اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سپاسگزارم از طرح این سوال که باعث شد باور های محدود کننده ذهنم رو بشناسم . قبل از دیدن این فایل دقیقا داشتم به همین موضوع فکر میکردم !
در ذهنم یه عددی رو بعنوان هدف در نظر گرفته بودم و داشتم دلایل رسیدن به اون عدد رو برای خودم مرور میکردم که به همین جنس افکار برخوردم !!!…
فکر کردم که درست نیست که من به فلان خوشبختی برسم و دیگران بی بهره باشند !!!!… این یعنی نداشتن باور فراوانی !
طبق آموزه های استاد خداوند خوابش نبرده خداوند فراموشکار نیست و به همه ما به یک نسبت نزدیکه و رحمتش بی پایانه . و این نوع نگاه من در واقع خلاف اینو باور داره در اعماق ذهنم متاسفانه !!!…
علیرغم اینکه باور فراوانی رو همیشه میبینم و تاکید میکنم با خودم ولی با این سوال مسابقه و دلایلی که برای رسیدن به ثروت برای خودم نوشته بودم ترمز های ذهنم رو شناختم . نداشتن باور فراوانی و باور لیاقت و عذاب وجدان داشتن !
به نظرم به دلیل عدم تمرکز بر روی موضوع اصلی که همان کسب ثروت است این ترمز ها بوجود می آیند یادمه همیشه استاد عباس منش که تمرکز یعنی همه چیز و وقتی با تمام وجودت روی یک موضوع تمرکز میکنی به سرعت به سمتش هدایت میشی پس وقتی فقط هدف ما کسب ثروت باشد و تمرکزمون را تنها روی کسب ثروت میگذاریم پس به سرعت به سمتش هدایت می شویم اما گاهی اوقات شرط می گذاریم برای کسب ثروت و تمرکزمون را از روی موضوع اصلی که مهم تر هست به روی موضوع دیگه ای هم میگذاریم که باعث میشه تمرکزمون به چندجا بره مثلا من از خدا می خوام که بهم ثروت بده تا با اون پول یک موسسه خیریه بزنم و به سرطانی ها کمک کنم در این حالت درواقع هم روی موضوع کسب ثروت تمرکز داریم و هم داریم روی کمک کردن به دیگران تمرکز می کنیم پس وقتی تمرکزمون چندجا میره نمی تونیم اون چیزی رو که می خواهیم رو بدست بیاریم.یعنی در واقع هم داریم پدال گاز رو فشار میدیم و هم ترمز رو.
سلام به همه دوستان با اینکه قبلا یک دیدگاه گذاشته بودم انگار ک حسی میگه دوباره بنویسم. بچه ها خیلی احساس خوبی دارم حس لذت حضور خدا توی زندگیم اصلا متوجه گذر زمان نیستم انگار تو هوا معلق شدم احساس سبکبالی میکنم با اینکه هنوزبه نتایج مالی زیادینرسیدم اما احساس میکنم خیلی ثروتمندم. چون به ارامش ولذتی رسیدم که قابل توصیف نیست وبرای تک تک شما ارامشی از این جنس ارزو میکنم. روزی هزار بار از خدا تشکر میکنم برای همه ی داشته های زیبایی که به من داده و خواهد داد.عزیزی رو تو زندگی از دست داده بودم و همیشه حکمتش رو از خدا میپرسیدم تا اینکه خودم متوجه این حکمت شدم اون رو از من گرفت تا خودش رو به من بده. عشق ومحبتش رو. نوازشش رو. واقعا خدا برای ما کافی است وقتی اونو داری همه ی دارایی ها وزیبایی های دنیا رو هم میتونی بدست بیاری فقط اگه به اوایمان داشته باشی. برای همه ی دوستان سلامتی ارامش وثروت ارزو دارم.
خوشحالم از این استقبال از این همه اگاهی البته بعضی یاشون ادم گیج میکنه بیشتریاشونم عالیه من خودم پر ترمز هستم توی باورهام
باید بیشتر کار کنم بیشتر بخونم و بیشتر گوش بدم
خیلی دوست داشتم خانم لیلا شب خیز عزیز هم بودن و شرکت میکردن چون ایشون به به اگاهی خوبی از قانون رسیدک و بهتر میتونن جواب بدن من امیشه از جوابای ساده اما پر منتوای ایشان لذت میبردم اما الان تو سایت شلوغه و ما نیاز داریم که یکی راه رو روشن کنه
اول این که خدا موجود زمینی نیست که ما بخواهیم معامله کنیم واین توهین به عالم هستی هست ودر واقع گرو کشی هست اگر تو بدهی من این کار را میکنم
در واقع خدا انرژی هست و احساسی و واکنشی عمل نمیکند
دوم این که برای رسیدن به هدف ما باید بهای آن را پرداخت کنیم ولیاقت داشتن آن را به عالم هستی نشان بدهیم
مثلاً برای دریافت ثروت دست تو جیب بکنیم وبخشش کنیم و کائنات وقتی میبیند ما هم جنس آن شدیم ثروت را میریزد رو سرمان یعنی باید هم جنس خدا بشیم تا خدا ما را بشناسد
اینگونه که من از قوانین متوجه شدم خدا عشق محض است وبخششش بدون قیدو شرط است وما جزیی از اوییم وبا مشروط کردن به اینکه اگر بمن ثروت دهی من هم انفاق میکنم که در دل همین شرط باز ترمزهای دیگری نهفته است .عدم باور به فراوانی وتوکل وعدم لیاقت به داشتن ثروت بخاطر خودمان واحساس مسرت از بینهایت بودن نعمات.پس ما دیگران را بهانه قرار میدهیم تا به مانعمت داده شود پس خود را لایق نمدانیم.وباز در این نوع خواستن شرک خفی نهفته عدم باور به عدالت خدا.
البته من خود همیشه در میان دعا هایم این خواسته را از پروردگارم داشته ام که با سوال هوشمندانه استاد به این باور اشتباهم پی بردم
وقتی متن سوال رو چندبار خوندم، واقعا حس کردم چرا ۳۰ سال عمرم در سرگردانی و بیپولی شدید تلف شد?، خوشحالم که استاد به عنوان دستی از جانب خداوند داره ما رو در این مسیر زیبا هدایت میکنه، خدایا شکرت
و اما باورهای مخربی که درک کردم و ترمزهای واقعی خودم هستند:
۱. شرک به خدا: خودمون رو به جای خدا قبول داریم و انگار خدا حواسش نیست به فقرا کمک بکنه، برای همین درخواست میکنم خدا تو پول و ثروت بده، ما خودمون بلدیم چیکارش بکنیم
۲. شک کردن به عدل خداوند: وقتی آموزههای استاد رو با تمام وجود میپذیریم و باورشون میکنیم تازه میفهمیم که خداوند واقعا عادله و هیچ چیزی از روی ناعدالتی روی نداده، با درخواست ثروت به اینصورت که در متن سوال اومده، داریم عدل خدا رو زیر سوال میبریم که خدا تو پول و ثروت بده، ما اینهمه بیعدالتی رو خودمون حلش میکنیم. (طبق گفتههای استاد: من نمیدونم افراد دیگر چه باور، احساس و یا فرکانسی دارند، ولی میدونم عدل خداوند همه جا هست و هیچ چیزی بیرون از عدل الهی نیست) و این جمله رو باید همیشه به خودمون یادآوری بکنیم
۳. عدم احساس لیاقت و شایستگی: هم برای خودمون و هم برای دیگران احساسی از شایستگی دریافت ثروت و نعمات رو نداریم، پس خیلی راحت با خدا معامله میکنیم و ثروت رو با واسطه میخواهیم که ببین خدا من قول میدهم این کارها رو با ثروتی که به من میدهی انجام بدم (خودم که لایقش نیستم?)، دیگران هم شایستگی این رو ندارند که به ثروت برسند، پس به من بده تا به اونها برسونم
و چقدر این باورها مخرب و نادرست هستند و ما خیلی به سادگی در چنین دور باطلی گیر افتادیم و خودمون هم خبر نداریم?
ممنونم استاد که چنین آگاهیهای ارزشمندی رو به ما میرسونید، شما و همگی دوستان شاد، سلامت و ثروتمند باشید??
چقد این سوال جالب بود برام،واقعا که هررباور همون اتفاقه…
چیزی که من تو این مدت از قوانین جهان هستی فهمیدم،اینه که منبع انرژی در جهان خداونده و هرچقدر من با این انرژی ارتباط نزدیکتر و بی قید شرط داشته باشم زودتر به سعادت میرسم
یعنی چی که خدایا اگه به من ثروت بدی این کارو اونکارو میکنم!
این باور باعث میشه که ما خودمون رو لایق ندونیم،در صورتی که خدای ما مارو لایق همه چی میدونه واسه همینه که گفته هر چه در اسمانها و زمین است را مسخر شما کردیم…مننظرم اینه که خاسته هامونو خداگونه از خدا بخایم،با ایمان قوی،چون وقتی خاسته هامونو شرطی میکنیم یعنی تردید و شک داریم به لیاقتمون
به اندازه ای که ما برای خودمون ارزش قائل میشیم جهان برای ما ارزش قائل میشه
سلام به استاد عالی مقام و تک تک افراد خانواده ی عزیزم
نظرات بعضی از افراد رو خوندم و حقیقتا طبق فرمایش استاد درسهای مهم و گوهرباری از نظراتشون گرفتم
من هم دلم میخواد موانع ذهنیم رو بیان کنم تا با کمک استاد بزرگوار و دوستان عزیز در جهت برطرف کردن اونها کوشا باشم
من از اوان نوجوانی همش در پی این بودم که با خواندن نماز حاجات یا دعای سریع الا جابه یا قسم دادن خدا به اسم اعظم الهی به خواسته ها و آرزوهام برسم
خواسته های کوک و پیش پا افتاده اغلب برآورده میشدند ولی هیچوقت آرزوهای بزرگم برآورده نشدند
الان که دربارش فکر میکنم میفهمم که من اصلا به خدا اعتماد و ایمان ندارم که به من ثروت و استقلال مالی و … بده میخوام از طریق روشهایی که از کودکی کردن تو مغزم یعنی احساساتی کردن خدا و سوء استفاده از صفات خدا مثل اینکه میگم ای خدا تو مهربانترین مهربانانی تو رحمن و رحیمی هر کاری فقط از تو برمیاد و حرفهایی از این قبیل خدا رو تو رودربایستی و معذوریت قرار بدم و خدا دعای منو اجابت کنه
پس مهمترین ترمز من ایمان نداشتن به این بود که خدا آرزوهای بزرگ منو اجابت نمیکنه چون من اونطور که باید و شایسته است خدا رو عبادت نمیکنم
دومین ترمز اینه که فکر میکردم میشه با گریه و زاری و قسم دادن به اسم اعظمش میشه خدا رو تحت تاثیر قرار داد
سوم اینکه پیش خودم فکر میکردم که خدا میدونه که اگه منو ثروتمند کنه من آدم مغروری میشمو دیگه خدا رو بنده نیستم چیزی که تمام عمر در اطرافیان ثروتمندم دیده بودم
پس چون خدا منو دوست داره بهم ثروت و مال زیاد نمیده تا بنده ی خوبی باقی بمونم
الان که آگاه شدم به این افکار میخندم ولی در این مورد آخری خیلی مصرم که همچین چیزی هست
وقتی آدمهای ثروتمند اطرافم رو میبینم که کلی نخوت و غرور دارن و فکر میکنن به واسطه ی ثروتشون از بقیه سرترن از هر چی ثروتمنده بدم میاد تا حالا هم که برعکسشو پیدا نکردم
در ضمن من یه زن خانه دار هستم که درآمد مستقلی ندارم و همش دعا میکنم که وضع شوهرم خوب بشه تا من هم ثروتمند بشم ولی باز از طرفی میگم اگه اون ثروتمند شد و اخلاقش بد شد و دیگه نخواست با من زندگی کنه چی؟
میفهمید ترمز دیگه اینه که فکر میکنم خدا به من نمیده باید به شوهرم بده بعد از طریق اون به من برسه تازه اگر برسه
از طرفی میگم خوب شوهرم هم که افکار منفی راجب پول و ثروت زیاد داره پس امکان ثروتمند شدن ما صفره
میبینید دوستان من سالهای ساله که دارم دعا میکنم و حالا میفهمم که چرا دعاهای من مستجاب نمیشه
اعتماد نداشتن به خدا-
بد دونستن ثروتمند شدن
وابستگی به همسر و…..
ممنون که حوصله کردین و کامنت منو خوندین
از راهنماییهاتون که به من هدیه میدین کمال سپاسگزاری رو دارم
امیدوارم همگیتون نهایت موفقیت رو در برطرف کردن مانعهای ذهنیتون داشته باشید…ان شاء الله
سلام خدمت استاد عزیز
من از هیچ محصول شما استفاده نکرد.فقط از فایل های رایگان استفاده کردم.
به نظر من ای عمل مثل این است که ما میخوایم خدارو گول بزنیم .
(که خدا یا تو به من صد ملیون بده من یک ملیونشو مثلا به فقیر میدم.)
ممنون.
سلام به استاد گرامی و همه دوستان عزیز
سپاسگزارم از طرح این سوال که باعث شد باور های محدود کننده ذهنم رو بشناسم . قبل از دیدن این فایل دقیقا داشتم به همین موضوع فکر میکردم !
در ذهنم یه عددی رو بعنوان هدف در نظر گرفته بودم و داشتم دلایل رسیدن به اون عدد رو برای خودم مرور میکردم که به همین جنس افکار برخوردم !!!…
فکر کردم که درست نیست که من به فلان خوشبختی برسم و دیگران بی بهره باشند !!!!… این یعنی نداشتن باور فراوانی !
طبق آموزه های استاد خداوند خوابش نبرده خداوند فراموشکار نیست و به همه ما به یک نسبت نزدیکه و رحمتش بی پایانه . و این نوع نگاه من در واقع خلاف اینو باور داره در اعماق ذهنم متاسفانه !!!…
علیرغم اینکه باور فراوانی رو همیشه میبینم و تاکید میکنم با خودم ولی با این سوال مسابقه و دلایلی که برای رسیدن به ثروت برای خودم نوشته بودم ترمز های ذهنم رو شناختم . نداشتن باور فراوانی و باور لیاقت و عذاب وجدان داشتن !
به نظرم به دلیل عدم تمرکز بر روی موضوع اصلی که همان کسب ثروت است این ترمز ها بوجود می آیند یادمه همیشه استاد عباس منش که تمرکز یعنی همه چیز و وقتی با تمام وجودت روی یک موضوع تمرکز میکنی به سرعت به سمتش هدایت میشی پس وقتی فقط هدف ما کسب ثروت باشد و تمرکزمون را تنها روی کسب ثروت میگذاریم پس به سرعت به سمتش هدایت می شویم اما گاهی اوقات شرط می گذاریم برای کسب ثروت و تمرکزمون را از روی موضوع اصلی که مهم تر هست به روی موضوع دیگه ای هم میگذاریم که باعث میشه تمرکزمون به چندجا بره مثلا من از خدا می خوام که بهم ثروت بده تا با اون پول یک موسسه خیریه بزنم و به سرطانی ها کمک کنم در این حالت درواقع هم روی موضوع کسب ثروت تمرکز داریم و هم داریم روی کمک کردن به دیگران تمرکز می کنیم پس وقتی تمرکزمون چندجا میره نمی تونیم اون چیزی رو که می خواهیم رو بدست بیاریم.یعنی در واقع هم داریم پدال گاز رو فشار میدیم و هم ترمز رو.
سلام به همه دوستان با اینکه قبلا یک دیدگاه گذاشته بودم انگار ک حسی میگه دوباره بنویسم. بچه ها خیلی احساس خوبی دارم حس لذت حضور خدا توی زندگیم اصلا متوجه گذر زمان نیستم انگار تو هوا معلق شدم احساس سبکبالی میکنم با اینکه هنوزبه نتایج مالی زیادینرسیدم اما احساس میکنم خیلی ثروتمندم. چون به ارامش ولذتی رسیدم که قابل توصیف نیست وبرای تک تک شما ارامشی از این جنس ارزو میکنم. روزی هزار بار از خدا تشکر میکنم برای همه ی داشته های زیبایی که به من داده و خواهد داد.عزیزی رو تو زندگی از دست داده بودم و همیشه حکمتش رو از خدا میپرسیدم تا اینکه خودم متوجه این حکمت شدم اون رو از من گرفت تا خودش رو به من بده. عشق ومحبتش رو. نوازشش رو. واقعا خدا برای ما کافی است وقتی اونو داری همه ی دارایی ها وزیبایی های دنیا رو هم میتونی بدست بیاری فقط اگه به اوایمان داشته باشی. برای همه ی دوستان سلامتی ارامش وثروت ارزو دارم.
به نام خواوند جان
سلام به استاد سلام خانم شایسته گل
سلام به بچه ها ی عالی و بی نظیر سایت
خوشحالم از این استقبال از این همه اگاهی البته بعضی یاشون ادم گیج میکنه بیشتریاشونم عالیه من خودم پر ترمز هستم توی باورهام
باید بیشتر کار کنم بیشتر بخونم و بیشتر گوش بدم
خیلی دوست داشتم خانم لیلا شب خیز عزیز هم بودن و شرکت میکردن چون ایشون به به اگاهی خوبی از قانون رسیدک و بهتر میتونن جواب بدن من امیشه از جوابای ساده اما پر منتوای ایشان لذت میبردم اما الان تو سایت شلوغه و ما نیاز داریم که یکی راه رو روشن کنه
تشکر از استاد
با سلام وتشکر از استاد عزیز و گرامی
اول این که خدا موجود زمینی نیست که ما بخواهیم معامله کنیم واین توهین به عالم هستی هست ودر واقع گرو کشی هست اگر تو بدهی من این کار را میکنم
در واقع خدا انرژی هست و احساسی و واکنشی عمل نمیکند
دوم این که برای رسیدن به هدف ما باید بهای آن را پرداخت کنیم ولیاقت داشتن آن را به عالم هستی نشان بدهیم
مثلاً برای دریافت ثروت دست تو جیب بکنیم وبخشش کنیم و کائنات وقتی میبیند ما هم جنس آن شدیم ثروت را میریزد رو سرمان یعنی باید هم جنس خدا بشیم تا خدا ما را بشناسد
با سلام به استادراهنما وخانواده عزیز ثروتمندم
اینگونه که من از قوانین متوجه شدم خدا عشق محض است وبخششش بدون قیدو شرط است وما جزیی از اوییم وبا مشروط کردن به اینکه اگر بمن ثروت دهی من هم انفاق میکنم که در دل همین شرط باز ترمزهای دیگری نهفته است .عدم باور به فراوانی وتوکل وعدم لیاقت به داشتن ثروت بخاطر خودمان واحساس مسرت از بینهایت بودن نعمات.پس ما دیگران را بهانه قرار میدهیم تا به مانعمت داده شود پس خود را لایق نمدانیم.وباز در این نوع خواستن شرک خفی نهفته عدم باور به عدالت خدا.
البته من خود همیشه در میان دعا هایم این خواسته را از پروردگارم داشته ام که با سوال هوشمندانه استاد به این باور اشتباهم پی بردم
باسپاس از رو شنگریتان
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همدل و همراه
وقتی متن سوال رو چندبار خوندم، واقعا حس کردم چرا ۳۰ سال عمرم در سرگردانی و بیپولی شدید تلف شد?، خوشحالم که استاد به عنوان دستی از جانب خداوند داره ما رو در این مسیر زیبا هدایت میکنه، خدایا شکرت
و اما باورهای مخربی که درک کردم و ترمزهای واقعی خودم هستند:
۱. شرک به خدا: خودمون رو به جای خدا قبول داریم و انگار خدا حواسش نیست به فقرا کمک بکنه، برای همین درخواست میکنم خدا تو پول و ثروت بده، ما خودمون بلدیم چیکارش بکنیم
۲. شک کردن به عدل خداوند: وقتی آموزههای استاد رو با تمام وجود میپذیریم و باورشون میکنیم تازه میفهمیم که خداوند واقعا عادله و هیچ چیزی از روی ناعدالتی روی نداده، با درخواست ثروت به اینصورت که در متن سوال اومده، داریم عدل خدا رو زیر سوال میبریم که خدا تو پول و ثروت بده، ما اینهمه بیعدالتی رو خودمون حلش میکنیم. (طبق گفتههای استاد: من نمیدونم افراد دیگر چه باور، احساس و یا فرکانسی دارند، ولی میدونم عدل خداوند همه جا هست و هیچ چیزی بیرون از عدل الهی نیست) و این جمله رو باید همیشه به خودمون یادآوری بکنیم
۳. عدم احساس لیاقت و شایستگی: هم برای خودمون و هم برای دیگران احساسی از شایستگی دریافت ثروت و نعمات رو نداریم، پس خیلی راحت با خدا معامله میکنیم و ثروت رو با واسطه میخواهیم که ببین خدا من قول میدهم این کارها رو با ثروتی که به من میدهی انجام بدم (خودم که لایقش نیستم?)، دیگران هم شایستگی این رو ندارند که به ثروت برسند، پس به من بده تا به اونها برسونم
و چقدر این باورها مخرب و نادرست هستند و ما خیلی به سادگی در چنین دور باطلی گیر افتادیم و خودمون هم خبر نداریم?
ممنونم استاد که چنین آگاهیهای ارزشمندی رو به ما میرسونید، شما و همگی دوستان شاد، سلامت و ثروتمند باشید??
به نام خداوند بخشنده و مهربان
درود میفرستم خدمت تک تک شما عزیزان
چقد این سوال جالب بود برام،واقعا که هررباور همون اتفاقه…
چیزی که من تو این مدت از قوانین جهان هستی فهمیدم،اینه که منبع انرژی در جهان خداونده و هرچقدر من با این انرژی ارتباط نزدیکتر و بی قید شرط داشته باشم زودتر به سعادت میرسم
یعنی چی که خدایا اگه به من ثروت بدی این کارو اونکارو میکنم!
این باور باعث میشه که ما خودمون رو لایق ندونیم،در صورتی که خدای ما مارو لایق همه چی میدونه واسه همینه که گفته هر چه در اسمانها و زمین است را مسخر شما کردیم…مننظرم اینه که خاسته هامونو خداگونه از خدا بخایم،با ایمان قوی،چون وقتی خاسته هامونو شرطی میکنیم یعنی تردید و شک داریم به لیاقتمون
به اندازه ای که ما برای خودمون ارزش قائل میشیم جهان برای ما ارزش قائل میشه
سپاس
سلام به استاد عالی مقام و تک تک افراد خانواده ی عزیزم
نظرات بعضی از افراد رو خوندم و حقیقتا طبق فرمایش استاد درسهای مهم و گوهرباری از نظراتشون گرفتم
من هم دلم میخواد موانع ذهنیم رو بیان کنم تا با کمک استاد بزرگوار و دوستان عزیز در جهت برطرف کردن اونها کوشا باشم
من از اوان نوجوانی همش در پی این بودم که با خواندن نماز حاجات یا دعای سریع الا جابه یا قسم دادن خدا به اسم اعظم الهی به خواسته ها و آرزوهام برسم
خواسته های کوک و پیش پا افتاده اغلب برآورده میشدند ولی هیچوقت آرزوهای بزرگم برآورده نشدند
الان که دربارش فکر میکنم میفهمم که من اصلا به خدا اعتماد و ایمان ندارم که به من ثروت و استقلال مالی و … بده میخوام از طریق روشهایی که از کودکی کردن تو مغزم یعنی احساساتی کردن خدا و سوء استفاده از صفات خدا مثل اینکه میگم ای خدا تو مهربانترین مهربانانی تو رحمن و رحیمی هر کاری فقط از تو برمیاد و حرفهایی از این قبیل خدا رو تو رودربایستی و معذوریت قرار بدم و خدا دعای منو اجابت کنه
پس مهمترین ترمز من ایمان نداشتن به این بود که خدا آرزوهای بزرگ منو اجابت نمیکنه چون من اونطور که باید و شایسته است خدا رو عبادت نمیکنم
دومین ترمز اینه که فکر میکردم میشه با گریه و زاری و قسم دادن به اسم اعظمش میشه خدا رو تحت تاثیر قرار داد
سوم اینکه پیش خودم فکر میکردم که خدا میدونه که اگه منو ثروتمند کنه من آدم مغروری میشمو دیگه خدا رو بنده نیستم چیزی که تمام عمر در اطرافیان ثروتمندم دیده بودم
پس چون خدا منو دوست داره بهم ثروت و مال زیاد نمیده تا بنده ی خوبی باقی بمونم
الان که آگاه شدم به این افکار میخندم ولی در این مورد آخری خیلی مصرم که همچین چیزی هست
وقتی آدمهای ثروتمند اطرافم رو میبینم که کلی نخوت و غرور دارن و فکر میکنن به واسطه ی ثروتشون از بقیه سرترن از هر چی ثروتمنده بدم میاد تا حالا هم که برعکسشو پیدا نکردم
در ضمن من یه زن خانه دار هستم که درآمد مستقلی ندارم و همش دعا میکنم که وضع شوهرم خوب بشه تا من هم ثروتمند بشم ولی باز از طرفی میگم اگه اون ثروتمند شد و اخلاقش بد شد و دیگه نخواست با من زندگی کنه چی؟
میفهمید ترمز دیگه اینه که فکر میکنم خدا به من نمیده باید به شوهرم بده بعد از طریق اون به من برسه تازه اگر برسه
از طرفی میگم خوب شوهرم هم که افکار منفی راجب پول و ثروت زیاد داره پس امکان ثروتمند شدن ما صفره
میبینید دوستان من سالهای ساله که دارم دعا میکنم و حالا میفهمم که چرا دعاهای من مستجاب نمیشه
اعتماد نداشتن به خدا-
بد دونستن ثروتمند شدن
وابستگی به همسر و…..
ممنون که حوصله کردین و کامنت منو خوندین
از راهنماییهاتون که به من هدیه میدین کمال سپاسگزاری رو دارم
امیدوارم همگیتون نهایت موفقیت رو در برطرف کردن مانعهای ذهنیتون داشته باشید…ان شاء الله