اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با سلام خدمت استاد عزیزم جناب آقای عباس منش و همه همراهان گرامی
در مورد سوال مسابقه لازم است بطور خلاصه و مفید ۲ اصل مهم را یادآوری نمایم :
۱.وقتی ما بگوییم خدایا اگر پول دادی من حتما به نیازمندان کمک میکنم ناخودآگاه داریم به فقر و کمبودها در جامعه توجه میکنیم و احساسمان بد میشود(احساس بد =اتفاقات بد) و به هر آنچه توجه کنیم آن جنس اتفاق را به زندگی خود دعوت می نماییم و وقتی ما توجه به کمبودها در جامعه داریم لذا همان را جذب می نماییم چرا نباید بگیم خدایا تو بسیار رئوف و بخشنده ای و ما هر کاری کنیم جهان تو گسترش پیدا میکند و به گسترش جهان کمک نماییم به پیشرفت جهان و نه اینکه کمبودها را فقط ببینیم
۲.هر انسانی هر ویژگی شخصیتی دارد بعد از پولدار شدن هم آن ویژگی پر رنگ تر فقط میشود نه اینکه ویژگی جدیدی اضافه شود شما اگر با هر وضع مالی و درآمدی در راه خدا مقداری انفاق و بخشش نکنید به این نیت که در جهان فراوانی هست و من با انفاق خودم به اون فرد کمک نمیکنم بلکه من به خودم کمک میکنم و با باور فراوانی ، فراوانی بیشتری را جذب می نمایم و احساسم عالی میشود بنابراین بعدا هم وقتی ثروت زیادی هم وارد زندگیتون شد انفاق را بیشتر انجام میدهیدبه نیت کمک به خودتون نه دلسوزی و یا زیر سوال بردن عدل خدای متعال ولی وقتی الآن باور به فراوانی ندارید و ۱۰ در صد یا کمتر یا بیشتر از هر درآمدی را نمیبخشید چطور میخواهید ثروت وارد زندگی شما شود .
در پایان از خدای متعال و منان که به خود لقب شکور داده است کمال تشکر را دارم که مرا به اینمسیر زیبا هدایت نموده است و تسلیماو هستم . و همچنین از استاد عباس منش و گروهش که چنین فضایی را فراهم نموده اند .
1. یکی از دلایل چنین درخواستی باورهای نادرست مذهبی مثل نذرکردن است که باید قولی به خدا بدیم تا خدا بما بدهد. درصورتیکه براساس قانون، بخشش با اختیار و سلیقه ما بعد از دریافت نعمت است که احتمال زیاد در شرایط مختلف تغییر میکند. همچنین باید به شرایط فعلی نگاه کنیم که آیا از دریافتهای فعلی میبخشیم که قول چیزی میدهیم که هنوز بدست نیاوردیم؟ که اگر الان میبخشیم حتما دریافتهای بعدی هم میبخشیم و نیاز بقول و شرط نیست
2. دلیل دیگر احساس عدم لیاقت برای ثروت درخواستی میباشد که تقریبا اکثر دوستان اشاره کرده اند.
3. باور نادرست تاثیر بر زندگی دیگران که حتما این باور باعث میشه منتظر تاثیر دیگران بر زندگی خودمونم باشیم و دراصل یه جورایی باورداریم خدا بقیه بنده ها بیشتر از من دوست داره اونم بنده هایی که من میخوام بهشون کمک کنم و این ردپای کمرنگ باور نادرستی هست که «خدا فقرا بیشتر دوست دارد».
4. همچنین قول دادن به خدا درصورت دریافت یه نوع اثبات کمبوده و جذب کمبودهای بیشتر (توجه به ناخواسته)
5. و مهمترین ترمز شناخت نادرست از خداست که با آوردن دلیل قصد احساساتی کردن خدا را داریم تا بیشتر بما بدهد (دیدگاه انسان گونه بودن خدا) و شناخت نادرست خدا یعنی شناخت نادرست قوانینش و ارسال درخواستهای نادرست …
خدارابابت تمام نعمتهایش از جمله این امکان تبادل نظر سپاسگزارم.
وااای امان از این شرک،که اخر بیشتر نرسیدن به خواسته ها از همین مساله هست،من که علت نرسیدن به خواسته ام همین شرک هست خیلی هم مخفی بود
خیلی خوشحال شدم که این موضوع مطرح شد،چون من از اون طرف قضیه ناراحت بودم که چرا من مثل بعضیها این دیدگاه رو ندارم که برای اینکه خدا بهم بیشتر بده باید با خدا عهد ببندم وواقعا حس بدی نسبت به خودم داشتم.ولی همیشه هم به خودم میگفتم خوب الان چقدر میبخشم مهمه ،چنددرصد الان مهمه،وواقعا هم اگر یکی با درامدی که الان داره با حس خوب میبخشه قطعا هم وقتی درامدش بیشتر شد به نسبت درامدش بیشتر میبخشه.
یک باور مالی که من چند روز پیش شنیدم،اینقدرم با خونسردی میگفتن و برام جالب بود اینکه مگه میشه پول نباشه،مگه میشه پول نیاد،پول همه جا هست.
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوب و آگاهم. استاد من دو صفحه از کامنتها رو تا حالا خوندم و البته انشاالله تمامشون رو میخونم و باید بگم که جوابها عاااالیه فوووق العاده است. چقدر لذت میبرم از اینکه چه تعداد زیادی در این خانواده ی صمیمی حضور دارن و چقدر خوب و عالی قانون رو درک کردن و این موضوع از بتن پاسخ ها پیداست که چقدر قوانین رو بچه ها عالی درک کردن و جای سپاسگذاری داره که خداوند چقدر زیبا همه ی ما رو هدایت میکنه. واقعا چقدر لذت میبرید استاد از اینکه شاگرداتون به این خوبی قولنین رو درک کردن و البته شماهم استاد فوق العاده ای هستید که اینچنین شاگردایی رو تربیت کردین. و البته از خدای مهربان میخوام همواره ما رو هدایت کنه تا به این آگاهی ها عمل کنیم. پیروز و موفق باشید دوستان نازنینم.
سلام بر همراه قدیمی، خانم بنی نجاریان عزیز. از دیدن کامنتتون و از دیدن امتیازی که به کامنتم دادید خیلی خوشحال شدم و امیدوارم خدا بهترینها رو نصیبتون کنه.
در مورد شرکت توی مسابقات و یا نوشتن کامنتها من شخصاً خیلی وقتها تردید دارم. وقتی کامنت رو مینویسم، موقع ارسالش یه گفتگوی درونی دارم که فقط دانایی که مهم نیست، اینها رو نوشتی، خودت هم عمل کردی؟ اگه عمل کردی نتیجهت کو؟ نکنه با این نظرت داری به دیگران از بالا نگاه میکنی؟ خلاصه کلی از این صداها از درونم بلند میشه. ولی باز میبینم حتی اگه یه کم به این دانسته ها عمل کرده باشم، با نوشتنشون اولین فایدهش به خودم برمیگرده و اون هم اینه که حواسم جمع تر میشه و بقول استاد نوشتن خیلی به من کمک میکنه برای پیشرفت.
حالا این مطلب رو در پاسخ شما نوشتم، دلیل اولش عرض سلام و ابراز خوشحالیم از دیدن کامنت و امتیازتون بود، و دوم اینکه با همین مکتوب کردن نجوای درونم، متوجه شدم این نجوا هم با اینکه رنگ صحبتهای استاد رو داره، ولی از شیطانه. چون حالمو بد میکنه. ولی با تمام وجودم دارم تلاش میکنم، همین دانسته های عالی رو که از استاد گرفتم تبدیل به باورش کنم و امیدوارم شما هم هرلحظه زیباترین لبخند خدای مهربان رو در زندگیتون ببینید.
من همیشه قبل از رفتن مستقیم سراغ فایل صوتی یا تصویری متنی که استاد در مورد توضیحات فایل می گذارد رو می خوانم و به نظرم خیلی در درک بهتر فایل تصویری کمک خواهد کرد، چراکه همیشه با زمینه ای از قبل ذهنم رو آماده ی درک بهتر صحبت های استاد می کند. که ما در قرآن آیه ی ۴ و ۵ سوره ی المزمل خدا تأکید بر داشتن زمینه نسبت به آنچه قرار است یاد بگیریم تأکید کرده، که به پیامبر گفته قرآن رو شمرده شمرده بخوان چراکه می خواهیم برتو کلام سنگینی نازل کنیم، با اینکه قرآن بر پیامبر نازل میشد بازهم خدا تأکید بر قرآن خوانی قبل از نازل کردن کلام را داشته باشد. مخصوصا در مورد اعضایی که محصل یا دانشجو هستند خیلی مؤثر که قبل از رفتن به کلاس زمینه ای از اون درس رو داشته باشند.
……
و اما جواب سوال:
اتفاقا چندروز پیش با یکی از دوستام درمورد قوانین حاکم بر جهان داشتم صحبت می کردم،داستان از اینجا شروع میشه که دوستم بهم گفت چندروزی هست که یه سری سپاسگزاری نوشتم که مدام بعداز نماز شروع به خواندن این سپاسگزاری ها می کنم، بهش گفتم عالیه ولی مشکلی که وجود داشت این بود که با وجود تمام اینکارها هردو مونده بودیم که واقعا ترمز کار کجاست، بعد چند دقیقه آقایی امد پیشمون و گفت که باطری ماشین خوابیده و نیاز به شک داره شما چیزی ندارید که کمک کنید، دیدم دوستم دست کرد تو جیبش و یه برگه از جیبش درآورد بعد به اون آقا گفت این تمام شماره های یدک کش های شهر که من نشستم در یک بازه ی زمانی اونارو نوشتم و مرتب کردم، که هروقت هرجا گیرافتادم هیچ مشکلی نداشته باشم، خیلی جالب بود که همون لحظه من جوابمو گرفتم، بهش گفتم چشماتو ببند و من در هر بار یک بار برگه ی سپاسگزاری رو بهش دادم و گفتم نزدیک قلبت قراربده، و دفعه ی بعد برگه ی یدک ها رو بهش دادم و بهمین شکل بهش گفتم بزار نزدیک قلبت، بعد بهش گفتم کدوم بهت حس بهتری داد گفت اولی یعنی سپاسگزاری و بهش گفتم فکر کنم جواب سوالتو گرفتی، ولی از اونجایی که به قول خودش کلی زحمت کشیده واسه این برگه قبول نکرد که دور بندازتش و خلاصه گذشت بعداز مدتی گفت که یه وقت بزار همدیگرو ببینیم کارت دارم، دیدم پیاده داره میادیعنی ماشین نداشت، گفتم چه خبر گفت چندروز پیش تصادف کردم، و الان اگه گفتم بیای می خواستم درمورد همین صحبت کنیم، اون روز که تصادف کردم وقتی مجبور شدم از برگه یک کش که تو جیبم بود استفاده کنم تو همون حال یاد حرف تو افتادم و اون لحظه متوجه حرفی که بهم زدی شدی.(دراصل قانون اینه که جایی که ترس هست ایمان جایی نداره، وجایی که ایمان هست، ترس جایی نداره)
…..
بعد دوستم گفت خب حالا من خیلی دوست دارم دانشگاه پزشکی بخوانم، البته ناگفته نماند که لیسانس مکانیک داره، بعد گفت خب به نظرت این قوانین چه کمکی در قبولی من خواهند داشت، من بشینم دعا کنم یعنی قبول میشم و دیگه اصلا نیاز نیست درس بخوانم؟
بهش گفتم نگاه کن خیلیا هستن وقتی می خوان به چیزی برسن شروع به معامله با خدا می کنند، مثل اینه که بشینی بگی خدا من اگه پزشکی قبول شدم قول میدم در هفته فقط یک روز پول بگیرم و ما بقی مجانی کار می کنم، پس منتظر بشین تا خدا قبولت کنه اصلا اینطور نیست،بهش گفتم نگاه کن خدا هدایت گره، خدا نور ، الله نورالسماوات والارض ، خدا طریق و مسیر نشون میده، حالا تو اگه در هر لحظه یادخدارو زنده نگه داری و درتمام مسیرحرکت سپاسگزار باشی، خدا در مسیری که درحال حرکت هستی افراد، موقعیت ها و اشخاصی رو سر راهت قرار خواهد داد که تو بتونی به راحت ترین شکل ممکن به خواستت برسی.با آرزوی بهترین ها
١)کسی که در اولین قدم برای ثروتمند شدن وارد این چنین معاملاتی با خدا میشه در حقیقت ارزش خودش رو به عنوان یک انسان شایسته که جزئی از خدا می باشه ، ندونسته و درواقع خودش را لایق ثروت نمی دونه
۲)باذکر یک مثال مانع ذهنی دوم این شخص رو بهتر میتونم توضیح بدم:
این شخص مانند شخصیه که از خدا ثروت میخواد تا بتونه انفاق کنه در صورتی که خداوند در جای جای قران فرموده که در همه حال و از انجه به شما روزی عطا کردیم انفاق کنید
منظورم اینه که ما در همه حال باید بگیم ما ثروتمندیم و درصدی از انچه به ما روزی داده شده رو انفاق میکنیم برای رضای خدا و ثروت بیشتر
۳)تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
کمک کردن و انفاق کردن در همه حال چه داشته باشیم چه نداشته باشیم ، اینو نشون میده که ما میدونیم فراوانی هست و همیشه خدا به ما روزی میرسونه و جای اون پولی که پرداخت کردیم پر میشه
در واقع سومین مانع ذهنی این شخص کمبود منابع و فقدان فراوانی هست
۴) مانع ذهنی چهارم این شخص اینه که فکر میکنه تنها دلیل ثروتمند شدن اینه که خدا بفهمه من حتما کمک میکنم به نیازمندان و وقتی خدا اینو بفهمه بهم پول و ثروت میده
یعنی این شخص فقط یک دلیل رو میدونه که باعث ثروتمند شدن میشه
در صورتی این دلیل دلیل و انگیزه اصلی برای ثروتمند شدن نیست و دلایل اصلی و اساسی میتونه به عنوان مثال این باشه که خدای وهاب من ، من ثروت میخوام تا در راستای اهداف تو و گسترش جهانت بتونم زمین رو جای بهتری برای زیستن تمامی انسانها بکنم
خدارو خیلی خیلی شکر میکنم که با گروه تحقیقاتی عباسمنش اشنایی پیدا کردم
ما وقتی برای درخواست ثروت از خدا وارد شرط و شروط ویا قرار دادی میشویم در درجه اول خدا را به دیده انسانی با ویژگیها و عواطف و احساسات انسانی نگاه میکنیم نه یک سیستم که فقط طبق قوانین خودش عمل میکند و کاری به بازی ما با الفاظ ندارد و احساس میکنیم بااین قول و قرارها دل خدا را به رحم میاریم که به ما ثروت بدهد و از همان ابتدای کار نشان میدهد که ما نه خداوند را به درستی شناخته ایم ونه قوانین بدون تغییرش را ونه خودمان و ارزشهای ذاتی و درونیمان را و نمی دانیم که ما لایق دریافت ثروت ونعمتهای بینهایت خداوند در تمام جنبه های زندگی در هر دو جهان هستیم بدون هیچ شرط و قراردادی ما لایق و ارزشمند بدنیا میاییم و برای داشتن ثروت نیاز به هیچ شرط و شروطی نیست فقط کافیست خداوند و قوانین و ارزشهای خودمان را بشناسیم و در راستای این قوانین عمل و حرکت کنیم و باورهایمان را درست کنیم و ایمان به خدا بصورت کامل در همه جنبه ها داشته باشیم اون وقت میبینیم که خداوند بی قید و شرط میبخشد و از خود ما مشتاق تر است برای ثروتمند شدن و متنعم شدن ما هست و نیز ترس درونی و شرک ما باعث میشود که متوسل بشیم به چنین شرطها و قول و قرارهایی. از آنجایی که ما می ترسیم که خداوند به همین راحتی و کشکی کشکی به ما ثروت نخواهد داد و خود را به صورت ذاتی وبه خودی خود لایق ثروت بی قید و شرط نمی دانیم این احساس عدم لیاقت و عدم شناخت صحیح خداوند وقوانینش و نیز ترس از نرسیدن به این ثروت و خواسته درونی ونیز احساس دلسوزی و دلرحمیهای بیجا بخاطر عدم درک خداوند و قوانین کیهانی سعی در فریب خودمان و این سیستم و سرکوب کردن ترس از نداشتن با دید عواطف و احساسات انسانی شروع به درخواست با چنین شرطهایی می نماییم که ترمزها و باورهای ناصحیح و غلط بسیاری در خود دارد که منجر به ثروت نمیشود و صداقت درونی و هماهنگی با انرژی منبع ندارد. و فکر میکنیم اگر دلایل دیگه ای به غیر از دلایل ذکر شده مجاز از نگاه انسانی خودمان بیاوریم جهت دریافت ثروت خدا با ما حال نمیکنه و بهمون نمیده و بخاطر باورها و دیدگاه غلط ذهنی خودمون دست به دامن این قول و قرارها با خدا میشیم در حالی که کمک و خدمت به پدر و مادر ویا به دیگران و انجام امور خیر و انسانی وانفاق کردن در حد توان بطوری که به خود آدم واهدافش ضربه نمیزنه همانطور که اسمش روشه ذاتیه و اینجور نیست که اول آدم به ثروت برسه و یا منتظر یه موقعیت باشه و بعد انفاق کنه ببخشه ودر کل انسان خوبی بشه وبا خدا شرط کنه که هر موقع من داشتم اون موقع میبخشم انگار که خدا خودش نمیتونه ببخشه در حالی که خدا مالک کل جهانه وبه هرکی که بخواد بینهایت ثروت میده پس برای خوب بودن وبخشندگی چه مالی وچه خدمت فیزیکی در هر زمانی میشود و به قول قرآن مومنان واقعی هم در زمان تنگدستی و هم در زمان ثروت انفاق میکنند پس معلوم میشود این در خواست ثروت باورهای مخرب زیادی دارد که نیاز به تعمق و بررسی و تصحیح زیادی دارد که باید در همه زمینه های شناخت درست خداوند و قوانین و لیاقت و نداشتن شرک و ترس و داشتن ایمان و باورسازی درست حل شود با آرزوی موفقیت برای خودم و همه دوستان
۵)مانع ذهنی پنجم این شخص توجه به فقرا و زندگی نیازمندان هست که این باعث میشه از ثروت دور بشه و این رو باید با این باور عوض کنه که خدا کارشو بلده و نباید جای خدا فکر کنم
یکی از موانع می تونه شرط گذاشتن باری کسب ثروت در پیشگاه خدا باشه و با گذاشتن این شروط خودمون واسه خودمو مانع ایجاد می کنیم یکی دیگه از موانع می تونه اولویت قرار دادن نیاز های دیگران نسبت به خودمون باشه مثلا میگیم خدایا به من ثروت بده تا من پول بدم به فلانی زندگیشو رو به راه کنه و لی نمیگیم خدایا به من ثروت بده تا چیزایی که دوسدارمو داشته باشم ، لذتی که دوسدارمو تجربه کنم .و یکی دیگه از این کد های منفی می تونه این باشه که به این قائل نیستیم که هر کسی در هر شرایط و موقعیتی که هست بهترینه خودشه و فکر میکنیم می تونیم زندگی بقیه رو عوض کنیم و خوشبخت شدن یا نشدن بقیه یجورایی وظیفه ماست.
از خدای بزرگتو هر لحظه براتون شادی، ثروت و آرامش می خوام.
با سلام خدمت استاد عزیزم جناب آقای عباس منش و همه همراهان گرامی
در مورد سوال مسابقه لازم است بطور خلاصه و مفید ۲ اصل مهم را یادآوری نمایم :
۱.وقتی ما بگوییم خدایا اگر پول دادی من حتما به نیازمندان کمک میکنم ناخودآگاه داریم به فقر و کمبودها در جامعه توجه میکنیم و احساسمان بد میشود(احساس بد =اتفاقات بد) و به هر آنچه توجه کنیم آن جنس اتفاق را به زندگی خود دعوت می نماییم و وقتی ما توجه به کمبودها در جامعه داریم لذا همان را جذب می نماییم چرا نباید بگیم خدایا تو بسیار رئوف و بخشنده ای و ما هر کاری کنیم جهان تو گسترش پیدا میکند و به گسترش جهان کمک نماییم به پیشرفت جهان و نه اینکه کمبودها را فقط ببینیم
۲.هر انسانی هر ویژگی شخصیتی دارد بعد از پولدار شدن هم آن ویژگی پر رنگ تر فقط میشود نه اینکه ویژگی جدیدی اضافه شود شما اگر با هر وضع مالی و درآمدی در راه خدا مقداری انفاق و بخشش نکنید به این نیت که در جهان فراوانی هست و من با انفاق خودم به اون فرد کمک نمیکنم بلکه من به خودم کمک میکنم و با باور فراوانی ، فراوانی بیشتری را جذب می نمایم و احساسم عالی میشود بنابراین بعدا هم وقتی ثروت زیادی هم وارد زندگیتون شد انفاق را بیشتر انجام میدهیدبه نیت کمک به خودتون نه دلسوزی و یا زیر سوال بردن عدل خدای متعال ولی وقتی الآن باور به فراوانی ندارید و ۱۰ در صد یا کمتر یا بیشتر از هر درآمدی را نمیبخشید چطور میخواهید ثروت وارد زندگی شما شود .
در پایان از خدای متعال و منان که به خود لقب شکور داده است کمال تشکر را دارم که مرا به اینمسیر زیبا هدایت نموده است و تسلیماو هستم . و همچنین از استاد عباس منش و گروهش که چنین فضایی را فراهم نموده اند .
سلام
استاد اگه بخوام خیلی کوتاه نظرخودمو بگم
1عدم احساس لیاقت
۲شرک
۳ترس ازدست دادن خواسته
چون میترسیم اگه خداوند ثروتی به ما بدهد و ما بخشی از ثروت رو نبخشیم یه اتفاقی می افتدکه برمیگردیم سر خانه اول
و………….
ثرررررررررررررررروتمندباشید?
هوالوهاب
سلام به همه دوستان ثروت آفرین و گروه موفق عباسمنش
1. یکی از دلایل چنین درخواستی باورهای نادرست مذهبی مثل نذرکردن است که باید قولی به خدا بدیم تا خدا بما بدهد. درصورتیکه براساس قانون، بخشش با اختیار و سلیقه ما بعد از دریافت نعمت است که احتمال زیاد در شرایط مختلف تغییر میکند. همچنین باید به شرایط فعلی نگاه کنیم که آیا از دریافتهای فعلی میبخشیم که قول چیزی میدهیم که هنوز بدست نیاوردیم؟ که اگر الان میبخشیم حتما دریافتهای بعدی هم میبخشیم و نیاز بقول و شرط نیست
2. دلیل دیگر احساس عدم لیاقت برای ثروت درخواستی میباشد که تقریبا اکثر دوستان اشاره کرده اند.
3. باور نادرست تاثیر بر زندگی دیگران که حتما این باور باعث میشه منتظر تاثیر دیگران بر زندگی خودمونم باشیم و دراصل یه جورایی باورداریم خدا بقیه بنده ها بیشتر از من دوست داره اونم بنده هایی که من میخوام بهشون کمک کنم و این ردپای کمرنگ باور نادرستی هست که «خدا فقرا بیشتر دوست دارد».
4. همچنین قول دادن به خدا درصورت دریافت یه نوع اثبات کمبوده و جذب کمبودهای بیشتر (توجه به ناخواسته)
5. و مهمترین ترمز شناخت نادرست از خداست که با آوردن دلیل قصد احساساتی کردن خدا را داریم تا بیشتر بما بدهد (دیدگاه انسان گونه بودن خدا) و شناخت نادرست خدا یعنی شناخت نادرست قوانینش و ارسال درخواستهای نادرست …
خدارابابت تمام نعمتهایش از جمله این امکان تبادل نظر سپاسگزارم.
سلام بر استاد عزیز و دوستان خوبم
وااای امان از این شرک،که اخر بیشتر نرسیدن به خواسته ها از همین مساله هست،من که علت نرسیدن به خواسته ام همین شرک هست خیلی هم مخفی بود
خیلی خوشحال شدم که این موضوع مطرح شد،چون من از اون طرف قضیه ناراحت بودم که چرا من مثل بعضیها این دیدگاه رو ندارم که برای اینکه خدا بهم بیشتر بده باید با خدا عهد ببندم وواقعا حس بدی نسبت به خودم داشتم.ولی همیشه هم به خودم میگفتم خوب الان چقدر میبخشم مهمه ،چنددرصد الان مهمه،وواقعا هم اگر یکی با درامدی که الان داره با حس خوب میبخشه قطعا هم وقتی درامدش بیشتر شد به نسبت درامدش بیشتر میبخشه.
یک باور مالی که من چند روز پیش شنیدم،اینقدرم با خونسردی میگفتن و برام جالب بود اینکه مگه میشه پول نباشه،مگه میشه پول نیاد،پول همه جا هست.
توضیحات دوستان بسیار عالی هست،سپاس از همگی???
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوب و آگاهم. استاد من دو صفحه از کامنتها رو تا حالا خوندم و البته انشاالله تمامشون رو میخونم و باید بگم که جوابها عاااالیه فوووق العاده است. چقدر لذت میبرم از اینکه چه تعداد زیادی در این خانواده ی صمیمی حضور دارن و چقدر خوب و عالی قانون رو درک کردن و این موضوع از بتن پاسخ ها پیداست که چقدر قوانین رو بچه ها عالی درک کردن و جای سپاسگذاری داره که خداوند چقدر زیبا همه ی ما رو هدایت میکنه. واقعا چقدر لذت میبرید استاد از اینکه شاگرداتون به این خوبی قولنین رو درک کردن و البته شماهم استاد فوق العاده ای هستید که اینچنین شاگردایی رو تربیت کردین. و البته از خدای مهربان میخوام همواره ما رو هدایت کنه تا به این آگاهی ها عمل کنیم. پیروز و موفق باشید دوستان نازنینم.
سلام بر همراه قدیمی، خانم بنی نجاریان عزیز. از دیدن کامنتتون و از دیدن امتیازی که به کامنتم دادید خیلی خوشحال شدم و امیدوارم خدا بهترینها رو نصیبتون کنه.
در مورد شرکت توی مسابقات و یا نوشتن کامنتها من شخصاً خیلی وقتها تردید دارم. وقتی کامنت رو مینویسم، موقع ارسالش یه گفتگوی درونی دارم که فقط دانایی که مهم نیست، اینها رو نوشتی، خودت هم عمل کردی؟ اگه عمل کردی نتیجهت کو؟ نکنه با این نظرت داری به دیگران از بالا نگاه میکنی؟ خلاصه کلی از این صداها از درونم بلند میشه. ولی باز میبینم حتی اگه یه کم به این دانسته ها عمل کرده باشم، با نوشتنشون اولین فایدهش به خودم برمیگرده و اون هم اینه که حواسم جمع تر میشه و بقول استاد نوشتن خیلی به من کمک میکنه برای پیشرفت.
حالا این مطلب رو در پاسخ شما نوشتم، دلیل اولش عرض سلام و ابراز خوشحالیم از دیدن کامنت و امتیازتون بود، و دوم اینکه با همین مکتوب کردن نجوای درونم، متوجه شدم این نجوا هم با اینکه رنگ صحبتهای استاد رو داره، ولی از شیطانه. چون حالمو بد میکنه. ولی با تمام وجودم دارم تلاش میکنم، همین دانسته های عالی رو که از استاد گرفتم تبدیل به باورش کنم و امیدوارم شما هم هرلحظه زیباترین لبخند خدای مهربان رو در زندگیتون ببینید.
به بام الله
من همیشه قبل از رفتن مستقیم سراغ فایل صوتی یا تصویری متنی که استاد در مورد توضیحات فایل می گذارد رو می خوانم و به نظرم خیلی در درک بهتر فایل تصویری کمک خواهد کرد، چراکه همیشه با زمینه ای از قبل ذهنم رو آماده ی درک بهتر صحبت های استاد می کند. که ما در قرآن آیه ی ۴ و ۵ سوره ی المزمل خدا تأکید بر داشتن زمینه نسبت به آنچه قرار است یاد بگیریم تأکید کرده، که به پیامبر گفته قرآن رو شمرده شمرده بخوان چراکه می خواهیم برتو کلام سنگینی نازل کنیم، با اینکه قرآن بر پیامبر نازل میشد بازهم خدا تأکید بر قرآن خوانی قبل از نازل کردن کلام را داشته باشد. مخصوصا در مورد اعضایی که محصل یا دانشجو هستند خیلی مؤثر که قبل از رفتن به کلاس زمینه ای از اون درس رو داشته باشند.
……
و اما جواب سوال:
اتفاقا چندروز پیش با یکی از دوستام درمورد قوانین حاکم بر جهان داشتم صحبت می کردم،داستان از اینجا شروع میشه که دوستم بهم گفت چندروزی هست که یه سری سپاسگزاری نوشتم که مدام بعداز نماز شروع به خواندن این سپاسگزاری ها می کنم، بهش گفتم عالیه ولی مشکلی که وجود داشت این بود که با وجود تمام اینکارها هردو مونده بودیم که واقعا ترمز کار کجاست، بعد چند دقیقه آقایی امد پیشمون و گفت که باطری ماشین خوابیده و نیاز به شک داره شما چیزی ندارید که کمک کنید، دیدم دوستم دست کرد تو جیبش و یه برگه از جیبش درآورد بعد به اون آقا گفت این تمام شماره های یدک کش های شهر که من نشستم در یک بازه ی زمانی اونارو نوشتم و مرتب کردم، که هروقت هرجا گیرافتادم هیچ مشکلی نداشته باشم، خیلی جالب بود که همون لحظه من جوابمو گرفتم، بهش گفتم چشماتو ببند و من در هر بار یک بار برگه ی سپاسگزاری رو بهش دادم و گفتم نزدیک قلبت قراربده، و دفعه ی بعد برگه ی یدک ها رو بهش دادم و بهمین شکل بهش گفتم بزار نزدیک قلبت، بعد بهش گفتم کدوم بهت حس بهتری داد گفت اولی یعنی سپاسگزاری و بهش گفتم فکر کنم جواب سوالتو گرفتی، ولی از اونجایی که به قول خودش کلی زحمت کشیده واسه این برگه قبول نکرد که دور بندازتش و خلاصه گذشت بعداز مدتی گفت که یه وقت بزار همدیگرو ببینیم کارت دارم، دیدم پیاده داره میادیعنی ماشین نداشت، گفتم چه خبر گفت چندروز پیش تصادف کردم، و الان اگه گفتم بیای می خواستم درمورد همین صحبت کنیم، اون روز که تصادف کردم وقتی مجبور شدم از برگه یک کش که تو جیبم بود استفاده کنم تو همون حال یاد حرف تو افتادم و اون لحظه متوجه حرفی که بهم زدی شدی.(دراصل قانون اینه که جایی که ترس هست ایمان جایی نداره، وجایی که ایمان هست، ترس جایی نداره)
…..
بعد دوستم گفت خب حالا من خیلی دوست دارم دانشگاه پزشکی بخوانم، البته ناگفته نماند که لیسانس مکانیک داره، بعد گفت خب به نظرت این قوانین چه کمکی در قبولی من خواهند داشت، من بشینم دعا کنم یعنی قبول میشم و دیگه اصلا نیاز نیست درس بخوانم؟
بهش گفتم نگاه کن خیلیا هستن وقتی می خوان به چیزی برسن شروع به معامله با خدا می کنند، مثل اینه که بشینی بگی خدا من اگه پزشکی قبول شدم قول میدم در هفته فقط یک روز پول بگیرم و ما بقی مجانی کار می کنم، پس منتظر بشین تا خدا قبولت کنه اصلا اینطور نیست،بهش گفتم نگاه کن خدا هدایت گره، خدا نور ، الله نورالسماوات والارض ، خدا طریق و مسیر نشون میده، حالا تو اگه در هر لحظه یادخدارو زنده نگه داری و درتمام مسیرحرکت سپاسگزار باشی، خدا در مسیری که درحال حرکت هستی افراد، موقعیت ها و اشخاصی رو سر راهت قرار خواهد داد که تو بتونی به راحت ترین شکل ممکن به خواستت برسی.با آرزوی بهترین ها
به نام خداوند وهاب
سلام دوستان
١)کسی که در اولین قدم برای ثروتمند شدن وارد این چنین معاملاتی با خدا میشه در حقیقت ارزش خودش رو به عنوان یک انسان شایسته که جزئی از خدا می باشه ، ندونسته و درواقع خودش را لایق ثروت نمی دونه
۲)باذکر یک مثال مانع ذهنی دوم این شخص رو بهتر میتونم توضیح بدم:
این شخص مانند شخصیه که از خدا ثروت میخواد تا بتونه انفاق کنه در صورتی که خداوند در جای جای قران فرموده که در همه حال و از انجه به شما روزی عطا کردیم انفاق کنید
منظورم اینه که ما در همه حال باید بگیم ما ثروتمندیم و درصدی از انچه به ما روزی داده شده رو انفاق میکنیم برای رضای خدا و ثروت بیشتر
۳)تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
کمک کردن و انفاق کردن در همه حال چه داشته باشیم چه نداشته باشیم ، اینو نشون میده که ما میدونیم فراوانی هست و همیشه خدا به ما روزی میرسونه و جای اون پولی که پرداخت کردیم پر میشه
در واقع سومین مانع ذهنی این شخص کمبود منابع و فقدان فراوانی هست
۴) مانع ذهنی چهارم این شخص اینه که فکر میکنه تنها دلیل ثروتمند شدن اینه که خدا بفهمه من حتما کمک میکنم به نیازمندان و وقتی خدا اینو بفهمه بهم پول و ثروت میده
یعنی این شخص فقط یک دلیل رو میدونه که باعث ثروتمند شدن میشه
در صورتی این دلیل دلیل و انگیزه اصلی برای ثروتمند شدن نیست و دلایل اصلی و اساسی میتونه به عنوان مثال این باشه که خدای وهاب من ، من ثروت میخوام تا در راستای اهداف تو و گسترش جهانت بتونم زمین رو جای بهتری برای زیستن تمامی انسانها بکنم
خدارو خیلی خیلی شکر میکنم که با گروه تحقیقاتی عباسمنش اشنایی پیدا کردم
بدرود
با سلام و درود و سپاس فراوان از خدای یکتا
ما وقتی برای درخواست ثروت از خدا وارد شرط و شروط ویا قرار دادی میشویم در درجه اول خدا را به دیده انسانی با ویژگیها و عواطف و احساسات انسانی نگاه میکنیم نه یک سیستم که فقط طبق قوانین خودش عمل میکند و کاری به بازی ما با الفاظ ندارد و احساس میکنیم بااین قول و قرارها دل خدا را به رحم میاریم که به ما ثروت بدهد و از همان ابتدای کار نشان میدهد که ما نه خداوند را به درستی شناخته ایم ونه قوانین بدون تغییرش را ونه خودمان و ارزشهای ذاتی و درونیمان را و نمی دانیم که ما لایق دریافت ثروت ونعمتهای بینهایت خداوند در تمام جنبه های زندگی در هر دو جهان هستیم بدون هیچ شرط و قراردادی ما لایق و ارزشمند بدنیا میاییم و برای داشتن ثروت نیاز به هیچ شرط و شروطی نیست فقط کافیست خداوند و قوانین و ارزشهای خودمان را بشناسیم و در راستای این قوانین عمل و حرکت کنیم و باورهایمان را درست کنیم و ایمان به خدا بصورت کامل در همه جنبه ها داشته باشیم اون وقت میبینیم که خداوند بی قید و شرط میبخشد و از خود ما مشتاق تر است برای ثروتمند شدن و متنعم شدن ما هست و نیز ترس درونی و شرک ما باعث میشود که متوسل بشیم به چنین شرطها و قول و قرارهایی. از آنجایی که ما می ترسیم که خداوند به همین راحتی و کشکی کشکی به ما ثروت نخواهد داد و خود را به صورت ذاتی وبه خودی خود لایق ثروت بی قید و شرط نمی دانیم این احساس عدم لیاقت و عدم شناخت صحیح خداوند وقوانینش و نیز ترس از نرسیدن به این ثروت و خواسته درونی ونیز احساس دلسوزی و دلرحمیهای بیجا بخاطر عدم درک خداوند و قوانین کیهانی سعی در فریب خودمان و این سیستم و سرکوب کردن ترس از نداشتن با دید عواطف و احساسات انسانی شروع به درخواست با چنین شرطهایی می نماییم که ترمزها و باورهای ناصحیح و غلط بسیاری در خود دارد که منجر به ثروت نمیشود و صداقت درونی و هماهنگی با انرژی منبع ندارد. و فکر میکنیم اگر دلایل دیگه ای به غیر از دلایل ذکر شده مجاز از نگاه انسانی خودمان بیاوریم جهت دریافت ثروت خدا با ما حال نمیکنه و بهمون نمیده و بخاطر باورها و دیدگاه غلط ذهنی خودمون دست به دامن این قول و قرارها با خدا میشیم در حالی که کمک و خدمت به پدر و مادر ویا به دیگران و انجام امور خیر و انسانی وانفاق کردن در حد توان بطوری که به خود آدم واهدافش ضربه نمیزنه همانطور که اسمش روشه ذاتیه و اینجور نیست که اول آدم به ثروت برسه و یا منتظر یه موقعیت باشه و بعد انفاق کنه ببخشه ودر کل انسان خوبی بشه وبا خدا شرط کنه که هر موقع من داشتم اون موقع میبخشم انگار که خدا خودش نمیتونه ببخشه در حالی که خدا مالک کل جهانه وبه هرکی که بخواد بینهایت ثروت میده پس برای خوب بودن وبخشندگی چه مالی وچه خدمت فیزیکی در هر زمانی میشود و به قول قرآن مومنان واقعی هم در زمان تنگدستی و هم در زمان ثروت انفاق میکنند پس معلوم میشود این در خواست ثروت باورهای مخرب زیادی دارد که نیاز به تعمق و بررسی و تصحیح زیادی دارد که باید در همه زمینه های شناخت درست خداوند و قوانین و لیاقت و نداشتن شرک و ترس و داشتن ایمان و باورسازی درست حل شود با آرزوی موفقیت برای خودم و همه دوستان
باعرض پوزش اخرین مانع ذهنی رو فراموش کردم بگم
۵)مانع ذهنی پنجم این شخص توجه به فقرا و زندگی نیازمندان هست که این باعث میشه از ثروت دور بشه و این رو باید با این باور عوض کنه که خدا کارشو بلده و نباید جای خدا فکر کنم
بدرود
با سلام به همه زیبا اندیشان.
یکی از موانع می تونه شرط گذاشتن باری کسب ثروت در پیشگاه خدا باشه و با گذاشتن این شروط خودمون واسه خودمو مانع ایجاد می کنیم یکی دیگه از موانع می تونه اولویت قرار دادن نیاز های دیگران نسبت به خودمون باشه مثلا میگیم خدایا به من ثروت بده تا من پول بدم به فلانی زندگیشو رو به راه کنه و لی نمیگیم خدایا به من ثروت بده تا چیزایی که دوسدارمو داشته باشم ، لذتی که دوسدارمو تجربه کنم .و یکی دیگه از این کد های منفی می تونه این باشه که به این قائل نیستیم که هر کسی در هر شرایط و موقعیتی که هست بهترینه خودشه و فکر میکنیم می تونیم زندگی بقیه رو عوض کنیم و خوشبخت شدن یا نشدن بقیه یجورایی وظیفه ماست.
از خدای بزرگتو هر لحظه براتون شادی، ثروت و آرامش می خوام.
پیروز باشید