اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام یکی از ترمزهای این باور که خدایا به من ثروت بده که دست نیازمندان را بگیرم اینست که شخص ناخودآگاه باور کمبود را همیشه در ذهنش تکرار میکندکه در جهان فقر وجود داردکمبود وجوددارد ومن باید این کمبودها را برطرف کنم وبافعال نگه داشتن این باور سیگنال کمبود را به جهان مخابره میکندوهمچنان جهان آن کمبودها یا فقر وبیماریها را به شخص منعکس میکند وهمیشه در حالت کمبود نگه میدارد واین استکه که هرچه به موتور گاز میدهد راه نمیرود واما اگر بخشی از درآمدش را به نیازمندان ببخشد باورش میشود که در جهان بینهایت ثروت وجود دارد وبابخشیدن ثروتش تمام نمیشود وجهان شرایط ثروت مند شدنش را آسانتر میکند
باتوجه به آموخته های من فکر میکنم ترمزهای این حرف که بگیم خدایا تو بده تا منم به بندگانت کمک کنم از قراره زیر است:
۱.اولین مورد مهم حس ثروتمند بودنه
وقتی ما این تعهدرا ببندیم خودمان را ثروتمند نمی دانیم
و منتظریم تا خداوند به ما ثروت مالی دهد تا ما ببخشیم در صورتی که همین الان ما یک مولتی میلیاردریم
قیمت چشم چند؟ قیمت قلب چند؟ ۳. قیمت نفست چند؟
۲. از طرفی چرا با همین داشته های همین الانمان حرفمان را به خدا ثابت نکنیم .ماچه ضمانتی به خدا میدیم که اون وقت که مارا به وفور ثروت رساند این عمل بخشش را انجام دهیم در صورتی که همین الان با همین داراییمون حاضر به بخشش نیستیم؟؟؟
بسیاری از مولتی میلیاردهای تاریخ از قبل از آنکه به ثروت برسند عمل بخشش را انجام میدادند
۳.ثروت قلب بزرگ وظرف خالی می خواد
وقتی ماهمین الان نمی بخشیم ظرف وجودمان را خالی نمی کنیم تا دوباره از جانب رب پر شه
هنوز دل بزرگی برا بخشش نداریم
۴.با بستن این تعهد داریم ذهنمون را شرطی میکنیم که خدایا بده تا بدم یعنی اگه به اون حدی که ما ثروت میخواهیم خدا نداد ما بخشش نداشته باشیم؟؟؟
۵.مارازق بنده های خدا نیستیم آنها هم معبودی دارند
وقتی ما عمل بخشش را انجام میدهیم اول به خاطر وجود خودمان است نه دیگران . به خاطررهایی از مال وعدم وابستگی به آن این کار راانجام میدهیم .در حالیکه وقتی لحظه مرگ فرارسد دل کندن از آن سخت نباشد
در پایان از استاد سپاسگزارم
بابت طرح سوال که باعث میشه روز به روز در جهت پیشرفت گام برداریم
یکی از ترمز های که من الان یادم اومد اینه که من تو باور فراوانی خیلی مشکل دارم و همیشه به دنبال جنس ارزون و عمده هستم و خیلی مواقع خرید وسایلی که نیاز دارم رو عقب میندازم و به نیازم بی توجهی میکنم چون به خودم میگم شاید قیمت پایینتری هم بعد ببینم و بگم کاش پایینتر میخریدم و فکر میکنم که پول محدود هست متاسفانه،🙏🙏😐😐
من سن زیادی ندارم ولی یادم میاد زمانی ک سن خیلی کمتری داشتم هنوز با مباحث جذب اشنا نشده بودم در یک شب سرد وقتی که از نظر مالی تحت فشار شدید بودم ، در خانه تنها شدم و نشستم اسم های خدا رو صدا زدم و با حالت التماس و ناراحتی ازش خواستم ک: به من ثروت بده گفتم خدایا خدایا جونم اونقدری به من ثروت ببخش که به همه ادم ها کمک کنم، کار بدم، لباس بدم، پول بدم، خونه بدم و مشکلات خودمم برطرف کنم، بعد دعا کردن بلند شدم و به دلم افتاد به کافی نت برم و دنبال دعایی باشم برای ثروتمند شدن، پس رفتم به کافی نت محلمون و سرچ کردم و ناخواسته وارد سایت استاد عباسمنش شدم، پیجی ک باز شد در اون کتابی گذاشته شده بود از که در توضیحات و خلاصه اش امده بود: معنای دعا در حقیقت شکرگذاریست، نه گریه و زاری و در خواست کردن….
حال عجیبی و خوبی داشتم، درست در شبی که با خدا حرف زدم و دعا کردم، خدا به من نشان داد ک چگونه دعا کنم و شک ندارم ک استاد همچون اساتید دیگر دستی از دست های خدا برای هدایت. ما هستند.
در حقیقت خدا اونشب به من گفت ک بنده ی من عزیز من وقتی به درخانه ی من میای لباس سفید به تن کن، گریه و زاری و عجز و ناتوانی رو بزار پشت در، شاد باش، نترس و نگران نباش چون من با تو هستم،حتی از رگ گردن به تو نزدیک تر، تو نیاز نداری که در خواست کنی، نیاز نیست که التماس کنی، تنها شاد باش و سپاسگذار باش که من از قبل همه ی اونچه که میخای رو به تو بخشیده ام. پس چرا نگرانی؟
اما در مورد جواب سوال باید بگم که طلب پول و ثروت در حقیقت نمایانگر این است ک ما ثروتمندی خویش،را قبول نداریم، پس دعا در حقیقت باید به شکل شکرگذاری بیان شود نه درخواست کردن
پس در درجه اول نحوه بیان دعا به. شکل طلب کردن اشتباست چون بیانگر ضعف و ناتوانی و فقر است… و خود هدایتگر توجه به طرف نیاز است.
دوما وقتی ثروت می طلبیم و بعد تعهد و قول میدهیم که بخشی از این پول را به نیازمندان و فقرا کمک کنیم، سبب رفتن توجه و تمرکز ذهن به فقر و نیازمندی ست، که این توجه کاملا نقص کننده آنچیزی ست که می خواهیم.
کلید و نکته ی مهم اینجاست که برای رسیدن به ثروت، فقط و فقط باید رو ثروت و آنچیزهایی که تجلی ثروت هستند تمرکز کنیم نه رو گرسنگان، پابرهنگان، بیکاران و بی خانمان ها و فقرا،
نکته ی مهم اینجاست که اگر من ثروتمند شوم خود به خود سبب ثروتمندی دیگران، فرزندان، فرزند فرزندان و نسل های بعد من هم خواهد شد.پس جای ترس و نگرانی نیست، وقتی آب از چشمه جوشید و سرازیر شد،در نهایت منجر به پر شدن رودها و جویبارهای خشک دیگر هم می شود. پس قبل از آنکه به فکر پر شدن رودها باشی باید خود بجوشی و بالا روی، وبرای این جوشیدن لازم است تنها و تنها رو جوشیدنت تمرکز کنی نه خشکی رودها.
و نکته ی مهم دیگر تعهد و قول بستن رو هرچیزی به معنای تاکید ذهنی ما رو آنچیز هست و این تاکید سبب درگیری مدام ذهن رو اون مسئله می شود. پس هنگامی که متعهد به کمک به نیازمندان میشویم در حقیقت داریم به درخت ذهنی خود با کلام و تصویر فقر میکوبیم و چیزی ک حفر میشود گودالی ست از بدبختی و نداری بیشتر..
در پایان میخام بگم که اگر ممکنه بجای شارژ شدن کیف پول، جایزه مسابقات بصورت نقدی باشه بهتره.. ممنون
راستش سوالی که استاد مطرح کردند انقدر سوال عمیقی ست که در دلش هزار نکته ی کلیدی نهفته ست! که هربار ک رو سوال دقت میکنم یک نکته جدید به ذهنم میرسه…
و اما کلید بعدی بنظرم بوجود آمدن احساس گناه و ترس نسبت به ثروتمندی ست، در حقیقت بیشتر ما چون ثروتمندشدن رو یک امر گناه وار می پنداریم و برعکس فقر رو از خدا و فضیلت می دانیم، برای اینکه مورد خشم خدا واقع نشیم و از گناه ثروتمند بودن دور شویم متعهد میشویم که اگر به ثروت رسیدم، بخشی از اون رو به کارهای خیر اختصاص میدهم، که این باور گناه بودن ثروتمندی خود مانع بزرگی برای رسیدن به پول است.چرا که انچه که گناه ست فقر است نه ثروت، این فقر است که موجب دزدی ها، از هم پاشیدن خانواده ها، جرم و جنایت، بیماری ها و انواع و اقسام بدبختی میشود، پس چطور است که فقر و نداری رو موجب خشنودی خدا می دونیم؟
پس به طور کلی ۳ نکته یا کلید در این سوال بود که هر سه مانع بزرگی برای رسیدن به ثروت است ، البته کلید های دیگری هم است که کاربران گل سایت یکی یکی کشف می کنند…
کلید اول، دعای حقیقی ، طلب و درخواست کردن نیست بلکه سپاسگذاری ست، با طلب کردن توجه ما به سمت نیازها و نداشته هایمان کشیده میشود و از خواسته هایمان دور…
کلید دوم با تفکر در مورد فقرا و.متعهد شدن به کمک به نیازمندان و فقرا سبب هدایت توجه به سمت نداری و فقر و از ثروت دور می شویم.
کلید سوم ، همین که تعهد می دهیم به خدا که اگر به من ثروت دادی فلان کارهای خیر را انجام میدهم، نشانه ی ترس و احساس گناه ما نسبت به داشتن ثروت است. که میخواهیم گناه داشتن پول را با کمک کردن به دیگران از بین ببریم!!!!! در حالی که آنچه که گناه ست فقر است نه ثروتمندی…و بنظرم بعد از توجه این یکی از بزرگترین موانع ذهنی برای رسیدن به ثروت است.
واقعا از دیدگاهتون لذت بردم بسیار متفاوت بیانش کردید راستش بیشتر نظرات دوستان ک 100 البته بسیار ارزشمند هم هستند مشابه و بعضی ها هم با شاخ و برگ و توضیحات کامل و بیشتر هستش ولی برای شما ….زاویه دیدتون متفاوت بود.
افرین داداش گلم واقعا کیف کردم این جوابتون را خوندم مخصوصا که با اشاره به آیه قرآنی پاسخ دادین و اینکه موقع اذان ظهر بود که خوندم و خیلی احساسم عالی شد و با تمام وجودم نماز خوندم و سپاسگزارم از شما و همچنین استاد گرامی که باعث و بانی این کارهای خیر و خوب و عالی شدند.
وقتی ما از خدا می خواهیم در جهت کمک کردن نه خودمان یعنی ما بی نیازیم ما که نمی خوایم فقط برای ارزوهای انها انگار با حدا رودربایستی داریم یا داریم گولشون میزنیم یا داریم بازی میکنیم و اورا مثل خودمان تصور میکنیم مثل یه انسان که باید گولش زد یا …
یعنی خدای من بده من قول میدم ادم خوبی باشم و کمک کنم خوب اگر از خودت مطمینی چرا باید قول بدی؟ یه استادی داشتم همیشه بهم میگفت سعی نکن زور بزنی اونقدر باید ظرفت بر باشه که لبریز کنه تا دیگران بتونن ازش استفاده کنن…
خالا اگر به شکل درست بخواهی و باور کنی و فرکانسهای درست بفرستی اونقدر بر میشی که دیکران از ظرف لبریزت استفاده میکنن و تو کمک میکنی…
من به تازگی وارد جمع گرم و صمیمی عباسمنش شده ام،تقریبا کمتر از یک ماه هست که بااین خانواده ی بزرگ و دوست داشتنی آشنا شدم و بی نهایت سپاسگذارخداوندم که منو به این مسبر هدایت کرد.
توی این مدت تقریبا تمام فایلهای رایگان استاد رو نگاه کردم و امشب حسی بهم گفت که توی این مسابقه شرکت کنم.
با چیزهایی که من از استاد عزیزم و دوستان مهربان آموختم دو باور مخرب در این نوع درخواست میبینم.
اول باور مخرب همون احساس عدم لیاقت هستش،درواقع ما خودمون رو لایق این ثروت نمیدونیم و خودمون رو نادیده میگیریم ولی نیازمندها رو لایق این ثروت و کمک دانسته و از خدا بخاطر کمک به آنها درخواست ثروت داریم.
دوم باور مخربه فراموش کردنه سیستمی بودنه قوانین خداست،گویی با دادنه تعهد و نیت کمک به دیگران میخواهیم احساس خدا را تحت تاثیر قرار دهیم و انتظتر داریم خدا بخاطر اینکه ما چقدر آدم مهربونی هستیم و نیت خیر و کمک به دیگران رو داریم نسبت به ما مهربونتر بشه و خواستمون رو زودتر اجابت کنه.
خیلی خوشحالم که در این نظرسنجی شرکت کردم،استاد عزیز بی نهایت ممنونم از شما که دستی از دستان خداوند بر روی زمین هستید تا راهنمای من به سمت مسیر درست و سعادت و خوشبختی باشید.
با اینکه تازه به گروه وارد شدین ولی درک خیلی خوبی از قوانین پیدا کردین ادامه بدهید و مطمینم با تکرار و استفاده از فایل های استاد عزیزم میتونید یک زندگی ایده آل برای خودتون بسازید
با وجود اینکه کمتر از ۳۰ روزه که با سایت آشنا شدین ولی دیدگاهتون فوق العاده ست و ۲ تا از اصلی ترین باورها رو شناسایی کردین و، هم باور فراوانی همباور سیستمی بودن جهان، به این مسیر زیبا با قدرت ادامه بدید که چیزی جز زیبایی نخواهد بود
با سلام خدمت تمامی خانواده صمیمی عباس منش و تشکر از استاد گرامی
به نظر من همانگونه که استاد در دوره روانشناسی ثروت 1 بخوبی مساله بخشش را توضیح دادند ما در صورتیکه باور به فراوانی نعمت های خداوند داشته باشیم میبخشیم و مطمئن هستیم که با بخشیدن نه تنها از ثروت ما کم نمیشه بلکه خداوند از لطف و مرحمتش چندین برابر آن را وارد زندگی ما خواهد کرد در اینصورت دیگر نیازی به این نیست که خداوند را وجه مصالحه قرار داده و بخششمان را موکول به این کنیم که خدایا تو به من عنایت کن، تو به من ثروت بده تا من قسمتی از آن را به افراد نیازمند ببخشم. پس نتیجه میگیریم که اگر این شرط را با خداوند ببندیم ترمز ما باور فراوانی است و بایستی ببخشیم با داشتن باورهایی چون:
* ثروت همواره بیش از نیاز من وجود دارد. با بخشش ثروتم ، ثروت باسرعت بیشتری وارد زندگی ام می شود.
* برای اینکه به خودم خدمت کنم می بخشم . من چون هرروز بدست می آورم می بخشم.
سلام به همه دوستان و خانواده صمیمی عباس منش و استاد دوست داشتنی
به نظر من این یک خواسته نیست بلکه یک نیازه
خواسته یعنی رها بودن ،رها کردن و مطمئن بودن به اینکه یه روزی یه جایی بهم میرسه
ولی نیاز ،احساس وابستگی و چسبیدن و شک و شرک نسبت به عدم لیاقت خود و محدود و شرطی کردن سیستم که همون خداونده میباشد
با داشتن رویا و هدف و چاشنیه انگیزه و نگاه به آینده و ایمان و امید به اینکه خود را در آن موقعیت و انجام آن کار دیدن،و رها کردن و رها بودن و احساس خوب داشتن
و از لحظه لذت بردن، به رشد و شناختی از خود و خدا میرسیم که راههای رسیدن به آن هدف به ما گفته میشود و یا در آن راه قرار میگیریم
پس لزومی ندارد که ما شرط بگذاریم که این خود شرک است که؛
-انگار خدا کارش رو زمین مونده و منتظر یه آدم خیره تا این کارو انجام بده، و ما با این کار یدالله بودن خدا رو زیر سوال میبریم و خدارو محدود میکنیم
در اصل با گذاشتن این شرط و مانع تراشی و احساس نیاز و چسبیدن،خود را لایق ثروتمند شدن نمیبینیم و تنها با گذاشتن یا گذشتن از این مانع است که میشود ثروتمند شد
خدا در جایی از قرآن یه سوال از بندهاش میپرسه و چند خط پایین تر جواب این سوال رو میگه
الیس الله بکاف عبده.. آیا خدا برای بنده اش کافی نیست
۱)اینکه ما فک میکنیم خداوند ازسر احساسات تصمیم گیری میکند
۲)افرای که چنین معامله ای میکنند فکر میکندد خداوند ثروتمندان را دوست ندارد و ثروت باعث فاصله گرفتن از خداوند میشود
۳)عامل بعدی شرک است طبیعتا افرادی که چنین معامله ای را میکنند افراد ثروتمندی نیستند و چون خود آن ها از افراد ثروتمند وقدرتمند توقع دارند که به آن ها کمک کنند خود نیز از خداوند ثروت میخواهند که با ثروت خود به دیگرانی کمک بکنند که درانتظار کمک از ثروتمندانند.
و درواقع احساسشان چنین است که حال فقرا را درک میکندد که چه شرایطی دارند و اینها با بیرون آمدن از حالت فقر دست دیگران را هم میتوانند بگیرند
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم.من فکر میکنم دلیلش اینه که ما فکر میکنیم خدا هیچ نعمتی را بی قید وشرط وبی منت به ما نمیدهد.و میخواهیم یک دلیل خوب وقانع کننده برای دریافت نعمت و ثروت داشته باشیم
استاد بنظر من ترمزی که تو این باور پنهانه اینه که ما به عدالت خدا و فراوانی جهان اعتقاد نداریم همش میگیم خدایا به ما ثروت بده به فلانی کمک کنیم تو ذهنمون این میگذره که فلانی که نمیتونه موفق بشه من موفق بشم تا دست اونم بگیرم (به نظر من نشانه ی ضعف در باور فراوانی)بعد با این باور احتمال داره بعدا سر اون بنده ی خدا منت بذاریم و برنجونیمش که من اگه نبودم تو داشتی از گشنگی میمردی حتی ممکن به زبونم نیاریم ولی وقتی از دستش ناراحتیم تو ذهنمون این بگذره در ثانی باور کمک به دیگران اگر که صد در صد خالصانه و مخلصانه و برای خدا نباشه فقط توجه مارو میبره سمت فقر
همچنین اینکه بنظر من اکثر ادما خیلی دنبال جلب نظر مردمن تو ذهنشون این میگذره که من فلان جا مدرسه بسازم یا یه خیریه بزنم یا به فلانی کمک کنم همه ازم خوب بگن از تلوزیون بیان باهام مصاحبه کنن تو محله و فامیل همه ازم تعریف کنن پشتم خوب بگن بعضیا هم از روی دلسوزی این آرزو رو دارن به نظر من این ترمزا خیلی پنهان و مخربه
کمک کردن خیلی عالیه ولی به شرطی که هیچ قصد نیتی پشتش نباشه فقط و فقط برای خدا باشه ولی فکر میکنم اکثر انسان ها برای جلب نظر مردم کمک میکنن که در این صورت اصلا به درد نمیخوره و فقط ثروت داره ازمون دور میشه
بخاطر همین من طبق چیزی که از استاد یاد گرفتم باورم اینه من با تغییر خودم بزرگ ترین کمکو به خودم و جهان کردم و بقیه هم با برخورد به تضاد راه خودشونو پیدا میکنن جهان بینهایت راه برای هر انسانی که تصمیم بگیره تغییر کنه داره کسی محتاج کمک من نیست و همچنین جهان کارش درسته کسی که فیقره خودش خواسته که فقیر باشه با کمک منم اگه باوراش تغییر نکنه هیچ اتفاقی تو زندگیش نمیوفته فقط ممکنه توجه منم ببره سمت ناخواسته چون دلسوزی فوق العاده فرکانس منفی داره دلسوزی یعنی بی اعتقادی به عدل الهی
پس ما وقتی میتونیم کمک کنیم که به این قدرت رسیده باشیم فقط برای خدا کمک کنیم و برای جاری شدن ثروت بیشتر تو زندگیمون
دوستان بازم میگم ما با تغییر خودمون بزرگترین کمکو به خودمون و جهان کردیم وگرنه ما به عزیز ترین فرد زندگیمونم تا وقتی خودش نخواد نمیتونیم کمک کنیم و اگر اون شخص تو مدار منفی باشه کله رشته های مارو پنبه میکنه
امیدوارم خدا انقدر بهم قدرت بده که خودمم به هر حرفی که میزنم عمل کنم
دیدگاهتون واقعا عالی بود ، بسیار استفاده کردم ، مخصوصا اون تکه که فرموده بودید ما کمک میکنیم تا بخواهیم مشهور بشویم، بسیار سپاسگذارم ، یکی از پاشنه های آشیل من هم همین مورد هست ، مخفی بود ولی الان کشفش کردم ، ممنون از مطالب ارزشمنده تون
سلام و ارادت خدمت استاد گرامی و همرا هان مسیر موفقیت و خوشبختی پاسخ سوال از دیدگاه من به صورت موارد زیر هستش
1. وقتی ما خوسته ای داریم میگیم خدا ی من ثروتمند بشم به این کمک کنم و یا هر مسله ای دیگر، در مضمون این درخواست یک نوع شرط گذاشتن هستش که این پیام رو میرسونه یعنی خدایا تو اگه به من ثروت بدی من اون کار رو انجام میدم تا وقتی خواسته به صورت شرطی با شه عملا تحققی در کار نخواهد بود
2. وقتی دیدگاه انسان صرف کمک به دیگران باشه به نوعی تمرکز رو نداشته های دیگران و نکات ضعف هستش
3. اگر به قانون اعتقاد راسخ وجود داشته باشی از هیچ مسله ای نگران نخواهی شد چون عدالت محض بر جهان حاکمه و هر کسی نتایج فرکانسهای ارسالی خودش رو دریا فت میکنه
سلام یکی از ترمزهای این باور که خدایا به من ثروت بده که دست نیازمندان را بگیرم اینست که شخص ناخودآگاه باور کمبود را همیشه در ذهنش تکرار میکندکه در جهان فقر وجود داردکمبود وجوددارد ومن باید این کمبودها را برطرف کنم وبافعال نگه داشتن این باور سیگنال کمبود را به جهان مخابره میکندوهمچنان جهان آن کمبودها یا فقر وبیماریها را به شخص منعکس میکند وهمیشه در حالت کمبود نگه میدارد واین استکه که هرچه به موتور گاز میدهد راه نمیرود واما اگر بخشی از درآمدش را به نیازمندان ببخشد باورش میشود که در جهان بینهایت ثروت وجود دارد وبابخشیدن ثروتش تمام نمیشود وجهان شرایط ثروت مند شدنش را آسانتر میکند
باعرض سلام خدمت استاد وتمام دوستان
باتوجه به آموخته های من فکر میکنم ترمزهای این حرف که بگیم خدایا تو بده تا منم به بندگانت کمک کنم از قراره زیر است:
۱.اولین مورد مهم حس ثروتمند بودنه
وقتی ما این تعهدرا ببندیم خودمان را ثروتمند نمی دانیم
و منتظریم تا خداوند به ما ثروت مالی دهد تا ما ببخشیم در صورتی که همین الان ما یک مولتی میلیاردریم
قیمت چشم چند؟ قیمت قلب چند؟ ۳. قیمت نفست چند؟
۲. از طرفی چرا با همین داشته های همین الانمان حرفمان را به خدا ثابت نکنیم .ماچه ضمانتی به خدا میدیم که اون وقت که مارا به وفور ثروت رساند این عمل بخشش را انجام دهیم در صورتی که همین الان با همین داراییمون حاضر به بخشش نیستیم؟؟؟
بسیاری از مولتی میلیاردهای تاریخ از قبل از آنکه به ثروت برسند عمل بخشش را انجام میدادند
۳.ثروت قلب بزرگ وظرف خالی می خواد
وقتی ماهمین الان نمی بخشیم ظرف وجودمان را خالی نمی کنیم تا دوباره از جانب رب پر شه
هنوز دل بزرگی برا بخشش نداریم
۴.با بستن این تعهد داریم ذهنمون را شرطی میکنیم که خدایا بده تا بدم یعنی اگه به اون حدی که ما ثروت میخواهیم خدا نداد ما بخشش نداشته باشیم؟؟؟
۵.مارازق بنده های خدا نیستیم آنها هم معبودی دارند
وقتی ما عمل بخشش را انجام میدهیم اول به خاطر وجود خودمان است نه دیگران . به خاطررهایی از مال وعدم وابستگی به آن این کار راانجام میدهیم .در حالیکه وقتی لحظه مرگ فرارسد دل کندن از آن سخت نباشد
در پایان از استاد سپاسگزارم
بابت طرح سوال که باعث میشه روز به روز در جهت پیشرفت گام برداریم
یاعلی
سلام دوست عزیز ممنون برای نظر زیباتون
یکی از ترمز های که من الان یادم اومد اینه که من تو باور فراوانی خیلی مشکل دارم و همیشه به دنبال جنس ارزون و عمده هستم و خیلی مواقع خرید وسایلی که نیاز دارم رو عقب میندازم و به نیازم بی توجهی میکنم چون به خودم میگم شاید قیمت پایینتری هم بعد ببینم و بگم کاش پایینتر میخریدم و فکر میکنم که پول محدود هست متاسفانه،🙏🙏😐😐
با سلام خدمت دوستان عزیز
به نظر من این نظر تمرکز روی باور فقر است و عدم تمرکز روی موضوع فراوانی و با این کار قرار نیست به کسی کمک کنیم.
سلام به استاد مهربون و اعضای خوب سایت
من سن زیادی ندارم ولی یادم میاد زمانی ک سن خیلی کمتری داشتم هنوز با مباحث جذب اشنا نشده بودم در یک شب سرد وقتی که از نظر مالی تحت فشار شدید بودم ، در خانه تنها شدم و نشستم اسم های خدا رو صدا زدم و با حالت التماس و ناراحتی ازش خواستم ک: به من ثروت بده گفتم خدایا خدایا جونم اونقدری به من ثروت ببخش که به همه ادم ها کمک کنم، کار بدم، لباس بدم، پول بدم، خونه بدم و مشکلات خودمم برطرف کنم، بعد دعا کردن بلند شدم و به دلم افتاد به کافی نت برم و دنبال دعایی باشم برای ثروتمند شدن، پس رفتم به کافی نت محلمون و سرچ کردم و ناخواسته وارد سایت استاد عباسمنش شدم، پیجی ک باز شد در اون کتابی گذاشته شده بود از که در توضیحات و خلاصه اش امده بود: معنای دعا در حقیقت شکرگذاریست، نه گریه و زاری و در خواست کردن….
حال عجیبی و خوبی داشتم، درست در شبی که با خدا حرف زدم و دعا کردم، خدا به من نشان داد ک چگونه دعا کنم و شک ندارم ک استاد همچون اساتید دیگر دستی از دست های خدا برای هدایت. ما هستند.
در حقیقت خدا اونشب به من گفت ک بنده ی من عزیز من وقتی به درخانه ی من میای لباس سفید به تن کن، گریه و زاری و عجز و ناتوانی رو بزار پشت در، شاد باش، نترس و نگران نباش چون من با تو هستم،حتی از رگ گردن به تو نزدیک تر، تو نیاز نداری که در خواست کنی، نیاز نیست که التماس کنی، تنها شاد باش و سپاسگذار باش که من از قبل همه ی اونچه که میخای رو به تو بخشیده ام. پس چرا نگرانی؟
اما در مورد جواب سوال باید بگم که طلب پول و ثروت در حقیقت نمایانگر این است ک ما ثروتمندی خویش،را قبول نداریم، پس دعا در حقیقت باید به شکل شکرگذاری بیان شود نه درخواست کردن
پس در درجه اول نحوه بیان دعا به. شکل طلب کردن اشتباست چون بیانگر ضعف و ناتوانی و فقر است… و خود هدایتگر توجه به طرف نیاز است.
دوما وقتی ثروت می طلبیم و بعد تعهد و قول میدهیم که بخشی از این پول را به نیازمندان و فقرا کمک کنیم، سبب رفتن توجه و تمرکز ذهن به فقر و نیازمندی ست، که این توجه کاملا نقص کننده آنچیزی ست که می خواهیم.
کلید و نکته ی مهم اینجاست که برای رسیدن به ثروت، فقط و فقط باید رو ثروت و آنچیزهایی که تجلی ثروت هستند تمرکز کنیم نه رو گرسنگان، پابرهنگان، بیکاران و بی خانمان ها و فقرا،
نکته ی مهم اینجاست که اگر من ثروتمند شوم خود به خود سبب ثروتمندی دیگران، فرزندان، فرزند فرزندان و نسل های بعد من هم خواهد شد.پس جای ترس و نگرانی نیست، وقتی آب از چشمه جوشید و سرازیر شد،در نهایت منجر به پر شدن رودها و جویبارهای خشک دیگر هم می شود. پس قبل از آنکه به فکر پر شدن رودها باشی باید خود بجوشی و بالا روی، وبرای این جوشیدن لازم است تنها و تنها رو جوشیدنت تمرکز کنی نه خشکی رودها.
و نکته ی مهم دیگر تعهد و قول بستن رو هرچیزی به معنای تاکید ذهنی ما رو آنچیز هست و این تاکید سبب درگیری مدام ذهن رو اون مسئله می شود. پس هنگامی که متعهد به کمک به نیازمندان میشویم در حقیقت داریم به درخت ذهنی خود با کلام و تصویر فقر میکوبیم و چیزی ک حفر میشود گودالی ست از بدبختی و نداری بیشتر..
در پایان میخام بگم که اگر ممکنه بجای شارژ شدن کیف پول، جایزه مسابقات بصورت نقدی باشه بهتره.. ممنون
سلام مجدد به استاد مهربون و کاربران سایت
راستش سوالی که استاد مطرح کردند انقدر سوال عمیقی ست که در دلش هزار نکته ی کلیدی نهفته ست! که هربار ک رو سوال دقت میکنم یک نکته جدید به ذهنم میرسه…
و اما کلید بعدی بنظرم بوجود آمدن احساس گناه و ترس نسبت به ثروتمندی ست، در حقیقت بیشتر ما چون ثروتمندشدن رو یک امر گناه وار می پنداریم و برعکس فقر رو از خدا و فضیلت می دانیم، برای اینکه مورد خشم خدا واقع نشیم و از گناه ثروتمند بودن دور شویم متعهد میشویم که اگر به ثروت رسیدم، بخشی از اون رو به کارهای خیر اختصاص میدهم، که این باور گناه بودن ثروتمندی خود مانع بزرگی برای رسیدن به پول است.چرا که انچه که گناه ست فقر است نه ثروت، این فقر است که موجب دزدی ها، از هم پاشیدن خانواده ها، جرم و جنایت، بیماری ها و انواع و اقسام بدبختی میشود، پس چطور است که فقر و نداری رو موجب خشنودی خدا می دونیم؟
پس به طور کلی ۳ نکته یا کلید در این سوال بود که هر سه مانع بزرگی برای رسیدن به ثروت است ، البته کلید های دیگری هم است که کاربران گل سایت یکی یکی کشف می کنند…
کلید اول، دعای حقیقی ، طلب و درخواست کردن نیست بلکه سپاسگذاری ست، با طلب کردن توجه ما به سمت نیازها و نداشته هایمان کشیده میشود و از خواسته هایمان دور…
کلید دوم با تفکر در مورد فقرا و.متعهد شدن به کمک به نیازمندان و فقرا سبب هدایت توجه به سمت نداری و فقر و از ثروت دور می شویم.
کلید سوم ، همین که تعهد می دهیم به خدا که اگر به من ثروت دادی فلان کارهای خیر را انجام میدهم، نشانه ی ترس و احساس گناه ما نسبت به داشتن ثروت است. که میخواهیم گناه داشتن پول را با کمک کردن به دیگران از بین ببریم!!!!! در حالی که آنچه که گناه ست فقر است نه ثروتمندی…و بنظرم بعد از توجه این یکی از بزرگترین موانع ذهنی برای رسیدن به ثروت است.
بازم ممنون از استاد و همه کاربرای خوب سایت
سلام بر پسر خوب. پست خییلی قشنگی بود مخصوصا اون قسمت چشمه و پرشدن رودهای اطراف اش.لذت بردم
ممنون
سلام منون لطف دارین
سلام بر پسر خوب
واقعا از دیدگاهتون لذت بردم بسیار متفاوت بیانش کردید راستش بیشتر نظرات دوستان ک 100 البته بسیار ارزشمند هم هستند مشابه و بعضی ها هم با شاخ و برگ و توضیحات کامل و بیشتر هستش ولی برای شما ….زاویه دیدتون متفاوت بود.
بسیار سپاسگذارم
سلام , ممنون لطف دارید
سلام دوست عزیز و بزرگوار
اول کامنت گفتید سن زیادی ندارم
من خیلی وقته به این نتیجه رسیدم که اصلا سن و خیلی عامل های دیگه مهم نیست چه برای درک و آگاهی و چه برای موفقیت
این کامنت شما یه سری آگاهی های جدیدی را برام به وجود آورد
که تا به امروز از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم
امیدوارم همیشه در این راه ثابت قدم باشیم
بی نهایت سپاسگذارم
بسیار جالب بو دوست عزیز ??
سلام به همه دوستان
الأعراف
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
ﺑﮕﻮ : ﺯﻳﻨﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺣﺮﺍم ﻛﺮﺩﻩ ؟ ! ﺑﮕﻮ : ﺍﻳﻦ [ ﺯﻳﻨﺘﻬﺎ ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ] ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ [ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﻏﻴﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺮﻫﻮﺭﻱ ﺷﺮﻳﻜﻨﺪ ، ﻭﻟﻲ ] ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻓﻘﻂ ﻭﻳﮋﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ; ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ [ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﺍﻧﺪ ] ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ .(٣٢)
آقا خود خدا تو قرآن گفته ثروت هیچ مشکلی نداره
ثروت خود خداست
سلامتی خداست
روابط خداست
معنویت خداست
پول خداست
همه چیزای خوب خداست
با قدرت به سمت خدا حرکت کنید و از زندگی لذت ببرید.
ممنون از استاد عباسمنش
لطفا هر ماه یک مسابقه بذارید
عاشقتونم
سلام و درود خداوند بر همه اعضای سایت
افرین داداش گلم واقعا کیف کردم این جوابتون را خوندم مخصوصا که با اشاره به آیه قرآنی پاسخ دادین و اینکه موقع اذان ظهر بود که خوندم و خیلی احساسم عالی شد و با تمام وجودم نماز خوندم و سپاسگزارم از شما و همچنین استاد گرامی که باعث و بانی این کارهای خیر و خوب و عالی شدند.
شاد باشید و دلی را شاد کنید.
سلام به استاد عباس منش و همگی دوستان عزیز
وقتی ما از خدا می خواهیم در جهت کمک کردن نه خودمان یعنی ما بی نیازیم ما که نمی خوایم فقط برای ارزوهای انها انگار با حدا رودربایستی داریم یا داریم گولشون میزنیم یا داریم بازی میکنیم و اورا مثل خودمان تصور میکنیم مثل یه انسان که باید گولش زد یا …
یعنی خدای من بده من قول میدم ادم خوبی باشم و کمک کنم خوب اگر از خودت مطمینی چرا باید قول بدی؟ یه استادی داشتم همیشه بهم میگفت سعی نکن زور بزنی اونقدر باید ظرفت بر باشه که لبریز کنه تا دیگران بتونن ازش استفاده کنن…
خالا اگر به شکل درست بخواهی و باور کنی و فرکانسهای درست بفرستی اونقدر بر میشی که دیکران از ظرف لبریزت استفاده میکنن و تو کمک میکنی…
سلام خدمت استادگرانقدر و همه ی دوستان عزیز
من به تازگی وارد جمع گرم و صمیمی عباسمنش شده ام،تقریبا کمتر از یک ماه هست که بااین خانواده ی بزرگ و دوست داشتنی آشنا شدم و بی نهایت سپاسگذارخداوندم که منو به این مسبر هدایت کرد.
توی این مدت تقریبا تمام فایلهای رایگان استاد رو نگاه کردم و امشب حسی بهم گفت که توی این مسابقه شرکت کنم.
با چیزهایی که من از استاد عزیزم و دوستان مهربان آموختم دو باور مخرب در این نوع درخواست میبینم.
اول باور مخرب همون احساس عدم لیاقت هستش،درواقع ما خودمون رو لایق این ثروت نمیدونیم و خودمون رو نادیده میگیریم ولی نیازمندها رو لایق این ثروت و کمک دانسته و از خدا بخاطر کمک به آنها درخواست ثروت داریم.
دوم باور مخربه فراموش کردنه سیستمی بودنه قوانین خداست،گویی با دادنه تعهد و نیت کمک به دیگران میخواهیم احساس خدا را تحت تاثیر قرار دهیم و انتظتر داریم خدا بخاطر اینکه ما چقدر آدم مهربونی هستیم و نیت خیر و کمک به دیگران رو داریم نسبت به ما مهربونتر بشه و خواستمون رو زودتر اجابت کنه.
خیلی خوشحالم که در این نظرسنجی شرکت کردم،استاد عزیز بی نهایت ممنونم از شما که دستی از دستان خداوند بر روی زمین هستید تا راهنمای من به سمت مسیر درست و سعادت و خوشبختی باشید.
خدایا شکرررت
سلام خانم بختیاری عزیز
خیلی خوش اومدین به جمع ما
ممنونم از دیدگاه قشنگتون
با اینکه تازه به گروه وارد شدین ولی درک خیلی خوبی از قوانین پیدا کردین ادامه بدهید و مطمینم با تکرار و استفاده از فایل های استاد عزیزم میتونید یک زندگی ایده آل برای خودتون بسازید
شاد و سالم و ثروتمند باشید
سلام دوست عزیز
ممنونم از لطفتون
بی نهایت تشکر که تشویقم کردید
موفق باشید
سلام خانم بختیاری
با وجود اینکه کمتر از ۳۰ روزه که با سایت آشنا شدین ولی دیدگاهتون فوق العاده ست و ۲ تا از اصلی ترین باورها رو شناسایی کردین و، هم باور فراوانی همباور سیستمی بودن جهان، به این مسیر زیبا با قدرت ادامه بدید که چیزی جز زیبایی نخواهد بود
سلام دوست عزیز
بی نهایت ممنونم از اینکه دیدگاه منو خوندید و تشویقم کردید
تشویقهای شما خیلی بهم روحیه و انگیزه میده
سپاسگزارم
به نام خداوند بخشنده
با سلام خدمت تمامی خانواده صمیمی عباس منش و تشکر از استاد گرامی
به نظر من همانگونه که استاد در دوره روانشناسی ثروت 1 بخوبی مساله بخشش را توضیح دادند ما در صورتیکه باور به فراوانی نعمت های خداوند داشته باشیم میبخشیم و مطمئن هستیم که با بخشیدن نه تنها از ثروت ما کم نمیشه بلکه خداوند از لطف و مرحمتش چندین برابر آن را وارد زندگی ما خواهد کرد در اینصورت دیگر نیازی به این نیست که خداوند را وجه مصالحه قرار داده و بخششمان را موکول به این کنیم که خدایا تو به من عنایت کن، تو به من ثروت بده تا من قسمتی از آن را به افراد نیازمند ببخشم. پس نتیجه میگیریم که اگر این شرط را با خداوند ببندیم ترمز ما باور فراوانی است و بایستی ببخشیم با داشتن باورهایی چون:
* ثروت همواره بیش از نیاز من وجود دارد. با بخشش ثروتم ، ثروت باسرعت بیشتری وارد زندگی ام می شود.
* برای اینکه به خودم خدمت کنم می بخشم . من چون هرروز بدست می آورم می بخشم.
سلام به همه دوستان و خانواده صمیمی عباس منش و استاد دوست داشتنی
به نظر من این یک خواسته نیست بلکه یک نیازه
خواسته یعنی رها بودن ،رها کردن و مطمئن بودن به اینکه یه روزی یه جایی بهم میرسه
ولی نیاز ،احساس وابستگی و چسبیدن و شک و شرک نسبت به عدم لیاقت خود و محدود و شرطی کردن سیستم که همون خداونده میباشد
با داشتن رویا و هدف و چاشنیه انگیزه و نگاه به آینده و ایمان و امید به اینکه خود را در آن موقعیت و انجام آن کار دیدن،و رها کردن و رها بودن و احساس خوب داشتن
و از لحظه لذت بردن، به رشد و شناختی از خود و خدا میرسیم که راههای رسیدن به آن هدف به ما گفته میشود و یا در آن راه قرار میگیریم
پس لزومی ندارد که ما شرط بگذاریم که این خود شرک است که؛
-انگار خدا کارش رو زمین مونده و منتظر یه آدم خیره تا این کارو انجام بده، و ما با این کار یدالله بودن خدا رو زیر سوال میبریم و خدارو محدود میکنیم
در اصل با گذاشتن این شرط و مانع تراشی و احساس نیاز و چسبیدن،خود را لایق ثروتمند شدن نمیبینیم و تنها با گذاشتن یا گذشتن از این مانع است که میشود ثروتمند شد
خدا در جایی از قرآن یه سوال از بندهاش میپرسه و چند خط پایین تر جواب این سوال رو میگه
الیس الله بکاف عبده.. آیا خدا برای بنده اش کافی نیست
قل حسبی الله ……بگو خدا کفایت میکند
حسبن الله نعم المولا ونعم النصیر
خدا مرا کافیست که او بهترین یار و یاور است
سلام دوست گرامی من از مطلب شما هم درس گرفتم بسیار عالی بود .
اگر کسی با دارایی کم بخشنده نباشد هرگز با دارایی زیاد هم بخشنده نخواهد شد.خداوند میفرماید از چیزهایی که دوست دارید انفاق کنید نه از ته مانده ثروتتان.
سلام جناب کاظمی عزیز
از نظر کوتاه و زیباتون سپاسگزارم .
عالی بود خیلی استفاده کردم
سلام به همه.
دیدگاه قبلیم خیلی طولانی و به نظرم یکم مبهم شد
گفتم خیلی کوتاه تر نظرم رو دوباره بنویسم.
برداشت های من:
۱)اینکه ما فک میکنیم خداوند ازسر احساسات تصمیم گیری میکند
۲)افرای که چنین معامله ای میکنند فکر میکندد خداوند ثروتمندان را دوست ندارد و ثروت باعث فاصله گرفتن از خداوند میشود
۳)عامل بعدی شرک است طبیعتا افرادی که چنین معامله ای را میکنند افراد ثروتمندی نیستند و چون خود آن ها از افراد ثروتمند وقدرتمند توقع دارند که به آن ها کمک کنند خود نیز از خداوند ثروت میخواهند که با ثروت خود به دیگرانی کمک بکنند که درانتظار کمک از ثروتمندانند.
و درواقع احساسشان چنین است که حال فقرا را درک میکندد که چه شرایطی دارند و اینها با بیرون آمدن از حالت فقر دست دیگران را هم میتوانند بگیرند
خیلی عالی بود،خیلی استفاده کردم
ممنونم
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم.من فکر میکنم دلیلش اینه که ما فکر میکنیم خدا هیچ نعمتی را بی قید وشرط وبی منت به ما نمیدهد.و میخواهیم یک دلیل خوب وقانع کننده برای دریافت نعمت و ثروت داشته باشیم
سلام خدمت استاد عزیز و همه ی اعضای سایت
استاد بنظر من ترمزی که تو این باور پنهانه اینه که ما به عدالت خدا و فراوانی جهان اعتقاد نداریم همش میگیم خدایا به ما ثروت بده به فلانی کمک کنیم تو ذهنمون این میگذره که فلانی که نمیتونه موفق بشه من موفق بشم تا دست اونم بگیرم (به نظر من نشانه ی ضعف در باور فراوانی)بعد با این باور احتمال داره بعدا سر اون بنده ی خدا منت بذاریم و برنجونیمش که من اگه نبودم تو داشتی از گشنگی میمردی حتی ممکن به زبونم نیاریم ولی وقتی از دستش ناراحتیم تو ذهنمون این بگذره در ثانی باور کمک به دیگران اگر که صد در صد خالصانه و مخلصانه و برای خدا نباشه فقط توجه مارو میبره سمت فقر
همچنین اینکه بنظر من اکثر ادما خیلی دنبال جلب نظر مردمن تو ذهنشون این میگذره که من فلان جا مدرسه بسازم یا یه خیریه بزنم یا به فلانی کمک کنم همه ازم خوب بگن از تلوزیون بیان باهام مصاحبه کنن تو محله و فامیل همه ازم تعریف کنن پشتم خوب بگن بعضیا هم از روی دلسوزی این آرزو رو دارن به نظر من این ترمزا خیلی پنهان و مخربه
کمک کردن خیلی عالیه ولی به شرطی که هیچ قصد نیتی پشتش نباشه فقط و فقط برای خدا باشه ولی فکر میکنم اکثر انسان ها برای جلب نظر مردم کمک میکنن که در این صورت اصلا به درد نمیخوره و فقط ثروت داره ازمون دور میشه
بخاطر همین من طبق چیزی که از استاد یاد گرفتم باورم اینه من با تغییر خودم بزرگ ترین کمکو به خودم و جهان کردم و بقیه هم با برخورد به تضاد راه خودشونو پیدا میکنن جهان بینهایت راه برای هر انسانی که تصمیم بگیره تغییر کنه داره کسی محتاج کمک من نیست و همچنین جهان کارش درسته کسی که فیقره خودش خواسته که فقیر باشه با کمک منم اگه باوراش تغییر نکنه هیچ اتفاقی تو زندگیش نمیوفته فقط ممکنه توجه منم ببره سمت ناخواسته چون دلسوزی فوق العاده فرکانس منفی داره دلسوزی یعنی بی اعتقادی به عدل الهی
پس ما وقتی میتونیم کمک کنیم که به این قدرت رسیده باشیم فقط برای خدا کمک کنیم و برای جاری شدن ثروت بیشتر تو زندگیمون
دوستان بازم میگم ما با تغییر خودمون بزرگترین کمکو به خودمون و جهان کردیم وگرنه ما به عزیز ترین فرد زندگیمونم تا وقتی خودش نخواد نمیتونیم کمک کنیم و اگر اون شخص تو مدار منفی باشه کله رشته های مارو پنبه میکنه
امیدوارم خدا انقدر بهم قدرت بده که خودمم به هر حرفی که میزنم عمل کنم
موفق باشید
سلام جناب مرادی عزیز
دیدگاهتون واقعا عالی بود ، بسیار استفاده کردم ، مخصوصا اون تکه که فرموده بودید ما کمک میکنیم تا بخواهیم مشهور بشویم، بسیار سپاسگذارم ، یکی از پاشنه های آشیل من هم همین مورد هست ، مخفی بود ولی الان کشفش کردم ، ممنون از مطالب ارزشمنده تون
سلام و ارادت خدمت استاد گرامی و همرا هان مسیر موفقیت و خوشبختی پاسخ سوال از دیدگاه من به صورت موارد زیر هستش
1. وقتی ما خوسته ای داریم میگیم خدا ی من ثروتمند بشم به این کمک کنم و یا هر مسله ای دیگر، در مضمون این درخواست یک نوع شرط گذاشتن هستش که این پیام رو میرسونه یعنی خدایا تو اگه به من ثروت بدی من اون کار رو انجام میدم تا وقتی خواسته به صورت شرطی با شه عملا تحققی در کار نخواهد بود
2. وقتی دیدگاه انسان صرف کمک به دیگران باشه به نوعی تمرکز رو نداشته های دیگران و نکات ضعف هستش
3. اگر به قانون اعتقاد راسخ وجود داشته باشی از هیچ مسله ای نگران نخواهی شد چون عدالت محض بر جهان حاکمه و هر کسی نتایج فرکانسهای ارسالی خودش رو دریا فت میکنه
بدرود خوشبخت و موفق باشید
سلام آقای منوچهری ازدیدگاه شماره ۲ خیلی خوشم آمد اصلا به فکر خودم نمیرسید.
ازتون سپاسگزارم
عالی بود دوست عزیزم
موفق باشید
سپاسگزارم که دیدگاه عالی تون رو گذاشتید