این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/10/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-10-18 02:42:422024-09-05 14:41:03سفر به دور آمریکا | قسمت 78
404نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی و مایک زیبا هرکجای دنیا که هستین
سلام به همه دوستا هم فرکانسی که پیام منو خواهند خوند
این فایل سفر به دور امریکا قسمت 78 به عنوان نشانه ی من دیدم. اول صبح قبل هرکاری خواستم تا ذهنم رو اماده دریافت این زیبایی ها بکنم و از خداوند هدایت خواستم تا قدم بعدی رو به من نشون بده و نشونه ها رو برای راهنمایی و هدایت در مسیر درست سر راه من بگذاره. وهنوز هم به دنبال نشانه ام…
چیزی که ذهن منومشغول کرده شاید بصورت ماخوداگاه تاریخ امروز هست.30 آذر امشب شب یلداست راستی. یلدا طولانی ترین شب سال، شبی که فقط یک دقیقه با شب های قبل و بعد خودش فاصله زمانی داره و ما این رسم رو در کشورمون داریم و بهونه ی قشنگی برای با هم بودنه.
اینکه اون زمان برای اینکه به خورشید کمک کنن تا از چنگ تاریکی نجات پیدا کنه مردم تا صبح به پایکوبی و سر و صدا ایجاد کردن و آواز خوندن ها انگار خورشید رو تشویق میکردن تا پیروز بشه و همینطور هم میشه و از بعد شب یلدا کم کم زمان تاریکی کمتر و گویی که خورشید جان دوباره میگیره روز ها کم کم بیشتر میشه ….نمیدونم یهو این داستان یادم اومد. این داستان رو به شکل دیگه ایی برای بچه ها سرکلاس های نجومی که داشتم میگفتم. چقدر اون زمان احساس خوبی داشتم و واقعا مثل اون خانم که داشت به حاضرین اونجا با عشق توضیحاتی میداد و معرفی میکرد منم اینکار رو در کلاس های خودم انجام میدادم. اره واقع انگار با عشقی که حتی خودمم نمیدونستم ارز کجا میاد چنان در غالب درس دادن و اینکه شگفتی آسمان و فضا رو به بچه ها میگفتم که گاهی موضوعات نگرشی میشد. وای خدای من که چقدر دوست داشتم و چقدر احساس میکنم دلم تنگ شده برای اون فضا….
در ذهنم من درگیر بودم برای نوشتن قرارداد و یکماه کار کردن یا بیخیال شدن و اصلا نفرستادن قرارداد. واقعا نجواهایی در ذهن من میشه که در شرایطی بین بودن یا نبودن انگار قرار گرفتم.راستش میدونید من تقریبا بیشتر از دوماه هست که سرکارم نمیرم یعنی خودم نخواستم که برم اول مشخص شدن تکلیف تقسم سود و هزینه ها شروع شد بعد تجدید و تموم شدن قراردادم ادامه پیدا کرد و بعد یکشب به ذهنم زد پاشو کتاب بنویس برای خودت کار کن. تو پول درنیار پول غذا نداشته باشیم اما کاری کهدوست داری رو دنبال کن نگران نباش یک چیزی میشه….خوشبختانه من نگرشم برای کار کردن و یا کار پیدا کردن خیلی راحته هر وقت خواستم کار پیدا کردم و هیچ وقت نشده بخوام و پیدا نکنم و قطعا هربار متناسب با دیدگاه های جدید و و تجربه و البته الان میفهمم باورهای جدیدم کار پیدا میکردم…
حالا با این تفاسیر این قسمت و حرف آخر این فایل پر از زیبایی به من میگه فقط به هدایت الهی گوش کن ببین قلب و احساست چی میگه…
من نجوم و دوست دارم و نوشتن رو قطعا جز مهارت های من شده…یکی میگه باشه همینو فقط ادامه بده با تمرکز یکی میگه نه بابا از این که حالا حالا ها پولی درنمیاد اصلا از کجا معلوم و یا گاهی میگه خب پس بیا یکماه برو تا دوباره یکدرآمدی بدونی داری تا آخر ماه که حداقل بشه یکم پول قدم یک رو داشته باشی و بعد ازظهرها بیا روی نوشتنت فکر کن…اما یکی میگه نمیشه همزمان دوتا رو بکنم من اینجوری تمرکز نمیتونم بکنم. بعدم مگه من قرار هست یکجا بشینم زور بزنم تا بنویسم باید رها باشم و فقط هر وقت خودش میاد دست به قلم بشم.باز میگه خب دیگه بدتر پس هیچی معلوم نیست این یکماه رو امتحانی برو و شرایط خدت رو بنویس حالا یا میشه یا نمیشه بعد اگر دیدی تمرکز لازم رو نداری اگر بازهم شرایط خوب بود ولی نرو تا به تمرکزت لطمه نزنه….ولی یکی میگه خب بری شرایط خوب باشه شاید وسوسه بشی و بیخیال این راهی که یهو به دلت افتاده بشی….خلاصه که کلی حرف و نجوا در ذهنم داره رد و بدل میشه….واقعا نمیتونم متوجه منطق و احساس بشم و اینکه واقعا کدوم درسته. به ظاهر هم نمیشه فهمید کدوم انتخاب درسته. هم گزینه یک خوبی های خودش رو داره و درسته و هم گزینه بعدی من…..
خدایا منو کمک کن تا متوجه بشم که قلبم چطور حرف میزنه و ذهنم چطور حرف میزنه…
خدایا منو کمک کن تا وقتی که مطمئن شدم که هدایت از طرف قلبمه یا از طرف تو هست دیگه حرف هیچکس برام مهم نباشه و فقط همون راهی رو برم که قلبم میگه درسته تا منم به آر وی خودم برسم.(منظورم RV هدف یا خواسته مطلوبم هست که در این تاریکی شب و این همه نجوا و این همه ناشناخته بودن مسیر به راحتی پیدا کنم و چقدر حس خوبیه مسیری رو بری که بقیه میگن نرو و تو مطمئنی از اون مسیر و بعد میرسی به هدف و بقیه حتی دیگه روشون نمیشه بهت نظری حرفی بزنن. چون میدونن که تو برات فقط یک چیز مهمه حرف دلت هدایت خدا…..)
برای خودم بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا خواهانم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدای شکرت به خاطر این همه نعمت وثروت وزیبایی خدایا شکرت برای این همه همزمانی ودیدن این همه زیبایی تشکر ویژه از مریم جون که با عشق این همه زیبایی را با ما به اشتراک میگذارند وقتی که در مسیر درست قرار بگیریم این همه زیبایی را با هم میبینیم مثل دیدن این همه آهو های زیبا و دیدنی چقدر رنگ پوست قشنگی دارند چقدر چشمان مشکی و جذابی دارند ورها وآزاد بدون هیچ گونه نگرانی و ترسی از زندگی لذت می برند
چه جنگل زیبا و سرسبزی پر از درختان بلند و قشنگ دیدن این پارک زیبا آدم را دیوانه می کند
یه همزمانی دیگه دیدن آمفی تئاتر که با صحبت های اون خانم زیبا بود من را به تحسین وا داشت
که چقدر این خانم زیبا و جذاب است چقدر با اعتماد به نفس از زیبایی های این پارک صحبت می کرد وتشکر میکردند از آدم ها برای گوش دادن به صحبت هاشون و با عشق از کارشون لذت میبرند واحترام خاصی هم به لباس خودشون داشت دیدن مایک عزیز و دوست داشتنی در کنار استاد عزیز چقدر دلنشین و جذاب بود
زمانی که در اروپا مردم در حال جنگ بودند زمان جنگ جهانی دوم مردم آمریکا به فکر پیشرفت و تعقیر و ساختن این همه پارک های زیبا و قشنگ بودند
دیدن این کشور زیبا و جذاب حاصل نگرش مردم
و حاصل افکار اون مردم است وقتی مردم همیشه به دنبال بهبود و زیبایی باشند یک همچین پارک های زیبایی هم درست می کنند
تحسین میکنم گوشی آیفون استاد عزیزم را که صحنه ای خلق کرد در دل تاریکی شب واقعا چقدر ثروتمند شدن معنوی است هم خودت از این همه نعمت وثروت وزیبایی وروابط عالی لذت می بری وهم جهان را جای زیبا تری برای زندگی می کنی
جای تشکر و تحسین داره دیدن این همه زیبایی این پارک که چقدر امکانات عالی داره که اگر در دل شب هم باشه عین روز با اون نور پردازی که کرده بودند مثل روز روشن و زیبا بود
تحسین میکنم این همه عشق و روابط عالی استاد عزیزم و مریم جون و مایک عزیز چقدر عالی استاد عزیز از این هدایت الهی بر خوردارند و همیشه از بهترین و لذت بخش ترین و ساده ترین راه ها به هدفش می رسد وقتی که تسلیم و رها باشیم ودست خداوند را باز بگذاریم و نچسبیم به ذهن و گوش جان به قلبون بسیاریم هم از مسیر لذت میبریم وهم به سادگی وبه راحتی به خواسته هایمان میرسیم
این نشانه خوبی برای من بود که همیشه ودر هر لحظه باید خودمون را به خداوند بسپاریم و همیشه به شعار باور داشته باشیم من به خداوند اعتماد دارم و ایمان دارم که در هر لحظه من را هدایت و حمایت و حفاظت می کند
خدایا من را آسان کن برای آسانی ها
خدایا تنها تو را می پرستم وتنها وتنها وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
منامروز به مسیرم شک کردم چونتو رابطه عاطفیم من ک تغییر کردم اون ادممقابلمم تغییر کرده واقعا تغییر کردهااا
بعد موندم چیکار باید بکنم الان با وجود اینکه این ادم تغییر کرده و گفتم خوب خوب شد دیگه بازم رو خودت بیشتر کار کن و اون بیشتر تغییر میکنه بازهم وارد مدار تو میشه
بعد زدم رو هدایته امروزم این فایل اومد برام
و این جمله مریم عزیز رو خوندم:
همونکاری که قلبت بهت میگه رو انجام بده و بدون که هدایت خداوند هست. ازکجا بفهمم هدایت خداست؟ از احساسی که بهت میده.
و حجت رو بر من تموم کرد و من باز هم بیشتر و بیشتر رو خودم کار میکنم خدارو میلیاردها بار شکرت
داشتم از کارخانه که بیرون از شهر هست به سمت خونه میرفتم توی مسیر چندتا سگ های خوشگل دیدم باور میکنید اول فکر کردم آهو دیدم – آهو دیدم- چقدر بین این دو حیوان تفاوت هست آهو با سگ – هم رنگ هم بودن چشمام ضعیف هست و برای مسیر دور از عینک استفاده میکنم.
توی سفرنامه انقدر آهو دیدم که ذهنم سگ را هم آهو میبینه
این موضوع خیلی ذهنم درگیر کرد
وقتی توجهت به نکات مثبت هست و به دنبال زیبایی ها هستی و کانون توجهت تغییر پیدا میکنه زیبایی ها ی جهان خودشان در صف قرار میگیرن که خودشان را نمایان کنن و میزان تو باشن و بهت دست تکان میدن که من اینجا هستم
در این اشتباه دیدن چقدر درس و هدایت وجود داشت برای من
اینکه :
وقتی به خودت کمک میکنی تا صدای ذهنت روی حالت سکوت قرار بدی:
چشمات جستجوگر میشه کافیه به چشمات زاویه دید بدی
احساست برات جستجوگر میشه تا حال خوبت را همیشه کوک کنه
پاهات جلوتر از خودت گام بر میداره و می دود و می دود تا به تو شگفتی های جهان نشان بده
ذهنت هم برات مرور گر میشه و موضوعات و سرگرمی و علایق مورد دلخواهت را سرچ میکنه
فقط باید صدای ذهنت روی حالت سکوت بمونه
باید با دنیای جدیدت پایکوبی کنی تا به آرامش برسی وقتی آرومی وقتی توی ذهنت اتفاق ها و روزمرگی های روزانه ات را واگویه نمیکنی چه کولاکی به پا میکنی صدای پرندگان میشنوی صدای آب در جریان عبور میشنوی حرکت حیوانات میبینی آدم های هم فرکانس با خودت بیشتر ملاقات میکنی
این ها تماما ثروت الهی هست که به رایگان در اختیار در قرارم داده شده فقط کافیه چشمهایم را بشورم و جور دیگری نگاه کنم.
با دیدن این فیلم وتفکر عمیق انسان به این نکته پی میبره که واقعا وقتی انسان فرمون زندگی رو بده دست خدای مهربون دیگه نگرانی و پیچیدگی مسیر نباید نگران کننده باشه چون خداوند به عنوان سازنده وطراح تمام سیستم کائنات خوب بلده مارو به بهترین وآسانترین راه ممکن به مقصدمون برسونه وداشتن نگاه توحیدی استاد به مسائل واقعا سبب ایجاد آرامشی عمیق در ایشون شده که به خوبی در رفتار وزندگی استاد قابل مشاهده است به امید روزی که تمام انسانها به جای پرداختن به حواشی بچسبیم به اصل مطلب ولذت زندگی واقعی رو در زیر سایه باورهای توحیدی وتوکل به خدای مقتدر ومهربان رو درک کنیم.
اول باید بگم خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این همه نعمت و زیبایی که افریدی و به چشمی دادی که بتونیم اونا رو ببینیم و لذت ببریم
من زبان میخونم و دیشب داشتم یه متن رو ترنسلیت میکردم که یهویی گوگل فیلتر شد و من بدجوری حال گرفته شد و اصلا سردرگم بودم که خب من الان باید چیکار کنم و چیزی که از قانون میدونستم این بود که حال خوب نتایج خوب رو رغم میزنه و خب توی اون شرایط واقعا سخت بود که بخوای حال خودتو خوب نگه داری و یادم افتاد به یه بازی که تازگیا خیلی ترند شده بود بازی اینطوری بود که دو نفر روبه رو هم می نشستند و نفر اول باید توپ رو میزد روی میز و توپ یکبار به میز میخود و نفر دوم باید دوبار به میز میخورد و به همین ترتیب میرفت تا هفت بار خوردن توپ به میز و با این بازی تونستم یخورده خودم رو اروم کنم و حالم رو یه ذره از اونی که بود بهتر کنم و امروز صبح که بیدار شدم میبینم که گوگل اوکی شده و فقط این یکی از دفعاتی بود که من به قانون عمل کردم و نتیجه گرفتم خدایا شکرت
با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:
چقدر جالبه ،چندین اهو رو تونستید توی این استیت پارک ببینید و بعدش صحبتهای اون خانم لیدر که کلی به لباسش افتخار میکرد و با عشق صحبت میکرد ، موقعی که جنگ جهانی دوم بوده ،ادمهایی بودند که اومدن و اینجا رو ساختند ،بعدش هدایت استاد به اروی،چقدر با خودشون در صلح هستن که اینجوری هدایت میشن،خدایاشکرت
واقعا چه سفری زیبای دارید انشاالله که همیشه شاد و پیروز باشید در سفر زندگی تون و من هم از الله پاک می خواهم یک روز مثل شما در این سفر زیبا همراه خانواده هم باشم و لذت ببرم که شکی ندارم اون روز بسیار نزدیک است شکر که این همه زیبای را دیدم شکر شکر و از شما استادان عزیز هم سپاس گزارم که ما را هم شریک این همه زیبای می کنید شکر یا الله پاک شکر شکر
خدایا شکرت که نشانه ی امروزم واقعأ به جا بود ،بعداز سالهای سال تصمیم قطعی به تغییر خودم در رابطه ی پاشنه ی اشیلم گرفتم .
طی این سالها خیلی تلاش به از بین بردن این مسئله کردم اما بعداز مدتی دوباره میرفتم سر پله ی اول ،ولی دوسه روزه دلم بهم میگه تا به حال واقعأ نخواستی از ته دل که حلش کنی ،توی این دوسه روز واقعأ ندای دلم بهم گفت که بخواه حتمأ میشه ،واقعأ هم نشانه ها دارن از راه میرسن ویکیش همین نشانه ی امروزم بود قسمت ۷۸سفرنامه بود از اول خواستم فایلو ببندم گفتم که من یکبار بادقت گوش دادم ولی دلم بهم گفت تا اخرش ببین وه واقعأ جواب من توی اون سه دقیقه ی اخرش بود که به ندای قلبت باید گوش بدی فهمیدم که من همه ی این سالها از کنار ندای دلم گذشتم وبه نجواهای شیطانی درونم گوش دادم غافل از اینکه جای این دورو اشتباه گرفتم فکر میکردم چیزایی که دلم بهم میگه واحساس منفی بهم میده همون حرف دله غافل ازاینکه ندای درون وقلب فقط وفقط به ادم احساس عالی میده امروز استاد اینو برای من قطعی کرد که بیدار شم وخدارو هزاران بارشکرو سپاس شکرو سپاس شکرو سپاس ویکی دیگه اینگه اعتماد من به خدایم واقعأ ضعیف بوده تا به حال وریشه ی همه ی مشکلات هم واقعأ شک دراین اعتماده که حقیقأ وقتی پاش برسه اون موقعه س که ثابت میشه ایمانو باور به خدا .
بازم ممنون ازینکه هستید ممنون از اینکه جزء پیامبرانید وراه هدایت رو به درستی جلوی پایمان قرار میدید خدارو بابت بودنتون هزاران بار شکر شکر شکر دوستون دارم عاشقانه.
امروز هفتادوهشتمین روز از سفر توجه به نکات مثبت و زیبایی ها هستش
انگار هر روز من بایدبیام ودر این کادر کوچک شگفت انگیز برای خودم بنویسم تا تنظیم بشم انگار با نوشتن در این قسمت دارم خودم رو میسازم و بعد از دوماه بهش معتاد شدم ولی راضیم از اعتیادم چون بعدش احساس سبکی و رهایی دارم تمام سعیم میکنم در مورد اینکه بتونم صدای قلبم رو بشنوم وعمل کنم چقدر دوست داشتم صحبتهای استاد رو در مورد عمل کردن به اینکه هر چی قلبمون به ما میگه بهش عمل کنیم فارغ از اینکه کل دنیا دارن یک صدا یه چیز دیگه میگن انگار برای من بود اون صحبتها وخواسته قلبی من بود امیدوارم که بیبینم روزی که منم براحتی وآسونی میتونم بشنوم صدای قلبم رو هنوز فاصله دارم تا این مرحله ای که استاد قرار داره ولی با تمرکز وتمرین میتونم برسم به چنین مداری و با خیالی راحت و آرامش عمل کنم به هر چی که میشنوم از قلبم واقعا اینطوری چقدر زندگی دراین دنیای زیبا لذت بخش هست هر چی میگذزه بیشتر میتونم درک کنم که این قوانین هم با هم ارتباط دارن مثلا من الان شدیدا دارم روی عزت نفسم کار میکنم واینو متوجه شدم وقتی من هنوز در مورد باورهای قدتمندم مانند عزت نفس دارم میلنگم وضعف دارم این خیلی مرتبط هستش به اینکه من بتونم واضح بشنوم صدای قلبم رو چون با داشتم عزت نفس من عاشق مسائل و تضادهای زندگیم میشم تا اینکه در مقابلشون پریشون و آشفته باشم وسعی میکنم با حل کردن مسائلم بسازم عزت نفسم رو وبهبود بدم زندگیم رو ولی وقتی جنین نگاهی نداشته باشم و در فشار مسائل خم باشم مطمئنا در این هیاهوی ذهنم من نمی تونم بشنوم صدای قلبم رو تا چه برسه عمل کنم پس من الان باز از این نوشته خودم متوجه شدم که برای واضح شدن صدای قلبم اول باید عزت نفس بسازم خلاصه با بررسی هر موضوعی آخرش میخورم به عزت نفس باز هم حرف استاد شد که چقدر تأکید دارن به اینکه اول از همه روی عزت نفس واحساس لیاقت کار کنیم من هم باید خیلی بیشتر متمرکز بشم تا بتونم عزت نفسی بسازم که به من ایمانی بده در مسائل و تضادها تا تنها صدایی که بلند ورسا و گویا هست برام در بین تمام همهمه ها تنهای تنها صدای قلب نازنین خودم باشه و احساس لیاقتی بسازم در خودم که خودم رو لایق ،شایسته وسزاوار و به حق شنیدن این صدای نازنین از قلبم بدونم تا بتونم با هماهنگ بودن با قلبم بهشت زیبای زندگیم رو در هر لحظه با کیفیت تر و عالی بسازم خدایا دوست دارم مسلط بشم روی خودم وبتونم هماهنگ بشم و بشنوم صدای آرامش بخش تو رو از قلبم وبتونم عمل کنم به هدایت هر لحظه ای و میدونم تا اینجای مسیر هم خدایا تو با من بودی که رسیدم ازت میخوام کمکم کنی که همراه باشم ادامه مسیر با توبودن رو چون میدونم توهمیشه هستی ومن باید مواظب خودم باشم که رها نکنم دست تو رو تا خارج نشم از این مسیر توحیدی زیبا
به نام تنها خالق و تنها هدایتگر ما به راه راستین…
سلام به استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی و مایک زیبا هرکجای دنیا که هستین
سلام به همه دوستا هم فرکانسی که پیام منو خواهند خوند
این فایل سفر به دور امریکا قسمت 78 به عنوان نشانه ی من دیدم. اول صبح قبل هرکاری خواستم تا ذهنم رو اماده دریافت این زیبایی ها بکنم و از خداوند هدایت خواستم تا قدم بعدی رو به من نشون بده و نشونه ها رو برای راهنمایی و هدایت در مسیر درست سر راه من بگذاره. وهنوز هم به دنبال نشانه ام…
چیزی که ذهن منومشغول کرده شاید بصورت ماخوداگاه تاریخ امروز هست.30 آذر امشب شب یلداست راستی. یلدا طولانی ترین شب سال، شبی که فقط یک دقیقه با شب های قبل و بعد خودش فاصله زمانی داره و ما این رسم رو در کشورمون داریم و بهونه ی قشنگی برای با هم بودنه.
اینکه اون زمان برای اینکه به خورشید کمک کنن تا از چنگ تاریکی نجات پیدا کنه مردم تا صبح به پایکوبی و سر و صدا ایجاد کردن و آواز خوندن ها انگار خورشید رو تشویق میکردن تا پیروز بشه و همینطور هم میشه و از بعد شب یلدا کم کم زمان تاریکی کمتر و گویی که خورشید جان دوباره میگیره روز ها کم کم بیشتر میشه ….نمیدونم یهو این داستان یادم اومد. این داستان رو به شکل دیگه ایی برای بچه ها سرکلاس های نجومی که داشتم میگفتم. چقدر اون زمان احساس خوبی داشتم و واقعا مثل اون خانم که داشت به حاضرین اونجا با عشق توضیحاتی میداد و معرفی میکرد منم اینکار رو در کلاس های خودم انجام میدادم. اره واقع انگار با عشقی که حتی خودمم نمیدونستم ارز کجا میاد چنان در غالب درس دادن و اینکه شگفتی آسمان و فضا رو به بچه ها میگفتم که گاهی موضوعات نگرشی میشد. وای خدای من که چقدر دوست داشتم و چقدر احساس میکنم دلم تنگ شده برای اون فضا….
در ذهنم من درگیر بودم برای نوشتن قرارداد و یکماه کار کردن یا بیخیال شدن و اصلا نفرستادن قرارداد. واقعا نجواهایی در ذهن من میشه که در شرایطی بین بودن یا نبودن انگار قرار گرفتم.راستش میدونید من تقریبا بیشتر از دوماه هست که سرکارم نمیرم یعنی خودم نخواستم که برم اول مشخص شدن تکلیف تقسم سود و هزینه ها شروع شد بعد تجدید و تموم شدن قراردادم ادامه پیدا کرد و بعد یکشب به ذهنم زد پاشو کتاب بنویس برای خودت کار کن. تو پول درنیار پول غذا نداشته باشیم اما کاری کهدوست داری رو دنبال کن نگران نباش یک چیزی میشه….خوشبختانه من نگرشم برای کار کردن و یا کار پیدا کردن خیلی راحته هر وقت خواستم کار پیدا کردم و هیچ وقت نشده بخوام و پیدا نکنم و قطعا هربار متناسب با دیدگاه های جدید و و تجربه و البته الان میفهمم باورهای جدیدم کار پیدا میکردم…
حالا با این تفاسیر این قسمت و حرف آخر این فایل پر از زیبایی به من میگه فقط به هدایت الهی گوش کن ببین قلب و احساست چی میگه…
من نجوم و دوست دارم و نوشتن رو قطعا جز مهارت های من شده…یکی میگه باشه همینو فقط ادامه بده با تمرکز یکی میگه نه بابا از این که حالا حالا ها پولی درنمیاد اصلا از کجا معلوم و یا گاهی میگه خب پس بیا یکماه برو تا دوباره یکدرآمدی بدونی داری تا آخر ماه که حداقل بشه یکم پول قدم یک رو داشته باشی و بعد ازظهرها بیا روی نوشتنت فکر کن…اما یکی میگه نمیشه همزمان دوتا رو بکنم من اینجوری تمرکز نمیتونم بکنم. بعدم مگه من قرار هست یکجا بشینم زور بزنم تا بنویسم باید رها باشم و فقط هر وقت خودش میاد دست به قلم بشم.باز میگه خب دیگه بدتر پس هیچی معلوم نیست این یکماه رو امتحانی برو و شرایط خدت رو بنویس حالا یا میشه یا نمیشه بعد اگر دیدی تمرکز لازم رو نداری اگر بازهم شرایط خوب بود ولی نرو تا به تمرکزت لطمه نزنه….ولی یکی میگه خب بری شرایط خوب باشه شاید وسوسه بشی و بیخیال این راهی که یهو به دلت افتاده بشی….خلاصه که کلی حرف و نجوا در ذهنم داره رد و بدل میشه….واقعا نمیتونم متوجه منطق و احساس بشم و اینکه واقعا کدوم درسته. به ظاهر هم نمیشه فهمید کدوم انتخاب درسته. هم گزینه یک خوبی های خودش رو داره و درسته و هم گزینه بعدی من…..
خدایا منو کمک کن تا متوجه بشم که قلبم چطور حرف میزنه و ذهنم چطور حرف میزنه…
خدایا منو کمک کن تا وقتی که مطمئن شدم که هدایت از طرف قلبمه یا از طرف تو هست دیگه حرف هیچکس برام مهم نباشه و فقط همون راهی رو برم که قلبم میگه درسته تا منم به آر وی خودم برسم.(منظورم RV هدف یا خواسته مطلوبم هست که در این تاریکی شب و این همه نجوا و این همه ناشناخته بودن مسیر به راحتی پیدا کنم و چقدر حس خوبیه مسیری رو بری که بقیه میگن نرو و تو مطمئنی از اون مسیر و بعد میرسی به هدف و بقیه حتی دیگه روشون نمیشه بهت نظری حرفی بزنن. چون میدونن که تو برات فقط یک چیز مهمه حرف دلت هدایت خدا…..)
برای خودم بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا خواهانم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدای شکرت به خاطر این همه نعمت وثروت وزیبایی خدایا شکرت برای این همه همزمانی ودیدن این همه زیبایی تشکر ویژه از مریم جون که با عشق این همه زیبایی را با ما به اشتراک میگذارند وقتی که در مسیر درست قرار بگیریم این همه زیبایی را با هم میبینیم مثل دیدن این همه آهو های زیبا و دیدنی چقدر رنگ پوست قشنگی دارند چقدر چشمان مشکی و جذابی دارند ورها وآزاد بدون هیچ گونه نگرانی و ترسی از زندگی لذت می برند
چه جنگل زیبا و سرسبزی پر از درختان بلند و قشنگ دیدن این پارک زیبا آدم را دیوانه می کند
یه همزمانی دیگه دیدن آمفی تئاتر که با صحبت های اون خانم زیبا بود من را به تحسین وا داشت
که چقدر این خانم زیبا و جذاب است چقدر با اعتماد به نفس از زیبایی های این پارک صحبت می کرد وتشکر میکردند از آدم ها برای گوش دادن به صحبت هاشون و با عشق از کارشون لذت میبرند واحترام خاصی هم به لباس خودشون داشت دیدن مایک عزیز و دوست داشتنی در کنار استاد عزیز چقدر دلنشین و جذاب بود
زمانی که در اروپا مردم در حال جنگ بودند زمان جنگ جهانی دوم مردم آمریکا به فکر پیشرفت و تعقیر و ساختن این همه پارک های زیبا و قشنگ بودند
دیدن این کشور زیبا و جذاب حاصل نگرش مردم
و حاصل افکار اون مردم است وقتی مردم همیشه به دنبال بهبود و زیبایی باشند یک همچین پارک های زیبایی هم درست می کنند
تحسین میکنم گوشی آیفون استاد عزیزم را که صحنه ای خلق کرد در دل تاریکی شب واقعا چقدر ثروتمند شدن معنوی است هم خودت از این همه نعمت وثروت وزیبایی وروابط عالی لذت می بری وهم جهان را جای زیبا تری برای زندگی می کنی
جای تشکر و تحسین داره دیدن این همه زیبایی این پارک که چقدر امکانات عالی داره که اگر در دل شب هم باشه عین روز با اون نور پردازی که کرده بودند مثل روز روشن و زیبا بود
تحسین میکنم این همه عشق و روابط عالی استاد عزیزم و مریم جون و مایک عزیز چقدر عالی استاد عزیز از این هدایت الهی بر خوردارند و همیشه از بهترین و لذت بخش ترین و ساده ترین راه ها به هدفش می رسد وقتی که تسلیم و رها باشیم ودست خداوند را باز بگذاریم و نچسبیم به ذهن و گوش جان به قلبون بسیاریم هم از مسیر لذت میبریم وهم به سادگی وبه راحتی به خواسته هایمان میرسیم
این نشانه خوبی برای من بود که همیشه ودر هر لحظه باید خودمون را به خداوند بسپاریم و همیشه به شعار باور داشته باشیم من به خداوند اعتماد دارم و ایمان دارم که در هر لحظه من را هدایت و حمایت و حفاظت می کند
خدایا من را آسان کن برای آسانی ها
خدایا تنها تو را می پرستم وتنها وتنها وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت اساتید بزرگ و عزیزم عاشقتونم
منامروز به مسیرم شک کردم چونتو رابطه عاطفیم من ک تغییر کردم اون ادممقابلمم تغییر کرده واقعا تغییر کردهااا
بعد موندم چیکار باید بکنم الان با وجود اینکه این ادم تغییر کرده و گفتم خوب خوب شد دیگه بازم رو خودت بیشتر کار کن و اون بیشتر تغییر میکنه بازهم وارد مدار تو میشه
بعد زدم رو هدایته امروزم این فایل اومد برام
و این جمله مریم عزیز رو خوندم:
همونکاری که قلبت بهت میگه رو انجام بده و بدون که هدایت خداوند هست. ازکجا بفهمم هدایت خداست؟ از احساسی که بهت میده.
و حجت رو بر من تموم کرد و من باز هم بیشتر و بیشتر رو خودم کار میکنم خدارو میلیاردها بار شکرت
عاشقتونم
فعلا
سلام خدمت همگی
داشتم از کارخانه که بیرون از شهر هست به سمت خونه میرفتم توی مسیر چندتا سگ های خوشگل دیدم باور میکنید اول فکر کردم آهو دیدم – آهو دیدم- چقدر بین این دو حیوان تفاوت هست آهو با سگ – هم رنگ هم بودن چشمام ضعیف هست و برای مسیر دور از عینک استفاده میکنم.
توی سفرنامه انقدر آهو دیدم که ذهنم سگ را هم آهو میبینه
این موضوع خیلی ذهنم درگیر کرد
وقتی توجهت به نکات مثبت هست و به دنبال زیبایی ها هستی و کانون توجهت تغییر پیدا میکنه زیبایی ها ی جهان خودشان در صف قرار میگیرن که خودشان را نمایان کنن و میزان تو باشن و بهت دست تکان میدن که من اینجا هستم
در این اشتباه دیدن چقدر درس و هدایت وجود داشت برای من
اینکه :
وقتی به خودت کمک میکنی تا صدای ذهنت روی حالت سکوت قرار بدی:
چشمات جستجوگر میشه کافیه به چشمات زاویه دید بدی
احساست برات جستجوگر میشه تا حال خوبت را همیشه کوک کنه
پاهات جلوتر از خودت گام بر میداره و می دود و می دود تا به تو شگفتی های جهان نشان بده
ذهنت هم برات مرور گر میشه و موضوعات و سرگرمی و علایق مورد دلخواهت را سرچ میکنه
فقط باید صدای ذهنت روی حالت سکوت بمونه
باید با دنیای جدیدت پایکوبی کنی تا به آرامش برسی وقتی آرومی وقتی توی ذهنت اتفاق ها و روزمرگی های روزانه ات را واگویه نمیکنی چه کولاکی به پا میکنی صدای پرندگان میشنوی صدای آب در جریان عبور میشنوی حرکت حیوانات میبینی آدم های هم فرکانس با خودت بیشتر ملاقات میکنی
این ها تماما ثروت الهی هست که به رایگان در اختیار در قرارم داده شده فقط کافیه چشمهایم را بشورم و جور دیگری نگاه کنم.
با سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز وخانم شایسته
با دیدن این فیلم وتفکر عمیق انسان به این نکته پی میبره که واقعا وقتی انسان فرمون زندگی رو بده دست خدای مهربون دیگه نگرانی و پیچیدگی مسیر نباید نگران کننده باشه چون خداوند به عنوان سازنده وطراح تمام سیستم کائنات خوب بلده مارو به بهترین وآسانترین راه ممکن به مقصدمون برسونه وداشتن نگاه توحیدی استاد به مسائل واقعا سبب ایجاد آرامشی عمیق در ایشون شده که به خوبی در رفتار وزندگی استاد قابل مشاهده است به امید روزی که تمام انسانها به جای پرداختن به حواشی بچسبیم به اصل مطلب ولذت زندگی واقعی رو در زیر سایه باورهای توحیدی وتوکل به خدای مقتدر ومهربان رو درک کنیم.
با سپاس
اول باید بگم خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت این همه نعمت و زیبایی که افریدی و به چشمی دادی که بتونیم اونا رو ببینیم و لذت ببریم
من زبان میخونم و دیشب داشتم یه متن رو ترنسلیت میکردم که یهویی گوگل فیلتر شد و من بدجوری حال گرفته شد و اصلا سردرگم بودم که خب من الان باید چیکار کنم و چیزی که از قانون میدونستم این بود که حال خوب نتایج خوب رو رغم میزنه و خب توی اون شرایط واقعا سخت بود که بخوای حال خودتو خوب نگه داری و یادم افتاد به یه بازی که تازگیا خیلی ترند شده بود بازی اینطوری بود که دو نفر روبه رو هم می نشستند و نفر اول باید توپ رو میزد روی میز و توپ یکبار به میز میخود و نفر دوم باید دوبار به میز میخورد و به همین ترتیب میرفت تا هفت بار خوردن توپ به میز و با این بازی تونستم یخورده خودم رو اروم کنم و حالم رو یه ذره از اونی که بود بهتر کنم و امروز صبح که بیدار شدم میبینم که گوگل اوکی شده و فقط این یکی از دفعاتی بود که من به قانون عمل کردم و نتیجه گرفتم خدایا شکرت
در پناه خداوند باشید
با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:
چقدر جالبه ،چندین اهو رو تونستید توی این استیت پارک ببینید و بعدش صحبتهای اون خانم لیدر که کلی به لباسش افتخار میکرد و با عشق صحبت میکرد ، موقعی که جنگ جهانی دوم بوده ،ادمهایی بودند که اومدن و اینجا رو ساختند ،بعدش هدایت استاد به اروی،چقدر با خودشون در صلح هستن که اینجوری هدایت میشن،خدایاشکرت
واقعا چه سفری زیبای دارید انشاالله که همیشه شاد و پیروز باشید در سفر زندگی تون و من هم از الله پاک می خواهم یک روز مثل شما در این سفر زیبا همراه خانواده هم باشم و لذت ببرم که شکی ندارم اون روز بسیار نزدیک است شکر که این همه زیبای را دیدم شکر شکر و از شما استادان عزیز هم سپاس گزارم که ما را هم شریک این همه زیبای می کنید شکر یا الله پاک شکر شکر
باسلام به استاد گرانقدر ومریم گل عزیز
خدایا شکرت که نشانه ی امروزم واقعأ به جا بود ،بعداز سالهای سال تصمیم قطعی به تغییر خودم در رابطه ی پاشنه ی اشیلم گرفتم .
طی این سالها خیلی تلاش به از بین بردن این مسئله کردم اما بعداز مدتی دوباره میرفتم سر پله ی اول ،ولی دوسه روزه دلم بهم میگه تا به حال واقعأ نخواستی از ته دل که حلش کنی ،توی این دوسه روز واقعأ ندای دلم بهم گفت که بخواه حتمأ میشه ،واقعأ هم نشانه ها دارن از راه میرسن ویکیش همین نشانه ی امروزم بود قسمت ۷۸سفرنامه بود از اول خواستم فایلو ببندم گفتم که من یکبار بادقت گوش دادم ولی دلم بهم گفت تا اخرش ببین وه واقعأ جواب من توی اون سه دقیقه ی اخرش بود که به ندای قلبت باید گوش بدی فهمیدم که من همه ی این سالها از کنار ندای دلم گذشتم وبه نجواهای شیطانی درونم گوش دادم غافل از اینکه جای این دورو اشتباه گرفتم فکر میکردم چیزایی که دلم بهم میگه واحساس منفی بهم میده همون حرف دله غافل ازاینکه ندای درون وقلب فقط وفقط به ادم احساس عالی میده امروز استاد اینو برای من قطعی کرد که بیدار شم وخدارو هزاران بارشکرو سپاس شکرو سپاس شکرو سپاس ویکی دیگه اینگه اعتماد من به خدایم واقعأ ضعیف بوده تا به حال وریشه ی همه ی مشکلات هم واقعأ شک دراین اعتماده که حقیقأ وقتی پاش برسه اون موقعه س که ثابت میشه ایمانو باور به خدا .
بازم ممنون ازینکه هستید ممنون از اینکه جزء پیامبرانید وراه هدایت رو به درستی جلوی پایمان قرار میدید خدارو بابت بودنتون هزاران بار شکر شکر شکر دوستون دارم عاشقانه.
به نام خدای مهربان
امروز هفتادوهشتمین روز از سفر توجه به نکات مثبت و زیبایی ها هستش
انگار هر روز من بایدبیام ودر این کادر کوچک شگفت انگیز برای خودم بنویسم تا تنظیم بشم انگار با نوشتن در این قسمت دارم خودم رو میسازم و بعد از دوماه بهش معتاد شدم ولی راضیم از اعتیادم چون بعدش احساس سبکی و رهایی دارم تمام سعیم میکنم در مورد اینکه بتونم صدای قلبم رو بشنوم وعمل کنم چقدر دوست داشتم صحبتهای استاد رو در مورد عمل کردن به اینکه هر چی قلبمون به ما میگه بهش عمل کنیم فارغ از اینکه کل دنیا دارن یک صدا یه چیز دیگه میگن انگار برای من بود اون صحبتها وخواسته قلبی من بود امیدوارم که بیبینم روزی که منم براحتی وآسونی میتونم بشنوم صدای قلبم رو هنوز فاصله دارم تا این مرحله ای که استاد قرار داره ولی با تمرکز وتمرین میتونم برسم به چنین مداری و با خیالی راحت و آرامش عمل کنم به هر چی که میشنوم از قلبم واقعا اینطوری چقدر زندگی دراین دنیای زیبا لذت بخش هست هر چی میگذزه بیشتر میتونم درک کنم که این قوانین هم با هم ارتباط دارن مثلا من الان شدیدا دارم روی عزت نفسم کار میکنم واینو متوجه شدم وقتی من هنوز در مورد باورهای قدتمندم مانند عزت نفس دارم میلنگم وضعف دارم این خیلی مرتبط هستش به اینکه من بتونم واضح بشنوم صدای قلبم رو چون با داشتم عزت نفس من عاشق مسائل و تضادهای زندگیم میشم تا اینکه در مقابلشون پریشون و آشفته باشم وسعی میکنم با حل کردن مسائلم بسازم عزت نفسم رو وبهبود بدم زندگیم رو ولی وقتی جنین نگاهی نداشته باشم و در فشار مسائل خم باشم مطمئنا در این هیاهوی ذهنم من نمی تونم بشنوم صدای قلبم رو تا چه برسه عمل کنم پس من الان باز از این نوشته خودم متوجه شدم که برای واضح شدن صدای قلبم اول باید عزت نفس بسازم خلاصه با بررسی هر موضوعی آخرش میخورم به عزت نفس باز هم حرف استاد شد که چقدر تأکید دارن به اینکه اول از همه روی عزت نفس واحساس لیاقت کار کنیم من هم باید خیلی بیشتر متمرکز بشم تا بتونم عزت نفسی بسازم که به من ایمانی بده در مسائل و تضادها تا تنها صدایی که بلند ورسا و گویا هست برام در بین تمام همهمه ها تنهای تنها صدای قلب نازنین خودم باشه و احساس لیاقتی بسازم در خودم که خودم رو لایق ،شایسته وسزاوار و به حق شنیدن این صدای نازنین از قلبم بدونم تا بتونم با هماهنگ بودن با قلبم بهشت زیبای زندگیم رو در هر لحظه با کیفیت تر و عالی بسازم خدایا دوست دارم مسلط بشم روی خودم وبتونم هماهنگ بشم و بشنوم صدای آرامش بخش تو رو از قلبم وبتونم عمل کنم به هدایت هر لحظه ای و میدونم تا اینجای مسیر هم خدایا تو با من بودی که رسیدم ازت میخوام کمکم کنی که همراه باشم ادامه مسیر با توبودن رو چون میدونم توهمیشه هستی ومن باید مواظب خودم باشم که رها نکنم دست تو رو تا خارج نشم از این مسیر توحیدی زیبا