سفر به دور آمریکا | قسمت 73 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

234 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    moghadam گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    مهری

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به همه همسفرای سفر به دور امریکا بخصوص سالار و راهنمایان گروه استادعباسمنش و مریم شایسته عزیز.

    امروز قانون تکامل به زیبایی برام مرور شد. با تصاویر. تکامل اسب. اصلا فکر نمیکردم که اندازه اسبها یک زمانی باندازه سگ بوده و الان این قدر با عظمت و ابهت. گذشت زمان و ارام ارام همه چیز اتفاق میفته. یک روزه و یک شبه این اتفاق نمیفته.

    یک روزه زبان انگلیسی من روان نمیشه همون طور که در زمان کودکی یک روزه زبان باز نکردم. یک روزه و یک ساله باورهای من تغییر نمیکنه همون طور چندین سال من با اون باورهای اشتباه زندگی کردم. اگه میبینم استاد این قدر با سرعت پیشرفت کردن تنها دلیلش فقط متعهد بودن و عمل کردن به قانون در زمان مشخص هست. بخای زیر ابی بری سرعت خودتت رو کم میکنی. به جای این که جلو بزنی. تکامل هر کسی با توجه به خودش و شخصیت و هدفی که پا به این کره خاکی گذاشته متفاوت هست. به همین دلیله که استاد بارها تکرار میکنن تو فقط خودت رو تغییر بده جهان کار خودش رو خوب بلده. نمیخاد کسی رو ارشاد یا هدایت کنی. زندگی گذشتگان رو که میبینم در کنارش به یاد افراد جسور و با ایمان اون زمان میفتم که مسیرشون کاملا از جامعه متفاوت بوده و شگفتی های بینظیر افریدند. الان دارم میفهمم که اونا خود خود واقعیشون بودن. کسانی بودند که قدرت درونیشون رو باور کردن و دست در دست اون قدرت لایتناهی عجایب رو خلق کردند. استاد نمونه بارز اون. کسی که با دست خالی با یک ساک قرمز به تهران مهاجرت کرد و الان در بهترین کشور دنیا داره زندگی میکنه و لذت میبره.

    الان که دارم فکر میکنم داشتن ایمان و توکل هم در هر انسانی متفاوت هست و به همون نسبت دوره تکامل هر کسی هم متفاوت میتونه باشه. کسی متل مریم شایسته عزیز به اون حد از توحید رسید که تونست هم قدم و یاور استاد باشه. چقدر این شخصیت ستودنی و عالی هست. کسی که با سخاوت تمام از لحظات زیبا فیلم شکار کنه و با زبان بسیار فصیح و زیباش دل هر بیننده رو ببره. فقط با یک فیلم ساده و کوتاه.

    گاهی وسوسه میشم کاش میشد سرعت پیشرفت من هم این جوری بود. به خودم یاداوری میکنم زیبایی دنیا در همین تنوع هست. تو در مقام خودت ارزشمند هستی و باید سیر تکاملیت رو طی کنی. تو فقط میتونی خودت رو با خودت ارزشیابی کنی. اگه میخای بهش سرعت بدی باید تلاش کنی نه فیزیکی و نه با عجله. بلکه با استمرار و تمرین. با داشتن حال خوب.

    الهی سپاسگزارم به خاطر وجود انسانهای پاک و توحیدی که هر لحظه از زندگیشون برای من کلی درس و اگاهی داره.

    استاد مریم عزیز دارم تلاش میکنم مثل شما خود خودم باشم نه با نقاب. پر از سادگی و ایمان. ممنون از تمام تلاش و انرژی که میذاری تا ما هم با دیدن واقعیت های زندگی خیلی بهتر و زیباتر زندگی کنیم. متل همون اسب رشد کنیم و بزرگ بشیم. نجیب و باعظمت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهدی حیاتی گفته:
    مدت عضویت: 2412 روز

    سلام بر گلهای عزیز سایت ، سپاس ، ممنون ، تشکر ، بسیار عالی تکامل را نشان دادید که هم در حیوانات و هم در زندگی ما انسانها دیده میشود که این تکامل جزئی از قوانین خداوند است . خانم شایسته ، معلم عزیزم سید جان مثل همیشه با هدایت خداوند گل کاشتید . الهی شکرت . من هم مثل شما خوبان به سادگی و با لذت به آمریکا می آیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    Sheishey گفته:
    مدت عضویت: 2260 روز

    سلام به همه ی زیبا بین های جهان

    اون لحظات از فیلم که مریم جون با صدای دلنشینشون و لهجه شیرینشون شرو به توضیح دادن می کنن از لذت بخش ترین لحظه هاست.

    حس اینو بهم میده که دارم از جزوه ی شاگرد ممتاز کلاس های استاد نکته برمی دارم. ?

    واقعا ممنون بخاطر وقتی که برای تهیه و تدوین این فیلم ها برامون میزارین.

    من خیلی اسب رو دوس نداشتم، ولی این چند قسمت از سفرنامه باعث شد که دلم بخواد لمسش کنم نازش کنم و حتی شاید یه روزی اسب سواری یاد بگیرم.

    و ازونجایی که من هربار از ته دل طبیعت سفرنامه رو تحسین کردم نا خوداگاه به دل طبیعت هدایت شدم و به خودم اومدم متوجه شدم سفر فوری پیش اومده یا یه روز گردش به طبیعت اتفاق افتاده و … گفتم وااای چه جوری شد که من الان اینجام و دارم اینهمه از این زیبایی ها لذت می برم و فریاد زدم که بعله “قانون عمل می کنه”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1358 روز

    بسیار بسیار فایل ارزشمند و خوبی بود

    و حاوی اطلاعات ارزشمند و مفید، با کلام استاد شایسته بزرگوار .

    جریان تکامل چیزی که من خودم همیشه عجله دارم سریعتر پشت سر بذارم و برم مرحله بعدی غافل از اینکه قانون جهان هستی عجله رو نمی‌شناسه و فقط به روند تکامل اهمیت میده. کاش به نقطه ای برسم که بتونم درک کنم و آموزه ها رو به عمل دربیارم .

    یه نکته در مورد اسب ها اینکه ، مستندی میدیدم در مورد نحوه شکل گیری مقیاس Horse Power یا همون اسب بخار که توان یک اسب کاری در معدن رو محاسبه میکنن، و بعد میشه مقیاسی برای نحوه کار ماشین بخار ، مثلا یه ماشین معادل ۸ تا اسب می‌تونه کار کنه یا ۱۰ تا و بیشتر.

    الهی شکر

    الهی شکر

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3175 روز

    به نام خدای مهربان که از روح خودش در من دمیده

    الهی شکرت که امروز هدایتم کردی تا قدم بعدیم رو بردارم

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم

    امیدوارم که حال دلتون عالی باشه

    درس عملی امروز من

    درس عملی امروز من علاوه بر تکاملی که توضیح داده شد

    اون اسبی بود که توی اون ویدیو نشون داده شد که در حال چرخیدن بود و روی اون اسب افراد ماهری داشتند هنرنمایی میکردند…

    صد در صد اون اسب اون اوایل اصلا به این رامی نبوده

    ببین وقتی خوب تربیت بکنم این اسب ذهنم رو، چه سواری هایی میده و چه کارهایی میشه باهاش انجام داد

    واقعا کیف کردم که ببین چقدر خوب این اسب رو تربیت کردند که اینطوری اروم و مطیع هست و داره خیلی اروم اون مسیری که میخوان رو میره بدون ذره ای مقاومت و بازم تاکید میکنم که اولش اصلا اینطور نبوده

    موضوع تکامل رو خیلی دوست دارم بهتر درکش بکنم و اون رو یک موضوع فارغ از زمان و مکان بدونم یعنی اینکه قدرت تکامل رو به عوامل بیرونی ای به اسم زمان و مکان ندم بلکه به درونم بدم به روند تغییرات خودم بدم

    الهی شکرت شکرت

    واقعا هرکجا که اروم بودم علی بی غم بودم همه چیز عالی پیش رفته و میره و این یعنی تکامل و هرکجا که سخت گرفتم به خودم اذیت کردم خودم رو اونجا من پوستم کنده شده هیچ اتفاقی هم نیفتاده فقط اذیت بیشتر شدم همین

    الهی شکرت برای هدایت هات

    به نظر من یکی از اون عواملی که باعث میه من تکامل رو رعایت نکنم اینه که من بیام به عوامل بیرونی قدرت بدم و اینطوری کنترل از دستم خارج میشه و عجله میکنم ولی وقتی که همه چیز رو درون خودم ببینم خودبخود تکامل رو خیلی خوب اجرا میکنم و آرومم و آرامش دارم الهی شکرت الهی شکرت هرچی بدبختی میکشم فقط بخاطر اینه که عوامل بیرونی رو دارم حساب میکنم

    الهی شکرت الهی شکرت خدای من شکرت شکرت خدای من

    زیبایی های این قسمت

    الهی شکرت برای مجسمه اسب های زیبا

    الهی شکرت برای این تمیزی و نظافتی که اینجا هست الهی شکرت برای آرامشی که هست برای اون فضای مطبوعی که قشنگ اونجا میشد حسش کرد

    الهی شکرت برای نورپردازی های عالی اون موزه برای توضیحات فوق العاده ی خانم شایسته

    الهی شکرت برای خلاقیت های بی نظیر خانم شایسته برای فیلم برداری

    الهی شکرت برای خلاقیت های زیبای اون موزه که داخل اون حفره های دیوار چقدر قشنگ با نقاشی عمق داده بودند به فضا و چقدر چقدر قشنگ رنگ آمیزی کرده بودند و طبیعی شده بود الهی شکرت الهی شکرت خدای من ازت بینهایت ممنونم خداجونم الهی شکرت الهی شکرت خدای من

    استاد جانم خانم شایسته محترم بسیار ازتون سپاسگزارم برای تهیه ی این فایل های مقدس و ارزشمندتون

    خیلی دوستتون دارم استاد عزیزم دوستان عزیزم و خانم شایسته محترم

    در پناه خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    آیسو گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    سلام به مریم جان شایسته که فیلمبردار لحظات زیباست و باعث میشه که من انقدر از این سریال لذت ببرم و درس دریافت کنم

    سلام به استاد عزیزم

    وقتی که وارد شو شدین اولین چیزی که توجه من را جلب کرد معماری اونجا بود واقعاً خیلی زیبا و خوش رنگ کنار هم قرار گرفته بودند و نکته بعدی که در لحظه به چشمم اومد این بودش که انسان‌ها چقدر زیبا با هر لباس و هر پوششی که دلشون می‌خواست کنار هم نشسته بودند و داشتن با همدیگه از این شعله زد می‌بردند

    داستان هدایته.. همون جریان بدیهی و نرم طبیعی که مسیر و هموار می‌کنه که گاهی متوجهشم نمی‌شی همه چی رو جفت و جور می‌کنه و باعث میشه تو به موقع برسی

    وقتی این جملات زیبا از زبان خانم شایسته جاری شد گفتم چقدر زیبا چه روزهایی بود که من همینطور آروم هدایت می‌شدم.. و میشم… وقتی به یاد میارم می‌بینم من هیچ وقت با هیچ نیرویی نمی‌تونم این اتفاقات رو کنار هم بچینم و همه چی رو آروم و طبیعی جلو ببرم و چقدر وقتایی که گذشتم جریان هدایت منو جلو ببره از زندگیم لذت بردم… روزایی که اجازه دادم جریان هدایت منو پیش ببره به من پیشنهاد کار داده شد .. یا همین دیروز که توی خیابون بودم و تصمیم گرفته بودم من هیچگونه قند و شکری نخورم ولی دوستم که باهام بود علاقه زیادی داشت تا بستنی بخوریم و ازم کلی خواهش کرد که بیا حالا همین یه روز و بستنی بخوریم…

    من قبول نکردم. یکم که جلوتر رفتیم دیدم یه خانومی داره چای داغ می‌ریزه توی لیوان و با عشق به مردم تقدیم می‌کنم… اصلاً خستگی از تنم در رفت

    داستان هدایت همینه همینا رو همش باید آدم به خودش یادآوری کنه

    وقتی که اون آقا به استاد پیشنهاد دادش که هر جایی که دلشون می‌خواد برسونتشون و زمانی که خانم شایسته گفتن من یه راه آسونتری انتخاب کردم که خدا من رو به سمت استاد هدایت کنه با خودم فکر کردم واقعاً چه وقتایی واسه همین موضوع به خودم گفتم خدایا تو منو هدایت کن… همش فکر کردم گفتم نه دیگه واسه این موضوع باید خودت تلاش کنی راه‌تم نمی‌تونی پیدا کنی؟

    ولی الان به چشم و به وضوح دیدم که خدا حتی برام راه می‌شه تو بهترین زمان منو به هر جایی که ازش خواستم هدایت می‌کنم…

    وقتی که دیدم اون آقای مهربون که یه حس آرامش خاصی داشت تصمیم گرفت شما را هرجایی که دلتون می‌خواد برسونه یاد دیروز افتادم که داشتم می‌رفتم بیرون و یهو یه تاکسی جلوم ایستاد من مقصدی که می‌خواستم برمو بهش گفتم گفت من اونجا نمیرم ولی بیا تا تاکسیای اونجا ببرمت…

    وقتی رسیدیم هرچی اصرار کردم که بهش پول بدم اصلاً دریافت نکرد

    این سکانس از این سفر منو به یاد اون آقا انداخت و فهمیدم وقتی در مسیر درست باشی همه سعی می‌کنن بهت خدمت کنن و خداوندم همیشه دستاشو برات می‌فرسته…

    بعد از اون شو زیبا در اون پارکی که رایگان موزه داره و افرادی هستند که بهت خدمت می‌کنند باش گفتم خدایا ببین چقدر ثروت در جریانه که خیلی راحت دارن همه با عشق به مردم بدون هیچ توقعی کمک می‌کنند… از خودم پرسیدم چقدر حاضرم با عشق و بدون توقع تاکید می‌کنم برای خودم بدون توقع به دیگران کمک کنم؟!

    این سریال سرتاسر درس ، پر از قانونه…

    استاد گفت وقتشه که بریم و یه برای برانی انجام بدیم.. همون لحظه تو ذهنم گفتم نکنه برانی‌هم به یه تضادایی برخورد کرده و یه خواسته‌هایی داشته حالا هم استاد هدایت شده به این استیت پارک زیبا و قراره دستی بشه از دستان خدا برای برانی …

    جهان بر قوانینش استواره..

    خدا هرکسی رو هدایت میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1067 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    شکرت این صدای ارزشمندت

    وااایی چه ارامشی دارم

    قانون تکامل میگه چی میگه بله برای همه هست

    میگه رشد کنی اموزش ببینی مهارت عادت هات خیلی اروم شیرین تعییر کنه

    من برای تمیزکاری خیلی سعی میکردم وجوش میکردم ولی از یه زمانی به بعد دیگه برای حرف بقیه نبودم واروم اروم تکاملمو رد میکردم واین تمیزی که برام زجر اور ترین سخت ترین کار بوده به وقتش برام اسون شد الان که اومدم تو خونم اروممم اروم همه چی اروم خوب پیش رفت ومن تمیز تمیز تر میشم حتی از اونایی که تو خانواده های خیلی تمیرر بودن من از اونهام تمیز ترهستمممم شکرت کاره توعه

    وامروز فهمیدم هیچ عجله ای نداشته باش

    اروم اروم رشد میکنی وطعم شیرینی زندگیو بیشتر بیشتر میفهمی وجهانو بهتر میبینی وصداشو بهتر میشنوی هیچ عجله نیس اروم اروم پیش میریم هدایت برای هر جانوی و هر نیازی جواب داده

    اسب ها قبلا تو کار حمل بودن با رشد پیشرفت شاید طاهرش اسبها بیکار شدن از بارکشی ولی برای زیبایی و سرعت استفاده های زیادی ازشون میشه برای لدت بردن ساده مسابقات طراحی نقاشیها خیلی حسش پاکه

    واایی چقد احساس لیاقتش نابه

    واایی تو یه کامنت خوندم دسته خدا تو دستتع اسوده باش

    واین یه حرف تا باورش کنی احساسش کنی هدایتو توکلو خیلی شیرین

    خدا یادش نمیره روزیتو رشدت بده تو اسوده با با این فایلای قشنگت حالشونو ببر چقد خدا صداش قشنگه قانونش ساده هست

    قانون تکامل ینی ایده های بهبود کوچولو وساده ولی همیشگی امروز از این فایل ارامشی عجیب گرفتم خیلی خالصه اینکه کاری به بقیه خودت نداشته باش وسعی کن حواست به بهبود خودت عزت نفسی بالاتر خودت باشه

    ویژگی های طلاییم اینکه بدون عزت نفسم عجیب رفته بالا خواهری میگفت چقد براش عجیب بود انقد راحت با بقیه حرف میزنم با اینکه برای خودم ساده بود واین نشون دهنده دشد شخصیتیه که داشتم یا خونه پدرشوهر اینا باهاش راحت اختل میزدم یا تو خونم ارامشو عشق بیشتری دارم یا طراحیو با احساس خوب بیشتر انجام میدم نشونه های هدایت خدان که با تکامل وبدون درد سختی راحت انجام میشن

    واز خدام میخام توی گوشم بخونه هیچ عجله نکن تا از لحطه هام نهایت لدت ببرم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1402 روز

      به نام هدایت الله

      سلام خدمت خواهر عزیزم زهرا دوست ارزشمند و توحیدی وفعال سایت

      از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از این درک وآگاهی خوبت وخیلی ساده وروان انرژی خوبت رو من از نوشتن شما می‌توانم حس کنم ولذت ببرم

      آنقدر خوب بودی دختر که کامنت خوبی برای رد پا برای خودت به جا گذاشتی چقدر باقانون تکامل خوب پیش میری ونوشتهای شما کاملا نشانه تکامل به چشم میخورد

      بهت تبریک میگم که روی خودت خوب کار می‌کنی امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایج را در زندگی خود داشته باشید

      در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حسین رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2877 روز

    تکامل تکامل تکامل

    به هر نتیجه ای که رسیده ام دارم آنالیز میکنم متوجه میشم تکاملش یا خواسته یا نخواسته طی شده تا به آن رسیدم …

    و هرجا عجله ای در کار بوده به سرانجام نرسیده یا با زجر بوده

    حالا طی شدن مسیر با احساس خوب ما را سریعتر از آنی که تصور کنی به هدف میرسی

    تکامل هم باید خود شخص خواسته باشد نه منتظر باشه فرهنگ ، جامعه ، اطرافیان یا دولت ووو براش مهیا کنن تا شروع به تغییر و در مسیر هدف قرار گرفته باشد

    پس به هر انچه که تصور میکنیم بخواهیم برسیم میشود با داشتن همان باورها و عمل به آن با طی کردن تکامل حتی در مسیر بحساب سخت هم قرار گرفتی آگاهانه طی کن وبحساب طی کرن تکامل بزار

    خداشکر به این آگاهی رسیدم که با احساس خوب و لذت به اهدافم میرسم به اندازه ای که به خوبی تکاملش طی کرده باشم

    خداشکرت

    سپاس استاد خانم شایسته گل و استاد عباس منش عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    به نام سرور سپاسگزاران

    خدای حمید و غنی و رحمان

    سلامم عشقای من استاد عزیز و نمونه ،خانم شایسته یه دونه ،مایک جان دردونه ،هم خانواده ای های ارزشمند نازدونه من والبته طیبه جان دردونه و نازدونه و نمونه و یه دونه خدای عشق

    ??

    خدارو صد هزار مرتبه شکرت تو فیق یه همراه بودن با این جمع الهی و نازنین رو بهم داد تا اگاهی اخودم و احسا س خوبم رو در این سفر پر از خیر و برکت با عزیزای دلم به اشتراک بگذارم.

    الهی به تقدس نام پاکت :?

    به به موزه اسب خدا وکیلی دیوونه شدیم(شیتمان کردین)????

    دیوونگی هم عالمی داره بخدا و قتی با خدا همقدمی وتو دعوت شده از طرف خدایی بصورت خاص و اورجینال.

    اول اون تابلو زیبای اسب چشم منوگرفت بعد این مجسمه اسب باشکوهه خارق العاده ???

    وقتی شروه به صحبت کردید خانم شایسته همه این مدت خودم یادم افتادم تکامل.

    کلام خدا شدی و بهم گفتی چرا مدام عجله داری طیبه به کجا چنین شتابان ؟!!!!??

    زندگی همین لحظات نابی هست که به سادگی از کنارش عبور کردیم .نمیدونستیم اگه لذت میبردیم به راحتی میتونستیم دریافت کنیم و رشد کنیم غافل بودیم و دیگه این غفلت رو باید بذارم کنار اونم با چی با تکامل با صبوری با ارامش و عشق.

    چقدر این موزه زیبا و دوست داشتنی بود و من عاشق دیدن از اینجا شدم

    ??توجه به نکات مثبت??:

    اینجا برام حس دوست داشتنی رو القا کرد از اون همه ذوق و هنری که توش بکار برده شده بود با عشق ساخته شده بودند.

    وای خدای من چه اطلاعات عالی راجع به اسب از کجا شروع شده تکاملش و به کجا رسیده یا الله.

    چقدر ذوق شما برای منتقل کردن احساسی که حین گرفتن این تصاویر دارین رو دوست دارم که میخواین باما به اشتراک بذاریدش سپاسگزارم بانو شایسته عزیزم.???

    حین دیدن این تصاویر با صداس پر احساس شما از قدرت خدا برای اینکه امکان رشد رو به همه موجودات داده چشام پر اشک برای حس شکر گذااری به قدرتش و هوش بی نهایت الهی شد.

    به خودم فکر کردم و به ضعفم در شناخت خدا وجهانش چه دقتی چه نظمی چه هوشی فتبارک الله احسن الخالقین ?????

    وقتی گفتید که شما هم خیلی زود میتونه قانون یادتون بره و نیاز به تکرار دارین به خودم گفتم ببین سیستم ذهن ما مثل همه پس انتظار نداشته باشم بی عیب و نقص عمل کنم ببین چه راحت با خودشون در صلحن تا پیشرفت کنند.

    چقدر این ماکت ها به زیبایی ساخته شدن عاشقشون شدم خداوکیلی.

    ??

    دیدم این اسب ها هم از میان جنگ های ادم ها عبور کردند و رشد کردند.

    ادم ها مسیر تکاملی خودشون رو دارن طی میکنند و این قشنگ از زبلن تصاویر کویا بود برام خدارو شکر.

    ببین ادم ها در طی زمان ها یاد گرفتند که جنگ چیز خوبی نیست و یاد گرفتن که با همدیگه به صلح و ثبات و ارامش برسند.

    بدونند که نعمت و فراوانی برای همه هست و لازم نیست جای بقیه رو اشغال کنیم.

    اسب ها هم در طول زمان ارام تر شدند انگارربه فرکانس مثبت تر و با صلح تر افراد جواب بله بیشتری دادند.

    اهنگ هم عالی بود ??رقصش میومد جان من.

    چه جالب استفاده از اسب برای حرکات نمایشی خدای من چه زیبا وهماهنگ با لباس های که هنر و زیبایی رو فریاد میزد.

    تو یه حرکت اون ادمها زمین خوردند اما بازم ادامه دادند کنترل ذهن خوبی انجام دادن حتی اون بچه.معلوم بود که این صحنه رو تمرین کردن و بخوبی تونستن از پس ادامه دادنش بر بیان.

    چقدر کالسکه هم زیبا بود و باشکوه خدایا شکرت.

    سپاسگزارم از خدای عشق و دستای عشقی چون شما

    دوستتون دارم خیلی زیاد.

    سبز و زیبا و عاشق و پر برکت باشه هم وجودتون هم سفر ناب و الهی و هدایتی تون ?

    در پناه خدای حافظ و قادررباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3903 روز

    میخوام این صحنه را تجسم کنید!

    درحالی که تا چند ساعت قبل قسمت 72 سفرنامه را دیدی با چشمِ دل و بعدش میری باشگاه GYM و Workout میکنی و بعد میای خونه دوش میگیری و تروتمییز آماده میشه که بری کافه، از در میزنی بیرون هوای عالی حوالی ساعت 5 بعدازظهر: وزش باد متوسط که نسیم خنکش را احساس میکنی .. آسمون ابریه .. کلی ابرهای خوشگل اون بالا دارن به شما خوشگل جان چشمک میزنند .. در شروع حرکت میگی خدایا توکلم به تو و امروزم را بریم که بترکونیمم بهتر و ثروتمندتر و سپاس گزارتر از همیشه .. یوهو

    100 متر میری جلو .. میپیچی به راست دوباره 80 متری میری جلو! واوووو واووو خدای من!

    چی میبینم؟؟؟

    غروب افتابی که آفتاب دقیقا یک قرص کامل نورانی در پایین ترین قسمت این آسمان بی نهایت قرار گرفته و همون لحظه که من دهنممم وااا مونده بود از اینن زیباییی و همه قشنگییی خدایی من خدای مننن بینظیرهه چقدررر توپر و نورانیی و زیبااااست خدای من معرکه است این تصویر در سمت راست من و همین که سرم را برگردوندم که در همون مسیرم مستقیمی که باید میپیچیدم از روی پل که دو قسمت این شهر زیبا و تاریخی در استان خوزستان را بهم وصل ماشینی را دیدم که عقبش یک اسب قهوه ای ” بسیارر زیباا بود

    باورتون میشه همون لحظه که چشمم بهش خورد یک شیهه ( فکر کنم کلمه اش همین بود ) کرد یک صدایی که انگار میخواست بگه آره خودشه منِ اسب حیوان نجیبی هستم و کسی که شما انسان های مهربون و خداگونه را خلق کرده خب خالقِ زیبا و ارزشمندِ منم هست! یوهووو

    آره میخواست بگه ببین! همه چی قانونههه همه چی، میشه از همین اسب زیبا، استفاده های مختلفی کرد هنرهای مختلف و از همین یک موجود بسیارزیبا بی نهایت ثروت و پول خلق کرد و بی نهایت ارزش، خداروشکر

    توی 180 متر قبل از این اتفاق از در خانه و حتی قبل تر توی خونه موقع دوش و یا حتی لباس عوض کردن و حتی توی تویلتم داشتم در مورد چیزی که برام الان خیلی ملموس تر شده و بیشتر درکش کردم با خودم بلند بلند صحبت میکردم!

    بگم؟!

    میگم

    مننن عاااشقتونمممم ( یک چشمک خوشگل )

    قبل از اینکه جمله های بعدی را بنویسم ساعت حوالی 2 ظهر بود و من تا اینجا که نوشتم حسم چیزی نمیگفت که ادامه اش را بنویسم خدای درونم در واقع و میدونستم اینم بخشی از همون سناریوی خداست از اون جایی که چند ساعت قبلشم وقتی رفتم بازار تا میوه و سبزیجات بخرم برای خونه با موتور هندری که رفته بودم، موقع اخرین کارم که خریدن نان تازه بود روشن نمیشد .. و بعد از نگه داشتن احساس خوبم و میدونم که این اتفاقم الخیر فی ما وقع هستش بعد از گذشت چند ثانیه خدای درونم بهم جایی را راهنمایی کرد اون جا 10 متر جلوترم بود موتورو هل دادم و تا میخواستم برسم به اون مغازهه یک فروشگاه عینک فروشی قبلش دم درش یک دوست قدیمی را دیدم که اتفاقا خوراکش موتور و تعمیر موتور، همون لحظه وقتی نگاهم کرد اکبر جان من اون لبخنده و خنده اش را گفتم این خنده ی خودته: خدااا

    با اعتماد کامل سپردم بهش که موتورو نگاهی بندازه منم که عین خیالم نبود رفتم نانوایی اتفاقا کسی نبود ولی تا من رفتم یک مشتری اومد که 10 برابر من نون میخواست همون لحظه به خودم گفتم: ببین من هر جا برم خیر و برکتم را هم اونجا میبرم، انرژی مثبتم را میبرم و منتقل میکنم، شادی میبرم پیام اور صلح!

    نونم خریدم اماده کمتر یک دقیقه گرم و تازه ( من لیاقت بهترین ها را دارم ) تا برگشتم که فاصله ای نبود، موتور درست شده بود! شمعکی درومده بود! یک تشکر از اکبر و محسن جان که تشکر از خدای خودم بود و یک لبخند و آرزوی بهترین ها و برگشت به سوی خانه …

    وقتی برگشتم خونه که ادامه نظرم را بنویسم حسش نبود گفتم، شروع کردم به خواندن نظرات … سلول های من بود که جابه جا میشد ولی همچنان هیچی گفته نمیشه گه بنویسم حتی همین بگمی که یک بند بالا میخواستم بگم

    میخوام اینا را بگم که اینم بابا جز سناریوی خداست .. برای من .. برای توو .. برای کل هستی .. سناریوی خدا واقعااا بینظیرترین و هدفمندترین و کامل ترین سناریوست

    فقط و فقط باید درکش کنی و تکاملت را طی کنی

    باید متوجه بشی درک کنی که واقعا این لحظه است که مهمه و نه گذشته و آینده

    اگررر حالت را خوب استفاده بکنی و قصدت برای آینده باشه و هدف داشته باشی و هر روز کمی بهتر از روز گذشته باشی اون آینده ی درخشان تر و زیباتر و بهتررر از هر نظری هم میاد

    اتفاقی که بعد از این همه افتاد این بود که بعد از خواندن نظرات فرصتی عمیق برای تفکر داشتم

    ” تفکری از درک اینکه بابا واقعا منم که با افکارم دارم زندگیمو خلق میکنم ”

    اصلا شوخی نیست!

    من و شمایی که داریی میخوانی با اون چشم دل، جز همون 1% کل جمعیت ثروتمندِ جهانیم..

    چقدر خدا دوستمون داره چقدررر عاشقمونههه، یک روزی درخواست کرده بودیم و حالا!

    اما در مورد برداشتی که خودم با خدای درونم بازم موقع پیاده روی داشتم بگم، همون بگم!

    Everything is about ENERGY

    مهم ترین کار ما اینه که از همین انرژی مثبتی که حالا مقاومت هامون کمتر کمتر شد و با باورهای درست تر و قدرتمندترر داریم در هر کاری قدم برمیداریم، محافظت کنیم

    محافظت کنیم با؟

    ” بیشتر بردن کانون توجه ات روی زیبایی و داشته ها و نعمت هایی که خداوند بهت داده و همینظور ” کنترل ورودی ”

    کنترل ورودی را من اینجور میگم، منی که دارم روی نکات مثبتم کار میکنم نیام اگاهانه پامو بذارم جایی که اونجا بیشتر ادماش محیطش انرژی هست که منو از همینی که هستم و قصد دارم بهتر باشه دور کنه و یا اختلاطی توش وارد کنه

    یا بذار اینجور بگم به قول نعمت جان:

    پامونو جایی بذاریم که کمکون کنه بیشتر در صلح باشم با خودمون

    خوشبختی مال اونه که قدر لحظه ها را میدونه …

    دوستون دارم.

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: