سفر به دور آمریکا | قسمت 87 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

250 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماهان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    سلام و ارادت

    من طی هدایتی که شدم یکی دو هفته ی پیش شروع کردم به دیدن تمرکزی سریال زندگی در بهشت و الان رسیدم به قسمت 31 م و خیلی عجین شدم با پارادایس و این بهبود های دایمی که استاد داره انجام میده و لذت هایی که در دل اتفاقات روزمره جاریه و کلی عشق و مهر و خوشی و تجربه و احساس خوب و بهبود

    در این بین امروز که ناخوداگاه یمقدار احساسم سطحش اومده بود پایین اومدم توی سایت و به قسمت مرا به نشانه م هدایت کن رفتم

    و هدایت شدم به این قسمت از سفر به دور امریکا

    خیلی جالب و شگفت انگیزه

    چرا بین این همه ایالت و استیت پارک و جاهای مختلفی که رفتین ، باید من هدایت شم به این قسمت که شما رفتین پارادایس ، پارادایسی که الان سی قسمته عجیب درگیرشم و دارم لذت میبرم ازش

    اینجوری میشه که وقتی از بالا نگاه میکنیم به این مسیر (پارادایس) یه ایستگاه بود از این سفر زیبا و لذت بخش و وقتی ریز میشیم توش در سریال زندگی در بهشت کلی لذت و عشق و حال و بهبود و رشد درونش هست

    زندگیمونم همینطوره

    مرحله و لولی که الان درونش هستیم یه ایستگاه از مسیر کلیمون و سفر دنیامونه

    که باید سعی کنیم ازش لذت ببریم و کلی رشد کنیم مثل سریال زندگی در بهشت ، جای این که منتظر باشیم که زودتر تموم شه که بریم مرحله ی بعد و با لذت بردن برسیم به زمانی که باید بریم مرحله ی بعد که توی سریال سفر به دور امریکا ایستگاه بعد میشه تمپا و لذتای اونجا

    به به

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    Saba Keyani گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی و فراوانی.

    تو این فایل کاملا میشد اینا احساس کرد.

    امروز وقتی داشتم چمدونم میبستم برای مسافرت.‌مونده بودم کدوم وسایل جم کنم . با تمام چشم پوشی ها و‌‌ندیدن ها سه تا چمدون جم کردم که بردنشون برای ی خاتم تنها سخت و سنگین بودم. این فایل هدایتی بود برای من تا درک کنم جهانم پر از فراوانی و زیباییهو همیشه هم هست و‌ بیشترم میشه. پس اگر ب خدا ایمان دارم به قول مریم جان وابسته نمیشم و لذت شو میبرم و‌میگزرم. همانطور که شما تونستید از پرادایس با اون همه زیبایی دل بکنید. منم باید بتونم از دلبستگی هام دل بکنم و بگزارم و‌برم.

    خدایا شکرت که جهان را مسخر ما کردی.‌خدایا هر چه میبینم اثر انگشت توست.‌رد پای تو را میتوانم در خلق این چیکن ها و‌ببعی ها و آفرینش این جهان حس کنم. تو مرا چون خودت خالق آفریدی و ممنونم که اشرف مخلوقات تو هستم و در جهان ب این زیبایی و صلح زندگی میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1808 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ❤️

    نشانه روزم رو زدم و هماهنگی این فایل با دوره سپاسگذاری که شرکت کردم راجع به توجه به حیوونا بوذ واسم خیلی جالب بود

    با اینکه خونمون پر از حیوون های اهلی هست ولی کمتر بهشون توجه میکردم

    جالب اینکه وقتی داشتم فایل نگاه می کردم از بس به مرغ و خروس ها عشق دادم ، در خونمون باز بود دیدم یه مرغ و خروس اومد صاف رفت تو اطاقم

    ای خدا مگه میشه

    این دفعه که مرغ رو نگاه کردم واقعا طرز نگاهم بهش تغییر کرد

    انگار عمقی تر و با توجه تر نگاهش کردم

    تازه همین الان هم صداش میاد انگار یکیشون تخم گذاشت

    مرغ هامون که کرچ میشدن من واقعا میترسیدم برم لحظه به دنیا اومدن جوجه رو ببینم

    فکر میکردم جوجه خیسه الان ببینمش یا بهش دست بزنم ضعیفه میمیره

    و با دیدن اسن فایل ترسم ریخت

    مخصوصا وقتی بچه های بز رو دیدم احساسم بهتر شد

    واقعا ترس هامون الکی هست و این یکی از درس های این فایل برای من بود

    تحسین میکنم این همه فراوانی رو

    اینکه واسه حیووناتون ارزش قائلین و تو انتخاب غذاشون هم دقت می‌کنین

    اینکه حیوونا جای شکرگذاری دارن

    همینه نگاهشون میکنیم

    همینه صداشون رو میشنویم

    همین که ازش تو خیلی چیزها الگو برداری میکنیم

    همین که بهمون تو یه سری مسائل کمک میکنن

    همینکخ ازشون حس خوب می گیریم

    اینا همه چند تا از فایده های حیووناست

    یه نکته جدید هم مریم جون گفت که اوایل واسه کنترل ذهن خیلی می رفته پیش حیوونا و اینو سعی میکنم که عملی کنم چون تا الان فقط از طبیعت استفاده می کردم

    الان می دونم که از حیوونا هم میشه کمک گرفت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    نغمه شریف گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    باید اعتراف کنم که امروز دریافتم بی نظیر بودن استاد یه طرف شگفت انگیز بودن خانم شایسته با این همه مهارت یه طرف

    واقعا خانم شایسته یه انسان استثناییه به نظرم

    مگه میشه چنین خانم کدبانو و همه فن حریفی داشت و عاشق نبود

    واقعا خوش به حال استاد

    خانم شایسته واقعا بهتون افتخار میکنم با این همه توانایی

    هم در کار هم در منزل هم برای انجام یه سری کارهای استثنایی مثل کندن پوست مرغ و‌گوسفند

    واقعا باورم نمیشد وقتی شنیدم اول فکرکردم استاد شوخی میکنن

    واقعا خیلی با حالید خیلی به هم میاید

    لذت بردم

    امیدوارم از نزدیک ببینمتون به زودی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فاطمه رحیمی انگار گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    امشب ، که دارم این کامنت رو می‌نویسم ، خیلییی خوشحالم استاد خیلی خیلی ،اصلا وصف شدنی نیست ، من تصمیم گرفتم مهاجرت کنم استاد ،با اینکه مثل شما تو شهر خودم درآمد خوبی داشتم و درآمدم از الان که اومدم تهران بیشتر بود ،اما تصمیم گرفتم که برم تو دل ترس هام ،و من این کار رو انجام دادم و اومدم تهران ، امروز یکم ترس افتاد تو دلم ،زمزمه های ذهنی من می‌گفت فاطمه تو که تو شهر خودت بهتر بود ،پدرت مادرت ،شغلت که درآمدش از اینجا هم بیشتره و…. چرا تنها پاشدی اومدی شهر غریب ،با خودم گفتم خدایا خودت هدایتم کن ، یه وویستون رو گوش میدادم استاد از قوانین بدون تغییر خداوند که گفته بودین مثل این مپ های مسیر یاب ،اجازه بدین که خداوند هدایتتون کنه ،گفتم خدایا خودت به بهترین ها هدایتم کن ، خدایا من مردد شدم خودت بهم بگو راه درست چیه باید چیکار کنم ، باورتون نمیشه استاد انگار خداوند این آدم رو برای من فرستاد ، بصورت کاملا اتفاقی با دوستی آشنا شدم ، که فقط و فقط برای این اومده بود تهران که از خانواده ش دور باشه و رو خودش کار کنه ، وقتی حرف میزد احساس میکردم که خداونده که داره با من صحبت می‌کنه ،خداونده که داره میگه فاطمه تو بهترین کار رو کردی، اصن من دیگه نمی‌دونم چی بگم استاد،من هدایت خداوند رو با گوشت و پوست و استخونم لمس کردم ،احساس کردم که خداوند بطور واضضح داره بهم میگه چیکار کنم ، و من مطمئن شدم که باید این کار رو انجام بدم ، باید بند نافم رو از خانواده م ببرم و مستقل بشم ، به خودم قول دادم برای تغییر ،و این فایل که بازهم خداوند من رو هدایت کرد که ای بنده من نترس و نگران نباش ، منی که یه جوجه رو بزرگش میکنم حتی اگه مامانش کنارش نباشه ،من روزیش رو می‌رسونم ،من کمکش میکنم ،من حمایتش میکنم ،پس صددرصد برای توهم میکنم ، متوجه شدم دنیا پر از فراوانیه ، بینهایت فرصت برای موفقیت هست ، انگار این فایل تکمیل کننده صحبت های اون دوست بود که خداوند برای من فرستاد تا بوسیله ایشون من رو هدایت کنه تا قدم هام رو مستحکم تر بردارم ، مطمئن تر باشم از تصمیم درستم و تصمیمی که گرفتم و به خودم افتخار کنم که بین مستقل بودن و مرفه بودن ،مستقل بودن و خودم پول ساختن رو انتخاب کردم ، رو پای خودم واستادن رو انتخاب کردم و می‌دونم که خداوند با منه ،همراه منه ،کنار منه و هدایتم می‌کنه ،کمکم می‌کنه و من میشم همون کسی که باید باشم ، بینهایت ممنونم از شما استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیزم که انسان هارو به پروردگارشون وصل میکنید و کلام خداوند هستید ، یه جهااااان ممنون ازتون استاد برای تمام آموزش های ارزشمدنتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1143 روز

    به نام خدای سفر به دور امریکا

    قسمت 87

    خداروشکر بابت این همه ثروت و فراوانی

    این قسمت یکی از طولانی ترین و زیباترین

    قسمت های این سفر نامه بود

    سفر نامه ای که به ما توحید در عمل و هماهنگی بین روح و ذهن رو نشون میده

    اینکه یک انسان چقدر میتونه با خودش و خدای خودش هماهنگ بشه و این همه زیبایی رو تجربه کنه

    خداروسپاس بخاطر این حیوانات و این همه زیبایی

    چه مرغ و خروس های زیبایی چقدر فکر خوبی کردید

    که خلقشون کردید …

    براونی دوست داشتنی رو ببین چه قشنگه

    بع بع ای های دوست داشتنی خنگولی رو نگاه

    خدای من چقدر این بهشت زیباست

    شکر شکر شکر ای خدای وجود نازنینم

    برای لحظه به لحظه و سکانس به سکانس این قسمت خدارو هزاران بار شکر

    هوای مطبوع ، دریاچه ی زیبا ، آسمون صافی که با تکه های ابر سفید نقاشی شده

    دو تا فرشته ی مهربون که در بهشتی که خودشون ساختن دارن زندگی میکنن.

    این فایل دو تا باور ، نکته و کد خیلی مهم برای من داشت :

    باور فراوانی : فراوانی در درخت ، در حیوان خونگی، ماهی ها ، ثروت ، ماشین و…

    باور می شود :می شود همه چیز رو با هم داشت

    خونه ، عشق ، فراوانی ، پول ، سلامتی، عزت نفس

    آزادی مالی، مکانی و زمانی

    استاد قلم و زبانم توانایی نوشتن این همه زیبایی رو نداشت

    فقط نیم ساعته دارم میگم شکرت خداجون

    واو چه آهنگ رمانتیکی بود خدای من

    عشق بود این قسمت …

    با اینکه از سرکار اومدم و خیلی خسته ام چون از پنج صبح بیدارم الانم میخوام برم باشگاه هنرجوهامو تمرین بدم و خودمم ورزش کنم

    اما دلم نیومد کامنت ننویسم

    چون تعهد دارم به خودم و این سایت فوق العاده

    و این سریال جذاب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2362 روز

    با سلام خدمت همه دوستان خوبم و استاد و خانم شایسته گرامی:

    رفتن به فروشگاه و خریدن غذا برای گوسفندان ،یعنی برای غذای حیوانات اینجور زیبا بسته بندی کرده بودند ،چقدر ثروت خوبه که به راحتی میتونید بهترین چیزها رو بخرید.

    اون خانم مسن که اومده بود خرید ،واقعا احسنت داره ، و نشون میده که سن فقط یه عدد هس،ریختن غذا برای گوسفندان و برونی چقدر لذت بخش هس که بهشون غذا میدین ، اون الی گیتور داخل دریاچه که برای خودش پادشاهی میکرد،البته تا اونجایی که من میدونم استاد بعداز دائمی شدن حضورشون در پارادایس حسابی از خجالت این الی گیتورها دراومدن، ماهی های داخل دریاچه که وقتی غذا میریختین حمله میکردند و بعد هم فیلمهایی از دو سه سال قبل،که همگی جریان زندگی رو به نمایش میزارن ،منم به شخصه عاشق مرغ و خروس و پرورش دادن اونا هستم و امیدوارم یه روزی به این ارزوم برسم ،خیلی صحنه های زیبایی بود ،ممنونم از خانم شایسته که برامون گذاشتید و از همه مهمتر صحبتهای خانم شایسته که گفتن ،به هر چیزی هر چه قدر زیبا نباید چسبید و باید رها بود تا زیباییهای بیشتر رو ببینیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 717 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    سلام به عزیزان

    این قسمت برای من درس داشت که رها باش . پابند جایی نباش و من اینو توی زندگی استاد میبینم

    داستان زندگی داستان زایش و هاست . داستان لذت بردن . ما در برابر ابدیت هیچی نیستم . و هیچ گاه نمیدنیم تا کی فرصت داریم و چه اهمیت داره که کسی مارو بیاد بیاره یا نه چه سودی داره پس امروز برای دل خودمون زندگی کنیم

    به قول خانمم شایسته گذر کنیم از زیبایی ها به زیبایی های بیشتر

    چقدر این طبیعت زیباست و درس داره . از لحظه بدنیا اومدنمون تا لحظه مرگ توی این دنیا یاد میگیریم.

    و هیچ درس طبیعت تکراری نیست و هر روز میشه چیزهاای تازه یاد گرفت.

    دیدن برانی و گوسفند ها به من میگه حیوانات با خودشون و جانداران دیگه در صلحن . هیچ گار مغرور نیستن و فقط لذت میبرن. هیچ گاه نگران نیستن و من از این حیوانات درس بودن در لحظه رو یاد میگیرم

    وقتی ما این مرغ ها و جوجه رو دوستشون داریم و کمک کردیم بدنیا بیان چقدر دوستشون داریم

    و خداوند هم بی نهایت ما رو دوست داره و به ما روزی میده مثل همین جوجه ها البته در احترام و وفور

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسن موسوی گفته:
      مدت عضویت: 772 روز

      سلام دوست عزیز سعید جان چه زیبا نوشته ای

      داستان زندگی داستان زایش و هاست . داستان لذت بردن . ما در برابر ابدیت هیچی نیستم . و هیچ گاه نمیدنیم تا کی فرصت داریم و چه اهمیت داره که کسی مارو بیاد بیاره یا نه چه سودی داره پس امروز برای دل خودمون زندگی کنیم

      واقعا وقتی نمی‌دانیم حتی تا کی فرصت داریم چرا نباید از این لحظه ای که در آن هستیم لذت نبریم این سوالی است که با خواندن متن شما از خودم میپرسم و اینجا ردپایی برای خودم گذاشتم تا با دیدنش و خواندن دوباره آن و تکرار این سوال تلنگری به خودم بزنم برای لذت بردن

      از شما دوست عزیز هم فرکانسی سپاسگزارم

      از استاد عزیزم و تمامی همراهانشان سپاسگزارم از خداوند متعال و خدایان به اینجا و این صفحه سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2880 روز

    بنام فرمانروای کل جهان

    خدایا هر آن چه که دارم ازآن توست و تو به من دادی .

    خدایا از هرخیری که از تو به من برسد من فقیرم .

    خدایا می پذیرم که من در برابر عظمت تو ناتوان هستم .

    خدایا برای این فایل زیبا که نشانه ی امروزم بود سپاسگزارت هستم.

    خدایا برای رزق به غیر حساب امروزت سپاسگزار توهستم .

    سلام

    در حالی این کامنت را مینویسم درخشش آفتاب بر فضای خانه پیچیده و بازتابش کمی روی مانیتور لب تاپ را گرفته و فضای بسیار روحانی و بهشتی را برای من ایجاد کرده. چقدر هوای عالی و بهاری است و آنقدر گرم شده که من در بالکن را باز گذاشتم و دارم حسابی از این همه زیبایی لذت میبرم .

    چقدر از تماشای این فایل لذت بردم . امروز کمی داشتم غرق روز مرگی میشدم که به خودم گفتم باید خودم را در مومنتوم مثبت حفظ کنم و راهکار آمد که بیام در سایت و یک فایل زیبا ، خودم را مهمان کنم . حال و هوای من عوض شد با تماشای این فایل و چقدر دیدن این تصاویر برایم خاطرات زیبایی را به یاد آورد.

    این روز ها تمام تلاش من بر این است که خودم را در این مومنتوم مثبت حفظ کنم و شخصیتم را رشد دهم و یک ذهن مثبت اندیش و مثبت نگر از خودم بسازم که وجودش همه آرامش و توکل است و البته این یک روند تکاملی است که من هر بار بهتر وبهتر بشوم در این مسیر . خوشحالم که الان خودم خیلی بهتر از چند هفته پیش خودم است و من به لطف دوره هم جهت با جریان خداوند ، رشد خوبی داشتم و این را فقط از احساسی که دارم میشود تشخیص داد . خدایا شکرت

    نوشتن کامنت هم صِلاح خوبی برای من شده تا بتوانم در کنترل ذهنم تواناتر شوم .

    خدایا برای این همه خیر و برکت و احساس خوب سپاسگزارت هستم .

    خدایا بابت این کامنت که با هدایت تو نوشتم ، سپاسگزارت هستم .

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Zanko گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    سلام استاد سلام خ شایسته سلام بچه ها

    اول از همه ممنون از خ شایسته با وجود اون همه کاری که دارن با عشق این فایلارو تدوین میکنن و واقعا نمی دونم اگه دیگه سفرنامه تموم بشه چیکار کنیم بهش عادت کردیم به این برکت قسم. چند روزی من صبونه املت قهوه خانه ای می زنم بر بدن و امروز صبح خوشمزه ترین املت طول تاریخ زندگانیمو زدم بر بدن جاتون خالی.

    آهنگ خیلی خوب نشسته رو فیلم وقشنگ 《مث دو تا دیووونه》رو میشه ازش دریافت کرد وقتی شما سربه سر حیوونا میزارین بهشون جوجه قلابی می پرونین و اونام خنگ خنگ بچه هاشو از اونا تشخیص نمیدن با کیسه بادکنک میسازین که بترکه و اونام یه جوری برمیدارن که کیسه نترکه انگار دارن به زبون خودشون میگن ههه اینا چی فک کردن فک کردن ما انقد بی عقلیم که الان میزنیم می ترکونیم که به کله ی کچلمون بخندن ?

    وقتی مثل خل و چل هندونه رو سوراخ میکنن و میخورن و هیچکی نمیگه فرار کن صاحبش اومد همون جلو ی صاحبش دلو از عزا بیرون میارن

    وقتی استاد میندازتشون تو آب و قتی سلاخی میشن وقتی بهشون غذا داده میشه وهمگی قحطی زده چنان سر غذا و کدو میوفتن که دمار از روزگار غذا درمیارن و پشکل میکنن تو زندگی آدم و اصلا انتظار تنبیه شدن ندارن خیلی فانه یه وقتایی اینا بلا سر اونا میارن یه وقتایی اونا سر اینا یه وقتایی اینا تلافی میکنن یه وقتایی اونا تلافی میکنن خلاصه یاد کارتون اوگی می افتادم

    یه چیزی جنبه ی کارتونی زندگی استاد و تو پرادایس برام بیشتر کرد اونم تمساحه اس خدا وکیلی چجوری نه اون سر شما نه شما سر اون هیچ بلایی نمیارین چون تو کارتون فیلمساز باعث این میشه که تمساح حمله نکنه ولی اینجا چطور اصن نه به حیوونای دیگه کار داره نه به شما. البته فکر کنم اینم به خاطر فرکانس صلح شماست که با همه چیز در صلحید و همه چیز با شما

    خدافظ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: