اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به دوستان و یاران سوار بر سفینه موفقیت و سلام به کاپیتان فوق العاده استاد عزیزم سید حسین عباسمنش
جالبه این جمله رو که شنیدم دیدم خودم و تقریبا 95 درصد آدمای اطرافم بارها از اون استفاده کردیم و خواستیم خدارو امتحان کنیم!!!!! و چقدر باورهای اشتباه ما مخفی و نهانه مثل مخروبه ای که فقط نماش رو درست کردن!!!!
+ جایی از استاد شنیدم پول انسان رو عوض نمیکنه و فقط اون چیزی که هست رو بولدتر و پررنگتر میکنه. خیلی جالبه الان که فکر میکنم میبینم آره ته ذهن خیلی از ما آدما بعده گفتن این جمله اینه که حالا بزار خدا بده بعد هر کار دوست داشته باشم میکنم!!!! ولی غافل از اینکه “و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین”
از طرفی چون باور توکل و باور به خدا اینقدر ضعیفه ، خدا رو مثل انسان تصور میکنیم و فکر میکنیم میشه با خدا معامله کرد یا بهش رشوه داد ولی ای انسان “کار خدا به آدمیزاد نمیمونه” پس از این تصورات بیا بیرون
+ یکی دیگه از نکاتی که تو این تفکر وجود داره “عدم لیاقت” در داشتن ثروت و استفاده از امکانات و موهبات خداوند برای خود فرده
+ یکی دیگه از مواردی که میشه بهش اشاره کرد شرک در قدرت لایزال الهیه ؛ خدا گفته منه انسان جانشین او در زمینم ولی اولا این در مورد همه انسان هاست و دوما ما بعنوان نماینده خالقیم نه نماینده یاری دهنده پس باید اول برای خودمون خلق کنیم.
همه ما لایق داشتن بهترین ها هستیم و صد البته همه ما بهترین هارو داریم و در وجود ما هست و اگه الان نمیبینیم بخاطر باورهای محدود کننده ماست که مثل غبار جلوی دید ما رو گرفته و با پاک کردنش اونهارو میبینیم. یا اینکه جلوی دید ما هست ولی هنوز به دیدنش و داشتنش عادت نکردیم
بزارید برای بهتر روشن شدن موضوع تجربه خودم رو در مورد لکنت زبان و درمانش تعریف کنم: ( یادمه در دوران کودکی و نوجوانی حرف “ر” را “و” تلفظ میکردم و برای حلش به دکتر رفتم بعد از چند جلسه دکتر گفت تو داری درست تلفظ میکنه ولی من گفتم پس چرا خودم متوجه نمیشم و جوابی که دکتر داد برام جالب بود “هنوز گوش هات عادت به درست شنیدن عادت نکرده” و همین طور هم بود
+ یک نکته دیگه بحث “کانون توجه” هست وقتی اینطور میگیم در واقع این پیامو به کائنات میفرستیم که من اینو ندارم و توجهمون به کمبودهاست تا داشته ها و نتیجه معلومه!!!
+ شاید نکته دیگه ای که بهش اشاره کرد درخواست پیشرفت آسانسوری و رسیدن به خواسته بدون در نظرگرفتن “قانون تکامل” هست در واقع با این حرف میخاستیم بدون طی کردن مراحل یک دفعه بدست بیاریم و بجاش یک مقدارشم بخشش کنیم که جبران بشه!!!!
+ قانون بخشش میگه از آنچه داری ببخش ، بدون منت ببخش ، برای اینکه باور به فراوانی داری ببخش چون میدونی که این بخشش چیزی ازت کم نمیکنه بلکه چندین برابرش بهت برمیگرده. نعمات خداوند فراوانه پس میبخشم تا راه و جا برای ورود نعمت های بیشتر و بزرگتر باز بشه نه اینکه اگه بدست بیارم میبخشم
بنظرم حرف زیاده در این جمله شاید من فقط تونستم به مواردی اشاره کنم که در وجود خودم دیدم و حس کردم.
خدارو شکر که همواره من رو هدایت میکنه تا هر روز دیدم نسبت به خودم و باورهام و خدای خودم بازتر و روشتنر بشه تا بتونم سکان دار زندگی خودم باشم و واقعا جانشین خوبی برای خالق باشم.
به نظر من سخن گفتن در محضر حق تعالی نیازمند آداب ویژه ای است، خداوند همانند عاشقیست که با تمام وجود منتظر شنیدن صدای معشوقش است، ارتباط با حق تعالی نیازمند شور و شوقیست که انسان قادر باشد حضور خدارا حس کند. یادمان باشد نوشتن نامه در حضور معشوق خطاست، و انسان وقتی عاشق کسی باشد و معشوقش درکنار او باشد دیگر برای او نامه نمی نویسد، و به قول خدا از جاهلان مباشید. چون غیراز سخن عشق در محضر خدا مابقی باطل است و پوچ، عشق در اینجا نماد ایمان می باشد که همان سه رکن ( توکل، تفویض امر،تسلیم) شدن می باشد.
یادمان باشد نامه نوشتن در محضر دوست خطاست، واسه خدا نامه ننویسیم با او باید سخن گفت
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و همه شما دوستان فرهیخته جوابهایی که به ذهن من در پاسخ میرسد به ترتیب عبارتند از ۱.کد مخرب باور عدم فراوانی باور اینکه باران همیشه نمیبارد ومن با تعهداتی که به خدای خودم میدهم فقط میتوانم باعث نزول این رحمتها بشوم و اصلا خدا بدون این شروط به من نمیدهد ۲.اگه من این تعهد هایی که به خدا میدم رو بدم ثروتم تموم نمیشه؟ومدام با خودم کلنجار می رم که بهتره بیام تعهداتم رو کمتر کنم که این هم از باور کمبود میاد . ۳.ترمز بعدی اینه که فکر میکنم اگه من این ثروت رو به دست بیارم اصلا چه سودی برای خودم داره من که باید کلی از اونرو خرج کنم ویا این ترمز که دیگه وقتی برای لذت بردن خودم هم باقی میمونه؟ و خودم رو قربانی در راه رسیدن به این خواسته میبینم که باعث میشود کم کم تصمیمم برای رسیدن به این خواسته سست تر بشود اصلا نیازی نیست ما به خدا چنین قول هایی بدهیم کافیه در مدار ثروت قرار بگیریم خدا بدون دلیل به ما میدهد .وجهان هستی ما رو به اجبار هم اگه شده به ثروت و خوشبختی می رساند. در سایه خداوند متعال شاد و خرم باشید. از شما استاد بزرگوار بسیار سپاسگذارم .ممنون.
به نظر من اصلو اساس این درخواست بخاطر عدم اگاهی به کل جهانه.
1)عدم شناخت خدا:
اینکه تو اصلا دقیقا داری از کی چه چیزیو درخواست میکنی؟پس زمینه ذهنیه چنین درخواستی اینه که مثلا انگار تو رفتی بانک و برای یه کاری درخواست وام میکنی.یعنی چی؟یعنی اینکه یه نفری که کلی پول داره به تو یه پولی رو بده تا تو کارتو انجام بدی.این تصور نسبت به خدا مثل رییس بانک میمونه.انگار یه نفری نشسته اون طرف باجه پشت میز که به بنده هاش بر اثر نیازشون پول بده.اولویت هم با بنده هاست که نیازمندترند.این بنده خدا کلا راهو اشتباهیی اومده.نمیدونه که اصلا قرار نیست کسی به کسی پول بده.تو کدو بنویس.به اندازه امادگیت پول وارد زندگیت میشه.. فکر میکنه خدا اون بالا نشسته هروقت صلاح ببینه پولومیده .سلامتیومیگیره و…..
2)عدم شناخت خود:
درکل این تو ذهن همه ماست که پول حق نیازمنداست.پول باید داده بشه به کسایی که پول ندارند.واسه همینه که ادمها از یه جایی به بعد دیگه پول بیشتری بدست نمیارند .حتی درخواستم نمی کنندچون فکر میکنند بیشتر از این دیگه حقشون نیست.بدون اینکه بدونه کیه؟حقش چیه؟غافل از اینکه نیازمند بودن یعنی خودتو باور نداشتن..وگرنه که باید بفهمیم در این جهان جز خدا به هیچ چیز فقیر نیسیم.
3)عدم شناخت از درخواستش
به نظر من این درخواست یعنی اینکه خود طرف اصلا نمیدونه چرا این پولو میخواد.؟این پولو میخواد از رییس بانک بگیره بده به یکی دیگه؟خب چرا اصلا باید به تو داده بشه وقتی متعلق به تو نیست؟خوب اون خواسته اجابت نمیشه.چون جایگاه درخواست با درخواست کننده یکی نیست.
مثل این میمونه که من از مامانم پول بخواهم ولی شماره کارت داداشمو بدم.
4)باورهای غلط:
_اولویت داشتن دیگران نسبت به خودت واسه داشتن پول
_باور کمبود ثروت یعنی اینکه باید از کس دیگه ای گرفته بشه.تا بشه به کس دیگه ای داد.و باور اساسی فقر پول در جهان
_باور نداشتن به عدل خداوند.به وهابیتش.رزاقیتش
_ترس از قضاوت خدا که مربوط میشه به همون عدم اگاهی
_باور اینکه پول دار بودنش از مسیر درست خارجش میکنه.واسه همین میخواد به خدا بگه ببین من پول دار بشم ادم بدی نمیشم.
با سلام خدمت استاد عزیزم آقای عباس منش و دوستان خوبم
وقتی ما چنین حرفی میزنیم در اصل داریم فرکانس منفی به کائنات ارسال می کنیم و این فرکانس مانع رسیدن ما به آن خواسته می شود و این بعلت کمبود عزت نفس و کمبود ارزشمندی ماست که می خواهیم سر خدا کلاه بگذاریم و فکر میکنیم که خداوند انسان و متوجه نمی شود در حالی که اگر به این فکر کنیم که فقط کافیه ما فرکانس خودمونو هماهنگ کنیم با فرکانس کائنات دیگه نیاز به کار دیگری نیست
من میخوام خیلی خلاصه کدهای مخرب و ترمزهای این سوال رو مطرح کنم
اگه کسی بخواد با این روش از خدا ثروت بخواد خدا و قوانین حاکم بر جهان رو درست درک نکرده
۱- اولا چون خداوند یه انرژیه و کل جهان از این انرژی به وجود اومده و این انرژی یکسری قوانین داره که این قوانین در قرآن به نام مشیت اومده واین انرژی که ما اسمش رو خداوند میگذاریم بر اساس این قوانین کار میکنه و این خداوند و یا انرژی مثل ما انسانها دارای احساسات نیست که بخواهیم با مطرح کردن همچین موضوعی (اینکه خدایا تو به من ثروت بده من قول میدم که با این ثروت به پدر یا مادر یا افراد نیازمند کمک کنم یا بیمارستان و یا مدرسه و مسجد بسازم ) احساساتیش کنیم یا دلش رو به رحم بیاریم خدا کاری به این چیزها نداره خداوند بر اساس قوانین خودش عمل میکنه یعنی هر کس که در مدار ثروت باشه بهش ثروت میده کاری هم نداره که این فرد مذهبی هستش یا مذهبی نیست یا نیت خیر داره یا نیت شر داره.
هر کس که دنیای زودگذر (این جهان) را بخواهد (و تنها برای زندگی آن کار کند)، آن اندازه که خود میخواهیم و به هرکس که صلاح میدانیم، هرچه زودتر در دنیا بدو عطاء خواهیم کرد. به دنبال آن، دوزخ را بهرهی او میکنیم که به آتش آن میسوزد، در حالی که (به سبب کارهائی که در دنیا کرده است) مورد سرزنش است و (از رحمت خدا) رانده و مانده است.
و هر کس که (دنیای جاودانهی) آخرت را بخواهد و برای (فراچنگ آوردن) آن، تلاش سزاوار آن را از خود نشان دهد، در حالی که مؤمن باشد، این چنین کسانی، تلاششان بیسپاس (و بیاجر) نمیماند.
و ما هر یک از اینان (که آخرت طلبانند) و از آنان (که دنیا پرستانند، در این جهان) از بخشایش پروردگارت (بهرهمند میگردانیم و) کمک میرسانیم و (کافر و مؤمن را بر این خوان یغما مینشانیم. چرا که در صورت رعایت اسباب و علل،) بخشایش پروردگارت هرگز (از کسی بازداشته نشده است و از او) ممنوع نگشته است.
خب اگه از قول خداوند بخواهیم صحبت کنیم در این آیات اصلا حرفی از این نزده که من به کسی که نیت خیر داشته باشه ثروت میدهم بلکه گفته که ما به همه کمک میکنیم
۲-باور مخرب دوم دلسوزی و ترحم هستش که خود دلسوزی و ترحم ما رو از ثروت دور میکنه چون دلسوزی و ترحم از باور کمبود و بی عدالتی میاد
۳-سومین باور مخرب اینه که تسلیم شدن در برابر اینکه ما نمیتونین زندگی دیگران رو تغییر بدهیم مثل مثال اون خانم دکتر که همسایه استاد بودن که میخواستن زندگی پسر برادر شوهرشون رو تغییر بدن و نتونستند تغییر بدن بلکه آدم بد هم شدن ما باید تسلیم باشیم که تا وقتی که کسی خودش نخواد تغییر کنه و در مدار تغییر نباشه ما نمیتونیم بهش کمک کنیم وقتی کسی بخواد تغییر کنه خدا از هزاران دستش به اون فرد کمک میکنه مثل مشرف شدن مادر استاد عباس منش به حج. که البته مادر استاد خودشون تصمیم گرفتن و میخواستن که به سفر حج بروند و خداوند از طریق یکی از دستانش (استاد عباسمنش)به ایشون کمک کرد و ایشون به سفر حج رفتند. پس تا وقتی که مردم یک شهر یا روستا در مدار فقر و کمبود باشن ما نمیتوانیم برای آنها بیمارستان یا مدرسه و غیره ....بسازیم
۴-باور مخرب چهارم اینکه ما باید برای خودمون ببخشیم نه برای اینکه به دیگران کمک کنیم پس اگه بخواهیم ثروتمند بشیم باید ببخشیم تا به خودمون کمک کرده باشیم و ببخشیم که ثروت ما افزایش پیدا کنه و ما باید به فراوانی ایمان داشته باشیم
با سلام خدمت استاد عزیزم آقای عباس منش و دوستان خوبم
وقتی ما چنین حرفی میزنیم در اصل داریم فرکانس منفی به کائنات ارسال می کنیم و این فرکانس مانع رسیدن ما به آن خواسته می شود و این بعلت کمبود عزت نفس و کمبود ارزشمندی ماست که می خواهیم سر خدا کلاه بگذاریم و فکر میکنیم که خداوند انسان و متوجه نمی شود در حالی که اگر به این فکر کنیم که فقط کافیه ما فرکانس خودمونو هماهنگ کنیم با فرکانس کائنات دیگه نیاز به کار دیگری نیست ( منظور از فرکانس منفی در اینجا این است که ما خودمان را لایق ثروتمند شدن نمی دانیم و کمک به دیگران را بهانه می کنیم و این یک فرکانس منفی است )
من خوشبختانه هیچ وقت این شرط رو نداشتم و ندارم و وقتی بهش فکر میکنم به نظرم برای کسانی که تا حدودی با قوانین اشنا شدن اصلا نباید این فکر و شرط رو بزارن چون:
۱_ هر ادمی میتونه زندگیه خودشو خلق کنه و اگر کسی نتونسته پول وارد زندگیش کنه مشکل از خودشه و میتونه اگر دوست داره زندگیش تغییر کنه مسیر درست رو پیدا کنه و باوراشو عوض کنه مثل همه ماها این میشه مثالی که استاد زدن مثل اینکه بریم رستوران و همه به اندازه هم بتونن از غذاها استفاده کنن ولی یکی بیاد به من نگاه کنه و بگه به من هم غذا بده در حالی که خودش راحت میتونه بره غذا برداره
دنیا سرشار از فراوانی و ثروت برای تمام ادم هاست خدا بسیار عادله کسی که نداره خودشو لایق نمیدونه
هر ادمی بدون هیچ شرطی لایق داشتن زندگی سرشار از ثروت رفاه و شادیه
۲_همون طور که دوستان هم گفتن کمک کردن رودر هر شرایطی میشه انجام داد و منتظر باشی پول بیاد ک کمک کنی هیچوقت نمیاد
۳_ ما اگر هم کمک بکنیم باید برای خاطر خودمون باشه نه بخاطر اون ادم یا ادما و اینکه بخواهیم شرط بزاریم میشه اینکه من کلا فکرو ذکرم اینه که به فقرا فکر کنم که بخوام بهشون کمک کنم در حالی که اگر بخوایم به فقرا فکر کنیم مدارمون و فرکانسمون رو از مدار وفرکانس ثروت دور میکنیم ولی اگر خودمون رو لایق بدون شرط ثروت و خوشبختی بدونیم ثروت میاد سراغمون و اون موقع راحت میبخشیم نه با فکر این که به اون ادم کمک کنیم چون در توان ما نیست که به کسی جز خودمون کمک کنیم بلکه با این فکر که داریم به خودمون با ایجاد خلع کمک میکنیم و خدا چند برابرش رو بهمون میده
در اخر خیلی خوبه که ما به اطرافیانمون کمک کنیم ولی نباید شرط ثروتمند شدنمون باشه چون ما اهداف خیلی خیلی بزرگتر و بیشتری از دادن پول به مردم داریم با فکر کردن به اهدافی که باعث رشد خودمون رشد دنیا و شادی بیشتر تو زندگیمون میشه پول میاد و نیازی به گذاشتن هیچ شرطی نداریم چون حق ماست که ثروتمند بشیم تنها کاری که باید انجام بدیم با خواستمون هم مدار و هم فرکانس باشیم
سلام استا عزیز و دوستان گرامی ام
باور های مخرب زیادی به ذهنم رسید ولی چندتا از مهمترین اونها مینویسم
هرجقدر که ثروت من تر شوم مسئولیت های من زیادتر میشود
هر چقدر که ثروتمندتر شوم بیشتر از راه خدا منحرف میشوم
ثروتمند شدن لیاقت میخواهد و من لیاقت ندارم
کبود ثروت در جهان وجود دارد
سلام خدمت جناب عباس منش و خانواده بزرگم?
من از آذر ماه ١٣٩٣ با این مجموعه آشنا شدم
بزرگترین قانون کائنات قانون جذب
وقتى از خدا میخوایم که به ما بده تا به دگران کمک کنیم ،ناخودآگاه ذهن ما همون لحظه رو تصور میکنه،
در حال کمک کردن به افراد نیاز من ،بى خانمان،گرسنه و…
تصویرى که ما در ذهنمون میسازیم و دقیقا احساساتى میشیم حتى ممکنه اشک هم بریزیم از وضعیت اسفناکى که اون افراد دارن
این موضوع تمام تمرکز مارو میگیره
توجه:
کائنات به خواسته و کلام ما توجه نداره، به تمرکز و احساسى که به او مورد میدیم جواب میده?
نتیجه اینکه ما همیشه در همون خواستمون میمونیم
خواسته??درسته
جواب همیشه بله است??
ولى یک قدم قابل توجه که مارو به خواستمون میرسونه ،که همون احساس خوب داشتنِ??درست نیست
مورد دومى که به دهنم رسید اینه که ما نمیتونیم به کسى کمک کنیم مگر اینکه خودش بخواد
اگه به کسى کمک کنیم و در همون فضا بمونیم که اون طرف رو بخوایم بلند کنیم بعد از مدتى ما هم مثل اون میشیم
این دو مورد رو من به شخصه تجربه کردم
مصداق مثال:کسى که خوابه رو میشه بیدار کرد ولى کسى که خودشو به خواب زده هیچ وقت نمیتون بیدار کنى
در پناه داى یکتا
شاد
ثروتمند
سعادتمند و پیروز باشید?
سلام به دوستان و یاران سوار بر سفینه موفقیت و سلام به کاپیتان فوق العاده استاد عزیزم سید حسین عباسمنش
جالبه این جمله رو که شنیدم دیدم خودم و تقریبا 95 درصد آدمای اطرافم بارها از اون استفاده کردیم و خواستیم خدارو امتحان کنیم!!!!! و چقدر باورهای اشتباه ما مخفی و نهانه مثل مخروبه ای که فقط نماش رو درست کردن!!!!
+ جایی از استاد شنیدم پول انسان رو عوض نمیکنه و فقط اون چیزی که هست رو بولدتر و پررنگتر میکنه. خیلی جالبه الان که فکر میکنم میبینم آره ته ذهن خیلی از ما آدما بعده گفتن این جمله اینه که حالا بزار خدا بده بعد هر کار دوست داشته باشم میکنم!!!! ولی غافل از اینکه “و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین”
از طرفی چون باور توکل و باور به خدا اینقدر ضعیفه ، خدا رو مثل انسان تصور میکنیم و فکر میکنیم میشه با خدا معامله کرد یا بهش رشوه داد ولی ای انسان “کار خدا به آدمیزاد نمیمونه” پس از این تصورات بیا بیرون
+ یکی دیگه از نکاتی که تو این تفکر وجود داره “عدم لیاقت” در داشتن ثروت و استفاده از امکانات و موهبات خداوند برای خود فرده
+ یکی دیگه از مواردی که میشه بهش اشاره کرد شرک در قدرت لایزال الهیه ؛ خدا گفته منه انسان جانشین او در زمینم ولی اولا این در مورد همه انسان هاست و دوما ما بعنوان نماینده خالقیم نه نماینده یاری دهنده پس باید اول برای خودمون خلق کنیم.
همه ما لایق داشتن بهترین ها هستیم و صد البته همه ما بهترین هارو داریم و در وجود ما هست و اگه الان نمیبینیم بخاطر باورهای محدود کننده ماست که مثل غبار جلوی دید ما رو گرفته و با پاک کردنش اونهارو میبینیم. یا اینکه جلوی دید ما هست ولی هنوز به دیدنش و داشتنش عادت نکردیم
بزارید برای بهتر روشن شدن موضوع تجربه خودم رو در مورد لکنت زبان و درمانش تعریف کنم: ( یادمه در دوران کودکی و نوجوانی حرف “ر” را “و” تلفظ میکردم و برای حلش به دکتر رفتم بعد از چند جلسه دکتر گفت تو داری درست تلفظ میکنه ولی من گفتم پس چرا خودم متوجه نمیشم و جوابی که دکتر داد برام جالب بود “هنوز گوش هات عادت به درست شنیدن عادت نکرده” و همین طور هم بود
+ یک نکته دیگه بحث “کانون توجه” هست وقتی اینطور میگیم در واقع این پیامو به کائنات میفرستیم که من اینو ندارم و توجهمون به کمبودهاست تا داشته ها و نتیجه معلومه!!!
+ شاید نکته دیگه ای که بهش اشاره کرد درخواست پیشرفت آسانسوری و رسیدن به خواسته بدون در نظرگرفتن “قانون تکامل” هست در واقع با این حرف میخاستیم بدون طی کردن مراحل یک دفعه بدست بیاریم و بجاش یک مقدارشم بخشش کنیم که جبران بشه!!!!
+ قانون بخشش میگه از آنچه داری ببخش ، بدون منت ببخش ، برای اینکه باور به فراوانی داری ببخش چون میدونی که این بخشش چیزی ازت کم نمیکنه بلکه چندین برابرش بهت برمیگرده. نعمات خداوند فراوانه پس میبخشم تا راه و جا برای ورود نعمت های بیشتر و بزرگتر باز بشه نه اینکه اگه بدست بیارم میبخشم
بنظرم حرف زیاده در این جمله شاید من فقط تونستم به مواردی اشاره کنم که در وجود خودم دیدم و حس کردم.
خدارو شکر که همواره من رو هدایت میکنه تا هر روز دیدم نسبت به خودم و باورهام و خدای خودم بازتر و روشتنر بشه تا بتونم سکان دار زندگی خودم باشم و واقعا جانشین خوبی برای خالق باشم.
در پناه حق باشید در تمام ابعاد زندگی
به نظر من سخن گفتن در محضر حق تعالی نیازمند آداب ویژه ای است، خداوند همانند عاشقیست که با تمام وجود منتظر شنیدن صدای معشوقش است، ارتباط با حق تعالی نیازمند شور و شوقیست که انسان قادر باشد حضور خدارا حس کند. یادمان باشد نوشتن نامه در حضور معشوق خطاست، و انسان وقتی عاشق کسی باشد و معشوقش درکنار او باشد دیگر برای او نامه نمی نویسد، و به قول خدا از جاهلان مباشید. چون غیراز سخن عشق در محضر خدا مابقی باطل است و پوچ، عشق در اینجا نماد ایمان می باشد که همان سه رکن ( توکل، تفویض امر،تسلیم) شدن می باشد.
یادمان باشد نامه نوشتن در محضر دوست خطاست، واسه خدا نامه ننویسیم با او باید سخن گفت
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و همه شما دوستان فرهیخته جوابهایی که به ذهن من در پاسخ میرسد به ترتیب عبارتند از ۱.کد مخرب باور عدم فراوانی باور اینکه باران همیشه نمیبارد ومن با تعهداتی که به خدای خودم میدهم فقط میتوانم باعث نزول این رحمتها بشوم و اصلا خدا بدون این شروط به من نمیدهد ۲.اگه من این تعهد هایی که به خدا میدم رو بدم ثروتم تموم نمیشه؟ومدام با خودم کلنجار می رم که بهتره بیام تعهداتم رو کمتر کنم که این هم از باور کمبود میاد . ۳.ترمز بعدی اینه که فکر میکنم اگه من این ثروت رو به دست بیارم اصلا چه سودی برای خودم داره من که باید کلی از اونرو خرج کنم ویا این ترمز که دیگه وقتی برای لذت بردن خودم هم باقی میمونه؟ و خودم رو قربانی در راه رسیدن به این خواسته میبینم که باعث میشود کم کم تصمیمم برای رسیدن به این خواسته سست تر بشود اصلا نیازی نیست ما به خدا چنین قول هایی بدهیم کافیه در مدار ثروت قرار بگیریم خدا بدون دلیل به ما میدهد .وجهان هستی ما رو به اجبار هم اگه شده به ثروت و خوشبختی می رساند. در سایه خداوند متعال شاد و خرم باشید. از شما استاد بزرگوار بسیار سپاسگذارم .ممنون.
سلام به دوستان هم فرکانسی و استاد عزیزم.
به نظر من اصلو اساس این درخواست بخاطر عدم اگاهی به کل جهانه.
1)عدم شناخت خدا:
اینکه تو اصلا دقیقا داری از کی چه چیزیو درخواست میکنی؟پس زمینه ذهنیه چنین درخواستی اینه که مثلا انگار تو رفتی بانک و برای یه کاری درخواست وام میکنی.یعنی چی؟یعنی اینکه یه نفری که کلی پول داره به تو یه پولی رو بده تا تو کارتو انجام بدی.این تصور نسبت به خدا مثل رییس بانک میمونه.انگار یه نفری نشسته اون طرف باجه پشت میز که به بنده هاش بر اثر نیازشون پول بده.اولویت هم با بنده هاست که نیازمندترند.این بنده خدا کلا راهو اشتباهیی اومده.نمیدونه که اصلا قرار نیست کسی به کسی پول بده.تو کدو بنویس.به اندازه امادگیت پول وارد زندگیت میشه.. فکر میکنه خدا اون بالا نشسته هروقت صلاح ببینه پولومیده .سلامتیومیگیره و…..
2)عدم شناخت خود:
درکل این تو ذهن همه ماست که پول حق نیازمنداست.پول باید داده بشه به کسایی که پول ندارند.واسه همینه که ادمها از یه جایی به بعد دیگه پول بیشتری بدست نمیارند .حتی درخواستم نمی کنندچون فکر میکنند بیشتر از این دیگه حقشون نیست.بدون اینکه بدونه کیه؟حقش چیه؟غافل از اینکه نیازمند بودن یعنی خودتو باور نداشتن..وگرنه که باید بفهمیم در این جهان جز خدا به هیچ چیز فقیر نیسیم.
3)عدم شناخت از درخواستش
به نظر من این درخواست یعنی اینکه خود طرف اصلا نمیدونه چرا این پولو میخواد.؟این پولو میخواد از رییس بانک بگیره بده به یکی دیگه؟خب چرا اصلا باید به تو داده بشه وقتی متعلق به تو نیست؟خوب اون خواسته اجابت نمیشه.چون جایگاه درخواست با درخواست کننده یکی نیست.
مثل این میمونه که من از مامانم پول بخواهم ولی شماره کارت داداشمو بدم.
4)باورهای غلط:
_اولویت داشتن دیگران نسبت به خودت واسه داشتن پول
_باور کمبود ثروت یعنی اینکه باید از کس دیگه ای گرفته بشه.تا بشه به کس دیگه ای داد.و باور اساسی فقر پول در جهان
_باور نداشتن به عدل خداوند.به وهابیتش.رزاقیتش
_ترس از قضاوت خدا که مربوط میشه به همون عدم اگاهی
_باور اینکه پول دار بودنش از مسیر درست خارجش میکنه.واسه همین میخواد به خدا بگه ببین من پول دار بشم ادم بدی نمیشم.
بنام خداوند
با سلام خدمت استاد عزیزم آقای عباس منش و دوستان خوبم
وقتی ما چنین حرفی میزنیم در اصل داریم فرکانس منفی به کائنات ارسال می کنیم و این فرکانس مانع رسیدن ما به آن خواسته می شود و این بعلت کمبود عزت نفس و کمبود ارزشمندی ماست که می خواهیم سر خدا کلاه بگذاریم و فکر میکنیم که خداوند انسان و متوجه نمی شود در حالی که اگر به این فکر کنیم که فقط کافیه ما فرکانس خودمونو هماهنگ کنیم با فرکانس کائنات دیگه نیاز به کار دیگری نیست
باسلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
من میخوام خیلی خلاصه کدهای مخرب و ترمزهای این سوال رو مطرح کنم
اگه کسی بخواد با این روش از خدا ثروت بخواد خدا و قوانین حاکم بر جهان رو درست درک نکرده
۱- اولا چون خداوند یه انرژیه و کل جهان از این انرژی به وجود اومده و این انرژی یکسری قوانین داره که این قوانین در قرآن به نام مشیت اومده واین انرژی که ما اسمش رو خداوند میگذاریم بر اساس این قوانین کار میکنه و این خداوند و یا انرژی مثل ما انسانها دارای احساسات نیست که بخواهیم با مطرح کردن همچین موضوعی (اینکه خدایا تو به من ثروت بده من قول میدم که با این ثروت به پدر یا مادر یا افراد نیازمند کمک کنم یا بیمارستان و یا مدرسه و مسجد بسازم ) احساساتیش کنیم یا دلش رو به رحم بیاریم خدا کاری به این چیزها نداره خداوند بر اساس قوانین خودش عمل میکنه یعنی هر کس که در مدار ثروت باشه بهش ثروت میده کاری هم نداره که این فرد مذهبی هستش یا مذهبی نیست یا نیت خیر داره یا نیت شر داره.
به قول خداوند که میفرمایید
الإسراء آیه18
مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَهَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا
هر کس که دنیای زودگذر (این جهان) را بخواهد (و تنها برای زندگی آن کار کند)، آن اندازه که خود میخواهیم و به هرکس که صلاح میدانیم، هرچه زودتر در دنیا بدو عطاء خواهیم کرد. به دنبال آن، دوزخ را بهرهی او میکنیم که به آتش آن میسوزد، در حالی که (به سبب کارهائی که در دنیا کرده است) مورد سرزنش است و (از رحمت خدا) رانده و مانده است.
الإسراء آیه19
وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَهَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا
و هر کس که (دنیای جاودانهی) آخرت را بخواهد و برای (فراچنگ آوردن) آن، تلاش سزاوار آن را از خود نشان دهد، در حالی که مؤمن باشد، این چنین کسانی، تلاششان بیسپاس (و بیاجر) نمیماند.
الإسراء آیه20
کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا
و ما هر یک از اینان (که آخرت طلبانند) و از آنان (که دنیا پرستانند، در این جهان) از بخشایش پروردگارت (بهرهمند میگردانیم و) کمک میرسانیم و (کافر و مؤمن را بر این خوان یغما مینشانیم. چرا که در صورت رعایت اسباب و علل،) بخشایش پروردگارت هرگز (از کسی بازداشته نشده است و از او) ممنوع نگشته است.
خب اگه از قول خداوند بخواهیم صحبت کنیم در این آیات اصلا حرفی از این نزده که من به کسی که نیت خیر داشته باشه ثروت میدهم بلکه گفته که ما به همه کمک میکنیم
۲-باور مخرب دوم دلسوزی و ترحم هستش که خود دلسوزی و ترحم ما رو از ثروت دور میکنه چون دلسوزی و ترحم از باور کمبود و بی عدالتی میاد
۳-سومین باور مخرب اینه که تسلیم شدن در برابر اینکه ما نمیتونین زندگی دیگران رو تغییر بدهیم مثل مثال اون خانم دکتر که همسایه استاد بودن که میخواستن زندگی پسر برادر شوهرشون رو تغییر بدن و نتونستند تغییر بدن بلکه آدم بد هم شدن ما باید تسلیم باشیم که تا وقتی که کسی خودش نخواد تغییر کنه و در مدار تغییر نباشه ما نمیتونیم بهش کمک کنیم وقتی کسی بخواد تغییر کنه خدا از هزاران دستش به اون فرد کمک میکنه مثل مشرف شدن مادر استاد عباس منش به حج. که البته مادر استاد خودشون تصمیم گرفتن و میخواستن که به سفر حج بروند و خداوند از طریق یکی از دستانش (استاد عباسمنش)به ایشون کمک کرد و ایشون به سفر حج رفتند. پس تا وقتی که مردم یک شهر یا روستا در مدار فقر و کمبود باشن ما نمیتوانیم برای آنها بیمارستان یا مدرسه و غیره ....بسازیم
۴-باور مخرب چهارم اینکه ما باید برای خودمون ببخشیم نه برای اینکه به دیگران کمک کنیم پس اگه بخواهیم ثروتمند بشیم باید ببخشیم تا به خودمون کمک کرده باشیم و ببخشیم که ثروت ما افزایش پیدا کنه و ما باید به فراوانی ایمان داشته باشیم
شاد و سالم و پیروز باشین
بنام خداوند
با سلام خدمت استاد عزیزم آقای عباس منش و دوستان خوبم
وقتی ما چنین حرفی میزنیم در اصل داریم فرکانس منفی به کائنات ارسال می کنیم و این فرکانس مانع رسیدن ما به آن خواسته می شود و این بعلت کمبود عزت نفس و کمبود ارزشمندی ماست که می خواهیم سر خدا کلاه بگذاریم و فکر میکنیم که خداوند انسان و متوجه نمی شود در حالی که اگر به این فکر کنیم که فقط کافیه ما فرکانس خودمونو هماهنگ کنیم با فرکانس کائنات دیگه نیاز به کار دیگری نیست ( منظور از فرکانس منفی در اینجا این است که ما خودمان را لایق ثروتمند شدن نمی دانیم و کمک به دیگران را بهانه می کنیم و این یک فرکانس منفی است )
با سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم
من خوشبختانه هیچ وقت این شرط رو نداشتم و ندارم و وقتی بهش فکر میکنم به نظرم برای کسانی که تا حدودی با قوانین اشنا شدن اصلا نباید این فکر و شرط رو بزارن چون:
۱_ هر ادمی میتونه زندگیه خودشو خلق کنه و اگر کسی نتونسته پول وارد زندگیش کنه مشکل از خودشه و میتونه اگر دوست داره زندگیش تغییر کنه مسیر درست رو پیدا کنه و باوراشو عوض کنه مثل همه ماها این میشه مثالی که استاد زدن مثل اینکه بریم رستوران و همه به اندازه هم بتونن از غذاها استفاده کنن ولی یکی بیاد به من نگاه کنه و بگه به من هم غذا بده در حالی که خودش راحت میتونه بره غذا برداره
دنیا سرشار از فراوانی و ثروت برای تمام ادم هاست خدا بسیار عادله کسی که نداره خودشو لایق نمیدونه
هر ادمی بدون هیچ شرطی لایق داشتن زندگی سرشار از ثروت رفاه و شادیه
۲_همون طور که دوستان هم گفتن کمک کردن رودر هر شرایطی میشه انجام داد و منتظر باشی پول بیاد ک کمک کنی هیچوقت نمیاد
۳_ ما اگر هم کمک بکنیم باید برای خاطر خودمون باشه نه بخاطر اون ادم یا ادما و اینکه بخواهیم شرط بزاریم میشه اینکه من کلا فکرو ذکرم اینه که به فقرا فکر کنم که بخوام بهشون کمک کنم در حالی که اگر بخوایم به فقرا فکر کنیم مدارمون و فرکانسمون رو از مدار وفرکانس ثروت دور میکنیم ولی اگر خودمون رو لایق بدون شرط ثروت و خوشبختی بدونیم ثروت میاد سراغمون و اون موقع راحت میبخشیم نه با فکر این که به اون ادم کمک کنیم چون در توان ما نیست که به کسی جز خودمون کمک کنیم بلکه با این فکر که داریم به خودمون با ایجاد خلع کمک میکنیم و خدا چند برابرش رو بهمون میده
در اخر خیلی خوبه که ما به اطرافیانمون کمک کنیم ولی نباید شرط ثروتمند شدنمون باشه چون ما اهداف خیلی خیلی بزرگتر و بیشتری از دادن پول به مردم داریم با فکر کردن به اهدافی که باعث رشد خودمون رشد دنیا و شادی بیشتر تو زندگیمون میشه پول میاد و نیازی به گذاشتن هیچ شرطی نداریم چون حق ماست که ثروتمند بشیم تنها کاری که باید انجام بدیم با خواستمون هم مدار و هم فرکانس باشیم
همیشه شاد ثروتمند و خوشبخت باشید
سپاسگذارم