شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت - صفحه 51


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    0MB
    9 دقیقه
  • فایل صوتی شناسایی «ترمزهای مخفی ذهن» درباره ثروت
    0MB
    9 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

5025 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هوتن فرخی گفته:
    مدت عضویت: 3010 روز

    سلام عرض میکنم خدمت تمام دوستان عزیز و گرامی ،امید دارم در این روز هایه پاییزی دلتان بهاری وپراز شوق ،امید ،احساس خوب باشه…. درمورداین سوال که تقریبا دست وپاگیر همه هست خواستم بفرمایم گر چه ما وجود خداوند راباورکردهایم اما شناخت درستی مسلما از این نیرویه برتر نداریم …واین شناخت درست در در خواست هایه ما خلاصه میشه که آیا درست شناختیم یانه …ما هنوز یادمان رفته که این خدا خدایه دیروز امروز فردا نیست خدایست که هزاران سال خدایی کرده ،نه بر ما بلکه بر کل کائنات …وقتی درخواست میکنیم که اگر فلان چیز روبدی بهمان چیز رو میکنم ،اون بهمان چیز اصلا برایه خدا مهم نیست ،شرط بستن با خدا هنوز در گوشیه اغلب ذهن ها هست ،این ذهن ها باور نکردند خدایی که به ما چشم ،گوش …با این ویژگی هایه بینظیر داده که هنوز که هنوزه در شناختش عاجزیم ..اون خدا همه چیز رو میده بدون شرط و بها ….هنگامی که به خدامیگیم به من ثروت بده تا به فقرا کمک کنم مثل اینکه به پدر بگی به من پول بده به برادرم میدم .خوب یک دفعه تویی لازم نیست پدر خودش به پسر ش میدهد نیازی به تو ندارد …پس خداوند هم به همه بنده گرانش میدهد بدون نیاز به تو ..ما هنوز خداوند انسان گونه خیلی قدرت مند و محدود را از یادمان نرفته واین یک ار بزرگ تمرین ترمز هاست ….این دل سوزی ها شاید دل کسی رانرم کند ولی برایه کسی که دل ندارد چه دل سوززیییی …خیلی ممنون ….?????پشت من خدا بود همیشه??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2556 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم،

    جواب تعدادی از دوستام رو خوندم و خیل عالی بود.

    به نظرم این باور که خدایا اگر بهم ببخشی بعدش فلان کار رو میکنم خودش از ضعف جاری میشه: ینی به خدا میگیم من که چیزی ندارم پس ناخودآگاه به خودمون تلقین میکنیم که من در حال حاضر در فقر و کمبود هستم. در حالی که یکی از راه های درخواست از پروردگار بخشنده اینه که ما همین الان اون نعمت رو داریم ولی به شکل فیزیکی بهش نرسیدیم. ینی یه نفر وقتی درخواست میکنه، قبل از درخواست قطعا خدا بهش پاسخ داده ولی میزان باور و ایمانش تو پیدا کردن سریعتر اون نعمت تاثیر گذار هست. مثل اینه که دنبالی کلیدی تو یه اتاق می‌گردیم، کلید اونجاست ولی ما نمی‌بینیمش.

    خود بخشش خوبه، و تو قرآن هم بهش تاکید شده ولی من جایی ندیدم که تو قرآن کسی به خدا بگه: ای الله تو بهم ثروت بده تا ببخشم! نه سلیمان این کار رو کرد و نه داوود. بلکه اگه دقت کنیم خدا میگه ببخشید تا ثروت و نعمت شما چن برابر بشه، حالا از 10 تا 700 برابر بستگی به باور هر شخصی داره. اگه بخوام واضح تر بگم میشه گفت: ما حتی از بخشش هم میخواهیم به ثروت و سلامتی و شادی بیشتری برسیم نه اینکه فقط بخواهیم به فقرا بدیم. چون هدف از بخشش در قرآن فقط رضای خداست نه نجات دادن فقرا. آخر سوره لیل خدا بهمون میگه: ( وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى (17) الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّىٰ (18) وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَهٍ تُجْزَىٰ (19) إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَىٰ (20) وَلَسَوْفَ یَرْضَىٰ (21) ).

    باور های زیاد دیگه ای هم وجود داره مثل عدم ایمان به درستی برنامه خدا (اینکه هرکی الان هرجا هست جای درستش همونجاست)، دغدغه دیگران رو داشتن قبل از رسیدن به خودمون و یا عدم باور لیقات (چون ما میگیم: خدایا یه چیزی رو بهمون بده تا بدمش به یکی دیگه.) پس خودمون چی؟

    سوال هم خیلی سوال جذابی بود، خیلی از این باورها رو خودم هم دارم ولی اومدیم اینجا که دانسته هامون رو به عمل تبدیل کنیم تا نتیجه بگیریم.

    از خدای بخشنده، از الله ی که تمام جهان، من و شما و همه مجودات در قبضه قدرتش هستند برای خودم و برای شما ثروت و شادی و سلامتی و سعادت میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    کمال افخمی اردکانی گفته:
    مدت عضویت: 2675 روز

    سلام . دوستان عزیز میدونم که حالتون عالیه . به نظر من با این تفکر کانون توجه که خیلی اصل مهمی هست به سمت کمبود و ناخواسته ها سوق داده میشه . شما باید در هر موقعیتی که هستی بتوانی به خواسته ها و کارهایی که بهت احساس خوب و آرامش میده انجام بدهی . مثلا شما داری خودت رو موظف میکنی که اگر ثروتمند شدم منزل پدر و مادرم رو تعمیر کنم و این مطلب یه جور حس احساس وظیفه و کمبود بوجود میاورد و در صورت رسیدن به هدفت یه جور حس انجام وظیفه برای شما بوجود می آورد که در صورت انجام نشدن حس گناه در ذهنتان تداعی میشود که باید بگم کل مسیر رو اشتباه رفتی . شما خواسته ات رو مطرح کن بی قید و شرط چون ما با خدا خیلی رفیقیم خیلی . خدا بدون توقع و چشم داشتی بهتون میده فقط باور کنید لطفا . دوستون دارم و آرزوی بهترین رو برای تمام مردم دنیا دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2920 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و سایر اعضای خانواده عباس منشی ام

    به نظرم در گزاره ی (خدایا به من ثروت بده , من هم فلان کار را میکنم ) چندین کد مخرب ناشی از عدم شناخت صحیح خداوند و عدم درک درست قوانین و سازوکار حاکم بر جهان وجود دارد

    1 این کد که ” من به طور طبیعی لیاقت ثروت مند بودن را ندارم ” . چون ثروتمندی طبیعی و لیاقت من نیست , من باید به خدا باج بدهم تا او به ثروتمندی من راضی شود .

    2 این باور مخرب که رضایت و خواست خداوند فقط در یکسری کارهای خاص مثل  مسجد و مدرسه ساختن و ….است و اینکه من از زندگی و ثروت لذت ببرم , در شادی و رفاه باشم…خواست خدا نیست ,فلذا من باید از طریق وعده کارهایی که خواست خدا هستند او را وارد معامله کنم.

    3 این باور غلط که در این معامله; نفع من کسب ثروت و نفع خدا انجام آن کارها توسط من است . انگار خدا دستش بسته است از به انجام رساندن آن کارها و چون آن کارها را میخواهد, معامله را قبول میکند .

    در این باور, اینکه از انجام آن کارها من رشد میکنم و در واقع به نفع من است, دیده نمیشود.

    4 در این گزاره خودم را “هم اکنون” ثروتمند و در مسیر ثروتمندی نمیبینم . باید ” وقتی ” بیاید که خدا ثروت بدهد و من فلان کار را انجام بدهم . در حالیکه اگر خود را در مسیر ثروت ببینم هر کاری که به نظرم در هنگام ثروتمندی باید انجام دهم- ولو در اسکیل کوچک- انجام میدهم .بنابراین  کد مخرب ” من اکنون فقیرم ” هم وجود دارد و علاوه بر این روند تکاملی برای ثروتمند شدن هم دیده نشده است .

    5 این گزاره در تناقض با قانون است که ما با فرکانس ها و باورهایمان خالق صد در صد زندگی و شرایط خودمان هستیم . قانون مندی و عدالت سیستماتیک حاکم بر جهان که سنت بدون تغییر الهی است,  موجب میشود من بتوانم انتخاب کنم ثروتمند باشم یا  نباشم , نه اینکه خدا پارتی من شود که در ازای کاری که خوشش میآید , به من ثروت بدهد. در واقع این گزاره این کد مخرب را دارد که ” من  توانایی ثروت شدن ندارم, مسئولیت زندگیم کاملا به عهده من نیست ” .

    من خودم بشدت این کد مخرب را دارم بصورت کلی و ریشه ای و حتی در فرم مخرب تری . در واقع خدای من خیلی سخت گیر تر است و وعده بعد از تحقق خواسته را قبول نمیکند . قراردادهای من با خدا اینطوری هستند که اگر فلان کارها را انجام دهی و به خلوص و پاکی ایده آل در نیت و انجام کارها برسی و….. آن وقت لیاقت داری که خدا خواسته ات را اجابت کند و تازه بعدش هم کلی تعهدات! :))

    باور مخالف این ترمزها که باید در ذهنمان منطقی کنیم و با تکرار دائمی و تصدیق کردن با نشانه ها تثبیت کنیم , این است که :خواسته خداوند این است که ما امکان و آزادی خلق زندگیمان را داریم . نیروی خیر حاکم برجهان که در واقع خواسته خداوند است  این است که ما به ثروت بیشتر , شادی و لذت بیشتر , به سلامتی کامل , به روابط عالی تر , به علم و آگاهی بیشتر و تعالی معنوی غنی تر برسیم .نگاه موحدانه و شناخت هر چه درست تر خودمان و خدایمان موجب میشود باورهایی در تطابقِ هر چه بیشتر با قانون داشته باشیم و راحت و طبیعی به خواسته هایمان برسیم . خدا خواسته که ما این تنوع خواسته ها را داشته باشیم , در واقع خواسته های ما خواسته خداوند هستند . خدا برای ما بهشت را خواسته و مالیاقت مان بهشت است , عالیترین حد تصور برخورداری از هر نعمتی . اتصال با خدا و ارتباط با او هر لحظه برای ما فراهم است , هیچ شرایط ویژه ای نمیخواهد , هر چه بیشتر باور کنیم بیشتر برخوردار میشویم. چشیدن لذت این عشق و ارتباط هرچند با کمند خواسته های کوچک و بزرگ جایی است که ما به رضایت و آرامش میرسیم و میفهمیم اصلا هدف همینجاست!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    مریم خوشنویس گفته:
    مدت عضویت: 2614 روز

    سلام خدمت استاد و همه عزیزان

    به نظر من این طرز تفکر و این نوع دیدگاه برمیگرده به عدم لیاقت من برای ثروتمند شدن، مثل این میمونه که به استاد بابت نمره 10 التماس کنی وبگی « تورو خدا استاد به من ده بده من کل کلاس بستنی میدم. » تو خودت لایق قبولی نمیدونی ولی با باج دادن و یه جورایی خودشیرینی کردن میخوایی به خواستت برسی، به نظرم عدم لیاقت یکی از موانع ذهنی این باور.

    ممنون از طرح سوالی که باعث شد چند دقیقه فکر کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    هادی میرحسینی گفته:
    مدت عضویت: 3653 روز

    درود میفرستم به همه‌مون.

    می‌دونی چرا اینجاییم؟

    تونستی قبول کنی که تو هم، یکی از هزاران دست خدا رو زمینی؟

    به این نتیجه رسیدی الان که داری این کامنت را میخونی و باورهات را درست می‌کنی داری به تکامل این جهان کمک می‌کنی؟

    آفــرین،

    تبریک می‌گم به سید حسین عزیز و همه‌مون که پذیرفتیم که شرط نذاریم برای شدن‌هامون.

    پولدار بشم تا کمک کنم؟؟؟

    میلیاردر بشم بعد بیمارستان بسازم؟؟؟

    داداشم، داداشم را وقتی به اوج رسیدم دستش را بگیرم؟

    اول من میلیاردر بشم بعد پدرم را بازنشست کنم؟

    من که دوســت ندارم گلادیاتور باشم که به شرط اول شدن تو مبارزه‌ها، اجازه زنده بودن بهم داده بشه.

    می‌دونم بهتر از من قانون را درک کردی چون تو مدار درک نظرهای سایت استادمون هستی و می‌خواهی با تمام وجودت بدون انتظار و چشمداست زیستن را یاد بگیری.

    یاد داستان زندگی استاد عباس‌منش افتادم. روزی که تصمیم گرفت کل زندگیش تو بندر عباس را ببخشه و بدون ترس و ذره‌ای شک، پل‌های پشت سرش را خراب کرد و رفت تهران. او برای ورود به سرزمین ناشناخته‌هاش خودش را شرطی نکرد و نگفت اول میرم اگر موفق شدم بعد میبخشم.

    خدایی او به ما شناسوند تمام داشته‌های الان ما را بدون شرط و پیش فرض بهمون داده. تا ما هم خدا گونه بودن را بیاموزیم.

    بیاموزیم که؛

    ۱ـ اگر منتظر باشی تا بهت داره بشه و از داشته‌های آینده‌ات خرج رشد جهان کنی یعنی داری به نبودهای الانت توجه میکنی و تو وادی کمبودها، با توجه کردن به نیست‌ها و فقر چیزی جز کمبود در آینده نخواهی داشت.

    ۲ـ وقتی میگی: وقتی که پولدار شدم فلان کار را میکنم یعنی داری به خودت یادآوری می‌کنی که الان که نیستم. این، پس کی؟ میشه دلیلی که بفهمی از الانت راضی نیستی و واسه اینکه ازش فرار کنی داری با خدا معامله می‌کنی.

    ۳ـ صبر کن

    صبر کن

    صبر کن

    مبادا که این معامله با خدات از رو حس نیاز و توجه به مشکلات الانت باشه که باید قید الانـتم بزنی، چه برسه به ساختن مدرسه از پولهای آینده‌ات.

    ۴ـ اصن واستا ببینم، از رو حس دلـسوزی، به خدا قول کمک به کسـی را که ندادی؟

    مگه میشه به حال کسی دلت بسوزه و بتونی حال زندگی خودت را خوب کنی که بعدش پولدار بشی و حالش را خوب کنی؟ پس قانون توجه کجا رفته؟

    ۵ـ و این وعده برای آینده است، داری داد میزنی؛ الان که نه، نمی‌تونم، در حد من نیست، تو شرایط الانم نمیشه و همه ارتعاشی که ثابت کنه با توجه به الانت، داری وعده میدی و کائنات هم میگه فرمان‌بُردارم سرورم، آینده که اومد بیا پولاتو بگیر.

    پس رسیدنها همیشه به آینده موکول میشه.

    ۶ـ از کجا معلوم اونی که بابت بهبود شرایطش با خدا معامله می‌کنی به حد رشد خودش از تضادش رسیده باشه؟

    مگه خودش نمیتونه فرکانسی بفرسته به کائات و با خواسته‌هاش هم ارتعاش بشه؟

    چرا تو باید منجی دست یافتن به خواسته‌هاش باشی؟

    پس وظیفه خودت بدون تا رشد کنی و به رشدش کمک کنی نه به برآوردن نیازها و تضادهاش. چون تو را هم تا مدار خودش میاره پایین چون داری به موقعیت او توجه می‌کنی.

    پس خدا را بابت الان شکر کنیم خیــلی بهتر میتونیم به رشد جهان کمک کنیم تا اینکه بابت نداشته‌هامون انتظار از سر ناچاری بکشـیم.

    سعادت و وفور برای دستان خدا روی زمین دعای هر روزمون باد

    با احترام

    هادی میرحسینی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      سیمین منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1064 روز

      به نام الله یکتا

      سلام من به همه ی شما عزیزان و قدرتمندان

      درود بر شما آقا هادی عزیز

      اولِ کامنتتون رو که خواندم اونقدر حس خوب و توانایی بهم دست داد که عکس پروفایلتون رو زوم کردم و دیدم که چه چهره ی خندان و مصمم و مثبت اندیشی دارید

      و بسیار شما رو تحسین میکنم برای این قدرت بیان و قلمتون و این حس خوبی که با کامنت زیبا و صمیمی و متفاوتتون به من دادین که قطعا چون باعث گسترش حس خوب در جهان شدید ، جهان هم بهتر از اون رو به شما میده.

      زنده و پاینده باشید در پناه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    محبوبه بابایی گفته:
    مدت عضویت: 3846 روز

    به نام خدا

    سپاس و ستایش از آن خداست که جز او خدایی نیست

    با سلام خدمت همه دوستان و استاد گرامی،

    در پاسخ به این سوال باید بگم که همه ما می دونیم که جهان بر اساس قوانین ثابت اداره میشه و بر اساس باورهای ماست که پاسخ دریافت می کنیم، پس اگه من میخوام به کسی ببخشم چون اون شخص اون مقدار پول رو باور نداره، میشه ترمز من. اگه باور داشت که خدا بهش میداد و احتیاجی به من نبود. پس من میخوام به زور چیزی رو بهش بدم که باور نداره و چون قانون زندگی، قانون باورهاست، اون میشه ترمز من. و جهان به من اون مقدار پول رو نمیده که من هم به اون بدم.

    برای همه دوستان آرزوی سلامتی و شادکامی دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    شهربانو امیری گفته:
    مدت عضویت: 3025 روز

    سلام استاداین سومین کامنت منه شاید دوتا کامت قبلی روباعجله وبابی دقتی گذاشتم نمیگم غلطه درستن اما جواب سوال شمانبودن فک میکنم جواب سوال شما توخودفایله خودت تعهدبه خدا یک ترمز بزرگه یک بی ایمانی یک شرک به خداست من اگرمیخوام به جایی برسم یه اهداگرباشم به شکلهای مختلف وبه رشد جهان کمک کنم باید به خودم تعهدبدم نه به خدای خودم خدانیازی به تعهدات مانداره که براش شرط تعیین کنیم .پس ماباید بخودمان متهد باشیم که باورهای غلط همون ترمزهایی هستن که مارو ازخدادورکردن مثل ترمزی که من داشتم فکرمیکردم ثروت منوازخدادورمیکنه ومنو ازمدارخارج کرداین نجواهای شیطان نزاشت من ادامه بدم پس تعهدبه خدا یک ترمزه یک بی ایمانیه پس مابیایین اونقد روخودمون کارکنیم وروی باورهای قبلیمون که به ذهنمون مثل سیمان چسپیدن روشون اونقد رنگ بریزیم تا ایمان قوی نسبت به خدا بدست بیاریم و برای خودمون هدفهایی تعیین کنیم و تکاملمون طی کنیم به نحواحسن وبه ثروت برسیم تا خداوند ازطریق ماکمک کنیم جهان جای بهتری باشه برای دیگران من اگرایمانم قوی باشه حسمم خوبه وبهترین فرکانسهارو به جهان هستی ارسال میکنم که خواسته های منه به شکلهای مختلف اما اگه ایمانم قوی نکنم وباورهای خوب رو جایگزین باورهای بدنکنم بازم ناخواسته هارو جذب میکنم پس درهردوصورت جهان به هردوتاش عمل میکنه هم خوب وهم بد پس من ازاین پس نکته ای ازاین فایل یادگرفتم ویک ترمزبودبرام اینه که دیگه هیچ وقت نیام متعهد به خداباشم و شرط بزارم چون این یکی ازنجواهای شیطانه یک مانع برای ما پس من ایمانم قوی کنم روی خودم کارکنم ونتیجه های عملی من کمک میکنن تا جهان جای بهتری باشه برای دیگران این یک تعهدبرای خودم نه برای خدا من حالمو خوب کنم به ثروت میرسم ازطریق این قانون (شادوپیروزباشید)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    افرا گفته:
    مدت عضویت: 2835 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم …

    خیلی خوشحالم می بینم این همه انسان آگاه و مسلط به قانون تو سایت در حال فعالیت هستند و نظراتشون از خیلی کتاب ها پر بار تر و با ارزش تر هستش!

    همچنین درود بیکران به استاد عباس منش عزیزم …

    به نظر من عبارت: “خدایا به من ثروت بده تا به دیگران (خانواده، ایتام، بیماران و … فرقی نداره!) ببخشم، درسته که احساس خوبی در ما بوجود میاره، ولی درواقع از چند باور غلط ناشی میشه! اول اینکه:

    “خداوند انگار حواسش به همه نیست! یا صلاح نمیبینه به همه نعمت بده! یا اونقدر قدرتش رو نداره! و عقایدی این چنینی … !”

    خوب این جمله باور من در عمق وجودمه که باعث شده من از “خداوند” درخواست کنم به من ثروت بده تا ببخشم!

    از اونجایی که من دارم این درخواست رو از “خداوند” طلب میکنم! پس باور دارم فقط “خداوند” می تونه به من نعمت و ثروت ببخشه!!!

    البته این باور به تنهایی عالیه و درسته! اما …

    من دارم از همون “خداوندی” درخواست نعمت می کنم که خودم در اعماق وجودم باور دارم “شاید صلاح ندونه یا نتونه یا حواسش نباشه و …” و نتیجه این باور احساس ترس و نگرانی هستش!!!

    و این خودش یک ترمز قدرت منده که مانع رسیدن من به خواسته ام میشه. در واقع من با شناسایی این ترمز و ایجاد باور متضاد و قدرتمند کننده اش یعنی:

    “خداوند صاحب تمام نعمت هاست (غنی و بی نیاز است) و ثروت و نعمت را به هر کس از بندگانش که در مشیت و قانونمندی ثروتمند شدن (فرکانس ها و باور های ثروت آفرین – کانون توجه) باشد، به هر اندازه که آن فرد باور داشته باشد (ظرف دریافت نعمت ها – سطل) بغیرالحساب و بدون نیاز به هیچ معامله و توافقی، بار ها و بار ها می بخشد”

    همان طور که سلیمان نبی در قرآن از خداوند خواست ثروت و قدرتی بی انتها بهش ببخشه، زیرا که باور داشت خداوند بینهایت وهاب و بخشنده و غنی صاحب تمام گنج ها و ثروت هاست! و البته هرگز سلیمان نبی توضیح نداد که می خواد با این ثروت و قدرت چیکار کنه!!!

    اگر من هم در اعماق وجودم این باور رو داشته باشم، دیگه از خداوند درخواست نمی کنم به من ببخشه تا منم به دیگران ببخشم، بلکه فقط ازش می خوام بهم ببخشه! این که بعد از بدست آوردن ثروت، میخوام باهاش چیکار کنم دیگه مثاله ای نیستش که خداوند بخواد راجع بهش قضاوت کنه یا تحت تاثیرش قرار بگیره (البته که قانونمندی خداوند اصلاً عواطف انسانی نداره و فقط مثل آینه، بازتاب دهنده فرکانس من هستش)!

    (همین الآن به ذهنم رسید – بهم گفته شد درواقع!!!) باور غلط بعدی همینه:

    این که من با این در خواستم (ثروتمند بشم تا ببخشم) در حقیقت باور دارم که “خداوند” از بخشش و کمک های من به نیازمندان خوشحال میشه (عواطف انسانی) و حال می کنه!

    و این یعنی من در عمق وجودم “خداوند” رو یک سیستم قانونمند که بدون در نظر گرفت انگیزه و نیاز من، صرفاً به فرکانس ها و باور ها و کانون توجه من پاسخ میده! قبول ندارم!!!

    یعنی من در اعماق وجودم قانون جذب خواسته هام و قانون آفرینش رو شانسی می دونم و باور دارم ممکنه ازش نتیجه نگیرم! و این نگرانی در من احساس ترس و نا امیدی ایجاد می کنه! (احساس بد = اتفاقات بد و دور شدن از خواسته هام!)

    که این هم یک ترمز هستش و باور متضادش اینه که :

    جهان هستی مثل یک سیستم (آینه) عمل می کنه و فقط کافیه من مثل یک برنامه نویس بشینم و کُد درخواست هامو بنویسم و به جهان ارسال کنم (فرکانس و باور درست) و جهان هستی 100% شرایط مطابق با فرکانس من رو واسم ایجاد می کنه! و هیچ صلاح و تقدیر و قسمت و … در کار نیست (آیه های ما قدمت و ما کسبت و ما کانو در قرآن کاملاً روشن و بیانگر همین موضوع هستند!)

    حتی فرمانده داعش هم داره با همین قانون جهان هستی، خواسته هاشو درخواست و سپس دریافت می کنه (پاسخ خداوند همیشه مثبت هستش) (آیات 18 تا 20 سوره اسراء “کلا نمد هولاء و هولاء …”)

    ضمناً ما از همین جایی که هستیم و همین شرایطمون هم می تونیم ببخشیم! نیازی نیست اول ثروتمند بشیم بعدش ببخشیم! مثل همون جمله معروفه که میگن: برای موفقیت خودت نمیشه اول ببینی تا باور کنی! بلکه باید اول باور کنی تا ببینی!

    اینم خودش یه ترمز بود!!!

    من فکر میکنم ترمز های اصلی این ها بودن …

    ممنون از همه دوستان و استاد عزیزم و دست اندرکاران سایت فوق العاده عباس منش دات کام، که ماشاله هر روز الکسای سایت داره بهتر و بهتر میشه!!! تبریک به استاد عزیزم بابت این موضوع!

    شاد و پیروز و ثروتمند باشید در پناه فرمانروای کل هستی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    ج مانی گفته:
    مدت عضویت: 2760 روز

    با سلام

    اشکال اصلی و باور غلطی که در این طرز فکر و اینگونه دعا یا درخواست از خداوند وجود دارد این است که من میخواهم جای خداوند کاری را انجام دهم که به نظر من او انجام نداده. در این دعا ها اساس بر این است که من از روی دلسوزی میخواهم کاری برای افرادی انجام بدهم و از نظر من آنها از این نعمت محروم و فقیر هستند و من میخواهم آنها را متنعم کنم و با این کار در خودم احساس خوب و در ایشان نیز احساس خوب ایجاد کنم. در این حالت عدل خداوند را زیر سوال برده ایم و خداوند را ظالم معرفی کرده ایم.

    به نظر من با توجه به آموزه های استاد و برداشتهای خودم : دیدگاه اصلی برای داشتن ثروت و درخواست از خداوند برای ثروت ویا دیگر موارد مانند خانواده، روابط، سلامتی و هر چیز دیگر رسیدن خود من به شادی است. یعنی من تنها به این دلیل اکه خودم میخواهم شاد باشم اینها را میخواهم. شاد بودن من در درجه اول اهمیت قرار دارد چون با شاد بودن من احساس خوب ادامه خواهد یافت و اتفاقات و شرایط خوب ادامه و یا بوجود خواهد آمد. برای مثال در یک رابطه خوب هر دو طرف لذت و نفع میبرند و اگر یک طرف ناراحت باشد آن رابطه از بین میرود ویا دیگر رابطه رضایت بخش و شادی نیست که نهایتا” از بین میرود. این موضوع به نظر من خصلت خودخواهی ماست که هرچه برای ما لذت بخش باشد را دنبال میکنیم و ادامه میدهیم. این خود خواهی ویژه گی است که باید در خودمان تقویت کنیم و در همه حال داشته باشیم. این خود خواهی ما را به دنبال حس خوب و شادی هدایت میکند. اما شادی بقول استاد الهی قمشه ای سه مولفه دارد: زیبایی، دانایی، و انجام کار نیک (نیکویی)

    بنابر این من اگر خود خواه باشم و به دنبال شادی خودم به دنبال این سه مولفه خواهم بود و برای مثال اگر مدرسه بسازم نه از روی دلسوزی و ترحم و… بلکه از روی خود خواهی و برای شاد شدن خودم اینکار را میکنم چرا که با این کار کار خوب انجام داده ام (که کار نیک کردن از پرکردن است) و دانایی را گسترش داده ام و زیبایی بوجود آورده ام که نتیجه نهایی آن شادی من است اما در کنار شادی من عده ای خوشحال و شاد شده اند . من از جهت دیگری نیز خوشحال میشوم که خداوند این نوع شادی را نیز به من عنایت کرد بعد از لذت ثروتمند و پولدار بودن ?

    تمام اعمال باید در جهت شادی و خوشحالی خودمان باشد به ترتیبی که در بالا ذکر شد چرا که ما برای شادی آفریده شده ایم چون در بهشت آفریده شدیم که تنها جای لذت و شادی است و برترین مخلوق خداوند هستیم و باید خدا گونه باشیم که خداوند عین شادی و حس خوب است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: