این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2019/02/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2019-02-26 22:54:292024-07-24 10:42:34ایمانی که عمل نیاورد، حرف مفت است!!
1140نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد پراز انگیزه ی من چرااینقدر به موقع میای؟؟؟???چرا این چه حکمتی داره اخه انگار توذهن همه ی ما شاگردات هستی اینو جدی میگم من اصلا بعضی اوقات که شما فایل جدید میزارید میخوام داد بزنم بگم بابا این ازکجا فهمید حرف مارو بعدمیام توسایت میبینم بابا استادکلا حرف همه ی مارو میفهمه پس وقتی استاد میگه من هروقت هدایت میشم میام یه فایلی میزارم بدونه نوشته ومقدمه وانگار که خداوند درگوشش میگه وایشون هم اززبان خداوندهمینه??????ازدیشب تاالان شایدچهاردفعه گوش کردم یعنی هی خوابم برده بعد توخواب قشنگ توجمع دوستان سایت بااستادبودم بعدبیدارشدم باز زدم ازاول فایل یعنی چی بگم هرچی بگم ازاستاد واینکاراش گم گفتم استاد شما شعبده بازید???شما چیمارمیکنید باما من ازدیشب کلی نشونه گرفتم پریشب باخودم همش میگفتم خدایا من که دوستدارم اولین قدم رو بردارم ولی به قول استاد نشونه بده بهم یکدفعه رفتم سراغ گوشی همسرجان?دیدیم توی کارت حقوقش درست فیکس ۷۰۰ تومن پول داره گفتم خدایا ای کاش همسرجان اینوتقدیم من میکرد با پولی که توی درگاه دارم راحت اولین قدم روبرمیدارم بعد دیگه رها کردم ازصبح حالم گرفته بود اصلا دوست نداشتم بیام توسایت چون قلبم تند تند میزنه ویه حسی بهم گفته بود که این دوره کلا جنسش فرق میکنهخلاصه شب شد وهمسرم گفت مریم بانو مابه اتفاق دخترات مبخواستیم چیزی برات بخریم ولی چون قبلا میگفتی پول بیاددستم میخوام برم فلان ارایشگاه برای فلان کار منم این کارت حقوقمو که توش ۷۰۰تومن دارم تقدیم میکنم بهت به عنوان روز زن?? اینجا بودکه من فقط گفتم خدایا داری با قلب من چیچارمیکنی ??? دوستان من تاصبح ازخوشحالی نه میتونم بخوابم نه بیدار که صبح بشه بگم دخترم قدم اول روبخره???من خیلی خوشحالم درپوست خوددددد نمیگنجم ???توروخدا بهم نخندید خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم به خاطر هدایتم مثل همیشه من قدم اول روبرمیدارم مثل قدمهای که میخوای ازرودخونه رد بشی ازروی سنگها ایمان دارم قدمهای بعدی رو خواهی گفت اصل من نمیفهمم که چجوری تا قدم دوازده میرم خدایا شکرت استاد خیلی دوستدارم دیگه نمیدونم چی بنویسم میترسم حوصله بچه ها ازخوندن مطلبم سربره ??درپناه الله یکتا شادباشید???
سلام به استاد بی نظیرم دستی از دستان خداوند بی نظیرم:
استاد شما بی نظیری عشق رو میشه از تو نگاهتون دریافت کرد. موقعی که این فایل رو گوش دادم اشک توی چشام پرشد . فرکانس خوبتون رو میشه توی کلام و حرکاتتون درک کرد.استاد من هم از خدا خوستم که نشانه ای برای من بیار که لایق شرکت در دوره 12 قدم هستم یا نه. اما نشانه ای دریافت نشد و این به این معنی است که من باید بیشتر روی باورهام کار کنم تا تنایج مالی بهتری بگیرم و لایق بشم.من دوره روانشناسی ثروت 1 رو با همسرم تهیه کردم و دارم روش کار می کنم. استاد آنجایی که شما تو فایل توحید عملی6 ڰفته بودید که توی قران اصلا در مورد اساسی ترین نیازهایی که از نظر مردم اساسی است (خوراک،پوشاک،مسکن) نڰفته است وقتی داشتم توی قرآن سوره اعراف رو می خوندم همش یاد این حرف شما می افتادم این حرف شما که قران هزاران بار از ایمان ڰفته، از عمل صالح ڰفته، ایمانی که با احساس خوب باشه، ایمانی که با عمل صالح باشه، ایمانی که در ان معنویت و رابطه عالی با خداوند باشه، ایمانی که ترس و شک و نڰرانی در آن راه نداره، ایمانی که در آن فقر نباشه، ایمانی که در آن بیماری نباشه، ایمانی که در آن روابط خوب با دیڰران باشه، ایمانی که در آن ثروت و موفقیت مالی باشه، ایمانی که من میدونم موفق میشم من اقدامات عملی برای کارم انجام می دهم و می دانم که خداوند بی نهایت دست دارد که به من کمک می کنند. من از آدم ها برای محبتی که به من دارند تشکر می کنم اما این آدم ها را دستی از دستان خداوند می دانم . می دانم که اگر یک دست خدا به من جواب رد داد بی نهایت دست دیگر و بی نهایت روش دیگر وجود دارد تا من بتونم کارم رو با موفقیت انجام بدم.من می دونم لایق بهترین ها هستم و در کار جدیدم موفق و پیروز می شم کاری که عاشق آن هستم و دارم باورهای دوره روانشناسی ثروت 1 رو روی خودم کار می کنم تا با ، باورهای درست موفق شم. من با افکار و باورهای توحیدی شرایط کاری ام رو تغییر میدم و به بهترین موفقیت ها در زمینه کاری ام می رسم. خداوند برای من تبلیغاتم رو انجام می ده ، وقتی که من کارم را بالاترین کیفیت ممکن انجام دهم .
سلام دوباره به استاد خوبم و همه عزیزان هم فرکانسیِ عباس منشی . . .
2) آگاهی دوم که در ادامه عرایضم میخوام براتون بگم و خیلی خیلی مسئله ضروری و مهمیِ، در خصوص سپاسگزاری و شکر نعمات خداوند مهربان هست.
دوستان، چند وقت پیش داشتم در مورد مفهوم شکرگزاری مطلبی رو در اینترنت میخوندم که توجهم به یک فایل تصویری از آنتونی رابینز جلب شد. فکر میکنم عنوانش ” بزرگترین کلید کسب موفقیت ” بود. خیلی وسوسه شدم که این فایل ویدئویی رو ببینم و بفهمم که این کلیدی که آقای رابینز میگن چیه؟؟!! دوستان، آقای رابینز در این ویدئو در مورد سپاسگزاری از نعمات، رحمات و برکات بی پایان خداوند خیلی زیبا توضیح دادند و عنوان کردند که قدرتمندترین کلید کسب موفقیتهای عظیم در زندگی همین کارِ شکرگزاری از نعمات فراوان و بینهایتِ خداست.
اما نکته مهم و حائز اهمیت گفته های ایشان این بود که گفتند: ما در زندگیمان از نعمات و برکات بسیار زیادی برخورداریم که باید به خاطر داشتن آنها از خداوند متعال قدردان و سپاسگزاریم باشیم و این در حالی است که هیچکدام از ما در ایجاد و ساخته شدن هیچکدام از آن نعمتها و برکات نقشی نداشته ایم!!
مثلاً ما باید شاکر و قدردان بدن و جسمی باشیم که فقط آنرا از خداوند دریافت کرده ایم و هیچ نقشی در خلق و ساخته شدن آن نداشته ایم!!
ما باید شاکر و قدردان خانه ای باشیم که مالک آن هستیم و در آن زندگی میکنیم ، اما حتی یک دانه از آجرهایش را ما نساخته ایم و با روی هم قرار نداده ایم!!
باید قدردان و شاکر اتومبیلی باشیم که به راحتی سوارش میشویم، روشنش میکنیم و از رانندگی با آن لذت میبریم، در حالیکه حتی یک عدد از پیچ و مهره های آنرا نساخته ایم و یا حتی واشرش را نبسته ایم!!
باید شاکر و قدردان نان داغ و تازه ای که روی میز صبحانه و ناهار و شام برایمان حاضر و آماده است و با لذت آنرا نوش جان میکنیم باشیم، در حالیکه حتی یک دانه از گندمهای آنرا از مزرعه برداشت نکرده و حتی ذره ای از آن گندمها را آرد نکرده ایم.
بله دوستان، این مطلب به قدری مهم و اساسی است که مدتها جای تفکر و بررسیِ عمیق دارد!!
ما پیش خودمان فکر میکنیم که بنده های خیلی شاکر و قدردانی هستیم و فقط با یک شکرگزاری خشک و خالی و زبانی، رفع تکلیف میکنیم و افتخار میکنیم که سپاسگزار نعمات بیکران خالق هستیم. نه، اصلاً اینطور نیست عزیزان، ما حالا حالاها با شکرگزاری واقعی و بنیادینِ نعمات و برکاتِ بینهایت و فراوانِ پروردگارِ بی همتا، فاصله داریم!!
برای ساخته شدن و تولید خیلی از چیزهای کوچک و بزرگی که ما به طور روزمره و خیلی عادی ازشون استفاده میکنیم، ده ها ، صدها و حتی هزارن نفر آدم زحمت میکشن و تلاش میکنن و ما فقط با یک “خدایا شکرت” ساده و سطحی از کنارشون رد میشیم و پیش پا افتاده تلقی شون میکنیم!!
به یاد یک صحنه زیبا از فیلم” دور افتاده ” یا “Cast Away” با بازی هنرمندانه تام هنکس افتادم:
در این صحنه تام هنکس، داخل هواپیما نشسته و در حال بازگشت به کشورش هست. بازگشت از جزیره ای که مدتها در اون زندانی شده بود و هیچ راه فراری نداشت و برای اینکه زنده بمونه، مجبور بود همه مایحتاجش رو خودش بسازه و درست کنه تا دوام بیاره. توی هواپیما یک فندک رو میبینه و با فشار دادن دکمش، اون رو به سادگی روشن میکنه و بعد یادش میوفته که توی جزیره برای روشن کردن آتش و گرم شدن و پختن غذا و در کل زنده موندن، چقدر تلاش کرد و به قول معروف پدرش در اومد تا تونست اون آتش رو روشن کنه و بعد اون رو با چه بدبختی حفظ کنه و ادامه داستان . . .
در آخر عرایضم فقط میخوام یکبارِ دیگه و با تأکید یادآوری کنم که ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که به قول شاعر:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همـه از بحـر تـو سرگشتـه و فرمانبردار * شرط انصـاف نباشـد که تو فرمـان نبـری
و در واقع بی انصافی است که من و شما، سپاسگزار و شاکر اینهمه انرژی های فعال و زحمتکش در جهان و کائنات نباشیم. ایام به کام و تا درودی دیگر ، فعلاً بدرود . . .
ممنون از اینکه کامنت من رو مطالعه فرمودید و نظرتون رو راجع به اون نوشتید. برای شما و تمام عباس منشی های هم فرکانسی ام ، عالی ترین آرزوها رو خواستارم و امیدوارم به لطف الله در دوره حضوری استاد عباس منش به نام ” آفرینش 2 ” که به همین زودی ها در ایالت زیبای کالیفرنیا برگزار میشه، شما و بقیه عزیزان رو ملاقات کنم.
گفتیم: همه از بهشت فرود آیید، تا آن گاه که از جانب من راهنمایى براى شما آید، آنان که پیروى او کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد
این آیه رو وقتی خوندم دقیقا همون هدایت هایی که توی این یکسال و به خصوص توی این دوماه ، که دوره هارو کار میکنم و خدا ریز به ریز بهم میگفت و هدایت میکرد و سبب آرامشم میشد ، که سبب میشد قدم بردارم برای ترس هام و به شجاعت و توحید در عمل تبدیل بشه ، یادم اومد و دستامو به صورتم گذاشتم و تشکر کردم و دستامو بوس کردم چقدر لذت بخش بود ،
وای من تاحالا تو این یک سال این سوره رو چندین بار خونده بودم
اما هیچ وقت متوجه نشده بودم که منظورش همینه که طیبه وقتی خدا ریز ریز هدایتت میکنه و هر روز تو داری توجه میکنی و شاخک هاتو تیز میکنی تا دریافت کنی ، و وقتی سعی میکنی عمل کنی بهشون و ترس هات رو به شجاعت تبدیل میکنه و بعد قدم برمیداری
هرگز ترس و اندوهی به تو نخواهد رسید طیبه
شاید این که من بارها تو این سال سوره بقره رو خوندم و این آیه رو متوجه نشدم ،دلیلش این باشه که من اون موقع به این مقدار سعی و تلاش نداشتم که شاخکام تیز باشه و یا ترس هایی داشتم که هنوز به توحید در عمل تبدیل نشده بود ، برای همین وقتی آیه هارو میخوندم هیچی متوجه نمیشدم
اما الان همین که این آیه رو خوندم تک تک لحظه های این دوماهم اومد جلوی چشمم و داشتم لذت میبردم از یادآوریشون
چون من ترس هامو تبدیل به شجاعت کرده بودم و ایمانم رو به خدا نشون داده بودم
و این آیه رو که خوندم، گفتم دقیقا من الان به قدری درآرامشم که حس فوق العاده ای دارم
چقدر جذابه این آیه
من توی این دوماه به قدری ترس هام تبدیل به شجاعت شدن که من وقتی به چکاب فرکانسیم نگاه کردم متحیر بودم، از این همه تغییر خودم ، در عرض دو ماه و البته یک ماهش، تغییرات ،بیشتر بود
چون من بیشتر سعی کردم در عمل ایمانم رو در مورد خیلی چیزا نشون بدم و مهم ترینش ،رهایی از خواسته عشق بود
الان میفهمم چرا استاد در دوره عشق و مودت و عزت نفس نمیدونم کدوم یکی بود که میگفت خودتون حتی درمسیر درست باید مسیرتون رو پیدا کنید و کورکورانه از من پیروی نکنید
هر کس حتی در مسیر درست حتی از استاد عباس منش با اینکه درست هست پیروی کنه ،درست نیست
و میگفت خودتون برین قرآن رو بخونین
من الان که دارم قرآن رو میخونم درک میکنم و کم کم انگار وقتش شده
چون من قبلا هیچی از این آیات درک خاصی نداشتم
با اینکه حتی این آیه رو بارها خونده بودم
من وقتی متوجه این آیه شدم لذتش چندین برابر شد که من انگار یه درک عمیق تری نسبت به این موضوع نترس و نگران نباش داشتم
که انگار خدا به وضوح داره بهم میگه که ببین طیبه
تو قدم برداشتی و من درک آیات رو دارم یکی یکی طبق مدارت بهت عطا میکنم تا رشد کنی
تا وقتی درک کردی و به یاد تک تک کارهایی که انجام دادی و سبب رشدت شد ، افتادی
اینجوری راحت تر درک میکنی معنی آیات رو
در همه جنبه ها عمل کنی ، میری مرحله بعدی ، همه چیز به عمل کردن تو بستگی داره طیبه
قدم برداری درک همه چی رو بهت میدم
خدای من سپاسگزارم
الان که دارم مینویسم نمازمو خوندم و با خدا دُلمه خوردیم و بعد الان 6:7 هست که دارم قرآن میخونم و مینویسم
میگم دلمه خوردیم؟!
آره دلمه برگ انگور
یه غذای بهشتی
صبح زود مادرم و خواهرم رفتن جمعه بازار
دلمه درست کرده بود ،منم یه کاسه برداشتم و بعد نمازم که تموم شد گفتم خدا موافقی دلمه بخوریم ؟
رفتم یه کاسه برداشتم و دلمه هارو با لذت خوردیم ،به قدری خوش طعم و بهشتی بود که لذت بردم از این همه طعم های زیبا
اى بنى اسرائیل، به یاد آرید نعمتهایى که به شما عطا کردم، و به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم، و تنها از من بر حذر باشید
وقتی این آیه رو خوندم یاد عهدی که با خدا بستم که به من یاد داده بود که فقط و فقط جای خدا در قلبم هست و بندگی خدارو بکنم ،و دیدگاهم رو که دارم تغییر میدم ، عهد کردم .
هر لحظه سعی میکنم یادم بیارم بگم که این دنیا گذرا هست و از دوره عشق و مودت و عزت نفس یاد گرفتم
و من میخوام در لحظه بهترین حس هارو تجربه کنم و رها باشم و میدونم که این خداست که بهترین هارو از طریق بی نهایت دستانش به من هدیه میده
و یارى جویید از خدا به صبر و نماز، که نماز امرى بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خداپرستان فروتن
نماز=توجه
یاد خودم افتادم
من قبلا نماز رو به سختی میخوندم، فکرم هزار جا میرفت و اصلا متوجه نبودم معنی آیات چیه حتی به قدری ترس داشتم که با خدا سر نماز صحبت کنم ، حس گناه شدید داشتم
اما الان وقتی این آیه رو خوندم با خودم گفتم چقدر من با خدا دوست شدم و الان که فکر میکنم نماز برای من به قدری شیرین و دل انگیز شده که من وقتی نماز میخونم با خدا میخندیم و با معنی آیات، که دارم تو دلم میگم کیف میکنم
حتی من دو روزه وقتی عربی آیات رو میخوندم سر نماز یه جریانی حس کردم و بعدش به فارسیش بلند معنیاشو گفتم و حس کردم اینجوری خیلی برام راحت تره
و چقدر رفته رفته نماز خوندن و با خدا صحبت کردن آسون و آسون تر میشه برای من
و حذر کنید از آن روزى که هیچ کس به کار دیگرى نیاید، و شفاعت هیچ کس پذیرفته نشود، و فدا و عوض از کسى قبول نکنند، و هیچ یارى کننده و فریاد رسى نخواهند داشت
چقدر لذت بخش بود خوندن آیات قرآن
خدایا شکرت
من امروز یه حرفایی با خودم میزدم ،میگفتم طیبه عجله نکن ،باید تکاملتو طی کنی و اگر عمل نکنی هیچ اتفاقی رخ نمیده
امروز یه چیزی عجیب بود
نمیدونم با اینکه میدونم که خدا هدایتم میکنه و همیشه ریز به ریز و با حالت تاکیدی هم همیشه کمکم میکنه و هدایتممیکنه
اما بازم هنوز برام عجیبه و بعد میگم نه این عجیب نیست
حیرت انگیزه
خدا داره هر لحظه هدایتت میکنه
ریز به ریز
من امروز رفتم اینستاگرام تا از اکسپلور نشونه ای بگیرم از خدا ،که همیشه فایلایی که از استاد عباس منش و یا آیات قرآن و یا صحبت های استاد الهی قمشه ای رو میشنیدم
میگفتم الان صد در صد همینا هست
اما نه
انگار کل 80 درصد صفحه اکسپلور یهویی تغییر کرده بود به مصاحبه های قهرمان سنگنوردی سرعت ،رضا علیپور
متعجب شدم
چرا انقدر تکرار
اما نه ،میدونستم هدایته ، ولی باز متحیر بودم
و میدونستم که با این تکرار و تاکید ،خدا صد در صد میخواد با من صحبت کنه و یه چیز مهم بهم بگه
قبلش یه فایل از استاد دیدم
در مورد تغییر مدار و باور، داشت صحبت میکرد میگفت :
اگر میخوای مدارهات تغییر کنن ،باید روی باورهات کار کنی
هرچقدر بیشتر روی باورهات کار کنی
میتونی تغییرات سریع تر داشته باشی
اما هرچقدرم سریع تر بشه
یک شبه نمیشه
هرچقدرم کار کنی ،سیستم باورها اینجوری نیست
یعنی فرکانس اینجوری نیست ،که بشه یهویی تغییرش داد
مثل یه کاشت درخت میمونه
نمیتونی یه کاری بکنی ،یه درخت درلحظه رشد کنه و میوه هم بده ،هر کاری بکنی اتفاق نمی افته
این با قانون جهان در تضاده
میتونیم رو باورامون کار کنیم و آرام آرام پله هارو طی کنیم
مدارهارو طی کنیم
اگر میخوای به ماهی 100 میلیون ،100 میلیارد برسی
اول باید مدار های کوچیکتر رو چیکار کرده باشی؟ تجربه کرده باشی و یه نکته خیلی مهم
باید مدارهای کوچک رو ، درش به یک مقداری هم توقف کرده باشی
اینو که شنیدم به فکر رفتم باخودم گفتم طیبه دوباره به این فکر نباش که تابلوی جدیدت رو شروع کنی و به مبلغ بالاتر بفروشی
تو هنوز تکاملت رو در فروش نقاشیات طی نکردی
باوراتو درمورد فروش نقاشی قوی نکردی
بعد وقتی دیدم پشت سر هم به صورت تاکیدی فایلای مصاحبه رضا علیپور قهرمان سنگ نوردی جهان رو نشون میداد
شاخکامو تیز کردم و به دقت صحبت هاشو گوش دادم
یه قسمتشو دیدم میگفت :
اونجایی که من بزرگ شدم محبتی نبود و خلاف بود و …
معلمش بهش گفته علیپور از اوناست که معتاد میشه تو جوب میمیره میگید نه نگاه کنید
و اون پسری که معلمش گفته بودن میمیره
قهرمان جهان شده
بعد گفت : توی دیوار مدرسه ما نوشته بود
آدمی ساخته افکار خویش است ،فردا همانی میشود که امروز می اندیشد
گفت اون داستان اینکه من قهرمان شدم ،اون دو خط بود
و میگفت من هیچ جوره نباید قهرمان جهان میشدم
من نه مربی داشتم
نه امکانات در سطح جهان ،اصلا من سطح کشور هم نداشتم
من جایی مدال آوردم که اصلا دنیا تعریفی واسه مدال من نداشت
من جایی قوانین رو عوض کردم که کشورایی عین آمریکا و ژاپن قواعدشون تغییر کرد
تو سن 19 سالگی قهرمان دنیا شدم
من بدون مربی قهرمان جهان شدم
میگفت وقتی بچه بوده خانواده اش میگن این دیوونست
این حرفارو که میشنیدم انگار خدا میگفت ببین من هر روز دارم بهت تاکید میکنم اما جدی نگرفتی
8 ماه زمان داری
تو هم میتونی
بعد هی پشت سر هم ادامه مصاحبه هاش به صورت تیکه ای تو اکسپلور میومد و نگاه میکردم و از هر فایل یه پیام دریافت میکردم
یکی از صحبتاش میگفت نسبت به خودم بی رحم بودم
وقتی تمرین میکردم دستم درد میکرد انقدر رو دستم میزدم تا دردش مثل آتیش بشه و درد رو نفهمم
میگفت اهمیتی نداشت برام که عضله هام پاره بشه ،میدونستم اما اهمیت نداشت
یا باید این راهو تموم میکردم یا باید برمیگشتم تو اون تاریکی
صحبتاشو که شنیدم یاد نوشته استاد عباس منش افتادم که میگفت تو یه کیف گذاشته بود و گردنشون آویزون کرده بودن که دقیق جمله شون یادم نیست
فکر کنم اینو گفتن که یا میمیری یا موفق میشی
وقتی گوش میدادم به صحبت هاش متوجه شدم که من دارم افکار محدودم رو میگم
میگفتم مگه گناه نیست آدم به بدنش سختی برسونه و اعضای بدن شکایت میکنن از ما که چرا سخت گرفتی بر بدنت
یا اینکه چرا شبو نخوابیدی بدنت تحلیل میره و کلی باور محدود دیگه که میدونستم چرا من نمیتونم شبا بیدار بمونم
چون به قدری باورای محدودم قوی بودن که تا میومدم بیدار بمونم هم خوابم میگرفت هم میترسیدم که از بی خوابی مریض بشم
تا اینکه متوجه شدم و به خودم گفتم ببین وقتی این سنگ نورد میگه من شبا نمیخوابم و خوابم کمه و حتی از استاد رنگ روغنت شنیدی که دو ساعت میخوابه
یا از خیلی از نقاشا
حتی استاد فرشچیان میگفت دو ساعت میخوابیده
پس نترس طیبه
عادت میکنه ذهنت به شیوه جدید
وقتی این همه آدم بیدار موندن و سلامتن و مهم تر از همه صورتشونم پوستش خوب هست
پس تو باید باور قوی بسازی و انقدر تکرار کنی که ذهنت قبول کنه و شبا بیدار بمونی و نهایت 4 ساعت بخوابی
……
بعد دیدم میگفت
یه مربی دارم خیلی بی رحمه
هیچ رحمی بهم نداره
حتی بهم یه روز استراحت نمیده
مکث کرد و گفت
اون خودمم
آره
اون مربی خودمم
تلاش کنید ،متوقف نشید
دنیا برای ترسوها نیست
…….
و گفت وقتی درد رو پذیرفتم دیگه دردی رو نفهمیدم
درواقع چیزی که میخوام بگم پذیرفتنه
هر شرایطی که داری باید بپزیری
تا زمانی که نپذیری شکوه سراغت نمیاد
…..
وقتی تمام این صحبت هارو شنیدم منم تصمیم گرفتم تو دفترم بنویسم و نوشتم
نوشتم و با خودم عهد کردم
میدونم بارها تو این چند ماه عهد کردم و یه سریاشونو عمل نکردم
اما سعی کردم و قدم هایی برداشتم
اینبار از خدا کمک خواستم که قدم هامو بیشتر بردارم و عمل کنم
میدونم من باید قسمت خودمو درست انجام بدم و همه اش برمیگرده به باورام
من باید بشینم و از خودم سوالایی بپرسم که چرا سبب میشه تعلل کن
و اینم میدونم که همه تعلل کردن هام به ترس هام برمیگردن و شرک هستن
و البته که به قول استاد عباس منش ،یک شبه نمیشه موحد شد مثل حضرت ابراهیم تسلیم بود
اونم تکامل داشته
پس من به خودم میگم طیبه تو فقط یه کاری انجام بدی
و اون اینه که به قول استاد که میگفت تکامل رو اگر میخواین به سرعت طی کنین ، تجربیاتتونو بیشتر کنید سرعت میگیره
تو باید وقتی یه کاری رو انجام دادی به سرعت بری سراغ کار دیگه و انجامش بدی
اینجوریه که سریعتر طی میکنی
و تبدیل به ایمان میشه
من در دفتر مخصوص خودم نوشتم و امضا کردم به خودمگفتم طیبه شبا هم کمتر میخوابی ، یا میمیری یا موفق میشی که پیشرفت کنی در مهارتت نقاشی
و تلاش ذهنی رو 99 درصد انجام بدی
حتی خدا بارها به من گفته بود شبا نخواب و من کمکت میکنم ،حتی به من گفته بود از طریق بی نهایت دستانش و نشونه هاش ، که حتی تو میتونی فقط دو ساعت بخوابی
من کمکت میکنم
و عهد کردم که این سوال و جوابی که تازه یاد گرفتم ،هر روز از خودم بپرسم و باورهای قوی رو بنویسم و ضبط کنم درهمه جنبه ها و تکرار کنم
بعد نوشتم و نوشتم
دقیقا این جمله رو می نوشتم :
من نمیدونم چی قراره رخ بده
فقط تاریخ 1404/07/12 رو بهمنشونه دادی و 12 دی گفتی 9 ماه مانده وبه من درک این نشونه ات رو دادی و گفتی که باید تمرکز بذارم
هیچی نمیدونم
درهمه جنبه ها عشق ،شادی ،سلامتی ،آرامش ،ثروت و نعمت و نقاشی و طراحی های ایده الهام شده توسط خدا
هیچی نمیدونم و نمیدونم هیچی درموردشون بگم
میخوام اعتماد کنم ، در همه جنبه ها میخوام بی نیازم کنی ربّ من
اینارو که نوشتم مسجد کنار خونه مون قرآن قبل اذان مغرب رو گذاشت
قشنگ یه حسی بهم گفت گوش بده به آیات
نشونه ای برای تو هست
من دقت کردم اما چند آیه رو که خوند نمیتونستم تشخیص بدم
هی گوشامو تیز میکردم متوجه بشم آیات رو ، تا اینکه یه تیکه از آیه رو متوجه شدم و تو برنامه قرآن گوشیم نوشتمش
و کلیدهاى خزائن غیب نزد اوست، کسى جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکى و دریاست همه را مى داند و هیچ برگى از درخت نمى افتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانه اى در زیر تاریکى هاى زمین و نه هیچ تر و خشکى، جز آنکه در کتابى مبین مسطور است
مگه میشه این همه هماهنگی
اگر با منطق بخوای بگی ، نه نمیشه
اما منطقی وجود نداره ، وقتی خدا قدرتمند ترین ربّ جهان هستی ،به این دقت داره میچینه و به این دقت داره ریز به ریز کمکت میکنه و هدایتت میکنه تا با دیدن این نشونه ها تو مسیر ایمان به خدا ثابت قدم باشی و ادامه بدی
من دقیقا اون لحظه در دفترم نوشتم ، میخوام اعتماد کنم
نوشتم که هیچی نمیدونم
بلافاصله بعد نوشتنم ،قرآن خوند
و وقتی آیه ای رو تلاش میکردم بفهمم و معنیشو ببینم
دقیقا آیه ای رو شنیدم و متوجه شدم و نوشتم که دیدم معنیش مرتبط بود با همین نوشته من، که گفتم میخوام اعتماد کنم
اینا یعنی چی ؟ یعنی اینکه خدا حتی ریز تر از اون چیزی که من فکرش رو میکردم داره هدایتم میکنه
حتی تو آیه 59 بهم گفت که
گفتی اعتماد میکنم
و من با این آیه کلید دادم بهت و کلید های خزائن غیب دست اوست …
دیگه اگر کوتاهی کنی خودت کم کاری کردی طیبه
من قسمت خودمو همیشه درست انجام میدم و ببین چه ریز به ریز دارم بهت هدایت میرسونمو مشتاق تر از تو هستمکه هدایتت کنم و به خواسته هات برسی و این تویی که باید باورهاتو قوی کنی طیبه
چون من با باورهای تو هست که بهت پاسخ میدم
پس دیگه از این به بعدش با توست
یا از 9 ماه که تقریبا 8 ماهش مونده ،با عمل کردنت ،زندگیت دگرگون میشه
یا اینکه با عمل نکردنت هیچ اتفاقی برات رخ نمیده
تصمیم با تو هست طیبه
من همه جوره کمکت میکنم
اما
زمانی که عمل کنی
عمل کنی
عمل کنی
عمل کنی
ادامه بدی
ادامه بدی
و باورهاتو قوی کنی
و….
وقتی نوشتم و امضا کردم ، رفتم برگه ای که کنار بوم نقاشیام چسبونده بودم ،نوشته بودم چکش خورد
به مبلغ 974 میلیون دلار
تاریخ سال بعد رو نوشتم
یه حسی بهم میگفت تاریخ ننویس
تو هنوز تکاملت رو برای فروش نقاشیات طی نکردی
تاریخ ننویس
اما تلاش کن
ولی نوشتم و میخوام یه برگه دیگه بنویسم بدون تاریخ و به خدا اعتماد کنم و رها باشم
و در مسیر تکاملم لذت ببرم
من امروز به قدری خوشحال بودم که ، خدا کاری کرد که آب ساختمونمون با فشار قوی بیاد تا طبقه 8 و خیلی خیلی خوشحال بودم
امروز باورهایی که مجدد نوشته بودم با صدای خودم ضبط کردم و یک ساعت شد
و از خدا نشونه خواستم و گفتم به من نشونه بده و دوباره شگفت زده ام کرد
سفر به دور امریکا 77 نشونه اومد
خیلی لذت بخش بود این قسمت برای من
و آهوهایی که دیدم
خدایا شکرت
این روزا من تمرینای دیگه رو هم انجام میدم
اینکه عشق رو خود خواهانه برای حس خوبم میبخشم
عشقی که برای من نیست و من از خودم هیچی ندارم
خدا داره یادم میده
من در طول روز چند باری چشمامو میبندم و یا وقتی میرم بیرون به آدما نگاه میکنم و تجسم میکنم که یه عشق بی نهایت عظیم که خدا به قلبم هدیه داده و به قدری بی نهایته که منم بی نهایت میتونم ببخشم و میدونم که بی نهایت به توان بی نهایت به قلبم این عشق باز میگرده
و خودخواهانه میبخشم و به قدری به وضوح حسش میکنم که
چند باری وقتی چشمامو میبستم قشنگ انرژی عشق رو میدیدم که به قلب آدما و کسانی که تجسم میکردم ارسال میشه و حتی دریافت کردنشون رو هم حس میکردم
خدایا شکرت
من کل روزم رو سعی کردم شاخکامو تیز کنم
وقتی کارامو هم انجام میدادم و به فایلای باورای قوی که با صدای خودم ضبط کردم گوش میدادم و به فایلای استاد گوش میدادم
مادرم که شب از جمعه بازار اومد
گفت طیبه یکی از آینه دستیایی که نقاشی کار کردی فروش رفته ، خیلی خوشحال بودم
دو هفته بود آینه هام فروش میرفت
یه بار بیشتر از هزینه آینه واریز کرده بودن و این هفته آینه ای که جند ماه بود فروش نمیرفت فروخته شده بود
اینا همه اش نشونه هست ، اینکه خدا میگه باورای نقاشیتو تکرار کردی داره جواب میده پس ادامه بده به تکرار باورها
بعد مادرم گفت طیبه درصد فروش امروزم رو بهت میدم و 300 به من داد
با پول فروش آینه دستیم 450 شد
این سبب شد من بیشتر سعی کنم آینه دستی رنگ کنم و شروع کردم به سرعت
خدایا بی نهایت سپاسگزار این همه ریز ریز هدایت هات هستم
میدونم که برات عزیزم و عاشقمی ،منم عاشقتم ربّ دلم ،ربّ ماچماچی جذابم
شکرت بی نهایت سپاسگزارم
الهی که نور خدا به شکل شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت و نعمت جاری بشه در زندگی استاد عزیز و مریم جان شایسته و همکارانتون و تک تک عضو خانواده صمیمی عباس منش و تمام انسان های جهان هستی
سلامممممممم استاده عزیزم…استادی که حرف و عملش یکیه.
استاد این فایل چقدر پربار بود.
اونجا که گفتید تو تایم خلوت محصول تستی گذاشتید و یه تعداد خریدن گفتم خدایاااااااااا قدرت باورو میبینی…
خدای من….
این استاد ما چقدر روی باور فراوانی و توحیدیش کار کرده که رزق با سرعت بدنبالش میدوئه
چقدر این فایل نکته داره…
استاد واقعا هر چی میگی درستع..باید با طلا نوشت.
خوده من ۹۰ درصده محصولات رو دارم و هر روز تشنه تر میشم برای محصولات جدیدتر …و ماهایی که شاید محصولات رو تهیه کردیم شاید بتونیم بهتر بفهمیم که شما چقدر از نکات محصولات رو تو فایلهای رایگان عنوان می کنید و کسی که تو مدارش باشه درک میکنه و عمل میکنه
شما تو فایل ۹ جهان بینی در مورد موضوع تبلیغ صحبت کردید و همین موضوع رو در این فایل با کمی تغییر زاویه توضیح دادید که از هر جهتی بخوای به موضوع نگاه کنی شما اصل رو رسوندی…
استاد این فایل شما اتمام حجت بود بر اینکه اگه نتیجه نمی گیری …باوررررررررر نکردی و بسسسسسس…
ایمان نداری که عمل کنی و نتیجه بگیری…
استاد این فایل عالی بود…
انقدر کلامتون مثل همیشه تاثیر گذار بود که حس کردم دارید دعوامون میکنید که بابا عمل کنید ….منو ببینید اگه اینجام عمل کردمممممم…
ببینید و ایمان بیارید.
تصاویر HDعالی بود استاد…وقتی تی شرت های رنگی تون رو دیدم یاد جعبه مداد رنگی افتادم و چنان ذوقی وجودم رو فرا گرفت که حد نداشت..و یه جورایی از اینکه هر بار با یکی از این لباسها میاید جلوی دوربین خیلی حس و حاله خوبی بهم دست داد.
??????
استاد خوبم فقط یه خواهش داشتم برای ضبط دوره دوازده قدم تو جلسه یک ..یکم صدا تو فضا می پیچید اگه میشه این مشکل رو بر طرف کنید.
خیلی دوستون دارم…
امیدوارم با نتایجی که میگیرم بتونم ازتون تشکر کنم.ان شالله…
استاد من پارسال با کار کردن روی باورام یه ایده به ذهنم اومد که قلمه انجیر بزنم و بفروشم ولی چون میترسیدم
مشتری نداشته باشه تعداد صدتا اینا ازش زدم و با خودم گفتم حالا جواب داد بیشتر میزنم
من این قلمه ها رو زدم وقتی ریشه دار شدن توی گلدون گذاشتم و تقریبا شیش ماه بعدش همشو فروختم
و مشتری هاش هم خودشون یجوری منو پیدا کردن ینی دقیقا تو یه مدار با هم بودیم و من بدون تبلیغ این چنتا رو با قیمت دونه ای 12 هزار فروختم و یجورایی هم میشه گفت بدون سرمایه اولیه این کارو انجام دادم چون خودمون درخت انجیر داشتیم و خاک و کود هم تو روستامون دور برم بود
امسال واسه اینکه به خدا باورمو نشون بدم شروع کردم به زدن حدود چهار هزارتا قلمه انجیر
چون میدونم که خودش برام مشتری میشه
و خودش خریدار محصولاتم میشه
و اصلا نگران فروشش نیستم
چون من یبار صدتا رو فروختم پس اینم میتونم
و میخوام بگم به قول شما ایمان بدون عمل حرف چرته
و من به جهان نشون میدم که چقد تو این مسیر ثابت قدم هستم
البته بگم قلمه زدن و تکثیر درختا کاره مورد علاقه من و من اصلا زجری نکشیدم برا این چهار هزار تا
ایشالا این نهال ها رو با قیمت دونه ای پونزده تومن میفروشم و میان حتما بهتون خبر میدم که خدا همشو ازم خرید
چون خدا ثروتمند ترینه و از کسی پول کم نمیکنه تا بیاد به من بده و خودش از ثروت خودش بهم میده چون که اون وهابه
من ایمانمو بخدا نشون دادم و ازین به بعد میخوام با کار کردن بیشتر رو باورام ،بقیه کارارو بسپارم به خودش
دوست عزیز خوندن این توحید عملی شما واقعا لدت بخش ترین لحظه امروزم بود. لبخند رو به لبام اوردین. به این سادگی خداوند با انسان صحبت میکنه که ببین حمید بی نهایت راه، بی نهایت ایده ساده وجود داره، تو حرکت کن و بدون اصلا قرار نیست کار پیچیده ای انجام بدی.
خب من هم تو این چند روز قبل وقتی با خوندن یکی از مقالات بخش راه کار برای مسائل شما به ی ترمز واقعا مهم تو زندگین اگاه شدم دست به عمل به ی ایده ای که داشتم زدم. براش برنامه ریزی کردم و فردا قرار دومین قدم رو در راستای عمل کردن بهش انجام بدم.
واقعا استاد اینکه میگی نظرات بچه ها رو بخونین، تفاوت رو احساس میکنید، الان بهش رسدیم و باید فریاد بزنم که بابا قانون جواب میده. حرفتون رو باید روی قلبم حک کنم.
با خوندن نظرات بچه ها هی باورم قوی تر میشه که حمید میشه ها، یعنی شده از قبل هم شده.
و من یقیین دارم فردا معجزه که ن نتیجه طبیعیه این ایمان و توحید عملی رو دریافت میکنم و با افزایش عزنت نفس، اعتماد به نفس و ایمانم، باز قدم بعدی بهم داده میشه و با طی کردن تکامل این طبیعیه که نعمت از تمام جهات به زندگیم وارد بشه
نمی دونم امروز حسم به من می گفت بیا و اینجا یه چیزی بنویس مثل یه درد دل ساده نمی دونم مثل چی . بعضی وفتها که در حال گفتگو با دیگران هستی چقدر زیاد رگه های شرک را در مردم می بینی. دیروز داشتیم با دوستان در مورد اینکه هر کس چندتا فرزند داره صحبت می کردیم و دیدم که بسیاری از افراد چقدر به این موضوع که بزرگ کردن بچه و یا داشتن بچه و هزینه های آن چقدر زیاد است و … فکر می کردند و در این میان اصلا اینکه خدایی هست که اون خدا می تونه هرکاری که شما بخواهید را برای تان انجام دهد و اوست رب العالمیان، اوست رحمان و رحیم و اوست وهاب و اوست رزاق و اگه از اون هر کاری که بخواهید برای شما انجام می دهد را فراموش کرده اند و به همه چیز از قیمت دلار و کی رئیس جمهور میشه و اون چی میگه و … فکر می کنند ولی برای لحظه ای حاضر نیستند به او کسی فکر کنند که در ساده ترین حالت این بدن به این پیچیدگی و این عظمت را آفریده و اینکه چه کسی توانایی ساختن حتی کوچکترین عضو بدن انسان را دارد . به خدا اگر یک لحظه به این فکر کنیم که کسی که به این راحتی انسان را خلق می کند، کسی که به این راحتی باران را و آب را برای زندگی همه ما خلق می کند که هیچ پایانی نمی توان برای قدرت این خالق در نظر گرفت، این همه موجودات را از همه نوع خزنده و پرنده و چرنده و … را می آفریند آن وقت نمی تواند برای تو و زندگی تو و فرزند تو طرحی بیافریند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا ما چقدر کم و یا به جرات بگویم هیچ اندازه به خدا ایمان نداریم و همیشه فکر می کنیم که دیگران هستند که می توانند در زندگی ما تاثیر گذار باشند. دیروز در اخبار آمده بود که آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران استعفا داده است و کسانی که بورس ایران مشغول هستند اعلام کردند که با ریزش قیمت سهام مواجه بوده و اصطلاحا شاخص قرمز شده است. ببینید این کفر نیست که ما قیمت سهام و یا سایر شاخص های زندگی مان در اختیار بودن و یا نبودن دیگران باشد؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! غیر کفر اسم این چیست؟؟؟؟؟؟؟!!!!! افرادی که این را باور دارند مگر کافر نیستند ؟؟؟؟؟؟ من واقعا نمی توانم حرفهای کسانی که می گویند ما نمی توانیم از پس مخارج زندگی خودمان هم بر بیاییم در این شرایط و بچه دیگه هزینه مازاد است را درک کنم. خودم الان خیلی وضع مالی عالی ندارم که بی نیاز باشم از همه مسائل مالی، اما خدایی را باور کردم و باور دارم که همه چیز را برای من فراهم خواهد کرد. شاید یکسال پیش نیز من هم در همین وضعیت این دوستان بودم ولی با توکل به خداوند بزرگ با نشانه هایی که می بینم به مسیرهایی هدایت شده ام که درحداقل موارد این است که آرامش بسیار زیادی دارم و به شرایط کاری و زندگی رسیده ام که بسیار آرامش خوبی دارم، حالم خوبه و ایمان دارم که قطعا اتفاقات خوبی برای من خواهد افتاد همانطور که نشانه های آن را به جرات می بینم و از این بایت خدا را بسیار بسیار و بی نهایت شاکر هستم که من را دارد هدایت می کند. نگران هیچ چیز نیستم، و اگر هم از نظر مالی رشد نمی کنم بابت یکسری باورهای مخربی است که باید اصلاح کنم. آرام هستم، متوکل هستم و با فایلهای استاد لذت می برم و هر بار که یک فایل استاد را گوش می کنم دنیایی از آگاهی های جدید وارد زندگی من می شود و هیچ فرقی نداره کدامین فایل از کدامین دوره و یا کدامین زمان باشد. همه اش آگاهی است آگاهی ناب ناب ناب . به خداوندی خدا من به این یقین رسیده ام که با توکل به خدا و ایمان قلبی به رب العالین و درخواست از او همه چیز به من می رسم و به نظر خودم این یعنی ایمان و عمل، عمل یعنی آرامش آرامش آرامش.
در خیابان ، زیر سایه ی خنک یک ساختمان سه طبقه سفید ، روی صندلی ماشین ، دراز کشیدم و دارم کامنتهای شما رو از اولین روز ورودتون به سایت استاد رو مطالعه میکنم .
کامنتهای دوستان عزیزی چون شما رو که موفقیت کسب کرده اند از اول تا به آخر مطالعه میکنم و گاهی تا دو هفته طول میکشه
امروز نوبت شما بود ، کل کامنت ها در 22 صفحه !!!!
مدتهاست سکوت کرده ام و با خودم و درونم و اعمالم روزگاری زیبا رو میگذرونم ، اما این چند خط که براتون میفرستم باعث شد اشکهای گرمم رو حس کنم و لذت ببرم و امروز برایم عید فطر شد :
((((دیروز داشتیم با دوستان در مورد اینکه هر کس چندتا فرزند داره صحبت می کردیم و دیدم که بسیاری از افراد چقدر به این موضوع که بزرگ کردن بچه و یا داشتن بچه و هزینه های آن چقدر زیاد است و … فکر می کردند و در این میان اصلا اینکه خدایی هست که اون خدا می تونه هرکاری که شما بخواهید را برای تان انجام دهد و اوست رب العالمیان، اوست رحمان و رحیم و اوست وهاب و اوست رزاق و اگه از اون هر کاری که بخواهید برای شما انجام می دهد))))
حالا چرا نتوانستم ننویسم ؟
دیروز سه قلوهای زیبایم را در کلاس هفتم ثبت نام کردم
وقتی برگشتم خونه به خلوتگاهم رفتم و اجازه دادم ذهنم من و ببره به گذشته
نشستم بر قایق زمان و به چشمانم گفتم با من تعارف نکنید و خجالت نکشید
این گوی و این میدان
هر وقت دلتان گریه خواست : بسم الله
با خط زیبایم نوشتم :
الم نشرح لک صدرک
و وضعنا عنک وزرک
الذی انقض ظهرک
زهره : اگر در طول این 13 سال در یک سجده شکر میموندی ، نمیتونستی شکر نعمت و بجا بیاری
به خودت یادآوری کن زهره ی قدرتمندم :
چقدر تو سزاوار و شایسته ای دختر ، چقدر پاکیزه و لایق بهترین هایی که خداوند از لطف و کرمش تو رو انتخاب کرد و سه فرشته رو بهت امانت داد تا تو رو در عرش اعلی مادر خطاب کند !
به چشمانم گفتم کمی مهلت دهید تا صفحه دفترم رو ببینم اما گوششان بدهکار نبود که نبود ،
مولای من ، خالق من و چه زیبا سینه ام را باز کردی برای پذیرش این مسئولیت و چه مقتدرانه با من تقسیم کار کردی 100 برای خودت و صفر برای من ؟؟؟
من به فدای شانه های تووووو
من به فدای سخاوت توووووو
اگر گوشهایم را نمی بستی و سینه ام را فراخ نمیکردی ، حرفهای یاوه گویان که از کمبود رزق و روزی برایم میگفتند :
چون ماهی مرده ای در مسیر رودخانه جهل به اسفل السافلین میرفتم ،
اگر دلم را نخریده بودی حرفهایشان ، طعنه ها و متلک هایشان که بوی شرک و بی خدایی میداد و مرا از اینده ای ترسناک و تاریک سه شاخه گل امانتت میترساند من الان کجا بودم ؟
اگر لحظه ای نگاهت با من نبود کمرم می شکست
اما نعم المولی و نعم النصیر به راستی برازنده فقط توست
برایم همسر شد در زمانی که درد یتیمی بر سر دخترکانم نشست
برایم پول شد زمانی که برای نان شب محتاج شدم
برایم همسفر شد زمانی که کوله بار مهاجرت رو قدرتمندانه بستم
برایم هادی شد و مرا به سمت این گنجنامه ی ارزشمند عباسمنش هدایت کرد
آیا سزاوار است که سر از سجده ی شکر بردارم و لحظاتی بدون او باشم ؟
هرگز
سخنم به دراز کشید دوست عزیزم ،
سه دسته گلتون
موفقیت ها و مهاجرتتون
ایمان و توکلتون
همسر عزیزتون
همتون و عاشقانه دوست دارم و به خدای محافظ میسپارمتون
چقدر لذت بردم از این ارتباط صمیمانه خودتان با خدای خودتون.
لذت بخش است بودن یا معبودی که جز او نیست.
لذت بخش است خلوت کردن با کسی که همه چیز را آفریده است و قادر به آفرینش همه چیز است.
لذت بخش است سپردن فرمان زندگی به کسی که کل کائنات رو داره مدیریت می کنه، زندگی من و شما که براش مدیریت کردن کاری ندارد.
من هرچه دارم از توکل به خدا دارم
و هرچه که ندارم از کفر و بی ایمانی به خدا و شرک است.
هرچه دارم جاهایی بود چه سهم خدا 100 بود و سهم من صفر.
و هرچه که ندارم جاهایی بود که سهم خدا صفر بود و سهم من صفر
تلاش میکنم که بر ذهن چموشم غلبه کنم و اونجاها رو هم سهم خدا رو صفر کنم.
چقدر تحسین تون می کنم
مادری کردن و پدری کردن برای سه تا فرشته الهی. خدا بهتون قدرت عالی بده.
شما سزاوار و لایق داشتن این نعمتها بودید.
خدایا شکرت
برای مهاجرت تون که رفتن به دل ترس هاست بی نهایت بهتون تبریک میگم. خدا باشجاعان است و بی نهایت نعمت پاداش شجاعت شما خواهد بود.
برای شما و دختران گل تون بهترین ها رو آرزو می کنم و سپاسگزارم از شما که کامنت های من رو که همه اعتبارش به رب خودم است رو می خوانید. از خدای خودم می خواهم که بر قلب شما جاری کند آنچه را که لازم دارید و سینه شما گشاده تر کند.
استاد عزیزم برای این فایل ازتون سپاسگزارم بسیار تاثیر گزار بود مثل همیشه… و موزیکی که در انتها بود من رو داغون کرد? چقددددر زیبا بود.
امروز صبح نوشته زیر رو برای خودم و خدای مهربان مینوشتم،گفتم که اینجا هم ثبت بشه:
امروز قوی تر از هر روز خدا رو احساس میکنم. میدونم که انقدر سریع جواب خواسته هام رو میده که برای خودم هم باور نکردنیه….خدایا عاشقتم خیلی ماهی
خدای خوب من ازت ممنونم. شکرت که هستی، که تورو دارم، چون تو همه چیزی. تو تمام خواسته های منی. تو عشق من میشی، تو همراه من میشی، تو خنده رو لبام میاری، تو لبخندی میشی که دیگران با دیدنم بهم هدیه میدن ، تو هوامو داری، تو نور امیدی تو دل من، تو دوستم میشی، تو حس خوب تو اول صبح میشی برام، تو سلامتی و شادابی من میشی، تو برای من به شکل اتفاقات خوب میشی، تو برای من ثروت میشی برام به شکل دریم بوردهایی که میسازم میشی.
خدایا خودت میدونی که چقدددددددددر دوست دارم و امروز بیشتر از هر روز. خدایا به من این نعمت رو عطا کن که هر روز بیشتر از دیروز ایمانم بهت محکم تر بشه.
هر فایلی ضبط کردید برای من به موقع بوده. چرا همیشه این اتفاق میفته؟ چون این آگاهی ها از جانب خداونده و از آنجا که شما دستان خداوند هستید ما داریم از طریق شما میشنویم.
این فایل هم اون فضایی رو که چند روزه درش بودم رو شکوند، واقعیتش اینه که یه نگاه حسرت آمیز داشتم نگاه میکردم به کسایی که دارن دوره ۱۲ قدم رو میخریدن، در حقیقت داشتم توی ذهنم قضاوت میکردم. معلومه خیلی کار دارم. اول راهم و نمیتونم ادعا کنم که دیگه حالا قانون رو متوجه شوم و تموم دیگه!! خیلی جا داره روی خودم کار کنم.
این ایمانی که شما از اول داشتید و این نگاه توحیدی که شما دارید رو من نگاه میکنم به خودم میگم خیلی کار داری آقا حامد !
و در حقیقت این فایل فضایی رو در من شکوند که دیگه من اصلا حرفی ندارم بزنم الان ، برم روی قویتر کردن ایمانم کار کنم و بیشتر از این الان ننویسم.
سلام و درود و مهر فراوان خدمت استادگلم و اعضای خانواده عزیزم در گروه تحقیقاتی عباسمنش.
بعد دیدن این فایل نگاهی به نتایجم کردم،دیدم واقعا به همون اندازه که کار کردم نتیجه گرفتم.
فقط در جنبه مالی نتایجم خیلی ضعیف تر بوده بعلت باورهای بشدت محدود که خودمم خبرنداشتم و بعدش این باورها رو اینطرف و اونطرف میخونم یا میشنوم و میبینم که منم این باورو دارم و میام باور درست رو مینویسم و تکرار میکنم.
گرچه یه مدتی هست در جنبه مالی هم به آرامی در مدار ثروت قرارگرفتم، همینکه نگرانیم راجع به پول کمتر شده و ناخودآگاه میگم خدا میرسونه و هربار که پولی خرج میکنم خوشحالم،همینکه مشتریان خوبی دارم واقعا،همینکه میرم سر جیبم یا دفتری که مدتهای طولانی سرش نرفته بودم و میرم بازش میکنم میبینم یه پولی وسطش هست،تو خیابون راه میرم میبینم یه پولی روی زمین افتاده،همینکه میرم جایی و میبینم افرادی رو که خیلی راحت و کاملا نقد خرید میکنن و این باور رو در من میسازه که هرکسی خالق شرایط خودش هست، همینکه همش دارم ماشینهای مدل بالا رو میبینم تو خیابون،همینکه با شنیدن خبرهای اقتصادی بهم نمیریزم و واقعا از شنیدنشون دوری میکنم و اینگونه مواقع بشدت سعی میکنم نتایج مالی استاد،بچه های سایت، برادرم،افراد ثروتمند و… رو بخودم یادآوری کنم و هزاران موارد دیگری که نشانه قرارگرفتن من در مدار ثروت هست.
ولی در سایر جوانب زندگی؛ معنویت، سلامتی، روابط خیلی نتایج خوبی گرفتم.
ازوقتی که روی خودم کارکردم همیشه افرادی بسمتم اومدن و میان که خیلی انسانهای خوبین و هرکدوم واقعا دست خداوند هستن و هرکدوم واقعا بدون اینکه من کار خاصی انجام بدم بمن عشق و محبت دارند.مدت خیلی طولانی هست با کسی بحث و درگیری ندارم.در آرامش خودم بسر میبرم.با خداوند رابطه دوستانه تر و قشنگتری دارم.از تنهابودن با خودم بشدت لذت میبرم.
ازلحاظ سلامتی واقعا یادم نمیاد آخرین بار کی مریض شدم.تا یادم میاد سالم بودم.
با این فایل استاد، تکاملی که طی کردم برام واضح شده،دقیقا یادم میاد که حدود 3ماه بود با استاد آشنا شده بودم یه روزی مادرم بهم گفت چشمت خوب شده،دیگه قرمز نیست.نگاه کردم دیدم راست میگه واقعا مدتی هست که من چشمم کاملا سالمه و پیش خودم گفتم قانون جواب میدهد و ادامه دادم حتی روزهایی که گاهی از مسیر خارج میشدم بازهم این سلامتی سرجاش بود.چون خیلی خوب روش کار کرده بودم و به این راحتیها از بین نمیرفت.
برام واضح شد که من بدون هیچ تبلیغی یه عالمه مشتری خوب سرم ریخت تا جاییکه دیگران باور نمیکردن من مشغولم و سرم شلوغه و سفارش میگیرم و من فقط یه آیه از قرآن رو باور کرده بودم
اونم این آیه که (خداوند به هرکس که بخواهد بی سبب روزی بیحساب میبخشد و تنها اوست مستجاب کننده هر دعایی)
میتونم اون لحظه رو یادم بیارم دقیقا که چقدر از خوندن این آیه ذوق زده شدم و چقدر نتایج عالی گرفتم.
اونم فقط بخاطر اون حرف توحید عملی هست که استاد اینقدر تاکید میکنه.
من اونموقع اصلا نمیدونستم تبلیغ کردن یعنی چی،ولی چون همه چی رو دست خدا میدونستم سرم همیشه شلوغ بود.
اینروزها سعی فراوانی در کنترل ذهنم و تمرکز بر روی نکات مثبت دارم.
مدام خودم را با فایلهای استاد و نکات مثبت و … بمباران میکنم.
و میبینم که همه چیز داره به آرامی تغییر میکنه.
میبینم که شخصیتم خیلی بیشتر از قبل داره تغییر میکنه.
نشانه های هرچند کوچک رو جدی بگیریم و باور کنیم که قانون جواب میدهد.
خیلی خدا رو سپاسگزارم واقعا.
برای استادعزیز و تک تک شما دوستان مهربان، آرزوی بهترینها رو در هرچیزی دارم.
نشانه های هرچند کوچک رو جدی بگیریم و باور کنیم که قانون جواب میدهد.
واقعا جدی گرفتن نشانه ها و صحبت کردن در موردشون و تایید کردن اینکه من هستم که با استفاده از قانون این نتیجه رو ساختم پس میشه، پس منم که خلق میکنم و……………..
همه اینا باعث میشه عالی بودن روند زندگی و طبیعی دونستنش رو ی روال طبیعی بدونیم و باور کنیم اگر غیر از این بود غیر طبیعی محسوب می شد
بله قطعا همین جدی گرفتن نشانه های هرچند کوچک موجب دیدن و پدیدآمدن نشانه های بزرگ و بزرگتر میشود.
و نشانه های بزرگتر موجب ساخته شدن باورهایی محکمتر و قوی تر میشود و دوباره این باورها نتایج عظیم تری رو بوجود میاورد و این روند تا ابد همچنان ادامه دارد. و فقط یک موضوع در میان هست که چقدر ما اجازه میدهیم و میخواهیم که این نشانه ها به زندگیمان وارد شوند و به چه میزان به آنها توجه میکنیم.
سلامممممم
استاد پراز انگیزه ی من چرااینقدر به موقع میای؟؟؟???چرا این چه حکمتی داره اخه انگار توذهن همه ی ما شاگردات هستی اینو جدی میگم من اصلا بعضی اوقات که شما فایل جدید میزارید میخوام داد بزنم بگم بابا این ازکجا فهمید حرف مارو بعدمیام توسایت میبینم بابا استادکلا حرف همه ی مارو میفهمه پس وقتی استاد میگه من هروقت هدایت میشم میام یه فایلی میزارم بدونه نوشته ومقدمه وانگار که خداوند درگوشش میگه وایشون هم اززبان خداوندهمینه??????ازدیشب تاالان شایدچهاردفعه گوش کردم یعنی هی خوابم برده بعد توخواب قشنگ توجمع دوستان سایت بااستادبودم بعدبیدارشدم باز زدم ازاول فایل یعنی چی بگم هرچی بگم ازاستاد واینکاراش گم گفتم استاد شما شعبده بازید???شما چیمارمیکنید باما من ازدیشب کلی نشونه گرفتم پریشب باخودم همش میگفتم خدایا من که دوستدارم اولین قدم رو بردارم ولی به قول استاد نشونه بده بهم یکدفعه رفتم سراغ گوشی همسرجان?دیدیم توی کارت حقوقش درست فیکس ۷۰۰ تومن پول داره گفتم خدایا ای کاش همسرجان اینوتقدیم من میکرد با پولی که توی درگاه دارم راحت اولین قدم روبرمیدارم بعد دیگه رها کردم ازصبح حالم گرفته بود اصلا دوست نداشتم بیام توسایت چون قلبم تند تند میزنه ویه حسی بهم گفته بود که این دوره کلا جنسش فرق میکنهخلاصه شب شد وهمسرم گفت مریم بانو مابه اتفاق دخترات مبخواستیم چیزی برات بخریم ولی چون قبلا میگفتی پول بیاددستم میخوام برم فلان ارایشگاه برای فلان کار منم این کارت حقوقمو که توش ۷۰۰تومن دارم تقدیم میکنم بهت به عنوان روز زن?? اینجا بودکه من فقط گفتم خدایا داری با قلب من چیچارمیکنی ??? دوستان من تاصبح ازخوشحالی نه میتونم بخوابم نه بیدار که صبح بشه بگم دخترم قدم اول روبخره???من خیلی خوشحالم درپوست خوددددد نمیگنجم ???توروخدا بهم نخندید خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم به خاطر هدایتم مثل همیشه من قدم اول روبرمیدارم مثل قدمهای که میخوای ازرودخونه رد بشی ازروی سنگها ایمان دارم قدمهای بعدی رو خواهی گفت اصل من نمیفهمم که چجوری تا قدم دوازده میرم خدایا شکرت استاد خیلی دوستدارم دیگه نمیدونم چی بنویسم میترسم حوصله بچه ها ازخوندن مطلبم سربره ??درپناه الله یکتا شادباشید???
سلام بانو تیموری
به به لذت بردم از کامنت زیباتون
شاد و ثروتمند درکنار خانواده عزیزتون باشید
سلام به استاد بی نظیرم دستی از دستان خداوند بی نظیرم:
استاد شما بی نظیری عشق رو میشه از تو نگاهتون دریافت کرد. موقعی که این فایل رو گوش دادم اشک توی چشام پرشد . فرکانس خوبتون رو میشه توی کلام و حرکاتتون درک کرد.استاد من هم از خدا خوستم که نشانه ای برای من بیار که لایق شرکت در دوره 12 قدم هستم یا نه. اما نشانه ای دریافت نشد و این به این معنی است که من باید بیشتر روی باورهام کار کنم تا تنایج مالی بهتری بگیرم و لایق بشم.من دوره روانشناسی ثروت 1 رو با همسرم تهیه کردم و دارم روش کار می کنم. استاد آنجایی که شما تو فایل توحید عملی6 ڰفته بودید که توی قران اصلا در مورد اساسی ترین نیازهایی که از نظر مردم اساسی است (خوراک،پوشاک،مسکن) نڰفته است وقتی داشتم توی قرآن سوره اعراف رو می خوندم همش یاد این حرف شما می افتادم این حرف شما که قران هزاران بار از ایمان ڰفته، از عمل صالح ڰفته، ایمانی که با احساس خوب باشه، ایمانی که با عمل صالح باشه، ایمانی که در ان معنویت و رابطه عالی با خداوند باشه، ایمانی که ترس و شک و نڰرانی در آن راه نداره، ایمانی که در آن فقر نباشه، ایمانی که در آن بیماری نباشه، ایمانی که در آن روابط خوب با دیڰران باشه، ایمانی که در آن ثروت و موفقیت مالی باشه، ایمانی که من میدونم موفق میشم من اقدامات عملی برای کارم انجام می دهم و می دانم که خداوند بی نهایت دست دارد که به من کمک می کنند. من از آدم ها برای محبتی که به من دارند تشکر می کنم اما این آدم ها را دستی از دستان خداوند می دانم . می دانم که اگر یک دست خدا به من جواب رد داد بی نهایت دست دیگر و بی نهایت روش دیگر وجود دارد تا من بتونم کارم رو با موفقیت انجام بدم.من می دونم لایق بهترین ها هستم و در کار جدیدم موفق و پیروز می شم کاری که عاشق آن هستم و دارم باورهای دوره روانشناسی ثروت 1 رو روی خودم کار می کنم تا با ، باورهای درست موفق شم. من با افکار و باورهای توحیدی شرایط کاری ام رو تغییر میدم و به بهترین موفقیت ها در زمینه کاری ام می رسم. خداوند برای من تبلیغاتم رو انجام می ده ، وقتی که من کارم را بالاترین کیفیت ممکن انجام دهم .
واقعا که تو یه لحظه منقلب شدم و خیلی خوب بود عالی ،ممنون ازدیدگاهتون ؛به کمک خدایه بزرگ به تک تک خواسته هاتون یکی پس از دیگری میرسید
«« خیلی مهمِ ، حتماً بخون »»
سلام دوباره به استاد خوبم و همه عزیزان هم فرکانسیِ عباس منشی . . .
2) آگاهی دوم که در ادامه عرایضم میخوام براتون بگم و خیلی خیلی مسئله ضروری و مهمیِ، در خصوص سپاسگزاری و شکر نعمات خداوند مهربان هست.
دوستان، چند وقت پیش داشتم در مورد مفهوم شکرگزاری مطلبی رو در اینترنت میخوندم که توجهم به یک فایل تصویری از آنتونی رابینز جلب شد. فکر میکنم عنوانش ” بزرگترین کلید کسب موفقیت ” بود. خیلی وسوسه شدم که این فایل ویدئویی رو ببینم و بفهمم که این کلیدی که آقای رابینز میگن چیه؟؟!! دوستان، آقای رابینز در این ویدئو در مورد سپاسگزاری از نعمات، رحمات و برکات بی پایان خداوند خیلی زیبا توضیح دادند و عنوان کردند که قدرتمندترین کلید کسب موفقیتهای عظیم در زندگی همین کارِ شکرگزاری از نعمات فراوان و بینهایتِ خداست.
اما نکته مهم و حائز اهمیت گفته های ایشان این بود که گفتند: ما در زندگیمان از نعمات و برکات بسیار زیادی برخورداریم که باید به خاطر داشتن آنها از خداوند متعال قدردان و سپاسگزاریم باشیم و این در حالی است که هیچکدام از ما در ایجاد و ساخته شدن هیچکدام از آن نعمتها و برکات نقشی نداشته ایم!!
مثلاً ما باید شاکر و قدردان بدن و جسمی باشیم که فقط آنرا از خداوند دریافت کرده ایم و هیچ نقشی در خلق و ساخته شدن آن نداشته ایم!!
ما باید شاکر و قدردان خانه ای باشیم که مالک آن هستیم و در آن زندگی میکنیم ، اما حتی یک دانه از آجرهایش را ما نساخته ایم و با روی هم قرار نداده ایم!!
باید قدردان و شاکر اتومبیلی باشیم که به راحتی سوارش میشویم، روشنش میکنیم و از رانندگی با آن لذت میبریم، در حالیکه حتی یک عدد از پیچ و مهره های آنرا نساخته ایم و یا حتی واشرش را نبسته ایم!!
باید شاکر و قدردان نان داغ و تازه ای که روی میز صبحانه و ناهار و شام برایمان حاضر و آماده است و با لذت آنرا نوش جان میکنیم باشیم، در حالیکه حتی یک دانه از گندمهای آنرا از مزرعه برداشت نکرده و حتی ذره ای از آن گندمها را آرد نکرده ایم.
بله دوستان، این مطلب به قدری مهم و اساسی است که مدتها جای تفکر و بررسیِ عمیق دارد!!
ما پیش خودمان فکر میکنیم که بنده های خیلی شاکر و قدردانی هستیم و فقط با یک شکرگزاری خشک و خالی و زبانی، رفع تکلیف میکنیم و افتخار میکنیم که سپاسگزار نعمات بیکران خالق هستیم. نه، اصلاً اینطور نیست عزیزان، ما حالا حالاها با شکرگزاری واقعی و بنیادینِ نعمات و برکاتِ بینهایت و فراوانِ پروردگارِ بی همتا، فاصله داریم!!
برای ساخته شدن و تولید خیلی از چیزهای کوچک و بزرگی که ما به طور روزمره و خیلی عادی ازشون استفاده میکنیم، ده ها ، صدها و حتی هزارن نفر آدم زحمت میکشن و تلاش میکنن و ما فقط با یک “خدایا شکرت” ساده و سطحی از کنارشون رد میشیم و پیش پا افتاده تلقی شون میکنیم!!
به یاد یک صحنه زیبا از فیلم” دور افتاده ” یا “Cast Away” با بازی هنرمندانه تام هنکس افتادم:
در این صحنه تام هنکس، داخل هواپیما نشسته و در حال بازگشت به کشورش هست. بازگشت از جزیره ای که مدتها در اون زندانی شده بود و هیچ راه فراری نداشت و برای اینکه زنده بمونه، مجبور بود همه مایحتاجش رو خودش بسازه و درست کنه تا دوام بیاره. توی هواپیما یک فندک رو میبینه و با فشار دادن دکمش، اون رو به سادگی روشن میکنه و بعد یادش میوفته که توی جزیره برای روشن کردن آتش و گرم شدن و پختن غذا و در کل زنده موندن، چقدر تلاش کرد و به قول معروف پدرش در اومد تا تونست اون آتش رو روشن کنه و بعد اون رو با چه بدبختی حفظ کنه و ادامه داستان . . .
در آخر عرایضم فقط میخوام یکبارِ دیگه و با تأکید یادآوری کنم که ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که به قول شاعر:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همـه از بحـر تـو سرگشتـه و فرمانبردار * شرط انصـاف نباشـد که تو فرمـان نبـری
و در واقع بی انصافی است که من و شما، سپاسگزار و شاکر اینهمه انرژی های فعال و زحمتکش در جهان و کائنات نباشیم. ایام به کام و تا درودی دیگر ، فعلاً بدرود . . .
با سلام
دوست عزیز واقعا درست میگید. این همون حرفیه ک استاد مگیه این قانون هم سادس هم پیچیده. سادس چون ی فرمول بیشتر نداره. یعنی احساس خوب=اتفاقات خوب
سخت و پیچیدس یعنی کیه که عمل کنه…..
شاد باشید…. (:
سلام خدمت برادر خوبم ، جناب آقای جاوید عزیز
ممنون از اینکه کامنت من رو مطالعه فرمودید و نظرتون رو راجع به اون نوشتید. برای شما و تمام عباس منشی های هم فرکانسی ام ، عالی ترین آرزوها رو خواستارم و امیدوارم به لطف الله در دوره حضوری استاد عباس منش به نام ” آفرینش 2 ” که به همین زودی ها در ایالت زیبای کالیفرنیا برگزار میشه، شما و بقیه عزیزان رو ملاقات کنم.
در پناه ایزد متعال ، شاد و مهربان باشید . . . :)
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 19 بهمن رو با عشق مینویسم
من وقتی بعد نماز صبح قرآن رو از ادامه آیه دیروز خوندم به قدری حیرت انگیز بود که ،انگار من اصلا تاحالا نخونده بودم این معانی رو
سوره بقره
وَعَلَّمَ ءَادَمَ ٱلۡأَسۡمَآءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمۡ عَلَى ٱلۡمَلَـٰٓئِکَهِ فَقَالَ أَنۢبِـُٔونِی بِأَسۡمَآءِ هَـٰٓؤُلَآءِ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ(٣١)
و خدا همۀ اسماء را به آدم یاد داد، آن گاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کنید اگر شما در دعوى خود صادقید
وقتی این آیه رو خوندم خیلی حس خوبی داشتم
رفتم اسماء خدارو خوندم و کلی آرومم کرد
قُلۡنَا ٱهۡبِطُواْ مِنۡهَا جَمِیعࣰاۖ فَإِمَّا یَأۡتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدࣰى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ(٣٨)
گفتیم: همه از بهشت فرود آیید، تا آن گاه که از جانب من راهنمایى براى شما آید، آنان که پیروى او کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد
این آیه رو وقتی خوندم دقیقا همون هدایت هایی که توی این یکسال و به خصوص توی این دوماه ، که دوره هارو کار میکنم و خدا ریز به ریز بهم میگفت و هدایت میکرد و سبب آرامشم میشد ، که سبب میشد قدم بردارم برای ترس هام و به شجاعت و توحید در عمل تبدیل بشه ، یادم اومد و دستامو به صورتم گذاشتم و تشکر کردم و دستامو بوس کردم چقدر لذت بخش بود ،
وای من تاحالا تو این یک سال این سوره رو چندین بار خونده بودم
اما هیچ وقت متوجه نشده بودم که منظورش همینه که طیبه وقتی خدا ریز ریز هدایتت میکنه و هر روز تو داری توجه میکنی و شاخک هاتو تیز میکنی تا دریافت کنی ، و وقتی سعی میکنی عمل کنی بهشون و ترس هات رو به شجاعت تبدیل میکنه و بعد قدم برمیداری
هرگز ترس و اندوهی به تو نخواهد رسید طیبه
شاید این که من بارها تو این سال سوره بقره رو خوندم و این آیه رو متوجه نشدم ،دلیلش این باشه که من اون موقع به این مقدار سعی و تلاش نداشتم که شاخکام تیز باشه و یا ترس هایی داشتم که هنوز به توحید در عمل تبدیل نشده بود ، برای همین وقتی آیه هارو میخوندم هیچی متوجه نمیشدم
اما الان همین که این آیه رو خوندم تک تک لحظه های این دوماهم اومد جلوی چشمم و داشتم لذت میبردم از یادآوریشون
چون من ترس هامو تبدیل به شجاعت کرده بودم و ایمانم رو به خدا نشون داده بودم
و این آیه رو که خوندم، گفتم دقیقا من الان به قدری درآرامشم که حس فوق العاده ای دارم
چقدر جذابه این آیه
من توی این دوماه به قدری ترس هام تبدیل به شجاعت شدن که من وقتی به چکاب فرکانسیم نگاه کردم متحیر بودم، از این همه تغییر خودم ، در عرض دو ماه و البته یک ماهش، تغییرات ،بیشتر بود
چون من بیشتر سعی کردم در عمل ایمانم رو در مورد خیلی چیزا نشون بدم و مهم ترینش ،رهایی از خواسته عشق بود
الان میفهمم چرا استاد در دوره عشق و مودت و عزت نفس نمیدونم کدوم یکی بود که میگفت خودتون حتی درمسیر درست باید مسیرتون رو پیدا کنید و کورکورانه از من پیروی نکنید
هر کس حتی در مسیر درست حتی از استاد عباس منش با اینکه درست هست پیروی کنه ،درست نیست
و میگفت خودتون برین قرآن رو بخونین
من الان که دارم قرآن رو میخونم درک میکنم و کم کم انگار وقتش شده
چون من قبلا هیچی از این آیات درک خاصی نداشتم
با اینکه حتی این آیه رو بارها خونده بودم
من وقتی متوجه این آیه شدم لذتش چندین برابر شد که من انگار یه درک عمیق تری نسبت به این موضوع نترس و نگران نباش داشتم
که انگار خدا به وضوح داره بهم میگه که ببین طیبه
تو قدم برداشتی و من درک آیات رو دارم یکی یکی طبق مدارت بهت عطا میکنم تا رشد کنی
تا وقتی درک کردی و به یاد تک تک کارهایی که انجام دادی و سبب رشدت شد ، افتادی
اینجوری راحت تر درک میکنی معنی آیات رو
در همه جنبه ها عمل کنی ، میری مرحله بعدی ، همه چیز به عمل کردن تو بستگی داره طیبه
قدم برداری درک همه چی رو بهت میدم
خدای من سپاسگزارم
الان که دارم مینویسم نمازمو خوندم و با خدا دُلمه خوردیم و بعد الان 6:7 هست که دارم قرآن میخونم و مینویسم
میگم دلمه خوردیم؟!
آره دلمه برگ انگور
یه غذای بهشتی
صبح زود مادرم و خواهرم رفتن جمعه بازار
دلمه درست کرده بود ،منم یه کاسه برداشتم و بعد نمازم که تموم شد گفتم خدا موافقی دلمه بخوریم ؟
رفتم یه کاسه برداشتم و دلمه هارو با لذت خوردیم ،به قدری خوش طعم و بهشتی بود که لذت بردم از این همه طعم های زیبا
نمازم که تموم شد گفتم
چقدر خدا باحاله آخه
وقتی دوباره قرآن رو میخوندم
سوره بقره
یَٰبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتِیَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِیٓ أُوفِ بِعَهۡدِکُمۡ وَإِیَّـٰیَ فَٱرۡهَبُونِ(4٠)
اى بنى اسرائیل، به یاد آرید نعمتهایى که به شما عطا کردم، و به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم، و تنها از من بر حذر باشید
وقتی این آیه رو خوندم یاد عهدی که با خدا بستم که به من یاد داده بود که فقط و فقط جای خدا در قلبم هست و بندگی خدارو بکنم ،و دیدگاهم رو که دارم تغییر میدم ، عهد کردم .
هر لحظه سعی میکنم یادم بیارم بگم که این دنیا گذرا هست و از دوره عشق و مودت و عزت نفس یاد گرفتم
و من میخوام در لحظه بهترین حس هارو تجربه کنم و رها باشم و میدونم که این خداست که بهترین هارو از طریق بی نهایت دستانش به من هدیه میده
خدایا شکرت
سوره بقره
وَلَا تَلۡبِسُواْ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُواْ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ(4٢)
و حق را به باطل مپوشانید و حقیقت را پنهان نسازید و حال آنکه واقفید
وای من تا حالا هیچ کدوم از این آیات رو متوجه نمیشدم
اینجا که میخوندم ، گفتم داره دروغ گفتن رو میگه که همیشه سعی کنیم حقیقت رو بگیم
که استاد عباس منش میگفت اگرخواستی دروغ بگی ، اول به خودت بگو من ترسو نیستم و حقیقت رو میگم
سوره بقره
وَٱسۡتَعِینُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰهِۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى ٱلۡخَٰشِعِینَ(45)
و یارى جویید از خدا به صبر و نماز، که نماز امرى بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خداپرستان فروتن
نماز=توجه
یاد خودم افتادم
من قبلا نماز رو به سختی میخوندم، فکرم هزار جا میرفت و اصلا متوجه نبودم معنی آیات چیه حتی به قدری ترس داشتم که با خدا سر نماز صحبت کنم ، حس گناه شدید داشتم
اما الان وقتی این آیه رو خوندم با خودم گفتم چقدر من با خدا دوست شدم و الان که فکر میکنم نماز برای من به قدری شیرین و دل انگیز شده که من وقتی نماز میخونم با خدا میخندیم و با معنی آیات، که دارم تو دلم میگم کیف میکنم
حتی من دو روزه وقتی عربی آیات رو میخوندم سر نماز یه جریانی حس کردم و بعدش به فارسیش بلند معنیاشو گفتم و حس کردم اینجوری خیلی برام راحت تره
و چقدر رفته رفته نماز خوندن و با خدا صحبت کردن آسون و آسون تر میشه برای من
سوره بقره
وَٱتَّقُواْ یَوۡمࣰا لَّا تَجۡزِی نَفۡسٌ عَن نَّفۡسࣲ شَیۡـࣰٔا وَلَا یُقۡبَلُ مِنۡهَا شَفَٰعَهࣱ وَلَا یُؤۡخَذُ مِنۡهَا عَدۡلࣱ وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَ(4٨)
و حذر کنید از آن روزى که هیچ کس به کار دیگرى نیاید، و شفاعت هیچ کس پذیرفته نشود، و فدا و عوض از کسى قبول نکنند، و هیچ یارى کننده و فریاد رسى نخواهند داشت
چقدر لذت بخش بود خوندن آیات قرآن
خدایا شکرت
من امروز یه حرفایی با خودم میزدم ،میگفتم طیبه عجله نکن ،باید تکاملتو طی کنی و اگر عمل نکنی هیچ اتفاقی رخ نمیده
امروز یه چیزی عجیب بود
نمیدونم با اینکه میدونم که خدا هدایتم میکنه و همیشه ریز به ریز و با حالت تاکیدی هم همیشه کمکم میکنه و هدایتممیکنه
اما بازم هنوز برام عجیبه و بعد میگم نه این عجیب نیست
حیرت انگیزه
خدا داره هر لحظه هدایتت میکنه
ریز به ریز
من امروز رفتم اینستاگرام تا از اکسپلور نشونه ای بگیرم از خدا ،که همیشه فایلایی که از استاد عباس منش و یا آیات قرآن و یا صحبت های استاد الهی قمشه ای رو میشنیدم
میگفتم الان صد در صد همینا هست
اما نه
انگار کل 80 درصد صفحه اکسپلور یهویی تغییر کرده بود به مصاحبه های قهرمان سنگنوردی سرعت ،رضا علیپور
متعجب شدم
چرا انقدر تکرار
اما نه ،میدونستم هدایته ، ولی باز متحیر بودم
و میدونستم که با این تکرار و تاکید ،خدا صد در صد میخواد با من صحبت کنه و یه چیز مهم بهم بگه
قبلش یه فایل از استاد دیدم
در مورد تغییر مدار و باور، داشت صحبت میکرد میگفت :
اگر میخوای مدارهات تغییر کنن ،باید روی باورهات کار کنی
هرچقدر بیشتر روی باورهات کار کنی
میتونی تغییرات سریع تر داشته باشی
اما هرچقدرم سریع تر بشه
یک شبه نمیشه
هرچقدرم کار کنی ،سیستم باورها اینجوری نیست
یعنی فرکانس اینجوری نیست ،که بشه یهویی تغییرش داد
مثل یه کاشت درخت میمونه
نمیتونی یه کاری بکنی ،یه درخت درلحظه رشد کنه و میوه هم بده ،هر کاری بکنی اتفاق نمی افته
این با قانون جهان در تضاده
میتونیم رو باورامون کار کنیم و آرام آرام پله هارو طی کنیم
مدارهارو طی کنیم
اگر میخوای به ماهی 100 میلیون ،100 میلیارد برسی
اول باید مدار های کوچیکتر رو چیکار کرده باشی؟ تجربه کرده باشی و یه نکته خیلی مهم
باید مدارهای کوچک رو ، درش به یک مقداری هم توقف کرده باشی
اینو که شنیدم به فکر رفتم باخودم گفتم طیبه دوباره به این فکر نباش که تابلوی جدیدت رو شروع کنی و به مبلغ بالاتر بفروشی
تو هنوز تکاملت رو در فروش نقاشیات طی نکردی
باوراتو درمورد فروش نقاشی قوی نکردی
بعد وقتی دیدم پشت سر هم به صورت تاکیدی فایلای مصاحبه رضا علیپور قهرمان سنگ نوردی جهان رو نشون میداد
شاخکامو تیز کردم و به دقت صحبت هاشو گوش دادم
یه قسمتشو دیدم میگفت :
اونجایی که من بزرگ شدم محبتی نبود و خلاف بود و …
معلمش بهش گفته علیپور از اوناست که معتاد میشه تو جوب میمیره میگید نه نگاه کنید
و اون پسری که معلمش گفته بودن میمیره
قهرمان جهان شده
بعد گفت : توی دیوار مدرسه ما نوشته بود
آدمی ساخته افکار خویش است ،فردا همانی میشود که امروز می اندیشد
گفت اون داستان اینکه من قهرمان شدم ،اون دو خط بود
و میگفت من هیچ جوره نباید قهرمان جهان میشدم
من نه مربی داشتم
نه امکانات در سطح جهان ،اصلا من سطح کشور هم نداشتم
من جایی مدال آوردم که اصلا دنیا تعریفی واسه مدال من نداشت
من جایی قوانین رو عوض کردم که کشورایی عین آمریکا و ژاپن قواعدشون تغییر کرد
تو سن 19 سالگی قهرمان دنیا شدم
من بدون مربی قهرمان جهان شدم
میگفت وقتی بچه بوده خانواده اش میگن این دیوونست
این حرفارو که میشنیدم انگار خدا میگفت ببین من هر روز دارم بهت تاکید میکنم اما جدی نگرفتی
8 ماه زمان داری
تو هم میتونی
بعد هی پشت سر هم ادامه مصاحبه هاش به صورت تیکه ای تو اکسپلور میومد و نگاه میکردم و از هر فایل یه پیام دریافت میکردم
یکی از صحبتاش میگفت نسبت به خودم بی رحم بودم
وقتی تمرین میکردم دستم درد میکرد انقدر رو دستم میزدم تا دردش مثل آتیش بشه و درد رو نفهمم
میگفت اهمیتی نداشت برام که عضله هام پاره بشه ،میدونستم اما اهمیت نداشت
یا باید این راهو تموم میکردم یا باید برمیگشتم تو اون تاریکی
صحبتاشو که شنیدم یاد نوشته استاد عباس منش افتادم که میگفت تو یه کیف گذاشته بود و گردنشون آویزون کرده بودن که دقیق جمله شون یادم نیست
فکر کنم اینو گفتن که یا میمیری یا موفق میشی
وقتی گوش میدادم به صحبت هاش متوجه شدم که من دارم افکار محدودم رو میگم
میگفتم مگه گناه نیست آدم به بدنش سختی برسونه و اعضای بدن شکایت میکنن از ما که چرا سخت گرفتی بر بدنت
یا اینکه چرا شبو نخوابیدی بدنت تحلیل میره و کلی باور محدود دیگه که میدونستم چرا من نمیتونم شبا بیدار بمونم
چون به قدری باورای محدودم قوی بودن که تا میومدم بیدار بمونم هم خوابم میگرفت هم میترسیدم که از بی خوابی مریض بشم
تا اینکه متوجه شدم و به خودم گفتم ببین وقتی این سنگ نورد میگه من شبا نمیخوابم و خوابم کمه و حتی از استاد رنگ روغنت شنیدی که دو ساعت میخوابه
یا از خیلی از نقاشا
حتی استاد فرشچیان میگفت دو ساعت میخوابیده
پس نترس طیبه
عادت میکنه ذهنت به شیوه جدید
وقتی این همه آدم بیدار موندن و سلامتن و مهم تر از همه صورتشونم پوستش خوب هست
پس تو باید باور قوی بسازی و انقدر تکرار کنی که ذهنت قبول کنه و شبا بیدار بمونی و نهایت 4 ساعت بخوابی
……
بعد دیدم میگفت
یه مربی دارم خیلی بی رحمه
هیچ رحمی بهم نداره
حتی بهم یه روز استراحت نمیده
مکث کرد و گفت
اون خودمم
آره
اون مربی خودمم
تلاش کنید ،متوقف نشید
دنیا برای ترسوها نیست
…….
و گفت وقتی درد رو پذیرفتم دیگه دردی رو نفهمیدم
درواقع چیزی که میخوام بگم پذیرفتنه
هر شرایطی که داری باید بپزیری
تا زمانی که نپذیری شکوه سراغت نمیاد
…..
وقتی تمام این صحبت هارو شنیدم منم تصمیم گرفتم تو دفترم بنویسم و نوشتم
نوشتم و با خودم عهد کردم
میدونم بارها تو این چند ماه عهد کردم و یه سریاشونو عمل نکردم
اما سعی کردم و قدم هایی برداشتم
اینبار از خدا کمک خواستم که قدم هامو بیشتر بردارم و عمل کنم
میدونم من باید قسمت خودمو درست انجام بدم و همه اش برمیگرده به باورام
من باید بشینم و از خودم سوالایی بپرسم که چرا سبب میشه تعلل کن
و اینم میدونم که همه تعلل کردن هام به ترس هام برمیگردن و شرک هستن
و البته که به قول استاد عباس منش ،یک شبه نمیشه موحد شد مثل حضرت ابراهیم تسلیم بود
اونم تکامل داشته
پس من به خودم میگم طیبه تو فقط یه کاری انجام بدی
و اون اینه که به قول استاد که میگفت تکامل رو اگر میخواین به سرعت طی کنین ، تجربیاتتونو بیشتر کنید سرعت میگیره
تو باید وقتی یه کاری رو انجام دادی به سرعت بری سراغ کار دیگه و انجامش بدی
اینجوریه که سریعتر طی میکنی
و تبدیل به ایمان میشه
من در دفتر مخصوص خودم نوشتم و امضا کردم به خودمگفتم طیبه شبا هم کمتر میخوابی ، یا میمیری یا موفق میشی که پیشرفت کنی در مهارتت نقاشی
و تلاش ذهنی رو 99 درصد انجام بدی
حتی خدا بارها به من گفته بود شبا نخواب و من کمکت میکنم ،حتی به من گفته بود از طریق بی نهایت دستانش و نشونه هاش ، که حتی تو میتونی فقط دو ساعت بخوابی
من کمکت میکنم
و عهد کردم که این سوال و جوابی که تازه یاد گرفتم ،هر روز از خودم بپرسم و باورهای قوی رو بنویسم و ضبط کنم درهمه جنبه ها و تکرار کنم
بعد نوشتم و نوشتم
دقیقا این جمله رو می نوشتم :
من نمیدونم چی قراره رخ بده
فقط تاریخ 1404/07/12 رو بهمنشونه دادی و 12 دی گفتی 9 ماه مانده وبه من درک این نشونه ات رو دادی و گفتی که باید تمرکز بذارم
هیچی نمیدونم
درهمه جنبه ها عشق ،شادی ،سلامتی ،آرامش ،ثروت و نعمت و نقاشی و طراحی های ایده الهام شده توسط خدا
هیچی نمیدونم و نمیدونم هیچی درموردشون بگم
میخوام اعتماد کنم ، در همه جنبه ها میخوام بی نیازم کنی ربّ من
اینارو که نوشتم مسجد کنار خونه مون قرآن قبل اذان مغرب رو گذاشت
قشنگ یه حسی بهم گفت گوش بده به آیات
نشونه ای برای تو هست
من دقت کردم اما چند آیه رو که خوند نمیتونستم تشخیص بدم
هی گوشامو تیز میکردم متوجه بشم آیات رو ، تا اینکه یه تیکه از آیه رو متوجه شدم و تو برنامه قرآن گوشیم نوشتمش
آیه 59
سوره انعام
وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَیۡبِ لَا یَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلَّا یَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّهࣲ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبࣲ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَٰبࣲ مُّبِینࣲ(5٩)
و کلیدهاى خزائن غیب نزد اوست، کسى جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکى و دریاست همه را مى داند و هیچ برگى از درخت نمى افتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانه اى در زیر تاریکى هاى زمین و نه هیچ تر و خشکى، جز آنکه در کتابى مبین مسطور است
مگه میشه این همه هماهنگی
اگر با منطق بخوای بگی ، نه نمیشه
اما منطقی وجود نداره ، وقتی خدا قدرتمند ترین ربّ جهان هستی ،به این دقت داره میچینه و به این دقت داره ریز به ریز کمکت میکنه و هدایتت میکنه تا با دیدن این نشونه ها تو مسیر ایمان به خدا ثابت قدم باشی و ادامه بدی
من دقیقا اون لحظه در دفترم نوشتم ، میخوام اعتماد کنم
نوشتم که هیچی نمیدونم
بلافاصله بعد نوشتنم ،قرآن خوند
و وقتی آیه ای رو تلاش میکردم بفهمم و معنیشو ببینم
دقیقا آیه ای رو شنیدم و متوجه شدم و نوشتم که دیدم معنیش مرتبط بود با همین نوشته من، که گفتم میخوام اعتماد کنم
اینا یعنی چی ؟ یعنی اینکه خدا حتی ریز تر از اون چیزی که من فکرش رو میکردم داره هدایتم میکنه
حتی تو آیه 59 بهم گفت که
گفتی اعتماد میکنم
و من با این آیه کلید دادم بهت و کلید های خزائن غیب دست اوست …
دیگه اگر کوتاهی کنی خودت کم کاری کردی طیبه
من قسمت خودمو همیشه درست انجام میدم و ببین چه ریز به ریز دارم بهت هدایت میرسونمو مشتاق تر از تو هستمکه هدایتت کنم و به خواسته هات برسی و این تویی که باید باورهاتو قوی کنی طیبه
چون من با باورهای تو هست که بهت پاسخ میدم
پس دیگه از این به بعدش با توست
یا از 9 ماه که تقریبا 8 ماهش مونده ،با عمل کردنت ،زندگیت دگرگون میشه
یا اینکه با عمل نکردنت هیچ اتفاقی برات رخ نمیده
تصمیم با تو هست طیبه
من همه جوره کمکت میکنم
اما
زمانی که عمل کنی
عمل کنی
عمل کنی
عمل کنی
ادامه بدی
ادامه بدی
و باورهاتو قوی کنی
و….
وقتی نوشتم و امضا کردم ، رفتم برگه ای که کنار بوم نقاشیام چسبونده بودم ،نوشته بودم چکش خورد
به مبلغ 974 میلیون دلار
تاریخ سال بعد رو نوشتم
یه حسی بهم میگفت تاریخ ننویس
تو هنوز تکاملت رو برای فروش نقاشیات طی نکردی
تاریخ ننویس
اما تلاش کن
ولی نوشتم و میخوام یه برگه دیگه بنویسم بدون تاریخ و به خدا اعتماد کنم و رها باشم
و در مسیر تکاملم لذت ببرم
من امروز به قدری خوشحال بودم که ، خدا کاری کرد که آب ساختمونمون با فشار قوی بیاد تا طبقه 8 و خیلی خیلی خوشحال بودم
امروز باورهایی که مجدد نوشته بودم با صدای خودم ضبط کردم و یک ساعت شد
و از خدا نشونه خواستم و گفتم به من نشونه بده و دوباره شگفت زده ام کرد
سفر به دور امریکا 77 نشونه اومد
خیلی لذت بخش بود این قسمت برای من
و آهوهایی که دیدم
خدایا شکرت
این روزا من تمرینای دیگه رو هم انجام میدم
اینکه عشق رو خود خواهانه برای حس خوبم میبخشم
عشقی که برای من نیست و من از خودم هیچی ندارم
خدا داره یادم میده
من در طول روز چند باری چشمامو میبندم و یا وقتی میرم بیرون به آدما نگاه میکنم و تجسم میکنم که یه عشق بی نهایت عظیم که خدا به قلبم هدیه داده و به قدری بی نهایته که منم بی نهایت میتونم ببخشم و میدونم که بی نهایت به توان بی نهایت به قلبم این عشق باز میگرده
و خودخواهانه میبخشم و به قدری به وضوح حسش میکنم که
چند باری وقتی چشمامو میبستم قشنگ انرژی عشق رو میدیدم که به قلب آدما و کسانی که تجسم میکردم ارسال میشه و حتی دریافت کردنشون رو هم حس میکردم
خدایا شکرت
من کل روزم رو سعی کردم شاخکامو تیز کنم
وقتی کارامو هم انجام میدادم و به فایلای باورای قوی که با صدای خودم ضبط کردم گوش میدادم و به فایلای استاد گوش میدادم
مادرم که شب از جمعه بازار اومد
گفت طیبه یکی از آینه دستیایی که نقاشی کار کردی فروش رفته ، خیلی خوشحال بودم
دو هفته بود آینه هام فروش میرفت
یه بار بیشتر از هزینه آینه واریز کرده بودن و این هفته آینه ای که جند ماه بود فروش نمیرفت فروخته شده بود
اینا همه اش نشونه هست ، اینکه خدا میگه باورای نقاشیتو تکرار کردی داره جواب میده پس ادامه بده به تکرار باورها
بعد مادرم گفت طیبه درصد فروش امروزم رو بهت میدم و 300 به من داد
با پول فروش آینه دستیم 450 شد
این سبب شد من بیشتر سعی کنم آینه دستی رنگ کنم و شروع کردم به سرعت
خدایا بی نهایت سپاسگزار این همه ریز ریز هدایت هات هستم
میدونم که برات عزیزم و عاشقمی ،منم عاشقتم ربّ دلم ،ربّ ماچماچی جذابم
شکرت بی نهایت سپاسگزارم
الهی که نور خدا به شکل شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت و نعمت جاری بشه در زندگی استاد عزیز و مریم جان شایسته و همکارانتون و تک تک عضو خانواده صمیمی عباس منش و تمام انسان های جهان هستی
سلامممممممم استاده عزیزم…استادی که حرف و عملش یکیه.
استاد این فایل چقدر پربار بود.
اونجا که گفتید تو تایم خلوت محصول تستی گذاشتید و یه تعداد خریدن گفتم خدایاااااااااا قدرت باورو میبینی…
خدای من….
این استاد ما چقدر روی باور فراوانی و توحیدیش کار کرده که رزق با سرعت بدنبالش میدوئه
چقدر این فایل نکته داره…
استاد واقعا هر چی میگی درستع..باید با طلا نوشت.
خوده من ۹۰ درصده محصولات رو دارم و هر روز تشنه تر میشم برای محصولات جدیدتر …و ماهایی که شاید محصولات رو تهیه کردیم شاید بتونیم بهتر بفهمیم که شما چقدر از نکات محصولات رو تو فایلهای رایگان عنوان می کنید و کسی که تو مدارش باشه درک میکنه و عمل میکنه
شما تو فایل ۹ جهان بینی در مورد موضوع تبلیغ صحبت کردید و همین موضوع رو در این فایل با کمی تغییر زاویه توضیح دادید که از هر جهتی بخوای به موضوع نگاه کنی شما اصل رو رسوندی…
استاد این فایل شما اتمام حجت بود بر اینکه اگه نتیجه نمی گیری …باوررررررررر نکردی و بسسسسسس…
ایمان نداری که عمل کنی و نتیجه بگیری…
استاد این فایل عالی بود…
انقدر کلامتون مثل همیشه تاثیر گذار بود که حس کردم دارید دعوامون میکنید که بابا عمل کنید ….منو ببینید اگه اینجام عمل کردمممممم…
ببینید و ایمان بیارید.
تصاویر HDعالی بود استاد…وقتی تی شرت های رنگی تون رو دیدم یاد جعبه مداد رنگی افتادم و چنان ذوقی وجودم رو فرا گرفت که حد نداشت..و یه جورایی از اینکه هر بار با یکی از این لباسها میاید جلوی دوربین خیلی حس و حاله خوبی بهم دست داد.
??????
استاد خوبم فقط یه خواهش داشتم برای ضبط دوره دوازده قدم تو جلسه یک ..یکم صدا تو فضا می پیچید اگه میشه این مشکل رو بر طرف کنید.
خیلی دوستون دارم…
امیدوارم با نتایجی که میگیرم بتونم ازتون تشکر کنم.ان شالله…
سلام خدمت استاد و خوانوده صمیمی عباسمنش
استاد من پارسال با کار کردن روی باورام یه ایده به ذهنم اومد که قلمه انجیر بزنم و بفروشم ولی چون میترسیدم
مشتری نداشته باشه تعداد صدتا اینا ازش زدم و با خودم گفتم حالا جواب داد بیشتر میزنم
من این قلمه ها رو زدم وقتی ریشه دار شدن توی گلدون گذاشتم و تقریبا شیش ماه بعدش همشو فروختم
و مشتری هاش هم خودشون یجوری منو پیدا کردن ینی دقیقا تو یه مدار با هم بودیم و من بدون تبلیغ این چنتا رو با قیمت دونه ای 12 هزار فروختم و یجورایی هم میشه گفت بدون سرمایه اولیه این کارو انجام دادم چون خودمون درخت انجیر داشتیم و خاک و کود هم تو روستامون دور برم بود
امسال واسه اینکه به خدا باورمو نشون بدم شروع کردم به زدن حدود چهار هزارتا قلمه انجیر
چون میدونم که خودش برام مشتری میشه
و خودش خریدار محصولاتم میشه
و اصلا نگران فروشش نیستم
چون من یبار صدتا رو فروختم پس اینم میتونم
و میخوام بگم به قول شما ایمان بدون عمل حرف چرته
و من به جهان نشون میدم که چقد تو این مسیر ثابت قدم هستم
البته بگم قلمه زدن و تکثیر درختا کاره مورد علاقه من و من اصلا زجری نکشیدم برا این چهار هزار تا
ایشالا این نهال ها رو با قیمت دونه ای پونزده تومن میفروشم و میان حتما بهتون خبر میدم که خدا همشو ازم خرید
چون خدا ثروتمند ترینه و از کسی پول کم نمیکنه تا بیاد به من بده و خودش از ثروت خودش بهم میده چون که اون وهابه
من ایمانمو بخدا نشون دادم و ازین به بعد میخوام با کار کردن بیشتر رو باورام ،بقیه کارارو بسپارم به خودش
ممنون از توجهتون
با سلام
دوست عزیز خوندن این توحید عملی شما واقعا لدت بخش ترین لحظه امروزم بود. لبخند رو به لبام اوردین. به این سادگی خداوند با انسان صحبت میکنه که ببین حمید بی نهایت راه، بی نهایت ایده ساده وجود داره، تو حرکت کن و بدون اصلا قرار نیست کار پیچیده ای انجام بدی.
خب من هم تو این چند روز قبل وقتی با خوندن یکی از مقالات بخش راه کار برای مسائل شما به ی ترمز واقعا مهم تو زندگین اگاه شدم دست به عمل به ی ایده ای که داشتم زدم. براش برنامه ریزی کردم و فردا قرار دومین قدم رو در راستای عمل کردن بهش انجام بدم.
واقعا استاد اینکه میگی نظرات بچه ها رو بخونین، تفاوت رو احساس میکنید، الان بهش رسدیم و باید فریاد بزنم که بابا قانون جواب میده. حرفتون رو باید روی قلبم حک کنم.
با خوندن نظرات بچه ها هی باورم قوی تر میشه که حمید میشه ها، یعنی شده از قبل هم شده.
و من یقیین دارم فردا معجزه که ن نتیجه طبیعیه این ایمان و توحید عملی رو دریافت میکنم و با افزایش عزنت نفس، اعتماد به نفس و ایمانم، باز قدم بعدی بهم داده میشه و با طی کردن تکامل این طبیعیه که نعمت از تمام جهات به زندگیم وارد بشه
ممنون از متن زیبا و تجربه زیباتون
شاد باشید….(:
سلام رفیق ممنون از انرژی که دادی
تو کاری که بهت گفته میشه رو انجام بده
به قول استاد شاید قراره از اون راه به یه راه بهتر هدایت بشی
و ایمان داشته باش جواب میده
ما کسیو نداریم جز خدا و اون خودش خریدار ماست
منتظر شنیدن خبرای خوشی ازت هستم
سلام دوستان و همراهان گرامی
نمی دونم امروز حسم به من می گفت بیا و اینجا یه چیزی بنویس مثل یه درد دل ساده نمی دونم مثل چی . بعضی وفتها که در حال گفتگو با دیگران هستی چقدر زیاد رگه های شرک را در مردم می بینی. دیروز داشتیم با دوستان در مورد اینکه هر کس چندتا فرزند داره صحبت می کردیم و دیدم که بسیاری از افراد چقدر به این موضوع که بزرگ کردن بچه و یا داشتن بچه و هزینه های آن چقدر زیاد است و … فکر می کردند و در این میان اصلا اینکه خدایی هست که اون خدا می تونه هرکاری که شما بخواهید را برای تان انجام دهد و اوست رب العالمیان، اوست رحمان و رحیم و اوست وهاب و اوست رزاق و اگه از اون هر کاری که بخواهید برای شما انجام می دهد را فراموش کرده اند و به همه چیز از قیمت دلار و کی رئیس جمهور میشه و اون چی میگه و … فکر می کنند ولی برای لحظه ای حاضر نیستند به او کسی فکر کنند که در ساده ترین حالت این بدن به این پیچیدگی و این عظمت را آفریده و اینکه چه کسی توانایی ساختن حتی کوچکترین عضو بدن انسان را دارد . به خدا اگر یک لحظه به این فکر کنیم که کسی که به این راحتی انسان را خلق می کند، کسی که به این راحتی باران را و آب را برای زندگی همه ما خلق می کند که هیچ پایانی نمی توان برای قدرت این خالق در نظر گرفت، این همه موجودات را از همه نوع خزنده و پرنده و چرنده و … را می آفریند آن وقت نمی تواند برای تو و زندگی تو و فرزند تو طرحی بیافریند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا ما چقدر کم و یا به جرات بگویم هیچ اندازه به خدا ایمان نداریم و همیشه فکر می کنیم که دیگران هستند که می توانند در زندگی ما تاثیر گذار باشند. دیروز در اخبار آمده بود که آقای ظریف وزیر امور خارجه ایران استعفا داده است و کسانی که بورس ایران مشغول هستند اعلام کردند که با ریزش قیمت سهام مواجه بوده و اصطلاحا شاخص قرمز شده است. ببینید این کفر نیست که ما قیمت سهام و یا سایر شاخص های زندگی مان در اختیار بودن و یا نبودن دیگران باشد؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! غیر کفر اسم این چیست؟؟؟؟؟؟؟!!!!! افرادی که این را باور دارند مگر کافر نیستند ؟؟؟؟؟؟ من واقعا نمی توانم حرفهای کسانی که می گویند ما نمی توانیم از پس مخارج زندگی خودمان هم بر بیاییم در این شرایط و بچه دیگه هزینه مازاد است را درک کنم. خودم الان خیلی وضع مالی عالی ندارم که بی نیاز باشم از همه مسائل مالی، اما خدایی را باور کردم و باور دارم که همه چیز را برای من فراهم خواهد کرد. شاید یکسال پیش نیز من هم در همین وضعیت این دوستان بودم ولی با توکل به خداوند بزرگ با نشانه هایی که می بینم به مسیرهایی هدایت شده ام که درحداقل موارد این است که آرامش بسیار زیادی دارم و به شرایط کاری و زندگی رسیده ام که بسیار آرامش خوبی دارم، حالم خوبه و ایمان دارم که قطعا اتفاقات خوبی برای من خواهد افتاد همانطور که نشانه های آن را به جرات می بینم و از این بایت خدا را بسیار بسیار و بی نهایت شاکر هستم که من را دارد هدایت می کند. نگران هیچ چیز نیستم، و اگر هم از نظر مالی رشد نمی کنم بابت یکسری باورهای مخربی است که باید اصلاح کنم. آرام هستم، متوکل هستم و با فایلهای استاد لذت می برم و هر بار که یک فایل استاد را گوش می کنم دنیایی از آگاهی های جدید وارد زندگی من می شود و هیچ فرقی نداره کدامین فایل از کدامین دوره و یا کدامین زمان باشد. همه اش آگاهی است آگاهی ناب ناب ناب . به خداوندی خدا من به این یقین رسیده ام که با توکل به خدا و ایمان قلبی به رب العالین و درخواست از او همه چیز به من می رسم و به نظر خودم این یعنی ایمان و عمل، عمل یعنی آرامش آرامش آرامش.
با آرزوی موفقیت همه دوستان
یا حق
سلام بر دوست خوب خدا
در خیابان ، زیر سایه ی خنک یک ساختمان سه طبقه سفید ، روی صندلی ماشین ، دراز کشیدم و دارم کامنتهای شما رو از اولین روز ورودتون به سایت استاد رو مطالعه میکنم .
کامنتهای دوستان عزیزی چون شما رو که موفقیت کسب کرده اند از اول تا به آخر مطالعه میکنم و گاهی تا دو هفته طول میکشه
امروز نوبت شما بود ، کل کامنت ها در 22 صفحه !!!!
مدتهاست سکوت کرده ام و با خودم و درونم و اعمالم روزگاری زیبا رو میگذرونم ، اما این چند خط که براتون میفرستم باعث شد اشکهای گرمم رو حس کنم و لذت ببرم و امروز برایم عید فطر شد :
((((دیروز داشتیم با دوستان در مورد اینکه هر کس چندتا فرزند داره صحبت می کردیم و دیدم که بسیاری از افراد چقدر به این موضوع که بزرگ کردن بچه و یا داشتن بچه و هزینه های آن چقدر زیاد است و … فکر می کردند و در این میان اصلا اینکه خدایی هست که اون خدا می تونه هرکاری که شما بخواهید را برای تان انجام دهد و اوست رب العالمیان، اوست رحمان و رحیم و اوست وهاب و اوست رزاق و اگه از اون هر کاری که بخواهید برای شما انجام می دهد))))
حالا چرا نتوانستم ننویسم ؟
دیروز سه قلوهای زیبایم را در کلاس هفتم ثبت نام کردم
وقتی برگشتم خونه به خلوتگاهم رفتم و اجازه دادم ذهنم من و ببره به گذشته
نشستم بر قایق زمان و به چشمانم گفتم با من تعارف نکنید و خجالت نکشید
این گوی و این میدان
هر وقت دلتان گریه خواست : بسم الله
با خط زیبایم نوشتم :
الم نشرح لک صدرک
و وضعنا عنک وزرک
الذی انقض ظهرک
زهره : اگر در طول این 13 سال در یک سجده شکر میموندی ، نمیتونستی شکر نعمت و بجا بیاری
به خودت یادآوری کن زهره ی قدرتمندم :
چقدر تو سزاوار و شایسته ای دختر ، چقدر پاکیزه و لایق بهترین هایی که خداوند از لطف و کرمش تو رو انتخاب کرد و سه فرشته رو بهت امانت داد تا تو رو در عرش اعلی مادر خطاب کند !
به چشمانم گفتم کمی مهلت دهید تا صفحه دفترم رو ببینم اما گوششان بدهکار نبود که نبود ،
مولای من ، خالق من و چه زیبا سینه ام را باز کردی برای پذیرش این مسئولیت و چه مقتدرانه با من تقسیم کار کردی 100 برای خودت و صفر برای من ؟؟؟
من به فدای شانه های تووووو
من به فدای سخاوت توووووو
اگر گوشهایم را نمی بستی و سینه ام را فراخ نمیکردی ، حرفهای یاوه گویان که از کمبود رزق و روزی برایم میگفتند :
چون ماهی مرده ای در مسیر رودخانه جهل به اسفل السافلین میرفتم ،
اگر دلم را نخریده بودی حرفهایشان ، طعنه ها و متلک هایشان که بوی شرک و بی خدایی میداد و مرا از اینده ای ترسناک و تاریک سه شاخه گل امانتت میترساند من الان کجا بودم ؟
اگر لحظه ای نگاهت با من نبود کمرم می شکست
اما نعم المولی و نعم النصیر به راستی برازنده فقط توست
برایم همسر شد در زمانی که درد یتیمی بر سر دخترکانم نشست
برایم پول شد زمانی که برای نان شب محتاج شدم
برایم همسفر شد زمانی که کوله بار مهاجرت رو قدرتمندانه بستم
برایم هادی شد و مرا به سمت این گنجنامه ی ارزشمند عباسمنش هدایت کرد
آیا سزاوار است که سر از سجده ی شکر بردارم و لحظاتی بدون او باشم ؟
هرگز
سخنم به دراز کشید دوست عزیزم ،
سه دسته گلتون
موفقیت ها و مهاجرتتون
ایمان و توکلتون
همسر عزیزتون
همتون و عاشقانه دوست دارم و به خدای محافظ میسپارمتون
سلام دوست عزیز
چقدر خوشحالم برای این همه صلابت شما .
چقدر لذت بردم از این ارتباط صمیمانه خودتان با خدای خودتون.
لذت بخش است بودن یا معبودی که جز او نیست.
لذت بخش است خلوت کردن با کسی که همه چیز را آفریده است و قادر به آفرینش همه چیز است.
لذت بخش است سپردن فرمان زندگی به کسی که کل کائنات رو داره مدیریت می کنه، زندگی من و شما که براش مدیریت کردن کاری ندارد.
من هرچه دارم از توکل به خدا دارم
و هرچه که ندارم از کفر و بی ایمانی به خدا و شرک است.
هرچه دارم جاهایی بود چه سهم خدا 100 بود و سهم من صفر.
و هرچه که ندارم جاهایی بود که سهم خدا صفر بود و سهم من صفر
تلاش میکنم که بر ذهن چموشم غلبه کنم و اونجاها رو هم سهم خدا رو صفر کنم.
چقدر تحسین تون می کنم
مادری کردن و پدری کردن برای سه تا فرشته الهی. خدا بهتون قدرت عالی بده.
شما سزاوار و لایق داشتن این نعمتها بودید.
خدایا شکرت
برای مهاجرت تون که رفتن به دل ترس هاست بی نهایت بهتون تبریک میگم. خدا باشجاعان است و بی نهایت نعمت پاداش شجاعت شما خواهد بود.
برای شما و دختران گل تون بهترین ها رو آرزو می کنم و سپاسگزارم از شما که کامنت های من رو که همه اعتبارش به رب خودم است رو می خوانید. از خدای خودم می خواهم که بر قلب شما جاری کند آنچه را که لازم دارید و سینه شما گشاده تر کند.
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند.
سلام به زهره نازنیم
مادری قوی وخدادوست
چقدرررررر لذت بردم از دلنوشته هات باخدا بانوی زیبای من
چقدر تحسین کردم شمارو به خاطر حال خوبت باخدا
حال خوبت رو خودم تنهایی خریدارم
من عاشق خودت واون خدات هستم که هیچ وقت لحظه ای بنده ش رو به حال خودش رها نمیکنه
میبخشه بی منت ورفیقی خالص وبی ریا هستش
بهترینهارو برات از خدای بزرگم خواستارم..
در پناخ خودش باشی بانوی قوی
???سلام به همگی???
استاد عزیزم برای این فایل ازتون سپاسگزارم بسیار تاثیر گزار بود مثل همیشه… و موزیکی که در انتها بود من رو داغون کرد? چقددددر زیبا بود.
امروز صبح نوشته زیر رو برای خودم و خدای مهربان مینوشتم،گفتم که اینجا هم ثبت بشه:
امروز قوی تر از هر روز خدا رو احساس میکنم. میدونم که انقدر سریع جواب خواسته هام رو میده که برای خودم هم باور نکردنیه….خدایا عاشقتم خیلی ماهی
خدای خوب من ازت ممنونم. شکرت که هستی، که تورو دارم، چون تو همه چیزی. تو تمام خواسته های منی. تو عشق من میشی، تو همراه من میشی، تو خنده رو لبام میاری، تو لبخندی میشی که دیگران با دیدنم بهم هدیه میدن ، تو هوامو داری، تو نور امیدی تو دل من، تو دوستم میشی، تو حس خوب تو اول صبح میشی برام، تو سلامتی و شادابی من میشی، تو برای من به شکل اتفاقات خوب میشی، تو برای من ثروت میشی برام به شکل دریم بوردهایی که میسازم میشی.
خدایا خودت میدونی که چقدددددددددر دوست دارم و امروز بیشتر از هر روز. خدایا به من این نعمت رو عطا کن که هر روز بیشتر از دیروز ایمانم بهت محکم تر بشه.
سلام استاد عزیزم خیلی دوست دارم.
هر فایلی ضبط کردید برای من به موقع بوده. چرا همیشه این اتفاق میفته؟ چون این آگاهی ها از جانب خداونده و از آنجا که شما دستان خداوند هستید ما داریم از طریق شما میشنویم.
این فایل هم اون فضایی رو که چند روزه درش بودم رو شکوند، واقعیتش اینه که یه نگاه حسرت آمیز داشتم نگاه میکردم به کسایی که دارن دوره ۱۲ قدم رو میخریدن، در حقیقت داشتم توی ذهنم قضاوت میکردم. معلومه خیلی کار دارم. اول راهم و نمیتونم ادعا کنم که دیگه حالا قانون رو متوجه شوم و تموم دیگه!! خیلی جا داره روی خودم کار کنم.
این ایمانی که شما از اول داشتید و این نگاه توحیدی که شما دارید رو من نگاه میکنم به خودم میگم خیلی کار داری آقا حامد !
و در حقیقت این فایل فضایی رو در من شکوند که دیگه من اصلا حرفی ندارم بزنم الان ، برم روی قویتر کردن ایمانم کار کنم و بیشتر از این الان ننویسم.
فعلا با اجازه !!!!
سلام و درود و مهر فراوان خدمت استادگلم و اعضای خانواده عزیزم در گروه تحقیقاتی عباسمنش.
بعد دیدن این فایل نگاهی به نتایجم کردم،دیدم واقعا به همون اندازه که کار کردم نتیجه گرفتم.
فقط در جنبه مالی نتایجم خیلی ضعیف تر بوده بعلت باورهای بشدت محدود که خودمم خبرنداشتم و بعدش این باورها رو اینطرف و اونطرف میخونم یا میشنوم و میبینم که منم این باورو دارم و میام باور درست رو مینویسم و تکرار میکنم.
گرچه یه مدتی هست در جنبه مالی هم به آرامی در مدار ثروت قرارگرفتم، همینکه نگرانیم راجع به پول کمتر شده و ناخودآگاه میگم خدا میرسونه و هربار که پولی خرج میکنم خوشحالم،همینکه مشتریان خوبی دارم واقعا،همینکه میرم سر جیبم یا دفتری که مدتهای طولانی سرش نرفته بودم و میرم بازش میکنم میبینم یه پولی وسطش هست،تو خیابون راه میرم میبینم یه پولی روی زمین افتاده،همینکه میرم جایی و میبینم افرادی رو که خیلی راحت و کاملا نقد خرید میکنن و این باور رو در من میسازه که هرکسی خالق شرایط خودش هست، همینکه همش دارم ماشینهای مدل بالا رو میبینم تو خیابون،همینکه با شنیدن خبرهای اقتصادی بهم نمیریزم و واقعا از شنیدنشون دوری میکنم و اینگونه مواقع بشدت سعی میکنم نتایج مالی استاد،بچه های سایت، برادرم،افراد ثروتمند و… رو بخودم یادآوری کنم و هزاران موارد دیگری که نشانه قرارگرفتن من در مدار ثروت هست.
ولی در سایر جوانب زندگی؛ معنویت، سلامتی، روابط خیلی نتایج خوبی گرفتم.
ازوقتی که روی خودم کارکردم همیشه افرادی بسمتم اومدن و میان که خیلی انسانهای خوبین و هرکدوم واقعا دست خداوند هستن و هرکدوم واقعا بدون اینکه من کار خاصی انجام بدم بمن عشق و محبت دارند.مدت خیلی طولانی هست با کسی بحث و درگیری ندارم.در آرامش خودم بسر میبرم.با خداوند رابطه دوستانه تر و قشنگتری دارم.از تنهابودن با خودم بشدت لذت میبرم.
ازلحاظ سلامتی واقعا یادم نمیاد آخرین بار کی مریض شدم.تا یادم میاد سالم بودم.
با این فایل استاد، تکاملی که طی کردم برام واضح شده،دقیقا یادم میاد که حدود 3ماه بود با استاد آشنا شده بودم یه روزی مادرم بهم گفت چشمت خوب شده،دیگه قرمز نیست.نگاه کردم دیدم راست میگه واقعا مدتی هست که من چشمم کاملا سالمه و پیش خودم گفتم قانون جواب میدهد و ادامه دادم حتی روزهایی که گاهی از مسیر خارج میشدم بازهم این سلامتی سرجاش بود.چون خیلی خوب روش کار کرده بودم و به این راحتیها از بین نمیرفت.
برام واضح شد که من بدون هیچ تبلیغی یه عالمه مشتری خوب سرم ریخت تا جاییکه دیگران باور نمیکردن من مشغولم و سرم شلوغه و سفارش میگیرم و من فقط یه آیه از قرآن رو باور کرده بودم
اونم این آیه که (خداوند به هرکس که بخواهد بی سبب روزی بیحساب میبخشد و تنها اوست مستجاب کننده هر دعایی)
میتونم اون لحظه رو یادم بیارم دقیقا که چقدر از خوندن این آیه ذوق زده شدم و چقدر نتایج عالی گرفتم.
اونم فقط بخاطر اون حرف توحید عملی هست که استاد اینقدر تاکید میکنه.
من اونموقع اصلا نمیدونستم تبلیغ کردن یعنی چی،ولی چون همه چی رو دست خدا میدونستم سرم همیشه شلوغ بود.
اینروزها سعی فراوانی در کنترل ذهنم و تمرکز بر روی نکات مثبت دارم.
مدام خودم را با فایلهای استاد و نکات مثبت و … بمباران میکنم.
و میبینم که همه چیز داره به آرامی تغییر میکنه.
میبینم که شخصیتم خیلی بیشتر از قبل داره تغییر میکنه.
نشانه های هرچند کوچک رو جدی بگیریم و باور کنیم که قانون جواب میدهد.
خیلی خدا رو سپاسگزارم واقعا.
برای استادعزیز و تک تک شما دوستان مهربان، آرزوی بهترینها رو در هرچیزی دارم.
با سلام
نشانه های هرچند کوچک رو جدی بگیریم و باور کنیم که قانون جواب میدهد.
واقعا جدی گرفتن نشانه ها و صحبت کردن در موردشون و تایید کردن اینکه من هستم که با استفاده از قانون این نتیجه رو ساختم پس میشه، پس منم که خلق میکنم و……………..
همه اینا باعث میشه عالی بودن روند زندگی و طبیعی دونستنش رو ی روال طبیعی بدونیم و باور کنیم اگر غیر از این بود غیر طبیعی محسوب می شد
شاد باشید (:
با درود و مهر دوست عزیز.
بله قطعا همین جدی گرفتن نشانه های هرچند کوچک موجب دیدن و پدیدآمدن نشانه های بزرگ و بزرگتر میشود.
و نشانه های بزرگتر موجب ساخته شدن باورهایی محکمتر و قوی تر میشود و دوباره این باورها نتایج عظیم تری رو بوجود میاورد و این روند تا ابد همچنان ادامه دارد. و فقط یک موضوع در میان هست که چقدر ما اجازه میدهیم و میخواهیم که این نشانه ها به زندگیمان وارد شوند و به چه میزان به آنها توجه میکنیم.
با آرزوی شادی و بهترینها برای شما