اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
✍🏻واقعا ما عادت کردیم به بودن مشکلات در زندگیمان و فکر میکنیم برای همه همینطوره و طبیعیه
اما مشکل فقط باورهای منه
اگر من تغییر کنم زندگیم تغییر میکنه و کار من نزدیک شدن به اصل خودم و روح خداییمه که هیچ محدودیتی نداره
ذهن ما با افکار نامناسب و ورودی های غلط شکل گرفته و پر از محدودیته
کار ما هماهنگی بین روح و ذهنه و با توجه به نکات مثبت زندگیمون با سپاسگزاری برای نعمت هایی که داریم با کنترل ورودی ذهن با احساس امید و شادی و رسیدن به آرامش میتونیم این فاصله رو کم کنیم
و به اصل خودمون و خدا برسیم
کمبود رو باور نکنیم و بدونیم پایانی برای روح ما نیست ما عجله میکنیم و حرص میزنیم نگرانیم چون همین جهان مادی و جسم رو می بینیم
من قسمتی از خدا هستم و نامحدود
✍🏻داشتم متن رو میخوندم حس کردم برام نشونه س که میگید
دست از راضی کردن دیگران بردار…
نگران سن و سالت نباش…
یجورایی پاشنه آشیل منه
ترس از سن و سال و یا اینکه همه ازم راضی باشن
و همش بخاطر باورهای اشتباه و شرک به خداست
من هر روز برای بهتر شدنم تلاش میکنم
من میخوام به صورت طبیعی خوشبخت باشم.
👣ردپای سی و هشتم من
❤️استاد جانم از خدا براتون موفقیت روزافزون میخوام.
درود بر تو مریم عزیزم که چقدر هدایت گونه فایل ها را انتخاب می کنی.
امروز اول صبح نجوایی آمد برای درگیر کردن ذهنم و من از آن روی گرداندم و گفتم بر خدا توکل می کنم. می خواستم صدای خدا را بشنوم که وقتی متن روز سی و هشتم را خواندم انگار که خدا در کلمه کلمه آن متن سرشار از احساس نهفته شده بود. درود برتو و وقتی رهنمون شدم به آرامش در پرتو آگاهی تمام وجودم پر از اشتیاق شدم.
سپاسگزارم واقعا سپاسگزارم
نگران نبودم و بر او توکل کردم و چه کسی موثق تر از خداوند به وعده اش.
وقتی خدا را در قطرات باران دیدی در مردی که عاشقش هستی در تک تک وسایل در تک تک کلمات در خنده ی فرزندت در نگاه همسرت در نسیم خنکی که می وزد در صدای آواز پرنده ای یا حتی آواز زیبای جیرجیرک خداوند به من خوش آمد می گوید.
آنجا در لحظه لحظه ها خدا را خواهی دید.
همان اطمینانِ لابه لای همه نگرانی هایت که تو را به هیجان می آورد، خداست.
چقدر این جمله و همه ی جمله های این فایل زیباست در عمق درونمان می نشیند.
سپاسگزارم.
برگردم و بارها بخوانمش این متن سرشار از آگاهی های ناب را
” اطمینان لا به لای همه نگرانی هایت که تو را به هیجان میآورد، خداست.
عشقی که موجب فراموشی تمام دردسرهایت میشود، خداست.
فقط از سر راه خودت کنار برو… ”
به زندگی های زیبا و پرصلحی بنگر که چگونه صاحبانشان غرق در آرامش، احساس خوب و تجربه زیبایی ها هستند. و تو هنوز هم نگران و خشمگینی از اینکه چرا همه چیز طبق برنامه هایت پیش نرفت!! مشغول حساب و کتاب کردن درباره احتمالاتی که شاید هرگز رد هرچند کوچکی از آن را هم در زندگی ات نبینی! وقت آن نرسیده که بجای این همه هیاهوی درونی، و نجواهای ذهنی که توجهات را طوری جلب کرده که گویی تو خود میتوانی همه آنها را حل کرده و از پسشان برآیی، همه را کنار زده و با اطمینان، همه چیز را به انرژیی بسپاری که خود همه چیز است؟! همانکه با اشکال و از طرایق مختلف خودش را در زندگی ات متجلی میسازد. وقت آن نرسیده که دست از این همه حساب و کتاب شسته و به برنامه انرژیی که خود استاد برنامه ریزیِ از کوچکترین ذرات اتمها گرفته تا بزرگترین آن که رهبری کیهان است، بسپاری؟ چطور است برای یکبار هم که شده همان نگرانی ها و مسائل را هم به خود آن انرژی بسپاری که در درون تو و برای تو شده تا هرآنطور که به آن شکل میدهیدر زندگیات تجلی یابد؟ بیا و این فاصلهای که بین روح و ذهن افتاده را کم کنیم تا بلکه یکی شده و دوباره به ذات خداگونهی خود بازگردیم! رها و تسلیم شو، برای هیچ چیز تقلا نکن، هنگامی که میدانی انرژی که بر همهچیز محیط است تمام بارهایت را به مقصد میرساند، این همه عجله و اضطراب برای چیست؟ فقط لذت ببر و ذهن و قلبت را بشوی از هرآنچه که به نحوی درحال پروراندن احساس بد به توست. تا زمانی که زیبایی های خیرهکنندهای در این جهان وجود داشته، چرا به نازیبایی ها توجه کنی؟ به نظرت کمی همه چیز را جدی نگرفتهای؟ جهانِ زودگذری را که برای تجربه کردن خودت و علاقهمندی هایت خلق شده را چرا باید به جهنمی سخت بدل کنی؟ فقط چشمهایت را بشوی و همه چیز را ساده و زیبا ببین، تحسین کن و لذت ببر تا بهشت خودت را در همینجا تجربه کنی. طبیعی زندگی کردن را فرا بگیر، آسوده و با آرامش زندگی کردن را؛ سلامت بودن و خوشحال بودن را؛ با عشق و احساس خوب بودن را؛ ثروتمند زندگی کردن را؛ تجربه تمام آرزوها و رویاها و نعمتهای متنوع در زندگیات را و… همه اینها بخشی از طبیعی زندگی کردنت میشوند و راهشان را به زندگیات باز میکنند اگر که فاصله با اصلت را کم کرده و با آن یکی شوی.
سلام همفرکانسی عزیزم تحسینتون میکنم برای درک زیبایتان وبیان ونوشته ی از ته دلتان که زیبابودوبااحساس خیلی لذت بردم واحساسم عالی شد. کاش این همیشه یادم باشد که زیاد تقلا نکنم وهمه کارها روبه خدای مهربانم که هرلحظه اراده کنم همراه من است بسبارم باز هم سباسگزار همه عزیزان این جمع دوست داشتنی هستم که همه اگاهی های بینظیرشون را درزیبا بیان میکنن
خدایا شکرت که مرا با یکی از بندگان پاکت آشنا کردی به راستی که کلام شما حق است.
چون من یک نگرانی داشتم که با خواندن و شنیدن این فایل بر طرف شد .من مادرم را چند ماهی میشود که از دست داده ام و من عاشقانه دوستش داشتم .امروز چندین بار صدایی که ازش داشتم را گوش کردم و گریه کردم .و در این فایل انگار خدا داشت با من صحبت میکرد و میگفت پریشان نباش به خاطر مرگ عزیزت چون این پریشانی مثل سمی میماند که حال تو را مسموم میکند.و من نکته را گرفتم و با تک تک سلولهای بدنم درک کردم .که باید قدرتمند. به مسیر هدفم ادامه بدم .مرسی که هستی استاد عزیزم..
خدایا شکرت بابت خرید دوره ی عزت نفس از جایی که فکرشو نمیکردم همه چیز جور شد و من خریدمش واقعا چقدر همه چیز عالی درست میشه تا وقتی ما بخوایم و دنبال حقیقت باشیم ، دنبال بهتر شدن باشیم، خدایا شکرت
چقدر این قسمت فایل آرامش در پرتو آگاهی زیباست که میگه مشکلات زندگی رو پذیرفتی و فکر میکنی عادی هستن، دقیقا من قبلا میگفتم همه مشکل دارن عادیه که زن و مرد دعوا کنن، عادیه که آدمایی که اصلا دوسشون ندارم باهام ارتباط داشته باشن، خصوصا راجع به مرگ عزیزان خیلی فکر میکردم اگه چن سال افسرده باشم عادیه و در واقع همه ی چیزایی که الان غیرعادی میدونم رو فکر میکردم عادین و این نشون میده چقدر نتایج اومده تو زندگیم چقدر باید یادم بیاد که قبلا چقدر ارتعاشم پایین بوده و الان چقدر بهتر شدم ولی ذهن مدام میگه نتایجی نداری، تمام زندگیم تغییر کرده ولی باز ذهن حرف خودشو میزنه ولی من یاد گرفتم به یاد بیارم و اونقدر تلاش میکنم تا نجواهای ذهن رو خاموش کنم.
سلام به استاد عزیز و شما دوستان عزیز آرامش را باید در درون خود جستجو کنیم حقایقی در این جهان وجود دارد که با آگاهی از آنها همه آنچه موجب غم وپریشانی وخشم می شود از زندگی تو بیرون میرود زیر همین آسمان ودرشررایط کاملا برابر کسانی هم هستند که با همان شرایط در نهایت آرامش و شادی درونی زندگی میکنند
کلید این شادی وآرامش از همان حقایقی است
که تو فکر میکنی که میدانی اگر حقیقی هم باشد که نمیدانی دور است وچندان هم دست یافتی نیست این فریب بزرگی است ما غافل از این آگاهی هستیم که در گوشه وکنار و دور از چشم تو
خیلی هادر گوش هم نجوا میکنند که یک جمله اش در یک لحظه میتواند پریشانی های بی پایان تو را به پروازی ارام وشادی تبدیل کند
به خاطر داشته باش که همه پریشانی های تو فقط وفقط وقتی آغاز میشود که فراموش میکنی
لایتناهی هستی وتو تنها وقتی سقوط میکنی که از ابدیت خود از اصل خود از توی لایتناهی دور شوی وآنچه تو را به سعادت میرساند بازگشت تو
به اصل خویش است
خدایا شکرت که در مسیر آگاهی قرار گرفتم وسعی میکنم که از این آگاهی در زندگیم استفاده کنم
امروز روز ۳۸ این سفره و من چند روزی رو کامنت نذاشتم گفتم بیام از چند روز اخیر سفرم بنویسم که چقدررررر زیبا بود همه چی
پر از حال خوب پر از اتفاقای خوب پر از حس خوب در از آرامش
واقعا خدارو هزار مرتبه شکر
واقعا دارم ذره ذره رشد کرد خودمو حس میکنم مثل یک گیاه که داره به آرومی و به زیبایی جوونه میزنه
واقعا این رشد رو دارم با تک تک سلولام لمس میکنم
قبلنا به وقتایی که برام دلگیر بود عصرش و دلم گرفته کلا روزمو خراب میکردم و کل روز رو با همون حال شب میکردم ولی الان خیلی زوود ذهنمو کنترل کردم و متمرکز کردم روی نکات مثبت و حال خودمو خوب کردم
قبلنا اگه کسی حرفی بهم میزد سریع جبهه میگرفتم سریع بهم میریختم ولی الان خیلی زود خودمو شرایطمو کنترل میکنم
اینا البته کوچیک ترین تغییراتمه ولی برای خودم خیلی ملموسه
استاد مهربون و ارزشمندم سلام … چقد سپاسگذارتونم بابت این فایل عالی … واقعا هر روز که بیدار میشم و میام یکی از این فایل ها. و گوش بدم یه هدایت جدید میشم !
ی جوری میشه که من یه چیز جدیدمیفهمم
جالبه هر روز توی فرمان به کاعناتم که مینویسم خب ؟ میگم خدایاشکرت که امروز هم هدایتم کردی ! خدایاشکرت که از طریق مختلف باهام صحبت کردی ! ممنونم ازت و دقیقا همون چیزی میشه که من میخوام
استاد من کلا حدود 3 یا 4 روزه که تصمیم گرفتم این راهی که افراد خونواده اصلی عباس منش در پیش گرفتن و الان بهترین زندگی رو دارن رو در پیش بگیرم و استاد(عباس منش) باشه بزرگ ترین الگوی من و خلاص ! همین کافیه تا اینجا تعهد دادم استاد تا 1 سال یعنی 1403/11/11 بهترین نتیجه هارو بگیرم! و میگیرم میدونم و قول میدم … استاد تصمیم گرفتم خودمو مقایسه نکنم حسادت نورزم قول دادم فقط و فقط رو خودم تمرکز کنم قول دادم به معنای واقعی زیپ دهنم رو برای ناخواسته ها بکشم… و این فعلا برای شروع بهترین کاره!
استاد دقیقا از وقتی این قول رو دادم و تعهد بستم … دقیقا از همون روز من شخصیتم داره تغییر میکنه و این برای من ک تازه اومدم تو این مدار یکی از بهترین حال خوب هاست برام استاد فک کنین منی که انقد حرف میزدم که اطرافیانم دیگ میگفتن اسما کافیه ! هیچی نگو الان به درجه ایی رسیدم که از بس که حرف نمیزنم و تو جمع صحبت های بی مورد شرکت نمیکنم که بقیه تعجب کردن چرااااااا من ساکت موندم همیشه قبلا فکر نیکردم اگر بقیه حرفی نزنن و ساکت باشن من وظیفمه که حرف بزنم و پر حرف باشم! و این مشکل من بود چون ادم وقتی الکی حرف میزنه یعنی کلامش و بی ارزش شمرده و هیچ ارزشی براش قاعل نیست یعنی هرچی از دهنش در بیاد بیاد اصلا مهم نیست ولی الان ن مواظبم چون کلام من میشه همون اتفاقاتی ک جذب میکنم میشه رفتار من و این موضوع منو از اصل چیزی که هستم دور میکنه ! تصمیم گرفتم که صحبت هان رو ارزشمند بدونم .. اونو هر جایی استفاده نکنم هر مکانی که هست شروع نکنم به چرت و پرت گویی …
یه چیز مهم تر وقتی که تصمیم میگیری دیگه تو بحث شرکت نکنی اونجلست که میبینی اصلا حرفی برای گفتن نداری … اونجاست ک دیگ حرفی نمیمونه و سکوت …
استاد مورد بعدی من هنوز فایل سوم رو گوش نداده بودم و تو راه برگشت از باشگاه به خونه بودم و مادر یکی از بچه هایی که من کلا باهاش مشکل داشتم تو بچگی و این فرد به شدت مغرور بود رو دیدم ! اولین جرقه ایی که تو ذهنم اومد باید بگم او پاره ایی از من است و پاره از خدا.:))
بعد که باهاش رو به رو شدم سلام کردم و انقد درونم رو پر کردم از عشق و دو دستی تقدیمش کردم باورتون نمیشه ایشون همونی بود ک کلا با من اوکی نبود ولی اصلا نمیدونم چجوری واقعا نمیدونم وقتی سلام کردم و حالش پرسیدم انقد خوشحال شد که کلی صحبت کرد باهام گفت راستی توی موسسه ایی که هستیم جات خیلی خالیه ها! بعد از رفتن قشنگی مث تو واقعا دیگه کسی به جات نیومد و چقد خوشحالم کرد با این حرف بعد اینجای داستان استاد خیلی قشنگه برام سخت بود ولی ! من دارم تغییر نیکنم پس باید شخصیتم هم تغییر کنه! گفتم راستی خانم فلانی … دخترت کجاست ؟ گفت اسما جان دخترم رفته دانشگاه تبریز …(استاد تبریز دانشگاهی بود که من عاشقش بودم و رشته علوم ورزشی عم داشت ولی پدر مادر نن بنا به دلایلی که قبلا تو مدارش بودم اجازه ندادن من برم و من همیشه غر میزدم ولی امروز تا اینو شنیدم انگار دیگه مثل قبل خودم رو قربانی ندونستم نگفتم ای وای خوش بع حالش و … کاش منم میرفتم کاش منم پدرم اجازه میداد و …. اتفاقا با روی باز گفتم ) چقد عالی که دخترت اونجا رفته خاله خیلی خوشحال شدم واقعا هر جا که هست موفق باشه و حالش عالی باشه … استاد این همون تمرینی بود که گفتید
مثل تحسین کردنِ یک دوست یا حتی او که ذهنت تمایل دارد موفقیتش را انکار کند.
استاد دقیقا این همون بود و من قبل از این که این فایل رو ببینم خودم زودتر این حرکت و زدن و وقتی فایل گوش دادم و خوندم گفتم این قطعا هدایت خداعه .. این راه درستی که خدا برام در پیش گرفته این همونی که میخواستم برای من سخت بود اون تعریف کردنه ولی من انجام دادم من روحم رو پر کردم از خدا من گفتم چقد عالی و ابراز خوشحالی کردم و بعد که خداحافظی کردم هیچ ردی از ناراحتی حسادت و …. مقایسه … نبود و من چقد از حال بعدش خوشحال تر بودم
اینو هم از خدا میبینم که وجود منو کم کم داره پر از حال خوب میکنه وجود منو داره بزرگ میکنه و چقد خوشحالم که تو این مسیر قرار گرفتم
استاد بابت ایت وویستون واقعا سپاسگذارم واقعا عاشقتونم که هر چقد بگم کمه!
استاد اونجا که گفتید
«و فکر میکنی اگر حقیقتی هم باشد که نمیدانی، دور است و چندان هم دست یافتنی نیست … فریب بزرگ.»
من قبل از این چند روزی که تصمیم گرفتم ایمان بیارم به این مسیر دقیقا همچین فکری داشتم … که نمیدونم و خیلی دور از منع خدا رو خیلی دور حساب نیکردم و این مشکل من بود ولی الان با اینکه فقط 3 روز گذشته جوری به خدا نزدیکم که زندگی میکنم واقعا حالم خوبه آرامش دارم
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان گرامی
رور سی و هشتم از سفر من
درک من از این فایل :
✍🏻واقعا ما عادت کردیم به بودن مشکلات در زندگیمان و فکر میکنیم برای همه همینطوره و طبیعیه
اما مشکل فقط باورهای منه
اگر من تغییر کنم زندگیم تغییر میکنه و کار من نزدیک شدن به اصل خودم و روح خداییمه که هیچ محدودیتی نداره
ذهن ما با افکار نامناسب و ورودی های غلط شکل گرفته و پر از محدودیته
کار ما هماهنگی بین روح و ذهنه و با توجه به نکات مثبت زندگیمون با سپاسگزاری برای نعمت هایی که داریم با کنترل ورودی ذهن با احساس امید و شادی و رسیدن به آرامش میتونیم این فاصله رو کم کنیم
و به اصل خودمون و خدا برسیم
کمبود رو باور نکنیم و بدونیم پایانی برای روح ما نیست ما عجله میکنیم و حرص میزنیم نگرانیم چون همین جهان مادی و جسم رو می بینیم
من قسمتی از خدا هستم و نامحدود
✍🏻داشتم متن رو میخوندم حس کردم برام نشونه س که میگید
دست از راضی کردن دیگران بردار…
نگران سن و سالت نباش…
یجورایی پاشنه آشیل منه
ترس از سن و سال و یا اینکه همه ازم راضی باشن
و همش بخاطر باورهای اشتباه و شرک به خداست
من هر روز برای بهتر شدنم تلاش میکنم
من میخوام به صورت طبیعی خوشبخت باشم.
👣ردپای سی و هشتم من
❤️استاد جانم از خدا براتون موفقیت روزافزون میخوام.
سلام
روز سی و هشتم
درود بر تو مریم عزیزم که چقدر هدایت گونه فایل ها را انتخاب می کنی.
امروز اول صبح نجوایی آمد برای درگیر کردن ذهنم و من از آن روی گرداندم و گفتم بر خدا توکل می کنم. می خواستم صدای خدا را بشنوم که وقتی متن روز سی و هشتم را خواندم انگار که خدا در کلمه کلمه آن متن سرشار از احساس نهفته شده بود. درود برتو و وقتی رهنمون شدم به آرامش در پرتو آگاهی تمام وجودم پر از اشتیاق شدم.
سپاسگزارم واقعا سپاسگزارم
نگران نبودم و بر او توکل کردم و چه کسی موثق تر از خداوند به وعده اش.
وقتی خدا را در قطرات باران دیدی در مردی که عاشقش هستی در تک تک وسایل در تک تک کلمات در خنده ی فرزندت در نگاه همسرت در نسیم خنکی که می وزد در صدای آواز پرنده ای یا حتی آواز زیبای جیرجیرک خداوند به من خوش آمد می گوید.
آنجا در لحظه لحظه ها خدا را خواهی دید.
همان اطمینانِ لابه لای همه نگرانی هایت که تو را به هیجان می آورد، خداست.
چقدر این جمله و همه ی جمله های این فایل زیباست در عمق درونمان می نشیند.
سپاسگزارم.
برگردم و بارها بخوانمش این متن سرشار از آگاهی های ناب را
🐚سی و هشتمین برگ از سفرنامه من
به نام یگانه خالق بیهمتا
” اطمینان لا به لای همه نگرانی هایت که تو را به هیجان میآورد، خداست.
عشقی که موجب فراموشی تمام دردسرهایت میشود، خداست.
فقط از سر راه خودت کنار برو… ”
به زندگی های زیبا و پرصلحی بنگر که چگونه صاحبانشان غرق در آرامش، احساس خوب و تجربه زیبایی ها هستند. و تو هنوز هم نگران و خشمگینی از اینکه چرا همه چیز طبق برنامه هایت پیش نرفت!! مشغول حساب و کتاب کردن درباره احتمالاتی که شاید هرگز رد هرچند کوچکی از آن را هم در زندگی ات نبینی! وقت آن نرسیده که بجای این همه هیاهوی درونی، و نجواهای ذهنی که توجهات را طوری جلب کرده که گویی تو خود میتوانی همه آنها را حل کرده و از پسشان برآیی، همه را کنار زده و با اطمینان، همه چیز را به انرژیی بسپاری که خود همه چیز است؟! همانکه با اشکال و از طرایق مختلف خودش را در زندگی ات متجلی میسازد. وقت آن نرسیده که دست از این همه حساب و کتاب شسته و به برنامه انرژیی که خود استاد برنامه ریزیِ از کوچکترین ذرات اتمها گرفته تا بزرگترین آن که رهبری کیهان است، بسپاری؟ چطور است برای یکبار هم که شده همان نگرانی ها و مسائل را هم به خود آن انرژی بسپاری که در درون تو و برای تو شده تا هرآنطور که به آن شکل میدهیدر زندگیات تجلی یابد؟ بیا و این فاصلهای که بین روح و ذهن افتاده را کم کنیم تا بلکه یکی شده و دوباره به ذات خداگونهی خود بازگردیم! رها و تسلیم شو، برای هیچ چیز تقلا نکن، هنگامی که میدانی انرژی که بر همهچیز محیط است تمام بارهایت را به مقصد میرساند، این همه عجله و اضطراب برای چیست؟ فقط لذت ببر و ذهن و قلبت را بشوی از هرآنچه که به نحوی درحال پروراندن احساس بد به توست. تا زمانی که زیبایی های خیرهکنندهای در این جهان وجود داشته، چرا به نازیبایی ها توجه کنی؟ به نظرت کمی همه چیز را جدی نگرفتهای؟ جهانِ زودگذری را که برای تجربه کردن خودت و علاقهمندی هایت خلق شده را چرا باید به جهنمی سخت بدل کنی؟ فقط چشمهایت را بشوی و همه چیز را ساده و زیبا ببین، تحسین کن و لذت ببر تا بهشت خودت را در همینجا تجربه کنی. طبیعی زندگی کردن را فرا بگیر، آسوده و با آرامش زندگی کردن را؛ سلامت بودن و خوشحال بودن را؛ با عشق و احساس خوب بودن را؛ ثروتمند زندگی کردن را؛ تجربه تمام آرزوها و رویاها و نعمتهای متنوع در زندگیات را و… همه اینها بخشی از طبیعی زندگی کردنت میشوند و راهشان را به زندگیات باز میکنند اگر که فاصله با اصلت را کم کرده و با آن یکی شوی.
سلام همفرکانسی عزیزم تحسینتون میکنم برای درک زیبایتان وبیان ونوشته ی از ته دلتان که زیبابودوبااحساس خیلی لذت بردم واحساسم عالی شد. کاش این همیشه یادم باشد که زیاد تقلا نکنم وهمه کارها روبه خدای مهربانم که هرلحظه اراده کنم همراه من است بسبارم باز هم سباسگزار همه عزیزان این جمع دوست داشتنی هستم که همه اگاهی های بینظیرشون را درزیبا بیان میکنن
خدایا شکرت که مرا با یکی از بندگان پاکت آشنا کردی به راستی که کلام شما حق است.
چون من یک نگرانی داشتم که با خواندن و شنیدن این فایل بر طرف شد .من مادرم را چند ماهی میشود که از دست داده ام و من عاشقانه دوستش داشتم .امروز چندین بار صدایی که ازش داشتم را گوش کردم و گریه کردم .و در این فایل انگار خدا داشت با من صحبت میکرد و میگفت پریشان نباش به خاطر مرگ عزیزت چون این پریشانی مثل سمی میماند که حال تو را مسموم میکند.و من نکته را گرفتم و با تک تک سلولهای بدنم درک کردم .که باید قدرتمند. به مسیر هدفم ادامه بدم .مرسی که هستی استاد عزیزم..
بنام خداوند جان ،آرام قلبم
سلام به همگی
خدایا شکرت برای روز ۳۸ سفرنامم
خدایا شکرت بابت خرید دوره ی عزت نفس از جایی که فکرشو نمیکردم همه چیز جور شد و من خریدمش واقعا چقدر همه چیز عالی درست میشه تا وقتی ما بخوایم و دنبال حقیقت باشیم ، دنبال بهتر شدن باشیم، خدایا شکرت
چقدر این قسمت فایل آرامش در پرتو آگاهی زیباست که میگه مشکلات زندگی رو پذیرفتی و فکر میکنی عادی هستن، دقیقا من قبلا میگفتم همه مشکل دارن عادیه که زن و مرد دعوا کنن، عادیه که آدمایی که اصلا دوسشون ندارم باهام ارتباط داشته باشن، خصوصا راجع به مرگ عزیزان خیلی فکر میکردم اگه چن سال افسرده باشم عادیه و در واقع همه ی چیزایی که الان غیرعادی میدونم رو فکر میکردم عادین و این نشون میده چقدر نتایج اومده تو زندگیم چقدر باید یادم بیاد که قبلا چقدر ارتعاشم پایین بوده و الان چقدر بهتر شدم ولی ذهن مدام میگه نتایجی نداری، تمام زندگیم تغییر کرده ولی باز ذهن حرف خودشو میزنه ولی من یاد گرفتم به یاد بیارم و اونقدر تلاش میکنم تا نجواهای ذهن رو خاموش کنم.
خدایا شکرت، استاد عزیزم بازم سپاس بخاطر همه چیز
سلام به استاد عزیز و شما دوستان عزیز آرامش را باید در درون خود جستجو کنیم حقایقی در این جهان وجود دارد که با آگاهی از آنها همه آنچه موجب غم وپریشانی وخشم می شود از زندگی تو بیرون میرود زیر همین آسمان ودرشررایط کاملا برابر کسانی هم هستند که با همان شرایط در نهایت آرامش و شادی درونی زندگی میکنند
کلید این شادی وآرامش از همان حقایقی است
که تو فکر میکنی که میدانی اگر حقیقی هم باشد که نمیدانی دور است وچندان هم دست یافتی نیست این فریب بزرگی است ما غافل از این آگاهی هستیم که در گوشه وکنار و دور از چشم تو
خیلی هادر گوش هم نجوا میکنند که یک جمله اش در یک لحظه میتواند پریشانی های بی پایان تو را به پروازی ارام وشادی تبدیل کند
به خاطر داشته باش که همه پریشانی های تو فقط وفقط وقتی آغاز میشود که فراموش میکنی
لایتناهی هستی وتو تنها وقتی سقوط میکنی که از ابدیت خود از اصل خود از توی لایتناهی دور شوی وآنچه تو را به سعادت میرساند بازگشت تو
به اصل خویش است
خدایا شکرت که در مسیر آگاهی قرار گرفتم وسعی میکنم که از این آگاهی در زندگیم استفاده کنم
به نام خدایی که خالق تمام زیباییهاست
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسم
امروز روز ۳۸ این سفره و من چند روزی رو کامنت نذاشتم گفتم بیام از چند روز اخیر سفرم بنویسم که چقدررررر زیبا بود همه چی
پر از حال خوب پر از اتفاقای خوب پر از حس خوب در از آرامش
واقعا خدارو هزار مرتبه شکر
واقعا دارم ذره ذره رشد کرد خودمو حس میکنم مثل یک گیاه که داره به آرومی و به زیبایی جوونه میزنه
واقعا این رشد رو دارم با تک تک سلولام لمس میکنم
قبلنا به وقتایی که برام دلگیر بود عصرش و دلم گرفته کلا روزمو خراب میکردم و کل روز رو با همون حال شب میکردم ولی الان خیلی زوود ذهنمو کنترل کردم و متمرکز کردم روی نکات مثبت و حال خودمو خوب کردم
قبلنا اگه کسی حرفی بهم میزد سریع جبهه میگرفتم سریع بهم میریختم ولی الان خیلی زود خودمو شرایطمو کنترل میکنم
اینا البته کوچیک ترین تغییراتمه ولی برای خودم خیلی ملموسه
خداروهزار مرتبه شکر واقعا
خدای من
تو تنها باشی برای من کافی هستی
ای خدای من
ای مهربان معبود من
ای بزرگی که بزرگی خاص تو است
ای کریمی که کریم بودن برای تو است
تو برای من هم رفیق هستی و هم دوست
تو برای من جای همه نگفته ها را پر می کنی
خدای من دوستت دارم
دوست داشتن تو کمترین کاری است که می توانم انجام بدهم
نجوای ذهنی من با الهامات تو به قلب من خنثی می شود
من تنها زمانی آرام می گیرم که یاد تو در دلم باشم
اسم تو بر زبانم جاری
ای خدای من از تو می خواهم که با دستان هدایت گر خود همیشه و همه جا من را هدایت کنی
خدای من تو خدای زیبایی ها هستی
تو خدای نعمت ها هستی
تو خدای فراوانی ها هستی
از تو بی نهایت ممنون و سپاسگزارم
دوستت دارم خدای من
❤️❤️❤️❤️❤️
🌹🌹🌹🌹🌹
بنام رب وهاب و هدایتگرم
سلام به دوستان عزیییییزم
روز 38 ام سفرنامه
خدایاشکرت برای وجود در این سفر عالی و پر برکت
از روز اولی که به این سفرنامه هدایت شدم می دونستم که قراره اتفاقاتی در زندگیم رخ بده
ولی می دونستم اونقدر آرام و با تکامل و نامحسوس هست که بعد از رخ دادنشون می فهمم که عه این اتفاقات و این تغییرات در من رخ داده
الان هم بعد از گذشت 38 روز از این سفر این احساس دارم، که میدونم یه چیزایی خیلی نرم و آروم تغییر کرده
اما نمیدونم تو کدوم بخش ها و میدونم داره یجوری تغییر می کنه که این تغییراته که به عنوان اصل می پذیریشون
و میگی تاصلا درستش همینه
درستش همینه که من هر چی دوست دارم رو باید راحت بدست بیارم
درستش اینه که خیلی راحت تا ایده ای و هدایتی از جانب خداوند می شنوم سریع بش عمل کنم بدون فکر
درستش اینه که خیلی راحت تر تحسین کنم و اونم کاملا بی چشم داشت
درستش اینه که خود خودم باشم بدون هیچ نقابی
درستش اینه که فقط امروز رو برای امروز زندگی کنم و وابسته نشم به هیچ چیز
و ایمان بیارم به فراوانی در خوبی های خداوند، در اتفاقات و رخدادهای هیجان انگیزی که دوست دارم
ایمان بیارم که داره همه چیز همونجوری میشه که من رویا پردازی کردم
ایمان بیارم که همین حالا خوبه همه چیز و ارزشمنده و من دارم تلاش می کنم برای داشتن زندگی بهتر
و خداوند تلاش من می بینه و خداوند وعده داده که حمایت و هدایتم می کنه و چه کسی بیشتر از خداوند به وعده اش وفادار است؟
متن امروز فوق العاده بود، خیلی لذت بردم مریم جونم، واقعا عالی و هماهنگ با درونم بود
بخشی از نوشته ها دقیقا حرف ها و دل نوشته هایی بود که تو دفترم می نوشتم بم الهام می شد
که این جمله بهترینش بود: “«زیرا هرآنچه خوب است، به دستآوردنش ساده است». این قانون خداست. این برنامه طبیعت است”
خدایاشکرت برای وجود شما مریم جون
خدایاشکرت برای وجود این فایل های آرامش در پرتو آگاهی که چقدر آرامش بخش هستند و چقدر عالی
و از شما سپاس گزارم استاد برای ایجاد این فایل ها و این نوشته تاثیرگزار این قسمت
خدایاشکرت برای وجود شما دوستان عزیزم کامنت هاتون رو میخونم، کلی ایده می گیرم، لذت کیبرم و عشق می کنم
عاشقتم خدا برای این لحظه و این روز
عاشقتونمممممم
در پناه الله یکتا باشید.
به نام خدای هدایتگر
استاد مهربون و ارزشمندم سلام … چقد سپاسگذارتونم بابت این فایل عالی … واقعا هر روز که بیدار میشم و میام یکی از این فایل ها. و گوش بدم یه هدایت جدید میشم !
ی جوری میشه که من یه چیز جدیدمیفهمم
جالبه هر روز توی فرمان به کاعناتم که مینویسم خب ؟ میگم خدایاشکرت که امروز هم هدایتم کردی ! خدایاشکرت که از طریق مختلف باهام صحبت کردی ! ممنونم ازت و دقیقا همون چیزی میشه که من میخوام
استاد من کلا حدود 3 یا 4 روزه که تصمیم گرفتم این راهی که افراد خونواده اصلی عباس منش در پیش گرفتن و الان بهترین زندگی رو دارن رو در پیش بگیرم و استاد(عباس منش) باشه بزرگ ترین الگوی من و خلاص ! همین کافیه تا اینجا تعهد دادم استاد تا 1 سال یعنی 1403/11/11 بهترین نتیجه هارو بگیرم! و میگیرم میدونم و قول میدم … استاد تصمیم گرفتم خودمو مقایسه نکنم حسادت نورزم قول دادم فقط و فقط رو خودم تمرکز کنم قول دادم به معنای واقعی زیپ دهنم رو برای ناخواسته ها بکشم… و این فعلا برای شروع بهترین کاره!
استاد دقیقا از وقتی این قول رو دادم و تعهد بستم … دقیقا از همون روز من شخصیتم داره تغییر میکنه و این برای من ک تازه اومدم تو این مدار یکی از بهترین حال خوب هاست برام استاد فک کنین منی که انقد حرف میزدم که اطرافیانم دیگ میگفتن اسما کافیه ! هیچی نگو الان به درجه ایی رسیدم که از بس که حرف نمیزنم و تو جمع صحبت های بی مورد شرکت نمیکنم که بقیه تعجب کردن چرااااااا من ساکت موندم همیشه قبلا فکر نیکردم اگر بقیه حرفی نزنن و ساکت باشن من وظیفمه که حرف بزنم و پر حرف باشم! و این مشکل من بود چون ادم وقتی الکی حرف میزنه یعنی کلامش و بی ارزش شمرده و هیچ ارزشی براش قاعل نیست یعنی هرچی از دهنش در بیاد بیاد اصلا مهم نیست ولی الان ن مواظبم چون کلام من میشه همون اتفاقاتی ک جذب میکنم میشه رفتار من و این موضوع منو از اصل چیزی که هستم دور میکنه ! تصمیم گرفتم که صحبت هان رو ارزشمند بدونم .. اونو هر جایی استفاده نکنم هر مکانی که هست شروع نکنم به چرت و پرت گویی …
یه چیز مهم تر وقتی که تصمیم میگیری دیگه تو بحث شرکت نکنی اونجلست که میبینی اصلا حرفی برای گفتن نداری … اونجاست ک دیگ حرفی نمیمونه و سکوت …
استاد مورد بعدی من هنوز فایل سوم رو گوش نداده بودم و تو راه برگشت از باشگاه به خونه بودم و مادر یکی از بچه هایی که من کلا باهاش مشکل داشتم تو بچگی و این فرد به شدت مغرور بود رو دیدم ! اولین جرقه ایی که تو ذهنم اومد باید بگم او پاره ایی از من است و پاره از خدا.:))
بعد که باهاش رو به رو شدم سلام کردم و انقد درونم رو پر کردم از عشق و دو دستی تقدیمش کردم باورتون نمیشه ایشون همونی بود ک کلا با من اوکی نبود ولی اصلا نمیدونم چجوری واقعا نمیدونم وقتی سلام کردم و حالش پرسیدم انقد خوشحال شد که کلی صحبت کرد باهام گفت راستی توی موسسه ایی که هستیم جات خیلی خالیه ها! بعد از رفتن قشنگی مث تو واقعا دیگه کسی به جات نیومد و چقد خوشحالم کرد با این حرف بعد اینجای داستان استاد خیلی قشنگه برام سخت بود ولی ! من دارم تغییر نیکنم پس باید شخصیتم هم تغییر کنه! گفتم راستی خانم فلانی … دخترت کجاست ؟ گفت اسما جان دخترم رفته دانشگاه تبریز …(استاد تبریز دانشگاهی بود که من عاشقش بودم و رشته علوم ورزشی عم داشت ولی پدر مادر نن بنا به دلایلی که قبلا تو مدارش بودم اجازه ندادن من برم و من همیشه غر میزدم ولی امروز تا اینو شنیدم انگار دیگه مثل قبل خودم رو قربانی ندونستم نگفتم ای وای خوش بع حالش و … کاش منم میرفتم کاش منم پدرم اجازه میداد و …. اتفاقا با روی باز گفتم ) چقد عالی که دخترت اونجا رفته خاله خیلی خوشحال شدم واقعا هر جا که هست موفق باشه و حالش عالی باشه … استاد این همون تمرینی بود که گفتید
مثل تحسین کردنِ یک دوست یا حتی او که ذهنت تمایل دارد موفقیتش را انکار کند.
استاد دقیقا این همون بود و من قبل از این که این فایل رو ببینم خودم زودتر این حرکت و زدن و وقتی فایل گوش دادم و خوندم گفتم این قطعا هدایت خداعه .. این راه درستی که خدا برام در پیش گرفته این همونی که میخواستم برای من سخت بود اون تعریف کردنه ولی من انجام دادم من روحم رو پر کردم از خدا من گفتم چقد عالی و ابراز خوشحالی کردم و بعد که خداحافظی کردم هیچ ردی از ناراحتی حسادت و …. مقایسه … نبود و من چقد از حال بعدش خوشحال تر بودم
اینو هم از خدا میبینم که وجود منو کم کم داره پر از حال خوب میکنه وجود منو داره بزرگ میکنه و چقد خوشحالم که تو این مسیر قرار گرفتم
استاد بابت ایت وویستون واقعا سپاسگذارم واقعا عاشقتونم که هر چقد بگم کمه!
استاد اونجا که گفتید
«و فکر میکنی اگر حقیقتی هم باشد که نمیدانی، دور است و چندان هم دست یافتنی نیست … فریب بزرگ.»
من قبل از این چند روزی که تصمیم گرفتم ایمان بیارم به این مسیر دقیقا همچین فکری داشتم … که نمیدونم و خیلی دور از منع خدا رو خیلی دور حساب نیکردم و این مشکل من بود ولی الان با اینکه فقط 3 روز گذشته جوری به خدا نزدیکم که زندگی میکنم واقعا حالم خوبه آرامش دارم
استاد جذاب و مهربون من امیدوارم هر جا که هستید
شاد پیروز
ثروتمند
و سعادت مند دنیا و اخرت باشین …:))