اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من به یه موضوع جالبی بر خوردم و اومدم تا در موردش صحبت کنم.
مدتی هست که من شغل دلخواهم رو انتخاب کردم ،شغلی که باور های بسیار خوبی در موردش دارم و توانمندیش رو هم دارم.از همون اول بزرگ فکر کردم و تصمیم داشتم پرفروش ترین کتاب داستانی پنجاه سال اخیر باشه.
کم کم ایده هایی به من الهام شد و هر بار ایده ها تکامل پیدا کردن و بهتر و بهتر شدن ولی از یه جایی به بعد دیدم داستان جلو نمیره،ایده ها دیر به دیر میان،درسته کیفیت اونچه که بهم الهام میشه بسیار زیاده و در حد انتظارمه ولی ایده هایی که لازم دارم تا داستانمو باهاش شکل بدم ،به پایان برسونم و چیزای شبیه به این بهم گفته نمیشه.
و من به موضوع بسیار مهمی رسیدم
من در مورد خود شغل نویسندگی باورهای خوبی دارم ولی باور های مالی خوبی ندارم.وقتی یه اثر بزرگ خلق میکنی که قراره پرفروش باشه ،طبیعتا قراره که به ثروت زیادی برسی. من تکامل مالی رو طی نکردم و برای همین داستان من شکل نمگیره ،ایده ی کلی عالیه ها ،ولی جلو نمی ره،به سرانجام و به حالت فروش نمی رسه،همه چیز جسته گریخته الهام میشه.
برای همین هدایت شدم که تکامل مالی رو طی کنم و از اون جایی که ایده های نویسندگی من خیلی عالی هستن ،ایده های پایین تر به ذهنم نمی رسن تا باهاش تکامل رو طی کنم ( البته یه حسی بهم میگه اینجای کار متوجه چیزی نشدی)
من با استفاده از مهارت هنری که دارم و به اونم علاقه دارم، میخوام محصول تولید کنم و اولین فروشم رو انجام بدم و روند تکامل مالیم رو شروع کنم.
شاید باید که تکاملم رو تو نویسندگی طی کنم ،نمیدونم،شاید باید جلو تر برم و برام واضح تر بشه.
ولی الان،با داشته ها و افکار الانم این قدم به ذهنم می رسه که با مهارت هنریم محصول تولید کنم و سریعا اقدام میکنم.
خداوند هدایتم کرد که شروع کنم به پول ساختن،بهم گفت از مهارتت استفاده کن، باید بتونی مهارتت رو بفروشی،باید فروختن و ارزش ایجاد کردن رو یاد بگیری بعد بهت ایده های خفن تر رو میگم ،اون ایده ی داستانی که میخوای پیش منه،تو هنوز نمیتونی هم فرکانسش بشی،ازش فاصله داری ،باور های مالیت رو درست کن ،تکاملت رو طی کن ، دسترسی پیدا میکنی بهش
یعنی من دسترسی نداشتن رو با تمام وجودم حس کردم و دیدم واقعا آمادگی ثروت زیاد رو ندارم.
همونطور که استاد گفتن اکثر ما خدا رو یه آدم فرض میکنیم یه آدم خیلی بزرگ و مهربونتر و … در حالی که خدا یه سیستمه. پس زبونش مثل زبون آدما نیست کلمه رو متوجه نمیشه زبون این سیستم از جنس ارتعاشه . ارتعاش ما رو میگیره و پاسخ میده . خیلی از ماها میام از خدا سپاسگذاری میکنیم مثلا میگیم خدایا شکرت یا مثلا نماز میخونیم که از خدا سپاسگذاری کرده باشیم . در حالی که وقتی تو میگی خدایا شکرت اصلا این جمله برای سیستم ( خدا) قابل فهم نیست . سپاسگذاری برای سیستم به این شکل قابل فهمه که ما از داشته های زندگیمون لذت ببریم حتی داشته های کوچک . بعضی از ماها اصلا داشته هامون رو نمیبینیم و این یعنی ناشکری . دیدن داشته ها و احساس لذت بردن یعنی سپاسگذاری از خدا . دیدن هر لحظه ی داشته ها یعنی رسیدن به باور فراوانی و داشتن این باور یعنی رسیدن به فراوانیهای بیشتر . همین الان به زندگیمون نگاه کنیم امکان نداره که بگید من هیچ داشته ای ندارم مسلما هممون داریم همین که نفس میکشیم یه داشته هست . پس امروز داشته هامون رو ببینیم و احساس لذت ببریم
ما فکر میکنیم که فقط زمانی که دعا میکنیم یا از خدا چیزی میخایم فقط توی اون لحظه داریم با خدای خودمون صحبت میکنیم در حالیکه ما هر لحظه داریم با خدای خودمون صحبت میکنیم در هر لحظه به وسیله آنچه در ذهن می گذره، در حال ارسال فرکانس هایی به جهانی هستیم که ساختارش، فقط پاسخ دادن به فرکانس هاست.
تمام تجربه ما از زندگی، تماماً توسط ذهنمون ساخته می شه سپس جهان به تصویر ذهنی ما درباره آن موضوع، پاسخ داده و اتفاقات و شرایط همسنگ با آن رخ میدهد
به نام رب یگانه فرمانروای کیهان کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست.
درود و سلااام بر همه ی عشاق ره خود شناسی و خدا شناسی
این مطلب رو که اینجا زیر این فایل ارزشمند میگذارم مدت ها پیش در خلوت خودم نوشتم و فکر میکنم شاید اینجا جای مناسب و زمان مناسبش باشه.امیدوارم که اگر برای هر کدام از دوستان راهگشاست بهش به لطف خداوند هدایت بشن و من هم به نوبه ی خودم دستی از دستان خداوند شده باشم برای گسترش این جهان زیبا و پهناور.
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
آره بعد از حدود 6 سال معنی این بیت رو تا حدودی فهمیدم.
چند شاه کلید رو تازه فهمیدم خواستم عنوانشون کنم.
سبک زندگی شخصی
به راحتی
الهام
حضور دایمی در پیشگاه خداوند
مسخر شدن زمین و آسمان برای ما
طرفت العین
توکل
قدرت خلق کنندگیمون
باور فراوانی
باور لیاقت
آسان شدن برای آسانی ها
مداومت
تکامل
لذت بردن از مسیر
برای هر کدومشون میتونم صفحه ها بنویسم.این ها درک منه ازین شاه کلیدها.چیزهایی که منو به این باور رسوند که آره شدنیه و منم برگزیده ی پروردگار عالمم.منم همون بنده ایم که خدا به محض خلقتم به فرشتگانش دستور داد به من تعظیم کنند.منم همونیم که طبق آیه قران خدایا من نمیدانم و تو میدانی و در آغوش پروردگارم و روی شونه هاش نشستم اجازه دادم رب العالمین به وعده های حقش عمل کنه و من تنها باور کردم.هرآنچه بیشتر باور کردم هر آنچه بیشتر از جلوی ورود راحت نعمت ها بیشتر کنار رفتم بودنشون تو زندگیم بیشتر و پر رنگ تر شد.
یاد گرفتم بپذیرم که نمیدانم و یاد گرفتم که بفهمم فقط باید لذت ببرم و یاد گرفتم اجازه بدم خدا کارش رو انجام بده.
سبک زندگی شخصی: یه دنیا حرف هست تو دل این سه کلمه.وقتی بپذیریم که هر نفر از ما مستقل از هر کس دیگه زندگیه خودمونو داریم با ویژگی های منحصر به فرد خودمون دیگه دست از تقلا برای رقابت حسادت احساس عقب موندن از زندگی احساس پایمال شدن حقمون احساس کمبود احساس حسرت به زندگی دیگران در نطفه خفه میشه.
وقتی بپذیریم که ما باید خاصه خودمون زندگی کنیم دیگه تقلا برای راضی نگه داشتن دیگران برای نگه داشتن دیگران و یا توقع داشتن از دیگران در صدم ثانیه پودر میشه.
وقتی بفهمیم ما فقط وظیفمونه که خودمونو راضی نگه داریم سبک شخصیمونو پیدا کنیم دیگه تمامه.
به راحتی: واااای ازین کلمه.من میخوام اینو هر روز به خودم یادآوری کنم که به رااااحتییییی.چطووور متوجه این کلمه نشدم تا الان.چطور فکر کردم همش باید بجنگم و تلاش کنم.نه مثل قبل اما بازم در تکاپو بودم.
آره باور کنیم به راحتی میشه به همه چیز رسید.چون ما از کسی درخواستامونو میکنیم که به ما وعده ی وفای به عهد داده و فرمانروای کیهانه و قدرت تمام زمین و آسمان ها در دستان اوست و بر خودش واجب کرده که به درخواست های ما پاسخ بده و زمین و آسمان رو مسخر ما کرده.
برای رب العالمین خواسته های ما چیزی نیستند که نتونه اجابتشون کنه یا به زمان نیاز داشته باشه برای خلقشون.
بااااور کنممممم که به راااحتی خواسته هام اجابت میشه و در زندگیم جاری میشه.
الهام: وقتی من بپذیرم که به راااحتی خواسته هام برآورده میشه خوب باید راه رسیدن بهشونو بدونم.این راه چیزی نیست جز الهام.فکر نکنیم که خداوند فقط به پیامبرانش الهام میکرده.خداوند در قرآن گفته ما حتی به زنبور عسل هم الهام میکنیم.مااا که دیگه اشرف مخلوقااتیم.بپذیریم که الهام میشه بهمون و سعی کنیم خودمونو از آلودگی ها پاک کنیم تا قلبمون جای پیام سرووش بشه.
الهامات لحظه به لحظه میان و لازمش چیه؟آره لازمش حضور دایمی در پیشگاه رب العالمینه.
بپذیریم اینوووو تا آسان بشیم برای آسانی ها.
حضوردایمی در پیشگاه خداوند: این ایمان بالایی میخواد که لحظه به لحظه خودمونو در پیشگاه خداوند بدونیم.وقتی اینو درک کنیم آگاهیم به همه چیز و حضور و انرژی خدا رو در همه چیز درک میکنیم و میبینیم نشونه هاش رو.میفهمیم دلیل بودنمون در یک مکان در یک زمان در یک شرایط همهههه معنا داره و باور میکنیم که خداوند داره با ما دایما سخن میگه هدایت هاشو میفرسته الهاماتش رو میفرسته و لحظه ای از ما غافل نیست.
پیغامش رو درک میکنیم و پذیراتر میشیم و بلهههه قلب ما آماده میشه برای پذیرفتن پیغام سروووش.
مسخر شدن زمین و آسمان ها برای ما: واای که برای این دوست دارم ساعت ها حرف بزنم.زمانی ما این موضوع رو پی میبریم که به قدرت بی انتهای پروردگار پی ببریم.
زمانی که بفهمیم خالق ما خالق کهکشان ها و زمین و تمام موجودات و جامدات و هرآنچه شگفتی درین جهانه و همینطور خالق مااست.هیییچ میدونید خودمون چقدر خاص و منحصر به فرد و شگفت انگیزیم.از سیستم بدنیمون از تکامل سیستم عصبیمون حتی از تکامل سیستم دهانمون که الان انقدر راحت حرف میزنیم صدا تولید میکنیم یا حتی آواز میخونیم و هرچی بگم از شگفتی این بدنی که خداوند خلق کرده و در اختیارمون قرار داده کم گفتم حالا از روح خودش از شعور و آگاهیه خودش در ما دمیده و ما از جنس خودشیم.خداوند خواسته که این دنیا رو به واسطه ی تک تک ماها که جزیی از خودشیم تجربه کنه.مارو خلاق و هر شخص رو با استعدادها و ویژگی های خاص خودش خلق کرده.
پروردگار عالم با عشق مارو خلق کرده به خودش فتبارک الله احسن الخالقین گفته و لذت برده از این خلقتش.
فرصت تجربه ی زندگی رو به ما داده و همچنین دوست داره از طریق ما دنیاشو که ساخته تجربه کنه و هر لحظشو لذت میبره.وقتی میبینه که باورش داریم میپذیریم و از خودش میخواهیم و درک میکنیم این قدرت رو که در عین مستقل بودنمون همه یک واحدیم و برای رشد خودمون قدم برمیداریم و از خودش هدایت میخواهیم زمین و زمان و آسمان هارو به امداد ما میرسونه.(همچنین برای خداوند کاری نداره که بخواد هر شخص رو خاصه اون شخص هدایت کنه و یا اینکه خدا که کارا رو قاطی نمیکنه که.)
طرفت العین: وقتی بپذیریم که ما قدرت خلق کردن زندگیمون بهمون داده شده و ما لشکر توانمند قدرت های زمین و آسمان ها رو داریم وقتی درک کنیم ما از کسی امداد میخواهیم و فقط از کسی درخواست میکنیم که تمام قدرت ها در دستان اوست و بر خودش واجب کرده که خواسته های مارو اجابت کنه میبینیم که چه طور بدون وقفه خواسته های ما اجابت میشن.هر چی بیشتر بپذیریم و قدرتش رو باور کنیم و بدون آلودگی وابسته به غیر از قدرت منبع و اصل و خودش بخواهیم خیلییی رااااااحت و سریع به خواسته هامون میرسیم.
توکل: وااای ازین کلمه که پایه و اساس همه چیزه.خواستن خاالصااااانه با اطمینان قلبیییییی از خود خوده خدااااا و آلوده نکردن نگاهمون به هر چیزی و قدرتی به غیر از خودش.
پذیرفتن اینکه همه چیز از اوووست هر قدرتی هر مقامی هر زیبایی هر شگفتی همه از اوووست و فقط از خودش بخواهیم و اثر نعمت ها رو به غیر ندیم و ببینیم اثر پر رنگ و واضح پروردگار عالم رو در هر چیزییییی.
فقط و فقط از خووودش بخواهیم و بس.
قدرت خلق کنندگیمون: همه ی ما انسان ها با وجود شباهت بی حد و حصرمون به هم اما از هم مستقلیم.این شگفتی خلقت خداونده.این قدرت خلق کنندگی رو هم به ما داده.این ذهن زیبا و جستجو گر و خواهان همه چیز رو به هممون داده و چون قدرت خلقش رو داریم میخواهیمش.باااید اینووو باور کنیم که هرآنچه بخواهیم میتونیم خلق کنیم.
البته نباید دچار کج فهمی بشیم.ماااا باید از زندگی لذت ببریم و باید انقدر به شناخت صحیح از خودمون برسیم و انقدر خوب خودمونو بفهمیم که سبک شخصی خودمونو پیدا کنیم و خواسته های مطابق با خودمونو بخواهیم و این نگاه رو که دیگران هر چی دارن اگه فک میکنم خوبه منم همونو میخوام.ما بااااید خووووبه خودمونو پیدا کنیم و این شگفتی و زیباییه این دنیاست.
خوب خودمونو پیدا کنیم از رب العالمین بخواهیم و بشینیم و از موجود شدنش و مسیر موجود شدنش و مسیر رشد و بالندگیمون لذت ببریم.
خووب هر کس که خاصه خودشه برااااحتی خلق میشه چون ساز و کار جهان اینه.
باور فراوااانی: واااای ازین باااور که هر روز احساس میکنم به درک بهتری ازش میرسم.
اوایل با تعدد وسایل در خودم جاش مینداختم.الان بهتر درک میکنم مفهوم فراوانی در هر چیزی رو.
فراوانی در کهکشان ها فراوانی در سیارات فراوانی در خورشیدها فراوانی در سلول ها فراوانی ها در انسان ها فراوانی در حیوانات فراوانی در گیاهان.حالا ریز شیم تو خود انسان اصلا.فراوانی در تعداد انسان ها.فراوانی در شکل و اقلیت و چهره و مدل صورت و مدل مو و مدل حرف زدن و مدل ناخن ها مدل انگشت ها مدل چشم ها مدل لب و دهان ها بینی ها و مدل دست و پاها قد و جسه ی آدم ها.حالا اینا ظواهره.
فراوانی در خلق و خو ها در احساسات مثل شادی عصبانیت تعجب حسادت غرور حسرت شورانگیزی اشتیاق ذوق زدگی، ناراحتی که باعث گریه شه ،خوشحالی که باعث گریه شه و همه و همههههه.وااای خداااایه ما خالق این چیزااااس در اوج تنوع و فراوانی.از استعدادهای متنوع و فراوون نویسندگی نقاشی آواز خوندن پانتومیم استندآپ کمدین بودن عاشق ریاضیات بودن عاشق پزشکی بودن آشپزی شیرینی پزی بنایی رنگ کاری کار با چوب از تنوع ورزشا ورزش تک نفره گروهی شنا کوه نوردی و همه و همهههه ….
وقتی به این ها فکر میکنم مفهوم فراوانی رو بهتر درک میکنم.وقتی فهمیدم که خالق ماااا این همه شگفتی در این حد از تنوع رو خلق کرده و هنوز داره میکنه و این ها چیزهایین که در بدن مادیم من درک کردم.
پذیرفتم که هیییییییچ منافاتی بین خواسته ی من با فرد دیگر و انسان های دیگری وجود نداره یعنی نه تنها با هر انسانی که با هیچ موجووود دیگری منافاتی وجود نداره.اگر پروردگار عااالم بخواد تمام خواسته های نووع بشر رو برآورده کنه هییییچ چیز از خان نعمت اون کم نمیشه و به طرفت العینی ایجاد میشه.
فهمیدم که باید باور کنم خواسته ی من محترمه مقدسه و رااحت بهش فکر کنم و بخوامش و باور کنم که موجود میشه در لحظه ایییییی.
با خودم فکر کردم چرا خدا زمین و زمان رو مسخر من کرده و فهمیدم که با درخواست های من و قدم های من به سمت خواسته هام خداوند هم داره به خواستش که گسترشه جهانه زیبا و پهناورشه میرسه و دوست داره از طریق من دنیاشو این شگفتی که آفریده رو با عشق تجربه کنه.پس راحت درخواست کنم و از مسیر لذت ببرم و باور کنم که وجود داره.باور کنم خالق فراوانی ها به طرفت العینی خواستمو خلق میکنه.خلق کنندگیه من فقط خواستنه من و درخواست من هست.
باور لیاقت: به قول استاد جان من همینکه تو این دنیام یعنی لایقم.
من کسی هستم که خدا به محضه خلقتم به خودش فتبارک الله احسن الخالقین گفته.فرشتگان رو به سجده کردنم وا داشته.به این خاطر که ارزشمندم جزیی از خودش هستم و لایق سجده کردن شدم.زمین و زمان رو مسخر من کرده.
حییییفه این گوهر وجودی ارزشمند و نابه منه که منزلگاه کسی جز خداوند بشه.حیفه این روح وسیع و نورانیه منه که به کسی غیر از پروردگارش منزل بده.بله من تا زمانی درک نکنم که چقدر ارزشمندم خودم رو لایق هم صحبتی با پروردگار عالم ندووونم نمیتونم پیغام سروش رو به راحتی بشنوم و دل بدم بهش و طی مسیر کنم و از زندگیم لذت ببرم.
من انقدر ارزشمندم که خواسته هامو به غیر از پروردگار عالم از کس دیگه ای که مخلوقات اونن نمیخوام.من انقدر ارزشمندم که صحبت های ارزشمندمو فقط با خودش دارم ولاغیر.من انقدر ارزشمند و آگاهم که رد پاهای خدا در هر چیزی پیرامونم رو درک میکنم و آگاهم به اثر و حضور دایمیش در زندگیم به وسیله ی اسباب ارزشمندش.من انقدر لایقم که قلب من جای پیغام سروشه.من انقدر لایقم سزاوارم ارزشمندم گرانبهام که پذیرفتم در آغوش پروردگارم روی شونه های اون میشینم و زندگی میکنم و از خودش میخوام و اجابت میکنه به طرفت العینی.
من انقدر سزاوارم انقدر لایقم انقدر گوهر وجودیم ارزشمنده که لایق صحبت کردن با فرمانروای کیهان هستم.خدایا شکرت.
من انقدر ارزشمندم که باور دارم خداوند عالم عاشقه منه دوسم داره به من باور داره و هر لحظه منو هدایت میکنه به سمت خواسته هام به سمت زیبایی ها به سمت انسان های خوب و برگزیدش به سمت شادی به سمت نعمت های بی حساب به سمت راحتی رفاه آسایش سلامتی و هرآنچه زیباییست.
آسان شدن برای آسانی ها: چقدر این جمله ی کوتاه و پر از معنی رو دوست دارم.
اگر من نپذیرم که همه چیز به لطف قدرت لایزال پروردگارم در دسترسه خواستنیه داشتنیه اصلا در وحله ی اول نمیخوامش که.وقتی آسان بشم برای آسانی ها وقتی بپذیرم راه حل هر مسیله تو دلشه وقتی بپذیرم که خداوند هر لحظه با منه و با من سخن میگه و توجهش به من از توجهش به بقیه امور و جهان نمیکاهه برام قابل پذیرش تر میشه که به راحتی میتونم دریافت کنم راه حل ها رو آسانی ها رو.اما اگه سر سخت باشم از نظر ذهنی که مگه میشه آخه چطور با چی با کی خوب متوجه پاسخ واضح خداوند که براحتی جلوی چشم من هست نمیشم.بپذیرم که هر چیزی راحت بدست میاد.خودمو آسون کنم پذیرا کنم برای آسانی ها.
بفهمم که هدف لذت بردن از مسیره.به چیزی نچسبم اجازه بدم قدم به قدم با پذیرا بودنم هم رشد کنم هم آماده بشم برای دریافت و اجازه بدم آسانی ها به سمتم بیان و در واقع میان همیشه میان من باور کنم که پاسخ همینه و بپذیرمشون.
مداومت: اگر بپذیرم که زندگی رسیدن به یک نقطه ی خاص نیست و زندگی همین امروز همین لحظست و من فقط باید لذت ببرم و رشد کنم و باور کنم لذت واقعی در رشد لحظه به لحظمه در بزرگ شدنه ظرف وجودیمه درک کنم که هر روز در هر جایگاه و شرایطی که هستم لازمه ی سرخوش شدنه منه و وقتی حض کاملش رو بردم به چیزی وابسته نشم و نچسبم و ادامه بدم. موندن زیاد تو یک موقعیت و جایگاه دلپذیر و خاصه وجود ارزشمندم نیست و بپذیرم که باید ادامه بدم باید از مسیر لذت ببرم و برای این ادامه دادن باید مداومت داشته باشم.بپذیرم که انقدر وجودم پر از شگفتی و ارزشمندیست که باید تا میتونم خودم رو در شرایط و موقعیت های جدید تجربه کنم و خودمو بارور کنم و لذتش رو ببرم.
تکامل: باور به اینکه هر چیزی ازینم میتونه بهتر باشه میتونه راحتتر باشه میتونه لذت بخش تر باشه و اینکه خدای ما انتهایی در نعمت هاش و فرصت هاش وجود نداره.
اینکه بدونیم هر خواسته ای کسب کردنی هست اما به شرطه آماده بودن ظرف وجودیمون برای اون.عجله رو کنار بگذاریم و باور کنیم درین لحظه داریم آماده میشیم برای داشتن نعمت ها فرصت ها و آگاهی های بیشتر.بدونیم این مسیره که لذت بخشه این که خودمونو داریم تجربه میکنیم اینکه وقتی تمام قد آماده ی دریافت یه نعمت و فرصتیم لذتش برامون هزار چندانه.چه بسا اگه درک نکنیم ارزش یه چیزاییو وقتی آماده دریافتشون نیستیم حتی متوجه بودنشونم نمیشیم.پس بپذیریم الان در بهترین زمان ممکن و در بهترین مکان ممکن از زندگیمون قرارداریم و حض کامل اون روز اون لحظه رو ببریم و به مسیر تکاملیمون اعتماد کنیم.وقتی سرخوشیم وقتی در آغوش خداوندیم و روی شونه ی خداوندی هستیم که خودش جهان رو با تکامل خلق کرده پس عجله ای نیست.قدم به قدم از تکاملمون لذت ببریم و ادامه بدیم.اجازه بدیم آماده بشیم برای قدم های بعدی تا بهتر لذتشو و کاملتر لذتشو ببریم.
لذت بردن از مسیر: وقتی آگاه باشیم که هر لحظه در پیشگاه خداوندیم و وقتی بپذیریم که در حال تجربه کردنه این دنیا با ویژگی های خاصه خودمونیم و این ها همه منحصر به فرد و برای ما هست پس درک میکنیم ارزش لحظه به لحظه ای که سپری میکنیم.درک میکنیم ارزش یکایک زیبایی ها و شگفتی ها یی که خداوند برای ما خلق کرده.همشونو میچشیم.از دیدن پرنده ها ابرها تلعلع خورشید وزش باد گلها انسان های زیبا طبیعت تکنولوژی و همه و همه.ما به یک جهان پر از شگفتی دعوت شدیم.عجله ی کجارو داریم.باید از لحظش لحظش سیراب لذت بشیم.آره باید از مسیر لذت ببریم.باید قدم زنون دست در دست خدا دنیایه شگفت انگیزمون که برای ما خلق کرده رو تجربه کنیم و لذتشو ببریم.
به هر روز به چشم یه هدیه ی بی نظیر که فرصت باز کردنش رو داریم فرصت تجربه کردن و داشتنش رو نگاه کنیم.جوری که این هدیه برای امروزه فقط و کاملا لذتش رو ببریم.از عجله دست برداریم از ترس نرسیدن دست برداریم و فقط سعی کنیم برای لذت بیشتر از این هدیه ها هر روز قدمی به سمت هدفامون که باعث تجربه ی خودمون میشن که باعث رشد ما و آگاهی هامونه لذت بیشترمونه برداریم.
در پناه رب فرمانروای کیهان کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست باشید.
چقدر کامنتت زیبا بود و چقدر در زمان درست من دیدمش و خوندمش ،منی که کامنت های دوستان رو سرسری میخوندم منی که همیشه عجله داشتم زودتر به یه نتیجه ای برسم منی که ناراحت بودم که چرا من نمیتونم ثروت مند بشم و قطعا یه چیزی هست که نمیدونم
دیشب حال بدی داشتم ،با مادرم تلفنی صحبت میکردم و صحبت رسید به دختری که جفتمون میشناختیمش و اینکه این دختر همیشه بهترین ها براش آماده بود همیشه با این که کاری نمیکرد منظورم کار فیزیکی هست که درآمد داشته باشه همیشه بهترین هارو داشت …
خشمم از خودم زیاد شد که اسمشه داری قانون کار میکنی ،اونایی که تو م تو میشستی راشون نطق میکردی از قانون پیشرفت کردم اما تو فقط داری پایین و پایین تر میری
دیشب در خواب و بیداری بهم الهام شد کلید واژه ثروت رو سرچ کنم چون من دوره ثروت رو نخریدم ببینم چه فایل رایگانی بهم معرعی میشه
و دو باره بهم الهام شد بشین در آرامش فایل رو گکش کن (من خیاطی میکنم و همیشه موقع کار فایل گوش میوم)
اما امروز با آرامش سرچ کردم فایل ترمز های ثروت برام اومد فایل رو گوش دادم و نت برداری کردم چقدر نکته بود که من هیچ وقت بهش دقت نکردم و بعدددددد کامت زیبای شما
یعنی همه ی کامنت یک طرف که چقدر نکته داشت
و این قسمت که وقتی من رو شونه های خدا هستم که خالقدنیاست و همه چیز از آن اوست و زمین و آسمان رو مسخر من کرده یکطرف!
باورت نمیشه برای خودم نوشتم شبنم به بغیر از زمین و اسمان مگه بازم ثرونی میمونه؟؟؟؟
چرا من انقدر خودمو اذیت کردم .مقایسه کردم از دست دیگران ناراحت شدم که چرا کاری برای من نکردن تا پیشرفت کنم
الان اصلا هنگ کردم بابا من رو شونه های خدام فقط و فقط باید از لحظم لذت ببرم همین
چقدر دیدگاه بینظیری دارید و با خواندن کامنت شما این دیدگاه و درک در من به وجود اومد که کلمات و جملات چقدر وسیع و بی پایان هستند همون اصطلاحاتی که در اوایل مطلبتون ازشون به عنوان شاهکلید نام بردین و چقدر برای هرکدام توضیحات زیبایی فرمودین، یعنی من به این فکر رسیدم که چقدر هرکدام از این اصطلاحات انسان را وارد جهان متفاوتی میکند وقتی عمیقا با تمام وجود این کامنت را خواندم و واقعا خداوند در کوچکترین زره عالم هستی که نظرییه ریسمان یا کوارک هست هم جا شد چون عالم زره خودش یک دنیای بیکران و گستره ای است که که انتهایی ندارد و جالب است خداوند درآن جا میشود و نیز جالبتر اینکه خداوند قهار و مهربان در کل کائنات با تریلیاردها ستاره و کهکشان هم جا نمیشود ولی در قلب بنده مومنش جا میشود…
و این مرا دوباره یاد مطالب شما دوست عزیزم می اندازد که خداوند چقدر اشرف مخلوقاتش را دوست دارد که خودش را با آنهمه بزرگی در قلب بنده مومنش جای میدهد…
به نظرم خداوند مکانیزم قدرتمند و جهان عظیمی در قلب و ذهن ما نهاده که با این دو کل کیهان را در سیطره و تسخیر ما انسانها قرار داده است….
وگواه این حرف ها هم همان کلام شما دوست عزیز که گفتین (گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…)
بنظر و قطعا هم در این جمله گوش کنایه از قلب بی انتهای ماست…
چون وقتیکه به قول استاد عباسمنش و قتی زمینه رو فراهم و آمادش کنی.. و وقتی شاگرد آماده باشه استاد از راه میرسه…
و چقدر این حرف ها منو به یاد سرگذشت و زندگینامه حضرت محمد(ص) میندازه که ایشون بدونه اینکه حتی سواد خواندن و نوشتن داشته باشه به 27 زبان دنیا هم میخواندن و هم مینوشتند… خودشم تو زمانی که هیچ یادگیری و امکاناتی نبوده…
ولی ببینید چقدر یک انسان وقتی در مدار و فرکانس خدا سیر میکند و خودش را با خدا کانکت میکند… خود انسان میشود خدا…
و خداوند وقتی دید که بنده اش در عهدجاهلیت عرب آن زمان که یک چوپان بود ولی آنقدر تهذیب نفس کرد و حتی برای مدتی به غارحرا رفت و به قول امروزیا به مدتیشین یا مراقبه یاعبادت عاشقانه یا تفکر عمیق پرداخت…
که اینجا بیشتر بنظرم این کار حضرت محمد(ص) را میتوانم بگویم او این مدت را در غار حرا روی شایستگی و احساس لیاقتش کار کرد…. و ببینید که خداوند وقتی این ظرف وجودی بنده نازنینش، قبله و قطب عالم بشریت حضرت محمد (ص) را شایسته و لایق دید قرآن را کل علم خودش را نورش را رموز کل کیهان را و علوم هفت آسمان را که در کلام و سخنانش در قران نهفته است را در یک شب به قلب محمد نازل کرد….. خداوندا من زبانم قاصر است از گفتن این همه بزرگی محمد و محبت خدا به او…. فقط میتونم بگم خدایا شکرت…
منظورم اینا رو گفتم که بدونید در تکمیل گفته های شما دوست عزیزم اینکه من این دیدگاه رو از وویس های استاد یاد گرفته ام که من و محمد(ص) از یک سیستم مغزی و کیهانی استفاده میکنیم…
و محمد (ص) که عاشقش هستم و نمیدونم چرا خیلی قلبا دوسش دارم توانست آنقدر شایستگی و احساس لیاقتش و دریافت الهامات و نعمت های خداوند را در خود فراهم کند که شد مقتدای اهل عالم….
به خدا که چقدر جدیدا دوست دارم مدام به این سایت سربزنم… که اینهم داستان بسیار شیرینی دارد که من بدجوری شکستم و با اشک از خدا خواستم کمکم کنه و هدایتم کنه که بتونم آنقدر کوهی از پول و ثروت و فراوانی از هرجهت و روابط و… داشته باشم چون من هم لایق بهترینها هستم و ثروتی که خدا به من بدهد من بیشتر مجذوبش میشوم و ثروت با آمدنش در وجودم معنویت و محبت خدارا در قلب بیشتر کرده تا دوباره کوهی از ثروت به زندگیم جاری شود….
خدایا تو را میلیاردها بار شاکر و سپاسگذارم بخاطر وجود نازنین محمد(ص) که چقدر این انسان دوستداشتنی است…
خدایا بابت دست نازنینت خواهر گلم نگین خانم که مجذوب کامنتش شدم و اینهمه کلمات و جملات از ته قلبم جاری شد تا اراده از خدا بگیرم و انگشتان نازنینم کلماتم را تایپ کند…
به امید روزهای پر از عشق، لبخند، پول، ثروت، فراوانی، و نور هدایتگر خداوند در قلب….
خوش باش که هرکه راز داند، داند که خوشی خوشی کشاند //شیرین چو شکر تو باش شاکر، شاکر هردم شکر ستاند..
و در آخر شعار همیشگی:
همه چیز براحتی دست یافتنیه چون خدا پیش پیش برایمان از لطف و محبت خودش فراهم نموده فقط باید هم مدار با آرزو و خواسته هایمان باشیم و شایستگی و لیاقت در یافتش را در خود بسازیم و وقتی این رو زیاد تکرار کنیم میشه باور…
امروز وقتی داشتم روی باورهام کار میکردم به وضوح متوجه این موضوع شدم که به درک جدید و واضحتری از قانون باورها رسیده ام و خواستم که توی این صفحه با شما به اشتراک بذارمش.
موضوع اینه که باورهای ما منشا رفتارها و عملکرد ماست.
یعنی اینکه ما در شرایط مختلف چه تصمیمی میگیریم یا چه رفتار و واکنشی نشون میدیم مستقیما به طرز فکر و باورهای ما برمیگرده. و اون تصمیمات و واکنشهای متفاوت بصورت کاملا طبیعی نتایج کاملا متفاوتی رو وارد زندگیمون میکنه.
به عنوان مثال داشتم به این فکر میکردم که هر زمانی که من خودم را لایق داشتن رابطه با بهترین افراد دونستم و روی باور لیاقتمندی کار کرده ام با افراد بسیار موفق و ثروتمند و معروف برخورد کرده ام اما رفتاری که من با اونها داشته ام کاملا متفاوت از قبل بوده.یعنی با این باور که اون افراد موفق هم فقط یک انسان شبیه به من هستند دیگه نه تنها در برخورد با اونها دست و پام رو گم نمیکردم بلکه بسیار طبیعی و محترمانه وبا اعتماد بنفس کامل برخورد میکردم که اتفاقا همین رفتار متفاوت باعث دوستی من با این افراد و ادامه دار شدن این روابط میشد و الان هم به همین صورته.
یا بعنوان یه مثال دیگه از وقتیکه روی باور لیاقتمندی کار میکنم گاهی وقتها در کسب و کارم با همون مشکلات همیشگی برخورد میکنم ولی با این باور که من لایق ثروتمند بودن هستم و شایستگی بودن در شرایط بهتری رو دارم در مواجهه با اون مشکلات تصمیماتی کاملا متفاوت از قبل میگیرم و نتایج کاملا متفاوتی نسبت به قبل هم وارد زندگیم میشه.بطوریکه همون مشکل همیشگی اینبار با باور لیاقتمندی برام میشه وسیله رشد و پیشرفت و سود و برکت.
در یک کلمه میخوام بگم که من قبلا فکر میکردم که تغییر باورها برای تغییر زندگیمون یه موضوع عجیب و غریب و ماورا طبیعیه.
ولی الان با بررسی نتایجم به این وضوح رسیدم که ایجاد باوری مثل لیاقمندی بصورت کاملا طبیعی باعث بروز رفتارها و تصمیمات و عملکردی کاملا متفاوت از قبل در ما میشه و این رفتارها و تصمیمات جدید بصورت کاملا بدیهی نتایج جدیدی رو وارد زندگیمون میکنه.
واااقعا آگاهی ناب و ارزشمندی بود…
امیدوارم که برای خودم و همه ی دوستان عزیزم مفید باشه
خیلی از ماهامیگیم خدایا به من اینقدر ثروت بده تا منم برم به بقیه کمک کنم خب حالا چه باور مخربی توی این دیدگاه هست ؟
دیدگاهی که خودمم تا قبل از دیدن این فایل داشتمش . اولین موضوعی که با دیدن این سوال به ذهنم اومد اینه انگار دارم با خدا گرو کشی میکنم تو اینو بدی منم این کارو میکنم ،
دواینکه من لایق نیستم همین جوری ب من نعمت بده خدا باید من ی چیزی بدم که وجدانم آرام بشه خدام در عوضش به من کمک میکنه
حالا بریم سراغ حرف و گنج های استاد که توی این فایل به ما داد :
ایراد اساسی ما اینکه ما خدارو مثل یک انسان می بینیم ون ازش می خوایم در قبال ثروتی سلامتی هرچی ماهم باید ی چیزی بدیم ما باید بپذیریم که خداوند ی””””””””” انرژیه “”””””””””””که تمام جهانو خلق کرده و داره هدایتش میکنه خدا میگه ما جهانو خلق کردیم و داریم هدایتش می کنیم هدایتش بر ماست خداوند داره طبق قوانینش عمل میکنه تو تبدیلی در قوانین و سنت خداوند نمی بینی این یک قانونه حتی برای پیامبران حتی وقتی ابراهیم به خدا میگه پیامبران رو از ذریه من قرار بده خدا میگه عهد من به ستم کاران نمیرسه میخوان پیامبر باشن میخوان انسان عادی باشن خدا ی آدم نیست که خشم کنه عصبانی بشه .
آقا جهان یک سیستمه که داره واکنش نشون میده به افکار و باورهای ما مهم نیست اقا یا خانم ایکس برای ما بخاد یا نخاد مهم اینه که تو چه باور و افکاری داری و چیو میخوای این یک قانونه
خوده خدا گفته من انسانو مختار آفریدم ربطی به این نداره که خدا بخاد حتی اینو اگر بتونی از مغزت بیرون کنی موفقی خدا همه جهانو مسخر تو کرده
من توی دفترم نکات مهمو می نویسم 100 دلاری اینجا هم به رسم عادت مهم هاشو می نویسم 100 دلاری البته همه حرف های استاد مهمه ولی اونیایی که باید به باور تبدیل کنم :
نکته 100 دلاری : اینکه ما احساس می کنیم بی ارزشیم>>>>>>> که باید خدا در برابر ثروتی که به مامیده ی جوری جبران کنیم .
>>>>>>> به میزانی که خودتو لایق میدونی ثروت و نعمت وارد زندگیت میشه ولاغیر .
>>>>>>. بابا من همینی که هستم ارزشمندم فارغ از اینکه چه گذشته داشتم چه اشتباهاتی داشتم لایقم که بی نهایت ثروت و نعمت وارد زندگیم بشه من ارزشمندم .
این نگاه که خدایا به من بده تا بقیه کمک کنم در از اصل احساس گناه میاد
نکته100 دلاری : طبیعه که ثروت وارد زندگیت بشه ، طبیعیه که سلامت باشی ، طبیعیه که خوشبخت باشی
طبیعیه که ی بذر رو بکاری رشد کنه جوانه بزنه .
نکته 100 دلاری : من ارزشمندم ، لیاقت بهترین نعمت ها رو دارم ، بهترین مکان برای زندگی ، بهترین آدما ، رو دارم .
کمک کردن انفاق کردن: آقا من برای این انفاق میکنم کمک میکنم که خودم احساس بهتری داشته باشم ، تا جریان نعمت و ثروت رو جاری کنم توی زندگیم نه برای اینکه کمک کنم به بقیه که زندگیشون رو بهتر کنم من ناتوانم از اینکه کمک کنم به بقیه دلسوزی کنم . اینکه تو با چه باوری کمک کنی مهمه نه صرف کمک کردن .
نکته 100 دلاری : ماهستیم که داریم همه چیو خلق می کنیم خدارو فقط باید درست باور کنیم اونوقت جهان مثل یک موم میشه تو دستت .
کافیه بدونیم چه باوری داریم و درستش کنیم همین و تا ابد باید برای بهتر شد این باورا تلاش کنی .
سلام و درود خدمت استاد عزیزم، مریم جان و همه بچه های سایت ️
در مورد اینکه چطور بتونیم خودمون رو لایق بدونیم مینویسم . چون باور ، تا پشتوانه نداشته باشه شکل نمیگیره. شما روزی 1000 بار بنویس، عبارت تاکیدی بگو که من لایقم، من عالی ام ولی فایده نداره تا وقتی ندونی چرا این باور درسته!
این روزها یه کتابی میخونم برای یاد گرفتن مهارت های تربیت فرزند، به نام خواهر برادرهای سازگار.
با خواندن این کتاب، درک من از دیدگاه خداوند به ما بیشتر شده. توی این کتاب نوشته هیچ وقت تلاش نکنین به بچه ها ثابت کنین یه اندازه دوستشون دارین چون اصلا فایده نداره به جاش بیایین نشون بدین که هر کدوم بخاطر ویژگی های فردی خودشون جایگاه ویژه ای پیش شما دارن و شما از هر کدوم فقط یه دونه دارین!
ما هم مثل بچههای خداوند هستیم. هر کدوم از ما یونیک هستیم و جایگاهمون پیش خدا محفوظه.
در طول خلقت فقط و فقط و فقط یک فاطمه رفیعی با این اثر انگشت ، با این سلولها، با این توانمندی ها و قابلیت ها وجود داشته و اون منم ️ هیچ کس نبوده که مثل من باشه. از من فقط یه دونه توی عالم هست و هیچ وقت تکرار نمیشه.
پس من یکی یه دونه خداوندم و خدایی که مهربانتر از هزار پدر و مادره، هر چی که داره رو به پای من یکی یه دونه لوس میریزه
وقتی خودت رو یکی یه دونه خدا، تک و یونیک میدونی راحت تر میتونی بگی : اگه به من نده پس به کی میخواد بده؟
مثل پدری که یه بچه داره خب اگه به بچه خودش نخواد بده و کمک کنه پس برای کی میخواد انجام بده؟! هیچ کس بچه شو ول نمیکنه مخصوصا اگه یکی یه دونه باشه که دیگه همه چیز مال خودشه و هیچ وقت هم تموم نمیشه و هیچ وقت هم نیست که چیزی مال اون نباشه.
حالا ما که یکی یه دونه خدایی هستیم که رب جهانه و خودش منبع قدرت، ثروت، عشق و مهربانی و سلامتی و شادی و آرامشه و همه اینا رو به من یکی یه دونه هم میده
اگه به من نده پس به کی میده؟ دیگه کسی رو مثل من نداره
خودش توی قرآن میگه تو بهشت منی
میگه فادخلی جنتی
یعنی بیا تو آغوش من ای بهشت من
نمیگه فی جنتی
میگه جنتی ️
من بهشت خدا و یکی یه دونه خدا هستم
پس حقمه هر چی میخوام فراهم باشه
و حتی خدا بیشتر از چیزی که من میخوام رو بهم میده
من اینو در مورد پسرم خییییلی دیدم
یه خواسته هایی واسش شکل میگیره و سریع برآورده میشه !
حتی شده که از اون مسیری که ما میخواستیم برآورده کنیم، نشده
ولی خب خودمون رو کنترل کردیم و تلاش کردیم حالا که نشد این خواسته رو برآورده کنیم بریم یه لذت دیگه ای رو تجربه کنیم (پسرم سه و نیم ساله ست و این مهارت رو نسبت به سنش خیلی خوب یاد گرفته)
رفتیم سراغ یه لذت دیگه و در کمال ناباوری دیدیم که در دل اون تجربه خواسته پسرم هم برآورده شد !!!
از اون راهی که ما میخواستیم نشد
ولی سعی کردیم احساسمون رو خوب نگه داریم و بریم سراغ یه لذت دیگه (که اونم خودش پیشنهاد میده، و چون بچه ها شهودی هستن راحت پیشنهاد درست رو میدن)
و در کمال تعجب دیدیم که خواسته هم برآورده شد
و خداوند علاوه بر خواسته ش، لذت دیگه هم نصیبش کرد
و بزرگترین دلیلش اینه که هم خودش رو خیلی لایق میدونه هم مهارت کنترل احساس رو نسبت به سنش خوب بلده و حقشه هر چی میخواد و حتی خیلی بیشترش نصیبش بشه.
بچه ها خیلی قشنگ نتایج عمل به قانون رو به ما نشون میدن فقط کافیه دقت کنیم.
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
بخدا استاد هر دفعه که گیر میکنم متوجه میشم اینکه من خالق ١٠٠٪ زندگیمم و خدا احساسات نداره و سیستم و قانون گذاشته برای خلق چیزهایی که می خوام واسم تازگى داره !
نمی دونم واقعا اگه این جملات رو باور کردم خب دیگه تمومه دیگه باید همه توانمو با ذوق بزارم واسه خلق اون چیزی که می خوام
تا یکم ذهنم رو ول میکنم سریع خارج میشم ! بعد متوجه میشم دلیلش اینه که این دوتا جمله رو میزارم از ذهنم کنار و میرم سمت کد های قبلی
اینکه خدا دوست نداره که بهت نداده ! اینکه بهت نمیده نمیشه ! اینکه هر کارم کنى جواب نمیده ( همون چیزهایی که تو جلسه ۴ عزت نفس گفتین ) خب حالا که تو ندارى بقیه دارن مدرک محکمی هست که لیاقت نداری پس اصلا تلاش هم نکن و ادامه هم نده الکى وقت نزار اون که نمیده چون تا الان نداده یا داده گرفته !
دقیق منشأ اصلى محکم جلو نرفتنم همینا هستن وگرنه هر چقد که فکر میکنم میبینم من ادم با اراده و متعهدی هستم
من باید این جمله رو باور کنم نه واسه اینکه تلقین کنم به خودم چون جهان اینطور کار میکنه چون واقعین جهان اینه
من خالق ١٠٠٪ زندگیمم ، خدا قانون گذاشته که با رعایت اون به خواسته هام برسم ، دیگه نگرانى چه معنا داره ! دیگه خواسته دارى بنویس واضح ، باورهماهنگ رو ایجاد کن کد های مخرب رو در بیار ادامه بده !
چون نتیجه مالى بزرگ نگرفتى این دلیل بر عدم لیاقتت نیست
نظم جهان رو باور کن ، تو خودت شیمی رو چقد دقیق خوندی ، اناتومى و فیزیولوژى بدن رو چقد دقیق خوندی …. همه و همه از کوچکترین ذرات عالم
تا بزرگترین ذرات عالم سیاره ها و کهکشان ها همه بر اساس قانونی که وضع شده بوجود اومدن و وجودشون رو دارن ادامه میدن
چیزى که باعث میشه من قبلا قانون مدار ها رو درک کنم ذرات کوچک الکترون دور هسته ، یه الکترون زمانی میتونه به مدار های بالاتر برسه و نهایتا از مدار هسته فعلیش بره که با تکامل انقد انرژى بگیره بره بالا و بالاتر و نهایتا از جایی که هست جدا شه بره جایی که می خواد
زندگی هم قانون مدارهاست قانون باورهاست
حالا مى خواى احساساتى فکر کنی فکر کن ، فقط توقف مى کنى جهان داره با قانون کار میکنه چرا من باهوش نباشم ازش استفاده نکنم تا پشت هم به اهدافم نرسم! چرا بخوام به نجواها بی اساس شیطان گوش بدم که میگه نمیرسى ! خب با چه منطقى مىگى نمیرسم ! چرا خدا منو بوجود اورد وقتى نتونم به خواسته هام برسم ؟
من باید برسم ، باااید . راهشم پیدا میکنم
از خدا مى خوام هدایتم کنه تا به طور واضح یکبار تجربه کنم با استفاده از قانون به یه خواسته بزرگ که امسال تو زمینه ثروت واسه خودم گذاشتم برسم و بعدش بیام این کامنت رو بخونم ، اون موقع دیگه اون روش رو تا اخر ادامه میدم می خوام فقط به طور عملى و تجربی دستم بیاد تو زمینه مالى
به قول استاد دیکه بعدش توقف ناپذیر میشم حالًا هم نجوا بگه نمیشه منم این رو بهش نشون بدم با مدرک که میشه
بهترین روش ادامه دادن و هدف گذارى همینه برام
می خوام ١٠٠ خودمو بزارم روى هدف های مالیم
مى خوام قانون رو با همه وجودم زندگى کنم و ازش استفاده کنم توش ماهر بشم
١- توى غلبه بر نجواهام با نتیجه هاى قبلیم
٢- توى استفاده از قانون بدون عجله و با حس خوب و لذت از مسیر
٣- توى خلق خواسته هام
۴- توى مولد ثروت بودن
۵- توى متمرکز شدن رو اهدافم
۶- توى کنترل ذهن و جهت دهى به گفت و گو هاى ذهنیم
٧- توى احساس لیاقت داشتن پیش خدا و بعدش همه جا
شکست هاى قبلیم دلیل عدم لیاقت من نیست
اونا به خاطر ندونستن یا عمل نکردن به قانون هست
چون می خواستم عشق خدا رو اینطوری احساس کنم که حالا خودش همینطوری بهم بده اگه نده یعنى عاشقم نیست اون حتى به ابراهیم که خلیل الله هست گفت طبق قانون اگه باشه خواسته ات میرسى
اینو باور کن عشق خدا مثل خورشید داره میتابه باید من برم ازش استفاده کنم من باید این عشق خدا رو که به شکل قانون گذاشته براى خلق خواسته هام باور کنم جدی بگیرم و ازش استفاده کنم و کمتر نق بزنم براى باورهای قبلیم که نمی خواد این رو بپذیره
این واقعیت جهان هست
چه باور کنم چه نکنم
اگه باور نکنم یعنی می خوام خودمو قربانی بدونم از زیر بار مسئولیت ها فرار کنم یعنى اینکه تو ذهنم رنج اوره خالق زندگیم بودن یعنى اینکه طى کردن مسیر تو ذهنم سخت و نشدنى هست می خوام بندازم گردن خدا که از طرف اونه که نمیشه برام به جاى اینکه زحمت پیدا کردن کدهاى مخرب و استفاده از قانون رو به خودم بدم چرا ؟ چون تو دهن عزیزم اون یکى راحت تره و این سخته واسش ترجیح میده تو همون حالت پیش فرض بمونم ولى من باید درستش کنم
من باید باید باید بپذیرم قانون رو تازه به خاطرش خوشحالم باشم چون میتونم از هر جایی که هستم برم جایی که می خوام
البته با تکامل و تموم شد رفت
باید واسه خودم دوباره اهرم رنج و لذت درست کنم براى موندن تو احساس قربانى بودن یا حرکت کردن و خلق کردن و تمرکز روى خواسته و راه حل ها
واقعا نتیجه کدومش و کدوم سبک زندگى لذت بخشه ؟
حرکت کردن و رسیدن به خواسته ها و اعتماد به نفس گرفتن
یا اینکه قربانى بودن حرکت نکردن ، تقصیر رو انداختن گردن خدا ؟
زندگی با حرکت نه تنها سخت نیست لذت بخشه چون با تکامل هیج فشارى بهم نمیاد
زتدگى با سکون و نشستن انداختن گردن عوامل بیرونى نه تنها لذت بخش نیست خیلی هم عذاب اوره هم مسیری هم نتیجه اش
من باید حرکت کنم توی یادگیری دقیق قانون و استفاده ازش
وقتى همه چى اماده هست چرا استفاده نکنم ؟
هر موقع این سوال رو میکنم ذهنم منو می ترسونه
ولى تو باید همین کارى که گفتم رو انجام بدی ، اگه مى خواى وقتى که مردى سرت بالا باشه
خدا وقتى عاشقته که با قانونش به خواسته هات برسى و جهان رو زیباتر کنی
نه اینکه به خودت زحمت ندى طور جدید فکر کنى و ادامه ندى
سلام به استاد عزیزم و خانم صادقی عزیز و همه دوستانم
سال نو مبارک امیدوارم امسال بهترین سال زندگیتون رو خلق کنید و هر آنچه که دلتون میخاد رو در مدارش قرار بگیرید.{مهم نیست که چند بار شکست بخورید ، دیگر بار برخیزید و از نو آغاز کنید . خانم اسکاول شین}
بقول استاد عزیزم ترس و شک ایمان وارونست همه چی از همین ایمان و باورهای توحیدی شروع میش.
اینکه باور کنیم میتونم خودم خالق زندگیم باشم و هیچ کس یا چیز دیگه ای بغیر از رب العالمین قدرتی نداره تو زندگیم
باور اینکه خدا همیشه با منِ و تنهام نمیزاره و قدرتش همه جا در جهت خواسته های من
باور اینکه تو قاموس خدا ندادن وجود نداره و هر چی رو بخای بهترینش رو بهت میده
باور اینکه همه اتفاقات زندگیم خیر هست و در جهت رشد و تکامل شخصیتم
باور اینکه من در مسیر لذت هستم و تمامی پیرامونم هماهنگ با منند
باور اینکه من لایق بهترین ها هستم و وجودم برای لذت بردن از بهترین خواسته هام
وقتی استاد درمورد خدا صحبت میکردند یاد بچگی هام افتادم ،مادربزرگ من خیلی ادم معتقدیه ،بچه که بودم همش ازخدا برام میگفت ومن تو عالم بچگی باخودم فکرمیکردم خدا چ شکلیه ،ی روز ازش پرسیدم بی بی خدا چ شکلیه ؟بااون لحن مهربون ولهجه قشنگش گفت :ننه خدا یه گوندله نوره ،،،من ازاون ب بعد همش خدا رو مثل یه خورشید تصور میکردم توی اسمون ،،،مدت ها گذشت ومن بزرگ وبزرگتر شدم وخدارو فراموش کردم ،بماند که چه بلاهایی سرم اومد وهمیشه بقیه رو مقصر میدونستم ،الان به لطف خداوند بزرگ ومهربان وبه واسطه استاد عباس منش عزیز ک دستی ازدستان خدا روی زمینه فهمیدم تمام اون سالها ک به زمین وزمان بد میگفتم وبقیه رو مسبب زندگی پرازسختی میدونستم خودم باعث همه اون اتفاقات بد بودم ،باورهای من مشکل داشت وایمانی ک هیچ وقت وجود نداشت ،به لطف خداوند مهربان هدایت شدم به مسیری ک با دوره های دوازده قدم درکنار همسر عزیزم شروع کردیم به بدست اوردن اگاهی ها وواقعا زندگی ما دچار تغییرات بزرگی شد ،باور ب فراوانی ،ثروت ،نعمت ولطف پروردگار مهربان باعث شد به راحتی به سمت خوشبختی وثروت هدایت بشیم ،سپاسگذار خداوند مهربان هستم که من رو دراغوش کشید وسپاسگذار استاد عزیزم که من رو به سمت الله هدایت کرد وبه سمت مسیر درست وپرازعشق ،الان ک این کامنت رو مینویسم بیزنس خودم رو درزمینه انلاین شاپ شروع کردم با مبلغ 18میلیون تومان ،منی که تمام سالهایی ک گذشت برای بقیه کار میکردم ومیترسیدم برای خودم کاری روشروع کنم چون به خدا ایمان نداشتم وبه توانایی خودم ،بلاخره شروع کردم والان یک هفته هست که پیجم رو راه انداختم وقدم به قدم الهامات به من گفته میشه ومن عمل میکنیم ومطمین هستم به زودی اتفاقات فوق العاده رخ میده چون ایمان دارم به فراوانی ،به نعمت به ثروت وخداروسپاسگذارم که دروجود من صبر وعشق رو نهادینه کرد تا درمسیر لذت ببرم وبه موفقیت برسم وهم چنین من وهمسرم درحال ساخت ویلایی هستیم ک یکسال پیش عکسش توی صفحه ارزوهامون نصبکردیم والان همون رو داریم میسازیم ،دیشب تصمیم گرفتیم اسم ویلامون رو پاردایس بزاریم به خاطر عشقمون به الله یکتا واین همه زیبایی وفراوانی وبه رسم تشکر ازاستاد عزیزمون که هیچ وقت فراموش نکنیم ازکجا به کجا رسیدیم ،،رد پای خدا درجای ،جای زندگی من هست خدایا هزاران بار شکر والان ک این کامنت رو مینویسم ازشدت ذوق دارم گریه میکنم،استاد عزیزم میدونم ک کامنتم رو میخونید وازهمین جا ازطرف خودم وهمسرم امان عزیز ازشما تشکر میکنیم که بادادن اگاهی هامارو درمسیر عشق به الله ودرمسیرخوشبختی قرار دادید ،ممنونم وعاشقتونم ،خدایا عاشقتم مهربانترین مهربانان وسپاسکذارم ازحضور خداوند بزرگ درتک تک لحظات زندگیم ،برای دوستان عزیزم که دراین مسیر باهم حرکت میکنیم سلامتی ،عشق وسعادت ،ثروت وخوشبختی ارزو میکنم،موفق وپیروز باشید درپناه الله یکتا
با سلام و درود خدمت استاد عزیز وگرامی ..وعرض ادب خدمت دوستان هم مسیر ..
بنده قلبا از شما استاد تشکر میکن که به خودم لیاقت دادم تا دیگه به دنبال این نباشم که احساس لیاقت از خودم بگیرم …خداوند خود گفته که نه زائیده ونه می زاید تعریف انرژی که همه میدونند نه بوجود میاد ونه از بین میره پس جاودانه است…تعریف خدا برای من …چقدر خوبه که دیگه خودم برای خودم دعا میکنم چون دیگه این باور و ندارم که من چون با زبان خودم گناه کردم پس لیاقت دعا کردن و ندارم …خدایا شکرت بابت این آگاهی ..خیلی جمله مهمی و استاد گفتن که این باور و دیگه نداشته باشید و درکش خیلی مشگل نیست اگه رو خودمون کار کنیم که باید ببینیم خدا چی میخواد اگه خدا بخواد میشه ،تقدیر ما نوشته شد است بنده معتقدم شما خود دیگر خالق زندگی خود هستید چون خداوند الگوی بنام استاد عباس منش گذاشته که به ما حالی کنه که بابا اگه تقدیر این بنده من این بود الان باید نهایت یه کارمند تو بندر عباس باشه پس گفته شما استاد برای من وحی منزل چون دارم میبینم میشنوم وخودم دارم تجربه میکنم…همیشه شرطی با خدا کار میکردم یادم میادگفتم اگه من فلان جا برم سر کار نذر میکنم هر سال تو محرم فلان کار و بکنم و یا شنیدید دیگه فلانی بیمه فلان امامه و یا غیره …خوب دیگه احساس من میگه به این الان شرک …
یه جا سوال شده بود که تصویر ذهنی شما از خداوند چیست ؟
من قبلا پاسخ دادم یه آدم با ریش های بلند سفید و نورانی و مهربان که همیشه با محاسنش داره بازی میکنه و به حرف های ما گوش میده و اصلا حرف نمیزنه وفقط کله تکون میده.
همیشه میگفتم یا فلان امام میشه یه زن خوب به من بدی یا میشه من و ثروتمند کنی دست فقرا رو میگیرم انگار من خودم خدا هستم که خودش نمیتونه به فقرا حال بده میخواد من بدم چقدر حس خوبی که آگاه میشی…
ولی اینم بگم این حرف ها تو جامعه ایران اصلا قابل درک نیست و به آدم کلی وصله های نا جور میبندند …ولی برا من مهم نیست چون خودم میدونم سوار چه قطاری شدم .و مقصدم کجاست…دیگه حتی به مادرم هم نمیگم برای من دعا کن چون احساس لیاقت و از من میگیره….دیگه دوستندارم به هم بگن این روزی بچه هات که خدا بهت داره میده…یعنی چی خدا لیاقت و از من گرفته داده به بچه هام یا اینکه میگن این روزی زن گرفتن تو که داری خوب پول در میاری ..یا اینکه هرکس به پدر مادرش خدمت کنه خدا بهش ثروت میده سلامتی میده حالا تکلیف چی یه پدر ومادر هم سلامتی دارن و هم ثروت …بنده نمیگم به پدر و مادر خوبی نکنید نه من میگم شما لیاقت از خودت ون نگیرید چقدر انسان هست که ثروتمنده ولی پدر و مادر نداره چقدر انسان هست که به پدر ومادر صبح تا شب خدمت میکنه و نیازمنده پس شرتی بودن اصلا خوب نیست ….
اینها همه نیازمند این هست که شما اعتماد به نفس داشته باشی…
خیلی مهمه که شما خودتون حال خودتون خوب نگهدارید…وگرنه کسی نمیتونه حال شما رو بد کنه…. الا خودت…
من لیاقت بهترین ها رو دارم
من لیاقت دعا کردن برای خودم و دارم
من لیاقت بهترین خونه رو دارم .
من لیاقت بهترین ماشین و دارم .
من دیگه با خودم حال میکنم .
به خودم گیر نمیدم چرا موهام فره
چرا دماغم این شکلی ….وچرا تو این خانواده بزرگ شدم .چرا های دیگه ….چون همه این چرا ها ناشکری محسوب میشه و احساس لیاقت و از من میگیره…
امروز توی جمعی که میرم دیگه برام مهم نیست تحویل بگیرن یا نگیرن از من خوششون بیاد یا نیاد چون خودم با خودم تو صلاح هستم احساس ام از درون خوبه چون مسیرم خیلی خیلی خیلی قشنگ و زیبا داره طی میشه …اینم بگه قبلا خیلی اذیت میشدم کسی تو جمع تحویلم نمیگیرفت…
به لطف خداوند و کمک استاد تونستم به خودم عزت به نفسم بدم …
طبیعی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه..
طبیعی ترین کار دنیا سلامت زندگی کردنه..
استاد عزیز از شما سپاس گزارم که آگاهی در زندگی به من دادی …ودعا میکنم برای خودم که بتوانم به دیگران آگاهی بدم..
پیشاپیش سپاس گزارم برایه وقتی که میزارین و راهنمایی هایه با ارزشتون
واقعا کمکم کنید که این سوال به گوشه استاد برسه بلخره بتونم به بزرگ ترین جواب زندگیم برسم
من اسمم محمد زینلی هستش متولد 75/2/3 دوستان تولد من پارسال خیلی عجیب بود فکرشو کنید تاریخ 01/2/3 که دقیقا اون روز شب قدر هم بود روز تولدم تنهایه تنها بودم بخاطر اختلافم با خانواده تو خیابونا مونده بودم نشسته بودم تو یه پارک نزدیک طلوع افتاب کلی پرنده و تعداد زیادی سگ جمع شده بودن دور من حس میکردم علت کارشون از تنهایی در اوردن منه و تبریک روز تولدم اون روز هر بار ک به ساعت نگاه میکردم شکل هایه مختلف اعداد جفت و جور میشدن باهم منم واقعا دلم شکسته بود و به معنی واقعی هیچکسو تو زندگیم نداشتم کلا ک دوستو رفیق ندارم تنهام خانواده م قیدمو زده بودن خیلی غمگین بودم اژ اون روز تا امسال که تولدم شده 02/2/3 که دقیقا روز عید فطر بود به هرچی نگاه میکردم شکل قلب میشد مثلا اب میوه میریخت رو لباسم شکل یه قلب میشد تز هر جا رد میشدم لکه هایه اسفالت شکل قلب میشدن حتی لایه چمن ها تو گیاه ها یه گیاهی دیدم ک برگش شکل قلب بود کاملا…
من به دنیا اودم رویه قلبم پدر مادرم میگفتن نقشه ایران بود مثل یه خال ولی بزرگ ک شدم این خاله پاک شده
من تا حالا 20 سالگی به بعد 4 تا دندون کشیدم و خیلی معجزه وار جاشون دوتا دندون در اومده جایه خالی دندونمو پر کردن خود به خود یکیم اضافه بقلش در اومده
یه دندون پزشک بهم گفت تو عمرش چنین چیزی ندیده و معجزه س واقعا
من امضام اسم االه محمد و علامت بی نهایت هست که دقیقا چند ماه قبل تولدم بعد 25 سال اولین بار امضا تونسم درست کنم بره خودم اینم ناخوداگاه زدم مدلشو
دوستان من این مسله رو جرعت نکردم به کسی بگم ترسیذم فکر کنن دیونه م از قضاوتا ترسیدم اون زمان طولانی که تو خیابون مونده بودم کارتون خواب شده بودم
از اسمون یه صدایی میشنیدم البته چندین نفر بودن مل یه ارتش یا سپاه بزرگ تعدادشون خیلی زیاد بود منو تعقیب میکردن انگار قدرتشون و کارایی ک میکردن برام مثل غذا رسوندن بهم بعد چند روز گشنگیو پول گزاشتن سره راهمو و نحو هایه مختلف به شکل انسان سره راهم میومدن هر وقت میخواسم کارایه احمقانه بکنم مثل خود کشی جلومو میگرفتنو نمیزاشتن یه حرفایی میزدن مدام راجبه من صحبت میکردن تعریف میکردن ازم انگار حفاظتم میکردن به معنی واقعی کلمه و وقتی میدیدم چقدر نظم و قدرت دارن متعجب میشدم مثلا یه کاغذی که خیلی وقته قبل یه ادمی برایه خودش نوشته بود و با خودش حرف میزده و تیکه ای ازش که پاره شده بودو به طرز عجیبی رسوندن دستم که توش نوشته بود کی میخوایی بفهمی تو با بقیه فرق داری کی میخوایی دست از این کارا برداری ؟ واقعا خجالت میکشم بگم درگیر چه اشتباهی شده بودم که هنوزم تو همون اشتباه گیر کردم پشیمونم از کارم و خیلی خیلی سخته که بخوام درست کنم و اصلا فکر میکنم علت شرایط بد زندگیم همین اشتباهه که نا خواسته و از رویه جهل واقعا ندونسته و از بچگی درگیرش شدمه و تا النم نتونسم از پسش بر بیامه
من کلا تو خانواده دوستا به ادمه خر شانس معروف بودم همیشه واسم اتفاقایه عجیب غریب میفتاد معجزه وار
نمیتونم بفهمم دلیل این تاریخ روند و هم زمانیش با شب قدر که حتی یه سوره راجبش تو قران داریم و امسال ک تولدم افتاد عید فطر دندونامو امضامو و کلا شخصیت عجیب غریبمو اونایی ک باهام حرف میزدن همیشه فکر میکردم چیزی رو بهم نمیگن ازم مخفی میکنن چیه ؟
با اشتباهاتی که من کرذم الن باید یا مرده باشم یا یه کارتون خواب با ظاهره خیلی افتضاح تو جوب ها میشدم اما با این که بالایه ده بار کارتون خواب شدمو اشنباهمو تکرار هایه زیادش خداروشکر از لحاظ ظاهری حتی قیافه و هیکلم بهتر از قبله باز برگشتم سره جایه قبل تو خونه بابا مامانم هنوز بیکارمو شرایط خیلی بدی دارم الن 26 سالم تموم شذ نزدیک 9دساله درگیر خیابونا و مدام اشتباه کردنم
و هدایت شدم به سمت استاد و حتی افرادی بدون این ک بشناسنم بهم دوره هایه استادو دادن که من ارزو بوده برام پولشو داشته باشم
بنظرتون چراااااااااااا ؟؟؟؟؟ یادتون هست 88/8/8 تولد امام رضا ؟؟؟ این نشونه ها دقیقا چی میخوان بهم بگن ؟ چرا اینقدر تنهام تو زندگیم پدر مادرمم حتی از بچگی بهم میگفتن چه اشتباهی کردیم بچه دار شدیم بچه هایه ما باعث بدبختیمونن الن مستاجرم محمد مقصرش تویی تو نبودی ما خوش بخت بودیم من پول دار میشدم حتی بهم میگن الن بمیریم تقصیره توعه مرگشونم میندازن گردنه من هیچ اشتباهی میگن تو زندگی نکردن خیال میکنن حیقیتا ادمایه خوبین نیازی به تغیر ندارن حتی منم میخوام تغیر کنم مانع میشن مدام میکوبن تو سرم گزشته رو میگن تو این ادمی هیچ یادت نره خیلی عجیبه بخوام فراموش کنمم مدام بهم میگن غلط کردی تو این ادمی ادا در نیار !!! چند روز بود به خودکشی فکر میکردم و کلا دوست دارم از تمام خوشی ها لذت هایه دنیا بگزرم و نیستی و پوچی برم !!! و میدونم خوده این کفر گفتن مدام طلب بخشش میکنم بخاطر این که نا امیدمو دوست دارم بمیرم تنهامو در اصل خدا همیشه هست تنها نیسم میدونم …. نمیدونم چرا ؟؟ نمیدونم من کیم ؟؟؟ نمیدونم ؟؟؟ دوستان شما یه هدیه خیلی با ارزشین برام ببخشید پر حرفی کردم یکمی سبکتر شدم امید دارم جوابمو بگیرم
میدونم خدا جواب تمام سوال ها مشکلاتو میدونه و من باورم ضعیفه حتما
بنام خدایی که من سرتاسر نیاز هستم به او و همین که احساس عجز میکنم ب درگاهش خیلی سریع جوابم را میدهد انگار ک ازقبل آماده کرده بوده
ب قول شاعر
خاک شوم سجده کنم تا ب تو سرسبز شوم
به ترتیبی ک در سایت مرتب شده داشتم فایل های هدیه رو گوش میدادم و همیشه انگار ی چیزی جلومو میگرفت و نمی گذاشت ک وارد فایل های ثروت شوم همیشه فکر میکردم این صدای خداست وقتی ک جرات کردم و وارد قسمت ثروت شدم ی نجوایی اومد ک خداوند خوشحال میشه از این ک من ثروتمند شوم چرا فکر کردی ک ما نمیخام و نمی گذاریم باورهاتو در مورد ثروت تغییر بدی
اینجانب کل کامنت های این قسمت رو خوندم و ب جرات میتونم بگم ک من بعد از خوندن یک آدم دیگه ای شدم و بار دیگه به نادانی خودم اعتراف کردم ک چ گیری داره ک ثروت وارد زندگیم نشده بوده هنوز هم کار دارم اما ب جرات میگم ک من تغییر کردم و موج فرکانس این تغییر ب مرور زندگی مرا تغییر خواهد داد
اما گوشه ای از چیزهایی ک از کامنت دوستان یاد گرفتم
فهمیدم ک خداوند از اول مرا جوری آفریده ک شایسته بی قید و شرط سوار شدن بهترین ماشین زندگی در بهترین خانه و همه بهترین ها آفریده بی قید و شرط
بی قید و شرط یعنی ربطی ب کاری ک میکنم قیافه ای ک دارم خانوادم و … ندارررره بی قید و شرط یعنی من حیلی ارزشمندم خیییلییی
بی قید شرط یعنی من نیومدم تو این دنیا ک بدوم دنبال بهترین ماشین و خونه
بی قید شرط یعنی اصلا لازم نیس من کاری بکنم من همین الان لایق بهترین ماشین و خونه هستم یعنی من خیلی ارزشمندم واقعا خیلی ارزشمندم
یعنی بهترین ماشین و خونه جزو بدیهیات زندگی من باید باشه
یعنی دقیقا زندگی مثل زندگی استاد
فهمیدم ک کسی ک نیاز ب کمک داره برای بخشش پول دیگران نیستن منم ک نیاز ب بخشش دارم یعنی من توانایی کمک ب کسی رو ندارم هرکسی میتونه با تغییر باورهاش زندگیش رو تغییر بده وقتی اون گدا میتونه تغییر بده زندگیش رو من ک اصن خیلی باید راحت تر باشه
مثل داستان استاد ک داخل انجمن na دیده بود افراد از تو جوب رسیده بودن به تاسیس کارخونه اینجا استاد میگه بابا این تونسته ک داشته تزریق میکرده مواد رو من ک باید خیلی راحت باشه تغییر زندگیم
وقتی اینطوری بررسی میکنیم بیشتر میفهمیم داستان تغییر باورها و زندگی رو وبیشتر ایمان می آریم
این روزا موقع گفتن ذکر رکوع و سجده معنی دیگری در ذهنم جاری میشه و اشک هایم جاری میشه
سبحان یعنی خدایا خدایا فقط تو میدونستی و میدونی ک اشکال کار من کجاس کجای باورهام اشکال داره این معنی وقتی ظاهر شد ک ب خدا گفتم من بلد نیستم تویی ک قادری تویی همه تغییرات رو در زندگی ب وجود آوردی من ناتوانم ب خودم ظلم کردم ب خاطر این ک فکر میکردم من بلدم خدایا خراب کردم این غرور کاذب من از روی جهل بود ن از روی دشمنی با تو
خدایا اگر کمکم نکنی نمیتونم تغییر بدم زندگیم رو اگر هدایت هات نباشه من هیچی نیستم.
و بحمده یعنی خدایا شکرت ک بهم فهموندی ک هیچی نمیدونم و تویی ک میدونی یعتی ممنون ک بهم گفتی اشکال باورهام کجاست
خدایا من تا آخر عمرم هیچی نمیدونم تویی ک فقط میدونی ت بهم بگو منو هدایت کن
وقتی ک ب قول استاد احساس ارزشمندی و لیاقتی ک خدادادی از اول در وجودم قرار داده شده رو پیدا کردم دیگه برام عادیه طبیعیه و خیلی طبیعیه و حتی عادی تر از عادیه ک دست ب خاک بزنم و طلا بشه چون در عمری ک گذشت باید بهترین ماشین و خونه و سفر و همسر رو میداشتم و در واقع کلی هم زمان رفته
نیاز نیس کلی بدو بدو کنم تا بتونم ماشین بخرم چون این قدر من ارزشمندم ک طبیعی ترین حالت ممکنه ک بیشترین سودهارو ببرم و خیلی آسان بفروشم و کلی مشتری داشته باشم
اصن دیگه حرص زدن معنی نداره
من طبق ارزشمندی ک در وجودم هس باید دست ب خاک بزنم و طلا بشه و اگر تا الان نشده چون برام این چیزا معجزه ب نظر میرسیده و ظرف وجودم ب قول استاد کوچیک بوده و اگر همچین اتفاقی میفتاده واکنش من عجیب و غریب میشده
مثل زندگی استاد ک معجزه ها از دید من برای اون یک زندگی طبیعیه و دیگه وقتی برات طبیعی باشه شکرگزاری ها هم متفاوت میشه دیگه نمیای برای ی فروش میلیاردی غش کنی و مغرور بشی و فکر کنی ک خدا بین تو وبقیه داره فرق میزاره برات خیلی عادی تر اونیه ک بخای برای این چیزای کوچیک وقت فکر کردن بزاری ب حاش مثل استاد فقط زیبایی خدا رو میبینی و ب قول استاد ک میگه نمیدونید جقدر زیباست این خدایی ک من میپرستمش
من خیلی ارزشمندم خیلییی
این قدر ک این قدر چیزهایی ک بقیه معجزه میدونن برام باید خیلی طبیعی باشه
مثل باز شدن رود نیل برای موسی
وقتی ب چشم عادی و طبیعی ترین حالت ممکن ب شکافتن رود فکر میکنی دیگه میفهمی حتما چند تا عامل خیلی طبیعی اتفاق افتادن و سبب باز شدن رود شدن
وقتی ارزشمندی رو در وجودت پیدا کنی دیگه ثروت سلیمان چیز معجزه ای نیس برات
دیگه
وقتی میفهمی ک چقدر ارزشمندی و باید چطوریزندگی میکردی یعتی با بهترین ماشین و بهترین خونه و کشور دیگه دعاهات هم فرق میکنه دیگه برای کمبود پول دعا نمیکنی چون میدونی خداوند تمام دعاهاتو اجابت کرده و اشکال از خودته
دیگه ب خدا نمیگی پول میخام ب خدا میگی خدایا من نمیدونم اشکال کجاس فقط تو میدونی کجای افکارم ایراد داره خدایا بهم بگو
ایاک نعبد و ایاک نستعین
باورهایی رو بهم بگو ک منو برگردونه ب زندگی عادی
یعنی
صراط الذین انعمت علیهم
خدایا ظلم کردم ب خودم چ ظلمی
تو منو این قدر ارزشمند آفریدی ک لایق بهترین هایی هستم ک میبینم
یعنی زندگی عادی من باید اینطوری باشه
تو نعمت بر من تموم کردی تموم
اما من ب خودم ظلم کردم
خدایا تو میدونی تو عالمی تو قادری تو قوی تو همه کار ه ای و من هیچ کاره
خدایا طلب مغفرت میکنم ازت از این ظلم بزرگ ب خودم
تو در قرانت گفتی ک ظالمان رو هدایت نمیکنی
اما وقتی یونس اعتراف کرد ب ظلم ب خودش هدایتش کردی و نجاتش دادی و گفتی ک هر کسی از بندگانم اینطوری مرا بدانند من میبخشم و ه آیت میکنم و از غم نجاتشون میدم
خدایا میخاستم بگم ک منم ببخش اما بهم با هدایتم این فایل و کامنت ها فهموندی ک بخشیدی منو و در خال هدایتم هستی
خدایا یقینا من هیچی نمیدونم من بلد نیستم خدایا تویی ک فقط بلدی تویی ک فقط انجام دهنده کارهایی
خدایا تو بهم بگو چیکار کنم هدایتم کن
خدایا با این باورها درستی ک بهم یاد دادی زندگیم تغییر خ اهد کرد ب لطف تو مثل آب خوردن
خدایا من ناتوانم خودت همیشه ارزشمندیمو ب یادم بیار تا برام عادی باشه چیزهایی ک مردم عادی معجزه میدونن
من ناتوانم خدایا اگر ولم کنی با هر بار ک برام همه کارهامو انجام میدی بدون دخالت من ب خاطر احساس عدم لیاقت همه چی نابود میشه
کامنتت باعث شد دوباره کامنتمو بخونم و به خاطر جریان هدایت اشک بریزم
چقدر هدایت الله زیبا و به جاس
در واقع همه چیز سر جای خودشه
حتی استاد رو هم جوری هدایت میکنه ک کامل کننده هدایت هاش باشه وقتی اظهار عجز کردم اظهار نادانی بعدش مصادف شد با آخرین فایل استاد در مورد تسلیم بودن انگار ک حرف های استاد هم به صورت تکاملی هر روز واضح تر میشه برای عبد بودن
و زندگیمون در نهای این هدایت ها چقدر زیبا تر میشه. و زیباتر
من ک خودم و همه چیز زندگیمو ب خودش سپردم به قول استاد بهش گفتم اگر ی ذره اشتباه رفتم محکم بزن پس کلم
بهش گفتم ک من تورو میخام میخام با تو باشم
ی لحظه ولم کنی نابودم خدایا من هیچی نیستم همش تویی
سلام به همه ی دوستان
من به یه موضوع جالبی بر خوردم و اومدم تا در موردش صحبت کنم.
مدتی هست که من شغل دلخواهم رو انتخاب کردم ،شغلی که باور های بسیار خوبی در موردش دارم و توانمندیش رو هم دارم.از همون اول بزرگ فکر کردم و تصمیم داشتم پرفروش ترین کتاب داستانی پنجاه سال اخیر باشه.
کم کم ایده هایی به من الهام شد و هر بار ایده ها تکامل پیدا کردن و بهتر و بهتر شدن ولی از یه جایی به بعد دیدم داستان جلو نمیره،ایده ها دیر به دیر میان،درسته کیفیت اونچه که بهم الهام میشه بسیار زیاده و در حد انتظارمه ولی ایده هایی که لازم دارم تا داستانمو باهاش شکل بدم ،به پایان برسونم و چیزای شبیه به این بهم گفته نمیشه.
و من به موضوع بسیار مهمی رسیدم
من در مورد خود شغل نویسندگی باورهای خوبی دارم ولی باور های مالی خوبی ندارم.وقتی یه اثر بزرگ خلق میکنی که قراره پرفروش باشه ،طبیعتا قراره که به ثروت زیادی برسی. من تکامل مالی رو طی نکردم و برای همین داستان من شکل نمگیره ،ایده ی کلی عالیه ها ،ولی جلو نمی ره،به سرانجام و به حالت فروش نمی رسه،همه چیز جسته گریخته الهام میشه.
برای همین هدایت شدم که تکامل مالی رو طی کنم و از اون جایی که ایده های نویسندگی من خیلی عالی هستن ،ایده های پایین تر به ذهنم نمی رسن تا باهاش تکامل رو طی کنم ( البته یه حسی بهم میگه اینجای کار متوجه چیزی نشدی)
من با استفاده از مهارت هنری که دارم و به اونم علاقه دارم، میخوام محصول تولید کنم و اولین فروشم رو انجام بدم و روند تکامل مالیم رو شروع کنم.
شاید باید که تکاملم رو تو نویسندگی طی کنم ،نمیدونم،شاید باید جلو تر برم و برام واضح تر بشه.
ولی الان،با داشته ها و افکار الانم این قدم به ذهنم می رسه که با مهارت هنریم محصول تولید کنم و سریعا اقدام میکنم.
خداوند هدایتم کرد که شروع کنم به پول ساختن،بهم گفت از مهارتت استفاده کن، باید بتونی مهارتت رو بفروشی،باید فروختن و ارزش ایجاد کردن رو یاد بگیری بعد بهت ایده های خفن تر رو میگم ،اون ایده ی داستانی که میخوای پیش منه،تو هنوز نمیتونی هم فرکانسش بشی،ازش فاصله داری ،باور های مالیت رو درست کن ،تکاملت رو طی کن ، دسترسی پیدا میکنی بهش
یعنی من دسترسی نداشتن رو با تمام وجودم حس کردم و دیدم واقعا آمادگی ثروت زیاد رو ندارم.
سپاسگزارم که دیدگاهم رو مطالعه کردید🌹🌹
همونطور که استاد گفتن اکثر ما خدا رو یه آدم فرض میکنیم یه آدم خیلی بزرگ و مهربونتر و … در حالی که خدا یه سیستمه. پس زبونش مثل زبون آدما نیست کلمه رو متوجه نمیشه زبون این سیستم از جنس ارتعاشه . ارتعاش ما رو میگیره و پاسخ میده . خیلی از ماها میام از خدا سپاسگذاری میکنیم مثلا میگیم خدایا شکرت یا مثلا نماز میخونیم که از خدا سپاسگذاری کرده باشیم . در حالی که وقتی تو میگی خدایا شکرت اصلا این جمله برای سیستم ( خدا) قابل فهم نیست . سپاسگذاری برای سیستم به این شکل قابل فهمه که ما از داشته های زندگیمون لذت ببریم حتی داشته های کوچک . بعضی از ماها اصلا داشته هامون رو نمیبینیم و این یعنی ناشکری . دیدن داشته ها و احساس لذت بردن یعنی سپاسگذاری از خدا . دیدن هر لحظه ی داشته ها یعنی رسیدن به باور فراوانی و داشتن این باور یعنی رسیدن به فراوانیهای بیشتر . همین الان به زندگیمون نگاه کنیم امکان نداره که بگید من هیچ داشته ای ندارم مسلما هممون داریم همین که نفس میکشیم یه داشته هست . پس امروز داشته هامون رو ببینیم و احساس لذت ببریم
ما فکر میکنیم که فقط زمانی که دعا میکنیم یا از خدا چیزی میخایم فقط توی اون لحظه داریم با خدای خودمون صحبت میکنیم در حالیکه ما هر لحظه داریم با خدای خودمون صحبت میکنیم در هر لحظه به وسیله آنچه در ذهن می گذره، در حال ارسال فرکانس هایی به جهانی هستیم که ساختارش، فقط پاسخ دادن به فرکانس هاست.
تمام تجربه ما از زندگی، تماماً توسط ذهنمون ساخته می شه سپس جهان به تصویر ذهنی ما درباره آن موضوع، پاسخ داده و اتفاقات و شرایط همسنگ با آن رخ میدهد
چقدر قشنگ تشبیه و تشریح کردید خیلی عالی بود خیلی به دلم نشست در مدار حق باشید
خواهش میکنم امیدوارم روز به روز به مدارهای بالاتری برید و ادراکهای بیشتری رو تجربه کنید
به نام رب یگانه فرمانروای کیهان کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست.
درود و سلااام بر همه ی عشاق ره خود شناسی و خدا شناسی
این مطلب رو که اینجا زیر این فایل ارزشمند میگذارم مدت ها پیش در خلوت خودم نوشتم و فکر میکنم شاید اینجا جای مناسب و زمان مناسبش باشه.امیدوارم که اگر برای هر کدام از دوستان راهگشاست بهش به لطف خداوند هدایت بشن و من هم به نوبه ی خودم دستی از دستان خداوند شده باشم برای گسترش این جهان زیبا و پهناور.
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
آره بعد از حدود 6 سال معنی این بیت رو تا حدودی فهمیدم.
چند شاه کلید رو تازه فهمیدم خواستم عنوانشون کنم.
سبک زندگی شخصی
به راحتی
الهام
حضور دایمی در پیشگاه خداوند
مسخر شدن زمین و آسمان برای ما
طرفت العین
توکل
قدرت خلق کنندگیمون
باور فراوانی
باور لیاقت
آسان شدن برای آسانی ها
مداومت
تکامل
لذت بردن از مسیر
برای هر کدومشون میتونم صفحه ها بنویسم.این ها درک منه ازین شاه کلیدها.چیزهایی که منو به این باور رسوند که آره شدنیه و منم برگزیده ی پروردگار عالمم.منم همون بنده ایم که خدا به محض خلقتم به فرشتگانش دستور داد به من تعظیم کنند.منم همونیم که طبق آیه قران خدایا من نمیدانم و تو میدانی و در آغوش پروردگارم و روی شونه هاش نشستم اجازه دادم رب العالمین به وعده های حقش عمل کنه و من تنها باور کردم.هرآنچه بیشتر باور کردم هر آنچه بیشتر از جلوی ورود راحت نعمت ها بیشتر کنار رفتم بودنشون تو زندگیم بیشتر و پر رنگ تر شد.
یاد گرفتم بپذیرم که نمیدانم و یاد گرفتم که بفهمم فقط باید لذت ببرم و یاد گرفتم اجازه بدم خدا کارش رو انجام بده.
سبک زندگی شخصی: یه دنیا حرف هست تو دل این سه کلمه.وقتی بپذیریم که هر نفر از ما مستقل از هر کس دیگه زندگیه خودمونو داریم با ویژگی های منحصر به فرد خودمون دیگه دست از تقلا برای رقابت حسادت احساس عقب موندن از زندگی احساس پایمال شدن حقمون احساس کمبود احساس حسرت به زندگی دیگران در نطفه خفه میشه.
وقتی بپذیریم که ما باید خاصه خودمون زندگی کنیم دیگه تقلا برای راضی نگه داشتن دیگران برای نگه داشتن دیگران و یا توقع داشتن از دیگران در صدم ثانیه پودر میشه.
وقتی بفهمیم ما فقط وظیفمونه که خودمونو راضی نگه داریم سبک شخصیمونو پیدا کنیم دیگه تمامه.
به راحتی: واااای ازین کلمه.من میخوام اینو هر روز به خودم یادآوری کنم که به رااااحتییییی.چطووور متوجه این کلمه نشدم تا الان.چطور فکر کردم همش باید بجنگم و تلاش کنم.نه مثل قبل اما بازم در تکاپو بودم.
آره باور کنیم به راحتی میشه به همه چیز رسید.چون ما از کسی درخواستامونو میکنیم که به ما وعده ی وفای به عهد داده و فرمانروای کیهانه و قدرت تمام زمین و آسمان ها در دستان اوست و بر خودش واجب کرده که به درخواست های ما پاسخ بده و زمین و آسمان رو مسخر ما کرده.
برای رب العالمین خواسته های ما چیزی نیستند که نتونه اجابتشون کنه یا به زمان نیاز داشته باشه برای خلقشون.
بااااور کنممممم که به راااحتی خواسته هام اجابت میشه و در زندگیم جاری میشه.
الهام: وقتی من بپذیرم که به راااحتی خواسته هام برآورده میشه خوب باید راه رسیدن بهشونو بدونم.این راه چیزی نیست جز الهام.فکر نکنیم که خداوند فقط به پیامبرانش الهام میکرده.خداوند در قرآن گفته ما حتی به زنبور عسل هم الهام میکنیم.مااا که دیگه اشرف مخلوقااتیم.بپذیریم که الهام میشه بهمون و سعی کنیم خودمونو از آلودگی ها پاک کنیم تا قلبمون جای پیام سرووش بشه.
الهامات لحظه به لحظه میان و لازمش چیه؟آره لازمش حضور دایمی در پیشگاه رب العالمینه.
بپذیریم اینوووو تا آسان بشیم برای آسانی ها.
حضوردایمی در پیشگاه خداوند: این ایمان بالایی میخواد که لحظه به لحظه خودمونو در پیشگاه خداوند بدونیم.وقتی اینو درک کنیم آگاهیم به همه چیز و حضور و انرژی خدا رو در همه چیز درک میکنیم و میبینیم نشونه هاش رو.میفهمیم دلیل بودنمون در یک مکان در یک زمان در یک شرایط همهههه معنا داره و باور میکنیم که خداوند داره با ما دایما سخن میگه هدایت هاشو میفرسته الهاماتش رو میفرسته و لحظه ای از ما غافل نیست.
پیغامش رو درک میکنیم و پذیراتر میشیم و بلهههه قلب ما آماده میشه برای پذیرفتن پیغام سروووش.
مسخر شدن زمین و آسمان ها برای ما: واای که برای این دوست دارم ساعت ها حرف بزنم.زمانی ما این موضوع رو پی میبریم که به قدرت بی انتهای پروردگار پی ببریم.
زمانی که بفهمیم خالق ما خالق کهکشان ها و زمین و تمام موجودات و جامدات و هرآنچه شگفتی درین جهانه و همینطور خالق مااست.هیییچ میدونید خودمون چقدر خاص و منحصر به فرد و شگفت انگیزیم.از سیستم بدنیمون از تکامل سیستم عصبیمون حتی از تکامل سیستم دهانمون که الان انقدر راحت حرف میزنیم صدا تولید میکنیم یا حتی آواز میخونیم و هرچی بگم از شگفتی این بدنی که خداوند خلق کرده و در اختیارمون قرار داده کم گفتم حالا از روح خودش از شعور و آگاهیه خودش در ما دمیده و ما از جنس خودشیم.خداوند خواسته که این دنیا رو به واسطه ی تک تک ماها که جزیی از خودشیم تجربه کنه.مارو خلاق و هر شخص رو با استعدادها و ویژگی های خاص خودش خلق کرده.
پروردگار عالم با عشق مارو خلق کرده به خودش فتبارک الله احسن الخالقین گفته و لذت برده از این خلقتش.
فرصت تجربه ی زندگی رو به ما داده و همچنین دوست داره از طریق ما دنیاشو که ساخته تجربه کنه و هر لحظشو لذت میبره.وقتی میبینه که باورش داریم میپذیریم و از خودش میخواهیم و درک میکنیم این قدرت رو که در عین مستقل بودنمون همه یک واحدیم و برای رشد خودمون قدم برمیداریم و از خودش هدایت میخواهیم زمین و زمان و آسمان هارو به امداد ما میرسونه.(همچنین برای خداوند کاری نداره که بخواد هر شخص رو خاصه اون شخص هدایت کنه و یا اینکه خدا که کارا رو قاطی نمیکنه که.)
طرفت العین: وقتی بپذیریم که ما قدرت خلق کردن زندگیمون بهمون داده شده و ما لشکر توانمند قدرت های زمین و آسمان ها رو داریم وقتی درک کنیم ما از کسی امداد میخواهیم و فقط از کسی درخواست میکنیم که تمام قدرت ها در دستان اوست و بر خودش واجب کرده که خواسته های مارو اجابت کنه میبینیم که چه طور بدون وقفه خواسته های ما اجابت میشن.هر چی بیشتر بپذیریم و قدرتش رو باور کنیم و بدون آلودگی وابسته به غیر از قدرت منبع و اصل و خودش بخواهیم خیلییی رااااااحت و سریع به خواسته هامون میرسیم.
توکل: وااای ازین کلمه که پایه و اساس همه چیزه.خواستن خاالصااااانه با اطمینان قلبیییییی از خود خوده خدااااا و آلوده نکردن نگاهمون به هر چیزی و قدرتی به غیر از خودش.
پذیرفتن اینکه همه چیز از اوووست هر قدرتی هر مقامی هر زیبایی هر شگفتی همه از اوووست و فقط از خودش بخواهیم و اثر نعمت ها رو به غیر ندیم و ببینیم اثر پر رنگ و واضح پروردگار عالم رو در هر چیزییییی.
فقط و فقط از خووودش بخواهیم و بس.
قدرت خلق کنندگیمون: همه ی ما انسان ها با وجود شباهت بی حد و حصرمون به هم اما از هم مستقلیم.این شگفتی خلقت خداونده.این قدرت خلق کنندگی رو هم به ما داده.این ذهن زیبا و جستجو گر و خواهان همه چیز رو به هممون داده و چون قدرت خلقش رو داریم میخواهیمش.باااید اینووو باور کنیم که هرآنچه بخواهیم میتونیم خلق کنیم.
البته نباید دچار کج فهمی بشیم.ماااا باید از زندگی لذت ببریم و باید انقدر به شناخت صحیح از خودمون برسیم و انقدر خوب خودمونو بفهمیم که سبک شخصی خودمونو پیدا کنیم و خواسته های مطابق با خودمونو بخواهیم و این نگاه رو که دیگران هر چی دارن اگه فک میکنم خوبه منم همونو میخوام.ما بااااید خووووبه خودمونو پیدا کنیم و این شگفتی و زیباییه این دنیاست.
خوب خودمونو پیدا کنیم از رب العالمین بخواهیم و بشینیم و از موجود شدنش و مسیر موجود شدنش و مسیر رشد و بالندگیمون لذت ببریم.
خووب هر کس که خاصه خودشه برااااحتی خلق میشه چون ساز و کار جهان اینه.
باور فراوااانی: واااای ازین باااور که هر روز احساس میکنم به درک بهتری ازش میرسم.
اوایل با تعدد وسایل در خودم جاش مینداختم.الان بهتر درک میکنم مفهوم فراوانی در هر چیزی رو.
فراوانی در کهکشان ها فراوانی در سیارات فراوانی در خورشیدها فراوانی در سلول ها فراوانی ها در انسان ها فراوانی در حیوانات فراوانی در گیاهان.حالا ریز شیم تو خود انسان اصلا.فراوانی در تعداد انسان ها.فراوانی در شکل و اقلیت و چهره و مدل صورت و مدل مو و مدل حرف زدن و مدل ناخن ها مدل انگشت ها مدل چشم ها مدل لب و دهان ها بینی ها و مدل دست و پاها قد و جسه ی آدم ها.حالا اینا ظواهره.
فراوانی در خلق و خو ها در احساسات مثل شادی عصبانیت تعجب حسادت غرور حسرت شورانگیزی اشتیاق ذوق زدگی، ناراحتی که باعث گریه شه ،خوشحالی که باعث گریه شه و همه و همههههه.وااای خداااایه ما خالق این چیزااااس در اوج تنوع و فراوانی.از استعدادهای متنوع و فراوون نویسندگی نقاشی آواز خوندن پانتومیم استندآپ کمدین بودن عاشق ریاضیات بودن عاشق پزشکی بودن آشپزی شیرینی پزی بنایی رنگ کاری کار با چوب از تنوع ورزشا ورزش تک نفره گروهی شنا کوه نوردی و همه و همهههه ….
وقتی به این ها فکر میکنم مفهوم فراوانی رو بهتر درک میکنم.وقتی فهمیدم که خالق ماااا این همه شگفتی در این حد از تنوع رو خلق کرده و هنوز داره میکنه و این ها چیزهایین که در بدن مادیم من درک کردم.
پذیرفتم که هیییییییچ منافاتی بین خواسته ی من با فرد دیگر و انسان های دیگری وجود نداره یعنی نه تنها با هر انسانی که با هیچ موجووود دیگری منافاتی وجود نداره.اگر پروردگار عااالم بخواد تمام خواسته های نووع بشر رو برآورده کنه هییییچ چیز از خان نعمت اون کم نمیشه و به طرفت العینی ایجاد میشه.
فهمیدم که باید باور کنم خواسته ی من محترمه مقدسه و رااحت بهش فکر کنم و بخوامش و باور کنم که موجود میشه در لحظه ایییییی.
با خودم فکر کردم چرا خدا زمین و زمان رو مسخر من کرده و فهمیدم که با درخواست های من و قدم های من به سمت خواسته هام خداوند هم داره به خواستش که گسترشه جهانه زیبا و پهناورشه میرسه و دوست داره از طریق من دنیاشو این شگفتی که آفریده رو با عشق تجربه کنه.پس راحت درخواست کنم و از مسیر لذت ببرم و باور کنم که وجود داره.باور کنم خالق فراوانی ها به طرفت العینی خواستمو خلق میکنه.خلق کنندگیه من فقط خواستنه من و درخواست من هست.
باور لیاقت: به قول استاد جان من همینکه تو این دنیام یعنی لایقم.
من کسی هستم که خدا به محضه خلقتم به خودش فتبارک الله احسن الخالقین گفته.فرشتگان رو به سجده کردنم وا داشته.به این خاطر که ارزشمندم جزیی از خودش هستم و لایق سجده کردن شدم.زمین و زمان رو مسخر من کرده.
حییییفه این گوهر وجودی ارزشمند و نابه منه که منزلگاه کسی جز خداوند بشه.حیفه این روح وسیع و نورانیه منه که به کسی غیر از پروردگارش منزل بده.بله من تا زمانی درک نکنم که چقدر ارزشمندم خودم رو لایق هم صحبتی با پروردگار عالم ندووونم نمیتونم پیغام سروش رو به راحتی بشنوم و دل بدم بهش و طی مسیر کنم و از زندگیم لذت ببرم.
من انقدر ارزشمندم که خواسته هامو به غیر از پروردگار عالم از کس دیگه ای که مخلوقات اونن نمیخوام.من انقدر ارزشمندم که صحبت های ارزشمندمو فقط با خودش دارم ولاغیر.من انقدر ارزشمند و آگاهم که رد پاهای خدا در هر چیزی پیرامونم رو درک میکنم و آگاهم به اثر و حضور دایمیش در زندگیم به وسیله ی اسباب ارزشمندش.من انقدر لایقم که قلب من جای پیغام سروشه.من انقدر لایقم سزاوارم ارزشمندم گرانبهام که پذیرفتم در آغوش پروردگارم روی شونه های اون میشینم و زندگی میکنم و از خودش میخوام و اجابت میکنه به طرفت العینی.
من انقدر سزاوارم انقدر لایقم انقدر گوهر وجودیم ارزشمنده که لایق صحبت کردن با فرمانروای کیهان هستم.خدایا شکرت.
من انقدر ارزشمندم که باور دارم خداوند عالم عاشقه منه دوسم داره به من باور داره و هر لحظه منو هدایت میکنه به سمت خواسته هام به سمت زیبایی ها به سمت انسان های خوب و برگزیدش به سمت شادی به سمت نعمت های بی حساب به سمت راحتی رفاه آسایش سلامتی و هرآنچه زیباییست.
آسان شدن برای آسانی ها: چقدر این جمله ی کوتاه و پر از معنی رو دوست دارم.
اگر من نپذیرم که همه چیز به لطف قدرت لایزال پروردگارم در دسترسه خواستنیه داشتنیه اصلا در وحله ی اول نمیخوامش که.وقتی آسان بشم برای آسانی ها وقتی بپذیرم راه حل هر مسیله تو دلشه وقتی بپذیرم که خداوند هر لحظه با منه و با من سخن میگه و توجهش به من از توجهش به بقیه امور و جهان نمیکاهه برام قابل پذیرش تر میشه که به راحتی میتونم دریافت کنم راه حل ها رو آسانی ها رو.اما اگه سر سخت باشم از نظر ذهنی که مگه میشه آخه چطور با چی با کی خوب متوجه پاسخ واضح خداوند که براحتی جلوی چشم من هست نمیشم.بپذیرم که هر چیزی راحت بدست میاد.خودمو آسون کنم پذیرا کنم برای آسانی ها.
بفهمم که هدف لذت بردن از مسیره.به چیزی نچسبم اجازه بدم قدم به قدم با پذیرا بودنم هم رشد کنم هم آماده بشم برای دریافت و اجازه بدم آسانی ها به سمتم بیان و در واقع میان همیشه میان من باور کنم که پاسخ همینه و بپذیرمشون.
مداومت: اگر بپذیرم که زندگی رسیدن به یک نقطه ی خاص نیست و زندگی همین امروز همین لحظست و من فقط باید لذت ببرم و رشد کنم و باور کنم لذت واقعی در رشد لحظه به لحظمه در بزرگ شدنه ظرف وجودیمه درک کنم که هر روز در هر جایگاه و شرایطی که هستم لازمه ی سرخوش شدنه منه و وقتی حض کاملش رو بردم به چیزی وابسته نشم و نچسبم و ادامه بدم. موندن زیاد تو یک موقعیت و جایگاه دلپذیر و خاصه وجود ارزشمندم نیست و بپذیرم که باید ادامه بدم باید از مسیر لذت ببرم و برای این ادامه دادن باید مداومت داشته باشم.بپذیرم که انقدر وجودم پر از شگفتی و ارزشمندیست که باید تا میتونم خودم رو در شرایط و موقعیت های جدید تجربه کنم و خودمو بارور کنم و لذتش رو ببرم.
تکامل: باور به اینکه هر چیزی ازینم میتونه بهتر باشه میتونه راحتتر باشه میتونه لذت بخش تر باشه و اینکه خدای ما انتهایی در نعمت هاش و فرصت هاش وجود نداره.
اینکه بدونیم هر خواسته ای کسب کردنی هست اما به شرطه آماده بودن ظرف وجودیمون برای اون.عجله رو کنار بگذاریم و باور کنیم درین لحظه داریم آماده میشیم برای داشتن نعمت ها فرصت ها و آگاهی های بیشتر.بدونیم این مسیره که لذت بخشه این که خودمونو داریم تجربه میکنیم اینکه وقتی تمام قد آماده ی دریافت یه نعمت و فرصتیم لذتش برامون هزار چندانه.چه بسا اگه درک نکنیم ارزش یه چیزاییو وقتی آماده دریافتشون نیستیم حتی متوجه بودنشونم نمیشیم.پس بپذیریم الان در بهترین زمان ممکن و در بهترین مکان ممکن از زندگیمون قرارداریم و حض کامل اون روز اون لحظه رو ببریم و به مسیر تکاملیمون اعتماد کنیم.وقتی سرخوشیم وقتی در آغوش خداوندیم و روی شونه ی خداوندی هستیم که خودش جهان رو با تکامل خلق کرده پس عجله ای نیست.قدم به قدم از تکاملمون لذت ببریم و ادامه بدیم.اجازه بدیم آماده بشیم برای قدم های بعدی تا بهتر لذتشو و کاملتر لذتشو ببریم.
لذت بردن از مسیر: وقتی آگاه باشیم که هر لحظه در پیشگاه خداوندیم و وقتی بپذیریم که در حال تجربه کردنه این دنیا با ویژگی های خاصه خودمونیم و این ها همه منحصر به فرد و برای ما هست پس درک میکنیم ارزش لحظه به لحظه ای که سپری میکنیم.درک میکنیم ارزش یکایک زیبایی ها و شگفتی ها یی که خداوند برای ما خلق کرده.همشونو میچشیم.از دیدن پرنده ها ابرها تلعلع خورشید وزش باد گلها انسان های زیبا طبیعت تکنولوژی و همه و همه.ما به یک جهان پر از شگفتی دعوت شدیم.عجله ی کجارو داریم.باید از لحظش لحظش سیراب لذت بشیم.آره باید از مسیر لذت ببریم.باید قدم زنون دست در دست خدا دنیایه شگفت انگیزمون که برای ما خلق کرده رو تجربه کنیم و لذتشو ببریم.
به هر روز به چشم یه هدیه ی بی نظیر که فرصت باز کردنش رو داریم فرصت تجربه کردن و داشتنش رو نگاه کنیم.جوری که این هدیه برای امروزه فقط و کاملا لذتش رو ببریم.از عجله دست برداریم از ترس نرسیدن دست برداریم و فقط سعی کنیم برای لذت بیشتر از این هدیه ها هر روز قدمی به سمت هدفامون که باعث تجربه ی خودمون میشن که باعث رشد ما و آگاهی هامونه لذت بیشترمونه برداریم.
در پناه رب فرمانروای کیهان کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست باشید.
سلام نگین عزیز
چقدر کامنتت زیبا بود و چقدر در زمان درست من دیدمش و خوندمش ،منی که کامنت های دوستان رو سرسری میخوندم منی که همیشه عجله داشتم زودتر به یه نتیجه ای برسم منی که ناراحت بودم که چرا من نمیتونم ثروت مند بشم و قطعا یه چیزی هست که نمیدونم
دیشب حال بدی داشتم ،با مادرم تلفنی صحبت میکردم و صحبت رسید به دختری که جفتمون میشناختیمش و اینکه این دختر همیشه بهترین ها براش آماده بود همیشه با این که کاری نمیکرد منظورم کار فیزیکی هست که درآمد داشته باشه همیشه بهترین هارو داشت …
خشمم از خودم زیاد شد که اسمشه داری قانون کار میکنی ،اونایی که تو م تو میشستی راشون نطق میکردی از قانون پیشرفت کردم اما تو فقط داری پایین و پایین تر میری
دیشب در خواب و بیداری بهم الهام شد کلید واژه ثروت رو سرچ کنم چون من دوره ثروت رو نخریدم ببینم چه فایل رایگانی بهم معرعی میشه
و دو باره بهم الهام شد بشین در آرامش فایل رو گکش کن (من خیاطی میکنم و همیشه موقع کار فایل گوش میوم)
اما امروز با آرامش سرچ کردم فایل ترمز های ثروت برام اومد فایل رو گوش دادم و نت برداری کردم چقدر نکته بود که من هیچ وقت بهش دقت نکردم و بعدددددد کامت زیبای شما
یعنی همه ی کامنت یک طرف که چقدر نکته داشت
و این قسمت که وقتی من رو شونه های خدا هستم که خالقدنیاست و همه چیز از آن اوست و زمین و آسمان رو مسخر من کرده یکطرف!
باورت نمیشه برای خودم نوشتم شبنم به بغیر از زمین و اسمان مگه بازم ثرونی میمونه؟؟؟؟
چرا من انقدر خودمو اذیت کردم .مقایسه کردم از دست دیگران ناراحت شدم که چرا کاری برای من نکردن تا پیشرفت کنم
الان اصلا هنگ کردم بابا من رو شونه های خدام فقط و فقط باید از لحظم لذت ببرم همین
به صورت طبیعی همه چیز دنیا مال منه و به سمتم میاد
سلام و درود خدمت خانم نگین
چقدر دیدگاه بینظیری دارید و با خواندن کامنت شما این دیدگاه و درک در من به وجود اومد که کلمات و جملات چقدر وسیع و بی پایان هستند همون اصطلاحاتی که در اوایل مطلبتون ازشون به عنوان شاهکلید نام بردین و چقدر برای هرکدام توضیحات زیبایی فرمودین، یعنی من به این فکر رسیدم که چقدر هرکدام از این اصطلاحات انسان را وارد جهان متفاوتی میکند وقتی عمیقا با تمام وجود این کامنت را خواندم و واقعا خداوند در کوچکترین زره عالم هستی که نظرییه ریسمان یا کوارک هست هم جا شد چون عالم زره خودش یک دنیای بیکران و گستره ای است که که انتهایی ندارد و جالب است خداوند درآن جا میشود و نیز جالبتر اینکه خداوند قهار و مهربان در کل کائنات با تریلیاردها ستاره و کهکشان هم جا نمیشود ولی در قلب بنده مومنش جا میشود…
و این مرا دوباره یاد مطالب شما دوست عزیزم می اندازد که خداوند چقدر اشرف مخلوقاتش را دوست دارد که خودش را با آنهمه بزرگی در قلب بنده مومنش جای میدهد…
به نظرم خداوند مکانیزم قدرتمند و جهان عظیمی در قلب و ذهن ما نهاده که با این دو کل کیهان را در سیطره و تسخیر ما انسانها قرار داده است….
وگواه این حرف ها هم همان کلام شما دوست عزیز که گفتین (گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…)
بنظر و قطعا هم در این جمله گوش کنایه از قلب بی انتهای ماست…
چون وقتیکه به قول استاد عباسمنش و قتی زمینه رو فراهم و آمادش کنی.. و وقتی شاگرد آماده باشه استاد از راه میرسه…
و چقدر این حرف ها منو به یاد سرگذشت و زندگینامه حضرت محمد(ص) میندازه که ایشون بدونه اینکه حتی سواد خواندن و نوشتن داشته باشه به 27 زبان دنیا هم میخواندن و هم مینوشتند… خودشم تو زمانی که هیچ یادگیری و امکاناتی نبوده…
ولی ببینید چقدر یک انسان وقتی در مدار و فرکانس خدا سیر میکند و خودش را با خدا کانکت میکند… خود انسان میشود خدا…
و خداوند وقتی دید که بنده اش در عهدجاهلیت عرب آن زمان که یک چوپان بود ولی آنقدر تهذیب نفس کرد و حتی برای مدتی به غارحرا رفت و به قول امروزیا به مدتیشین یا مراقبه یاعبادت عاشقانه یا تفکر عمیق پرداخت…
که اینجا بیشتر بنظرم این کار حضرت محمد(ص) را میتوانم بگویم او این مدت را در غار حرا روی شایستگی و احساس لیاقتش کار کرد…. و ببینید که خداوند وقتی این ظرف وجودی بنده نازنینش، قبله و قطب عالم بشریت حضرت محمد (ص) را شایسته و لایق دید قرآن را کل علم خودش را نورش را رموز کل کیهان را و علوم هفت آسمان را که در کلام و سخنانش در قران نهفته است را در یک شب به قلب محمد نازل کرد….. خداوندا من زبانم قاصر است از گفتن این همه بزرگی محمد و محبت خدا به او…. فقط میتونم بگم خدایا شکرت…
منظورم اینا رو گفتم که بدونید در تکمیل گفته های شما دوست عزیزم اینکه من این دیدگاه رو از وویس های استاد یاد گرفته ام که من و محمد(ص) از یک سیستم مغزی و کیهانی استفاده میکنیم…
و محمد (ص) که عاشقش هستم و نمیدونم چرا خیلی قلبا دوسش دارم توانست آنقدر شایستگی و احساس لیاقتش و دریافت الهامات و نعمت های خداوند را در خود فراهم کند که شد مقتدای اهل عالم….
به خدا که چقدر جدیدا دوست دارم مدام به این سایت سربزنم… که اینهم داستان بسیار شیرینی دارد که من بدجوری شکستم و با اشک از خدا خواستم کمکم کنه و هدایتم کنه که بتونم آنقدر کوهی از پول و ثروت و فراوانی از هرجهت و روابط و… داشته باشم چون من هم لایق بهترینها هستم و ثروتی که خدا به من بدهد من بیشتر مجذوبش میشوم و ثروت با آمدنش در وجودم معنویت و محبت خدارا در قلب بیشتر کرده تا دوباره کوهی از ثروت به زندگیم جاری شود….
خدایا تو را میلیاردها بار شاکر و سپاسگذارم بخاطر وجود نازنین محمد(ص) که چقدر این انسان دوستداشتنی است…
خدایا بابت دستان بینظیرت ناخدای دلها داداش گلم استاد عباسمنش و خانم شایسته خیلی دوستتون دارم…
خدایا بابت دست نازنینت خواهر گلم نگین خانم که مجذوب کامنتش شدم و اینهمه کلمات و جملات از ته قلبم جاری شد تا اراده از خدا بگیرم و انگشتان نازنینم کلماتم را تایپ کند…
به امید روزهای پر از عشق، لبخند، پول، ثروت، فراوانی، و نور هدایتگر خداوند در قلب….
خوش باش که هرکه راز داند، داند که خوشی خوشی کشاند //شیرین چو شکر تو باش شاکر، شاکر هردم شکر ستاند..
و در آخر شعار همیشگی:
همه چیز براحتی دست یافتنیه چون خدا پیش پیش برایمان از لطف و محبت خودش فراهم نموده فقط باید هم مدار با آرزو و خواسته هایمان باشیم و شایستگی و لیاقت در یافتش را در خود بسازیم و وقتی این رو زیاد تکرار کنیم میشه باور…
به قول آنتونی رابینز:
انسان ماشین اثبات باورهاشه…..
سلام به استاد عزیز و همه شما دوستان بزرگوارم
امروز وقتی داشتم روی باورهام کار میکردم به وضوح متوجه این موضوع شدم که به درک جدید و واضحتری از قانون باورها رسیده ام و خواستم که توی این صفحه با شما به اشتراک بذارمش.
موضوع اینه که باورهای ما منشا رفتارها و عملکرد ماست.
یعنی اینکه ما در شرایط مختلف چه تصمیمی میگیریم یا چه رفتار و واکنشی نشون میدیم مستقیما به طرز فکر و باورهای ما برمیگرده. و اون تصمیمات و واکنشهای متفاوت بصورت کاملا طبیعی نتایج کاملا متفاوتی رو وارد زندگیمون میکنه.
به عنوان مثال داشتم به این فکر میکردم که هر زمانی که من خودم را لایق داشتن رابطه با بهترین افراد دونستم و روی باور لیاقتمندی کار کرده ام با افراد بسیار موفق و ثروتمند و معروف برخورد کرده ام اما رفتاری که من با اونها داشته ام کاملا متفاوت از قبل بوده.یعنی با این باور که اون افراد موفق هم فقط یک انسان شبیه به من هستند دیگه نه تنها در برخورد با اونها دست و پام رو گم نمیکردم بلکه بسیار طبیعی و محترمانه وبا اعتماد بنفس کامل برخورد میکردم که اتفاقا همین رفتار متفاوت باعث دوستی من با این افراد و ادامه دار شدن این روابط میشد و الان هم به همین صورته.
یا بعنوان یه مثال دیگه از وقتیکه روی باور لیاقتمندی کار میکنم گاهی وقتها در کسب و کارم با همون مشکلات همیشگی برخورد میکنم ولی با این باور که من لایق ثروتمند بودن هستم و شایستگی بودن در شرایط بهتری رو دارم در مواجهه با اون مشکلات تصمیماتی کاملا متفاوت از قبل میگیرم و نتایج کاملا متفاوتی نسبت به قبل هم وارد زندگیم میشه.بطوریکه همون مشکل همیشگی اینبار با باور لیاقتمندی برام میشه وسیله رشد و پیشرفت و سود و برکت.
در یک کلمه میخوام بگم که من قبلا فکر میکردم که تغییر باورها برای تغییر زندگیمون یه موضوع عجیب و غریب و ماورا طبیعیه.
ولی الان با بررسی نتایجم به این وضوح رسیدم که ایجاد باوری مثل لیاقمندی بصورت کاملا طبیعی باعث بروز رفتارها و تصمیمات و عملکردی کاملا متفاوت از قبل در ما میشه و این رفتارها و تصمیمات جدید بصورت کاملا بدیهی نتایج جدیدی رو وارد زندگیمون میکنه.
واااقعا آگاهی ناب و ارزشمندی بود…
امیدوارم که برای خودم و همه ی دوستان عزیزم مفید باشه
به نام الله یکتا
خیلی از ماهامیگیم خدایا به من اینقدر ثروت بده تا منم برم به بقیه کمک کنم خب حالا چه باور مخربی توی این دیدگاه هست ؟
دیدگاهی که خودمم تا قبل از دیدن این فایل داشتمش . اولین موضوعی که با دیدن این سوال به ذهنم اومد اینه انگار دارم با خدا گرو کشی میکنم تو اینو بدی منم این کارو میکنم ،
دواینکه من لایق نیستم همین جوری ب من نعمت بده خدا باید من ی چیزی بدم که وجدانم آرام بشه خدام در عوضش به من کمک میکنه
حالا بریم سراغ حرف و گنج های استاد که توی این فایل به ما داد :
ایراد اساسی ما اینکه ما خدارو مثل یک انسان می بینیم ون ازش می خوایم در قبال ثروتی سلامتی هرچی ماهم باید ی چیزی بدیم ما باید بپذیریم که خداوند ی””””””””” انرژیه “”””””””””””که تمام جهانو خلق کرده و داره هدایتش میکنه خدا میگه ما جهانو خلق کردیم و داریم هدایتش می کنیم هدایتش بر ماست خداوند داره طبق قوانینش عمل میکنه تو تبدیلی در قوانین و سنت خداوند نمی بینی این یک قانونه حتی برای پیامبران حتی وقتی ابراهیم به خدا میگه پیامبران رو از ذریه من قرار بده خدا میگه عهد من به ستم کاران نمیرسه میخوان پیامبر باشن میخوان انسان عادی باشن خدا ی آدم نیست که خشم کنه عصبانی بشه .
آقا جهان یک سیستمه که داره واکنش نشون میده به افکار و باورهای ما مهم نیست اقا یا خانم ایکس برای ما بخاد یا نخاد مهم اینه که تو چه باور و افکاری داری و چیو میخوای این یک قانونه
خوده خدا گفته من انسانو مختار آفریدم ربطی به این نداره که خدا بخاد حتی اینو اگر بتونی از مغزت بیرون کنی موفقی خدا همه جهانو مسخر تو کرده
من توی دفترم نکات مهمو می نویسم 100 دلاری اینجا هم به رسم عادت مهم هاشو می نویسم 100 دلاری البته همه حرف های استاد مهمه ولی اونیایی که باید به باور تبدیل کنم :
نکته 100 دلاری : اینکه ما احساس می کنیم بی ارزشیم>>>>>>> که باید خدا در برابر ثروتی که به مامیده ی جوری جبران کنیم .
>>>>>>> به میزانی که خودتو لایق میدونی ثروت و نعمت وارد زندگیت میشه ولاغیر .
>>>>>>. بابا من همینی که هستم ارزشمندم فارغ از اینکه چه گذشته داشتم چه اشتباهاتی داشتم لایقم که بی نهایت ثروت و نعمت وارد زندگیم بشه من ارزشمندم .
این نگاه که خدایا به من بده تا بقیه کمک کنم در از اصل احساس گناه میاد
نکته100 دلاری : طبیعه که ثروت وارد زندگیت بشه ، طبیعیه که سلامت باشی ، طبیعیه که خوشبخت باشی
طبیعیه که ی بذر رو بکاری رشد کنه جوانه بزنه .
نکته 100 دلاری : من ارزشمندم ، لیاقت بهترین نعمت ها رو دارم ، بهترین مکان برای زندگی ، بهترین آدما ، رو دارم .
کمک کردن انفاق کردن: آقا من برای این انفاق میکنم کمک میکنم که خودم احساس بهتری داشته باشم ، تا جریان نعمت و ثروت رو جاری کنم توی زندگیم نه برای اینکه کمک کنم به بقیه که زندگیشون رو بهتر کنم من ناتوانم از اینکه کمک کنم به بقیه دلسوزی کنم . اینکه تو با چه باوری کمک کنی مهمه نه صرف کمک کردن .
نکته 100 دلاری : ماهستیم که داریم همه چیو خلق می کنیم خدارو فقط باید درست باور کنیم اونوقت جهان مثل یک موم میشه تو دستت .
کافیه بدونیم چه باوری داریم و درستش کنیم همین و تا ابد باید برای بهتر شد این باورا تلاش کنی .
شاداب باشید .
سلام و درود خدمت استاد عزیزم، مریم جان و همه بچه های سایت ️
در مورد اینکه چطور بتونیم خودمون رو لایق بدونیم مینویسم . چون باور ، تا پشتوانه نداشته باشه شکل نمیگیره. شما روزی 1000 بار بنویس، عبارت تاکیدی بگو که من لایقم، من عالی ام ولی فایده نداره تا وقتی ندونی چرا این باور درسته!
این روزها یه کتابی میخونم برای یاد گرفتن مهارت های تربیت فرزند، به نام خواهر برادرهای سازگار.
با خواندن این کتاب، درک من از دیدگاه خداوند به ما بیشتر شده. توی این کتاب نوشته هیچ وقت تلاش نکنین به بچه ها ثابت کنین یه اندازه دوستشون دارین چون اصلا فایده نداره به جاش بیایین نشون بدین که هر کدوم بخاطر ویژگی های فردی خودشون جایگاه ویژه ای پیش شما دارن و شما از هر کدوم فقط یه دونه دارین!
ما هم مثل بچههای خداوند هستیم. هر کدوم از ما یونیک هستیم و جایگاهمون پیش خدا محفوظه.
در طول خلقت فقط و فقط و فقط یک فاطمه رفیعی با این اثر انگشت ، با این سلولها، با این توانمندی ها و قابلیت ها وجود داشته و اون منم ️ هیچ کس نبوده که مثل من باشه. از من فقط یه دونه توی عالم هست و هیچ وقت تکرار نمیشه.
پس من یکی یه دونه خداوندم و خدایی که مهربانتر از هزار پدر و مادره، هر چی که داره رو به پای من یکی یه دونه لوس میریزه
وقتی خودت رو یکی یه دونه خدا، تک و یونیک میدونی راحت تر میتونی بگی : اگه به من نده پس به کی میخواد بده؟
مثل پدری که یه بچه داره خب اگه به بچه خودش نخواد بده و کمک کنه پس برای کی میخواد انجام بده؟! هیچ کس بچه شو ول نمیکنه مخصوصا اگه یکی یه دونه باشه که دیگه همه چیز مال خودشه و هیچ وقت هم تموم نمیشه و هیچ وقت هم نیست که چیزی مال اون نباشه.
حالا ما که یکی یه دونه خدایی هستیم که رب جهانه و خودش منبع قدرت، ثروت، عشق و مهربانی و سلامتی و شادی و آرامشه و همه اینا رو به من یکی یه دونه هم میده
اگه به من نده پس به کی میده؟ دیگه کسی رو مثل من نداره
خودش توی قرآن میگه تو بهشت منی
میگه فادخلی جنتی
یعنی بیا تو آغوش من ای بهشت من
نمیگه فی جنتی
میگه جنتی ️
من بهشت خدا و یکی یه دونه خدا هستم
پس حقمه هر چی میخوام فراهم باشه
و حتی خدا بیشتر از چیزی که من میخوام رو بهم میده
من اینو در مورد پسرم خییییلی دیدم
یه خواسته هایی واسش شکل میگیره و سریع برآورده میشه !
حتی شده که از اون مسیری که ما میخواستیم برآورده کنیم، نشده
ولی خب خودمون رو کنترل کردیم و تلاش کردیم حالا که نشد این خواسته رو برآورده کنیم بریم یه لذت دیگه ای رو تجربه کنیم (پسرم سه و نیم ساله ست و این مهارت رو نسبت به سنش خیلی خوب یاد گرفته)
رفتیم سراغ یه لذت دیگه و در کمال ناباوری دیدیم که در دل اون تجربه خواسته پسرم هم برآورده شد !!!
از اون راهی که ما میخواستیم نشد
ولی سعی کردیم احساسمون رو خوب نگه داریم و بریم سراغ یه لذت دیگه (که اونم خودش پیشنهاد میده، و چون بچه ها شهودی هستن راحت پیشنهاد درست رو میدن)
و در کمال تعجب دیدیم که خواسته هم برآورده شد
و خداوند علاوه بر خواسته ش، لذت دیگه هم نصیبش کرد
و بزرگترین دلیلش اینه که هم خودش رو خیلی لایق میدونه هم مهارت کنترل احساس رو نسبت به سنش خوب بلده و حقشه هر چی میخواد و حتی خیلی بیشترش نصیبش بشه.
بچه ها خیلی قشنگ نتایج عمل به قانون رو به ما نشون میدن فقط کافیه دقت کنیم.
بهترینها رو براتون آرزومندم ️
بنام خداوند فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
بخدا استاد هر دفعه که گیر میکنم متوجه میشم اینکه من خالق ١٠٠٪ زندگیمم و خدا احساسات نداره و سیستم و قانون گذاشته برای خلق چیزهایی که می خوام واسم تازگى داره !
نمی دونم واقعا اگه این جملات رو باور کردم خب دیگه تمومه دیگه باید همه توانمو با ذوق بزارم واسه خلق اون چیزی که می خوام
تا یکم ذهنم رو ول میکنم سریع خارج میشم ! بعد متوجه میشم دلیلش اینه که این دوتا جمله رو میزارم از ذهنم کنار و میرم سمت کد های قبلی
اینکه خدا دوست نداره که بهت نداده ! اینکه بهت نمیده نمیشه ! اینکه هر کارم کنى جواب نمیده ( همون چیزهایی که تو جلسه ۴ عزت نفس گفتین ) خب حالا که تو ندارى بقیه دارن مدرک محکمی هست که لیاقت نداری پس اصلا تلاش هم نکن و ادامه هم نده الکى وقت نزار اون که نمیده چون تا الان نداده یا داده گرفته !
دقیق منشأ اصلى محکم جلو نرفتنم همینا هستن وگرنه هر چقد که فکر میکنم میبینم من ادم با اراده و متعهدی هستم
من باید این جمله رو باور کنم نه واسه اینکه تلقین کنم به خودم چون جهان اینطور کار میکنه چون واقعین جهان اینه
من خالق ١٠٠٪ زندگیمم ، خدا قانون گذاشته که با رعایت اون به خواسته هام برسم ، دیگه نگرانى چه معنا داره ! دیگه خواسته دارى بنویس واضح ، باورهماهنگ رو ایجاد کن کد های مخرب رو در بیار ادامه بده !
چون نتیجه مالى بزرگ نگرفتى این دلیل بر عدم لیاقتت نیست
نظم جهان رو باور کن ، تو خودت شیمی رو چقد دقیق خوندی ، اناتومى و فیزیولوژى بدن رو چقد دقیق خوندی …. همه و همه از کوچکترین ذرات عالم
تا بزرگترین ذرات عالم سیاره ها و کهکشان ها همه بر اساس قانونی که وضع شده بوجود اومدن و وجودشون رو دارن ادامه میدن
چیزى که باعث میشه من قبلا قانون مدار ها رو درک کنم ذرات کوچک الکترون دور هسته ، یه الکترون زمانی میتونه به مدار های بالاتر برسه و نهایتا از مدار هسته فعلیش بره که با تکامل انقد انرژى بگیره بره بالا و بالاتر و نهایتا از جایی که هست جدا شه بره جایی که می خواد
زندگی هم قانون مدارهاست قانون باورهاست
حالا مى خواى احساساتى فکر کنی فکر کن ، فقط توقف مى کنى جهان داره با قانون کار میکنه چرا من باهوش نباشم ازش استفاده نکنم تا پشت هم به اهدافم نرسم! چرا بخوام به نجواها بی اساس شیطان گوش بدم که میگه نمیرسى ! خب با چه منطقى مىگى نمیرسم ! چرا خدا منو بوجود اورد وقتى نتونم به خواسته هام برسم ؟
من باید برسم ، باااید . راهشم پیدا میکنم
از خدا مى خوام هدایتم کنه تا به طور واضح یکبار تجربه کنم با استفاده از قانون به یه خواسته بزرگ که امسال تو زمینه ثروت واسه خودم گذاشتم برسم و بعدش بیام این کامنت رو بخونم ، اون موقع دیگه اون روش رو تا اخر ادامه میدم می خوام فقط به طور عملى و تجربی دستم بیاد تو زمینه مالى
به قول استاد دیکه بعدش توقف ناپذیر میشم حالًا هم نجوا بگه نمیشه منم این رو بهش نشون بدم با مدرک که میشه
بهترین روش ادامه دادن و هدف گذارى همینه برام
می خوام ١٠٠ خودمو بزارم روى هدف های مالیم
مى خوام قانون رو با همه وجودم زندگى کنم و ازش استفاده کنم توش ماهر بشم
١- توى غلبه بر نجواهام با نتیجه هاى قبلیم
٢- توى استفاده از قانون بدون عجله و با حس خوب و لذت از مسیر
٣- توى خلق خواسته هام
۴- توى مولد ثروت بودن
۵- توى متمرکز شدن رو اهدافم
۶- توى کنترل ذهن و جهت دهى به گفت و گو هاى ذهنیم
٧- توى احساس لیاقت داشتن پیش خدا و بعدش همه جا
شکست هاى قبلیم دلیل عدم لیاقت من نیست
اونا به خاطر ندونستن یا عمل نکردن به قانون هست
چون می خواستم عشق خدا رو اینطوری احساس کنم که حالا خودش همینطوری بهم بده اگه نده یعنى عاشقم نیست اون حتى به ابراهیم که خلیل الله هست گفت طبق قانون اگه باشه خواسته ات میرسى
اینو باور کن عشق خدا مثل خورشید داره میتابه باید من برم ازش استفاده کنم من باید این عشق خدا رو که به شکل قانون گذاشته براى خلق خواسته هام باور کنم جدی بگیرم و ازش استفاده کنم و کمتر نق بزنم براى باورهای قبلیم که نمی خواد این رو بپذیره
این واقعیت جهان هست
چه باور کنم چه نکنم
اگه باور نکنم یعنی می خوام خودمو قربانی بدونم از زیر بار مسئولیت ها فرار کنم یعنى اینکه تو ذهنم رنج اوره خالق زندگیم بودن یعنى اینکه طى کردن مسیر تو ذهنم سخت و نشدنى هست می خوام بندازم گردن خدا که از طرف اونه که نمیشه برام به جاى اینکه زحمت پیدا کردن کدهاى مخرب و استفاده از قانون رو به خودم بدم چرا ؟ چون تو دهن عزیزم اون یکى راحت تره و این سخته واسش ترجیح میده تو همون حالت پیش فرض بمونم ولى من باید درستش کنم
من باید باید باید بپذیرم قانون رو تازه به خاطرش خوشحالم باشم چون میتونم از هر جایی که هستم برم جایی که می خوام
البته با تکامل و تموم شد رفت
باید واسه خودم دوباره اهرم رنج و لذت درست کنم براى موندن تو احساس قربانى بودن یا حرکت کردن و خلق کردن و تمرکز روى خواسته و راه حل ها
واقعا نتیجه کدومش و کدوم سبک زندگى لذت بخشه ؟
حرکت کردن و رسیدن به خواسته ها و اعتماد به نفس گرفتن
یا اینکه قربانى بودن حرکت نکردن ، تقصیر رو انداختن گردن خدا ؟
زندگی با حرکت نه تنها سخت نیست لذت بخشه چون با تکامل هیج فشارى بهم نمیاد
زتدگى با سکون و نشستن انداختن گردن عوامل بیرونى نه تنها لذت بخش نیست خیلی هم عذاب اوره هم مسیری هم نتیجه اش
من باید حرکت کنم توی یادگیری دقیق قانون و استفاده ازش
وقتى همه چى اماده هست چرا استفاده نکنم ؟
هر موقع این سوال رو میکنم ذهنم منو می ترسونه
ولى تو باید همین کارى که گفتم رو انجام بدی ، اگه مى خواى وقتى که مردى سرت بالا باشه
خدا وقتى عاشقته که با قانونش به خواسته هات برسى و جهان رو زیباتر کنی
نه اینکه به خودت زحمت ندى طور جدید فکر کنى و ادامه ندى
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم صادقی عزیز و همه دوستانم
سال نو مبارک امیدوارم امسال بهترین سال زندگیتون رو خلق کنید و هر آنچه که دلتون میخاد رو در مدارش قرار بگیرید.{مهم نیست که چند بار شکست بخورید ، دیگر بار برخیزید و از نو آغاز کنید . خانم اسکاول شین}
بقول استاد عزیزم ترس و شک ایمان وارونست همه چی از همین ایمان و باورهای توحیدی شروع میش.
اینکه باور کنیم میتونم خودم خالق زندگیم باشم و هیچ کس یا چیز دیگه ای بغیر از رب العالمین قدرتی نداره تو زندگیم
باور اینکه خدا همیشه با منِ و تنهام نمیزاره و قدرتش همه جا در جهت خواسته های من
باور اینکه تو قاموس خدا ندادن وجود نداره و هر چی رو بخای بهترینش رو بهت میده
باور اینکه همه اتفاقات زندگیم خیر هست و در جهت رشد و تکامل شخصیتم
باور اینکه من در مسیر لذت هستم و تمامی پیرامونم هماهنگ با منند
باور اینکه من لایق بهترین ها هستم و وجودم برای لذت بردن از بهترین خواسته هام
پیروز باشید و شادمان
باسلام وخسته نباشید به استاد عزیزم
وقتی استاد درمورد خدا صحبت میکردند یاد بچگی هام افتادم ،مادربزرگ من خیلی ادم معتقدیه ،بچه که بودم همش ازخدا برام میگفت ومن تو عالم بچگی باخودم فکرمیکردم خدا چ شکلیه ،ی روز ازش پرسیدم بی بی خدا چ شکلیه ؟بااون لحن مهربون ولهجه قشنگش گفت :ننه خدا یه گوندله نوره ،،،من ازاون ب بعد همش خدا رو مثل یه خورشید تصور میکردم توی اسمون ،،،مدت ها گذشت ومن بزرگ وبزرگتر شدم وخدارو فراموش کردم ،بماند که چه بلاهایی سرم اومد وهمیشه بقیه رو مقصر میدونستم ،الان به لطف خداوند بزرگ ومهربان وبه واسطه استاد عباس منش عزیز ک دستی ازدستان خدا روی زمینه فهمیدم تمام اون سالها ک به زمین وزمان بد میگفتم وبقیه رو مسبب زندگی پرازسختی میدونستم خودم باعث همه اون اتفاقات بد بودم ،باورهای من مشکل داشت وایمانی ک هیچ وقت وجود نداشت ،به لطف خداوند مهربان هدایت شدم به مسیری ک با دوره های دوازده قدم درکنار همسر عزیزم شروع کردیم به بدست اوردن اگاهی ها وواقعا زندگی ما دچار تغییرات بزرگی شد ،باور ب فراوانی ،ثروت ،نعمت ولطف پروردگار مهربان باعث شد به راحتی به سمت خوشبختی وثروت هدایت بشیم ،سپاسگذار خداوند مهربان هستم که من رو دراغوش کشید وسپاسگذار استاد عزیزم که من رو به سمت الله هدایت کرد وبه سمت مسیر درست وپرازعشق ،الان ک این کامنت رو مینویسم بیزنس خودم رو درزمینه انلاین شاپ شروع کردم با مبلغ 18میلیون تومان ،منی که تمام سالهایی ک گذشت برای بقیه کار میکردم ومیترسیدم برای خودم کاری روشروع کنم چون به خدا ایمان نداشتم وبه توانایی خودم ،بلاخره شروع کردم والان یک هفته هست که پیجم رو راه انداختم وقدم به قدم الهامات به من گفته میشه ومن عمل میکنیم ومطمین هستم به زودی اتفاقات فوق العاده رخ میده چون ایمان دارم به فراوانی ،به نعمت به ثروت وخداروسپاسگذارم که دروجود من صبر وعشق رو نهادینه کرد تا درمسیر لذت ببرم وبه موفقیت برسم وهم چنین من وهمسرم درحال ساخت ویلایی هستیم ک یکسال پیش عکسش توی صفحه ارزوهامون نصبکردیم والان همون رو داریم میسازیم ،دیشب تصمیم گرفتیم اسم ویلامون رو پاردایس بزاریم به خاطر عشقمون به الله یکتا واین همه زیبایی وفراوانی وبه رسم تشکر ازاستاد عزیزمون که هیچ وقت فراموش نکنیم ازکجا به کجا رسیدیم ،،رد پای خدا درجای ،جای زندگی من هست خدایا هزاران بار شکر والان ک این کامنت رو مینویسم ازشدت ذوق دارم گریه میکنم،استاد عزیزم میدونم ک کامنتم رو میخونید وازهمین جا ازطرف خودم وهمسرم امان عزیز ازشما تشکر میکنیم که بادادن اگاهی هامارو درمسیر عشق به الله ودرمسیرخوشبختی قرار دادید ،ممنونم وعاشقتونم ،خدایا عاشقتم مهربانترین مهربانان وسپاسکذارم ازحضور خداوند بزرگ درتک تک لحظات زندگیم ،برای دوستان عزیزم که دراین مسیر باهم حرکت میکنیم سلامتی ،عشق وسعادت ،ثروت وخوشبختی ارزو میکنم،موفق وپیروز باشید درپناه الله یکتا
با سلام و درود خدمت استاد عزیز وگرامی ..وعرض ادب خدمت دوستان هم مسیر ..
بنده قلبا از شما استاد تشکر میکن که به خودم لیاقت دادم تا دیگه به دنبال این نباشم که احساس لیاقت از خودم بگیرم …خداوند خود گفته که نه زائیده ونه می زاید تعریف انرژی که همه میدونند نه بوجود میاد ونه از بین میره پس جاودانه است…تعریف خدا برای من …چقدر خوبه که دیگه خودم برای خودم دعا میکنم چون دیگه این باور و ندارم که من چون با زبان خودم گناه کردم پس لیاقت دعا کردن و ندارم …خدایا شکرت بابت این آگاهی ..خیلی جمله مهمی و استاد گفتن که این باور و دیگه نداشته باشید و درکش خیلی مشگل نیست اگه رو خودمون کار کنیم که باید ببینیم خدا چی میخواد اگه خدا بخواد میشه ،تقدیر ما نوشته شد است بنده معتقدم شما خود دیگر خالق زندگی خود هستید چون خداوند الگوی بنام استاد عباس منش گذاشته که به ما حالی کنه که بابا اگه تقدیر این بنده من این بود الان باید نهایت یه کارمند تو بندر عباس باشه پس گفته شما استاد برای من وحی منزل چون دارم میبینم میشنوم وخودم دارم تجربه میکنم…همیشه شرطی با خدا کار میکردم یادم میادگفتم اگه من فلان جا برم سر کار نذر میکنم هر سال تو محرم فلان کار و بکنم و یا شنیدید دیگه فلانی بیمه فلان امامه و یا غیره …خوب دیگه احساس من میگه به این الان شرک …
یه جا سوال شده بود که تصویر ذهنی شما از خداوند چیست ؟
من قبلا پاسخ دادم یه آدم با ریش های بلند سفید و نورانی و مهربان که همیشه با محاسنش داره بازی میکنه و به حرف های ما گوش میده و اصلا حرف نمیزنه وفقط کله تکون میده.
همیشه میگفتم یا فلان امام میشه یه زن خوب به من بدی یا میشه من و ثروتمند کنی دست فقرا رو میگیرم انگار من خودم خدا هستم که خودش نمیتونه به فقرا حال بده میخواد من بدم چقدر حس خوبی که آگاه میشی…
ولی اینم بگم این حرف ها تو جامعه ایران اصلا قابل درک نیست و به آدم کلی وصله های نا جور میبندند …ولی برا من مهم نیست چون خودم میدونم سوار چه قطاری شدم .و مقصدم کجاست…دیگه حتی به مادرم هم نمیگم برای من دعا کن چون احساس لیاقت و از من میگیره….دیگه دوستندارم به هم بگن این روزی بچه هات که خدا بهت داره میده…یعنی چی خدا لیاقت و از من گرفته داده به بچه هام یا اینکه میگن این روزی زن گرفتن تو که داری خوب پول در میاری ..یا اینکه هرکس به پدر مادرش خدمت کنه خدا بهش ثروت میده سلامتی میده حالا تکلیف چی یه پدر ومادر هم سلامتی دارن و هم ثروت …بنده نمیگم به پدر و مادر خوبی نکنید نه من میگم شما لیاقت از خودت ون نگیرید چقدر انسان هست که ثروتمنده ولی پدر و مادر نداره چقدر انسان هست که به پدر ومادر صبح تا شب خدمت میکنه و نیازمنده پس شرتی بودن اصلا خوب نیست ….
اینها همه نیازمند این هست که شما اعتماد به نفس داشته باشی…
خیلی مهمه که شما خودتون حال خودتون خوب نگهدارید…وگرنه کسی نمیتونه حال شما رو بد کنه…. الا خودت…
من لیاقت بهترین ها رو دارم
من لیاقت دعا کردن برای خودم و دارم
من لیاقت بهترین خونه رو دارم .
من لیاقت بهترین ماشین و دارم .
من دیگه با خودم حال میکنم .
به خودم گیر نمیدم چرا موهام فره
چرا دماغم این شکلی ….وچرا تو این خانواده بزرگ شدم .چرا های دیگه ….چون همه این چرا ها ناشکری محسوب میشه و احساس لیاقت و از من میگیره…
امروز توی جمعی که میرم دیگه برام مهم نیست تحویل بگیرن یا نگیرن از من خوششون بیاد یا نیاد چون خودم با خودم تو صلاح هستم احساس ام از درون خوبه چون مسیرم خیلی خیلی خیلی قشنگ و زیبا داره طی میشه …اینم بگه قبلا خیلی اذیت میشدم کسی تو جمع تحویلم نمیگیرفت…
به لطف خداوند و کمک استاد تونستم به خودم عزت به نفسم بدم …
طبیعی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه..
طبیعی ترین کار دنیا سلامت زندگی کردنه..
استاد عزیز از شما سپاس گزارم که آگاهی در زندگی به من دادی …ودعا میکنم برای خودم که بتوانم به دیگران آگاهی بدم..
سلام دوستان
پیشاپیش سپاس گزارم برایه وقتی که میزارین و راهنمایی هایه با ارزشتون
واقعا کمکم کنید که این سوال به گوشه استاد برسه بلخره بتونم به بزرگ ترین جواب زندگیم برسم
من اسمم محمد زینلی هستش متولد 75/2/3 دوستان تولد من پارسال خیلی عجیب بود فکرشو کنید تاریخ 01/2/3 که دقیقا اون روز شب قدر هم بود روز تولدم تنهایه تنها بودم بخاطر اختلافم با خانواده تو خیابونا مونده بودم نشسته بودم تو یه پارک نزدیک طلوع افتاب کلی پرنده و تعداد زیادی سگ جمع شده بودن دور من حس میکردم علت کارشون از تنهایی در اوردن منه و تبریک روز تولدم اون روز هر بار ک به ساعت نگاه میکردم شکل هایه مختلف اعداد جفت و جور میشدن باهم منم واقعا دلم شکسته بود و به معنی واقعی هیچکسو تو زندگیم نداشتم کلا ک دوستو رفیق ندارم تنهام خانواده م قیدمو زده بودن خیلی غمگین بودم اژ اون روز تا امسال که تولدم شده 02/2/3 که دقیقا روز عید فطر بود به هرچی نگاه میکردم شکل قلب میشد مثلا اب میوه میریخت رو لباسم شکل یه قلب میشد تز هر جا رد میشدم لکه هایه اسفالت شکل قلب میشدن حتی لایه چمن ها تو گیاه ها یه گیاهی دیدم ک برگش شکل قلب بود کاملا…
من به دنیا اودم رویه قلبم پدر مادرم میگفتن نقشه ایران بود مثل یه خال ولی بزرگ ک شدم این خاله پاک شده
من تا حالا 20 سالگی به بعد 4 تا دندون کشیدم و خیلی معجزه وار جاشون دوتا دندون در اومده جایه خالی دندونمو پر کردن خود به خود یکیم اضافه بقلش در اومده
یه دندون پزشک بهم گفت تو عمرش چنین چیزی ندیده و معجزه س واقعا
من امضام اسم االه محمد و علامت بی نهایت هست که دقیقا چند ماه قبل تولدم بعد 25 سال اولین بار امضا تونسم درست کنم بره خودم اینم ناخوداگاه زدم مدلشو
دوستان من این مسله رو جرعت نکردم به کسی بگم ترسیذم فکر کنن دیونه م از قضاوتا ترسیدم اون زمان طولانی که تو خیابون مونده بودم کارتون خواب شده بودم
از اسمون یه صدایی میشنیدم البته چندین نفر بودن مل یه ارتش یا سپاه بزرگ تعدادشون خیلی زیاد بود منو تعقیب میکردن انگار قدرتشون و کارایی ک میکردن برام مثل غذا رسوندن بهم بعد چند روز گشنگیو پول گزاشتن سره راهمو و نحو هایه مختلف به شکل انسان سره راهم میومدن هر وقت میخواسم کارایه احمقانه بکنم مثل خود کشی جلومو میگرفتنو نمیزاشتن یه حرفایی میزدن مدام راجبه من صحبت میکردن تعریف میکردن ازم انگار حفاظتم میکردن به معنی واقعی کلمه و وقتی میدیدم چقدر نظم و قدرت دارن متعجب میشدم مثلا یه کاغذی که خیلی وقته قبل یه ادمی برایه خودش نوشته بود و با خودش حرف میزده و تیکه ای ازش که پاره شده بودو به طرز عجیبی رسوندن دستم که توش نوشته بود کی میخوایی بفهمی تو با بقیه فرق داری کی میخوایی دست از این کارا برداری ؟ واقعا خجالت میکشم بگم درگیر چه اشتباهی شده بودم که هنوزم تو همون اشتباه گیر کردم پشیمونم از کارم و خیلی خیلی سخته که بخوام درست کنم و اصلا فکر میکنم علت شرایط بد زندگیم همین اشتباهه که نا خواسته و از رویه جهل واقعا ندونسته و از بچگی درگیرش شدمه و تا النم نتونسم از پسش بر بیامه
من کلا تو خانواده دوستا به ادمه خر شانس معروف بودم همیشه واسم اتفاقایه عجیب غریب میفتاد معجزه وار
نمیتونم بفهمم دلیل این تاریخ روند و هم زمانیش با شب قدر که حتی یه سوره راجبش تو قران داریم و امسال ک تولدم افتاد عید فطر دندونامو امضامو و کلا شخصیت عجیب غریبمو اونایی ک باهام حرف میزدن همیشه فکر میکردم چیزی رو بهم نمیگن ازم مخفی میکنن چیه ؟
با اشتباهاتی که من کرذم الن باید یا مرده باشم یا یه کارتون خواب با ظاهره خیلی افتضاح تو جوب ها میشدم اما با این که بالایه ده بار کارتون خواب شدمو اشنباهمو تکرار هایه زیادش خداروشکر از لحاظ ظاهری حتی قیافه و هیکلم بهتر از قبله باز برگشتم سره جایه قبل تو خونه بابا مامانم هنوز بیکارمو شرایط خیلی بدی دارم الن 26 سالم تموم شذ نزدیک 9دساله درگیر خیابونا و مدام اشتباه کردنم
و هدایت شدم به سمت استاد و حتی افرادی بدون این ک بشناسنم بهم دوره هایه استادو دادن که من ارزو بوده برام پولشو داشته باشم
بنظرتون چراااااااااااا ؟؟؟؟؟ یادتون هست 88/8/8 تولد امام رضا ؟؟؟ این نشونه ها دقیقا چی میخوان بهم بگن ؟ چرا اینقدر تنهام تو زندگیم پدر مادرمم حتی از بچگی بهم میگفتن چه اشتباهی کردیم بچه دار شدیم بچه هایه ما باعث بدبختیمونن الن مستاجرم محمد مقصرش تویی تو نبودی ما خوش بخت بودیم من پول دار میشدم حتی بهم میگن الن بمیریم تقصیره توعه مرگشونم میندازن گردنه من هیچ اشتباهی میگن تو زندگی نکردن خیال میکنن حیقیتا ادمایه خوبین نیازی به تغیر ندارن حتی منم میخوام تغیر کنم مانع میشن مدام میکوبن تو سرم گزشته رو میگن تو این ادمی هیچ یادت نره خیلی عجیبه بخوام فراموش کنمم مدام بهم میگن غلط کردی تو این ادمی ادا در نیار !!! چند روز بود به خودکشی فکر میکردم و کلا دوست دارم از تمام خوشی ها لذت هایه دنیا بگزرم و نیستی و پوچی برم !!! و میدونم خوده این کفر گفتن مدام طلب بخشش میکنم بخاطر این که نا امیدمو دوست دارم بمیرم تنهامو در اصل خدا همیشه هست تنها نیسم میدونم …. نمیدونم چرا ؟؟ نمیدونم من کیم ؟؟؟ نمیدونم ؟؟؟ دوستان شما یه هدیه خیلی با ارزشین برام ببخشید پر حرفی کردم یکمی سبکتر شدم امید دارم جوابمو بگیرم
میدونم خدا جواب تمام سوال ها مشکلاتو میدونه و من باورم ضعیفه حتما
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
بنام خدایی که من سرتاسر نیاز هستم به او و همین که احساس عجز میکنم ب درگاهش خیلی سریع جوابم را میدهد انگار ک ازقبل آماده کرده بوده
ب قول شاعر
خاک شوم سجده کنم تا ب تو سرسبز شوم
به ترتیبی ک در سایت مرتب شده داشتم فایل های هدیه رو گوش میدادم و همیشه انگار ی چیزی جلومو میگرفت و نمی گذاشت ک وارد فایل های ثروت شوم همیشه فکر میکردم این صدای خداست وقتی ک جرات کردم و وارد قسمت ثروت شدم ی نجوایی اومد ک خداوند خوشحال میشه از این ک من ثروتمند شوم چرا فکر کردی ک ما نمیخام و نمی گذاریم باورهاتو در مورد ثروت تغییر بدی
اینجانب کل کامنت های این قسمت رو خوندم و ب جرات میتونم بگم ک من بعد از خوندن یک آدم دیگه ای شدم و بار دیگه به نادانی خودم اعتراف کردم ک چ گیری داره ک ثروت وارد زندگیم نشده بوده هنوز هم کار دارم اما ب جرات میگم ک من تغییر کردم و موج فرکانس این تغییر ب مرور زندگی مرا تغییر خواهد داد
اما گوشه ای از چیزهایی ک از کامنت دوستان یاد گرفتم
فهمیدم ک خداوند از اول مرا جوری آفریده ک شایسته بی قید و شرط سوار شدن بهترین ماشین زندگی در بهترین خانه و همه بهترین ها آفریده بی قید و شرط
بی قید و شرط یعنی ربطی ب کاری ک میکنم قیافه ای ک دارم خانوادم و … ندارررره بی قید و شرط یعنی من حیلی ارزشمندم خیییلییی
بی قید شرط یعنی من نیومدم تو این دنیا ک بدوم دنبال بهترین ماشین و خونه
بی قید شرط یعنی اصلا لازم نیس من کاری بکنم من همین الان لایق بهترین ماشین و خونه هستم یعنی من خیلی ارزشمندم واقعا خیلی ارزشمندم
یعنی بهترین ماشین و خونه جزو بدیهیات زندگی من باید باشه
یعنی دقیقا زندگی مثل زندگی استاد
فهمیدم ک کسی ک نیاز ب کمک داره برای بخشش پول دیگران نیستن منم ک نیاز ب بخشش دارم یعنی من توانایی کمک ب کسی رو ندارم هرکسی میتونه با تغییر باورهاش زندگیش رو تغییر بده وقتی اون گدا میتونه تغییر بده زندگیش رو من ک اصن خیلی باید راحت تر باشه
مثل داستان استاد ک داخل انجمن na دیده بود افراد از تو جوب رسیده بودن به تاسیس کارخونه اینجا استاد میگه بابا این تونسته ک داشته تزریق میکرده مواد رو من ک باید خیلی راحت باشه تغییر زندگیم
وقتی اینطوری بررسی میکنیم بیشتر میفهمیم داستان تغییر باورها و زندگی رو وبیشتر ایمان می آریم
این روزا موقع گفتن ذکر رکوع و سجده معنی دیگری در ذهنم جاری میشه و اشک هایم جاری میشه
سبحان یعنی خدایا خدایا فقط تو میدونستی و میدونی ک اشکال کار من کجاس کجای باورهام اشکال داره این معنی وقتی ظاهر شد ک ب خدا گفتم من بلد نیستم تویی ک قادری تویی همه تغییرات رو در زندگی ب وجود آوردی من ناتوانم ب خودم ظلم کردم ب خاطر این ک فکر میکردم من بلدم خدایا خراب کردم این غرور کاذب من از روی جهل بود ن از روی دشمنی با تو
خدایا اگر کمکم نکنی نمیتونم تغییر بدم زندگیم رو اگر هدایت هات نباشه من هیچی نیستم.
و بحمده یعنی خدایا شکرت ک بهم فهموندی ک هیچی نمیدونم و تویی ک میدونی یعتی ممنون ک بهم گفتی اشکال باورهام کجاست
خدایا من تا آخر عمرم هیچی نمیدونم تویی ک فقط میدونی ت بهم بگو منو هدایت کن
وقتی ک ب قول استاد احساس ارزشمندی و لیاقتی ک خدادادی از اول در وجودم قرار داده شده رو پیدا کردم دیگه برام عادیه طبیعیه و خیلی طبیعیه و حتی عادی تر از عادیه ک دست ب خاک بزنم و طلا بشه چون در عمری ک گذشت باید بهترین ماشین و خونه و سفر و همسر رو میداشتم و در واقع کلی هم زمان رفته
نیاز نیس کلی بدو بدو کنم تا بتونم ماشین بخرم چون این قدر من ارزشمندم ک طبیعی ترین حالت ممکنه ک بیشترین سودهارو ببرم و خیلی آسان بفروشم و کلی مشتری داشته باشم
اصن دیگه حرص زدن معنی نداره
من طبق ارزشمندی ک در وجودم هس باید دست ب خاک بزنم و طلا بشه و اگر تا الان نشده چون برام این چیزا معجزه ب نظر میرسیده و ظرف وجودم ب قول استاد کوچیک بوده و اگر همچین اتفاقی میفتاده واکنش من عجیب و غریب میشده
مثل زندگی استاد ک معجزه ها از دید من برای اون یک زندگی طبیعیه و دیگه وقتی برات طبیعی باشه شکرگزاری ها هم متفاوت میشه دیگه نمیای برای ی فروش میلیاردی غش کنی و مغرور بشی و فکر کنی ک خدا بین تو وبقیه داره فرق میزاره برات خیلی عادی تر اونیه ک بخای برای این چیزای کوچیک وقت فکر کردن بزاری ب حاش مثل استاد فقط زیبایی خدا رو میبینی و ب قول استاد ک میگه نمیدونید جقدر زیباست این خدایی ک من میپرستمش
من خیلی ارزشمندم خیلییی
این قدر ک این قدر چیزهایی ک بقیه معجزه میدونن برام باید خیلی طبیعی باشه
مثل باز شدن رود نیل برای موسی
وقتی ب چشم عادی و طبیعی ترین حالت ممکن ب شکافتن رود فکر میکنی دیگه میفهمی حتما چند تا عامل خیلی طبیعی اتفاق افتادن و سبب باز شدن رود شدن
وقتی ارزشمندی رو در وجودت پیدا کنی دیگه ثروت سلیمان چیز معجزه ای نیس برات
دیگه
وقتی میفهمی ک چقدر ارزشمندی و باید چطوریزندگی میکردی یعتی با بهترین ماشین و بهترین خونه و کشور دیگه دعاهات هم فرق میکنه دیگه برای کمبود پول دعا نمیکنی چون میدونی خداوند تمام دعاهاتو اجابت کرده و اشکال از خودته
دیگه ب خدا نمیگی پول میخام ب خدا میگی خدایا من نمیدونم اشکال کجاس فقط تو میدونی کجای افکارم ایراد داره خدایا بهم بگو
ایاک نعبد و ایاک نستعین
باورهایی رو بهم بگو ک منو برگردونه ب زندگی عادی
یعنی
صراط الذین انعمت علیهم
خدایا ظلم کردم ب خودم چ ظلمی
تو منو این قدر ارزشمند آفریدی ک لایق بهترین هایی هستم ک میبینم
یعنی زندگی عادی من باید اینطوری باشه
تو نعمت بر من تموم کردی تموم
اما من ب خودم ظلم کردم
خدایا تو میدونی تو عالمی تو قادری تو قوی تو همه کار ه ای و من هیچ کاره
خدایا طلب مغفرت میکنم ازت از این ظلم بزرگ ب خودم
تو در قرانت گفتی ک ظالمان رو هدایت نمیکنی
اما وقتی یونس اعتراف کرد ب ظلم ب خودش هدایتش کردی و نجاتش دادی و گفتی ک هر کسی از بندگانم اینطوری مرا بدانند من میبخشم و ه آیت میکنم و از غم نجاتشون میدم
خدایا میخاستم بگم ک منم ببخش اما بهم با هدایتم این فایل و کامنت ها فهموندی ک بخشیدی منو و در خال هدایتم هستی
خدایا یقینا من هیچی نمیدونم من بلد نیستم خدایا تویی ک فقط بلدی تویی ک فقط انجام دهنده کارهایی
خدایا تو بهم بگو چیکار کنم هدایتم کن
خدایا با این باورها درستی ک بهم یاد دادی زندگیم تغییر خ اهد کرد ب لطف تو مثل آب خوردن
خدایا من ناتوانم خودت همیشه ارزشمندیمو ب یادم بیار تا برام عادی باشه چیزهایی ک مردم عادی معجزه میدونن
من ناتوانم خدایا اگر ولم کنی با هر بار ک برام همه کارهامو انجام میدی بدون دخالت من ب خاطر احساس عدم لیاقت همه چی نابود میشه
سلام دوست عزیز
ابوالفضل عزیز
دراین ساعت از زمان خدا رادرلابه لایه کلمات دلنوشته ات دیدم ،حسش کردم،ووجودم پراز آرامش شد
وقتی اعتراف میکنی که خدایا من نمیدانم وتو میدانی
خدایا من بدون تو هیچم
خدایا اصلا هستی ام بدون تو معنایی ندارد
خیلی زیباست اینچنین اعترافات در محضر الله
واقعا انسان بدون خدایش هیچ است
…درواقع تویی وجود نداری همه ات خداست…
واین سبک نگارش را چقدر دوست دارم
سپاسگزارم ازتون بابت کامنت زیبات
و حس قشنگی که ساعت5صبح همزمان با طلوع خورشید به من تایید
خدا پشت و پناهت باشد
سلام به زهرای عزیز و ارزشمند
کامنتت باعث شد دوباره کامنتمو بخونم و به خاطر جریان هدایت اشک بریزم
چقدر هدایت الله زیبا و به جاس
در واقع همه چیز سر جای خودشه
حتی استاد رو هم جوری هدایت میکنه ک کامل کننده هدایت هاش باشه وقتی اظهار عجز کردم اظهار نادانی بعدش مصادف شد با آخرین فایل استاد در مورد تسلیم بودن انگار ک حرف های استاد هم به صورت تکاملی هر روز واضح تر میشه برای عبد بودن
و زندگیمون در نهای این هدایت ها چقدر زیبا تر میشه. و زیباتر
من ک خودم و همه چیز زندگیمو ب خودش سپردم به قول استاد بهش گفتم اگر ی ذره اشتباه رفتم محکم بزن پس کلم
بهش گفتم ک من تورو میخام میخام با تو باشم
ی لحظه ولم کنی نابودم خدایا من هیچی نیستم همش تویی
تویی ک توانایی من ناتوانم
به قول پیامبر
انتم الفقرا الی الله
درود به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم ودرود به بچه های بهشتی استاد جان سپاسگزارم از آگاهیهای که بهمون میدی عاشقانه دوستت دارم
ابوالفضل جان ازت سپاسگزارم
بابت کامنت قشنگی که نوشتی
واقعا دگرگونم کرد خیلی لذت برم خیلی گریه کردم خیلی سپاسگزاری کردم هدایتی آمدم کامنتو خوندم خیلی چیزها یاد گرفتم بازم ازت سپاسگزارم دوست عزیز خداوندا بابت مسیر لذت بخشی دارم حرکت میکنم ازت سپاسگزارم استاد عزیزم ازشماهم بی نهایت سپاسگزارم
چقدر بینظیر حرف زدید
چقدر عالی گفتید
چقدر زیبا نوشتید
چقدر دلی و بزرگ منشانه بود
ممنونم ازتون به خاطر این کامنت زیبا
تحسین میکنم شما رو به خاطر این نگاه فوق العاده به زندگی
تحسین میکنم و هزاران آفرین بر شما
چقدر نوشته تون به دلم نشست
واقعا تبارک الله