اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت گروه عباس منش، استاد عزیز و همه دوستان.
شرایط سوال این مسابقه همین چند روز پیش دقیقا برای من اتفاق افتاد. یعنی وقتی که یکی از افراد نزدیک فامیل که شرایط مالی خوبی نداره و به پول هم نیاز داشت و من هم شرایط کمک بهش رو نداشتم. یک جورایی احساس مسئولیت و وظیفه شدید داشتم و حتی می تونم بگم احساس گناه از اینکه چرا من این پول رو ندارم که بهش کمک کنم و وظیفه منه که بهش کمک کنم. احساسم خیلی بد شده بود و در گفتگو های ذهنی خودم با خدا می گفتم که خدایا تو فلان پول رو به من بده تا من هم به اون فرد کمک کنم. من غافل بودم از اینکه همه چیز این جهان به اذن خدا اتفاق میفته و ما تنها می تونیم وسیله رسوندن خیر به دیگران باشیم و اگر اون فرد در این فرکانس نباشه هزاران اتفاق می تونه بیفته تا اون پول بهش نرسه و خداوند با قوانین ثابتش تعیین می کنه که ثروت ما در چه مسیری هدایت بشه و به دست چه کسی برسه و ما فقط می تونیم وسیله رسوندن خیر به دیگران باشیم. این وسط من دایه دلسوز تر از مادر شدم چون هیچ کس به اندازه خداوند بندگانش رو دوست نداره و حتی می تونم بگم این رفتار و فکر من نوعی شرک به خداوند محسوب میشد و بابتش از خدای خودم طلب بخشش می کنم.
نکته دیگه ای که در مورد این سوال می تونم بگم بحث عزت نفس و احساس ارزشمندی هست که پاشنه آشیل خیلی از ما از جمله خودم محسوب میشه. به نظرم اگر ما این تفکر مطرح شده در سوال رو داریم، خودمون رو با همین چیزی که الان هستیم لایق ثروت و به عنوان یک انسان خیر نمی دونیم که اونوقت می خوایم با این افکار اون لیاقت رو به عاریه بگیریم و این یکی از خطاهای شناختی ذهن هست.
مورد سوم باور کمبود پول هست که با این فکر در واقع ما داریم به نداشتن اون پول فکر و توجه می کنیم و فرکانس نبودن پول رو ارسال می کنیم.
من با توجه به چیزهایی که از آموزه های استاد مخصوصا دوره ی کشف قوانین زندگی یاد گرفتم به این نتایج در پاسخ به سوال رسیدم:
خداوند برای همه ی مخلوقاتش سیستم هایی آفریده و قوانینی براشون وضع کرده تا به بهترین شکل کار کنند. و خودش از اونجا که رب و فرمانروای جهان هست، این سیستم ها رو اداره و نظارت میکنه.
برای انسان هم که اشرف مخلوقاتش نامیده، از روح خودش در ما دمیده و مارو جانشین خودش در زمین قرار داده، اینا همه به این معنی هسته که از خوصیات خودش که آفرینش هست به ما هم اعطا کرده و خواسته با این ویژگی خودمون خالق باشیم و این عادلانه ترین کار خداونده.
و می تونیم زندگیمون رو اونطور دوست داریم چه در جهت خوبی چه بدی بسازیم و در هر دو صورت اگه طبق قوانین عمل کنیم به خواسته هامون می رسیم.
حالا چون خداوند جهان رو بر اساس انرژی آفریده پس زبان ارتباط ما و جهان باید براساس انرژی باشه. و طبعا خودمون هم باید به ابزار انرژی مجهز باشیم.
ذرات سازنده ی بدن ما از میلیاردها اتم ساخته شده است. اتم های سازنده از ذرات ریز پروتون و نوترون و الکترون تشکیل شده اند و آن ها هم از ماده ای به نام (کوآرک) یا ماده ی با محتوای انرژی ساخته شده که به نام ریسمان یا String شناخته می شود.
این ذرات سازنده ی ریز اتم ها، در حالت عادی در حال نوسان یا ارتعاش هستند. هر نوسان موجب تولید فرکانس می شود. مجموع برآیند این فرکانس های بسیار کوچک هر ذره، در نهایت یک فرکانس کلی از یک ذهن تولید می کند و به محیط ارسال می کند.
اندازه ی این فرکانس ها به میزان ارتعاش و نوسان این کوآرک ها بستگی دارد.
افکار مثبت و احساسات خوب و حس و حال شاد و امیدبخش و همون شور و اشتیاق سوزان که استاد فرمودن باعث افزایش میزان ارتعاشات ذرات بنیادی و درنتیجه افزایش سطح انرژی و فرکانس انسان می گردد.
من متوجه شدم که «ثروت» در سطح انرژی های بالا قرار دارد. هرچه ثروت بیشتر بخوایم، سطح انرژی اون هم بالاتره. و دلیلش هم به نظر من اینه که با ثروت بیشتر میشه به رشد و گسترش جهان کمک بیشتری کرد پس باید برای رسیدن به اون سطح های انرژی بالا، باید خودمون هم رشد کنیم و اونقدر ارتعاش های قوی ارسال کنیم تا سطح انرژی و فرکانسمون بالا بره تا بهش برسیم.
در سطح فرکانس بالا به علت وجود انرژی کامل و کافی، هماهنگی بین ذهن و روح ایجاد می شود و با خواسته هماهنگ می شود و به اون درست می یابد.
پس خداوند جهان رو با قوانین ثابتی آفریده و احساس اصلا در اون دخالتی نداره. مثلا با خواهش کردن از آهن نمی تونیم جلوی زنگ زدگی یا خوردگیش بشیم! آهن طبق قوانین اگر در مجاورت هوا یا اکسیژن و رطوبت قرار بگیره، حتما زنگ میزنه.
یا بادادن وعده به درخت که اگر برگ هات تو پاییز زرد نشه، برات یک حفاظ یا باغچه درست می کنم، نمی تونیم جلوی زرد شدن برگ هاش رو بگیریم چون یک قانونه.
پس با وعده دادن به خیال خودمون به خدا که اگه ثروتمند شم، به فقرا کمک می کنم، نمی تونیم ثروتمند شیم.
هدف از بخششی که خداوند فرموده به این دلیله که با احساس خوب بعد از بخشش و ارسال فرکانس خوب و بالا و یا مثلا احساس خوب شکرگزاری، بتونیم سطح فرکانسیمون رو بالاتر ببریم تا به خواسته های بالاتری برسیم.
نکته ای دیگه که دوستان هم اشاره کردند، عدم احساس لیاقت و ارزشمندیه که میخوایم با گفتن اینکه من از ثروت برای کم به فقرا استفاده می کنم، بگیم که این ثروت رو به من بده منم در عوض قول میدم به بنده هات کمک کنم چون من به خودی خود لایق نیستم ثروت داشته باشم یا نمیتونم ثروتمند شم چون خدا به هرکی بخواد ثروت میده و من اینطوری دارم خودمو لایق نشون میدم که خدا هم به من ثروت بده.
و مورد دیگه اینکه داریم این پیام رو ارسال می کنیم که پول داشتن خوب نیست و ما پول دوست و اسیر مال دنیا نیستیم. خدایا ازمون ناراحت نشیا
(همون باور محدود کننده و ترمزی که میگه ثروتمندها از خدا دور میشن و خدا دوسشون نداره) من این ثروت رو میخوام که به دیگران کمک کنم وگرنه برای خودم که نمیخوام!!!! اینطوری فکر میکنیم خدا میگه آفرین منم بهت ثروت میدم!
کلا این افکار نشون میده هنوز نپذیرفتیم که جهان بر اساس قوانین کار می کنه نه احساسات و ما خودمون خالق شرایط زندگیمون هستیم و خدا کاری به نیت هامون نداره. چه نین خوب داشته باشیم چه بد، اگه همفرکانس با خواسته مون که اینجا ثروته باشیم و خودمون رو به سطح انرژیش برسونیم، وارد زندگیمون میشه.
خودم که این قسمت رو تایپ میکردم، تو ذهنم یه مقاومتی ایجاد شد که یعنی با نیت بد هم میشه ثروتمند شد؟؟؟
حالا اینجا خداوند بهمون یه Hint داده که بخشش کنین اول هم به نزدیکاتون. حالا چرا اینو گفته؟ چون میخواد بگه با نیت خیر و خوب، سطح انرژیت بالاتر میره و پایدارتری تا وقتی نیت بد داشته باشی. چون با نیت بد، ارتعاشت هم کم میشه. اگر هم بهش برسی، با پایین اومدن سطح انرژیت، از مدار ثروت کم کم میای پایین و از دستش میدی.
این آگاهی هایی بود که بعد از جلسه 5 دوره کشف قوانین و کمی فکر کردن بهش رسیدم و برای خودم تو دفترم نوشتم ولی موقع تایپ کردن قسمت آخر به ذهنم رسید و نوشتم و برام اون مقاومت ذهنی ایجاد شد و سوال کردم و بلافاصله جوابش بهم الهام شد و نوشتم.
خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناااااب که از طریق استاد بی نظیرم بهمون میگی و مارو لحظه به لحظه بیشتر هدایت میکنی.
دوستان باورتون نمیشه حتی موقع نوشتن و تایپ کردن این آگاهی ها احساس میکردم سطح انرژیم داره بالا میه و همون وسطای نوشتن گوشیم زنگ زد و یه کلاس خصوصی بسیار عااااااااالی بهم پیشنهاد شد. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
و ممنونم بهترین و دوست داشتنی ترین استاد دنیاااااااا
منتظرم تو فایل جلسه ی 6 دوره بی نظییییییر کشف قوانین ببینمتون که خیلی دلم براتون تنگ شده چون جلسه ی 5 فقط صوتی بود. و من مثل همه ی بچه ها دوست دارم تو فلوریدای آمریکا به زودی زود ببینمتون.
یه چیزی هم بگم و برم که خیلی طولانی شد. بچه ها دوره ی کشف قوانین داره من و شخصیتمو زیر و رو میکنه. داره منو شخم میزنه و به چیزهایی رسیدم که تا حالا جرات فکر کردن بهشو نداشتم. عادت ها و رفتارهایی از منو داره اصلاح میکنه که تا حالا فکر میکردم اینا عادیه. خلاصه به همه پیشنهاد میکنم این دوره رو تهیه کنین. شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشین.
اولین و شاید مهمترین ایراد در این شکل درخواست دادن به خدا اینه که طبق قانون جذب ابتدا باید ارتعاش مربوط به ثروت رو با فرکانس مستمر و لازم فرستاد تا بعد از اون تروت وارد زندگی فرد بشه و تایید و دلیوری این فرآیند (همانطوری که تمامی عزیزان میدونن) داشتن حس ثروتمندی و داشتن آرامش مربوط به این احساس در لحطه خواهد بود. در صورتیکه در بررسی شکل و ظاهر این نوع درخواست، هیچ اثری از ارسال ارتعاش مورد نیاز( که به فرد احساس ثروتمند بودن رو بده) دیده نمیشه لذا قطعا خواسته اصلی جذب نخواهد شد بلکه بلعکس بدلیل تمرکز و توجه به ناخواسته، که وضعیت بی پولی در حال حاضر بوده، استمرار پیدا میکنه .
موانع بعدی رو عزیزان بصورت کامل و دقیق و بسیار موشکافانه توضیح دادن و من هم به نوبه ی خودم از همه عزیزان محترم و آقای عباسمنش گرامی سپاسگذارم.
سلام بر همه ی دوستان هم فرکانسی عزیز و استاد بزرگوار
خوب من نزدیک دوماه میشه که در سایت عضویت دارم و همراه گروه بزرگ تحقیقاتی استاد عباس منش هستم به همین خاطر زیاد اطلاعاتم کامل نیست و نمیخواستم جواب سوال رو بدهم با خودم قرار گذاشته بودم هر وقت عالی ترین نتیجه رو گرفتم اولین نظرمو بزارم بعدش وسوسه شدم برای بردن جایزه که بتونم یکی از محصولات استاد رو که مدنظرمه بخرم اومدم نظرمو نوشتم که یهو صفحه سایت پرید و نظرم پاک شد قبل ارسال برای همین تنبلیم اومد دیگه منصرف شدم ولی دوست داشتم نظرمو بگم هی دل دل کردم آخر اومدمو گفتم بزار نظرمو بگم یا درسته یا نادرست ولی باید بگم الانم حس خوبی بهم دست داده از اینکه دارم نظرمو مینویسم:
خوب این در اصل باوری که من از گفتن این نوع شرط و قرار داد با خدا داشتم ، من این شرطو مثل نذر در نظر داشتم در اصل میگفتم خدا جون مثلا من تو فلان مسابقه که پول زیادی هم بود برنده بشم مقداری از پولو میبخشم یا به فلانی کمک میکنم و به خانوادم می رسم و … پیش خودم این حس بهم دست میداد که اگر این نذرو ادا نکنم گناه کردم حس عذاب وجدان میگرفتم که زیر حرفم زدم و اون پولو اگر نذرمو ندم برباد میره بعدشم میگفتم فدای سرم صدقه سر خودم و خانوادم بشه این بخششم برای سلامتی خودم میبخشم خخخخ بعدشم منت میزاشتم سر خدا که ببین من فلانی کمک کردم ببین فلان بخخششو کردم پس برکت پولمو بیشتر کن تازه دلمم نمیومد ببخشم از اجبار نذرم بود ، اینا زیر سوال بردن سیستمی بودم جهانه اگر من میدونستم که در دنیا سیستمی بزرگ برقراره و این سیستم بر اساس احساس و باور و فرکانس خودم کار میکنه هرچی خودم بکارم همونو درو میکنم اینطور عدالت خدارو زیر سوال نمیبردم توجه مو روی فرکانسم میزاشتم و باورهای ثروت ساز ایجاد میکردم نه اینکه با این ایده خودمو و خدا و قدرتشو محدود کنم و به کمبود ها توجه کنم و بخوام خیلی سریع به خواستم برسم یهو ثروتمند بشم که بعدش ببخشم مقداریشو مثل این میمونه که تازه دانشگاهو تموم کردی اومدی برای کاراموزی بری بگی منو بزارید قسمت ریاست خوب اولا خودم اصلا اعتماد به نفس گفتن همچین چیزی رو ندارم دوما باور نمیکنم که قبول کنن غیر ممکن میدونم اینو برای خودم و اینکه خوب تکامله طی نشده من تا از کار اموزی به ریاست باید کلی چیز یاد بگیرم و تجربه کنم تا بتونم باور کنم و بپذیرم که الان انتظار ریاستی میشه داشت میشه باور کرد قبول بشه این خواستم درست عین درخواست ثروت از خدا و سیستم در حالی که در مدارش باشی اونوقته که خودمو لایق اون مقام و ثروت میدونم اگر خودم اون ثروتو با طی تکامل خودم و مدارم بهش برسم اونوقت قراردادی نیست از ته قلبم بخوام میبخشم نخوام نمیبخشم دیگه از روی اجبار نیست بخاطر شرط ومعامله ام با خدا نیست ، و از طرفی میگفتم با خودم از هر دست بدی از همون دست پس میگیری توببخش بیشترش به خودت برمیگرده تو خوبی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز خخخخ خودمو قانع میکردم برای بخخشی که میکنم که نگران نباش بیشترش برمیگرده بده بره همیشه موقع دعا کردن میگفتم خدایا تو به من پول زیادی مثل ثروتمندا بده تا بتونم کار خیر بکنم مثلا مدرسه بسازم که ثوابش هم تو این دنیا بهم برسه هم تو آخرت که برم بهشت خلاصه این بود حرفای بین من و خدا و باورام نمیدونم کدومش ترمز مخرب کدومش نیست
امیدوارم سلامت و تندرست و پیروز باشید و طلا از آسمونو و زمین براتون باره :)))))))
به نظرم علت این عمل اینه که افراد برای خودشون ارزش قائل نیستندو خجالت می کشن در خواست هاشون رو رک وراست از خدا بخوان و اصلا برنامه ای برای صرف این ثروت ندارند. فکر میکنن خدا ثروتمند شدن بنده هاشو نمی خواد.
در حالی که با این طرز بیان معلوم میشه به فراوانی دنیا اعتقاد ندارند و اصلا خدا رو نمی شناسن. نمی دونن که خدا دوست داره که بشر ثروتمند باشه .
و چون پول رو عاملی بد می دونن و می خوان با این نوع در خواست، قباحت پول رو در نظرشون کم کنن.
طولانیه اما با عشق نوشتم چون نمیشه از خدا تو مسئله به سادگی گذشت پس لطفا بخوانید
من به شدت به این موضوع معتقدم که چرا اینطور قراردادی با خدا برای ثروتمند شدن؟؟؟؟ من معتقدم بدی این نوع قرارداد ها و نذرها به اینه که بدون در نظر گرفتن اینکه خدا چیه، خدا کیه و اینکه ما چه چیزی میخوایم و به چه قیمتی این درخواست را میکنیم .
از نظر من ای کاش دیدگاه ما نسبت به خدا تغییر میکرد نسبت به قوانین افرینش اینکه خود میدانیم یکسری قوانینی در جهان هستی وجود دارد و باز هم غافلیم .غافل مانده ایم چون اصول افرینش و جهان هستی را در نظر نمیگیریم .از سالهای پیش اساتید مختلف و نیز استاد عباسمنش دائما به این موضوع تاکید میکنند که حس خوب اتفاقات خوب ،شاید با خود بگووید خب کسی ک نذری میکند که اگر ثروتمند شدم چنان میکنم و چنان حالش عالیست حسش بینظیرست اما آیا میتوان تمام این احساس عالی را برای خودمان در تمام مدت خواسته حفظ کنیم ،دوستان جواب خیر است
زیرا ما در واقع شدیدااا خود را شرطی میکنیم و با هر بار گفتن اینکه ثروتمند شوم مثلا یاد بیمارستان می افتیم و پایدار ماندن ثروت را از لحظه اول منوط بر احداث بیمارستان کرده ایم حال آنکه خودِ بیمارستان هم داستان های زیادی دارد .
اینکه مثلا من بگویم اگر ثروتمند شدم بیمارستان احداث میکنم ناخودآگاه در ذهن من برنامه ریزی میشود که دقت خود را به بیمارستان افزایش دهم حتی زمانی که فقط برای یک تزریقات ساده به آنجا میروم (هزاران مثال دیگر میتوان برای این موضوع زد) ودر واقع توجه من به ناخواسته هایم زیاد وزیاد وزیادتر میشود تا حدی که شاید فراموش کنم اصل خواسته ام چیست و من هنوز غافلم از اینکه با یک نذر یا قرار داد مثلا نیکو با خدا طبق قواعد همان خدای بزرگ چه لطمه ها و مشکلاتی را برای خودم بوجود می آورم
توجه به خواسته ها باید پررنگ باشه دوستان عزیزم هرچقدر میشه به قول استاد باید تصور نهایی را رنگی رنگی کرد .وقتی میشه فقط به یه موضوع تمرکز کرد وقتی ما قوانین را بلدیم چرا قدرت ذهن خودمون را به بند میکشیم خسته میکنیم و نمیذاریم کارش را بکنه …
و باز هم غافلیم غافل از اینکه خدا را هم نمیشناسیم
دوستان بذارید اینطور بگم که به قول استاد خدا یه حس یه انرژیه به شخصه عرض میکنم من همیشه میگم خدا اون حس خوبه است که من وقتی حالم خوبه میاد وقتی دارم فکر میکنم و حالم خوبه هست وقتی دارم یه کار خیری انجام میدم یا بخششی هست ،خیلی زیباست اونقدر ک مو به تنم هر وقت راجع به خدا صحبت میکنم سیخ میشه مبهوت مبهوت نزدیک نزدیک، هه حتی از رگ گردن نزدیک تر حتی خودش میگه من مکارترینم یعنی چی مگه میشه اخه خدا ؟؟!!آره دوستان وقتی بفهمی خدا یه حسه که تمام جهان هستی را در بر میگیره اون موقع میفهمی زمانی هم که حتی بدجنسی میکنی بازهم خداست ،به قول استاد مگه به حضرت محمد نمیگه واسه جنگیدنش که تو نجنگیدی تو شمشیر نزدی ،پس کی زد ؛بله دقیقاااااا خدا زد
دوستان عزیزم این باور بینظیره خیلی وقتها در روز زمان من به عشق بازی با خدا صرف میشه اینقدر ک حس میکنم تو خلسه عمیقم بهترین لذت دنیاست بهترین بهترین ……..
حالا بنظرت با این شناخت از خدا قرارداد نیازِ ؟آیا وقتی خدا را اینطور درک کنی پا رو قواعدش میذاری و خودت و دچار این ترمزها و دست انداز ها میکنی
خب میخوای ببخشی میخوای نذر کنی وقتی داشتی وقتی حست عالی بود نذر کن ببخش اما وقتی اینقدر به تو نزدیکه واسه ثروتمند شدنت واسطه دیگه نمیخواد نذر نمیخواد یا هر مانع ذهنی دیگه نمیگم نذر بده خیلی هم عالیه اما به وقتش
دوستان گلم یادمون نره به قول استاد بهترین چیزی که فرکانس و مدار مارا عوض میکنه فراموش نکنیم سپاسگزاری خداست پس خواهش میکنم یکم قشنگتر به خدا نگاه کنیم
اون موقع ثروتمند میشیم سلامت هستیم لذت میبریم و از لذت خودمون هم به دیگران میبخشیم چون میدونیم 700برابرش برمیگرده
پاسخ مسابقه سایت عباس منش:
با سلام خدمت گروه عباس منش، استاد عزیز و همه دوستان.
شرایط سوال این مسابقه همین چند روز پیش دقیقا برای من اتفاق افتاد. یعنی وقتی که یکی از افراد نزدیک فامیل که شرایط مالی خوبی نداره و به پول هم نیاز داشت و من هم شرایط کمک بهش رو نداشتم. یک جورایی احساس مسئولیت و وظیفه شدید داشتم و حتی می تونم بگم احساس گناه از اینکه چرا من این پول رو ندارم که بهش کمک کنم و وظیفه منه که بهش کمک کنم. احساسم خیلی بد شده بود و در گفتگو های ذهنی خودم با خدا می گفتم که خدایا تو فلان پول رو به من بده تا من هم به اون فرد کمک کنم. من غافل بودم از اینکه همه چیز این جهان به اذن خدا اتفاق میفته و ما تنها می تونیم وسیله رسوندن خیر به دیگران باشیم و اگر اون فرد در این فرکانس نباشه هزاران اتفاق می تونه بیفته تا اون پول بهش نرسه و خداوند با قوانین ثابتش تعیین می کنه که ثروت ما در چه مسیری هدایت بشه و به دست چه کسی برسه و ما فقط می تونیم وسیله رسوندن خیر به دیگران باشیم. این وسط من دایه دلسوز تر از مادر شدم چون هیچ کس به اندازه خداوند بندگانش رو دوست نداره و حتی می تونم بگم این رفتار و فکر من نوعی شرک به خداوند محسوب میشد و بابتش از خدای خودم طلب بخشش می کنم.
نکته دیگه ای که در مورد این سوال می تونم بگم بحث عزت نفس و احساس ارزشمندی هست که پاشنه آشیل خیلی از ما از جمله خودم محسوب میشه. به نظرم اگر ما این تفکر مطرح شده در سوال رو داریم، خودمون رو با همین چیزی که الان هستیم لایق ثروت و به عنوان یک انسان خیر نمی دونیم که اونوقت می خوایم با این افکار اون لیاقت رو به عاریه بگیریم و این یکی از خطاهای شناختی ذهن هست.
مورد سوم باور کمبود پول هست که با این فکر در واقع ما داریم به نداشتن اون پول فکر و توجه می کنیم و فرکانس نبودن پول رو ارسال می کنیم.
با تشکر از همه دوستان
این نصف اون چیزیه که من نوشتم . بقیش کو؟؟
با سلام به استاد عزیزم و دوستان و هم فرکانس ها
من با توجه به چیزهایی که از آموزه های استاد مخصوصا دوره ی کشف قوانین زندگی یاد گرفتم به این نتایج در پاسخ به سوال رسیدم:
خداوند برای همه ی مخلوقاتش سیستم هایی آفریده و قوانینی براشون وضع کرده تا به بهترین شکل کار کنند. و خودش از اونجا که رب و فرمانروای جهان هست، این سیستم ها رو اداره و نظارت میکنه.
برای انسان هم که اشرف مخلوقاتش نامیده، از روح خودش در ما دمیده و مارو جانشین خودش در زمین قرار داده، اینا همه به این معنی هسته که از خوصیات خودش که آفرینش هست به ما هم اعطا کرده و خواسته با این ویژگی خودمون خالق باشیم و این عادلانه ترین کار خداونده.
و می تونیم زندگیمون رو اونطور دوست داریم چه در جهت خوبی چه بدی بسازیم و در هر دو صورت اگه طبق قوانین عمل کنیم به خواسته هامون می رسیم.
حالا چون خداوند جهان رو بر اساس انرژی آفریده پس زبان ارتباط ما و جهان باید براساس انرژی باشه. و طبعا خودمون هم باید به ابزار انرژی مجهز باشیم.
ذرات سازنده ی بدن ما از میلیاردها اتم ساخته شده است. اتم های سازنده از ذرات ریز پروتون و نوترون و الکترون تشکیل شده اند و آن ها هم از ماده ای به نام (کوآرک) یا ماده ی با محتوای انرژی ساخته شده که به نام ریسمان یا String شناخته می شود.
این ذرات سازنده ی ریز اتم ها، در حالت عادی در حال نوسان یا ارتعاش هستند. هر نوسان موجب تولید فرکانس می شود. مجموع برآیند این فرکانس های بسیار کوچک هر ذره، در نهایت یک فرکانس کلی از یک ذهن تولید می کند و به محیط ارسال می کند.
اندازه ی این فرکانس ها به میزان ارتعاش و نوسان این کوآرک ها بستگی دارد.
افکار مثبت و احساسات خوب و حس و حال شاد و امیدبخش و همون شور و اشتیاق سوزان که استاد فرمودن باعث افزایش میزان ارتعاشات ذرات بنیادی و درنتیجه افزایش سطح انرژی و فرکانس انسان می گردد.
من متوجه شدم که «ثروت» در سطح انرژی های بالا قرار دارد. هرچه ثروت بیشتر بخوایم، سطح انرژی اون هم بالاتره. و دلیلش هم به نظر من اینه که با ثروت بیشتر میشه به رشد و گسترش جهان کمک بیشتری کرد پس باید برای رسیدن به اون سطح های انرژی بالا، باید خودمون هم رشد کنیم و اونقدر ارتعاش های قوی ارسال کنیم تا سطح انرژی و فرکانسمون بالا بره تا بهش برسیم.
در سطح فرکانس بالا به علت وجود انرژی کامل و کافی، هماهنگی بین ذهن و روح ایجاد می شود و با خواسته هماهنگ می شود و به اون درست می یابد.
پس خداوند جهان رو با قوانین ثابتی آفریده و احساس اصلا در اون دخالتی نداره. مثلا با خواهش کردن از آهن نمی تونیم جلوی زنگ زدگی یا خوردگیش بشیم! آهن طبق قوانین اگر در مجاورت هوا یا اکسیژن و رطوبت قرار بگیره، حتما زنگ میزنه.
یا بادادن وعده به درخت که اگر برگ هات تو پاییز زرد نشه، برات یک حفاظ یا باغچه درست می کنم، نمی تونیم جلوی زرد شدن برگ هاش رو بگیریم چون یک قانونه.
پس با وعده دادن به خیال خودمون به خدا که اگه ثروتمند شم، به فقرا کمک می کنم، نمی تونیم ثروتمند شیم.
هدف از بخششی که خداوند فرموده به این دلیله که با احساس خوب بعد از بخشش و ارسال فرکانس خوب و بالا و یا مثلا احساس خوب شکرگزاری، بتونیم سطح فرکانسیمون رو بالاتر ببریم تا به خواسته های بالاتری برسیم.
نکته ای دیگه که دوستان هم اشاره کردند، عدم احساس لیاقت و ارزشمندیه که میخوایم با گفتن اینکه من از ثروت برای کم به فقرا استفاده می کنم، بگیم که این ثروت رو به من بده منم در عوض قول میدم به بنده هات کمک کنم چون من به خودی خود لایق نیستم ثروت داشته باشم یا نمیتونم ثروتمند شم چون خدا به هرکی بخواد ثروت میده و من اینطوری دارم خودمو لایق نشون میدم که خدا هم به من ثروت بده.
و مورد دیگه اینکه داریم این پیام رو ارسال می کنیم که پول داشتن خوب نیست و ما پول دوست و اسیر مال دنیا نیستیم. خدایا ازمون ناراحت نشیا
(همون باور محدود کننده و ترمزی که میگه ثروتمندها از خدا دور میشن و خدا دوسشون نداره) من این ثروت رو میخوام که به دیگران کمک کنم وگرنه برای خودم که نمیخوام!!!! اینطوری فکر میکنیم خدا میگه آفرین منم بهت ثروت میدم!
کلا این افکار نشون میده هنوز نپذیرفتیم که جهان بر اساس قوانین کار می کنه نه احساسات و ما خودمون خالق شرایط زندگیمون هستیم و خدا کاری به نیت هامون نداره. چه نین خوب داشته باشیم چه بد، اگه همفرکانس با خواسته مون که اینجا ثروته باشیم و خودمون رو به سطح انرژیش برسونیم، وارد زندگیمون میشه.
خودم که این قسمت رو تایپ میکردم، تو ذهنم یه مقاومتی ایجاد شد که یعنی با نیت بد هم میشه ثروتمند شد؟؟؟
حالا اینجا خداوند بهمون یه Hint داده که بخشش کنین اول هم به نزدیکاتون. حالا چرا اینو گفته؟ چون میخواد بگه با نیت خیر و خوب، سطح انرژیت بالاتر میره و پایدارتری تا وقتی نیت بد داشته باشی. چون با نیت بد، ارتعاشت هم کم میشه. اگر هم بهش برسی، با پایین اومدن سطح انرژیت، از مدار ثروت کم کم میای پایین و از دستش میدی.
این آگاهی هایی بود که بعد از جلسه 5 دوره کشف قوانین و کمی فکر کردن بهش رسیدم و برای خودم تو دفترم نوشتم ولی موقع تایپ کردن قسمت آخر به ذهنم رسید و نوشتم و برام اون مقاومت ذهنی ایجاد شد و سوال کردم و بلافاصله جوابش بهم الهام شد و نوشتم.
خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناااااب که از طریق استاد بی نظیرم بهمون میگی و مارو لحظه به لحظه بیشتر هدایت میکنی.
دوستان باورتون نمیشه حتی موقع نوشتن و تایپ کردن این آگاهی ها احساس میکردم سطح انرژیم داره بالا میه و همون وسطای نوشتن گوشیم زنگ زد و یه کلاس خصوصی بسیار عااااااااالی بهم پیشنهاد شد. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
و ممنونم بهترین و دوست داشتنی ترین استاد دنیاااااااا
منتظرم تو فایل جلسه ی 6 دوره بی نظییییییر کشف قوانین ببینمتون که خیلی دلم براتون تنگ شده چون جلسه ی 5 فقط صوتی بود. و من مثل همه ی بچه ها دوست دارم تو فلوریدای آمریکا به زودی زود ببینمتون.
یه چیزی هم بگم و برم که خیلی طولانی شد. بچه ها دوره ی کشف قوانین داره من و شخصیتمو زیر و رو میکنه. داره منو شخم میزنه و به چیزهایی رسیدم که تا حالا جرات فکر کردن بهشو نداشتم. عادت ها و رفتارهایی از منو داره اصلاح میکنه که تا حالا فکر میکردم اینا عادیه. خلاصه به همه پیشنهاد میکنم این دوره رو تهیه کنین. شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشین.
سلام و تشکر خدمت استاد عزیز بابت بیان صادقانه اصل موضوع و شور شوقی که برای رساندن ما به نتایج بزرگ دارند و دوستان گرامی بابت بیان نتایج و نظراتشون
بنظرم در این درخواست یک یا چند مورد زیر باور خوبی وجود ندارد:
* جنس و سازوکار جهان و نحوه ارتباطش با ما
* باور فراوانی
* توانمندی
* لیاقت و ارزشمندی
* ثروت معنوی است
در پناه خدا شاد و پیروز باشید.
سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان مهربان من ؛
خلاصه جواب سوال مسابقه ؛ ( جواب قبلی ام به گونه مفصل و مشرح ارائه گردیده است )
١. نگاه انسان گونه نسبت به خداوند
٢. باور کمبود
٣. باور بی لیاقتی و بی ارزشی
۴. توجه به ناخواسته ها
۵. باور نادرست اینکه میتوان با صدقه و بخشش زندگی دیگران را تفییر داد
۶. داشتن احساس بد
٧ . عدم داشتن هدف مشخص و واضح
٨. اهمیت ندادن به پول
٩. تفکر و اندیشه های که خلاف قوانین موجود جهان هستی میباشد که در تئوری سطل آب توضیح داده شده است.
موفق و کامگار باشید
بنام خدای خالق احساس
با عرض سلام و ادب به همه عزیزان
اولین و شاید مهمترین ایراد در این شکل درخواست دادن به خدا اینه که طبق قانون جذب ابتدا باید ارتعاش مربوط به ثروت رو با فرکانس مستمر و لازم فرستاد تا بعد از اون تروت وارد زندگی فرد بشه و تایید و دلیوری این فرآیند (همانطوری که تمامی عزیزان میدونن) داشتن حس ثروتمندی و داشتن آرامش مربوط به این احساس در لحطه خواهد بود. در صورتیکه در بررسی شکل و ظاهر این نوع درخواست، هیچ اثری از ارسال ارتعاش مورد نیاز( که به فرد احساس ثروتمند بودن رو بده) دیده نمیشه لذا قطعا خواسته اصلی جذب نخواهد شد بلکه بلعکس بدلیل تمرکز و توجه به ناخواسته، که وضعیت بی پولی در حال حاضر بوده، استمرار پیدا میکنه .
موانع بعدی رو عزیزان بصورت کامل و دقیق و بسیار موشکافانه توضیح دادن و من هم به نوبه ی خودم از همه عزیزان محترم و آقای عباسمنش گرامی سپاسگذارم.
سلام به تمامی عزیزان
به نظر بنده افکار پشت این قراردادی که با خدا می بندیم ترمز اصلی می باشد
اینکه ثروتمند شدن باعث دور شدن از خدا می شود و ما بااین بخشش می خواهیم خود را به خدا ثابت کنیم باز این یک ترمز البته ترمز دستی می باشد
سلام برخدای فراوانی ها
سلام بر همه ی دوستان هم فرکانسی عزیز و استاد بزرگوار
خوب من نزدیک دوماه میشه که در سایت عضویت دارم و همراه گروه بزرگ تحقیقاتی استاد عباس منش هستم به همین خاطر زیاد اطلاعاتم کامل نیست و نمیخواستم جواب سوال رو بدهم با خودم قرار گذاشته بودم هر وقت عالی ترین نتیجه رو گرفتم اولین نظرمو بزارم بعدش وسوسه شدم برای بردن جایزه که بتونم یکی از محصولات استاد رو که مدنظرمه بخرم اومدم نظرمو نوشتم که یهو صفحه سایت پرید و نظرم پاک شد قبل ارسال برای همین تنبلیم اومد دیگه منصرف شدم ولی دوست داشتم نظرمو بگم هی دل دل کردم آخر اومدمو گفتم بزار نظرمو بگم یا درسته یا نادرست ولی باید بگم الانم حس خوبی بهم دست داده از اینکه دارم نظرمو مینویسم:
خوب این در اصل باوری که من از گفتن این نوع شرط و قرار داد با خدا داشتم ، من این شرطو مثل نذر در نظر داشتم در اصل میگفتم خدا جون مثلا من تو فلان مسابقه که پول زیادی هم بود برنده بشم مقداری از پولو میبخشم یا به فلانی کمک میکنم و به خانوادم می رسم و … پیش خودم این حس بهم دست میداد که اگر این نذرو ادا نکنم گناه کردم حس عذاب وجدان میگرفتم که زیر حرفم زدم و اون پولو اگر نذرمو ندم برباد میره بعدشم میگفتم فدای سرم صدقه سر خودم و خانوادم بشه این بخششم برای سلامتی خودم میبخشم خخخخ بعدشم منت میزاشتم سر خدا که ببین من فلانی کمک کردم ببین فلان بخخششو کردم پس برکت پولمو بیشتر کن تازه دلمم نمیومد ببخشم از اجبار نذرم بود ، اینا زیر سوال بردن سیستمی بودم جهانه اگر من میدونستم که در دنیا سیستمی بزرگ برقراره و این سیستم بر اساس احساس و باور و فرکانس خودم کار میکنه هرچی خودم بکارم همونو درو میکنم اینطور عدالت خدارو زیر سوال نمیبردم توجه مو روی فرکانسم میزاشتم و باورهای ثروت ساز ایجاد میکردم نه اینکه با این ایده خودمو و خدا و قدرتشو محدود کنم و به کمبود ها توجه کنم و بخوام خیلی سریع به خواستم برسم یهو ثروتمند بشم که بعدش ببخشم مقداریشو مثل این میمونه که تازه دانشگاهو تموم کردی اومدی برای کاراموزی بری بگی منو بزارید قسمت ریاست خوب اولا خودم اصلا اعتماد به نفس گفتن همچین چیزی رو ندارم دوما باور نمیکنم که قبول کنن غیر ممکن میدونم اینو برای خودم و اینکه خوب تکامله طی نشده من تا از کار اموزی به ریاست باید کلی چیز یاد بگیرم و تجربه کنم تا بتونم باور کنم و بپذیرم که الان انتظار ریاستی میشه داشت میشه باور کرد قبول بشه این خواستم درست عین درخواست ثروت از خدا و سیستم در حالی که در مدارش باشی اونوقته که خودمو لایق اون مقام و ثروت میدونم اگر خودم اون ثروتو با طی تکامل خودم و مدارم بهش برسم اونوقت قراردادی نیست از ته قلبم بخوام میبخشم نخوام نمیبخشم دیگه از روی اجبار نیست بخاطر شرط ومعامله ام با خدا نیست ، و از طرفی میگفتم با خودم از هر دست بدی از همون دست پس میگیری توببخش بیشترش به خودت برمیگرده تو خوبی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز خخخخ خودمو قانع میکردم برای بخخشی که میکنم که نگران نباش بیشترش برمیگرده بده بره همیشه موقع دعا کردن میگفتم خدایا تو به من پول زیادی مثل ثروتمندا بده تا بتونم کار خیر بکنم مثلا مدرسه بسازم که ثوابش هم تو این دنیا بهم برسه هم تو آخرت که برم بهشت خلاصه این بود حرفای بین من و خدا و باورام نمیدونم کدومش ترمز مخرب کدومش نیست
امیدوارم سلامت و تندرست و پیروز باشید و طلا از آسمونو و زمین براتون باره :)))))))
سلام دوستای خوبم و استاد عزیز خسته نباشید.
به نظرم علت این عمل اینه که افراد برای خودشون ارزش قائل نیستندو خجالت می کشن در خواست هاشون رو رک وراست از خدا بخوان و اصلا برنامه ای برای صرف این ثروت ندارند. فکر میکنن خدا ثروتمند شدن بنده هاشو نمی خواد.
در حالی که با این طرز بیان معلوم میشه به فراوانی دنیا اعتقاد ندارند و اصلا خدا رو نمی شناسن. نمی دونن که خدا دوست داره که بشر ثروتمند باشه .
و چون پول رو عاملی بد می دونن و می خوان با این نوع در خواست، قباحت پول رو در نظرشون کم کنن.
با سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد بزرگوارم.
طولانیه اما با عشق نوشتم چون نمیشه از خدا تو مسئله به سادگی گذشت پس لطفا بخوانید
من به شدت به این موضوع معتقدم که چرا اینطور قراردادی با خدا برای ثروتمند شدن؟؟؟؟ من معتقدم بدی این نوع قرارداد ها و نذرها به اینه که بدون در نظر گرفتن اینکه خدا چیه، خدا کیه و اینکه ما چه چیزی میخوایم و به چه قیمتی این درخواست را میکنیم .
از نظر من ای کاش دیدگاه ما نسبت به خدا تغییر میکرد نسبت به قوانین افرینش اینکه خود میدانیم یکسری قوانینی در جهان هستی وجود دارد و باز هم غافلیم .غافل مانده ایم چون اصول افرینش و جهان هستی را در نظر نمیگیریم .از سالهای پیش اساتید مختلف و نیز استاد عباسمنش دائما به این موضوع تاکید میکنند که حس خوب اتفاقات خوب ،شاید با خود بگووید خب کسی ک نذری میکند که اگر ثروتمند شدم چنان میکنم و چنان حالش عالیست حسش بینظیرست اما آیا میتوان تمام این احساس عالی را برای خودمان در تمام مدت خواسته حفظ کنیم ،دوستان جواب خیر است
زیرا ما در واقع شدیدااا خود را شرطی میکنیم و با هر بار گفتن اینکه ثروتمند شوم مثلا یاد بیمارستان می افتیم و پایدار ماندن ثروت را از لحظه اول منوط بر احداث بیمارستان کرده ایم حال آنکه خودِ بیمارستان هم داستان های زیادی دارد .
اینکه مثلا من بگویم اگر ثروتمند شدم بیمارستان احداث میکنم ناخودآگاه در ذهن من برنامه ریزی میشود که دقت خود را به بیمارستان افزایش دهم حتی زمانی که فقط برای یک تزریقات ساده به آنجا میروم (هزاران مثال دیگر میتوان برای این موضوع زد) ودر واقع توجه من به ناخواسته هایم زیاد وزیاد وزیادتر میشود تا حدی که شاید فراموش کنم اصل خواسته ام چیست و من هنوز غافلم از اینکه با یک نذر یا قرار داد مثلا نیکو با خدا طبق قواعد همان خدای بزرگ چه لطمه ها و مشکلاتی را برای خودم بوجود می آورم
توجه به خواسته ها باید پررنگ باشه دوستان عزیزم هرچقدر میشه به قول استاد باید تصور نهایی را رنگی رنگی کرد .وقتی میشه فقط به یه موضوع تمرکز کرد وقتی ما قوانین را بلدیم چرا قدرت ذهن خودمون را به بند میکشیم خسته میکنیم و نمیذاریم کارش را بکنه …
و باز هم غافلیم غافل از اینکه خدا را هم نمیشناسیم
دوستان بذارید اینطور بگم که به قول استاد خدا یه حس یه انرژیه به شخصه عرض میکنم من همیشه میگم خدا اون حس خوبه است که من وقتی حالم خوبه میاد وقتی دارم فکر میکنم و حالم خوبه هست وقتی دارم یه کار خیری انجام میدم یا بخششی هست ،خیلی زیباست اونقدر ک مو به تنم هر وقت راجع به خدا صحبت میکنم سیخ میشه مبهوت مبهوت نزدیک نزدیک، هه حتی از رگ گردن نزدیک تر حتی خودش میگه من مکارترینم یعنی چی مگه میشه اخه خدا ؟؟!!آره دوستان وقتی بفهمی خدا یه حسه که تمام جهان هستی را در بر میگیره اون موقع میفهمی زمانی هم که حتی بدجنسی میکنی بازهم خداست ،به قول استاد مگه به حضرت محمد نمیگه واسه جنگیدنش که تو نجنگیدی تو شمشیر نزدی ،پس کی زد ؛بله دقیقاااااا خدا زد
دوستان عزیزم این باور بینظیره خیلی وقتها در روز زمان من به عشق بازی با خدا صرف میشه اینقدر ک حس میکنم تو خلسه عمیقم بهترین لذت دنیاست بهترین بهترین ……..
حالا بنظرت با این شناخت از خدا قرارداد نیازِ ؟آیا وقتی خدا را اینطور درک کنی پا رو قواعدش میذاری و خودت و دچار این ترمزها و دست انداز ها میکنی
خب میخوای ببخشی میخوای نذر کنی وقتی داشتی وقتی حست عالی بود نذر کن ببخش اما وقتی اینقدر به تو نزدیکه واسه ثروتمند شدنت واسطه دیگه نمیخواد نذر نمیخواد یا هر مانع ذهنی دیگه نمیگم نذر بده خیلی هم عالیه اما به وقتش
دوستان گلم یادمون نره به قول استاد بهترین چیزی که فرکانس و مدار مارا عوض میکنه فراموش نکنیم سپاسگزاری خداست پس خواهش میکنم یکم قشنگتر به خدا نگاه کنیم
اون موقع ثروتمند میشیم سلامت هستیم لذت میبریم و از لذت خودمون هم به دیگران میبخشیم چون میدونیم 700برابرش برمیگرده
یا حق