اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یعنی ما باید ببخشیم و به احساس خوب برسیم تا ثروت تو زندگیمون جاری بشه و اینکه صبرکنیم تا ثروت بیاد تا ببخشیم اشتباه و اینجوری چون تا روز موعود منتظریم نمیتونیم از زندگیمون لذت ببریم.به نظر من ما باید ببخشیم حتی یک لبخند شاید لبخند ما بتونه یکی رو اروم کنه و زندگیش رو عوض کنه.قطعا واسه همه پیش اومده افراد خندون و پرانرژی رو دیدن و میدونین چی میگم.
نکته بعد اینکه وقتی میگیم خدایا ثروت بده تا ببخشم یعنی الان ندارم و این یعنی تمرکز روی ناخواسته و طبق قانون از همین فقر بیشتر نصیب ما میشه در حالی که ما باید همیشه خودمون رو غنی و بی نیاز و غرق در نعمت بدونیم باور به فراوانی کائنات…
و نکته اخر اینکه ما باید ببخشیم چون بخشیدن یعنی بدست اوردن و کمک به خودمون..اگه قبول کنیم که ثروت از ان خداست و امانته پیش ما و نمیتونیم با خودمون ببریم اون دنیا اونوقت بهتر تصمیم میگیریم.. چرا که خیلیا وقتی بیمار میشن و موقع مرگشون میرسه شروع به بخشش میکنن..بخشیدن به اطرافیان خودش اصلا بد نیست و خدا هم سفارش کرده ولی نه دلسوزی و رفتن تو فرکانس طرف و خودمون رو جای اون گذاشتن. به نظر من بخشیدن خیلی میتونه به زیباشدن و بهترشدن جهان کمک کنه.خیلی وقتا یه لبخند به یه شخص در شرایط بد میتونه سرنوشتش عوض کنه و هممون تجربه کردیم و دیدیم ملاقات افراد پرانرژی و شاد چه تاثیرب تو روزمون داشتن..ما همه از خداییم و بهم متصل پس نمیتونیم به اطرافیانی که جزیی از خدا هستند بی تفاوت باشیم.چرا اگه قبول داریم جهان اطرافمون رو خودمون خلق میکنیم و علم هم ثابت کرده پس او فقیر رو ما خلق کردیم و باید با بهتر کردن خودمون و زیبا کردن جهان اطرافمون به اون کمک کنیم.
بهترین راه کمک بخشیدن بدون فکر و نگرانی بابت تموم شدن پولمون…چون باید باور کنیم ثروت بی نهایته و در هرلحظه به سمت ما میاد..
پس زیبا زندگی کنیم مثل خلیفه خدا و تا جایی که میتونیم به جهان کمک کنیم جای بهتری برای زیستن بشه.
سلام به دوستان خیلی عزیز و هم فرکانسیم …..نظر من درمورد این سوالا اینه:…وقتی ما به خدا میگیم که کاشکی بهم پول میدادی تا این کارخوب رو انجام بدم ما داریم به جهان ثابت میکنیم که پولی نداریم و فقیر هستیم و این حرف ما یک حرف شرک امیز هست چونکه همه ی ما خداوند رو داریم و اونه که منبع ثروته ولی وقتی ما بیایم مثلا در بی پولی هم پولی حتی ناچیز به نیازمندی بدهیم داریم به جهان ثابت میکنیم که ما ثروت مند هستیم که داریم بخشش میکنیم البته لازمه ببخشش هرچیزی داشتن احساس خوب است …و جهان هم این کار مارو میبینه و به خودش میگه بذار به این فرد بیشتر پول بدیم تا بازهم بیشتر اینکارهارو انجام بده و همچنین ما نباید همش تمرکزمون رو بزاریم رو این که الان پول نداریم .دوستان باورکنید که خداوند اونقدر قدرتمند هست که ما حتی نمیتونیم تصورش کنیم پس تا میتونید ازش زیاد بخواهید اونم خیلی دوست داره که ما اهدافمون برسیم….دوستتون دارم امیدوارم هرجا که هستید سالم و ثروتمند در پناه خداوند یکتا باشید….درضمن من 16 سالمه………
سلام به دوستان عزیزوآقای عباس منش ازراه دور.دیدگاه من درباره این خواسته ازخداوند1-عدم هم فرکانس بودن یعنی من بافرکانسهاو ارتعاشات فکری خودم پول را به اشخاصی میخواهم بدهم که احتمال دارد با من هم فرکانس نباشند پس ممکن است آنطورکه من فکرمیکنم دری به سوی زندگی بهتر برایشان بازنشودوهمچنان درفقرباقی بمانندوعملا من کارخاصی نمیتوانم برایشان انجام دهم تا زمانی که خودشان درفرکانس ثروت قرارگیرند.2-اینکه برای خداوندشرط وشروط میگذاریم یاقول میدهیم ومتعهدمیشویم که اگربه ماثروت زیادی عطا کندآن را خرج دیگربندگانش میکنیم یعنی اینکه دیگران رابرخودمان مقدم دانسته ایم .خدایا بده من که لیاقتش راندارم برای خودم خرج کنم میخوام برای بندگان خودت خرج کنم..3-اگرخداونداین ثروت ومکنت را به من بدهدباید بدم وببخشم که ازراه خدادورنشم واگربه دیگران نبخشم نشان دهنده این است که با رسیدن به پول خودم را گم کردم وبقیه را فراموش کردم ادم پست وبی تفاوتی شدم وازهمه دورشدم.یعنی حساس کناه 4-احساس ترس از اینکه خداوند برای اینکه مراآزمایش کند این پول وثروت را دراختیارم میگذاردکه ببیندچگونه آدمی میشوم وآیا به بندگانش میبخشم یاخیروترس ازاینکه اگرندهم خداوندهمه را دوباره ازمن پس میگیرد..5-اندیشه رابین هودی که بایدازثروتمندان بگیری وبه فقرا بدی اینبار ثروتمنده خودم هستم .6-باوراینکه باتقسیم ثروت بین همه فقر ازبین میره وباورنداشتن به عدل خداوندواینکه این تضادهرگزازبین نمیرودوهرکسی درهرجایگاهی هست جایگاهش همان جاست.7-باورنداشتن به فراوانی که دنیا پرازفراوانی است وبه اندازه ای که همه خوب زندگی کنند فراوانی وثروت وجود دارد الزامی نیست که برای اینکه کسی بهترزندگی کند توحتما به اوبدهی.همه ما به یک اندازه به خداوندنزدیکیم اگرخداوند به توداده شانسی واتفاقی نبوده پس بگذاردیگران هم خودشان با باورهای درست وطبق ایمان ولیاقتشان بدست آورند. باتشکر
فکر کنم یکی از دلایل این باشه که هنوز توی ذهن اش شک داره که پولدار بشه برای همین که به خدا می گه اگه پولدار شدم قسمتی اش می بخشم ، یکی دیگه از دلایل دیگه هم شرط گذاشتن برای خدا است چون شرط گذاشتن و احساس قایل شدن مخصوص آدم هاست با خدا که یک انرژی چطور شرط می زارید
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد .باسلام به همه دوستان امیدوارم همگی خوشحال و موفق باشید.جواب این سوال یکی دوتا نیست.اولن یه مانع تنها نیست.چند مانع هست.ابتدا از شیوه درخواست به این نحو برداشت میکنیم که شخص قوانین را به خوبی درک نکرده و بما قدمت ایدیهم را نادیده گرفته و نمیداند که چه چیزی پیشاپیش میفرستد.او میگوید خدا توپولو بده تامن کمک کنم یعنی الان شخص نمیدونه که دقیقن چی میخواد و چی میگه.چون طبق قران هر شخصی چه کافر چه مسلمان در هر راهی قدم بردارد قوانین به او کمک میکند و خداوند با قوانین خود اورا در این مسیر میبرد.اگر در جهت فقر یا ثروت قدم برداریم جهان به ما کمک خواهد کرد.پس یکی از موانع همین است که فکر کنیم خدا احساسی برخورد کرده و نمیدنیم که فرکانس مهم است.همچنین این شیوه درخواست نشان از عدم سپاس گزاری کافی در شخص هم میباشد که تجلی کرده است.طبق قران اگر سپاس گزاری کنید برشما میافزایم.یعنی طبق سخنان استاد سطل ما بزرگتر میشود.پس یکی از عوامل مهم هم سپاس گزاری است.زیرا رزق با سپاس گزاری رابطه مستقیم دارد.عامل دیگر خود کم بینی است که ان هم به علت باور ضعیف به خداوند است و این که نمیدانیم هرانچه که میفرستیم و گمان ما به خداوند شیوه رفتار خدا با مارا میسازد.همچنین عدم باور به فراوانی رحمات و نعمات هم مانع است.پس درخواست باید به گونه ای باشد که یقین داشته باشیم که مستجاب شده است.همچنین فقط باید روی خدا حساب باز کنیم و بندگان خدا را قدرت براشون تصور نکنیم و فقط روی خودش حساب بازکنیم و شکر گزار او باشیم.only god
با عرض سلام و خدا قوت به شما استاد عزیزم .استاد الان من نزدیک به هفت ماه هست که با شما آشنا شدم و هر روز دارم فایل های رایگانتون رو گوش میدهم و خیلی دوست دارم دوره هاتون رو تهیه کنم .چون خیلی چیزا بم دادی یکیشون هم قرآن بوده که خدارو بخاطرش بسیار سپاس گزارم و میخوام از شما هم بزنم جلو به یاری خدای مهربان. و جواب سوال مسابقه شما این هست که به نظر من کافی نبودن ایمان هست که میخوان با خدا یک جور معامله کن .اینطوری نیست ایمان به خدا.
با سلام و احترام به استاد عباس منش که آگاهی هایی که بدست می آورند را صمیمانه و خالصانه پخش می کنند.
باورهای محدود کننده و موانعی که به نظر من در مورد این نوع دیدگاه وجود داردبه طور کلی در سه دسته کلی شرک خفی، عدم درک قوانین جهان هستی و عدم فراوانی موجود در جهان هستی قرار می گیرد:
1.او باور ندارد که او روزی رسان بندگان خدا نیست و این خداست که از بینهایت دستانش برای روزی رساندن به بنده هایش استفاده می کند.
2.او باور ندارد که همه ما به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم و اگر هرکسی با قانون هماهنگ شود به هرخواسته ای که بخواهد میرسد.
2.او نمی داند خداوند یک انرژی است که با فرکانس هایش شکل می گیرد و این را باور نکرده که در هر لحظه خالق زندگی و سرنوشت خودش است. او نمیداند که خدا فرمانروای کل جهان، جزئی از او و در اختیار خواسته های اوست که او نه با زبان که با فرکانس هایش درخواست کند تا هرانچه را که بخواهد بدون هیچ قرادادی بدست آورد. چون خداوند همیشه نعمت و ثروت می دهد و پاسخ او به درخواست های ما، همیشه مثبت است.
3.او کمبود در جهان را باور کرده و باور ندارد که ثروتمند بودن طبیعی و فقر غیرطبیعی است و همه به صورت یکسان به نعمت و ثروت دسترسی دارند.
4.او باور ندارد که با سپاسگزاری نسبت به بی نهایت نعمت ها و ثروت های وجودی و زندگی اش و رسیدن به احساس خوب که لازمه دریافت و همفرکانسی با خواسته اش است می تواند به ثروت بیشتر برسد.
5.او به قانون بخشش اگاه نیست که با بخشش به کسی به جز خودش کمک نمی کند. او باور ندارد که با بخشش جریانی از نعمت و فراوانی را وارد زندگی اش می کند.
به نظرمن جواب این سوال اینه که ما داریم به خدا حین خواسته مون شرک می ورزیم . و داریم با خدا معامله میکنیم که خدایا تو به مردم کمک نمی کنی اگه به من ثروت بدی من کمکشون میکنم .یعنی خدا تو بده به ما ما میدیم به بندهات . در حالی که خدا درحد خواسته های یک فرد بهش نعمت و ثروت میده واین فکر که اگه تو ثروت به من بدی منم به بندهات می رسونم این باور غلط رو اثبات میکنه که خداوند به بنده ها کمک نمی کند . و به جای اینکه به خداوند به چشم مالک این جهان (رب) نگاه کنیم و بدونیم که خداوند صاحب کل جهان هستی ست و خودش قوانین رو وضع کرده داریم با خدا معامله میکنیم .که ممکنه خدا ثروت نده اگه بهش این قولو بدم ممکنه بده یعنی باور عدم لیاقت داشتن ثروت رو هم داریم .
بنام خدای زیباییها
سلام به استاد عزیز و دوستان مهربان و آگاه
ضمن تشکر از استاد عزیز بابت زحمات فراوان و اشاعه خداپرستی و آگاهی های نابشون من باید در جواب سوال بگم چندتا نکته وجود داره…
1..احساس خوب مساوی اتفاقات خوب نه اتفاق خوب مساوی احساس خوب…
یعنی ما باید ببخشیم و به احساس خوب برسیم تا ثروت تو زندگیمون جاری بشه و اینکه صبرکنیم تا ثروت بیاد تا ببخشیم اشتباه و اینجوری چون تا روز موعود منتظریم نمیتونیم از زندگیمون لذت ببریم.به نظر من ما باید ببخشیم حتی یک لبخند شاید لبخند ما بتونه یکی رو اروم کنه و زندگیش رو عوض کنه.قطعا واسه همه پیش اومده افراد خندون و پرانرژی رو دیدن و میدونین چی میگم.
نکته بعد اینکه وقتی میگیم خدایا ثروت بده تا ببخشم یعنی الان ندارم و این یعنی تمرکز روی ناخواسته و طبق قانون از همین فقر بیشتر نصیب ما میشه در حالی که ما باید همیشه خودمون رو غنی و بی نیاز و غرق در نعمت بدونیم باور به فراوانی کائنات…
و نکته اخر اینکه ما باید ببخشیم چون بخشیدن یعنی بدست اوردن و کمک به خودمون..اگه قبول کنیم که ثروت از ان خداست و امانته پیش ما و نمیتونیم با خودمون ببریم اون دنیا اونوقت بهتر تصمیم میگیریم.. چرا که خیلیا وقتی بیمار میشن و موقع مرگشون میرسه شروع به بخشش میکنن..بخشیدن به اطرافیان خودش اصلا بد نیست و خدا هم سفارش کرده ولی نه دلسوزی و رفتن تو فرکانس طرف و خودمون رو جای اون گذاشتن. به نظر من بخشیدن خیلی میتونه به زیباشدن و بهترشدن جهان کمک کنه.خیلی وقتا یه لبخند به یه شخص در شرایط بد میتونه سرنوشتش عوض کنه و هممون تجربه کردیم و دیدیم ملاقات افراد پرانرژی و شاد چه تاثیرب تو روزمون داشتن..ما همه از خداییم و بهم متصل پس نمیتونیم به اطرافیانی که جزیی از خدا هستند بی تفاوت باشیم.چرا اگه قبول داریم جهان اطرافمون رو خودمون خلق میکنیم و علم هم ثابت کرده پس او فقیر رو ما خلق کردیم و باید با بهتر کردن خودمون و زیبا کردن جهان اطرافمون به اون کمک کنیم.
بهترین راه کمک بخشیدن بدون فکر و نگرانی بابت تموم شدن پولمون…چون باید باور کنیم ثروت بی نهایته و در هرلحظه به سمت ما میاد..
پس زیبا زندگی کنیم مثل خلیفه خدا و تا جایی که میتونیم به جهان کمک کنیم جای بهتری برای زیستن بشه.
روزتون سراسر عشق خدا…
سلام به دوستان خیلی عزیز و هم فرکانسیم …..نظر من درمورد این سوالا اینه:…وقتی ما به خدا میگیم که کاشکی بهم پول میدادی تا این کارخوب رو انجام بدم ما داریم به جهان ثابت میکنیم که پولی نداریم و فقیر هستیم و این حرف ما یک حرف شرک امیز هست چونکه همه ی ما خداوند رو داریم و اونه که منبع ثروته ولی وقتی ما بیایم مثلا در بی پولی هم پولی حتی ناچیز به نیازمندی بدهیم داریم به جهان ثابت میکنیم که ما ثروت مند هستیم که داریم بخشش میکنیم البته لازمه ببخشش هرچیزی داشتن احساس خوب است …و جهان هم این کار مارو میبینه و به خودش میگه بذار به این فرد بیشتر پول بدیم تا بازهم بیشتر اینکارهارو انجام بده و همچنین ما نباید همش تمرکزمون رو بزاریم رو این که الان پول نداریم .دوستان باورکنید که خداوند اونقدر قدرتمند هست که ما حتی نمیتونیم تصورش کنیم پس تا میتونید ازش زیاد بخواهید اونم خیلی دوست داره که ما اهدافمون برسیم….دوستتون دارم امیدوارم هرجا که هستید سالم و ثروتمند در پناه خداوند یکتا باشید….درضمن من 16 سالمه………
سلام به دوستان عزیزوآقای عباس منش ازراه دور.دیدگاه من درباره این خواسته ازخداوند1-عدم هم فرکانس بودن یعنی من بافرکانسهاو ارتعاشات فکری خودم پول را به اشخاصی میخواهم بدهم که احتمال دارد با من هم فرکانس نباشند پس ممکن است آنطورکه من فکرمیکنم دری به سوی زندگی بهتر برایشان بازنشودوهمچنان درفقرباقی بمانندوعملا من کارخاصی نمیتوانم برایشان انجام دهم تا زمانی که خودشان درفرکانس ثروت قرارگیرند.2-اینکه برای خداوندشرط وشروط میگذاریم یاقول میدهیم ومتعهدمیشویم که اگربه ماثروت زیادی عطا کندآن را خرج دیگربندگانش میکنیم یعنی اینکه دیگران رابرخودمان مقدم دانسته ایم .خدایا بده من که لیاقتش راندارم برای خودم خرج کنم میخوام برای بندگان خودت خرج کنم..3-اگرخداونداین ثروت ومکنت را به من بدهدباید بدم وببخشم که ازراه خدادورنشم واگربه دیگران نبخشم نشان دهنده این است که با رسیدن به پول خودم را گم کردم وبقیه را فراموش کردم ادم پست وبی تفاوتی شدم وازهمه دورشدم.یعنی حساس کناه 4-احساس ترس از اینکه خداوند برای اینکه مراآزمایش کند این پول وثروت را دراختیارم میگذاردکه ببیندچگونه آدمی میشوم وآیا به بندگانش میبخشم یاخیروترس ازاینکه اگرندهم خداوندهمه را دوباره ازمن پس میگیرد..5-اندیشه رابین هودی که بایدازثروتمندان بگیری وبه فقرا بدی اینبار ثروتمنده خودم هستم .6-باوراینکه باتقسیم ثروت بین همه فقر ازبین میره وباورنداشتن به عدل خداوندواینکه این تضادهرگزازبین نمیرودوهرکسی درهرجایگاهی هست جایگاهش همان جاست.7-باورنداشتن به فراوانی که دنیا پرازفراوانی است وبه اندازه ای که همه خوب زندگی کنند فراوانی وثروت وجود دارد الزامی نیست که برای اینکه کسی بهترزندگی کند توحتما به اوبدهی.همه ما به یک اندازه به خداوندنزدیکیم اگرخداوند به توداده شانسی واتفاقی نبوده پس بگذاردیگران هم خودشان با باورهای درست وطبق ایمان ولیاقتشان بدست آورند. باتشکر
فکر کنم یکی از دلایل این باشه که هنوز توی ذهن اش شک داره که پولدار بشه برای همین که به خدا می گه اگه پولدار شدم قسمتی اش می بخشم ، یکی دیگه از دلایل دیگه هم شرط گذاشتن برای خدا است چون شرط گذاشتن و احساس قایل شدن مخصوص آدم هاست با خدا که یک انرژی چطور شرط می زارید
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد .باسلام به همه دوستان امیدوارم همگی خوشحال و موفق باشید.جواب این سوال یکی دوتا نیست.اولن یه مانع تنها نیست.چند مانع هست.ابتدا از شیوه درخواست به این نحو برداشت میکنیم که شخص قوانین را به خوبی درک نکرده و بما قدمت ایدیهم را نادیده گرفته و نمیداند که چه چیزی پیشاپیش میفرستد.او میگوید خدا توپولو بده تامن کمک کنم یعنی الان شخص نمیدونه که دقیقن چی میخواد و چی میگه.چون طبق قران هر شخصی چه کافر چه مسلمان در هر راهی قدم بردارد قوانین به او کمک میکند و خداوند با قوانین خود اورا در این مسیر میبرد.اگر در جهت فقر یا ثروت قدم برداریم جهان به ما کمک خواهد کرد.پس یکی از موانع همین است که فکر کنیم خدا احساسی برخورد کرده و نمیدنیم که فرکانس مهم است.همچنین این شیوه درخواست نشان از عدم سپاس گزاری کافی در شخص هم میباشد که تجلی کرده است.طبق قران اگر سپاس گزاری کنید برشما میافزایم.یعنی طبق سخنان استاد سطل ما بزرگتر میشود.پس یکی از عوامل مهم هم سپاس گزاری است.زیرا رزق با سپاس گزاری رابطه مستقیم دارد.عامل دیگر خود کم بینی است که ان هم به علت باور ضعیف به خداوند است و این که نمیدانیم هرانچه که میفرستیم و گمان ما به خداوند شیوه رفتار خدا با مارا میسازد.همچنین عدم باور به فراوانی رحمات و نعمات هم مانع است.پس درخواست باید به گونه ای باشد که یقین داشته باشیم که مستجاب شده است.همچنین فقط باید روی خدا حساب باز کنیم و بندگان خدا را قدرت براشون تصور نکنیم و فقط روی خودش حساب بازکنیم و شکر گزار او باشیم.only god
سلام
این باور میگه خدا اونقدر مهربان نیست که بخواد همین طوری به من ببخشه حتما باید باهاش معامله کنم تا ببخشه
دوما این باور میگه من خدای دیگران هستم و اعتقاد ندارم خداوند بی حساب به همه می بخشد
سوما این باور میگه من که لایق نیستم حتما باید معامله کنم با خدا تا ببخشد
چهارم خدا رو به چشم یک انسان احساساتی میبینم که قدرت کمک کردن به دیگران رو نداره و من با ترحم طلبی توجه اونو به خودم جلب می کنم..
سوال جالبی بود میشه ساعتها نوشت من خلاصه کردم
ممنونم از استاد
با عرض سلام و خدا قوت به شما استاد عزیزم .استاد الان من نزدیک به هفت ماه هست که با شما آشنا شدم و هر روز دارم فایل های رایگانتون رو گوش میدهم و خیلی دوست دارم دوره هاتون رو تهیه کنم .چون خیلی چیزا بم دادی یکیشون هم قرآن بوده که خدارو بخاطرش بسیار سپاس گزارم و میخوام از شما هم بزنم جلو به یاری خدای مهربان. و جواب سوال مسابقه شما این هست که به نظر من کافی نبودن ایمان هست که میخوان با خدا یک جور معامله کن .اینطوری نیست ایمان به خدا.
با سلام و احترام به استاد عباس منش که آگاهی هایی که بدست می آورند را صمیمانه و خالصانه پخش می کنند.
باورهای محدود کننده و موانعی که به نظر من در مورد این نوع دیدگاه وجود داردبه طور کلی در سه دسته کلی شرک خفی، عدم درک قوانین جهان هستی و عدم فراوانی موجود در جهان هستی قرار می گیرد:
1.او باور ندارد که او روزی رسان بندگان خدا نیست و این خداست که از بینهایت دستانش برای روزی رساندن به بنده هایش استفاده می کند.
2.او باور ندارد که همه ما به یک اندازه به خدا نزدیک هستیم و اگر هرکسی با قانون هماهنگ شود به هرخواسته ای که بخواهد میرسد.
2.او نمی داند خداوند یک انرژی است که با فرکانس هایش شکل می گیرد و این را باور نکرده که در هر لحظه خالق زندگی و سرنوشت خودش است. او نمیداند که خدا فرمانروای کل جهان، جزئی از او و در اختیار خواسته های اوست که او نه با زبان که با فرکانس هایش درخواست کند تا هرانچه را که بخواهد بدون هیچ قرادادی بدست آورد. چون خداوند همیشه نعمت و ثروت می دهد و پاسخ او به درخواست های ما، همیشه مثبت است.
3.او کمبود در جهان را باور کرده و باور ندارد که ثروتمند بودن طبیعی و فقر غیرطبیعی است و همه به صورت یکسان به نعمت و ثروت دسترسی دارند.
4.او باور ندارد که با سپاسگزاری نسبت به بی نهایت نعمت ها و ثروت های وجودی و زندگی اش و رسیدن به احساس خوب که لازمه دریافت و همفرکانسی با خواسته اش است می تواند به ثروت بیشتر برسد.
5.او به قانون بخشش اگاه نیست که با بخشش به کسی به جز خودش کمک نمی کند. او باور ندارد که با بخشش جریانی از نعمت و فراوانی را وارد زندگی اش می کند.
به نظرمن جواب این سوال اینه که ما داریم به خدا حین خواسته مون شرک می ورزیم . و داریم با خدا معامله میکنیم که خدایا تو به مردم کمک نمی کنی اگه به من ثروت بدی من کمکشون میکنم .یعنی خدا تو بده به ما ما میدیم به بندهات . در حالی که خدا درحد خواسته های یک فرد بهش نعمت و ثروت میده واین فکر که اگه تو ثروت به من بدی منم به بندهات می رسونم این باور غلط رو اثبات میکنه که خداوند به بنده ها کمک نمی کند . و به جای اینکه به خداوند به چشم مالک این جهان (رب) نگاه کنیم و بدونیم که خداوند صاحب کل جهان هستی ست و خودش قوانین رو وضع کرده داریم با خدا معامله میکنیم .که ممکنه خدا ثروت نده اگه بهش این قولو بدم ممکنه بده یعنی باور عدم لیاقت داشتن ثروت رو هم داریم .
سلام میکنم به شما استاد عزیز و دوستان مهربان
خداقوت میگم به همگی جوابهای به قول استاد بینطیره
راستی میدونید چرا اینقدر جوابهای دوستان برامون دلنشینه؟؟؟؟
چون بدون تعصب داریم میخونیمشون و از همه مهمتر
بعضی از کدهای مخربی رو که در مورد خودمون
فراموش کردیم رو داریم به یاد میاریم خیلی جالبه قبول دارید؟?
منم از این کد های مخرب دارام و خوشحالم که دارام پیداشون میکنم.
کدهای مخرب
1. ناجی بودن برای همه. همیشه بهمون گفتن که تو باید
حواست به خانواده ت ، دوستانت، و……. باشه از خودت
بگذری برای اونا اینطوری پیش خدا درجه بالایی داری
به بهشت میری و هزاران حرفهای دیگه. وقتی از خدا
درخواستی داریم برای خودمون، زندگی اونا هم مثل فیلم
سینمایی یاداوری میشه برامون.
2. ترس. از اینکه من به اون چیزهایی که میخوام و برسم
به بقیه چی بگم چطور توجیهشون کنم؟؟
بیشتر دنبال توجیح کردن خودمون هستیم.
شاد باشین?