اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام بر همه دوستان گرامی و جویندگان هدایت و اصلاح و ثروت
در مورد موضوع فوق میتوانم بگویم که من چنین باور و در خواستی داشتم که بعد از تغییر نگرش متوجه شدم در اصل درخواستی که میکردم برای خودم نبود و اعتبار را نه به خودم بلکه برای دیگران و خدمت به دیگران بوده و من در آن سهمی نداشتم
در حقیقت باید خود را ببینیم وخود را دوست داشته باشیم و برای خود بخواهیم و عزت نفس خود را بالا ببریم زیرا خداوند عزت و سربلندی را برای بندگانش میخواهد که این باور با دوست داشتن دیگران و خدمت به مردم هیچ منافاتی ندارد
خداوند مهربان را هزاران هزار مرتبه شکر میکنم که همواره دست بندگانش را میگیرد و آنها را نجات میدهد و لازم نکرده تا شرطی بگزارند و شرط آن را فقط در خواست درخواست کننده گذاشته است و گفته ادعونی استجب لکم / بدون قید وشرط . لذا لازم دونستم دیدگاه خودم را کاملتر کنم و این مطلب را اظافه کنم و اینکه ما برای درخواست خود شرط بگذاریم این بدلیل کمبود عزت نفس و لیاقتی که در خود میبینیم است زیرا نمیدانیم که خدای مهربان چقدر از ما خواسته بخواهیم وطلب کنیم / و اسـُلوا الله من فظله/ تا بدهد و تنها شرط که هست اینکه خود را بشناسیم و کرامت انسانی خود را بدونیم و به ارزش واقعی انسانی خود پی ببریم و آنگاه میبینیم که حق ما چیزی کمتر از بهشت در دنیا و آخرت نیست /
با تشکر از استاد گرامی و همه دوستان عزیز و آرزوی موفقیت برای این خانواده صمیمی
سلام به همه ی دوستان پر انرژی و مثبت اندیش خودم ، راستش صبح زود بلند شدم و داشتم می رقصیدم با همین آهنگی که استاد آخر فایلشون گذاشته بودن که این جواب به نظرم اومد و گفتم که باهتون به اشتراک بذارم ، فکر می کنم خطایی که در این در خواست به این شکل وجود داره این هست که اون فرد از خدا در خواست ثروت میکنه تا به بقیه کمک کنه ، در حالی که سر و سامون دادن به وضعیت بقیه فقط وظیفه ی خداست و تا تو اراده ی خدا قرار نگیره این اتفاق نمی افته ، پس اون فرد یه جورایی داره خودش رو خدا فرض می کنه و با خدا قرار می بنده که فلان چیز رو بده و وقتی دادی فلان مشکل رو حل می کنم ، گذشته از این فکر می کنم این نوع در خواست اصلا توش نشونی از رهایی دیده نمیشه ،این فرد به خواستش چنان چسبیده که حاضره در ازای دریافتش بها بپردازه پس رها نیست و خودش رو هم لایق نمی دونه، راستش برای خودم همین اتفاق چند سال پیش افتاده بود ، ازخدا خواستم کنکور رشته ای که می خوام قبول شم و قول دادم که به مردم کمک کنم به هر صورتی ولی در واقع چیزی که برام مهم بود فقط رسیدن به خواستم بود ، درسته قصد داشتم به مردم هم کمک کنم ولی به شدت وابسته به قبولی در همون رشته بودم ، بنابراین با اونکه با خدا همچین قرار داد قشنگی بسته بودم ولی چون از خواستم رها نبودم سال اول قبول نشدم ، سال بعد رها کردم و فقط تلاش کردم ، قرار دادی هم با خدا نبستم و فقط گفتم خدایا کمکم کن تو هر رشته ای قبول شدم بتونم این قدر بی نیاز باشم که به مردم کمک کنم ، و اون سال تو همون رشته ای که می خواستم قبول شدم :)
ماشالله دوستان همه یه پا استادن آدم دیگه نمیدونه چی بگه. انقدر چیز یاد گرفتم که الان دارم منفجر میشم.
اما بنده هم به سهم خودم در این موضوع شریک میشم.
الکس فرگوسن در اولین بازی خودش در زمان مربیگری میگفت، مدام داعا میکردم که خدایا کاری کن ما این بازی رو ببریم، ولی هرچه دعا کردم نشد و بازی رو باختیم. و بعد فهمیدم که تیم مقابل هم خدایی داره، و من باید تلاشم رو بیشتر کنم.
اگر بناست از خدا بخوایم باید برای خودمون بخوایم و بخشش رو در عین ثروتمند نبودن در ذات خودمون پرورش بدیم. و اگر الان بتونیم ببخشیم، در زمان ثروت هم بصورت خودکار خواهیم بخشید پس نیازی به تعیین همچین شرطی نیست.
هر نیازمندی خودش خدا داره و به حد لیاقتش میتونه درخواست کنه و گرنه اگر شما کل ثروتتون رو هم ببخشید به یک نفر باز هم بعد از مدتی اون شخص فقیر میشه. چون افکار فقیرانه داره.
پس برای خودتون بخواید نه برای دیگران. شما با بخشیدن هیچ کمکی نمیکنید جز ارضای خودتون و انجام قولی که به خدا دادین.
کسی که ذات بخشنده داره در زمان نداری هم بخشنده ست. بهتره ثروت رو لیاقت و حق خودت بدونی تا بهت داده بشه. و اثبات لیاقت راه های مختلفی داره که باید یاد بگیرید.
مهمترین دلیل برای این باور احساس ترس و عدم ارزشمندی و لایق بودنه
میترسیم اگه کمک نکنیم خدا ثروت رو ازمابگیره یا خود را لایق نمیدونیم و با واسطه قرار دادن فقرا یا هر چیز دیگری مثلاً میخایم نظر مثبت خدا رو بدست بیاریم
درصورتیکه خداوند وهابه بی نهایت بخشنده بی نهایت ثروتمنده بی نهایت دوست داره ما درخواست کنیم و هر آنچه میخایم از کاتالوگ جهان هستی سفارش بدیم بی نهایت دوست داره ما جهان رو گسترش بدیم
ما خالق تک تک لحظات زندگی خود هستیم
پس بدون هیچ قیدوشرطی زندگی خود را خلق می کنیم آنطور که دوست داریم و چون کارهای انسان دوستانه جزیی از ذات ما انسانهاست مثل شیخ محمد امارات میتونیم سازمان انسان دوستانه بین المللی راه اندازی کنیم
من علاوه بر باور عدم لیاقت که ما خودمون رو لایق ثروت نمیبینیم و فکر میکنیم با قول دادن خرج کردن اون پول برای بقیه اون پول رو به دست میاریم و اینکه خدا رو ناتوان میبینیم در کمک کردن به دیگران و سوم اینکه فکر میکنیم که ما میتونیم زندگی کس دیگه ای رو تغییر بدیم
ولی باور مهم تر عدم باور به فراوانی است
فکر میکنیم مثلا خدا فقط ده ملیون داره که یا به من بده یا به اون شخص و من ازش میخوام به من بده تا من بدم به دیگران
ولی جهان پر از فراوانی است و به اندازه همه انسانها نعمت و ثروت وجود داره
یه نکته هم هست که بزرگترین دعایی که ما داریم دعای سپاسگزاری از داشته هامون هست یعنی اینکه ما به جای اینکه اون خواسته رو انقدر دور ببینیم که برای داشتنش بخواهیم به خدا رشوه بدیم و فکر کنیم که الان خدا خیلی خوشحال میشه ازین پیشنهاد ما برعکس باید از خدا بابت ثروت بی نهایتمون شکرگزار باشیم تا اون ثروت در دنیای ما تجسم پیدا کنه
و تو زندگی دیگران خیلی ریز نشیم و به نکات منفی و نداشته هاشون انقدر توجه نکنیم
استاد هزار بار تو فایلا گفتن که اگر کسی رو میبینید که زندگی خوبی نداره یا تو خیابون مثلا داره گدایی میکنه با شکل و شمایل داغون بهش توجه نکنید چون شما هم همون شکلی میشید شما خودتون رو درست کنید بقیه هم از شما یاد میگیرن و ما نمیدونیم بقیه چه فرکانسی فرستادن که نتیجه زندگیشون شده این پس ما فقط با فرکانس درست میتونیم زندگی خودمون رو بهتر کنیم و جهان رو ارتقا بدیم وقتی ما ثروتمند باشیمخزاران نفر از کنار ما وروتمند میشن
ما بخواهیم بریم مسافرت از اژانس هواپیمایی و خلبان ومهماندار و صرافی و فروشنده چمدان و لباس فروش و کفاش گرفته تا درسفر مثلا هتلدار و خدمات و تاکسی و وووو هزاران نفر که اصلا به چشم نمیاد از کنار ما صاحب برکت میشن
وقتی این سوال رو استاد مطرح کردن اصلا به نظرم نمیرسید که ترمزی هم داشته باشه
و الان میبینم پر از ترمزه
و ما مدام میگیم چرا به خواسته هامون نمیرسیم با این همه تلاش
جالبیش برام این بود که همسر من هرگز تو زندگیش همچین حرفی رو نزده
و من خیلی تعجب میکردم با اینکه ایشون رو ادم مذهبی میدونم و از کمک دریغ نداره ولی هرگزهرگز نگفته اگه خدا به من فلان قدرپول بده من کمک میکنم یا هرگز برای مراسم مذهبی مثل روضه و هیئت ازخودش علاقه ای نشون نمیده ولی تو کار و زندگیش موفقه و الان میفهمم که چقدر راه رو درست میرفته و من تازه دارم یاد میگیرم
خیلی کوتاه بهش اشاره کردم اینه که چنین فردی که چنین درخواستی میکنه کسب ثروت را امری معنوی نمیداند و چون در باور او ثروت از معنویت جداست از خدا میخواهد به او ثروت دهد تا بخشی از ثروت را صرف امور معنوی نماید این در صورتی است که کسب ثروت معنوی ترین کار دنیاست
این شخص ثروت را با معنویت و خداوند در تضاد میداند و در ذهن او افرادی که ثروتمند میشوند خدا را فراموش میکنند و تبدیل به انسانهای بدی میشوند. او فکر میکند ثروت او را از خدا دور میسازد لذا میخواهد با چنین قراردادی هم به خدا بگوید که بعداز ثروت دادن به او خدا را فراموش نخواهد کرد و هم خیال خودش را راحت کند که بعد از ثروتمند شدن از معنویت جدا نشود و ثروتمند ظالمی نشود
سلام استاد به شما و تمام اعضای خانوداه استاد منش که نظرات شون هم مثل خودشون عالیه!
من یه سری از ترمزهای خودم رو در همون طرح سوالی که استاد مطرح کردند پیدا کردم
استاد گفتند ما با خدا قرار میذاریم که اگر ثروتمند بشیم، بخشی رو انفاق میکنیم
من یه لحظه به خودم اومدم و گفتم : وامصیبتا! من چه قددددر ازین قرار مدارها با خودم بستم! (در واقع قرارداد خودم با خودم!!! چون این قرارداد رو خدا نیومده پایین امضا کنه که بشه دو طرفه!! این قرارداد یه طرفه بین من و خودم بوده!)
به دکوراسیون مورد علاقه ام خواستم فکر کنم پیش خودم گفتم الان که نه چند سال دیگه وضع مالیم بهتر میشه و بهش فکر میکنم!
به لباس و لوازم مورد علاقه ام فکر میکردم و میگفتم الان که نه!
چند سال دیگه اوضاع یه جور دیکه است و اون موقع!
به سفرهای محبوم فکر میکردم و همین جواب! به ماشین مورد علاقه و همین جواب!
و اینطوری شده که میبینم به خیلی سمت ها و مسیرهایی که مورد علاقه ام بوده حرکت نکردم چون “الان که نه نمیشه چند سال دیگه ولی حتما!” و خیلی از سالها رو به خاطر سال های دیگه از دست دادم!
ترمزهای این باور و تو کامنت ها دیدم ومتوجه شدم که داستان چیه و از دوستان خیلی خیلی متشکرم!
یه باور مخرب دیکه رو هم شناسایی کردم و امیدوارم بتونم از پسش برمیام (اگر دوستانم کمک کنند با نظراتشون و اینکه کدوم دوره استاد برام مفیده ممنونشون میشم)
اگه ثروتمند بشم دیکه به خواسته هام میرسم و زندگیم هیجان و هدفی نداره!
البته خیییلی خیییلی در همین مسیر هم پیشرفت کردم (چون فهمیدم که به قول استاد هی هدف های بزرگتر پیش میاد و این هدف های حال حاضر منه چون هنوز تو اون مدار نیستم و مدارم همینه) ولی میدونم که هنوز راه داره!
به نظرم چندتا دیدگاه باعث میشه ک همچین درخواستی داشته باشیم چه برای کمک کردن به مردم چه برای ثروتمند شدن:
1.ثروت خودش پاک نیست چیز خوبی نیست و وقتی خوب میشه ک با کار خیری همراه بشه
2.ثروت به کسانی داده میشه ک کار خیر بکنند
3.ثروت کمه و همه نمیتونند ثروتمند بشوند برای همین کسی که ثروت داره باید کمک کنه به بقیه
4. ما مسئول این هستیم ک دیگران زندگی خوبی رو تجربه کنند یا بد.(خوشبخت بشن یانه!)
و اینا به نظرم همش از عدم درک سیستمی بودن خداوند هست چون درعین حال ک خداوند بدون هیچ گونه درنظرگرفتن احساسات (برای شخصی خاص) اسمان ها و زمین رو مسخر همه کرده و برای استفاده ما قرار داده همونطور هم بدون احساسات به فرکانس های هرفرد پاسخ میده ک میزان بهره مندی هرفرد از نعمت ها مشخص میکنه.
برای درک سیستمی بودن خداوند به قران مراجعه کنیم و یه سری عده خاصی ک دارن فرکانس کفر و شرک و ناسپاسی میفرستند دارن عذاب میشن و یه سری هم ک سپاس گذارن و به خدارو تنها عامل ثروت و نعمت میبینند و قدرت رو به خداوند میدن زندگی خوبی دارند.
این سیستم نتایج فرکانس هرکسی رو براش بوجود میاره پس ما نمیتونیم در بهبود زندگی بقیه تاثیر بذاریم.
5.شاید فکر میکنیم عوامل بیرونی توی بهره مندی افراد از نعمتها موثراند.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود خدا استاد عزیز و گرامی
سلام بر همه دوستان گرامی و جویندگان هدایت و اصلاح و ثروت
در مورد موضوع فوق میتوانم بگویم که من چنین باور و در خواستی داشتم که بعد از تغییر نگرش متوجه شدم در اصل درخواستی که میکردم برای خودم نبود و اعتبار را نه به خودم بلکه برای دیگران و خدمت به دیگران بوده و من در آن سهمی نداشتم
در حقیقت باید خود را ببینیم وخود را دوست داشته باشیم و برای خود بخواهیم و عزت نفس خود را بالا ببریم زیرا خداوند عزت و سربلندی را برای بندگانش میخواهد که این باور با دوست داشتن دیگران و خدمت به مردم هیچ منافاتی ندارد
خداوند مهربان را هزاران هزار مرتبه شکر میکنم که همواره دست بندگانش را میگیرد و آنها را نجات میدهد و لازم نکرده تا شرطی بگزارند و شرط آن را فقط در خواست درخواست کننده گذاشته است و گفته ادعونی استجب لکم / بدون قید وشرط . لذا لازم دونستم دیدگاه خودم را کاملتر کنم و این مطلب را اظافه کنم و اینکه ما برای درخواست خود شرط بگذاریم این بدلیل کمبود عزت نفس و لیاقتی که در خود میبینیم است زیرا نمیدانیم که خدای مهربان چقدر از ما خواسته بخواهیم وطلب کنیم / و اسـُلوا الله من فظله/ تا بدهد و تنها شرط که هست اینکه خود را بشناسیم و کرامت انسانی خود را بدونیم و به ارزش واقعی انسانی خود پی ببریم و آنگاه میبینیم که حق ما چیزی کمتر از بهشت در دنیا و آخرت نیست /
با تشکر از استاد گرامی و همه دوستان عزیز و آرزوی موفقیت برای این خانواده صمیمی
سلام به همه ی دوستان پر انرژی و مثبت اندیش خودم ، راستش صبح زود بلند شدم و داشتم می رقصیدم با همین آهنگی که استاد آخر فایلشون گذاشته بودن که این جواب به نظرم اومد و گفتم که باهتون به اشتراک بذارم ، فکر می کنم خطایی که در این در خواست به این شکل وجود داره این هست که اون فرد از خدا در خواست ثروت میکنه تا به بقیه کمک کنه ، در حالی که سر و سامون دادن به وضعیت بقیه فقط وظیفه ی خداست و تا تو اراده ی خدا قرار نگیره این اتفاق نمی افته ، پس اون فرد یه جورایی داره خودش رو خدا فرض می کنه و با خدا قرار می بنده که فلان چیز رو بده و وقتی دادی فلان مشکل رو حل می کنم ، گذشته از این فکر می کنم این نوع در خواست اصلا توش نشونی از رهایی دیده نمیشه ،این فرد به خواستش چنان چسبیده که حاضره در ازای دریافتش بها بپردازه پس رها نیست و خودش رو هم لایق نمی دونه، راستش برای خودم همین اتفاق چند سال پیش افتاده بود ، ازخدا خواستم کنکور رشته ای که می خوام قبول شم و قول دادم که به مردم کمک کنم به هر صورتی ولی در واقع چیزی که برام مهم بود فقط رسیدن به خواستم بود ، درسته قصد داشتم به مردم هم کمک کنم ولی به شدت وابسته به قبولی در همون رشته بودم ، بنابراین با اونکه با خدا همچین قرار داد قشنگی بسته بودم ولی چون از خواستم رها نبودم سال اول قبول نشدم ، سال بعد رها کردم و فقط تلاش کردم ، قرار دادی هم با خدا نبستم و فقط گفتم خدایا کمکم کن تو هر رشته ای قبول شدم بتونم این قدر بی نیاز باشم که به مردم کمک کنم ، و اون سال تو همون رشته ای که می خواستم قبول شدم :)
سلام
همراهان عزیز شما بهتر از من میدانید که کلمات بسیار قدرت مند هستند
و میتوانند حامل مفاهیمی عمیق و باور ساز باشند , از نگاه من سخن گفتن ظهور یا تجلی افکار و اندیشه های ماست
این افکار و سخنان یکی از ابزار های قوی ساخت باور های بنیادین در وجود ما هستند
که در رابطه با این نوع بیان که اگر من ثروت مند شوم , فلان قدر میبخشم
یا خدایا به من ببخش تا من ببخشم
یا هدف من از ثروتمند شدن , توانمند کردن دیگران است
اگر خوب بیندیشیم میبینیم , تمامی این کلمات حامل مفاهیمی محدود کننده یا بهتر است بگویم از ریشه اشتباه است.
کلام ما و درخواست های ما خود باید بزرگترین شاهد برای قدرت , ثروت و بزرگی پروردگار و خلقت عالم هستی او باشد.
بیان و اندیشه ایی این چنین قدرتمند و بنیادی است که میتواند , هماهنگ با قوانین جهان هستی باشد
و شما را باسرعت هرچه تمام تربه خاسته هایتان برساند.
سپاس از توجه شما
سلام و تشکر بابت مطرح کردن این موضوع.
ماشالله دوستان همه یه پا استادن آدم دیگه نمیدونه چی بگه. انقدر چیز یاد گرفتم که الان دارم منفجر میشم.
اما بنده هم به سهم خودم در این موضوع شریک میشم.
الکس فرگوسن در اولین بازی خودش در زمان مربیگری میگفت، مدام داعا میکردم که خدایا کاری کن ما این بازی رو ببریم، ولی هرچه دعا کردم نشد و بازی رو باختیم. و بعد فهمیدم که تیم مقابل هم خدایی داره، و من باید تلاشم رو بیشتر کنم.
اگر بناست از خدا بخوایم باید برای خودمون بخوایم و بخشش رو در عین ثروتمند نبودن در ذات خودمون پرورش بدیم. و اگر الان بتونیم ببخشیم، در زمان ثروت هم بصورت خودکار خواهیم بخشید پس نیازی به تعیین همچین شرطی نیست.
هر نیازمندی خودش خدا داره و به حد لیاقتش میتونه درخواست کنه و گرنه اگر شما کل ثروتتون رو هم ببخشید به یک نفر باز هم بعد از مدتی اون شخص فقیر میشه. چون افکار فقیرانه داره.
پس برای خودتون بخواید نه برای دیگران. شما با بخشیدن هیچ کمکی نمیکنید جز ارضای خودتون و انجام قولی که به خدا دادین.
کسی که ذات بخشنده داره در زمان نداری هم بخشنده ست. بهتره ثروت رو لیاقت و حق خودت بدونی تا بهت داده بشه. و اثبات لیاقت راه های مختلفی داره که باید یاد بگیرید.
با سلام خدمت استاد عزیزم دوستان گلم
مهمترین دلیل برای این باور احساس ترس و عدم ارزشمندی و لایق بودنه
میترسیم اگه کمک نکنیم خدا ثروت رو ازمابگیره یا خود را لایق نمیدونیم و با واسطه قرار دادن فقرا یا هر چیز دیگری مثلاً میخایم نظر مثبت خدا رو بدست بیاریم
درصورتیکه خداوند وهابه بی نهایت بخشنده بی نهایت ثروتمنده بی نهایت دوست داره ما درخواست کنیم و هر آنچه میخایم از کاتالوگ جهان هستی سفارش بدیم بی نهایت دوست داره ما جهان رو گسترش بدیم
ما خالق تک تک لحظات زندگی خود هستیم
پس بدون هیچ قیدوشرطی زندگی خود را خلق می کنیم آنطور که دوست داریم و چون کارهای انسان دوستانه جزیی از ذات ما انسانهاست مثل شیخ محمد امارات میتونیم سازمان انسان دوستانه بین المللی راه اندازی کنیم
سلام
من علاوه بر باور عدم لیاقت که ما خودمون رو لایق ثروت نمیبینیم و فکر میکنیم با قول دادن خرج کردن اون پول برای بقیه اون پول رو به دست میاریم و اینکه خدا رو ناتوان میبینیم در کمک کردن به دیگران و سوم اینکه فکر میکنیم که ما میتونیم زندگی کس دیگه ای رو تغییر بدیم
ولی باور مهم تر عدم باور به فراوانی است
فکر میکنیم مثلا خدا فقط ده ملیون داره که یا به من بده یا به اون شخص و من ازش میخوام به من بده تا من بدم به دیگران
ولی جهان پر از فراوانی است و به اندازه همه انسانها نعمت و ثروت وجود داره
یه نکته هم هست که بزرگترین دعایی که ما داریم دعای سپاسگزاری از داشته هامون هست یعنی اینکه ما به جای اینکه اون خواسته رو انقدر دور ببینیم که برای داشتنش بخواهیم به خدا رشوه بدیم و فکر کنیم که الان خدا خیلی خوشحال میشه ازین پیشنهاد ما برعکس باید از خدا بابت ثروت بی نهایتمون شکرگزار باشیم تا اون ثروت در دنیای ما تجسم پیدا کنه
و تو زندگی دیگران خیلی ریز نشیم و به نکات منفی و نداشته هاشون انقدر توجه نکنیم
استاد هزار بار تو فایلا گفتن که اگر کسی رو میبینید که زندگی خوبی نداره یا تو خیابون مثلا داره گدایی میکنه با شکل و شمایل داغون بهش توجه نکنید چون شما هم همون شکلی میشید شما خودتون رو درست کنید بقیه هم از شما یاد میگیرن و ما نمیدونیم بقیه چه فرکانسی فرستادن که نتیجه زندگیشون شده این پس ما فقط با فرکانس درست میتونیم زندگی خودمون رو بهتر کنیم و جهان رو ارتقا بدیم وقتی ما ثروتمند باشیمخزاران نفر از کنار ما وروتمند میشن
ما بخواهیم بریم مسافرت از اژانس هواپیمایی و خلبان ومهماندار و صرافی و فروشنده چمدان و لباس فروش و کفاش گرفته تا درسفر مثلا هتلدار و خدمات و تاکسی و وووو هزاران نفر که اصلا به چشم نمیاد از کنار ما صاحب برکت میشن
وقتی این سوال رو استاد مطرح کردن اصلا به نظرم نمیرسید که ترمزی هم داشته باشه
و الان میبینم پر از ترمزه
و ما مدام میگیم چرا به خواسته هامون نمیرسیم با این همه تلاش
جالبیش برام این بود که همسر من هرگز تو زندگیش همچین حرفی رو نزده
و من خیلی تعجب میکردم با اینکه ایشون رو ادم مذهبی میدونم و از کمک دریغ نداره ولی هرگزهرگز نگفته اگه خدا به من فلان قدرپول بده من کمک میکنم یا هرگز برای مراسم مذهبی مثل روضه و هیئت ازخودش علاقه ای نشون نمیده ولی تو کار و زندگیش موفقه و الان میفهمم که چقدر راه رو درست میرفته و من تازه دارم یاد میگیرم
بنام فرمانروای کل کیهان
سلام خدمت استاد و گروه تحقیقاتی عباس منش و برُبچ سایت
دوستان یه مورد دیگه که تو کامنت قبلیم
https://elmeservat.com/fa/the-match-of-eliminating-mental-obstacles-to-make-the-wealth/comment-page-90/#comment-342730
خیلی کوتاه بهش اشاره کردم اینه که چنین فردی که چنین درخواستی میکنه کسب ثروت را امری معنوی نمیداند و چون در باور او ثروت از معنویت جداست از خدا میخواهد به او ثروت دهد تا بخشی از ثروت را صرف امور معنوی نماید این در صورتی است که کسب ثروت معنوی ترین کار دنیاست
این شخص ثروت را با معنویت و خداوند در تضاد میداند و در ذهن او افرادی که ثروتمند میشوند خدا را فراموش میکنند و تبدیل به انسانهای بدی میشوند. او فکر میکند ثروت او را از خدا دور میسازد لذا میخواهد با چنین قراردادی هم به خدا بگوید که بعداز ثروت دادن به او خدا را فراموش نخواهد کرد و هم خیال خودش را راحت کند که بعد از ثروتمند شدن از معنویت جدا نشود و ثروتمند ظالمی نشود
سلام استاد به شما و تمام اعضای خانوداه استاد منش که نظرات شون هم مثل خودشون عالیه!
من یه سری از ترمزهای خودم رو در همون طرح سوالی که استاد مطرح کردند پیدا کردم
استاد گفتند ما با خدا قرار میذاریم که اگر ثروتمند بشیم، بخشی رو انفاق میکنیم
من یه لحظه به خودم اومدم و گفتم : وامصیبتا! من چه قددددر ازین قرار مدارها با خودم بستم! (در واقع قرارداد خودم با خودم!!! چون این قرارداد رو خدا نیومده پایین امضا کنه که بشه دو طرفه!! این قرارداد یه طرفه بین من و خودم بوده!)
به دکوراسیون مورد علاقه ام خواستم فکر کنم پیش خودم گفتم الان که نه چند سال دیگه وضع مالیم بهتر میشه و بهش فکر میکنم!
به لباس و لوازم مورد علاقه ام فکر میکردم و میگفتم الان که نه!
چند سال دیگه اوضاع یه جور دیکه است و اون موقع!
به سفرهای محبوم فکر میکردم و همین جواب! به ماشین مورد علاقه و همین جواب!
و اینطوری شده که میبینم به خیلی سمت ها و مسیرهایی که مورد علاقه ام بوده حرکت نکردم چون “الان که نه نمیشه چند سال دیگه ولی حتما!” و خیلی از سالها رو به خاطر سال های دیگه از دست دادم!
ترمزهای این باور و تو کامنت ها دیدم ومتوجه شدم که داستان چیه و از دوستان خیلی خیلی متشکرم!
یه باور مخرب دیکه رو هم شناسایی کردم و امیدوارم بتونم از پسش برمیام (اگر دوستانم کمک کنند با نظراتشون و اینکه کدوم دوره استاد برام مفیده ممنونشون میشم)
اگه ثروتمند بشم دیکه به خواسته هام میرسم و زندگیم هیجان و هدفی نداره!
البته خیییلی خیییلی در همین مسیر هم پیشرفت کردم (چون فهمیدم که به قول استاد هی هدف های بزرگتر پیش میاد و این هدف های حال حاضر منه چون هنوز تو اون مدار نیستم و مدارم همینه) ولی میدونم که هنوز راه داره!
سلام
خیلی فکر کردم ترمزهام چی هستن
تونستم لیستی رو بنویسم و بعد به فکرم رسید اونا رو طبقه بندی کنم و الویت بندی کنم
وقتی طبقه بندی و الویت بندی تمام شد چیزی که اصلا فکرش رو نمی کردم رو دیدم
اولین ترمز نگهداشتن پول بود نه سرمایه گذاری
دومیش دلیل و منطقی فکر کردنم بود
سومیش عجله داشتنم ( که باعث سردرگم شدنم مشه )
داخل بخث سلامتی فهمیدم که هر از گاهی دوست دارم مریض باشم تا دیگران بهم توجه کنن
حالا می خوام روی این ها کار کنم ، چون ذهنم بیشتر منطقیه می خوام با منطق و دلیل زیاد براش شرح بدم که اینها اشتباهن و درستش چیز دیگست
میخوام تا میتونم الگو نشونش بدم
تا میتونم چیزهای عالی نشونش بدم و هی بهش بگم ببین ببین این درسته این براساس قانونه
وقتی این ترمز ها کمتر شد سراغ بقیه ترمز ها می رم
ممنونم استاد که باعث شدی ترمزهایی که نمیدونستم رو پیدا کنم
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
به نظرم چندتا دیدگاه باعث میشه ک همچین درخواستی داشته باشیم چه برای کمک کردن به مردم چه برای ثروتمند شدن:
1.ثروت خودش پاک نیست چیز خوبی نیست و وقتی خوب میشه ک با کار خیری همراه بشه
2.ثروت به کسانی داده میشه ک کار خیر بکنند
3.ثروت کمه و همه نمیتونند ثروتمند بشوند برای همین کسی که ثروت داره باید کمک کنه به بقیه
4. ما مسئول این هستیم ک دیگران زندگی خوبی رو تجربه کنند یا بد.(خوشبخت بشن یانه!)
و اینا به نظرم همش از عدم درک سیستمی بودن خداوند هست چون درعین حال ک خداوند بدون هیچ گونه درنظرگرفتن احساسات (برای شخصی خاص) اسمان ها و زمین رو مسخر همه کرده و برای استفاده ما قرار داده همونطور هم بدون احساسات به فرکانس های هرفرد پاسخ میده ک میزان بهره مندی هرفرد از نعمت ها مشخص میکنه.
برای درک سیستمی بودن خداوند به قران مراجعه کنیم و یه سری عده خاصی ک دارن فرکانس کفر و شرک و ناسپاسی میفرستند دارن عذاب میشن و یه سری هم ک سپاس گذارن و به خدارو تنها عامل ثروت و نعمت میبینند و قدرت رو به خداوند میدن زندگی خوبی دارند.
این سیستم نتایج فرکانس هرکسی رو براش بوجود میاره پس ما نمیتونیم در بهبود زندگی بقیه تاثیر بذاریم.
5.شاید فکر میکنیم عوامل بیرونی توی بهره مندی افراد از نعمتها موثراند.