اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
1- اول ازهمه عدالت خدا رو زیر سوال میبریم با این دعا
2-عدم لیاقت ثروتمندی خودمون که ما لیاقت پول و ثروت نداریم خدا به خاطر کسانی دیگر بهمون بده وما به انها بدیم انگار خدا خودش توانای نداره بده
3-تا ما ثروتمند نباشیم نمیتونیم ببخشیم در صورتی که با یه لب خند هم میشه ببخشش انجام داد همه اش که مالی نیست یه انرژی خوب روحیه شاد یه لب خندون میشه بخشنده باشیم
4-عدم اعتماد به قانون که سیستمی هستش و بستن دستان خدا که تو نمیتونی بده من بهش بدم و حس دلسوزی که احساس بدی همراه داره و باعث میشه که تو مدار اتفاقات بد هم قرار بگیریم و شرک به خدا
5-با توجه به نداری طرف مقابل ما هم در مدار نداری وکمبود قرار میگیرم طبق قانون توجه به هر چیزی توجه کنیم وارد زندگیمون میشه
موردسومی که گفتین رو من وقتی تو خودم پیدا کردم هنگ بودم تاچند روز که چقد بخدا شرک دارم
بخودم میگفتم آمنه فرق تو بافرعون چیه؟ اون ادعای ربوبیت کرد توهم داری میگی تو نمیدی به بنده هات تو که اصلا بیخیال دنیایی که ساختی شدی پس بده من خودم به بنده هات میدم و دراصل میگفتم تو که عرضه اشو نداری لااقل بده من بخشش کنم
واقعا تا چندروز تو کفش بودم که وااااااااااای خداجونم عجب خراب آبادی ساختم تو وجودم
فقط اینو اینجا مینویسم چون آخرین کامنت و که خوندم دیدگاهمو مینویسم
که واقعا خدا رو نشناختم که همچین عهدهایی میگذاشتم وآثارمخربش زندگی مو گرفت
اگه فقط خدارو درست بشناسم بقول آقای فاروق رحمان نژاد (اگه فقط بدونیم این جهان وخدا به فرکانس هامون پاسخ میده تمام اون حس گناه تمام این عهد ومیثاق ها تمومه)
برام جالب بود کسی مثل من این باور و داشته
خدارو شکر میکنم تو مسیرم و هدایت خواستم و هدایتم کرد
وشاکرم که دارم قدم به قدم درک میکنم این باور رو وتزریق میکنم تو وجودم فقط وفقط وفقط من خالق زندگیم هستم
هیچ مشیتی، تقدیری، سرنوشتی وجود نداره
وهیچ عهد وشرط وقید وبندی نیاز نیست
من انقدر قدرتمندم که بدون اجازه ام خدا هم نمیتونه کاری برام بکنه چه برسه به بنده های خدا
من انقد قدرتمندم که خدا گفته بنده جانم تو تنها کاری که باید بکنی بندگی منه بقیه اش بامن کار سخته بامن
واین تنها بندگی هست که خود خود خود پادشاهیه
خدایا سرتعظیم فرود میارم و همین جامیگم من سیده آمنه یاقوتی تسلیمم کمکم کن چون میخوام
چون وظیفه ی من فقط درخواسته و بقیه اش باتوئه
پس هدایتم کن تا ایمان و یقین ابراهیم ومحمد ویوسف وموسی، عیسی، داوود، سلیمان ونوح……. داشته باشم
تا مثل اونها باورت کنم و بفهممت و جمله تو بشم
سپاسگزارم از تمامی دوستانی که واقعا نظرات ارزشمندی گذاشتن و برای پیشرفت خودشون وقت میزارن
مریم جان شایسته عاشقتم
استادجاااااانم سیدحسین عباسمنش دوستت دارم وخدارو شکرمیکنم بنده های نابی رو سر راهم قرار داد تامعلمم باشن و بهم آموزش بدن
ممنونم واقعا دلم نمیاد تمومش کنم این دل تازه گمشده اشو پیدا کرده ول نمیکنه که
هربار مینویسم همینجوری میشم بخدا قل قل میکنه این حرف ها و من فقط یه دست میشم برای نوشتن و این جملات جاری میشه تو وجودم
خواهان توأم جاه نشانم بده
خواهان توأم راه نشانم بده
ای جان جهان چیستی وکیستی؟
آن چیز که هستی و راستی نشانم بده
شعر از قلبم جاری شد و نوشتم واین خدای منه خدای بینظیری که
بقول استاد هیچوقت بهمون نشونش ندادن
خدای من خدای قشنگم واقعا میخوامت دلم برات پرپر میزنه
وعاااااااشقتم
درپناه رب من ورب جهانیان شاد وثروتمند و سعادتمندباشید.
سلام، از اونجایی که من قبول دارم که چند تا کد مخرب تو این قضیه هست :
١ اولین کد مخرب اینه که ما نمیتونیم هیچ کمکی برای بهتر شدن حال و روز کسی نمیتونیم بکنیم پس بیس اصلی باید ایم باشه که اگه قراره بخششی انجام بشه فقط برای رشد خودمون در مسیر زندگیه تا همزمان با دنیا به تکامل برسیم و به احساس خوب برسیم و داشته باشیم و به خود خدا نزدیک و نزدیکتر بشویم
٢ دومین کد مخرب اینه که ما احساسمون را شرطی کردیم یعنی یه جورایی داریم ادا درمیاریم که به اون پوله نعمته برسیم و همونجورکه قانون رسیدن به هرچیزی داشتن احساس خوب و واقعیه و کسی که احساسشو شرطی کرده ومنتظره یه پول قلمبه یا نعمت فرادان بگیره و ببخشه سخت در اشتباهه
٣ سومین کد مخرب اینه که باز قانون بخشش که تو قران خدا میگه اگه بدون چسمداشت ببخشی 700 برابرش باز میگرده را زیر سوال میبریم و کسی که قرآن را باور نکنه باورش ایراد داره
۴ اگه روزی هزار تومن درآمد داریم صد تومنشو ببخشیم چون کسی که قراره فقط به احساس خوب برسه از همون لحظه همون مکان همون شغل شروع میکنه
وقتی نکته ۳ و ۴ رو خوندم به ذهنم اومد که اصلا همون بخششی که میخوایم انجام بدیم باید در ما احساس خوب ایجاد کنه، پس برای احساس خوب اولا باید بدون چشمداشت ببخشیم و دوما اگر میتونیم و در همون حدی که میتونیم و حس خوبی در ما ایجاد میکنه ببخشیم ، و همین حس خوب ایجاد شده باعث برگشت بیشتر پول به زندگیمون میشه
اینها فقط به ما گفته میشود ما فرکانس میفرستیم الهامات را دریافت میکنیم وبه قلم در میآوریم اوست که دارد ما را هدایت می کند و میگوید بگویم همین، هر چه دارم از هدایت الله ام است سپاسگزارم
برای اینکه این موانع ر تشخیص بدهیم باید از خودمان بپرسم چرا تا هنوز به این خواسته ام نرسیده ام.. اونوقته که یه نجواهایی شروع میشه که هزار تا دلیل میاره. همین دلایل موانعی هستند که نمیزارند ما به خواسته هامون برسیم..
مثلا ما میگیم به این دلیل کار پیدا نمیتونم که کار نیس ..یعنی باور کمبود برای اینکه ما این مانع رو برداریم باید به فراوانی توجه کنیم مثلا همین ساختمان های شهرمون که خودش نماد ثروت و فراوانیه… اگه پول و کار نمیبود اینها هم نبودند.
سلام دوست گرامی. پاسخ خیلی خوبی دادین. هدفمون رو مشخص کنیم و بعد بگیم ۷ دلیل را نام ببر که چرا تا به حال به آن نرسیده ای؟ سپس پاسخ هایی را که مینویسیم را مو به مو بررسی کنیم و باورهای مخرب را پیدا کنیم. همچنین وقتی آن کدهای مخرب را با کدهای جدیدی جایگزین میکنیم که روندی تمرینی ایست نشانه درست بودن تشخیصمان باید در قلب دیده شود یعنی احساس خوبی ایجاد گردد.
خب دوست عزیز به عنوان مثال من از خودم میپرسم چرا تاحالا پول دار نشدم جوابهایی که میدم ایناست که موقعیتش پیش نیومده یا راهش به ذهنم نرسیده یا…. من با این جوابها چکار میتونم بکنم که این افسوس خوردنا تموم بشه
یکی از باورهای بنیادین که باعث میشه این جوابها به ذهنت بیاد که مثلا موقعیت پیش نیومده.کار نیست و … اینه که در کل ما خودمون رو مفعول شرایط میبینیم یعنی خودمون رو یه ادم ناتوان میبینیم که حالا وقتی شرایط کشور و اقتصاد اینه من چکار میتونم بکنم یا مگه من کی هستم که بیان بهم یه شغل خوب بدن اینهمه آدم با مشخصات بهتر هست و …
برای پاکسازی این باور بسیار مخرب و تضعیف کننده اول باید ایمان بیاوری و باور کنی که دنیای بیرون تو انعکاس دنیای درونت هست و هیچ اتفاق و شرایطی جدا از توجهات و باورهای خودت رو زندگی نمیکنی
اونوقت مصمم میشیم که باورهامون رو به بهترین شکل تغییر بدیم
شب گذشته شب بدی برای من بود ( البته تاثیر گذار ) منی که اصلا به گذشته فکر نمیکنم با گوش دادن به یک آهنگ قدیمی به صورت کاملا هدایتی رفتم به دوران بچگی خودم و خاطراتم با خانواده مخصوصا برادر هام ( من دو برادر دارم که هر دو با خانواده هاشون دنبال کارهای مهاجرت به امریکا هستند ) کلی گریه کردم .
ولی با مرور خاطرات گذشته کلی باور غلط که توی خود آگاهم مدفون شده بود و من مستقیم بهشون فکر نمیکردم بیرون زد .
اون آهنگ منو به گذشته ام برد و تازه یادم اومد چه هدفهایی داشتم . چه باور هایی داشتم . چه چیز هایی برایم ارزش بوده و من که بوده ام .
فکر میکنم این نعمت فراموشی یک جاهایی هم به ضرر ما عمل میکند البته که هرنعمتی حکمتی دارد
امروز در حال کنکاش در گذشته خودم بودم
و به خودم میگفتم که چرا ایمان من به نتیجه نمیرسه و چه عملی رو باید انجام بدم که ندادم
هدایت شدم به این قسمت
دیدم که فکر میکنم باور درست دارم و در گذشته دور این باور ها را به صورت کاملا بر عکس داشته ام و باید بر روی آنها کار کنم
من خیلی طول کشید که به این نتیجه برسم چون کلا در حال زندگی میکنم ( شاید میخوام گذشته خودم رو مخفی کنم ) فکر کردم شاید کسی هم مثل من باشه و این دیدگاه به دردش بخوره
بچه ها گذشته ها نگذشته و کمرنگ شده و ما به حال عادت کرده ایم
با سلام و آرزوی بهترین ها برای استاد عباس منش عزیز و همه ی عباس منشی های گرامی و دوست داشتنی،
و اما پاسخ به سوال مسابقه، به نظر من در این ایده موانع زیر مشاهده می شود،فردی که اینگونه می اندیشد در واقع می گوید:
1- من به تنهایی لیاقت ثروتمند شدن و لذت بردن از ثروت را ندارم.
2- خداوند برای کمک به فقرا به من احتیاج دارد.
3- می شود از خداوند باج خواهی کرد.
4- خداوند به خاطر فقرا به من ثروت می بخشد نه به خاطر وجود خودم.
5- اگر من ثروت و لذت را از خداوند فقط برای خودم بخواهم ایراد(گناه) دارد.
6- خداوند مثل انسانی است که اگر به او پیشنهاد شراکت و سود بدهم با من شریک می شود و من می توانم با وعده دادن سود بیشتر به او از قدرتش به نفع خودم استفاده کنم.
7- خداوند دوست ندارد من به تنهایی فرد ثروتمندی باشم.
8- هدف خداوند از بخشش ثروت به من(انسان ها) صرفاٌ کمک به فقرا و نیازمندان است.
9- من قدرت ساختن ثروت را ندارم(باور قدرت خلقی که خداوند به همه انسان ها به طور یکسان داده است) و یا به قدرتم شک دارم پس باید با کسی که این قدرت را دارد شریک شوم تا از قدرت او نهایت استفاده بنمایم.
10- من صداقت ندارم و نمی توانم مستقیم از خداوند برای خودم درخواست ثروت کنم . پس با این ترفند ثروت را برای خودم درخواست می کنم.
با آرزوی موفقیت و شادی روزافزون برای همه عزیزان و همراهان عباسمنشی خودم
به نظر من طرح چنین قرار و مدارایی با خدا ، یعنی اینکه من لیاقت چنین ثروت و دارایی و فراوانی رو ندارم . اما اگه تو (یعنی خدا) به من بدی در واقع خیلی لطف کردی و منم هم در عوض ، چنین و چنان میکنم . در حقیقت گذاشتن این شرط و شروطا ضعف اعتماد به نفس و ضعفِ لیاقت در خود است .
۱- باور نادرست اول دیدگاه انسانی به خدا، خدا انرژی ایست که جهان از آن بوجود اومده و بر اساس قوانین کار میکند نه میزان خواهش های ما (درخواست از خداوند یعنی تغییر دادن باورها، تغییر ذهنیت که نتیجه اش را قلبمان با احساس خوب به ما میدهد)
۲- ایجاد باور لیاقت و ارزشمندی که من برای اینکه چیزی را بدست بیاورم لازم نیست چیزی را از دست بدهم و همینطوری که هستم لیاقت آن را دارم بی نهایت نعمت ثروت وارد زندگی ام شود، چه کسی میتواند این باور را بسازد؟ کسی که باور داشته باشد خودش خالق زندگی خویش است یعنی خودش با فرکانس ها و باورهایش اتفاقات زندگی اش را خلق میکند. کسی که واکنش گرا نیست، میگوید آنچه در زندگی ام هست را خودم با فرکانس هایم خلق کردم پس میتوانم با تغییر دادن ورودی ها اتفاقات زندگی ام را به صورت دلخواه بسازم و هر جا ایرادی بود و نتوانستم نعمت ها را دریافت کنم باید دنبال ترمزها و موانع ذهنی ام بگردم نه اینکه بیشتر گاز بدهم.
۱. مورد اول اینکه یجورایی احساس میشه میخان خدارو گول بزنن به اصطلاح
یعنی فکر میکنن خدا فقط به این دلایل به آدم ها ثروت میده که باعث میشه بگن خدایا تو ثروت بده من این کارو هم میکنم. در غیر اینصورت نمیده و میخان یک معامله بکنن با خدا . در صورتیکه نعمت و ثروت خداوند همیشه هست فقط باید فیلتر ها برداشت
۲. مورد دوم اینکه احساس میشه یک نابرابری و یک ناعدالتی در جهان هست که به واسطه عوامل بیرونی مثل کشور، شهر، پدرو مادر و … باعث میشه یکسری ها فقیر باشن یکسری ها مریض و در کل نتایج بدی بگیرن و احساس میشه که اینها زندگیشون و نتایج زندگی شون دست خودشون نیست و مظلوم واقع شدن و دوست دارن بهشون کمک کنن – باور اشتباه اینکه وجود ناعدالتی قبول دارن
۳. مورد سوم اینکه موفقیت و نتایج خوب برای یک فرد وابسته به کمک بقیه ، پول و … میدونن – نه اینکه خود فرد میتونه موفق بشه حتی در هر شرایطی که هست
همان بحث وابسته بون به عوامل بیرونی
۴. مورد چهارم هم اینکه فکر میکنن حتما باید پول داشته باشن تا بتونن کمک کنن (در هر شرایطی در هر سطحی میتوان بخشش و کمک اجرا کرد متناسب با شرایط خودشون)
۵. مورد پنجم خیلی هم واضح نیست. اینکه افراد احساس میکنن ثواب کردن – حتما در گرو این مدل کارها هست – برای رفتن به بهشت حتما و فقط به این مدل رفتارها وابسته هست – در صورتیکه افراد میتونن به واسطه ثروت تولیدی و ایجاد اشتغال کنن – یا به واسطه دانششون به بقیه کمک کنن و … اینها هم ثواب و کار خیر هست
سلام وقت بخیر وقعا ممنونم از مطلب مفید شما و استاد عباس منش بزرگوار نکته دوم ک فرمودید یک ناعدالتی و نابرابری در جهان هست پاسخ صحیح اینکه ما خالق زندگی خودموم هستیم یه وسیله فرکانس ها و باور های خومون یکی از عامل مخرب اینه ک قدرت رو بیرون از خودمون دادیم مشکل رو دلار میدونیم مشکل رو خرابی بازار میدونیم مشکل رو همه چیز میدونیم ولی پنهان از اینکه ما خودمون داریم فرکانس و این باور را ارسال میکنیم ممنون از استاد عباس منش
سلام استاد عباس منش.به نظرم ما با این افکار درواقع داریم به خودِ موضوعِ فقر و حتی کلمه فقر که پر از بار منفی هست توجه میکنیم و ناخواسته اونو جذب میکنیم.و اینکه شاید با فکر به این مسایل که برای دیگران این کارو کنیم و فلان حرکت رو انجام بدیم…بار زندگی اونا و موفق نبودن و ناکام بودنشون در یک سری مسایل رو به دوش خودمون بندازیم.و اینکه با این افکار ناخواسته شرک داشته باشیم چون داریم خودمونو در جایگاه خدا قرار میدیم.یعنی خدا نمیتونسته کاری کنه برای همه …توانشو نداشته یا به فکرش نرسیده پس من برم این حرکتو انجام بدم.اینکه یدالله باشیم یک مبحث هست ولی اینکه غرق بشیم توی این موضوعات به نظرم از زندگی و اهداف خودمون فاصله میگیریم.و یه مورد دیگه اینکه ما از خودمون و اهداف خودمون و خواسته هامون فاصله میگیریم و اولویت رو به دیگران میدیم هرچند که کار خیر باشه ولی کائنات هم حتما به درجه بندی افکار و اولویت بندی های ما توجه داره
بقیه هم خودشون خدا دارند، اینکه دلیل اصلی ثروت خواستن ما این باشه که بخوایم از ثروتمون به بقیه ببخشیم به نظر منم شرکه، خدا در جایگاه خداییش خودش بهتر از همه ما می داند که چگونه به بندگانش سود برساند به بیان بهتر من بندگیم را بکنم خداوند خودش بلد است خدایی بکند.
ما به این دنیا نیومدیم که به کسی ببخشیم یا کمک کنیم ما قبل از اینکه بیاین به این دنیا میدونستیم که همه چیز رو به آسونی تجربه می کنیم و با لذت اصلا هدف همین لذته بوده و درسته تو قرآن گفته شده که به نیازمندان بخشش کنی و انفاق کنی که این بخشش هم واسه خودمون گفته که نعمت بیشتری بدست بیاریم ،700 برابر.
بعدشم به کی باید ببخشی اول خویشاوندان،پدر و مادر و …
استاد در فایل بخشش میگفتن ،هدف اصلیتون باید ثروت باشه اصلا وظیفتون باید باشه و مجبورید که ثروتمند باشید ،درسته ما همه آنچه که نیاز است برای ثروتمند شدن از نوع مالی را داریم ولی باید بکار ببریم ،باور کنیم ،وقتی که به استقلال مالی میرسی وقتی پر میشی غنی میشی راحت می بخشی ،نه وقتی نداری خودت.خودمون رو باید لایق برای بهترینها بدونیم و ما نیاز نیست ببخشیم ،همین که سالم باشیم به مریضا کمک کردیم ،همین که ثروتمند باشیم به فقیرا کمک کردیم ،اگر میخوایم به بقیه کمک کنیم لطفا به خواسته هامون برسیم بعد میشه،قانون 13 درصد میگه در هر شهری ،کشوری ،مدرسه ای ،….13 درصد اونهایی که موفقن رو بقیه تاثیر میذارن ،مثل طوفان کاترینا آمریکا ،یا سونامی در ژاپن
این مطالب را پیوست مطلب قبلی که نوشته بودم میفرستم و نمیدانم چرا اون یکی مطلب را کامل نفرستادم
خداوند دلیلی ندارد چیزی از ما بخواهد چون خودش کاملا غنی و بی نیاز است. خداوند برای بخشیدن نعمت به ما شرط نمیگذارد، بلکه از فضلش به ما میدهد.فقط کافیست خودش را باور کنیم، فقط کافیست ربوبیتش را باور کنیم، فقط کافیست تنها او را قدرت مطلق بدانیم، فقط کافیست او را توانا در همه ی امور بدانیم.
خداوند مهربان نیازی به عبادت و بخشش ما ندارد، بخشش و عبادت ما به خودمان کمک میکند. بخشش زمانی تاًیر گذار است که بتواند در ما احساس خوب ایجاد کند و در غیر این صورت بی تاثیر است ولی ما با بخشش کمک میکنیم این انرژی خیر و رحمت در حرکت باشد و بیشتر لطف و رحمت الهی را دریافت کنیم. ما با کمک کردن و یا کمک نکردن باعث خوشبختی و یا عدم خوشبختی کسی نیستیم ولی باعث میشویم ظرف دریافت خودمان بزرگتر شود و لطف و رحمت خداوند را بیشتر در یافت کنیم.
خداوند نیازی به عبادت ما ندارد چون تمام جهانیان تسببح گوی خداوند هستند و عبادت ما فقط باعث احساس نزدیکی ما به خدا میشود و بالاترین ارتعاش مثبت را در ما ایجاد میکند و در نتیجه دریافت نعمتهای الهی مسیرش کوتاهتر میشود. باز این بخاطر مهربانی خداوند است چون دوست دارد ما روز به روز نعمت، ثروت، سلامتی و آرامش بیشتری را دریافت کنیم. خداوند دوست دارد و میخواهد که ما خوشبخت، آرام، شاد، سالم و ثروتمند باشیم به این خاطر با واجب کردن یک سری عبادات میخوهد حتما حتما ما را در مدار دریافت خواسته هایمان قرار دهد و این خدا، این رب، این پروردگار واقعا ستودنی و لایق پرستش است.
لحظه به لحظه خدا را شکر میگویم که من را هدایت کرده و اجازه خلق خواسته هایم را به من داده است.
خدایا سپاسگزارم این هم از فضلت هست که اجازه تمام و کمال خلق لحظه به لحظه زندگیم را به من داده ای.
خدایا سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم
خلاصه مطالب اینکه:
– خداوند برای عطای نعمتهایش به ما شرط انجام یک سری کارها را نگذاشته. فقط کافی است خودش را باور داشته باشیم.
– شرایط رسیدن به خواسته ها لذت بخش و راحت است به شرط باور.
– رسیدن به تمامی خواسته هایمان حق مسلم و طبیعی ماست که خداوند خودش این حق را به ما داده است.
– بی قید و شرط از خدا بخواهیم و ایمان داشته باشیم اجابت میشود.
برای تک تک شما عزیران نیز هر آنچه را از خدا میخواهید خواستارم.
سلام خانم کریمیان آفرین چقدر قشنگ نوشتید با زبان ساده و گیرا ازتون سپاسگزارم خواندم و دیگر نتونستم تا تهش را نخواندم برای این باور قشنگتون بهتون تبریک می گم موفق باشید بازم آفرین
خداوند مهربان نیازی به عبادت و بخشش ما ندارد، بخشش و عبادت ما به خودمان کمک میکند. بخشش زمانی تاًیر گذار است که بتواند در ما احساس خوب ایجاد کند و در غیر این صورت بی تاثیر است ولی ما با بخشش کمک میکنیم این انرژی خیر و رحمت در حرکت باشد و بیشتر لطف و رحمت الهی را دریافت کنیم. ما با کمک کردن و یا کمک نکردن باعث خوشبختی و یا عدم خوشبختی کسی نیستیم ولی باعث میشویم ظرف دریافت خودمان بزرگتر شود و لطف و رحمت خداوند را بیشتر دریافت کنیم.》چیزی که من وقتی به این پاراگراف رسیدم دریافت کردم(نسبت به مدارم)این بود که ما با کمک کردنمون هم باعث خوش بختی کسی نمیشیم یعنی خوشبختی اون فردی که بهش کمک شده به اعمال و باوراش ربط داره نه به کمک ما ممکنه با اون پولی رو که بهش کمک بشه مثلا مواد بخره و در کل به خودش آسیب بزنه و ممکنه اون پول رو در مسیر اهدافش و خوشبختیش استفاده کنه اون خودش انتخاب میکنه ولی ما وقتی به کسی کمک میکنیم فقط و فقط به خودمون کمک میکنیم
سلام در پاسخ به سوال ترمزها یا باورهای محدود کننده در مورد ثروت باید بگویم. که.از همه مهمتر از نظر من این موضوع است که وقتی ثروت میخواهیم تا مقداری از انرا صرف امور خیر کنیم. در واقع این از یک نقصان بزرگ در ذهن ما نشات میگیرد خب توضیح میدهم /کدام یک از ما شب که میخواهیم بخوابیم به خداوند میگوییم. خدااااایا. اگر صبح که بیدار شدم ،اکسیژن هوا به من رسید من مقداری از ان اکسیژن را به فلان همسایه میدهم. خب بله. در مورد اکسیژن هوا. که ما داشتن آنرا امری کاملا طبیعی وحق مسلم خود در زتدگی میدانیم، اصلا برای دریافتش. نه شک داریم. نه اینکه میگوییم حق من از دریافت اکسیژن اگر زیاد بود به همسایه هم میدهم. چون میدانیم تمام همسایگان ما هم از این حق طبیعی برخوردارند فقط کافی است نفس بکشند. به همین راحتی. ونیک میدانیم. که نه نفس کشیدن ما از اکسیژن هوا کم میکند ونه نفس نکشیدن ما چیزی به آن میافزاید اکسیژن حق طبیعی زندگی ماست. وبرای دریافتش نیازی هم نیست انسان نیکوکاری باشیم یا در قبال دریافتش بهایی بپردازیم. اگر دید ما به ثروت، یک حق طبیعی باشد (جدای از اینکه من چگونه انسانی هستم ) وفراوانی ودر دسترس بودن انرا نیز همچون اکسیژن هوا بدانیم دیگر نیازی به بیان بذل وبخشش نیست. چون خود خداوند میفرماید به هر گروه از شما بخواهید عطا میکنم. وقتی چیزی حق طبیعی من است و خیلی راحت میتوانم انرا دریافت کنم. اصلا واصلا. نیازی نیست برای این که خود را مستحق آن کنم وعده و وعید خواهم داد. ویک نکته مهم دیگر. این که، اگر باور این را داشته باشیم که خداوند مشتاق تر از ما است که ما از هر نظر رشد کنیم. پس رشد ما از لحاظ مالی نیز در جهت اراده خداوند است پس ما وخداوند در یک جبهه هستیم پس اصلا نیازی نیست خود رامستحق دریافت، جلوه دهیم یا در قبال رشد مالی بهایی به خداوند یا بندگانش بپردازیم. چون. ما وخداوند مشترک المنافع هستیم. وما اگر.کمکی هم در آینده بکنیم. تنها. وتنها. وتنها برای رشد بیشتر خودمان است. تمام
مثالت در مورد اکسیژن هوا خیلی عالی بود و مرا حسابی به فکر فرو برد که ما تمام نعمتهایی را که برای خود بدیهی میدانیم مثل اکسیژن، آب، دیدن، راه رفتن و بینهایت مورد دیگر را اگر لحظه ای نداشته باشیم میفهمیم که این نعمتها بسیار بزرگتر و ارزشمندتر از ثروت هستند چون بودن و نبودن ما به آنها بستگی دارد. پس چه زیبا میفهمیم که این مهمترینها که زندگی ما به آنها بستگی دارد بی هیچ قید و شرطی به ما داده شده و ما خود را بسیار لایق داشتن آنها میدانیم. پس چطور است که برای داشتن ثروت که خیلی بیشتر و بدیهی تر از این موارد لایق آن هستیم، دنبال دلیل قانع کننده برای درخواست آن از خداوند هستیم؟
پگاه عزیز ممنون از پاسخ شما که مثل یک جرقه احوال من رو دگرگون کرد با اینکه من صحبتهای استاد رو هم گوش داد ولی پاسخ شما مثل یه نقطه عطف در یکی از ترمزهای من بود.
اینکه من از ابتدای جوانی بدون اینکه هیچ اطلاعی از قوانین داشته باشم یا شنیده باشم بصورت ناخودآگاه خیلی جذب های خوب داشتم از تحصیل و همسر و فرزند و ثروت … که خدا رو همیشه شکرگزار بودم اما نه به این شکل که اکنون آگاهانه و با شناخت قوانین شکر گذاری میکنم.
من همیشه در مرز ثروت و فراوانی قرار داشتم ولی به اون اندازه ای نبود که بتوانم با فراق خیال به دیگران کمک کنم یعنی شرطی که خودم همیشه با خدا برای خودم گذاشته بودم
همیشه از خدا میخواستم خدایا به من به اندازه ای بده تا دستی از کسی بگیرم و این واقعا نیت خیرخواهی بود ولی خیلی خیلی جالبه که هیچ وقت اون طور نشد فقط تا اندازه ای داشته ام که خودم نسبتا راحت بودم و چه بسا مشکلات مالی هم تجربه کردم.
الان که به این آگاهی رسیدم و یکی دیگه از ترمزهام رو شناختم حال عجیبی دارم
ولی افسوس نمیخورم چون طبق قانون این تضادها اکنون من رو به نقطه از زندگی رساند تا جایی که الان در میان این جمع صمیمی هستم و هر روز چیز جدیدی یاد میگیرم و خالقم رو بهتر می شناسم و سپاسگزارتر باشم تا به قول استاد دست خالی رجعت نکنم.
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که انسانی با این خضوع و سادگی بنام سیدحسین عباسمنش را در مسیر زندگیم قرار داد تا تمام آگاهیش را خالصانه به ما منتقل کند بلکه به خودمان بیاییم و تا دیر نشده در توشه مان چیزی قرار دهیم که در حضور خالق شرمنده نباشیم.
امیدوارم این لیاقت را در خود پرورش دهم و زندگی آرام و شادی را در پناه الله تجربه کنم.
سلام وقت بخیر امروز 24 خرداد 99 هستش . کامنت هارو براساس امتیازشون دارم میخونم از بالا و میام پایین واقعا بچه ها اینجا عالین کیف کردم و بسیار خوشحالم از کامنتاشون . و همچنین از شما تشکر میکنم بخاطر مثال زیباتون درباره اکسیژن کاملا حسش کردم این ترمز رو و میخوام برش دارم . ممنون موفق باشید
ازخواندن مطالب شما هم درس گرفتم خدا را سپاس که در هر لحظه چراغی برای ما روشن میکند
لیکن در مورد اینکه ما نیازی نداریم خود را مستحق نماییم به نظر من ما باید خودرا از فرکانس فقر به ثروت منتقل کنیم تا استحقاق دریافت داشته باشیم . ما برای مستحق شدن از باران لطف الهی بایدظرف وجودی خود را عمیق تر نماییم .
سلاااام در روزهایی که هرروز بیشتر متوجه قوانین الهی میشم .از طرح همچین سوالی واقعا لذت بردم
نه صرفا برای مسابقه ،همونطور که استاد عزیزم میگن
فکر کردن به جواب ما رو جلو میبره دقیقا مثل همون سوال چه باوری در مورد خداوند به ما کمک میکنه
ثروت یکی از پاشنه های آشیل بشریته خیلی از مردم باور دارن میتونن سرطان رو درمان کنن اما نمیتونن باور کنن که میتونن میلیونر باشن
اما در مورد رمز گشایی من چندین ایده به ذهنم رسیده
برای مثال پدر من جزو دسته افرادیست که باور داره هر چه قدر در این دنیا فقیر تر باشه .هم حساب و کتاب و خمسش کمتره هم بعد مرگ راحتتر پاسخگو به اعمالشه داستانی هست که نقل میکنه در مورد پیامبر و انفاق
پیامبر دو سکه به دو یارشون میدن و یه سفر میرن وقتی که بر میگردن سنگی که در بیابان داغ شده بوده رو میارن و از یاران میخوان که روی اون سنگ برن و توضیح بدن که با اون پول چه کاری انجام دادن اولین فرد روی سنگ میره و میگه انفاق کردم و نمیسوزه ولی دومین فرد که با سکه کسب و کاری درست کرده بود تا سود و کاری که با سود اون پول کرده رو توضیح بده پاهاش میسوزه و پدرم معتقدن که دقیقا همین اتفاق اون دنیا میفته و ما اگر سرمایه گذار باشیم و خوب پول دربیاریم حتی به حلال!!!!! حساب و کتاب زیادی خواهیم شد که چه بسا ممکنه خطا کنیم و مالمون حرام بشه این یک مانع برای پدر منه که با وجود مدرک دکتری تغذیه از دانشگاه تهران همیشه مشکلات مالی داشته و این تفکر رو فضلیت خودش میدونه نه عیب و ترمز با اینکه میدونه و میگه دوست داره زندگی راحت تری داشته باشه
مورد دیگه ای در مورد دوستانم هست که ما با هم شروع به کارهای مهاجرت کردیم .و تا اواسط کار بچه ها با بهانه های مختلف که فضیلت خودشون میدونستن منصرف شدن
همه ی ما میخواستیم که از ایران بریم به خاطر دلایل خودمون که کاملا هم فکر شده بودن و نه احساسی
اون دلایل رو نوشته بودیم حتی تجسم هم میکردیم اما کم کم بهانه ها شروع شد که این خودش دقیقا برای مشخص میکرد چه زمانی آدمها شروع به تغییر میکنن مثلا یکی از دوستام گفت که به این نتیجه رسیده ایران برای رشته ی ما خیلی هم بد نیست و میشه تو مراکز خصوصی پول دراورد اصلا چه دلیلی داره این همه زحمت بکشیم تو مملکت خودمون پول درمیارم و اصطلاحی که به کار برد این بود حالا یه لقمه کمتر میخوریم اما کشور غریب نرفتیم یا یکی از دوستام میگفت من خیلی دوست دارم بیام ولی به این نتیجه رسیدم که وظیفه ی یک زن تربیت بچه های صالحه من تو خارج نمیتونم بچه های خوبی تربیت کنم چون جامعه فاسده .یا یکی دیگه از دوستام به این نتیجه رسیده بود که ایران در چند سال آتی اوضاعش بهتر از همه ی کشور هاست
من دوست دارم به این ترمز ها شبیه مهرهای سیاه نگاه کنم که وقتی میخوایم جریان پیدا کنیم میان و منافذ ریز صافی رو میبندن و اجازه ی عبور آب یا همون جریان الهی رو نمیدن و حالا سوال اصلی چجوری میشه مهرها رو شناخت
اولین راه از نظر من درست وقتیه که شما به اون موضوع فکر میکنید و چیزی نگرانتون میکنه .اون دلیل نگرانی یک مهرست!هر چیزی میتونه باشه
دومین راه جاییه که ما شروع میکنیم به بهانه تراشی با خودمون فکر میکنیم جور دیگه ای هم میشه در واقع دنبال راه درو میگردیم برای تغییر دلیل اون بهانه خودش یک مهرست
و سومین راه جاییه که ما میترسیم و شرک میورزیم خدارو کوچیک میکنیم تو ذهنمون و باور نداریم که بشه
برای خود من وقتی این اتفاق میفته درست قبل از خواب به یک موضوعی فکر میکنم و میگم نه بابا…من کجا و اون کجا یا وقتی کسی رو میبینم که به اون خواسته رسیده مثلا خیلی پولداره بهش خیلی احترام میذارم انگار یه جورایی از من بالاتره جایی که من نمیتونم بهش برسم
این جاهایی بود که به نظر من رسید برای شناخت مهرهای ما یا ترمز ها بعد از شناختنشون میشه با باورهای بهتری شبیه فراوانی و خواست خدا برای گسترش جهان یا مهاجرت میتونه ما رو بالنده کنه وقتی ما از اطرافیان دور میشیم با چالش هایی رو به رو میشیم به تنهایی میتونیم از پسش بربیایم وقتی حلشون کردیم به سطح اعتماد به نفس رویایی میرسیم .از اون به بعد هر کاری بخوایم بکنیم و بترسیم به خودمون میگیم یادته اون بار کارو تنها و عالی انجام دادی؟ و این کمک میکنه برای عقب نرفتن و همیشه رو به جلو بودن
برای هممون زندگی توحیدی آرزو میکنم .سوت بزنید و جلو برید .باران رحمت الهی به شما تا ابد میباره
بعد از حدود 5 سال دیدگاه شما رو دارم مطالعه میکنم و امیدوارم الان به نتایج فوق العاده ای رسیده باشین
بیشتر از صد ها بار این داستان رو از پدر و دوستان شنیده بودم و الان این داستان دوباره برام مرور شد و یادآور اون لحظاتی شد که این داستان رو میشنیدم و چه فکرهایی در ذهن میگذشت
یادمه تو جلسات اون روحانی و سخنران این داستان رو میگفت و همه بزرگتر ها میگفتن هوووم نوچ نوچ نوچ خدا به خیر کنه چه عاقبت سختی داریم
ولی الان که به لطف خدا نگاه و آگاهی مون تغییر کرده
میگم اگر محمد میگفته ثروت بده پس چرا خود پیامبر با خدیجه ازدواج کرد ، خدیجه ثروتمند ، چرا از ثروت خدیجه برای پیشرفت اهدافش و کمک به یارانش استفاده کرد
چطور تو محاصره شعب ابی طالب با ثروت جریحه اجناس رو چندین برابر قیمت میخرید و به محاصره شده ها میرسوند
چطور با ثروت سبب رشد و پیشرفت مسلمان ها شد
چطور محمد و خاندان محمد ثروتمند بودند و فقیری در اونها و نسل اونها وجود نداشت حتی در حدی که تمام زندگیشون رو میبخشیدن و دوباره بدست میآوردن
پس با توجه این داستان که محمدی که خودش منع رطب نکرد چون خودش رطب میخورد
قطعاً منع ثروت و توانگری نکرده و این داستان «« جعلیه »»
خدا میدونه من چقدر بعد از شنیدن این داستان تخته سنگ داغ ، چه فکر هایی در ذهنم میگذشت و چه باور های خرابی تو کله من فرو کرده بود
اصطلاحی که به کار برد این بود حالا یه لقمه کمتر میخوریم اما کشور غریب نرفتیم یا یکی از دوستام میگفت من خیلی دوست دارم بیام ولی به این نتیجه رسیدم که وظیفه ی یک زن تربیت بچه های صالحه من تو خارج نمیتونم بچه های خوبی تربیت کنم چون جامعه فاسده
با این جمله من میتونم بگم که فرقی نداره کجا زندگی میکنی ، همچه به باور های ما بستگی داره ، اینجا به شدت بر روی تربیت فرزند تمرکز دارن و اصلا همچین اتفاقی نمی افته که بگن بچه فاسد با ر امده
اولین راه از نظر من درست وقتیه که شما به اون موضوع فکر میکنید و چیزی نگرانتون میکنه .اون دلیل نگرانی یک مهرست!هر چیزی میتونه باشه
دومین راه جاییه که ما شروع میکنیم به بهانه تراشی با خودمون فکر میکنیم جور دیگه ای هم میشه در واقع دنبال راه درو میگردیم برای تغییر دلیل اون بهانه خودش یک مهرست
و سومین راه جاییه که ما میترسیم و شرک میورزیم خدارو کوچیک میکنیم تو ذهنمون و باور نداریم که بشه
درود دوست گرامی منم مهاجرت کردم و دقیقاً علی رغم تلاشهایی که میکردم میگفتم چرا با وجود اینکه من تمامی داشتههامو پشت سر گذاشتم ولی به نتایج دلخواهم نرسیدم و این خودش باعث نگرانی توجه به نبود خواستهها توجه به نکات منفی و خیلی مسائل دیگه من مدام شکرگذاری میکنم اما نتایج ثابت نداشتم اما الان اگاه شدم و میدونم که میتونم با قدرت روش کار کنم . بسیار متشکرم که کمکم کردین
به نام خدای مهرگستر مهربان
سلام به همه دوستان گرامی واستاد بخشنده
جواب سوال
1- اول ازهمه عدالت خدا رو زیر سوال میبریم با این دعا
2-عدم لیاقت ثروتمندی خودمون که ما لیاقت پول و ثروت نداریم خدا به خاطر کسانی دیگر بهمون بده وما به انها بدیم انگار خدا خودش توانای نداره بده
3-تا ما ثروتمند نباشیم نمیتونیم ببخشیم در صورتی که با یه لب خند هم میشه ببخشش انجام داد همه اش که مالی نیست یه انرژی خوب روحیه شاد یه لب خندون میشه بخشنده باشیم
4-عدم اعتماد به قانون که سیستمی هستش و بستن دستان خدا که تو نمیتونی بده من بهش بدم و حس دلسوزی که احساس بدی همراه داره و باعث میشه که تو مدار اتفاقات بد هم قرار بگیریم و شرک به خدا
5-با توجه به نداری طرف مقابل ما هم در مدار نداری وکمبود قرار میگیرم طبق قانون توجه به هر چیزی توجه کنیم وارد زندگیمون میشه
در پناه حق
خدا نگهدار
سلام دوست عزیزم ناهید جان
موردسومی که گفتین رو من وقتی تو خودم پیدا کردم هنگ بودم تاچند روز که چقد بخدا شرک دارم
بخودم میگفتم آمنه فرق تو بافرعون چیه؟ اون ادعای ربوبیت کرد توهم داری میگی تو نمیدی به بنده هات تو که اصلا بیخیال دنیایی که ساختی شدی پس بده من خودم به بنده هات میدم و دراصل میگفتم تو که عرضه اشو نداری لااقل بده من بخشش کنم
واقعا تا چندروز تو کفش بودم که وااااااااااای خداجونم عجب خراب آبادی ساختم تو وجودم
فقط اینو اینجا مینویسم چون آخرین کامنت و که خوندم دیدگاهمو مینویسم
که واقعا خدا رو نشناختم که همچین عهدهایی میگذاشتم وآثارمخربش زندگی مو گرفت
اگه فقط خدارو درست بشناسم بقول آقای فاروق رحمان نژاد (اگه فقط بدونیم این جهان وخدا به فرکانس هامون پاسخ میده تمام اون حس گناه تمام این عهد ومیثاق ها تمومه)
برام جالب بود کسی مثل من این باور و داشته
خدارو شکر میکنم تو مسیرم و هدایت خواستم و هدایتم کرد
وشاکرم که دارم قدم به قدم درک میکنم این باور رو وتزریق میکنم تو وجودم فقط وفقط وفقط من خالق زندگیم هستم
هیچ مشیتی، تقدیری، سرنوشتی وجود نداره
وهیچ عهد وشرط وقید وبندی نیاز نیست
من انقدر قدرتمندم که بدون اجازه ام خدا هم نمیتونه کاری برام بکنه چه برسه به بنده های خدا
من انقد قدرتمندم که خدا گفته بنده جانم تو تنها کاری که باید بکنی بندگی منه بقیه اش بامن کار سخته بامن
واین تنها بندگی هست که خود خود خود پادشاهیه
خدایا سرتعظیم فرود میارم و همین جامیگم من سیده آمنه یاقوتی تسلیمم کمکم کن چون میخوام
چون وظیفه ی من فقط درخواسته و بقیه اش باتوئه
پس هدایتم کن تا ایمان و یقین ابراهیم ومحمد ویوسف وموسی، عیسی، داوود، سلیمان ونوح……. داشته باشم
تا مثل اونها باورت کنم و بفهممت و جمله تو بشم
سپاسگزارم از تمامی دوستانی که واقعا نظرات ارزشمندی گذاشتن و برای پیشرفت خودشون وقت میزارن
مریم جان شایسته عاشقتم
استادجاااااانم سیدحسین عباسمنش دوستت دارم وخدارو شکرمیکنم بنده های نابی رو سر راهم قرار داد تامعلمم باشن و بهم آموزش بدن
ممنونم واقعا دلم نمیاد تمومش کنم این دل تازه گمشده اشو پیدا کرده ول نمیکنه که
هربار مینویسم همینجوری میشم بخدا قل قل میکنه این حرف ها و من فقط یه دست میشم برای نوشتن و این جملات جاری میشه تو وجودم
خواهان توأم جاه نشانم بده
خواهان توأم راه نشانم بده
ای جان جهان چیستی وکیستی؟
آن چیز که هستی و راستی نشانم بده
شعر از قلبم جاری شد و نوشتم واین خدای منه خدای بینظیری که
بقول استاد هیچوقت بهمون نشونش ندادن
خدای من خدای قشنگم واقعا میخوامت دلم برات پرپر میزنه
وعاااااااشقتم
درپناه رب من ورب جهانیان شاد وثروتمند و سعادتمندباشید.
درود بر شما
احسنت
سلام من با دیدگاه خانوم زمانی موافقم
عالی
آفرین
سلام، از اونجایی که من قبول دارم که چند تا کد مخرب تو این قضیه هست :
١ اولین کد مخرب اینه که ما نمیتونیم هیچ کمکی برای بهتر شدن حال و روز کسی نمیتونیم بکنیم پس بیس اصلی باید ایم باشه که اگه قراره بخششی انجام بشه فقط برای رشد خودمون در مسیر زندگیه تا همزمان با دنیا به تکامل برسیم و به احساس خوب برسیم و داشته باشیم و به خود خدا نزدیک و نزدیکتر بشویم
٢ دومین کد مخرب اینه که ما احساسمون را شرطی کردیم یعنی یه جورایی داریم ادا درمیاریم که به اون پوله نعمته برسیم و همونجورکه قانون رسیدن به هرچیزی داشتن احساس خوب و واقعیه و کسی که احساسشو شرطی کرده ومنتظره یه پول قلمبه یا نعمت فرادان بگیره و ببخشه سخت در اشتباهه
٣ سومین کد مخرب اینه که باز قانون بخشش که تو قران خدا میگه اگه بدون چسمداشت ببخشی 700 برابرش باز میگرده را زیر سوال میبریم و کسی که قرآن را باور نکنه باورش ایراد داره
۴ اگه روزی هزار تومن درآمد داریم صد تومنشو ببخشیم چون کسی که قراره فقط به احساس خوب برسه از همون لحظه همون مکان همون شغل شروع میکنه
۵
نکات بسیار خوبی بود
از به اشتراک گذاشتنشون با ما بسیار سپاس گزارم
وقتی نکته ۳ و ۴ رو خوندم به ذهنم اومد که اصلا همون بخششی که میخوایم انجام بدیم باید در ما احساس خوب ایجاد کنه، پس برای احساس خوب اولا باید بدون چشمداشت ببخشیم و دوما اگر میتونیم و در همون حدی که میتونیم و حس خوبی در ما ایجاد میکنه ببخشیم ، و همین حس خوب ایجاد شده باعث برگشت بیشتر پول به زندگیمون میشه
عالی بود دوست عزیزم
نگاه هاتون عالی بود لذت بردم
خیلی چیزای جدید یاد گرفتم
ممنونم
اینها فقط به ما گفته میشود ما فرکانس میفرستیم الهامات را دریافت میکنیم وبه قلم در میآوریم اوست که دارد ما را هدایت می کند و میگوید بگویم همین، هر چه دارم از هدایت الله ام است سپاسگزارم
بسیار زیبا توضیح دادید نگاهتون خیلیی توحیدیه حداقل از من بهتر ..براتون بهترینارو آرزو مندم
اره دقیقا مثل وقتی که میگیم به فلان خواسته ام برسم قول میدم حالم خوب بشه .به ثروت برسم قول میدم ببخشم .
خوشحالم که آگاهی خاصی از این مطلب دارین
چقدر واضح این باور بخشیدن بدون چشم داشت را بیان کردید. واقعا به این شکل بهش نگاه نکرده بودم.
لذت بردم. پیروز باشید.
سپاسگزارم و خوشحالم از تایید شما
برای اینکه این موانع ر تشخیص بدهیم باید از خودمان بپرسم چرا تا هنوز به این خواسته ام نرسیده ام.. اونوقته که یه نجواهایی شروع میشه که هزار تا دلیل میاره. همین دلایل موانعی هستند که نمیزارند ما به خواسته هامون برسیم..
مثلا ما میگیم به این دلیل کار پیدا نمیتونم که کار نیس ..یعنی باور کمبود برای اینکه ما این مانع رو برداریم باید به فراوانی توجه کنیم مثلا همین ساختمان های شهرمون که خودش نماد ثروت و فراوانیه… اگه پول و کار نمیبود اینها هم نبودند.
سلام دوست گرامی. پاسخ خیلی خوبی دادین. هدفمون رو مشخص کنیم و بعد بگیم ۷ دلیل را نام ببر که چرا تا به حال به آن نرسیده ای؟ سپس پاسخ هایی را که مینویسیم را مو به مو بررسی کنیم و باورهای مخرب را پیدا کنیم. همچنین وقتی آن کدهای مخرب را با کدهای جدیدی جایگزین میکنیم که روندی تمرینی ایست نشانه درست بودن تشخیصمان باید در قلب دیده شود یعنی احساس خوبی ایجاد گردد.
خب دوست عزیز به عنوان مثال من از خودم میپرسم چرا تاحالا پول دار نشدم جوابهایی که میدم ایناست که موقعیتش پیش نیومده یا راهش به ذهنم نرسیده یا…. من با این جوابها چکار میتونم بکنم که این افسوس خوردنا تموم بشه
سلام سعید عزیز
یکی از باورهای بنیادین که باعث میشه این جوابها به ذهنت بیاد که مثلا موقعیت پیش نیومده.کار نیست و … اینه که در کل ما خودمون رو مفعول شرایط میبینیم یعنی خودمون رو یه ادم ناتوان میبینیم که حالا وقتی شرایط کشور و اقتصاد اینه من چکار میتونم بکنم یا مگه من کی هستم که بیان بهم یه شغل خوب بدن اینهمه آدم با مشخصات بهتر هست و …
برای پاکسازی این باور بسیار مخرب و تضعیف کننده اول باید ایمان بیاوری و باور کنی که دنیای بیرون تو انعکاس دنیای درونت هست و هیچ اتفاق و شرایطی جدا از توجهات و باورهای خودت رو زندگی نمیکنی
اونوقت مصمم میشیم که باورهامون رو به بهترین شکل تغییر بدیم
ممنون از سوالت
سلام جناب رضا پور و خانواده بزرگ عباس منش
کلمه مفعول و آدم ناتوان خیلی تاثیر گذار بود
شب گذشته شب بدی برای من بود ( البته تاثیر گذار ) منی که اصلا به گذشته فکر نمیکنم با گوش دادن به یک آهنگ قدیمی به صورت کاملا هدایتی رفتم به دوران بچگی خودم و خاطراتم با خانواده مخصوصا برادر هام ( من دو برادر دارم که هر دو با خانواده هاشون دنبال کارهای مهاجرت به امریکا هستند ) کلی گریه کردم .
ولی با مرور خاطرات گذشته کلی باور غلط که توی خود آگاهم مدفون شده بود و من مستقیم بهشون فکر نمیکردم بیرون زد .
اون آهنگ منو به گذشته ام برد و تازه یادم اومد چه هدفهایی داشتم . چه باور هایی داشتم . چه چیز هایی برایم ارزش بوده و من که بوده ام .
فکر میکنم این نعمت فراموشی یک جاهایی هم به ضرر ما عمل میکند البته که هرنعمتی حکمتی دارد
امروز در حال کنکاش در گذشته خودم بودم
و به خودم میگفتم که چرا ایمان من به نتیجه نمیرسه و چه عملی رو باید انجام بدم که ندادم
هدایت شدم به این قسمت
دیدم که فکر میکنم باور درست دارم و در گذشته دور این باور ها را به صورت کاملا بر عکس داشته ام و باید بر روی آنها کار کنم
من خیلی طول کشید که به این نتیجه برسم چون کلا در حال زندگی میکنم ( شاید میخوام گذشته خودم رو مخفی کنم ) فکر کردم شاید کسی هم مثل من باشه و این دیدگاه به دردش بخوره
بچه ها گذشته ها نگذشته و کمرنگ شده و ما به حال عادت کرده ایم
همتون رو دوست دارم در پناه الله
وقتی ترمز های ذهنی تون رو در مورد ثروت بردارید و باورهای خوبی در مورد ثروت بسازید سمت موقعیت های ثروت ساز هدایت میشی
جالب بود..
مانا باشید
با سلام و آرزوی بهترین ها برای استاد عباس منش عزیز و همه ی عباس منشی های گرامی و دوست داشتنی،
و اما پاسخ به سوال مسابقه، به نظر من در این ایده موانع زیر مشاهده می شود،فردی که اینگونه می اندیشد در واقع می گوید:
1- من به تنهایی لیاقت ثروتمند شدن و لذت بردن از ثروت را ندارم.
2- خداوند برای کمک به فقرا به من احتیاج دارد.
3- می شود از خداوند باج خواهی کرد.
4- خداوند به خاطر فقرا به من ثروت می بخشد نه به خاطر وجود خودم.
5- اگر من ثروت و لذت را از خداوند فقط برای خودم بخواهم ایراد(گناه) دارد.
6- خداوند مثل انسانی است که اگر به او پیشنهاد شراکت و سود بدهم با من شریک می شود و من می توانم با وعده دادن سود بیشتر به او از قدرتش به نفع خودم استفاده کنم.
7- خداوند دوست ندارد من به تنهایی فرد ثروتمندی باشم.
8- هدف خداوند از بخشش ثروت به من(انسان ها) صرفاٌ کمک به فقرا و نیازمندان است.
9- من قدرت ساختن ثروت را ندارم(باور قدرت خلقی که خداوند به همه انسان ها به طور یکسان داده است) و یا به قدرتم شک دارم پس باید با کسی که این قدرت را دارد شریک شوم تا از قدرت او نهایت استفاده بنمایم.
10- من صداقت ندارم و نمی توانم مستقیم از خداوند برای خودم درخواست ثروت کنم . پس با این ترفند ثروت را برای خودم درخواست می کنم.
با آرزوی موفقیت و شادی روزافزون برای همه عزیزان و همراهان عباسمنشی خودم
سلام دوست عزیز بسیار عالی
موارد 2و3و4 خیلی عالی بود
سلام خواهر خوبم خانم فهیمه نصیب،
همواره درپناه خداوند یکتا سلامت،شادوثروتمند باشید. سپاسگزارم
سلام و سپاس خواهر خوبم
همواره در پناه خداوند یکتا سلامت، شاد و ثروتمند باشید.
خلاصه, کامل و بسیار واضح بود..سپاسگزارم
سلام به برادر عزیز م جناب آقای مالک کعب عمیر،
همواره درپناه خداوند یکتا سلامت،شادوثروتمند باشید. سپاسگزارم
دوست عزیز، مورد ۶ واقعا عالی بود. خندیدم واقعا. دقیقا همینه.
سلام و درود به شما دوست عزیزم
خدایا شکرت که اینقدر دوستان عالی دارم
و اینقدر دانا و توانا هستند
دوست عزیزم سپاسگزاریم که ایقدر عالی و خوب جواب داد، واضح و قابل درک بود برای همه مان
ممنونیم
موفق سربلند و ثروتمند باشید
سلام به جناب عباس منش بزرگوار
و همه کاربرای عزیز
به نظر من طرح چنین قرار و مدارایی با خدا ، یعنی اینکه من لیاقت چنین ثروت و دارایی و فراوانی رو ندارم . اما اگه تو (یعنی خدا) به من بدی در واقع خیلی لطف کردی و منم هم در عوض ، چنین و چنان میکنم . در حقیقت گذاشتن این شرط و شروطا ضعف اعتماد به نفس و ضعفِ لیاقت در خود است .
۱- باور نادرست اول دیدگاه انسانی به خدا، خدا انرژی ایست که جهان از آن بوجود اومده و بر اساس قوانین کار میکند نه میزان خواهش های ما (درخواست از خداوند یعنی تغییر دادن باورها، تغییر ذهنیت که نتیجه اش را قلبمان با احساس خوب به ما میدهد)
۲- ایجاد باور لیاقت و ارزشمندی که من برای اینکه چیزی را بدست بیاورم لازم نیست چیزی را از دست بدهم و همینطوری که هستم لیاقت آن را دارم بی نهایت نعمت ثروت وارد زندگی ام شود، چه کسی میتواند این باور را بسازد؟ کسی که باور داشته باشد خودش خالق زندگی خویش است یعنی خودش با فرکانس ها و باورهایش اتفاقات زندگی اش را خلق میکند. کسی که واکنش گرا نیست، میگوید آنچه در زندگی ام هست را خودم با فرکانس هایم خلق کردم پس میتوانم با تغییر دادن ورودی ها اتفاقات زندگی ام را به صورت دلخواه بسازم و هر جا ایرادی بود و نتوانستم نعمت ها را دریافت کنم باید دنبال ترمزها و موانع ذهنی ام بگردم نه اینکه بیشتر گاز بدهم.
سلام
مختصر ومفید و جامع بود
سلام
امیدوارم که دوستان حالتون خوب باشه
چنتا باور اشتباه در این جملات
۱. مورد اول اینکه یجورایی احساس میشه میخان خدارو گول بزنن به اصطلاح
یعنی فکر میکنن خدا فقط به این دلایل به آدم ها ثروت میده که باعث میشه بگن خدایا تو ثروت بده من این کارو هم میکنم. در غیر اینصورت نمیده و میخان یک معامله بکنن با خدا . در صورتیکه نعمت و ثروت خداوند همیشه هست فقط باید فیلتر ها برداشت
۲. مورد دوم اینکه احساس میشه یک نابرابری و یک ناعدالتی در جهان هست که به واسطه عوامل بیرونی مثل کشور، شهر، پدرو مادر و … باعث میشه یکسری ها فقیر باشن یکسری ها مریض و در کل نتایج بدی بگیرن و احساس میشه که اینها زندگیشون و نتایج زندگی شون دست خودشون نیست و مظلوم واقع شدن و دوست دارن بهشون کمک کنن – باور اشتباه اینکه وجود ناعدالتی قبول دارن
۳. مورد سوم اینکه موفقیت و نتایج خوب برای یک فرد وابسته به کمک بقیه ، پول و … میدونن – نه اینکه خود فرد میتونه موفق بشه حتی در هر شرایطی که هست
همان بحث وابسته بون به عوامل بیرونی
۴. مورد چهارم هم اینکه فکر میکنن حتما باید پول داشته باشن تا بتونن کمک کنن (در هر شرایطی در هر سطحی میتوان بخشش و کمک اجرا کرد متناسب با شرایط خودشون)
۵. مورد پنجم خیلی هم واضح نیست. اینکه افراد احساس میکنن ثواب کردن – حتما در گرو این مدل کارها هست – برای رفتن به بهشت حتما و فقط به این مدل رفتارها وابسته هست – در صورتیکه افراد میتونن به واسطه ثروت تولیدی و ایجاد اشتغال کنن – یا به واسطه دانششون به بقیه کمک کنن و … اینها هم ثواب و کار خیر هست
متشکرم از دوستان
عالی بود دوست عزیزم جناب برجی عزیز
باور های جدیدی یاد گرفتم
و کود های مخربی زیادی را در خودم یافتم
ممنونم موفق شاد سالم ثروتمند و خلاق باشید
سلام وقت بخیر وقعا ممنونم از مطلب مفید شما و استاد عباس منش بزرگوار نکته دوم ک فرمودید یک ناعدالتی و نابرابری در جهان هست پاسخ صحیح اینکه ما خالق زندگی خودموم هستیم یه وسیله فرکانس ها و باور های خومون یکی از عامل مخرب اینه ک قدرت رو بیرون از خودمون دادیم مشکل رو دلار میدونیم مشکل رو خرابی بازار میدونیم مشکل رو همه چیز میدونیم ولی پنهان از اینکه ما خودمون داریم فرکانس و این باور را ارسال میکنیم ممنون از استاد عباس منش
به قول استاد واقعا عجب صحبتایی شده زیر این فایل ،
چقدر باور دومتون عالی بود ، در مورد اینکه بعضیا قبول دارن که توی جهان ناعدالتی هست و بعضیا بیشتر رزق و روزی دریافت میکنند بعضیا کمتر !!
و همچنین مورد ۵ که در مورد کار خیر و رفتن به بهشت توضیح دادین دقیقا باوری که خیلیا در موردش صحبت میکنند که اگر پول داشتم به فلانی کمک میکردم و…
خیلی عالی بود نظرتون
سلام اقای برجی ممنون از پاسخ کاملتون انشاالله که هرکجا هستید هم در شغلتون وهم زندگیتون موفق باشید
سلام استاد عباس منش.به نظرم ما با این افکار درواقع داریم به خودِ موضوعِ فقر و حتی کلمه فقر که پر از بار منفی هست توجه میکنیم و ناخواسته اونو جذب میکنیم.و اینکه شاید با فکر به این مسایل که برای دیگران این کارو کنیم و فلان حرکت رو انجام بدیم…بار زندگی اونا و موفق نبودن و ناکام بودنشون در یک سری مسایل رو به دوش خودمون بندازیم.و اینکه با این افکار ناخواسته شرک داشته باشیم چون داریم خودمونو در جایگاه خدا قرار میدیم.یعنی خدا نمیتونسته کاری کنه برای همه …توانشو نداشته یا به فکرش نرسیده پس من برم این حرکتو انجام بدم.اینکه یدالله باشیم یک مبحث هست ولی اینکه غرق بشیم توی این موضوعات به نظرم از زندگی و اهداف خودمون فاصله میگیریم.و یه مورد دیگه اینکه ما از خودمون و اهداف خودمون و خواسته هامون فاصله میگیریم و اولویت رو به دیگران میدیم هرچند که کار خیر باشه ولی کائنات هم حتما به درجه بندی افکار و اولویت بندی های ما توجه داره
آفررررین
چه قدر عالی به نکته شرک تو این سوال اشاره کردین
منم دقیقا به همین موضوع فکر کردم
بقیه هم خودشون خدا دارند، اینکه دلیل اصلی ثروت خواستن ما این باشه که بخوایم از ثروتمون به بقیه ببخشیم به نظر منم شرکه، خدا در جایگاه خداییش خودش بهتر از همه ما می داند که چگونه به بندگانش سود برساند به بیان بهتر من بندگیم را بکنم خداوند خودش بلد است خدایی بکند.
ممنون از کامنت خوبتون
سلام
ما به این دنیا نیومدیم که به کسی ببخشیم یا کمک کنیم ما قبل از اینکه بیاین به این دنیا میدونستیم که همه چیز رو به آسونی تجربه می کنیم و با لذت اصلا هدف همین لذته بوده و درسته تو قرآن گفته شده که به نیازمندان بخشش کنی و انفاق کنی که این بخشش هم واسه خودمون گفته که نعمت بیشتری بدست بیاریم ،700 برابر.
بعدشم به کی باید ببخشی اول خویشاوندان،پدر و مادر و …
استاد در فایل بخشش میگفتن ،هدف اصلیتون باید ثروت باشه اصلا وظیفتون باید باشه و مجبورید که ثروتمند باشید ،درسته ما همه آنچه که نیاز است برای ثروتمند شدن از نوع مالی را داریم ولی باید بکار ببریم ،باور کنیم ،وقتی که به استقلال مالی میرسی وقتی پر میشی غنی میشی راحت می بخشی ،نه وقتی نداری خودت.خودمون رو باید لایق برای بهترینها بدونیم و ما نیاز نیست ببخشیم ،همین که سالم باشیم به مریضا کمک کردیم ،همین که ثروتمند باشیم به فقیرا کمک کردیم ،اگر میخوایم به بقیه کمک کنیم لطفا به خواسته هامون برسیم بعد میشه،قانون 13 درصد میگه در هر شهری ،کشوری ،مدرسه ای ،….13 درصد اونهایی که موفقن رو بقیه تاثیر میذارن ،مثل طوفان کاترینا آمریکا ،یا سونامی در ژاپن
.اینکه با ثروتمندی و رشدمون خودبخود به دیگران و دنیا کمک میشه نکته ریز و مهمیه.
. پاینده باشید دوست عزیز
سلام جالب بود
جا پای جای خدا نهادن
ایول لذت بردم از 2 تا دلیل اولت . خــیلی متفاوت و ریز بینانه بود.
اینکه بار فلاکت دیگران رو به دوش خودمون میکشیم
و اینکه با توجه به موضوع فقر فقر رو جذب میکنیم
واقعا از دیدگاهتون لذت بردم
مخصوصا این نکته که با توجه به فقر، فقط بیشتر وارد زندگی میشه
اینکه خودمون رو در جایگاه خدا قرار بدیم…
عالی بود..ممنونم از وقتی که گذاشتید.
سلام دوست عزیز
اینکه تو کار خدا دخالت میکنیم نکته خوبی بود
عالی بود
سلام همراهان گرامی و استاد عزیز
این مطالب را پیوست مطلب قبلی که نوشته بودم میفرستم و نمیدانم چرا اون یکی مطلب را کامل نفرستادم
خداوند دلیلی ندارد چیزی از ما بخواهد چون خودش کاملا غنی و بی نیاز است. خداوند برای بخشیدن نعمت به ما شرط نمیگذارد، بلکه از فضلش به ما میدهد.فقط کافیست خودش را باور کنیم، فقط کافیست ربوبیتش را باور کنیم، فقط کافیست تنها او را قدرت مطلق بدانیم، فقط کافیست او را توانا در همه ی امور بدانیم.
خداوند مهربان نیازی به عبادت و بخشش ما ندارد، بخشش و عبادت ما به خودمان کمک میکند. بخشش زمانی تاًیر گذار است که بتواند در ما احساس خوب ایجاد کند و در غیر این صورت بی تاثیر است ولی ما با بخشش کمک میکنیم این انرژی خیر و رحمت در حرکت باشد و بیشتر لطف و رحمت الهی را دریافت کنیم. ما با کمک کردن و یا کمک نکردن باعث خوشبختی و یا عدم خوشبختی کسی نیستیم ولی باعث میشویم ظرف دریافت خودمان بزرگتر شود و لطف و رحمت خداوند را بیشتر در یافت کنیم.
خداوند نیازی به عبادت ما ندارد چون تمام جهانیان تسببح گوی خداوند هستند و عبادت ما فقط باعث احساس نزدیکی ما به خدا میشود و بالاترین ارتعاش مثبت را در ما ایجاد میکند و در نتیجه دریافت نعمتهای الهی مسیرش کوتاهتر میشود. باز این بخاطر مهربانی خداوند است چون دوست دارد ما روز به روز نعمت، ثروت، سلامتی و آرامش بیشتری را دریافت کنیم. خداوند دوست دارد و میخواهد که ما خوشبخت، آرام، شاد، سالم و ثروتمند باشیم به این خاطر با واجب کردن یک سری عبادات میخوهد حتما حتما ما را در مدار دریافت خواسته هایمان قرار دهد و این خدا، این رب، این پروردگار واقعا ستودنی و لایق پرستش است.
لحظه به لحظه خدا را شکر میگویم که من را هدایت کرده و اجازه خلق خواسته هایم را به من داده است.
خدایا سپاسگزارم این هم از فضلت هست که اجازه تمام و کمال خلق لحظه به لحظه زندگیم را به من داده ای.
خدایا سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم
خلاصه مطالب اینکه:
– خداوند برای عطای نعمتهایش به ما شرط انجام یک سری کارها را نگذاشته. فقط کافی است خودش را باور داشته باشیم.
– شرایط رسیدن به خواسته ها لذت بخش و راحت است به شرط باور.
– رسیدن به تمامی خواسته هایمان حق مسلم و طبیعی ماست که خداوند خودش این حق را به ما داده است.
– بی قید و شرط از خدا بخواهیم و ایمان داشته باشیم اجابت میشود.
برای تک تک شما عزیران نیز هر آنچه را از خدا میخواهید خواستارم.
در پناه الله باشید
واقعا من هم خدارا سپاس می گویم ب هخاطر همه چیز
به خاطر اینکه الان اینجام
این دنیا رو حتی از بهشت زیبا تر میدونم چون خدا از رگ گردن به ما نزدیکتره ُ دیگه از این بهتر چی رو بخوایم از زندگی
خدایا شکرت
خدایا شکرت که الان راز خلقتتو فهمیدم
و
الان اینجام
خدایا منو هدایت کن
سلام ودرود به استاد عزیز وهمه همراهان،خانم کریمیان تشکر میکنم از پاسخ بسیار عالیه شما وبرای شما وهمه دوستان بهترینها را خواهانم شاد باشید
سلام خانم کریمیان آفرین چقدر قشنگ نوشتید با زبان ساده و گیرا ازتون سپاسگزارم خواندم و دیگر نتونستم تا تهش را نخواندم برای این باور قشنگتون بهتون تبریک می گم موفق باشید بازم آفرین
دوست عزیز خانم شهلا کریمیان
چقدر این باور زیباست:
“” بی قید و شرط از خدا بخواهیم و ایمان داشته باشیم اجابت میشود””
سپاسگزارم
سربلند و عزتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام به عاشق و عشق خدا
از این پاراگراف کامنتت خیلی خوشم اومد:
خداوند مهربان نیازی به عبادت و بخشش ما ندارد، بخشش و عبادت ما به خودمان کمک میکند. بخشش زمانی تاًیر گذار است که بتواند در ما احساس خوب ایجاد کند و در غیر این صورت بی تاثیر است ولی ما با بخشش کمک میکنیم این انرژی خیر و رحمت در حرکت باشد و بیشتر لطف و رحمت الهی را دریافت کنیم. ما با کمک کردن و یا کمک نکردن باعث خوشبختی و یا عدم خوشبختی کسی نیستیم ولی باعث میشویم ظرف دریافت خودمان بزرگتر شود و لطف و رحمت خداوند را بیشتر دریافت کنیم.》چیزی که من وقتی به این پاراگراف رسیدم دریافت کردم(نسبت به مدارم)این بود که ما با کمک کردنمون هم باعث خوش بختی کسی نمیشیم یعنی خوشبختی اون فردی که بهش کمک شده به اعمال و باوراش ربط داره نه به کمک ما ممکنه با اون پولی رو که بهش کمک بشه مثلا مواد بخره و در کل به خودش آسیب بزنه و ممکنه اون پول رو در مسیر اهدافش و خوشبختیش استفاده کنه اون خودش انتخاب میکنه ولی ما وقتی به کسی کمک میکنیم فقط و فقط به خودمون کمک میکنیم
دم هممون گرم 😘😘
سلام خانم کریمیان
بسیار کامنتتون عالی بود استفاده کردم و همچنین سیوش کردم که بعدا هم بخونم چون مطالب خوب و مفید بارها باید تکرار شوند تا در ذهنمون نهادینه شوند.
دوست عزیزم دیدگاهت عالی بود واقعا. لینک کامنت قبلیت رو هم بفرست که اول بتونیم اونو مطالعه کنیم
سلام در پاسخ به سوال ترمزها یا باورهای محدود کننده در مورد ثروت باید بگویم. که.از همه مهمتر از نظر من این موضوع است که وقتی ثروت میخواهیم تا مقداری از انرا صرف امور خیر کنیم. در واقع این از یک نقصان بزرگ در ذهن ما نشات میگیرد خب توضیح میدهم /کدام یک از ما شب که میخواهیم بخوابیم به خداوند میگوییم. خدااااایا. اگر صبح که بیدار شدم ،اکسیژن هوا به من رسید من مقداری از ان اکسیژن را به فلان همسایه میدهم. خب بله. در مورد اکسیژن هوا. که ما داشتن آنرا امری کاملا طبیعی وحق مسلم خود در زتدگی میدانیم، اصلا برای دریافتش. نه شک داریم. نه اینکه میگوییم حق من از دریافت اکسیژن اگر زیاد بود به همسایه هم میدهم. چون میدانیم تمام همسایگان ما هم از این حق طبیعی برخوردارند فقط کافی است نفس بکشند. به همین راحتی. ونیک میدانیم. که نه نفس کشیدن ما از اکسیژن هوا کم میکند ونه نفس نکشیدن ما چیزی به آن میافزاید اکسیژن حق طبیعی زندگی ماست. وبرای دریافتش نیازی هم نیست انسان نیکوکاری باشیم یا در قبال دریافتش بهایی بپردازیم. اگر دید ما به ثروت، یک حق طبیعی باشد (جدای از اینکه من چگونه انسانی هستم ) وفراوانی ودر دسترس بودن انرا نیز همچون اکسیژن هوا بدانیم دیگر نیازی به بیان بذل وبخشش نیست. چون خود خداوند میفرماید به هر گروه از شما بخواهید عطا میکنم. وقتی چیزی حق طبیعی من است و خیلی راحت میتوانم انرا دریافت کنم. اصلا واصلا. نیازی نیست برای این که خود را مستحق آن کنم وعده و وعید خواهم داد. ویک نکته مهم دیگر. این که، اگر باور این را داشته باشیم که خداوند مشتاق تر از ما است که ما از هر نظر رشد کنیم. پس رشد ما از لحاظ مالی نیز در جهت اراده خداوند است پس ما وخداوند در یک جبهه هستیم پس اصلا نیازی نیست خود رامستحق دریافت، جلوه دهیم یا در قبال رشد مالی بهایی به خداوند یا بندگانش بپردازیم. چون. ما وخداوند مشترک المنافع هستیم. وما اگر.کمکی هم در آینده بکنیم. تنها. وتنها. وتنها برای رشد بیشتر خودمان است. تمام
پگاه جان سلام
مثالت در مورد اکسیژن هوا خیلی عالی بود و مرا حسابی به فکر فرو برد که ما تمام نعمتهایی را که برای خود بدیهی میدانیم مثل اکسیژن، آب، دیدن، راه رفتن و بینهایت مورد دیگر را اگر لحظه ای نداشته باشیم میفهمیم که این نعمتها بسیار بزرگتر و ارزشمندتر از ثروت هستند چون بودن و نبودن ما به آنها بستگی دارد. پس چه زیبا میفهمیم که این مهمترینها که زندگی ما به آنها بستگی دارد بی هیچ قید و شرطی به ما داده شده و ما خود را بسیار لایق داشتن آنها میدانیم. پس چطور است که برای داشتن ثروت که خیلی بیشتر و بدیهی تر از این موارد لایق آن هستیم، دنبال دلیل قانع کننده برای درخواست آن از خداوند هستیم؟
سلام خدمت همه دوستان
پگاه عزیز ممنون از پاسخ شما که مثل یک جرقه احوال من رو دگرگون کرد با اینکه من صحبتهای استاد رو هم گوش داد ولی پاسخ شما مثل یه نقطه عطف در یکی از ترمزهای من بود.
اینکه من از ابتدای جوانی بدون اینکه هیچ اطلاعی از قوانین داشته باشم یا شنیده باشم بصورت ناخودآگاه خیلی جذب های خوب داشتم از تحصیل و همسر و فرزند و ثروت … که خدا رو همیشه شکرگزار بودم اما نه به این شکل که اکنون آگاهانه و با شناخت قوانین شکر گذاری میکنم.
من همیشه در مرز ثروت و فراوانی قرار داشتم ولی به اون اندازه ای نبود که بتوانم با فراق خیال به دیگران کمک کنم یعنی شرطی که خودم همیشه با خدا برای خودم گذاشته بودم
همیشه از خدا میخواستم خدایا به من به اندازه ای بده تا دستی از کسی بگیرم و این واقعا نیت خیرخواهی بود ولی خیلی خیلی جالبه که هیچ وقت اون طور نشد فقط تا اندازه ای داشته ام که خودم نسبتا راحت بودم و چه بسا مشکلات مالی هم تجربه کردم.
الان که به این آگاهی رسیدم و یکی دیگه از ترمزهام رو شناختم حال عجیبی دارم
ولی افسوس نمیخورم چون طبق قانون این تضادها اکنون من رو به نقطه از زندگی رساند تا جایی که الان در میان این جمع صمیمی هستم و هر روز چیز جدیدی یاد میگیرم و خالقم رو بهتر می شناسم و سپاسگزارتر باشم تا به قول استاد دست خالی رجعت نکنم.
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که انسانی با این خضوع و سادگی بنام سیدحسین عباسمنش را در مسیر زندگیم قرار داد تا تمام آگاهیش را خالصانه به ما منتقل کند بلکه به خودمان بیاییم و تا دیر نشده در توشه مان چیزی قرار دهیم که در حضور خالق شرمنده نباشیم.
امیدوارم این لیاقت را در خود پرورش دهم و زندگی آرام و شادی را در پناه الله تجربه کنم.
برای پناه خدا باشید
عزیزم ممنون از مثال عالیت که بیشتر از پست برنده مرا روشن کرد موفق باشی
بسیار عالی بود دوست عزیزم 👌
سلام وقت بخیر امروز 24 خرداد 99 هستش . کامنت هارو براساس امتیازشون دارم میخونم از بالا و میام پایین واقعا بچه ها اینجا عالین کیف کردم و بسیار خوشحالم از کامنتاشون . و همچنین از شما تشکر میکنم بخاطر مثال زیباتون درباره اکسیژن کاملا حسش کردم این ترمز رو و میخوام برش دارم . ممنون موفق باشید
چقدر شفاف و روشن ???
خیلی زیبا این موضوع رو باز کردین
یک جمله و این همه توضیح. عالی بود
ممنون از شما
سلام بر پگاه نازنین
چقدررررر مثالی که درمورد اکسیژن زدی روشن کننده و بجابود .
چقدر مقاومتهای ذهنی رو درهم میشکنه این مثالهای ساده و بجا
آفرین به شما که این مثال رو زدی آفرین به من که در مدار دریافت این مثال بودم و آفرین به خداوند کریم که این سیستم فاضلانه و بی عیب و نقص رو آفرید.
بسیار زیبا گفتی پگاه جان
ممنونم و ممنونم و هزراران بار ممنکنم بابت نشر آگاهی هاتون
بسیار بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم ک این بهشت زیبا رو بوجود اورد
و سپاسگزارم از خدای خودم که با خلق سیستمی بشدت فاضلانه من رو در مدار این آگاهی ها قرار داد 💚
دورد
بسیار با نظرتون موافقم،چقدر قشنگ ثروت رو باور کردید…
درود بر شما بسیار زیبا مثال اکسیژن هوا را زدید واقعا این مطلب را بخوبی تفسیر کردید ممنونم خیلی استفاده کردم .
درود بر شما چقدر قشنگ مثال زدین 👏
سلام دوست عزیز.
مثالتون عالی و فوق العاده بود.
سلام پگاه جان مثالتون خیلی عالی بود خیلی روشن و شفافه .مرسی عزیزم
دوست عزیزم
مثال خیلی خوبی زدی، ممنون که انقدر ساده حق مطلب را ادا کردی
????
????
دوست خوبم سلام.بسیار توضیحات عالی رو دادید واین نشانه درک کامل وبلوغ شما در شناخت فرکانسهای ارسالی از باورهامونه.موفق باشید
احسنت ب شما دوست عزیز واقعا عالی بود مثال اکسیژن خیلی قشنگ و ب حق بود
ممنون از شما
خیلی عالی بود با مثالی هم که زدین مطلب کاملا گویا بود
خیلی عالی بود ، دوست من ، خیلی آموزنده بود،مثال بجایی زدید
شاد و موفق باشید
سلام دوست گرامی
ازخواندن مطالب شما هم درس گرفتم خدا را سپاس که در هر لحظه چراغی برای ما روشن میکند
لیکن در مورد اینکه ما نیازی نداریم خود را مستحق نماییم به نظر من ما باید خودرا از فرکانس فقر به ثروت منتقل کنیم تا استحقاق دریافت داشته باشیم . ما برای مستحق شدن از باران لطف الهی بایدظرف وجودی خود را عمیق تر نماییم .
ممنونم از شما
درود برشما
سلاااام در روزهایی که هرروز بیشتر متوجه قوانین الهی میشم .از طرح همچین سوالی واقعا لذت بردم
نه صرفا برای مسابقه ،همونطور که استاد عزیزم میگن
فکر کردن به جواب ما رو جلو میبره دقیقا مثل همون سوال چه باوری در مورد خداوند به ما کمک میکنه
ثروت یکی از پاشنه های آشیل بشریته خیلی از مردم باور دارن میتونن سرطان رو درمان کنن اما نمیتونن باور کنن که میتونن میلیونر باشن
اما در مورد رمز گشایی من چندین ایده به ذهنم رسیده
برای مثال پدر من جزو دسته افرادیست که باور داره هر چه قدر در این دنیا فقیر تر باشه .هم حساب و کتاب و خمسش کمتره هم بعد مرگ راحتتر پاسخگو به اعمالشه داستانی هست که نقل میکنه در مورد پیامبر و انفاق
پیامبر دو سکه به دو یارشون میدن و یه سفر میرن وقتی که بر میگردن سنگی که در بیابان داغ شده بوده رو میارن و از یاران میخوان که روی اون سنگ برن و توضیح بدن که با اون پول چه کاری انجام دادن اولین فرد روی سنگ میره و میگه انفاق کردم و نمیسوزه ولی دومین فرد که با سکه کسب و کاری درست کرده بود تا سود و کاری که با سود اون پول کرده رو توضیح بده پاهاش میسوزه و پدرم معتقدن که دقیقا همین اتفاق اون دنیا میفته و ما اگر سرمایه گذار باشیم و خوب پول دربیاریم حتی به حلال!!!!! حساب و کتاب زیادی خواهیم شد که چه بسا ممکنه خطا کنیم و مالمون حرام بشه این یک مانع برای پدر منه که با وجود مدرک دکتری تغذیه از دانشگاه تهران همیشه مشکلات مالی داشته و این تفکر رو فضلیت خودش میدونه نه عیب و ترمز با اینکه میدونه و میگه دوست داره زندگی راحت تری داشته باشه
مورد دیگه ای در مورد دوستانم هست که ما با هم شروع به کارهای مهاجرت کردیم .و تا اواسط کار بچه ها با بهانه های مختلف که فضیلت خودشون میدونستن منصرف شدن
همه ی ما میخواستیم که از ایران بریم به خاطر دلایل خودمون که کاملا هم فکر شده بودن و نه احساسی
اون دلایل رو نوشته بودیم حتی تجسم هم میکردیم اما کم کم بهانه ها شروع شد که این خودش دقیقا برای مشخص میکرد چه زمانی آدمها شروع به تغییر میکنن مثلا یکی از دوستام گفت که به این نتیجه رسیده ایران برای رشته ی ما خیلی هم بد نیست و میشه تو مراکز خصوصی پول دراورد اصلا چه دلیلی داره این همه زحمت بکشیم تو مملکت خودمون پول درمیارم و اصطلاحی که به کار برد این بود حالا یه لقمه کمتر میخوریم اما کشور غریب نرفتیم یا یکی از دوستام میگفت من خیلی دوست دارم بیام ولی به این نتیجه رسیدم که وظیفه ی یک زن تربیت بچه های صالحه من تو خارج نمیتونم بچه های خوبی تربیت کنم چون جامعه فاسده .یا یکی دیگه از دوستام به این نتیجه رسیده بود که ایران در چند سال آتی اوضاعش بهتر از همه ی کشور هاست
من دوست دارم به این ترمز ها شبیه مهرهای سیاه نگاه کنم که وقتی میخوایم جریان پیدا کنیم میان و منافذ ریز صافی رو میبندن و اجازه ی عبور آب یا همون جریان الهی رو نمیدن و حالا سوال اصلی چجوری میشه مهرها رو شناخت
اولین راه از نظر من درست وقتیه که شما به اون موضوع فکر میکنید و چیزی نگرانتون میکنه .اون دلیل نگرانی یک مهرست!هر چیزی میتونه باشه
دومین راه جاییه که ما شروع میکنیم به بهانه تراشی با خودمون فکر میکنیم جور دیگه ای هم میشه در واقع دنبال راه درو میگردیم برای تغییر دلیل اون بهانه خودش یک مهرست
و سومین راه جاییه که ما میترسیم و شرک میورزیم خدارو کوچیک میکنیم تو ذهنمون و باور نداریم که بشه
برای خود من وقتی این اتفاق میفته درست قبل از خواب به یک موضوعی فکر میکنم و میگم نه بابا…من کجا و اون کجا یا وقتی کسی رو میبینم که به اون خواسته رسیده مثلا خیلی پولداره بهش خیلی احترام میذارم انگار یه جورایی از من بالاتره جایی که من نمیتونم بهش برسم
این جاهایی بود که به نظر من رسید برای شناخت مهرهای ما یا ترمز ها بعد از شناختنشون میشه با باورهای بهتری شبیه فراوانی و خواست خدا برای گسترش جهان یا مهاجرت میتونه ما رو بالنده کنه وقتی ما از اطرافیان دور میشیم با چالش هایی رو به رو میشیم به تنهایی میتونیم از پسش بربیایم وقتی حلشون کردیم به سطح اعتماد به نفس رویایی میرسیم .از اون به بعد هر کاری بخوایم بکنیم و بترسیم به خودمون میگیم یادته اون بار کارو تنها و عالی انجام دادی؟ و این کمک میکنه برای عقب نرفتن و همیشه رو به جلو بودن
برای هممون زندگی توحیدی آرزو میکنم .سوت بزنید و جلو برید .باران رحمت الهی به شما تا ابد میباره
عالی و لذت بخش بود.
ممنونم.
لذت بردم از خوندن کامنتتون..زیبا بود
با ارزوی بهترین ها برای شما
ممنونم
ســلام
سپاس از بیان دیدگاه فوق العاده شما
بعد از حدود 5 سال دیدگاه شما رو دارم مطالعه میکنم و امیدوارم الان به نتایج فوق العاده ای رسیده باشین
بیشتر از صد ها بار این داستان رو از پدر و دوستان شنیده بودم و الان این داستان دوباره برام مرور شد و یادآور اون لحظاتی شد که این داستان رو میشنیدم و چه فکرهایی در ذهن میگذشت
یادمه تو جلسات اون روحانی و سخنران این داستان رو میگفت و همه بزرگتر ها میگفتن هوووم نوچ نوچ نوچ خدا به خیر کنه چه عاقبت سختی داریم
ولی الان که به لطف خدا نگاه و آگاهی مون تغییر کرده
میگم اگر محمد میگفته ثروت بده پس چرا خود پیامبر با خدیجه ازدواج کرد ، خدیجه ثروتمند ، چرا از ثروت خدیجه برای پیشرفت اهدافش و کمک به یارانش استفاده کرد
چطور تو محاصره شعب ابی طالب با ثروت جریحه اجناس رو چندین برابر قیمت میخرید و به محاصره شده ها میرسوند
چطور با ثروت سبب رشد و پیشرفت مسلمان ها شد
چطور محمد و خاندان محمد ثروتمند بودند و فقیری در اونها و نسل اونها وجود نداشت حتی در حدی که تمام زندگیشون رو میبخشیدن و دوباره بدست میآوردن
پس با توجه این داستان که محمدی که خودش منع رطب نکرد چون خودش رطب میخورد
قطعاً منع ثروت و توانگری نکرده و این داستان «« جعلیه »»
خدا میدونه من چقدر بعد از شنیدن این داستان تخته سنگ داغ ، چه فکر هایی در ذهنم میگذشت و چه باور های خرابی تو کله من فرو کرده بود
اصطلاحی که به کار برد این بود حالا یه لقمه کمتر میخوریم اما کشور غریب نرفتیم یا یکی از دوستام میگفت من خیلی دوست دارم بیام ولی به این نتیجه رسیدم که وظیفه ی یک زن تربیت بچه های صالحه من تو خارج نمیتونم بچه های خوبی تربیت کنم چون جامعه فاسده
با این جمله من میتونم بگم که فرقی نداره کجا زندگی میکنی ، همچه به باور های ما بستگی داره ، اینجا به شدت بر روی تربیت فرزند تمرکز دارن و اصلا همچین اتفاقی نمی افته که بگن بچه فاسد با ر امده
سپاس دوست من حالم عالیتر شد قشنگ نوشتین
سلام دوست عزیز
بسیار عالی توضیح دادید و واقعا ابزارهای قدرتمندی هستند و میشه به هر دو طرف استفاده کرد مثل شمشیر دو لبه
دقیقا درسته، نگرانی و بعو بهانه تراشی!
سلام
جالب بود
خصوصآ باور مغایرت ثروت با معنویت
احسنت ، کامنت زیبایی بود . ممنونم.
درود بر شما دوست عزیز
این قسمت عالی بود👇
اولین راه از نظر من درست وقتیه که شما به اون موضوع فکر میکنید و چیزی نگرانتون میکنه .اون دلیل نگرانی یک مهرست!هر چیزی میتونه باشه
دومین راه جاییه که ما شروع میکنیم به بهانه تراشی با خودمون فکر میکنیم جور دیگه ای هم میشه در واقع دنبال راه درو میگردیم برای تغییر دلیل اون بهانه خودش یک مهرست
و سومین راه جاییه که ما میترسیم و شرک میورزیم خدارو کوچیک میکنیم تو ذهنمون و باور نداریم که بشه
سلام دوست عزیز، چقدر عالی گفتید،
سپاسگذارم برای پیام خوبتون چقدر عالی چقدر محیط عالیه چقدر فوق العاده س، چقدر همه چیز عالی بیان میشه
خیلی عالی بود .
متشکرم
درود دوست گرامی منم مهاجرت کردم و دقیقاً علی رغم تلاشهایی که میکردم میگفتم چرا با وجود اینکه من تمامی داشتههامو پشت سر گذاشتم ولی به نتایج دلخواهم نرسیدم و این خودش باعث نگرانی توجه به نبود خواستهها توجه به نکات منفی و خیلی مسائل دیگه من مدام شکرگذاری میکنم اما نتایج ثابت نداشتم اما الان اگاه شدم و میدونم که میتونم با قدرت روش کار کنم . بسیار متشکرم که کمکم کردین