اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
از بچگی یاد گرفتیم برای بدست آوردن هر چیزی نذر ونیاز کنیم و این رفتار همیشه با ما بوده! از وقتی که می خواستیم بریم مدرسه، امتحان، کنکور، دانشگاه و … انگار خدا فقط وقتی به ما چیزی میده که ما چیزی رو از دست بدیم!
دید سیستمی به خداوند و جهان هستی نداریم و فکر می کنیم خداوند به خاطر ما قوانین جهان رو نادیده می گیره. اما هیچ وقت تبدیلی در سنت الهی نبوده و نخواهد بود و این ما هستیم که باید خودمون رو با این قوانین هماهنگ کنیم.
بیرون زتو نیست هر آنچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
دوستان و استاد عزیز سلام سلام سلام
متنم طولانی هست ولی در واقع متن الله هست و ارزش خوندن رو برای هم مداریهام داره چون توسط خداوند بهم الهام شده و با دستان بنده ای که میخواهد درست زندگی کنه و در تلاش هست تا راه رسیدن به ثروت در تمام جنبه ها رو پیدا کنه نوشته میشه
وقتی این ویدیو رو دیدم کلی گیج و مبهوت و شک زده شده بودم و اصلا بدون اینکه به جایزه و برنده مسابقه فکر کنم ویدیو رو استوپ کردم و همینطور متحیر به چهره استاد نگاه می کردم و اشک می ریختم مثل این که تو ذهنم یه خورشید نه لامپ روشن کرده بودن من کلی از فایلهای استاد ثروت قانون آفرینش عزت نفس و فایلهای رایگان رو صدها بار نگاه کرده بودم و تا بحال دهها دفتر نوشته دارم از شنیده هام ولی به این آگاهی که در ادامه توضیح میدم نرسیده بودم.
خدایا در درگاهت سجده میکنم که جهان مارا بر اساس باورهای ما خلق کردی فتبارک الله احسن الخالقین
من شخصا هر وقت میخواستم قرار دادی ببندم و یا ماشین و خونه بخرم و یا یک سرمایه گذاری انجام بدهم بطور ناخوداگاه کلی بخشنده و دست ودلباز میشدم و بی حساب و کتاب می بخشیدم و بعدش یکم که آرومتر میشدم میدیدم بابا من بیشتر از سودی که میخواهم بکنم دارم می بخشم .خننده داره نه ودر آخر هم تو یک قدمی موفقیت همه چی بهم می ریخت.
دوستان شاید اونهایی که زیاد با قوانین آشنایی ندارند شاید عمق این فاجعه رو درک نکنن و شاید الان هم با خودشون بگن چه فاجعه ای، این که خیلی هم خوب هستش که بخشنده هستی .داره دلم برای خود واقعی ام تنگ میشه واقعا تمام زجرهایی که انسان میکشه به خاط جهلش هست و تمام .(هرچه بر ماست از ماست)
آره عزیزای دلم منی که اینهمه دارم استاد رو دنبال میکنم ولی الان هم وقتی میخواهم یه حرکتی کنم که به ثروت ختم میشه همچین تعهدهایی میدم و ریخت و پاش میکنم میدونید چرا همه اینها به خاطر این هستش که مغز ما از بچگی برنامه ریزی شده با اینکه با اینکه با اینکه ثروت معنوی نیست و خداوند ثروتمندان رو دوست نداره و اگه شتر از سوراخ سوزن رد شد ثروتمند هم می تونه وارد بهشت شه . و حالا چرا فردی با این نوع باورها مییاد از این نوع تعهدها میدهد ؛ وقتی یک فرد که با این باورهای غلط مذهبی بزرگ شده و از یک طرف میخواهد به ثروت دست پیدا کند و از طرفی چون ما انسانها دید انسانی به خداوند داریم در واقع بدلیل اینکه فکر میکنیم چون خداوند انسانهای ثروتمند را دوست نداره و ثروت معنوی نیست در نتیجه وقتی ما میخواهیم به سمت ثروت گسیل شویم خداوند کارها رو خراب میکنه و ما برای اینکه به ثروت برسیم باید یا خدا رو بخواهیم و یا خرما رو بخواهیم یعنی یا باید انسان بی ایمانی شویم یا انسان ثزوتمندی شویم و به خاطر همین هست بسیاری از انسانهایی که ثروت رو اتنخاب میکنن (بدون اینکه بدانند بابا این دیدگاه از ریشه خراب هست ) ایمانشان را ازدست می دهند و انسانهای دیگری هم که مذهبی تر هست خدا رو انتخاب میکنن و خرما ر از دست میدهند.آنها هم (بدون اینکه بدانند بابا این دیدگاه از ریشه خراب هست ).و دسته سوم که خوب هم ثروت رو دوست دارند و هم خدا را و این باورهای غلط رو هم دارند و دید انسانی به خداوند دارند با دادن این تعهدها در واقع دارند از طرفی به خداوند رشوه میدهند که با اینکارشان به خواسته شان مشروعیت معنوی ببخشند تا خداوند را راضی نگه دارند و خداوند جلوی پیشرفت کارها را نگیرد و سنگ اندازی نکند و از طرفی چون باورهای دیگری هم دارند که ثروتمندان انسانهای خودخواه و ظالمی هستند و هر کجا کاخی هست کوخی خراب شده وبرا اینکه من ثروتمند شوم باید افراد دیگر فقیر شود و ثروت در جهان نامحدود هست و از فقرا گرفته میشود به ثروتمندان داده می شود و هزار باور گمراه کننده دیگر، در نتیجه چون من در ذهنم از طرفی دوست دارم در دید خودم آدم خوبی باشم و عذاب وجدانم و نجواهای ذهنی خودم را خاموش کنم و جالب اینکه از طرفی هم حرف مردم برای من مهم هست و اینکه دیگران به من نگویند ببین تا ثروتمند شد خودش را گم کرده و از این حرفها و یا خانواده حتما از من انتظار دارن و من اگر انتظاراتشان را براورده نکنم با من قطع رابطه میکنن و هزار تا از این باورها میایم با دادن همچین تعهداتی و بخششهایی هم نجواهای ذهنی خودم را خاموش میکنم و هم دیگران و خودم را از خودم راضی میکنم.
وای خدای من دارم همینطور که مینویسم باورهای محدود کننده دیگه داره خودشون رو نشون میدن الان مدتهاست که درامدم ثابت شده من درامدم از 4 میلیون تومن در اوج ورشکستگی با حداقل با حداقل میگمها با 380 میلیون تومن بدهکاری به بانکها (حتی به سگ هم یه تیکه نون بدهکار بودم)رسیده به ماهی 16 میلیون تومان با یک دهم فعالیتی که قبلا میکردم ولی درامدم یه مدت بود که ثابت بود و همش از خداوند میخواستم راه رو بهم نشون بده و فعالیت وتمرینهام رو چندین برابر کرده بودم و به منابع دیگه هم سر میزدم تا راهم رو بازتر کنم. با اینکه من قبلا در ثروت 1 این مسائل رو بارها شنیده بودم و با خودم می گفتم نه من اینجوری نیستم و اصلا همچین طرز فکرهایی نسبت به ثروت وثروتمندان ندارم.
حالا بگید با اینکه ما مییاییم همچین تعهدهایی از خودمون میدیم بازم چرا آخر کار همه چی بهم میریزه هان واقعا چرا ؛بزارید من بهتون بگم (به قول استاد بخدا همین حالا به من الهام شدها ؛استاد که میگه مشارکت کنید به خاط همینه ها به خدا تو مسیر همه چی به آدم گفته میشه) وقتی ما چون از قوانین آگاهی نداریم و به جای ریشه ای حل کردن مسئله میاییم همچین تعدهایی به خودمون و حتی به دوستان نزدیکمون میدیم کار هامون تا دقیقه آخر درست میشه ولی در دقیقه آخر همه چی بهم میریزه میدونید چرا بدلیل باور کمبود کمبود کمبود
بدلیل باور کمبود ما با خودمان میگوییم اگه اینهمه رو ببخشم که واسه خودم هیچی نمی مونه این یه فرصت که دیگه تکرار نمیشه و چون باور داریم آدم وقتی ثروتمند شه انسان بدی میشه و ماهم همینکه میخواهیم به ثروت نزدیک شیم این باور خودش رو نشون میده و یکم دست بسته تر و خسیس تر میشیم (وای خدای من استاد این سوالت محشر بود داره همینطور باورهای گمراه کننده من رو میکشه بیرون شکر خدایا شکر شکر شکر) و در نتیجه چون باور معنوی تر بودن فقر به جای ثروت خیلی خیلی قوی تر هست ذهن ما میگه ولش کن ثروت کثیفه ثروت معنوی نیست وذهن ما میشه قهرمان زندگی مون و مثل رز قهرمان فیلم تایتانیک عمل میکنه و این جواهر ارزشمند رو میندازه ته دریا و همه چی رو به نابودی میکشه.
تورو خدا این رو بخونید نه به خاطر جایزه نه بخدا چون این من نیستم که داره دستاش رو صفحه کیبورد حرکت میکنه من کلا متنفر هستم از تایپ کردن و بیشتر ازچند سطر تو عمرم تایپ نکردم کاش میبودید میدید دستام دارن با چه سرعتی دارن تایپ میکنن داره قلبم از جاش کنده میشه مثل اینکه دستام میترسن حرفهای خدا جا بمونن چون من بدون اینکه فکر کنم و متنی آماده کنم حرفها میان ومن دارم همینطوری تایپ.
همتون رو دوست دارم برای خودم و هممون آرزو میکنم راه موفقیت رو پیدا کنیم و قدم برداریم.
با خوندن کامنت های برار دوستان تقریبا توی همه ی صفحات متوجه
————————————————
ترمزی کمتر بهش اشاره شده???
————————————————
شهرت و خود نمایی، با این نوع درخواست، بطور خیلی خیلی ضمنی به دنبال شهرت هستیم. شاید به ظاهر از این کار بدمون بیاد. از اینکه کسی بفهمه ما چقدر خیّر هستیم اما بازم ته ته دلمون، دوست داریم که یه طوری که مثلا ما نفهمیدیم، این خیّر بودن لو بره و بقیه و آشنایان به ما افتخار کنند.
با نظر دوستانی موافقم که معتقدند وقتی اولویت ما از ثروتمند شدن کمک به اطرافیان یا فقرا و بیماران هست یعنی ما احساس گناه داریم از اینکه ثروتمند باشیم و از زندگی لذت ببریم و همین طور احساس عدم لیاقت و شایستگی هم داریم
دقیقا قبل از اینکه فایل جدید استاد عباس منش عزیز ببینم یه مکالمه ذهنی داشتم با خواهرم که اون دلیل می اورد که چرا باید قانع باشیم و دلایل من اخرش به همین جمله ختم شد که اگه ثروتمند باشیم می تونیم به اطرافیان و نیاز مندان کمک کنیم
ظاهرا ارام شدم اما ته دلم حس بدی داشتم و فکر می کردم این حس ناخوشایند به خاطر اینکه به اندازه کافی بخشنده نیستم تا اینکه باطرح این سوال و یکم فکر کردن به این نتیجه رسیدم که من خودم نادیده گرفتم و حس گناه و حس عدم لیاقت دارم و حتی اعتماد به نفس اینکه نظرمو بذارم نداشتم تا اینکه با دیدن نظر دوستان و فایل صوتی استاد در تلگرام تصمیم گرفتم نظرمو بذارم
ممنونم از شما دوستان خوبم که نظرمو خوندید
و بسیار ممنونم از شما استاد بی نظیرمون که فایل های فوقالعاده ارزشمندتون برای رشد و پیشرفت ما به رایگان در اختیار مون می ذارید??
بنظرم این باور نشات گرفته از تجارب ما در زندگی روزمره است،
ما فکر میکنیم که میتونیم با خدا معامله داشته باشیم و بخاطر کاری که انجام دادیم بتونیم بعنوان حق الزحمه یه مبلغی هم واسه خودمون برداریم،این اولین ترمز ذهنه که ما نمی تونیم نگاه سیستمی به خدا داشته باشیم و هی میخوایم با خدا معامله کنیم و یا خدا را آزمایش کنیم،درست مثل آدمی که خودش رو از ارتفاع پرت کنه و بگه خدایا اگه واقعا وجود داری منو وسط زمین و آسمون نگه دار،ولی قانون جاذبه چیز دیگه ای رو میگه،دومین ترمز ذهنی عدم لیاقت و شایستگی داشتن ثروت برای خودمونه،چرا فکر میکنیم ما باید به نیازمندان کمک کنیم و چرا میخواهیم نقش خدا رو بازی کنیم و بخواهیم جهان رو اون جوری که دوست داریم اداره کنیم چرا نیاز مالی خودمون در الویت نیست؟،طبق گفته استاد ما باید قوانین رو درک کنیم و خودمونو با قوانین تطبیق بدیم.ترمز بعدی اینه که انگار برای دریافت ثروت باید حتما یک کار خیر خواهانه انجام بدیم وگرنه ثروت بسمت ما نمیاد در صورتی که ما با ثروتمند شدنمان میتوانیم در جهان تاثیر گذار باشیم و خواه ناخواه به رشد جهان کمک کنیم.ترمز بعدی اینه که کلا دست خدا رو میبندیم و فقط میخواهیم از این طریق ثروت رو جذب کنیم و این باور نمی ذاره بینهایت راه دریافت پول و ثروت رو ببینیم.شاد و سلامت باشید?
?? فکر می کنیم که خدا با دادن ثروت به ما، ازمون توقع داره ?? که بخشی از اون رو ببخشیم. در کل این باور که خداوند توقعی از ما داره، باور خیلی شرک آلودی هست. اما خدا حتی به نماز و روزه ما هم احتیاج نداره و برعکس این ما هستیم که به خداوند نیازمند و فقیریم.
1_ این نوع شرط گذاشتن و خواستن در وحله اول یعنی ما اصلا سازو کار جهان آفرینش و سیستمی بودن آن و ثابت بودن قوانین جهان رو درک نکرده ایم و نوع درخواست هامون از خدارو بر اساس شرایط درخواست بین انسانها از یکدیگر در زندگی روزمره بیان میکنیم .
2 _ اینکه فکر میکنیم خدا هم مثل ما انسانها دارای احساس هست و میخواهیم با تحریک احساس خداوندی به خواسته هامون برسیم .
3 _ اینکه باور نداریم که هر آنچه که در زندگی داریم توسط فرکانسهای ارسالی خودمان به جهان به وجود آمده و فکر میکنیم عوامل دیگر خارجی (خارج از وجود خودمان ) در به وجود آمدن شرایط کنونی ما سهیم هستن پس باید یه شرطی از عوامل بیرونی برا خدا بزاریم تا به خواسته مون برسیم مثل کمک نقدی و انفاق کردن به دیگران .
4 _ فکر میکنیم که هر آنچه از ثروت و یا خواسته های دنیوی دیگر که بیش از آنچه که در حال حاضر داریم را از خدا بخواهیم مرتکب عمل نا خدا پسندانه ای شده ایم و با شرطی کردن آن میخواهیم که درخواست را مجاز جلوه دهیم .
5 _ و آخرین ترمز باور کمبود ثروت در جهان و عدم پاسخگویی خداوند به نیاز و درخواست دیگران است که با پا درمیانی و واسطه کردن خودمان میخواهیم به نیاز دیگران از طریق رسیدن به خواسته خودمان کمکی کرده باشیم . ( شرک )
—————————————-
باوری که از بچگی با ما بوده
—————————————-
از بچگی یاد گرفتیم برای بدست آوردن هر چیزی نذر ونیاز کنیم و این رفتار همیشه با ما بوده! از وقتی که می خواستیم بریم مدرسه، امتحان، کنکور، دانشگاه و … انگار خدا فقط وقتی به ما چیزی میده که ما چیزی رو از دست بدیم!
من هم به نوبه خودم از استاد بزرگ تشکر میکنم
واز تمام دوستان و هم فرکانسیهای خودم کمال قدر دانی دارم
سپاس سپاس سپاس
————————————————–
ترمز دید سیستمی!
————————————————–
دید سیستمی به خداوند و جهان هستی نداریم و فکر می کنیم خداوند به خاطر ما قوانین جهان رو نادیده می گیره. اما هیچ وقت تبدیلی در سنت الهی نبوده و نخواهد بود و این ما هستیم که باید خودمون رو با این قوانین هماهنگ کنیم.
بنام یکتا آفریننده جهان هستی
بیرون زتو نیست هر آنچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
دوستان و استاد عزیز سلام سلام سلام
متنم طولانی هست ولی در واقع متن الله هست و ارزش خوندن رو برای هم مداریهام داره چون توسط خداوند بهم الهام شده و با دستان بنده ای که میخواهد درست زندگی کنه و در تلاش هست تا راه رسیدن به ثروت در تمام جنبه ها رو پیدا کنه نوشته میشه
وقتی این ویدیو رو دیدم کلی گیج و مبهوت و شک زده شده بودم و اصلا بدون اینکه به جایزه و برنده مسابقه فکر کنم ویدیو رو استوپ کردم و همینطور متحیر به چهره استاد نگاه می کردم و اشک می ریختم مثل این که تو ذهنم یه خورشید نه لامپ روشن کرده بودن من کلی از فایلهای استاد ثروت قانون آفرینش عزت نفس و فایلهای رایگان رو صدها بار نگاه کرده بودم و تا بحال دهها دفتر نوشته دارم از شنیده هام ولی به این آگاهی که در ادامه توضیح میدم نرسیده بودم.
خدایا در درگاهت سجده میکنم که جهان مارا بر اساس باورهای ما خلق کردی فتبارک الله احسن الخالقین
من شخصا هر وقت میخواستم قرار دادی ببندم و یا ماشین و خونه بخرم و یا یک سرمایه گذاری انجام بدهم بطور ناخوداگاه کلی بخشنده و دست ودلباز میشدم و بی حساب و کتاب می بخشیدم و بعدش یکم که آرومتر میشدم میدیدم بابا من بیشتر از سودی که میخواهم بکنم دارم می بخشم .خننده داره نه ودر آخر هم تو یک قدمی موفقیت همه چی بهم می ریخت.
دوستان شاید اونهایی که زیاد با قوانین آشنایی ندارند شاید عمق این فاجعه رو درک نکنن و شاید الان هم با خودشون بگن چه فاجعه ای، این که خیلی هم خوب هستش که بخشنده هستی .داره دلم برای خود واقعی ام تنگ میشه واقعا تمام زجرهایی که انسان میکشه به خاط جهلش هست و تمام .(هرچه بر ماست از ماست)
آره عزیزای دلم منی که اینهمه دارم استاد رو دنبال میکنم ولی الان هم وقتی میخواهم یه حرکتی کنم که به ثروت ختم میشه همچین تعهدهایی میدم و ریخت و پاش میکنم میدونید چرا همه اینها به خاطر این هستش که مغز ما از بچگی برنامه ریزی شده با اینکه با اینکه با اینکه ثروت معنوی نیست و خداوند ثروتمندان رو دوست نداره و اگه شتر از سوراخ سوزن رد شد ثروتمند هم می تونه وارد بهشت شه . و حالا چرا فردی با این نوع باورها مییاد از این نوع تعهدها میدهد ؛ وقتی یک فرد که با این باورهای غلط مذهبی بزرگ شده و از یک طرف میخواهد به ثروت دست پیدا کند و از طرفی چون ما انسانها دید انسانی به خداوند داریم در واقع بدلیل اینکه فکر میکنیم چون خداوند انسانهای ثروتمند را دوست نداره و ثروت معنوی نیست در نتیجه وقتی ما میخواهیم به سمت ثروت گسیل شویم خداوند کارها رو خراب میکنه و ما برای اینکه به ثروت برسیم باید یا خدا رو بخواهیم و یا خرما رو بخواهیم یعنی یا باید انسان بی ایمانی شویم یا انسان ثزوتمندی شویم و به خاطر همین هست بسیاری از انسانهایی که ثروت رو اتنخاب میکنن (بدون اینکه بدانند بابا این دیدگاه از ریشه خراب هست ) ایمانشان را ازدست می دهند و انسانهای دیگری هم که مذهبی تر هست خدا رو انتخاب میکنن و خرما ر از دست میدهند.آنها هم (بدون اینکه بدانند بابا این دیدگاه از ریشه خراب هست ).و دسته سوم که خوب هم ثروت رو دوست دارند و هم خدا را و این باورهای غلط رو هم دارند و دید انسانی به خداوند دارند با دادن این تعهدها در واقع دارند از طرفی به خداوند رشوه میدهند که با اینکارشان به خواسته شان مشروعیت معنوی ببخشند تا خداوند را راضی نگه دارند و خداوند جلوی پیشرفت کارها را نگیرد و سنگ اندازی نکند و از طرفی چون باورهای دیگری هم دارند که ثروتمندان انسانهای خودخواه و ظالمی هستند و هر کجا کاخی هست کوخی خراب شده وبرا اینکه من ثروتمند شوم باید افراد دیگر فقیر شود و ثروت در جهان نامحدود هست و از فقرا گرفته میشود به ثروتمندان داده می شود و هزار باور گمراه کننده دیگر، در نتیجه چون من در ذهنم از طرفی دوست دارم در دید خودم آدم خوبی باشم و عذاب وجدانم و نجواهای ذهنی خودم را خاموش کنم و جالب اینکه از طرفی هم حرف مردم برای من مهم هست و اینکه دیگران به من نگویند ببین تا ثروتمند شد خودش را گم کرده و از این حرفها و یا خانواده حتما از من انتظار دارن و من اگر انتظاراتشان را براورده نکنم با من قطع رابطه میکنن و هزار تا از این باورها میایم با دادن همچین تعهداتی و بخششهایی هم نجواهای ذهنی خودم را خاموش میکنم و هم دیگران و خودم را از خودم راضی میکنم.
وای خدای من دارم همینطور که مینویسم باورهای محدود کننده دیگه داره خودشون رو نشون میدن الان مدتهاست که درامدم ثابت شده من درامدم از 4 میلیون تومن در اوج ورشکستگی با حداقل با حداقل میگمها با 380 میلیون تومن بدهکاری به بانکها (حتی به سگ هم یه تیکه نون بدهکار بودم)رسیده به ماهی 16 میلیون تومان با یک دهم فعالیتی که قبلا میکردم ولی درامدم یه مدت بود که ثابت بود و همش از خداوند میخواستم راه رو بهم نشون بده و فعالیت وتمرینهام رو چندین برابر کرده بودم و به منابع دیگه هم سر میزدم تا راهم رو بازتر کنم. با اینکه من قبلا در ثروت 1 این مسائل رو بارها شنیده بودم و با خودم می گفتم نه من اینجوری نیستم و اصلا همچین طرز فکرهایی نسبت به ثروت وثروتمندان ندارم.
حالا بگید با اینکه ما مییاییم همچین تعهدهایی از خودمون میدیم بازم چرا آخر کار همه چی بهم میریزه هان واقعا چرا ؛بزارید من بهتون بگم (به قول استاد بخدا همین حالا به من الهام شدها ؛استاد که میگه مشارکت کنید به خاط همینه ها به خدا تو مسیر همه چی به آدم گفته میشه) وقتی ما چون از قوانین آگاهی نداریم و به جای ریشه ای حل کردن مسئله میاییم همچین تعدهایی به خودمون و حتی به دوستان نزدیکمون میدیم کار هامون تا دقیقه آخر درست میشه ولی در دقیقه آخر همه چی بهم میریزه میدونید چرا بدلیل باور کمبود کمبود کمبود
بدلیل باور کمبود ما با خودمان میگوییم اگه اینهمه رو ببخشم که واسه خودم هیچی نمی مونه این یه فرصت که دیگه تکرار نمیشه و چون باور داریم آدم وقتی ثروتمند شه انسان بدی میشه و ماهم همینکه میخواهیم به ثروت نزدیک شیم این باور خودش رو نشون میده و یکم دست بسته تر و خسیس تر میشیم (وای خدای من استاد این سوالت محشر بود داره همینطور باورهای گمراه کننده من رو میکشه بیرون شکر خدایا شکر شکر شکر) و در نتیجه چون باور معنوی تر بودن فقر به جای ثروت خیلی خیلی قوی تر هست ذهن ما میگه ولش کن ثروت کثیفه ثروت معنوی نیست وذهن ما میشه قهرمان زندگی مون و مثل رز قهرمان فیلم تایتانیک عمل میکنه و این جواهر ارزشمند رو میندازه ته دریا و همه چی رو به نابودی میکشه.
تورو خدا این رو بخونید نه به خاطر جایزه نه بخدا چون این من نیستم که داره دستاش رو صفحه کیبورد حرکت میکنه من کلا متنفر هستم از تایپ کردن و بیشتر ازچند سطر تو عمرم تایپ نکردم کاش میبودید میدید دستام دارن با چه سرعتی دارن تایپ میکنن داره قلبم از جاش کنده میشه مثل اینکه دستام میترسن حرفهای خدا جا بمونن چون من بدون اینکه فکر کنم و متنی آماده کنم حرفها میان ومن دارم همینطوری تایپ.
همتون رو دوست دارم برای خودم و هممون آرزو میکنم راه موفقیت رو پیدا کنیم و قدم برداریم.
سلام دوست عزیزم
نظرتون رو خوندم و بابتش بسیار ازتون ممنونم
نکات قابل توجهی داشت که خیلی از چیزارو بمن یاد اوری کرد که باید بیشتر روش کار بشه
یک دنیا ازتون ممنونم
امیدوارم با عشق روز به روز موفق تر و خوشبخت تر بشید
سعید عزیز ممنون بابت خودن نظراتم. با آرزوی توفیق و کامیابی روز افزون برای همه رهجوهای عزیز
با خوندن کامنت های برار دوستان تقریبا توی همه ی صفحات متوجه
————————————————
ترمزی کمتر بهش اشاره شده???
————————————————
شهرت و خود نمایی، با این نوع درخواست، بطور خیلی خیلی ضمنی به دنبال شهرت هستیم. شاید به ظاهر از این کار بدمون بیاد. از اینکه کسی بفهمه ما چقدر خیّر هستیم اما بازم ته ته دلمون، دوست داریم که یه طوری که مثلا ما نفهمیدیم، این خیّر بودن لو بره و بقیه و آشنایان به ما افتخار کنند.
سلام به استاد عباس منش عزیزم و دوستان خوبم
با نظر دوستانی موافقم که معتقدند وقتی اولویت ما از ثروتمند شدن کمک به اطرافیان یا فقرا و بیماران هست یعنی ما احساس گناه داریم از اینکه ثروتمند باشیم و از زندگی لذت ببریم و همین طور احساس عدم لیاقت و شایستگی هم داریم
دقیقا قبل از اینکه فایل جدید استاد عباس منش عزیز ببینم یه مکالمه ذهنی داشتم با خواهرم که اون دلیل می اورد که چرا باید قانع باشیم و دلایل من اخرش به همین جمله ختم شد که اگه ثروتمند باشیم می تونیم به اطرافیان و نیاز مندان کمک کنیم
ظاهرا ارام شدم اما ته دلم حس بدی داشتم و فکر می کردم این حس ناخوشایند به خاطر اینکه به اندازه کافی بخشنده نیستم تا اینکه باطرح این سوال و یکم فکر کردن به این نتیجه رسیدم که من خودم نادیده گرفتم و حس گناه و حس عدم لیاقت دارم و حتی اعتماد به نفس اینکه نظرمو بذارم نداشتم تا اینکه با دیدن نظر دوستان و فایل صوتی استاد در تلگرام تصمیم گرفتم نظرمو بذارم
ممنونم از شما دوستان خوبم که نظرمو خوندید
و بسیار ممنونم از شما استاد بی نظیرمون که فایل های فوقالعاده ارزشمندتون برای رشد و پیشرفت ما به رایگان در اختیار مون می ذارید??
واقعا ازهمه عزیزان تشکرمیکنم…گفتنی هاروهمه گفتن…
با سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیزم
بنظرم این باور نشات گرفته از تجارب ما در زندگی روزمره است،
ما فکر میکنیم که میتونیم با خدا معامله داشته باشیم و بخاطر کاری که انجام دادیم بتونیم بعنوان حق الزحمه یه مبلغی هم واسه خودمون برداریم،این اولین ترمز ذهنه که ما نمی تونیم نگاه سیستمی به خدا داشته باشیم و هی میخوایم با خدا معامله کنیم و یا خدا را آزمایش کنیم،درست مثل آدمی که خودش رو از ارتفاع پرت کنه و بگه خدایا اگه واقعا وجود داری منو وسط زمین و آسمون نگه دار،ولی قانون جاذبه چیز دیگه ای رو میگه،دومین ترمز ذهنی عدم لیاقت و شایستگی داشتن ثروت برای خودمونه،چرا فکر میکنیم ما باید به نیازمندان کمک کنیم و چرا میخواهیم نقش خدا رو بازی کنیم و بخواهیم جهان رو اون جوری که دوست داریم اداره کنیم چرا نیاز مالی خودمون در الویت نیست؟،طبق گفته استاد ما باید قوانین رو درک کنیم و خودمونو با قوانین تطبیق بدیم.ترمز بعدی اینه که انگار برای دریافت ثروت باید حتما یک کار خیر خواهانه انجام بدیم وگرنه ثروت بسمت ما نمیاد در صورتی که ما با ثروتمند شدنمان میتوانیم در جهان تاثیر گذار باشیم و خواه ناخواه به رشد جهان کمک کنیم.ترمز بعدی اینه که کلا دست خدا رو میبندیم و فقط میخواهیم از این طریق ثروت رو جذب کنیم و این باور نمی ذاره بینهایت راه دریافت پول و ثروت رو ببینیم.شاد و سلامت باشید?
———————————————————————-
ترمزی قوی که ناشی از شناخت نادرست خداوند هست
———————————————————————-
?? فکر می کنیم که خدا با دادن ثروت به ما، ازمون توقع داره ?? که بخشی از اون رو ببخشیم. در کل این باور که خداوند توقعی از ما داره، باور خیلی شرک آلودی هست. اما خدا حتی به نماز و روزه ما هم احتیاج نداره و برعکس این ما هستیم که به خداوند نیازمند و فقیریم.
سلام به دادش حسین عزیز و دوستان هم فرکانسی
و اما ترمزها …..
1_ این نوع شرط گذاشتن و خواستن در وحله اول یعنی ما اصلا سازو کار جهان آفرینش و سیستمی بودن آن و ثابت بودن قوانین جهان رو درک نکرده ایم و نوع درخواست هامون از خدارو بر اساس شرایط درخواست بین انسانها از یکدیگر در زندگی روزمره بیان میکنیم .
2 _ اینکه فکر میکنیم خدا هم مثل ما انسانها دارای احساس هست و میخواهیم با تحریک احساس خداوندی به خواسته هامون برسیم .
3 _ اینکه باور نداریم که هر آنچه که در زندگی داریم توسط فرکانسهای ارسالی خودمان به جهان به وجود آمده و فکر میکنیم عوامل دیگر خارجی (خارج از وجود خودمان ) در به وجود آمدن شرایط کنونی ما سهیم هستن پس باید یه شرطی از عوامل بیرونی برا خدا بزاریم تا به خواسته مون برسیم مثل کمک نقدی و انفاق کردن به دیگران .
4 _ فکر میکنیم که هر آنچه از ثروت و یا خواسته های دنیوی دیگر که بیش از آنچه که در حال حاضر داریم را از خدا بخواهیم مرتکب عمل نا خدا پسندانه ای شده ایم و با شرطی کردن آن میخواهیم که درخواست را مجاز جلوه دهیم .
5 _ و آخرین ترمز باور کمبود ثروت در جهان و عدم پاسخگویی خداوند به نیاز و درخواست دیگران است که با پا درمیانی و واسطه کردن خودمان میخواهیم به نیاز دیگران از طریق رسیدن به خواسته خودمان کمکی کرده باشیم . ( شرک )