شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 270 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    9 دقیقه
  • فایل صوتی شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت
    0MB
    9 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

5025 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن جمال باشی گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    با سلام

    ترمزها یا باورهای نادرست در عبارت “خدایا تو به من ثروت بده، من کلی به نیازمندان می‌بخشم و کار خیر انجام میدم” :

    ۱_ این باور که خداوند بخاطر نیت و قصد خیرخواهانه ما از داشتن ثروت تحت تاثیر قرار میگیره و به ما ثروت میده باوریست نادرست.

    ۲_خداوند، این انرژی هوشمند، این سیستمِ با سازو کار مشخص، فقط بر اساس قوانینی که در جهان وضع کرده عمل میکنه. نه بر اساس احساس و منطق، و احساساتی هم نمیشه.

    خداوند کاری نداره ک ما قصد داریم از ثروتمون در راه خیر یا هر راه دیگه‌ای استفاده کنیم.

    برای خدا مهم نیست که ثروت به صلاح ما هست یا نه.

    بنابراین باید این باور رو از ذهنمون بیرون بیاریم چون قصد کمک به نیازمندان دارم خدا باید به من ثروت بده.

    ۳_ عبارت مذکور، توجه به عدم فراوانی ثروت در جهان، توجه به فقر و کمبود ثروت خود شخص و دیگران داره که همگی فرکانس‌هایی متضاد با خواسته‌ی ما (که داشتن ثروت هستش) ارسال میکنن.

    باید فرکانس‌هایی مناسب و هماهنگ با انرژی منبع در جهت رسیدن به خواسته‌ها ارسال کنیم تا بتونیم انرژی رو به شکل خواسته‌هامون در بیاریم و در قالب ثروت بهش شکل بدیم.

    ۴_ در عبارت مذکور وارونه عمل شده. بدین ترتیب که اول باید ببخشیم تا به ما ثروت داده بشه، اول باید خلاء ایجاد کنیم تا پر بشه (طبق قانون بخشش و قانون خلاء) ، نه اینکه اول ثروت رو بخواهیم بعد بخشش رو.

    ۵_ در پایان، اگرچه نیت خیر از داشتن ثروت و قصد انجام کارهای نیک حس خوبی به ما میده و ارزشمنده

    ولی برای خداوند مقتدر و یکتایی که رزق تمام موجودات کیهان رو خودش تامین میکنه اصلا مهم نیست که ما وقتی ثروت داشته باشیم با ثروتمون چه کارایی میکنیم بلکه برای “ما” مهمه چون نتایج عملکرد ما با ثروتمون مستقیما به خودمون برمیگرده.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    کانی کورد گفته:
    مدت عضویت: 2574 روز

    سلام و هزاران درود خدمت استاد عزیزم و دوستان بزرگوار همفرکانسی پر تلاشم…

    همگی خسته نباشید.اکثر دیدگاه ها رو خوندم و لذت بردم از این همه آگاهی و شناخت دوستانم نسبت به خودشان و خدا و جهان…

    در مورد این فایل و جواب سوال میخواستم چند نکته رو عرض کنم…

    ??

    :باور محدود کننده نداشتن لیاقت ثروتمند شدن..اینکه من شرطی میشوم برای بدست آوردن آرزوها و خواسته هایم به آنها به چشم امانت نگاه میکنم که باید بعد از بدست آوردنشان ببخشم…در صورتی که من باید فکر کنم که هیچ معامله ای در کار نیست و خدای من بی نهایت مهربان و رزاق و بخشنده است و از ثروت بینهایت خود بدون منت و هیچ چشمداشتی به زندگی من نعمت میبخشد

    خداوند به یک اندازه در جهان نعمت پراکنده است و هر کس

    با تغییر باورها و فرکانسهایش میتواند از آن نعمت برخوردار شود.من به نوبه خود با تغییر باورها و کار کردن روی تغییر فرکانسهایم باید به حس لذت بخش لایق بودن برسم.

    باور محدود کننده دیگر در این سوال ..فکر کردن و توجه به فقر و محرومیت است…با فکر کردن به فقر دیگر افراد نه تنها هیچ کمکی به آنها نمیشود بلکه این خود ما هستیم که فرکانس باورهایمان تقلیل میابد و قدرت باورهای مثبتمان کم میشود…هر کس درهر جایگاه و مرتبه ای که است آنجا بهترین مکان اوست من نمیتوانم با فکر کردن به کمبودهایش به او کمکی بکنم بلکه خودم از کاروان پیشرفت زندگیم عقب می افتم…تنها کمکی که میتوانم به مردم بکنم این است که روی باورهای ایده آل و مثبتم کار کنم و روز به روز خود را بالاتر بکشم تا بتوانم با رسیدن به جایگاه های عالی , جهان را جای بهتری برای زندگی خودم ودیگر مردم بکنم…

    این شرطی شدن برای خواسته هایمان در برابر خداوند یک نوع شرک آشکار است …اینکه ما خود را بهتر از خدا میدانیم برای بهبود زندگی مردم…در حالی که هیچ کس جز خدا نمیتواند و نمیداند چه چیزی برای شرایط زندگی مردم مناسب است..گاهی ما با ببخششهای بی جا و تغییر شرایط زندگی افراد نه تنها به آنها کمک نمیکنیم بلکه با توجه به عدم ظرفیتشان , بزرگترین ضربه را به آنها میزنیم…تا زمانی که ظرفیت پذیرش امکاناتی در وجود فرد ایجاد نشود و شرایطش بر حسب آن نعمت جدید تغییر نکند نه تنها از آنها لذت نمیبرد بلکه اذیت هم میشود.

    هر گاه ما خواسته و آرزویی داریم باید فکر و عملمان هم بر طبق آن خواسته باشد تا خداوند آن را اجابت کند..وقتی ما ثروت میخواهیم باید آن را تحسین کنیم و باورهای ثروت آفرین ایجاد کنیم .فکر کردن به اینکه من ثروتمند شوم تا به مردم فقیر کمک کنم تحسین ثروت نیست بلکه توجه به فقر است..تا زمانیکه این باور مخرب را در ذهن داریم روز به روز از ثروت دورتر میشویم..تحسین ثروت باعث ایجاد حس خوب و شیرینی میشود که مارا در تلاش برای تغییر باورها و فرکانس برای رسیدن به خواسته هایمان مصمم تر میکند.

    جهانی که در آن زندگی میکنیم سراسر خیر و نیکی و رحمت و برکت است و باور به این موضوع ما را به این میرساند که اگر انسانی در فقر است حتما خیری در آن است و من نمیتوانم در جایگاه خود آن خیر را برای او درک کنم چون من که خدا نیستم…

    هر گاه من با کار کردن روی باورهایم و تغییر فرکانسهای زندگیم توانستم خود و شرایطم را تغییر بدهم و به آنچه خواسته قلبی ام برای ثروتمند شدن است رسیدم این مسئله خود بزرگترین و بهترین بخشش و کمک به اطرافیانم است اینکه اگر بخواهم میتوانم به هرچیزی برسم کافیست بهای رسیدن به آن را بپردازم…هیچ کس مادامی که بهای رسیدن به خواسته هایش را نپرداخته است اگر به آن برسد نه از آن لذت میبرد و نه میتواند آنرا نگه دارد و کما اینکه خیری هم برایش ندارد آن نعمت بلکه شاید باعث شر هم بشود..پس اجازه بدهیم هر کس خود در شرایط رسیدن به خواسته هایش قرار بگیرد بهای آن را بپردازد و اگر توانست به آن فرکانس مناسب برسد بتواند از آن لذت هم ببرد..

    ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است و هیچ چیز بالاتر از این نیستکه با ثروتمند شدنم حس خوب در وجودم ایجاد کنم واین حس را با دیگران ۺریک شوم .و این فقط از راه بذل و بخشش نیست بلکه به نظر من این میتواند آخرین مرحله باشد که باید با شناخت و آگاهی کامل از شرایط زندگی اطرافیان انجام بگیرد تا بتواند باعث خیر و نیکی و سعادت در زندگی خود و مردم شود…

    برای همه شما بهترینها را آرزو میکنم و سعادت در دنیا و آخرت را از خدا برایتان خواستارم..

    عاشقتونم…

    در پناه خالق خوبیها و خیر ثروتمند و پیروز و سربلند باشید???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فاطمه ملکی گفته:
    مدت عضویت: 2634 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    من سالها قبل که با قوانین هیچگونه آشنایی نداشتم به این نتیجه رسیده بود که نذرکردن نوعی معامله است واین نوع تفکر که با خدا درمورد چیزی معامله کنم در من ازبین رفته بود که خود این نوع تفکر ترمز محکمیست که از عدم لیاقت وارزشمند بودن نشات میگیرد.

    اماترمزهایی که من پس از سوال استاد متوجه آنها شدم، مدتها بود که دوست داشتم به ثروت زیادی برسم تا به خانواده پدری ام مخصوصا خواهرم که مجرد است وماشینی مدل پایین دارد بتوانم ماشینی مدل بالا برایش بخرم و کمک مالی هم برسانم تا آنها ازبدبختی و فقرنجات یابند. اکنون متوجه مهمترین ترمزی که شدم این بودکه من تمرکزم روی بدبختی وفقر آنها بوده و شاید آنها هیچگونه احساس بدبختی نمیکنند بلکه من چنین فرکانسی تاالن میفرستادم.

    ترمز بعدی که اکثر دوستان اشاره کردن احساساتی کردن خداوند و فریب دادن اوست، اگر واقعا من بخشنده باشم باکم هم میتوانم ببخشم اگر باکم نبخشم پس با بی نهایت هم نمیتوانم ببخشم و در حال فریب دادن خداوند هستم.

    ترمز دیگر دخالت در زندگی دیگران و خدایی کردن بر زندگی آنهاست که از نظر من بدترین دیدگاه است،

    ترمز بعدی باور کمبوداست که فکر میکنیم ثروت کم است و هر کسی دسترسی به آن را ندارد مگر اینکه خدا را تحت تاثیر خودقرار دهیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نرگس نجاری گفته:
    مدت عضویت: 2859 روز

    سلام استاد خوبم

    و سلام به همه دوستان

    واسه این موضوع که خدا به من ثروت بده آنوقت

    من به دیگران میدهم.

    از استادم آموخته ام که باور رابین هودی غلطه و جواب نمیده واین باور در کل یک ترمز ه

    شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    خاطره گفته:
    مدت عضویت: 2537 روز

    سلام خدمت دوستان عزیز

    دوستان نطرات و دیدگاههای عالی نوشتن. به نطر من هم در این خواسته یک حالت معامله با خدا و نداشتن احساس لیاقت در خود برای داشتن ثروت هست. استفاده از روشی برای تحت تاثیر قرار دادن خدا (یا خودمون). از سویی دیگر اگر این دو جمله از هم جدا بشن و بهم ارتباط داده نشن می تونه هر کدوم به تنهایی یک هدف عالی باشه یعنی داشتن ثروت فراوان و جدای از اون بعنوان یک هدف دیگر زندگی: یک خیر توانا بودن.

    موفق، سالم، سرشار از آرامش و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهدی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2554 روز

    سلام و خدا قوت خدمت دوستان عزیز

    موانع یا ترمزها همان باورهای قبلی ما هستند که طی سالها وبلکه نسل‌ها شکل گرفته و به مغز ناخودآگاه مان چسپیده است و فقط با خواستن هیچ موفقیتی حاصل نمی‌شود و میبایست با تکرار افکار درست و تبدیل شدن این افکاردرست که بصورت کاملاً آگاهانه صورت می‌گیرد ،تبدیل به عادات درست و به طبع آن به باورهای درست تبدیل شود و آن زمانی که خواسته مان با باورمان در یک راستا باشد قطعا موفقیت حاصل میشود.نتیجتا ما بصورت آگاهانه و تکرار افکار درست طی زمان خواهیم توانست بصورت ناآگاهانه افکاری درست را تبدیل به باورهای درست کنیم ودرواقع افکار،کلام و و رفتارمان را از اگاهانه و شایستگی تبدیل به ناآگاهانه و شایستگی تبدیل کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فرهاد سلامتی گفته:
    مدت عضویت: 3973 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباسمنش بزرگوار

    یکی از مهمترین موانع بر سر حرکت کردن جهت رسیدن به خواسته ها، افزایش لحظه ای خواسته هاست یعنی من وقتی یه چیزی رو که الان میخوام و برنامه ریزی می کنم که به طرفش حرکت کنم یه دفعه خواسته ام زیاد میشه یا نوعش عوض میشه! درسته که این خوبه ولی وقتی ظرفیت وجودی من تغییر نکنه این باعث میشه که من اون هدف رو از خودم دور کنم یا فکر کنم که دور شده و بنابراین نمیتونم بهش برسم و در نتیجه این باعث میشه که من انگیزه ام رو از دست بدم چون هدفم یا خواسته ام به نظر دست نیافتنی شده!

    یه بار من یه فکر عالی و هدفی زیبا داشتم که خیلی عالی بود ولی چون با چند نفر از دوستام مشورت کردم به دلیل عزت نفس پایین و ترس از رویارویی با مشکلات، از حرکت کردن به سوی خواسته ام دچار تردید شدم. این فکر همیشه مثل خوره منو میخوره که چرا حرکت نمیکنم چرا زمان رو از دست میدم چرا با اینکه این فکر به ذهنم رسیده بود اونو عملی نکردم. من به کار آموزش علاقه مندم و البته به کارهای آموزش مجازی. این ایده من بود که چند سال قبل داشتم. به خودم و به خدای خودم توکل نکردم، اعتماد نکردم و به حرف دوستان توجه کردم و این شد که چند سال بعد این ایده توسط اشخاص دیگری در سایتهای اینترنتی منتشر شد.

    ترس به نظرم بزرگترین ترمز رسیدن به خواسته هاست. باید باورهای خودمون رو تقویت کنیم مخصوصا در حوزه ترس. بزرگترین مانع برای رسیدن به هدف همون ترسه ترس.

    یه موضوعی رو هم در مورد خودم بگم و اون اینه که: خودم یه مدتیه بخشی از درآمدم رو به عنوان سهم خدا در نظر گرفتم و اینو در زمان خودش انفاق میکنم. کار خوبیه ولی اولش من یه مقدار درصدش رو زیاد گرفتم یعنی 10 درصد. درسته که مبلغ زیادی نمیشه ولی بعد یه مدتی چون ظرفیت من به اون حد نرسیده بود که اینو از ته دل قبول کنم لذا عقل منطقی من بر من غلبه کرد و اون درصد رو به 5 درصد کاهش داد. ظرفیت من فعلا 5 درصده نه 10 درصد و باید روی باورهام خیلی کار کنم تا اینو افزایش بدم باید این باور عمیقا در من پیدا بشه که بخشش باعث افزایش چند برابری روزی و ثروت میشه.

    خداوند مهربان را سپاسگزارم و برای همه دوستان عزیز و استاد عباسمنش و خانواده همه عزیزان، روزهایی خوش همراه با باورهای عمیق و درست، ثروت و سلامتی آرزومندم. در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهدی طالبی گفته:
    مدت عضویت: 3513 روز

    با سلام به استاد عزیز و همراهان عزیز. از اینکه این سوال چالش بر انگیز میباشد بنده میخواهم به کمک شما دوستان این سوْال را به چالش بکشم وترمزهای ان را برای همدیگر نمایان سازیم. وقتی ما خود را لایق نعمتهای خداوند نمیدانیم در خواستهای خود را به صورت شرطی یا معامله با خداوندمطرح مینماییم یعنی اینکه ما خود را بدون انجام شرط لایق و شایسته ثروتها ونعمتهای خداوندنمیدانیم وبه عدالت و فراوانی او شک داریم وهمچون فردی که برای حل مسله شغلی یا غیره به مسئول پیشنهاد رشوه یا برای اینکه مسئله او را حل نمایند هر نوع دستوری به او بدهند انجام میدهد در واقع این یک ترمز قوی و بسیار باز دارنده میباشد. 2.ایا افراد ثروتمند چنین عهد و پیمانی با خداوند خود داشته اند به نظر بنده نه:افراد ثروتمند پس از اینکه به ثروت رسیده اند تنها چیزی که انها را پر میکرد کارهای خیر بوده است که از جمله این افراد اقای بیل گیست را میتوان نام برد که وارد دنیای معنوی شده است. 3.افراد با انجام این تعهد بر این باور هستند که که ثروت در صورتی به انها داده میشود که کار خیریانجام دهند که چه بسا باوری غلط و باز دارنده میباشد. 4.واقعا چه تعهد و قولی به خداوند میتوانیم بدهیم و بر ان استوار و پایبند باشیم که در صورتی که ثروت در زندگی ما جاری شود به دیگران کمک کنیم و کار خیر انجام دهیم. لذا با توجه به اینکه رسیدن به ثروت بستگی کاملی با ارتعاش و احساس ما دارد ارتعاش هر شخصی با شخص دیگر فرق میکند وچه بسا وقتی افرادی برای رسیدن به خواسته های خود به صورت شرطی عمل میکنند وقتی خواسته شان کمی دیر وارد زندگی شان میشود مایوس شده و خود را لایق ان خواسته نمیدانند. 5.پس ما همواره باید بر این باور باشیم که ما لایق کلیه نعمتهای خداوند میباشیم زیرا که ما از جنس خداوند هستیم و قابلیت خلق کنندگی داریم وچنانچه خداوند بخواهد کمکی به بندگان نیازمندش برساند واین کمک از جانب ما باشد ما را دستی از دستان خود قرارمیدهد تا بتواند به واسطه ما کمکی به دیگر بندگانش برساند وهیچ کمکی بهتر از این نیست که انها را به اگاهی برساند همچون کاری که استاد عزیزمان انجام میدهد. دوست دار همیشگی شما مهدی طالبی. باتشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2571 روز

    با عرض سلام و احترام خدمت همه دوستان

    مهم ترین مشکلی که در این نوع هدف گذاری جهت کسب ثروت به ذهن می رسد ” مشروط کردن موفقیت مالی خودمان به موفقیت مالی آنان که قصد داریم پس از ثرومت مند شدن آنها را نیز سهیم کنیم ” می باشد.

    توضیح آنکه چگونه می توانیم باور داشته باشیم که موفقیت مالی ما وابسته به هیچ عامل بیرونی نیست و این باورهای ماست که آن را محقق می کند اما موفقیت و بهبود در اوضاع مالی آنهایی که قصد کمک کردن به آنها را داریم وابسته به خود می دانیم؟! آیا ما باید به موفقیت مالی برسیم تا اوضاع مالی آنها بهبود یابد؟! آیا این نوعی تناقض در باورهای ما نیست؟!

    چگونه خداوند را به عنوان منبع ثروت در جهان می پذیریم و ایمان داریم که او ساز وکاری را در قالب قوانین ثابت در جهان هستی طرح نموده که عادلانه هر آنکه خواهان ثروت است هرآنچه را که می خواهد نامحدود به دست آورد اما در پیشگاه همین خداوند عرضه می داریم بعد از دستیابی به ثروت “ما” بخشی از ثروت خود را به بعضی از انسان هایش می دهیم. او که هر انسانی را بی نیاز از هر انسان دیگری کرده است اگر نیاز بود بدون سیر تکاملی، ثروتی را به بنده ای ارزانی دارد آیا نیاز است ما این کار را انجام دهیم؟!

    توضیحات مقدماتی بالا بیان می کند هر انسانی از جمله آنهایی که قصد کمک کردن به آنها را داریم خودشان باید برای بهبود در تمام جنبه های زندگیشان و از جمله در مورد موضوع بحث یعنی ثروت، به آمادگی لازم دست یابند. این آمادگی با ساخت باورهای صحیح ثروت ساز حاصل و با عمل کردن به آنها با توکل به خداوند، نتایج در قالب ثروت حاصل خواهد شد. حال متوجه می شویم که اگر ما قرار باشد آن میزان ثروتی را که تعیین کردیم حتی با یک نیت خیر و یک واسطه از طرف خداوند وارد زندگی آنها کنیم جهان هستی منتظر می ماند تا آنها به آمادگی لازم برای ورود این این میزان ثروت دست یابند. بنابراین، ثروتمند شدن ما علاوه بر کسب آمادگی و پیمودن مسیر ذکر شده توسط خودمان، ” مشروط به آمادگی آنهایی که قصد کمک کردن به آنها را داریم” نیز هست. این یک شرط مخربی است که ما خود به جهان هستی ارائه کردیم چرا که شاید آنها هیچگاه به این آمادگی دست نیابند!

    با آرزوی سلامتی، آرامش و موفقیت همه جانبه برای همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    عبد خاکی گفته:
    مدت عضویت: 2674 روز

    با سلام به استاد عباس منش

    و سلام به تمام دوستان و عزیزان

    دوستان حتما تا آخر بخونید!!!!!!!!!!!! ممنون!!!

    طبق قوانین حاکم برجهان کائنات به فرکانسهای ما به شکلی در همان جهت فرکانس شرایط،اتفاقات و… را رقم میزند.

    قانون جهان این است که به سمت رشد و توسعه و گسترش جهان پیش رود .

    اینکه ما به خدا بگویم به ما ثروت زیادی بده تا مدرسه و بیمارستان و خیریه و… بسازیم در واقع قانون را درست درک نکرده ایم و درخواستمان اشکال دارد چرا؟

    به این دلیل که کائنات (یعنی در واقع سیستم) این را نمی داند که تو بعد از آنکه به ثروت رسیدی این کار را می کنی یا نه یا کلا فراموش می کنی و یا شیطان نمی گذارد که این کار را انجام دهی ؟؟(البته خدا می داند که تو انجام می دهی یا نه چون او بر همه چیز آگاه است)

    اینکه ما برای سیستم شرط می گذاریم در واقع یک نوع تبادل دو طرفه می کنیم که تضمینی از طرف ما انسانها برای انجام آن وجود ندارد و سیستم این را نمی داند و اگر به ثروت رسیدی و آن را انجام ندادی سیستم دادگاه و قاضی ندارد که آن را از شما پس بگیرد و در واقع تبادل یک جانبه است (از توضیح بیشتر پرهیز می کنم)

    ولی اگر در جهت قانون جهان پیش بروی و رسالت خود را بر این مینا بگذاری که من در جهت رشد و گسترش جهان جلو می روم یعنی اینکه ابتدا روح و ذهن خود را در جهت هم فرکانس با جهان قرار داده و ابتدا از رشد خود شروع کنی و در جهت تکامل ظرف خود قرار بگیری و ظرف خود را هر چه بیشتر و بیشتر بزرگ تر کنی سیستم این را که جدیت تو در شروع رشد خود هستی و ظرف خود را گسترش می دهی از طریق فرکانس دریافت می کند و تو را به آن جهت هدایت می کند و وقتی ظرف تو بزرگ تر شد (در مدار بالاتر قرار گرفتی) ثروت هم به سوی تو می آید چرا که سیستم ظرف تو را دیده و فرکانس تو را تبدیل به ثروت کرده است و زمانی که سیستم ظرف تو را دید و حس کرد که تو در جهت رشد و گسترش خود هستی یعنی در جهت رشد و گسترش جهان هستی و در واقع تو نیز می شوی خالق گسترش خود و جهان ،و آنجا که هر شخصی در این جهان به خالق رشد و گسترش خود مبدل گردد در واقع به صورت جزءای از کل قرار می گیرد(از توضیح بیشتر پرهیز میکنم )

    و به همین جهت وقتی سیستم ظرفیت و جدیت تو را در این امر دید برای او حالت تبادل پیدا نمی کند که من ثروت به انسان بدهم که برود بیمارستان و خیریه و.. بسازد یعنی تبادل دو طرفه نمی کند او فقط تو را در راستای هدفت و رسالتت قرار می دهد و به این کار ندارد که تو در آینده این کار را انجام می دهی یا انجام نمی دهی او رشد و گسترش تو را می بیند و طبق ظرفیتت (ظرفت یا فرکانس آن موقعت) به تو چیزی می دهد و وقتی تو ظرفیتت و روحت بزرگ شد و گسترش یافت تو هم خود به خود می شوی خود خدا (خالق) یعنی کسی که به شدت بر بندگانش (مردم و جامعه ) جریانی از نعمت و فراوانی را عرضه می دارد و آنقدر روح تو رشد یافته و بزرگ شده است که دیگر سیستم و تو در یک فرکانس قرار می گیری و تو همان انرژی را به جهان می دهی که سیستم می خواهد و دیگر نیازی به معامله نیست چون سیستم میداند که تو هم فرکانس با او شدی و به قول ما آدما کلک نمی زنی و وقتی به ثروت رسیدی اون کارهای که گفتی رو انجام ندی و سیستم رو غال بزاری البته بر عکسش هم هست که اون به سمت نابودی کشیده میشی و کارهات هیچ فایده ای ندارد و به سمت حذف شدن پیش میروی

    پس موانع ذهنی به شرح زیر است.

    1_ ما با سیستم داریم تبادل می کنیم پس می تونیم وقتی به ثروت رسیدیم انجام ندیم (ذهن الان ما در مقابل بخشش به این حد و مقدار مقاومت می کند چون روحش بزرگ نیست )

    2_ما خودمون رو نمی خواهیم گسترش بدیم بلکه می خواهیم مردم را بی نیاز کنیم و چون خودمون رو دوست نداریم و لایق نمی دونیم هم برای گسترش هم برای ثروت، پس همش به فکر مردم هستیم

    3_ ما فکر می کنیم سیستم احساساتی و دل رحیمه و با کلک می خواهیم دل سیستم را به رحم بیاوریم و بگیم که ما کار خیر می کنیم پس به ما ثروت بده ، تا سیستم هم دلش به رحم بیاد و بده و در واقع نیت خالص برای خدا نداریم

    4_ ما ساختن بیمارستان و خیریه و مسجد و … را برای معروف شدن می خواهیم نه برای رضای خدا یا برای احترام بیشتر مرد و…

    اینکه مدام بگیم مردم مردم یعنی قدرت خدا رو در روزی رساندن به مردم نادیده گرفتیم و این یه نوع شرک ؟

    از استاد عباس منش و تمام عزیزان تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: