قانون فراوانی و رابطه آن با «تجربه ثروت» - صفحه 40 (به ترتیب امتیاز)

درود بر دوستان گرامی

من چند ماهی میشه ک ازفایلهای رایگان استاد استفاده کردم.بارها وبارها ب حرفای استادگوش دادام طوری ک ب جای عادت گوش دادن ب موسیقی فایلها رو صدهابار تکرارکردم.داشت باورهام عوض میشد.روی خودم کار میکردم هروز.نتایج شگفت انگیزه.ی نمونه رو مثال میزنم،من چند سال ب عنوان نیروی فنی توی شرکتای پیمانکاری فعالیت میکردم وآرزوم بود شرکت خودمو داشته باشم،این آرزوم رو مد نظرداشته باشید!تا اینکه سال 93دیگه واقعا توی زمینه کاری من اوضاع راکد شد ومن بیکار.دل ب یکی بسته بودم و بیکاری هروز منو افسرده تر میکرد.اطرافیان شرایط محیط بی اندازه آزارم میداد.بدهکار شده بودم.باور کنید شبی نبود ک از این شرایط من اشکم درنیاد.رفتم توی زمین پدری مشغول کشاورزی شدم.هروز فایلها رو گوش میدادم.اواسط فصل کشاورزی بود ک ب خودم میگفتم من ایمان دارم خداوند من رو دربهترین زمان ب بهترین مکان هدایت میکنه.تا اینکه ی پیشنهاد کار بمن شد.نرفتم!گفتم بایدپیشنهاد بهتری بمن بشه.دومین پیشنهادم از راه رسید.بازم نرفتم.نمیدونستم چرا نمیرم فقط منتظرپیشنهاد بهتر بودم.سومین پیشنهاد!باهام تماس گرفتن و من رفتم.کشاورزی رو سپردم ب برادرم ورفتم.تو ی شهرستان گرمسیری.هروز روی خودم کار میکردم.ی دوستی ک سالها قبلش باهم قرار داشتیم شرکت تاسیس کنیم ولی ب دلیل نبود سرمایه کنسل شد برناممون ی روز بمن زنگ زد ک فلان نیرو رواگه سراغ داری بمن معرفی کن.خلاصه همین تماس باعث شد ک ما باز باهم درارتباط باشیم.بازم بحث تاسیس شرکت پیش اومد.ولی در نظر بگیرید ک ما سرمایه هم نداشتیم.ی روز ک تنها سرکار بودم حالم خیلی بد بود.هجوم افکار داشت دیوونم میکرد سریعا سراغ اپ ثروت استاد رفتم ک فایلاشو داشتم.یدفه ب ی باور اشتباه تو وجود خودم پی بردم.اینکه من بدون سرمایه شرکت تاسیس میکنم.این باور رو تو دفترچه باور وجذب خودم ک همیشه تو جیبم بودنوشتم.مشغول کار شدم باز.شاید باورش سخت باشه ولی واسه خودم بدیهی بوداین اتفاق.یک ساعت نگذشته بود ک دوستم باهام تماس گرفت.همون ک قرارتاسیسشرکت داشتم باهاش،بهم گفت شیرینیشو بهم بده ی چیزی بهت بگم!!!باور کنید اشکم دراومد اون لحظه.گفتش ی کار بهم دادن 100میلیون.قراردادشو بستم.ایمانم قویتر شد.شکر کردم ودرود ب استاد فرستادم.دوروز بعدش همون کسی ک خدا سر راه ما قرار داد تا کارو بگیریم بهمون گفت مدارکتون رو بیارین تاخودم کارای شرکتو بکنم براتون.و ی هفته بعد چ اتفاقی افتاد؟بهمون گفت ک ی کار دیگه ایندفه ب شرکت خودمون دادن با همون قیمت.فهمیدم ک توی مدار قرار گرفتم.امروز ک اینو مینویسم قراره فردا کارمو شروع کنم ب لطف خدای مهربان هزینشم بسیار آسون خدا رسوند.رفتم خاستگاری ولی یکی مخالفت کرده ک اونم سپردم ب خداوند ونیروی جذب کائنات ک میدونم قطعا بهش میرسم.طولانی شد،بچها ایمان بیارید.ترسها رو کنار بذارید.باورهاتون رو اصلاح کنید.تمرین کنید.هروز.سپاسگزار باشید.و ی نکته،وارد بحثای فلسفی نشید.ایمان داشته باشید فقط.ب قول استاد خارپشت باشید وفقط ی کار رو خوب بلد باشید.کنترل ورودیهای ذهن>افکارغالب>باورها>فرکانس>مدار ثروت.عشق.سلامتی.خوشبختی

تمام این واقعیت من فقط تو چند ماه اتفاق افتاد.همین امسال.واسه همگی آرزوی ثروت سلامتی خوشبختی روزافزون دارم.استاد متشکرم