اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
راستش این سوالی که استاد مطرح کردند دقیقا پاشنه آشیل من است من سال ۸ع تصمیم گرفتم بروم دنبال آرزویم و آرزویم پزشکی لود من هوش و حافظه فوق العاده ای دارم و دو نیمکره مغزم هم به شدت فعال و خلاقیت فو ق العاده ای دارم والبته باور می توانم فوق العاده بالایی هم دارم من از دوم راهنمایی شروع کردم و ۶ سال تحصیلی رو در سه سال ونیم تمام کردم بعد از شروع کارم مسائلی پیش آمد که کار من سخت شد من اصلا کلاس نرفتم غیر حضوری و همه رو تقریبا نزدیک امتحان خوندم اما به کنکور که رسیدم نشد بخوانم سال بعد هم نشد یک مشکلی دیگر ایجاد شد و ۵سال طول کشید من آرزویم را کنار گذاشتم خلاصه به خواسته ام نرسیدم .این گفتم که بگویم من دقیقا همین دید را داشتم ونرسیدم و نه تنها در این مورد بلکه در موارد دیگر نیز وقتی با این نیت جلو میروم شکست میخورم و در مورد دور و بر خود نیز دیدم هرکی با این نیت جلو میرود موفق نمی شود اگر هم بشود باعث خوشبختی و گوارای نمی شود من فهمیدم که این نوع نگاه که من بروم ثروتمند شوم تا به خانواده ام کمک کنم تا آنها در فراوانی قرار گیرند عیبهای زیادی دارد اولین عیب آن این بود که من ته وجودم احساس میکردم چطور میتوانی خوشبخت و موفق باشی وقتی افراد خانواده ات زندگی ایده عالی ندارند تو چقدر بدی پس اول باید آنها را خوشبخت کنی که لایق خوشبختی باشی و من همیشه احساس گناه داشتم به خاطر اینکه به هر خواسته ای برسم چون خانواده زندگی ایده عال خود را نداشتند.باور بعدی که فهمیدم این بود که من مسئول درست کردن زندگی دیگران باز در این مورد هم احساس گناه ایجاد میشد انگار در ناخودآگاه من گفته میشد تو باید دیگران را کمک کنی و تو مسئولی واگر این کار را نکنی انسان بدی هستی
باور بعدی این بود که تو آمدی در این دنیا خدمت کنی و اگر خدمت نکنی و اگر خود را به دیگران ترجیح دهی انسان خیلی بدی هستی باور بعدی این بود که همه چیز در دنیا خراب است و هیچ چیز سر جای خودش نیست ومن باید نظم بدهم به دنیا و باور بعدی این است که به ما گفته انداینکه بخواهیم به جهان خدمت کنیم و موقع هدف گذاری اصل را برای رسیدن دیگران به خوشبختی قرار دهیم این نوع باور باور درستی است و چون فکر میکنیم درست است به نگرش علطمان قوت می باشیم که البته اصل این نگاه ایراد ندارد ولی نیت ما ایراد دارد که در آخر توضیح میدهم. باور بعدی و مهم ترین باور باور شرک آلودی بود که من نمی دانستم این نوع نگاه شرک است اینکه من توانایی درست کردن جهان را دارم و خدا کارش را بلد نیست این نوع نگاه در اصل این ارتعاش را میدهد و ما نمی دانیم که با این کار خودمان را شریک خدا میدانیم.پس نتیجه میگیریم
۱.باور اینکه خود را لایق خوشبختی نمی دانیم و برای اینکه خود را لایق کنیم میخواهیم هدفمان را برای دیگران انجام دهیم تا احساس گناه ناشی از موفقیت را ازبین ببریم و علاوه براین چون روی کمبود های جهان تمرکز میکنیم به آن نمی رسیم و چون روی ناخواسته های دیگران تمرکز کردیم هم آن ناخواسته ها بیشتر میشود و هم وارد زندگی خودمان هم ممکن است بشود
۲.باور اینکه دیگران مهم تر هستند و ما آدم نیستیم و دیگران مهم تر ازما هستند در صورتی که خداوند به یک اندازه به همه نزدیک است و فقط قرار است ما با باورهای خوب و رشد معنوی و روحی موانع بین خود و خدا را برداریم و هرکسی میتواند به تمام خواسته هایش برسد و نیازی به ما ندارد اگر هر کسی در این جهان در رنج است به دلیل نگرشها و اعمال خودش است و همه به نعمتهای خداوند نزدیک هستند
۳.مامسئول درست کردن زندگی دیگرانیم در صورتی که هر کسی باید خودش بهای خواسته اش را بپردازد ما باید اجازه دهیم به دیگران رشد کنند هر کسی تکلم اش در چیزی است و این درست نیست که ما مانع رشد دیگران شویم و بگذاریم همانطور که مسائل خودمان باعث رشد مان شده باعث رشد دیگران هم بشود تا آنها هم احساس قدرت و بزرگی کنند وخدایشان را بهتر بشناسند
۴.ما آمدیم به این دنیا ویا به دیگران خدمت کنیم و .مانمی توانیم به دیگران خدمت کنیم وقتی آنها در مدار درست نیستند و اگر کسی در مدار درست قرار گیرد خداوند خودش افرادی را برای کمک به آنها قرار میدهد که ممکن است آن فرد ما باشیم یا کسی دیگر ما باید رها باشیم و به دنبال دل خود برویم و البته رضای خداوند که رضای خداوند در وهله اول رشد خودمان است و رسیدن به کمال مطلق انسانی که این بدون ابزار دنیایی امکان ندارد چون وقتی نیازهای اولیه ما حاصل می شود ما به جای بندگی و رشد معنوی تمام فکر وذکرمان نداشته هایمان است پس رسیدن به اهداف الزامی است و خداوند در آخرت از ما به خاطر اینها باز خواست میکند واگر ما خودمان فقیر باشیم نمی توانیم به کسی کمک کنیم اشکال کار همین است که ما در فقر به دنبال کمک هستیم و نتیجه هم نمیگیری خد اوند دوست دارد خدمت کنیم ولی اول به خود واحساس خوب خودمان و غنی کردن روحمان وبعد که در هر حوزه غنی شدیم این نگاه خدمت درست است و معنا پیدا میکند
۵. ما باور داریم چیزی در جهان خراب است و ما باید درستش کنیم در صورتی که خدای توانا عالم چیزی را عبث خلق نکرده
۶.مهم ترین باور که اصلی ترین باور در این نوع نگاه است شرک است که خدا خودش بلد نیست چه کند ما باید دنیا را درست کنیم و ابن از همه باور ها غلط تر بدتر است
گفتم قبل از اینکه نظر دوستان رو بخونم اول دیدگاه خودم رو بزارم بعد نظرات دیگران رو بخونم تا اینجوری برداشت خالص خودم رو نوشته باشم.
اولین باور اشتباهی که بنظرم رسید برمیگرده به عزت نفس ، یعنی ما برای خودمون بتنهایی ارزش قائل نیستیم که به خدا همچین قول هایی میدیم که فلان کار خوب رو میکنیم یعنی این منظورو میرسونیم که من برای خودم که نمیخوام فقط یا من زیاد مهم نیستم، مهم اون کارای خوبیه که میخوام انجام بدمه ، مهم اون آدماها و بیچاره هایی هستن که میخوام کمکشون کنم یا منتظر کمک من هستن، من زیاد مهم نیستم.
دومین باور اشتباهی که با توجه به فایل های استاد به ذهنم رسید اینه که خدا رو هنوز توی ذهنمون مثل یه آدم با احساسات انسانی تصور میکنیم که میخوایم با همچین قول هایی یه جورایی راضیش کنیم که ثروتمندمون کنه یا سرش شیره بمالیم که فلان پولو برام جور کن منم این کارا رو در عوضش میکنم.
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان سایت من در باره این سوالی که پرسیدین یکی از موانع ها بنظرم اینکه خداوند میگه کار تو نیست که دیگران رو بتونی به ارزو یا ثروت برسونی در این صورت من چه نقشی دارم یا در وجودت انقدربخشندگی نیست که اینکارو بکنی مثل تمام حرف هایی که در مورد ثروتمند شدن از اطراف میشنویم
به نظرم باید این سوال رو با یه سوالی که خدا بهتر خوشش بیاد پرسید
واقعا جواب هایی که دوستان دادن بسیار عالی هست ، بنظر من ما باید خواسته هامون رو واضح و کاملا شفاف بیان کنیم با این کار ما واسطه ایجاد میکنیم و شرط میذاریم که این درست نیست شاید با اینطوری طرح کردن خواسته خودمون میخواییم بگیم که خدا ما نیت خوب داریم از ثروتی که ازت میخواییم ، و درواقع خودمون رو لایغ نمیدونیم و اینطوری فکر میکنیم چون نیت خوب داریم پس ثروتمند شدن خوب هست پس ثروت بد نیست ، درصورتی که ما با این کار خودمون رو فراموش میکنیم و از هدف اصلی خودمون دورتر میشیم . اما ما با ثروتی که میتونیم داشته باشیم آرامش داریم چون میتونیم به خواسته هایی که مالی هستن برسیم.
۱. یکی از دلایل چنین درخواستی باورهای نادرست مذهبی مثل نذرکردن است که باید قولی به خدا بدیم تا خدا بما بدهد. درصورتیکه براساس قانون، بخشش با اختیار و سلیقه ما بعد از دریافت نعمت است که احتمال زیاد در شرایط مختلف تغییر میکند. همچنین باید به شرایط فعلی نگاه کنیم که آیا از دریافتهای فعلی میبخشیم که قول چیزی میدهیم که هنوز بدست نیاوردیم؟ که اگر الان میبخشیم حتما دریافتهای بعدی هم میبخشیم و نیاز بقول و شرط نیست
۲. دلیل دیگر احساس عدم لیاقت برای ثروت درخواستی میباشد که تقریبا اکثر دوستان اشاره کرده اند.
۳. باور نادرست تاثیر بر زندگی دیگران که حتما این باور باعث میشه منتظر تاثیر دیگران بر زندگی خودمونم باشیم و دراصل یه جورایی باورداریم خدا بقیه بنده ها بیشتر از من دوست داره اونم بنده هایی که من میخوام بهشون کمک کنم و این ردپای کمرنگ باور نادرستی هست که «خدا فقرا بیشتر دوست دارد».
۴. همچنین قول دادن به خدا درصورت دریافت یه نوع اثبات کمبوده و جذب کمبودهای بیشتر (توجه به ناخواسته)
۵. و مهمترین ترمز شناخت نادرست از خداست که با آوردن دلیل قصد احساساتی کردن خدا را داریم تا بیشتر بما بدهد (دیدگاه انسان گونه بودن خدا) و شناخت نادرست خدا یعنی شناخت نادرست قوانینش و ارسال درخواستهای نادرست …
خدارابابت تمام نعمتهایش از جمله این امکان تبادل نظر سپاسگزارم.
واقعا همونطور که استاد عزیزم گفت کامنت های بچه ها از هزاران کتاب هم بهتر و مفیدتر بود . وقتی کامنت هاتونو میخوندم و نکته برداری میکردم ازشون دیدم واااای روشنک تو داری با این افکارت در مورد ثروت چی کارا که نمیکنی بیخودی گاز نده انرژیتم مصرف نکن این جوری جز بن بست هیچی برات نداره. راستش فکر کنم ١ ساعت قبل اینکه بیام و فایل جدید استاد ببینم و اون حرفها و صحنه های زیبای اون شهرو ادمهای شاد و خوشحالشو ببینم با خواهرم داشتن صحبت میکردم تلفنی . اون میگفت اخه روشنک داستان چیه که نمیشه منم گفتم نمیدونم باید بشینیم فکر کنیم راجبش الان هیچ جوابی نمیتونم بهت بدم. تو شرکت اروم و قرار نداستم و کلافه بودم . اومدم رو پشت بوم که یه هوایی بخورم و اروم شم به خدا که فقط واسه چند لحظه نشستمو به اسمون خیره شدم یعو چشم به کوههها و هرای تمیز وعحیب تهران گفت به خودم گفتم چقدر دلم میخواست که الان انقدر از لحاظ مکانی و زمانی ازاد بودم که الان میزدم بیرون و میرفتم کوه پیاده روی خدایا میدونم که جایگاهم اینجا نیست میدونم باید پرواز کنم میدونم نمی خوام زمانم بفروسمو در عوضش پول کمی بگیرم کمکم کن و اومدمو دیدم استاد تو گروه فایل جدید گذاشته دیدمشو و کلی دوق کردمو و کریه بعد کامنتاتونو خوندم دوستان و دیدم که چه ترمزهای دارم البته که هنوز واسه پیدا کردنشون باید تلاش کنم
٢ اگه پولدار شی قرار نیست ادم مغروری شی و خانوادتو یادت بره
٣ قرار نیست ادم بدی شی پولداری تورو از گناه دور میکنه نه اینکه ادمی سی که باهاش بیوفتی تو گناه
۴ قرار نیست با ثروتمند شدن به دیگران پوز بدی و بگی فلانی بیا ببین من ار تو هم که قبلا پولدارتر بودی از من بیشتر دارم ببین من کیم و چه کردم . من ادم خاصی بودم که به اینجا رسیدم . ببین چه اموالی دارم
و خیلی ترمزهای دیگه که میخوام بشبنمو از خدا بخوام که نشونه بده پیداش کنم و فکر کنم یه نسونسم مسابقه عباس منش عزیزم و کامنت های شما دوستام بوده
پیدا میکنم و به اشتراک میزارم باهاتون
دوستون دارم بهترین دوستان روی زمین و شما استاد عزیزم
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عباس منش عزیز و همکاران و همه ی اعضای محترم خانواده صمیمی تحقیقاتی ایشون .
من محمدجواد ذاکری هستم از جزیره ی قشم. نزدیک به دو سال هست که با افتخارعضو خانواده صمیمی تحقیقاتی عباس منش هستم. درباره نحوه آشنایی خود با وب سایت عباس منش باید بگم که مدتی بود که کلمه قانون جذب در ذهن من مرور می شد، در اینترنت این کلمه را جستجو کردم تا اینکه بالاخره تونستم راجع به اون مطالبی را بخوانم اولش فکر میکردم که راجع به نیروی گرانش زمین هست اما بعد متوجه شدم که اشتباه میکردم و راجع به یک نوع تفکر و یک سبک اندیشیدن صحبت میشه، نحوه تفکر نسبت به اتفاقات جهان اطرافمون. در این جستجو کردن ها با وبسایت استاد عباس منش آشنا شدم. متوجه وجود قسمتی به نام “فایل های دانلودی” (فایل های رایگان سابق) شدم و فایل ها رو دانلود وگوش کردم . اولین فایلی که گوش دادم فایل قانون جذب بود و بعد از اون بقیه ی فایل ها یکی پس از دیگری دانلود کردم و گوش میکردم. صحبت های استاد برام جالب بود و اونها رو پی میگرفتم. تا به امروز تمایلی برای شرکت در مسابقات نداشتم و نمی خواستم که نظری را در وب سایت ثبت کنم اما فایل این مسابقه آخری رو صبح که از خواب بیدار شدم گوش دادم ، درونم بهم گفت که تو این مسابقه شرکت کن و نظرت رو بگو اتفاقاً جوابش رو هم همون لحظه بهم گفت. به خودم گفتم که ببین جوابش هم بهت گفته شد حالا چی میگی؟برو و نظرت رو بگو.
تصمیم گرفتم که اون رو عملی کنم. در اولین فرصتی که خیلی هم طول نکشید تا فراهم بشه جوابهایی که به ذهنم رسیده بود رو بصورت صوتی در آوردم و به خودم گفتم که باید به خودم جرأت بدم و نظرم رو بگم تا به قول استاد خودم رو بهتر بشناسم، ترمز های فکری خودم رو پیدا کنم و خودم رو عیب یابی کنم و باور های خودم رو بهتر بفهمم و اصلاحشون بکنم و یک باور درست/کد درست رو جایگزین کنم تا بتونم بهتر به اهدافم فکر بکنم و به اونها برسم. با باورهای درست حرکت کنم و اقدام موثرتری داشته باشم و اول به خودم کمک کنم دنیا برام جای بهتری باشه. وقتی استاد راجع به نحوه اشتباه طلب ثروت از خدا حرف زد و بحث باور اشتباه و مخفی درونش رو مطرح کرد،دیدم که منم همین شکلی فکر میکردم و یکی از چیزایی که از خدا میخواستم این بود که خدایا به من کمک کن ثروتمند بشم تا به فلان جا و فلان فرد کمک کنم و خواسته هایی تو این فضاها که در راه خیر قدم بردارم. فهمیدم که درست و دقیق نفهمیدمش چون دقیقأ منم به همین سبک و روش اشتباه خواسته ام رو به خدا میگم و ازش میخوام.
وقتی فکر کردم به اینکه چه چیزی باعث میشه ما اینطوری فکر کنیم این جواب به ذهنم رسید که :
ما خودمون رو لایق اون خواسته ای که از خدا داریم نمیدونیم یعنی مثلا اگر خواسته ام از خداوند اینه که من پنج میلیارد پول داشته باشم باورلیاقت داشتن اونو ندارم . انگار برای اینکه خدا اون ثروت رو بهمون بده یک کار خیری رو این وسط انجام بدم که خدا رو راضی کنم خواسته ام رو اجابت کنه. به نظرم این یک شرک مخفی ای هست که در باور منه! انگار که میخوام خدا رو گول بزنم تا این ثروت رو در اختیار من بذاره…… چقدر بد!!!…..از خدا بخوام که این اعتبار رو به من بده در صورتی که همچین اعتباری ندارم، من لیاقت اون چیزی که از خدا میخوام رو ندارم و برای اینکه خدا رو راضی کنم اونو به من بده انجام کارهای خیر رو پیشکش کنم. و دیگه اینکه چرا من از خدا بخوام که به من ثروت بده تا من به بنده هاش کمک کنم مگه اون خودش خدای همه ی بنده هاش نیست؟ مگه خودش نمیتونه به بنده هاش ثروتش رو عطا کنه؟ اون که خودش همه کارست و به همه چیز هم آگاهه! اون بنده اگر در فرکانسش باشه نعمت و ثروت رو دریافت میکنه! هر کسی در هر فرکانسی که هست در بهترین حالت ممکن رزق و نعمت رو دریافت میکنه. هرکس به اندازه ظرف خودش از این باران بینهایت دریافت میکنه و در واقع همه بنده ها ظرفشون از باران پر هست!!! و اگر باران بیشتری رومیخوان و نعمات بیشتری رو میخوان دریافت کنند باید ظرفشون رو عوض کنن و اونو بزرگترش بکنن. باید باورهاشون رو اصلاح کنن تا ظرفشون بزرگ تر بشه ، قطورتر و عمیق تر بشه. باید خودمون بخوایم و در فرکانسش قرار بگیریم تا بهمون داده بشه.ما باید خودمون رو لایق بدونیم تا بهمون داده بشه. امیدوارم که بتونیم راه درست رو پیدا کنیم و دنیای شادتری برای خودمون بسازیم.
در آخر خداوند بزرگ رو بخاطر هدایت ها و نعماتش سپاسگزارم
از شما استاد عباسمنش عزیز و همه اعضای محترم گروه تحقیقاتی عباس منش تشکر میکنم. یا حق
امروز برای بیستمین بار فایل اول کشف قوانین رو دیدم میدونید چی فهمیدم واااااای خدای من استاد میگفت که ما اجابت میکنیم در خواست درخواست کنندگان را !!!!!
من هر چی فکر کردم دیدم تو عمرم من اصلا چیز زیادی خواست نکردم از بس که از کودکی این حس درخواست رو سرکوب شده چه از طرف خانواده چه از طرف جامعه دیگه اینقد این حس سرکوب شده که به همینی که دارم قانع هستم و خودمرو لایق بیشتر از اینها نمیدونم ?
وریشه عدم درخواست رو حس عدم لیاقت میدونم
فکر میکنم این ترمز عدم لیاقت خیلی گسترده هست واگه برداشته بشه کلی ترمزهای دیگه هم برداشته میشه
خواستم تشکر کنم ازاین تلاش و پشت کارتون آقای عباسعلی در تلگرام.
این نشون میده که واقعا دوست دارید دنیا محل بهتری برای زندگی کردن افراد دیگر باشه و قابل تحسین هستید من خودم از قسمت ابراهیم که دعا کرد و اون شهر و محل امن برای خانواده اش کرد خیلی برکت گرفتم و آرامش گرفتم. ممنون از همه دوستان عباس منشی
به نام خدا
با سلام خدمت استاد محترم و دوستان
راستش این سوالی که استاد مطرح کردند دقیقا پاشنه آشیل من است من سال ۸ع تصمیم گرفتم بروم دنبال آرزویم و آرزویم پزشکی لود من هوش و حافظه فوق العاده ای دارم و دو نیمکره مغزم هم به شدت فعال و خلاقیت فو ق العاده ای دارم والبته باور می توانم فوق العاده بالایی هم دارم من از دوم راهنمایی شروع کردم و ۶ سال تحصیلی رو در سه سال ونیم تمام کردم بعد از شروع کارم مسائلی پیش آمد که کار من سخت شد من اصلا کلاس نرفتم غیر حضوری و همه رو تقریبا نزدیک امتحان خوندم اما به کنکور که رسیدم نشد بخوانم سال بعد هم نشد یک مشکلی دیگر ایجاد شد و ۵سال طول کشید من آرزویم را کنار گذاشتم خلاصه به خواسته ام نرسیدم .این گفتم که بگویم من دقیقا همین دید را داشتم ونرسیدم و نه تنها در این مورد بلکه در موارد دیگر نیز وقتی با این نیت جلو میروم شکست میخورم و در مورد دور و بر خود نیز دیدم هرکی با این نیت جلو میرود موفق نمی شود اگر هم بشود باعث خوشبختی و گوارای نمی شود من فهمیدم که این نوع نگاه که من بروم ثروتمند شوم تا به خانواده ام کمک کنم تا آنها در فراوانی قرار گیرند عیبهای زیادی دارد اولین عیب آن این بود که من ته وجودم احساس میکردم چطور میتوانی خوشبخت و موفق باشی وقتی افراد خانواده ات زندگی ایده عالی ندارند تو چقدر بدی پس اول باید آنها را خوشبخت کنی که لایق خوشبختی باشی و من همیشه احساس گناه داشتم به خاطر اینکه به هر خواسته ای برسم چون خانواده زندگی ایده عال خود را نداشتند.باور بعدی که فهمیدم این بود که من مسئول درست کردن زندگی دیگران باز در این مورد هم احساس گناه ایجاد میشد انگار در ناخودآگاه من گفته میشد تو باید دیگران را کمک کنی و تو مسئولی واگر این کار را نکنی انسان بدی هستی
باور بعدی این بود که تو آمدی در این دنیا خدمت کنی و اگر خدمت نکنی و اگر خود را به دیگران ترجیح دهی انسان خیلی بدی هستی باور بعدی این بود که همه چیز در دنیا خراب است و هیچ چیز سر جای خودش نیست ومن باید نظم بدهم به دنیا و باور بعدی این است که به ما گفته انداینکه بخواهیم به جهان خدمت کنیم و موقع هدف گذاری اصل را برای رسیدن دیگران به خوشبختی قرار دهیم این نوع باور باور درستی است و چون فکر میکنیم درست است به نگرش علطمان قوت می باشیم که البته اصل این نگاه ایراد ندارد ولی نیت ما ایراد دارد که در آخر توضیح میدهم. باور بعدی و مهم ترین باور باور شرک آلودی بود که من نمی دانستم این نوع نگاه شرک است اینکه من توانایی درست کردن جهان را دارم و خدا کارش را بلد نیست این نوع نگاه در اصل این ارتعاش را میدهد و ما نمی دانیم که با این کار خودمان را شریک خدا میدانیم.پس نتیجه میگیریم
۱.باور اینکه خود را لایق خوشبختی نمی دانیم و برای اینکه خود را لایق کنیم میخواهیم هدفمان را برای دیگران انجام دهیم تا احساس گناه ناشی از موفقیت را ازبین ببریم و علاوه براین چون روی کمبود های جهان تمرکز میکنیم به آن نمی رسیم و چون روی ناخواسته های دیگران تمرکز کردیم هم آن ناخواسته ها بیشتر میشود و هم وارد زندگی خودمان هم ممکن است بشود
۲.باور اینکه دیگران مهم تر هستند و ما آدم نیستیم و دیگران مهم تر ازما هستند در صورتی که خداوند به یک اندازه به همه نزدیک است و فقط قرار است ما با باورهای خوب و رشد معنوی و روحی موانع بین خود و خدا را برداریم و هرکسی میتواند به تمام خواسته هایش برسد و نیازی به ما ندارد اگر هر کسی در این جهان در رنج است به دلیل نگرشها و اعمال خودش است و همه به نعمتهای خداوند نزدیک هستند
۳.مامسئول درست کردن زندگی دیگرانیم در صورتی که هر کسی باید خودش بهای خواسته اش را بپردازد ما باید اجازه دهیم به دیگران رشد کنند هر کسی تکلم اش در چیزی است و این درست نیست که ما مانع رشد دیگران شویم و بگذاریم همانطور که مسائل خودمان باعث رشد مان شده باعث رشد دیگران هم بشود تا آنها هم احساس قدرت و بزرگی کنند وخدایشان را بهتر بشناسند
۴.ما آمدیم به این دنیا ویا به دیگران خدمت کنیم و .مانمی توانیم به دیگران خدمت کنیم وقتی آنها در مدار درست نیستند و اگر کسی در مدار درست قرار گیرد خداوند خودش افرادی را برای کمک به آنها قرار میدهد که ممکن است آن فرد ما باشیم یا کسی دیگر ما باید رها باشیم و به دنبال دل خود برویم و البته رضای خداوند که رضای خداوند در وهله اول رشد خودمان است و رسیدن به کمال مطلق انسانی که این بدون ابزار دنیایی امکان ندارد چون وقتی نیازهای اولیه ما حاصل می شود ما به جای بندگی و رشد معنوی تمام فکر وذکرمان نداشته هایمان است پس رسیدن به اهداف الزامی است و خداوند در آخرت از ما به خاطر اینها باز خواست میکند واگر ما خودمان فقیر باشیم نمی توانیم به کسی کمک کنیم اشکال کار همین است که ما در فقر به دنبال کمک هستیم و نتیجه هم نمیگیری خد اوند دوست دارد خدمت کنیم ولی اول به خود واحساس خوب خودمان و غنی کردن روحمان وبعد که در هر حوزه غنی شدیم این نگاه خدمت درست است و معنا پیدا میکند
۵. ما باور داریم چیزی در جهان خراب است و ما باید درستش کنیم در صورتی که خدای توانا عالم چیزی را عبث خلق نکرده
۶.مهم ترین باور که اصلی ترین باور در این نوع نگاه است شرک است که خدا خودش بلد نیست چه کند ما باید دنیا را درست کنیم و ابن از همه باور ها غلط تر بدتر است
امیدوارم پیروز و موفق باشید?
سلام خدمت استاد و همه دوستان فعال
گفتم قبل از اینکه نظر دوستان رو بخونم اول دیدگاه خودم رو بزارم بعد نظرات دیگران رو بخونم تا اینجوری برداشت خالص خودم رو نوشته باشم.
اولین باور اشتباهی که بنظرم رسید برمیگرده به عزت نفس ، یعنی ما برای خودمون بتنهایی ارزش قائل نیستیم که به خدا همچین قول هایی میدیم که فلان کار خوب رو میکنیم یعنی این منظورو میرسونیم که من برای خودم که نمیخوام فقط یا من زیاد مهم نیستم، مهم اون کارای خوبیه که میخوام انجام بدمه ، مهم اون آدماها و بیچاره هایی هستن که میخوام کمکشون کنم یا منتظر کمک من هستن، من زیاد مهم نیستم.
دومین باور اشتباهی که با توجه به فایل های استاد به ذهنم رسید اینه که خدا رو هنوز توی ذهنمون مثل یه آدم با احساسات انسانی تصور میکنیم که میخوایم با همچین قول هایی یه جورایی راضیش کنیم که ثروتمندمون کنه یا سرش شیره بمالیم که فلان پولو برام جور کن منم این کارا رو در عوضش میکنم.
با تشکر از همه دوستان و استاد گرامی.
سلام خدمت استاد عزیز ودوستان سایت من در باره این سوالی که پرسیدین یکی از موانع ها بنظرم اینکه خداوند میگه کار تو نیست که دیگران رو بتونی به ارزو یا ثروت برسونی در این صورت من چه نقشی دارم یا در وجودت انقدربخشندگی نیست که اینکارو بکنی مثل تمام حرف هایی که در مورد ثروتمند شدن از اطراف میشنویم
به نظرم باید این سوال رو با یه سوالی که خدا بهتر خوشش بیاد پرسید
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
واقعا جواب هایی که دوستان دادن بسیار عالی هست ، بنظر من ما باید خواسته هامون رو واضح و کاملا شفاف بیان کنیم با این کار ما واسطه ایجاد میکنیم و شرط میذاریم که این درست نیست شاید با اینطوری طرح کردن خواسته خودمون میخواییم بگیم که خدا ما نیت خوب داریم از ثروتی که ازت میخواییم ، و درواقع خودمون رو لایغ نمیدونیم و اینطوری فکر میکنیم چون نیت خوب داریم پس ثروتمند شدن خوب هست پس ثروت بد نیست ، درصورتی که ما با این کار خودمون رو فراموش میکنیم و از هدف اصلی خودمون دورتر میشیم . اما ما با ثروتی که میتونیم داشته باشیم آرامش داریم چون میتونیم به خواسته هایی که مالی هستن برسیم.
هوالرزاق
سلام به همه دوستان ثروت آفرین و گروه موفق عباسمنش
۱. یکی از دلایل چنین درخواستی باورهای نادرست مذهبی مثل نذرکردن است که باید قولی به خدا بدیم تا خدا بما بدهد. درصورتیکه براساس قانون، بخشش با اختیار و سلیقه ما بعد از دریافت نعمت است که احتمال زیاد در شرایط مختلف تغییر میکند. همچنین باید به شرایط فعلی نگاه کنیم که آیا از دریافتهای فعلی میبخشیم که قول چیزی میدهیم که هنوز بدست نیاوردیم؟ که اگر الان میبخشیم حتما دریافتهای بعدی هم میبخشیم و نیاز بقول و شرط نیست
۲. دلیل دیگر احساس عدم لیاقت برای ثروت درخواستی میباشد که تقریبا اکثر دوستان اشاره کرده اند.
۳. باور نادرست تاثیر بر زندگی دیگران که حتما این باور باعث میشه منتظر تاثیر دیگران بر زندگی خودمونم باشیم و دراصل یه جورایی باورداریم خدا بقیه بنده ها بیشتر از من دوست داره اونم بنده هایی که من میخوام بهشون کمک کنم و این ردپای کمرنگ باور نادرستی هست که «خدا فقرا بیشتر دوست دارد».
۴. همچنین قول دادن به خدا درصورت دریافت یه نوع اثبات کمبوده و جذب کمبودهای بیشتر (توجه به ناخواسته)
۵. و مهمترین ترمز شناخت نادرست از خداست که با آوردن دلیل قصد احساساتی کردن خدا را داریم تا بیشتر بما بدهد (دیدگاه انسان گونه بودن خدا) و شناخت نادرست خدا یعنی شناخت نادرست قوانینش و ارسال درخواستهای نادرست …
خدارابابت تمام نعمتهایش از جمله این امکان تبادل نظر سپاسگزارم.
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم
واقعا همونطور که استاد عزیزم گفت کامنت های بچه ها از هزاران کتاب هم بهتر و مفیدتر بود . وقتی کامنت هاتونو میخوندم و نکته برداری میکردم ازشون دیدم واااای روشنک تو داری با این افکارت در مورد ثروت چی کارا که نمیکنی بیخودی گاز نده انرژیتم مصرف نکن این جوری جز بن بست هیچی برات نداره. راستش فکر کنم ١ ساعت قبل اینکه بیام و فایل جدید استاد ببینم و اون حرفها و صحنه های زیبای اون شهرو ادمهای شاد و خوشحالشو ببینم با خواهرم داشتن صحبت میکردم تلفنی . اون میگفت اخه روشنک داستان چیه که نمیشه منم گفتم نمیدونم باید بشینیم فکر کنیم راجبش الان هیچ جوابی نمیتونم بهت بدم. تو شرکت اروم و قرار نداستم و کلافه بودم . اومدم رو پشت بوم که یه هوایی بخورم و اروم شم به خدا که فقط واسه چند لحظه نشستمو به اسمون خیره شدم یعو چشم به کوههها و هرای تمیز وعحیب تهران گفت به خودم گفتم چقدر دلم میخواست که الان انقدر از لحاظ مکانی و زمانی ازاد بودم که الان میزدم بیرون و میرفتم کوه پیاده روی خدایا میدونم که جایگاهم اینجا نیست میدونم باید پرواز کنم میدونم نمی خوام زمانم بفروسمو در عوضش پول کمی بگیرم کمکم کن و اومدمو دیدم استاد تو گروه فایل جدید گذاشته دیدمشو و کلی دوق کردمو و کریه بعد کامنتاتونو خوندم دوستان و دیدم که چه ترمزهای دارم البته که هنوز واسه پیدا کردنشون باید تلاش کنم
١-واسه خدا شرط نزار منت هم سرش نزار که اگه پولدارشم فلان کارو میکنم مگه خدا محتاج پولدار شدنته اگه راست میگی الان ببخش
٢ اگه پولدار شی قرار نیست ادم مغروری شی و خانوادتو یادت بره
٣ قرار نیست ادم بدی شی پولداری تورو از گناه دور میکنه نه اینکه ادمی سی که باهاش بیوفتی تو گناه
۴ قرار نیست با ثروتمند شدن به دیگران پوز بدی و بگی فلانی بیا ببین من ار تو هم که قبلا پولدارتر بودی از من بیشتر دارم ببین من کیم و چه کردم . من ادم خاصی بودم که به اینجا رسیدم . ببین چه اموالی دارم
و خیلی ترمزهای دیگه که میخوام بشبنمو از خدا بخوام که نشونه بده پیداش کنم و فکر کنم یه نسونسم مسابقه عباس منش عزیزم و کامنت های شما دوستام بوده
پیدا میکنم و به اشتراک میزارم باهاتون
دوستون دارم بهترین دوستان روی زمین و شما استاد عزیزم
بنام خدا
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عباس منش عزیز و همکاران و همه ی اعضای محترم خانواده صمیمی تحقیقاتی ایشون .
من محمدجواد ذاکری هستم از جزیره ی قشم. نزدیک به دو سال هست که با افتخارعضو خانواده صمیمی تحقیقاتی عباس منش هستم. درباره نحوه آشنایی خود با وب سایت عباس منش باید بگم که مدتی بود که کلمه قانون جذب در ذهن من مرور می شد، در اینترنت این کلمه را جستجو کردم تا اینکه بالاخره تونستم راجع به اون مطالبی را بخوانم اولش فکر میکردم که راجع به نیروی گرانش زمین هست اما بعد متوجه شدم که اشتباه میکردم و راجع به یک نوع تفکر و یک سبک اندیشیدن صحبت میشه، نحوه تفکر نسبت به اتفاقات جهان اطرافمون. در این جستجو کردن ها با وبسایت استاد عباس منش آشنا شدم. متوجه وجود قسمتی به نام “فایل های دانلودی” (فایل های رایگان سابق) شدم و فایل ها رو دانلود وگوش کردم . اولین فایلی که گوش دادم فایل قانون جذب بود و بعد از اون بقیه ی فایل ها یکی پس از دیگری دانلود کردم و گوش میکردم. صحبت های استاد برام جالب بود و اونها رو پی میگرفتم. تا به امروز تمایلی برای شرکت در مسابقات نداشتم و نمی خواستم که نظری را در وب سایت ثبت کنم اما فایل این مسابقه آخری رو صبح که از خواب بیدار شدم گوش دادم ، درونم بهم گفت که تو این مسابقه شرکت کن و نظرت رو بگو اتفاقاً جوابش رو هم همون لحظه بهم گفت. به خودم گفتم که ببین جوابش هم بهت گفته شد حالا چی میگی؟برو و نظرت رو بگو.
تصمیم گرفتم که اون رو عملی کنم. در اولین فرصتی که خیلی هم طول نکشید تا فراهم بشه جوابهایی که به ذهنم رسیده بود رو بصورت صوتی در آوردم و به خودم گفتم که باید به خودم جرأت بدم و نظرم رو بگم تا به قول استاد خودم رو بهتر بشناسم، ترمز های فکری خودم رو پیدا کنم و خودم رو عیب یابی کنم و باور های خودم رو بهتر بفهمم و اصلاحشون بکنم و یک باور درست/کد درست رو جایگزین کنم تا بتونم بهتر به اهدافم فکر بکنم و به اونها برسم. با باورهای درست حرکت کنم و اقدام موثرتری داشته باشم و اول به خودم کمک کنم دنیا برام جای بهتری باشه. وقتی استاد راجع به نحوه اشتباه طلب ثروت از خدا حرف زد و بحث باور اشتباه و مخفی درونش رو مطرح کرد،دیدم که منم همین شکلی فکر میکردم و یکی از چیزایی که از خدا میخواستم این بود که خدایا به من کمک کن ثروتمند بشم تا به فلان جا و فلان فرد کمک کنم و خواسته هایی تو این فضاها که در راه خیر قدم بردارم. فهمیدم که درست و دقیق نفهمیدمش چون دقیقأ منم به همین سبک و روش اشتباه خواسته ام رو به خدا میگم و ازش میخوام.
وقتی فکر کردم به اینکه چه چیزی باعث میشه ما اینطوری فکر کنیم این جواب به ذهنم رسید که :
ما خودمون رو لایق اون خواسته ای که از خدا داریم نمیدونیم یعنی مثلا اگر خواسته ام از خداوند اینه که من پنج میلیارد پول داشته باشم باورلیاقت داشتن اونو ندارم . انگار برای اینکه خدا اون ثروت رو بهمون بده یک کار خیری رو این وسط انجام بدم که خدا رو راضی کنم خواسته ام رو اجابت کنه. به نظرم این یک شرک مخفی ای هست که در باور منه! انگار که میخوام خدا رو گول بزنم تا این ثروت رو در اختیار من بذاره…… چقدر بد!!!…..از خدا بخوام که این اعتبار رو به من بده در صورتی که همچین اعتباری ندارم، من لیاقت اون چیزی که از خدا میخوام رو ندارم و برای اینکه خدا رو راضی کنم اونو به من بده انجام کارهای خیر رو پیشکش کنم. و دیگه اینکه چرا من از خدا بخوام که به من ثروت بده تا من به بنده هاش کمک کنم مگه اون خودش خدای همه ی بنده هاش نیست؟ مگه خودش نمیتونه به بنده هاش ثروتش رو عطا کنه؟ اون که خودش همه کارست و به همه چیز هم آگاهه! اون بنده اگر در فرکانسش باشه نعمت و ثروت رو دریافت میکنه! هر کسی در هر فرکانسی که هست در بهترین حالت ممکن رزق و نعمت رو دریافت میکنه. هرکس به اندازه ظرف خودش از این باران بینهایت دریافت میکنه و در واقع همه بنده ها ظرفشون از باران پر هست!!! و اگر باران بیشتری رومیخوان و نعمات بیشتری رو میخوان دریافت کنند باید ظرفشون رو عوض کنن و اونو بزرگترش بکنن. باید باورهاشون رو اصلاح کنن تا ظرفشون بزرگ تر بشه ، قطورتر و عمیق تر بشه. باید خودمون بخوایم و در فرکانسش قرار بگیریم تا بهمون داده بشه.ما باید خودمون رو لایق بدونیم تا بهمون داده بشه. امیدوارم که بتونیم راه درست رو پیدا کنیم و دنیای شادتری برای خودمون بسازیم.
در آخر خداوند بزرگ رو بخاطر هدایت ها و نعماتش سپاسگزارم
از شما استاد عباسمنش عزیز و همه اعضای محترم گروه تحقیقاتی عباس منش تشکر میکنم. یا حق
سلام دوستان
امروز برای بیستمین بار فایل اول کشف قوانین رو دیدم میدونید چی فهمیدم واااااای خدای من استاد میگفت که ما اجابت میکنیم در خواست درخواست کنندگان را !!!!!
من هر چی فکر کردم دیدم تو عمرم من اصلا چیز زیادی خواست نکردم از بس که از کودکی این حس درخواست رو سرکوب شده چه از طرف خانواده چه از طرف جامعه دیگه اینقد این حس سرکوب شده که به همینی که دارم قانع هستم و خودمرو لایق بیشتر از اینها نمیدونم ?
وریشه عدم درخواست رو حس عدم لیاقت میدونم
فکر میکنم این ترمز عدم لیاقت خیلی گسترده هست واگه برداشته بشه کلی ترمزهای دیگه هم برداشته میشه
سلام
خواستم تشکر کنم ازاین تلاش و پشت کارتون آقای عباسعلی در تلگرام.
این نشون میده که واقعا دوست دارید دنیا محل بهتری برای زندگی کردن افراد دیگر باشه و قابل تحسین هستید من خودم از قسمت ابراهیم که دعا کرد و اون شهر و محل امن برای خانواده اش کرد خیلی برکت گرفتم و آرامش گرفتم. ممنون از همه دوستان عباس منشی
با تشکر
شیرین
سلام
به نظر شما چرا پرندگان به پرواز در می آیند؟
آیا بدنبال پول و ثروت هستند؟
چرا در ذهن ما پول مساوی است با ثروت؟
به لذتی که همین الآن داریم میبریم و نه دردی داریم نه کمبودی و شاید باید در اطرافمون خلأ و فضای خالی ایجاد کنیم تا چیزی بتونه وارد بشه
توجه نداریم
آیا ممکنه دردهایمان ثروت باشه؟
آیا ممکنه در شرائطی نرسیدن به خواسته هایمان ثروت باشه ؟
اگر قبول داریم که خدا داریم
اگر به خدا و صفاتش و قدرتش و نزدیکیش و کمک هاش تا حالا که باعث شده زنده باشیم ایمان داریم
آیا ما ثروتمند نیستیم؟
یک روز در دفترم نوشتم خدایا من را از ثروتمندان قرار بده .
همان شب در خواب دیدم:
در جایی مثل اردوگاه مانند بودم و با حائل تور و سیم مانعی گذاشته بودند که کسی نتونه به اونطرف مانع بره
هیاهویی بود . هم هوا تاریک بود و هم شلوغی و اطراف من پر از افراد دیگر بود و با هم حرف میزدند
من که جایی بودم که نمیدونستم کجاست و مثل کسی که از خواب بیدار شده بودم و متعجب
از یه نفر که نزدیکم بود پرسیدم اینجا کجاست؟
فوری در جواب گفت اینجا قسمت ثروتمندهاست .
و بعدش از خواب بیدار شدم
و این برداشت رو داشتم
خدایا از تو سپاسگزاریم .