این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-15 06:19:162024-11-08 04:57:00آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
409نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
برای بار دوم است که در حال شنیدن این فایل فوق العاده هستم
واقعا همه چیز برای من جوری دیگر رقم خورد از زمانی که نوع دیدگاه خودم را تغییر دادم
من می توانم یا با دید پرخاشگرانه و با داد و بیداد به مسائل نگاه خودم و یا نه بادید مثبت به موضوعات نگاه کنم
هملن طور که استاد عزیز در مورد این طوفان چه نظرات و چه دیدگاه جالبی داشتند
که می توان به آسانی و راحتی زندگی خوبی را برای خود ساخت
همه چیز برای من به گونه در حال رقم خوردن است که من چگونه ببینم
من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم
من خودم هستم که می توانم به آسانی و راحتی و یا نه با حال بد به موضوعات زندگی خودم و پیرامون خودم توجه کنم
وقتی که یک طوفان می آید
می توانم اینگونه فکر کنم که با وجود این طوفان ها وضعیت هواشناسی ما تقویت تر شده است
روند مقابله با این گونه طوفان ها و اتفاقات طبیعی بهتر و پیشرفته تر شده است
چقدر این نگاه می تواند لذت بخش تر باشد که دید و نگاه ما به خدای مهربان ما بیشتر و بهتر شده است و بهتر پی به قدرت خدای خودمان ببریم
به این درک برسیم که بهتر به شناختی از قدرت برتر این جهان ببریم
به این درک برسیم که هر چه قوی تر باشیم در این جهان ماندگارتر خواهیم بود
قوی بودن به معنی قدرت زور و بازو نیست بلکه به این معنی است که باورها و درک بهتر و عالی تری برای خودمان داشته باشیم
نگاه و باورهای خودم را بهتر کنم
این درس را باید یاد بگیرم که موفقیت از آن خواهد بود و در نهایت من موفق تر خواهد بود
نکته جالب در این فایل این بود که ترحم و دلسوزی در این جهان وجود ندارد
همه چیز بر اساس یک روند طبیعی و ثابت است
هر کس در این روند باشد و روی این قوانین حساب باز کند بی شک او موفق تر خواهد بود و در نهایت هرکس اینگونه نباشد در چرخه این جریان هستی محکوم و ناکام خواهد ماند
همیشه این فکر من بود که هر چه بیشتر در این جهان زجر بکشم من در آخرت راحت تر خواهم بود و جایگاه من بهتر خواهد بود
اما این باور کاملا غلط و اشتباه است
وقتی که من در این جهان درد بکشم و خودم را محروم و ضعیف بگیرم در جهانی دیگر هم بی شک همین گونه برای من خواهد بود
اما هر چه در این جهان آرام تر
شادتر
خوشحال تر
موفق تر
ثروتمند تر
پیروزتر باشم در جهانی دیگر هم بی شک من حال خوب و بهتری خواهم داشت
همه اینها در زمانی رخ می دهد که به یک منبع و قدرت برتر وصل شده باشم
آن هم ایمان و اعتماد و اعتقاد به خدای مهربان خودم خواهد بود
هر چه این پیوند محکم تر باشد بی شک جهان هم بهتر و زیباتر به من خواهد بود و در مسیر و راهی قرار می گیرم که روند زندگی من همیشه عالی و خوب و هموار خواهد بود
این باور کاملا با تمام باورها و اعقادات قبلی من فرق دارد
چقدر شیرین است این روند و این نوع سپاسگذاری
هر چه من سپاسگذار تر باشم و نعمت های اطراف خودم را بهتر و بیشتر ببینم آنوقت من موفق تر خواهم بود
من شاد تر و سرحال تر خواهم بود
من می توانم به موفقیت ها و پیروزی و حال خوب بهتر و بیشتری دست پیدا کنم
به به سلام به روی ماه استاد عزیزم خیلی خوشحال شدم چهره پر از امید و توحید شما را دیدم خدارو شکر خانم شایسته
بی نظیر خدا قوت برای فایلها و دسته بندی های فوق العاده شما و سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسیم در این
سایت توحیدی قوانینی کیهان .
خدا خودش را در ابتدای قران بخشنده و مهربان معرفی کرده و از همین جا میتونه باعث کج فهمی که البته نمیشه گفت
به طور دقیق ولی ماها را به این شکل رشد دادن که بله خدا مهربان هست و بخشنده هم هست و دیگه فقط کیف کنیم
که چنین خدایی داریم و اگر عجز و ناله کنیم ماور میبخشه بهمون کمک میکنه و الی ماشالله ازین برداشتهای خلاف
قوانین از بچگی به ما خوروندن یکی نیومد نگفت که این بخشنده و مهربان بودن الله برای چه کسانی هست و چه دسته
ازین بخشندگی و مهربانی خدا بهره میبرن کلا یه چیزی برداشت استخراج شده از این ایه هایی که دستور العمل زندگی
ما داده شده ولی هیچ کس ازش خبری ندارد و استفاده هم که نمیشه وقتی ندونی چیزی خوب استفاده هم نمیتونی
کنی دیگه یک انسان یکتا پرست مثل استاد عزیزم میاد میزنه تمام معادلات و چرندیات یک عمر انها را بر هم میزنه و
شکل بازی را تغییر میده که البته برای درصد کمی از ماها که در صراط مستقیم هستیم قابل هضم هست تازه داریم
میشنویم تو این مرحله هستیم و ادامه بدیم به درک و عملش میرسیم به لطف قوانین بدون تغییرش اخه چرا ما خدارو
مثل یک انسان میدونیم که احساسات داره به خودم میگم اگر یه کم عقل تو سرمون باشه میگیم اقا این خدا اگر احساس
داشت که این همه جنگ و طوفان و زلزله و این دعواها کشتارها چه در انسانها و حیوانات و گیاهان نبود که این خدایی
که ما برای عقل انسانی خودمون از دید خودمون ساختیم انرژی که همه چی ازون ساخته شده به شکلی که ما میخایم
در میاد و هیچ احساسی ندارد و این روند رشد جهان با تکامل داره ادامه پیدا میکنه اگر این تضادها و مشکلات به وجود نمیومد که اصلا تکاملی نبود و جهان گسترش پیدا نمیکرد من خودم باید اینو به خودم بگم بخونم بنویسم درک کنم عمل
کنم منی که سه سال تو این مسیر زیبا هستم به اندازه یک بچه سه ساله دارم جهان اطرافم را درک میکنم هنوز تو رشدم
و نمیشه که به اندازه یک انسان مثلا بیست ساله من سه ساله جهانم را درک کرده باشم باید به خودمون فرصت بدیم
کار یک روز و یهویی نیست مثل زبان جدید یاد گرفتن و ورزش بدنسازی کار کردن میشه مثال زد که استاد عزیزم همیشه
توضیح دادن واقعا اگر واقع بین باشیم میبینیم که اگر همین بلایایی که اسم گزاشتیم اگر نبود این خانه ها برجها و پل ها
کشتی و خودرو این همه تکنولوژی جدید و پیشرفته به وجود نمیومد همه به لطف تضادها طوفانهای زندگی ماها به
این جهان زیبا و پیشرفته رسیده خدا با تضاد میاد مارو نجات بده در تمام جنبه ها باید ازین نعمتهای خداوند استفاده
کنم خواسته هام را بفهمم وو درک و عمل و اجراش کنم که بتونم حرکت کنم تغییر کنم تا از بین نرم جهان واقعا ادمهای
ضعیف نمیخاد فقط ما انسانها نه در حیوانات گیاهان هر چی هست در جهان ضعیف ها مردن قوی ها میمونن و این
تکامل نشون میده به خودم میگم همیشه قبل چک و لگد خداوند پلن هدف داشته باشم که نیاز به بیداری به زور نباشم
خودم حرکت مداوم داشته باشم اینم میتونه با اهرم انگیزه در ما زنده نگه داره حالا در هر زمینه ای مارو شارژ نگه میداره
خداور شکر برای این اگاهی ها و سلامتی همیشگی شما اساتید عزیزم در پناه خداوند باشید همیشه درخشید که جهان ما
به انسانهای پاک و توحیدی مانند شما احتیاج دارد
خداور شکر یک رد پای دیگه دارم در این سایت بهشتی الهی شکرت
استاد عزیزم و دوستان گرامی. اگر شما هم مثل من زیاد به این فکر میکنید که از کجا آمده اید و برای چه به زمین آمدید و بعد از آن به کجا میروید و هیچ دلیلی پیدا نمیکنید و در طبیعت این همه بی رحمی میبینید و میبینید که حال اکثر روزهای ما بد است و باید مدام با باورهای خوب حالمون رو خوب کنیم و رنگهای سفید رو روی کاشیهای سیاه بریزیم در حالی که سیاهی ها همیشه هستند و اینکه چرا همیشه شیطان در ذهن ما نجوا میکند ، یک کانال در یوتوب هست به نام “نیمه پنهان”.
Nimeye Penhan
سه ویدئویی داره که در مورد ماده ای به نام ” لوش چیست ” صحبت کرده که رابرت مونرو در کتابش به آن پرداخته. ویدئوهای اخیر این محقق در کانالش را ببینید. بعد بیشتر متوجه میشید که ما از کجا به زمین آمدیم و برای چه در زمین زندگی میکنیم. بعد معنی فیلمهایی مانند نمایش ترومن یا ماتریکس یا انیمیشن کارخانه هیولاها یا انیمیشن روح رو بیشتر متوجه میشوید. بعد بهتر موضوعات رو درک میکنید. بعد معنی شعر
این جهان زندان و ما زندانیان
حفرهکن زندان و خود را وا رهان
یا
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم
یا
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
و اینکه چرا میگن دنیا زندان مومن و بهشت کافر است
و اینکه چرا بعضی ها پشت به مادیات و لذتهای دنیا میکنند
رو بهتر متوجه میشید.
البته این آگاهی ها برای همه نیست چون همه به اینکه از کجا و برای چه به این زمین آمدند و به کجا میروند نمی اندیشند و فکر میکنند برای گسترش خودشون و گسترش خدا به جهان اومدند.
به نام خدایی که در بهترین زمان و مکان هدایت میکند . استاد گلم سلام امیدوارم حستون مثل الان من عالی باشه ! این فایلو من دیشب دانلود کردم ولی امروز اماده گوش دادنش شدم ؛ صبح که داشتم میرفتم مدرسه و حال دلم گرفته بود فهمیدم که چقدر نگاهم به خدا اشتباهه و اونطور که شایستش بود نشناختمش واسه همین درخواست نشانه و هدایت کردم و فقط ببینین چقدر خوشگل و سریع بهش رسیدم ! استاد میدونین من هروقت فکر کردم که من دیگه باید کامل باشم من باید فلان طور باشم و کمالگرا بودم ، بدترین ضربه هارو خوردم . امروز یادم اومد که اصن انسان فراموشکاره یعنی چی ! انقدر درگیر پرفکت بودن و تخیلات ذهن بودم که یادم رفت تو عمل زندگی کنم و به اگاهی ها عمل کنم ؛ توی دوره عشق و مودت جلسه اول کاملا راجب اینکه تضاد ها خوبن و باعث رشد ما هستن و خواسته های مارو میسازن صحبت کرده بودین ولی من این چند وقت همش فکر میکردم خدایا چرا منتظری من یجا ناشکر باشم یجا اشتباه کنم مچمو بگیری پدرمو دربیاری ! درحالی که اقا اصن حقیقت چیز دیگریس؛ اگه خدا همون موقع جونمو ازم میگرفت و توضیح میداد این قوانینو برام مطمئنم یه عالمه میخندیدم که چقدر نزدیک بودم و برعکس فهمیدمش … استاد من از اونایی حساب میشم که خدا نه لقد میزنه نه رو شونه میزنه بلکه لپشونو میکشه ! یعنی من خودم امشب فهمیدم که ناخوداگاه فکر میکردم که اقا الان یه سختی بزرگی میاد بعد تو دلش کلی درس هس من بزرگ میشم بهتر میشم . یعنی اعتماد به نفسم خرد میشه مریض میشم استرسی میشم بعد خدارو پیدا میکنم دوباره بهتر میشم و اتفاقای عالی میفته دیگه عالیه تا دردسر بعدی که عه ببینم چه درسی داره دوباره شروع کنم اعتماد به نفسو ساختن و به همین ترتیب . حالا بهتر میفهمم که چرا حس درجا زدن و پیشرفت نداشتن دارم با اینکه کلی قدم برمیدارم ! خداروشکر هردفعه که همچین نسئله ای پیش اومد که له شدم ، یکی از دوره هارو گرفتم و یه در جدید باز شد ولی یه مسئله جالبی که خودم و حتی پدرمادرم هی تکرار میشه بحث تنها شدنه که همشم از شرک میاد ! من هرسال کلی توی روابطم بهتر میشم مخصوصا شیش ماه اول ولی از وقتی مدارس شروع میشه که سال اخر هم هستم ، انگار همه چیز نابود میشه ! من تا قبل از این فایل فکر میکردم که خب من تیزهوشانم درس زیاد هس واسه همین تنها میمونم درحالی که ذهنم حساسه به عوامل بیرونی رو مقصر کردن یعنی خیلی وقتا قشنگ میفهمم دارم مسیر غلطو میرم و سریع برمیگردم ! ولی درواقع من همه وجودم شرک شده : کنکور و درس تنها راه موفقیته ، من غیر از درس کاری بلد نیستم پس هکه چیز اینه ، توی جامعه ادمی که درس خوب نخونده باشه هیشکی دوسش نداره ازدواج اصن نمیتونه کنه و هزاران شرک دیگه ای که داشتم میورزیدم با خیال اینده نگری (:
همین شرک منو تنها کرد منو مریض کرد منو در یک کلام خرد کرد قدرت تکلمم هم گرفت اصن جون تو صدام نیس ! پدرمم همینه دقیقا چرا فلانی زنگ نزد چرا من هیچ دوستی ندارم چرا ما بی کسیم چرا من هیچی ندارم حالا من میبینم که واقعا پر از نعمته زندگیش ولی این ذهن نمیزاره ببینه ! خودمم پس یه عالمه نعمت دارم و باید تلاش کنم ببینم … خدایا من نمیخوام کتک بخورما حواست باشه که نشانه ای بدی که من سریع خودمو جمع کنم و برگردم ! استاد عزیز خیلی دوست دارم نتایجم مثل نمودار نمایی باشه که صعودیه نه مثل نمودار سینوسی که هی بالاپایین میره و مطمئنم میتونم به اون نقطه برسم . خداروشکر که از قدرت نمایی خدا در امان موندین و این فایلای عالی رو اماده میکنین ایشالا هرکجا که هستین در پناه ارباب جهان شاد و سالم و ثروتمند باشین .
موضوع و آگاهی های این جلسه بقدری زیاد بود که آدم بارها بارها باید گوش کنه تا ب درک قوانین برسه.چقدر آگاهی ها رو از طوفان شدیدی که در آمریکا اومده بود از زاویه کاملا متفاوت برامون بازش کردید..از طوفانی که همه جزو بلاهای طبیعی می دونن شما انقدر این طوفان رو این درس طبیعت که تازه درفلوریدا اتفاق افتاده رو با مثال های کاملا درست دقیق توضیح دادیدو من انقدر مات مبهوت این آگاهی و این حد از درک قوانین شدم که گفتم بیام از خودم رد پایی بجا بگذارم..خدارو شکر بقول استاد وقتی فهمیدم قوانین اصل خداوند بدون تغییر هستن و نگاه سیستمی بخداوند داشته باشید چقدر بهم کمک شد..تازه متوجه میشم هرجا که میخوام ناله و شکوه کنم سریع بیاد قانون میفتم که من این اتفاق شرایط رو خلق کردم…توی بحث روابط من انقدر ادم مظلوم و بدبخت و بیچاره و احساس قربانی بودن داشتم که همیشه ازم سواستفاده میشد همیشه دنبال یکی بودم که نجاتم بده یا کلا اون رابطه بهم میخوردیا وابسته ب آدمها میشدم و این الگوی تکرارشونده انقدر درون من ریشه دوانده که این روزا صاحبخونه مون انقدر ازش تعریف میکردیم سال اولی که واردخونش شده بودیم که اصلا خدارو فراموش کرده بودیم…الان همون آدم یه آدم دیگه شده و کلا صد درجه رفتارش با ما عوض شده رفتاری که الان دارم می بینم نتیجه شرک ها و باورها و الگوهای تکرارشونده خودم بوده ..دقیقا چندسال پیش صاحبخونه قبلیمونم همین اتفاق افتاد…کلا این سومین صاحبخونه هست و شرایط ما هی تغییر می کنه ولی الگوها تغییر نمی کنه…من و خانمم فکر می کنیم اینا فرق می کنن ولی الگوها تغییر نمی کنن..و ازخدا گله و شکایتم میکردیم که ما خوبیم چرا با ما این رفتارمی شود…دومین الگو راه اندازی شغل هست من تجربه شغل های متعدد رو داشتم چندبارشم خودم مستقل بودم ولی بخاطر باورهای شرک آلود و ضعیف بودن خودم بخاطر ایمان و توکل و باورهای فقرساز خودم با دستان خودم ورشکست میشدم یا مغازه ام ازدست میرفت…جوری که الان دوباره شغل مستقل خودم را باز اون الگوها دارن تکرارمیشوند..ولی فرق بین اون سالها چون الان می بینمشون یا شناختمش و درجهتش قدم برمیدارم…و تمرین این قوانین جزو کار روزانه ام سعی می کنم با نگاه دقیق تر ب مسائل نگاه کنم …برنامه ام برای قوانین بدون تغییرخداوند درک کردن و شناختن این قوانین و عملی کردن ان است
و بیام الگوهای موفق تر که باعث میشدن من ب نتیجه دلخواه برسم را دنبال کنم و سرکلاف زندگی رو دوباره بدست بگیرم و مسولیت تمام و کمال زندگیموبر عهده بگیرم..یکی از برنامه هام اینه که فایل ها ی شمارو مرتب دنبال کنیم نکته برداری کنیم .وسعی کنم قبل از اینکه جهان چک و لغت بهمون بزنه آگاه بشم و الگوها رو دربیارم…به هرحال استاد این فایل بارها بارها باید گوش داده بشه..یکسری باورهای خوب هم داشتم در رابطه با همسرم باورهای خوبی داشتم در رابطه با اینکه ب ته خط نرسم همیشه سعی کردم با چک اول و دوم خودم را آگاه کنم…ومسیر زندگی و باورها رو تغییر بدم..تازه ندونسته اینکارو میکردم چون واقعا تحمل زیادی دردکشیدن رو ندارم..وخیلی سریع برای تغییرکردن دست ب عمل می زنم…ولی الان که آگاه شدم بهترقوانین رو درک می کنم..و گفتگوهای درونیم کلا مثبت هست و فقط ازخداوند هدایت درخواست کمک و احساس سپاسگزاری ..و قبول کردن مسولیت هام و تعهداتم رو پذیرفتم…استاد یه اعترافی کنم من بعدسالها رنجش از قران از دیروز ب لطف شما شروع ب قرآن خوندن کردم و خیلی احساس خوب همراه با کمی خجالت دارم…و ب محض بازکردن کتاب سوره ابراهیم اومد.و توحید توکل و ابراهیم چقدر موقعی که معنی رو میخوندم با گفته های شما و نوع نگاهی که از توحید بهم دادید راجب خداوند و قرآن برام جذاب بود…می خواستم ازت تشکرکنم بخاطر رسالتی که داشتی برای یکتا پرستی و شناساندن خداوند ب من و امثال من که سالها دور بودیم..از این هدیه گرانبها صمیمانه ازشما و تیمتون سپاسگزارم استاد جان
سلام سلام به روی ماه همه دوستان و استاد عزیزم و خانم شایسته گل
وای که چقدر سپاسگزارم از شما استاد به خدا خیلی خیلی دوستون دارم که هرچقدر آگاهی ناب درجه 1 رو دریافت می کنید و میآید با عشق به ما شاگردان می آموزید مرسی که هستی.
من خودم هر موقعه روی خودم یا روی کسی به غیر از خدا حساب باز کردم با صورت خوردم زمین نمیدونم چرا اون موقعه متوجه نبودم و فکر می کردم که کار درست رو انجام دارم میدم
درمورد کسب کارم در مورد روابط خیلی تو درو دیوار بودم
یادمه سال 90 اومدم روی مادرم حساب کردم و رفتم یه مغازه رستوران باز کردم به ماند که خدا از روز اول به من همش میگفت که این مسیر اشتباه هست ولی من گوشم به حرف خدا بدهکار نبود و کار خودمو انجام میدادم
رفتم مغازه رو بگیرم بنده خدا بنگاهی یک ماه طول کشید که کلید رو از صاحب ملک بگیره و به من بده همش میگفت فردا یا چند روز دیگه من اون موقع باید میفهمیدم که مسیر اشتباهی هست که اولا با سرمایه خودم نبود دومن روی به غیر خدا حساب باز کرده بودم سومن تکامل رو رعایت نکرده بودم خلاصه ما این مغازه رو باز کردیم و طبق قوانین بدون تعقیر خداوند به 4 ماه نکشید و ما با کلی بدهی اونو جمع کردیم
خدارو صد هزار مرتبه شکر که من درس این ماجرا رو گرفتم و دیگه این کارو نکردم
اومدم بعد از اینک به لطف خدا و به یاری استاد عزیزم قوانین رو آموختم به اندازه ای که آموختم و درک کردم
اومدم اول از همه قدم اول از جایی که کارگری میکردم اومدم بیرون بعد رفتم مسافرت کمی آرام که شدم اومدم از پول هایی که داشتم و پسندازی که داشتم رفتم یه اسکیل کوچیکتر یه مغازه کبابی رو ران کردم بدون اینکه حتی 1000تومن از کسی قرض بگیرم یا وام بگیرم یا از همه مهم تر برم با کسی شریک بشم کارو شروع کردم و الان دارم میرم تو 5 ماه به لطف خدای مهربان به درآمد عالی رسیدم و تمام هزینه های مغازه و زندگیم به راحتی انجام میشه و هر ماه داره چرخ زندگیم بهتر و روانتر میچرخه این کسب کار خیلی خیلی لذت بخشه برام چون گفتم که اولا با سرمایه خودم هست و دومن اینکه شریک ندارم خیلی خدا رو سپاسگزارم که کمکم کرد که پامو بزارم روی ترس هام و ایمانمو بهش نشون بدم و بگم من میرم جلو بقیش وظیفه خودته بدون ترس و بدون نگرانی
خیلی موقع ها صحبت میشه با بعضی از دوستان میگن کرایه مغازه چقدر میدی میگم Nتومن میگن خیلی زیاده که میگم من نمیدم که یه نفر هست اون داره کرایه رو پرداخت میکنه به من چه اصلا 2Nتومن باشه اون میده بعد دوستان میگن آهان همون میگم این خیالت نیست همون یه نفر دیگه میده حالا اون کی هست اون موقعه من میگم من بهش میگم خدا نمیدونم بقیه چی صداش میکنن ولی من که راضی هستم ازش دوستان که اینو از من میشنون خیلی هاشون که باور نمیکنن اونایی هم که باور می کنن میگن خوش به حالت کاش برا ما هم انجام می داد
من که چیزی نمیگم ولی تو دلم میگم ای بنده خدا اون میخاد ولی ما نمی خواهیم با باور های نادرست جلوی هدایتش میگیرم
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم به قول استاد عزیز به خاطر قوانین بدون تعقیرت که هیچ وقت تعقیر نمیکند
اللهی صد هزار مرتبه شکر خدای عزیزم به خاطر تمام دوستان و عزیزانی که تو این دانشگاه عظیم هستند و من شاگرد یکی از بهترین اساتید دنیا دارم بزرگ میشم
اللهی شکرت که هستی
دوستان دوستون دارم و با عشق کامنت های زیباتون میخونم و تحسین تون می کنم و لذت می برم عاشق تک تک تون هستم
خدایا شکرت به خاطر تکتک نعمتهایی که به ما داده ای.
امروز روز تولدم هست و دیشب موقع خواب از خدا خواستم در خواب به من نشانه ای بده تا متوجه بشم که در راه درست هستم و دارم به اصل وجودی خودم نزدیک میشم.
و در خواب دیدم که گویا سیلی آمده بود و من بعد از سیل را میدیدم و زمینی بود آماده کشت و میگفتم که هر اتفاقی بیفته مثل سیل برای بهبود زمین است و زمین ها پربارتر میشن.
و در خواب دیدم که من دانه ای کاشتم و دانه من جوانه زد و گفتم ببینید چقدر زمین آماده است و بلافاصله جوانه زد. و من جوانه و رشد را کاملا دیدم.
صبح خیلی فکر کردم و وقتی مشغول نوشتن شکرگزاری و ستاره قطبی بودم نوشتم برای خودم که بماند به یادگار . من امروز تولد پنجاه سالگیم است و وارد دهه جدیدی از زندگیم میشم و شکرگزار خدا هستم که سیلاب های زندگیم منو قوی تر کرده و من الان آماده کشت هستم و من دارم جوانه میزنم.
سیل ها برای پاکسازی من بودند برای بهبود من بوده تا من به ارزش وجودی خودم پی ببرم.
و این سیل ها و طوفان های زندگی عین طبیعت عمل میکنند . و از دید مثبت برای بهبود من است. اگه قوی باشم باعث پیشرفت من میشه ولی اگه ضعیف باشم ضعیفتر میشم و در گل و لای سیل غرق میشم.
من تعبیر سیل را به زندگیم دادم که من ایمانم را قوی کردم و ادامه دادم و الان جوانه ها دارند از زمین بیرون میان. و این نشانه پیشرفت شخصیت من است.
شاید من متوجه نشم و این جوانه های ظریف را نمیبینم اما خداوند در خوابم به من نشون داد و به من هدیه تولدم را داد.
که من دارم شکوفاتر میشم من دارم قوی تر میشم من دارم رشد میکنم دارم پیشرفت میکنم .
و جالبه امروز به این فایل برخورد کردم و دلم خواست اینجا بنویسم تا به یادگار بماند.
تمام طبیعت برای ما درس داره هر آنچه در طبیعت هست در زندگی ما هم هست.
با نگاه کردن چهار فصل هم میتونیم زندگی را کاملا ببینیم .
طوفان و سیل و زلزله و … و تمام مواهب طبیعت برای ما نشانه است تا اگه مشکلی و تضادی در زندگیمون پدیدار شد بلافاصله درسمون را بگیریم و خودمون را قوی تر کنیم تا دوام بیاریم. ریشه هامون را قوی کنیم تا بتونیم جوانه بزنیم تا بتونیم میوه بدیم.
من خیلی خیلی خوشحالم که خداوند به درخواست من پاسخ داد و هدیه امروزم را داد.
سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم ، من با دیدن این فایل از استاد، به دو تا دیدگاه رسیدم، چند روز پیش که برای عکس های dream board توی پینترست دنبال عکس از نقشه ی فلوریدا بودم یک عکس دیدم که بالای فلوریدا عکس مسیح رو گذاشته بودند، کنجکاو شدم بدونم چرا این عکس گذاشته شده بعد چیزی درونم گفت رهاش کن، حس خوبی نداره، عکس هایی رو که میخواستم پیدا کردم بعد از مدتی یادم افتاد که استاد از طوفان های استوایی صحبت کرده بودند و من متوجه شدم که موضوع اون عکس دعا برای مردم اون منطقه بوده و با خودم گفتم انگار تو فلوریدا طوفان اومده، با خودم فکر کردم چرا باید همیشه تو این موارد خاص به یاد خدا بیفتیم بعد دیدم این عمل از یک دیدگاه ناشی میشه که مردم این اتفاقات رو به خاطر دیدگاه مذهب نسبت به رویدادهای طبیعی جهان، بلای آسمانی میدونن و در این موارد پناه میارن به خدا و مسیح تا از گناهان اونا چشم بپوشه و بهشون رحم کنه، تااینکه امروز این فایل استاد رو دیدم، متوجه شدم چقدر میتونه نگاه هر کدوم از ما به این اتفاقات زیبا باشه، اون خانم زیبابین به جای تاکید رو خرابی ها و اتفاقات ناخوشایند روی مهربونی آدم ها در چنین مواقعی تاکید کردند. هر کدوم از این رویدادهای طبیعی در کشور ما در ذهن همه ما مساوی با یادآوری تصاویر وحشتناک و بسیار مظلومانه و احساس بدبختی در مردم هست، بعد اون خانوم با اینکه خیلی از این اتفاقات به مراتب بزرگ تر رو تو اونجا تجربه کرده، چه تصویر زیبایی رو جلو چشم تجسم میکنه، و سعی کردم نگاهم رو از این بعد حتی به اتفاقات بینهایت سخت و نامناسب، مثبت تر کنم و دنبال یک حال خوب تو اون شرایط باشم حتی یک اتفاق کوچیک جالب که میتونه منو به شکرگزاری و احساس خوب هدایت کنه، بعد که استاد از گردبادها صحبت کردن یه چیزی از ذهنم گذشت، گاهی برای تغییر باورهای عمیق و نامناسب یه گردباد ذهنی نیاز دارم،یه چیز قوی و بسیار پرقدرت مثل یک باور خوب یا یک انگیزه قوی که بتونه اون باور نامناسب ریشه دار و ستبر رو تو ذهن من ریشه کن کنه، امیدوارم همه مون این نگاه انسانی به خدای بزرگ رو در جوانب منفی زندگی حذف کنیم، خدایی که ما رو برای بهترین ها آفریده هرگز با خشم و ناراحتی و قهر و انتقام انسی نداره، قوی باش و بمون، ضعیف باش و بمیر… این قانون طبیعی جهان هست چون جهان به سمت بهبود و پیشرفت حرکت میکنه پس به آدم ها، موجودات، سازه ها و هر چیز ضعیفی نیاز نداره… امیدوارم که بتونم با ساختن باورهای قدرتمند جهان بهتری برای خودم و دیگران بسازم.
الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت این ویدیو الهی و پر از درس هایی که برایم داشت
اول از همه میخواهم از تجربه ای که از یک طوفان پر برکت و پر از هدایت و پیشرفت که چند سال پیش در زندگیم اومد و خیلی خیلی خیلی باعث رشد و پیشرفت و بزرگ شدن و قدرتمند شدنم شد صحبت کنم کاملا درک میکنم که خداوند با این طوفان اومد و گفت، پسر این رفتار و نگاهی که تو داری، این یک نقطه تاریکی در تو هست این ضعف تو هست و باید درستش کنی
تا قبل از اون طوفان من انسانی بودم که به راحتی هر عامل بیرونی ای میتونست روی من تاثیر بزاره و حال درون من رو به هم بریزه و حتی من رو خشمگین کنه
بعد از اون طوفان که همیشه بابتش از خداوند سپاسگزاری میکنم که اینجوری باعث شد من قدرتمند بشم و کیفیت زندگی من خیلی خیلی خیلی بالا بره
من بعد از اون طوفان تا به الان خدارو صد هزار مرتبه شکر به لحاظ قدرت کنترل ذهن و قدرتمند بودن و این که به هیچ عامل بیرونی ای اجازه نمیدم حتی ذره ای بخواد روی احساس من تاثیر بزاره واقعا قوی شدم و همچنان سعی میکنم که خودم رو بهتر و بهتر کنم و هر لحظه روی خودم کار کنم
جالب این جاست که وقتی به یاد میارم میبینم که موقع طوفان من داشتم به خدا میگفتم چرا این جوری شد چرا مثلا دستمو نگرفتی و جملاتی که واقعا الان خندم میگیره در حالی که الان دارم میگم خدایا دمت گرم بابت اون طوفان پر برکت واقعا ازت سپاسگزارم که باعث شدی من که ضعیف بودم با اون طوفان قوی بشم، خیلی ازت سپاسگزارم و خودم دارم لذت میبرم و کیفشو میکنم که اینقدر من تغییر کردم و قدرتمند شدم
مورد دومی که میخوام باهاتون درموردش گپ بزنم
احساس دلسوزی هست
من چند سالی هست که این سعادت رو داشته ام که در مسیر شما باشم بنابراین خیلی وقته که این باور رو ازتون یاد گرفتم که خداوند دلسوز نیست
احساس دلسوزی خود شرک هست
مثلا وقتی خودمون نسبت به دیگران میخوایم دلسوزی کنیم
در واقع یعنی عدالتی وجود نداره
یعنی همه چیز سر جای درست خودش نیست
درحالی که قوانین خداوند آخر عدالته
وقتی این قدرت رو کاملا در اختیار ما قرار داده که هر لحظه از زندگی مون رو خودمون هر جور که دوست داریم رقم بزنیم این نهایت عدالته
فکر نمیکردم بتونم در موردش بنویسم ولی از خدا کمک خواستم و شروع میکنم بلطف خودش
من یک مادرم ،مادر .کلمه ای زیبا و دوست داشتنی .تا اونجا که یادمه در درونم یا ناخودآگاهم دوست نداشتم مادر بشم چون مامان خودم رو دیده بودم که چقدر سخت ما 8 تا رو مدیریت میکنن. و ترس از مسئولیت داشتم و شاید الان هم دارم (من اینو نمیدونستم ولی وقتی الان نوشته شد متوجهش شدم) دیده بودم که مامانم به خواهرایی که مشکل و مساله ای دارن بیشتر توجه میکنن ، دل میسوزونن ،بیشتر کمک و توجه میکنن و باورم شده که باید به ضعیفها کمک کرد.
و خودمم هرموقع نیاز داشتم به توجه میمودم و هودم رو ضغیف نشون میدادم ،چیز جالبی نیست ولی انجامش میدادم تا همین میشه گفت سال پیش و قبل از جداییم از همسر سابقم.
هر چی میگذشت میدیدم که اینکار جز اینکه به قولی تو سری خورتر بشم چیزی نداره (نه فقط از سمت ایشون از همه طرف) به طرق مختلف بهم الارام میداد الله مهربانم ،زبونی ، عملی و منم مثل اکثر جامعه باید اون پتکه به سرم میخورد و اینم یجور باور غلطه دیگه تا ضربه بدی نخورم نمیتونم . نمیشه تغییر کنم.
دیشب داشتم پیاده روی میکردم تو هوای خنک پاییزی دور باغ امام رضا که نزدیک خونمونه و فایلتون رو پلی کرده بودم و گوش میدادم باد سرد میومد به صورتم میخورد ولی عجیب حال میداد بهم پیاده روی تو این هوا و گووووووش دادن و فکر کردن به صحبتهاتون .
استپ کردم و شروع کردم فکر کردن ،که من الان تو این زمان با اینهمه وقت و انرژی گذاشتن رو بهبود خودم ،هنوزم باید پتکه بخوره به سرم یا نه؟؟؟
بیادم اومد که ظهر که رفتم مهد دنبال پسرم به معلم پسرم پرسیدم مهدیار چطوره ؟خوبه ؟معلمش گف عالیه و خیلی پسر خوبیه.چیزی که گفتن بعدش حالم رو منقلب کرد ،اینکه با اینکه شما جداشدین از هم چقدر خوب که مهدیار خوب رفتار میکنه ،حالش خوبه و نسبت به خیلی از بچه ها که پدر و مادر باهمن، عالی رفتار میکنه درست برخورد میکنه و درساشم عالیه.
نه فقط بخاطر تعریف ایشون ،بیاد اوردم و از جلو چشمم گذشت مسیری که اومدم همون لحظه(من چون مادرم دیده بودم و همیشه خودم رو مظلوم میدیدم دوست داشتم پسرم قوی باشه برام سخت بود و هست که رو کاراش و رفتارش سخت بگیرم تا بهتر عمل کنه ،همیشه بهش میگفتم ببین کارت درسته ؟! گاهی دعواش میکنم گاهی باهاش صحبت نمیکنم گاهی جایزه نمیدم و برای هرکارش پاداش و تنبیه داشتم و دارم اینکه فکر کنه برای کاراش ،{گاهی عذاب وجدان میگرفتم گاهی خودم اینقد ناراحت میشدم که گریه میکردم که چرا سخت گرفتم،گاهی خوشحال بودم، فقط یچیز برام مهمه که دلسوزی کردن ،مظبوم واقع شدن ،بسه ، چه برا خودم چه برا پسرم} و میزارم خودش مسائلشو هندل کنه)و الله مهربان بهم نشون داد که مسیرم درسته شاید در ظاهر سخت گیرم ولی میدونم بعد کمتر به مساله برمیخوره و اسیب میبینه.
من درس گرفتم از مادرم و خیلی از مادرای دورو برم که مثل اونا عمل نکنم چون تهشو دیدم. و تو پیاده روی که داشتم با خودم به این رسیدم که میخوام متفاوت از بقیه مردم باشم (خواهر فامیل و …)من زندگی از هر لحاظ عالی میخوام که پر باشه از ارامش ،ایمان، صلح با خود ،عشق، ثروت بی حساب ،آزادی مالی مکانی زمانی ،روابط فوق العاده و عالی،شغلی که دوستش دارم ،ساختن درامدهای عالی از عشقم،لذت بردن لذت بردت و لذت بردن .
دیگه بقیش مهم نیست،دیگه اطرافیان مهم نیستن ،دیگه مسیرایی که اکثریت میرن مهم نیست.
من یک چیز میخوام اونم بهبود ، بهبود و بهبود روزافزون در همه جنبه های زندگیم و باید به نشانه ها و نوازشهای اروم الله مهربان بیشتر توجه کنم و حرکت کنم ، اقدام کنم ،عمل کنم.
ی چیز دیگم یادم اومدکه ربط داره به موضوع
دیروز پسر داشت صحبت میکرد در مورد دوستش که چیکار کرده تو کلاس ،اولش که گف حرف خوبی نیس ولی باید بگم اخه اینجور چیزارو نمیگه معمولا وبرام جالب بود که چیه و شرو کرد و گف کم بود ولی اشک منو دراورد از خوشحالی و اینم شد نشونه دیگه از درستیه مسیرم ،گفت دوستم یک حرفی زد دوبار ،دفعه اول گوش نداده و دفعه بعد که گفته امده دعواش کنه و بزنش ولی با خودش گفته(( بزار فکرکنم که چکار کنم بهتره))و بهش گفتم این حرفو نزن دیگه وگرنه دیگه دوستت نیستم.
اینقد به دلم نشست حرفش که همونجا اشک از چشام میریخت و قربون صدقش میشدم و تایید میکردم بهترین کارو کردی.
خدایا چجوری شکرتو بجا بیارم که جوابگوی اینهمه خوبی و بزرگی و مهربونیت باشه؟!
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت تمام انچه به من دادی و ندادی و میخوای بدی، عاشقتم من.
ببخشید که خیلی شلوغ و بهم ریخته نوشته شد به بزرگی خودتون ببخشید استادان جان.
مقصد یکیه ولی بی نهایت مسیره و این منم که انتخاب میکنم از کدوم مسیر برم ،مسیر سخت و پراز سنگلاخ ،یا مسیر صاف و هموار و پر از سرسبزی و خیر وخوبی ؟؟
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
برای بار دوم است که در حال شنیدن این فایل فوق العاده هستم
واقعا همه چیز برای من جوری دیگر رقم خورد از زمانی که نوع دیدگاه خودم را تغییر دادم
من می توانم یا با دید پرخاشگرانه و با داد و بیداد به مسائل نگاه خودم و یا نه بادید مثبت به موضوعات نگاه کنم
هملن طور که استاد عزیز در مورد این طوفان چه نظرات و چه دیدگاه جالبی داشتند
که می توان به آسانی و راحتی زندگی خوبی را برای خود ساخت
همه چیز برای من به گونه در حال رقم خوردن است که من چگونه ببینم
من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم
من خودم هستم که می توانم به آسانی و راحتی و یا نه با حال بد به موضوعات زندگی خودم و پیرامون خودم توجه کنم
وقتی که یک طوفان می آید
می توانم اینگونه فکر کنم که با وجود این طوفان ها وضعیت هواشناسی ما تقویت تر شده است
روند مقابله با این گونه طوفان ها و اتفاقات طبیعی بهتر و پیشرفته تر شده است
چقدر این نگاه می تواند لذت بخش تر باشد که دید و نگاه ما به خدای مهربان ما بیشتر و بهتر شده است و بهتر پی به قدرت خدای خودمان ببریم
به این درک برسیم که بهتر به شناختی از قدرت برتر این جهان ببریم
به این درک برسیم که هر چه قوی تر باشیم در این جهان ماندگارتر خواهیم بود
قوی بودن به معنی قدرت زور و بازو نیست بلکه به این معنی است که باورها و درک بهتر و عالی تری برای خودمان داشته باشیم
نگاه و باورهای خودم را بهتر کنم
این درس را باید یاد بگیرم که موفقیت از آن خواهد بود و در نهایت من موفق تر خواهد بود
نکته جالب در این فایل این بود که ترحم و دلسوزی در این جهان وجود ندارد
همه چیز بر اساس یک روند طبیعی و ثابت است
هر کس در این روند باشد و روی این قوانین حساب باز کند بی شک او موفق تر خواهد بود و در نهایت هرکس اینگونه نباشد در چرخه این جریان هستی محکوم و ناکام خواهد ماند
همیشه این فکر من بود که هر چه بیشتر در این جهان زجر بکشم من در آخرت راحت تر خواهم بود و جایگاه من بهتر خواهد بود
اما این باور کاملا غلط و اشتباه است
وقتی که من در این جهان درد بکشم و خودم را محروم و ضعیف بگیرم در جهانی دیگر هم بی شک همین گونه برای من خواهد بود
اما هر چه در این جهان آرام تر
شادتر
خوشحال تر
موفق تر
ثروتمند تر
پیروزتر باشم در جهانی دیگر هم بی شک من حال خوب و بهتری خواهم داشت
همه اینها در زمانی رخ می دهد که به یک منبع و قدرت برتر وصل شده باشم
آن هم ایمان و اعتماد و اعتقاد به خدای مهربان خودم خواهد بود
هر چه این پیوند محکم تر باشد بی شک جهان هم بهتر و زیباتر به من خواهد بود و در مسیر و راهی قرار می گیرم که روند زندگی من همیشه عالی و خوب و هموار خواهد بود
این باور کاملا با تمام باورها و اعقادات قبلی من فرق دارد
چقدر شیرین است این روند و این نوع سپاسگذاری
هر چه من سپاسگذار تر باشم و نعمت های اطراف خودم را بهتر و بیشتر ببینم آنوقت من موفق تر خواهم بود
من شاد تر و سرحال تر خواهم بود
من می توانم به موفقیت ها و پیروزی و حال خوب بهتر و بیشتری دست پیدا کنم
همه چیز در دستهای خودم است
ممنونم استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خوب خودم
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خدای مهربان و هدایتگرم .
به به سلام به روی ماه استاد عزیزم خیلی خوشحال شدم چهره پر از امید و توحید شما را دیدم خدارو شکر خانم شایسته
بی نظیر خدا قوت برای فایلها و دسته بندی های فوق العاده شما و سلام خدمت همه دوستان هم فرکانسیم در این
سایت توحیدی قوانینی کیهان .
خدا خودش را در ابتدای قران بخشنده و مهربان معرفی کرده و از همین جا میتونه باعث کج فهمی که البته نمیشه گفت
به طور دقیق ولی ماها را به این شکل رشد دادن که بله خدا مهربان هست و بخشنده هم هست و دیگه فقط کیف کنیم
که چنین خدایی داریم و اگر عجز و ناله کنیم ماور میبخشه بهمون کمک میکنه و الی ماشالله ازین برداشتهای خلاف
قوانین از بچگی به ما خوروندن یکی نیومد نگفت که این بخشنده و مهربان بودن الله برای چه کسانی هست و چه دسته
ازین بخشندگی و مهربانی خدا بهره میبرن کلا یه چیزی برداشت استخراج شده از این ایه هایی که دستور العمل زندگی
ما داده شده ولی هیچ کس ازش خبری ندارد و استفاده هم که نمیشه وقتی ندونی چیزی خوب استفاده هم نمیتونی
کنی دیگه یک انسان یکتا پرست مثل استاد عزیزم میاد میزنه تمام معادلات و چرندیات یک عمر انها را بر هم میزنه و
شکل بازی را تغییر میده که البته برای درصد کمی از ماها که در صراط مستقیم هستیم قابل هضم هست تازه داریم
میشنویم تو این مرحله هستیم و ادامه بدیم به درک و عملش میرسیم به لطف قوانین بدون تغییرش اخه چرا ما خدارو
مثل یک انسان میدونیم که احساسات داره به خودم میگم اگر یه کم عقل تو سرمون باشه میگیم اقا این خدا اگر احساس
داشت که این همه جنگ و طوفان و زلزله و این دعواها کشتارها چه در انسانها و حیوانات و گیاهان نبود که این خدایی
که ما برای عقل انسانی خودمون از دید خودمون ساختیم انرژی که همه چی ازون ساخته شده به شکلی که ما میخایم
در میاد و هیچ احساسی ندارد و این روند رشد جهان با تکامل داره ادامه پیدا میکنه اگر این تضادها و مشکلات به وجود نمیومد که اصلا تکاملی نبود و جهان گسترش پیدا نمیکرد من خودم باید اینو به خودم بگم بخونم بنویسم درک کنم عمل
کنم منی که سه سال تو این مسیر زیبا هستم به اندازه یک بچه سه ساله دارم جهان اطرافم را درک میکنم هنوز تو رشدم
و نمیشه که به اندازه یک انسان مثلا بیست ساله من سه ساله جهانم را درک کرده باشم باید به خودمون فرصت بدیم
کار یک روز و یهویی نیست مثل زبان جدید یاد گرفتن و ورزش بدنسازی کار کردن میشه مثال زد که استاد عزیزم همیشه
توضیح دادن واقعا اگر واقع بین باشیم میبینیم که اگر همین بلایایی که اسم گزاشتیم اگر نبود این خانه ها برجها و پل ها
کشتی و خودرو این همه تکنولوژی جدید و پیشرفته به وجود نمیومد همه به لطف تضادها طوفانهای زندگی ماها به
این جهان زیبا و پیشرفته رسیده خدا با تضاد میاد مارو نجات بده در تمام جنبه ها باید ازین نعمتهای خداوند استفاده
کنم خواسته هام را بفهمم وو درک و عمل و اجراش کنم که بتونم حرکت کنم تغییر کنم تا از بین نرم جهان واقعا ادمهای
ضعیف نمیخاد فقط ما انسانها نه در حیوانات گیاهان هر چی هست در جهان ضعیف ها مردن قوی ها میمونن و این
تکامل نشون میده به خودم میگم همیشه قبل چک و لگد خداوند پلن هدف داشته باشم که نیاز به بیداری به زور نباشم
خودم حرکت مداوم داشته باشم اینم میتونه با اهرم انگیزه در ما زنده نگه داره حالا در هر زمینه ای مارو شارژ نگه میداره
خداور شکر برای این اگاهی ها و سلامتی همیشگی شما اساتید عزیزم در پناه خداوند باشید همیشه درخشید که جهان ما
به انسانهای پاک و توحیدی مانند شما احتیاج دارد
خداور شکر یک رد پای دیگه دارم در این سایت بهشتی الهی شکرت
همه شما را به خدای بزرگ میسپرم
خدا نگهدارتون
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
ازکجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟
بکجا میروم آخر ننمایی وطنم؟
استاد عزیزم و دوستان گرامی. اگر شما هم مثل من زیاد به این فکر میکنید که از کجا آمده اید و برای چه به زمین آمدید و بعد از آن به کجا میروید و هیچ دلیلی پیدا نمیکنید و در طبیعت این همه بی رحمی میبینید و میبینید که حال اکثر روزهای ما بد است و باید مدام با باورهای خوب حالمون رو خوب کنیم و رنگهای سفید رو روی کاشیهای سیاه بریزیم در حالی که سیاهی ها همیشه هستند و اینکه چرا همیشه شیطان در ذهن ما نجوا میکند ، یک کانال در یوتوب هست به نام “نیمه پنهان”.
Nimeye Penhan
سه ویدئویی داره که در مورد ماده ای به نام ” لوش چیست ” صحبت کرده که رابرت مونرو در کتابش به آن پرداخته. ویدئوهای اخیر این محقق در کانالش را ببینید. بعد بیشتر متوجه میشید که ما از کجا به زمین آمدیم و برای چه در زمین زندگی میکنیم. بعد معنی فیلمهایی مانند نمایش ترومن یا ماتریکس یا انیمیشن کارخانه هیولاها یا انیمیشن روح رو بیشتر متوجه میشوید. بعد بهتر موضوعات رو درک میکنید. بعد معنی شعر
این جهان زندان و ما زندانیان
حفرهکن زندان و خود را وا رهان
یا
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم
یا
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
و اینکه چرا میگن دنیا زندان مومن و بهشت کافر است
و اینکه چرا بعضی ها پشت به مادیات و لذتهای دنیا میکنند
رو بهتر متوجه میشید.
البته این آگاهی ها برای همه نیست چون همه به اینکه از کجا و برای چه به این زمین آمدند و به کجا میروند نمی اندیشند و فکر میکنند برای گسترش خودشون و گسترش خدا به جهان اومدند.
ولی آنچه جلوی چشم ماست واقعیتی دیگر است.
موفق باشید.
سلام دوست عزیز
من خودم این باور مخرب رو داشتم و شدیدا دنیا علیرغم تلاشهای زیاد وبهترین درکارم بودن خیلی صدمه خوردم .
دنیا برام زندان وجهنم شده بود .
و باهدایت الهی متوجه شرک درونم شد و باخوندن قران وترجمه آن کم کم داره روحم آزاد میشه و آرامتر میشم .
زیاد به این فیلم ها اکتفا نکنید .
مهمترین گنجینه قران است منبع مطمن وموثق .
امیدوارم شما تجربه سخت منو که باور به این اشعار داشتم تجربه نکنید .
بهترین هم باشید بدای جهان مهم نیست ودنیا رو براتون قفس وشما را زندانی میکند .
به نام خدایی که در بهترین زمان و مکان هدایت میکند . استاد گلم سلام امیدوارم حستون مثل الان من عالی باشه ! این فایلو من دیشب دانلود کردم ولی امروز اماده گوش دادنش شدم ؛ صبح که داشتم میرفتم مدرسه و حال دلم گرفته بود فهمیدم که چقدر نگاهم به خدا اشتباهه و اونطور که شایستش بود نشناختمش واسه همین درخواست نشانه و هدایت کردم و فقط ببینین چقدر خوشگل و سریع بهش رسیدم ! استاد میدونین من هروقت فکر کردم که من دیگه باید کامل باشم من باید فلان طور باشم و کمالگرا بودم ، بدترین ضربه هارو خوردم . امروز یادم اومد که اصن انسان فراموشکاره یعنی چی ! انقدر درگیر پرفکت بودن و تخیلات ذهن بودم که یادم رفت تو عمل زندگی کنم و به اگاهی ها عمل کنم ؛ توی دوره عشق و مودت جلسه اول کاملا راجب اینکه تضاد ها خوبن و باعث رشد ما هستن و خواسته های مارو میسازن صحبت کرده بودین ولی من این چند وقت همش فکر میکردم خدایا چرا منتظری من یجا ناشکر باشم یجا اشتباه کنم مچمو بگیری پدرمو دربیاری ! درحالی که اقا اصن حقیقت چیز دیگریس؛ اگه خدا همون موقع جونمو ازم میگرفت و توضیح میداد این قوانینو برام مطمئنم یه عالمه میخندیدم که چقدر نزدیک بودم و برعکس فهمیدمش … استاد من از اونایی حساب میشم که خدا نه لقد میزنه نه رو شونه میزنه بلکه لپشونو میکشه ! یعنی من خودم امشب فهمیدم که ناخوداگاه فکر میکردم که اقا الان یه سختی بزرگی میاد بعد تو دلش کلی درس هس من بزرگ میشم بهتر میشم . یعنی اعتماد به نفسم خرد میشه مریض میشم استرسی میشم بعد خدارو پیدا میکنم دوباره بهتر میشم و اتفاقای عالی میفته دیگه عالیه تا دردسر بعدی که عه ببینم چه درسی داره دوباره شروع کنم اعتماد به نفسو ساختن و به همین ترتیب . حالا بهتر میفهمم که چرا حس درجا زدن و پیشرفت نداشتن دارم با اینکه کلی قدم برمیدارم ! خداروشکر هردفعه که همچین نسئله ای پیش اومد که له شدم ، یکی از دوره هارو گرفتم و یه در جدید باز شد ولی یه مسئله جالبی که خودم و حتی پدرمادرم هی تکرار میشه بحث تنها شدنه که همشم از شرک میاد ! من هرسال کلی توی روابطم بهتر میشم مخصوصا شیش ماه اول ولی از وقتی مدارس شروع میشه که سال اخر هم هستم ، انگار همه چیز نابود میشه ! من تا قبل از این فایل فکر میکردم که خب من تیزهوشانم درس زیاد هس واسه همین تنها میمونم درحالی که ذهنم حساسه به عوامل بیرونی رو مقصر کردن یعنی خیلی وقتا قشنگ میفهمم دارم مسیر غلطو میرم و سریع برمیگردم ! ولی درواقع من همه وجودم شرک شده : کنکور و درس تنها راه موفقیته ، من غیر از درس کاری بلد نیستم پس هکه چیز اینه ، توی جامعه ادمی که درس خوب نخونده باشه هیشکی دوسش نداره ازدواج اصن نمیتونه کنه و هزاران شرک دیگه ای که داشتم میورزیدم با خیال اینده نگری (:
همین شرک منو تنها کرد منو مریض کرد منو در یک کلام خرد کرد قدرت تکلمم هم گرفت اصن جون تو صدام نیس ! پدرمم همینه دقیقا چرا فلانی زنگ نزد چرا من هیچ دوستی ندارم چرا ما بی کسیم چرا من هیچی ندارم حالا من میبینم که واقعا پر از نعمته زندگیش ولی این ذهن نمیزاره ببینه ! خودمم پس یه عالمه نعمت دارم و باید تلاش کنم ببینم … خدایا من نمیخوام کتک بخورما حواست باشه که نشانه ای بدی که من سریع خودمو جمع کنم و برگردم ! استاد عزیز خیلی دوست دارم نتایجم مثل نمودار نمایی باشه که صعودیه نه مثل نمودار سینوسی که هی بالاپایین میره و مطمئنم میتونم به اون نقطه برسم . خداروشکر که از قدرت نمایی خدا در امان موندین و این فایلای عالی رو اماده میکنین ایشالا هرکجا که هستین در پناه ارباب جهان شاد و سالم و ثروتمند باشین .
سلام و درود خدمت استادعزیز
واقعا از صمیم قلب از شما سپاسگزارم
موضوع و آگاهی های این جلسه بقدری زیاد بود که آدم بارها بارها باید گوش کنه تا ب درک قوانین برسه.چقدر آگاهی ها رو از طوفان شدیدی که در آمریکا اومده بود از زاویه کاملا متفاوت برامون بازش کردید..از طوفانی که همه جزو بلاهای طبیعی می دونن شما انقدر این طوفان رو این درس طبیعت که تازه درفلوریدا اتفاق افتاده رو با مثال های کاملا درست دقیق توضیح دادیدو من انقدر مات مبهوت این آگاهی و این حد از درک قوانین شدم که گفتم بیام از خودم رد پایی بجا بگذارم..خدارو شکر بقول استاد وقتی فهمیدم قوانین اصل خداوند بدون تغییر هستن و نگاه سیستمی بخداوند داشته باشید چقدر بهم کمک شد..تازه متوجه میشم هرجا که میخوام ناله و شکوه کنم سریع بیاد قانون میفتم که من این اتفاق شرایط رو خلق کردم…توی بحث روابط من انقدر ادم مظلوم و بدبخت و بیچاره و احساس قربانی بودن داشتم که همیشه ازم سواستفاده میشد همیشه دنبال یکی بودم که نجاتم بده یا کلا اون رابطه بهم میخوردیا وابسته ب آدمها میشدم و این الگوی تکرارشونده انقدر درون من ریشه دوانده که این روزا صاحبخونه مون انقدر ازش تعریف میکردیم سال اولی که واردخونش شده بودیم که اصلا خدارو فراموش کرده بودیم…الان همون آدم یه آدم دیگه شده و کلا صد درجه رفتارش با ما عوض شده رفتاری که الان دارم می بینم نتیجه شرک ها و باورها و الگوهای تکرارشونده خودم بوده ..دقیقا چندسال پیش صاحبخونه قبلیمونم همین اتفاق افتاد…کلا این سومین صاحبخونه هست و شرایط ما هی تغییر می کنه ولی الگوها تغییر نمی کنه…من و خانمم فکر می کنیم اینا فرق می کنن ولی الگوها تغییر نمی کنن..و ازخدا گله و شکایتم میکردیم که ما خوبیم چرا با ما این رفتارمی شود…دومین الگو راه اندازی شغل هست من تجربه شغل های متعدد رو داشتم چندبارشم خودم مستقل بودم ولی بخاطر باورهای شرک آلود و ضعیف بودن خودم بخاطر ایمان و توکل و باورهای فقرساز خودم با دستان خودم ورشکست میشدم یا مغازه ام ازدست میرفت…جوری که الان دوباره شغل مستقل خودم را باز اون الگوها دارن تکرارمیشوند..ولی فرق بین اون سالها چون الان می بینمشون یا شناختمش و درجهتش قدم برمیدارم…و تمرین این قوانین جزو کار روزانه ام سعی می کنم با نگاه دقیق تر ب مسائل نگاه کنم …برنامه ام برای قوانین بدون تغییرخداوند درک کردن و شناختن این قوانین و عملی کردن ان است
و بیام الگوهای موفق تر که باعث میشدن من ب نتیجه دلخواه برسم را دنبال کنم و سرکلاف زندگی رو دوباره بدست بگیرم و مسولیت تمام و کمال زندگیموبر عهده بگیرم..یکی از برنامه هام اینه که فایل ها ی شمارو مرتب دنبال کنیم نکته برداری کنیم .وسعی کنم قبل از اینکه جهان چک و لغت بهمون بزنه آگاه بشم و الگوها رو دربیارم…به هرحال استاد این فایل بارها بارها باید گوش داده بشه..یکسری باورهای خوب هم داشتم در رابطه با همسرم باورهای خوبی داشتم در رابطه با اینکه ب ته خط نرسم همیشه سعی کردم با چک اول و دوم خودم را آگاه کنم…ومسیر زندگی و باورها رو تغییر بدم..تازه ندونسته اینکارو میکردم چون واقعا تحمل زیادی دردکشیدن رو ندارم..وخیلی سریع برای تغییرکردن دست ب عمل می زنم…ولی الان که آگاه شدم بهترقوانین رو درک می کنم..و گفتگوهای درونیم کلا مثبت هست و فقط ازخداوند هدایت درخواست کمک و احساس سپاسگزاری ..و قبول کردن مسولیت هام و تعهداتم رو پذیرفتم…استاد یه اعترافی کنم من بعدسالها رنجش از قران از دیروز ب لطف شما شروع ب قرآن خوندن کردم و خیلی احساس خوب همراه با کمی خجالت دارم…و ب محض بازکردن کتاب سوره ابراهیم اومد.و توحید توکل و ابراهیم چقدر موقعی که معنی رو میخوندم با گفته های شما و نوع نگاهی که از توحید بهم دادید راجب خداوند و قرآن برام جذاب بود…می خواستم ازت تشکرکنم بخاطر رسالتی که داشتی برای یکتا پرستی و شناساندن خداوند ب من و امثال من که سالها دور بودیم..از این هدیه گرانبها صمیمانه ازشما و تیمتون سپاسگزارم استاد جان
ب خودم قول دادم یک روز از نزدیک ببینمت
به نام خدای مهربانم
سلام سلام به روی ماه همه دوستان و استاد عزیزم و خانم شایسته گل
وای که چقدر سپاسگزارم از شما استاد به خدا خیلی خیلی دوستون دارم که هرچقدر آگاهی ناب درجه 1 رو دریافت می کنید و میآید با عشق به ما شاگردان می آموزید مرسی که هستی.
من خودم هر موقعه روی خودم یا روی کسی به غیر از خدا حساب باز کردم با صورت خوردم زمین نمیدونم چرا اون موقعه متوجه نبودم و فکر می کردم که کار درست رو انجام دارم میدم
درمورد کسب کارم در مورد روابط خیلی تو درو دیوار بودم
یادمه سال 90 اومدم روی مادرم حساب کردم و رفتم یه مغازه رستوران باز کردم به ماند که خدا از روز اول به من همش میگفت که این مسیر اشتباه هست ولی من گوشم به حرف خدا بدهکار نبود و کار خودمو انجام میدادم
رفتم مغازه رو بگیرم بنده خدا بنگاهی یک ماه طول کشید که کلید رو از صاحب ملک بگیره و به من بده همش میگفت فردا یا چند روز دیگه من اون موقع باید میفهمیدم که مسیر اشتباهی هست که اولا با سرمایه خودم نبود دومن روی به غیر خدا حساب باز کرده بودم سومن تکامل رو رعایت نکرده بودم خلاصه ما این مغازه رو باز کردیم و طبق قوانین بدون تعقیر خداوند به 4 ماه نکشید و ما با کلی بدهی اونو جمع کردیم
خدارو صد هزار مرتبه شکر که من درس این ماجرا رو گرفتم و دیگه این کارو نکردم
اومدم بعد از اینک به لطف خدا و به یاری استاد عزیزم قوانین رو آموختم به اندازه ای که آموختم و درک کردم
اومدم اول از همه قدم اول از جایی که کارگری میکردم اومدم بیرون بعد رفتم مسافرت کمی آرام که شدم اومدم از پول هایی که داشتم و پسندازی که داشتم رفتم یه اسکیل کوچیکتر یه مغازه کبابی رو ران کردم بدون اینکه حتی 1000تومن از کسی قرض بگیرم یا وام بگیرم یا از همه مهم تر برم با کسی شریک بشم کارو شروع کردم و الان دارم میرم تو 5 ماه به لطف خدای مهربان به درآمد عالی رسیدم و تمام هزینه های مغازه و زندگیم به راحتی انجام میشه و هر ماه داره چرخ زندگیم بهتر و روانتر میچرخه این کسب کار خیلی خیلی لذت بخشه برام چون گفتم که اولا با سرمایه خودم هست و دومن اینکه شریک ندارم خیلی خدا رو سپاسگزارم که کمکم کرد که پامو بزارم روی ترس هام و ایمانمو بهش نشون بدم و بگم من میرم جلو بقیش وظیفه خودته بدون ترس و بدون نگرانی
خیلی موقع ها صحبت میشه با بعضی از دوستان میگن کرایه مغازه چقدر میدی میگم Nتومن میگن خیلی زیاده که میگم من نمیدم که یه نفر هست اون داره کرایه رو پرداخت میکنه به من چه اصلا 2Nتومن باشه اون میده بعد دوستان میگن آهان همون میگم این خیالت نیست همون یه نفر دیگه میده حالا اون کی هست اون موقعه من میگم من بهش میگم خدا نمیدونم بقیه چی صداش میکنن ولی من که راضی هستم ازش دوستان که اینو از من میشنون خیلی هاشون که باور نمیکنن اونایی هم که باور می کنن میگن خوش به حالت کاش برا ما هم انجام می داد
من که چیزی نمیگم ولی تو دلم میگم ای بنده خدا اون میخاد ولی ما نمی خواهیم با باور های نادرست جلوی هدایتش میگیرم
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم به قول استاد عزیز به خاطر قوانین بدون تعقیرت که هیچ وقت تعقیر نمیکند
اللهی صد هزار مرتبه شکر خدای عزیزم به خاطر تمام دوستان و عزیزانی که تو این دانشگاه عظیم هستند و من شاگرد یکی از بهترین اساتید دنیا دارم بزرگ میشم
اللهی شکرت که هستی
دوستان دوستون دارم و با عشق کامنت های زیباتون میخونم و تحسین تون می کنم و لذت می برم عاشق تک تک تون هستم
یا حق
به نام رب العالمین
سلام بر استاد عزیز
خدایا شکرت به خاطر تکتک نعمتهایی که به ما داده ای.
امروز روز تولدم هست و دیشب موقع خواب از خدا خواستم در خواب به من نشانه ای بده تا متوجه بشم که در راه درست هستم و دارم به اصل وجودی خودم نزدیک میشم.
و در خواب دیدم که گویا سیلی آمده بود و من بعد از سیل را میدیدم و زمینی بود آماده کشت و میگفتم که هر اتفاقی بیفته مثل سیل برای بهبود زمین است و زمین ها پربارتر میشن.
و در خواب دیدم که من دانه ای کاشتم و دانه من جوانه زد و گفتم ببینید چقدر زمین آماده است و بلافاصله جوانه زد. و من جوانه و رشد را کاملا دیدم.
صبح خیلی فکر کردم و وقتی مشغول نوشتن شکرگزاری و ستاره قطبی بودم نوشتم برای خودم که بماند به یادگار . من امروز تولد پنجاه سالگیم است و وارد دهه جدیدی از زندگیم میشم و شکرگزار خدا هستم که سیلاب های زندگیم منو قوی تر کرده و من الان آماده کشت هستم و من دارم جوانه میزنم.
سیل ها برای پاکسازی من بودند برای بهبود من بوده تا من به ارزش وجودی خودم پی ببرم.
و این سیل ها و طوفان های زندگی عین طبیعت عمل میکنند . و از دید مثبت برای بهبود من است. اگه قوی باشم باعث پیشرفت من میشه ولی اگه ضعیف باشم ضعیفتر میشم و در گل و لای سیل غرق میشم.
من تعبیر سیل را به زندگیم دادم که من ایمانم را قوی کردم و ادامه دادم و الان جوانه ها دارند از زمین بیرون میان. و این نشانه پیشرفت شخصیت من است.
شاید من متوجه نشم و این جوانه های ظریف را نمیبینم اما خداوند در خوابم به من نشون داد و به من هدیه تولدم را داد.
که من دارم شکوفاتر میشم من دارم قوی تر میشم من دارم رشد میکنم دارم پیشرفت میکنم .
و جالبه امروز به این فایل برخورد کردم و دلم خواست اینجا بنویسم تا به یادگار بماند.
تمام طبیعت برای ما درس داره هر آنچه در طبیعت هست در زندگی ما هم هست.
با نگاه کردن چهار فصل هم میتونیم زندگی را کاملا ببینیم .
طوفان و سیل و زلزله و … و تمام مواهب طبیعت برای ما نشانه است تا اگه مشکلی و تضادی در زندگیمون پدیدار شد بلافاصله درسمون را بگیریم و خودمون را قوی تر کنیم تا دوام بیاریم. ریشه هامون را قوی کنیم تا بتونیم جوانه بزنیم تا بتونیم میوه بدیم.
من خیلی خیلی خوشحالم که خداوند به درخواست من پاسخ داد و هدیه امروزم را داد.
سپاسگزارم دوستتون دارم
سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم ، من با دیدن این فایل از استاد، به دو تا دیدگاه رسیدم، چند روز پیش که برای عکس های dream board توی پینترست دنبال عکس از نقشه ی فلوریدا بودم یک عکس دیدم که بالای فلوریدا عکس مسیح رو گذاشته بودند، کنجکاو شدم بدونم چرا این عکس گذاشته شده بعد چیزی درونم گفت رهاش کن، حس خوبی نداره، عکس هایی رو که میخواستم پیدا کردم بعد از مدتی یادم افتاد که استاد از طوفان های استوایی صحبت کرده بودند و من متوجه شدم که موضوع اون عکس دعا برای مردم اون منطقه بوده و با خودم گفتم انگار تو فلوریدا طوفان اومده، با خودم فکر کردم چرا باید همیشه تو این موارد خاص به یاد خدا بیفتیم بعد دیدم این عمل از یک دیدگاه ناشی میشه که مردم این اتفاقات رو به خاطر دیدگاه مذهب نسبت به رویدادهای طبیعی جهان، بلای آسمانی میدونن و در این موارد پناه میارن به خدا و مسیح تا از گناهان اونا چشم بپوشه و بهشون رحم کنه، تااینکه امروز این فایل استاد رو دیدم، متوجه شدم چقدر میتونه نگاه هر کدوم از ما به این اتفاقات زیبا باشه، اون خانم زیبابین به جای تاکید رو خرابی ها و اتفاقات ناخوشایند روی مهربونی آدم ها در چنین مواقعی تاکید کردند. هر کدوم از این رویدادهای طبیعی در کشور ما در ذهن همه ما مساوی با یادآوری تصاویر وحشتناک و بسیار مظلومانه و احساس بدبختی در مردم هست، بعد اون خانوم با اینکه خیلی از این اتفاقات به مراتب بزرگ تر رو تو اونجا تجربه کرده، چه تصویر زیبایی رو جلو چشم تجسم میکنه، و سعی کردم نگاهم رو از این بعد حتی به اتفاقات بینهایت سخت و نامناسب، مثبت تر کنم و دنبال یک حال خوب تو اون شرایط باشم حتی یک اتفاق کوچیک جالب که میتونه منو به شکرگزاری و احساس خوب هدایت کنه، بعد که استاد از گردبادها صحبت کردن یه چیزی از ذهنم گذشت، گاهی برای تغییر باورهای عمیق و نامناسب یه گردباد ذهنی نیاز دارم،یه چیز قوی و بسیار پرقدرت مثل یک باور خوب یا یک انگیزه قوی که بتونه اون باور نامناسب ریشه دار و ستبر رو تو ذهن من ریشه کن کنه، امیدوارم همه مون این نگاه انسانی به خدای بزرگ رو در جوانب منفی زندگی حذف کنیم، خدایی که ما رو برای بهترین ها آفریده هرگز با خشم و ناراحتی و قهر و انتقام انسی نداره، قوی باش و بمون، ضعیف باش و بمیر… این قانون طبیعی جهان هست چون جهان به سمت بهبود و پیشرفت حرکت میکنه پس به آدم ها، موجودات، سازه ها و هر چیز ضعیفی نیاز نداره… امیدوارم که بتونم با ساختن باورهای قدرتمند جهان بهتری برای خودم و دیگران بسازم.
درود فراوان به استاد عزیزم
خیلی دوستون دارم و هر لحظه سپاسگزار خداوند ام
که هدایتم کرد که با شما آشنا بشم
الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت این ویدیو الهی و پر از درس هایی که برایم داشت
اول از همه میخواهم از تجربه ای که از یک طوفان پر برکت و پر از هدایت و پیشرفت که چند سال پیش در زندگیم اومد و خیلی خیلی خیلی باعث رشد و پیشرفت و بزرگ شدن و قدرتمند شدنم شد صحبت کنم کاملا درک میکنم که خداوند با این طوفان اومد و گفت، پسر این رفتار و نگاهی که تو داری، این یک نقطه تاریکی در تو هست این ضعف تو هست و باید درستش کنی
تا قبل از اون طوفان من انسانی بودم که به راحتی هر عامل بیرونی ای میتونست روی من تاثیر بزاره و حال درون من رو به هم بریزه و حتی من رو خشمگین کنه
بعد از اون طوفان که همیشه بابتش از خداوند سپاسگزاری میکنم که اینجوری باعث شد من قدرتمند بشم و کیفیت زندگی من خیلی خیلی خیلی بالا بره
من بعد از اون طوفان تا به الان خدارو صد هزار مرتبه شکر به لحاظ قدرت کنترل ذهن و قدرتمند بودن و این که به هیچ عامل بیرونی ای اجازه نمیدم حتی ذره ای بخواد روی احساس من تاثیر بزاره واقعا قوی شدم و همچنان سعی میکنم که خودم رو بهتر و بهتر کنم و هر لحظه روی خودم کار کنم
جالب این جاست که وقتی به یاد میارم میبینم که موقع طوفان من داشتم به خدا میگفتم چرا این جوری شد چرا مثلا دستمو نگرفتی و جملاتی که واقعا الان خندم میگیره در حالی که الان دارم میگم خدایا دمت گرم بابت اون طوفان پر برکت واقعا ازت سپاسگزارم که باعث شدی من که ضعیف بودم با اون طوفان قوی بشم، خیلی ازت سپاسگزارم و خودم دارم لذت میبرم و کیفشو میکنم که اینقدر من تغییر کردم و قدرتمند شدم
مورد دومی که میخوام باهاتون درموردش گپ بزنم
احساس دلسوزی هست
من چند سالی هست که این سعادت رو داشته ام که در مسیر شما باشم بنابراین خیلی وقته که این باور رو ازتون یاد گرفتم که خداوند دلسوز نیست
احساس دلسوزی خود شرک هست
مثلا وقتی خودمون نسبت به دیگران میخوایم دلسوزی کنیم
در واقع یعنی عدالتی وجود نداره
یعنی همه چیز سر جای درست خودش نیست
درحالی که قوانین خداوند آخر عدالته
وقتی این قدرت رو کاملا در اختیار ما قرار داده که هر لحظه از زندگی مون رو خودمون هر جور که دوست داریم رقم بزنیم این نهایت عدالته
بنام الله مهربانم
سلام به استادان جان و دوستای عزیزم
لایو ویژه استاد بین گام 19 و 20 :
ایا خداوند مانند مادر مهربان عمل میکند؟
فکر نمیکردم بتونم در موردش بنویسم ولی از خدا کمک خواستم و شروع میکنم بلطف خودش
من یک مادرم ،مادر .کلمه ای زیبا و دوست داشتنی .تا اونجا که یادمه در درونم یا ناخودآگاهم دوست نداشتم مادر بشم چون مامان خودم رو دیده بودم که چقدر سخت ما 8 تا رو مدیریت میکنن. و ترس از مسئولیت داشتم و شاید الان هم دارم (من اینو نمیدونستم ولی وقتی الان نوشته شد متوجهش شدم) دیده بودم که مامانم به خواهرایی که مشکل و مساله ای دارن بیشتر توجه میکنن ، دل میسوزونن ،بیشتر کمک و توجه میکنن و باورم شده که باید به ضعیفها کمک کرد.
و خودمم هرموقع نیاز داشتم به توجه میمودم و هودم رو ضغیف نشون میدادم ،چیز جالبی نیست ولی انجامش میدادم تا همین میشه گفت سال پیش و قبل از جداییم از همسر سابقم.
هر چی میگذشت میدیدم که اینکار جز اینکه به قولی تو سری خورتر بشم چیزی نداره (نه فقط از سمت ایشون از همه طرف) به طرق مختلف بهم الارام میداد الله مهربانم ،زبونی ، عملی و منم مثل اکثر جامعه باید اون پتکه به سرم میخورد و اینم یجور باور غلطه دیگه تا ضربه بدی نخورم نمیتونم . نمیشه تغییر کنم.
دیشب داشتم پیاده روی میکردم تو هوای خنک پاییزی دور باغ امام رضا که نزدیک خونمونه و فایلتون رو پلی کرده بودم و گوش میدادم باد سرد میومد به صورتم میخورد ولی عجیب حال میداد بهم پیاده روی تو این هوا و گووووووش دادن و فکر کردن به صحبتهاتون .
استپ کردم و شروع کردم فکر کردن ،که من الان تو این زمان با اینهمه وقت و انرژی گذاشتن رو بهبود خودم ،هنوزم باید پتکه بخوره به سرم یا نه؟؟؟
بیادم اومد که ظهر که رفتم مهد دنبال پسرم به معلم پسرم پرسیدم مهدیار چطوره ؟خوبه ؟معلمش گف عالیه و خیلی پسر خوبیه.چیزی که گفتن بعدش حالم رو منقلب کرد ،اینکه با اینکه شما جداشدین از هم چقدر خوب که مهدیار خوب رفتار میکنه ،حالش خوبه و نسبت به خیلی از بچه ها که پدر و مادر باهمن، عالی رفتار میکنه درست برخورد میکنه و درساشم عالیه.
نه فقط بخاطر تعریف ایشون ،بیاد اوردم و از جلو چشمم گذشت مسیری که اومدم همون لحظه(من چون مادرم دیده بودم و همیشه خودم رو مظلوم میدیدم دوست داشتم پسرم قوی باشه برام سخت بود و هست که رو کاراش و رفتارش سخت بگیرم تا بهتر عمل کنه ،همیشه بهش میگفتم ببین کارت درسته ؟! گاهی دعواش میکنم گاهی باهاش صحبت نمیکنم گاهی جایزه نمیدم و برای هرکارش پاداش و تنبیه داشتم و دارم اینکه فکر کنه برای کاراش ،{گاهی عذاب وجدان میگرفتم گاهی خودم اینقد ناراحت میشدم که گریه میکردم که چرا سخت گرفتم،گاهی خوشحال بودم، فقط یچیز برام مهمه که دلسوزی کردن ،مظبوم واقع شدن ،بسه ، چه برا خودم چه برا پسرم} و میزارم خودش مسائلشو هندل کنه)و الله مهربان بهم نشون داد که مسیرم درسته شاید در ظاهر سخت گیرم ولی میدونم بعد کمتر به مساله برمیخوره و اسیب میبینه.
من درس گرفتم از مادرم و خیلی از مادرای دورو برم که مثل اونا عمل نکنم چون تهشو دیدم. و تو پیاده روی که داشتم با خودم به این رسیدم که میخوام متفاوت از بقیه مردم باشم (خواهر فامیل و …)من زندگی از هر لحاظ عالی میخوام که پر باشه از ارامش ،ایمان، صلح با خود ،عشق، ثروت بی حساب ،آزادی مالی مکانی زمانی ،روابط فوق العاده و عالی،شغلی که دوستش دارم ،ساختن درامدهای عالی از عشقم،لذت بردن لذت بردت و لذت بردن .
دیگه بقیش مهم نیست،دیگه اطرافیان مهم نیستن ،دیگه مسیرایی که اکثریت میرن مهم نیست.
من یک چیز میخوام اونم بهبود ، بهبود و بهبود روزافزون در همه جنبه های زندگیم و باید به نشانه ها و نوازشهای اروم الله مهربان بیشتر توجه کنم و حرکت کنم ، اقدام کنم ،عمل کنم.
ی چیز دیگم یادم اومدکه ربط داره به موضوع
دیروز پسر داشت صحبت میکرد در مورد دوستش که چیکار کرده تو کلاس ،اولش که گف حرف خوبی نیس ولی باید بگم اخه اینجور چیزارو نمیگه معمولا وبرام جالب بود که چیه و شرو کرد و گف کم بود ولی اشک منو دراورد از خوشحالی و اینم شد نشونه دیگه از درستیه مسیرم ،گفت دوستم یک حرفی زد دوبار ،دفعه اول گوش نداده و دفعه بعد که گفته امده دعواش کنه و بزنش ولی با خودش گفته(( بزار فکرکنم که چکار کنم بهتره))و بهش گفتم این حرفو نزن دیگه وگرنه دیگه دوستت نیستم.
اینقد به دلم نشست حرفش که همونجا اشک از چشام میریخت و قربون صدقش میشدم و تایید میکردم بهترین کارو کردی.
خدایا چجوری شکرتو بجا بیارم که جوابگوی اینهمه خوبی و بزرگی و مهربونیت باشه؟!
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت تمام انچه به من دادی و ندادی و میخوای بدی، عاشقتم من.
ببخشید که خیلی شلوغ و بهم ریخته نوشته شد به بزرگی خودتون ببخشید استادان جان.
مقصد یکیه ولی بی نهایت مسیره و این منم که انتخاب میکنم از کدوم مسیر برم ،مسیر سخت و پراز سنگلاخ ،یا مسیر صاف و هموار و پر از سرسبزی و خیر وخوبی ؟؟
انتخاب کن ؟؟
بهترین بهترینها رو برای تک تکمون ارزومندم.
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.