آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 8
    12MB
    13 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

273 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Nazanin7 گفته:
    مدت عضویت: 362 روز

    به نام خدایی که همه چیز می شود همه کس را

    سلام به استاد بزرگوار ،مریم بانو زیبا و دوستان عزیزم

    عشق و نور در زندگی تک تکتون جاری باشه عزیزای دل:)

    امروز پدرم یه جمله ای گفتن بهم گفتن بابا هر بچه ای که میبینی پشتش یه پدر و مادرِ چشم انتظاره

    برای همشون خوبی بخواه ببین خدا چه جوری برات میخواد

    خدایا شکرت بابت حضورم بابت لحظه اکنون

    بابتِ وجودم

    بابتِ آگاهی ها

    بابت شایسته دونستن ماها برای بودن در اینجا

    و پیشاپیش بابت کمک ها و پشتیبانی ها برای استمرارمون در این مسیر

    یه شعری از مولانا عجیب توی دلم رخنه کرده

    امیدوارم به جان و دل فرد دیگری اگر این کامنت به دستش رسید هم بشینه

    هله نومید نباشی که تو را یار براند

    گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

    در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا

    ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

    و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

    ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

    نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد

    نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند

    چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر

    تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند

    به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او

    نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند

    همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد

    بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند

    دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش

    به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟

    هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را

    بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
    مدت عضویت: 2489 روز

    سلام رفقا شبتون بخیر.

    متأسفم ولی باید بگم هیچی از این فایل متوجه نمیشم.

    سعی میکنم بفهمم ولی اونطور که باید این آگاهی و فهم رخ نمیده. نمی‌دونم چرا.

    تنها چیزی که به ذهنم میرسه اینه که احتمال زیاد الان در مدارش نیستم.

    شاید هم چون خیلی خستم.

    یا شاید چون می‌خوام خودم رو مجبور کنم که حتما این فایل رو گوش بدم و با این که سرم شلوغ بوده، این موقع شب وقت کردم بیام سراغش.

    شاید هم باید بارها و بارها بشنوم تا متوجه بشم.

    لطفاً اگه متوجه دلیلش شدید راهنمایی‌م کنید رفقا.

    من تمام فایل رو با خط خودم، خیلی زیبا نوشتم حتی.

    چکار کنم که به درک بیشتری از این آگاهی برسم؟!

    در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نرگس نقدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 3995 روز

    سلاااااااااااام استاد عباس منش عزیزسال نو رو بهتون تبریک میگم و امیدوارم امسال نیز همچون پارسال موفق و شاداب باشین استاد فایل هشتم بی نظیر بود و اشکم را درآوردچون من عاشقی رو اصلن زندگی نکردم و تشته تشنه ام…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3424 روز

      توهدفی ، من دنبال توام

      تو معبودی ، من عبد توام

      توعشقی ، من عاشق توام

      تو نوری ، من شب پره توام

      تو بال باش ، من پرنده ام

      تو ارباب باش ، من برده ام

      تو همراه باش ، من رونده ام

      تو ناز باشی ، من نیازم

      تو آوازباشی ، من یه سازم

      خدایا فقط باش ، که بی تومی بازم . . .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سونیا راد گفته:
    مدت عضویت: 2464 روز

    ارامش در پرتو اگاهی و اگاهی همه چیز.ممنون از اینکه بلدین یکم احساسات واقعی تر رو به کلمات حقانی تر تبدیل کنین مثل خیلی از ادمای خوب.سالم و تندرست و ثروتمند باشید همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سیرا فرج پور گفته:
    مدت عضویت: 3654 روز

    هر چی بگم کمه اصلا نمیشه کلمه ای پیدا کرد بتونه حس و حال منو توصیف کنه واقعا جدا از اینکه به من ارامش داده چقدر درس داره برام خدایا اینجا همون جاییه که من سالها ازت خواستم خودت میدونی که من چی میگم خداجون خیلی عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    پیام امروزمن،خدایاسپاسگذارم برای هدایتم واینکه چقدرنیازداشتم به این کلام که همراه باآرامش،حال دلم عوض شدچقدرخشم داشتم ومیلی غیرقابل کنترل منووادارمیکردبه همه بگم چقدحالم بودولی فهمیدم نبایداین چهره رابه کسی نشان دهم،امروزمیخام حس خوبموباهمه سهیم شوم اینکه آرام باشم ونظاره کنم تاخشم ازمن خارج بشه،هیچ باش من هیچ کس نیستم یاهیچ کس هستم،بایدقلبم راپاک میکردم وچقدردرسکوت پرهایی رسیدن به هیچ آسان بودخدایاشکرگذارم که هواموداری خدایاعاشقتم،استادعاسقتم کلام خدا اززبان شماجاری شدومن به حس خوب رسیدم️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    سلام مهربان خدایم!

    شکر و سپاسگذارت که امروز یک قدم برداشتم و تونستم از عادت همیشگی بااینکه نیاز به تلاش زیادی ست ولی به مرور و با ادامه دادن،راحت تر و آسانتر می شود!

    مهربان خدایم!

    که مرا در این مسیر زیبای خودشناسی و خدا شناسی قرار دادی و هر روز سعی می کنم بسمت بهبود هر چند کوچک در همل و رفتار و باورهایم حرکت کنم!

    مرا در این مسیر سراسر زیبایی راهنمایی و هدایت کن که بدون کمک تو من ناتوانم،من عاجزم!

    خدا جانم!

    امروز میخوام جریانی از ثروت و سلامتی و نعمت و عشق و حال خوب رو برام به ارمغان بیاری!

    امروز میخوام در مدار تو باشم،در جریان تو باشم،همگام با تو باشم!

    امروز مرا بیشتر متوجه احساسم کن!

    بیشتر ناظر باشم بر هر آنچه که از ذهنم می گذرد!

    امروز مرا آسان کن بر آسانی ها،کارهایم را آسانتر کن!

    نوره عشق بیشتری را در دلم روشن تر کن و دلم را گرمتر،با نشانه هایت،با معجزاتت…

    معبودم!

    جهان زیبایت را تازه کشف کرده ام،درونم را تازه می شناسم،تازه توانسته ام بدانم که من ناظر بر افکارم هستم،نه اینکه افکار مر در سیطره ی خود بگیرد،تازه دارم خودم را می شناسم و دریایی از محبت و بخشش تو را درک!

    مهربان ترینم!

    ظرف مرا و و جودم را بواسطه ی شناخت خودت و قوانینت بزرگتر و بزرگتر کن تا دست پر به دیدارت بیاییم!

    پر شده ام از حضور تو،حتی در خواب هایم هم هم فرکانس میشوم از عطر تو،تمام زندگیم را در بر گرفته ای عشق جانم!

    چقدر دیر پیدایت کردم ولی در عوض خیلی زود اخت شدم با تو و دیگر زندگی و حتی لحظه ای بدون تو معنا ندارد!

    مهربانم!

    تمام وجودم!

    عاشقانه از تو می گویم و عاشقانه از تو می سرایم در صبحگاهی که آواز گنجشک هایش مرا مست زندگی زیبا کرده است!

    دوستت دارم و میدانم که یاریم می کنی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان..

    بنام خدایی که هر انچه که دارم از ان اوست…

    وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

    و بگو: عمل کنید یقیناً خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را می بینند، و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده می شوید، پس شما را به آنچه همواره انجام می دادید، آگاه می کند.

    این صحبت خداوند که داره میگه….شما را بخاطر کاری که انجام می دهید اگاه میکنم.همون فینبیکم!..چقدر زیباست…

    سلام به فایل نشانه هایم..نشانه ایی که هر روز ایمانمو تو مسیر داره تیون میکنه…

    اینروزا روزهای صیام و روزه داری بر نفسه…نفسی که میتونه 100 در صد زندگی انسان رو در دنیا و اخرت رقم بزنه…

    روز گذشته احساس گناه کردم حقیقتا!.گفتم خدایا ازت راهنمایی میخام….

    دیگه ما سالها مورد هجوم باورهای گذشتگانمون قرار گرفتیم..و شده یه عادتی که هنوز اثراتش تو وجودمون هست..

    از خداوندم قبلا خاستم…بصورت بلند بهم گفت همون کنترل ذهنه….

    کنترل ذهنه….هیچ وقت معنای صیام همون روزه داری خودمونو درک نکرده بودم..روز گذشته یه شخصی وارد خونمون شد..و شروع کرد ،”خشم خودشو نشون داد…و این شخص روزه بود…

    بخودم رو کردم..گفتم کسی که ارامش نداره…

    کسی که حالش خوب نیست..کسی که تقوا نداره …بنظرت این غذا نخوردن میتونه بهش کمک کنه!؟

    گفتم خیر……..بهم گفت بصورت واضح همه چیز کنترل ذهنه….

    همه چیز کنترل ذهنه..

    دقیقا این نشانه منو بیاد ایات صیام..روزه داری از کنترل ذهن…یعنی ساکت شدن در برابر گفته های دیگران در برابر حسادتها و خشم هایی که هر لحظه منتظر جرقه اییه که از:طرف شخصی بشنوه…افتاد……

    کل داستان قانون الهیه همینه…همه چیز کنترل نفسه…و اونو به مسیر ساکت کردن و غلبه بر خشمه…

    در لحظه حضور داشتن و کاری به گذشته و اینده نداشتن..بخشیدن حال خوبته…

    بخشیدن احساس خوبته…

    مثل بچه ایی که شرطی شده نباشه…

    به این دلیل این کار خوب رو انجام بده..که فلان چیز رو برات بخرم..

    ما با این دیدگاه بزرگ شدیم…

    یادمه…من یفرد غر غرو و خشمگین بودم…در برابر یه صحبتی و یا قضاوتی..مثل همون نجاست،”خودمو نشون میدادم..

    همیشه مورد قربانیها و تحقیرها قرار میگرفتم…

    همیشه حالم بد بود..

    همیشه اطرافم پر از نازیباییها بود…و همیشه با خشمگین شدنم میخاستم ابراز کنم کارم درسته همون احساس قربانی شدن…

    و این وحشت درونم از قضاوتهای اطرافم منو به زیر اون لایه های تاریکیها قرار گرفته بود..

    هنوزم میدونم هست…ولی باید روشون کار کنم..

    هر چیزی که اطرافمه هر چهره ایی با هر تفاوتهایی که دوربرمه عشق بورزم اونا تکه ایی از خداوندن.سعی کنم نگاهمو زیبا ببینم…

    سعی کنم بیشتر احساس خوب داشته باشم..

    همه چیز از احساس خوب میگذره…هر چقدر بیشتر درک میکنم …بیشتر خودمو میشناسم بیشتر درونمو پیدا میکنم ..بیشتر میدونم باید بهترین خودم باشم…

    و یه تاهد بزرگی رو در درونم ایجاد میکنه…

    همه چیز از کنترل نفس میاد..همه چیز از تقوا میاد..من باید درونمو همجوره رنگ خدایی بدم….

    رنگ خدایی غرور نداره…

    رنگ خدایی در لحظه زندگی میکنه…زیاد فکر نمیکنه .و با خودش:در صلح..و سپاسگزار خداونده که داره روی تقواش کار میکنه.روی خودشناسیش کار میکنه

    رنگ خدایی خشمگین نمیشه..حالشو بد نمیکنه…اگه هم حالش بد باشه.خودشو پیدا میکنه و مسئلشو خودش حل میکنه…و نمیخاد با دیگران تقسیمش کنه!

    رنگ خدا…. بخشش حال خوبشه..بخشش درون حال الهیشه…حال خوب همون انرژی مثبت اون شخصه…یعنی با خودش و اطرافش در صلحه…

    رنگ خدا…همه رو پاره ایی از خودش میبینه…هر چیزی که وجود داره پاره ایی از خداست…

    یادمه سفر هدایتیم..به جاهای ناشناخته….که پیش میرفتم..میگفتم من خدا رو دارم بهم کمک میکنه و منو یاری میکنه…

    و لطف خدا میرفتم تو دل ترسهای کودکیم… یا ترسهایی که سالیان سال منو از وجود خودم دور کرده بود…

    اون لحظه میگفتم من با قدرت بزرگی در طرفم!….خدایی که تو درونم بهم کمک میکنه..ترسم بود ولی اون قدرت الهی رو در دزونم بولد میکردم..

    اونجاها

    برام واضح تر شد…..که وقتی من بر ترسم غلبه میکنم و چیزهایی که یه روز برام یه سد “بزرگی بود…الان باهام دوست شده باهاش ارامش دارم..

    همه چیز از درون انسان نشعت میگیره …همه چیز تقوا و کنترل کردن خودته…

    هر چقدر بتونم بر این اصل پیروی کنم..و زیپ دهن خودمو در اوج خشمناک شدنم بگیرم…

    زندگی رو بنفع خودم تموم کردم…

    کنترل ذهن کنترل همه چیزهً که مربوط به احساس خوبه!….هر چقدر بیشتر حرفه ایی بشم…بیشتر احساس خوب دارم..بیشتر کنترل زندگی رو در دست میگیرم…

    انشالله از خداوند هدایت میخام…که با خودشناسی بتونم این مسیر زیبا رو بخوبی درک کنم و بتونم این سکوت رو در جابجای زندگیم برای کنترل ذهنم برقرار کنم..

    جوری که میانه رو و متعادل باشه..سکوتی که در برابر خشم ذهن باشه…‌

    سکوتی که تعادل رو بوجود بیاره….

    انشالله که بتونیم زندگی میانه رو و متعادلی رو برای خودمون رقم بزنیم…

    و بتونیم این دنیا رو بنفع خودمون رقم بزنیم…

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: