اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد واقعا کامنتها عالی هستن و بچه ها به خوبی قانون رو درک کردن من الان داشتم کامنت ها رو میخوندم دیدم وای چه آگاهی های بالایی دارن بچه ها و واقعا شگفت زده شدم خدا روشکر . من خودم الان کلی چیز جدید یاد گرفتم و کلی باور مخرب و عدم توجه به فراوانی رو درک کردم و دیدم بچه ها خیلی خوب درک کردن این باور های مخرب رو
از بچه ها واقعا تشکر میکنم و بهشون تبریک میگم همه بینهایت عالی هستن و بیظیر واقعی
درود بر همراهان عزیز و دوستان خوبم و سید جان مهربان
بدون مقدمه ایی میرم سراغ جواب
بهش فکر کردم شاید قبل این که استاد سوالشو مطرح کنه و مسابقه براش بزاره
اتفاقا داشتم میگفتم به خودم که این کارو میکنم برا مادرم برادرم خواهرم بعدش که سوالش مطرح شد دیدم اووو لالااااا چقدر ترمز از ١۵ سالگی تا الان که ٢۵ سالمه داشتم و همراهم بوده
خب جواب من اینه که شرطی کردن چیزی اصلا درست نیست این که ما کاری رو بخوایم به شرط این که…
مثلا دوست داشتن قرض دادن ثروتمند شدن و …
از اون طرفم ذهنم در مورد ارزشمندی مقاومت داشت که این ثروت رو برای خودم و لذت بردن خودت نمی خوای بیشتر میخوای دیگران و شاد کنی و به هدفشون برسونی و احساس کمک کردن به خودت بگیری
بعد این که خب خیلی از بچگی بهش فکر میکردم با اون ذهنیت قدیمم که خدا گفته کمک کن به خانواده و… ولی خب من چیزی نداشتم که کمک کنم و برای این کار شرط گذاشتم و خودم و فراموش کردم خود متعالیم رو که چه جایگاهی دارم چرا این در خواست کردم چرا احساس لیاقت نداشتم …
رفتم تو فکر که هر کسی زندگی خودشو خلق میکنه با باور هاش پس من باید احساسم رو خوب نگه دارم روی خودم کار کنم باور هام رو درست کنم و خودمو با ارزش بدونم درخواست هامو برای خودم بخوام
کامنت های بچه ها رو نخوندم میخواستم این باور هایی که چند سال تو مغزمه رو بکشم بیرون
الان بیشتر میفهمم که اشتباه بوده مسیرم و خیلی راه دارم تا پله پله برسم به باور یه ذره بهتر
بیشتر ذوق دارم که کامنت های بچه هارو بخونم
از اون جایی که استاد گفت کامنت بزارید کمک میکنه به خودتون بعد به بقیه این کارو کردم
امیدوارم که خدا همه مارو هدایت کنه به مسیر درست و پر از نعمت خودش
چرا من وقتی درخواستی دارم از خدا مثلا میخوام که خدا درآمدم رو ۱۰ برابر کنه و همون لحظه میخوام در قبال درخواستم یه کار خیرخواهانه انجام بدم مثلا خدایا تو اگه درآمدم رو ۱۰ برابرکنی من قول میدم که یک سومش رو ببخشم با ماهی فلان تومان به دست تنگ ها و فقرا کمک کنم ،چرا دلیلش چیه؟چه باورهای اشتباهی دارم من که اینجوری درخواست میکنم ؟
پاسخ:
۱.فکر میکنم که ثروت زیاد وجود نداره تو جهان و یه ثروت محدودی هست که اگه خدا بهم بده به بقیه نمیرسه و من باید سهم اون بقیه رو هم پرداخت کنم یعنی اگه خدا بهم این پوله رو میده مثل یه وامه که باید بهش برگردونم وگرنه از حساب بانک خدا کم میشه و بانک خدا هم که همه توش سهم دارن دیگه پس اون پولی که خدا بهم داده مثه این میمونه که از سهم حسابدار های دیگه یعنی همون بنده های دیگه خدا باشه و من باید این پول که خدا بهم داده روبا کارهای خیر انجام دادن و بخشش کردن یجورایی به حساب بنده های خدا برگردونم (اااا یعنی همچین مانعی تو ذهنمه!! من فقط سوال پرسیدم و جواب دادم و جوابه خودش اومد، انصافا این خیلی عجیب غریبه یعنی این باور اشتباه رو دارم من که از کمبود نشئت میگیره؟!)
۲.من وظیفمه که به بقیه کمک کنم بالاخره دیگه باید کمک کنم به بقیه پس از خود گذشتگی و نمیدونم خداشناسیم کجا رفته مردانگیم کجا رفته من داشته باشم و به بقیه کمک نکنم چطور میتونم؟چطور وجدانم راحت باشه؟(اینو قبلا کار کردم روش ولی الان این پاسخ اومد انصافا نمیدونم اینم ترمزه برام یعنی الان؟ دوستان با تجربه لطفا پاسخ بدن )
۳.چون خودم رو بی قید و شرط لایق داشتن ثروت خداوند نمیدونم و باید ببخشم تا خدا بهم بده
۴.دیدگاه انسانی به خدا دارم و حالت گرو کشی به قضیه نگاه میکنم
سلام خدمت استاد عزیزم من امروز در قسمت من را به سوی نشانه ام هدایت کن با این فایل برخورد و در ضمن اولین کامنتم هست.🌷
به نظر من وقتی این شرط هارا موقع درخواست از خداوند میزاریم این حسو داریم که من پیش خداوند به اندازه کافی ارزش ندارم و به همین راحتی خداوند خواسته من نمیدهد درصورتی که در خواسته ، شریکی قرار دهم آن موقع پیش خداوند عزیز می شوم و خداوند خواسته من را اجابت میکند.
در صورتی که همه ما پیش خداوند به یک اندازه عزیز هستیم و خداوند بدون این که شرطی بگذاریم هم خواسته ما میدهد فقط باید باور داشته باشیم که ارزش ما پیش خداوند بسیار است و ما خالق هستیم .
این هم نشأت میگیرد از باور های غلطی که افراد دیگر در ذهن ما گنجانده اند که ما به تنهایی نمیتوانیم به چیزی برسیم و در صورت کار خیر یا وجود شریکی پیش خداوند عزیز می شویم .
از اینکه وقتتان را گذاشتید و کامنت من را خواندید ممنون.🌷🌷
من همیشه تو دعاهام و خواسته هام از خداوند میخواستم که ثروتمند بشم تا بتونم دنیارو گسترش بدم و کمک حال خیلی از آدم ها شم. ولی به مرور و با کار کردن روی خودم خواسته های مالیم رو برلی این میخوام که اولا از زندگی نهایت لذت رو ببرم، چیزهایی که دلم میخواد رو تجربه کنم، جاهایی که دلم میخواد رو راحت و بی دغدغه برم و در کنارش هم به عزیزانم هم کمک کنم. خیلی از ترمزها در درونم رو کشف کردم.
سه ماهه که رو واقعا دارم “هر روز” روی خودم کار میکنم، . واقعا هر روز و حداقل ۲ساعت زمان میزارم. تغییراتی در عزت نفسم، تصمیماتم جدیدم، هدف گذاری هام و یه سری تغییرات کوچولوی دیگه هم کردم. منتها از لحاظ مالی واقعا تغییری نکردم. البته دچار ضرر مالی نشدم، ولی هیچ سود یا برداشتی رو تجربه نمیکنم. الان ۲۰روزه که شدت تمریناتم رو بحث مالی متمرکز کردم و واقعا بشدت دارم تمرینات رو انجام میدم(شکرگزاری،توجه به نکات مثبت، اهرم رنج و لذت و…)، قرآن خوندنم هم واقعا حتی یک روز هم ترک نمیشه.
ولی…..😔
تلویزیون رو یکساله که حذف کردم، هییییچ فیلم، مستندی رو نمیبینم. حتی برای اینکه به زبان خوندنم هم برسم فقط از پادکست استفاده میکنم و مثه خیلیا از فیلم استفاده نمیکنم، میگم شاید توشون باورهای نادرست باشه، با آدم هایی که تو مسیر افکارم نبودن قطع رابطه کردم. یعنی عملا تک و تنهام. فقط و فقط به این دلیل که وااااااااااااقعا میخوام از لحاظ مالی رشد کنم. ولی……
میدونم که هرچی هست از درونمه.
ولی چرا پیداش نمیکنم😔
خدایا خودت در این مسیر بیشتر و بیشتر کمکم کن و همونطور که همه انسانهارو هدایت کردی، من هم چنین خواسته ای ازت دارم.
سلام ودرود به استاد عزیزم وهمه ی دوستان هم فرکانسی خودم
خداروشاکرم بخاطر حضورم دراین سایت و دیدن وشنیدن این همه آگاهی وزیبایی
من اولین چیزی که بعدازدیدن این فایل به ذهنم رسید مبحث نذر کردن بود که از قدیم دیدیم همه که تا یکی مریض میشد میگفتن نذر کردم اگه فلانی خوب بشه به صد نفر غذا بدم به یتیما نون بدم یه گوسفند بکشم …ولی من از قدیم تا الان همیشه با این قضیه مشکل داشتم وقبولش نداشتم و هرگز برای چیزی نذر نکردم چون نظرم این بودکه لطف ومرحمت خدا بی قید وشرط هست و نیازی نیست ما با خدا همچین معامله ای بکنیم خداوند اونقدر توانمنده که در چشم برهم زدنی خواسته ی مارو اجابت میکنه و خداروشکر که من در این مورد باورد رستی داشتم
اما ترمز ذهنی من درباره ثروت بیشتر این بود که اگه من ثروتمند بشم بقیه فکر میکنن من از یه راه خلافی پول درآوردم یا حق اونارو خوردم یا…
و اصولا زیاد تقاضای ثروت از خداوند نمیکردم چون حقیقتا از ثروتمند شدن میترسیدم
ودوم اینکه اگر من ثروتمند بشم اون اطرافیانم که منو همیشه میبینن گناه دارن وهمش باید حسرت منو بخورن…البته هنوز هم باورهای مخرب زیادی هست که باید به لطف خداوند وآموزه های استاد ریشه یابی کنم و تصحیح کنم..
من خودم تا قبل از اموزه ها و ندونستن قانون همه ی زندگیم نذر و نیاز بود همیشه ی خدا به همه ی امامان و امامزاده ها بدهکار بودم چون فکر میکردم من که لایق نیستم حداقل این ها بتونند برای من یه کاری بکنند یا بتونند مشکلات من را حل کنند البته تا حدودی حق هم داشتم چون من در شهر کاشان زندگی میکنم و شهرم یه شهر فوق فوق مذهبی هست پر از امامزاده و نواده وو است و خیلی از مردم شهر اعتقادات عجیبی دارند که واردش نمیشم البته این را هم بگم که همه چی به خودم بر میگرده چون این خودم هستم که دارم فرکانس را می فرستم
خدا را شکر که تونستم کامنت و نوشته ی شما را بخونم و باز هم به مسیر بهتر هدایت شوم
…………..
ترمز بعدی که گفتید خیلی منو به فکر برد و خداوند را شکر کردم که این ترمز را هم روش کار کردم ودرست شد و اینکه ثروت را از راه خلاف بدست اوردن که این خودش ته ذهنم بود و همیشه فکر میکردم بقیه چی میگن که من ثروتمند شوم یا به من می گویند از کجات آوردی ؟؟ مگه میشه ؟؟حتما از راه های غیر قانونی بدست اوردی وگرنه امکان نداره و از این جنس صحبت ها .. ولی با رفعش تونستم خیلی رشد کنم
حالا یکی از نشونه هاش اینکه ، یکی می گفت نون الان در کار تبلیغات هست و من هم در کار تبلیغات هستم خدا را شکر
یا اینکه خدا را شکر خیلی از اقوام ما الان در موقعیت خوبی قرار دارند و این خودش نشون میده که ثروت هست و از راه خوبی هم به سمت بنده ها است
درودخدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی ام ////
خدارو سپاسگزارم که باز هم تونستم این فایل کوتاه ولی ارزشمند را گوش بدم و اینبار فرصتی شد تا بتونم ردپایی از خودم هم به جابذارم تا هم خودم این ترمزها رو بشناسم و با توکل به خدا برای محو کردنشون و ساختن باور های قدرتمنداقدام کنم و هم بقیه عزیزای دلم شاید بهتر موضوع را درک کنند …راستش منم خیلی این باور مخرب و این حالت از درخواست رو در زندگی ام داشتم و بعد از آشنایی با تعالیم استاد و قوانین دنیا و شناخت بهتر خدای مهربان متوجه برخی از ترمز ها شدم و فهمیدم که چقدر در این احساس و درخواست ، ردپای شیطان وجود داره و خب شیطان درون انسان قطعا گناه و شرک رادر لفافه حسنات میپیچه و در نظر انسانها اونو بزک میکنه و زیبا نشونش میده ( مثل خواندن قران که کار زیبایی هست ولی همین کار زیبا اگر مانع از خوندن نماز اول وقت بشه دقیقا گناهه و اینکار رو شیطان درون داره انجام میده که جلوی یک کار واجب را با زیبا نشون دادن یک کار دیگه میگیره و البته اینجا عرض کنم این فقط یک مثال بود و اساسا نمیخوام بگم نماز اول وقت را اگر کسی نخونه یا اصلا نماز به اون شکل خاصشو نخونه ،مشکل داره و فقط خواستم منظورمو با مثالیکه در زندگی ما ملموستره بیان کنم) خب در زیر به چند تا از ترمزهای این باور مخرب که به ذهنم میرسه اشاره میکنم :
1- عدم لیاقت یعنی اینکه من خودمو که جانشین خدا در زمین هستم و همه دنیا را مسخر من کرده اند لایق دریافت یکی از نعمتهای خدا که همانا ثروت است نمیدونم و حتما باید به واسطه کار خیری که پیشاپیش دارم قولشو میدم به من اهدابشه و چقدر این ترمز میتونه انسان رو به عقب برگردونه و دقیقا خودش داره به خدامیگه من لایق نیستم و منو از این مسئولیت خرج کردن ثروت برای لذت بردن و تعالی خودم معاف کن و اگر ثروتی هم به فرض محال به من بدی من که بلد نیستم اونو خرج کنم و لذا همه اونو به دیگران میدم و من چقدر انسان بی ارزشی هستم که فقط نقش حمال و مقسم ثروت رابلدم و مستحقش هستم
2- عدم وجود عدالت در خدا که اگر عادل بودقطعا باید به همه انسانها ثروت رو به یک اندازه میداد و حالا چون من میدونم عادل نیست پس میخوام ثروتمند بشم و این ثروت رو عادلانه بین بنده هاش پخش کنم و اصلا حواسم نبود که بابا در این حالت ،خودت داری عدالت رو بهم میزنی چرا که اگر حتی ثروتمند هم بشی و بیایی اونو تقسیم کنی داری در مورد خودت ظلم میکنی و تو که حقت بوده با دست خودت عدالت رو بهم زدی و اونی که هیچ کار و تلاشی برای تغییر فرکانسهاش نکرده براحتی داره به ثروت میرسه وباز هم دچار مشکل خواهی شد
3- شرک به خدا و وای که چقدر این موضوع مخفیه در این باور که خدایا تو که نمیتونی ثروت رو بین همه بنده هات تقسیم کنی پس من مجبورم وارد عمل بشم و شریک تو در تقسیم ثروت بین آدمها باشم( استغفرالله و خدایا منو ببخش )و خب دیگه همین یک باور میتونه فاتحه زندگی منو بخونه و به هر طریقی شده باید این باور رو نابودش کنم
4- ترمز و باور اینکه پول چیز بدیه و کثیفه و من اگر ثروتمند بشم بایدبابخشش و انجام کارهای حسنه اونو تطهیر کنم و خب کدوم آدم عاقلی دوست داره یک چیز کثیف رو بدست بیاره و در نتیجه باور و فرکانسی روبه جهان منعکس میکنم که پول بیشتر ازم دور میشه
5- باور اینکه خدا که نمیتونه برای همه رزاق باشه و من اگر ثروتمند بشم کمی از وظایف خدا رو در رزق و روزی رسانی به بنده هاشو به عهده میگیرم و میشم دستی از دستان خداوند در امر روزی رسانی( در این مورد هم مثل همون مثال خواندن قران و نماز اول وقت میبینیم که شیطان چقدر کار را حسنه و عالی نشون میده و من فکر میکنم شدم دستی از دستان خدا در صورتیکه خیر من میشم مشرک )
6- ترمز عدم باور فراوانی و اینکه خب در جهان اینقدری ثروت وجود نداره که به من هم برسه و من با گروکشی میخوام به این ثروت دست پیدا کنم و از طرفی چون باور دارم فراوانی در جهت نیست پس مجبورم مقداری از ثروتم رو بدم به بقیه
7- عدم شناخت کار سیستم که همه رو مثل یک انسان میبینم در صورتیکه که این انرژی بینهایت یک سیستمه که مثل ادما احساس نداره و من نمیتونم با گفتن این جملات احساسی که فلانی رو سرو سامون میدم، جهیزیه میخرم، بیمارستان و مدرسه میسازم و از این جور جملات اونو تحت تاثیر قرار بدم و فقط باید بفهمم که سیستم به فرکانس من پاسخ میده و باور منه که همه کارها رو میکنه ////
امیدوارم روزی برسه که منم بیام و ازمکانی عالی با درختانی زیبا و فراوان و رودخانه ای در اون و در کنار خانه ای زیبا با شما عزیزانم بصورت تصویری صحبت کنم و از داشتن اونهمه ثروت به خودم ببالم و خدارو سپاسگزارم که این ایده رادر ذهن من جای داده و برای همه دوستان هم فرکانسی ام دنیا دنیا شادی و ثروت و سلامتی و خنده و شادی و نکات مثبت فراوان دیگر رو از خدای بزرگ و مهربان آرزومندم…. در پناه خدا باشید
خداوند هیچوقت نمیتونه قانون رو نقض کنه که تو باورت هامحدوده باورت به فقره. بعد درخواست ثروت کنی اونم باچه شرطی کمک به دیگران.
خوب اگر من باور به فراوانی نعمت های خداوند دارم از همین چیزی که دارم به بنده ها کمک میکنم چه کمکی کمک به افزایش ثروت و نعمت خودم ن به دیگران ما نمیتونیم غیر از خودمون کسی رو تغییر بدیم
خداوند میگه ما انت بوکیل
هیچکس نمیتونه کسی رو خوشبخت کنه یا بد بخت غیراز خودش
یکی دیگه از ترمز های من این بود که توان نگهداری پول رو در خودم نمیدیدم و البته درست هم بود اما آنقدر خورد تو گوشم که یاد گرفتم قرض ندم کلا مگر تحت شرایطی که استاد گفتن،خلاصه درسهای مهمی گرفتم با رنج از کائنات که بسیار سپاسگزارم از خدا با چک خوردن بیدارم کرد، اینو میخوام بگم یه جاهایی ترمزها بخصوص برای آدم های ناآگاه خوبم هست من هرچند پولای خوبی به باد دادم اما ممکن بود هزاران برابر اونها رو به باد بدم اما شکرخدا که با کوچکترها ترمزهامو درسامو نشونم داد، چون اگه پول بزرگ باخته بودم خیلییییییییییی احساسات بدی رو تجربه میکردم و…..
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
پدر عزیزم کامیوندار بود و بنده خدا برای پول درآوردن بهترین روزهای زندگی خودش و ما، تو جاده بود. درآمدش هم سینوسی بود گاهی بالا و گاهی زیر صفر بودیم.(باورهای من از دوران کودکی بابت همین نوسان منجر به انتخاب شغل کارمندی شد)
مادرم خاندار و همیشه در حال انجام مسئولیت های بیشتر از توانش بوده و هست(باورهای من به عنوان یک زن، منجر به انجام مسئولیت بیش از حد در زندگی و هم در شغلم بود)
اطرافیان ما هم مثل خودمون بودن
واقعا باورهای ثروت و حفظ اون، برای من با خاطرات کودکیم عجین شده.
پدر نازنینم برای دست آوردن پول حلال زحمت زیادی می کشید و به راحتی هر چه تمامتر از دست می داد، به خاطر اینکه در کودکی پدر و مادرش رو از دست داده بود و برای آدمهای ضعیف دلش خیلی می سوخت و بیشتر پولها برای کار خیرخواهانه صرف می شد.
ترمزهای قدیم و باورهای جایگزین من:
ترمز: پول به زحمت به دست میاد و راحت از دست میره. باور های جایگزین: پول درآوردن راحتترین کار دنیاست، من لیاقت داشتن شغلی با آزادی زمانی و مکانی و مالی عالی هستم، با پولدار شدن آدم های مومن، ثروتمند و انرژی مثبت رو جذب می کنم، هر کس هر جا هست جای درست خودشه و .. رو کار کرده و می کنم.
من و خواهر و برادرام همیشه عملکرد پدر و مادرمون رو در مورد ثروت دوست نداشتیم، بطوری که از آدمها و اقوام ضعیفمون فراری بودیم و به قولی متنفر بودیم، همین موضوع تو زندگی و شغلم هم تاثیر زیادی داشت و روابط عمومی من رو محدودتر کرده بود.
باورهای جایگزین: آدمهای خوب زیادند و آدمهای خوب دستانی از دستان خدا هستند، برای رسیدن من به موفقیت. با پولدار شدن نزد خدا محبوبتر میشم. تنها راه رسیدن به خدا پولدار شدنه و …
می خوام بگم مسیر آموزه های استاد بینظیره امیدوارم اگر پسرم، خواست روزی من رو توصیف کنه، از باورهای خوبم که منجر به شکلگیری شخصیت عالی در من شد صحبت کنه.
سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم
استاد واقعا کامنتها عالی هستن و بچه ها به خوبی قانون رو درک کردن من الان داشتم کامنت ها رو میخوندم دیدم وای چه آگاهی های بالایی دارن بچه ها و واقعا شگفت زده شدم خدا روشکر . من خودم الان کلی چیز جدید یاد گرفتم و کلی باور مخرب و عدم توجه به فراوانی رو درک کردم و دیدم بچه ها خیلی خوب درک کردن این باور های مخرب رو
از بچه ها واقعا تشکر میکنم و بهشون تبریک میگم همه بینهایت عالی هستن و بیظیر واقعی
از شما هم سپاسگذارم خدای من…………….
درود بر همراهان عزیز و دوستان خوبم و سید جان مهربان
بدون مقدمه ایی میرم سراغ جواب
بهش فکر کردم شاید قبل این که استاد سوالشو مطرح کنه و مسابقه براش بزاره
اتفاقا داشتم میگفتم به خودم که این کارو میکنم برا مادرم برادرم خواهرم بعدش که سوالش مطرح شد دیدم اووو لالااااا چقدر ترمز از ١۵ سالگی تا الان که ٢۵ سالمه داشتم و همراهم بوده
خب جواب من اینه که شرطی کردن چیزی اصلا درست نیست این که ما کاری رو بخوایم به شرط این که…
مثلا دوست داشتن قرض دادن ثروتمند شدن و …
از اون طرفم ذهنم در مورد ارزشمندی مقاومت داشت که این ثروت رو برای خودم و لذت بردن خودت نمی خوای بیشتر میخوای دیگران و شاد کنی و به هدفشون برسونی و احساس کمک کردن به خودت بگیری
بعد این که خب خیلی از بچگی بهش فکر میکردم با اون ذهنیت قدیمم که خدا گفته کمک کن به خانواده و… ولی خب من چیزی نداشتم که کمک کنم و برای این کار شرط گذاشتم و خودم و فراموش کردم خود متعالیم رو که چه جایگاهی دارم چرا این در خواست کردم چرا احساس لیاقت نداشتم …
رفتم تو فکر که هر کسی زندگی خودشو خلق میکنه با باور هاش پس من باید احساسم رو خوب نگه دارم روی خودم کار کنم باور هام رو درست کنم و خودمو با ارزش بدونم درخواست هامو برای خودم بخوام
کامنت های بچه ها رو نخوندم میخواستم این باور هایی که چند سال تو مغزمه رو بکشم بیرون
الان بیشتر میفهمم که اشتباه بوده مسیرم و خیلی راه دارم تا پله پله برسم به باور یه ذره بهتر
بیشتر ذوق دارم که کامنت های بچه هارو بخونم
از اون جایی که استاد گفت کامنت بزارید کمک میکنه به خودتون بعد به بقیه این کارو کردم
امیدوارم که خدا همه مارو هدایت کنه به مسیر درست و پر از نعمت خودش
خدارو شکر و سپاس بابت همه چی???
کسلام به استاد عزیزم و دوستان عزیزم
سوال:
چرا من وقتی درخواستی دارم از خدا مثلا میخوام که خدا درآمدم رو ۱۰ برابر کنه و همون لحظه میخوام در قبال درخواستم یه کار خیرخواهانه انجام بدم مثلا خدایا تو اگه درآمدم رو ۱۰ برابرکنی من قول میدم که یک سومش رو ببخشم با ماهی فلان تومان به دست تنگ ها و فقرا کمک کنم ،چرا دلیلش چیه؟چه باورهای اشتباهی دارم من که اینجوری درخواست میکنم ؟
پاسخ:
۱.فکر میکنم که ثروت زیاد وجود نداره تو جهان و یه ثروت محدودی هست که اگه خدا بهم بده به بقیه نمیرسه و من باید سهم اون بقیه رو هم پرداخت کنم یعنی اگه خدا بهم این پوله رو میده مثل یه وامه که باید بهش برگردونم وگرنه از حساب بانک خدا کم میشه و بانک خدا هم که همه توش سهم دارن دیگه پس اون پولی که خدا بهم داده مثه این میمونه که از سهم حسابدار های دیگه یعنی همون بنده های دیگه خدا باشه و من باید این پول که خدا بهم داده روبا کارهای خیر انجام دادن و بخشش کردن یجورایی به حساب بنده های خدا برگردونم (اااا یعنی همچین مانعی تو ذهنمه!! من فقط سوال پرسیدم و جواب دادم و جوابه خودش اومد، انصافا این خیلی عجیب غریبه یعنی این باور اشتباه رو دارم من که از کمبود نشئت میگیره؟!)
۲.من وظیفمه که به بقیه کمک کنم بالاخره دیگه باید کمک کنم به بقیه پس از خود گذشتگی و نمیدونم خداشناسیم کجا رفته مردانگیم کجا رفته من داشته باشم و به بقیه کمک نکنم چطور میتونم؟چطور وجدانم راحت باشه؟(اینو قبلا کار کردم روش ولی الان این پاسخ اومد انصافا نمیدونم اینم ترمزه برام یعنی الان؟ دوستان با تجربه لطفا پاسخ بدن )
۳.چون خودم رو بی قید و شرط لایق داشتن ثروت خداوند نمیدونم و باید ببخشم تا خدا بهم بده
۴.دیدگاه انسانی به خدا دارم و حالت گرو کشی به قضیه نگاه میکنم
سلام دوست عزیز! خودت جواب سوال دادی باید دیدتو به خدا عوض کنی وخودتو لایق به دونی
سلام خدمت استاد عزیزم من امروز در قسمت من را به سوی نشانه ام هدایت کن با این فایل برخورد و در ضمن اولین کامنتم هست.🌷
به نظر من وقتی این شرط هارا موقع درخواست از خداوند میزاریم این حسو داریم که من پیش خداوند به اندازه کافی ارزش ندارم و به همین راحتی خداوند خواسته من نمیدهد درصورتی که در خواسته ، شریکی قرار دهم آن موقع پیش خداوند عزیز می شوم و خداوند خواسته من را اجابت میکند.
در صورتی که همه ما پیش خداوند به یک اندازه عزیز هستیم و خداوند بدون این که شرطی بگذاریم هم خواسته ما میدهد فقط باید باور داشته باشیم که ارزش ما پیش خداوند بسیار است و ما خالق هستیم .
این هم نشأت میگیرد از باور های غلطی که افراد دیگر در ذهن ما گنجانده اند که ما به تنهایی نمیتوانیم به چیزی برسیم و در صورت کار خیر یا وجود شریکی پیش خداوند عزیز می شویم .
از اینکه وقتتان را گذاشتید و کامنت من را خواندید ممنون.🌷🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
من همیشه تو دعاهام و خواسته هام از خداوند میخواستم که ثروتمند بشم تا بتونم دنیارو گسترش بدم و کمک حال خیلی از آدم ها شم. ولی به مرور و با کار کردن روی خودم خواسته های مالیم رو برلی این میخوام که اولا از زندگی نهایت لذت رو ببرم، چیزهایی که دلم میخواد رو تجربه کنم، جاهایی که دلم میخواد رو راحت و بی دغدغه برم و در کنارش هم به عزیزانم هم کمک کنم. خیلی از ترمزها در درونم رو کشف کردم.
سه ماهه که رو واقعا دارم “هر روز” روی خودم کار میکنم، . واقعا هر روز و حداقل ۲ساعت زمان میزارم. تغییراتی در عزت نفسم، تصمیماتم جدیدم، هدف گذاری هام و یه سری تغییرات کوچولوی دیگه هم کردم. منتها از لحاظ مالی واقعا تغییری نکردم. البته دچار ضرر مالی نشدم، ولی هیچ سود یا برداشتی رو تجربه نمیکنم. الان ۲۰روزه که شدت تمریناتم رو بحث مالی متمرکز کردم و واقعا بشدت دارم تمرینات رو انجام میدم(شکرگزاری،توجه به نکات مثبت، اهرم رنج و لذت و…)، قرآن خوندنم هم واقعا حتی یک روز هم ترک نمیشه.
ولی…..😔
تلویزیون رو یکساله که حذف کردم، هییییچ فیلم، مستندی رو نمیبینم. حتی برای اینکه به زبان خوندنم هم برسم فقط از پادکست استفاده میکنم و مثه خیلیا از فیلم استفاده نمیکنم، میگم شاید توشون باورهای نادرست باشه، با آدم هایی که تو مسیر افکارم نبودن قطع رابطه کردم. یعنی عملا تک و تنهام. فقط و فقط به این دلیل که وااااااااااااقعا میخوام از لحاظ مالی رشد کنم. ولی……
میدونم که هرچی هست از درونمه.
ولی چرا پیداش نمیکنم😔
خدایا خودت در این مسیر بیشتر و بیشتر کمکم کن و همونطور که همه انسانهارو هدایت کردی، من هم چنین خواسته ای ازت دارم.
سلام ودرود به استاد عزیزم وهمه ی دوستان هم فرکانسی خودم
خداروشاکرم بخاطر حضورم دراین سایت و دیدن وشنیدن این همه آگاهی وزیبایی
من اولین چیزی که بعدازدیدن این فایل به ذهنم رسید مبحث نذر کردن بود که از قدیم دیدیم همه که تا یکی مریض میشد میگفتن نذر کردم اگه فلانی خوب بشه به صد نفر غذا بدم به یتیما نون بدم یه گوسفند بکشم …ولی من از قدیم تا الان همیشه با این قضیه مشکل داشتم وقبولش نداشتم و هرگز برای چیزی نذر نکردم چون نظرم این بودکه لطف ومرحمت خدا بی قید وشرط هست و نیازی نیست ما با خدا همچین معامله ای بکنیم خداوند اونقدر توانمنده که در چشم برهم زدنی خواسته ی مارو اجابت میکنه و خداروشکر که من در این مورد باورد رستی داشتم
اما ترمز ذهنی من درباره ثروت بیشتر این بود که اگه من ثروتمند بشم بقیه فکر میکنن من از یه راه خلافی پول درآوردم یا حق اونارو خوردم یا…
و اصولا زیاد تقاضای ثروت از خداوند نمیکردم چون حقیقتا از ثروتمند شدن میترسیدم
ودوم اینکه اگر من ثروتمند بشم اون اطرافیانم که منو همیشه میبینن گناه دارن وهمش باید حسرت منو بخورن…البته هنوز هم باورهای مخرب زیادی هست که باید به لطف خداوند وآموزه های استاد ریشه یابی کنم و تصحیح کنم..
به نام رب العالمین
سلام دوست عزیزم
سلام فهیمه جان
……………………….
خیلی ترمزهای عالی را گفته بودی عزیزم
من خودم تا قبل از اموزه ها و ندونستن قانون همه ی زندگیم نذر و نیاز بود همیشه ی خدا به همه ی امامان و امامزاده ها بدهکار بودم چون فکر میکردم من که لایق نیستم حداقل این ها بتونند برای من یه کاری بکنند یا بتونند مشکلات من را حل کنند البته تا حدودی حق هم داشتم چون من در شهر کاشان زندگی میکنم و شهرم یه شهر فوق فوق مذهبی هست پر از امامزاده و نواده وو است و خیلی از مردم شهر اعتقادات عجیبی دارند که واردش نمیشم البته این را هم بگم که همه چی به خودم بر میگرده چون این خودم هستم که دارم فرکانس را می فرستم
خدا را شکر که تونستم کامنت و نوشته ی شما را بخونم و باز هم به مسیر بهتر هدایت شوم
…………..
ترمز بعدی که گفتید خیلی منو به فکر برد و خداوند را شکر کردم که این ترمز را هم روش کار کردم ودرست شد و اینکه ثروت را از راه خلاف بدست اوردن که این خودش ته ذهنم بود و همیشه فکر میکردم بقیه چی میگن که من ثروتمند شوم یا به من می گویند از کجات آوردی ؟؟ مگه میشه ؟؟حتما از راه های غیر قانونی بدست اوردی وگرنه امکان نداره و از این جنس صحبت ها .. ولی با رفعش تونستم خیلی رشد کنم
حالا یکی از نشونه هاش اینکه ، یکی می گفت نون الان در کار تبلیغات هست و من هم در کار تبلیغات هستم خدا را شکر
یا اینکه خدا را شکر خیلی از اقوام ما الان در موقعیت خوبی قرار دارند و این خودش نشون میده که ثروت هست و از راه خوبی هم به سمت بنده ها است
خدا را شکر برای وجودتون
خدا را شکر برای وجود تک تک تون
ممنون دست خداوند
ممنون فهیمه نازنین
به نام خدای زیبایی هاو خدای رزاق و مهربان
درودخدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی ام ////
خدارو سپاسگزارم که باز هم تونستم این فایل کوتاه ولی ارزشمند را گوش بدم و اینبار فرصتی شد تا بتونم ردپایی از خودم هم به جابذارم تا هم خودم این ترمزها رو بشناسم و با توکل به خدا برای محو کردنشون و ساختن باور های قدرتمنداقدام کنم و هم بقیه عزیزای دلم شاید بهتر موضوع را درک کنند …راستش منم خیلی این باور مخرب و این حالت از درخواست رو در زندگی ام داشتم و بعد از آشنایی با تعالیم استاد و قوانین دنیا و شناخت بهتر خدای مهربان متوجه برخی از ترمز ها شدم و فهمیدم که چقدر در این احساس و درخواست ، ردپای شیطان وجود داره و خب شیطان درون انسان قطعا گناه و شرک رادر لفافه حسنات میپیچه و در نظر انسانها اونو بزک میکنه و زیبا نشونش میده ( مثل خواندن قران که کار زیبایی هست ولی همین کار زیبا اگر مانع از خوندن نماز اول وقت بشه دقیقا گناهه و اینکار رو شیطان درون داره انجام میده که جلوی یک کار واجب را با زیبا نشون دادن یک کار دیگه میگیره و البته اینجا عرض کنم این فقط یک مثال بود و اساسا نمیخوام بگم نماز اول وقت را اگر کسی نخونه یا اصلا نماز به اون شکل خاصشو نخونه ،مشکل داره و فقط خواستم منظورمو با مثالیکه در زندگی ما ملموستره بیان کنم) خب در زیر به چند تا از ترمزهای این باور مخرب که به ذهنم میرسه اشاره میکنم :
1- عدم لیاقت یعنی اینکه من خودمو که جانشین خدا در زمین هستم و همه دنیا را مسخر من کرده اند لایق دریافت یکی از نعمتهای خدا که همانا ثروت است نمیدونم و حتما باید به واسطه کار خیری که پیشاپیش دارم قولشو میدم به من اهدابشه و چقدر این ترمز میتونه انسان رو به عقب برگردونه و دقیقا خودش داره به خدامیگه من لایق نیستم و منو از این مسئولیت خرج کردن ثروت برای لذت بردن و تعالی خودم معاف کن و اگر ثروتی هم به فرض محال به من بدی من که بلد نیستم اونو خرج کنم و لذا همه اونو به دیگران میدم و من چقدر انسان بی ارزشی هستم که فقط نقش حمال و مقسم ثروت رابلدم و مستحقش هستم
2- عدم وجود عدالت در خدا که اگر عادل بودقطعا باید به همه انسانها ثروت رو به یک اندازه میداد و حالا چون من میدونم عادل نیست پس میخوام ثروتمند بشم و این ثروت رو عادلانه بین بنده هاش پخش کنم و اصلا حواسم نبود که بابا در این حالت ،خودت داری عدالت رو بهم میزنی چرا که اگر حتی ثروتمند هم بشی و بیایی اونو تقسیم کنی داری در مورد خودت ظلم میکنی و تو که حقت بوده با دست خودت عدالت رو بهم زدی و اونی که هیچ کار و تلاشی برای تغییر فرکانسهاش نکرده براحتی داره به ثروت میرسه وباز هم دچار مشکل خواهی شد
3- شرک به خدا و وای که چقدر این موضوع مخفیه در این باور که خدایا تو که نمیتونی ثروت رو بین همه بنده هات تقسیم کنی پس من مجبورم وارد عمل بشم و شریک تو در تقسیم ثروت بین آدمها باشم( استغفرالله و خدایا منو ببخش )و خب دیگه همین یک باور میتونه فاتحه زندگی منو بخونه و به هر طریقی شده باید این باور رو نابودش کنم
4- ترمز و باور اینکه پول چیز بدیه و کثیفه و من اگر ثروتمند بشم بایدبابخشش و انجام کارهای حسنه اونو تطهیر کنم و خب کدوم آدم عاقلی دوست داره یک چیز کثیف رو بدست بیاره و در نتیجه باور و فرکانسی روبه جهان منعکس میکنم که پول بیشتر ازم دور میشه
5- باور اینکه خدا که نمیتونه برای همه رزاق باشه و من اگر ثروتمند بشم کمی از وظایف خدا رو در رزق و روزی رسانی به بنده هاشو به عهده میگیرم و میشم دستی از دستان خداوند در امر روزی رسانی( در این مورد هم مثل همون مثال خواندن قران و نماز اول وقت میبینیم که شیطان چقدر کار را حسنه و عالی نشون میده و من فکر میکنم شدم دستی از دستان خدا در صورتیکه خیر من میشم مشرک )
6- ترمز عدم باور فراوانی و اینکه خب در جهان اینقدری ثروت وجود نداره که به من هم برسه و من با گروکشی میخوام به این ثروت دست پیدا کنم و از طرفی چون باور دارم فراوانی در جهت نیست پس مجبورم مقداری از ثروتم رو بدم به بقیه
7- عدم شناخت کار سیستم که همه رو مثل یک انسان میبینم در صورتیکه که این انرژی بینهایت یک سیستمه که مثل ادما احساس نداره و من نمیتونم با گفتن این جملات احساسی که فلانی رو سرو سامون میدم، جهیزیه میخرم، بیمارستان و مدرسه میسازم و از این جور جملات اونو تحت تاثیر قرار بدم و فقط باید بفهمم که سیستم به فرکانس من پاسخ میده و باور منه که همه کارها رو میکنه ////
امیدوارم روزی برسه که منم بیام و ازمکانی عالی با درختانی زیبا و فراوان و رودخانه ای در اون و در کنار خانه ای زیبا با شما عزیزانم بصورت تصویری صحبت کنم و از داشتن اونهمه ثروت به خودم ببالم و خدارو سپاسگزارم که این ایده رادر ذهن من جای داده و برای همه دوستان هم فرکانسی ام دنیا دنیا شادی و ثروت و سلامتی و خنده و شادی و نکات مثبت فراوان دیگر رو از خدای بزرگ و مهربان آرزومندم…. در پناه خدا باشید
به نام خدا مهربان
خداوند نعمت هاشو به کسی قرضی نمیدهد
خداوند هیچوقت نمیتونه قانون رو نقض کنه که تو باورت هامحدوده باورت به فقره. بعد درخواست ثروت کنی اونم باچه شرطی کمک به دیگران.
خوب اگر من باور به فراوانی نعمت های خداوند دارم از همین چیزی که دارم به بنده ها کمک میکنم چه کمکی کمک به افزایش ثروت و نعمت خودم ن به دیگران ما نمیتونیم غیر از خودمون کسی رو تغییر بدیم
خداوند میگه ما انت بوکیل
هیچکس نمیتونه کسی رو خوشبخت کنه یا بد بخت غیراز خودش
تمام نعمت و ثروت به ذهن ما بستگی داره
یکی دیگه از ترمز های من این بود که توان نگهداری پول رو در خودم نمیدیدم و البته درست هم بود اما آنقدر خورد تو گوشم که یاد گرفتم قرض ندم کلا مگر تحت شرایطی که استاد گفتن،خلاصه درسهای مهمی گرفتم با رنج از کائنات که بسیار سپاسگزارم از خدا با چک خوردن بیدارم کرد، اینو میخوام بگم یه جاهایی ترمزها بخصوص برای آدم های ناآگاه خوبم هست من هرچند پولای خوبی به باد دادم اما ممکن بود هزاران برابر اونها رو به باد بدم اما شکرخدا که با کوچکترها ترمزهامو درسامو نشونم داد، چون اگه پول بزرگ باخته بودم خیلییییییییییی احساسات بدی رو تجربه میکردم و…..
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
پدر عزیزم کامیوندار بود و بنده خدا برای پول درآوردن بهترین روزهای زندگی خودش و ما، تو جاده بود. درآمدش هم سینوسی بود گاهی بالا و گاهی زیر صفر بودیم.(باورهای من از دوران کودکی بابت همین نوسان منجر به انتخاب شغل کارمندی شد)
مادرم خاندار و همیشه در حال انجام مسئولیت های بیشتر از توانش بوده و هست(باورهای من به عنوان یک زن، منجر به انجام مسئولیت بیش از حد در زندگی و هم در شغلم بود)
اطرافیان ما هم مثل خودمون بودن
واقعا باورهای ثروت و حفظ اون، برای من با خاطرات کودکیم عجین شده.
پدر نازنینم برای دست آوردن پول حلال زحمت زیادی می کشید و به راحتی هر چه تمامتر از دست می داد، به خاطر اینکه در کودکی پدر و مادرش رو از دست داده بود و برای آدمهای ضعیف دلش خیلی می سوخت و بیشتر پولها برای کار خیرخواهانه صرف می شد.
ترمزهای قدیم و باورهای جایگزین من:
ترمز: پول به زحمت به دست میاد و راحت از دست میره. باور های جایگزین: پول درآوردن راحتترین کار دنیاست، من لیاقت داشتن شغلی با آزادی زمانی و مکانی و مالی عالی هستم، با پولدار شدن آدم های مومن، ثروتمند و انرژی مثبت رو جذب می کنم، هر کس هر جا هست جای درست خودشه و .. رو کار کرده و می کنم.
من و خواهر و برادرام همیشه عملکرد پدر و مادرمون رو در مورد ثروت دوست نداشتیم، بطوری که از آدمها و اقوام ضعیفمون فراری بودیم و به قولی متنفر بودیم، همین موضوع تو زندگی و شغلم هم تاثیر زیادی داشت و روابط عمومی من رو محدودتر کرده بود.
باورهای جایگزین: آدمهای خوب زیادند و آدمهای خوب دستانی از دستان خدا هستند، برای رسیدن من به موفقیت. با پولدار شدن نزد خدا محبوبتر میشم. تنها راه رسیدن به خدا پولدار شدنه و …
می خوام بگم مسیر آموزه های استاد بینظیره امیدوارم اگر پسرم، خواست روزی من رو توصیف کنه، از باورهای خوبم که منجر به شکلگیری شخصیت عالی در من شد صحبت کنه.