اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من اکثر نظرات رو خوندم و یک نکته بامزه و خارج از بحث توجه منو به خودش جلب کرد…
اونم اینه که مثله اینکه دوستان اصن کامنتایی که تو صفحات وسط هستش رو نمیخوونن.. بیشتر یا صفحه اولو میخونن یا آخرین صفحه ای که نظراتش تایید شده..
اگر به صفحه اول نگاه بشه متوجه میشیم چقدر کامنتا پر رای هستن.. حتی کامنتایی که چند خط بیشتر نیستن
اما وارد صفحه های 2 و 3 که میشیم افت شدید امتیاز رو میبینیم..
یا خود استاد گفتن صبح که بلند میشن کامنتا رو میخونن و تایید میکنن تا فردا یا فرصت بعد که دوباره شروع به خوندنو تایید کامنتا کنن..
خب اگر کسی شانسش بزنه و کامنتش تو صفحه عاخرِ تایید باشه تا زمانیکه استاد دوباره شروع به خوندنو تایید کردن کامنتا کنن، کامنتش بازدید زیادی داره و بیشترین امتیاز رو میگیره..
کامنتا همشون خوبن اما به شخصه کامنتایی رو دیدم که کمتر به موضوع اشاره کرده بودن که فقط بر اساس صفحه خوبی که قرار داشتن رای گرفتن. و کامنتایی که تو صفحات وسط میمونن خیلی امتیاز کمی میگیرن، که بعضا خیلی هم کامنتای عالی ای هستن ولی چون تو صفحات اولو عاخر نبودن مجالی برای دیده شدن نداشتن..
لذا به نظرم ستاره و امتیاز دوستان فاکتور خیلی دقیقی برای بهترین جواب نیس..
کاش استاد حالا که دارن همه کامنتارو میخونن بهترین و دقیق ترین جوابو خودشون انتخاب میکردن.
از استاد خواهش دارم جدای از جایزه و امتیاز و.. بهترین و دقیق ترین جواب یا بهترین جوابایی که مطالعه کردن رو هم انتخاب کنن که دید خیلی خوبی به همه بده..
چون همونطور که گفتم احساسم اینه که امتیاز نه بر اساس محتوای خود کامنت، بلکه بر اساس در صفحه اول بودن یا قرار گیری چند ساعته در صفحه عاخر و بهتر دیده شدن نظر، داده میشه..
به نظر من مهمترین کد مخربی که در این دیدگاه وجود دارد احساس نداشتن در مقابل خواسته ی داشتن هست یعنی ما با این تفکر که الان فقیر هستیم و نمیتوانیم کارهای خیر انجام دهیم ،خواسته خود را به خدا مطرح میکنیم در حالی که باید با حس شکرگذاری نسبت به داشته های مان درخواست بیشتر داشتن کنیم همانطور که بارها در قرآن ذکر شده اگر حتی در زمان نیاز انفاق کنید خدا به شما میافزاید.
کد مخرب دیگر احساس اینکه ثروت به خودی خود خوب نیست و باعث دوری از خدا و معنویت است پس باید به وسیله عمل خیری جبران شود.
مانع دیگری که در این طرز فکر وجود دارد باور نداشتن به فراوانی ینی فکر میکنیم با ثروت مند شدن ما منابع جهان برای افراد بی بضاعت کم میشود .
این باور اشتباه همیشه بامن بودکه اگه ثروت مند شدم به ادم های ضعیف کمک کنم
اخه من کی باشم که بخوام به بندهای خدا روزی برسونم(درقالب کمک های خیر خواهانه) با این نگاه من خدا رو ناتوان وخودم رو توانا تر از اون دیدم . خدا هواسش به همه جا هست حتی اون موجودی که در اعماق اقیانوس ها داره زندگی میکنه ، اونوقت منه کمترین باخودم اینجور دارم فکر می کنم که اگه پولدار شدم یه رونقی به زندگی دیگران بدم.
اصل موضوع بسیار خوب هست که به دیگران کمک کنیم ولی نوع نگاه خیلی مهمه
اگر قرار باشه ثروت من در اختیار دیگران قرار بگیره من فقط وفقط یک وسیله خواهم بود که به اراده خداوند در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت.
اگر من بعد از ثروت مند شدن همواره در فرکانس های مثبت قرار داشته باشم و به باور فراوانی اعتقاد داشته باشم ، به خواست خدا قسمتی از ان در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت
کمک های ما در قالب انرژی هست، که این انرژی مثبت به دیگران تقدیم میشود ومیدانیم که انرژی از بین نمیرود واز شکلی به شکل دیگر تغییر پیدا میکند
وقطعا این انرژی به شکل دیگری به سمت من باز خواهد گشت.
سلام و ارادت به استادعباسمنش و دوستای خوبم.قبل اآشنایی بامحصولات استادمن پارسال خونه ای خریدم که یسری ایده الهای خونه ای که می خاستم روداشت.منتهایسری تعمیرات داشت وطی این تعمیرات مساعلی پیش اومد که منو وادارکردعمیقا به الگوها و باورهام فکرکنم .خلاصه کنم و بگم که تعمیراتی که نهایتا باید دوماه طول میکشید۸ماه طول کشیدتوهرمرحله تعمیرات شرایط جوری میشد که کارم لنگ میشدبابرقکار کاشیکار و سنگکار و….به مشکل برمی خوردم و هی قراردادهامو فسخ میکردم و یکی دیگه رومیوردم.خیلی عصبی و بهم ریخته بودم و تابه مساله ای برمیخوردم میگفتم خدایا من به خانم بیمارسرطانی که سالهاست میشناسمش ایقد کمک میکنم کارمو راه بنداز.و این مساله بارها و بارهاتکرارشد .و بانذر و نیاز و صدقه کارمو پیش میبردم.من پارسال زمستون تو اوج کارای تعمیراتم بامحصولات استاد اشنا شدم .خیلی حرفاش برام جالب بودن …من کلی الگو و باورمنفی رو تونستم شناسایی کنم:::::: . من نحسم . من کارم بسختی انجام میشه.من لیاقت خونه خوب و رفاه روندارم .جابجایی سخته .خرید و فروش و تعمیرخونه خیلی سخته و پدر ادم درمیاد .تمام این الگوها مربوط به دورات کودکیمه که ازخونوادم و دوستان بمن القا شده بود..تمام این الگوها منو میترسونن و من تنها ابزارم صدقه و نذر ونیاز بود.
درمورد بیماریهای جسمیم هم همین طور.تابیمارمیشدم سریع صدقه میدادم و خداروقسم میدادم که خوب بشم .به همه کمک میکنم .
وقتی این الگوهاو نجواها توشرایط سخت درمن فعال میشن مینویسم و ذهنم رو سعی میکنم منطقی مجاب کنم که ای الگوها نادرستن.دیگه موقع کمک کردن به دیگران اول خوب بررسی میکنم انگیزم چیه
من ارزشمندم من لیاقت بهترینا رو دارم ارامش عشق زندگی کامل خونه شیک و باانرژی مثبت حق منه . من ترس روکنارمیزارم و به خدا امید و ایمان دارم ..
با سلام و عرض ادب خدمت استاد و تمام دوستان در بخش عقل کل به نظر من این همون شرک مخفی هست که مثل مورچه ای در تاریکی شب روی سنگ را میره اولش اگه ما بگیم که خدایا تو بهم ثروت بده من نیتم خیره به همه میخوام کمک کنم خوب این نشون میده که اصلا تو دنیای مادی همه چی بی نظم هست فقر و بدبختی همه جا را فراگرفته و خدا اصلا هیچ دخالتی هم نمی کنه و ما میخواهیم با طلب ثروت از خداوند به اونا کمک کنیم باور یا کدهای مخرب: نداشتن این باور که در جهان هستی نظم و ترتیب نیست و یه چیزی اشتباه هست که ما یعنی اون فرد باید درستش کنه . اون فردی که اینطور درخواست را داشته باشد خودش اصلا این باور را نداره که خدا بهش ثروت میده این باور را داره که اگه فقط کارای خوب بکنه نه برای خودش برای بقیه خداوند بهش میده که باز دوباره به این باور می رسیم که من که لیاقت ثروتمند بودن برای خودم را ندارم حداقل ثروتمند بشم که بتونم بقیه را کمک کنم انگار که خدا نمیتونه بقیه بندهاشو کمک کنه خلاصه به نظر من تو این سوالی که استاد مطرح کردن تقریبا همون شرک های پنهان هست که تو دل مومنان هست .
باور های نامناسبی که ممکن است در این نوع طرز تفکر وجود داشته باشه از نظر من ایناست:
*وهابیت خدا رو باور نداره>>> کسی که می خواد با خدا همچین معامله هایی بکنه در ته ذهنش اینه که مگه میشه خدا همین طوری به بنده اش نعمت بده. باید برای خدا یه کاری بکنی، باید یه کار خیری بکنی، نماز هات رو سر وقت بخونی تا خدا دلش به رحم بیاد و به تو نعمت بده. حالا من که پول ندارم کار خیر بکنم! تو یه پولی بده منم قول می دم کلی کار خیر کنم.
ما در صورتی به ثروت می رسیم که وهابیت خدا رو باور کنیم. خدا مالک کل جهان هستی هست. حتی اعضای بدن ما هم متعلق به اوست. آیا ما کار خیری برای خدا انجام داده ایم که خدا این همه نعمت(دست-پا-عقل-پدر و مادر-سلامتی و…) را به ما داده؟ خیر. خدا از روی وهابیت و مهربانی و بخشندگی خودش به ما نعمت می ده. اگر این طوری فکر کنیم دیگه نیازی به معامله کردن با خدا نیست. به خاطر وهاب بودنش ازش می خواهیم و او می دهد. خدا دوست دارد که ما ثروتمند شویم و نیاز به هیییییچ پیشکشی ندارد که به او تقدیم کنیم.
*پول را کثیف و داشتن پول زیاد را معادل دور شدن از خدا می داند.>>> این انسان می خواهد با خیریه کردن این احساس بد رو از خودش دور کند.
ثروتمند شدن ما در راستای خواست خداست. خدا عاشقانه دوست دارد که ما ثروتمند شویم. از آنجا که خدا دوست دارد ما ثروتمند شویم پس چه نیازی به معامله کردن با او هست؟
– باور کمبود ،ثروت محدوده و همه به اون دسترسی ندارن و با این خواسته از خدا می خوایم که من رو جزو اون خواص قرار بده
– باور نا برابری و شرک همه به یک اندازه به ثروت دسترسی ندارن و من عادل تر از خدا هستم و می دونم به کسانی باید بخشی ازاین ثروت رو بدم که خدا اونها رو ندیده
-باور نکردیم ثروت بی نهایت در جهان وجود داره ،بسته به اینکه ما چقدراین فراوانی رو باور کنیم می تونیم از اون استفاده کنیم، نه اینکه به تدریج برای ما خلق و اهدا بشه
-باور داریم ما مسول زندگی دیگران هستیم و می تونیم شرایط انها رو تغییر بدیم بدون اینکه خودشون بخوان و تلاشی برای تغییر زندگی خودشون بکنن
الان ساعت نزدیک 11 شبه و بعد از مدتهای مدید میخوام این مطلب رو تو قسمت نظرات بنویسم. قبل از نوشتن بهتره اینم بگم که فقط چندتا کامنت آخر رو خوندم و فهمیدم چرا استاد میگن که خوندن این نظرات بهتر از خوندن هزاران کتاب موفقیت هستش لذا باید زمان کافی برای خوندن این نظرات بزارم. الانم یه حسی بهم گفت که مطلب بنویسم منم دست به کار شدم. البته نخوندن مطالب دیگران قبل از جواب دادنم این خوبی رو داره که جوابم خالصه و فکر خودمه هر چند جواب من، جواب کاملی نباشه.
در مورد سوال استاد دو مورد به نظرم رسید. اول اینکه این گفته که خدایا به من ثروت بده بعد من از این ثروت در راه خیر استفاده میکنم این ترمز رو داره که خدا خودش نمی تونه به افراد دیگه کمک کنه و این منم که میتونم کمک کنم و منم که میدونم کجا جای مناسبه برای کمک کردن.
ثانیا می شه گفت این یه نوع وعده وعیده و از اونجایی که وعده و وعیدها معمولا به جایی نمیرسند و ما این رو میدونیم، به نوعی داریم سر خدا شیره میمالیم که خدایا تو بده منم میبخشم ولی بعد که به ما رسید نخواهیم بخشید(جریان چه کشکی چه پشمی). در قران هم آمده که “بل یرید الانسان لیفجر امامه” (یعنی انسان میخواهد که در آینده راهش برای هر کاری(خلف وعده) باز باشد). خود ما هم میدونیم که میخواهیم نقد بدست بیاریم و نسیه ببخشیم. اینم به نظرم یه ترمزی هست که تو این گفته وجود داره.
از خدای منان سپاسگزارم که به من فرصت داد این مطلب رو با شما دوستان به اشتراک بزارم. برای همه دوستان آرزوی داشتن باورهای قدرتمند و ثروت آفرین رو دارم.
با سلام خدمت دوستان
من اکثر نظرات رو خوندم و یک نکته بامزه و خارج از بحث توجه منو به خودش جلب کرد…
اونم اینه که مثله اینکه دوستان اصن کامنتایی که تو صفحات وسط هستش رو نمیخوونن.. بیشتر یا صفحه اولو میخونن یا آخرین صفحه ای که نظراتش تایید شده..
اگر به صفحه اول نگاه بشه متوجه میشیم چقدر کامنتا پر رای هستن.. حتی کامنتایی که چند خط بیشتر نیستن
اما وارد صفحه های 2 و 3 که میشیم افت شدید امتیاز رو میبینیم..
یا خود استاد گفتن صبح که بلند میشن کامنتا رو میخونن و تایید میکنن تا فردا یا فرصت بعد که دوباره شروع به خوندنو تایید کامنتا کنن..
خب اگر کسی شانسش بزنه و کامنتش تو صفحه عاخرِ تایید باشه تا زمانیکه استاد دوباره شروع به خوندنو تایید کردن کامنتا کنن، کامنتش بازدید زیادی داره و بیشترین امتیاز رو میگیره..
کامنتا همشون خوبن اما به شخصه کامنتایی رو دیدم که کمتر به موضوع اشاره کرده بودن که فقط بر اساس صفحه خوبی که قرار داشتن رای گرفتن. و کامنتایی که تو صفحات وسط میمونن خیلی امتیاز کمی میگیرن، که بعضا خیلی هم کامنتای عالی ای هستن ولی چون تو صفحات اولو عاخر نبودن مجالی برای دیده شدن نداشتن..
لذا به نظرم ستاره و امتیاز دوستان فاکتور خیلی دقیقی برای بهترین جواب نیس..
کاش استاد حالا که دارن همه کامنتارو میخونن بهترین و دقیق ترین جوابو خودشون انتخاب میکردن.
از استاد خواهش دارم جدای از جایزه و امتیاز و.. بهترین و دقیق ترین جواب یا بهترین جوابایی که مطالعه کردن رو هم انتخاب کنن که دید خیلی خوبی به همه بده..
چون همونطور که گفتم احساسم اینه که امتیاز نه بر اساس محتوای خود کامنت، بلکه بر اساس در صفحه اول بودن یا قرار گیری چند ساعته در صفحه عاخر و بهتر دیده شدن نظر، داده میشه..
با تشکر
با سلام
به نظر من مهمترین کد مخربی که در این دیدگاه وجود دارد احساس نداشتن در مقابل خواسته ی داشتن هست یعنی ما با این تفکر که الان فقیر هستیم و نمیتوانیم کارهای خیر انجام دهیم ،خواسته خود را به خدا مطرح میکنیم در حالی که باید با حس شکرگذاری نسبت به داشته های مان درخواست بیشتر داشتن کنیم همانطور که بارها در قرآن ذکر شده اگر حتی در زمان نیاز انفاق کنید خدا به شما میافزاید.
کد مخرب دیگر احساس اینکه ثروت به خودی خود خوب نیست و باعث دوری از خدا و معنویت است پس باید به وسیله عمل خیری جبران شود.
مانع دیگری که در این طرز فکر وجود دارد باور نداشتن به فراوانی ینی فکر میکنیم با ثروت مند شدن ما منابع جهان برای افراد بی بضاعت کم میشود .
با عرض سلام خدمت همه دوستان
این باور اشتباه همیشه بامن بودکه اگه ثروت مند شدم به ادم های ضعیف کمک کنم
اخه من کی باشم که بخوام به بندهای خدا روزی برسونم(درقالب کمک های خیر خواهانه) با این نگاه من خدا رو ناتوان وخودم رو توانا تر از اون دیدم . خدا هواسش به همه جا هست حتی اون موجودی که در اعماق اقیانوس ها داره زندگی میکنه ، اونوقت منه کمترین باخودم اینجور دارم فکر می کنم که اگه پولدار شدم یه رونقی به زندگی دیگران بدم.
اصل موضوع بسیار خوب هست که به دیگران کمک کنیم ولی نوع نگاه خیلی مهمه
اگر قرار باشه ثروت من در اختیار دیگران قرار بگیره من فقط وفقط یک وسیله خواهم بود که به اراده خداوند در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت.
اگر من بعد از ثروت مند شدن همواره در فرکانس های مثبت قرار داشته باشم و به باور فراوانی اعتقاد داشته باشم ، به خواست خدا قسمتی از ان در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت
کمک های ما در قالب انرژی هست، که این انرژی مثبت به دیگران تقدیم میشود ومیدانیم که انرژی از بین نمیرود واز شکلی به شکل دیگر تغییر پیدا میکند
وقطعا این انرژی به شکل دیگری به سمت من باز خواهد گشت.
سلام و ارادت به استادعباسمنش و دوستای خوبم.قبل اآشنایی بامحصولات استادمن پارسال خونه ای خریدم که یسری ایده الهای خونه ای که می خاستم روداشت.منتهایسری تعمیرات داشت وطی این تعمیرات مساعلی پیش اومد که منو وادارکردعمیقا به الگوها و باورهام فکرکنم .خلاصه کنم و بگم که تعمیراتی که نهایتا باید دوماه طول میکشید۸ماه طول کشیدتوهرمرحله تعمیرات شرایط جوری میشد که کارم لنگ میشدبابرقکار کاشیکار و سنگکار و….به مشکل برمی خوردم و هی قراردادهامو فسخ میکردم و یکی دیگه رومیوردم.خیلی عصبی و بهم ریخته بودم و تابه مساله ای برمیخوردم میگفتم خدایا من به خانم بیمارسرطانی که سالهاست میشناسمش ایقد کمک میکنم کارمو راه بنداز.و این مساله بارها و بارهاتکرارشد .و بانذر و نیاز و صدقه کارمو پیش میبردم.من پارسال زمستون تو اوج کارای تعمیراتم بامحصولات استاد اشنا شدم .خیلی حرفاش برام جالب بودن …من کلی الگو و باورمنفی رو تونستم شناسایی کنم:::::: . من نحسم . من کارم بسختی انجام میشه.من لیاقت خونه خوب و رفاه روندارم .جابجایی سخته .خرید و فروش و تعمیرخونه خیلی سخته و پدر ادم درمیاد .تمام این الگوها مربوط به دورات کودکیمه که ازخونوادم و دوستان بمن القا شده بود..تمام این الگوها منو میترسونن و من تنها ابزارم صدقه و نذر ونیاز بود.
درمورد بیماریهای جسمیم هم همین طور.تابیمارمیشدم سریع صدقه میدادم و خداروقسم میدادم که خوب بشم .به همه کمک میکنم .
وقتی این الگوهاو نجواها توشرایط سخت درمن فعال میشن مینویسم و ذهنم رو سعی میکنم منطقی مجاب کنم که ای الگوها نادرستن.دیگه موقع کمک کردن به دیگران اول خوب بررسی میکنم انگیزم چیه
من ارزشمندم من لیاقت بهترینا رو دارم ارامش عشق زندگی کامل خونه شیک و باانرژی مثبت حق منه . من ترس روکنارمیزارم و به خدا امید و ایمان دارم ..
سلام استاد عجب سوالی هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر تو دعاهامون و درخواست هامون میشه باور های مخرب پیدا کرد.چه ترمزی واقعا.
خدایا شکرت بابت این استاد و طرح سوال های موشکافانه ایشون.
باور کمبود و نبود ثروت و فراوانی
کمبود عزت نفس و داشتن لیاقت ثروت
باور اینکه دیگران نمی تونن خودشون مستقیم از خدا بخواهند و ما با اینجور درخواست و باور واسه بقیه ثروت و… چیزهای دیگه از خدا میخوایم.
یجوارایی داریم با خدا شرطی صحبت میکنیم و درخواست میکنیم که اگه تو به ما نعمت بدی ماهم هوای بندهاتو داریم و این جور طرز فکر یعنی شرک.
بقول استاد شرک مثله راه رفتن مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب مخفی هستش.
مرسی استاد عزیزم و همچنین بچه های گروه عباس منش که این همه باور اشتباه پیدا کردن.مرسی
استاد کامنت ها ی بچه ها خیلی زیاده ماشاالله نمیشه یه برنامه ای هم راه بندازین که کامنت های بچه هارو به صورت صوتی هم بشه پخش کرد؟
مرسی از همه.انشاالله موفق باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت استاد و تمام دوستان در بخش عقل کل به نظر من این همون شرک مخفی هست که مثل مورچه ای در تاریکی شب روی سنگ را میره اولش اگه ما بگیم که خدایا تو بهم ثروت بده من نیتم خیره به همه میخوام کمک کنم خوب این نشون میده که اصلا تو دنیای مادی همه چی بی نظم هست فقر و بدبختی همه جا را فراگرفته و خدا اصلا هیچ دخالتی هم نمی کنه و ما میخواهیم با طلب ثروت از خداوند به اونا کمک کنیم باور یا کدهای مخرب: نداشتن این باور که در جهان هستی نظم و ترتیب نیست و یه چیزی اشتباه هست که ما یعنی اون فرد باید درستش کنه . اون فردی که اینطور درخواست را داشته باشد خودش اصلا این باور را نداره که خدا بهش ثروت میده این باور را داره که اگه فقط کارای خوب بکنه نه برای خودش برای بقیه خداوند بهش میده که باز دوباره به این باور می رسیم که من که لیاقت ثروتمند بودن برای خودم را ندارم حداقل ثروتمند بشم که بتونم بقیه را کمک کنم انگار که خدا نمیتونه بقیه بندهاشو کمک کنه خلاصه به نظر من تو این سوالی که استاد مطرح کردن تقریبا همون شرک های پنهان هست که تو دل مومنان هست .
سلام خدمت خانواده بزرگ خودم
باور های نامناسبی که ممکن است در این نوع طرز تفکر وجود داشته باشه از نظر من ایناست:
*وهابیت خدا رو باور نداره>>> کسی که می خواد با خدا همچین معامله هایی بکنه در ته ذهنش اینه که مگه میشه خدا همین طوری به بنده اش نعمت بده. باید برای خدا یه کاری بکنی، باید یه کار خیری بکنی، نماز هات رو سر وقت بخونی تا خدا دلش به رحم بیاد و به تو نعمت بده. حالا من که پول ندارم کار خیر بکنم! تو یه پولی بده منم قول می دم کلی کار خیر کنم.
ما در صورتی به ثروت می رسیم که وهابیت خدا رو باور کنیم. خدا مالک کل جهان هستی هست. حتی اعضای بدن ما هم متعلق به اوست. آیا ما کار خیری برای خدا انجام داده ایم که خدا این همه نعمت(دست-پا-عقل-پدر و مادر-سلامتی و…) را به ما داده؟ خیر. خدا از روی وهابیت و مهربانی و بخشندگی خودش به ما نعمت می ده. اگر این طوری فکر کنیم دیگه نیازی به معامله کردن با خدا نیست. به خاطر وهاب بودنش ازش می خواهیم و او می دهد. خدا دوست دارد که ما ثروتمند شویم و نیاز به هیییییچ پیشکشی ندارد که به او تقدیم کنیم.
*پول را کثیف و داشتن پول زیاد را معادل دور شدن از خدا می داند.>>> این انسان می خواهد با خیریه کردن این احساس بد رو از خودش دور کند.
ثروتمند شدن ما در راستای خواست خداست. خدا عاشقانه دوست دارد که ما ثروتمند شویم. از آنجا که خدا دوست دارد ما ثروتمند شویم پس چه نیازی به معامله کردن با او هست؟
*خودش را لایق گرفتن نعمت ازخدا (بدون دادن چیزی) نمی داند
* خودش را لایق ثروتمند شدن نمی داند.
طبق گفته امام علی(ع) دست به خیر باش حتی اگر خود در تنگنایی
اگر چیزی رو ببخشیم در واقع این احساس به ما دست می ده که ثروتمندیم که میبخشیم واین حس هست که مارو ثروتمند میکنه
اگر بگیم هروقت ثروتمند بشم میبخشم وضعمون تغییری نمیکنه چون تا نبخشیم ثروتمند نمیشیم
سلام به استاد عزیز و همه دوستان خوبم
اباورهای غلطی که من ،در این خواسته دیدم
– باور کمبود ،ثروت محدوده و همه به اون دسترسی ندارن و با این خواسته از خدا می خوایم که من رو جزو اون خواص قرار بده
– باور نا برابری و شرک همه به یک اندازه به ثروت دسترسی ندارن و من عادل تر از خدا هستم و می دونم به کسانی باید بخشی ازاین ثروت رو بدم که خدا اونها رو ندیده
-باور نکردیم ثروت بی نهایت در جهان وجود داره ،بسته به اینکه ما چقدراین فراوانی رو باور کنیم می تونیم از اون استفاده کنیم، نه اینکه به تدریج برای ما خلق و اهدا بشه
-باور داریم ما مسول زندگی دیگران هستیم و می تونیم شرایط انها رو تغییر بدیم بدون اینکه خودشون بخوان و تلاشی برای تغییر زندگی خودشون بکنن
یا حق
با سلام خدمت استاد و خانواده صمیمی عباس منش
الان ساعت نزدیک 11 شبه و بعد از مدتهای مدید میخوام این مطلب رو تو قسمت نظرات بنویسم. قبل از نوشتن بهتره اینم بگم که فقط چندتا کامنت آخر رو خوندم و فهمیدم چرا استاد میگن که خوندن این نظرات بهتر از خوندن هزاران کتاب موفقیت هستش لذا باید زمان کافی برای خوندن این نظرات بزارم. الانم یه حسی بهم گفت که مطلب بنویسم منم دست به کار شدم. البته نخوندن مطالب دیگران قبل از جواب دادنم این خوبی رو داره که جوابم خالصه و فکر خودمه هر چند جواب من، جواب کاملی نباشه.
در مورد سوال استاد دو مورد به نظرم رسید. اول اینکه این گفته که خدایا به من ثروت بده بعد من از این ثروت در راه خیر استفاده میکنم این ترمز رو داره که خدا خودش نمی تونه به افراد دیگه کمک کنه و این منم که میتونم کمک کنم و منم که میدونم کجا جای مناسبه برای کمک کردن.
ثانیا می شه گفت این یه نوع وعده وعیده و از اونجایی که وعده و وعیدها معمولا به جایی نمیرسند و ما این رو میدونیم، به نوعی داریم سر خدا شیره میمالیم که خدایا تو بده منم میبخشم ولی بعد که به ما رسید نخواهیم بخشید(جریان چه کشکی چه پشمی). در قران هم آمده که “بل یرید الانسان لیفجر امامه” (یعنی انسان میخواهد که در آینده راهش برای هر کاری(خلف وعده) باز باشد). خود ما هم میدونیم که میخواهیم نقد بدست بیاریم و نسیه ببخشیم. اینم به نظرم یه ترمزی هست که تو این گفته وجود داره.
از خدای منان سپاسگزارم که به من فرصت داد این مطلب رو با شما دوستان به اشتراک بزارم. برای همه دوستان آرزوی داشتن باورهای قدرتمند و ثروت آفرین رو دارم.