتیم_زیبایی ها رو دیدم-برگشتمدوباره رسیدم به پارکینگ
خدایا میخوام ازت خداحافظی کنم
من میخوام ازت خواهش کنم دوباره منو به همچین جاهایی زیباتر از اینجا هدایت کن که همه چیزای زیباییهای اینجا رو داشته باشه
چقدر فراوونی چقدر نعمت چقدر خنده چقدر احساس خوب چقدر شادی چقدر آب چقدر ساختمونای خوشگل چقدر نور گرم خورشید
اون گربه خونگی چقد ناز و خوشکل بود اینجا نشسته بود
خدا جون ممنونم که عضلات به این خوبی و قوی به من دادی که من بتونم اینجا بیام ممنونم بابت چشمای زیبایی که دادی بتونم این زیباییها رو ببینم
ممنونم بابت گوشهای دوست داشتنی که صدای قشنگ مهدی رو صدای پرندهها رو صدای خنده مردم رو بشنوم
ممنونم بابت قلب سالمی که بهم دادی ممنونم بابت امیدی که بهم دادی منم میتونم دونده بشمآره خدا جون تو گفتی من برا سلامتیم میتونم دونده بشم_
خدا جون تمام این زیباییها و نعمتهاتو هستی من عاشق توام
تمام این شادیها تو هستی تمام این رنگهای قشنگ تو هستی
تمام این حال خوب تمام این خانمها آب هامرغابی های دریاچه و ……همه این انرژی پاک تویی
نمیدونم من دارم توی فضا حرکت میکنم من روی زمین نیستم چقدر ماشینای خوشگل توی پارکینگ خدایا ماشین آبی پررنگ ماشین فیدلیتی ماشین فونیکس خدایا چقدر عاشق این رنگای خوشگلم چقدر دوسش دارم قرمز آبی
ممنونم بهم امید دادی که میتونم دونده بشم
ممنونم که بهم گفتی که مهدی بهم گفت که توحید اصلیترین چیزه ما غنی هستیم تا بتونیم ثروتمند بشیم سلامت بشیم -روابط عالی داشته باشی و هر چی رو بخوایم داشته باشیم
خدا جون از شان و مقام و قدرت تو دوره ک ی موجود رو ناقص بیافرینی -آره خدا جون تو منو کامل آفریدی و ب خودت تبریک گفتی –اگ ناقص بودم نمیتونستم تسخیر کنم-خدا جون باور غنی بودن خودم رو بهم یاد بده تا بتونم بیشتر تو رو بشناسم
خدا جون امروز منو آووردی با پلن بینظیرت توی اینهمه زیبایی و جشن ورود ب روز هجدهمم رو گرفتی عاشقتم
عاشقتم. ببوسم روی ماه و زیباتو
سلامممم به نام خدای عزیزم
سلام به همه
مریم جان چقدر این صحبتهاتون ارامشبخش و امیدوار کننده بود.
الهی شکرت
اگه بتونم تو لحظه های که حتا فکر می کنم اساسی ترین موضوع زندگیم نابود شد و رفت
نه نگران بشم
نه دنبال مقصر بگردم
نه خودم و دیگران سرزنش کنم
بلکه تلاش کنم افسار ذهنمو به دست بگیرم،ارباب ذهنم باقی بمونم و اونو به ارامش دعوت کنم
فارغ از اینکه اون بیرون چه اتفاقی افتاده اگه من بتونم احساسم رو خوب نگه دارم
قطعا هر اتفاقی به هر شکلی که رخ داده به نفع من تموم میشه چون
این یک قانونههههههههه
این همون ایمان به غیبه که نتیجه اش
لاخوف علیهم و لاهم یحزنونه
این همون در صلح بودن با خودته
الهی شکرتتتتت
ممنونممممم ازت
به نام خدای وهاب
یعنی من عاشق دیوونه هایی هستم که کار نویی رو شروع میکنن. تصور کن در حالیکه ماشین به ندرت پیدا میشه و آدمیزاد تازه تونسته موتور احتراقی رو اختراع کنه ، یه عده آدم پیدا میشن که اشتیاق پروازکردن دارن. تو ذهن من اینجوریه که اینا شب و روزشونو با این میگذرونن که چه جوری پرواز کنیم ، این بال رو چه جوری بسازیم که رو هوا بمونه ، اگر بریم اون بالا این دشت زیر پامون چه شکلیه ؟
حالا اگر قرار بود به این فکر کنن که اگر سقوط کنن یا زحمت هاشون الکی باشه یا جونشونو از دست بدن، به نظر من که قدمی بر نمیداشتن. من نمیگم به این احتمالات فکر نمیکردن، حتما فکر میکردن ،اما قدم رو برداشتن و رفته رفته نشونه ها رو دیدن ، دیدن این بخش هواپیما این دفعه بهتر شد، این پره بهتر شد و ….بوم به آرزوشون که پرواز بود رسیدن.
و البته فکر میکنم قدم اولشون فیزیکی نبود ، باور به این بود که میتونن پرواز کنن.
. مثل اونایی که کامپیوتر رو ساختن، اونایی که رفتن ماه …
فیلم برداری خیلی بهتر شده موسیقی فیلم هم خوب انتخاب شده بود بینده احساس میکرد در موزه هست ضبط و تدوین داره حرفه ایی تر میشه البته برای پیشرفت خیلی جا داره ولی در حال پیشرفت است
سلام و خدا قوت
این قسمت که ضبط شد خوب بود ولی موزیکی که گذاشتید دلگیر بود لطفا اهنگهای انرژی بخش بذارید من که دلم گرفت کلا بی صدا گوش کردم ی نکته دیگه فضای باز بیشتر انرژی میده به آدمها.
با تشکر
سلام بر مریم جان عزیزم مریم جان عزیز با این فایلها بچه های سایت رو بخوبی به چالش میکشونی دیشب که کامنت عارو میخوندم دیدم بچه ها چه نکات با ارزشی اشاره کردند که به قول استاد در هیچی کتابی یافت نمیشه واقعا خدا قوت پسر من با این فایلها عشق میمند دیروز اول صبح بیدار شده بدون اینکه دست صورتششو بشوره میگه مامان به استاد زنگبزن ببین خونه هسش بریم امریکا خونه شون با خودم گفتم کاش مثل بچه ها باورهای اسان راحت داشتیم بگو اجابت میشه واقعا بی نظیر هستید به امید دیدار عزیز دلم عاشقتم
بنام الله یکتا سلام به استاد عزیزمان وخانم شایسته مهربان وسلام به دوستان عزیز وهمفرکانسیم من تا اینجا همه قسمت های سفر به دوره آمریکا رو با کامنت های لاک زده خوندم اما کامنت های این قسمت برای من آگاهی هایی رو به همراه داشت که درکم از دیدن این قسمت بالا برد من روحیه ام طوری که علاقه ای به وسایل جنگی اینا ندارم قسمت ای از فیلم که خانم شایسته صحبت کرد ن خود آگاه اشک از چشمانم سرازیر شدکه ما چقدر در کنترل ذهن مون مهارت پیدا کردیم وقتی به تصاویر کشیدن ان ۳خلبان حتی در بدترین شرایط باید ارباب ذهنم باشم همه چیز به نفع من تمام خواهد شد این اتفاق در راستای تکامل من ویا الهامی نشانه ای که برای پیروزی موفقیت من لازم بوده در همه عرصه های زندگیم وقتی من قانون بلد باشم کلید دست من وهر قفلی رو باز می کنم خدارو بابت اینهمه آگاهی شکر می کنم وهمجور از خانم شایسته عزیز که زحمت این فایل های پراز آگاهی رو برای ما می کشن.من ذهنم روحم تشنه این آگاهی های سایت شده اگریه روز به این سایت به هر دلیل نتونم بیام روحم احساس گشنگی تشنگی شدید می کنه آرامشی که ذهنم قلبم در این سایت پر از آگاهی می گیره هیچ جایی نمی تونم پیدا کنم انگاری خداوند داره با کلمات با جملات با تصاویر به زبان خانم شایسته باهم صحبت می کنه.یه پوشه توی لپ تاپم باز کردم اسمش گذاشتم رد پای زندگیم یه فایل ورد هم باز کردم از کامنت هایی که خوشم می اد برای خودم سیو می می کنم و اسمش پرواز که امروز در کامنت انتخاب شده این فایل دوست عزیزمان نوشته بود،هواپیما دوبال میخواهد برای پرواز ومنم دو بال میخواهم برای پرواز یه بال باور یه بال آگاهی.
خدایا یاری ام کن در این راه پرقدرت ادامه بدم خدایا خودت هدایتم کردی ازت می خوام این دوبال رو برای پرواز من در آسمان زیبای زندگیم دراسمان بهشت تو زیباتر پرقدرتر استوارتر بیارایم.
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
نمایشگاهی از پیشرفت تکنولوژی و سیر تکامل آن از سالهای دور 1909 و حتی قبل از آن برای علاقمندانی که مخصوصا به پرواز علاقمند هستند مانند استاد که پرواز را کمی آموختند.
موسیقی زیبایی که خانم شایسته انتخاب کرده بودند.
ماکتها، عکسها، نوشته ها،لباسها، تجهیزات……برای تاریخی که نا گفته نماند برای خواندن و دیدن، مانند خانمی که نشسته و با دقت اطلاعات و تاریخچه جنگ را می خواند.
صحنه هایی از جنگ و انسانهایی که با موم ساخته شده که حتی احساس آنها را نشان می داد.
در موقع عصبانیت باید آرام باشی این جسمی است که خداوند به ما امانت داده است و ما باید مراقب آن باشیم. جملاتی که مادر خانم شایسته سالها پیش به ایشان گفته بودند و به همین سادگی در صلح با خود بودن را نشان می داد. کلیدی که به هر دری می خورد.
نمایش پرواز هواپیما برای کودکان با طراحی و کارکردی جالب به شکلی که کودکان علاقه دارند.
تجهیزات خلبانان برای کشته شدن در جنگ. جنگ ویتنام که یادگار تلخ آن برای آمریکا ماند .
خانمهای خلبانی که شجاع تر از مردان بودند چون شجاعت جنگیدن با عقاید مردم و به صلح رسیدن با خود را کم کم آموختند با شجاعت و جسارت.
هواپیماهایی که اکنون برای بازدید درب آن باز بود و می توانستی جایگاه چتربازانی را ببینی که برای نشستن در آنجا و سپس پرتاب شدن در آسمان لایتناهی را نشان می داد.
هواپیماهایی که در آسمان این موزه قرار داشت و هر کدام داستان و تاریخچه خود را دارد از جنگ جهانی تا به امروز که با سرعتی فراتر از سرعت نور تکامل خود را طی کرده است از بس که انسانها به فضا و دست نیافته ها علاقمند است، کشف دنیاهای جدید.
عکس مستند از خرابه های شهر برلین در جنگ جهانی و ماکت حیاط خانه ای که دختری در کنار درختی خشک به برادرش نگاه می کند که به جستجوی ماسکی بالای درخت بود.
عکس سگی که برای جنگ و یا کمکهای اولیه آموزش دیده بود.
جنگ سرد! چه فرقی دارد، جنگ جنگ است. نابودی انسانها توسط انسانهایی دیگر چه جسمی و چه روحی.
بمبهایی که به نمایش گذاشته شد، هواپیماهایی با یک سرنشین تنها برای جنگیدن و نابود کردن .
ماکتی کامل بدون پوشش که تمامی قطعات داخل هواپیما را نشان می داد که خبر از پیچیدگی، ظرافت و دقت داشت.
افراد ارتش آمریکا که بدون اجبار و از روی عشق به وطن و آرمانهایشان کشته شدند و ما مقبره های آنها را که بسیار بسیار زیاد بود در قسمتهای مختلفی که استاد با درون گرفته بودند را مشاهده کرده بودیم خفته در میان چمنها.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
با تقویت کنترل ذهنمون به آرامش میرسیم.
عجب جمله ی نابی
یا اونجایی که مریم جون گفت مادرم گفته جسم ما
امانت به ما داده شده و باید ازش مراقبت کنیم و بهش آسیب نزنیم برای همین باید در بهترین حالت خودمون و بهترین احساسات قرار بگیریم.
همه شو باید با طلا نوشت
خدارو هزاران مرتبه شکر برای نعمت پرواز و تمام پروازهایی که قراره در طول زندگیم باز هم تجربه میکنم.
سلام به همه.مریم جان ممنون از وقتی که میذاری برای فیلم گرفتن و با ما به اشتراک میذاری ، واقعا کارت عبادت هست، عبادت از نظر لغوی هموار کردن دل به سوی خداست و دقیقا هم ما داریم هی هموار کنیم کانون توجه رو تا توجهمون به سوی منبع خیر باشه..صحبت های مهمی بیان کردی و نشانه ای شد برام که دوباره برم فایل های عشق و مودت رو مرور کنم، همه چیز کنترل ذهن…