این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2015/11/عکس-فایل-1.jpg400510گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2015-11-26 21:06:122020-08-28 10:15:06آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
در واقع من این فایل و دیروز گوش دادم و امروز دارم رد پام رو میزارم
دیروز وقتی این فایل و گوش کردم نتونستم از لحاظ احساسی باهاش ارتباط برقرار کنم با وجود اینکه این متن و خیلی دوس داشتم و همیشه متنای این چنینی برام تاثیرگزار بوده
من خدا رو دور از خودم میبینم
هنوز نمیتونم حسش کنم
نمیتونم درک کنم واقعا خدا چجوریه
دیروز با خودم میگفتم منم خیلی دوست دارم مثل بقیه ی آدمای که میگن عاشق خداییم و هر لحظه تو زندگیمون حسش میکنیم باهامون حرف میزنه و … ، خیلی دوس دارم منم مثل اونا بشم منم یه روز بگم عشق خدا برام کافیه و از وقتی پیداش کردم از همه چی بی نیاز شدم.
من یکم ناامید شدم دیدم بیشتر از یه ماهه که این سفر رو شروع کردم تقریبا هر روز رد پا گذاشتم، فایل مربوط به هر روز رو چند بار گوش میدادم تمام حرفای استاد رو نوت برداری میکردم و تا جایی که میتونستم گفتگوهای ذهنم و کنترل کردم
اما حس میکنم هیچ تغییری نکردم ، و این حس ناامیدی باعث شد که دیروز چنتا کار که هر روز انجام میدادم و انجام ندم مثل نوشتن رد پا تو این صفحه نوشتن سپاسگزاری تو دفترم انجام ورزش روزانه و حتی جلو گفتگوهای منفی ذهنم رو هم بعضی وقتا نگرفتم و اجازه ی پر و بال بهشون دادم.
و حتی آخر شب ک اومدم خونه و قصد داشتم هر جور شده این کارا رو انجام بدم بطور خیلی اتفاقی حرف یه نفر که پشت سرم یه چی گفت و شنیدم و احساسم بد شد و کلا بیخیال همه چی شدم و فقط برا اینکه ازین حال در بیام و ذهنمو مشغول کنم یه فیلم گذاشتم و نگا کردم تا خابم برد.
نصف شب از خواب بیدار شدم البته نزدیکای سحر بود
یاد خدا افتادم همونجا که خوابیده بودم باهش حرف زدم گذشته ی خودمو به یاد آوردم مرورش کردم تا به اینجا، گفتم زندگیم فراز و نشیبای زیادی داشته تا به اینجا رسیدم و الان من واقعا میخام تو رو بشناسم من به شدت بهت نیاز دارم به عشقت نیاز دارم به حمایتت نیاز دارم من نیاز دارم عشق رو از منبع عشق دریافت کنم که بی نهایته ، نه عشق آدما که محدوده …
یاد مشکلاتم در رابطه با همسرم افتادم ( گر چه زندگی خوبی داریم و مشکل خاصی به اون صورت نداریم اما من همیشه فکر میکنم اون اونقدر که باید عاشقم نیست و ازم حمایت نمیکنه) ازش بیشتر توقع دارم و این واقعیت رو که اون نمیتونه اونجوری که من میخام باشه رو قبول کردم
و با خودم فکر کردم شاید من خیلی توقعاتم از یک انسان زیاده، شاید هیچ انسانی توانایی اینو نداره که اونقد عشقی که من نیازش دارم رو بهم بده
شاید تنها کسی که میتونه این عشق و بهم بده خداست که منبع عشقه و خودش خالق عشقه
خیلی گریه کردم و احساس تنهایی کردم احساس کردم اون عشقی که باید براش تلاش کنم عشق خداست
اون کسی که اگه تمام دنیا مقابل من باشن کنارم وایمیسه و حمایتم میکنه فقط خداست فقط اونه که میتونم ازش همچین توقعی داشته باشم یاد پیامبر افتادم و ابراهیم و موسی که چجوری همه با اونا مخالف بودن اما اونا مطمئن بودن و هیچ ترس و نگرانی نداشتن ، چون اونا حمایت خدا رو داشتن چون عشق خدا رو داشتن و بی نیاز از هر چیزی و هر کسی بودن
شاید اگه همسرم اونقدررر که من توقع دارم بهم عشق میورزید و ازم حمایت میکرد من هیچوقت نمیفهمیدم که چقدر به عشق خدا نیاز دارم، و دنبالش نمیگشتم
یاد حرفای استاد عباسمنش افتادم که همیشه میگن مهمترین دست آوردی که تو این سالها و ازین قوانین دارن آرامش و ایمانیه که به خدا دارن و این براشون از تمام ثروتشون لذتبخشتره و اینکه چقدر این حسشون براشون لذت داشته که حتی ثروت رو هم برای این میخواستن که بیان به مردم بگن که این مسیری که من رفتم همه چی به شما میده هر چه که بخواهید.
پس این عشق واقعا بالاتر از تمام لذتهاست
خدایا من این عشق و میخوام من میخام اینجوری تو رو بشناسم من میخام اینجوری تو رو حس کنم بهم بگو چکار کنم بهم بگو راهش چیه
خدایا من و مثل خودت خالق آفریدی تا همونجوری که تو به هر چه بخواهی بشود میگویی باش و میشود ، من هم خودم زندگیمو خلق کنم ؛ اما راهش چیه؟؟ چجوری میتونم به اون مرحله برسم تو بهم بگو تو راه و بهم نشون بده تو بهم نشونه بده که ناامید نشم که بفهمم این راه و با همین روند ادامه بدم یا باید کارای بیشتری انجام بده
خدایا کمکم کن که اگر یه روز ناامید شدم روز بعد با قدرت بیشتری ادامه بدم، اگه یه روز دلسرد شدم نشونه ای ببینم ک قدرتم و بیشتر کنه
خدایا امروز این حرفا رو اینجا ثبت کردم تا بعدها که تو رو پیدا کردم و عاشقت شدم و تونستم زندگیمو خلق کنم و از عشق تمام آدمها بی نیاز شدم و در عین حال عاشق همه باشم و به همه عشق بورزم ، اونروز من رو به این نوشته هدایت کن تا امروز رو بخاطر بیارم.
سلام ب استاد عزیز و دوستانم امروز این فایلو دوبار گوش دادم و هربار چیزای جدید ب گوشم میرسید ک پر از آگاهی بود وقتی ما به همه عشق بورزیم غیبت کردن تهمت زدن تنفر قضاوت و….همه اینها کنار میرود و احساس خوب و بخشش جایگزین میشه و انسان بوی خدایی را میگیره ک همه صفات خوب رو داره اگ ما بتونیم در مدت ۳ روز فقط عشق بورزیم و کنترل ذهن داشته باشیم فرکانس بزرگی را ب جهان هستی میفرستیم الهی ب امید تو دوستون دارم در پناه الله یکتا باشید
سلام خدمت شما استاد عزیزم و مریم بانوی واقعا شایسته
و سلام خدمت دوستان جان
امشب که دارم این کامنت رو مینویسم در شرایط ناجالبی بودم که با هدایتم به اینجا حالم بهتر شد
این فایل رو در گوشیم دارم و بارها گوش کردم اما امشب متن اش رو خوندم
اومدم سایت و با خودم گفتم بزار ببینم هدایت امشبم چی میگه
و وقتی این فایل اومد یک زنگ تو مغزم بصدا در اومد که ای وای آرام خیلی وقته از خودت غافل شدی و آرامش ات کم شده
برای همینه که اینقدر میجنگید با همه دنیا و هم خودت و هم دیگران رو ناراحت میکنی
راستش امشب یک پیشنهاد بهم شد که باید تصمیم مهمی میگرفتم و با خودم گفتم بیام اینجا و الان متوجه شدم که اول باید آرامش از دست رفته ام رو درستش کنم بعد تصمیم بگیرم تا نتیجه خوب باشه
اره وجود ما فقط ارامش می خواد من طعم واقعی ارامش رو وقتی چشیدم که وارد این خانواده شدم وقتی که حرفهای استاد رو شنیدم نوشته های مریم جان رو خوندم وزندگی در بهشت رو هر روز دیدم وکامنت اعضای این خانواده رو خوندم.
ان وقت بود که فهمیدم واقعا روح من چی می خواد فهمیدم چه حس قشنگی هست این ارامش چقدر زیباست وقتی شب بدون استرس می خوابی وصبح بدون استرس وارام بیدار می شی.
البته که گاهی اوقات که لغزش دارم این حس رو از دست می دم.
وچه جمله ای که استاد گفتند قلبت رو پاک کن تا به همه چیز به خواسته ها برسی.
اره وقتی قلب رو از کینه ونفرت وخشم وغضب وحسادت پاک می کنی انگار درها همه به روت باز می شن فقط خوبی وشادی وموفقیت می یاد.
اما امان از لحظه ای که شیطان غالب بشه ویادت بره ما همه یکی هستیم وهمه از خداییم همه قطره ای از اون دریاییم وشروع کنی به حسادت وخشم وغضب.
استاد متشکرم خیلی زیبا بود دلم می خواد همین طور تا خود صبح گوشش بدم.
سلام استاد عزیزم این فایلو منم قبلاً گوش کرده بودم ولی چیز زیادی ازش نفهمیده بودم و امشب هم در حد ظرفم فهمیدم خدایا شکرت.
همه ما پاره هایی از وجود خداوند هستیم ، خداوند از روح خودش در همه ما دمیده و ما همه یکی هستیم فارغ از جنسیت ، میزان تحصیلات ، مذهب و دینمون ، خانواده ، شرایط مون و…
خدایا کمکم کن تا همیشه در این مسیر زیبا ثابت قدم باشم. الهی به امید تو
چقدر خوب میشه ادم در دل طبیعت این فایل رو گوش کنه و به خودش نزدیک تر بشه و این فایل ارامش دهنده رو بارها گوش کنه و به یا بیاره که خداوند همیشه کنارشه و نزدیکشه …
به یاد بیارم که تنها شرط رسیدن به خواسته ها فقط و فقط یک عشق بی قید و شرط داشتن نسبت به خودمه که همینجوری که هستم خودم رو بپذیرم و من برای رسیدن به خواسته هام نیاز به تقلی کردن یا تحصیلات خاص داشتن یا مهارت عحیب و غریب داشتن ندارم .. بلکه باید بی قید و شرط خودم رو دوست داشته باشم و باور کنم خداوند همواره با منه .. این شرط رسیدن به خواسته هاش..
احساس لیاقتی که منجر بشه بی قید و شرط خدا رو در قلبم باور کنم !!!
احساس لیاقتی که منجر بشه یک خدایی که منبع ثروت و نعمته رو بی قید و شرط در قلبم باور کنم و بتونم خودم رو بسپرم بهش..
اخساس لیاقتی که منحر بشه خودم رو به خدایی بسپرم که بسیار ثزوتمند و مهربان و رزاقه و من رو اسون و هموار میکنه بزای اسانی ها و نه سختی ها و احساس لیاقتی که منحر میشه باور کنم که خداوند فقط میخواد من از زندکیم لذت ببرم و من اومدم توی این دنیا که لذت ببرم و قراز نبوده زجر و سختی بکشم !!
اینا همش احساس لیاقت میخواد..
چون ادمی که اخساس لیاقت نداره باورش بر اینه که اومده توی این دنیا که با سختی کشیدن و زجر کشیدن ازمایش پس بده و اینجوری مقرب تر بسه به خداوند … ولی واقعیت اینه که با زجر کشیدن نمیشه به خدایی که ماهیتش لذت و فراوانیه نزدیک شد !!! بلکه با لذت بردن و ثروتمند بودن و سلامت بودن و عشق و حال کرذنه که میشه به این خدا نزدیک شد !!!
یکی از باورهایی که به نظرم مخصوصا کوردها دارن اینه که اصن سرنوشتمون سختی کشیدن و زجر کشیدنه ،، و به همین دلیل با این تفکره و این باوره من هر جا که رفتم توی مداری قرار گرقتم که خیلی خیلی سخت پول ساختم … و این تفکر احساس لیاقت رو از من گرفته و من رو اسان کرده برای سختی ها !!!
چقدر من شنیدم که فلاااانی عجب صبر و تحمل بالایی دارع بببییییین چقدرررر داره توی زندکیش سختی میکشه و زجر میکشه ولی همچنان داره این ناملایمات رو تحمل میکنه و ادامه میده ،، عجببببب مردددددد قوی و صبوریه !!!
نه عزیز مننن این ادم قوی و صبور نیست بلکه ابلههه !!! چون فقط یه ادم ابله اینجوری با این تفکر زندگی میکنه !!!
اگر قرار بود من سختی و زجر بکشم پس چرا اصلا خدا به من قدرت تفکر داده ؟؟!!! اون وقت من چه فرقی با دیگر موحودات داشتم !!؟؟؟ من خدا به من قدرت تفکر داده که این قدرت تفکر رو هر بار میتونم بهبود بدم و زندکیم رو اسون تر و لذت بخش تر کنم !!!
و یکی از مهترین باورهایی که موجب میسه ادم ها در زندکیشون سختی بکشن،، همین بحث باور عدم لیاقته !!!
..
یعنی مثلا من مدت هاست میخوام مهاجرت کنم و هر بار توی مسیری سختی قرار میگیرم و به خواستم نمیرسم .. دلیلش چیه ؟؟ باور عدم لیاقت .. باور عدم لیاقتی که منجر میشه من اسان بشم بزای سختی ها ،، چون باور کردم که خداوند میخواد من زجر بکشم !!!
الان میدونم مشکلم باور عدم لیاقته ،، بعد به خودم میگم تموم شد و من باور کردم که انسان لایقی هستم پس حالا اگر مهاجرت کنم ایندفه من دیگه سختی نمیکشم !!! نه نه .. چون اگر من باور کرده بودم لایق هستم شرایط زندکی من و نتایج مالی من همینجایی که هستم باید تغییر میکرد !!! پس ازونجایی که شرایط مالی من همینجایی که هستم تغییری نکرده پس در نتیجه من هتوز باور نکردم که انسان لایقی هستم … توی این استان کرمانشاه به این بزرگی زندگی مالی من تغییر خاصی نکرده ،، چرا تغییر خاصی نکرده ؟؟ چون باورهای من تغییر خاصی نکرده … کدوم باور ؟؟ باور احساس لیاقت !!!
چون من هنوز باور دارم که یک شهرستانی هستم و یک کورد هستم پس در نتیجه ادم نیستم و خدا میخواد من زجر بکشم .. پس با این تفکره هر جا میرم هی سختی میکشم و به شدت اذیت میشم.. چون باورم اینه من یه شهرستانی کورد هستم و بی ارزش هستم و تهرااااانی ها یه ادمای خاص و عحیب و غریبی هستن ،، پس من احتمالا اگر برم تهران موفق میشم !! و چون باورم اینه که ادم ارزسمندی نیستم هر جا میزم یک نتیجه یکسان رو دریاقت میکنم ..
پس زمانی من میتونم بگم که باورم تغییر کرده که همینجا و در همین استان خودم و یا شهر خودم اوضاع مالی من بهبود یابد !!! و بعد با پشتوانه ی این احساس لیاقت که نتیجه به همراه اورده است ،، من هر جا برم موفق خواهم بود !!!
مثلا در اسکیل بزرگتر طرف باورش اینه چون یه ایرانیه و توی ایران نمیشع موفق شد و باید مثلا بره امریکا موفق بشه …
نه اینا چرت و پرته .. به ایرانی بودن و شهرستانی بودن و کورد بودن و اینا نیست.. بلکه به اینه که باید باور کنم همینی که هستم ارزشمندم و خداوند بی قید و شرط به من میبخشد
و اگر این باور در من تغییر کنه ،، نتیجه هم تغییر میکنه .. اگر تغییر نکرده،، چون هنوز باوره تغییر نکرده !!!
این حرف ها رو هی دارم به خودم یاد اوری میکنم که همیسه به یاد بیارم که من فقط با لذت بردن و عشق و حال کردن میتونم به خدا نزدیکتر بشم و هی به یاد بیارم که خداوند خودش میخواد من همیشه لذت ببرم و شاد باشم و خوشحال باشم
خب اینم از رد پای من از روز 33,, خدایا کمکم کت گام ها رو تا انتها بردارم
سلام ممنونم اینقدر قشنگ توضیح دادین منم همین مشکل رو دارم که باید با سختی پول درآورد و هرکسی تحملش بیشتر باشه صبورتره ولی تحمل به معنای صبوری نیست صبر یعنی تکامل یعنی امید یعنی لذت ببری از تک تک لحظات زندگی مخصوصا من بیشتر موقع ها یا تو آیندم یا تو گذشته هستم به خودم یادآوری میکنم که لحظه حال مساویه با خدا بودن و سعیمو میکنم تو لحظه ی خدایی زندگی کنم واقعا وقتی تو لحظه ی خدایی زندگی میکنم انگار وسطه بهشت خدا هستم خدایا شکرت.. اینکه گفتین سختی کشیدن یعنی عدم احساس لیاقت واقعا همینه وقتی اینو امروز خوندم گفتم خدایا ازت ممنونم بهم یادآوری میکنی این حس ارزشمندی خیلی مهمه من باید خیلی خیلی روی خودم کار کنم.سپاسگزارم ازتون.
قلبت را پاک کن سلامت میکنم و انجا که منو تو یکی هستیم را گرامی میدارم انجا که منو تو یکی هستیم سکوت کن و دل بسپار چه اهمیت دارد که کیست که میگوید و کیست که میشنود چه اهمیت دارد که من کجا هستم و تو کجا چه امهیت دارد که من به چه باور دارم و تو به چه
اینها همه قیل و قار های نفس توست حال ان که خود متعالی تو میخواهد ارام باشد بی هیچ نام بی هیچ قبیله بی هیچ مکان بی هیچ قضاوت
ازادو نامحدود بی فرم قالب این قیدو بندهای زمینی را این طبقه بندیهای نفسانی را کنار بزن
نام را مکان را باور را و هر تفاوتی را با ذهنی ارام بنشین و بشنو
میخواهم برایت بگویم و تو بشنوی بشنو و تجربه کن بیا از پیشداوریها و حتی قضاوتها رها شویم و فقط گوش کنیم بیا باور کنیم که لزومی ندارد که همیشه از خودمان دفاع کنیم بیا گوش دادن ساده را تجربه کنیم و رها شویم از قضاوت رها شویم از هرگونه قبیله و طبقه رها از باورهایمان و پاک از همه ی قالبهایی که محدودمان میکند و تنها رها و ارام است که میشنود ارامش این برکه سبز را تجربه کن بیا تا فقط گوش بدهیم و تجربه کنیم
قلبت را پاک کن اتفاقات خوب تنها وقتی از راه میرسند که قلبت را پاک کرده ای تو پاره ای از خدایی تو فراتر از جسمت و فراتر از ذهنت اگاهی هستی و اگاهی تو اصل توست خود حقیقی توست خود متعالی توست تو لایتناهی هستی و مقدس
اگاهی تو پاره ای از اگاهی همه ی جهان هست و پاره ای از خداست خود خداست مثل قطره ای از دریا که پاره ای از دریاست خود دریاست تو پاره ای از خدایی و من هم و او که کنار تو نشسته است و اویی که ان سوی دنیاست و کهکشانی که ان سوی کیهان و تو پاره ای از من هستی و من پاره ای از تو مثل دو قطره از دریا که هردو دریا هستند یکی هستن جایگاهی را ارج مینهیم و گرامی میداریم که منو تو یکی هستیم و خدا
برای سه روز اینده فقط برای سه روز با همه ی هستی یکی شو و تمام هستی را پاره ای از وجود خودت ببین فقط برای سه روز خودت و همه را گرامی بدار چون پاره ای از خودت چون قلبت چون پاره ای از خداوند فقط برای سه روز با هر موجودی که روبرو میشوی این جمله را در ذهن تکرار کن او پاره ای از من است او پاره ای از خداست و ببین که عشق بی قیدو شرط چگونه در تو جاری میشود
یادش بخیر فایلهای بسیار ارزشمندی هستند که من سال 88 که در دوره قانون جذب استاد عباسمنش شرکت کردم این فایلها رو دریافت کردم از ان زمان به بعد بارها این فایلها رو گوش میدادم و هر بار یک اتفاق خوب را تجربه می کردم و گوش دادن به این فایلها آرامش عجیبی در من ایجاد می کرد هنوز هم این فایلها رو در گوشی دارم و برخی اوقات به این فایلهای ارزشمند گوش می کنم
یه سوالی هست چند وقته ذهن منو مشغول کرده و واقعا خیلی درگیرش هستم تا جواب و راه حل درستی رو پیدا کنم . جایی مناسبتر از اینجا پیدا نکردم واسه مطرح کردنش امیدوارم شما بهم کمک کنید.
سوال اینه که اگه ما بتونیم خیلی رو خودمون کار کنیم و افکار وباورهامونو کنترل کنیم ولی ناچارا در خانواده ای با خیلی از افکار و رفتارهای محدود کننده و آزار دهنده باشینم ما باید چکار کنیم که تحت تاثیر اونا قرار نگیریم ؟ توی یکی از فایل هایی که استاد روی سایت گذاشته بودن استاد گفتن که اگه ما روی فرکانس هامون کار کنیم دیگه با افرادی که توی مدارمون نیستن برخورد نخواهیم کرد این درسته ولی ما لا اقل از نظر مکانی به اون خونه و خانواده احتیاج داریم به نظر شما باید چکار کینم که کمتر تحت تاثیر قرار بگیریم؟ خیلی خوشحال میشم کمک کنید چون با دوستان نزدیک که صحبت میکردم این مشکل اونا هم هست . واقعا ازتون ممنونم بابت تمام آگاهی هایی که در من ایجاد کردید
همان کاری را که استاد گفتند انجام بدید در این صورت خانه شما ناخودآگاه جای بهتری میره یا جای آنها عوض میشه یا شاید آنها با شماهمگام بشوندو در این موراد… شما فقط ادامه بدهید و امیدوار باشید و فقط روی خودتان کار کنید
به نام خداوند مهربان
روز سی و سوم
در واقع من این فایل و دیروز گوش دادم و امروز دارم رد پام رو میزارم
دیروز وقتی این فایل و گوش کردم نتونستم از لحاظ احساسی باهاش ارتباط برقرار کنم با وجود اینکه این متن و خیلی دوس داشتم و همیشه متنای این چنینی برام تاثیرگزار بوده
من خدا رو دور از خودم میبینم
هنوز نمیتونم حسش کنم
نمیتونم درک کنم واقعا خدا چجوریه
دیروز با خودم میگفتم منم خیلی دوست دارم مثل بقیه ی آدمای که میگن عاشق خداییم و هر لحظه تو زندگیمون حسش میکنیم باهامون حرف میزنه و … ، خیلی دوس دارم منم مثل اونا بشم منم یه روز بگم عشق خدا برام کافیه و از وقتی پیداش کردم از همه چی بی نیاز شدم.
من یکم ناامید شدم دیدم بیشتر از یه ماهه که این سفر رو شروع کردم تقریبا هر روز رد پا گذاشتم، فایل مربوط به هر روز رو چند بار گوش میدادم تمام حرفای استاد رو نوت برداری میکردم و تا جایی که میتونستم گفتگوهای ذهنم و کنترل کردم
اما حس میکنم هیچ تغییری نکردم ، و این حس ناامیدی باعث شد که دیروز چنتا کار که هر روز انجام میدادم و انجام ندم مثل نوشتن رد پا تو این صفحه نوشتن سپاسگزاری تو دفترم انجام ورزش روزانه و حتی جلو گفتگوهای منفی ذهنم رو هم بعضی وقتا نگرفتم و اجازه ی پر و بال بهشون دادم.
و حتی آخر شب ک اومدم خونه و قصد داشتم هر جور شده این کارا رو انجام بدم بطور خیلی اتفاقی حرف یه نفر که پشت سرم یه چی گفت و شنیدم و احساسم بد شد و کلا بیخیال همه چی شدم و فقط برا اینکه ازین حال در بیام و ذهنمو مشغول کنم یه فیلم گذاشتم و نگا کردم تا خابم برد.
نصف شب از خواب بیدار شدم البته نزدیکای سحر بود
یاد خدا افتادم همونجا که خوابیده بودم باهش حرف زدم گذشته ی خودمو به یاد آوردم مرورش کردم تا به اینجا، گفتم زندگیم فراز و نشیبای زیادی داشته تا به اینجا رسیدم و الان من واقعا میخام تو رو بشناسم من به شدت بهت نیاز دارم به عشقت نیاز دارم به حمایتت نیاز دارم من نیاز دارم عشق رو از منبع عشق دریافت کنم که بی نهایته ، نه عشق آدما که محدوده …
یاد مشکلاتم در رابطه با همسرم افتادم ( گر چه زندگی خوبی داریم و مشکل خاصی به اون صورت نداریم اما من همیشه فکر میکنم اون اونقدر که باید عاشقم نیست و ازم حمایت نمیکنه) ازش بیشتر توقع دارم و این واقعیت رو که اون نمیتونه اونجوری که من میخام باشه رو قبول کردم
و با خودم فکر کردم شاید من خیلی توقعاتم از یک انسان زیاده، شاید هیچ انسانی توانایی اینو نداره که اونقد عشقی که من نیازش دارم رو بهم بده
شاید تنها کسی که میتونه این عشق و بهم بده خداست که منبع عشقه و خودش خالق عشقه
خیلی گریه کردم و احساس تنهایی کردم احساس کردم اون عشقی که باید براش تلاش کنم عشق خداست
اون کسی که اگه تمام دنیا مقابل من باشن کنارم وایمیسه و حمایتم میکنه فقط خداست فقط اونه که میتونم ازش همچین توقعی داشته باشم یاد پیامبر افتادم و ابراهیم و موسی که چجوری همه با اونا مخالف بودن اما اونا مطمئن بودن و هیچ ترس و نگرانی نداشتن ، چون اونا حمایت خدا رو داشتن چون عشق خدا رو داشتن و بی نیاز از هر چیزی و هر کسی بودن
شاید اگه همسرم اونقدررر که من توقع دارم بهم عشق میورزید و ازم حمایت میکرد من هیچوقت نمیفهمیدم که چقدر به عشق خدا نیاز دارم، و دنبالش نمیگشتم
یاد حرفای استاد عباسمنش افتادم که همیشه میگن مهمترین دست آوردی که تو این سالها و ازین قوانین دارن آرامش و ایمانیه که به خدا دارن و این براشون از تمام ثروتشون لذتبخشتره و اینکه چقدر این حسشون براشون لذت داشته که حتی ثروت رو هم برای این میخواستن که بیان به مردم بگن که این مسیری که من رفتم همه چی به شما میده هر چه که بخواهید.
پس این عشق واقعا بالاتر از تمام لذتهاست
خدایا من این عشق و میخوام من میخام اینجوری تو رو بشناسم من میخام اینجوری تو رو حس کنم بهم بگو چکار کنم بهم بگو راهش چیه
خدایا من و مثل خودت خالق آفریدی تا همونجوری که تو به هر چه بخواهی بشود میگویی باش و میشود ، من هم خودم زندگیمو خلق کنم ؛ اما راهش چیه؟؟ چجوری میتونم به اون مرحله برسم تو بهم بگو تو راه و بهم نشون بده تو بهم نشونه بده که ناامید نشم که بفهمم این راه و با همین روند ادامه بدم یا باید کارای بیشتری انجام بده
خدایا کمکم کن که اگر یه روز ناامید شدم روز بعد با قدرت بیشتری ادامه بدم، اگه یه روز دلسرد شدم نشونه ای ببینم ک قدرتم و بیشتر کنه
خدایا امروز این حرفا رو اینجا ثبت کردم تا بعدها که تو رو پیدا کردم و عاشقت شدم و تونستم زندگیمو خلق کنم و از عشق تمام آدمها بی نیاز شدم و در عین حال عاشق همه باشم و به همه عشق بورزم ، اونروز من رو به این نوشته هدایت کن تا امروز رو بخاطر بیارم.
خدایا من واقعا میخوام تو رو بشناسم واقعععااااا
سلام ب استاد عزیز و دوستانم امروز این فایلو دوبار گوش دادم و هربار چیزای جدید ب گوشم میرسید ک پر از آگاهی بود وقتی ما به همه عشق بورزیم غیبت کردن تهمت زدن تنفر قضاوت و….همه اینها کنار میرود و احساس خوب و بخشش جایگزین میشه و انسان بوی خدایی را میگیره ک همه صفات خوب رو داره اگ ما بتونیم در مدت ۳ روز فقط عشق بورزیم و کنترل ذهن داشته باشیم فرکانس بزرگی را ب جهان هستی میفرستیم الهی ب امید تو دوستون دارم در پناه الله یکتا باشید
سلام خدمت شما استاد عزیزم و مریم بانوی واقعا شایسته
و سلام خدمت دوستان جان
امشب که دارم این کامنت رو مینویسم در شرایط ناجالبی بودم که با هدایتم به اینجا حالم بهتر شد
این فایل رو در گوشیم دارم و بارها گوش کردم اما امشب متن اش رو خوندم
اومدم سایت و با خودم گفتم بزار ببینم هدایت امشبم چی میگه
و وقتی این فایل اومد یک زنگ تو مغزم بصدا در اومد که ای وای آرام خیلی وقته از خودت غافل شدی و آرامش ات کم شده
برای همینه که اینقدر میجنگید با همه دنیا و هم خودت و هم دیگران رو ناراحت میکنی
راستش امشب یک پیشنهاد بهم شد که باید تصمیم مهمی میگرفتم و با خودم گفتم بیام اینجا و الان متوجه شدم که اول باید آرامش از دست رفته ام رو درستش کنم بعد تصمیم بگیرم تا نتیجه خوب باشه
ممنون استاد عزیزم برای این فایل گران بها
به نام خدایی که عاشقانه دوستش دارم.
سلام .
روز 33 سفر.
چقدر این فایل زیبا بود بارهاگوش دادم واشک ریختم.
اره وجود ما فقط ارامش می خواد من طعم واقعی ارامش رو وقتی چشیدم که وارد این خانواده شدم وقتی که حرفهای استاد رو شنیدم نوشته های مریم جان رو خوندم وزندگی در بهشت رو هر روز دیدم وکامنت اعضای این خانواده رو خوندم.
ان وقت بود که فهمیدم واقعا روح من چی می خواد فهمیدم چه حس قشنگی هست این ارامش چقدر زیباست وقتی شب بدون استرس می خوابی وصبح بدون استرس وارام بیدار می شی.
البته که گاهی اوقات که لغزش دارم این حس رو از دست می دم.
وچه جمله ای که استاد گفتند قلبت رو پاک کن تا به همه چیز به خواسته ها برسی.
اره وقتی قلب رو از کینه ونفرت وخشم وغضب وحسادت پاک می کنی انگار درها همه به روت باز می شن فقط خوبی وشادی وموفقیت می یاد.
اما امان از لحظه ای که شیطان غالب بشه ویادت بره ما همه یکی هستیم وهمه از خداییم همه قطره ای از اون دریاییم وشروع کنی به حسادت وخشم وغضب.
استاد متشکرم خیلی زیبا بود دلم می خواد همین طور تا خود صبح گوشش بدم.
مریم عزیرم متشکرم.
عاشقانه دوستتون دارم.
در پناه خدا.
سلام .حالم خیلی گرفته بود از ته قلبم از خدا خواستم باهام حرف بزنه و با این فایل بطور ناگهانی تو تلگرام مواجه شدم
حس میکنم دستی بود از امداد غیب و تلنگری برای من که مدتیه از مسیر دپر شدم و همینطور از خود واقعیم
خدایا سپاسگزارم
استاد عزیزم ممنونم
به نام خدا
روز 33 ام از روز شمار تحول زندگی من
سلام استاد عزیزم این فایلو منم قبلاً گوش کرده بودم ولی چیز زیادی ازش نفهمیده بودم و امشب هم در حد ظرفم فهمیدم خدایا شکرت.
همه ما پاره هایی از وجود خداوند هستیم ، خداوند از روح خودش در همه ما دمیده و ما همه یکی هستیم فارغ از جنسیت ، میزان تحصیلات ، مذهب و دینمون ، خانواده ، شرایط مون و…
خدایا کمکم کن تا همیشه در این مسیر زیبا ثابت قدم باشم. الهی به امید تو
به نام خدای مهربان
سلام و احترام
روز 33/ آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 1
چقدر خوب میشه ادم در دل طبیعت این فایل رو گوش کنه و به خودش نزدیک تر بشه و این فایل ارامش دهنده رو بارها گوش کنه و به یا بیاره که خداوند همیشه کنارشه و نزدیکشه …
به یاد بیارم که تنها شرط رسیدن به خواسته ها فقط و فقط یک عشق بی قید و شرط داشتن نسبت به خودمه که همینجوری که هستم خودم رو بپذیرم و من برای رسیدن به خواسته هام نیاز به تقلی کردن یا تحصیلات خاص داشتن یا مهارت عحیب و غریب داشتن ندارم .. بلکه باید بی قید و شرط خودم رو دوست داشته باشم و باور کنم خداوند همواره با منه .. این شرط رسیدن به خواسته هاش..
احساس لیاقتی که منجر بشه بی قید و شرط خدا رو در قلبم باور کنم !!!
احساس لیاقتی که منجر بشه یک خدایی که منبع ثروت و نعمته رو بی قید و شرط در قلبم باور کنم و بتونم خودم رو بسپرم بهش..
اخساس لیاقتی که منحر بشه خودم رو به خدایی بسپرم که بسیار ثزوتمند و مهربان و رزاقه و من رو اسون و هموار میکنه بزای اسانی ها و نه سختی ها و احساس لیاقتی که منحر میشه باور کنم که خداوند فقط میخواد من از زندکیم لذت ببرم و من اومدم توی این دنیا که لذت ببرم و قراز نبوده زجر و سختی بکشم !!
اینا همش احساس لیاقت میخواد..
چون ادمی که اخساس لیاقت نداره باورش بر اینه که اومده توی این دنیا که با سختی کشیدن و زجر کشیدن ازمایش پس بده و اینجوری مقرب تر بسه به خداوند … ولی واقعیت اینه که با زجر کشیدن نمیشه به خدایی که ماهیتش لذت و فراوانیه نزدیک شد !!! بلکه با لذت بردن و ثروتمند بودن و سلامت بودن و عشق و حال کرذنه که میشه به این خدا نزدیک شد !!!
یکی از باورهایی که به نظرم مخصوصا کوردها دارن اینه که اصن سرنوشتمون سختی کشیدن و زجر کشیدنه ،، و به همین دلیل با این تفکره و این باوره من هر جا که رفتم توی مداری قرار گرقتم که خیلی خیلی سخت پول ساختم … و این تفکر احساس لیاقت رو از من گرفته و من رو اسان کرده برای سختی ها !!!
چقدر من شنیدم که فلاااانی عجب صبر و تحمل بالایی دارع بببییییین چقدرررر داره توی زندکیش سختی میکشه و زجر میکشه ولی همچنان داره این ناملایمات رو تحمل میکنه و ادامه میده ،، عجببببب مردددددد قوی و صبوریه !!!
نه عزیز مننن این ادم قوی و صبور نیست بلکه ابلههه !!! چون فقط یه ادم ابله اینجوری با این تفکر زندگی میکنه !!!
اگر قرار بود من سختی و زجر بکشم پس چرا اصلا خدا به من قدرت تفکر داده ؟؟!!! اون وقت من چه فرقی با دیگر موحودات داشتم !!؟؟؟ من خدا به من قدرت تفکر داده که این قدرت تفکر رو هر بار میتونم بهبود بدم و زندکیم رو اسون تر و لذت بخش تر کنم !!!
و یکی از مهترین باورهایی که موجب میسه ادم ها در زندکیشون سختی بکشن،، همین بحث باور عدم لیاقته !!!
..
یعنی مثلا من مدت هاست میخوام مهاجرت کنم و هر بار توی مسیری سختی قرار میگیرم و به خواستم نمیرسم .. دلیلش چیه ؟؟ باور عدم لیاقت .. باور عدم لیاقتی که منجر میشه من اسان بشم بزای سختی ها ،، چون باور کردم که خداوند میخواد من زجر بکشم !!!
الان میدونم مشکلم باور عدم لیاقته ،، بعد به خودم میگم تموم شد و من باور کردم که انسان لایقی هستم پس حالا اگر مهاجرت کنم ایندفه من دیگه سختی نمیکشم !!! نه نه .. چون اگر من باور کرده بودم لایق هستم شرایط زندکی من و نتایج مالی من همینجایی که هستم باید تغییر میکرد !!! پس ازونجایی که شرایط مالی من همینجایی که هستم تغییری نکرده پس در نتیجه من هتوز باور نکردم که انسان لایقی هستم … توی این استان کرمانشاه به این بزرگی زندگی مالی من تغییر خاصی نکرده ،، چرا تغییر خاصی نکرده ؟؟ چون باورهای من تغییر خاصی نکرده … کدوم باور ؟؟ باور احساس لیاقت !!!
چون من هنوز باور دارم که یک شهرستانی هستم و یک کورد هستم پس در نتیجه ادم نیستم و خدا میخواد من زجر بکشم .. پس با این تفکره هر جا میرم هی سختی میکشم و به شدت اذیت میشم.. چون باورم اینه من یه شهرستانی کورد هستم و بی ارزش هستم و تهرااااانی ها یه ادمای خاص و عحیب و غریبی هستن ،، پس من احتمالا اگر برم تهران موفق میشم !! و چون باورم اینه که ادم ارزسمندی نیستم هر جا میزم یک نتیجه یکسان رو دریاقت میکنم ..
پس زمانی من میتونم بگم که باورم تغییر کرده که همینجا و در همین استان خودم و یا شهر خودم اوضاع مالی من بهبود یابد !!! و بعد با پشتوانه ی این احساس لیاقت که نتیجه به همراه اورده است ،، من هر جا برم موفق خواهم بود !!!
مثلا در اسکیل بزرگتر طرف باورش اینه چون یه ایرانیه و توی ایران نمیشع موفق شد و باید مثلا بره امریکا موفق بشه …
نه اینا چرت و پرته .. به ایرانی بودن و شهرستانی بودن و کورد بودن و اینا نیست.. بلکه به اینه که باید باور کنم همینی که هستم ارزشمندم و خداوند بی قید و شرط به من میبخشد
و اگر این باور در من تغییر کنه ،، نتیجه هم تغییر میکنه .. اگر تغییر نکرده،، چون هنوز باوره تغییر نکرده !!!
این حرف ها رو هی دارم به خودم یاد اوری میکنم که همیسه به یاد بیارم که من فقط با لذت بردن و عشق و حال کردن میتونم به خدا نزدیکتر بشم و هی به یاد بیارم که خداوند خودش میخواد من همیشه لذت ببرم و شاد باشم و خوشحال باشم
خب اینم از رد پای من از روز 33,, خدایا کمکم کت گام ها رو تا انتها بردارم
خدایا شکرت
سلام ممنونم اینقدر قشنگ توضیح دادین منم همین مشکل رو دارم که باید با سختی پول درآورد و هرکسی تحملش بیشتر باشه صبورتره ولی تحمل به معنای صبوری نیست صبر یعنی تکامل یعنی امید یعنی لذت ببری از تک تک لحظات زندگی مخصوصا من بیشتر موقع ها یا تو آیندم یا تو گذشته هستم به خودم یادآوری میکنم که لحظه حال مساویه با خدا بودن و سعیمو میکنم تو لحظه ی خدایی زندگی کنم واقعا وقتی تو لحظه ی خدایی زندگی میکنم انگار وسطه بهشت خدا هستم خدایا شکرت.. اینکه گفتین سختی کشیدن یعنی عدم احساس لیاقت واقعا همینه وقتی اینو امروز خوندم گفتم خدایا ازت ممنونم بهم یادآوری میکنی این حس ارزشمندی خیلی مهمه من باید خیلی خیلی روی خودم کار کنم.سپاسگزارم ازتون.
به نام خدای مهربان
صدوسیمین تعهد
قلبت را پاک کن سلامت میکنم و انجا که منو تو یکی هستیم را گرامی میدارم انجا که منو تو یکی هستیم سکوت کن و دل بسپار چه اهمیت دارد که کیست که میگوید و کیست که میشنود چه اهمیت دارد که من کجا هستم و تو کجا چه امهیت دارد که من به چه باور دارم و تو به چه
اینها همه قیل و قار های نفس توست حال ان که خود متعالی تو میخواهد ارام باشد بی هیچ نام بی هیچ قبیله بی هیچ مکان بی هیچ قضاوت
ازادو نامحدود بی فرم قالب این قیدو بندهای زمینی را این طبقه بندیهای نفسانی را کنار بزن
نام را مکان را باور را و هر تفاوتی را با ذهنی ارام بنشین و بشنو
میخواهم برایت بگویم و تو بشنوی بشنو و تجربه کن بیا از پیشداوریها و حتی قضاوتها رها شویم و فقط گوش کنیم بیا باور کنیم که لزومی ندارد که همیشه از خودمان دفاع کنیم بیا گوش دادن ساده را تجربه کنیم و رها شویم از قضاوت رها شویم از هرگونه قبیله و طبقه رها از باورهایمان و پاک از همه ی قالبهایی که محدودمان میکند و تنها رها و ارام است که میشنود ارامش این برکه سبز را تجربه کن بیا تا فقط گوش بدهیم و تجربه کنیم
قلبت را پاک کن اتفاقات خوب تنها وقتی از راه میرسند که قلبت را پاک کرده ای تو پاره ای از خدایی تو فراتر از جسمت و فراتر از ذهنت اگاهی هستی و اگاهی تو اصل توست خود حقیقی توست خود متعالی توست تو لایتناهی هستی و مقدس
اگاهی تو پاره ای از اگاهی همه ی جهان هست و پاره ای از خداست خود خداست مثل قطره ای از دریا که پاره ای از دریاست خود دریاست تو پاره ای از خدایی و من هم و او که کنار تو نشسته است و اویی که ان سوی دنیاست و کهکشانی که ان سوی کیهان و تو پاره ای از من هستی و من پاره ای از تو مثل دو قطره از دریا که هردو دریا هستند یکی هستن جایگاهی را ارج مینهیم و گرامی میداریم که منو تو یکی هستیم و خدا
برای سه روز اینده فقط برای سه روز با همه ی هستی یکی شو و تمام هستی را پاره ای از وجود خودت ببین فقط برای سه روز خودت و همه را گرامی بدار چون پاره ای از خودت چون قلبت چون پاره ای از خداوند فقط برای سه روز با هر موجودی که روبرو میشوی این جمله را در ذهن تکرار کن او پاره ای از من است او پاره ای از خداست و ببین که عشق بی قیدو شرط چگونه در تو جاری میشود
با سلام
یادش بخیر فایلهای بسیار ارزشمندی هستند که من سال 88 که در دوره قانون جذب استاد عباسمنش شرکت کردم این فایلها رو دریافت کردم از ان زمان به بعد بارها این فایلها رو گوش میدادم و هر بار یک اتفاق خوب را تجربه می کردم و گوش دادن به این فایلها آرامش عجیبی در من ایجاد می کرد هنوز هم این فایلها رو در گوشی دارم و برخی اوقات به این فایلهای ارزشمند گوش می کنم
با تشکر از استاد عباسمنش و گروه خوب ایشان
سلام عرض میکنم خدمت جناب عباسمنش و دوستان عزیز .
یه سوالی هست چند وقته ذهن منو مشغول کرده و واقعا خیلی درگیرش هستم تا جواب و راه حل درستی رو پیدا کنم . جایی مناسبتر از اینجا پیدا نکردم واسه مطرح کردنش امیدوارم شما بهم کمک کنید.
سوال اینه که اگه ما بتونیم خیلی رو خودمون کار کنیم و افکار وباورهامونو کنترل کنیم ولی ناچارا در خانواده ای با خیلی از افکار و رفتارهای محدود کننده و آزار دهنده باشینم ما باید چکار کنیم که تحت تاثیر اونا قرار نگیریم ؟ توی یکی از فایل هایی که استاد روی سایت گذاشته بودن استاد گفتن که اگه ما روی فرکانس هامون کار کنیم دیگه با افرادی که توی مدارمون نیستن برخورد نخواهیم کرد این درسته ولی ما لا اقل از نظر مکانی به اون خونه و خانواده احتیاج داریم به نظر شما باید چکار کینم که کمتر تحت تاثیر قرار بگیریم؟ خیلی خوشحال میشم کمک کنید چون با دوستان نزدیک که صحبت میکردم این مشکل اونا هم هست . واقعا ازتون ممنونم بابت تمام آگاهی هایی که در من ایجاد کردید
سلام دوست عزیز
همان کاری را که استاد گفتند انجام بدید در این صورت خانه شما ناخودآگاه جای بهتری میره یا جای آنها عوض میشه یا شاید آنها با شماهمگام بشوندو در این موراد… شما فقط ادامه بدهید و امیدوار باشید و فقط روی خودتان کار کنید
خدا با ماست