اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
قبل از شروع پاسخ به سوال میخوام خوشحالی خودم رو از حضور در این خانواده بزرگ و معنوی اعلام کنم. ممنونم خدا ممنونم استاد و ممنونم بچه ها
در پاسخ به سوال باید بگم من هم تا به حال به این جنبه از تفکرات ونیت ها فکر نکرده بودم.. اما با راهنمایی استاد فهمیدم اشکال کار کجاست.
این جور نیت کردن نشان از ابراز و اعتراف به عدم ایمان به موفقیت و یا حتی عدم لیاقت دریافت الطاف خداست. بخاطر همین ناخودآگاه ما میخواهد۱ به نوعی خدا را گول بزند و چون میترسد که موفق نشود پای کسان دیگری را وسط میکشد تا از آن طریق موفقیت را کسب کند و بخشی از آنرا هم صدقه بدهد.
لذا بار منفی این ترس و بی ایمانی همواره بعنوان ترمز امکان حرکت را به جلو را میگیرد.
من درس خود و جایزه خود را گرفتم . سپاس استاد سپاس خدای مهربانم.
کسیکه این دیدگاه رو داره باور داره پول ساختن کار خیلی سختیه و نمیشود به راحتی به پول و ثروت رسید پس اگر من به راحتی به پول برسم یه جای کار مشکل داره و به این ترتیب ذهن اینجوری توجیه میکنه من بخشی از این پول رو خیرات میکنم برای رضای خدا
بقیه دوستان خیلی عالی تحلیل کردن که جای تشکر داره و نیازی نیست من تکرار کنم
این دعا رو من خیلی ازخدا داشتم که خداجونم به من ثروت و پول بده که اینطور خرجش کنم
جالبه که از وقتی با استاد آشنا شدم کمتر این درخواست کردم یادمم نمیاد کی اینجوری پول از خدا خواستم.
راستی چرا تا به حال فکر نکرده بودم من که چرا به این درخواستم نرسیدم
حالا میخوام درس پس بدم و دوستانم منو راهنمایی بیشتر کنند
از چند جهت این سوال از ریشه غلطه
۱.یعنی من نا آگاهانه از خدا میخواستم بهم ثروت بده من تعیین کنم به چه راهی وبه چه کسی بدم.خدایا منو ببخش
یعنی علم و قدرت از خدا سلب میکردم یعنی خود خدا نمیدونه الان به کی چی بده من بگم آگاه بشه یا خدا نمیتونه به خودشون مستقیما بده من میتونم خدا ناتوانه
۲.یادمه گهگاه شده بود دعا میکردم خدا بهم پول زیاد بده بعد برای یکی ازعزیزام خونه بخرم اما یک یا چند روز بعد دعام طرف ادامو در میاورد یا منو مسخره میکرد اونوقت ته دلم ازش دلخور میشدم وذهنم مدام تکرار میکرد خاک توی سرت بی لیاقتت من اینقده مهربونم که میخواستم برات اینو بخرم اونوقت تو اینقدر ناسپاسی.دقیقا منت میداشتم در صورتیکه اولش اینجوری نبود.
۳.راستی به قول استاد عدل خدا میره زیر سوال هر انسانی بنا بر قوانین افرینش جای خودش قرار داره اگه کسی اینجوری دعا کنه خدا رو عادل نمیدونه
۴.آخ وقتی به این سوال و جوابش فکر میکنم خجالتم زیاد میشه
نمیدونم ولی ته دلم میخواست خدا به من بده منم بدم به بقیه یه جورایی دلم نمیخواست خدا به خودشون بده یک حسادت پنهان داشتم دوست داشتم اونا از من پایین تر باشن من با پول بالاتر از اونا، اینجوری میتونستم ارضا بشم هم خودمو مهربون جلوه بدم و منت بذارم، هم نذارم به چیزی بالاتر از اون چیزی که من میخوام برسن پیشرفت اونا رو من تعیین کنم مطابق میل من باشه
خدایا من ببخش خدایا ازت ممنونم که اینجور دعاها رو جواب ندادی که من از تو و انسانیت دور بشم
۵.خدایا من ادعا میکردم مسلمونم و دارم بندگیتو میکنم اما فکر کردن درباره جواب همین سوال منو عجیب توی خودم غرق کرده یعنی من بنده خدامو اینجوری مشرکم خدایا منو ببخش ازت ممنونم بابت این آگاهی
اخه من یه جورایی با این درخواستم برای خودم منیتی قایل میشدم که در لایه های پنهان باورم ادعای خدایی میکردم استغفرالله ربی واتوب والیه
۶.نمیدونم چرا هرچی فکر میکنم به چرایی این سوال به باورهای منفی میرسم که پشت سوال پنهان بودن دقیقا من یکی با این درخواستم دوست دارم یه جورایی بقیه رو زیر سلطه خودم ببرم بعد حرف اونا نباشه، حرف بشه حرف من.
۷.توقع دارم اونا پول از من گرفتند پس بیاین و از خودم صلاح کارشون رو بپرسن بخششی در کار نیس بهترین حالت اش اینه که من بگم کجا و کی وچی بخرن اونا که عقلشون نمیرسه من پول دارم پس عاقل ترم
۸.خدایا من ببخش میخواستم با این احساسات بدم جای تو رو بگیرم
۹.نفس آدمی دوست داره تمجید وبشنوه و هی خودشو تافته جدا بافته ببینه
خداجونم من آدم خوبیم به من بده که نیت من خیره هی خودشو بزرگ می بینه
۱۰.خب وقتی یه دعای مستجاب داری و از خدا میخوای که پول بده تا توی راه خیر خرج کنی یعنی ته تهش من که لایق نیستم پول دار بشم بخاطر بقیه بیا واین پول بده من تعهد میدم که به اونایی که ضعیف و نیازمندن برسونم.
۱۱.البته این باور پنهانم داره که خدایا به من بده اونا لیاقت منو ندارن بذار من که لایق ترم زودتر به پول برسم
۱۲. راستشو بخواین من از طرف خودم به بعضی کارهای خوبم یا نیت های خوبی که داشتم می بالیدم و خودمو یه ادم مخلص می دیدم که البته با تفکر در مورد باورهای یک دعای به ظاهر خوب فهمیدم که کجای کارم…اخلاص یعنی عملی رو انجام بدی که فقط وفقط برای خدا باشه مثل اینکه بری و دور از چشم همه به درختی آب بدی و هیچ چشمداشتی نداشته باشی که اونم برات جبران کنه درخت که نمیتونه پا دربیاره بره همین کار برات بکنه پس تو فقط برای خدا اینکارو کردی یه جور اخلاص در عمل
حالا من دعا میکنم که خدا بهم بده من برم به بقیه بدم من دستی از دستان خدا بشم اونم با ی عالمه فکرای اشتباه و البته مثلا با چقدر اخلاص
خداجونم بازم منو ببخش ازت متشکرم بابت این اگاهی ها
هرچی نوشتم از ته دلم بود بعضیاش بنطرم تکراری اومدن اما خواستم بگم خدارو که درست نشناختم هی بنویسم شاید بیشتراین ریشه ها رو بیرون بکشم تا به خودم یاد اوری بشه باورام حتا اونایی که در قالب دعای خیرن چقدر مشکل دارن برای همینه رشدی نکردم و هنوز اینجام
باسلام خدمت استاد عباسمنش وهمه دوستان هم فرکانسی عزیز ،استاد وقتی این فایلتون رو دیدم خیلی برام جالب بود ،چون این مورد رو، من هم در خانواده خودم وهم فامیل ودوستان وخلاصه همه دیده بودم واز خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون من خودم هم این باورو داشتم ??? همه دوستان کامنت های بسیار زیبایی گذاشتن توی سایت و نظر من اینه که ۱- :این افراد از جمله خود سابقم ،رحمانیت ؤ وهابییت خداوند بزرگ را اصلا باور نداشتن، و اونها که قانون رو نمیدونستن ،وقتی این کارو کردن چون یه جورایی از خودشون رضایت پیدا میکردن وحالشون خوب میشد و احساس خوب پیدا میکردن،به خواسته شون نزدیک میشدن ویا شایدم میرسیدن و۲- : اینکه فکر میکردن این نتیجه همون معامله ایه که باخدا داشتن،وبیشتر باورشون میشدکه بااینکارشون بوده که خدآ حاجتشون رو داده.وخدا دلش به حال اونا رحم اومده ۳- :خودشون رو لایق این نمیدونستن که از خدا پول وثروت بخوان و باز برمیگردیم به همون باورهای مخرب درمورد ثروتمندان که از بس که همه این باور رو داشتند که آدمهای پولدار فقط به فکر خودشونن میخواستن بااین کار این عذاب وجدان رو ازخودشون دورکنن.وبیشتر از اینکه تمرکزشون روی خواسته شون باشه روی اینه که حالا چه جوری بخوام که بده ونه خدایی خدا رو بصورت واقعی باور داشتن نه خودشون درست بندگی میکردن.(استادم ممنونم چالش خوبی بود) باتشکراز استاد عباسمنش عزیز وهمه دوستانم درپناه الله یکتا باشید.
من با طرح این سوال استاد خیلی به فکر فرو رفتم و زندگی خودم رو ی مررور کلی کردم و دیدم زمان های که درخواستی رو از خداوند داشتم و اون درخواستها جواب داده شده
نشتم و فکر کردم به اون لحضه های که داشتم از خدا درخواست میکردم درخواست من در اون لحضه ها بسیار بسیار خالص و بدون هیچ قضاوتی در مورد پاسخ دادنشون یا ندادنشون بوده
واون درخواستهای که هیچ موقع جواب نگرفتم از سمت خدا رو نشتم و چک کردم اون لحضات رو دیدم پر از شک تردید در اجابت ودودلی .ونکنه نشه .نکنه الان موقعش نیست .یا این که خیلی درخواست بزرگیه میشه که بشه.ویا بعید میدونم که خدا اینو قبول کنه .ویا یعنی میشه.ویا اگر بشه چی میشه .یعنی منم میتونم اینطوری بشم.ویا حاجی اگه بشه من چقدر تعقیر میکنم . ویا تو اون لحضه ی ترس یا ی دلشوره خاصی میاد سراغت .
و…
که هر کدوم این موارد در لحضه درخواست بیاد سراقمون اون درخواست 100%پاسخ داده نمیشه
الان که فکر میکنم میبینم اون لحضه ای که درخواستام پاسخ داده شده من چقدر حال درونیم خوب بوده وحتا به اندازه ی اتم هم من نگران هیچی هیچی نبودم و بعضی درخواستام بعد چند سال جواب داده شده و بعضی بعد چند روز و بعضی بعد چند ساعت با دقیقه
و تصمیم گرفتم از این به بعد با تمام وجودم درخواست کنم همونطوری پاک وخالص و بدون هیچ نگرانی و هیچ قضاوتی و هیچ چیز دیگری
من خودم به شخصه این ترمز ها رو داشتم و میخوام عواملی رو که باعث این ترمز میشه رو بنویسم
1)خودمون رو لایق ثروت زیاد نمیدونیم :یعنی فکر میکنیم که باید چیزی رو واسطه کنیم که خداوند ثروت زیادی بهمون بده در صورتی که قانون چیز دیگه است
2)رحمانیت خداوند رو قبول نداریم:این باور رو داریم که باید به خداوند چیزی بدیم تا اون هم ثروت زیادی به ما بده یا بهتر بگم برایش بها پرداخت کنیم
3)توجه بر روی ناخواسته :وقتی ماتوی خواسته خودمون این رو مینویسیم و روی اون تمرکز میکنیم در واقع به ناخواستمون توجه کردیم نه به خواسته
4)قانون فرکانس و مدارها:شما در صورتی میتوانید به دیگران کمک مالی کنید که اول اون فرد فرکانس دریافت پول بفرستد و دوم شما در مدار کمک کردن به آن فرد باشید
چند روزه خیلی ذهنم درگیر بود و هی از خودم میپرسیدم چرا او نتایج فوق‌العاده کسب نمیکنم من که خیلی دارم رو خودم کار میکنم خیلی وقت انرژی گذاشتم واقعا این سوال انگار جواب باورهای غلط و ترمزهای من بود.
با فکر کردم به این سوال جواب عدم احساس لیاقت داشتن و این توجیح که خدا ثروت به من بده تا واسطه خیر بشم و انگار خدا خودش نمیتونه مستقیم و بدون واسطه بده!!!!!
وباور کمبود که اگه من داشته باشم چیزی برای بقیه نمیمونه و غافل از اینکه ببخشش ما از خودخواهی خودمونه واینکه خداوندهزاران برابر اون ثروت وارد زندگی ام میکنه!!
و خداوندرامثل انسان دیدن و احساستی دیدن و عدم شناخت قوانین حاکم بر جهان و اینکه خداوند فقط به احساس ما جواب میده نه اینکه با این شرط و شروط گذاشتن بخواهیم ترهم خداوند جلب کنیم
ثروت، باید از خداوند بخواهیم بخاطر اینکه او تواناست و دانا به همه چیز و اینکه ازش زیاد بخواهیم و راحت و آسانون و بدون زجرکشیدن چون نشانه ایمان به قدرت و توانایی خداوند هست و وقتی چیزی ازش میخواهیم معامله نکنیم چون خداوند دوست داره ما ازش بخوایم و او هم به ما بدهد فقط ازش سپاس گزار باشیم و بدونیم که پشت هر موقعیت و افراد وشرایطی که پیش میاد تا به خواسته ام برسم خدا هست و اینکه من انسان با ارزش و با لیاقتی هستم و این خداوند رزاق هم دوست داره من ازش بخواهم و او اجابت کنه و این خواست اوست که این جهان بزرگتر بشه و بست پیدا کنه و اونم بواسطه خواسته های ماست ??
خداوند گیر منو تو نیست که بخواهیم باش معامله کنیم ما باید با ایمان به خداوند واحساس ارزشمندی و لیاقت و باور فراوانی و عدم ترس از نپذیرفتن و با شجاعت و اشتیاق ازش بخواهیم نه با ترهم و خودمون واسطه جلوه دادن (معامله کردن) که این شرک بخداوند هست ازش درخواست کنیم
برای تک تکتون ارزومندم که خداوند و خودمون را بیشتر بشناسیم چرا که خود شناسی خدا شناسی هست و هروز زندگی شادتر و سلامت تر و سعادتمند تر و ثروتمند تر را تجربه کنید با سپاس از همه مخصوصا استاد عزیز
از موقعی که این فایل رو رو سایت قرار دادین هرروز صبح تا محل کارم اونرو گوش میدم و کلی انرژی میگیرم . کلی حالم خوب میشه . اره به قول خودت این حال خوبه چقدر می ارزه٬ خیلی می ارزه واقعا خیلی می ارزه. از موقعی که با سایت شما و آموزش هاتون آشنا شدم کلی تغییر کردم انشاا… دارم دونه به دونه به اون خواسته هایی که مشخص کردم می رسم ولی زمان می خواد و من مطمین هستم که می شود.
با خدا باش پادشاهی کن
بی خدا باش هرچه خواهی کن.
فقط خواستم حس و حالم رو تو این لحظه بگم . خیلی حالم عالیه.
از همه هم خانواده های سایت هم تشکر قدردانی بخاطر این همه مطالب خوب که قرار میدن تا هم خودشون و هم بقیه بیشتر یاد بگیرن.
درمورد پاسخ سوال مطرح شده چیزی که به ذهنم می رسه اینه که هر شخصی تو زندگیش مهمترینه. هیچ کسی غیر از خودمون مهم نیست اولویت خودمون هستیم اگر من نوعی ثروتمند باشم شاد باشم خوشحال باشم دیگری از من تاثیر میگیره حالا میخواد همسر باشه فرزند یا هر شخص دیگری اول اولویت خودمون هستیم. باید اول برای خودت ارزش قایل بشی تا دیگران و جهان هم برای تو ارزش قایل بشن.
نظرات رو خوندم و چندتاشون که خب مسلما پر رای ترین بودن نظرمو جلب کرد
ولی واقعا یک منبع بیکران از جوابهای متنوع عالی هست که خیلی زاویه ها به این موضوع نگاه شده
بنظرم من هم واقعا احساس عدم لیاقته که میتونیم داشته باشیم.این ترمز یا باور غلط که خدا یا جهان رو به عنوان یک ادم همچنان فرض میکنیم و میخوایم باهاش معامله کنیم
چرا فکر میکنیم خدا به دادن ما نیاز داره؟
خدا مگر خودش نمیتونه به بندهاش بده که ما بهش میگیم تو به من بده تا من بهشون کمک کنم؟
علاوه بر احساس عدم لیاقت خودمون این باورهم هست که خدا برای دادن خواسته ای به ما باید در مقابلش تعهد یا تاوان بدیم
حتی برداشتمون در مورد تاوان چیه؟تاوانی که برای بدست اوردن ثروت باید چیزی بدیم؟خب چه چیز؟بعضی ها اون تاوان را دادن یه مبلغ یا انجام دادن کاری برای خدا که باهاش معامله بستن
چرا تاوان تکامل خودمون و ایمان راسخ به خدا نباشه؟ تاوان ما این باشه من بدون چون و چرا تسلیم خدا هستم و قدرت را غیر از خدا به هیچکس نمیدم.واقعا تعهد یا تاوان برای رسیدن به خواسته مون چی میبینم؟چه چیز را باید به خدا بدیم تا بتونیم خواسته مون رو بگیریم؟انجام دادن کاری که خود خدا داره انجام میده در جهان یا فقط ایجاد هفرکانس شدن و ایمان داشتن و تسلیم شدن به خدا؟
به قول بعضی از دوستان چرا بعضی ها با نذر کردن فکر میکنن به خدا دِین دارن؟خدا مگه با منت تا الان برای بندهاش و حتی پیامبراش کار کرده که نیاز داشته باشه بخوای هر سال نذر کنی؟
تازه بدتر از اون همش ترس اینکه تا وقتی من نذر میکنم این ثروت برام میرسه.ادمهایی بودن چون مثلا یک سال نذر نداده و به مشکل خورده و از همون نذر نکردن دیده و چون وقتی باورش داشته پس وابسته به نذر کردن دونسته
منهم این باور اشتباه داشتم و خیلی خوشحال شدم که خدا به وسیله استاد این مشکل رو به من یاداور بشه
سلام میکنم به استاد عزیز وتمام دوستان من خودم چیزی ک مانع میشه مقاومت ذهنی ینی تمرین انجام میدم پس ازمدتی نتیجه نمیگیرم ذهنم شروع میکنه به مقاومت کردن چیزایی مثل این قانون واسه توکارنمیکنه خب اگ کار میکنه پس کو چرانمیاد چرا حتی نشونه ای ازش نیست ازاین موانع ها جلو شو میگیره قانون داره کارخودشو انجام میده افکارمنفی صبورنبودن باعث میشه ک نتیجه نگیرم وبعدشم توقع زودبازدهی رودارم سالها تواین شرایط بودم حالا ک راهش رویادگرفتم میخوام یک شبه ره صدساله روبرم لطف خداوند شامل حالم شد تواین مسیر قرارگرفتم پس مطمعنن خداوند کمک میکنه برای رسیدن به خواستم من وهمه مایاد گرفتیم یادگرفتیم برارسیدن به خواستمون باید چیکارکنیم راههایی زیادی رفتیم مثل سمینار خوندن کتاب دوری استادشرکت کردن.خب این کافی نیست باید عمل کردداشته باشیم منی ک یاد گرفتم خواستم مداربه مداربایدبااحساس خوب تمرینم انجام بدم از زندگیم لذت ببرم ایمان داشته باشم توکل واقعی ویقین وصبرداشتن تواین مسیر خیلی مهم وقتش دربهترین زمان خواستمون براورده میشه یه چیزدیگ اینک هرچه قدرتلاش کنیم همون قدرنتیجه میگیریم منظورم تلاش ذهنی همون تمرین تمرکزواحساس خوب وخودتو توشرایط خوب نگه داشتن وصبوربودن هست یه نفرزودتر نتیجه میگیره یه نفریکم دیرترهرچه قدرلباسمون کمتر چرک باشه راحترتمیزمیشه هرچه قدذهنمون تقواداشته باشه ایمان وتوکل وپشتکارخب مطمعنن راحترنتیجه میگیریم ..
به امید روزی همون تواین عرصه موفق شیم دست به دست هم بدیم وجهانی زیباتربسازیم …من میتوانم?
به نام عشقم خدای مهربان
قبل از شروع پاسخ به سوال میخوام خوشحالی خودم رو از حضور در این خانواده بزرگ و معنوی اعلام کنم. ممنونم خدا ممنونم استاد و ممنونم بچه ها
در پاسخ به سوال باید بگم من هم تا به حال به این جنبه از تفکرات ونیت ها فکر نکرده بودم.. اما با راهنمایی استاد فهمیدم اشکال کار کجاست.
این جور نیت کردن نشان از ابراز و اعتراف به عدم ایمان به موفقیت و یا حتی عدم لیاقت دریافت الطاف خداست. بخاطر همین ناخودآگاه ما میخواهد۱ به نوعی خدا را گول بزند و چون میترسد که موفق نشود پای کسان دیگری را وسط میکشد تا از آن طریق موفقیت را کسب کند و بخشی از آنرا هم صدقه بدهد.
لذا بار منفی این ترس و بی ایمانی همواره بعنوان ترمز امکان حرکت را به جلو را میگیرد.
من درس خود و جایزه خود را گرفتم . سپاس استاد سپاس خدای مهربانم.
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
یکسری از کامنت ها رو خوندم و بسیار لذت بردم
جای یک باور غلط خالی بود و من اونو اضافه میکنم
کسیکه این دیدگاه رو داره باور داره پول ساختن کار خیلی سختیه و نمیشود به راحتی به پول و ثروت رسید پس اگر من به راحتی به پول برسم یه جای کار مشکل داره و به این ترتیب ذهن اینجوری توجیه میکنه من بخشی از این پول رو خیرات میکنم برای رضای خدا
بقیه دوستان خیلی عالی تحلیل کردن که جای تشکر داره و نیازی نیست من تکرار کنم
سلام به استاد عزیز و دوستان جاااان
خدای من چه سوالی کیف کردم
اصلا فکر نمیکردم ذهنم اینجور باز شده باشه
این دعا رو من خیلی ازخدا داشتم که خداجونم به من ثروت و پول بده که اینطور خرجش کنم
جالبه که از وقتی با استاد آشنا شدم کمتر این درخواست کردم یادمم نمیاد کی اینجوری پول از خدا خواستم.
راستی چرا تا به حال فکر نکرده بودم من که چرا به این درخواستم نرسیدم
حالا میخوام درس پس بدم و دوستانم منو راهنمایی بیشتر کنند
از چند جهت این سوال از ریشه غلطه
۱.یعنی من نا آگاهانه از خدا میخواستم بهم ثروت بده من تعیین کنم به چه راهی وبه چه کسی بدم.خدایا منو ببخش
یعنی علم و قدرت از خدا سلب میکردم یعنی خود خدا نمیدونه الان به کی چی بده من بگم آگاه بشه یا خدا نمیتونه به خودشون مستقیما بده من میتونم خدا ناتوانه
۲.یادمه گهگاه شده بود دعا میکردم خدا بهم پول زیاد بده بعد برای یکی ازعزیزام خونه بخرم اما یک یا چند روز بعد دعام طرف ادامو در میاورد یا منو مسخره میکرد اونوقت ته دلم ازش دلخور میشدم وذهنم مدام تکرار میکرد خاک توی سرت بی لیاقتت من اینقده مهربونم که میخواستم برات اینو بخرم اونوقت تو اینقدر ناسپاسی.دقیقا منت میداشتم در صورتیکه اولش اینجوری نبود.
۳.راستی به قول استاد عدل خدا میره زیر سوال هر انسانی بنا بر قوانین افرینش جای خودش قرار داره اگه کسی اینجوری دعا کنه خدا رو عادل نمیدونه
۴.آخ وقتی به این سوال و جوابش فکر میکنم خجالتم زیاد میشه
نمیدونم ولی ته دلم میخواست خدا به من بده منم بدم به بقیه یه جورایی دلم نمیخواست خدا به خودشون بده یک حسادت پنهان داشتم دوست داشتم اونا از من پایین تر باشن من با پول بالاتر از اونا، اینجوری میتونستم ارضا بشم هم خودمو مهربون جلوه بدم و منت بذارم، هم نذارم به چیزی بالاتر از اون چیزی که من میخوام برسن پیشرفت اونا رو من تعیین کنم مطابق میل من باشه
خدایا من ببخش خدایا ازت ممنونم که اینجور دعاها رو جواب ندادی که من از تو و انسانیت دور بشم
۵.خدایا من ادعا میکردم مسلمونم و دارم بندگیتو میکنم اما فکر کردن درباره جواب همین سوال منو عجیب توی خودم غرق کرده یعنی من بنده خدامو اینجوری مشرکم خدایا منو ببخش ازت ممنونم بابت این آگاهی
اخه من یه جورایی با این درخواستم برای خودم منیتی قایل میشدم که در لایه های پنهان باورم ادعای خدایی میکردم استغفرالله ربی واتوب والیه
۶.نمیدونم چرا هرچی فکر میکنم به چرایی این سوال به باورهای منفی میرسم که پشت سوال پنهان بودن دقیقا من یکی با این درخواستم دوست دارم یه جورایی بقیه رو زیر سلطه خودم ببرم بعد حرف اونا نباشه، حرف بشه حرف من.
۷.توقع دارم اونا پول از من گرفتند پس بیاین و از خودم صلاح کارشون رو بپرسن بخششی در کار نیس بهترین حالت اش اینه که من بگم کجا و کی وچی بخرن اونا که عقلشون نمیرسه من پول دارم پس عاقل ترم
۸.خدایا من ببخش میخواستم با این احساسات بدم جای تو رو بگیرم
۹.نفس آدمی دوست داره تمجید وبشنوه و هی خودشو تافته جدا بافته ببینه
خداجونم من آدم خوبیم به من بده که نیت من خیره هی خودشو بزرگ می بینه
۱۰.خب وقتی یه دعای مستجاب داری و از خدا میخوای که پول بده تا توی راه خیر خرج کنی یعنی ته تهش من که لایق نیستم پول دار بشم بخاطر بقیه بیا واین پول بده من تعهد میدم که به اونایی که ضعیف و نیازمندن برسونم.
۱۱.البته این باور پنهانم داره که خدایا به من بده اونا لیاقت منو ندارن بذار من که لایق ترم زودتر به پول برسم
۱۲. راستشو بخواین من از طرف خودم به بعضی کارهای خوبم یا نیت های خوبی که داشتم می بالیدم و خودمو یه ادم مخلص می دیدم که البته با تفکر در مورد باورهای یک دعای به ظاهر خوب فهمیدم که کجای کارم…اخلاص یعنی عملی رو انجام بدی که فقط وفقط برای خدا باشه مثل اینکه بری و دور از چشم همه به درختی آب بدی و هیچ چشمداشتی نداشته باشی که اونم برات جبران کنه درخت که نمیتونه پا دربیاره بره همین کار برات بکنه پس تو فقط برای خدا اینکارو کردی یه جور اخلاص در عمل
حالا من دعا میکنم که خدا بهم بده من برم به بقیه بدم من دستی از دستان خدا بشم اونم با ی عالمه فکرای اشتباه و البته مثلا با چقدر اخلاص
خداجونم بازم منو ببخش ازت متشکرم بابت این اگاهی ها
هرچی نوشتم از ته دلم بود بعضیاش بنطرم تکراری اومدن اما خواستم بگم خدارو که درست نشناختم هی بنویسم شاید بیشتراین ریشه ها رو بیرون بکشم تا به خودم یاد اوری بشه باورام حتا اونایی که در قالب دعای خیرن چقدر مشکل دارن برای همینه رشدی نکردم و هنوز اینجام
خداجووونم ممنون ،خوشحالم اولین نظرمو گذاشتم
باسلام خدمت استاد عباسمنش وهمه دوستان هم فرکانسی عزیز ،استاد وقتی این فایلتون رو دیدم خیلی برام جالب بود ،چون این مورد رو، من هم در خانواده خودم وهم فامیل ودوستان وخلاصه همه دیده بودم واز خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون من خودم هم این باورو داشتم ??? همه دوستان کامنت های بسیار زیبایی گذاشتن توی سایت و نظر من اینه که ۱- :این افراد از جمله خود سابقم ،رحمانیت ؤ وهابییت خداوند بزرگ را اصلا باور نداشتن، و اونها که قانون رو نمیدونستن ،وقتی این کارو کردن چون یه جورایی از خودشون رضایت پیدا میکردن وحالشون خوب میشد و احساس خوب پیدا میکردن،به خواسته شون نزدیک میشدن ویا شایدم میرسیدن و۲- : اینکه فکر میکردن این نتیجه همون معامله ایه که باخدا داشتن،وبیشتر باورشون میشدکه بااینکارشون بوده که خدآ حاجتشون رو داده.وخدا دلش به حال اونا رحم اومده ۳- :خودشون رو لایق این نمیدونستن که از خدا پول وثروت بخوان و باز برمیگردیم به همون باورهای مخرب درمورد ثروتمندان که از بس که همه این باور رو داشتند که آدمهای پولدار فقط به فکر خودشونن میخواستن بااین کار این عذاب وجدان رو ازخودشون دورکنن.وبیشتر از اینکه تمرکزشون روی خواسته شون باشه روی اینه که حالا چه جوری بخوام که بده ونه خدایی خدا رو بصورت واقعی باور داشتن نه خودشون درست بندگی میکردن.(استادم ممنونم چالش خوبی بود) باتشکراز استاد عباسمنش عزیز وهمه دوستانم درپناه الله یکتا باشید.
با سلام خدمت تمام دوستان و استاد عزیز
من با طرح این سوال استاد خیلی به فکر فرو رفتم و زندگی خودم رو ی مررور کلی کردم و دیدم زمان های که درخواستی رو از خداوند داشتم و اون درخواستها جواب داده شده
نشتم و فکر کردم به اون لحضه های که داشتم از خدا درخواست میکردم درخواست من در اون لحضه ها بسیار بسیار خالص و بدون هیچ قضاوتی در مورد پاسخ دادنشون یا ندادنشون بوده
واون درخواستهای که هیچ موقع جواب نگرفتم از سمت خدا رو نشتم و چک کردم اون لحضات رو دیدم پر از شک تردید در اجابت ودودلی .ونکنه نشه .نکنه الان موقعش نیست .یا این که خیلی درخواست بزرگیه میشه که بشه.ویا بعید میدونم که خدا اینو قبول کنه .ویا یعنی میشه.ویا اگر بشه چی میشه .یعنی منم میتونم اینطوری بشم.ویا حاجی اگه بشه من چقدر تعقیر میکنم . ویا تو اون لحضه ی ترس یا ی دلشوره خاصی میاد سراغت .
و…
که هر کدوم این موارد در لحضه درخواست بیاد سراقمون اون درخواست 100%پاسخ داده نمیشه
الان که فکر میکنم میبینم اون لحضه ای که درخواستام پاسخ داده شده من چقدر حال درونیم خوب بوده وحتا به اندازه ی اتم هم من نگران هیچی هیچی نبودم و بعضی درخواستام بعد چند سال جواب داده شده و بعضی بعد چند روز و بعضی بعد چند ساعت با دقیقه
و تصمیم گرفتم از این به بعد با تمام وجودم درخواست کنم همونطوری پاک وخالص و بدون هیچ نگرانی و هیچ قضاوتی و هیچ چیز دیگری
با تشکر از همه عزیزان
وووووووووووو اسسسسسسسستاد عزیز
سلام خدمت استاد بینظیرم و دوستان شگفت‌انگیزم
من خودم به شخصه این ترمز ها رو داشتم و میخوام عواملی رو که باعث این ترمز میشه رو بنویسم
1)خودمون رو لایق ثروت زیاد نمیدونیم :یعنی فکر میکنیم که باید چیزی رو واسطه کنیم که خداوند ثروت زیادی بهمون بده در صورتی که قانون چیز دیگه است
2)رحمانیت خداوند رو قبول نداریم:این باور رو داریم که باید به خداوند چیزی بدیم تا اون هم ثروت زیادی به ما بده یا بهتر بگم برایش بها پرداخت کنیم
3)توجه بر روی ناخواسته :وقتی ماتوی خواسته خودمون این رو مینویسیم و روی اون تمرکز میکنیم در واقع به ناخواستمون توجه کردیم نه به خواسته
4)قانون فرکانس و مدارها:شما در صورتی میتوانید به دیگران کمک مالی کنید که اول اون فرد فرکانس دریافت پول بفرستد و دوم شما در مدار کمک کردن به آن فرد باشید
شاد و ثروتمند باشید
سلام خدمت استاد و دوستان گرامی
واقعا این سوال خیلی عالی بود????????
چند روزه خیلی ذهنم درگیر بود و هی از خودم میپرسیدم چرا او نتایج فوق‌العاده کسب نمیکنم من که خیلی دارم رو خودم کار میکنم خیلی وقت انرژی گذاشتم واقعا این سوال انگار جواب باورهای غلط و ترمزهای من بود.
با فکر کردم به این سوال جواب عدم احساس لیاقت داشتن و این توجیح که خدا ثروت به من بده تا واسطه خیر بشم و انگار خدا خودش نمیتونه مستقیم و بدون واسطه بده!!!!!
وباور کمبود که اگه من داشته باشم چیزی برای بقیه نمیمونه و غافل از اینکه ببخشش ما از خودخواهی خودمونه واینکه خداوندهزاران برابر اون ثروت وارد زندگی ام میکنه!!
و خداوندرامثل انسان دیدن و احساستی دیدن و عدم شناخت قوانین حاکم بر جهان و اینکه خداوند فقط به احساس ما جواب میده نه اینکه با این شرط و شروط گذاشتن بخواهیم ترهم خداوند جلب کنیم
ثروت، باید از خداوند بخواهیم بخاطر اینکه او تواناست و دانا به همه چیز و اینکه ازش زیاد بخواهیم و راحت و آسانون و بدون زجرکشیدن چون نشانه ایمان به قدرت و توانایی خداوند هست و وقتی چیزی ازش میخواهیم معامله نکنیم چون خداوند دوست داره ما ازش بخوایم و او هم به ما بدهد فقط ازش سپاس گزار باشیم و بدونیم که پشت هر موقعیت و افراد وشرایطی که پیش میاد تا به خواسته ام برسم خدا هست و اینکه من انسان با ارزش و با لیاقتی هستم و این خداوند رزاق هم دوست داره من ازش بخواهم و او اجابت کنه و این خواست اوست که این جهان بزرگتر بشه و بست پیدا کنه و اونم بواسطه خواسته های ماست ??
خداوند گیر منو تو نیست که بخواهیم باش معامله کنیم ما باید با ایمان به خداوند واحساس ارزشمندی و لیاقت و باور فراوانی و عدم ترس از نپذیرفتن و با شجاعت و اشتیاق ازش بخواهیم نه با ترهم و خودمون واسطه جلوه دادن (معامله کردن) که این شرک بخداوند هست ازش درخواست کنیم
برای تک تکتون ارزومندم که خداوند و خودمون را بیشتر بشناسیم چرا که خود شناسی خدا شناسی هست و هروز زندگی شادتر و سلامت تر و سعادتمند تر و ثروتمند تر را تجربه کنید با سپاس از همه مخصوصا استاد عزیز
??????????
سلام و درود بر عباسمنش عزیز و تیم پرانرژی تان.
از موقعی که این فایل رو رو سایت قرار دادین هرروز صبح تا محل کارم اونرو گوش میدم و کلی انرژی میگیرم . کلی حالم خوب میشه . اره به قول خودت این حال خوبه چقدر می ارزه٬ خیلی می ارزه واقعا خیلی می ارزه. از موقعی که با سایت شما و آموزش هاتون آشنا شدم کلی تغییر کردم انشاا… دارم دونه به دونه به اون خواسته هایی که مشخص کردم می رسم ولی زمان می خواد و من مطمین هستم که می شود.
با خدا باش پادشاهی کن
بی خدا باش هرچه خواهی کن.
فقط خواستم حس و حالم رو تو این لحظه بگم . خیلی حالم عالیه.
از همه هم خانواده های سایت هم تشکر قدردانی بخاطر این همه مطالب خوب که قرار میدن تا هم خودشون و هم بقیه بیشتر یاد بگیرن.
درمورد پاسخ سوال مطرح شده چیزی که به ذهنم می رسه اینه که هر شخصی تو زندگیش مهمترینه. هیچ کسی غیر از خودمون مهم نیست اولویت خودمون هستیم اگر من نوعی ثروتمند باشم شاد باشم خوشحال باشم دیگری از من تاثیر میگیره حالا میخواد همسر باشه فرزند یا هر شخص دیگری اول اولویت خودمون هستیم. باید اول برای خودت ارزش قایل بشی تا دیگران و جهان هم برای تو ارزش قایل بشن.
سپاسگزار از همگی.
سلام خدمت استاد عزیز و خانواده دوست داشتنی
نظرات رو خوندم و چندتاشون که خب مسلما پر رای ترین بودن نظرمو جلب کرد
ولی واقعا یک منبع بیکران از جوابهای متنوع عالی هست که خیلی زاویه ها به این موضوع نگاه شده
بنظرم من هم واقعا احساس عدم لیاقته که میتونیم داشته باشیم.این ترمز یا باور غلط که خدا یا جهان رو به عنوان یک ادم همچنان فرض میکنیم و میخوایم باهاش معامله کنیم
چرا فکر میکنیم خدا به دادن ما نیاز داره؟
خدا مگر خودش نمیتونه به بندهاش بده که ما بهش میگیم تو به من بده تا من بهشون کمک کنم؟
علاوه بر احساس عدم لیاقت خودمون این باورهم هست که خدا برای دادن خواسته ای به ما باید در مقابلش تعهد یا تاوان بدیم
حتی برداشتمون در مورد تاوان چیه؟تاوانی که برای بدست اوردن ثروت باید چیزی بدیم؟خب چه چیز؟بعضی ها اون تاوان را دادن یه مبلغ یا انجام دادن کاری برای خدا که باهاش معامله بستن
چرا تاوان تکامل خودمون و ایمان راسخ به خدا نباشه؟ تاوان ما این باشه من بدون چون و چرا تسلیم خدا هستم و قدرت را غیر از خدا به هیچکس نمیدم.واقعا تعهد یا تاوان برای رسیدن به خواسته مون چی میبینم؟چه چیز را باید به خدا بدیم تا بتونیم خواسته مون رو بگیریم؟انجام دادن کاری که خود خدا داره انجام میده در جهان یا فقط ایجاد هفرکانس شدن و ایمان داشتن و تسلیم شدن به خدا؟
به قول بعضی از دوستان چرا بعضی ها با نذر کردن فکر میکنن به خدا دِین دارن؟خدا مگه با منت تا الان برای بندهاش و حتی پیامبراش کار کرده که نیاز داشته باشه بخوای هر سال نذر کنی؟
تازه بدتر از اون همش ترس اینکه تا وقتی من نذر میکنم این ثروت برام میرسه.ادمهایی بودن چون مثلا یک سال نذر نداده و به مشکل خورده و از همون نذر نکردن دیده و چون وقتی باورش داشته پس وابسته به نذر کردن دونسته
منهم این باور اشتباه داشتم و خیلی خوشحال شدم که خدا به وسیله استاد این مشکل رو به من یاداور بشه
سربلند و پیروز باشید
سلام میکنم به استاد عزیز وتمام دوستان من خودم چیزی ک مانع میشه مقاومت ذهنی ینی تمرین انجام میدم پس ازمدتی نتیجه نمیگیرم ذهنم شروع میکنه به مقاومت کردن چیزایی مثل این قانون واسه توکارنمیکنه خب اگ کار میکنه پس کو چرانمیاد چرا حتی نشونه ای ازش نیست ازاین موانع ها جلو شو میگیره قانون داره کارخودشو انجام میده افکارمنفی صبورنبودن باعث میشه ک نتیجه نگیرم وبعدشم توقع زودبازدهی رودارم سالها تواین شرایط بودم حالا ک راهش رویادگرفتم میخوام یک شبه ره صدساله روبرم لطف خداوند شامل حالم شد تواین مسیر قرارگرفتم پس مطمعنن خداوند کمک میکنه برای رسیدن به خواستم من وهمه مایاد گرفتیم یادگرفتیم برارسیدن به خواستمون باید چیکارکنیم راههایی زیادی رفتیم مثل سمینار خوندن کتاب دوری استادشرکت کردن.خب این کافی نیست باید عمل کردداشته باشیم منی ک یاد گرفتم خواستم مداربه مداربایدبااحساس خوب تمرینم انجام بدم از زندگیم لذت ببرم ایمان داشته باشم توکل واقعی ویقین وصبرداشتن تواین مسیر خیلی مهم وقتش دربهترین زمان خواستمون براورده میشه یه چیزدیگ اینک هرچه قدرتلاش کنیم همون قدرنتیجه میگیریم منظورم تلاش ذهنی همون تمرین تمرکزواحساس خوب وخودتو توشرایط خوب نگه داشتن وصبوربودن هست یه نفرزودتر نتیجه میگیره یه نفریکم دیرترهرچه قدرلباسمون کمتر چرک باشه راحترتمیزمیشه هرچه قدذهنمون تقواداشته باشه ایمان وتوکل وپشتکارخب مطمعنن راحترنتیجه میگیریم ..
به امید روزی همون تواین عرصه موفق شیم دست به دست هم بدیم وجهانی زیباتربسازیم …من میتوانم?