باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 42


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

4131 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    abas alizadeh گفته:
    مدت عضویت: 2842 روز

    سلام به همه دوستان عزیز و هم چنین استاد خوبمون . امیدوارم همیشه عالی باشیم.

    من باورهایی خیلی خوبی ک در مورن خدا دارم و نتیجش رو تو زندگی ام میبینم رو اینجا میگم.

    =============

    جواب سوال

    =============

    اول اینو بگم ک خداوند حکیم است؛ یعنی همه کارهای او به نیکوترین و کاملترین شکل ممکن تحقق میپذیرد و از هر نقص و کاستی مبراست؛ خداوند حکیم مطلق است یعنی کارهای او در نهایت کمال است. خلقت جهان نیز از افعال اوست و بنابراین این جهان هم در کمال مطلق آفریده شده است یعنی به نیکوترین شکل آفریده شده است. بارها استادم این رو در فایل هاش تاکید کرده ک در جهان همه چی سر جای خودش و درست است.

    _

    من راه های ایجاد باور های خوب در مورد خدا رو به دو بخش تقسیم میکنم :

    1٫خودشناسی

    2٫خداشناسی

    خودشناسی:

    یعنی ک انسان خودش، افکارش، باورهایش، دوست و دشمنش، راه و چاه رو بشناسه و بدونه که چه چیزهایی او را به خدا نزدیک میکنه.

    پس اول باید ترک گناه و دوم به گفته های خدا عمل کنیم تا به کمال برسیم.یعنی باید در فرکانس و مدارش قرار بگیریم. نمیتونیم هم شراب بخوریم و هم نماز بخونیم. اینا در یک مدار نیسن.

    اول اینکه باید باور کنیم همین همینی ک هستیم بهترینیم.

    یعنی خودمونو همین جور ک هستیم اول قبول داشته باشیم و خودمونو دوس داشته باشیم تا بهتر بتونیم بقیه راه رو بریم. خدایی ک در ما از روح خودش دمیده. یه نکته اینجا در مورد خدا بگم. وقتی میگیم کعبه خانه ی خداست، خدا که مانند انسان نیس نیاز به مسکن و خانه داشته باش؛ اصطلاحاً به این صفت تشریفی می گویند یعنی این قدر شان و منزلت کعبه بالاس که خدا اونو به خودش نسبت داده. و راجب روح انسانم این چنین هست یعنی این روح اینقدر ارزشمند هست ک خدا ب خودش نسبت داده وگرنه خدا ک روح نیست.پس:

    باور دوم: ما خیلی ارزشمندیم و ارزشمونو از کی گرفتیم از خدا. این خیلی حس خوبی میده ک ادم خودشو باارزش بدونه.

    خداشناسی

    ?حضرت علی (ع) در خطبه 1 نهج البلاغه می فرماید ک سر آغاز دین خداشناسی است و کمال شناخت خداوند، باور داشتن او و کمال باور داشتن او شهادت به یگانگی اوست.

    اصولاً نمیتونیم کسی رو ک نمیشناسیم بهش اعتقاد و اعتماد داشته باشیم. خدا راه رو نشون داده و قرآن رو افریده تا راه گم نکنیم.

    باور: خدا خودش از ما مشتاق تر هست ک بهش برسیم. واقعاً حیفه چنین خدایی رو اطاعت نکردن.

    ==========

    دوستان برای اینکه بهتر بتونیم خدا رو بشناسیم به صفاتش نگاه می کنیم.

    صفت رزاق: یعنی اینکه بسیار روزی دهنده هس. دقت کنید این کلمه فقط مختص خداس. یعنی هر چقدر ببخشع ازش کم نمیشه.

    باور فراوانی: یعنی خدا منبع همه مادیات هست و هیچ وقت تموم نمیشه. استادم بارها اینو گفته ک ثروت در این دنیا بی نهایت هست و این منشاش خداس.

    و هیچ وقت تموم نمیشه. یعنی نگران نباشیم ک وای نسل بعدی بی آب میشه یا نفت و گاز تموم میشه و اینا. خدا خودشم د قران گفته ک ما هیچ قومی رو بدون نعمت نمی گذاریم. زمین پر از نعمت هس و باید سپاسگذار چنین خدای بخشنده ای باشیم.

    ==========

    صفت خالق: یعنی خدا هر چی لازم باش می آفریند. در ایه 1 سوره فاطر می فرماید: او هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید و او بر هر چیزی تواناس.

    باور: داشتن خدایی توانا به ادم انگیزه و اشتیاق میده ک همیشه ازش پیروی کنه.

    اینکه واقعا ادم کسی رو پرستش کنه ک هر کاری ازش بر میاد.

    =================

    صفت غفار: یعنی پوشاننده و بخشنده گناهان. ب قول استاد : غفار کسی ک نمیتونه نبخشه.

    باور:خدایی داریم ک واقعا بی نظیره. میبخش

    باور کنیم ک قبلاً اگر گناهی و خطایی ندانسته انجام دادیم خدا میبخشه پس ماهم اگر در گذشته اونطوری ک دوس داشتیم زندگی نکردیم باید خودمونو ببخشیم.

    ===============

    ?نکات تکمیلی: پس برای ایجاد باور بهتر صفات خدا رو بشناسیم. چون دیگ نخواستم همشو اینجا بگم چون اندازه یک کتاب میشه راجبش نوشت.

    خدا در ایه 186 سوره بقره چنین فرموده ک:

    و هنگامی ک بندگان من از تو سوال کنند در باره من بگو من نزدیکم…… به من ایمان بیاورند تا راه یابند. میخوام اینو بگم ک گفته اول ایمان بیاورید تا به مقصد برسید. یعنی اول ما باید خودمونو ریستارت کنیم. و هم چنین در ایه 82 سوره طاها چنین فرموده: و من هر که را توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد،سپس هدایت شود، می امرزم.

    خدا داره عملاً میگه که بعد ایمان اوردن باید عمل صالح انجام دهید و سپس هدایت شوید. من خودم همیشه مراقب نمازهام بودم حتی در زمانی ک سرکار میرفتم شاید بدنماز بودم ولی پاره اش نکردم و نتیجش این شده ک الان در اول وقت نماز میخونم و این لطف خداس ک من او را بندگی کنم. حیف این شعر سعدی رو اینجا نگم:

    بنده همان به ک ز تقصیر خویش عذر ب درگاه خدای آورد

    ورنه سزاور خداوندی اش کس نتواند که به جای آورد

    در پناه حق همیشه شاد و ثروتمند و پیروز باشید.??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3451 روز

      ???? سلام دوست عزیز و مهربان من ?????

      ??? امیدوارم حالت خیلی خیلی خیلی خیلی عالی باشه???

      دوست عزیز من ، اگر چه من وقت زیادی برای این که نظرات را چک کنم ندارم اما با تمام این ها حتما سر میزنم بهبببیشترین نزرات و اون ها رو مطالعه میکنم

      با خواندن همین نظرات عای هم باور های ما هم تغییر میکنند و میشوذ همان غذای روح ما

      ???? میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سیدمحمد صادق زارع گفته:
    مدت عضویت: 2830 روز

    سلام

    خدمت استاد عزیز

    و همه دوستان خانواده صمیمی من

    به نظر من هرکسی یه دیدگاه از خداوند دارد وقتی سوال استاد را گوش میکردم

    یادم به داستان فیل در تاریکی از مولانا افتاد

    که هرکسی خدا را از دید خودش یک جور می بیند و او را همان جور که می بیند می پرستد

    چون ذات خداوند کمال مطلق است یعنی از هر دیدگاهی که به خدا نگاه کنی کامل و بهترین است

    از دیدگاه مومنان و کسانی که خدا را رحمان می پندارند واقعا رحمان و رحیم است و کسانی که به خدا مکر میورزند خداوند با بالاترین مکر خودش با آنها پاسخ می دهد

    به نظر من اول باید باور کنیم که ما خدایی داریم ک پرودرگار جهانیان است و. مهربانی او به حدی است که حتی اگر در مورد یه کار خوب هم فکر کنیم به اندازه عمل آن کار به ما پاداش می دهد

    از دیدگاه استاد بزرگوار ما اگر به چیزی که به آن احتیاج داریم فکر کنیم این خداوند صمد است که به ما می بخشد هر چیز که بخواهیم و واقعا هم همینطور است زیرا ذات خدا بخشندگی مطلق است

    برای اینکه بهتر خدا را بشناسیم قران بهترین راهنما است و هرچه مطالعه داشته باشی همیشه یه نکته جدید می بینی و به انداره درک شما است

    قران کلام خداست ، ریسمان الهی است

    علت موفقیت استاد بزرگوار ما شناخت خداوند است و خدا هم به اندازه شناختش به او روزی می دهد

    سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است

    هرچه از خداوند در مورد داشته هایمان سپاسگزار باشیم ، حتی به خاطر فکر در مورد چیزی خوبی که به ذهنمان می آید خداوند از ما راضی تر میشود و اگر باور کنی که قرار است به زودی به شما عطاشود! آن را از خداوند صمد دریافت خواهی کرد

    چون خداوند بی نیاز و بخشنده مطلق است

    نماز چهار گانه بهترین حالت شکرگزاری است

    بزرگان ادب انقدر به نعمت های خدا دقت میکردند که سعدی می گوید در هر نفسی که فرو میرود دو نعمت است یکی ممد حیات و چون بر م آید مفرح ذات

    این نشان از تیز بینی در نعمت های خداست

    یادمان باشد هر آرزویی داشته باشیم از رحمان و صمد خدا بزرگتر نیست

    یعنی هرچه که فکر کنی میتوانی داشته باشی به شرط اینکه به همان میزان به خدا ایمان داشته باشی

    برای چنین خداوندی که ما را اشرف مخلوقات قرار داده ، درخواست دادن و طلب کردن از خداوند یک چیز ساده است

    ان شالله موفق و پیروز سعادتمند و ثروتمند باشیدباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      صحرامی گفته:
      مدت عضویت: 2921 روز

      سوره مبارکه شوری آیه 26٫

      ویستجیب الذین آمنوا وعملوا الصالحات ویزیدهم من فضله والکافرون لهم عذاب شدید

      و [درخواست‌] کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‌اند اجابت مى‌کند و از فضل خویش به آنان زیاده مى‌دهد، و[لى‌] براى کافران عذاب سختى خواهد بود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3451 روز

      ???? سلام دوست عزیز و مهربان من ?????

      ??? امیدوارم حالت خیلی خیلی خیلی خیلی عالی باشه???

      همینطوری که شما فرمودی فران بهترین راهنمایی است که به ما میگوید خدا کیست و هرچه مطالعه داشته باشی همیشه یه نکته جدید می بینی و به انداره درک شما است

      قران کلام خداست ، ریسمان الهی است

      میدانی دوست عزیز من در گذشته من قران میخواندم اما به این صورت نبود که معنی اون را درک کنم فقط عربی آن را میخواندم و پدرم منو تشویق میکرد که ببیشتر بخونم و با سوت خوب اما هیچ موقع این را ه من نگفت که قران را درک کنیم چون کلام الله هست ولی این بار ها برای من سوال بود که واقعا چرا افراد قران را میخوانند بدون این که ان را درک کنند ؟

      ???? میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    هادی جمشیدی گفته:
    مدت عضویت: 3412 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم وهمراهان گرامی… شکرگزار خداوندهستم کە فرصت داد که همچنان باشم و بشناسم و بخواهم و باورکنم که میشود و شکرگزار باشم. ….ذات انسان بر غفلت است اگر تمرین و تکرار نداشته باشیم نمیتوانیم به یاد بیاوریم چگونه وچطور بهترین نتیجه را خلق کنیم،عادتا وقتی موفقیتی بدست میاوریم شادی و غروری درونمان را فرامیگیرد و قوانین رو فراموش میکنیم،وبعد از مدتی افت و بازگشت به مراحل اولیه…ومتعجب میشویم که چرا چنین شد،ویادمان میرودکه چراو چطوری تو این وضع قرار گرفتیم… از نظر من برای دونستن بهترین باور نسبت به خدا اینه که به یاد بیاوریم زمانی که بهترین وعالی ترین نتایج و بدترین رو به دست آوردیم و با دسته بندی باورهای و زمان آنها(و حسی که ازش بدست میاوریم) میتوان فهمید که بهترین باور نسبت به خداوند کدام ست،یادداشت برداری کنیم که همیشه همراه داشته باشیم،که چه حس و حالی داریم زمانی که(( روی خدا حساب میکنیم،ومطمئن هستیم که خداوند حتما به ما لطف میکندواز فضلش به ما میبخشد و خوشحال میشود ازاینکه به ما کمک کند تازندگی بهتری به ما دهد،تاشکرگزار باشیم،))((ماباید این اطمینان رو بدست بیاوریم که خداوندعاشق ماست،این دنیا رو برای ما خلق و مسخر کرده تا ازش به بهترین نحو استفاده کنیم ولذت ببریم،وشکر گزار باشیم،))،خدایی که مارا خلق کرده نیاز به رنج دادن ما نداره،و مانند یک سرپرست باید به ما ببخشد از ثروتش،عشقش،سعادت ورفاهش،از ملکش از نعماتش از هرچی که دارد و بخواهیم… زمانی که بهش باورداشته باشیم، باتشکر از استاد عزیزم که دستی از طرف خداست برای یادآوردن انکه که باید یادما باشد،سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3451 روز

      ???? سلام دوست عزیز و مهربان من ?????

      ??? امیدوارم حالت خیلی خیلی خیلی خیلی عالی باشه???

      دوست عزیز من نظر شما برای من یک تلنگری بود که واقعا من نیاز دارم بیشتر تمرین کنم از اونجای که شما گفتی اسان را غرور میگیره من هم در یک مدت زمانی همینطور شدم و الان خودم را در پله اول حس میکنم و از شما سپاسگذارم برای راهنمایی های زیبایی شما

      تمریناتی که شما در این خصوص گفتید را انجام خواهم داد و از شما سپاسگذارم

      ???? میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3173 روز

    ادامه پست قبلی

    _

    .

    ////////// ? چند خط عاشقانه با خدا ? /////////// :

    .

    ? پیشنهاد : موزیک بی کلام مورد علاقه ات رو پلی کن و در آرامش و عشق الهی متن رو بخون

    .

    .

    بعضی وقت ها با خدا تنها بنشین و شروع کن با خدا صحبت کردن

    بعضی وقت از این هیاهو و هیجان دست بکش و خلوت کن

    و به خدا بگو از تو ممنونیم برای همه ی چیز هایی که بخشیدی

    خدایا ممنونم که میبینم

    خدایا ، ممنونم که نفس میکشم

    خدایا ، من رنگ ها رو میبینم

    خدایا ، به خودت قسم من خیلی خوشحالم

    خدایا ، به جلالت قسم من میتوانم راه بروم

    خدایا ، من عاشقانه ها رو میشنوم

    .

    بعضی وقت ها سرت رو بذار رو شونه خدا و آرام آرام اشک بریز و خودت رو خالی کن

    اشک نشان افتخار و پاکی وجودت است پس به خودت افتخار کن

    خدا خوب پناهیه …

    از همه ببرید و از خدا بخواهید ،

    وقتی از خدا میخواهید چه کس میتواند جلوی روحی را که اراده کرده است بگیرد و زمین بزند …

    برای یک بار هم شده به خودت احترام بذار به خدایی که درونت نبض میزند

    به بغضت فشرده شده در گلویم و گلویت

    خدا بی تابانه عاشق ماست

    .

    ? لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ﴿53 _ الزمر﴾ ?

    (( خدایا بی نهایت بار به من لبخند زدی که سرم را بالا بگیرم ، خودت گفتی نا امید مباش ،

    روی حرفت یک دنیا حساب باز کردم ، میدانم تو روی قولت میمانی و چه خوش پیمانیست وقتی با خدا میبندی و طرف حسابت خداست))

    .

    خدایی که بی تابانه دست محبت سوی تو گرفته و عاشقانه نوازشت میکند

    به خدا بگید که خدایا ما از همه بریدیم و فقط تویی که زندگی ما رو زیر و رو میکنی

    و شروع کن با همین ته صدای خش دار از رویاهایت با خدا حرف زدن

    گرمی دستانش را احساس میکنی که نمیخواهد اشکت را ببیند ؟؟؟

    دیدی چقدر عاشقانه در آغوشت گرفت و مادرانه و پدرانه و همسرانه و کودکانه برایت عاشق شد؟؟؟

    خدا خالق من و توست

    خدا خالق تک تک رویاهای من و توست

    وقتی رویاییی در ذهنت شکل میگیرد خدا اون رو میخواد برات محقق کنه

    با خدا دوست شو

    با خدا صمییمی باش

    خیلی راحت و خیلی صمیمی

    از خدا زیاد بخواه

    از خدا بزرگ بخواه

    این لحظه یک نشانه است

    نشانه ها رو جدی بگیر

    خدا از راه های مختلف با من و تو صحبت میکنه

    همین لحظه ، لحظه ایست که ورق زندگیت برگشته

    تو خودت هم متوجه نیستی چقدر عاشقانه خدای درونت بی تاب رشد و قدر کشیدن توست

    من هزاران بار تضمین میکنم

    اگر با خدا ببندی ، خدا آنچنان به تو اوج و عظمت میده که همه متحیر میمونن

    خدایا به عزت و جلال و شکوهت و به تنهاییت قسمت میدهم که یگانه رویاهی کسی که این متن را با عشق تو خواند را برآورده نمایی…

    آنچنانی که با مشیت تو هماهنگ باشد.

    خداوند میخواهد تو را تا ابد جاوید ببیند.میخواهد تو را فرمانروای خلقتش ببیند.

    برخیزو قیامتی به پا کن تا عمق تاریخ نسلت .

    امروز یک نشانه است برای تویی که زندگیت را رها کرده ای.

    برای تویی که همه چیز را به آخر رسیده می بینی.

    امروز شروع دوباره است .برای انسانیت ، برای سرزمینت ، گیسوان سپید مادرت ، قد خمیده پدرت ، برای رنجهای همسرت برای آینده فرزندت ..

    برخیز و به آغوش آتش برو…

    خداوند برایت آنجا گلستان میکند ، وقتی میبیند تو عاشقانه رویاهایت سر میدهی..

    خدا برایت بهشت را در زمین فرش راه نسلت میکند وقتی میبند تو عاشقانه جان میدهی برای رؤیاهایت.

    من مخلوق تضمین میکنم.ببین خدایت چه میکند

    .

    ? إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ ?

    ((خدا عاشقه ، پایه اس ، رفیقه ، ماندگار و همیشگیه اگر عاشقش باشیم و انرژیش رو درک کنیم ، همین ))

    .

    وعده ی خدا این است:

    “دستانت را به من بده…

    تا فتح کنی دنیا را…

    و ممکن کنی،ناممکن ها را…

    و بدست بیاوری…

    دست نیافتنی ها را…”

    پس خود را به خدا بسپار…

    تا بیداری ات آرام شود ، همچون خواب…

    خوابت شیرین شود،چون رویا…

    رویاهایت قابل لمس شوند،چون واقعیت…

    و واقیعتهای زندگی ات زیبا شوند ، چون

    آرامش…

    و آرامشت از جنس عشق شود،چون خدا…

    و خدا همراهت شود ، مثل همیشه…

    از همیشه…

    تا همیشه…

    .

    ? چه بگویم که وصفش در کلام بگنجد……

    خالقم چطور تو را توصیف کنم که نه در قعر آسمانی در چهار دیوا رکعبه ، خدای من تو در من نبض میزنی چطور فریادت نزنم

    پر از سوکتم که فریادش تویی ، نبض مهربانی قلبم تویی

    جان میبخشی از جام جانت و قدح قدح عاشقان را به شور و الهام میهمانی میکنی…

    کجا رفته بودی که از رد تو یک رویای عاشق با من نماند

    پر شدم از خستگی و نا امیدی اما در خواب بر قلبم بوسه زدی و شرحه شرحه ام کردی

    مرا به جامی خصوصی میهمان کردی … جام عشق ناب

    برمن خواندی دوریت را چگونه تاب بیاورم به من گفتی مگر می شود کسی با خودش هم قهر کند؟

    گفتی از من دور نکش ، تو به سوی من باز میگردی، مال منی، هنر منی ،عشق منی با من مهربان بمان

    خدای عزیزم چه حسی بهتر از اینکه که همین الان تو اشکامو میبینی و نوازشم میکنی

    خدایا اگر آن روز تکه ای از زندگی را به من نمیبخشیدی الان تکه ای پارچه ی عروسکی بودم که احساس ندارد که تو را

    به این وسعت درک نمیکند

    حالا روی زمینت تو خنده های و گریه هام میتوانی احساس من را هرشب ببینی

    ?آموخته ام مرگ با فراموشی تو می آید نه با پیری

    ?آموخته ام برای شکست تاریکی حتی یک پرتو نور هم کافیست ، تو باشی جهانم روشن است

    ?آموخته ام که هیچ سرنوشتی برای من از قبل نوشته نشده و من بی تابانه در پی تو در خودم گم شدم…

    ?آموخته ام فقط زمانی میتوانم از بالا به کسی نگاه کنم که بخواهم دست یاری به سویش دراز کنم

    ?آموخته ام من برای این آمدم که تجلی تو باشم تا حالم خوب باشد تا حالت با وجود من آگاه آسوده باشد.

    ?آموخته ام باید آن چیزی را بگویم که حس میکنم و آن چیزی را عمل کنم که تو در اندیشه ام میگذاری …

    ?آموخته با همگان به سر شود بی تو به سر نشود

    ?آموخته ام در من هر آنچه آگاهی لازم دارم وجود دارد این من هستم که راه حل تمام مشکلات هستم

    ?آموخته ام وقتی تسلیم می شوم که به تو ایمان نداشته باشم آموختم زمانی میمیرم که تو از من نا امید شوی

    ?آموخته ام تا وقتی هر 3 ثانیه نوزادی به دنیا می آید ، همیشه فردایی هست ، آموخته ام این یعنی از ما و آفرینشت

    نا امید نیستی یعنی به مجزه ی انسان یقین داری…

    ?آموخته ام که هیچ کس مرا به خاطر احساس و افکار پنهانم به خاطر نمی آورد ، پس سکوتم را در برابر همگان شکستم و

    عاشقانه گفتم وستشان دارم چون برایم ارزشمند هستند چون روح تو را در کالبد دارند

    ?آموخته ام من آمده ام که تو را به جهانیان معرفی کنم و به جهانیا ن ثابت کنم هر کسی می تواند به رویا هایی که دارد برسد

    چون جهان خدای مهربانم با قوانین ثابت هدایت می شود

    ?آموخته ام باید همیشه بگویم خدایا دوستت دارم برای هر چه که فهمیدم و بخشیدی ، هر چیزی که ثبتش کردی و در زمان درست

    میبخشی و هر آنچه که بخشیدی و نارضایتی کردم و هیچ وقت متوجه رحمتش نشدم

    ?آموخته ام تو همانی که من باورش کردم تو را باید در نشانه هایت جستجو کنم چون هر جا هستی و در هیچ کجا نیستی

    .

    ? خواستم بگویم خدا ، نوازش مادرم است که دستان پینه بسته ی پدرم را دیدم

    ? خواستم بگویم خدا صدای گریه ی نوزاد است که خنده ی پیر مرد را دیدم

    ? خواستم بگویم خدا در دستانیست که میبخشد که قلب هایی را دیدم که با فرسنگ ها فاصله همدیگر را حس میکنند

    ? خواستم بگویم خدا در خانه ی فقیران است که آسایش و آرامش و بخشندگی ثروتمندانت را دیدم

    ? خواستم بگویم خدا د آسمانهاست که ضربان قلبم مرا از جا کند و تو را در خود دیدم

    ? خواستم بگویم خدا برای مسلمانهاست که در کتابت دید م همه را انس خطاب کردی و تو را تواب دیدم

    ? خواستم بگویم خدا برای من است که جمعیتی را دیدم که اگر یاد تو نباشد همین الان ابراهیم وار همه چیزشان برایت میبخشند

    ? خواستم بگویم تو اینی و آنی که خودت را دیدم…

    خدایا تو در همه چیز هستی …

    تو تک تک ذرات هستی ، هستی …

    تو جوهره ی آفرینشی

    خدایا سپاس گزارم آن لطفی از تو هستم که نهایت ندارد.

    .

    .

    .

    _

    ??? #داستان : خدا همه جا هست و همیشه خیر مطلق میماند

    مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت.

    آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسید

    آرایشگر گفت:

    من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.

    مشتری پرسید:

    چرا باور نمی کنی؟

    آرایشگر جواب داد:

    کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟

    شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟

    اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟

    نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.

    مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست

    جر و بحث کند.

    آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید

    با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.

    مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:

    میدونی چیه!

    به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.

    آرایشگر گفت:

    چرا چنین حرفی میزنی؟

    من اینجا هستم. من آرایشگرم.

    همین الان موهای تو را کوتاه کردم.

    مشتری با اعتراض گفت:

    نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و

    کثیفو ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.

    آرایشگر گفت:

    آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.

    مشتری تاکید کرد:

    دقیقا نکته همین است.

    خدا وجود دارد.

    فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند.

    _

    خدایا عاشقتم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      امیر دیبا گفته:
      مدت عضویت: 2936 روز

      آقای همتی ممنونم از اینکه این همه با عشق وقت گذاشتی و دیدگاه واقعا تاثیر گزاری رو به اشتراک گذاشتی… امیدوارم که هر کجا و در هر لحظه وجودمان سرشار از خدای درونمان شود… س‍پاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمیه نوشادی گفته:
      مدت عضویت: 2777 روز

      عااااااشق این نوشته شدم. ازت خییییییییییییییلی ممنون آقای امیرخان. بابت حال خوشی که دادی. الهی همیشه حالت خوب باشه. از اعماق قلبم سپاس میگم خدا رو که تو زمان محدودی که داشتم دیدگاه و نوشته شما رو برای خوندن واسم فراهم کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • ناشناس گفته:
        مدت عضویت: 3173 روز

        سمیه نوشادی خوش قلب ، آسمان مهربانی

        سلام و سپاس از تک لحظاتی که با من همنوا شدی…

        چقدر آرزو ی قشنگی ، چقدر خوب بخشندگی و مهر را میگسترانید..

        مهر الهی در وجود شما موج میزند ، با مهرش قرین باشید

        پاینده و پیروز بمانید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • ناشناس گفته:
        مدت عضویت: 3173 روز

        محمد مردانی عزیزم

        تایید کلامت مرا جان میدهد و خدایی تر میشوم

        چقدر زیبا با من همراه شدید و عاشقانه گلواژه وار خدا را ستودیدم

        سپاس گزارم از مهرت که رنگ و بوی خدا را دارد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • ناشناس گفته:
        مدت عضویت: 3173 روز

        آذین عزیزم ، آسمان محبت

        سلام و سپاس

        چقدر لذت میبرم وقتی در این کوچه های عشق کنار شما مهرورزان قدم میزنم

        خدا همینجاست ، از آرامشش درکش میکنم

        بی شک شما از بندگان خوب خدایید که اینچنان عاشقانه توصیفاتش را درک میکنید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهره جبار گفته:
      مدت عضویت: 2951 روز

      با عرض سلام خدمت همه عزیزان و همچنین استاد گرامی:

      جناب آقای همتی سخن از دل ما گفتید. با خواندن مطلبتون واقعا لذت بردم گرچه تمام وقت به پهنای صورتم اشک ریختم و خواندم ولی هم اکنون احساس سبکبالی و پرواز دارم. افرین به شما که اینگونه قلم را هدایت کردید و انچه باید گفته میشد را گفتید.جناب استاد عباس منش واقعا زبانم قاصر هست و نمیدانم چگونه از شما بخاطر عنوان این مسابقه تشکر کنم اگرچه حسی از درونم میگیه که این هم یه الهام الهی بوده تا عزیزان و اعضا این سایت لب به سخن بگشایند و با خدای خودشون راحتتر حرف بزنن و به یه آ رامش الهی برسند.تشکر از شما جناب همتی و استاد گرامی.

      در پناه ایزد یکتا شاد و سلامت و امیدوارم از برندگان مسابقه باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زینت چهارپاشلو گفته:
      مدت عضویت: 2778 روز

      سلام و درود خداوند بر شما

      به جرات میتونم بگم خدا را میشه توی این پیامها که هر کدومشون از دلهایی که خدا را به گونه ای احساس کردند ، باور کرد من خدا را از خوندن این پیامهای زیبا باور کردم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • ناشناس گفته:
        مدت عضویت: 3173 روز

        زینت چهارپاشلو عزیزم

        سلام و سپاس گزارم از اینکه متن را عاشقانه و با آؤامش مطالعه کردی

        از تایید کلامت لذت بردم خوش قلب

        شما در مسیر درستی قرار داری و بی شک از آن لذت میبری

        مهر الهی ارزانی وجود ارزشمندت بانو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ابوالفضل گفته:
      مدت عضویت: 3895 روز

      به نظرتون میلیون ها نفری که سالانه بخاطر سرطان جان میدهند به خدا رجوع نکرده اند؟

      به نطرتون انسانهای بسیاری که مجبور به تن فروشی و خم شدن در برابر انسانهای دیگر شدنذ قبلش به خدا رجوع نکردند؟

      به نظرتون خودروهای بسیاری سرنشینان خود را به کام مرگ نبردند؟ در حالی که در آن ماشین کتاب خدا بود. و همیشه قبلش از خدا سلامتی رو در اون سفر میخاستن و بسیار رجوع کردن به خدا؟

      اون شخص ژولیده و مو بلند هم که به آرایشگر رجوع نکرد بخاطر این بود که بارها به آرایش گرهای زیادی رجوع کرد و دید کارشو راه ننداختن و فهمید خودمو الاف نکنم باز به ی آرایشگر دیگه رجوع کنم.

      این که خدا وجود نداره شکی درونش نیست. همه ما و شما و خود استاد عباس منش میدونیم که خدا ساخته دست بشره و شاید بتوان با این اصطلاح خدا مفاهیم را بهتر فهماند.

      امیدوارم قابل اشتراک گذاری باشه و منافع استاد رو در خطر قرار نده.

      همین واژه خدا و و اژه ایمان قوی باعث بسیاری از شرهای این جهانع. داعش به خدای خودش مینازه و به ایمان فوق العادع قویش. به نظرم با ایمان ترین انسانهای جهان همین داعش هست که باید الگوی همه بشه.

      آیا هزاران انسان قبل بریده شدن سرشون به خدا رجوع نکردند؟ ولی میبینیم که خدای داعش بهتر توانست آن داعشی را به خاسته خودش برسونه.

      به خودتون جرات بدید بی خدا و بی دین زندگی کردن را امتحان کنید و از خرافات خارج شوید. و از دو فاکتور علم و انسانیت بهره بررید. بسیار بهتر و سریعتر میتوان موفق شد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • ناشناس گفته:
        مدت عضویت: 3173 روز

        احسان املایی عزیزم ، سلام و سپاس از اینکه زمان گذاشتی و نظرت رو نوشتی

        چقدر جملات آشنایی رو بیان کردی و چقدر با این جملات ، در چند سال گذشته آشنا بودم

        واقعا برام جالبه ما با تفاوت افکارمون همچنان به هم مهرورزی و محبت داریم

        به وضوح حس شما رو از بیان جملات بالا درک میکنم مطمئن هستم کامنت گذاشتن شما زیر این پست هم اتفاقی نیست…

        یک پیشنهاد دوستانه از سقراط : یک بار برای میشه به دانسته هایت شک کن و با قلبت حس کن…

        و یک با دیگر متن مرا بخوان

        به وجودت قسم ، تو درمسیر درستی و هیچ کس تقلا نمیکند که جهانیان خدا شناس شوند اما…

        تو از خودت بپرس از رد وجود خدا چه چیزی به دست آوردم ؟

        قلبت از عشق سرشار هنرمند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3451 روز

      ???? سلام دوست عزیز و مهربان من ?????

      ??? امیدوارم حالت خیلی خیلی خیلی خیلی عالی باشه???

      قسمت دوم همین متن هم تمام شدن و نمیدانی چه عاشقانه بود این تن ها حقیقتا خدارا میتوان از بین همین جملات پیدا کرد جملاتی که خود خدا این ها را نوشته اند

      خدایا از تو سپاسگذارم که با یکی از دستان بزرگت میخوای ما را به خودت نزدیک کنی

      ???? میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • ناشناس گفته:
        مدت عضویت: 3173 روز

        مهدی نوری خوش قلب ، آسمان عشق

        سلام و سپاس

        تلالو مهر و عشق خدا در تایید کلامت هویداست مهربان

        از اینکه این مهر را میبخشی و به گسترش زیبایی کمک میکنی سپاس گزارم

        آرزوی قشنگت مرا جان میدهد

        آرامش خدایی ارزانی وجود ارزشمندت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3173 روز

    سلام خوش قلبان

    .

    از تجربیات خودم براتون میگم

    .

    اعتقاد دارم فوق العاده تاثیر گذار خواهدبود چون قلب های چند صد نفر را تا به حال متحول نمودم

    اولین نتایج را در زندگی خودم گرفتم به همین خاطر خودم رو لایق میدونم راجع به این موضوع براتون بنویسم

    پیشاپیش از عشق بی نظیرتون برای همراهی و همخوانی این متن سپاس گزارم ، عزیزان :

    .

    _

    .

    .

    ???? بخش اول : باور های محکم و شخصی :

    در این قسمت باور های درونی خودم رو براتون بیان میکنم

    ? بزرگ ترین هدف من :

    .

    بتوانم خدا را در هر لحظه بهتر معرفی کنم(به واسطه هنرم ، کارم ، درآمدم ، روابطم ، ورزشم ، آگاهیم ، رفتارم)

    ما آینه ی تمام قد خداییم ، بی کم و کاست و کامل و پاک و زلال

    .

    ??? باور : ما ز فلک بوده ایم یار ملک بوده ایم _ باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

    ما از خداییم به سوی او بازگرداننده میشویم ، ذات ما سر شار از روح پاک خداست و میدانیم سرچشمه و منبع این انرژی خود خداست که به صورت انرژی بی پایان تمام کیهان را فراگرفته است کافیست مثل خدا باشیم (قوانین را بدانیم و عمل کنیم حتی در عملش هم لذت نهفته است جایی میخوندم شاد ترین آدما اوناهستن که کار میکنن و عمل گرا هستن )

    کُلٌّ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ ﴿93_ النبیا﴾ همه به سوی ما بازمیگردند

    (تجمع این انرژی برای قالب پذیری جدید و شماتیک جدید = زندگی جریان دارد = انرژی صورتش تغییر میکند اما نابود نمیشود)

    تا چندی پیش فکر میکردم “فکر” که انرژی نیست اما وقتی پی بردم برای هر ثانیه فکر کردن در مغز نیاز به سوخت کالری و انرژی داریم فهمیدم که هر فکر دامنه ارتعاشی و قدرت خاصی دارد حالا خوب درک میکنم که خدا همه چیز است ، حتی آن چیزی که نمبینم و شاید خوب درکش نمیکنم

    .

    ? تجربه :

    .

    من از افرادی بودم که از مرگ فرار میکردم ، یعنی وقتی کسی فوت میکرد اولین کسی که آشوب میگرفت من بودم ، آب تو دلم بند نمیشد و یه اضطراب عجیبی وجودم رو فرا میگرفت

    به خاطر مسایل کشاورزی بارها مجبور بودم نیمه شب ها آبیاری کنم و یا تنها مسیری را در تاریکی طی کنم . هیچ وقت فراموش نمیکنم آن لحظات بی قرار ترین موجود کره زمین بودم و تا مرز انفجار با صدایی نامربوط پا به فرار میذاشتم

    یک شب بدون نور مهتاب موتورم خراب شد ، کجا ؟ نزدیک قبرستان روستا

    به گریه افتادم خواهش تمنا که روشن شو …. واقعا شدنی نبود ، بدنم مثل بید میلرزید هر لحظه تصور میکردم الان در تسخیر مرگم و میمیرم

    اون روز نزدیک ترین ملاقات من با مرگ بود ، رو در رو ، سینه به سینه مستقیم مرگ در چشمانم زل زد …

    خدا را نمیشناختم فقط گفته بودند هر کسی که نماز میخواند خداشناس است ، ته وجودم شعله ای جان گرفت “خدا همینجاست ، برخیز بنده من ”

    گرمایش آنقدر داغم کر که گام هایم را به دل ترس فرو بردم ، فهمیدم عشق آرامش بخش است و خدا عشق محض

    به خاطر این صمیمیت با خدا عهدی عجیب بستم : نماز بی شمارش (چون فکر میکردم باید بیشتر از 5 بار در روز بخوانم شاید درکم از وجودش سپاسگزاری بود) هنوز هم سر قولم ماندم دائم ذکر هستم و این وجود خالص خداست که مرا بی بدیل میکند ، من فقط 5 بار نماز نمیخوانم چون وقتی میخواندم تمام آن لحظات بیرون فکر خدا بودم ، خدا را بیرون نماز جماعت ها پیدا کردم بیرون کعبه بیرون از هیاهو و شلوغی ، همین نزدیکی قلبم هر لحظه در سپاسم هر لحظه در سخن هر لحظه میهمان این بزم بی پایان.

    موتور را خاموش تا نزدیک قبرستان هل دادم نشستم کنار سنگ ها سرد و یک دل سیر از ترس هایم گفتم ، این نیرو چه بود ، آن انرژی با من چه کرد؟ آن شب برای همیشه ترس درونم مرد و رفت.

    من خدا را ملاقات کردم بی آنکه قبلا اثری از وجودش با این معنا در زندگیم پیدا کنم _ زندگی قبل این حادثه تقلید بود و بس.

    .

    ?? راهکار :

    .

    خودت را به چالش و ملاقات مرگ بکشان “از خودت بپرس امروز آخرین فرصت من برای بودن در همین قالب زندگیست چه رسالتی به عهده دارم؟ ” الهامت را بگیر و با آن به کمال برس ”

    .

    ??? باور : من خدا هستم

    .

    خدا تصویر بزرگ تابلو زیبای زندگیست و ما تکه ای از پازل برای کامل کردن این تصویر زیبا

    فرصت نقاشی شدن و نقش بستن در این تابلو به اندازه وسعت پذیرش خدا در درونمان است

    به قدر که خدا بود خودمان را فراموش میکنیم ، پریشان و مشوش و ناتوانیم و به قدری که با خدا میبندیم و از دیگران میبریم مانند خدا قادر میشویم چون خدا قول داد که تمام هستی در تسخیر ماست

    .

    ? تجربه :

    .

    قبل تر ها مقصر تمام کار هایم خدا بود و تا کم میاوردم پای خدا وسط بود …. فکر میکردم من پا رو گاز گذاشتم و خدا جفت پا ترمز رو فشار میده از من اصرار و از اون انکار

    بعد از خوندن داستان منصور حلاج و ادعای خدا بودنش به خودم نهیب زدم که “یک بار به دانسته هایت شک کن ” این جرقه امید در من شکل گرفت و با مطالعات به جایی رسیدم که با افتخار میگویم “من خدا هستم ” و هر آنچه میبینم “خداست” …. قبل تر ها من با دو چشمم فقط بیرون را میدیدم تمام نتایج به ظاهر از ناهماهنگی من با بیرون خودم بود اما این بار اشاره را به سمت خودم گرفتم و خودم را پایگاه خلقت و انرژی جای بی نهایت دیدم

    پس من خالقم ، خالق هنرمند زندگی خودم ، جهان خودم ؛ علاقه مندی های خودم و چقدر چقدر چقدر بعد اون دریافت آرام شدم چون دریافتم که هر چیزی میخواهم را میسازم

    ” مگر همه ما این رو نمیخواهیم ؟؟؟ ”

    وقتی من خدا هستم چه آرامشی دارد این خلق و آفرینش و اختراع و اکتشاف و امداد و رشد و رویاندن

    پس میرویم و میرویانم و فریاد میزنم بتابید نور خدایی که درونتان دمیده شده است

    وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی ((و از روح خود در آن دمیدم))

    .

    ?? راهکار :

    .

    در هر صورت دو انتخاب بیشتر نداریم

    1٫٫٫ خدا را درون هر چیزی ببینیم اولین وجود ، وجود خود ماست (در این صورت خدا نزدیک و صمیمی و عاشق و از خود ماست پس نتیجه جذب است و درک و آرامش بدون حرص وآز و طمع و در جا زدن )

    روش: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد (رد پای خدا همه جا هست به شرط ایمان به شرط باور این خود ما هستیم که باید هر اتفاق تا کید میکنم هر اتفاق ، را طوری ببینیم که حالمان خوب شود چون ذات خدا خیر مطلق است و ناراحتی آنی ما به خاطر ذهن عجول ماست ، پس قضاوت را با لذت از لحظه ار بین ببریم _ روش تمجید و تحسین هر چیزی که به ما حس خوب بدهد و این دارای بالاترین فرکانس می باشد )

    2٫٫٫ خود را تافته بدانیم و وجودمان را اتفاقی بدانیم و بگوییم خدا نه در ماست و نه مثل ما و نه پیش ما (در این صورت منزوی و تنها و فوق العاده ناتوان هستیم چون این تضاد از درون ما را مانند اسید میخورد و در خود حل میکند تا به دست خود در حبس درون به قتل میرسیم)

    .

    .

    ????بخش دوم : باور های تقویت شونده و عمومی :

    .

    در این قسمت با توجه به گزیده هایی که در تجارب و مطالعاتم داشتم و به تلاش برای قوی تر کردن اونها هستم میپردازم :

    .

    ??? باور: خدا بهترین الگو ، بهترین انگیزه ، بهترین یاور ، بهترین عشق، بهترین و تنها ترین نیروی مطلق جهان (رب)

    .

    ? خدا بهترین الگو :

    .

    چه کسی از خدا بهتر میتواند نماد الگو برای ما باشد ؟؟؟

    ما خدا هستیم و به میزانی که تجمع انرژی و درک خدا را داریم به ذات یکتای خدای نزدیک تریم

    چون خدا بی انتهاست پس ما نیز بهترین الگو را داریم ” این دقیقا مطابق میل سرشار ما برای رشد است”

    الگو افراد و بنده ها نیستند ، الگو خود خداست که همیشه موفق است ، همیشه شکست ناپذیر است ، همیشه قادر است ، همیشه توانا و همیشه عاشق است و از طرفی همه چیز مال اوست پس چرا شبیه کسی باشیم ؟

    بیایید خدا باشیم ، بیایید خودمان باشیم که خداست

    .

    ? راهکار من :

    .

    همیشه با خودم تکرار میکنم من میل و ذات لا یتناهی الهی درونم است و چون میل به آزادی دارم پس محدود نمیشوم

    من هر چیزی و هر کسی میتوانم باشم ، اگر و اگر بخواهم و با احساسم هماهنگش کنم.

    .

    ? بهترین انگیزه :

    .

    یه وقتایی حس میکنم خدا همه جوره سنگ تموم گذاشته

    یعنی یاد ندارم بخوام کاری رو انجام بدم و به معنای واقعی از جمله “خدایا به امید تو نه خلق روزگار” انگیزه بی نهایت و انفجاری نگیرم … قسمت جالبش اینجاس خدا همه جوره پایه اس : میگه لازم نیست جون بکنی خودت رو به آتیش بزنیو از جاده پر شیب و گل و لای و بی راهه بری

    صاف تو چشات زل میزنه میگه من عاشق اون خنده از ته دلتم ، من عاشق اون آیه هایی هستم که خدا توش با صلابت تمام گفته “لا تحزن = غمگین مباش”

    “با لذت کار کنی زمین رو بران کون فیکون میکنم” ……. دیگه از این انگیزه بالا تر که از خود خدا قول بگیری؟؟؟

    .

    ? راهکار من :

    .

    در واقع من وقتی انگیزه میگیرم که رویایی برای پرواز داشته باشم ، یعنی تجسمی خلاق

    من قبل شروع هر کارم”امید” دارم

    و به محض استارت اون روند “انگیزه ” چاشنی کارم میشه و این باور که من میخوام با لذت تمام کارم رو انجام بدم واقعا خیلی موثر بوده و واقعا الان که فکر میکنم ، یاد ندارم کاری رو که واقعا عاشقشم رو شروع کنم و انگیزه نداشته باشم.

    .

    ? بهترین یاور :

    .

    تا خدا هست به غم ، وعده ی این خانه مده…

    همه به کمک و یاری تو می آیدند چون “ید الله فوق ایدیهم : اونا دستی از بینهایت دست خدا هستند و همیشه دست خدا از همه آنها بالا تر است”

    به قدری که به غیرخدا نیازمندی ، همان اندازه ضربه پذیری

    به همان اندازه که که ضربه پذیری به همان گنجایش نیازمندی

    به همان گنجایش که نیازمندی ، نیار بیشتری را جذب میکنی

    مگر نمیدانی که طبیعت دفع را نمیفهمد ؟؟؟؟

    پس چرا دائما احساس نیاز و اصرار به محتاجی بیشتری میکنی؟؟؟

    به تو داده نخواهد شد ، مگر آنکه به لذت داشته شدن و عادی شدنش برسی .

    یادت نرفته که تو “خدایی”

    .

    ? راهکار من :

    .

    فقط روی خدا حساب باز کردن از اون خط قرمز های شدید زندگی منه

    یعنی هیچ کس غیر خدای درونم اجازه ورود رو نداره

    تمام تلاشم این بوده هر روز به خودم اثبات کنم اگر با خدا باشم سلطان محمود هم در خانه ی خدا گداست.

    .

    ? بهترین عشق :

    .

    من واقعا در تعجبم وقتی خدا معنای واقعی عشق است ما چطور به زمینی ها دلبسته میشویم ؟

    شاید لازم باشد همه جا ثابت شود تنها اوست که باقی میماند و این انرژی ها برای پیشرفت و تعالی در مسیر تکمل رو به انرژی منبع است

    عشق نامه خدا = قرآن ، زبان تمثیل است ، خدا در تمام آیات ردی از توحید و یکتا پرستی اش را به جای میگذارد

    یادمان نرفته که ما خداییم و این همان دوست داشتن خود است “عزت نفس” …

    شاید خلاصه قرآن در یک سوره باشد و آن یک سوره حمد میباشدو شاید اگر بشود قرآن را خلاصه کنیم در یک کلمه “توحید ” جای گیرد .

    راستی یادم نرفته که بگم خدا خودش هم سپاس گزار است !!!!!

    بارها از خودم پرسیدم خدا برای چه چیزی میتواند سپاس گزار باشد ؟؟؟ وقتی به این عشق رسیدم سکوت کردم

    خدا به خاطر وجود عشقش وجود قوانین ثابتش وجود این مشیت زیبا از خودش سپاس گزار است.

    .

    ? راهکار من :

    .

    “سبیل” های متفاوتی برای این عشق وجود دارد اما “صراط = راه مستقیم = راه میانبر “یکی است و آن یک راه برای ما رسیدن به این باور است که آرامش را فقط زمانی به صورت واقعی حس کردیم که خدا را در آغوش گرفتیم

    بی انتها ، تمام نشدنی ، طولانی ، محکم و در یک کلام عاشقانه

    اگر میخواهی به این عشق برسی از خودت شروع کن “یادت هست ؟ تو خدایی”

    .

    ? بهترین و تنها ترین نیروی مطلق جهان (رب) :

    .

    هر وقت به کلمه (رب) میرسم بی اختیار احساس قدرتمندی و توانگری میکنم.

    آری میشود تو به نیرویی متصل هستی که توانایی خلق تمام تمام جزییات سرنوشت زندگیت را داری

    خدا اجازه داده که سر نوشت را از سر بنویسیم و آن قلم خوشنویش به دست ما و صفحه روزگار پرده ی نقاشی

    زندگی طرح و قلم و تو یک نقاش….. زندگیت را عاشقانه طرح بزن …..

    به خودم قول دادم که رهرو باشم با این قول ، نتایجم مرا فریاد میزنند و این قدرت رهروی فقط یک نیروست ، اینکه من ذاتی هستم که نه تهدید میپذیرد ونه تحدید میشود نه ترسی دارد و نه متوقف میشود ….

    .

    ? راهکار من :

    .

    هر وقت میتوانم به این درک برسم که دارنده تمام جهان کلید تمام خواسته ها را در دستانم گذاشته و میتوانم با رشد خواسته هایم دروازه های موفقیت را قفل گشایی کنم ، قند در دلم آب میشود و بی مهابا زیر لب میخوانم :

    ” الحمد الله رب العالمین ”

    .

    .ادامه در پست بعد

    حتما مطالعه کنید عالیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3451 روز

      Ivar, [05.02.18 23:28]

      ???? سلام دوست عزیز و مهربان من ?????

      ??? امیدوارم حالت خیلی خیلی خیلی خیلی عالی باشه???

      دوست عزیز من ای کاش میشد هزار بار به این نظر امتیاز داد ، چقدر عالی عالی خدا را توضیح دادید ( ما خود خدایم )

      از شما سپاسگذارم ددوست عزیز من ، و در ادامه میرم سراغ قسمت دوم متن شما

      من حتما این جملات را با صدای خودم ضبط میکنم و بار ها گوش میدم چرا که خواندن این ها خیلی به من آرامشش داد

      ???? میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • ناشناس گفته:
        مدت عضویت: 3173 روز

        مهدی نوری خوش قلب

        به زیبایی به نکتهی مهم متن اشاره کردید و این مهر خداست که درون وجود ارزشمندت موج میزند

        از همراهی و همنوایی ات ممنونم

        از آرامشی که خدا را درون شما برانگیخت به وجد آمدم

        خدایا متشکرم از محبت بی بدیلت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    بردیا مددی گفته:
    مدت عضویت: 3368 روز

    بنام آفریدگاری که مهربانتر از مادر و از رگ گردن به ما نزدیکتر است

    سلام خدمت سید عزیزم و اعضای خانواده صمیمی ام,

    ?طبق باورهای خانواده و گذشتگان ک ماهیت خدا رو به شکل یک موجود تصور میکردند این دیدگاه از بچگی بهم ارث رسیده بود,بزرگترامون وقتی به مشکلی برمیخوردن یا کمکی از خدا میخواستن این جمله رو بکار میبردن:توکلت به اوس کریم باشه یا مثلا اون مردی ک بالاسرمونه ناامیدت نمیکنه,گذشته از این حرفا بر اساس تفاسیر غلطی ک معلما از قران داشتند من همیشه خدا رو یک فرد اخمو و عصبانی تجسم میکردم ک همش در حال هشدار دادنه ک اگه به دستوراتم عمل نکنی عاقبتت اتش سوزان جهنمه و به اصطلاح پدرتو در میاریم,من روز بروز بزرگتر میشدم و این باورها بیشتر قدرت میگرفت و هراسم از خدا بیشتر میشد,

    تا اینکه اولین جرقه در ذهنم زده شد,توو یه کلیپی ک در مورد شناخت خدا بود دکتر آزمندیان دقیقا این جمله رو گفتند:ماهیت خداوند انرژی ای است که شما در ذهنتان با باورها و ایمانتان به آن شکل میدهید و هرچه باورهای قدرتمندی بسازید بازخوردهای قدرتمندی از این انرژی تجربه خواهید کرد,از اون روز تحقیق و تفحصم در مورد ماهیت خداوند شروع شد,مطالبی ک از اینترنت برمیداشتم خیلی کم میتونست جواب سوالاتم رو بده,چن سالی به همین منوال گذشت و چون پاسخ های اساسی برا سوالام پیدا نکردم پیگیری هام کمرنگ تر شد,

    ?بعده چن سال ک وارد دانشگاه شدم توسط معاون دانشگاهمون با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شدم ,روزای اول 90% تمرکزم به فایلایی بود ک استاد در مورد خداوند صحبت میکردند,مثل فایل فقط روی خدا حساب کن,خدا رو بهتر بشناسیم 1 و 2 و…

    هر کلیپی ک میدیدم یه سیلی خیلی محکم میخوردم و شاید ساعتها به فکر فرو میرفتم تا اینکه یواش یواش نجواهای ذهنم فروکش کردن و تونستم آروم بشم,هر کلیپ رو روزی پنج شش بار میدیدم و هر باری ک میدیدم شناختم نسبت به خدا بیشتر و شفاف تر میشد به لطف وجود استاد عزیزم روز به روز باورهام قوی تر میشد و البته باورهای غلط و حال بهم زن زیادی هم کمرنگ تر و کمرنگ تر میشد(البته با یاری خدا و راهنمایی های استاد و استمرارم روی جملات تاکیدی).

    ?بنظر من در گفتار باورهای زیادی رو میشه به زبون آورد,ولی زمانی میشه پی برد تا چه اندازه کلاممون با رفتار و باورامون هم راستاست که با تضادهای مختلف مواجه بشیم در این شرایط میزان ایمان و باور هر آدمی مشخص میشه,

    ?موثرترین باوری ک تونست منو از افسردگی و گمراهی نجات بده این بود ک فهمیدم من جزعی از خالق خویش هستم و او از روح خودش در من دمیده؛

    ?إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ﴿71﴾ فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿72﴾

    آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفرید (71)پس آن گاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و از روح خود در او بدمیدم بر او به سجده در افتید.(72)

    روزی ک فهمیدم من جزعی از خداوندی هستم ک مالک آسمان و زمینه,غنی مطلقه,تمامی ثروت های زمین و آسمان برای اوست,بخش عمده ای از نگرانی هایم فرو ریخت؛

    ?باور به وهاب بودن خداوند,

    انک انت الوهاب

    ( بار خدایا) همانا که تو بسیار بخشنده ای.

    این باور قوی نگرانی مرا از کمبود منابع و امکانات از بین برد و باور فراوانی را در من ایجاد کرد

    ?باور به غفور بودن خداوند,

    ان الله غفور رحیم

    همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.

    عزت نفس از بین رفته مرا دوباره در من زنده کرد و احساس گناه شدیدی که دائما گریبان گیرم بود روز به روز کمرنگ تر شد,

    ?باور به رزاق بودن خداوند,برای این باور نزدیک سی جمله تاکیدی نوشتم ک هر شب و صبح تکرار میکنم,این باور رو انقدر با خودم تکرار کردم که دیگه هر وقت درخواستی از خدا دارم یا به مشکلی میخورم و ازش تقاضای یاری دارم در فاصله زمانی خیلی کوتاه به دادم میرسه و با دستهای بی شمارش دستمو میگیره و نیازمو برطرف میکنه,

    ?یه باور مضحک و خنده داری ک قبلا داشتم این بود که بعد از اینکه درخواستم اجابت میشد, یه مدت نمیتونستم ازش چیزی بخوام و کمک بطلبم حتی اگه شرایط برام خیلی سخت میشد,,چون احساس میکردم داره بهم میگه دیگه داری پر رو میشیا,همین چن روز پیش فلان خواستتو برآورده کردم(مثل اینکه کارمند از رئیسش هر روز هر روز درخواست مرخصی میکنه),الان وقتی به این ذهنیت هام فکر میکنم هم خندم میگیره هم حس شرک خفی بهم دست میده,خدایی ک خودش میگه هر چقدر بیشتر ازم بخوای بیشتر بهت عطا میکنم و به اندازه درخواست و سماجتت به درگاهم مقربتری(البته درخواست با باورهای صحیح و قوی)

    ?یه نکته مهمی که مربوط به صحیح و غلط بودن باورها در قبال درخواست هاست و من خودم هم قبل آشنایی با سایت این مشکلو داشتم که؛

    چرا هرچی دعا میکنم خدا نمیشنوه؟چرا منو از این وضع بیرون نمیاره, چرا از خدا پول و مال و منال میخوام ولی صدامو نشنیده و هنوز بهم نرسیده؟

    ?پاسخ در چگونگی نحوه درخواست از خداونده,یادتون باشه خداوند به هر پرسش مو به مو پاسخ میدهد!

    اگر راز و نیاز شما به این شکله که : خدایا من حسابی تو مخمصه افتاده ام دستم خالیه نمیتونم هیچ کدوم از قبض هارو پرداخت کنم….خیلی به پول احتیاج دارم…آنگاه چنین اتفاقی حقیقتا براتون می افته در مخمصه میوفتید…دستتون خالی میشه نمیتونید قبض ها را پرداخت کنید و به شدت محتاج پول خواهید شد.کائنات تمامی آن چه را که به سویشان می فرستیم برایمان میفرستد!در حقیقت به آنها شاخ و برگ میدهد،هر باوری که درباره ی فقدان و کمبود در ذهنمون جای بگیرد قطعا در تجربه ی واقعیمان منعکس خواهد شد…

    آیا خواهان ثروت هستیم؟پس ابتدا در ذهنمان ثروتمند شویم و مطمئن باشیم کاینات دست در دست یکدیگر ما را ثروتمند میکند.

    خداوند نمیخواهد در فقدان و نداری زندگی کنیم و به واقع میخواهد ما به تمام آنچه خواهانش هستیم برسیم.

    به قول یکی از اساتیدم,ما نه تنها خواهان تحقق یافتن خواسته های مان هستیم بلکه این توان در ما به ودیعه نهاده شده است تا هر زمان که اراده کنیم آنها را در زندگی خویش متجلی سازیم.

    خداوند هیچ گاه نمیگوید(نه تو نمیتونی ثروت رو تجربه کنی)بلکه میگوید(با قوانینم هم راستا شو و همه چیز را تجربه کن)

    ?پس بطور کلی برای خلق آگاهانه خواسته هامون باید طوری بیاندیشیم,سخن بگوییم و عمل کنیم که گویی از پیش به تمام خواسته هایمان جامه ی عمل پوشانده شده است و ما در حال لذت بردن و شکرگذاری بابت اجابت درخواست هایمان هستیم,اینجاست که پاسخ ” آری” از جانب خداوند را در سریعترین زمان ممکن تجربه خواهیم کرد.

    ?توکل کردن به خداوند؛این صفت با ارزش موقعی حاصل میشه که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیره از جانب پروردگار بدونه و هیچ قدرتی را جز او مؤثر ندونه و معتقد باشه که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند,و امکان ندارد بنده ای که به خدایش تکیه کرده,دست خالی از درگاهش بازگردد,من خودم که همیشه شرمنده لطف بی حد و اندازش بودم و به این باور رسیدم ک هر قدم ک به سمتش میری,صد قدم به سمت تو میاد,

    ?باور دیگه ای ک آرامش زیادی بهم عطا کرد مربوط به فصل اول کتاب”رویاهایی که رویا نیستند”بود ک استاد وجود نیرویی بنام شر را نقض میکنند و میفرماید نیروی خیر تنها نیروی حاکم بر جهان است و نیرویی بنام شر وجود ندارد,شر وقتی بوجود میاد که ما ارتباطمون رو با خداوند تنها منبع قدرت قطع میکنیم,این باور باعث شد ک من بیشتر روی ایمانم کار کنم تا روز به روز قوی تر بشه,چرا که طبق گفته استاد ترس و نگرانی و تضعیف ایمان باعث میشه ارتباطمون با خدا ضعیف بشه و در نبود این ارتباط,شیطان رو به قلب و ذهنمون راه میدیم و انگاری قدرت اختیارمون رو دو دستی به شیطان واگذار میکنیم.

    ?باور ودود بودن خداوند؛

    وَ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ ﴿90﴾هود

    «و از پروردگار خود آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید که پروردگار من مهربان و دوستدار[بندگان ] است.»

    بنظر من باوری آرامش بخشتر از این نیست ک خداوند خودش را دوست و همدم تو بداند,چه لذتی بالاتر از اینکه خالق بزرگ تو دوست و همدم تو باشد,یعنی دیگه جای هیچگونه نگرانی برا آدم نمیمونه,

    ?اوحی الله الی داود:

    یا داود!بلّغ اهل الارض:أنّی حبیب من أحبّنی،و جلیس من جالسنی،و مؤنس لمن أنس بذکری،و صاحب لمن صاحبنی،و مختار لمن اختارنی،و مطیع لمن أطاعنی.

    ما أحبنی أحد من خلقی،عرفت ذلک من قلبه،إلاّ أحببته حباً لا یتقدمه أحد من خلقی و….

    خداوند متعال به داود وحی کرد:

    ای داود!به اهل زمین(پیغام مرا)برسان:من دوست(صمیمی)کسی هستم که دوست(صمیمی)من باشد،و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونسم با کسی که مونس ذکر من است و همراهم با بنده ای که همراه من است و او را اختیار میکنم،که مرا اختیار کرده،و مطیع بنده ای هستم که مطیع من است.

    ?یکتا پرستی و باور واحد و یگانه بودن آفریدگار؛

    شاید خیلی از ما آدما بارها تو شرایط سختی قرار گرفتیم ک فرد مشخصی رو ضامن رفع مشکلمون دونستیم,برای پیدا کردن کار یا گرفتن وام یا مسائلی از این قبیل دست به دامن همنوعانمون شدیم,اگه فلان ناممو امضا نکنی بدبخت میشم,اگه سفارشمو به فلانی نکنی از کار بیکار میشم,تو منت سر من بزار و گوشه چشمی بهم بکن,من تا عمر دارم مدیونتم و جبران میکنم و از اینجور حرفا,

    خداییش آدم هرچقدر شناختش نسبت به خدا بیشتر میشه از کارایی ک در گذشته انجام داده,شرمگین میشه که برای خدا شریک قرار داده,بنظرم این بدترین نوع شرک ورزیدن به خداست,شاید گناهش از بت پرستیه آشکار هم بیشتر باشه,اینم بگم که هیچوقتم کارمون درست نمیشد و در صورت درست شدن هم به مشکل بزرگتری برخورد میکردیم,خیلی وقتا با این کارامون خدا رو از یاد بردیم یا براش شریک قائل شدیم,ولی اون هیچوقت ازمون ناامید نشده و همیشه خواسته با نشانه هاش باهامون حرف بزنه و ما رو توو مسیر درست قرار بده.

    ? یکی از موثر ترین تمرینام اینه ک توو قران آیاتی رو که در اون اسامی متبرک خداوند بکار رفته رو مینویسم و بصورت جملات تاکیدی مدام تکرار میکنم,بنظرم این کار دو مزیت فوق العاده داره:

    اول اینکه تکرار باعث جای گیری و ثبات در ذهن میشه و دوم اینکه با تفکر و تحقیق در مورد این اسامی میتونیم باورهای قدرتمند جدیدی بسازیم,که یکی از تمرین های مهم من اینه و انقد تکرار کردم ک دیگه ذهنم شرطی شده!

    ?پیشنهاد اخر من اینه که هر زمانی به واسطه باورامون از جانب خداوند نشانه ای دریافت کردیم یا ایده و الهامی بهمون شد یا به درخواستمون پاسخ داده شد,این نشانه ها رو مدام تایید کنیم(حتی اگه نشانه خیلی کوچیکی باشه که شاید برای خیلی از آدما عادی باشه)و نذاریم ک برامون عادی و پیش پا افتاده بشه,مهمتر از تایید کردن اینه که تماما مکتوب کنیم و بخاطرشون سپاسگذار خداوند باشیم تا هم رفته رفته توو ذهنمون ثبات پیدا کنه و هم اینکه طبق قانون سپاسگذاری(که نزدیکترین فرکانس به خداست),این جنس اتفاقات و نشانه ها توو زندگیمون بزرگتر و بزرگتر بشن و گسترش پیدا کنن تا به قول استاد بتونیم سعادتمند و سربلند و ثروتمند زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنیم…

    ?نگران فردایت نباش

    خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست,

    ما اولین بار است بندگی میکنیم ولی او بی زمانی است که خدایی میکند !

    اعتماد کن به خدایی اش …

    ممنون از همه بچه ها ک وقت گذاشتن برا خوندن مطالبم,

    برای همتون زندگی ای توام با توحید عملی آرزومندم?

    استاد عزیزم سایه تون مستدام??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  7. -
    mehdi گفته:
    مدت عضویت: 3210 روز

    با سلام به استاد عباس منش

    استاد من سئوالی از شما داشتم و از شما خواهش میکنم که توی فایل ریگان بعدی جواب سئوال من رو پاسخ بدید امید وارم به این سئوال پاسخ بدید

    استاد شما توی گذشته باورهای محدود کننده ای داشتید برای من سئوال است که شما چطور افکارتان و باورهای رو تغییر دادید منظور من این است شما روی چند تا باور هم زمان داشتید کار میکردید و یا نه تک تک روی باورهاتون کار میکردید مثل این باور که خداوند دوست دارد که من ثروت و سلامت و شاد باشم منظور من اینکه چند ماه فقط روی این باور تمرکز کرده بودید و یا نه چند باور را همز مان با هم کار میکردید والا من نمیدونم از کجا شروع کنم خیلی اشتیاق بالایی دارم شما توی یکی از محصولاتون گفت که از اون پاشنه اشیل شروع کنید والا من چند باور پاشنه اشیل دارم نمیدونم الان تکی روشون کار کنم و یا نه همزمان روشون کار کنم واقعا ممنون میشم پاسخ سئوال ساده من رو بدید من فقط همین رو بفهم همین الانش کتابها و فایلهای ریگان و محصولاتی از شما خریدم دارم کار میکنم اما این یک مورد رو نمی دونم خب الان من باید روی یک دونه تمرکز کنم یا چند باور رو همزمان با هم تغییر بدم با تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        نفیسه نصر گفته:
        مدت عضویت: 2767 روز

        با تقدیم احترام خدمت عزیزان

        سلام ، امروز این متن رو نوشتم که براتون بگم کمتر از مدت 48 ساعته از ملحق شدن من به گروه تحقیقاتی عباس منش نمی گذره ( به لطف دوست مهربونم) و بسیار در شگفت و شعفم که تجربه های معنوی و ارتباطم با کائنات رو در این پیج میبینم و تجارب مشابه به دستیابی موفقیتهام رو در داستانهای زندگی اعضاء میخونم. جالبه واسم همیشه این باور و درخواست خواسته هام از کائنات و مه و خورشید و فلک رو یک راه میانبر از در غیب میدونستم و به خودم میبالیدم خدا این تفکرو بم داده که واسه دستیابی به هدفام از این راه میانبر استفاده میکنم! ولی هیچ موقع به عنوان یک باور قابل تکامل یا چهارچوبی قابل تحقیق به باورام توجه نکرده بودم!!!

        شیوه معمول من درباره خداوند همیشه نجوای درخواستم و رها کردنش بوده و مطمعن از اینکه خدا پیگیرتر و مصمم تر از من بدنبال راهی برای براورده کردن خواستمه بدنبال فراهم کردن مقدمات استفاده از نعمت درخواستیم بوده. به نظرم وقتی ما انسانها چیزیو بخوایم خدا خیلی بیشتر و محکمتر بدنبال براورده کردنشه چون کارش خدایی کردنه و بهتر از من و هر انسان دیگه ای بلده نیاز مخلوقشو برآورده کنه و هیچ چیز بیشتر از این به من آرامش نمیده که کارمو به خدایی بسپارم توانا ، قادر و عاشق بنده هاش.

        خوشحالم از یافتن دوستانی با باوری مشابه خودم و امیدوارم بتونم باورهای خودمو تقویت کنم و زندگی در شان بنده خدایی چنان مهربان و بزرگ داشته باشم.

        به امید آگاهی بیشتر. *

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          ماهرخ طهماسبی گفته:
          مدت عضویت: 3148 روز

          با سلام خدمت استاد عزیزم و همراهان دوس داشتنی

          نکته ای ک ب ذهنم میرسه اینه ک نباید هیچ عذر و بهانه ای رو برای کنار اومدن با تنگدستی و فقر یا پذیرفتن اون ب صورت وضعیت دائمی قبول کنیم ….

          ب نظر من دلیل اصلی اینکه میخایم ثروتمند بشیم اینه ک باید ثروتمند بشیم …

          از اونجایی ک ما افریده پروردگارمون هستیم و خدواند از پدر و مادرمون هم برامون مهربونتره ثروتمندی حق مسلم ماست و میراث الهی ماست …

          دلیلی نداره ک ثروتمندی رو از زندگی معنوی خودمون جدا بدونیم . لازم نیست در دو عالم زندگی کنیم ….

          هر روز هفته و هر لحظه خدا رو ب چشم پدری ثروتمند و پر محبت ببینیم ک وضع ما رو می فهمه و احساساتمون و درک میکنه و نسبت ب همه امور ما علاقه منده و مراقب جزء جزء زندگی ماست درباره همه کارهامون خواه امور مالی خواه بقیه امور هدایتش رو بخایم و فرمان الهی اونو بطلبیم اون وقته ک از بهبود همه جنبه های زندگیمون شگفت زده میشیم …. وعده الهی اینه … همه چیز از آن شماست

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3451 روز

      ???? سلام دوست عزیز و مهربان من ?????

      ??? امیدوارم حالت خیلی خیلی خیلی خیلی عالی باشه???

      دوست عزیز من استاد عزیزمان در فایل های رایگان جواب سوالات شما را داده اند و این که شما اگر نمیدانی از کجا شروع کنی بهتر هست فایل رایگان ” از کجا شروع کنیم ” را گوش بدید

      و بعد از ان نحوه تغییر باور ها به روش استاد عزیزمان

      ولی من خلاصه ای از این چیز ها را برای شما مینوسم

      ببین دوست عزیز شاید سوالات زیادی شما پرسیده باشی و یا شاید سوالات زیادی رو در همین بخش جواب داده باشی ، اما خیلی از دوستان و یا حتی خودت شاید این برایت سوال شده باشه تا کی من باید بر روی باور هایم کار کنم و این روند به چه شکل هست ؟ و یا خیلی از دوستان این را در بین سوالاتی که میپرسن همیشه تکرار میکنند من که بر روی باور هایم کار کردم و تلاش کردن حقیقتا وضعیتم بهتر نشده و یا بدهکار بودن و بدهکار تر شدن راه کار این مشکل من چیه ؟ و چجوری باید باور هامو تغییر بدم !

      دوست عزیز من من توضیحی میدم در مورد شکل اموزش یک چیزی ! من ی مثالی رو برای شما دوست عزیز میزنم و این مثال خیلی مثال مفیدی هست و فکر میکنم همیشه بتونه به شما کمک کنه ، ببین دوست عزیز من برای یادگیری زبان انگلیسی چقدر زمان و انرژی نیاز هست که شما راحت انگلیسی رو صحبت کنی ( منظورم نان استاپ ) هر کتاب غیر تخصصی رو به راحتی بتونی بخونی و بفهمی ؟ و روزنامه رو بخونی و بفهمی ؟ و فیلم های زبان اصلی را هم که میبینی بدون زیرنویس متوجه بشی ؟ و مکالمه روزمره را هم بتونی به راحتی صحبت کنی و هیچ مشکل دیگه ای نداشته باشی ! چقدر زمان میخواد ؟ چقدر انرژی میخواد ؟

      ببین دوست عزیز من در ایران بالای 20-30 میلیون نفر رفتن و کلاس های آموزش زبان ثبت نام کردند ، کتاب های فراوانی گرفتند از متود های زیادی برای این که زبانشون قوی بشه استفاده کردند ، استاد های زیادی عوض کردند و … حالا سوال من این هست چند درصد این افراد تونستند زبان انگلیسی را جوری یاد بگیرند که مثل یک نی تیو صحبت کنند ؟ در جواب به تو دوست عزیز میگم شاید 1- 2 درصد از این جمعیت به اون درجه رسیدند!!!! چرا ؟ جواب بسیار راحت و واضح هست چون به اندازه کافی کار نکردند !

      این که شما بیایی یک ماه بیری کنار این استاد یک ماه دیگه بری کنار ی استاد دیگه این اصلا کافی نیست !!! در مورد خود من ف من کاملا اون پروسه ای که زبانم رو یاد گرفتم ی چیزی نزدیک به یک و نیم سال شد ولی در این مسیر من خیلی خیلی خیلی تلاش کردم و روزی 5 ساعت رو برای زبان وقت میزاشتم جوری که با توریست ها صحبت میکردم میرفتم مکان های تاریخی از استادم هزاران بار سوال میپرسیدم ، گروه های خارجی توی تلگرام و واتس اپ درست میکردم که چی بشه ؟ که جوری زبان صحبت کنم که دیگه وقتی رفتم استرالیا و یا هر کشوری دیگه لنگ نزنم !

      حالا هدف من از زدن این مثال این هست که خدا وکیلی مگه تو برای زبانت وقت نزاشتی ؟ و زمان صرفش نکردی ؟ و کلاس نرفتی ؟ وللی چرا اتفاق نیفتاد ؟ حالا دلیل این که میگی من روی باور هایم کار مییکنم و اتفاقی نمی افته دلیلش همینه !!! تو زیاد کار نکردی ! دوست عزیز من هر وقت تو خواستی در مورد تغییر باور ها به نتیجه برسی شما باید این مقیاس رو به خودت بگی ، آیا من به اندازه ای که زبانم عالی بشه روی تغییر باور هایم کار کردم و یا نکردم ؟؟؟؟ حالا اگر جواب منفی هست شما به اندازه کافی کار نکردی ! به اندازه کافی زمان و انرژی نزاشتی ! در مورد خود من ، من دارم با این باورر ها شبانه روزی زندگی میکنم چون تمام زندگی ما رو باور های ما شکل میده ، حالا شاید بگی بر روی بحث مالی نتیجه نگرفتی ولی در مورد دیگر جنبه های زندگی نتیجه گرفتی دوست عزیز من ما ا بچگی تحت تاثیر باور های مخربی بودیم که از جامعه و دوستان و فضای مجازی به ما رسیده اما تو باید اینو همیشه به خودت بگی که این قانون در مورد دیگر جنبه های زندگی من خوب جواب داده پس اینبارم میشه همون جوابی که شما باید به ذهن منطقیت بدی ، یک بار شده پس دوباره میشه !

      گفتم که من دارم شبانه روزی بر روی باور هایم کار میکنم حالا من توی هر کاری که بخوام انجام بدم اول باور هامون دارم تقویت میکنم و همیشه امیدم به خداست همون نیروی که منو هدایت میکنه !

      حالا دوست عزیز من پس فکر نکن که استاد و یا من و یا محصولات استاد ی قرصی رو به تو میدن که میزنی دیگه همچی حل میشه ! و یا میلیاردر میشی ، دوست عزیز نه برای من نه برای استاد نه برای تو اینجوری نیست ، حالا اینو ما باید بدونیم که تغییر باور ها نیاز داره تا ورودی های ذهن ما هم کنترل بشه ، نیازمند تعهد هست ! دوست عزیز شما اگر بخواای زبان اینگلیسی رو یاد بگیری باید صبح تا شب خودتو درگیر زبان انگلیسی کنی ! شما باید از داستان هاای انگلیسی شروع کنی همون داستان های انگلیسی آسون و از صبح تا شب بزاری توی گوشت و بزاری هزاران بار تکرار بشه تا این لحجرو بتونی بفهمی و بتونی تلفظ کنی

      باید بری سراغ ترجمه و تلفظ لغات جدید و …… تا بتونی زبان رو یاد بگیری ! حالا همین کار رو باید برای تغییر باور هایت اننجام بدی اما این رو بدون نتیجه تغییر باور های غلط و تبدیل کردن باور ها به باور های درست منظورم جایگزین کردن ان ها با باور های درست نتیجش اصلا قابل مقایسه با یادگیری زبان نیست و همچی خواهی داشت اما نکته مهمی که هست این هست که شما باید بیشتر از اون وقتی که بر روی زبان میزاری ده ها برابر بر روی باور هایت وقت بزاری !

      شما باید اول از همه باید تعهد بدی ، ورودی هاتو کنترل کنی ف فضای که داخل آن هستی رو باید کنترل کنی ، داری در مورد چی صحبت میکنی و یا داری در مورد چی فکر میکنی ؟ اگر میخوای باور هاتو تغییر بدی من و تو باید متعهد باشیم در مورد خواسته هامون صحبت کنیم ! نه در مورد ناخواسته هاامون ! متعهد باشیم برای داشته هامون سپاسگذار باشیم ، متعهد باشیم وقتی که داریم به چیز های در اینده فکر میکنم به چیز های خوبی از اون اتفاق فکر کنیم که احساس خوبی به ما بده نه به قسمت های که به ما احسااس بدی بده ! متعهد باشیم که همیشه به احساسمون نگاه کنیم که اگر دراحساس بدی هستیم در مسیر فرکانسی غلطی هستیم ! که ما باید با تغییر فکرمون با تغییر کلاممون با تغییر کانون توجهمون باید به نقطه ای برسیم که برای ما احساس بهتری فراهم کنه و وقتی که ما احساس خوبی داریم داریم در مسیر خواسته هامون حرکت میکنم و وقتی احساس بدی داریم در مسیر ناخواسته هامون داریم حرکت میکنیم متعهد باشیم من مهدی نوری برای این کار متعهد هستم و دارم این روز ها همین کار ها رو میکنم با بودن در بخض عقل کلل با حرف زدن در مورد خواسته هام با نوشتن در مورد آگااهی های که دارم

      در آخر شما باید به اندازه ای که برای یادگیری زبان انگلیسی زمان و وقتت و هذینه میزاری باید برای تغییر باور هایت هم به همین صورت وقت بزاری تا باور هایت تغییر کنه ! و در مورد باور ها اینقدر باید کار کنی که به صورت ناخوداگاه کار کنید و فکر کنید مثبت فکر کنی و شاد باشی نه اینکه هی بخوای زرو بزنی ! و حرف آخرم اینه دوست عزیز این معیار را استفاده کن برای یادگیری برای تغییر و برای آگاه شدم از طریق همین برنامه ها ( به همون اندازه که بر روی باور هایت کار کنی به همون اندازه نتیجه میگری !!! )

      نتیجه ای که من از این نوع تفکر گرفتم : ببین دوست عزیز ُ من چون زبان انگلیسی تدریس میکنم خیلی این مثال رو راحت تر متوجه شدم حالا وقتی من هم تمرکز و توجه خودمو گذاشتم بر روی تغییر باور هام نتیجه های خیلی خیلی بزرگی برای من افتاد البته نسبت به سنی که الان دارم میدانم اگر بیشتر کار کرده بودم هم بیشتر از این نتیجه میگرفتم ُ زندگی گذشته من با الان با همین باور ها زمین تا اسمان فرق میکنه ُ من با استفاده از همین باور ها احساس ارامش بیشتری دارم دیگه نمیترسم بلکه از جایگاه او عظمت خداوند میترسم خود خدا که کریم و بخششنده و مهربان هست ُ الان شب که میخوابم با آرامش بیشتری میخوابم و همین خودش یعنی نتیجه خیلی بزرگ برای منی که در گذشته اینجوری نبودم

      برای تغییر باور ها خیلی ها فکر میکنند که ما باید از یک روش های خاصی استفاده کنیم و در جای خاصی باشیم و چه میدونم قران رو در فلان درجه بزاریم و و … دوست عزیز من اصلا نیاز به این کار ها نیست، اول از همه ما باید اون باور غلط ه ای که در وجودمان هست رو پیدا کنیم که این باور ها رو وقتی میتونیم راحت پیدا کنیم که به تضاد های بر می خوریم و باور های غلط ما خودشونو نشون میدن و بعد از آن ما و شما باید باور درست را جایگزین کنیم به جای همون باور غلط ! خوب دوست عزیز خیلی مواقع اصلا نمیشه و یا نمیتونیم اون باور غلط رو پیدا کنیم که کجایی باور من اشکال داره که داره این نتیجه رو برای من شکل میده ! در این مواقع ما باید باور درستی رو خودمون بسازیم باورر درستی که به ما احساس عالی دست بده باوری که وقتی میگیم قلب ما احساس آرامش به دست بیاره ، حالا دوست عزیز من وقتی ما این باور را فهمیدیم که چه باوری رو باید بسازیم میتوانیم از چند روشی استفاده کنیم برای تغییر همان باور ، دوست عزیز من در هر فردی حس های وجود داره مثل لامسه ، تجربی ، جنبشی ، دیداری و .. ببین دوست عزیز من روش اول این هست که ما در مورد همون باور بنویسیم حالا چه در گوشی و یا بر روی کاغذ ! وقتی ما مینویسیم به شدت داریم حس لامسه خودمونو فعال میکنیم حس تجربی خودمونو فعال میکنیم یک سری از افراد هستند که وقتی یک چیزی رو مینویسند خیلی راحت تر یاد میگیرند ، روش دوم دیداری هست خیلی از افراد با دیدن یک چیز خیلی راحت یک مطلب را یاد میگیرند ، و یک سری ها دوست داررند در مورد اون چیز فکر کنند و اون فکر کردن به اون ها کمک میکنه تا راحت تر یاد بگیرند ، یک دسته دیگر هستند که دوست دارند فقط در مورد چیزی که دوست دارند یاد بگیرند صحبت کنند ، حال برای تغییر باور ها کدام یک از این ها بهتر تر هست ؟ جواب من این است که از تمام این ها به صورت همزمان استفاده کنی ، من باور های را که از محصولات استاد یاد میگیرم و یاداشتشان میکنم را به صورت فایل صوتی ایجاد میکنم آن هم با صداای خودم ، و بعد از آن هر روز صبح باور های که ساختم را پخش میکنم و بعد از آن همزمان هم مینویسم بر روی کاغذی که دوستش دارم و هم زیر لب زمزمه میکنم باور های را که دوست دارم ، و هم قکر میکنم به همان باور های که دوست دارم بسازم ، و هم می بینم که چقدر خوشش خط مینویسمشان ، به نظر من این روش خیلی تاثییر گذار تر هست برای من که اینطوری بوده

      روش دیگه برای تغییر باور ها گوش دادن همان باور ها در خوااب است ، ببین دوست عزیز من ما در خواب چندید حالت دایم که من زیاد وارد ان نمی شوم ( دتا ، بتا ، الفا و .. ) ببین دوست عزیز وقتی ما میخوابیم ذهن منطقی ما فعال نیست و ذهن ناخداگااه ما به هیچ عنوان بیکار نمیشینه و شما باید اون فایل صولی که با صدای خود ضبط کردی را شب قبل از خواب بزای توی گوشت و ارام بخوابی و بزاری اون باور ها تا صبح صد ها بار تکرار بشه

      روشش سوم تغییر باور تجسم کردن موقعی هست که داری باور هاتو تکرار میکنی ، من به شخصه وقتی تجسم میکنم اول از همه میرم توی مکان رویایی که توی ذهن خودم ساختم و توی اون ویلایی که دارم یک قسمتش من و خدا جلوی هم مینیشینیم و حرف میزنیم و میخندیم و ششادیم و من با اون در مورد خواسته هام و باور های که میخوام ایجاد کنم حرف میزنم و اون هم به من همیشه انرژی مثبت میده و حال منو خیلی خیلی خوب میکنه و پیشنهاد میکنم قبل از این که بری سر کار و یا مدرسه حتما این کار رو انجام بده خیلی به شما انرژی خوااهد داد خیلی !!!!

      ???? میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رضا فرسادپور گفته:
      مدت عضویت: 3623 روز

      سلام ب تو دوست عزیزم و هم مدار گلم

      سوال کلیدی ای هستش اتفاقا این سوالی ک پرسیدی

      میخواستم بگم تو ذهنت اینطور وسواس نداشته باشی و قشنگ ی لیستی از باورایی ک داری رو تهیه کنی و بنویسی ک کدوما بیشتر از همه تو زندگیت تو ابعاد مختلف تاثیر گذاشتن

      هر کدوم رو ک بالاترین تاثیر رو گذاشتن اول از همه شروع کن

      باورها اینطور نیستن ک بگیم مثلا فقط مربوط به ی موضوع خاص هستن تو زندگی

      مثلا باور ب فراوانی نعمات خدا – توی سلامتی آدم هم تاثیر میزاره

      چون احساس خوبی در ما ایجاد میکنه و این حس خوب به بیماری اجازه ورود نمیده و یا اصلا توجهی نمیکنیم بهش

      اینطور نیست ک بگیم فقط مربوط ب همون موضوع از زندگی میشه

      باور به روابط خوب داشتن- تو شغل و درامدزایی ما هم میتونه موثر باشه

      میخوام بگم ک اول از همه خود نظام باورها رو باید درک کنیم و قانون مدار ها رو مبدونیم ک استاد تو کلی از فایلا و دوره ها بهش اشاره دارن

      من خودم همین مدار ها رو اوایل درک درستی نداشتم

      بعد ی مدت دوباره ک اون فایل رو دیدم تازه تو ذهنم تثبیت شد و تو فضای ذهنی تازه ای قرار گرفتم

      کل کار رو اون فضای ذهنی ایجاد میکنه و باورها رو تحت تاثیر قرار میده

      مثلا از اون ب بعد متوجه این بودم ک دلیل این که ی سری افراد چرا تو زندگیم کمرگ شدن

      پس اول درک درستی از مفاهیم داشته باشیم تا باقیش درست بشه و ذهنمون پذیرا باشه

      موفق باشی دوست گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حمید محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3154 روز

    به نام خالق هستی

    باسلام به استادعزیزم وهمکاران زحمتکشش واعضای گروه تحقیقاتی.

    بنظرمن بهترین باورهرفردی درموردخداونداینه که اول هرفردی بتونه خودش ودرون خودشوبدرستی بشناسه وخودشوبه حقیقت بتونه باورکنه اونوقته که میتونه وجود خدای خودشودردرون خودنه تنها باوربلکه احساس کنه.دراینزمینه شعرکوتاهی هست که میگه:(گربه خودآیی به خدامیرسی)چراکه همیشه گفته شده همه ازخدائیم یعنی بخشی ازوجودخداونددرکالبدمادمیده شده که همان روح انسان میباشد.بایدبه عرض دوستان برسونم هممون ازوقتی با استادآشناشدیم هرکسی به اندازه فعالیتش این احساس که در وجودخودخداوندرابهترحس کردیم وحتی خداوندراهرکداممان به نوعی آنگونه که درافکرمان هست باورکردیم فقط وفقط دللیش اینه که تمام درسهاوتمام سخنان استادعباس منش به این منتهی میشه که ما واقعیت خودمونو بشناسیم ودرنهایت خودوتوانائیهامنوپیداکرده وبه خودباوری برسیم.

    من ازهمه دوستان که باتجربه های قشنگشون مشارکت میکنندتشکرمیکنم وازاستادعزیزم بابت زحماتشون تشکرمیکنم وبرای همه آرزوی موفیت،ثروت وسلامتی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مهدی صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2952 روز

    سلام

    من‌قبلا اینگونه سخنم را شروع می کردم: به نام دوست که هرچه دارم از اوست

    ولی بعد از شنیدن فایل شماره 9 راهنمایی عملی دست یابی به رویاها همین امشب دوست دارم از این به بعد سخنم را با این جمله آغاز کنم:

    به نام دوست که هرچه دارم همه اوست

    بله دوستان من با مطالعه چندتا از نظرات دوستان و بخصوص دوستانی که تازه به جمع ما پیوستند که خیلی زیبا نوشته بودند چون با افکار و باورهای قبلی من همسو بودند این باور را داشتندکه خداوند همانند یک موجود خیلی بزرگ و قدرتمند است که عشق می ورزه احساس داره و خیلی صفات انسانیه دیگه که ما برای رسیدن به آرزوهامون باید احساسات اون را برانگیزیم و به خواستمون برسیم.

    (این مطالب را در مرحله اول برای خودم می نویسم چون باورهای من نیز مثل شما است و دوست دارم که از همین امشب شروع به تغییر آنها بکنم با نوشتن این مطالب )

    ولی دوستان بدانید و آگاه باشید خداوند آنگونه که فکر می‌کردیم و عالمان دینی به ما گفتند نیست وباید این باور را به قول استاد با این باور جایگزین کنیم که خداوند انرژی است که نه بوجود آمده و نه از بین می رود بلکه از شکلی به شکل دیگر درمی آید همان قانون پایستگی انرژی فیزیک

    پس همه چیز خداست و مایی که جزیی از اوییم خلیفه‌ی او نیز بر روی زمین هستیم پس نسبت به دیگر موجودات برتری داریم و اگر جایگاه خود را بیابیم و باور کنیم می بینیم که هرچه را بخواهیم می توانیم بوجود آوریم.

    بگذارید یک مثال بزنم:

    خداوند در قرآن می فرماید ما هرچه را بخواهیم بوجود آوریم کافیست بگوییم موجود باش و آن چیز‌ در لحظه بوجود می آید(کن فیکون)، و بوجود آمدن آن چیز از لحاظ بزرگی و کوچکی برای خداوند هیچ فرقی ندارد مثل اینکه من به شما می گویم یک تکه سنگ را در ذهن خود تصور کنید، حالا یک کوه را تصور کنید.

    تصور کردن کدام یک سخت تر بود و یا زمان بیشتری برد؟

    معلوم است هیچکدام، در لحظه شما آن ها را تصور کردید.بوجود آوردن آن نیز برای خداوند همین گونه است.

    ما نیز خلیفه خدا هستیم و وقتی باورمان را درست کنیم و به قول استاد روی فرکانسهایی که به جهان هستی صادر می کنیم تسلط پیدا کنیم آنگاه می دانیم برای رسیدن به هر خواسته ای چه فرکانس و انرژی را باید صادر کنیم و آنوقت است که بدست آوردن هرچیزی مانند تصور کردن آن برای ما ساده و راحت می شود آن وقت است که می شویم خالق زندگی خود و تمام کائنات همانند غول چراغ جادو میگوید در خدمتم سرورم.

    در یک کلام ما خالق زندگی خودمون هستیم و نه هیچکس دیگر

    لطفاً منتظر ناجی و یا یک قدرت مافوق بشری نباشیم چون این باورها محدود کنندست

    من خالق زندگی و اتفاقات آن هستم و خداوند مرا جانشین خود با تمام اختیارات در زمین قرار داده پس سعی کنیم جانشین خوبی برای این چنین خدایی باشیم.

    شاد، سالم و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مهدی نوری گفته:
      مدت عضویت: 3451 روز

      ???? سلام دوست عزیز و مهربان من ?????

      ??? امیدوارم حالت خیلی خیلی خیلی خیلی عالی باشه???

      حقیقتا درست است که ما در گذشته خدای را میپرستیدیم که اشتباه بوده اما این که ما در گذشته بمانی درست نیست گذشته با تمام اون چیزی که در اون بده گذشته فقط ی کمی درس برای ما داره همین

      ???? میسپارمت به آغوش عاشق پروردگار ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: