شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    9 دقیقه
  • فایل صوتی شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت
    0MB
    9 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

5025 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 3346 روز

    سلام استاد عزیزم سوال مسابقه رو ده ها بار خوندم وفایل رو چند بار گوش کردم واین سوال که ایده افراد وانسانهای بسیار زیادی و خود من که بارها وبارها این عهد وپیمان رو باخداوند بسته ام و در ذهنم تکرار کرده ام این است که از خداوند بخواهم به من

    ثروت و نعمت فراونی زیادی ببخشد و با مقداری از آن ثروت ونعمت در جهت انجام کارهای خیر وخداپسندنه استفاده نمایم و جالب است ۷ مورد از ۱۰۶ خواسته ای ک سال قبل ثبت کرده بودم به این باور و مورد اشاره کرده بود و این باور رو درک کردم که من گمان میکنم که ثروت و نعمت فراوانی که به من داده شده در درجه اول لیاقت من نبوده و گمان میکردم که اگر خداوند بخواهد لطف کند و منت برسر من گذارد به من ثروت دهد چون او لطف کرده در حق من حقی که خود را شایسته آن نمیدانستم باید یک جوری پاسخ این خوبی رو که حق خودم نمیدانستم بپردازم یا ب زبان ساده تر بگویم باید خداوند رو نمک گیر میکردم بخاطر ثروتی که گمان میکردم که لطف پرودگار بوده که ب من داده

    واین چهار باور خطرناک رو در ذهن من نمایان کرد

    ۱.ثروت محدود است و اگر به من داده شود لطف پرودگار بوده و فقط خواص می توانند ثروتمند شوند

    ۲.عدم لیاقت داشتن ثروت که اگر من ثروت زیادی داشته باشم باید حتما دین خودم رو ب خداوند عطا کنم ک این لطف را در حق من داشته است

    ۳.عدم درک این آیه قران

    ادعونی استجب لکم

    مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را

    گمان میکنم که رابطه من با خداوند باید رابطه بده وبستان باشد و اگر خداوند چیزی ب من داد من هم باید در جوابش کاری انجام دهم که دین

    خودم رو ب خداوند عطا کرده باشم

    ۴.من گمان میکنم که خودم قادر ب ساختن وایجاد ثروت نیستم و محدود هستم وناتوان در ساختن ثروت

    اما داستان قارون در قران به کلی این ۴ باور پنهان وخطرناکی رو ک من امروز متوجه شدم ب زبان شیوا و صریح بیان میکند(سوره قصص)

    1.« إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْفَرِحِین »

    « (به خاطر آورید) هنگامى را که قومش به او گفتند:«این همه شادى مغرورانه مکن، که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی دارد»

    2.«وَ ابْتَغِ فِیمَا ءَاتَئکَ اللَّهُ الدَّارَ الاَْخِرَهَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا»

    «و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهره ات را از دنیا فراموش مکن»

    3.«وَ أَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ»

    «و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده، نیکى کن »

    4.«وَ لَا تَبْغِ الْفَسَادَ فىِ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْمُفْسِدِین ‏»

    «و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! »

    اما او در پاسخ گفت:

    «قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِندِی  »

    «گفت این ثروت را بوسیلۀ دانشی که نزد من است بدست آورده ام.»

    قارون به صراحت بیان میکند که این ثروتی که من دارم ساخته علم خودم است و این بیانگر این است که ثروت و فروانی نامحدود است در این جهان و هرکسی با هر شخصیت و جایگاهی میتواند با ساختن باورهای صحیح بی نهایت ثروتمند شود آنقدر که

    قرآن درباره ثروت قارون چنین می گوید: 

    « إِنَّ قَارُونَ کانَ مِن قَوْمِ مُوسی‏ فَبَغَی‏ عَلَیهِمْ وَ ءَاتَینَاهُ مِنَ الْکنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُوْلی الْقُوَّهِ…‏» 

    «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد، ما آن قدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود…» 

    و همچنین خود رو لایق دانستن که من لایق تمام ثروت این جهان هستم چون من اشرف مخلوقات هستم من انسانی هستم که خداوند در زمان خلقت من به خود تبریک گفته است

    «فتبارک الله احسن الخالقین»

    یعنی خدا مصدر و منبع هر برکت و خیری بوده و بالاتر از هر خالق و منبع برکتی است. انسان نیز یکی از مصادیق برکت و خیر اوست که دارای صفت خالقیّت و آفرینندگی است. اگر این انسان به اوج کمال خود بار یابد ، اشرف مخلوقات و برترین خلق کنندگان در بین مخلوقات خواهد بود ؛ آنچنان که با دم او خاک و چوب خشک جان می گیرند و مردگان پوسیده زنده می شوند. لذا انسان در اوج مرتبه خود منبع تمام برکتها شده و بر تمام موجودات عالم حکمرانی می کند

    پس این قدرت واختیار را خداوند در وجود ما قرار داده تا با ساختن باورهای صحیح و قرار گرفتن در مدار ثروت و فروانی و قدرتی که در خلق آگاهانه زندگی مان به ما عطا کرده بتوانیم بی نهایت ثروت بسازیم بدون هیچ چشم داشتی ودینی از جانب پرودگار

    این باورهای من موانعی هستند که نا آگاهانه من در ذهن خودم قرار داده بودم که اگر خداوند به من ثروت ونعمت فروان عطا کند من متعهد گردم که عهد وپیمان خود رو که ناشی از باورها ناصحیح و عدم درک فروانی ثروت وترمزهای که ناشی از کمبود ثروت در وجود من بود رو عملی نمایم و با داشتن چنین ترمزها وباورهای ناصحیح تا زمانی که پایم رو از روی ترمز برندارم این ماشین کسب وایجاد ثروت من حرکت نخواهد کرد

    استاد عزیزم ممنون وسپاسگزارم بابت این آگاهی های ناب و بی نظیری که به ما هدیه میدهی وسپاسگزار وشاکر هستم از خداوند بابت خلق جهان با این قوانین ثابت و بی نظیر و عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 105 رای:
  2. -
    مجتبی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3439 روز

    درود بر استاد عزیز و هم فرکانسی های مهربان

    این مورد خیلی فکر من رو مشغول کرده و وقتی توجه کردم دیدم که واقعا باورهای مخربی که در خانواده و جامعه در زمان بچگی در ذهن ما شکل میگیرند خیلی تاثیرات منفی در روند زندگی ما در دراز مدت دارند یعنی تا زمانی که شناسایی و جایگزین شوند به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه. من از بچگی به یاد دارم که هر موقع شخصی مشکلی برایش پیش می آمد یا حاجتی داشت به امامزاده ای یا مکان مذهبی میرفت و نذر میکرد که مثلا اگر مشکلی من حل شود یا به خواسته ام برسم این مبلغ پول را به فقرا میدم یا گوسفندی را نذر میکنم یا…. و این کاربه صورت یک باور واقعا قوی در اکثر خانواده ها چه مرفح و چه فقر وجودداره. من خودم یاد دارم که در دوران مدرسه همیشه قبل از گرفتن نتیجه امتحانات شهریور با خدا شرطی را میگذاشتم که اگر قبول بشم شروع به خواندن نماز میکنم و این کاررا بعد از قبول شدن چند باری میکردم و دوباره کنسل میشد. حتی ما در فیلم و سریالهای ایرانی از ادن دسته موضوعات که برای کسی مشکل خیلی بزرگی پیش میاد و با نذر کردن و شرط بستن با خدا مشکلش حل میشه و به خواستش میرسه که به تقویت این باور در افراد کمک میکنه. امیدوارم بتونم باور های مناسب را جایگزین این باور کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 124 رای:
  3. -
    سید علی رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 3416 روز

    سلام

    به نظر من چند کد مخرب میتونه وجود داشته باشه توی این داستان

    بزرگترینش این است که این افراد ثروتمند شدن رو معنوی ترین کار دنیا نمی دانند. یعنی این که نمی داند یا باور ندارد که ثروتمند شدنش به گسترش جهان کمک می کند. و اینکه ثروتمند شدن مثل سلامتی طبیعی است. نیاز نیست که ما ثروت رو فقط برای کمک به دیگران بخواهیم. ثروت حق ماست. ذات ماست. وجود ماست. اصل ماست. چون ما از خدائیم. من به شخصه در حال ساختن این باور و آگاهی ها در ذهنم هستم که ثروت و سلامتی و برکت و عشق و شادی را خدا بدانم و اینکه اصل وجود من همین است و جایی که نور نباشد ، تاریکی هست. جایی که ثروت نباشد فقر هست و جایی که خدا نباشد شیطان هست. بنابراین ثروتمند بودن هم معنوی است هم طبیعی. نیاز نیست ما درخواستمان این باشد که خدایا به من ثروت بده تا فلان کار خیر را انجام دهم. در واقع پشت همچین خواسته ای این باور وجود دارد که چون ثروت معنوی نیست و عامل گناه است (استغرالله) من با یه همچین درخواستی داشته باشم تا جهان و خدا بداند که من پول و ثروت را برای کار خیر می خواهم!!!!!!!!! در صورتی که خود ثروتمند شدن خیرخواهانه ترین کار دنیاست. این افراد باور دارند که بعضی از ثروتمندان انسان های خیری نیستند و یا بعضی از ثروتمندان انسان های خوبی نیستند ولی با این نوع درخواست کردن می خواهند به خدا بگویند که ثروت را فقط برای کار خیر می خواهند. در صورتی که همه ثروتمندان انسان های خیری هستند. همه ثروتمندان انسان های شریفی هستند و از راه خدمتشان به جهان و گسترش آن به ثروت رسیده اند و هیچ وقت هم ثروت و پول را فقط برای کمک به دیگران یا انجام کارهای خیر نخواسته اند.

    و من فکر میکنم این نوع نگاه و درخواست و باور هرگز ما را به ثروت یا خدا نمی رساند. ان شالله خدا همه ما رو به بهترین و درست ترین و هماهنگ ترین مسیر هدایت کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 112 رای:
    • -
      فروغ شمس گفته:
      مدت عضویت: 1895 روز

      درود بر دوست هم فرکانسی در این خانواده سبز و بزرگ عباس منشی

      از خواندن کامنت شما بسیار لذت بردم و این دیدگاه شما را بسیار تحسین میکنم از درک قوانین جهان هستی.

      باشد که در این مسیر زیبا بدرخشید.

      در پناه ا… یکتا شاد، سلامت و رها باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    عباسعلی ملک گفته:
    مدت عضویت: 4034 روز

    به نام خداوند رحمان

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیز و تمامی دوستان خوبم

    استاد من چند مورد به ذهنم رسید که به ترتیب اهمیت مینویسم:

    ? 1- شیطانی ترین و ریشه دار ترین باور مخربی که باعث میشود یک فرد با خدا قول و قرار ببندند که اگر ثروتمند شود (یا اگر او را ثروتمند کند)، آن ثروت را در راه خیر صرف خواهد کرد این است که”

    “اگر من ثروتمند شوم آدم بدی میشوم و از راه خدا دور میشوم”

    این باور یکی از اصلی ترین ترمز های رسیدن به موفقیت مالی هست و در بافت جامعه ما و حتی در سایر نقاط جهان وجود داره یعنی در هرکجای دنیا این باور پاشنه ی آشیل اکثر انسانهاست و اکثرا هم در افراد مذهبی بیشتر دیده میشه. اونقدر این باور ریشه دار و قوی هست که به وضوح در آثار سنمیایی و تلویزیونی ایران و جهان دیده میشه

    برای مثال در فیلم “زنده باد زاپاتا” (Viva zapata)

    داستان فیلم در مکزیک، سال ۱۹۰۹ اتفاق می‌افتد. دهقانان روستائی به رئیس جمهور دیاز (پورفیریو) متوسل می‌شوند تا وی مانع زمینداران ثروتمندی شود که زمین‌های آنان را به زور تصاحب می‌کنند. اما رئیس جمهور به آنان کمکی نمی‌کند (? اینجا به مخاطب نشون میده که ثروت و قدرت باعث میشه آدم بدی بشیم که یا مثل زمینداران ثروتمند به مستضعفان زور بگوییم یا مثل رئیس جمهور به مستضعفان کمک نکنیم ).

    اندکی پس از آن، مبارزه دهقانان علیه زمین‌داران به رهبری امیلیانو زاپاتا (مارلون براندو) آغاز می‌شود. هنگامی که مبارزه شدت می‌گیرد، زاپاتا با مادرو (هارولد گوردون)، رهبری شورشی که در آمریکا در تبعید به سر می‌برد، متحد می‌شود. آنان دیاز را سرنگون می‌کنند و مادرو رئیس‌جمهور جدید می‌شود. اما به‌رغم مقاصد خیرخواهانهٔ مادرو، شرایط برای دهقانان روستائی هیچ تغییری نمی‌کند (? این جا باز دوباره به مخاطب نشون میده اگه مشهور بشی و به قدرت بررسی خودتو گم میکنی و قول و قرارات یادت میره) و وقتی ژنرال اوارتا طی یک کودتای نظامی مادرو را سرنگون می‌کند، وضعیت به مراتب وخیم‌تر می‌شود.

    زاپاتا که اکنون با همسر محبوبش، جوزفا(جین پیترز)، ازدواج کرده، رهبری مبارزه علیه نیروهای اوارتا را برعهده می‌گیرد و با غلبه بر او، رهبری کشور را می‌پذیرد، گرچه تمایلی به این کار ندارد. عده‌ای از دهقانان به دیدن زاپاتا در کاخ ریاست جمهوری می‌روند تا از برادر او، اوفمیو (آنتونی کوئین)، که زمین‌های شان را تصاحب کرده، شکایت کنند. زاپاتا، رهبر شورشی سابق، به این نتیجه می‌رسد که قدرت، او را از راه به در برده و تباه شده‌است، پس ریاست جمهوری را رها می‌کند و به خانه و زندگی اولش باز می‌گردد (?باز دوباره به مخاطب داره القا میکنه که قدرت و ثروت اَخه و آدم را از راه درست به در میکنه و باید از اون دست بکشیم یعنی زاپاتا و برادرش آدم بدی شدند و خوشون که از دهقانان بودند حالا که به قدرت رسیدند دارند زور میگویند).

    اندکی پس از آن، شورش تازه‌ای علیه جانشین خود برپا می‌کند، اما در کمین خیانت گرفتار می‌آید و کشته می‌شود. جسد او را نیز در میدان شهر رها می‌کنند تا دهقانان عبرت بگیرند و از مقاومت و مبارزه دست بردارند؛ اما مردمی که آن‌جا جمع شده‌اند باور نمی‌کنند رهبرشان کشته شده‌است.

    —-

    یا مثلا در همین برنامه خنداونه خودمان در یکی از قسمت ها به نام “جناب خان پدر خوانده می شود” نشون میداد وقتی جناب خان که حالا به یه طریقی ثروتمند شده بود برای خودش بادیگارد گرفته بود و آدم بدی شده بود و قصد داشت برنامه خندوانه را جمع کند و برود تیم داری کند و ادامه ی ماجرا … . یعنی میخوام بگم اونقدر این باور مخرب در بافت جامعه ریشه دوانده که به یک موضوع بدیهی تبدیل شده که درموردش فیلم ها و سریال ها و استندآپ کمدی ها ساخته میشود.

    استاد اما در اینجا دوست دارم فرصت رو مغتنم بشمارم و درمورد باوری که در مقابل باور بالا قرار میگیرد صحبت کنم منظورم این باور است:

    “هرچقدر که ثروتمندتر شوم نزد خداوند محبوتر میشوم”

    استاد، از وقتی این باور رو تو فایل های شما شنیدم همش دوست داشتم بیشتر بدونم که چطور میشه با ثروتمند تر شدن نزد خدا محبوب تر شد؟ تا اینکه با این آیه ملاقات کردم:

    یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ﴿الرحمن: ٢٩﴾

    هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست [حاجت] می کند، او هر روز در کاری است. (۲۹)

    یعنی هرچیزی که خداوند خلق کرده در حال گدایی کردن از خداوند هستند با این توضیح میخوام بگم کسی که ثروتمندتر هست فقیرهای زیادی رو دور خودش جمع کرده (منظور فقیر نسبت به خدا) بنابراین هرچقدر که ثروتمندتر شویم فقیرتر به خدا میشویم و اعتبار تمام داشته هامون رو به خداوند خواهیم داد واین میشود که نزد خداوند محبوب تر میشویم. هرچقدر که ثروتمندتر شویم با ظرف بزرگتری نزد خدا میرویم (چون فقیرهای زیادی رو دور خودمون جمع کردیم که هر کدام ظرف مخصوص به خودشون رو دارند و مجموع ظرف اونها ظرف ما رو تشکیل میده) و این نشون دهنده ی مقدار ایمانمان به رب هست که با ظرف بزرگتری برای گدایی پیش او رفتیم و خداوند از این ایمان ما خوشحال میشود و محبوب او میشویم.

    اینجاست که حضرت محمد که محبوب ترین بندگان نزد خداوند هست میگوید:

    الفقر فخری و به أفتخر علی سائر الانبیاء؛ فقر باعث فخر من است و به سبب آن بر سایر انبیا افتخار می کنم”

    هرچقدر که ثروتمند تر شویم نیکوکار تر میشویم و به انسانهای بیتشری کمک خواهیم کرد و این گونه نزد خداوند محبوتر خواهیم شد.

    ?2- ترمز دیگه ای که در این افراد وجود داره این هست که:

    “اگر من ثروتمند شوم آدم بی ایمانی میشوم و آخرتم را به دنیا میفروشم”

    بنابراین قبل از اینکه ثروتمند شوند در ذهنشان با چنین قول و قرارهایی آخرت را از خداوند پیش خرید میکنند که یه وقت در اثر ثروتمند شدن آخرت را به دنیا نفرونشند که البته این در حقیقت همون مورد شماره 1 هست که در بالا گفتم. ولی با یه عنوتن دیگه

    ? 3- باور مخرب دیگه ای که در این افراد وجود دارد این است که:

    “همه ی انسانها به یک اندازه به خداوند و خوان نعمت خداوند دسترسی ندارند”

    بنابراین سعی دارند با چینین قول و قرارهایی با خداوند، ثروتی را بدست بیاورند که به کسانی که به خوان نعمت خداوند دسترسی ندارند کمک کنند.

    ? 4- با کمک کردن به بیمارستان و خیریه و بیماران سرطانی این ترمز در آنها وجود دارد که “ثروت برای روز پیری و کوری و بیماری و سالمندی مناسب است نه برای لذت بردن از رندگی در هنگام سلامتی”

    ? 5- پاشنه ی آشیل یا ترمز دیگه این است که این افراد هنوز قانون تکامل را درست متوجه نشده اند و هنوز درک نکرده اند که “هرکسی که در هرجایگاهی که هست دقیقا در جایگاه درست خودش هست”. بنابراین فکر میکنند اگر به دیگران کمک کنند و شرایط رفاهی و مالی را برایشان تامین کنند آنها تغییر خواهند کرد و این رفاه را از این پس خودشان ادامه خواهند داد.

    باور جایگزین این باور این است که بگوییم: “من ضعیف ترین آدم در تغییر دیگران هستم ولی قوی ترین آدم در تغییر خودم هستم”

    کسی که هنوز به ثروت نرسیده است چطور میتواند آنرا به دیگران ببخشد!

    ? 6- ترمز دیگه میتونه این باشه “من آدم ارزشمندی نیستم و دیگران ارزشمند هستند”.

    موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 103 رای:
    • -
      الناز قربانی گفته:
      مدت عضویت: 3160 روز

      وااااای اقی ملک من داشتم دیدگاه ها رو سطحی میخوندم، و این بخش از دیدگاه شما رو که خوندم یه چراغی تو ذهنم روشن شد….

      بعد از یه مدت چرخیدن تو سایت انگاری که تو ذهنم خیس خورده باشه دوباره برگشتم سر کامنتتون و ب دقت و حوصله ی بیشتری خوندمش،

      ” اعتبار تمام داشته هامون رو به خداوند خواهیم داد واین میشود که نزد خداوند محبوب تر میشویم. هرچقدر که ثروتمندتر شویم با ظرف بزرگتری نزد خدا میرویم ”

      یعنننی عاااالی بود…وااااقعا احسنت میگم و افرررین به این همه برداشت زیبا و ذوق و قریحه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        الهه سجاد گفته:
        مدت عضویت: 3665 روز

        همه ی نکته ها جالب بود و اونی که دوست عزیز بهش اشاره کردن

        این جمله هم برام تازگی داشت?

        این ترمز در آنها وجود دارد که “ثروت برای روز پیری و کوری و بیماری و سالمندی مناسب است نه برای لذت بردن از زندگی در هنگام سلامتی”

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مریم آدینه گفته:
      مدت عضویت: 2747 روز

      وای وای وای این جمله تون شاهکار بود آقای ملک:

      “چون فقیرهای زیادی رو دور خودمون جمع کردیم که هر کدام ظرف مخصوص به خودشون رو دارند و مجموع ظرف اونها ظرف ما رو تشکیل میده”

      خیلی فکرتون بازه آقای ملک

      آفرین به شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      حسین آقابزرگ گفته:
      مدت عضویت: 2616 روز

      سلام اقای ملک سوالی دارم که دوست دارم از شما بکنم من فقطحدوده50روز هست که توسایت عضو هستم اما تقربیا سه سالی هست که با استاد اشنا هستم فایل هارو از یوتویوب دنبال میکنم و یادمه اولین محصولی هم که خریدم تندخوانی بود حس میکنم من و شما فرکانس هامون نزدیک هم هست معمولا پاسخ هاتون میبینم و طرز فکرتون شبیه من هست خودم هم برای این فایل نظر گذاشتم تو صفحه 22 یا 23هست اما سوال،من این سوال از عقل کل هم پرسیدم اما اصلا پاسخ ها برام قانع کننده نبود من کسی هستم که به شدت درباره ی زندگی وارن بافت تحقیق کردم و حتی کتاب گلوله برفی اون رو هم خوندم زندگینامه ی کاملی از او هست و مصاحبه های زیادی از او رو هم دیدم واقعا از زندگیش لذت میبره و همیشه تو زندگی الگوی من بوده نه به خاطره پول زیادش اون خیلی با خودش راحته ، با دیگران خوش اخلاقه و کاری رو که ازش لذت میبره انجام میده و عمر زیادی هم داشته همچنان مشغول کاره این ادم ناخوداگاه باورهای درستی درمورد زندگی و ثروت داره و تو زندگیش خیلی خوب پیش رفته و تمرکزش روی خواسته هاش بوده اما ندانم گرا هست، دلیل کافی برای وجود و یا عدم وجود خداوند نداره مثل بیل گیتس من میخوام بدونم این ادم که هیچ وقت با خداوند در ارتباط نبوده من و شما که فایل های نامه 31 یا فقط روی خدا حساب باز کن و توحید عملی و…دیدیم هنوز باور کامل نیاوردیم و همچنان توی مسیر هستیم و این ادم که اصلا برعکس ما فکر میکنه حالا برام سوال هست که اگر صرفا باورهای ما مارو میتونن به اهدافمون برسونن دیگه چه نیازی هست که انقدر بخوایم باورمون رو برای اجابت دعا از طرف خدا بذاریم یا همش بخوایم از خدا درخواست کنیم اگه باورهامون رو نسبت به هرچی تغییر بدیم به اون میرسیم حالا اگر هم می خوایم با خدا هم رابطه داشته باشم حداقل به عنوان یک مسلمان این کارو انجام بدیم و دیگه چه نیازی هست که دعا کنیم؟اصلا این مورد باعث شده که من خدارو در رسیدن به خواسته هام

      کم تاثیر ببینم چون میگم اونا که اصلا باوری به خدا ندارن به اهدافشون رسیدن پس اصلا چرا استاد عباس منش میگه این مهمترین باوری هست که ما باید داشته باشیم………..

      ممنون که وقت گذاشتین خوندید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        عباسعلی ملک گفته:
        مدت عضویت: 4034 روز

        سلام دوست عزیز

        اگه منظورتون رو دست متوجه شده باشم شما داری میگی اگه تغییر باور یعنی همه چیز پس چرا باید دعا کنیم؟

        دوست عزیز قانون اصلی این هست که احساس خوب= اتفاقات خوب. حالا هر نگرشی که باعث بشه ما به احساس خوب برسیم و با خودمون درصلح باشیم ما رو به خواسته هامون نزدیک میکنه.

        تغییر باور ما رو به احساس خوب میرسونه و در احساس خوب بودن یعنی نزدیک شدن دیدگاه ذهن به دیدگاه روح که بعدش الهام رخ میده و ما باید اقدام کنیم تا به خواسته هامون برسیم. ما وقتی که دعا میکنیم در واقع داریم خودمون رو به احساس خوب میرسونیم و احساس امیدواری رو در خودمون زنده نگه میداریم. یعنی میخوام بگم دعا کردن هم یه نوع تغییر باور برای رسیدن به احساس خوب هست.

        دوست عزیز تغییر باور صرف باعث نمیشه یه کیسه پول از اون بالا قلپی بیوفتته پایین بلکه همانطور که در بالا گفتم بعد از تغییر باور به احساس خوب میرسیم و با احساس خوب دیدگاه ذهن به رو ح نزدیک میشه و بهت الهام میشه که یه حرکتی بزنی تا به خواستت بررسی. اگه تو به اون الهامه عمل نکنی و هرچقدر زور بزنی و باورهاتو بیشتر و بشتر تغییر بدی فایده نداره وبه خواسته هات نمیرسی و اون چشمه الهام هم خشک میشه و میشی مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ(منافقان میان کفر و ایمان متحیّر و سرگردانند).

        اینکه احساس میکنی که خدا رو داری تو رسیدن به خواسته هات کم رنگ مبینی، نشون میده که هنوز داری خدا رو به دید یک انسان میبینی و نگاه سیستمی به خداوند نداری. بیل گیتس و وارن بافت هم اگه میگن خدا رو باور ندارن (من که نشنیدم) منظورشون اینه که خداوند رو مثل یک انسان دارای احساسات باور ندارند بلکه اونها خداوند رو یک سیستم قانونمند میدونند و با اجرای قوانین بدون تغییرش به این جایگاه رسیده اند.

        امیدوارم مفید واقع بشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          علي اصغر صادقي گفته:
          مدت عضویت: 3117 روز

          من همیشه با خودم نمیگفتم مثلا خدا تو به من مثلا پول بده تا من فلان کارو واسه خونوادم بکنم همیشه با خودم فکر میکردم دوست دارم پول دارم بشم و دوست دارم با این پولی که وارد زندگیم بشه مثلا به خونوادم کادو بدم بابام مادر خواهر واسشون کادو بخرم چیزایی خوبی بخرم لباس ساعت و از این جور چیزا و واسه دله خودمم بوده خودم دوست داشتم و این فکرو میکردم و حالا سوال من اینه که ایا باور من اشتباه بود و شرکی چیزی تو این طرز فکره من هست ممنون میشم جواب بدین.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            عباسعلی ملک گفته:
            مدت عضویت: 4034 روز

            سلام دوست عزیز

            این نظر لطف شماست که بنده رو لایق راهنمایی کردن میدونید.

            دوست خوبم بذار رک بگم، من مشاور نیستم و شما درحقیقت با پرسیدن این سوالتون از من، دارید مسئولیت فکر کردن به این سوال رو به دوش من می اندازید.

            اما بذار یه فرمول بهت بگم که خودت با فکر کردن عمیق به جواب سوالاتون برسید.

            5 الی 10 تا سوال چرایی برای اینکه میخوای به خانوادت کادو بدی از خودت بپرس و برای هر جوابی که به خودت میدی باز یه چرایی دیگه بپرس. اونقدر به این کار ادامه بده که ترمز اصلی خودت رو پیدا کنی.

            برای مثال از جمله خودت شروع میکنیم:

            “دوست دارم با پول خودم و برای دل خودم برای خانواده م کادو بخرم.”

            چرا دوست دارم با پول خودم و برای دل خودم برای خانواده م کادو بخرم.؟

            جواب: چون میخوام اونها رو خوشحال کنم

            چرا میخوام اونها رو خوشحال کنم؟

            جواب: چون اونها رو دوست دارم

            چرا اونها رو دوست دارم؟

            جواب: چون اونها برای من زحمت زیادی کشیدند.

            همین جواب آخر ترمز شما میتونه باشه. اما خودت چرا های زیادتری از خودت بپرس تا به جواب واضح تری برسی. چون خودت خودتو بهتر میشناسی.

            موفق باشی.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        الهه امینی گفته:
        مدت عضویت: 1106 روز

        سلام آقای آقا بزرگ سوال شما ذهن منو به خودش مشغول کرد و آیه ای رو مطالعه کردم که خیلی در درک این مطلب شما به من کمک کرد شاید برای دیگران هم که بخوانند خالی از لطف نباشد

        اَفَغَیرَ دِینِ اللهِ یَبغونَ وَ لَهُ اَسلَمَ مَن فی السَّمَوَاتِ وَ الاَرضِ طَوعاً وَ کَرهاً وَ اِلَیهِ یُرجَعُون

        آیا آنها غیر از آیین خدا می طلبند وتمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند،از روی اختیار یا از روی اجبار در برابر او تسلیمند و به سوی او باز گردانده می شوند(83 آل عمران)

        یعنی این جهان قوانینی دارد چه درکش کنیم یا نکنیم بر اساس همان قوانین عادلانه در زندگی نصیبمان می‌شود که این دقیقا همان نگاه سیستمی بودن را تصدیق می‌کند یعنی حتی اگر خدا را هم قبول نداشته باشیم زندگی در جریان است و با توجه به باورهایت زندگیت رقم می‌خورد اما نکته ای جا ماند و آن مفهوم عمیق زندگی است!!! ما با خالقمان در تمام صفات مشترک هستیم یعنی تمام آنچه خدا دارد ما هم دارا هستیم تنها تفاوت ما با پروردگار نیاز است ما صمد نیستیم ما نیازمند خداییم

        هر آنچه آفریده شده به خاطر آنست که تجربه اش کنیم از آن بگذریم و به مرحله بعدی برویم به خاطر همین هم در هر رشته ای در هر مقامی که آدمی رسوخ کرده به مفهومی ماورایی که به شگفتی و عظمت خالق رسیده و دقیقا در تمام بزرگان که در پی کنجکاوی مقدسشان پیش می‌روند به معنا می‌رسند و افتادگی و تواضع خاصی هویداست که گویا در مقابل عظمت پرودگار خاضع شده اند و تسلیم تسلیم تسلیم لذت رهایی و فارغ شدن و اینکه ما در مقابل پرودگار هیچ هستیم

        مسائل مالی هم به این صورت است وقتی سیراب میشوی میگذری و ساده زیست می‌شوی در جستجوی معنا میروی به چیزی ماورای دستاوردهای مادیت می اندیشی به سوی چه کسی می‌رویم از کجا آمده ایم بی شک همگان اگر کمی اندیشه کنیم از خودمان میپرسیم قبل از این جهان و بعد از این جهان کجا بوده و خواهیم رفت تجربه جدایی روح از بدن با هر بار خوابیدنمان در شبانه روز گویای جهانی دیگر و معنایی عمیقتر را در خود دارد

        جناب مولوی در این‌باره چه زیبا بیان می‌کنند

        روزها فکر من اینست و همه شب سخنم،که چرا غافل از احوال دل خویشتنم،ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر ننمایی وطنم، مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا،یا چه بودست مرادِ وی از این ساختنم،آنچه از عالم علوی ست من آن میگویم،رخت خود باز بر آنم که همانجا فکنم،مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک،چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم،کیست آن گوش که او می‌شنود آوازم،یا کدام است سخن می‌کند اندر دهنم،کیست در دیده که از دیده برون مینگرد،یا چه جان است نگویی که منش پیرهنم،تا به تحقیق مرا منزل وره ننمایی،یک دم آرام نگیرم نفسی دم نزنم، می وصلم بچشان تا در زندان ابد،به یکی عربده مستانه به هم درشکنم،من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم،آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم،تو مپندار که من شعر به خود میگویم،تا که بیدارم و هوشیار یکی دم نزنم

        کلا در یک جمله از خدا آمده ایم و به سوی او باز میگردیم

        دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ

        ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نسرین موفق گفته:
      مدت عضویت: 2863 روز

      سلام جناب ملک

      بهترین تفسیری که در طول تاریخ برای آیه 29 سوره الرحمن نوشته شده و تا ابد هم ماندگار خواهد بود دقیقا همین چیزی که شما اشاره کردید هست. به نظرم اصلا این خود تفسیر خداست از زبان شما

      ماشاا… به این فرکانس

      ماشاا… به این فکر باز

      ماشاا… به این خلاقیت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3934 روز

      سلام عباس جان

      امیدوارم هر جایی که هستی شادتر، خندان تر، ثروتمندتر و در سلامتی کامل تری باشی دوست گل و مهربانم

      میخواستم از شما یک تشکر جانانه بکنم بابت نظرات ارزشمند، دقیق و موشکفانه ات واقعا کارت درسته چه لذتی داره که قانون را خوب درک کردی سپس باورسازی سپس عمل کردی ونتیجه ی آن را دیدی.

      چقدرر خوبه که با خودت و خدای خودت در هماهنگی هستی، با قرآن کتاب آسمانی رب العالمین ارتباط نزدیکی داری چقدرر خوبه هدایتی که خداوند داره و کاملا از قلمت مشخصه، با تمام وجودم باتمام سلول هام احساسش میکنم تو فکر نمیکنی اونههه که بهت میگه چی بنویس و تو چون با خودت هماهنگی به ندای دلت گوش میکنی فقط مینویسی. ای به نازم به خدات و خودت که لایق بهترین هایی رفیق شفیق من.

      لذت بردم فقط …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ندا مظاهرى گفته:
    مدت عضویت: 3485 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و دوستان عزیزم

    ترمزهایی که من بنظرم میاد اینها هستن

    ۱-احساس عدم لیاقت برای اینکه ثروتی که بدست میاریم رو برای خودمون خرج کنیم

    ۲-احساس دلسوزی کردن برای دیگران و اینکه فکر میکنیم ما قراره زندگی بقیه رو سرو سامون بدیم و یادمون رفته که همون خدایی که ما ازش میخوایم بهمون ثروت بده همون خدا میتونه به بقیه هم همون مقدار ثروت رو بده اگر ما به کسی کمک میکنیم فقط برای اینه که جریان ثروت بیشتری رو وارد زندگیمون کنیم

    ۳-توجه به ناخواسته هامون چون مدام داریم به کمبودهایی که هست توجه میکنیم و احساسمون رو بد میکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 129 رای:
    • -
      همایون بهری گفته:
      مدت عضویت: 724 روز

      سلام به استاد عزیز و دوستان خواهان تغییر,خانوم مظاهری,کامنت نوشته شده در قسمت دو آخرش فرمودین اگر ما به کسی کمک میکنیم فقط بخاطر این که جریان ثروت بیشتری وارد زندگیمون میکنیم. این قسمتش از اون باور ها مخرب نیست که من اگر به کسی کمک کنم ثروت به زندگیم بیشتر میشود؟ این قسمت دو آخرش رو لطفا دوستان اگر امکانش باشه راهنمایی کنید به لطف خدا .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3245 روز

    با سلام و درود بر استاد عزیزم که راهنمای من در مسیر حقیقت و خوشبختی بوده و هست و یکایک اعضا و خانواده صمیمی عباس منش

    در مورد پاسخ به سوال مسابقه :

    من ۴ تا باور محدودکننده و یا ترمزهای ذهنی رو در رابطه با این سوال شناسایی کردم

    ۱- باور کثیف بودن و مشکل دار بودن ثروت : فردی که میگه هدایا بمن اگر ثروت بدی میام مسجد و مدرسه و… میسازم باور داره که حتما اگر خدا بهش ثروت زیادی بده باید اون رو در امور خیریه و عام المنفعه هزینه کنه وگرنه یه جای کار ایراد داره! اگر اینکار انجام نشود مثلا و افرادی که ثروتمندن و اینکارت رو نمیکنن احتمالا در نظر این فرد افراد خوبی نیستند. پس این فرد از یه طرف پول رو میخاد اما از یه طرفم تو ذهنش اینه که پول پاک و الهی نیست و به خاستش نمیرسه.

    ۲- باور عدم لیاقت و دوست نداشتن خود : چنین فردی باور داره که حتما بخشی از پول و ثروتش باید در امور عام المنفعه هزینه بشه و خودشو لایق تمام اون پول نمیدونه در حالیکه باور درست اینه که خدایا به اندازه ای بهم ثروت بده که بینیاز بشم چون اون موقع هست که ما وقتی به تمام خواسته های دنیوی‌مون رسیدیم میتونیم راحت از پولمون بگذریم مثه بیل گیتس ، وارن بافت و …. اما اگر هدف ما از ثروتمند شدن رسیدن به استقلال مالی نباشه چشممون دنبال بخششامونه و از دیگران متوقع میشیم .

    ۳- باور به حل کردن مسایل جامعه و مشکلات : استاد به زیبایی در فایل تضادها دلیل اصلی موفقیت توضیح دادند که مشکلات و موانع جزیی از این جهان هستند و دلیل اصلی پیشرفتهای ما و ایجاد خواسته ها و این تفکر که ما قادریم مشکلات رو صرفا با ساختن مساجد و حسینیه ها و بیمارستانها حل کنیم کاملا اشتباهه بلکه ما با ثروتمند شدن و خوشبخت بودن و الگوی مناسب برای دیگران بودن میتونیم به اونها کمک کنیم . بعلارتی ما با نبودن جزو فقرا و نیازمندان میتونیم بهترین کمک رو بهشون بکنیم.

    ۴- باور کمبود (بسیار بسیار مهم) – فرد مورد نظر از یک سمت پول و ثروت بسیار زیادی رو میخاد و از طرف دیگه تمرکزش بر روی ناخاسته هاشه مثل انواع بیماری و بیماریها چون میخاد بیمارستان بسازه – فقر مالی والدین چون میخاد بهشون کمک مالی بکنه – کمبود مساجد و…. حالا از کجا اینو میشه فهمید؟ چون تمرکزش روی ایناست و پول رو برای اینا میخاد پس بعبارتی با نبود و کمبود ثروت هم فرکانسه نه فراوانی و وفور ثروت و نعمت.بعبارتی چنین فردی بر روی امور و مسایلی تمرکز کرده که بهش احساس بدی می‌دهند همگی یادمونه دیگه : احساس بد= اتفاقات بد و ناخواسته مثالاشم بیماری و وضعیت بد والدین و کمبود معنویت در جامعه و …..هستن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 121 رای:
    • -
      رضا ملتفت گفته:
      مدت عضویت: 2098 روز

      سلام به دوستای گلم

      آقا علیرضا کامنتت عالی بود🌺

      با خوندن کامنت شما نکته‌ای به ذهنم رسید که خواستم اینجا مطرح کنم:👇

      من یادم میاد که وقتی دانشگاه بودم، یکی از دوستام، من رو عضو هیئت محبان دانشگاه کرد. خودش هم عضو هیئت بود. یادم میاد که وقتی فعالیتم توی گروه کم میشد، این فکر رو بهم میداد که دغدغه‌ات چیه؟ بیا و فعالیت کن. خب، من هم که فکر میکردم باید دغدغه دیگران رو داشته باشم، اصلا مگه میشه آدم بخواد رفاه و آسایش و ثروت رو برای خودش بخواد؟ اگه دغدغه داشته باشم، دلسوزی مردم رو داشته باشم، اگه از درسم بزنم، از استراحتم بزنم تا دیگران شاد باشن، تا تاثیری روی زندگی اونها داشته باشم، اونوقته که ارزشمندم، انسان خوبی هستم و اونوقته که خدا دوستم داره.

      فکرم این بود که باید برای امام زمان کار کنم، باید در خدمت مردمم باشم. اما حالا فهمیدم که من فقط مسئول زندگی خودم هستم و من هم مثل هر انسان دیگه‌ای ارزشمند و لایق بهترینها هستم.

      شاد و سلامت باشید😍❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سمیه گفته:
      مدت عضویت: 2151 روز

      سلااااااممممم جناب فتاحی عزیز🌹

      شما در تاریخ ۲۷ مهر ماه ۹۷ این کامنت زیبا رو نوشتین و من امروز ۴ آبان ماه ۱۴۰۱ با این جملات ترمزهای بسیاااار مخفی ذهنم رو پیدا کردم.با اینکه قبلاً چند باااار از استاد جان شنیده بودم و همین جا از ایشون بسیااااار سپاسگزارم به خاطر تدریس عاااااالی ایشون🙏🏽🙏🏽🙏🏽 و از راه دور بوسه بر دستانت میزنم استاد عزیزم😘😘😘💟 و بعد هم توی چند تا از همین کامنت های دوستان هم خونده بودم و باید بگم که حدود یک ماه پیش حتی کامنت شما رو کامل تو دفتر مربوط به این بحث نوشته بودم و اون موقع فکر می کردم که خووووب فهمیدمش! اما ای دل غافل ای دل غافل😅 به خاطر مشغله هام(کار روی فایل های محصول ارزشمند عزت نفس) نتونستم مرور کامنت های این بحث مهم رو ادامه بدم و امروز بعد یه ماه اومدم تو همین صفحه دفترم رو که باز کردم ، گفتم اوّل، آخرین نوشته ام رو بخونم و بعد ادامه بدم .آخرین نوشته هم همین کامنت فوق العاده گویای شما بود و انگار که اولین بار بود من اینارو می شنیدم !وای خدای من واااای خدای من! به قول استاد با اون لحن دلبرانه شون اینااااا کجاااای ذهن من بووووده!!!؟؟؟ و احساس سبکی عظیمی کردم و خوشحااااال شدم خوشحااااال شدم مررررررسی از شما مرررررسی از شما دوست عزیز و مرررررسی از استادم و مررررسی از تمااااامی دوستانی که تو این کامنت گذاشتن که قطعاً تمامی نوشته ها هر کدومشون ضربه ای کوچکند به سیمان های سفت باورهای منفی ذهن ما و وقتی این ضربه ها تکرار میشن آرام آرام اون دیوار ترک برمی داره و یهو با یه ضربه ی کوچیک دیگه دیوار فرو می ریزه و خییییییلی خوشحاااالم خییییلی خوشحالم ، از خوشحالی بغض کردم و الله یکتا رو شااااااکرم برای این هدایت ها برای این چراغ های راه رستگاری و از خودم و از 💟خودممممم💟 هم بسیااااااااار سپاسگزارم که به جای اینکه خواب باشم ، توی این سکوت زیبای شبانه هرررر شب حدود ساعت ۲ بامداد بیدار میشم و دارم رو باورهام کار می کنم و آرام آرام به باورهای منفی و تنومند و ریشه دار ذهنم ضربه هایی هر چند آراااام وارد می کنم و بالاخره با تداوم این کار به ظاهر ساده پاسخ می گیرم 💟❤💟.و شیرینی این لحظه نووووش جونم.

      چقددددر خوب توضیح دادین و مرور دوباره ی کامنت زیبای شما اون ضربه ی آخر بود دقیقاً هرررر چهار مورد به طرزی بسیااااار مخفی و به ظاهر بسیااااار زیباااا پس ذهن من بود!!! و میرم که با ادمه مرور تک تک کامنت های این فایل ارزشمند ، مقدّس و آسمانی ته مونده های این ریشه ها و علف هرزها و دیوارهای سیمانی رو پیدا کنم و آزاد تر و آزادتر بشم و سبک بال تر و سبک بال تر بشممممممم.

      و قطعاً کار روی فایل های عزت نفس باعث شده خودم رو ارزشمند تر بدونم و همون احساس ارزشمندی باعث شده که گوش جانم امروز این حقایق ناب رو از کامنت شما بشنوه و بهم بگه تو هم این باورها رو داری و پرده برداره از چهره ی زشت این باورهای منفی!

      💟خییییلی دوستتت دااااارمممممم سمیه ی عززززززیز💟

      خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم🙏🏽

      💟و تو از رگ گردن به من نزدیکتری دلبرا💟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهدی زارعی گفته:
    مدت عضویت: 4135 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و دوستان موفق و ثروتمندم

    اصولا هر خواسته ای را که از خداوند درخواست میکنیم در واقع چیزی را طلب میکنیم که داشتن آن برایمان احساس لذت و احساس خوبی به ما دست می دهد.

    موانعی که در ذهن ما ایجاد میشود بخاطر شنیده ها و دیده های ما است که اصل و پایه تمام آموزش هائی است که استاد عباس منش درتمام آموزشها برآن تاکید دارند.

    ما در جامعه ای زندگی میکنیم که چنین کاری از لحاظ اجتماعی بسیار پسندیده و ارزشمنداست که به میزانی از ثروت برسیم که بتوانیم به دیگران کمک کنیم .

    پس از بررسی هائی که انجام دادم موانع و ترمزهائی را شناسائی کردم که تفصیلا آنها را شرح میدهم.

    شناسائی ترمز ها و موانع یکی از مهم ترین کارهائی است که می بایست برای رسیدن به خواسته ها انجام شود .

    تکرار عبارت تاکیدی بدون در نظر گرفتن موانع و ترمز ها باعث به تاخیر افتادن دستیابی به خواسته ها خواهد شد چرا که هر چقدر عبارات تاکیدی را بدون در نظر گرفتن موانع آن تکرار کنیم در واقع درحال تاکید آن چیزی هستیم که بعنوان باور ، مانع یا ترمز درضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد و با تکرار عبارت تاکیدی آن مانع را به عمق ضمیر ناخودآگاهمان هدایت میکنیم.

    تا زمانیکه موانع برطرف نشوند اتفاق ملموسی دریافت نخواهد شد

    یکی از راههای بسیار عالی که من برای شناسائی موانع و ترمز هایم استفاده میکنم این است که خواسته و هدفم را در قالب یک جمله تاکیدی همراه با شکر گذاری قرار میدهم بعنوان مثال :

    خدایا سپاسگذارم بخاطر ثروت و نعمات زیادی که به من عطا کردی که هر روز از ثروتم به دیگران می بخشم و از این کار لذت می برم و ثروت من هر روز بیشتر و بیشتر می شود .

    بعد از نوشتن عبارت تاکیدی و تکرار جمله و عبارت تاکیدی یک سری گفتگوهای درونی به ذهنمان خطور میکند .

    درواقع این گفتگوهای درونی همان موانع ما هستند که به این صورت درحالت گفتگوی های درونی خودشان را به ما نشان میدهند.

    اما مثال کاربردی برای شناسائی موانع و ترمز ها در خصوص عبارت تاکیدی برای بذل و بخشش در صورت ثروتمند شدن به شرح ذیل تقدیم میگردد.

    – اگر من ثروتمند بشم و بخوام بذل و بخشش کنم احتمالا آدم مغروری بشم

    – اگر من ثروتمند بشم افراد زیادی از من درخواست پول میکنند

    -اگر من ثروتمند بشم و بخوام بذل و بخشش کنم پولهام زود تموم میشه

    – اگر من ثروتمند بشم و بخوام بذل و بخشش کنم ممکنه وقتی ثروتمند بشم فراموش کنم که میخواستم بذل و بخشش کنم

    -اگر من ثروتمند بشم و بخوام بذل و بخشش کنم حتما فراموش میکنم که قرار بوده بذل و بخشش کنم چرا که باور دارم هر چقدر بیشتر ثروتمند بشم از خدا دور تر میشم

    – اگر من ثروتمند بشم اونوقت دیگه نمیتونم وضعیت آدم های فقیر رو درک کنم و فراموش میکنم که قرار بوده من بذل و بخشش کنم

    – اگر من ثروتمند بشم اون موقع احتمالا سرم خیلی شلوغ باشه که اصلا وقت نکنم کاری برای دیگران انجام بدم

    -اگر من ثروتمند بشم و بخوام بذل و بخشش کنم همه از من توقع خواهند داشت که یکسره بهشون پول بدم و اینجوی اونها بد عادت میشن و میخوان منو سرکیسه کنن و منو بدوشن !

    -اگر من ثروتمند بشم و بخوام بذل و بخشش کنم بعضی ها الکی میگن که نیاز به بخشش دارن و از من الکی پول میگیرن

    – بخشش من به افراد فقیر باعث میشه فقر توی کشور گسترش پیدا کنه و به این موضوع عادت میکنن

    – اگه بخوام بذل و بخشش کنم باید یه موسسه خیریه بزنم . من که حال و حوصله کارهای اداری رو ندارم برم دنبال موسسه خیریه پس ….

    – یکی از افراد ثروتمند فامیل به من قول داده بود که اگر ازدواج کنی بهت پول قرض میدم اما زمانیکه روی حرف این آدم حساب باز کردم و ازدواج کردم گفت پول ندارم بهت قرض بدم و من به مشکل خوردم پس من هم اگر ثروتمند بشم میشم مثل این آدم و به دیگران وعده الکی میدم.

    – اگر من ثروتمند بشم و بخوام به دیگران کمک کنم ممکنه مردم حواسشون نباشه که باید به خدا اعتماد کنن و روی وعده های من حساب باز میکنن و از خدا دور میشن پس نمیخوام ثروتمند بشم تا مردم از خدا دور بشن …..

    – اگر من ثروتمند بشم ممکنه افرادی از من پول بگیرن و برن اون پول رو توی راه خلاف مثل مواد مخدر و ……. خرج کنن

    و موارد زیادی از این دست که میتوان با این روش موانع را شناسائی کرد.

    جالب اینکه نمی دونستم که اینقدر باورهای منفی نسبت به بذل و بخشش دارم

    استاد ممنونم بخاطر این تمرین عالی ….

    برم وقت بزارم روی این موارد کار کنم ……

    آرزوی بهترین ها برای شما عزیزان

    مهدی زارعی

    مدیر وبسایت میلیاردر آنلاین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 130 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 1672 روز

      سلام به شما دوست عزیزم

      بعد از خواندن کامنت شما منم فکر کردم و اولین ترمزی که باهاش برخورد کردم این بود که خب درخواست ثروت میکنی اما خب قراره چجوری ثروتمند بشی؟ ک این هم نشونه شک به خدا و اعتمادم به خدا ست. اینکه درخواست میکنم اما باور ندارم واقعا که قراره ثروتمند شم چون همش ذهنم دنبال یک راه حل منطقیه برای ثروتمند شدن با اینکه من نزدیک به دو ماهه هروز تو دفتر خواسته هام مینویسم که خدا جونم ازت میخوام که sms واریزی من در پایان هر ماه به حداقل ۱۰ میلیون برسه اما تفاوت چندانی نکرده!!! ازش ایده میخوام و ایده ها هم میاد اما تا نصفه راه میرم که اینم باز نشونه ضعف من در ایمانه!! و بقول استاد ایمانی هم که عمل نیاورد حرف مفت است. خدااایا شکرت برای اگاهی امروزم و سپاسگزارم از شما دوست هم فرکانسی که این کامنت زیبا رو همراه با راه حل کارامد گذاشتین و از استااد عزیزم ممنونم که تاکید کردن در فایل ترمز مخفی ذهن در مورد ثروت که حتما بیایم سراغ کامنت های این بخش و تک تک کامنت ها رو بخونیم و پاسخ بدیم و نکته برداری کنیم. من از دیروز تک تک کامنت ها رو میخونم و مینویسم و میدونم نتیجه این کار کردنم به زوودی ززود خودشو نشون میده و باورهای نادرستم بهبود پیدا میکنن…. خدااایاا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3934 روز

      سلام مهدی جان

      این حرفت خیلی به دلم نشست

      “تکرار عبارت تاکیدی بدون در نظر گرفتن موانع و ترمز ها باعث به تاخیر افتادن دستیابی به خواسته ها خواهد شد …”

      ممنونم بابت نظر زیبات

      هرجای که هستی شاد و خندون و ثروتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حسین رهنما گفته:
      مدت عضویت: 1977 روز

      سلام و درود فراوان به جناب زارعی عزیز

      ممنونم از این کامنت زیبا و تاثیر گذارتون ، خیلی استفاده کردم ، و لذت بردم ، مخصوصا این نکته که اگر ما می‌خواهیم بدونیم صفت بخشش واقعا در وجودمان وجود دارد یا نه ! با چه حالی خرید هامون رو انجام میدیم ، اگر واقعا دنبال این هستیم که در گسترش جهان کمک کنیم باید باورمون این باشه ، با خرید مون داریم به کلی انسان کمک میکنیم به کارشون توسعه بدن ، بزرگ بشن ، به آرزوهاشون دست پیداکنن، پس حالا با حال بی نظیر می‌روی و از یه آدامس کوچک گرفته تا خرید های میلیاردی، اونوقت حس دست خدا بودن بهت دست میده، خودت از خریدکردنت بسیار لذت میبری و شخص مقابلت هم با خرید تو خوشحال و خرسند میشود، خیلی لذت بردم از این کامنتون و درهای جالبی روی من باز شد و نگاهم تغییر کرد ، انفاق واقعا ابعاد گسترده ای داره که بهش تا بحال توجه نکرده بودم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیمین منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1108 روز

      به نام الله یکتا

      سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه ی اعضای عزیز خانواده ام

      و سلام به آقا مهدی عزیز

      کیف کردم از کامنت زیبا و پر از نکات آموزنده و آگاهی شما

      و خدارو شکر میکنم که استادم خودش درجه یک و بخشنده و شاگردان عالی هم تربیت کرده که بسیار درجه یک و آگاه و بخشنده هستند

      وقطعا برای آدمی که میخواد روی خودش کار کنه و به موفقیت‌های پایدار برسه بهترین اتفاق می‌تونه همین انفاق آگاهی باشه

      خدایا شکرت

      اما من با اون باوری که گفتین اگر پولدار بشم خیلی سرم شلوغ میشه و یادم میاره ببخشم ، یاد باوری درون خودم افتادم که همیشه به این فکر میکنم که خیلی پولدار شدم حتی در تجسمم ، گیج میشم که حالا بااین همه پول چه کار کنم ( البته حالا با این منطق که خداوند همراه منه ومنو هدایت می‌کنه که با پولم چه کار کنم برای خودم باور پذیرش کردم) و همچنین پولدار بشم سرم شلوغ میشه و همش باید از این شرکتم به اون شرکتم برمر و دیگه برای خانواده و علایق دیگر خودم و تفریحاتم وقتی نمی‌مونه ( این باور هم با دلیل اینکه خب استاد عباس منش هم ، هم پولدار هستم و هم در بیزینسشون موفق هستن و هم عالی و در هر حالی بدون محدودیت به کارشون میرسن و غرق در تفریح و شادی و آزادی مالی و زمانی و مکانی هم هستن ، پس برای منم قطعااا میشه که همه چیز رو باهم داشته باشم ، هم خدا و هم خرما ) برای خودم منطقی کردم.

      بازم ممنون از کامنت زیباتون

      خدارو شکر برای این جمع صمیمی و آگاه و پر نور و متفاوت با همه ی دنیا

      آرزوی بهترینها رو برای همه ی اعضای عزیز خانواده ام دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هستی گفته:
      مدت عضویت: 3697 روز

      سلام چه راه خوبی برا پیدا کردن موانع دارین شما . اینکه خواسته رو در غالب جمله تاکیدی به زبون بیاریم و شکرگزاری کنیم تازه نداهای درون شروع می شن به سر و صدا کردن . ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مهدی زارعی گفته:
        مدت عضویت: 4135 روز

        سلام و درود بر شما

        دقیقا همینطوره

        هر چقدر بیشتر عبارت تاکیدی رو بگیم و گفتگوهای درونی یا همون ترمز ها رو بیشتر شناسائی کنیم وبه عمق ناخودآگاهمون بریم پاکسازی بیشتری انجام میشه و دستیابی به موفقیت راحت تر و سریعتر….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    محمد عسگری گفته:
    مدت عضویت: 3191 روز

    سلام به همگی

    من پنج ترمز رو پیدا کردم که توضیح مورد اول،گویای علت موارد بعدی هم هست

    متاسفانه وقتی مغز دچار سو برداشت میشود در همون مسیر،خط فکریشو ادامه میده و گمراه تر میشه ،اولین ترمز در این مورد شناخت و تعریف غلط خداوند هست،کسی که وارد قراردادی با خداوند میشه یعنی خداوند رو مانند یک شخص که در اسمان یا در نقطه ای در این جهان حضور دارد تصور میکند به گونه ای که این شخص دارای خصوصیات انسانی مثل احساس خشم یا مهربانی یا انتقام یا ….هست و در عین حال شخصی هست که تصمیم میگیرد که چه اتفاقی واسه چه کسی بیفتد و سرنوشت رو مشخص میکند،،،طبیعتا اگه مغز انسان،چنین تعریفی از خداوند داشته باشد در مسیر رضایت و خاطر خواهی خداوندی که دارای احساس و قدرت تصمیم گیری و موجودی که سرنوشت ما رو رقم میزنه قرار میگیرد،،،مغز این افراد به طور ناخودگاه و به طریق مختلف به دنبال جلب رضایت خداوندشان میرود عده ایی در مراسمات مذهبی به صورت افراطی،عده ایی در کارهای خیریه در حد توان،عده ای گریه و توبه های شبانه و…..در پی رضایت و جلب توجه خداوندشان

    اما خداوند تعریفی دیگر دارد و بهترین تعریف از زبان کتابش که همان قران کریم هست،گفته شده

    سوره بقره آیه 186 این تنها ایه است که خداوند به صورت کااااااملا شفاف و ساده خودش را توضیح میدهد ….

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ

    یَرْشُدُونَ….این ایه خطاب به پیامبر میباشد

    ترجمه ایه:هرگاه بندگان من، در مورد من، از تو پرسیدند،(بگو) من خیلی نزدیکم من اجابت میکنم درخواست درخواست کنندگان را اگر من را بخوانند پس ایمان بیاورید تا رشد کنید(هدایت شوید)

    این ایه چند کلید واژه داره و برای شناخت صحیح و کامل خداوند باید این ایه رو درک و هضم کنیم میخوام کمی توضیحات قرانی و علمی در این مورد ارائه بدم که قول میدم اگه حوصله به خرج بدین و تا اخر مطالعه کنید پشیمون نمیشید.

    من خیلی نزدیکم:این تعریف و توضیح خداوند از خودش هست،،،راستی چه چیزی به ما نزدیک است حتی از رگ گردن به ما نزدیک تر،،واژه قریب در فرهنگ لغت قرانی یعنی بسیار بسیار نزدیک…اما چه چیزی بسیار بسیار نزدیک است؟؟؟برای این پاسخ یه توضیح علمی مختصر میدم..بعد از نیوتن،شخصی به نام انیشتین نظریه نسبیت رو ارائه داد که تمام پدیده های کائنات رو توضیح میداد اما چندین سال بعد علم به ریز اتم هایی رسید که اصلا فرمول های انیشتین نمیتونست پاسخگو باشد و علم کوانتوم شکل گرفت

    اما علم کوانتوم فقط میتوانست پدیده های کوچک این جهان رو توضیح بدهد و از اون طرف نظریه نسبیت فقط میتونست پدیده های بسیار بزرگ رو توضیح بدهد،،پس چه نظریه واحدی باشد که تمام پدیده های بزرگ و کوچک را با یک فرمئل توضیح دهد؟ایا وجود دارد؟،ضمن اینکه در کوانتوم دانشمندان به نظریه عدم قطعیت رسیدند یعنی هر ازمایشی که انجام میدادند نظر ازمایش کننده در نتیجه ازمایش تاثیر میگذاشت یعنی اگه من ازمایشی رو انجام میدادم نتیجه ازمایش من با نتیجه ازمایش شما(در همون شرایط) با نتیجه ازمایش شخص سوم(در همون شرایط) متفاوت حاصل میشد،مثلا دانشمندی در ازمایشی که انجام میداد نتیجه گرفت ماهیت نور به شکل ذرات هست و دانشمند دیگه با همون شرایط چیزی که مشاهده کرد و نتیجه گرفت این بود که ماهیت نور به صورت خطوط بریده بریده است در نهایت دانشمندان که شکل های گوناگونی از نور و نتایج ازمایشات گرفتند نظریه عدم قطعیت رو ارائه دادند و گفتند ما در جهان شانس و احتمالات و اتفاقات زندگی میکنیم و اینجا بود که انشتین سخن معروفش رو گفت:خدواند تاس نمیاندازد که اگه شش امد فلان اتفاق رخ دهد و اگه دو امد اتفاقی دیگر،،،این جهان دارای نظمی است که ما کشف نکرده ایم….و بعد نظریه همه چیز رو ارائه داد و دنبال فرمولی بود که بتواند هم پدیده های بزرگ و هم پدیده های کوچک رو فقط با یک توضیح واحد ارائه دهد و در حال حاظر دانشمندان به ارتعاش رسیدند همان چیزی که تمام پدیده ها رو توضیح میدهد…وقتی خداوند میگوید من همه چیز هستم همه هستم همیشه هستم منظورش ارتعاش هست،و اگه شما در اتاق کاااملا تاریک باشید و اشعه مادون قرمز به شما تابیده شود میبینید که تمام بدن شما نوعی ارتعاش هست حتی اطراف سر کلی ارتعاش دیده میشود که همون افکار ماست و خداند گفته من از روح خودم در شما دمیده ام…

    پس تا اینجا فهمیدیم که خدواند به ما بسیار بسیار نزدیکه

    من اجابت میکنم درخواست درخواست کنندگان را اگر من را بخوانند:اجابت در فرهنگ لغت قرانی یعنی کم کردن و از بین بردن فاصله…..چرا شرط گذاشته و میگه اگر من را بخوانند؟چه چیز خداوند را بخوانیم و چرا؟

    جواب:ما باید صفات خداوند را بخوانیم نه نام خداوند…نام و مشخصه یا اسم شناسنامه خداوند،الله،هست مابقی اسامی صفات خداوند هست مثل علیم،رب،رحمان،رحیم،غفور وووو مثل اینکه نام من محمد هست و صفات من شجاع مهربان بخشنده وووو میباشد…

    اما چرا باید صفات خداوند را بخوانیم:حالا که فهمیدیم خداوند ارتعاش هست و میدانیم افکار ما ارتعاش هست و باز میدانیم که ارتعاش های مشابه همدیگه رو جذب میکنند پس اگه خداوند رو علیم بخوانیم برای ما علم میشود در شکل های متفاوت، انسان ها،ایده ها،اتفاقات،شرایط(فکر مکنید کارافرینان بزرگ که تخصص ندارند چگونه یک محصول کاملا تخصصی ارائه میدهند…خداوندی علیم را باور دارند)اگه خداوند رو رحمان بخوانیم برای ما بخشنده میشود در قالب انسان ها،شرایط و اتفاقات گوناگون….و دیگر صفاتش به همین گونه….پس خداوند قانون را میگوید که مرا اینگونه بخوانید تا اینگونه جذب کنید چون خداوند و افکار ،همگی ارتعاش هستند….لازم به ذکر هست که بدونیم خدواند از بین تمام صفات،صفت رب،به معنای مدیر و تصمیم گیرنده جهان و انچه که تمام اتفاقات با ربوبیتش اتفاق میافتد،را بیشتر از هر صفتی در قران تکرار کرده است و میگوید ربوبیت من تنها عامل اتفاق هست و این یعنی اگه صفت ربوبیت خداوند را بخوانیم هر انچه در فکر ما هست تحقق میخشد چون خداوند ارتعاش هست و فکر ما ارتعاش،پس با تعریف صفت ربوبیتش میگوید من اجرا کننده جهان هستم و من ارتعاشی هستم که تو به ان شکل میدهی یعنی ربی که اتفاقات را رقم میزند برای تو ،درون توست و بوسیله توست با باورهای تو و تو فقط نتیجه باورهای خودتو میگیری …حالا میفهمیم چرا خلیفه خدا هستیم،حالا میفهمیم یعنی چی به ما بسیار بسیار نزدیکه و از رگ گردن به منا نزدیک تر،حالا میفهمیم خداوند به هر شکلی که افکار ما باشد جهان ما(توجه شود،فقط جهان ما) رو شکل میدهد چرا که او رب عالمین هست…

    در انتهای ایه میگه بخوانید مرا تا رشد کنید و هدایت شوید

    خب حالا که به شناخت درست خداوند رسیدیم،مغزمون در مسیر درست قرار میگیره،حالا خداوند رو یه انرژی میبینیم،ارتعاشی که با ارتعاش ناشی از باور های ما هم فرکانسه و به شکل واقعیت های زندگیمون در میاد

    پس دیگه دنبال قراداد و معامله با خدا نیستیم چون خداوند یک سیستم است و احساسات ندارد،پس باید باورهای ثروت افرین داشته باشیم مثل

    پول به صورت نامحدود وجود دارد

    پول دراوردن بسیار اسونه

    پول من رو شاد تر سالم تر و معنوی تر میکنه

    و باورهای مهم دیگه

    مورد دوم اینکه افرادی که به دنبال راضی کردن مثلا احساسات خدا هستند به ازای دریافت پول،،هر چند انسان های مهربانی باشند اما چون خودشونو لایق پول نمیدونند و احساس بی لیاقتی میکنند میخوان یه جبرانی بکنند و با انجام کار خیر به این میزان برسند یا توجیهی باشه واسه اینکه خدا بشون پول بده و اصلا لایق پول زیاد بدون کارخیر نیستند و حق خودشون نمیدونند

    مورد سوم اینه که افرادی هستند که چون احساس گناه دارن به خاطر اشتباهی که در گذشته دارند خودشونو لایق نمیدونند

    چهارم اینکه این افراد فکر میکنند گره مشکلات دیگران در دست اون هاست،نمیدونند این کمک ها شاید نتایج خوب کوتاه مدت داشته باشه اما دائمی نیست،نمیدونند هر کسی فقط و تنها فقط پاسخ فرکانس های خودشو میگیره و تا زمانی که باورها شو عوض نکنه،نتایج همون فرکانسی رو دریافت میکنه که توش هست،پس بهترین کمک واسه اون ها عوض شدن باورهاشون هست

    پنجم اینه که این افراد یقینا به فراوانی جهان باور ندارند و فکر میکنند پولی که بشون میرسه بخشی از سهم دیگری هست که با امور خیریه و بخشش باید جبران بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 115 رای:
    • -
      الهه امینی گفته:
      مدت عضویت: 1106 روز

      سلام آقای عسگری واقعا ازتون کمال تشکر رو دارم بسیار عالی آیه رو باز کردید در حین خواندنش حال عجیبی شدم که کاملا مشخص بود از دریافت آگاهی جدید چقدر زیبا به صورت علمی توضیح دادید بسیار بسیار متشکرم وقتی از نظرات علمی دانشمندان برای رسیدن به ارتعاش و صفات خداوند نتیجه حاصل شد به روح و روانم نشست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم گُلی گفته:
      مدت عضویت: 3326 روز

      عااالی بود عااالی بود نمیدونم چطور تحسین تون کنم ک حق مطلب رو ادا کرده باشم عااالی توضیح داد .از این ب بعد نمیشه عالی نبود نمیشه عاشق نبود نمیشه تو کارها درجه یک نبود نمیشه شاد نبود و قهقهه نزد وقتی این توصیف از خداوند رو خوندم .خیلی گره ها از ذهنم باز کردید

      نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم🌷🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد عابدینی گفته:
      مدت عضویت: 2948 روز

      وای عجب دیدگاه فوق العاده ای بود محمد جان واقعا لذت بردم از این صحبت های با ارزش شما خداروشکر که اومدی این آگاهی هارو با ما به اشتراک گذاشتی خیلی ازت ممنونم. واقعا دیگه نمیدونم چجوری تحسینتون کنم و از خداوند تشکر کنم بابت اینکه این کلمات رو خوندنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1751 روز

      سلام دوست عزیز

      امروز بعد از چند سال این پیام ارزشمند شما رو خوندم و چقدر آگاهی بخش بود.

      لذت می برم وقتی اطلاعات فیزیک کوانتوم بر آگاهی های قوانین که در حال درکش هستیم منطبق می شود و شما چه ساده و زیبا آن را توضیح دادید.

      به هر روی چقدر کلام و نوشتار درست ماندگار و تاثیر گذار است حتی بعد از مدتها و سالیان دراز‌

      موفق و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مهران گفته:
      مدت عضویت: 868 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      چقدر مطلبی که نوشتی رو دوست داشتم ،با گوشت و پوست و استخونم تنیده شد ،شاید باورت نشه چندین ساعته دارم بهش فکر میکنم .خواستم به هوشت به درکت آفرین بگم.

      الان که دارم این پیامو برات میزارم چندین سال از این جواب و مطلب شما میگذره ،خیلی دوست دارم بدونم با این تفکر الان به چه موفقیت هایی رسیدی ،ای کاش فرصتی میشد میتونستم باهات حرف بزنم و ازت الگو بگیرم

      درنهایت آرزوی بهترینها و برات دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سپیده احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1798 روز

      سلااااام و صد سلاااام به شما برادر عسگری آگاه و توانمند در ساده سازی مفاهیم پیچیده و بسیار سخاوتمند

      و سلام به استاد درجه یکم و خانم شایسته ی بسیار شایسته و مهربان

      مگه داریم این همه آگاهی …

      چطور با آگاهی های این کامنت من اون فایل استادو ک توضیح میدادن خدا مثل آبه رو بهتر فهمیدم آخه …

      چطور اون داستانی ک خداوند ب آدم اسماء رو آموخت بعد به آدم گفت به فرشته ها بگو و اون ماجراها … خدارو شکرررر

      چراغی رو برای من روشن کردین برادر …

      سپاس فراوان از شما

      و از استاد عزیزم و مریم شایسته ی بسیار شایسته

      و از همه ی بچه های سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 0 روز

    سلام من همین امروز عضو سایت شدم

    چیزی که بذهنم رسید این بود :

    ایجاد معامله که بطور ذاتی سود و زیان درش نهفته و میگه اگه سود برسونی من هم سود میرسونم و اگر نرسونی من هم نخواهم رسوند یعنی این شخص بطور ذاتی خواهان ثروت مد نظرش نیست چون وارد دنیای معامله ائی میشه که معلومه بهش نمیرسه و برای رسیدنش شرط میذاره

    مثله مادری که به بچه اش برای تمیز کردن اطاقش جایزه میذاره که در واقعه جایزه فقط در ازای تمیز کردن اطاق داده خواهد شد

    این که مادر شرط میذاره بخاطر عدم اعتماد به نفس مادر نشات میگیره

    ایجاد معامله و شرط و شروط و نذر بخاطر عدم اعتماد کافی به خود فرد نشات میگیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 138 رای:
  10. -
    شادى سماع گفته:
    مدت عضویت: 2642 روز

    با سلام خدمت همه دوستان و گروه تحقیقاتى عباس منش ???

    من چندتا نکته به نظرم رسید یکى اینکه شرط گذاشتن جهت خوبى و کار خیر انجام دادن کار درستى نیست و خودش یه انرژى منفى داره.

    دوم اینکه ما با این خواسته به این موضوع که انها خودشان با عوض کردن فرکانس و مدار بدون کمک ما میتوانند هر چه را از خدا میخواهند بدست بیاورند بى توجهى کردیم. خدایى که به ما ثروت میبخشد خداى انها هم هست.

    به قول استاد حتى اگر میبخشى به نیت ثروتمند تر شدن خودت ببخش چون تو قادر به کمک کردن به کسى که خودش نمیخواد نیستى و دیگران را هم نیازمند و وابسته به کمک خودمان دیدن درست نیست. علاوه بر این، طبق قانون ما تنها مسئول شاد زیستن و پیشرفت خودمان هستیم. باید بدانیم که همه چیز درست و سر جاى خودش هست و نیاز به مداخله ما جهت اصلاح شدن ندارد. (براى خوشبخت زیستن کسى به ما وابسته نیست)همچنین، قانون بخشش به این روش کار میکنه که ما باید بگیم من میبخشایم تا بدست بیارم و درِ ثروت به زندگى ما باز بشه در حالى که در این معامله ما اول از خدا میخواهیم او به ما ببخشد تا ما بتوانیم به بقیه کمک کنیم.

    بعلاوه، این نوع تفکر یک مسئله ى دیگه هم داره و اونم این هستش که کسى که این معامله رو میکنه هنوز به باور اینکه خدا بهش گفته هر چه را که دلت میخواد از من بخواه و من بهت میبخشم نرسیده. و (احساس لیاقت) را در خودش ندیده و سعى بر این داره که نیاز بقیه ادمها رو جلوتر از نیاز خودش بگذاره. بنابراین داره پشت اینکه من براى خودم نمیخوام و براى بقیه میخوام قایم میشه و شایدم فراموش کرده که سیستم بر پایه خود را خیرخواه نشان دادن به نفعش کار نمیکنه.

    به نظرم باید صادقانه و خالصانه عنوان کنه که ثروت را اول براى خودش میخواد چون احساس میکند لیاقت ان را داردو اگر هم میبخشه باز هم بخاطر ایجاد احساس شادى در دل خودش میبخشه.

    در اخر هم تجربه خودم راجع به این موضوع اینه که من وقتى به این فکر میکنم که باید به بقیه کمک کنم خصوصا به نزدیکان این باعث توجه من به نکات منفى میشه و احساس بدى رو به من یاد اورى میکنه که انگار بقیه در وضعیت بدى هستند و نیاز به کمک من دارند و من هم در موقعیتى نیستم که الان بتونم کارى براشون بکنم و این احساس من رو بد میکنه (توجه به نکات منفى)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 136 رای: