اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
برا جواب دادن به این سوال که این چند روزه ذهن من رو به کل درگیر کرده میشه بی نهایت نوشت. دارم جواب های دوستان رو میخونم واقعا هر کدومشون یه معدن جواهر ناب برا من هست. هر چقدر جلوتر می رم درمیابم که ذهن من خیلی خیلی بد برنامهریزی شده و خودم هم ناخودآگاه تقویتشون میکنم. هر چه بیشتر به این سوال فکر میکنم باور های غلط دیگه نیز رو میشند.
دوستان واقعا بی نظیر و عالی نوشتند، واقعا قابل تحسین و قدردانی هستش این آگاهی ها،که هیچ جا پیدا نمیشه.
توجه و تمرکز من رو این سوال، علاوه بر باور های که دوستان اشاره کردند، چند تا باور دیگه خودش رو به من نشون داد که ذکر میکنم.
۱- باور تقلید. باور زیرک و مرموزیه. خدا تو قرآن بارها اشاره کرده که جواب بت پرستان درباره علت بت پرستی فقط تقلید از پدران و نیاکانشون بوده. باور تقلید در من بسیار ریشه ای تر و عمیق تر ازاین حرف هاست. چون برداشت من از دین، ارجحیت تقلید بر تحقیق و تجربه بوده. تقلید یکی از ترمز های ذهن منه که باید روش کار کنم.
۲- باور خودخواهی. تو کتاب راز ثروت والاس واتلز میگه:”از خود گذشتگی افراطی به اندازه خودپسندی افراطی ناپسند است”.به نظر من باور بخشش قسمتی از ثروت پس از دریافت مصداق همین جمله کتاب راز ثروت است که حالا منظورش رو متوجه میشم.
۳- باور اعتماد و اعتقاد به رب. دوستان در این مورد مفصل توضیح دادند، ولی این بخش رو میخواستم تو فایل توحید عملی ۵ بزارم ولی بهتر دیدم اینجا بنویسم. تو فایل توحید عملی استاد اشاره به تفاوت الله و رب میکنند و میگن که تمام درخواستهای پیامبران از رب بوده نه از الله. میدانید درخواست شیطان برا گمراه کردن انسان نیز از رب بوده. خداوند ۲ بار در قرآن داستان خلقت آدم و سجده نکردن شیطان رو گفته، و شیطان پس از سرپیچی و رانده شدن از درگاه خدا میگه:( قال رب فانظر الی یوم یبعثون). یعنی خدا شاه کلید رو به ما داده، گفته شیطان هم چون از رب خواست، درخواستش اجابت شد هر چند عواقب این درخواست هم بهش گفته شد. این نکته خیلی مهمیه. به نظر من شیطان رگ خواب خدا رو میدونست و از همون راه اقدام کرد و به نتیجه رسید. داستان خلقت و هبوط آدم برا من درسها مهمی داره. یادم این داستان دقیقا با عباراتی یکسان در سوره قصص آیات ۶۵ به بعد (و سوره دوم یادم نیست) هستش.
۴- باور به دو نیروی خیر و شر. خدا وکیلی این عبارت رو چند بار دیده وشنیده اید.” صدقه ۷۰ نوع بدی و بلا را رفع میکند.” شاید هزاران بار.
خیلی جای تامل داره. چند هزار بار قبل از هر سفر بهمون گفتن صدقه بده. یعنی تو ناخودآگاه ما رفته که اولا بدی و بلا و تصادف و بدبختی زیاد هست و با پرداخت یه مبلغ پول رفع میشه و دوما باور وجود دو نیروی خیر و شر وجودش حتمیه. و برا اینکه پای این باور رو محکم کنند به پیامبر ربطش دادن.
این باور قطعی و محکم نه فقط جامعه ما بلکه سایر جوامع نیز هست به همین دلیل اینقدر محکم و مخفیه.
۵- باور بیمه، یا عدم پذیرش فراوانی. ما آدما تو وجودمون دوست داریم که همه چیز راحت بدستمون برسه و این کاملا طبیعیه. ولی چون باور کردیم پول سخت بدست میاد و باورهای مخرب دیگه و از اونجا که با این باورهای خراب هیچ ایده ای به ذهنمان نمیرسه و باور نداریم که خدای امروز ما خدای فردا هم هست، حاضر میشیم ۳۰ سال بخشی از درآمدمون رو بدیم به یه ارگان یا شخص تا مثلا به ما و خانواده مون بازنشستگی بده. هر چی نگاه میکنم به این جور خانواده ها توشون دربدری می بینم. به نظرم چون ما باور بیمه رو پذیرفته ایم برا رسیدن و نگهداری از اون ثروت یا خواستمون باز میخواهیم بیمه کنیم. حاضر میشیم مثل قراداد بیمه با خدا هم قراداد ببندیم.
(به نظرم باور بیمه دعای مادر توحیدی تر باشه، چون حداقل براش پول نمیدی)
باید این باور رو بسازم که خدا بخشاینده است و انسان دریافت کننده.
از شما دوست عزیز بابت خوندن این کامنت ممنونم.
از استاد بابت طرح این مسابقه خودشناسی و وقتی که میزارن ممنونم.
از خدا سپاسگزارم که راه رو نشونم میده و کمکم کرد این متن رو بنویسم.
با سلام به همه.این مورد بر می گردد به باورهای مذهبی ما همان نذر کردن که ساده ترین آن بصورت شماتیک روشن کردن شمع است.وخود این باور نیز خدا را انسان گونه دیدن است در واقع با این کار درحال شرط بندی با خدا هستیم.این نوع خواستن دلیل به چسبیدن به خواسته است و محتاج خواسته بودن و ذلیل خواسته شدن می باشد. وقتی کسی چیزی را ازخدا طلب می کند بهتر است برای آرامش خیال خود همزمان با طلب خواسته شروع به بخشش کند در واقع این خود همفازی با کاینات است. یعنی فرد توانسته بر تصاد با دیگران غلبه کنند. و خود را تافته جدا بافته نمی داند و به این یقین رسیده که قبل از طلب خواسته آن نعمت موجود هست و تنها باید باورش را ساخت که به او داده شود. و این عین صفت غفور بودن خداوندی هست.
سلام به استاد مهربانم ودوستان هم فرکانس. یک نکته در مورد ترمزهای ثروت مجدد به ذهنم رسید که کوتاه عرض میکنم.: مگر خداوند از رگه گردن به من نزدیکتر نیست? مگر او نزدیکتر از هر کسی به من نیست? مگراز اعماق نیتهای من باخبر. نیست?. مگر او به.قدرتمند بودنه من مشتاق تر از من نیست ?مگر او از هفتاد پدر ومادر بیشتر برای من رفاه وقدرت ونعمت نمیخواهد?. مگر او همه ثروت جهان را آماده به خدمت،من نکرده ??? مگر من را خلیفه. خود در زمین قرار نداده ?? خب.شما بگویید خلیفه بدون ثروت مگر داریم ?????? خلیفه بدون قدرت مگر داریم ????? مگر اینکه خلیفه. هنوز از سر بی اطلاعی بر تخت ننشسته باشد. تاجگذاری نکرده باشد. خودش را بنده ئ فرمانروای کل هستی وخلیفه او در این زمین به رسمیت. نشناخته باشد. که اگر بر تخت بندگی این فرمانروای وهاب. که میبخشد. بیحساب و آنقدر به تو اعتبار میدهد که هرگز نمیپرسد برای چه ? وبرای کجا ? ننشسته باشد. گویی. یادمان رفته که حتی نیازی به توضیح نیست که با ثروتی که از خزانه اوووووو میآید چه خواهیم کرد. بابا ناسلامتی. مثلا. ما واسه خودمون خلیفه ایم. خداوند دستور سجده به. ما داد. یادمان رفته??مثل اینکه ما عادت کردیم همیشه خودمان را محدود کنیم. برای همان مقدار اندک نعمت هم، عذاب وجدان بگیریم. ومرتب بخواهیم توضیح دهیم. که ما انسان خوبی هستیم. واین پول را درست مصرف میکنیم. اینهااااا. همه از عزت نفس پایین ماست. یعنی در مقیاس اعتباری که خداوند. به ما داده است. ناچیز است. باورمان به خودمان. ،به عشق بیحد ومرز خدا نسبت به ما ،به اینکه آنقدر فوق ارزشمندیم که هر چه اراده کنیم. به هر میزان داده میشود. بدون هیچ سوال وجوابی. خداوند. وقتی نعمتی. به ما میدهد. آنقدر اعتبار ما در جایگاهش زیاد است. که فقط میگوید. بگووووو چقدر.???? در واقع میگوید. اعتبار خودت نزد خودت چقدر است. این را بگو. بنده من. ??این. میزان را بگووووو. والا. نعمتهای ما. نامحدود است. انقدر. نامحدود. که تعلق خواسته تو، خللی در ان ایجاد نمیکند دیگر توضیحی یا توجیهی. لازم نیست. چیزی که حق مسلم توست توضیح وتفسیر نمیخواهد. مال خود خوده توست. فقط بگو. از این همه ارزشی که من به تو داده ام. چقدرش را باور کرده ای ?بگو چقدر از این اعتبار الهی وعشقانه را پذیرفته ای ??
سلام و سپاس فراوان ازخداوند و هواداران کویش (را چو جان خویشتن دانم)
بطور خلاصه وقت دوستان را نمیگیرم
1- (مدثر 16 بازهم طمع دارد که بیفزاییم) – (بقره 3 و مما رزقناهم ینفقون از انچه روزیشان کردیم انفاق می کنند) = قانون خلا طمع کاران در مقابل انفاق کنندگان همه انسانها حتی ندارترین ها از جهت مال و فرزند و سلامتی باز هم برای بخشیدن چیزهایی دارند که باید اگاه باشند نسبت به داشته هاشون ندیدن داشته ها و نداشتن فرکانس خوب . سپاسگزار نبودن عدم رهایی و وابسته بودن ترمز اول
2- مدثر 38 هرکس گرو دستاوردهای خویش است من خوب نیستم ثروت خوب نیست لیاقت ثروتمند شدن را ندارم از طریق کار خیر ثروت رو حلال میکنم ترمز دوم
3- نسا 128 جانهای ادمیان بخل و ازمندی را حاضر دارد اسراء 100 کان الانسان قتورا بخیلی که بخل را به نهایت رسانده است حشر 9 هرکس از خست جانش خود را مصون نگه دارد رستگار میشود انسان ذاتا خسیس است باز برمیگردیم به قانون خلا نمیتوانیم رهایی را تجربه کنیم فکر میکنیم ایراد از نداشتن و نبخشیدن است
به سختی بین عوامل بالا تفکیک قایل شدم بنظرم همه مباحث با هم ارتباط تنگاتنگی دارند برای انجام هرکاری دنبال منفعتش هستیم از اموزش به همکار از بخل و خستی که مبادا کارم رو بدزده از راه انداختن مشتریان به من چه پولشو یکی دیگه میگیره زحمتش سر منه تا حتی همکاری در امور خانه بین افراد خانواده زن با شوهر یا بچه ها با همدیگر و الی اخر
سپاس و تشکر فراوان از اقای عباسمنش شما در شعور و اگاهی من با ((هواداران کویش )) گره خورده اید
امید که خوب و عالی و غرق رحمت، نعمت و فضل پروردگار عالمیان باشی
همین چند دقیقه ی پیش از خدای مهربون و الهام بخشم هدایتی خواستم. بابت همین، آیه ای تصادفی از کتاب قرآن را از سایت قیدار باز کردم . دقیقا همین آیه از سوره ی مبارکه ی مدثر برایم آمد :
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ
باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم!
جندین بار معنی آیه را خواندم . به آیه های قبل و بعد رجوع کردم . اما فهوای کلام را نگرفتم. متوجه این هدایت مشخص خداوند رزاقم نشدم. به خاطر همین اومدم داخل سایت و به دنبال این کلمه در بین دیدگاه ها گشتم تا شاید چراغی باشد بر سر راهم. که به دیدگاه توحیدی شما دوست خوبم رسیدم و شگفت زده شدم از این همه درک و آگاهی. خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که جایی امن و ایمن مثل این سایت پر نور دارم که میتونم بیام و از همه چی کنده شم و فقط یاد بگیرمو یاد بگیرم.
نگاهت به این آیه و دیدگاهت نسبت به اون منو شگفت زده کرد دوست توحیدی من. اینکه اولین برخورد من با ترجمه ی آیه سخت منو گیج کرد. که خدا میخواد بهم چی بگه. اما بعد با خواندن نظرت اونجایی که گفتی داشته هاتو ببین. طمع نکن؛ حرص نورز .
همه ی ما در هر موقعیت و شرایطی باشیم باز هم به لطف الله توانا چیزی برای سپاسگزاری داریم. اتفاقا نشانه ی امروزم هم فایل ارزشمند ” زیبایی ها را ببینیم ” بود. خدایا شکرت که منو در مسیر درست هدایت میکنی. الهی شکرت خدای منانم. خدایا کمکم کن که قدرت شکرگزاری رو بیشتر درک کنم و اونو توی زندگیم به کار ببندم. هرچند که الان یاد گرفتم هرجا که توانایی شکرگزاری نداشتم و در مدار اون نبودم، شروع به تحسین کردن کنم که خودش سراسر احساس خوب و غوطه ور شدن در نعمت ها و زیبایی هاست.
دقیقا سوال این مسابقه برمیگرده به حضرت سلیمان موقعی از خدا درخاست کرد من میخوام خودم غذای تمام جانداران روی زمین رو بر عهده بگیرم و وقتی شروع کرد به غذا دادن و همه رو سیراب کرد رسید نهنگ بزرگترین ماهی دریا و تا اونجایی که میتونست غذا براش اماده کرد وقتی نهنگ غذارو خورد گفت که من هنوز گرسنه ام غذای بیشتری میخوام این تازه نیم قورت از یک وعده غذایی من بود من هر وعده غذا سه قورت میخورم و حضرت سلیمان متوجه شد که فقط این از عهده ی خداوند بر میاد و بس …میخاست کاری که فقط از عهده ی خداوند بر میاد رو خودش انجام بده
و ماهم الان داریم همین کارو انجام میدیم میخوایم خودمون رو جای خدا قرار بدیم و قدرت و توانایی خدارو دست کم گرفتیم میگیم خدا که به اینا کمک نمیکنه بزار من پولدار بشم خودم کمکشون میکنم تا اونا هم زندگیه خوبی داشته باشن
و اینکه باور نداریم خدا به ما هم میتونه پول زیاد بده برا همین براش شرط میزاریم خدایا تو این پولو به من بده من که برا خودم چیزی نمیخوام میخوام به بنده هات کمک کنم
و اینا همش برمیگرده به اینکه ما هنوز قدرت و عدالت خدارو باور نکردیم
یه مثال خندار هم بزنم که تا این حد مردم خدارو باور ندارن …دو سال پیش بعد از چند سال توی شهرمون خیلی بارن اومد طوری که خیابونا شده بود مثل رودخونه و یکی از همسایه ها وایساده بود دم در بعد داشت میگفت کاری که از خدا بر نمیاد اینم حضرت ابوالفضل یه کاری کرد بارون اومد..از این جور ادما زیاد هستن …میتونم بگم حتی یه ذره هم خدارو نمیشناسن و باورش ندارن
سلام خدمت همه ی دوستان گلم امیدوارم که از مطالب این انسان لذت ببرید
من هم از خود افشاری ابایی ندارم
خوب دقیق یادم نیست که اینکه از این دست از معامله ها با خدا کردم ولی کردم و پول زیادی خواستم تا ببخشم قابل از این که داستان این طور نیست که من جایی میخوام مهم فرکانسی است که جهان دریافت میکنه مهمه ، باید ثروتمند گونه فرکانس ارسال بشه تا به پول نعمت ثروت و هرچی که نیاز داریم برسیم و در یک کلام در فرکانس قرار بگیریم و اینکه قوانین رو رعایت کنیم .نه اینکه خدا رو عین یک انسان فرض کنیم تا بهش یک زیر میزیی یک شرطی . . . خلاصه به یک بهانه ای پولش بزنیم راضیش کنیم تا پول بده این خیلی ترمز بزرگه که دقیقا عین این باورها که خدا نمیخواد ثروت بدست بیارم موفق بشم حالا تو هر موضوعی که هست ودرست مثله ترمز دستی برقی خودرو های جدید که مو را درزش نمی ره یه???
و دوم موضوع که به ذهنم رسید اینه که ما برای خودمون ارزش قائل نیستیم و این موضوع درمورد 97%افراد جامعه به اضافه خودم درسته و جابه شکر گذاری ه که متوجه ش شدم و رو خودم کار کنم
مثلا من یک مثال کاملا شخصی از خودم میزنم من مکانیکم و تو نظرات میتونیم ببین که هست و درصد کار شدم به لطف خدا خلاصه بگذریم من هفته ی پیش چهارصدتومن کار کردم و قبل اینکه درصد کار بشم شاگرد بودم و درآمد کله بهانه ام میشد چهارصدتومن و به خودم به خدا می گفتم تو شکر گذاری هام می نوشتم من درصد کار بشم از درآمدم 10%میبخشم این ها رو به خودم می گفتم درحالی که برای خودم چند ماه بود که یک لباس نو یک چیز با حال که میدونستم بخرم و این نشونه رو میداد که برای خودم ارزش قائل م رو میخریدند درحالی که میرفتم برای مثلا داداشم یا مامانم یک شال پنجاه هزار تومان می خریدم یا برای. داداشم تی شرت و شلوار می خریدم صد تومن و بعد اون ها می گفتن برای خودت فلان مثلا تسمه کمر بند و خریدی ؟ می گفتم میخرم حالا و با خودم فکر میکردم دارم کار درست انجام میدم و یک ویژگی خوبه نگو که اول باید برای خودت ارزش قائل باشی بازهم اگه چیزی یادم آمد میام و می نویسم
امیدوارم هرجا هستید حالتون خوب باشه اینقدر خوب باشه ک تمام کامنت هارو بخونیم و کیف کنیم از نگاه ها و طرز فکر همدیگه.
درباره موضوع مسابقه اینطور میبینم ک اول اینکه قراردادی دارند با خدا کارمیکنند؟ ثروت بده تا …؟خب این یعنی چی؟مگه خداوند نیاز به اعتبار و حرکت من بنده داره؟ مگه خدا خودش نمیتونه این کاررو انجام بده و نیاز به من و تو بنده محدود و نیازمند داره؟
ثروت بده تا من هم فلان کارو انجام بدم؟اونوقت این درسته؟قشنگه؟حس خوب بهت میده؟!!
اصولا قراردادبستن مال کسانیه ک دوطرف باید نیازهمدیگه رو برطرف کنن چون دو طرف نیازمندهستند.اما ما داریم باخدایی خرف میزنیم از خدایی درخواست میکنیم ک قدرت بی انتهاس قدرت مطلقه بی نیاز از همه کس و همه چیزه (الله صمد) و این طرف منِ نیازمند قرارگرفتم.باید مث سلیمان نبی ازخداوند درخواست کنیم..خداوندا ثروتی به من بده بی انتها/ک قبل و بعد من به کسی ندادی…اینجوری خداو قدرت و نعمتشو باور داره…پس سبک بال ازخدا بخواه.شرطی نکن.بی انتها بخواه.نیاز نیست بگی من هم فلان کارو انجام میدم.از خودت بپرس مگه خود خدا نمیتونه این کارهارو انجام بده؟اونی ک قدرت بی انتها و مطلقه مگه نمیتونه کمک کنه به بیمارسرطانی و…نیار به من بنده داره ک از طریق ثروتی ک داده بهم کمک کنم؟
شاید در نگاه اول این درخواست ازخداونددرظاهر حس خوب کمک و همدلی داشته باشه …ولی
ولی ما باخدای خودمون ک جهان و هرچه انچه در ان است از اون اوست، نباید اینطوری قراردادی کار کنیم…جهان و هرانچه در ان است رو مسخر من بنده کرده…فقط بخواه ازش…
این سوالو از خودت بپرس مگه شخص سرطانی یا اون بچه ک ارزوی مدرسه رفتن داره یا اون نمازگزار نیاز ب کمک من و تو داره…نگاهش ب دست من و تو…نه…نگاهش بخداس اون از خدا میخواد…پس تو اینجا نخواه خدایی کنی واسه بنده های خالق خودت.
یک مسئله دیگه ک هست و در ادامه ی این موضوع مطرح میشه برای کسایی ک اینطور درخواست میکنن از خدا اینه ک برفرض مثال این ثروتو خدا بهت داد.اونوقت همیشه پیش خودت حس میکنی ک اگر به این قرارداد عمل نکنی خدا هم این ثروتو ازت میگیره(چون کلا نگاهت بخداوندی خدا متفاوته)پس همیشه نگرانی..همیشه میگی من اینطوری درخواست کردم پس باید اینطور هم عمل کنم…اگه به قراردادم عمل نکنم خدا فلان چیزو ازم میگیره…ثروتمو،فرزندمو،…
یاهراتفاقی ک برات میافته میگی من ب قراردادم درست عمل نکردم بخاطر همین فلان بلا سرم اومد…عذاب وجدان داری ک نکنه من دارم این کارو انجام میدم خدا ناراحت شه ازم بگیره؟
پس اینجا هم ی مانع ذهنی دیگه برات پیش میاد…ک خدا ازم میگیره!…مگه خدا نیازمنده ک پس بگیره؟مگه نعمت و ثروت بهمون میده با منت میده؟ مگه نگاهش مث من و تو ک به کارهات نگاه کنه؟
مورد دیگه اینکه وقتی ثروت بهت داد حس خدایی برای افراد نیازمند بهت دست میده!(چون نگاهت متفاوته کلا)!
پس ازخدا سبک بال بخواه…باقدرت بخواه…بدون محدودیت با باور فراونی بخواه….بی انتها….شرطی هم کار نکن…فکر نکن در ازاش باید کاری برا خدا کنی…تو فقط روی یکتا پرستیت کار کن…
خداییش توی نوشته های قبلیم به باورهای خوبی رسیده بودم.
از اینجا شروع کرده بودم که من از جنبه های مختلفی به این موضوع نگاه کردم
چون خودم سالها پیش از خداوند مبلغی حدود 20میلیارد تومن درخواست کرده بودم تا یه ساختمونی برای معلولین ذهنی و جسمی بسازم
صحبت های بین منطق و دل طی نتیجه گیری این شد:
اول اینکه تو هنوز پول مواد اولیه برای کارگاهت رو نداری اونوقت چطور میخوای ساختمو 20میلیاردی بسازی؟ پس هنوز خودت خیلی خواسته ها داری که میخوای و نمیتونی برای بقیه کاری انجام بدی
دوم اینکه تو خودتو لایق داشتن چنین پولی نمیدونی. اونوقت برای دیگران میخوای؟
یعنی اگه الان ماهی 100میلیون گردش حسابمه، به اندازه همین هم دارم کمک میکنم. پس باید چیزی حدود 50یا 100میلیارد بیاد توی حسابت که بتونی 20میلیاردشو کمک کنی
سوم اینکه قانون تکامل. برای رسیدن به چنین پولی باید تکاملتو طی کنی
چهارم اینکه ایمان. تو اگه راست میگی، قدم اول رو برای ساخت بردار. قدم اول چیه؟ دنبال زمین بگرد. بهترین مکان برای ساخت این ساختمون رو پیدا کن بعدش نقشه اش رو طراحی کن. میکنی این کارو؟
دیدی؟ انجامش نمیدی. ایمان میخواد عزیزم. تو حتی حاظر نیستی قدم اول رو برداری چون ایمان نداری که خدا برات میرسونه
فقط میخوای یهو 100میلیاردت بده که 20میلیاردشو بدی برای ساخت و مابقیشو هم بخور و بخواب. شتر در خواب بیند پنبه دانه
به نام خدا
سلام دوستان
سلام به استاد عباسمنش و همکاران محترمشون
برا جواب دادن به این سوال که این چند روزه ذهن من رو به کل درگیر کرده میشه بی نهایت نوشت. دارم جواب های دوستان رو میخونم واقعا هر کدومشون یه معدن جواهر ناب برا من هست. هر چقدر جلوتر می رم درمیابم که ذهن من خیلی خیلی بد برنامهریزی شده و خودم هم ناخودآگاه تقویتشون میکنم. هر چه بیشتر به این سوال فکر میکنم باور های غلط دیگه نیز رو میشند.
دوستان واقعا بی نظیر و عالی نوشتند، واقعا قابل تحسین و قدردانی هستش این آگاهی ها،که هیچ جا پیدا نمیشه.
توجه و تمرکز من رو این سوال، علاوه بر باور های که دوستان اشاره کردند، چند تا باور دیگه خودش رو به من نشون داد که ذکر میکنم.
۱- باور تقلید. باور زیرک و مرموزیه. خدا تو قرآن بارها اشاره کرده که جواب بت پرستان درباره علت بت پرستی فقط تقلید از پدران و نیاکانشون بوده. باور تقلید در من بسیار ریشه ای تر و عمیق تر ازاین حرف هاست. چون برداشت من از دین، ارجحیت تقلید بر تحقیق و تجربه بوده. تقلید یکی از ترمز های ذهن منه که باید روش کار کنم.
۲- باور خودخواهی. تو کتاب راز ثروت والاس واتلز میگه:”از خود گذشتگی افراطی به اندازه خودپسندی افراطی ناپسند است”.به نظر من باور بخشش قسمتی از ثروت پس از دریافت مصداق همین جمله کتاب راز ثروت است که حالا منظورش رو متوجه میشم.
۳- باور اعتماد و اعتقاد به رب. دوستان در این مورد مفصل توضیح دادند، ولی این بخش رو میخواستم تو فایل توحید عملی ۵ بزارم ولی بهتر دیدم اینجا بنویسم. تو فایل توحید عملی استاد اشاره به تفاوت الله و رب میکنند و میگن که تمام درخواستهای پیامبران از رب بوده نه از الله. میدانید درخواست شیطان برا گمراه کردن انسان نیز از رب بوده. خداوند ۲ بار در قرآن داستان خلقت آدم و سجده نکردن شیطان رو گفته، و شیطان پس از سرپیچی و رانده شدن از درگاه خدا میگه:( قال رب فانظر الی یوم یبعثون). یعنی خدا شاه کلید رو به ما داده، گفته شیطان هم چون از رب خواست، درخواستش اجابت شد هر چند عواقب این درخواست هم بهش گفته شد. این نکته خیلی مهمیه. به نظر من شیطان رگ خواب خدا رو میدونست و از همون راه اقدام کرد و به نتیجه رسید. داستان خلقت و هبوط آدم برا من درسها مهمی داره. یادم این داستان دقیقا با عباراتی یکسان در سوره قصص آیات ۶۵ به بعد (و سوره دوم یادم نیست) هستش.
۴- باور به دو نیروی خیر و شر. خدا وکیلی این عبارت رو چند بار دیده وشنیده اید.” صدقه ۷۰ نوع بدی و بلا را رفع میکند.” شاید هزاران بار.
خیلی جای تامل داره. چند هزار بار قبل از هر سفر بهمون گفتن صدقه بده. یعنی تو ناخودآگاه ما رفته که اولا بدی و بلا و تصادف و بدبختی زیاد هست و با پرداخت یه مبلغ پول رفع میشه و دوما باور وجود دو نیروی خیر و شر وجودش حتمیه. و برا اینکه پای این باور رو محکم کنند به پیامبر ربطش دادن.
این باور قطعی و محکم نه فقط جامعه ما بلکه سایر جوامع نیز هست به همین دلیل اینقدر محکم و مخفیه.
۵- باور بیمه، یا عدم پذیرش فراوانی. ما آدما تو وجودمون دوست داریم که همه چیز راحت بدستمون برسه و این کاملا طبیعیه. ولی چون باور کردیم پول سخت بدست میاد و باورهای مخرب دیگه و از اونجا که با این باورهای خراب هیچ ایده ای به ذهنمان نمیرسه و باور نداریم که خدای امروز ما خدای فردا هم هست، حاضر میشیم ۳۰ سال بخشی از درآمدمون رو بدیم به یه ارگان یا شخص تا مثلا به ما و خانواده مون بازنشستگی بده. هر چی نگاه میکنم به این جور خانواده ها توشون دربدری می بینم. به نظرم چون ما باور بیمه رو پذیرفته ایم برا رسیدن و نگهداری از اون ثروت یا خواستمون باز میخواهیم بیمه کنیم. حاضر میشیم مثل قراداد بیمه با خدا هم قراداد ببندیم.
(به نظرم باور بیمه دعای مادر توحیدی تر باشه، چون حداقل براش پول نمیدی)
باید این باور رو بسازم که خدا بخشاینده است و انسان دریافت کننده.
از شما دوست عزیز بابت خوندن این کامنت ممنونم.
از استاد بابت طرح این مسابقه خودشناسی و وقتی که میزارن ممنونم.
از خدا سپاسگزارم که راه رو نشونم میده و کمکم کرد این متن رو بنویسم.
با سلام به همه.این مورد بر می گردد به باورهای مذهبی ما همان نذر کردن که ساده ترین آن بصورت شماتیک روشن کردن شمع است.وخود این باور نیز خدا را انسان گونه دیدن است در واقع با این کار درحال شرط بندی با خدا هستیم.این نوع خواستن دلیل به چسبیدن به خواسته است و محتاج خواسته بودن و ذلیل خواسته شدن می باشد. وقتی کسی چیزی را ازخدا طلب می کند بهتر است برای آرامش خیال خود همزمان با طلب خواسته شروع به بخشش کند در واقع این خود همفازی با کاینات است. یعنی فرد توانسته بر تصاد با دیگران غلبه کنند. و خود را تافته جدا بافته نمی داند و به این یقین رسیده که قبل از طلب خواسته آن نعمت موجود هست و تنها باید باورش را ساخت که به او داده شود. و این عین صفت غفور بودن خداوندی هست.
سلام به استاد مهربانم ودوستان هم فرکانس. یک نکته در مورد ترمزهای ثروت مجدد به ذهنم رسید که کوتاه عرض میکنم.: مگر خداوند از رگه گردن به من نزدیکتر نیست? مگر او نزدیکتر از هر کسی به من نیست? مگراز اعماق نیتهای من باخبر. نیست?. مگر او به.قدرتمند بودنه من مشتاق تر از من نیست ?مگر او از هفتاد پدر ومادر بیشتر برای من رفاه وقدرت ونعمت نمیخواهد?. مگر او همه ثروت جهان را آماده به خدمت،من نکرده ??? مگر من را خلیفه. خود در زمین قرار نداده ?? خب.شما بگویید خلیفه بدون ثروت مگر داریم ?????? خلیفه بدون قدرت مگر داریم ????? مگر اینکه خلیفه. هنوز از سر بی اطلاعی بر تخت ننشسته باشد. تاجگذاری نکرده باشد. خودش را بنده ئ فرمانروای کل هستی وخلیفه او در این زمین به رسمیت. نشناخته باشد. که اگر بر تخت بندگی این فرمانروای وهاب. که میبخشد. بیحساب و آنقدر به تو اعتبار میدهد که هرگز نمیپرسد برای چه ? وبرای کجا ? ننشسته باشد. گویی. یادمان رفته که حتی نیازی به توضیح نیست که با ثروتی که از خزانه اوووووو میآید چه خواهیم کرد. بابا ناسلامتی. مثلا. ما واسه خودمون خلیفه ایم. خداوند دستور سجده به. ما داد. یادمان رفته??مثل اینکه ما عادت کردیم همیشه خودمان را محدود کنیم. برای همان مقدار اندک نعمت هم، عذاب وجدان بگیریم. ومرتب بخواهیم توضیح دهیم. که ما انسان خوبی هستیم. واین پول را درست مصرف میکنیم. اینهااااا. همه از عزت نفس پایین ماست. یعنی در مقیاس اعتباری که خداوند. به ما داده است. ناچیز است. باورمان به خودمان. ،به عشق بیحد ومرز خدا نسبت به ما ،به اینکه آنقدر فوق ارزشمندیم که هر چه اراده کنیم. به هر میزان داده میشود. بدون هیچ سوال وجوابی. خداوند. وقتی نعمتی. به ما میدهد. آنقدر اعتبار ما در جایگاهش زیاد است. که فقط میگوید. بگووووو چقدر.???? در واقع میگوید. اعتبار خودت نزد خودت چقدر است. این را بگو. بنده من. ??این. میزان را بگووووو. والا. نعمتهای ما. نامحدود است. انقدر. نامحدود. که تعلق خواسته تو، خللی در ان ایجاد نمیکند دیگر توضیحی یا توجیهی. لازم نیست. چیزی که حق مسلم توست توضیح وتفسیر نمیخواهد. مال خود خوده توست. فقط بگو. از این همه ارزشی که من به تو داده ام. چقدرش را باور کرده ای ?بگو چقدر از این اعتبار الهی وعشقانه را پذیرفته ای ??
سلام و سپاس فراوان ازخداوند و هواداران کویش (را چو جان خویشتن دانم)
بطور خلاصه وقت دوستان را نمیگیرم
1- (مدثر 16 بازهم طمع دارد که بیفزاییم) – (بقره 3 و مما رزقناهم ینفقون از انچه روزیشان کردیم انفاق می کنند) = قانون خلا طمع کاران در مقابل انفاق کنندگان همه انسانها حتی ندارترین ها از جهت مال و فرزند و سلامتی باز هم برای بخشیدن چیزهایی دارند که باید اگاه باشند نسبت به داشته هاشون ندیدن داشته ها و نداشتن فرکانس خوب . سپاسگزار نبودن عدم رهایی و وابسته بودن ترمز اول
2- مدثر 38 هرکس گرو دستاوردهای خویش است من خوب نیستم ثروت خوب نیست لیاقت ثروتمند شدن را ندارم از طریق کار خیر ثروت رو حلال میکنم ترمز دوم
3- نسا 128 جانهای ادمیان بخل و ازمندی را حاضر دارد اسراء 100 کان الانسان قتورا بخیلی که بخل را به نهایت رسانده است حشر 9 هرکس از خست جانش خود را مصون نگه دارد رستگار میشود انسان ذاتا خسیس است باز برمیگردیم به قانون خلا نمیتوانیم رهایی را تجربه کنیم فکر میکنیم ایراد از نداشتن و نبخشیدن است
به سختی بین عوامل بالا تفکیک قایل شدم بنظرم همه مباحث با هم ارتباط تنگاتنگی دارند برای انجام هرکاری دنبال منفعتش هستیم از اموزش به همکار از بخل و خستی که مبادا کارم رو بدزده از راه انداختن مشتریان به من چه پولشو یکی دیگه میگیره زحمتش سر منه تا حتی همکاری در امور خانه بین افراد خانواده زن با شوهر یا بچه ها با همدیگر و الی اخر
سپاس و تشکر فراوان از اقای عباسمنش شما در شعور و اگاهی من با ((هواداران کویش )) گره خورده اید
سلام سودابه ی دوست داشتنی و فعال
امید که خوب و عالی و غرق رحمت، نعمت و فضل پروردگار عالمیان باشی
همین چند دقیقه ی پیش از خدای مهربون و الهام بخشم هدایتی خواستم. بابت همین، آیه ای تصادفی از کتاب قرآن را از سایت قیدار باز کردم . دقیقا همین آیه از سوره ی مبارکه ی مدثر برایم آمد :
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ
باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم!
جندین بار معنی آیه را خواندم . به آیه های قبل و بعد رجوع کردم . اما فهوای کلام را نگرفتم. متوجه این هدایت مشخص خداوند رزاقم نشدم. به خاطر همین اومدم داخل سایت و به دنبال این کلمه در بین دیدگاه ها گشتم تا شاید چراغی باشد بر سر راهم. که به دیدگاه توحیدی شما دوست خوبم رسیدم و شگفت زده شدم از این همه درک و آگاهی. خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که جایی امن و ایمن مثل این سایت پر نور دارم که میتونم بیام و از همه چی کنده شم و فقط یاد بگیرمو یاد بگیرم.
نگاهت به این آیه و دیدگاهت نسبت به اون منو شگفت زده کرد دوست توحیدی من. اینکه اولین برخورد من با ترجمه ی آیه سخت منو گیج کرد. که خدا میخواد بهم چی بگه. اما بعد با خواندن نظرت اونجایی که گفتی داشته هاتو ببین. طمع نکن؛ حرص نورز .
همه ی ما در هر موقعیت و شرایطی باشیم باز هم به لطف الله توانا چیزی برای سپاسگزاری داریم. اتفاقا نشانه ی امروزم هم فایل ارزشمند ” زیبایی ها را ببینیم ” بود. خدایا شکرت که منو در مسیر درست هدایت میکنی. الهی شکرت خدای منانم. خدایا کمکم کن که قدرت شکرگزاری رو بیشتر درک کنم و اونو توی زندگیم به کار ببندم. هرچند که الان یاد گرفتم هرجا که توانایی شکرگزاری نداشتم و در مدار اون نبودم، شروع به تحسین کردن کنم که خودش سراسر احساس خوب و غوطه ور شدن در نعمت ها و زیبایی هاست.
الهی شکر
سلام استاد عزیزم
دقیقا سوال این مسابقه برمیگرده به حضرت سلیمان موقعی از خدا درخاست کرد من میخوام خودم غذای تمام جانداران روی زمین رو بر عهده بگیرم و وقتی شروع کرد به غذا دادن و همه رو سیراب کرد رسید نهنگ بزرگترین ماهی دریا و تا اونجایی که میتونست غذا براش اماده کرد وقتی نهنگ غذارو خورد گفت که من هنوز گرسنه ام غذای بیشتری میخوام این تازه نیم قورت از یک وعده غذایی من بود من هر وعده غذا سه قورت میخورم و حضرت سلیمان متوجه شد که فقط این از عهده ی خداوند بر میاد و بس …میخاست کاری که فقط از عهده ی خداوند بر میاد رو خودش انجام بده
و ماهم الان داریم همین کارو انجام میدیم میخوایم خودمون رو جای خدا قرار بدیم و قدرت و توانایی خدارو دست کم گرفتیم میگیم خدا که به اینا کمک نمیکنه بزار من پولدار بشم خودم کمکشون میکنم تا اونا هم زندگیه خوبی داشته باشن
و اینکه باور نداریم خدا به ما هم میتونه پول زیاد بده برا همین براش شرط میزاریم خدایا تو این پولو به من بده من که برا خودم چیزی نمیخوام میخوام به بنده هات کمک کنم
و اینا همش برمیگرده به اینکه ما هنوز قدرت و عدالت خدارو باور نکردیم
یه مثال خندار هم بزنم که تا این حد مردم خدارو باور ندارن …دو سال پیش بعد از چند سال توی شهرمون خیلی بارن اومد طوری که خیابونا شده بود مثل رودخونه و یکی از همسایه ها وایساده بود دم در بعد داشت میگفت کاری که از خدا بر نمیاد اینم حضرت ابوالفضل یه کاری کرد بارون اومد..از این جور ادما زیاد هستن …میتونم بگم حتی یه ذره هم خدارو نمیشناسن و باورش ندارن
سلام خدمت همه ی دوستان گلم امیدوارم که از مطالب این انسان لذت ببرید
من هم از خود افشاری ابایی ندارم
خوب دقیق یادم نیست که اینکه از این دست از معامله ها با خدا کردم ولی کردم و پول زیادی خواستم تا ببخشم قابل از این که داستان این طور نیست که من جایی میخوام مهم فرکانسی است که جهان دریافت میکنه مهمه ، باید ثروتمند گونه فرکانس ارسال بشه تا به پول نعمت ثروت و هرچی که نیاز داریم برسیم و در یک کلام در فرکانس قرار بگیریم و اینکه قوانین رو رعایت کنیم .نه اینکه خدا رو عین یک انسان فرض کنیم تا بهش یک زیر میزیی یک شرطی . . . خلاصه به یک بهانه ای پولش بزنیم راضیش کنیم تا پول بده این خیلی ترمز بزرگه که دقیقا عین این باورها که خدا نمیخواد ثروت بدست بیارم موفق بشم حالا تو هر موضوعی که هست ودرست مثله ترمز دستی برقی خودرو های جدید که مو را درزش نمی ره یه???
و دوم موضوع که به ذهنم رسید اینه که ما برای خودمون ارزش قائل نیستیم و این موضوع درمورد 97%افراد جامعه به اضافه خودم درسته و جابه شکر گذاری ه که متوجه ش شدم و رو خودم کار کنم
مثلا من یک مثال کاملا شخصی از خودم میزنم من مکانیکم و تو نظرات میتونیم ببین که هست و درصد کار شدم به لطف خدا خلاصه بگذریم من هفته ی پیش چهارصدتومن کار کردم و قبل اینکه درصد کار بشم شاگرد بودم و درآمد کله بهانه ام میشد چهارصدتومن و به خودم به خدا می گفتم تو شکر گذاری هام می نوشتم من درصد کار بشم از درآمدم 10%میبخشم این ها رو به خودم می گفتم درحالی که برای خودم چند ماه بود که یک لباس نو یک چیز با حال که میدونستم بخرم و این نشونه رو میداد که برای خودم ارزش قائل م رو میخریدند درحالی که میرفتم برای مثلا داداشم یا مامانم یک شال پنجاه هزار تومان می خریدم یا برای. داداشم تی شرت و شلوار می خریدم صد تومن و بعد اون ها می گفتن برای خودت فلان مثلا تسمه کمر بند و خریدی ؟ می گفتم میخرم حالا و با خودم فکر میکردم دارم کار درست انجام میدم و یک ویژگی خوبه نگو که اول باید برای خودت ارزش قائل باشی بازهم اگه چیزی یادم آمد میام و می نویسم
سلام دوستان
امیدوارم هرجا هستید حالتون خوب باشه اینقدر خوب باشه ک تمام کامنت هارو بخونیم و کیف کنیم از نگاه ها و طرز فکر همدیگه.
درباره موضوع مسابقه اینطور میبینم ک اول اینکه قراردادی دارند با خدا کارمیکنند؟ ثروت بده تا …؟خب این یعنی چی؟مگه خداوند نیاز به اعتبار و حرکت من بنده داره؟ مگه خدا خودش نمیتونه این کاررو انجام بده و نیاز به من و تو بنده محدود و نیازمند داره؟
ثروت بده تا من هم فلان کارو انجام بدم؟اونوقت این درسته؟قشنگه؟حس خوب بهت میده؟!!
اصولا قراردادبستن مال کسانیه ک دوطرف باید نیازهمدیگه رو برطرف کنن چون دو طرف نیازمندهستند.اما ما داریم باخدایی خرف میزنیم از خدایی درخواست میکنیم ک قدرت بی انتهاس قدرت مطلقه بی نیاز از همه کس و همه چیزه (الله صمد) و این طرف منِ نیازمند قرارگرفتم.باید مث سلیمان نبی ازخداوند درخواست کنیم..خداوندا ثروتی به من بده بی انتها/ک قبل و بعد من به کسی ندادی…اینجوری خداو قدرت و نعمتشو باور داره…پس سبک بال ازخدا بخواه.شرطی نکن.بی انتها بخواه.نیاز نیست بگی من هم فلان کارو انجام میدم.از خودت بپرس مگه خود خدا نمیتونه این کارهارو انجام بده؟اونی ک قدرت بی انتها و مطلقه مگه نمیتونه کمک کنه به بیمارسرطانی و…نیار به من بنده داره ک از طریق ثروتی ک داده بهم کمک کنم؟
شاید در نگاه اول این درخواست ازخداونددرظاهر حس خوب کمک و همدلی داشته باشه …ولی
ولی ما باخدای خودمون ک جهان و هرچه انچه در ان است از اون اوست، نباید اینطوری قراردادی کار کنیم…جهان و هرانچه در ان است رو مسخر من بنده کرده…فقط بخواه ازش…
این سوالو از خودت بپرس مگه شخص سرطانی یا اون بچه ک ارزوی مدرسه رفتن داره یا اون نمازگزار نیاز ب کمک من و تو داره…نگاهش ب دست من و تو…نه…نگاهش بخداس اون از خدا میخواد…پس تو اینجا نخواه خدایی کنی واسه بنده های خالق خودت.
یک مسئله دیگه ک هست و در ادامه ی این موضوع مطرح میشه برای کسایی ک اینطور درخواست میکنن از خدا اینه ک برفرض مثال این ثروتو خدا بهت داد.اونوقت همیشه پیش خودت حس میکنی ک اگر به این قرارداد عمل نکنی خدا هم این ثروتو ازت میگیره(چون کلا نگاهت بخداوندی خدا متفاوته)پس همیشه نگرانی..همیشه میگی من اینطوری درخواست کردم پس باید اینطور هم عمل کنم…اگه به قراردادم عمل نکنم خدا فلان چیزو ازم میگیره…ثروتمو،فرزندمو،…
یاهراتفاقی ک برات میافته میگی من ب قراردادم درست عمل نکردم بخاطر همین فلان بلا سرم اومد…عذاب وجدان داری ک نکنه من دارم این کارو انجام میدم خدا ناراحت شه ازم بگیره؟
پس اینجا هم ی مانع ذهنی دیگه برات پیش میاد…ک خدا ازم میگیره!…مگه خدا نیازمنده ک پس بگیره؟مگه نعمت و ثروت بهمون میده با منت میده؟ مگه نگاهش مث من و تو ک به کارهات نگاه کنه؟
مورد دیگه اینکه وقتی ثروت بهت داد حس خدایی برای افراد نیازمند بهت دست میده!(چون نگاهت متفاوته کلا)!
پس ازخدا سبک بال بخواه…باقدرت بخواه…بدون محدودیت با باور فراونی بخواه….بی انتها….شرطی هم کار نکن…فکر نکن در ازاش باید کاری برا خدا کنی…تو فقط روی یکتا پرستیت کار کن…
درود بر همه عزیزان ?
این اولی باره که من در این سایت مینویسم.
ترمزهای من در راه رسیدن به ثروتمند شدنم این است که من:
باور من اینست که من از خانواده ای هستم که پولساز
نیست.
من در کشور سوئد زندگی میکنم و در اینجا سخت میشود پولدار شد.
من حدودا ۴۰ سال دارم و معلم هستم.. چطور میتوانم به ثروتی که میخواهم برسم.
همسری دارم که سختگیر هست و اهل ریسک نیست.
.. اینموانع را در خودم کشف کردم… و روی این باورها باید کار کنم.
مرسی از همگی و از تمام نوشته های که خواندم آموختم ولذت بردم.
مریم از سوئد
سلام خدمت عباسمنش عزیز طراح سوالات چالش بر انگیز ذهنی و متحول کننده و همه دوستان گرامی.
بنظر بنده، ترمزهای ذهنی در مورد مقوله مطرح شده عبارتند از:
1. اینکه داریم بده و بستان را با خالق هستی مطرح میکنیم که این نشان از نشناختن خدای متعال و آنرا دارای احساس انسانی انگاشتن است.
2. ما در آن زمان که این خواسته ها را داریم و شرط و شروط میگذاریم در حقیقت نمایانگر آن است که ما خود را لایق داشتن این مقدار ثروت درخواستی نمی دانیم.
3. ما باور و ایمان نداریم که خود به چنین ثروتی دست یابیم.
4. نمایانگر داشتن باور محدود کننده نسبت به وجود ثروت و نعمت فراوان در جهان است.
5. نمایانگر تمرکز ما بر فقر و کمبود ثروت اطرافمان است.
6. نمایانگر اینکه ثروتمندان انسان های کمک کننده و خیری نیستند چرا که اگر بودند آدم های فقیر زیادی وجود نداشتند.
7. نشان دهنده محدود بودن منابع
8. نبودن عدالت در جهان و زیر سوال بردن عدالت الهی.
9. حاضر نبودن جهت طی کردن تکامل و عجله داشتن جهت رسیدن به اهداف مد نظر.
10. نمایانگر اینکه ثروت و مادی گرایی مقوله با ارزشی محسوب نمی شود و با بخشش و انجام امور خیرخواهانه می خواهیم ثروت مادی را تطهیر کنیم.
تندرست، شاد، آرام و سرشار از نعمت و ثروت باشید.
دوباره شروع کردم به نوشتم.
الان بیخیال برنده شدن و جایزه شدم.
خداییش توی نوشته های قبلیم به باورهای خوبی رسیده بودم.
از اینجا شروع کرده بودم که من از جنبه های مختلفی به این موضوع نگاه کردم
چون خودم سالها پیش از خداوند مبلغی حدود 20میلیارد تومن درخواست کرده بودم تا یه ساختمونی برای معلولین ذهنی و جسمی بسازم
صحبت های بین منطق و دل طی نتیجه گیری این شد:
اول اینکه تو هنوز پول مواد اولیه برای کارگاهت رو نداری اونوقت چطور میخوای ساختمو 20میلیاردی بسازی؟ پس هنوز خودت خیلی خواسته ها داری که میخوای و نمیتونی برای بقیه کاری انجام بدی
دوم اینکه تو خودتو لایق داشتن چنین پولی نمیدونی. اونوقت برای دیگران میخوای؟
یعنی اگه الان ماهی 100میلیون گردش حسابمه، به اندازه همین هم دارم کمک میکنم. پس باید چیزی حدود 50یا 100میلیارد بیاد توی حسابت که بتونی 20میلیاردشو کمک کنی
سوم اینکه قانون تکامل. برای رسیدن به چنین پولی باید تکاملتو طی کنی
چهارم اینکه ایمان. تو اگه راست میگی، قدم اول رو برای ساخت بردار. قدم اول چیه؟ دنبال زمین بگرد. بهترین مکان برای ساخت این ساختمون رو پیدا کن بعدش نقشه اش رو طراحی کن. میکنی این کارو؟
دیدی؟ انجامش نمیدی. ایمان میخواد عزیزم. تو حتی حاظر نیستی قدم اول رو برداری چون ایمان نداری که خدا برات میرسونه
فقط میخوای یهو 100میلیاردت بده که 20میلیاردشو بدی برای ساخت و مابقیشو هم بخور و بخواب. شتر در خواب بیند پنبه دانه
عزیزم هیچ چیزی یهویی نمیشه
چقدر آروم شدم
ممنون استاد که سوال به این قشنگی رو پرسیدی
بازهم اگه سوالی داشتی تعارف نکن، بپرس. اگه فرصت کردیم جوابتو میدیم D: